حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

مقاله وضعیت زن در دوره قاجار

اختصاصی از حامی فایل مقاله وضعیت زن در دوره قاجار دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله وضعیت زن در دوره قاجار


مقاله وضعیت زن در دوره قاجار

 

 

 

 

 

 

 


فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)

تعداد صفحات:71


فهرست مطالب:
عنوان     صفحه
مقدمه     1
فصل اول(زن در خانواده )
ازدواج     2
طلاق    10
نقش زنان در تولیدات اقتصادی، و تفریحات و مشغولیتهای بیرون از خانه    12
حیثیت اجتماعی زن    18
فصل دوم ( فعالیتهای  فرهنگی زن)
زن و آموزش    23
مدارس جدید و آموزش    25
زنان نامدار    28
فصل سوم( معرفی و نقد منابع)
معرفی و نقد منابع    53
صفحات پایانی
نظر سیاحان درباره پوشاک دوره قاجار    65
نتیجه    70
منابع    71

 

 

مقدمه
مورخان دوره قاجار بیشتر به شرح حوادث سیاسی  یا شیوه زندگانی شاهان و رجال پرداخته اند و علاقه ای  به تبیین زندگی اجتماعی مردم که زنان نیمی از آنها بوده اند نشان نداده اند  از این رو در لابه لای  تالیف های خود به صورت پراکنده  و غیر مستقیم  به مسائل اجتماعی مردم اشاره کرده اند و چون اکثر مورخان به دربار وابسته بوده اند  بیشتر به گزارش از وضع زنان درباری و خاندانهای اشرافی پرداخته اند اما مولفان  اروپایی چون با فرهنگ ایرانی بیگانه  بوده  وزندگی  ایرانیان از هر نظر برایشان جالب بوده به جزئیات آن توجه بیشتری داشته اند و از طرف دیگر مولفین اروپایی درنگارش  بسیاری از مسائل اجتماعی  و درباری با آزادی بیشتری سخن گفته اند و زنان و مردان  عهد قاجار را خرافاتی و به دلیل برخوردار نبودن از آموزش ، فاقد بینش سیاسی اجتماعی لازم معرفی کرده اند.
 
الف ـ ازدواج
 درجامعه عهد قاجار ،‌ فاصله چندانی بین کودک و ازدواج دختران وجود
نداشت . دختران اغلب از هفت تا سیزده سالگی ازدواج می کردند و عملاً به عنوان رکن  مستقلی وارد معرکه  زندگی خانوادگی می شدند . درواقع  عواملی چون دست یابی به استقلال  اقتصادی ،‌ رشد نسبتاً سریع دختران  درآن روزگار و پایین بودن  میانگین عمر ـ به دلیل شیوع بیماریهای گوناگون و عدم رعایت  اصول بهداشتی ـ‌در افزایش این ازدواجهای زودرس موثربود . از طرفی باورهای اجتماعی  رایج نیز در تحقق ازدواجهای بی تاثیر نبود . براین اساس ،‌ سعادتمندترین  دختران  آنهایی بودن که  در خانه شوهر به بلوغ می رسیدند . زیرا تصور می شدکه بدین گونه ، آنان از وسوسه  های نفسانی  بیشتر در امان خواهند ماند. به خاطر همین باورها بود که بسیاری از ازدواجها در سنین قبل از بلوغ دختران انجام می شد. دختران و پسران  تقریباً  هیچ گونه اختیاری در برگزیدن همسر آینده خود نداشتند و حتی اغلب  هنگامی که هنوز درگهواره بودند ،‌  آنان را برای هم   نامزد می کردند و بار رسیدن به  سن بلوغ و یا اندکی  پیش از آن ،‌ به عقد یکدیگر در می آمدند.
از طرفی بی تجربکی ،  حرمت نهادن   به والدین ، و گاه فقدان    احساس جنسی در دختران و پسرانی که هنگام ازدواج به بلوغ نرسیده بودند ،‌از جمله دلایل عدم اختیار  کامل زوجین درامر ازدواج بود.
رایج ترین شکل ازدواج ، عقد دائم بود. مطابق شرع ،‌مرد می توانست تا چهار زن عقدی  داشته باشد و در صورت مرگ یا طلاق یکی از آنها ،  باز قادر بود که زن دیگری را جایگزین وی کند.
عدم تناسب جمعیتی  و کثری زنان  برمردان ،‌بیماری و یا پیرشدن سریع زنان به خاطر زایمانهای مکرر و فقدان  بهداشت ، مصالح سیاسی و قومی ،‌ میل مردان ثروتمند  ومتمول  به کام جویی‌،  با این دیدگاه  که «زن جوان ،‌مرد پیر را جوان می کند .» و داشتن حرمسرا و زنان متعدد، نشانه شوکت و ثروت مرد است خود به خود ،‌نظام  چند زنی را توجیه می کرد . افزون بر اینها ،‌ فرزندان  بسیاری که از رهگذر این ازدواجها متولد می شدند‌،‌ می توانستند مایه غرور  افراد شوند ،‌از سوی دیگر ،‌دختران  و بیوه هایی که به دلایلی از ازدواج بازمانده بودند ،‌بی میل نبودند به همسری مردی تن در دهند که همسر یا همسران دیگری نیز داشت.  درحقیقت دختر یا بیوه ای که از ازدواج  محروم می ماند، ‌محکوم به تحمل ملامتهای بسیار بود.
ازدیگر شیوه های رایج ازدواج ،‌ ازدواج موقت یا صیغه کردن دختران  و زنان بر اساس قرار داد و توافق بود. بدین طریق  زن و مرد به مدت معینی  که از یک ساعت تا نود و نه سال را شامل می شد  ‌، با هم سپری می کردند . صیغه نود و نه ساله نوعی ترفند بود و هنگامی صورت می گرفت که مرد چهار زن عقد دائمی  داشت  واز لحاظ شرعی مجاز به عقد زن دیگری نبود. دراین گونه ازدواج ، مرد ملزم نبود که حتماً مدت قرارداد رابه اتمام برساند بلکه هر وقت که مایل بود ، می توانست  پیش از انقضای مدت قانونی ،‌از زن صیغه ای خود  جدا شود و با پرداخت  مبلغی به عنوان مهریه ،‌خود را از قید او آزاد سازد.
کودکانی که از طریق این ازدواجها  به دنیا می آمدند ،‌از جمله فرزندان مشروع محسوب می شدند و ترتبیت آنها را  پدر به عهده می گرفت . البته چنانچه پدر مایل   به نگهداری آنان درخانه خود نبود ،‌  متناسب با دارایی خود مستمری  لازمی در حد نیاز پیش بینی  می کرد و صرف مراقبت  از آنها می نمود .  به همین دلیل ،‌ زن صیغه ای تا مدتی پس از جدایی از  همسرش ،‌ حق ازدواج  مجدد را نداشت ، تا در طی آن مدت معلوم شود که آیا وی در انتظار فرزندی هست یا خیر. فرزندان زنان صیغه ای از حق الارث مساوی با فرزندان زنان دائمی برخوردار بودند.
مردان معمولاً  در مسافرتها و یا جنگها که از روی ناچاری  به ولایات دور دست می رفتند زن دائمی خود را به همراه نمی بردند زن صیغه ای می گرفتند. در مشهد ،‌ به دلیل فراوانی  زائران ،‌بازار صیغه کردن پر رونق بود. درتهران ،‌دلالان این ازدواجها ،‌به سراغ خارجیان نیز می رفتند.
ازجمله مواردی که مردان اقدام به صیغه گرفتن می کردند ،‌ هنگامی بود که نامزدشان به سن بلوغ و ازدواج نرسیده بود.  درخانواده های اشرافی ،‌ با بالغ شدن پسران در سن 17 –16 سالگی و گاه در سن ده سالگی ،‌ بزرگترها برای آنان زن صیغه ای می گرفتند ؛ و هنگامی که کسب و کاری پیدا می کردند ،‌ دختری از خانواده های محترم و یا دختر عمو را به عقد دائمی و ی در می آوردند و بلافاصله زن قبلی پی کار خود می رفت . و یا در خانه جداگانه ای  سنی می گزید. به گزارش دالمانی ،‌زاعران نواحی شمالی ،‌برای برخوردار شدن از کار جسمی و ارزان زنان درایام زراعت ،‌به ازدواج  موقت مبادرت می ورزیدند و پس از سپری  شدن فصل برد اشت محصول ، براساس مدت قرارداد که شامل ایام برداشت محصول می شد ،‌از زنان جدا می شدند.
تنوع بخشیدن  به فضای حرمسرا و همچنین  محدودیت شرعی نیز در بسط چنین ازدواجهایی تاثیر بسزایی داشت . از طرفی ، فقر مالی نیز سبب می شد تا خانواده ها به ازدواجهای موقت دختران  خویش رضایت دهند. درکرمان ، به خاطر وجود فقر شدید ،‌این تمایل بیشتر به چشم می خورد؛‌زیرا با سرگرفتن  این ازدواجها از یک سو ،‌پدر خانواده ها تامدتی از مسئولیتهای مادی تامین غذا و پوشاک یکی ازافراد خانواده اش رهامی شد  و از سوی دیگر ،‌ به وجه مختصری که دخترش از جدایی به عنوان مهریه از همسر خود دریافت می کرد ،‌ دست می یافت .
صیغه کردن زنان  در عرف جامعه کاملاً  قابل قبول بود و زنهای   صیغه ای ،‌ پس از به پایان  رسیدن دوره قرارداد ، به آسانی  به عقد دائمی اشخاص دیگردر می آمدند . لازم به ذکر است که مردان در گرفتن زنان صیغه ای ، از نظر تعداد هیچ محدودیتی نداشتند  و این امر به توانایی مالی آنان بستگی داشت.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله وضعیت زن در دوره قاجار

