حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

علل قتل عثمان

اختصاصی از حامی فایل علل قتل عثمان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 10

 

واقعیت‌ قتل‌  عثمان‌

    سراسر کشور اسلامی‌ علیه‌ تو شوریده‌ است‌! علی‌ (ع‌)

   به‌ خدا سوگند این‌ زنجیر را به‌ گردن‌ تو می‌اندازم‌ تا اینکه‌ این‌ افراد خبیث‌ و ناپاک‌ ( مروان‌ و  ابن‌ عامر و ابن‌  ابی‌سرح‌) را از خود دور کنی‌. جبله‌ بن‌ عمرو گر به‌ فکر جهاد هستید، به‌ سوی‌ ما بشتابید، زیرا خلیفه شما، دین‌  محمد (ص‌) را تباه‌ نموده‌ است‌؛ او رااز حکومت‌ خلع‌ کنید!

مردم‌  مدینه‌

  یازده‌ سال‌ و چند ماه‌ از حکومت‌  عثمان‌ گذشت‌؛ مردم‌ از شیوه زمامداری‌ او سخت‌ در رنج‌ و عذاب‌ بودند و ناراحتیهای‌ آنان‌ روز به‌ روز افزایش‌ می‌یافت‌، که‌ بروز این‌ فشارها به‌ شکل‌ انقلاب‌ مهمی‌ رخ‌ نمود. برای‌ مسلمانان‌ سخت‌ و ناگوار بود که‌ ببینند مفاهیم‌ و معیارهایی‌ که‌ در زمان‌ پیامبرشان‌  محمد (ص‌) و دو خلیفه اول‌ و دوم‌ وجود داشت‌ و مردم‌ آنها را لمس‌ کرده‌ و دوست‌ می‌داشتند به‌ طور کلی‌ دگرگون‌ شده‌ و به‌ عقب‌ باز گردد. مسلمانان‌ خوگرفته‌ بودند که‌ خلیفه‌ را حامی‌ و مدافع‌ حقوق خود بیابند. هرگاه‌ فرمانداران‌ و استانداران‌ به‌ ملت‌ ستم‌ کردند، داد آنها را بگیرد؛ اما ناگهان‌ دیدند که‌ عثمان‌ پرده‌ای‌ بر مظاهر آن‌ سیاست‌ عادلانه‌ افکنده‌ و شالوده روش‌ و سیاست‌ سودجویی‌ خود را ریخته‌ است‌.

       برای‌ مردم‌ سخت‌ بود که‌ ببینند درباریان‌ و اطرافیان‌ و متنفّذان‌، منافع‌ را به‌ خود اختصاص‌ داده‌ و ارزاق  مردم‌ را احتکار کرده‌اند. مردم‌ از اینکه‌ حقوق عمومی‌ ملت‌ زیر پا گذاشته‌ می‌شود و به‌ اعتراض‌ جمعیتها و افراد شاکی‌ اعتنایی‌ نمی‌گردد، ناراحت‌ بودند.

       مسلمانان‌ از اینکه‌ در مقابل‌ چشمانشان‌ به‌ گروهی‌ از بزرگان‌ صحابه‌ همانند  ابوذر و  عمار و  ابن‌مسعود اهانت‌ و توهین‌ می‌شد، در رنج‌ بودند.

       مسلمانان‌ نمی‌توانستند بپذیرند که‌ عده‌ای‌ ستمگر بر آنها حکومت‌ کنند، اما افرادی‌ که‌ به‌ دادگریشان‌ اعتماد و اعتقاد داشته‌ و آنها را دوست‌ می‌داشتند از کار بر کنار باشند!

       مسلمانان‌ پاک‌ سرشت‌، بالاتر از همه اینها، این‌ ناراحتی‌ را نیز داشتند که‌ کارگزاران‌  عثمان‌ به‌ یهود و نصاری‌ ستم‌ می‌کردند، در صورتی‌ که‌ آنان‌ هم‌ از نظر انسانی‌ برادر بوده‌ و در میان‌ مردم‌ با تفاهم‌ زندگی‌ می‌کردند.  و از اینکه‌ سودطلبی‌ و خودخواهی‌ اجتماع‌ را بیمار کرده‌ و در آن‌ جامعه‌، آدم‌ با شرافت‌ کسی‌ بود که‌ آنها شریف‌ و بزرگش‌ بشمارند در رنج‌ بودند.

     مردم‌ روز به‌ روز نسبت‌ به‌  عثمان‌ بی‌پرواتر می‌شدند. تا اینکه‌ در اواخر حکومت‌  عثمان‌، اعتراضاتشان‌ به‌ صورت‌ انقلابی‌ بزرگ‌ علیه‌ عثمان‌ بروز کرد. بی‌شک‌ علل‌ این‌ انقلاب‌ در سیاست‌ و هدفهای‌ عثمان‌ ریشه‌ داشت‌. اولین‌ باری‌ که‌ به‌ خاطرِ اعمال‌ این‌ سیاست‌ عثمان‌، علناً به‌ او اهانت‌ شد، روزی‌ بود که‌ از کنار مردی‌ به‌ نام‌ « جبلهبن‌ عمرو ساعدی‌» که‌ در میان‌ طایفه‌ خود بود و زنجیری‌ در دست‌ داشت‌، گذشت‌.  عثمان‌ سلام‌ کرد و مردم‌ هم‌ جواب‌ او را دادند؛ اما جبله‌ گفت‌: «چرا جواب‌ سلام‌ مردی‌ را که‌ این‌ چنین‌ و آن‌ چنان‌ کرده‌ است‌ می‌دهید!» سپس‌ رو به‌  عثمان‌ کرد و گفت‌: «ای‌  عثمان‌، به‌ خدا سوگند این‌ زنجیر را به‌ گردنت‌ می‌اندازم‌، تا اینکه‌ این‌ افراد خبیث‌ و ناپاک‌ ( مروان‌،  ابن‌ عامر و  ابن‌ابی‌ سرح‌) را از خود دور کنی‌!»

