حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

پروژه بررسی اقدام به قتل به اعتقاد مهدور الدم بدون موضوع تبصره 2 ماده 295 قانون مجازات اسلامی. doc

اختصاصی از حامی فایل پروژه بررسی اقدام به قتل به اعتقاد مهدور الدم بدون موضوع تبصره 2 ماده 295 قانون مجازات اسلامی. doc دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پروژه بررسی اقدام به قتل به اعتقاد مهدور الدم بدون موضوع تبصره 2 ماده 295 قانون مجازات اسلامی. doc


پروژه بررسی اقدام به قتل به اعتقاد مهدور الدم بدون موضوع تبصره 2 ماده 295 قانون مجازات اسلامی. doc

 

 

 

 

 

نوع فایل: word

قابل ویرایش 75 صفحه

 

چکیده:

در کار تحقیقی حاضر به تحلیل دادنامه شماره 161- 27/10/85 شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران و دادنامه شماره 86/ 333 شعبه 37 دیوان عالی کشور ، در مورد اقدام به قتل به اعتقاد مهدور الدم بودن موضوع تبصره 2 ماده 295 قانون مجازات اسلامی ، پرداخته شده است .

 یکی از ایراداتی که به این تبصره وارد شده است آن است که این تبصره جرم‌زا است و با فرهنگ جامعه‌ای که دارای قانون مدون ومرجع قضایی قوی است ، سازگاری ندارد ، زیرا اگر کسی اعتقاد به مهدور الدم بودن یا قصاص دیگری دارد باید آن را از طریق دادگاه صالح تعقیب کند تا مجازات قانونی اعمال شود نه اینکه به اعتقاد مهدور الدم بودن دیگری را بکشد و سپس در صورت عدم اثبات فقط دیه بپردازد یا مهدور الدم بودن را ثابت نماید و دیه و قصاص ساقط گردد. کسانی که از مقررات قانونی آگاهی داشته باشند و آهنک کشتن عمدی دیگری را بنمایند ممکن است از مقررات این تبصره سوء استفاده کنند .

 در این کار تحقیقی ، در بخش نخست به بررسی مباحث شکلی در سه فصل کلیات ،‌گردشکار و بررسی شکل آراء پرداخته شده است . در بخش دوم به بررسی مباحث ماهوی در سه فصل کلیات ، بررسی تبصره 2 ماده 295قانون مجازات اسلامی و بررسی قتل پرونده پرداخته شده است و در نهایت در فصل سوم از مطالب معنونه نتیجه گیری به عمل آمده است که شامل انتقادات و ایرادات وارد بر تبصره 2 ماده 295 قانون مجازات اسلامی و پیشنهادات و راه‌کارهای موجود و اصلاح این تبصره می باشد .

 

مقدمه:

قتل نفس یکی از بزرگترین جرایمی است که هم درقوانین عرفی و هم در شرایع و ادیان مختلف برای آن مجازات وضع گردیده است و در اکثر قوانین مدونه و شرایع آسمانی برای مرتکب قتل عمد مجازات اعدام مقرر شده است. امروزه که مخالفت با مجازات اعدام در کشورهای مختلف رو به تزاید است معهذا هنوز در بسیاری از جوامع، برای پیشگیری از قتل نفس و حفظ امنیت جانی افراد جامعه کماکان مجازات اعدام برای قتل نفس حفظ شده است.

البته این مجازات در صورت موجود بودن علل موجهه جرم ساقط می شود. در تبصره 2 ماده 295 آمده است : «در صورتی که شخصی کسی را به اعتقاص قصاص یا به اعتقاد مهدورالدم بودن بکشد و این امر بر دادگاه ثابت شود و بعداً معلوم گردد که مجنی علیه مورد قصاص یا مهدورالدم نبوده است قتل به منزله شبیه عمد است و اگر ادعای خود را در مورد مهدورالدم بودن مقتول به اثبات برساند قصاص و دیه از او ساقط است».