دانلود مقاله قاجار

اختصاصی از حامی فایل دانلود مقاله قاجار دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  20  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 

 

قاجار نام دودمانی است که از ۱۷۹۴ تا ۱۹۲۵ بر ایران فرمان راند. ایل قاجار یکی از طایفه های ترکمان بود که بر اثر هجوم مغول از آسیای مرکزی به ایران آمدند. شاه عباس بزرگ یک دسته از آنان را در استرآباد یعنی گرگان امروزی ساکن کرد.[۱]
مقدمه
قاجارها قبیله‌ای از ترکمان‌های منطقه استرآباد (گرگان) بودند. قدرت یافتن قاجارها به عهد صفوی و شاه عباس کبیر برمی‌گردد؛ ابتدا در شمال رود ارس ساکن بودند و در آن زمان بدلیل کمک‌های بزرگی که به دربار صفوی می‌نمودند، قدرت بیشتری یافتند و سپس دسته‌ای از آنان در غرب استرآباد و در دشت گرگان سکنی گزیدند.
ایشان تبار خود را به کسی به نام قاجار نویان می‌رساندند که از سرداران چنگیز بود. نام این قبیله ریشه در عبارت آقاجر به معنای جنگجوی جنگل[نیازمند منبع] دارد.قاجار از ریشه کلمه قاچار است که در ترکی به معنای فراری است. پس از حمله مغول به ایران و میان‌رودان، قاجارها نیز به همراه چند طایفه ترکمان و تاتار دیگر به شام کوچیدند. هنگامی که تیمور گورکانی به این نقطه تاخت قاجارها و دیگر کوچندگان را به بند کشید و سرانجام آنها را به خانقاه صفوی در آذرآبادگان بخشید. پس از آن قاجارها یکی از سازندگان سپاه قزلباش شدند.
سلطنت
نادر شاه افشار در زمان حکومتش برای جلوگیری از به قدرت رسیدن محمد حسن خان که در هنگام قتل پدر ۱۲ سال بیش نداشت یوخاری‌باش‌ها که ساکنین بالادست رود گرگان بودند را به حکمرانی منسوب کرد تا بدین ترتیب با ایجاد شکاف و چند گانگی میان طوایف قاجار نگران ناآرامی‌های داخلی نگردد و اشاقه‌باش‌ها زیر نظر حکومت ایشان گردند. در زمان آقا محمد خان قاجار این طایفه به دو قبیله اشاقه‌باش و یوخاری‌باش (به معنای ساکن ناحیه بالا - رودخانه- و ساکن ناحیه پایین - رودخانه) تقسیم شده بود و آقا محمد خان موفق گردید این دو قبیله را با هم متحد کرده و نیروی نظامی خود را استحکام بخشد.
در زمان این دودمان حکومتهای استانی در مناطق گوناگون سرزمین ایران با جنگ یا مصالحه از میان رفتند و جای خود را به سامانه‌ای فدرالی با تبعیت از دولت مرکزی دادند و «کشور» ایران دوباره زیر یک پرچم شکل گرفت. رنگها و ترتیب آنها در پرچم کنونی ایران از زمان این سلسله بیادگار مانده‌است.
جنگ‌های ایران و روس در زمان فتحعلی شاه قاجار به جدا شدن بخش‌هایی از قفقاز ار ایران شد.
ایران در زمان این دودمان با دنیای غرب آَشنا گردید. اولین کارخانه‌های تولید انبوه، تولید الکتریسیته، چاپخانه، تلگراف، تلفن، چراغ برق، شهرسازی مدرن، راهسازی مدرن، خط آهن، سالن اپرا (که بعداً به سالن تعذیه تغییر کاربری داد)، مدارس فنی به روش مدرن (از جمله دارلفنون که به همت امیر کبیر بنیاد گردید)، و اعزام اولین گروه‌ها از دانشجویان ایرانی به اروپا جهت تحصیل در شاخه‌های طب و مهندسی در زمان این سلسله صورت پذیرفت.
بازسازی ارتش ایران با روش مشق و تجهیز آنها به جنگ‌افزار نوین اروپایی نیز از زمان فتحعلی‌شاه قاجار - در قرارداد نظامی اش با ناپلیون امپراتور فرانسه - آغاز شد.
در زمان این سلسه و بعد از کشمکش بسیار بین شاهان قاجار و آزادی خواهان، جنبش مشروطه در ایران برپا شد و سرانجام ایران دارای مجلس (پارلمان) شد و بخشی از قدرت شاه به مجلس واگذار گردید.
سلسه قاجار با کودتای ۱۲۹۹ رضاخان قدرت را از دست داد. با انحلال سلسه قاجار توسط مجلس شورای ملی در ۹ آبان ۱۳۰۴، رضا شاه به سلطنت رسید. رضا شاه پس از به سلطنت رسیدن بسیاری از وزرا و سفرای دولت قاجاریه را که غالبا از وابستگان خاندان قاجار بودند به استخدام درآورد که این ارتباط حرفه‌ای تا پایان سلطنت محمد رضا شاه نیز ادامه یافت.
آغامحمدخان قاجار

