حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق درباره ی قیام 15 خرداد؛ نقطه عطف

اختصاصی از حامی فایل تحقیق درباره ی قیام 15 خرداد؛ نقطه عطف دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 5

 

قیام 15 خرداد؛ نقطه عطف

نویسنده:مظفر شاهدی

پیروزی انقلاب پر فراز و نشیب مشروطیت ایران در سال 1285 ش / 1906 م و تشکیل نظام سیاسی پارلمانی برغم تمام فداکاری‌ها، جانفشانی‌ها و زحماتی که اقشار وسیعی از مردم کشور متحمل شدند و نیز علی‌رغم تدابیر و ایده‌های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی نوین و مترقیانه‌ای که برای آن اندیشیده شده بود، به دلایل عدیده داخلی و خارجی نتوانست بر خواسته‌ها و آرزوهای تاریخی ـ اجتماعی مغفول مانده جامعه ایرانی پاسخی در خور و تعیین کننده بدهد.

این روند با قدرت‌یابی و سپس سلطنت دیکتاتور مآبانه رضاخان که تفکرات و دستاوردهای مشروطیت ایران را تقریباً به هیچ گرفت، بیش از پیش به چالش طلبیده شده و نادیده انگاشته شد. دوران دوازده ساله نخست سلطنت محمد‌رضا شاه پهلوی هم با تمام تکاپوها و تلاش‌های صورت گرفته از سوی احزاب، تشکل‌ها و گروههای سیاسی، اجتماعی و مذهبی و نیز همراهی اقشار وسیعی از مردم باز هم به دلایل متعدد داخلی و مداخلات و تجاوزکاری‌های خارجی خیلی زود به پایان بدفرجامی انجامید و به تبع کودتای تأسفبار 28 مرداد 1332 نظام سیاسی حاکم بر کشور اساساً با اتکای به پشتیبانی حامیان خارجی خود (آمریکا و در درجه بعدی انگلستان) آشکارا و به طور فزاینده در روش استبدادی و خلاف قاعده حکومت‌داری گام نهاد و هر آنچه توانست در تضییع حقوق اساسی ملت ایران و نقض قانون اساسی مشروطیت کوشید و با سرکوب قهر‌آمیز مخالفان و منتقدان سیاسی و مجموعه کسانی که به ساختن فردایی بهتر برای کشور می‌اندیشیدند، گستاخانه در برابر خواسته‌های مردم ایران موضع مخالف و در واقع دشمنانه گرفت. با این احوال و برغم تمام حق‌کشی‌ها و تضییع حقوقی که صورت می‌گرفت، هنوز اقشاری از مردم و گروهها و احزاب سیاسی، اجتماعی و نیز علما و روحانیون امیدوار بودند جهت نجات دستاوردهای چندین ده ساله مردم ایران در زمینه‌های مختلف سیاسی و اجتماعی روش‌های مسالمت‌آمیز‌تر و در واقع کم هزینه‌تر جستجو شود اما حکومت با تداوم سرکوب‌ها و سیاست‌های سخت‌گیرانه‌تر پیام می‌داد که نمی‌خواهد در راه ناصوابی که در پیش گرفته است، تجدید نظر کرده و احیاناً خواسته‌ها و توصیه‌های مخالفان را مورد عنایت و توجه قرار د هد.

با این احوال عمدتاً بخاطر بحران‌های زودهنگام سیاسی، اجتماعی و اقتصادی که در اواخر دهه 1330 دامنگیر حکومت شده و بالاخص موجبات رنجش و نگرانی حامیان خارجی آن ( به ویژه آمریکائیان) را فراهم آورده بالاجبار نوعی فضای باز سیاسی در عرصه کشور ظاهر شد که البته بسیار کوتاه مدت بوده و به دلایل عدیده داخلی و خارجی به سرعت از میان رفت. در چنین فضایی بود که حکومت تحت فشار آمریکائیان طرح‌های اصلاحی چندی در زمینه‌های مختلف سیاسی، اجتماعی و اقتصادی (جهت نجات از بحران گرفتار آمده) مورد توجه قرار داد که برخی از این موارد اصلاحی با قانون اساسی مشروطیت ایران در تناقض و تعارض بود. این طرح‌های پیشنهادی آمریکاییان که رژیم خیلی زود مدعی شد خارجیان در طرح آن نقشی نداشته‌اند و شخص شاه مبتکر آن بوده است، نام انقلاب سفید به خود گرفت و اجرای جدی‌تر آن با انتصاب اسدالله علم به نخست‌وزیری (در 27 تیر 1341) آغاز شد. رژیم امیدوار بود بدون برخورد با مانعی جدی آن را به مورد اجرا گذارد و با جلب رضایت خاطر آمریکائیان در راستای تحکیم موقعیت خود در رأس حاکمیت بکوشد. این در حالی بود که از اوایل سال 1340 مجلس شورای ملی منحل شده و دیگر وجود خارجی نداشت و اینک دولت وقت در چارچوب لوایحی که خود تدوین کرده و مورد تأیید شاه هم قرار گرفته بود، بر آن شده بود بدون جلب نظر مخالفان و نیز تأیید مجلس فرمایشی‌ای که آن هم در آن مقطع وجود نداشت، مقدمات اجرایش را فراهم آورد. اما بر خلاف انتظار حکومت ایران طرح‌های اصلاحی از سوی اقشار وسیعی از مخالفان سیاسی و مذهبی که علما و روحانیون در رأس آن قرار داشتند، با مخالفت جدی روبروشد. در این میان به ویژه آیت‌الله امام خمینی رهبر و پیشرو مخالفان حکومت و دولت وقت را به درستی مورد انتقاد و سرزنش قرار می‌داد که با طرح این به اصطلاح اصلاحات آشکارا در راستای نقض قانون اساسی مشروطیت گام بر می‌دارد و در شرایط تعطیلی مجلسین شورای ملی و سنا اقداماتی غیر قانونی و خلاف مصالح و منافع ملی و اسلامی مردم کشور از اقشار مختلف مرتکب می‌شود.