با تحقیق در معنا و مفهوم این تبصره شبهات و ابهاماتی آشکار می گردد که در این تحقیق به تشریح آنها می پردازیم و در ضمن دادنامه صادره از شعبه 74 دادگاه کیفری استان تهران و ابرام آن که توسط شعبه 37 دیوان عالی کشور صورت پذیرفته است را در ارتباط با این تبصره مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهیم . امید است که مطالب و تحقیقات انجام شده مورد امعان نظر قانون نویسان قانون گذار یکتا قرار گیرد.

 

فهرست مطالب:

مقدمه

بخش اول : بررسی مباحث شکلی

فصل اول : کلیات

 مبحث اول : دعوای عمومی و خصوصی

گفتار اول : دعوای عمومی

گفتار دوم : دعوای خصوصی

 مبحث دوم :راه‌های اثبات قتل

گفتار اول : اقرار

گفتار دوم : شهادت شهود

 گفتار سوم : قسامه

گفتار چهارم : علم قاضی

 فصل دوم : گردشکار

 مبحث اول : شرح ماوقع و اتهام

مبحث دوم : دفاعیات

 مبحث سوم : نظریات پزشکی قانونی

 مبحث چهارم :استدلال دادگاه کیفری استان و دیوان عالی کشور

گفتار اول : استدلال دادگاه کیفری استان

 الف : نظر اکثریت

ب: نظر اقلیت

 گفتار دوم : استدلال دیوان عالی کشور

مبحث پنجم : متن رای دادگاه کیفری استان و دیوان عالی کشور

گفتار اول : رای دادگاه کیفری استان

گفتار دوم : رای دیوان عالی کشور

 فصل سوم : بررسی شکلی آراء

 مبحث اول : اعمال مقررات دادرسی

گفتار اول : از لحاظ شروع به تحقیقات و رسیدگی

 گفتار دوم : جمع آوری دلایل

 گفتار سوم : تامین کیفری

 گفتار چهارم : اخذ آخرین دفاع

گفتار پنجم : جانشین بازپرس در حوزه قضایی بخش‌ها

گفتار ششم : قرار مجرمیت و کیفر خواست

 گفتار هفتم : صلاحیت

 گفتار هشتم : ارجاع

گفتار نهم : دادنامه

 گفتار دهم : تجدید نظر خواهی

گفتار یازدهم : رسیدگی در دیوان عالی کشور

 مبحث دوم : از لحاظ ادبی و نگارش

 گفتار اول : رسم الخط

گفتار دوم : نشانه گذاری

گفتار سوم : درست نویسی و گزینش واژه‌ها

 گفتار چهارم : دستور زبان

 بخش دوم : بررسی مباحث ماهوی

فصل اول : کلیات قتل مهدور الدم

مبحث اول : تعریف

 مبحث دوم : مصادیق

 مبحث سوم : دیدگاه مخالف برخی فقهای امامیه

فصل دوم : تبصره 2 ماده 295 قانون مجازات اسلامی

 فصل سوم : قتل پرونده

 بخش سوم : نتیجه گیری

 گفتار اول : انتقادات

 گفتار دوم : پیشنهادات

گفتار سوم : اصلاح مقررات جاری

فهرست منابع

ضمائم

 

منابع و مأخذ:

 الف : کتب فقهی

1- امینی ،‌علیرضا و آیتی ، سید محمد رضا ،‌تحریر الروضه فی شرح اللمعه ، انتشارات سمت ، چاپ هشتم ، 1385 .

2- موسوی الخمینی ، روح ا... ،تحریر الوسیله ، انتشارات دارالمعلم ، چاپ دوم ، 1366.