 

آغا محمد خان قاجار بنیانگذار دودمان قاجاریه در ایران است. زاده: ۲۷ محرم ۱۱۵۵ هجری قمری برابر با ۲۷ خرداد ماه ۱۱۲۱ خورشیدی و ۱۷ ژوئن ۱۷۴۲ میلادی در دشت اشرفی در میانه راه ساری به گرگان؛
تاجگذاری: ۱۵ ربیع الثانی ۱۱۹۵ هجری قمری برابر با ۱ فروردین ماه ۱۱۶۱ خورشیدی و ۲۱ مارس ۱۷۸۲ میلادی در ساری؛
مرگ: ۲۱ ذی الحجه ۱۲۱۱ هجری قمری برابر ۲۷ اردیبهشت ماه ۱۱۷۷ خورشیدی و ۱۷ مه ۱۷۹۸ میلادی در شوشا؛
آقامحمد خان فرزند محمد حسن خان قاجار و او نیز فرزند فتحعلی خان فرزند شاهقلی خان فرزند جهانسوزخان بود. مازندران و بارفروش (بابل امروزی) مرکز حکمرانی محمدحسن خان بود و فتحعلی خان حاکم گرگان و در استرآباد حکومت می‌کرد. اینان شیعه مذهب بودند. نادرقلی خان پس از کشتن فتح علی خان رقیب سرسخت خویش در خواجه ربیع طوس و با سعی و تلاش خویش به مقام شاهنشاهی رسید.
ریشه‌های قدرت‌یابی دودمان قاجار
قدرت یافتن دودمان قاجار به عهد صفوی و شاه عباس کبیر برمی‌گردد؛ ابتدا در شمال رود ارس ساکن بودند و در آن زمان بدلیل کمک‌های بزرگی که به دربار صفوی می‌نمودند، قدرت بیشتری یافتند و سپس دسته‌ای از آنان در غرب استرآباد و در دشت گرگان سکنی گزیدند. نادر شاه افشار در زمان حکومتش برای جلوگیری از به قدرت رسیدن محمد حسن خان که در هنگام قتل پدر ۱۲ سال بیش نداشت یوخاری‌باش‌ها که ساکنین بالادست رود گرگان بودند را به حکمرانی منسوب کرد تا بدین ترتیب با ایجاد شکاف و اختلاف میان طوایف قاجار نگران ناآرامی‌های داخلی نگردد و اشاقه‌باش‌ها زیر نظر حکومت ایشان گردند.وی را در میانسالی بیضه بریدند و برای همین آقامحمد خان را آغامحمد خان می نویسند . و به همین دلیل ریش در نیاورد
وضعیت ایران در زمان کودکی آقا محمد خان
زمانی که نادر و فرزندانش به قتل رسیدند، شاهرخ شاه برای به دست گرفتن قدرت تلاش می‌کرد. فرماندهی سپاه شاهرخ شاه به محمدحسن خان بعلت تجربه و تدبیر فوق العاده ایشان واگذارگردید . با همکاری حاکم طبس ابراهیم خان برکنار شدو شاهرخ به سلطنت رسید هرچند اندکی پس ازآن شاهرخ شاه به دست دشمنانش که در راس آنان پدر زن وی قرار داشت نابینا گشت . فرماندهان وفادار دست به کودتا زده شاهرخ شاه نابینا رامجددا برتخت سلطنت نشاندند.
کودکی و نوجوانی آقامحمدخان
ژان گور می‌نویسد:آقا محمد خان باریک اندام و متوسط القامه و دارای چشم‌های زیباوگیرنده ودهان کوچک بود . هرکس دهان کوچک و چشمان زیبای پسرک را می‌دید تصور می‌کرد در روح وی هوی و هوس غلبه دارد اما وقتی آن پسر ۱۳ ساله کلاه را از سر بر می‌داشت و چشم بیننده به پیشانی بلند وی می‌افتاد تغییر نظر می‌داد و می‌فهمید که کسی که دارای آن پیشانی بلند است مقهور هوی و هوس نمی‌شود.
آقامحمد خان تیر اندازی ، سوارکاری و خواندن و نوشتن و حفظ کردن قرآن رادر پیش جیران، مادر خود که از بهترین تیر اندازان بود فرا گرفت ودر ۱۳ سالگی جزو بهترین تیراندازان قشون محمدحسن خان بود و فرمانده دسته تجسس یا طلایه دار قشون پدرش گردید. در ۱۳ سالگی شجاع و با اراده بود و از مرگ ترسی نداشت.
کریم خان و قاجار
چندی بعد محمد حسن خان سپاهی مجهز و بانظم ترتیب داد و به جنگ با کریم خان زند پرداخت. در جنگهای اولیه پیروزی با قجری‌ها گشت. اما در نهایت شکست خورده و در میدان جنگ توسط سبزعلی بیک حاکم سابق استر آباد کشته و سرش از تن جدا گردید.سبزعلی بیک ازسال۱۱۶۹ تا ۱۱۷۲ در جنگ‌هایی که بین زند و قاجار در گرفت شرکت داشت و به کریم خان زند می‌گفت که تنها آروزی او دیدن جسد بی جان محمدحسن خان قاجار است.علت این کینه آنطور که گفته شده‌است علاقه سبز علی بیک به جیران، همسر محمدحسن خان قاجار بود که بسیار زیبا بود. کریم خان زند قول ده هزار تومان برای سر محمدحسن خان به سبزعلی بیک داده بود.درآن زمان محمدحسن خان ۴۵ سال داشت. وقتی سر بریده محمدحسن خان را به حضور کریم خان که در تهران بسر می‌برد رساندند؛از بوی سر محمد حسن خان احساس رضایت کرد و گفت :" من از این سر بوی لاشه احساس می‌کنم اما چون سر بریده دشمن من است از آن لذت می‌برم".
پسران محمد حسن خان اسیر می‌شوند
آقا محمد خان با همیاری حسینقلی خان پس از درگذشت پدرشان دست به جنگ‌های پارتیزانی زدند تا آن که خراج آن سال استرآباد توسط آقامحمدخان مورد سرقت قرارگرفت. همین امر سبب جنگ میان فرستادگان کریمخان زند و او شد که در نهایت دستگیر و به تهران برده شد . کریم خان همین که فهمید او دیگر خواجه‌است (و بر اساس فرهنگ آن زمان هیچ کس برای یک خواجه ارزشی قایل نمی‌باشد )امر کرد تا به تحصیل ذخیره آخرت بپردازد و از جاه طلبی دست بردارد.
پس از آن به شیراز منتقل شد و در اسارت به سر می‌برد.این روش معمول کریم خان زند بود تا با اسیر نگاه داشتن تعدادی از سران قبیله متمرد خطر شورش را از بین بده و در صورت هرگونه تحرک اسرا را تنبیه نماید. در همین زمان برادرآقامحمد خان حسینقلی خان جهانسوز در شمال ایران دست به یاغی گری زد. آقامحمدخان که می‌دانست از سوی کریمخان مواخذه خواهد شد از بیم جان خویش در حرم حضرت شاهچراغ خود رادخیل بست ؛ پس از آن کریم خان به وساطت اطرافیان خود او را مورد عفو قرار داد.
بنیان نهادن حکومت قاجاریه