بدین ترتیب در همان مراحل نخست مخالفت‌ها، برغم تمام اعمال فشارها و تدابیر امنیتی‌ـ انتظامی حکومت، آنچنان شدید و تعیین کننده بود که حکومت ودولت وقت (با تمام حمایت‌هایی که از سوی حامیان خایجی از آن شده و اساساًً مقید به اجرای اصلاحات پیشنهادی شده بودند) بناچار ولو موقتاً عقب‌نشینی کرده و جهت آرام کردن فضای ملتهب سیاسی ـ اجتماعی کشور اعلام کرد که از اجرای اصلاحات مورد نظر چشم پوشی می‌کند. اما بزودی آشکار شد که حکومت درصدد است با ترفندی دیگر و این بار با توسل به آرای عمومی برای اجرای اصلاحات مورد نظر خود محمل و دستاویزی پذیرفتنی و به اصلاح قانونمندتر پیدا کند. بدین ترتیب و در حالی که فشار پیدا و پنهان دستگاه‌های اطلاعاتی و انتظامی بر مجموعه مخالفان سیاسی و مذهبی در تهران، قم و دیگر شهرها و مناطق مستعد مخالفت افزایش چشمگیری یافته بود، حکومت پیرامون برنامه‌های اصلاحی موسوم به انقلاب سفید و ضرورت شرکت گسترده مردم در رفراندوم و سرزنش مخالفان سیاسی و مذهبی خود تبلیغات گسترده و آزار دهنده‌‌ای به راه انداخت. این در حالی بود که برغم تمام فشارها، روحانیون و علما و اسلامگرایان تحت رهبری‌های فکری ـ ایدئولوژیکی و سیاسی امام خمینی بار دیگر بر حملات و انتقادات صریح و آشکار خود از حکومت و دولت شدت بخشیدند. به همین دلیل حکومت که مصمم بود به هر طریق ممکن رفراندوم مورد نظر را در موعد تعیین شده (6 بهمن 1341) برگزار کند بر شدت برخورد قهر‌آمیز با مخالفان افزود و در آستانه برگزاری رفراندوم تعداد کثیری از مخالفان را دستگیر و روانه زندان ساخت. با این احوال علما و روحانیون از تداوم مخالفت پیگیر با طرح‌های موسوم به انقلاب سفید و سیاست‌های خشن و سرکوبگرانه عوامل حکومت باز نایستادند و بدین ترتیب برغم برگزاری رفراندوم و رضایت خاطری که حکومت از این منظر برای خود احساس می‌کرد، مخالفت‌ها تداوم یافت و شواهد و قراین موجود هم نشان می‌داد که در آینده‌ای نه چندان دور حکومت ناگزیر از برخوردی خشن و سرکوبگرانه‌تر به ویژه با علما، روحانیون تحت رهبری‌ امام خمینی است.

مقارن شدن سالروز شهادت امام جعفر صادق با دومین روز فروردین سال 1342 و اعلامیه امام خمینی مبنی بر این که مسلمانان در نوروز سال جدید عید نخواهند داشت و به ویژه همراهی‌های گسترده‌ مردم با امام تصادف میان طرفین را تقریباً چاره‌ناپذیر کرد و بدین ترتیب در روز 2 فروردین 1342 نیروهای امنیتی ـ اطلاعاتی و انتظامی حکومتی طی برنامه‌ای حساب شده و از پیش تعیین شده طلاب، علما و روحانیونی را که در مدرسه فیضیه قم گرد آمده بودند، مورد تهاجم قرار داده، تعداد کثیری را مجروح و مصدوم و مقتول ساختند و به تبع آن رعب و وحشت در شهرهای قم، تهران و چند شهر بزرگ دیگر کشور حکمفرما شد.

علما و روحانیون مخالف تحت فشار قرار گرفتند و تعداد قابل توجه دیگری از آنان دستگیر و راهی زندان شدند. این سیاست سرکوبگرانه، مخالفان را بر این باور نزدیک ‌کرد که دیگر رژیم قصد ندارد جهت عدول از روش غیراصولی و ناصوابی که در عرصه سیاسی در پیش گرفته است، گامی مساعد بردارد و بر آن است از هر راه ممکن مخالفانش را با بهره‌گیری از قوه قهر‌آمیز و سرکوبگرانه از میان بردارد. بر همین اساس آگاهان به امور پیش‌بینی می‌کردند که تقابل حکومت با مخالفان به نتیجه مسالمت آمیز و ‌آشتی‌جویانه‌ای منجر نخواهد شد و بنابراین برخوردهای باز هم خشن‌تر و سرکوبگرانه‌تری از ناحیه حکومت صورت خواهد گرفت. در شرایطی که تعداد قابل توجهی از رهبران و اعضای برجسته گروههای سیاسی‌ و تعداد کثیری از دانشجویان دانشگاهها در زندان به سر می‌بردند و در واقع هم در آن مقطع حکومت خطر چندانی از ناحیه این احزاب و گروهها احساس نمی‌کرد، شواهد موجود نشان می‌داد که مرکز ثقل مخالفت‌ها کماکان در میان علما و روحانیون تحت رهبری امام خمینی در شهر قم قرار دارد. حکومت نشانه‌های آشکاری از تندتر شدن مخالفت‌ها در میان روحانیون و طلاب با حکومت برغم حمله سبعانه به مدرسه فیضیه در شهر قم (2 فروردین 1342) در دست داشت. به همین دلیل تمهیدات امنیتی و انتظامی در قم، تهران و برخی دیگر از شهرهای کشور گسترش چشمگیری پیدا کرد و ساواک و دیگر دستگاههای امنیتی ـ انتظامی طرح‌های مراقبتی و کنترلی متعددی را جهت جلوگیری از گسترش بحران به مورد اجرا گذشتند. اما گذشت زمان نشان داد که مخالفان حکومت در میان علما و اسلامگرایان کماکان مصمم به تداوم مخالفت صریح و آشکار با آن بوده به ویژه امام خمینی طی سخنرانی‌ها و پیام‌های متعدد خود بر ضرورت مبارزه و برخود با اقدامات خلاف قاعده رژیم پهلوی تأکید داشت.

نزدیکتر شدن روزهای منتهی به محرم‌الحرام 1383 / خرداد 1342 بیانگر گسترش مخالفت‌ها با حکومت و نگرانی شدید رژیم پهلوی از تبعات سوء فراگیر‌تر شدن دامنه مخالفت‌ها در میان مردم ایران در اقصی نقاط کشور بود. به ویژه این که خبر می‌رسید، علما، طلاب، وعاظ و سخنرانان مذهبی بسیاری خود را برای ابراز مخالفت سیاسی با رژیم پهلوی در ماه محرم آماده می‌کنند.