       نمونه دیگر از بی‌پروایی‌ مردم‌ که‌ در آخر عصر  عثمان‌ به‌ وجود آمد، داستانی‌ است‌ که‌ « ابن‌ ابی‌الحدید» نقل‌ می‌کند. او می‌نویسد: «روزی‌ خلیفه‌ سوم‌ خطبه‌ می‌خواند و در دستش‌ عصایی‌ بود که‌ پیامبر (ص‌) و ابوبکر و  عمر آن‌ را به‌ دست‌ می‌گرفتند و در حال‌ خطبه‌ به‌ آن‌ تکیه‌ می‌دادند. شخصی‌ به‌ نام‌ « جهجاه‌ غفاری‌» آن‌ عصا را از دست‌ عثمان‌ گرفت‌ و با زانوی‌ خود شکست‌».

       پس‌ از اینکه‌ انحراف‌  مروان‌ و سایر درباریان‌  عثمان‌ افزایش‌ یافت‌، جسارت‌ مردم‌ نسبت‌ به‌  عثمان‌ به‌ همین‌ ترتیب‌ افزایش‌ می‌یافت‌ که‌ سرآغازی‌ برای‌ انقلاب‌ بود.

       طولی‌ نکشید که‌ این‌ بی‌پرواییِ فردی‌، به‌ صورت‌ اعتراضی‌ اجتماعی‌ درآمد. مردم‌  مدینه‌، به‌ مردم‌ شهرهای‌ دیگر می‌نوشتند که‌: «اگر می‌خواهید جهاد کنید، به‌ سوی‌ ما بشتابید، زیرا دین‌  محمد (ص‌) به‌ دست‌ خلیفه شما فاسد گردیده‌ است‌. این‌ خلیفه‌ را از حکومت‌ خلع‌ کنید.»

       نظر همه مردم‌ در همه‌ جا از  عثمان‌ برگشته‌ بود. هنوز سال‌ 35 هجری‌ آغاز نشده‌ بود که‌ مردم‌ شهرها به‌ یکدیگر نامه‌ می‌نوشتند که‌ باید از زیر بار  بنی‌امیه‌ بیرون‌ آییم‌ و  عثمان‌ را از خلافت‌ خلع‌ کنیم‌ و فرمانداران‌ او را عزل‌ نماییم‌. این‌ خبر به‌ گوش‌  عثمان‌ رسید. او نامه‌هایی‌ به‌ شهرها نوشت‌ و کوشید مردم‌ را راضی‌ کند. و عده‌ای‌ از کارگزاران‌ خود را احضار کرد و با آنها در این‌ مورد مشورت‌ کرد. عده‌ای‌ به‌ او گفتند: دادگری‌ کن‌ و راه‌  ابوبکر و  عمر را پیش‌ گیر.

علل قتل عثمان

عبد الرحمن بن عوف با اینکه در موقع بیعت با عثمان شرط کرده بود که بسنت رسول خدا صلى الله علیه و آله و روش شیخین رفتار کند ولى عثمان پس از آنکه در مسند خلافت نشست بر خلاف سنت پیغمبر و روش شیخین رفتار نمود. (1)

عثمان بنى امیه را که در رأس آنها ابوسفیان قرار گرفته بود از جهت مال و مقام خرسند نمود و ابوسفیان در مجلسى که عثمان از بزرگان بنى امیه تشکیل داده بود اظهار نمود که این گوى خلافت را مانند توپ بازى بهمدیگر رد کنید تا دست دیگرى نیفتد و این خلافت همان زمامدارى و حکومت بشرى است و من هرگز به بهشت و دوزخ ایمان ندارم (2) .

عثمان دارائى بیت المال را میان خویشاوندان خود بمصرف رسانید و حکام و فرمانداران را بدون توجه بصلاحیت آنان از خاندان خویش تعیین و انتخاب نمود.مردم شهرستانها از دست حکام عثمان بستوه آمده و چندین بار شکایت آنها را باصحاب پیغمبر صلى الله علیه و آله و حتى بخود عثمان نمودند ولى این شکایتها تأثیرى در وضع حال و روش او نکرد و در ترک اعمال خود سرانه و خلاف شرع وى مؤثر واقع نشد لذا مسلمین در صدد جلوگیرى از کارهاى ناشایست او شدند و بعمال و حکام وى تمکین ننمودند.

اعمال خلاف عثمان و بذل و بخشش‏هاى وى بقوم و خویشانش که همه از مال مردم صورت میگرفت اصحاب پیغمبر صلى الله علیه و آله را سخت خشمگین نمود لذا گرد هم جمع شده و بمشورت پرداختند و بالاخره تصمیم گرفتند که ابتداء تمام کارهاى ناشایسته عثمان و فرماندارانش را بنویسند و او را از عواقب اینگونه کردارهاى ناپسند باز دارند و اگر نامه مؤثر واقع نشد او را عزل نمایند.