آقا محمد خان در ۱۳ صفر سال ۱۱۹۳ هجری قمری (روز درگذشت کریم خان)، هنگامی که در باغ‌های اطراف شیراز به شکار مشغول بود، همین که عمه‌اش او را از مرگ شاه زند آگاه ساخت، فرار کرد و به شتاب خود را به تهران رسانید و در ورامین مدعی سلطنت بر ایران گشت. سپس به ساری و استرآباد رفت و با کمک سران اشاقه‌باش، براندازی زندیه و رسیدن به قدرت را طراحی نمود و ولایات گرگان و مازندران و گیلان را تحت حکمرانی خویش قرار داد. وی در این زمان برای مطیع کردن برادران خود به جنگ با آنان پرداخت و حتی یکبار تا پای مرگ رفت ولی سرانجام در بندپی نجات یافت و به ساری آمد و تاج سلطنتی را که توسط زرگران ساری ساخته شد بر سر نهاد و پایتخت خود را ساری نهاد و جشن نوروز را به دستور وی با تشریفات برگزار نمودند. پس از تسخیر شمال ایران بر آذربایجان و کرمانشاهان نیز دست یافت. حکومت زندیه در جنگ و ستیز میان شاهزادگان زند قرار گرفت ولی سرانجام لطفعلی خان زند با همیاری حاج ایراهیم خان کلانتر شیرازی بر تخت سلطنت نشست. آقا محمد خان از آن زمان به مدت ۱۵ سال با لطفعلی خان زند - که جوان بود و شجاع - به جنگ و تعقیب و گریز پرداخت. مهم‌ترین این نبردها، جنگ باباخان برادرزاده آقا محمدخان در سمیرم و محاصره شیراز و پس از آن محاصره طولانی کرمان در سال ۱۲۰۸ هجری قمری است .در این جنگها لطفعلی خان مقاومت زیادی از خود نشان داد.
فاجعه تاریخی کرمان
در اواخر تابستان همان سال قشون آقا محمد خان به کرمان نزدیک گشت. همه مردم کرمان بر آن عقیده بودند که قشون شاه قاجار در سرمای زمستان کرمان دوام نخواهد آورد و سرانجام مجبور به ترک آن دیار خواهند شد و برای همین هر شب بر بالای ابروج کرمان مردم شعر می‌خواندند و فحش‌های رکیکی نسبت به شاه قجر خطاب می‌دادند و او را مورد تمسخر قرار می‌دادند این فحش‌ها خان قاجار را خشمگین تر کرد.به دستور خان فاجار شهری در پیرامون شهر کرمان به صورت موقت ساخته شد تادر سمای زمستان نیز محاصره ادامه یابد.قحطی شهر را فرا گرفت. پس از حمله عمومی و سقوط کرمان سربازان وی تمامی کسانی را که در غیر از" بست" قرار داشتند یه قتل رسانده وتمامی اموال ودارایی‌ها را ضبط و به نوامیس تعرض کردند این وضع تا زمان فرمان توقف غارت توسط خان قاجار ادامه داشت.پس از آن و پس از انکه خان قاجار متوجه فرار موفق شهریار جوان زند گردید دستور داد که تمامی مردان کرمانی از چشم نابینا گردند و حتی کسانی را که به بست رفته بوند نیز از این دستور مجزا نکرد. بیست هزار جفت چشم به‌وسیله سپاه قاجار تقدیم خان شد.(سر پرسی سایکس این تعداد را هفتادهزار جفت می‌خواند).
اما لطفعلی خان زند به بم فرار کرد و قصد عزیمت به سیستان و بلوچستان را داشت ولی با خیانت حاکم بم دستگیر شد و در راین به فرستادگان آقامحمدخان تحویل داده شد شهریار زیبای زند به دستور آقا محمد خان توسط چهارپاداران مورد تجاوز جنسی قرار گرفت و چشم‌های شهریار زند ار کاسه خارج گردید.خان قاجار قصد داشت که به شهریار جوان افسار زده و در مسافرت‌ها به عنوان حیوان در پای رکاپ خود بدواندکه به علت ضعف و زخمهایی که برداشته بود این کار میسر نگردید.در تهران به زندگی لطفعلی خان خاتمه داده شد و سرانجام وی را در امامزاده زید تهران دفن کردندو اینچنین به زندگی شهریار زند دلیر ترین شمشیرزن شرق و زیباترین مردان روزگار پایان داده شد.
انتقال مرکز حکومت به تهران
او پس از قتح کامل جنوب ایران در واقع مقر حکم رانی خویش را در تهران نهاد (آن را دارالخلافه نامید) در حالیکه پایتخت وی هنوز ساری بود؛ سپس با سپاهی گسترده عازم قفقاز گشت تا حاکمان آنجا را مطیع خویش سازد در آنجا با مقاومت سرسختانه ابراهیم خلیل خان جوانشیر حاکم شوشی مواجه شد و سرانجام دست از محاصره این شهر برداشت و به تفلیس رفت. هراکلیوس حاکم تفلیس شهر را رها کرده و گریخت آغامحمدخان دستور ویران کردن قسمتی از شهر و قتل عام مردم داد و باردیگر سربازان وی در این شهر بدستور او به تجاوز به ناموس مردم دست زدند. تمام کلیساهای شهر ویران شد و روحانیون مسیحی دست بسته به رود ارس انداخته شدند. در نهایت آغا محمد خان با پانزده هزار تن از دختران و حتی پسران شهر که آنان را به اسارت گرفته بود به تهران بازگشت. اینان برای سواستفاده جنسی و نیز برای بردگی به ثروتمندان فروخته شدند. .
رویکرد به خراسان و ماورای نهر و براندازی افشاریان
بعد ار آن به خراسان لشکر کشید و شاهرخ، پسر نادر را که کور و پیر بود به همراه همه درباریانش به قتل رسانید تا انتقام کشتن فتحعلی‌خان را بگیرد. خان قاجار برای افشای محل جواهراتی که نادر از هند آورده بود شاهرخ را به حدی شکنجه کرد که وی در زیر این شکنجه‌ها جان سپرد. آقامحمدخان پس از کشف محل جواهرات نادر، آنان را روی سفره گسترد و از شدت عشق به طلا و جواهر، بر آنان غلتید. و سپس لشکرکشی به بخارا را قصد نمود که خبردار شد از جانب روس‌ها دیگر خطری نیست. برای همین حاکمان طرفدار روس آن دیار را سرکوب کرد و مرو را آزاد کرد و ازبکان را وادار به عقب نشینی نمود و بخارا را تحت الحمایه دولت ایران قرار داد و چون مردم آن دیار با وی مخالفتی نداشتند به آنان آزاری نرساند و پس از آن به دستور وی گروهی را به منظور تعقیب نادرقلی شاهرخ اقشار به هرات فرستاد و پس از آن تا کابل پیش رفتند ولی نادرقلی در کوه‌های هیمالیا در افغانستان مکان خود را تغییر می‌داد[مدرک] سرانجام از تعقیب وی دست برداشتند