در 28 اردیبهشت 1342 امام خمینی به روحانیون و وعاظ تکلیف کرد بدون واهمه از تهدیدات «دستگاه جبار» ماه محرم را به فرصتی جدی برای افشای مظالم حکومت تبدیل کنند. در واکنش به این موضعگیری تند و صریح، شاه در 6 خرداد 1342 طی سخنانی شدید‌ اللحنی روحانیون و مخالفان حکومتش را مورد انتقاد قرار داد و به دنبال آن در 13 خرداد 1342 امام خمینی آن سخنرانی سراسر نکوهش آمیز و سرزنش کننده‌اش برضد شاه را ایراد کرد که طی آن متذکر شده بود:

«... آقا من به شما نصیحت می‌کنم. ای آقای شاه، ای جناب شاه، من به تو نصیحت می‌کنم. دست بردار از این کارها، آقا اغفال دارند می‌کنند تو را، من میل ندارم که یک روز اگربخواهند تو بروی همه شکر بکنند. آیا روحانیت اسلام، آیا روحانیون اسلام، اینها حیوان نجس هستند؟ در نظر ملت اینها حیوان نجس هستند که تو می‌گویی؟ اگر اینها حیوان نجس هستند پس چرا این ملت دست آنها را می‌بوسند، دست حیوان نجس را می‌بوسند...؟ آقا ما حیوان نجس هستیم،‌ خدا کندکه مرادت این نباشد، خدا کند مرادت از اینکه مرتجعین سیاه مثل حیوان نجس هستند و ملت باید از آنها احتراز کند، مرادت علما نباشند و الا تکلیف ما مشکل می‌شود و تکلیف تو مشکل می‌شود، نمی‌توانی زندگی کنی، ملت نمی‌گذارد زندگی کنی، نکن این کار را نصیحت مرا بشنو... آقا نکن اینطور، بشنو از من، بشنو از روحانیون... اینها صلاح ملت را می‌خواهند اینها صلاح مملکت را می‌خواهند. ما مرتجع هستیم؟ احکام اسلام ارتجاع است؟ آن هم ارتجاع سیاه است؟ تو انقلاب سیاه، انقلاب سفید درست کردی؟ شما انقلاب سفید به پا کردید؟ کدام انقلاب را کردی آقا؟ چرا مردم را اغفال می‌کنید؟ چرا نشر اکاذیب می‌کنید، چرا اغفال می‌کنی ملت را؟ والله اسرائیل به درد تو نمی‌خورد، قرآن به درد تو می‌خورد.»

این اظهارات صریح و تحقیر کننده‌، سخت خشم شاه را برانگیخت و به دنبال آن نیروهای امنیتی و اطلاعاتی در شا مگاه روز 14 خرداد 1342 امام خمینی را دستگیر و به تهران منتقل کردند و در حالی که نیروهای امنیتی و انتظامی شهر قم را تحت مراقبت شدید قرار داده بودند، مردم قم و به ویژه علما و روحانیون و طلاب و نیز خیل عظیمی که از ایشان پیروی و تبعیت می‌کردند از صبح روز 15خرداد به خیابان‌ها ریختند و در اطراف و اکناف منازل امام خمینی و دیگر علما و نیز مدرسه فیضیه و حرم مطهر به اجتماع اعتراض آمیزی همت گماشتند. ضمن این که در همان روز شهر تهران و بسیاری از مناطق اطراف آن نیز در اعتراض به دستگیری امام خمینی به خیابان‌ها ریخته و با نیروهای امنیتی و انتظامی درگیر شدند.

بدین ترتیب بود که آن قیام معروف و سرنوشت ساز که به نقطه عطفی مهم و تعیین کننده در تاریخ مبارزات مردم ایران بر ضد رژیم پهلوی تبدیل شد‌، به وقوع پیوست و آمار شهدا و مجروحان قیام از مرز چند صد تن فراتر رفت. با این توضیح که مجموعه حکومت بر این تصور باطل قرار گرفت که با سرکوب (علی‌الظاهر) قیام 15خرداد برای همیشه مخالفان و منتقدان خود در میان علما و روحانیون، طلاب و اسلامگرایان را از میان برداشته است. اما شواهد وقراین موجود نشان می‌داد که مبارزه سازش‌ناپذیر مخالفان و منتقدان با حکومت پهلوی که دیگر آشکارا فقط حربه زورو زبان اسلحه را برای برخورد با مخالفان و معارضان خود برگزیده بود، در مقیاسی بسیار وسیع‌تر و سازمان یافته تر در شرف آغازی دوباره است.

قیام 15 خرداد نقطه عطفی بدون بدیل در مبارزه با رژیم پهلوی شد. از این مقطع دیگر کاملاً آشکار شد که حکومت بنا ندارد هیچ‌گونه حق انتقاد و اعتراضی را برای منتقدان و مخالفانش به رسمیت بشناسد. بنابراین تنها به از میان برداشتن و سرکوب قهر‌آمیز و بدون انعطاف مخالفان روش استبدادی و خودکامانه حکومتش می‌اندیشید. و بدین ترتیب امید کسانی از مخالفان را که هنوز تصور می‌کردند برای به سر عقل آوردن حکومت می‌شود از روش‌های مسالمت‌آمیز و آشتی‌جویانه‌تر بهره برد. به یأس مبدل ساخت و آشکار شد که جز به سقوط کشانیدن و از بین برداشتن قطعی و نهایی رژیم حاکم بر کشور تقریباً هیچگونه راه کم‌هزینه‌تر دیگری برای به سامان آوردن امور سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کشور

ازجمله پیامدهای قیام 15 خرداد 1342 رشد و گسترش چشمگیر و فزاینده مبارزه روحانیون، علما و اسلامگرایان تحت رهبری امام خمینی علیه رژیم شاه بود. آنان برغم اعمال فشارها و سرکوبگری‌های تمام ناشدنی نیروهای امنیتی و انتظامی کماکان در صف مخالفت با رژیم پهلوی پایدارتر از سابق ظاهر شدند و این روند نهایتاً موجبات تبعید امام خمینی از کشور را (در 13 آبان 1343) فراهم آورد. مخالفان بویژه روحانیون با سازماندهی و انسجام درونی بیشتر و ارتباطات تنگاتنگ پیدا و پنهانی که با آیت‌الله امام خمینی در تبعید برقرار نمودند، به مبارزه پایان ناپذیر با حکومت، جانی تازه و دوباره بخشیدند و اساساً هم همین جریان بود که در نیمه دهه 1350 از فرصت بهره برد و با متشکل کردن گسترده طرفداران خود که در اقصی نقاط کشور به صدها هزار تن بالغ می‌شدند، تحرک تعیین کننده و سرنوشت سازی را رقم زد تحرکی که حاصل نهایی آن سقوط قطعی رژیم پهلوی و بنیان یافتن نظمی نوین در عرصه سیاسی، اجتماعی ایران زمین بود.