 

ب: کتب حقوقی

  1. آخوندی ،‌محمود ، آئین دادرسی کیفری ،‌انتشارات مجد ، چاپ اول ، 1384 .
  2. آشوری ،‌محمد ، آئین دادرسی کیفری ، انتشارات سمت ، چاپ یازدهم ، 1385 .
  3. آقائی نیا ، حسین ،‌جرایم علیه اشخاص ، انتشارات میزان ،‌ چاپ دوم ، 1384 .
  4. زراعت ، عباس ،‌ شرح قانون مجازات اسلامی ، بخش دیات ، انتشارات ققنوس ، چاپ دوم ، 1380 .
  5. صادقی ، محمدهادی ، جرایم علیه اشخاص ، انتشارات میزان ، چاپ هفتم ، 1383 .
  6. کاتوزیان ،‌ناصر، قانون مدنی در نظم حقوق کنونی ، انتشارات میزان ، چاپ چهاردهم ، 1385.
  7. گلدوزیان ، ایرج ، محشای قانونی مجازات اسلامی ، انتشارات مجد ، چاپ چهارم ، 1383.
  8. گلدوزیان ، ایرج ،‌حقوق جزای اختصاصی ، انتشارات دانشگاه دانشگاه تهران ، چاپ هشتم ، 1380 .
  9. میر محمد صادقی ،حسین ، جرایم علیه اشخاص ، انتشارات میزان ، چاپ اول ، 1385 .

 

ج : جزوات

 1- حکیمی نژاد ، جزوه تقریرات آئین دادرسی کیفری 1، دانشکده علوم قضایی و خدمات اداری ، سال تحصیلی 86-85.

2- قاسمی ، ناصر ،‌جزوه تقریرات حقوق جزای اختصاصی 1، دانشکده علوم قضایی و خدمات اداری ، سال تحصیلی 86-85 .

3- جزوه آئین نگارش آراء قضایی ، معاونت آموزش و تحقیقات قوه قضائیه .

 

د) پایان نامه‌ها

1- مطالعه حقوق – جرم شناختی تبصره 2 ماده 295 قانون مجازات اسلامی (‌جواز قتل مهدور الدم ) / احسان بابایی/ بهار 83/ دانشگاه امام صادق (ع) ] پایان نامه کارشناسی ارشد [

2- علم قاضی از دیدگاه فقه امامیه / مصطفی قطبی راوندی / سال تحصیلی 86-85 / دانشکده علوم قضایی ] پروژه کارشناسی [


دانلود با لینک مستقیم


پروژه بررسی اقدام به قتل به اعتقاد مهدور الدم بدون موضوع تبصره 2 ماده 295 قانون مجازات اسلامی. doc

دانلود مقاله در مورد قتل

اختصاصی از حامی فایل دانلود مقاله در مورد قتل دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله در مورد قتل


دانلود مقاله در مورد قتل

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 19

 

قاضی می تواند با توجه به قانون اساسی حکم برائت و تبرئه بدهد ولی نمی تواند صرف قانون اساسی فردی را مجازات کند.

منابع الزامی:

1-آرائه وحدت رویه: گاهی  در موارد مشابه آراء از دادگاههای بدوی و شعب  دیوان های کشور صادر شده باشد مثلا درباره کسی که سندی را جعل کند و آن را استفاده کرده است. سوال اینست که این شخص دو جرم انجام داده یا یک جرم؟ یک دادگاه یک جرم اطلاق کرده ولی دادگاه دوم دو جرم دانسته است. در این گونه موارد مطابق قانون  اساسی , دیوان عالی میاید و وحدت رویه ایجاد می کند و رویه را واحد میکند. دیوان عالی کشور دراری 40 شعبه است که تعدادی از آن به پرونده های کیفری رسیدگی می کنند و تعدادی به پرونده های حقوقی و وقتی وحدت رویه گرفته می شود روسا و مستشارها و معاونین همه ی شعبه ها جمع می شوند برای ایجاد رویه قضایی و حداقل باید سه چهارم از رُ سا باید جمع شوند در یک جا.رعایت کردن آراء وحدت رویه برای همه ی دادگاه الزامی است.(ماده 270ق.آ.د.ک سال 78).

نکات: 1- رای وحدت رویه قانون گذاری نیست بلکه تفسیر قانون موضوعه است.2- در ماده 270 گفته شده این رای باید مطابق موازین شرعی باشد و نگفته که باید به شورای نگهبان فرستاده یشود یا نه ولی عملا فرستاده نمیشود.