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 20   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله قاجار

آقا محمد خان قاجار

اختصاصی از حامی فایل آقا محمد خان قاجار دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

آقا محمد خان قاجار


آقا محمد خان قاجار

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*



فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)



تعداد صفحه:16

فهرست

آقا محمد خان قاجار
ماجرای نهایت سنگدلی آقا محمد خان
هجوم آقا محمد خان به ترکمنهای گوگلان:

شرح مختصر:

آقا محمد خان قاجار بسیار سنگدل و بیرحم و کینه‌توز و انتقامجو   بود و برای رسیدن به مقام سلطنت رسید از هیچ عمل شرم آوری استنکاف نکرد از جمله رفتار ظالمانه و شنیع وی با لطف‌علی‌خان زند و قتل و یا کور کردن برادرانش که به قساوت و سنگدلی این خواجه قاجاری صحّه می‌گذارد.

آقا محمد خان پس از وفات وکیل‌الرعایا که در دربار وی بین شاهزادگان و فرمانروایان زندی آشوب و اغتشاش ایجاد شده بود فرصت را مغتنم شمرد واز شیراز فرار کرد و به استراباد رفت و به امید جمع‌آوری لشکر بین قاجارهای آشاق باش و متحدانش (ترکمنها) رفت. هدف خواجه قاجار متحد کردن دو ایل آشاق باش و یوقاری باش قاجار و نیز ترکمنهای یموت و گوگلان بود که در اختلاف دائمی به سر می‌بردند و با ایجاد اتحاد بین آنها زمینه قیام و شورش بر علیه زندیان ایجاد کرد تا در آینده با کمک لشکریان قاجاری و ترکمنهای گوگلان و یموت زمام امور ایران را در دست گرفت. ایران در آن زمان به علت اختلاف بین شاهزادگان زندی و دیگر حکام ولایات دستخوش آشوب و هرج و مرج شده بود و این آشوب تمامیت ارضی ایران را به خطر می‌انداخت زیرا باز هم مثل دوران اواخر صفوی ایران از طرف همسایگان شمالی و شرقی و غربی در امنیت کامل نبود و در معرض تهدید دشمنان قرار گرفته و در همین ایام بود که آقا محمد خان قاجار که مردی مستعد و لایق جهت حفظ ایران از تعرضات همسایگان بود با اقتدار کامل به کمک نیروی قاجار و ترکمنهای یموت و گوگلان ظهور کرد. و اگر بیرحمی و سنگدلی خواجه قاجار را در نظر نگیریم او را مردی خواهیم یافت که با اقتدار کامل و با درایت و تفکر شگفت‌انگیز توانست در مقابل تهدیدات همسایگان ایران. تمامیت ارضی کشور را حفظ نماید و شاید اگر آقا محمد‌خان و لشکریان ترکمنش نبودند امروز ایرانی باقی نمی‌ماند و در بین عثمانی و روس و افغانها تقسیم می‌شد و در نهایت بدست روس و انگلیس می‌افتاد.
در حفظ تمامیت ارضی ایران و پیروزیهای آقا محمد خان ترکمنها نقش عمده‌ای ایفا نمودند و خواجه قاجار توانست به کمک نیروهای ترکمن بر بسیاری از دشمنان فائق آید. اما بعد از رسیدن به سلطنت ازنیروهای ترکمن کاسته شد. زیرا آقا محمد خان در صدد قلع و قمع آنها برآمد و از اینرو قلمرو شمالی حکومت قاجار در نواحی گرگان (گنبد کاووس فعلی) به حالت تزلزل افتاد و بعد از وی جانشینان آقا محمد خان نیز سیاست خصمانه‌ای با ترکمنها در پیش گرفتند و شاید این بزرگترین اشتباه قاجارها بود که لشکریان لایق ترکمن را از خود دور ساختند و بدینوسیله حکومت خود را ضعیف نمودند و حتی نتوانستند رد مقابل تعرضات روس و عثمانی دوام بیاورند و در آخر‌الامر بر اثر حملات پی‌در پی روس و تهدیدات انگلیس قسمت‌های مختلف ایران را تجزیه نمودند. آنها اگر مانند گذشته از لشکریان ترکمن استفاده می‌نمودند و در صدد جلب آنها برمی‌آمدند می‌توانستند در بسیاری از مواقع بر دشمنان فائق آیند. چنانچه در دورة ناصرالدینشاه ترکمنها به تنهایی توانستند نیروهای روسی را در آشوراده تارو مار نمایند . در حالیکه حکومت قاجار از عهدة آن نمی‌توانست برآید.