منابع و مآخذ

ـ قیام 15 خرداد به روایت اسناد، تهران،‌رسا، 1360.

ـ جواد منصوری، قیام 15 خرداد به روایت اسناد،‌تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1377.

ـ ‌قیام 15خرداد به روایت اسناد ساواک، 4 جلد، چاپ اول، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1378 ـ 1379.

ـ رحیم روح‌بخش، نقش بازار در قیام 15 خرداد، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1381.

ـ‌انقلاب اسلامی به روایت خاطره، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1382.

ـ عباس خلجی، اصلاحات آمریکایی، 1339 ـ 1342 و قیام 15 خرداد، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1381.

ـ فریبا جعفری، نقش روحانیت در قیام 15 خرداد، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1385.

ـ مظفر شاهدی، مردی برای تمام فصول، اسدالله علم و سلطنت محمد‌رضا پهلوی، چاپ دوم، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، 1386.

ـ مظفر شاهدی، ساواک: سازمان اطلاعات و امنیت کشور (1335 ـ 1357) چاپ اول، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، 1386.

ـ حمید روحانی، بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی، قم، دارالفکر و دارالعلم، 1356.

ـ امام خمینی، کوثر، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1371 ـ 1373.

ـ امام خمینی، صحیفه نور، تهران، مرکز مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، 1361.

ـ اسناد انقلاب اسلامی، جلد 1 ـ 4، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1374.

ـ علی دوانی، نهضت روحانیون ایران، 11 جلد، بی‌جا، بنیاد فرهنگی امام رضا، بی‌تا.

ـ مهدی بازرگان‌، خاطرات بازرگان، شصت سال خدمت و مقاومت، تهران، رسا، 1375.

ـ عمادالدین باقی، تحریر تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی ایران، قم، نشر تفکر، 1373.

ـ حمید روحانی، نهضت امام خمینی، جلد دوم، تهران، بنیاد شهید، 1364.

ـ حمید روحانی، نهضت امام خمینی، جلد سوم، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1374.

ـ اسدالله علم، یادداشتهای علم، جلد 1 ـ 5، تهران، کتابسرا، 1371 ـ 1382.

ـ عباسعلی عمید زنجانی، انقلاب اسلامی و ریشه‌های آن، تهران، نشر کتاب سیاسی، 1367.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره ی قیام 15 خرداد؛ نقطه عطف

فلسفه قیام عاشورا

اختصاصی از حامی فایل فلسفه قیام عاشورا دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 8

 

فلسفه قیام عاشورا

الف:بیعت خواستن یزید از امام حسین

 در حادثه کربلا ما به مسائل زیادی بر می خوریم در یک جا سخن از بیعت خواستن یزید از امام حسین و امتناع امام از بیعت، در یکجا دعوت مردم کوفه از امام حسین و پذیرفتن امام ولی در جایی بدون توجه به مسئله بیعت و بدون توجه به درخواست دعوت کوفیان حضرت حسین (ع) از اوضاع حکومت انتقاد می کند. از فساد و حرام خواریها و ظلم و ستم انتقاد می کند و اینجا  امر به معروف و نهی از منکر را لازم می بیند.

البته حقیقتاً باید گفت همه این سه مورد تاثیر داشته است چون پاره ای از عکس العملهای امام بر اساس امتناع از بیعت پاره ای بر اساس دعوت مردم کوفه و پاره ای بر اساس مبارزه با منکرات و فسادهای آن برهه از زمان صورت گرفته است. حال باید دید دو عامل اصلی قیام چه بوده است. و باید دید کدام عامل تاثیری به سزایی داشته است.

توضیح عکس العمل اول را همه شنیده ایم که معاویه با چه وضعی به حکومت رسید وقتی اصحاب امام حسن مجتبی (ع)، آنقدر سستی کردند امام یک قرارداد موقت با معاویه امضاء کردند در مفاد این صلحنامه آمده بود که بعد از مرگ معاویه مقام خلیفه مسلمین به امام حسن برسد و اگر ایشان به شهادت رسیده بودند به برادرش امام حسین منتقل شود برای همین معاویه امام حسن مجتبی را مسموم نمودند تا مدعایی نماند و خود معاویه می خواست حکومت را به شکل سلطنت و موروثی در بیاورد. تا زمان معاویه ، مسئله خلافت و حکومت یک مسئله موروثی نبود و فقط دو طرز تفکر بود:

الف: یک طرز تفکر که خلافت، فقط شایسته کسی است که پیغمبر او را منصوب کرده باشد.

ب: یک طرز تفکر دیگر این بود که مردم حق دارند خلیفه ای برای خودشان انتخاب کنند و این مسئله در میان نبود که یک خلیفه برای خود جانشین معین کند اما تصمیم معاویه از همان روزهای اول این بود که نگذارد خلافت از خانه اش خارج شود ولی خود معاویه احساس می کرد این کار فعلا زمینه مساعدی ندارد و کسیکه او را به این کار تشویق و تشجیع نمود مغیره بن شعبه (لعنه ا…) بود چون مغیره خودش طمع حکومت کوفه را داشت مغیره همان شخصی بود که با غلاف شمشیر به پهلوی خانم زهرا (س) زد و همان مغیره ای که قبلا هم حاکم کوفه بوده است و از اینکه معاویه او را عزل نموده بود ناراحت بود. برای همین مغیره به شام رفت و به یزیدبن معاویه گفت نمی دانم چرا معاویه درباره تو کوتاهی می کند دیگر معطل چیست؟ چرا تو را جانشین خودش نمی کند یزید گفت پدر فکر می کند این قضیه عملی نیست مغیره گفت عملی است چون هر چه معاویه بگوید مردم شام اطاعت می کنند و مردم مدینه را مروان حکم و از همه جا مهمتر و خطرناکتر کوفه (عراق کنونی) است این هم بعهده من.