دانلود با لینک مستقیم


علل قتل عثمان

تحقیق درمورد قتل غیرعمد 35 ص

اختصاصی از حامی فایل تحقیق درمورد قتل غیرعمد 35 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 38

 

قتل

قتل به کشتن غیرقانونی افراد گفته می‌شود اعم از اینکه به صورت طراحی شده باشد (قتل عمد) و یا اینکه بصورت تصادفی باشد (قتل غیر عمد). در برخی کشورها مجازات آن اعدام است.

اولین قتل در تاریخ بشریت، کشته شدن هابیل فرزند حضرت آدم توسط برادرش قابیل است.

قتل غیرعمد

قتل غیرعمد کشتن انسان بدون قصد و اراده و ناشی از عدم مهارت ، بی احتیاطی ، عدم دقت ، غفلت و عدم رعایت مقررات .

قتل ناشی از عدم مهارت یا تصادف:

قتلی که از عدم مهارت فاعل و یا وقوع تصادف حاصل شده و مقتول مورد هدف نبوده است.

قتل غیرعمد در لغت نامه دهخدا

آوا : قَ ل ِ غ َ / غ ِ رِ ع َ

نوع لغت : ترکیب وصفی ، اِ مرکب

فینگلیش :

شرح : بدان که قتل در میان قوم یهود همچنان که در میان سایر امم بر دو قسم بود، یکی آنکه چون شخص ، شخص دیگر را بدون عداوت کشت یعنی بدون اراده و عمد اسبابی بر او انداخت و یا سنگی بر اوفرود آورد و بدون خبر مرد، در حالتی که شخص فاعل دشمن و یا در پی اذیت و آزار او نبود بنابراین شخص قاتل در حالات مسطوره میبایست از حضور ولی خون به یکی ازشهرهای بست فرار نماید و پس از محاکمه و برائت الذمه بودنش مجلس محاکمه حکم مینمود که در همان شهر سکونت ورزد تا وقتی که کاهن اعظم فوت شود اما اگر پیش ازرسیدن به شهر بست ولی ّ خون به وی می رسید او را میکشت و یا آنکه از شهر بست خارج میگشت و در خارج حدود کشته میشد خونش به هدر رفته بود. (قاموس کتاب مقدس ).

قتل غیرعمد در قرآن

و ما کان لمؤ من اءَن یَقتُلَ مؤ منا الا خَطَاء و مَن قَتَلَ مؤ منا خَطَاء فتحریرُ رَقَبَة مؤ منة و دیَّة مُسَلِّمَة الى اءَهلِهِ الا اءَن یَصَّدَّقُوا فَان کانَ مِن قَوم عَدُوّ لکم و هو مؤ من فَتَحرِیرُ رَقَبَة مؤ منة و اِن کان مِن قوم بینکم و بینهم میثاق فَدِیَة مُسَلِّمَة الى اءَهلِهِ و تحریرُ رَقَبَة مؤ منَة فمَن لم یَجِد فصیام شهرین مَتَتابِعَینِ(38).

((هیچ فرد با ایمانى مجاز نیست که مؤ منى را به قتل برساند، مگر این که این کار از روى خطا و اشتباه از او سرزند؛ و در عین حال ، کسى که مؤ منى را از روى خطا به قتل رساند، باید یک برده مؤ من را آزاد کند و خونبهایى به کسان او بپردازد؛ مگر این که آنها خونبها را ببخشند. و اگر مقتول ، از گروهى باشد که دشمن شما هستند (و کافرند) ولى مقتول باایمان بوده ، تنها باید یک برده مؤ من را آزاد کند و پرداختن خونبها لازم نیست . و اگر از جمعیتى باشد که میان شما و آنها پیمانى برقرار است ، باید خونبهاى او را به کسان او بپردازد، و یک برده مؤ من نیز آزاد کند. و آن کس که دسترسى به آزاد کردن برده ندارد، دو ماه پى در پى روزه مى گیرد)).

در اسلام قتل از گناهان کبیره و گناهان نابخشودنی به شمار می‌آید.

مجازات قتل در اسلام، «به مانند آن» یعنی کشتن است.

قرآن در سورهٔ مائده آیهٔ ۳۲ چنین آورده‌است:

به بنی اسرائیل حکم نمودیم: هر کس نفسی را بدون حق ویا بی آنکه فساد یا فتنه‌ای در زمین کرده باشد بکشد مانند آن است که همه مردم را کشته است. و هر کس نفسی را حیات بخشد (از مرگ نجات بخشد) مانند آن است که همه مردم را حیات بخشیده.

کفاره قتل غیر عمد

خداى متعال در آیه 92 سوره «نساء» جریمه و کفاره قتل خطا را در سه مرحله بیان مى کند، صورت نخست این که: فرد بى گناهى که از روى اشتباه کشته شده، متعلق به خانواده مسلمانى باشد که در این صورت، قاتل باید دو کار کند:

صورت اول این که: برده مسلمانى را آزاد نماید و دیگر این که خون بهاى مقتول را به صاحبان خون بپردازد، مى فرماید: «کسى که فرد با ایمانى را از روى خطا به قتل برساند، باید برده مؤمنى را آزاد کند و خون بهائى به کسان او بپردازد» (وَ مَنْ قَتَلَ مُؤْمِناً خَطَأً فَتَحْریرُ رَقَبَة مُؤْمِنَة وَ دِیَةٌ مُسَلَّمَةٌ إِلى أَهْلِهِ).«مگر این که خاندان مقتول، با رضایت خاطر از دیه بگذرند» (إِلاّ أَنْ یَصَّدَّقُوا).