 


دانلود با لینک مستقیم


آقا محمد خان قاجار

دانلود مقاله واقعیت اجتماعی تشیع از صفویه تا قاجار

اختصاصی از حامی فایل دانلود مقاله واقعیت اجتماعی تشیع از صفویه تا قاجار دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله واقعیت اجتماعی تشیع از صفویه تا قاجار


 دانلود مقاله واقعیت اجتماعی تشیع از صفویه تا قاجار

 دانلود مقاله واقعیت اجتماعی تشیع از صفویه تا قاجار با فرمت ورد و قابل ویرایش تعدادصفحات44 

اقتدار ایل  خانان و قدرت اجتماعی مذهب
پس از آل بویه ، خلافت بغداد قدرت های سیاسی متعددی را که در نواحی مختلف جامعه ی اسلامی ظهور می کردند ، رسمیت بخشید . خلافت بغداد با داعیه ی جانشینی شرعی رسول خدا ، در واگذاری تاج و تخت به قدرت های عشیره ای وایلی مسلط ، در واقع نقش کلیسا در سده های میانه ( قرون وسطی ) را ایفا  می کرد و خلافت بدین سان تا سال 656 ه .ق که سال سقوط آن به دست هلاکو خان مغول است ، ادامه یافت .
حمله ی مغول تهاجم نظامی گسترده ای بودکه با استفاده از درگیری های موجود در میان حاکمان جوامع اسلامی و ضعف آنها و بی آن که از توجیهی دینی برخوردار باشند تنها با استفاده از زور انجام شد ، مسلمانان اعم از شیعه و سنی همه به یک اندازه در معرض تیغ سپاهان مغول قرار گرفتند و مقاومت های مستقلی که در شهرها و روستاهای مختلف در برابر آنها انجام می شد ، با بی سابقه ترین کشتارها سرکوب می گشت .
مذهب اولیه ی مغولها شمن بود ، ولی در هنگام تسلط برایران با همراهی جمعی از بوداییان و کشیشیان مسیحی ، سیاست تبلیغ این دو مذهب را نیز دنبال کردند و برخی از آنها به آیین مسیحیت گرویدند .
جامعه ی اسلامی گرچه در برابر هجوم سیاسی مغول تاب نیاورد ، ولی فرهنگ و تمدن اسلامی حضور قوی و توانمند خود را بر آن تحمیل کرد ، به گونه ای که مغول نیز مانند استبداد بنی امیه و …. ناگزیر از توجیه دینی خود شدند .
درسده ی هشتم پس از هجوم های سده ی هفتم  ، دیگر بار فرصت برای مقاومت های سیاسی و نظامی تشیع به وجود آمد . سربداران در خراسان ، مرعشیان درمازندران و نهضت پیش گامان مهدی در خوزستان ، از جمله قیام های سیاسی شیعه هستند که تا دوران هجوم تیمور و حتی پس از آن در بخش های مختلف ایران به حیات خود ادامه دادند .
علی رغم حضور فکری و سیاسی فزاینده و فعالی که تشیع در تمام مدت داشت ، ساخت سیاسی قدرت قبل و بعد از حاکمیت ایل خانان مغول ، یعنی در دوران سلجوقیان ، خوارزمشاهیان و تیموریان تا زمان حاکمیت قاجار ، ایلاتی و عشایری است . مناسبات و روابط ایلاتی ، خوانین را از توان نظامی ای بهره مند ساخته بود که با تکیه به آن از نفوذ اجتماعی و حتی حاکمیت سیاسی برخوردار می شدند ، در این میان حضور باور و معرفت دینی در کنار عصبیتی که به انسجام ایلی منجر
می شد ، موجب گشت تا این عصبیت نیز از پوشش دینی استفاده کند و در مواردی در قلمرو توقعات دینی جامعه گام بردارد .
بسط وتوسعه ی اندیشه های شیعی – که پیش از این در اصول و فروع اعتقادی شیعه شرح آن گذشت – مانع از این می شد که حاکمیت های موجود با
همه ی تلاش هایی که برای توجیه دینی خود می کردند ، از مشروعیت دینی برخوردار شوند، به همین دلیل تشیع در طول تاریخ هر گاه فرصت می یافت ، اعتراض خود را به حاکمیت های موجود در قالب رفتار سیاسی خود سازمان می داد و تشیع با همه ی تلاش های سیاسی پراکنده ای که انجام داد ، هرگز نتوانست نظام مطلوب خود را استقرار بخشد ، زیرا قدرت رقیب او ، یعنی  ، استبداد متکی بر مناسبات ایلی بود و قدرت تشیع مانند هر نیروی مذهبی دیگر مبتنی بر آموزش های دینی و تعلیم و تعلم های مستمری بود که در نظام شهری بیش تر امکان وجود پیدا می کند ، بنابراین قدرت مذهبی بیشتر قدرت شهری است و شهر با سکون و ثباتی که دارد ، در برابر ایل که از تحرک و توان نظامی بهره مند است ، همواره آسیب پذیر بوده است و حاکمیت سیاسی شهر در طول این مدت به دست کسانی بوده است که از قدرت نظامی ایلی بهره مند هستند .
خصلت شهرس آموزش های دینی ، مستلزم نفی باور دینی از حوزه ی زندگی ایلی و عشیره ای نیست ، بلکه ایلات و عشایر نیز از باور دینی بهره مند
می باشند ، این باور ، در نزد آنها کمتر با تفکر و تامل همراه است و در مناسبات اجتماعی نیز کمتر ظاهر می شود ، از این رو مناسبات اجتماعی ایلاتی بیش تر در چهره ی عادات قومی و بر محور عصبیت و در قالب اقتدار سیاسی خان شکل
می گیرد . البته در صورتی که آموزش های دینی در درون عشیره گسترش پیدا کند و با حفظ چهره ی الهی ، مقتضی نیروی اجتماعی مستقلی باشد ، به تناسب
توسعه ای که آموزش های یاد شده پیدا می کنند ، نیروی دیگری نیز در درون عشیره درکنار خان ، ظاهر می شو و آن ، نیروی مذهبی است که در پیرامون رهبران دینی تمرکز می یابد . حتی در برخی موارد ، رهبری دینی ایل می تواند با قرار گرفتن در مرکز روابط عشیره ای از موقعیت اجتماعی خان برخوردار شود و در این صورت ایل مانند وقتی که فاقد رهبری دینی است ، یک قطبی خواهد بود و رهبری دینی با استفاده از این موقعیت ، از امکانات سیاسی و نظامی بالفعلی که در مناسبات عشیره ای وجود دارد ، در جهت آرمان های دینی استفاده خواهد کرد ، این مسئله همانند بهره ای است که ابوطالب از موقعیت اجتماعی بنی هاشمی برای حمایت از پیامبر اسلام (ص) برد ، زیرا با حمایتی که به عنوان بزرگ بنی هاشم از پیامبر (ص ) کرد ، امکانات موجود دراین گروه را در آرمان های دینی پیامبر (ص) به کار گرفت، به همین جهت برخی از بنی هاشم ، صرف نظر از مسئله باور به اسلام یا کفر ، در شعب ابی طالب گرفتار محاصره ی اقتصادی شدند . با مرگ ابوطالب و جانشینی ابولهب ، پیامبر (ص ) از این حمایت اجتماعی محروم شد و بدین ترتیب سخت ترین روزهای زندگی پیامبر و مسلمانان که به مهاجرت آنها به مدینه انجامید ، آغاز گشت .
ظرفیتی که مناسبات ایلی در تحمل رهبری مذهبی می تواند داشته باشد ، مسئله ای است که در تبیین قدرت سیاسی شیعه و خصوصاً چگونگی پیدایش حاکمیت صفویه در سده های دهم و یازدهم موثر است .
رهبران دینی آن گاه که از اقتدار ایلی برای آرمان های مذهبی استفاده
می کنند ، از مناسبات و روابطی بهره می برند که در ذات خود ، چهره ای دینی ندارد، زیرا هر چند دین با روابط خانوادگی و بخشی از مناسبات خونی و عشیره ای مخاللفت ندارد ، ولی انسجام و اقتداری که از ناحیه ی نظام ایلاتی – نه براساس معرفت و اعتقاد دینی – حاصل می گردد ، در اوج همکاری سیاسی با رهبری مذهبی ، نسبت به عملکرد مذهبی خود ، خنثی و غیر حساس است و این از آن جهت است که در شرایط بهره وری رهبران دینی از موقعیت اجتماعی و سیاسی خان ، اگر باور و آگاهی دینی در سطح گسترده و عمیق به جذب و هضم روابط عشیره ای نپرداخته باشد و مناسبات ایلی و عصبیت های مربوط به آن هم چنان به حیات خود ادامه دهند، استفاده رهبر دینی از اقتدار موجود ، استفاده ای اتفاقی و به تعبیری مکانیکی است و جهتی که دراین حال رهبران مذهبی به حرکت سیاسی ایل می دهند ، جهتی خارجی و عارضی است ، زیرا افرادی که در قلمرو مناسبا ت عشیره ای عمل
می کنند، رفتار خود را مطابق با اراده و خواست خوانین سازمان می دهند ، آن ها از کسی که در مرکز قدرت سیاسی قرار گرفته است ، درهر حال ، حتی زمانی که عملکرد او چهره ای دینی ندارد ، تبعیت می کنند و به همین دلیل ، رفتار و سلوک دینی رهبران ، واقعیتی نیست که از دل مناسبات موجود جوشیده باشد .