یزید به نزد معاویه رفت و مطالب مغیره را گفت وقتی معاویه ، مغیره را احضار نمود مغیره با تملق گویی و منطق قویی که داشت معاویه را قانع می سازد معاویه هم برای بار دوم به او ابلاغ حکومت کوفه را می دهد (البته این جریان بعد از شهادت امام حسن مجتبی یعنی سالهای آخر عمر معاویه بوده است) مردم کوفه و مدینه با پیشنهاد مغیره و مروان مخالفت کردند لذا معاویه مجبور شد خودش به مدینه برود . معاویه پس از تسلط کامل بر محیط داخلی و پهناور اسلام که از افریقای شمالی تا حدود چین توسعه یافته بود اولین و بزرگترین اشتباه خودش راجع به سیاست خارجی را مرتکب شد چون وقتی تصمیم گرفت پسر جوان و نالایقش را ولیعهد کند ولی مردم نپذیرفتند و او شکست خورد برای رسیدن به این قصد شومش مرتکب جنایت بزرگی شد و آن این بود که با امپراطور روم که نیرومندترین دشمن خونین اسلام و مسلمانان بود به نفع قصد شومش صلح کرد و با این عمل جلوی پیشروی اسلام را در اروپا متوقف ساخت و برای تهدید یک طرفردار نیرومند که تاج و تخت یزید را پشتیبانی کند حاضر شد باجی هم به دولت روم بدهد.

معاویه زمانیکه که خودش به مدینه رفت سه نفر که مورد احترام مردم بودند را خواست (امام حسین –(ع) عبدالله بن عمر فرزند خلیفه دوم ، عبدالله بن زییر، همان شخصی که به امام علی خیانت کرد و مسبب جنگ جمل شد) معاویه سعی کرد با چرب زبانی به آنها برساند که صلاح اسلام ایجاب می کند حکومت ظاهری در دست یزید باشد ولی کار در دست شما تا اختلافی میان مردم رخ ندهد حتی به آنها گفت شما فعلا بیعت کنید ولی آنها قبول نکردند. معاویه هنگام مردن، سخت نگران وضع پسرش یزید بود و به او نصایحی کرد که اگر یزید جامه عمل می پوشاند یقیناً بیشتر می توانست حکومت کند نصایح این بود (ای پسر جان، من رنج بار بستن را از تو بر داشتم، کارها را برایت هموار کردم و دشمنانت را راحت نمودم و رقیبان عرب را زیر فرمانت آوردم مردم حجاز را منظور دار که اصل تو هستند هر کس از آنها به نزد تو آمد گرامیش دار و هر کدامشان را هم غایب بود احوالش را بپرس اهالی عراق را منظور دار. و اگر خواستند حاکمی را از آنها عزل کنی دریغ نکن چون عزل یک حاکم، آسانتر از برابری با صد هزار شمشیر است اهل شام را هم منظور دار که اطرافیان نزدیک و ذخیره تو هستند و اگر از دشمنی در هراس یودی از آنها یاری بجو و چون موفق شدی آنها را به وطن خودشان برگردان زیرا  اگر در سرزمین دیگر بمانند اخلاقشان بر می گردد. سپس معاویه می نویسد پسرم من نمی ترسم که کسی در حکومت با تو نزاع کند مگر 3 نفر حسین بن علی – عبدالله بن زییر- عبدالله بن عمر ]چون هر سه خلیفه زاده بودند.

حسین بن علی شخصی است که اهل عراق او را رها نکنند و او را وادار به خروج می کنند اگر خروج کرد و برابر او پیروز شدی از او درگذر که با تو خویشی نزدیک دارد و احترام و خلق او بسیار است و او نوه پیامبر است. اما عبدالله بن عمر اهل عبات است و اگر تنها بماند با تو بیعت می کند. ولی عبدالله بن زبیر اگر بر تو خروج کرد و بر او پیروز شدی بند از بندش جدا کن و تا بتوانی خون دیگران قوم خود را حفظ کن.

معاویه می دانست این سه نفر یقیناً اعتراض خواهند کرد چون اعتراض آنها به نظر معاویه بدین دلیل بود که اگر خلافت به ارث برده می شود ما هم باید وارث باشیم و اگر خلافت به سابقه و لیاقت است هزاران مسلمان با سابقه و لیاقت است هزاران مسلمان سابقه دار تر از یزید هم وجود داشت و این اعتراضات واقعاً در ذهن اکثر مسلمان بود معاویه در این نصایح کاملا پیش بینی کرده بود که اگر یزید با امام حسین (ع) به خشونت رفتار کند و دست خود را به خون آغشته کند دیگر نمی تواند خلافت خود را ادامه دهد بقول بنی امیه متأسفانه یزید نتوانست سیاست مرموزانه پدرش را اعمال کند و سیاستی غلط را اعمال نمود و زحمات 50 ساله امیر را رشته کرد . معاویه فردی زیرک بود و خوب می دانست و می توانست پیش بینی کند بر عکس یزید که اولا جوان بود ثانیا مردی بود که اشراف زاده و با لهو و لعب مانوس شده بود و کاری کرد که در درجه اول به زبان خاندان بنی امیه و ابوسفیان تمام شد.

بعد از اینکه معاویه در نیمه رجب سال 60 هـ . ق به درک رسید یزید به حاکم مدینه ولید بن عقبه ابوسفیان (نوه ابوسفیان) نامه ای می نویسد و مرگ معاویه را اطلاع می دهد و طی نامه ای خصوصی


دانلود با لینک مستقیم


فلسفه قیام عاشورا

دانلود تحقیق قیام 15 خرداد

اختصاصی از حامی فایل دانلود تحقیق قیام 15 خرداد دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق قیام 15 خرداد


دانلود تحقیق قیام 15 خرداد

فرمت فایل:  ورد ( قابلیت ویرایش ) 


قسمتی از محتوی متن ...