2- آراء اصراری : رای صادره دادگاه همیشه به شعبه آن فرستاده میشود. شعبه آن را بررسی میکند اگر حکم درست نبود حکم به دادگاه هم عرض دیگری فرستاده میشود و اگر در آنجا هم حکم بنابر تشخیص شعبه درست نبود پرونده به دیوان عالی فرستاده میشود اگر دادگاه دوم حکمی صادر کرد مثل حکم دادگاه اول ولی کامل تر بود شعبه آنرا میپذیرد حال اگر دو دادگاه بر حکم خود پافشاری کردند و حکم هر دو دادگاه یکی بود اینجا میگویند دو دادگاه بر حکم خود اصرار کردند و پرونده در یک هیئت اصراری بررسی میشود. در رای اصراری فرق می کند پرونده کیفری باشد یا حقوقی. اگر پرونده کیفری باشد در هیئت اصراری کیفری مطرح میشود. اگر هیئت تشخیص داد حق با دادگاه هاست نه شعبه, حکم را تایید و  به دادگاه ی که آخرین رای صادر کرده می فرستد. اگر هیئت دید حق یا شعبع است اینجا می آید و رای اصراری صادر میکند. این رای به دادگاه سوم هم عرض فرستاده میشود دادگاه سوم موظف است در این پرونده طبق استدلال هیئت اول و دادگاه حکم را صادر کند.( دادگاههای دیگر, هیچ الزامی ندارند از این حکم تبعیت کنند).

نکات: 1- آراء وحدت رویه ناظر به پرونده خاص نیست اما آراء اصراری ناظر به پرونده خاصی است.2- آراء اصراری در همان دادگاهی که فرستاده شده است الزامی است ولی در دادگاهای دیگر الزامی نیست و جنبه ارشادی دارد.(ماده266 ق.آ.د.ک بند ج).

3- اگر قانون اجمال باشد در این فرض منابع فقهی منبع ارشادی خواهد شد. بحث جای است که قانون سکوت کرده است مثلا در قانون در مورد رابطه جنسی با چهار پایان اصلا حکمی نیست آیا میتوان به فقه رجوع کرد یا نه . روجوع به منابع معتبر دو حالت دارد.1- حکم را قانون بیان کرده ولی در موضوع قانون و مواردی مانند آن ابهام است باید به فقه مراجع کرد.  مثلا در ماده 210 برای تعریف کافر ذمی به فقه مراجعه میکنیم, در ماده 260برای تعریف الاقرب فالاقرب به فقه مراجعه میکنیم. اینجا حکم تعیین شده است ولی برای تعیین تعریف به فقه مراجعه میکنیم. این رجوع هیچ اشکالی ندارد.2- جایی که قانون سکوت کرده و حکم را قانون بیان نکرده , به تعبیری دیگر در قانون برای عملی مجازات تعیین نشده ولی در فقه جرم انگاری شده است مثل رابطه جنسی با حیوانات,استمناء, سحر.

رجوع به فقه برای حکم(جرم انگاری دارای مخالفان و موافقانی( اصل 167) است.

1-موافقان دلیلشان اصل 167 قانون اساسی است ماده 214ق.آ.د2- کسانی که مخالف هستند , می گویند مراجعه به فقه مخالف اصول قانون اساسی  است و مخالف قاعده ی عقاب بلا بیان است و اینها استناد کردند به اصل 36 قانون اساسی ,حکم به مجازات و اجرایی آن باید تنها از طریق دادگاه صالح و به موجب قانون باشد.عموم صال 167 بوسیله اصل 36 تخصیص خورده است.

ارزیابی: در مقام ارزیابی, به نظر می رسد حق با موافقان است و ما حق داریم در امور کیفری به فقه مراجعه و انچه نظر انها را تایید می کند اصل 4 قانون اساسی است.طبق این اصل سایر اصل ها را طوری تفسیر کنیم که خلاف موازین اسلامی نباشد و ادعا این است که برداشت مخالفان از اصل 36 و167 خلاف موازین اسلامی است.و چون به خاطر اینکه نتیجه تفسیر آنان این است که اعتبار قانون بشری فوق قانون الهی است.