صورت دوم این که: مقتول وابسته به خاندانى باشد که با مسلمانان خصومت و دشمنى دارند، در این صورت، کفاره قتل خطا تنها آزاد نمودن برده است و پرداخت دیه بر جمعیتى که تقویت بنیه مالى آنان خطرى براى مسلمانان محسوب خواهد شد ضرورت ندارد.به علاوه اسلام ارتباط این فرد را با خانواده خود که همگى از دشمنان اسلامند بریده است و بنابراین جائى براى جبران خسارت نیست، لذا مى فرماید: «و اگر مقتول از جمعیتى است که دشمن شما هستند ـ ولى مقتول شخص با ایمانى است ـ باید یک برده آزاد کند» (فَإِنْ کانَ مِنْ قَوْم عَدُوّ لَکُمْ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَتَحْریرُ رَقَبَة مُؤْمِنَة).

صورت سوم این که: خاندان مقتول از کفارى باشند که با مسلمانان هم پیمانند، در این صورت براى احترام به پیمان باید علاوه بر آزاد کردن یک برده مؤمن، خون بهاى او را به بازماندگانش بپردازند، مى فرماید: «و اگر مقتول از جمعیتى است که بین شما و آنها پیمانى بر قرار است، باید دیه اى به خاندان او پرداخت شود و یک برده مؤمن آزاد گردد» (وَ إِنْ کانَ مِنْ قَوْم بَیْنَکُمْ وَ بَیْنَهُمْ میثاقٌ فَدِیَةٌ مُسَلَّمَةٌ إِلى أَهْلِهِ وَ تَحْریرُ رَقَبَة مُؤْمِنَة).

در این که آیا مقتول در این صورت، مانند دو صورت سابق یک فرد مؤمن است یا اعم از مؤمن و کافر ذمى، در میان مفسران گفتگو است، ولى ظاهر آیه و روایاتى که در تفسیر آن وارد شده، این است که: منظور از آن نیز «مقتول مؤمن» است.و آیا مى توان دیه چنین مقتول مسلمانى را به ورثه کافر داد در صورتى که کافر از مسلمان ارث نمى برد؟از ظاهر آیه چنین استفاده مى شود که: باید دیه مزبور را به ورثه او داد، هر چند کافر باشند، و این به خاطر پیمان و عهدى است که با مسلمانان دارند.ولى از آنجا که کافر از مسلمان هیچ گاه ارث نمى برد، جمعى از مفسران بر این عقیده اند که: منظور از جمله فوق این است که: دیه او را فقط به ورثه مسلمان او بدهند، نه ورثه کفار.در بعضى از روایات نیز اشاره به این موضوع شده است، اما ظاهر جمله مِنْ قَوْم بَیْنَکُمْ وَ بَیْنَهُمْ مِیْثاقٌ: «از جمعیتى که با شما پیمان دارند» این است که: ورثه مقتول جزء مسلمانان نیستند; زیرا مسلمانان با یکدیگر پیمان خاصى ندارند (دقت کنید).سپس در مورد کسانى که دسترسى به آزاد کردن برده اى ندارند (یعنى قدرت مالى ندارند و یا برده اى براى آزاد کردن نمى


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درمورد قتل غیرعمد 35 ص

تحقیق درمورد قتل عمد در ایران و فرانسه

اختصاصی از حامی فایل تحقیق درمورد قتل عمد در ایران و فرانسه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 67

 