 

تعداد صفحات : 20 صفحه

 پانزدهم خرداد، نقطه عطفی است در تاریخ معاصر؛ یادگاری است از پیوند معنوی توده های عظیم مردم کشور ما؛ واکنشی است از احساس عمیق مذهبی ملت ایران؛ نمایشی است ازبه پاخاستن مردمی که می خواستند ظلم و ستم را از بن بر کنند؛ تجسمی است از تاریخ اسلام و درجه ای است برای سنجش فداکاری و از خود گذشتگی انسان هایی که به دنبال آرمان الهی حرکت می کنند.
پانزدهم خرداد، روز قیام خونین مردم جان برکفی است که به نام اسلام و برای اسلام به میدان آمدند تا سلطه طاغوتیان را از کشورشان برچینند دستگیری امام خمینی (ره) در سحرگاه پانزدهم خرداد سال 1342، دژخیمان رژیم ستم شاهی به خانه امام خمینی رحمة الله یورش بردند.
آنها امام را که سه روز پیش از آن، به مناسبت عاشورای حسینی در مدرسه فیضیه، در سخنان کوبنده ای، از جنایات شاه و اربابان آمریکایی و اسرائیلی او پرده برداشته بود، دستگیر و دور از چشم مردم، به زندانی در تهران منتقل کردند.
هنوز چند ساعتی از این حادثه نگذشته بود که خیابان های شهر قم، زیرپای مردان و زنان انقلابی – که در اعتراض به رژیم شاه و حمایت از رهبرشان فریاد برآورده بودند – به لرزه درآمد.
این صحنه، درآن روز در تهران و چند شهر دیگر نیز به وجود آمد و بدین ترتیب، مردم ایران با این قیام گسترده، نشان دادند که خواستار برقراری حکومت اسلامی و پایان دادن به رژیم ستمشاهی هستند.
    قیام پانزدهم خرداد قم پس از انتشار خبر دستگیری امام (ره) در پانزدهم خرداد 1342، بسیاری از مردم قم، به منزل ایشان رفتند و به اتفاق فرزندشان، حاج آقا مصطفی، در حدود ساعت شش بامداد، به سمت حرم مطهر حضرت معصومه (س) حرکت کردند.
پس از مدتی، صحن مطهر و خیابان های اطراف، لبریز از جمعیتی شد که شعار " یا مرگ یا خمینی" را با هیجان شدیدی تکرار می کردند.
در همان زمان، علما و مراجع وقت هم با صدور بیانیه هایی، خواستار آزادی فوری حضرت امام (ره) شدند.
در حدود ساعت ده صبح، با ورود نیروهای مسلّح برای تقویت نیروهای شهربانی قم، تیراندازی و رگبار مسلسل ها شروع شد و تعداد زیادی از مردم زخمی شده یا به شهادت رسیدند.
شدّت تیراندازی به حدّی بود که امکان انتقال زخمی ها و اجساد شهیدان نبود و این کشتار، تا ساعت پنج عصر ادامه یافت.
  حمام خون در تهران در پانزدهم خرداد 1342، مردم تهران هم چون سایر شهرها، در اعتراض به دستگیری امام خمینی (ره) به خیابان ها ریختند و قیام خونین خویش را آغاز کردند.
سیل خروشان کشاورزان غیور و کفن پوش ورامین، دهقانان کن و نیز مردم جماران به سوی تهران سرازیر شد.
انبوه جمعیت بازاری، بار فروش، دانشگاهی و اقشار مختلف مردم، با فریادهای رعد آسای "یا مرگ یا خمینی" و "مرگ بر شاه" تهران را به لرزه درآورد.
شاه که در برابر قیام قهر آلود ملٌت، تاج و تخت خود را درحال زوال می دید، با رگبار مسلسل به جنگ ملٌت مظلوم رفت و تهران را در پانزدهم خرداد 1342، به کشتارگاه مخوف و حمام خون تبدیل ساخت.
  راه پیمایی در سایر شهرها در روز پانزدهم خرداد 1342، در بیشتر شهرها، درگیری، راه پیمایی، برگزاری جلسات و نیز سخنرانی بر ضد رژیم و اعتراض به دستگیری امام صورت گرفت.
در بعضی از شهرها مانند شیراز، تبریز و مشهد، اعتراض از شدٌت و گشتردگی بیشتری برخوردار بود

متن بالا فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است.شما بعد از پرداخت آنلاین فایل را فورا دانلود نمایید

بعد از پرداخت ، لینک دانلود را دریافت می کنید و ۱ لینک هم برای ایمیل شما به صورت اتوماتیک ارسال خواهد شد.


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق قیام 15 خرداد

مقاله درباره قیام مختار در سال 66 هجری

اختصاصی از حامی فایل مقاله درباره قیام مختار در سال 66 هجری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله درباره قیام مختار در سال 66 هجری


مقاله درباره قیام مختار در سال 66 هجری

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعدادصفحه:16

برحسب تواریخ اسلام مختار در مدائن از دوره خلافت عمر حکومت داشت و تمام دوره عثمان و حضرت امیر (ع) هم تا آمدن امام حسن (ع) به مدائن آنجا بود و زخمهای امام حسن را در قصر خاص کسری معالجه کرد ابو عبیده پدر مختار در سلک اکابر تابعین بوده در زمان عمر مأمور شد باتفاق ابن حارث شبانی بر کشور ایران حمله کند . مختار در اول هجرت متولد شد و کینه اش ابو اسحق است و حضرت امیر المؤمنین (ع) در روایتی فرمود که پسر من حسین کشته میشود و جوانی از ثقیف 383 هزار از ظلمه و قتله ما را خواهد کشت و آن مختار پسر ابوعبیده ثقفی است .

مینویسد سبب قیام مختار این بود که شخصی در لباس مسافرت پس از عاشورا نزد او آمد و نامه بدست او داد که آن نامه از حضرت امیر المؤمنین علی (ع) بود و قریب بدین مضمون که ای مختار خدای تعالی محبت ما اهل بیت را  در دل تو خواهد افکند و تو خون ما را از اهل بغی و طغیان خواهی گرفت و در این راه بر اراده خود تزلزلی راه مده که توفیقی است از جانب پروردگار برای تو آنرا مغتنم شمار ـ مختار از شوق و ذوق بر خود میلرزید و بحضرت علی بن الحسن (ع) و بنمایندة مطمئن داد برد خدمت آنحضرت و مذاکره کرد و موافقت و اجازه امام زین العابدین را جلب کرد و حضرت سجاد موافقت محمد بن حفیه عموی خود را هم برای آنها تجویز فرمود او اجازه داد بلکه انتقام را واجب میدانستند که خون حسین از بین نرفته باشد مختار مقدمات را فراهم ساخت و حاجب او ابوعمرو بن کیسان ایرانی که معاون شرط (شهربانی) کوفه بوده در این راه کمک کافی باو کرد و نسبت مسلکی که ب مختار میدهند بکلی بی اساس و چنین فرقهای عملا وجود نداشته جز در صفحات کتاب .