نکات: 1- با توجه به آنچه که گذشت , چاره ای نداریم در اصل 36 واژه قاونی را در معنای عام بدانیم که شامل احکام شرعی است. 2-  شواهد متعدد وجد دارد که واضع قانون و مفسر قانون همگی به جواز رجوع به منابع اسلامی قائل میباشند. می توان به مذاکرات اصل 167 مراجعه کرد و میفهمیم بحث آنها از دعوای مدنی است در تبصره ماده 43 حتی رجوع به عقد را اجازه داده است.3- رجوع به فقه در موارد سکوت قانون همیشه به معنی مجرم دانستن متهم نیست و کیفر انها  نیست بلکه رجوع به فقه باعث احقاق حق بزه دیده و مجنی علیه است.مثلا قاتل قبل از قصاص بمیرد آیا اینجا دیه ثایت است یا نه ما از قاعده ( لایبطل دم امرء مسلم) میفهمیم خون مسلمان هدر نمیرود و دیه ثابت میشود.

لازم است قانون گذار به نهادینه کردن اصل 167 بپردازد. یعنی مشخص نکرده فتاوی معتبر و منابع معتبر چیست. باید در اینجا قانون گذار منابع و فتوی فقهی را تبیین کند.

قتل : قانون از قتل تعر یفی به میان نیاورده است امّا می توان اینگونه تعریف کیرد: سلب حیات از انسانی دیگر. پس سلب حیات از حیوان را قتل نمی گویندو نیز به خودکشی قتل گفته نمی شود.

تعریف2:  سلب حیات از دیگری بدون مجوز قانونی.(قیدی نیاز است به نام مجوز)

اقسام قتل:

سایر جرائم مثل کلاهبرداری, سرقت,…. اینها وقتی عمدی باشند جرم محسوب میشوند و اصل بر عمدی بودن جرائم است ولی قتل اینگونه نیست چون  حیات انسان اهمیت بسزایی دارد.

 تعریف قتل عمد:قتل وقتی عمد است که فرد هم قصد فعل و هم قصد نتیجه(قتل) را داشته باشد. مثل چاقو زدن به قلب فردی به قصد قتل . قصد فعل+ قصد قتل.

شبه عمد: قصد فعل است بدون قصد نتیجه(قتل).

خطاء محض: در خطاء محض نه قصد فعل است و نه قصد نتیجه(قتل). منظور از فعل, فعل واقع شده بر مجنی علیه(مقتول ) است.

مثال: 1-شخصی تفنگ را به طرف کسی نشانه گرفته و میگوید میزنم و فکر میکند در تفنگ گلوله ی وجود ندارد ولی وجود داشته و با شلیک فرد کشته میشود اینجا قتل خطاء محض است.2- قتل در تصادفات رانندگی,خطا محض است.

قتل در صورتی غیر عمد است که نه قتل صریح باشد نه ضمنی ولی اگر قصد صریح داشته باشد یا قصد ضمنی متل عمد است.( قتل ضمنی: قصد کشتن را ندارد ولی عمل نوعاً کشنده است, قتل صریح: قصد کشتن را دارد).ماده 325ق.م

منظور از جنایت اینست که فعلی که سبب قتل بوده ارادی بوده است. جنایت به چند معنی است:1- مطلق جرم 2- در مقابل جنحه و خلاف 3- جرایمی که علیه تمامیت جسمانی شخص صورت میگیرد,قتل,قطع عضو.

در سبب حکم چیست, موارد سبب چیست؟ 1-یک عده گفته اند دیه بر عهده قاتل است و بر عهده عاقله نیست و اینطور استدلال کردن که ضمان عاقله خلاف اصل شخصی بودن مسئولیت کیفری است.2- در خلاف اصل باید به قدر متیقن اکتفا کرد و اینکه قدر متیقن, جنایت خطاء محض است. و در مقابل یک عده گفنته اند در سبب دیه بر عهده عاقله است. استدلال انها این است که وقتی در خطا ی محض یک فعل ارادی رخ داده است دیه بر عهده عاقله است به طریق اولی در فعلی که ارادی نبوده دیه بر عهده عاقله است و گفته اند این سبب در حکم خطاء محض است ماده 323 ق.م. خطاء محض در جای است که فعل ارادی باشد.نکته: اصل آن است که هر کس ضامن عمل خوش است الا جنایت خطاءمحض.