قتل و خودکشی از منظر قانون چه تفاوتی دارد؟قتل در لغت به معنی کشتن و کشتار وارد ساختن و لطمه به حیات دیگری است و از حیث سابقه تاریخی در حقوق روم قدیم سلب حیات ارادی برخلاف عدالت از شخصی بوسیله شخص دیگر تعریف شده است. در حقوق فرانسه قتل عمدی عبارت است از سلب عمدی حیات از شخص زنده بوسیله شخص دیگر بدون مجوز قانونی.در حقوق آمریکا قتل عمدی عبارت است از کشتن شخص بدون مجوز قانونی بوسیله دیگری با سبق تصمیم و سوءنیت، مباشرتاً و یا به تسبیب.حضرت امام خمینی (ره) در تحریرالوسیله بیان فرموده اند قتل عمد محض دو رکن دارد: اول اینکه قصد کشتن طرف را داشته باشد، دوم اینکه وسیله ای که به کار می برند کشنده باشد چند به ندرت. مورد دیگری که قتل عمدی را محقق می سازد این است که قصد کند در مورد شخصی عمل انجام دهد که غالباً کشنده است هر چند قصد کشتن او را با این عمل نداشته باشد.در قوانین موضوعه ایران قتل عمد تعریف نشده و تنها به ذکر مصادیق و انواع آن اکتفا شده است و تعریفی که می توان ارائه داد «سلب ارادی حیات از انسان زنده معصوم بوسیله شخص دیگری که در قانون پیش بینی شده است» می باشد.در ماده ۲۰۴ از قانون مجازات اسلامی انواع قتل ذکر شده و مواد ۲۰۵ و ۲۰۷ از قانون یاد شده مجازات قتل عمد را قصاص اعلام نموده است.اغلب جرائم بویژه جرم قتل عمدی دارای عناصر و ارکانی است که عبارتند از: رکن قانونی، مادی و معنوی و رکن عادی جرم قتل خود دارای اجزای مختلف است که تقسیم می شود به: ۱ _ وجود شخص قاتل ۲ _ وجود شخص مقتول ۳ _ فعل ارتکابی فاعل جرم و رابطه علیت و سببیت بین عمل او و قتل طرف ۴ _ مثبت بودن فعل مرتکب که بعضی اعتقاد دارند فعل منفی نیز می تواند موجب تحقق قتل عمد شود که به اعتقاد بنده برای تحقق قتل عمد لازم است فعل مرتکب به صورت مثبت و خارجی بوده اگر در مواردی که قانونگذار ترک فعل را از مصادیق تحقق قتل پیش بینی کرده باشد همانند شرایط ذکر شده در ماده ۶۳۳ از قانون مجازات اسلامی.از نظر عنصر معنوی بایستی وضعیت ذهنی عامل قتل و ارتباط آن با عمل انجام شده توسط مرتکب قتل احراز شود.* تفاوت قتل عمد با خودکشی چیست؟در خودکشی خود فرد مقتول، قاتل خودش محسوب می شود و شخص دیگری در وقوع قتل نقشی ندارد و طبق مقررات جزایی ایران، خودکشی، شروع به خودکشی و ممارست در خودکشی فاقد وصف جزایی بوده و جرم محسوب نمی شوند و طبیعتاً  مجازاتی نیز برای آنها پیش بینی و در نظر گرفته نشده است.در قتل عمدی شخص قاتل و شخص مقتول جدای از هم بوده و هر کدام یک جزء از اجزای تشکل دهنده رکن مادی قتل هستند در حالی که در خودکشی شخص قاتل و مقتول یک نفر است تفاوت دیگر از حیث مجازات است که برای قتل عمدی مجازات پیش  بینی شده و برای ارتکاب خودکشی مجازاتی پیش  بینی نشده است. البته در حقوق قدیم برای خودکشی نیز مجازات پیش بینی نشده بود. به طور مثال در حقوق روم قدیم و مقررات باستانی خودکشی جرم بوده و مجازات آن ضبط اموال او به نفع دولت و عدم دفن او در قبرستان عمومی بوده است. با ظهور دین مسیح، خودکشی ممنوع شد و آن را خلاف مذهب و اخلاق شناختند که تا قبل از انقلاب فرانسه یعنی تا سال های ۱۷۸۹ میلادی خودکشی جرم بود و مجازات آن ضبط اموال و دارایی وی و عدم تشریفات مذهبی دفن مقتول بوده است. بعد از انقلاب فرانسه به لحاظ پذیرش حقوق فردی و اینکه هر کس مالک نفس و جان خود است مجازات خودکشی مردود اعلام شد و قانون ۱۸۱۰ فرانسه خودکشی را جرم ندانسته است.به طور کلی مرگهای ناشی از اقدام مستقیم و غیرمستقیم قاتل بر روی جسم و جان خود خودکشی است. در اسلام ممنوعیت خودکشی در آیه ۳۳ از سوره مبارکه نساء «لاتقتلو انفسکم ان الله کان بکم رحیماً » پیش بینی شده است. ضمانت اجرایی خودکشی در اسلام، امری اخلاقی، درونی و دینی است. مبانی فکری و عقیدتی فرد مؤمن در زندگی اجتماعی خود و مواجه شدن او با مشکلات روزمره، با تلاش و کوشش و ایمان او از لطف و مرحمت  الهی ناامید نخواهد شد که اقدام به خودکشی نماید، در نتیجه اگر کسانی پیدا شوند که آگاهانه دست به خودکشی بزنند چون خلاف اوامر الهی از خود سلب حیات نموده اند بی ایمان از دنیا رفته اند.* آیا تفاوتی میان رسیدگی به پرونده قتل و خودکشی وجود دارد؟چون خودکشی از نظر اخلاقی و اجتماعی در ایران یک عمل مردود و گناه کبیره است پذیرش آن از سوی خانواده  فرد فوت شده سخت است. لذا ما به عنوان مدرسه ای جنایی که وظیفه رسیدگی به پرونده قتل عمدی و فوتهای مشکوک تهران را به عهده داریم به همکاران قضایی و بازپرسان ویژه قتل توصیه کردیم که در پرونده های مربوط به خودکشی دقت بیشتری نموده و کاملاً احراز نمایند که موضوع، دگرکشی نیست و فرد دیگری در ارتکاب آن نقش نداشته است. عملاً نیز همکاران ما در صحنه های مربوط به خودکشی اعلام شده وقت بیشتری


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درمورد قتل عمد در ایران و فرانسه

قتل شبه عمد

اختصاصی از حامی فایل قتل شبه عمد دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

قتل شبه عمد


قتل شبه عمد

قتل شبه عمد

 

قتل شبه عمد و در حکم شبه عمد از جمله تاسیسات حقوق جزی اسلامی می‌باشد. که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در قوانین کیفری ایران وارد شده و شکل قانونی گرفته است . قانونگذار ایران با الهام از فقه امامیه در بند ب . م 295 ق. م. ا به تعریف قتل شبه عمد می‌پردازد که اگر ما بخواهیم تعریف دقیق‌تری ارائه دهیم می‌توان آن را اینگونه تبیین کرد که قتل شبه عمد عبارتست از قتلی که جانی فعل یا ترک فعلی را که نوعا کشنده نمی‌باشد نسبت به مجنی علیه انجام دهد ولی قصد قتل وی را نداشته باشد خواه عمل ارتکاب مشروع و قانونی باشد یا غیر مشروع و عدوانی، این تعریف از جنبه‌های مختلف بر تعریف قانونگذار برتری و رجحان دارد.