دانلود با لینک مستقیم


مقاله روابط خارجی ایران از قاجار تا 1320

اختصاصی از حامی فایل مقاله روابط خارجی ایران از قاجار تا 1320 دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله روابط خارجی ایران از قاجار تا 1320


مقاله روابط خارجی ایران از قاجار تا 1320

تعداد صفحات :20

 

 

 

 

 

 

 

روابط اقتصادی و سیاست خارجی

جنگ­های ناپلئونی در دهه­ی نخست قرن نوزدهم (1179 تا 1279 ش) موجب تماس مجدد اروپاییان با ایران گردید. چون فرانسه و انگلستان خواهان روابط دوستانه با این کشور بودند و دولت روسیه بار دیگر به ایران تجاوز کرده بود، کمپانی هند شرقی بریتانیا به دنبال فترت دراز مدت سده­ی هجدهم (1079 تا1179 ش) در روابطش با ایران در سال 1801 م/1180ش پیمان­های دوستی و تجارت با دولت قاجار امضا کرد.

انگلستان با استفاده از قدرت نظامی در رسیدن به هدف­های دیپلماتیک و استراتژیکی خویش، در نیمه سده نوزدهم (1179 تا 1279 ش) تفوق تجاری خود در ایران را هم تثبیت نمود. داد و ستد بریتانیا با ایران در نیمه­ی نخست سده­ی نوزدهم (1179 تا 1279 ش) در خلیج فارس و نیز در مسیر بازارهای پر جمعیت شمالی سیر صعودی شتابنده­ای پیدا کرد. با استقرار تفوق سیاسی کمپانی هند شرقی در هندوستان، این شرکت در مبادلات تجاری با ایران در خلیج فارس به جای پارچه­های هندی، کالاها و پارچه­های انگلیسی را به ایران صادر کرد.

انگلستان در ضمن کالاهای خود را در مقادیر زیاد با کشتی تا دریای سیاه و بندر ترابوزان متعلق به عثمانی می­فرستاد و از آنجا از طریق خاک عثمانی به بازارهای تبریز و صفحات شمالی ایران وارد می­نمود. تبریز در این زمان بزرگ­ترین بازار تجارتی ایران بود. وقتی به دهه­ی 1850م می­رسیم، انگلستان بزرگ­ترین طرف تجاری ایران است. 50 درصد یا بیشتر صادرات و بیش از 50 درصد واردات ایران را در دست دارد.

در دوره­ی پنجاه ساله­ی مابین 1863م/ 1242ش و 1914م/ 1293ش رشته امتیازهایی در مورد بهره­برداری یا انحصار مواد خام و توسعه­ی زیربنایی از طرف دولت ایران به اتباع روس و انگلیس و دولت­های مزبور داده شد. در سال 1872 م/ 1251 ش، شاه ایران امتیاز احداث راه­آهن، خط­های تلگراف، کشتیرانی در رودخانه­ها، بهره­برداری از معادن و جنگل­های دولتی و کارهای زهکشی و آبیاری در ایران را به مدت هفتاد سال به بارون جولیوس دورویتر، از اتباع بریتانیا واگذار کرد و در امتیازنامه مقرر شده بود که رویتر در آینده برای گرفتن امتیاز بانک، احداث جاده­ها و خیابان و ایجاد کارخانه­ها نیز حق تقدم خواهد داشت. شاه همه­ی این امتیازها را تنها در ازای گرفتن 40 هزار پوند استرلینگ به رویتر واگذار کرده بود.