مختار پس از مرگ معاویه در کوفه بود که بدست ابن زیاد با چندین هزار نفر دیگر بجرم بیعت با مسلم دستگیر و زندانی شد و پس از آزادی بیکی از مزارع خود رفت و چون عبدالله بن عمر شوهر خواهرش بود بدینوسیله نامه ای به یزید نوشت و آزادی او را خواست چون انقلاب کوفه رخ داد و ابن زیاد به شام فرار کرد و با مروان بیعت کرد مختار در کوفه سخت مشغول فعالیت و تبلیغ به دوستی اهل بیت گردید ابراهیم بن مالک اشتر نخعی هم که خود را مستحق ریاست و امارت کوفه میدانست به سبب نام محمد بن حنفیه و لزوم خونخواهی پیرو مختار و همکار صمیمی او شد .

جلسات سری بسیاری تشکیل شد و در این موقع مردم کوفه به سه دسته تقسیم میشدند شیعه و طرفداران خندان امیرالمؤمنین (ع) دوم قتله امام حسین و لشکر ابن زیاد که در واقعه طف تشریک مساعی نرده بودند سیم مردم بی طرف و کناره گیر .

 ابراهیم بن مالک با یکصد نفر سلاح جنگ برداشتند و برای اولین بار بیرق سه رنگ برافراشتند « بیرق بنی امیه سیاه بوده شیعه بیرق سبز و سفید و سرخ انتخاب نمودند » و شب چهارشنبه 14 ربیع الثانی 66 قمری مختار خروج کرد و کوفه را تصرف کرد و در بدایت امروی خوبی نشان قتله کربلا داده تا همه را جمع کرد و از دفتر نویسان و وقایع نویسان و لشگر نویسان بر حال تمام آنها وقوف یافت پس از آنکه همه را خوب شناخت امر کرد همه را به دارالاماره حاضر کردند و شروع به انتقام کرد .

صحنه انتقام

از این تاریخ به بعد مستحفظین در دروازه های کوفه گماشته شده و احدی بدون تفتیش و اجازه حق خروج از شهر را نداشت .

ابو عمر و حاجب ایرانی و ابن کامل اسدی که متعهد شرطه شهر بودند هر روز عده ای را کشته ویا اسیر می نمودند و هر وقت یکی از آنها در شهر حرکت میکرد مردم از عقب او میرفتند که آیا به کشتن یا گرفتن که میروند .

عمر سعد به خانه ابن بهیره که قرابت صهریت با خاندان علی (ع) داشت پناهنده شد و به وساطت او امان نامه ای بدین مضمون گرفته بود که عمر سعد مادامیکه از کوفه خارج نشده و احداث حدثی ننماید در امان است اسحق ابن اشعت کندی برادر زن عبدالله کامل بخانه او پناهنده شد و ثمر بن ذی الجوشن از کوفه فرار و در یکی از قراء با چند نفر پنهان شده خولی اصبحی در دودکش مطبخ خانه خود زندگی می نمود ولی اغلب افراد غیر معروف و عادی بیشمار که در کربلا برای جنگ رفته بودند یا در میان جنگ به قتل رسیده و یا بلافاصله بوسیله مأمورین مخصوصی اسیر و کشته می شدند اما از معروفترین آنان کمتر گرفتار می شدند.

مختار ابو عمر و ایرانی حاجب و عبدالله کامل را مخاطب قرار داده و مؤاخذه نمود که چگونه است هر که اسیر می شود یا کسانی است که با من جنگ کرده و باید عفو شود یا از رجاله لشکر عمر سعد در کربلا است و روسای این قوم گرفتار نمی شوند علت آنست شما عمر سعد را که سردار لشکر کربلا است ازاد گذارده و بدی جهت قلوب شیعه در کار سرد شده است مختار گفت خدا مرا امان ندهد اگر او  را امان  دهم امروز با اتباع خود نزد او بروید و بگویید امیر تو را  احضار کرده اگر اطاعت نمود که نعم المطلوب و اگر ردا و لباس  خود را طلبید بدانید که شمشیر میخواهد و فوراً او را به قتل برسانید. عبدالله بموجب فرموده عمل نموده سر زده با عده ی مسلحانه به خانه ی او وارد شد عمر گفت چه  خبر است عبدالله کامل جواب داد که اجابت کن امیر

را گفت امیر را با من  چه کار است و حال آن که به خط خودش به من امان داده است .  عبدالله نامه را خواست و بشرحی که گذشت قرائت نمود  و گفت عجب احمقی هستی تو روزی چند بار احداث حدث کرده و اثر این امان نامه مرتفع شده است ولی گمان بد مبر امیر به عهد خود وفا خواهد کرد .

عمر سعد فریاد زد که أی غلام عبا و کفش مرا بیاور که نزد امیر بروم .

عبدالله گفت حرامزاده با من حیله می کنی و شمشیر می خواهی و بلافاصله شمشیر را بر فرق آن ملعون فرود آورد هر یک از همراهان ضربتی بر او زده و سر نحس او را از بدن جدا نموده و نزد مختار آوردند  در حالیکه حفص پسر او نزد مختار نشسته بود.

مختار پرسید از او که آیا این سر را می شناسی جواب داد سر پدر من و زندگانی بعد از او لذتی ندارد.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درباره قیام مختار در سال 66 هجری

تحقیق و بررسی در مورد قیام 15 خرداد

اختصاصی از حامی فایل تحقیق و بررسی در مورد قیام 15 خرداد دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 28

 

 پانزدهم خرداد، نقطه عطفی است در تاریخ معاصر؛ یادگاری است از پیوند معنوی توده های عظیم مردم کشور ما؛ واکنشی است از احساس عمیق مذهبی ملت ایران؛ نمایشی است ازبه پاخاستن مردمی که می خواستند ظلم و ستم را از بن بر کنند؛ تجسمی است از تاریخ اسلام و درجه ای است برای سنجش فداکاری و از خود گذشتگی انسان هایی که به دنبال آرمان الهی حرکت می کنند. پانزدهم خرداد، روز قیام خونین مردم جان برکفی است که به نام اسلام و برای اسلام به میدان آمدند تا سلطه طاغوتیان را از کشورشان برچینند

دستگیری امام خمینی (ره)

در سحرگاه پانزدهم خرداد سال 1342، دژخیمان رژیم ستم شاهی به خانه امام خمینی رحمة الله یورش بردند. آنها امام را که سه روز پیش از آن، به مناسبت عاشورای حسینی در مدرسه فیضیه، در سخنان کوبنده ای، از جنایات شاه و اربابان آمریکایی و اسرائیلی او پرده برداشته بود، دستگیر و دور از چشم مردم، به زندانی در تهران منتقل کردند. هنوز چند ساعتی از این حادثه نگذشته بود که خیابان های شهر قم، زیرپای مردان و زنان انقلابی – که در اعتراض به رژیم شاه و حمایت از رهبرشان فریاد برآورده بودند – به لرزه درآمد. این صحنه، درآن روز در تهران و چند شهر دیگر نیز به وجود آمد و بدین ترتیب، مردم ایران با این قیام گسترده، نشان دادند که خواستار برقراری حکومت اسلامی و پایان دادن به رژیم ستمشاهی هستند. 