زیرا اولا علاوه بر فعل، ترک فعل را نیز شامل می‌شود. ثانیا افعال غیر مادی و معنوی همچون هیپنوتیزم و سحر و جادو را نیز در بر خواهد داشت و ثالثا اعمال مشروع و نامشروع را تواما شامل می‌گردد. فلذا از نقائص و کاستیهای تعریف بند ب ماده 295 ق. م. ا که موجب ابهام و اجمال است عاری و مبرا می‌باشد. در باب قتل در حکم شبه عمد نیز می‌توان گفت که برخی از قتلها همچون قتل به اعتقاد قصاص یا مهدور اندام بودن مجنی علیه یا قتل بر اثر بی‌احتیاطی و بی‌مبالاتی و عدم مهارت ... در قانون مجازات اسلامی از لحاظ مجازات و احکامی که بر آن بار خواهد شد به قتل شبه عمد ملحق شده و تحت عنوان قتل ماده در حکم شبه عمد یا بمنزله شبه عمد مطرح گردیده‌اند این نوع قتلها ماهیتا با قتل شبه عمد موضوع بند ب ماده 295 ق. م. ا تفاوت داشته که این تفاوت یا در رکن معنوی و یا در رکن مادی این نوع قتلها می‌باشد.

ما نیز به لحاظ تفاوت ماهیتی این دو نوع قتل این رساله را به دو بخش عمده تقسیم کرده‌ایم: بخش اول به قتل شبه عمد و بخش دوم به قتل در حکم شبه عمد اختصاص یافته. بخش اول خود به دو فصل تقسیم می‌شود که در فصل نخست طی سه مبحث به تعریف قتل و اقسام آن و همچنین تعریف قتل شبه عمد و تفاوت آن با قتلهای عمد و نظای محض پرداخته‌ایم و در تمامی این موارد کلیه مطالب را از دیدگاه قوانین قبل و بعد از انقلاب و همچنین فقه امامیه و شافعی مورد بررسی قرار داده‌ایم و در فصل دوم به تببیین ارکان سه‌گانه (مادی، معنوی، قانونی) قتل شبه عمد و تاخیر رابطه علیت در قتل شبه عمد و چگونگی تحقق این رابطه پرداخته‌ایم. بخش دوم این رساله نیز از دو فصل تشکیل شده است که فصل اول آن طی سه مبحث می‌پردازد

به قتلهای در حکم شبه عمد همچون قتل بهم اعتقاد قصاص و مهدور الدم بودن مجنی علیه و قتل بر اثر ارعاب و فریاد و همچنین قتل ناشی از بی‌احتیاطی و بی‌مبالاتی و عدم مهارت ... و فصل دوم نیز به دو مبحث تقسیم شده که در مبحث اول در طی دو گفتار به بررسی شرکت و معاونت در قتل شبه عمد و امکان وقوع یا عدم آن پرداخته می‌شود و در مبحث دوم ادله اثبات قتل و نوع و نحوه مجازات این نوع قتلها را مورد بررسی قرار گرفته است .

مبحث اول : کلیات 

1 _ انواع قتل در قانون مجازات عمومی سال 1304 باب سوم قانون مجازات عمومی سابق ایران مرتکب اختصاص به بیان جرایم جنایت نسبت به افراد داشت انواع قتل در قانون مزبور به شرح ذیل بوده است. 

الف _ قتل عمد : ماده 170 قانون مذکور در مورد پیش بینی قتل عمدی مقرر می دارد: مجازات مرتکب قتل عمدی اعدام است مگر در مواردی که قانوناً استثنا شده باشد چنانکه ملاحظه می شود قانونگذار جرم قتل را تعریف نکرده است لیکن حقوق دانان کیفری با استفاده از روح قانون و قواعد حقوق جزا قتل عمدی را بعنوان سلب عمدی حیات انسان دیگری تعریف نموده اند

ب _ قتل در حکم عمد : قتل مزبور در ذیل ماده 171 پیش بینی شده است ماده مذکور می گوید هرکس عمداً به دیگری جرح یا ضربی وارد آورده که منتهی به موت مجنی علیه گردد بدون اینکه مرتکب قصد کشتن را داشته باشد به حبس با اعمال شاقه از سه سال تا ده سال محکوم خواهد شد مشروط به این که آلتی که استعمال شده است قتاله نباشد و اگر آلت قتاله باشد مرتکب در حکم قتل عمدی است

در این مورد نیز تعریف قتل عمدی صادق است نهایت اینکه استفاده از آلت قتاله بعنوان قائم مقام قصد کشتن یا قصد مطرح می باشد

ج _ قتل شبه عمد : با عنایت به صدر ماده فوق الاشعار وقتی قتل شبه عمد محسوب می شود که مرتکب دارای سو نیت عام ( قصد جرح و ضرب) روی جسم مجنی علیه باشد ولی بدون اینکه قصد نتیجه ( سلب حیات) موجود بوده و ضرب و یا جرح نوعاً کشنده باشد در عمل منجر به فوت وی می گردد بنابراین فعل مرتکب باید غیر مجاز یا عدوانی باشد در غیر این صورت قتل شبه عمد تحقق پیدا نمی کند مجازات این جرم سه سال تا ده سال حبس مقرر شده است. هدف , مبنا و عناصر قتل در حکم شبه عمد 