تحلیل ارکان تشکیل دهنده قتل:

تحلیل رکن مادی جرم قتل(مشترک در اقسام سه گانه عم, شبه عمد, خطاء محض):

رکن مادی:1- موضوع 2- رفتار مجرمانه3- شرایط4- نتیجه( در برخی جرائم وجود دارد)

موضوع:  ان چیزی که جرم علیه آن یا بر ان واقع میشود. مثلاً موضوع جرم سرقت مال است. موضوع سقط جنین , جنین است. موضوع جرم قتل, انسان است. پس سلب حیات از حیوانات جرم قتل نیست.

رفتار مجرمانه:هر جرمی یک رفتار مجرمانه خاص خودش را دارد . اصولاً تمایز مشابه عمدتاً از طریق رفتار مجرمانه است.اگر مال دیگری را از طریق ربودن   مالک شویم عمل را سرقت گویند اگر مال دیگری را از طریق حیله و نیرنگ صاحب شود آنرا کلاهبرداری می نامیم.اینجا موضوع یکی است ولی رفتار مجرمانه با هم فرق دارد. در قتل رفتار مجرمانه, عمل کشنده است. در قتل وسیله شرط نیست اصل سلب حیات از شخص است. در ماده 215 کلمه ضرب و جرح  کلمه ی درستی نیست بهتر بود از عمل کشنده استفاده می شد.

آیا هر سه قسم بالا می توانند عمل کشنده باشد یا عمل کشنده بعضی از اینهاست؟ منظور از فعل مادی, رفتار  مثبتی است که اثر مملوس خارجی به قربانی جرم دارد. به تعبیری دیگر ,آن دسته از افعالی است که باعث صدمات جسمی به دیگران میشود.

تعریف دکتر آقای نیا: فعلی که به طور مستقیم یا غیر مستقیم بر بدن مجنی علیه اثر گذار بوده و مرگ بر اثر صدمات وارده به عضوی محقق میشود.

در اینکه فعل مادی می تواند عمل کشنده باشد هیچ بحثی وجود ندارد همه می دانند فعل مادی میتواند رفتار مجرمانه جرم قتل را شامل شود. در فعل مادی بین عمل نوعاً کشنده و نادراً کشنده تفاوتی وجود ندارد. یعنی همانطور که کسی تیری به قلب دیگری زده برار است با کسی که با مشت کسی را کشته است و هر دو قاتل هستند.

فعل غیر مادی: منظور آن است که مرتکب بدون آنکه با جسم مقتول رابطه فیزیکی برقرار نماید و بدون انکه فعل او باعث صدمه جسمی مقتول بشود کاری انجام دهد که در نتیجه ان مرگ رخ دهد به تعبیر دقیق تر این گونه افعال باعث صدمات روحی می شود و مرگ رخ میدهد. جیق زدن, فریاد کشیدن,تلقین کردن, سحر کردن. درباره فعل غیر مادی دو دیدگاه وجود دارد 1- یک دیدگاه معتقد است که فعل غیر مادی همانند فعل غیر مادی می تواند عمل کشنده باشد.(دیدگاه عام)و میگویند آنچه مهم است بحث استناد قتل به شخص است و اصل نتیجه است ماده 325 و326 ق.م.

تعریف سحر( ارائه غیر الواقع بصورت الواقع) اگر کسی دیگری را سحر کند به چیزی که موت به آن مترتب میشود.

2-نظر مقابل که میگوید فعل غیر مادی نمیتواند عمل کشنده محسوب شود جزء در مواردی که قانون گذار مشخص کرده باشد(دیدگاه خاص).

ارزیابی: نظر گروه اول درست  که میگوید همه افعال غیر مادی میتواند همانند فعل مادی کشنده باشد .اعمال غیر مادی مانند اعمال مادی باید صلاحیت ذاتی برای سلب حیات ولو به طور نادر. بعضی اعمال غیر مادی صلاحیت ذاتی ندارند مثل نفرین کردن یا چشم زخم زدن.