 

قیام پانزدهم خرداد قم

پس از انتشار خبر دستگیری امام (ره) در پانزدهم خرداد 1342، بسیاری از مردم قم، به منزل ایشان رفتند و به اتفاق فرزندشان، حاج آقا مصطفی، در حدود ساعت شش بامداد، به سمت حرم مطهر حضرت معصومه (س) حرکت کردند. پس از مدتی، صحن مطهر و خیابان های اطراف، لبریز از جمعیتی شد که شعار " یا مرگ یا خمینی" را با هیجان شدیدی تکرار می کردند. در همان زمان، علما و مراجع وقت هم با صدور بیانیه هایی، خواستار آزادی فوری حضرت امام (ره) شدند. در حدود ساعت ده صبح، با ورود نیروهای مسلّح برای تقویت نیروهای شهربانی قم، تیراندازی و رگبار مسلسل ها شروع شد و تعداد زیادی از مردم زخمی شده یا به شهادت رسیدند. شدّت تیراندازی به حدّی بود که امکان انتقال زخمی ها و اجساد شهیدان نبود و این کشتار، تا ساعت پنج عصر ادامه یافت.

 

حمام خون در تهران

در پانزدهم خرداد 1342، مردم تهران هم چون سایر شهرها، در اعتراض به دستگیری امام خمینی (ره) به خیابان ها ریختند و قیام خونین خویش را آغاز کردند. سیل خروشان کشاورزان غیور و کفن پوش ورامین، دهقانان کن و نیز مردم جماران به سوی تهران سرازیر شد. انبوه جمعیت بازاری، بار فروش، دانشگاهی و اقشار مختلف مردم، با فریادهای رعد آسای "یا مرگ یا خمینی" و "مرگ بر شاه" تهران را به لرزه درآورد. شاه که در برابر قیام قهر آلود ملٌت، تاج و تخت خود را درحال زوال می دید، با رگبار مسلسل به جنگ ملٌت مظلوم رفت و تهران را در پانزدهم خرداد 1342، به کشتارگاه مخوف و حمام خون تبدیل ساخت.

 

راه پیمایی در سایر شهرها

در روز پانزدهم خرداد 1342، در بیشتر شهرها، درگیری، راه پیمایی، برگزاری جلسات و نیز سخنرانی بر ضد رژیم و اعتراض به دستگیری امام صورت گرفت. در بعضی از شهرها مانند شیراز، تبریز و مشهد، اعتراض از شدٌت و گشتردگی بیشتری برخوردار بود که در اثر این حوادث، تعداد زیادی کشته، مجروح یا زندانی شدند.

 

تلاش رژیم برای تغییر واقعیت

قیام پانزدهم خرداد، جوششی از طرف مردم بود برای درهم کوبیدن رژیم سلطنت و گرچه به سرعت نتیجه قطعی نداد، آثار بسیار باقی گذاشت. از این رو، عوامل رژیم حاکم، به روش های گوناگون کوشیدند با استفاده از همه امکانات و ازجمله رسانه های گروهی، جنبه اسلامی و مردمی را از آن بگیرند و جهت خارجی به آن داده، افکار عمومی را فریب دهند. بنابراین رژیم مدعی شد که عده ای از مردم، برای به دست آوردن پول، به تهاجم بر ضد دولت دست زده اند و گفتند که این پول ها را شخصی به نام "جمال عبدالناصر" فرستاده تا در ایران، توطئه هایی صورت گیرد. البته با همه این تلاش ها و ادعاهای پوچ و بی اساس، شعله قیام پانزدهم خرداد 1342، روز به روز روشن تر می گردید.

 

پانزدهم خرداد در مطبوعات جهان

پس از قیام پانزدهم خرداد 1342، مطبوعات خارجی به صورت های مختلف و با تیترهایی درشت، از این روز نام بردند. برای مثال روزنامه "دی ولت" در شماره 129 خود نوشت: "در تهران، صدها نفر کشته شده اند. دولت عَلَم، حکومت نظامی اعلام کرد. ارتش با تانک و مسلسل، بر ضد طرفداران رهبر مسلمانان، [امام] خمینی که علیه اصلاحات شاه دست به اعتراض زده اند، وارد عمل شد". یا روزنامه "الاهرام" در 16 خرداد نوشت: "دیروز تهران در آتش خشم شعله ور شد... این، شدیدترین تظاهرات ضد شاه بود وهنگامی آغاز شد که رهبر دینی، روح الله خمینی و یاوران او دستگیر گردیدند".

 

انعکاس نهضت پانزدهم خرداد

پس از واقعه پانزدهم خرداد 1342، با وجود سانسورهای شدید دستگاه شاه، خبرهای دستگیری امام خمینی(ره) و قیام 15 خرداد؛ در مدت کوتاهی، تنها در سراسر کشور، که به فراتر از مرزها گسترش یافت و موجی از نفرت و خشم بر ضد شاه به راه افتاد. حوزه های علمیه نجف، کربلا و کاظمین، به حمایت از امام خمینی (ره)، تلگراف هایی به سران کشورهای اسلامی و سازمان های بین المللی مخابره و کشتار پانزدهم خرداد رژیم را به شدٌت محکوم کردند. تمام این جریان ها در حالی صورت می پذیرفت که در مطبوعات کشور هیچ خبری ازحقایق و وقایع منعکس نمی شد.

 

اعتراض شخصیت ها

پس از واقعه خونین پانزدهم خرداد 1342 و کشتار مردم ایران، شخصیت های سیاسی و علمی نقاط  مختلف جهان، با صدور اطلاعیه هایی، مراتب اعتراض خویش را  اعلام می داشتند. از آن جمله می توان به اعلامیه اعتراض آمیز شیخ محمود شلتوت، مفتی و رئیس دانشگاه الازهر مصر اشاره کرد که شش روز پس از قیام پانزدهم خرداد


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی در مورد قیام 15 خرداد