1 _ هدف از تشریع : همانگونه که خواهیم دید از مداقه در تبصره 3 بند ج ماده 295 که قتل در حکم شبه عمد را پیش بینی نموده است معلوم می شود که هرگاه قتل مزبور در اثر فعل مستقیم مرتکب واقع گردد از مصادیق قتل خطای محض است زیرا در قتل خطای محض که مرتکب فاقد قصد فعل و نتیجه می باشد ممکن است مسامحه در رفتار مرتکب وجود داشته باشد یا نداشته باشد. بنابراین قتل در حکم شبه عمد که مبنای آن مسامحه در رفتار با وصف مذکور است می تواند از مصادیق قتل خطای محض محسوب شود و با عنایت به این که به موجب ماده 305 قانون مجازات اسلامی چنانچه قتل خطای محض باشد

در صورتیکه با بینه یاقسامه یا علم قاضی ثابت شود بعهده عاقله است و این که در غالب موارد در شرایط فعلی قتل با استناد به کارشناسی و قرائن و امارات و معاینات محلی از طرق علم قاضی ثابت می گردد و با توجه به این که طبق ماده 307 دسترسی به آنان مشکل می باشد و به فرض که به آنان دسترسی پیدا شود چه بسا فاقد امکانات مالی بوده و قادر به پرداخت دیه نباشند و در این صورت قطع نظر از اطاله دادرسی طبق ماده 312 دیه تجارب بدست آمده از اجرای قانون حدود و قصاص مصوب سال 61 که همین رویه را پیش بینی نموده بود عنوان قتل در حکم شبه عمد را مطرح کرد تا بدین وسیله در مواردی که قتل خطای محض توام با مسامحه در رفتار واقع می شود

و درصد بالایی از قتلهای غیر عمدی خصوصاً به واسطه تخلف از مقررات رانندگی را تشکیل می دهد که خود شخص قاتل دیه را پرداخ نماید وانگهی در قتل غیر عمدی ناشی از مسامحه در رفتار که بخصوص در تخلفات رانندگی چنانچه گفته شد _ بحد وفور در جامعه اتفاق می افتد برخلاف منطق قضایی است که قاتل مسامحه گر و سهل انگار در رفتار رها شود و عاقله بی خبر از حادثه که چه بسا با قاتل ارتباطی هم ندارد و یا حتی با هم خصومت دارند مسئول دانسته شود.

مقایسه قتل در حکم شبه عمده با سایر انواع قتل 

قتل در حکم شبه عمد با قتل عمدی و شبه عمد در قانون مجازات عمومی سابق و قانون مجازات اسلامی از حیث مفهوم وجه تشابهی ندارد زیرا در قتل حکم شبه عمده مرتکب فاقد قصد فعل (سو نیت عام یا قصد ایراد ضرب و جرح روی جسم مجنی علیه) و قصد (قصد سلب حیات ) است و حال آن که در قتل عمدی مرتکب دارای قصد فعل و نتیجه و در قتل شبه عمد دارای قصد فعل نوعا غیر کشنده روی جسم مجنی علیه و بدون قصد نتیجه است و بنابراین هیچگونه وجه اشتراکی از حیث مفهوم بین انواع مذکور موجود نیست النهابه وجه اشتراک قتل در حکم شبه عمد با شبه عمد در مسئولیت پرداخت دیه و مهلت پرداخت آن است که قبلاً مطرح گردید ولی مقایسه آن با قتل غیر عمدی در قانون مجازات عمومی سابق و خطای محض در قانون مجازات اسلامی شایان توجه است

 

نوع فایل: word

سایز:17.5 KB  

تعداد صفحه:17


دانلود با لینک مستقیم


قتل شبه عمد

تحقیق درمورد قتل عمد شبه عمد و خطای محض 24ص

اختصاصی از حامی فایل تحقیق درمورد قتل عمد شبه عمد و خطای محض 24ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 24

 

قتل عمد شبه عمد و خطای محض

محقق ( ره ) در مقام بیان ضابطه عمد محض و شبه عمد و خطای محض که مبین فرق آنها ازیکدیگر نیز هست – در کتاب دیات می فرماید:

و ضابط العمد: ان یکون عامدا فی فعله و قصده . و شبیه العمد: ان یکون عامدا فی فعله مخطئا فی قصده . و الخطا المحض : ان یکون مخطئا فیهما1 .

در کتاب قصاص نیز درباره چگونگی تحقق قتل عمد می فرماید:

و یتحقق العمد بقصد البالغ العاقل الی القتل بما یقتل غالبا ولو قصد القتل بما یقتل نادرا. فاتفق القتل فالاشبه القصاص 2.

صاحب جواهر بر این کلام افزوده اند:

بل و بقصده الضرب بما یقتل غالبا عالما به و ان لم یقصد القتل لان القصد الی الفعل المزبور قصد الی القتل کالضرب بالعصا فلا یقلع عنه حتی یموت 3.

شیخ طوسی پیش از محقق و نیز علامه و شهیدین و سایر فقها مطابق همین رویه سخن گفته اند4. بنابراین قتل عمد و شبه عمد و خطای محض را میتوان ابتدا بدین ترتیب تعریف کرد:

الف – قتل عمد آن است که عملی که در مورد مقتول انجام می یابد آگاهانه بوده و مقصود از انجام آن نیز کشتن وی با شد.