دو امتیاز دیگری که در اینجا شایان ذکرند، امتیاز تنباکو و امتیاز نفت است. ناصرالدین شاه در 1890م /1269ش، انحصار فروش توتون و تنباکو را به یک شرکت انگلیسی واگذار کرد. به دنبال آن، یک نهضت اجتماعی توده­ای آغاز شد و شاه را به الغای امتیاز ناچار ساخت. امتیاز دیگری که کمتر جنجال برانگیز بود، اما به همان اندازه سرنوشت­ساز شد، اجازه­ی مخصوصه­ای بود که شاه در ماه مه 1901 به ویلیام ناکسس دارسی داد؛ با این مضمون که به جهت تفتیش و تفحصص و پیدا کردن و استخراج و بسط دادن و حاضر کردن برای تجارت و نقل و فروش محصولات زیر که عبارت از گاز طبیعی و نفت و قیر و موم طبیعی باشد، در تمام وسعت ممالک ایران در مدت 60 سال از تاریخ امروز اعطا می­شود. دولت ایران در ازای این امتیاز 20 هزار پوند استرلینگ نقداٌ دریافت کرد و مقرر شد 16 درصد از سود خالص سالانه­ نیز به ایران تعلق گیرد. در 26 مه 1908 نفت در صفحات جنوبی ایران کشف شد و شرکت نفت انگلیس و ایران که تمامی سهام آن به دولت بریتانیا تعلق داشت، برای این منظور تأسیس گردید. علاوه بر سودی که از این امتیازها عاید بریتانیا شد، بر حجم مبادلات تجاری آن کشور با ایران به مقدار زیادی افزوده شد و این روند صعودی تا جنگ جهانی اول ادامه یافت. جمع داد و ستد دو کشور که در سال 1875 م/1254 ش، به 7/1 میلیون پوند استرلینگ می­رسید، در 1895م/ 1274ش، به 3 میلیون  و در 1914م/ 1293ش، به 5/4 میلیون پوند رسید. تراز تجارت خارجی 20 درصد به سود بریتانیا بود. به دلیل رشد روزافزون سهم روسیه در تجارت خارجی ایران، افزایش مطلق سهم بریتانیا در تجارت ایران روند نزولی یافته بود و از 50 درصد در دهه­ی 1850م، به 33 درصد در 1903 و 20 درصد در 1914 کاهش یافت و حدود نیمی از این حجم داد و ستد در اختیار هند بریتانیا بود. سهم امپراطوری بریتانیا در صادرات به ایران از این بالاتر بود و به 25 درصد می­رسید. بنا به برآورد تقریبی لیتن، سرمایه­گذاری بریتانیا در ایران از 1860 تا 1913 در شرکت­های نفتی، تسهیلات، حمل و نقل، تلگراف و فرش به 10 میلیون پوند استرلینگ بالغ می­شد.

 

روابط تجاری با روسیه:

روسیه بین سال­های 1801 و 1828 در دو جنگ با ایران و پیروزی بر این کشور، بخش وسیعی از قلمرو ایران را جدا نمود. در نخستین جنگ، مناطق پهناوری از جمله باکو را به خاک خود ضمیمه ساخت و حقوق گمرکی 5 درصد را برای خود تعیین نمود. به دنبال پیروزی نظامی روسیه، بر منافع اقتصادی آن کشور در ایران افزوده شد. بنا به بعضی برآوردها، صادرات روسیه به ایران در فاصله­ی سال­های 1758-1760 تا 1826 ده برابر افزایش یافت. در نیمه­ی قرن نوزدهم، ایران 900 هزار روبل کالا به روسیه صادر کرد و روسیه در عوض 3/5 میلیون روبل کالا به این کشور صادر نمود. با این حساب یک دهم واردات و یک سوم صادرات ایران در اختیار روسیه بود که اگر این­طور باشد، با سال 1800 تفاوت چندانی نکرده است. روسیه بعد از سال 1850 بر تفوق تجاری و سیاسی خود در ایران افزود. این امر تا حدی ناشی از صنعتی شدن روسیه و تا حدی توسعه­طلبی آن در آسیای میانه  و ایران بود. در بازار ایران برای کالا و اقدام محصولات کشاورزی روسیه تقاضا ایجاد شد و ایران به بازاری برای کالاهای صنعتی روسیه تبدیل گردید و روسیه هم از حالت فشار نظامی کاست و به وسایل مسالمت­آمیز و رخنه­ی اقتصادی متوسل شد. سیاستی که ماروین انستز، آن را امپریالیسم روبل نامیده است. روس­ها هم مانند انگلیسی­ها در صدد کسب امتیاز، نفوذ در نهادها و افزایش داد و ستد با ایران برآمدند. مهمترین امتیازهایی که روس­ها از ایران گرفتند، امتیاز شیلات دریای خزر، جاده­سازی، احداث خط­های تلگراف، راه­آهن و ایجاد بانک بود. بانک استقراضی، روسیه یکی از نهادهای کلیدی و عامل نفوذ روسیه در ایران بود که در سال 1801 ایجاد گردید و به زودی املاک زیادی نیز به رهن گرفت، وارد معاملات تجاری شد و وام­های سنگینی به دولت قاجار داد.

بانک استقراضی در سال 1914 معادل 127 میلیون روبل سرمایه داشت که از همه­ی سرمایه­گذاری­های دولت بریتانیا و اتباع آن در ایران در آستانه­ی جنگ جهانی افزون­تر بود. نقطه­ی عطف صعود روسیه و دستیابی به تفوق در ایران، دهه­های 1880 و 1890 بود. روسیه حتی در سال 1895 به عنوان طرف عمده­ی تجاری ایران با انگلستان برابری می­کرده است (اگر نگوییم از آن پیشی گرفته بود). این فاصله در دهه­ی بعد زیادتر شد. در سال 1914 برتری روسیه در این زمینه امری مسلم بود. روسیه 56 درصد واردات ایران و 72 درصد صادرات آن را در اختیار داشت. این ارقام برای بریتانیا به ترتیب 28 درصد و 13 درصد بود. تراز بازرگانی با ایران نیز به تدریج به نفع روسیه شد و در 1910-1914 کسری تجاری ایران با روسیه به یک میلیون پوند رسید. سلطه­ی بی­حد و مرز روسیه بر عرصه­ی اقتصادی، در آستانه­ی جنگ جهانی اول به صراحت توسط انتز بیان شده است؛ ایران تا حد چشم­گیری در مدار اقتصاد روسیه قرار داشت و بخشی از اقتصاد آن کشور محسوب می­شد.

 


دانلود با لینک مستقیم