ب – در شبه عمد عملی که در مورد مقتول انجام یافته آگاهانه است اما قصد قتل در میان نیست و عمل انجام یافته نیز کشنده نمیباشد و اتفاقا موجب قتل میگردد.

در خطا محض شخص مقتول اصلا مورد نظر قاتل نیست یعنی قاتل نه می خواهد که مقتول را بکشد و نه درصدد انجام عملی در مورد مقتول بوده است. در واقع مقتول اتفاقا هدف را می گیرد و در نتیجه به قتل میرسد.

با توجه به آنچه گذشت در قتل عمد دو امر شرط است:

1.مقتول مورد نظر قاتل با شد با تمام اوصافی که باید مقتول دارا باشد و این اوصاف نیز در حکم قصاص موثر است .

2.قاتل از روی عمد و اختیار آهنگ قتل مقتول را نموده باشد. این شرط به یکی از دو صورت زیر تحقق مییابد

1-2.قصد کشتن طرف به هر وسیله ای که ممکن باشد.

2-2. قصد انجام عملی که در مورد مقتول مورد نظر عادت کشنده است و قاتل نیز این جهت را بداند بدین ترتیب قصد عملی که نوعا کشنده است قصد قتل محسوب میگردد.

2 عمل در فعل و عمل در قصد

در تشخیص هر یک از اقسام قتل دو جمله \" عامدا فی فعله \" و \" عامدا فی قصده \" اثباتا و نفیا یا به اختلاف تکرار شده است.

مقصود از عمد در فعل آن است که فعل انجام یافته از روی غفلت و بی توجهی سرنزده 5، بلکه با آگاهی به انجام رسیده باشد . یعنی عمل انجام یافته – با تمامی خصوصیاتش از لحاظ فعل و فاعل و مفغول به – عمل یک فاعل مختار باشد، تا بتواند انتساب فعل به فاعل کاملا محفوظ باشد.

مقصود از \" عمد در قصد \" قصد کشتن است . یعنی میبایست مقصود قاتل از عملی نه به انجام میرساند کشتن طرف باشد . خواه عمل انجام یافته – نوعا – کشنده باشد یا نباشد . آنچه مهم است این است که قاتل با انجام عمل قصد کشتن مقتول را داشته و این قصد نیز تحقق یافته باشد. در اینجا انتساب قتل واقع شده به قاتل کاملا محفوظ است .

پس در قتل عمد باید که انتساب قتل واقع شده ، با تمام خصوصیات موثر آن ، به قاتل محفوظ باشد . بنابراین دو امر معتبر است یکی آنکه : عمل انجام یافته ، از روی اراده و اختیار به انجام رسیده باشد ،دیگر آنکه مقصود انجام دهنده ی عمل از انجام آن قتل طرف بوده باشد یعنی :

\"عامدا فی فعله \" و \" عامدا فی قصده \" باشد .

اما در شبه عمد ، هرچند انتساب عمل به عامل یا قاتل محفوظ است . ولی انتساب قتل بوی منتفی است . زیرا درست است که عمل واقع شده ، از روی اراده و اختیار فاعل صادر شده اما قصد قتل در میان نبوده است . یعنی فاعل :

\" عامدا فی فعله ، مخطئا فی قصده \" بوده است .

در خطای محض ، به خلاف دو مورد دیگر ، به طور کلی اصل انتساب منتفی است یعنی نه عملی که در مورد مقتول به انجام رسیده از روی اراده و اختیار فاعل بوده و نه قصد قتل مقتول در کار بوده است . یعنی فاعل : \" مخطئا فیهما ای فی الفعل و القصد \" دانسته میشود .

از جهت دیگر نیزمیتوان گفت که : در خطای محض ، مقتول اصلا منظور نیست اما در شبه عمد ، مقتول منظور نظر است . لکن قصد کشتن وی در میان نیست و در عمد محض هر دو جهت منظور میباشد . در این باره شهید در لمعه – میفرماید :

\" و الخطا الشبیه بالعمد : ان یتعمد الفعل و یقصد ایقاعه بالشخص المعین . و یخطی فی القصد الی القتل . فالطبیب یضمن فی مال مایتلف بعلاجه . و الخطا المحض ان لایتعمد فعلا و لاقصدا بالمجنی علیه ، و ان قصد الفعل فی غیره \" 6 .

3 آلت قتاله

تذکر این نکته بجاست که آنچه مطرح است نوعیت وسیله قتل نیست . بلکه نوعیت عملی است که در مورد مقتول انجام میباید ، هر چند که این عمل به لحاظ ضعف و ناتوانی مقتول منجر به کشته شدن وی گردد .

بنابراین اگر قاتل کسی را به قصد کشتن با چوبدستی آنقدر بزند تا بمیرد این زدن با چوب قتل عمد محسوب میگردد .

بر اساس همین نظریه ، فقها از تعبیر \" آلت قتاله \" صرف نظر کرده ، و تعبیر \" عمل کشنده \" را به کار برده اند . زیرا بسیار پیش می آید که آلت به کار رفته قتاله است و در عین حال چون عملی که انجام آن مورد نظر قاتل بوده و یا انجام یافته ، کشنده نبوده است ، قتلی که واقع شده است شبه عمد محسوب میگردد .


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درمورد قتل عمد شبه عمد و خطای محض 24ص