ترک فعل: اگر کسی کاری را ترک کند و کسی بمیرد ایا قتل است یا حادثه.عده ای گفته ه اند تارک فعل میتواند کشنده باشد. آقای دکتر گلدوزیان میگوید: 1- یک وقت انجام فعل وظیفه قانونی بود 2- یک وقت وظیفه قانونی نبود در مورد اول شخص ضامن است ولی در صورت دوم فرد ضامن نیست. دکتر پاد نیز بین وظیفه قانونی و غیر قانونی فرق گذاشته است. در بحث ترک فعلع قانون گذار در مورد کشنده بودن ان سکوت کرده است نکته اول سکوت قانون گذار است نکته دوم این بحث فقط مربوط به قتل نیست در کل تلف مطرح است نکته سوم این است که بحث ما درباره مجازات های انظباطی اداری –تعزیری نیست. بحث ما پیرامون مسئولیت نسبت به قصاص و دیه است.

مثال برای مورد2: مثل اینکه فردی مجروح(فعل, قبلا مجروح شده) به بیمارستان آورده شود ولی دکتر از مداوای آن خوداری (ترک فعل) کند.

درمورد 4 ضمانی وجود ندارد و فرد قاتل نیست چون فرد وظیفه قانونی بر عهده ندارد.(ماده343).

در سه صورت باقی مانده آیا تارک میتواند قاتل باشد یا نه بصورت جزءالعله یا تمام العله؟ دو نظر وجود دارد: 1- علیت فلسفی 2- علیت عرفی.

1-علیت فلسفی: طبق این دیدگاه به هیچ وجه عمل کشنده ,محسوب نمیشود و تارک قاتل محسوب نمیشود. مقتضی+عدم مانع = تلف

(  آتش زدن+ نریختن آب توسط آتش نشان= سوختن)   در اینجا آتش نشان از کار برکنار میشود ولی مسئولین مدنی ناشی از سوختن شامل  حال سوزاننده خواهد شد. مثال دیگر( جراحت « امر وجودی»+ عدم معالجه« امر عدمی»= مرگ«امر وجودی») میگویند همیشه از بود  , بود پیدا میشود و هیچ گاه از عدم وجود پیدا نمیشود به همین خاطر تارک مسئول نیست.

2-علیت عرفی: طبق این دیدگاه در برخی از موارد تارک می تواند قاتل محسوب شود.اینان میگویند باید به عرف مراجعه کرد در بعضی شرایط تارک قاتل است. به نظر میرسد دیدگاه علیت عرفی وجیح تر است چرا که در مواردی ترک فعل خود  فعل محسوب میشود بعبارت دیگر دقیق تر اگر ترک فعل از مصادیق کف نفش باشد خود امری وجودی است مثلا جائی که کسی قصد کفتن مطلبی را دارد لکن به علتی از گفتنش صرف نظر می کند و در نهایت سکوت اختیار می کند , در اینجا ماهیت این ترک , فعل است که همان سرکوب نفس و مهار کردن تمایلات درونی است که بی شک امری وجودی و از مقوله های فعل است. بعلاوه دیدگاه علیت فلسفی عملا نوعی بازی با کلمات است مثلا از فقه پرسیده شده است که اگر کسی مجروح شود و با آنکه کاملاً امکان مداوا برای او فراهم است خود را معالجه نکند تا بمیرد آیا می توان گفت خود کشی کرده است؟ پاسخ داده اند خیر ولی معصیت کرده است و همچنی پرسیده اند اگر کسی در آتش قرار گیرد لکن براحتی می تواند از آتش خارج شود و نشود آیا خودکشی کرده است ؟ فقها پاسخ داده اند که بله ومرگ مستند به خود اوست. حال این سوال مطرح میشود که چرا در مثال اول مقتضی سبب مرگ بود لکن در مثال دوم عدم مانع سبب مرگ محسوب شد؟آیت ا.. خوئی در پاسخ به این ایراد می فرماید در مثال دوم مرگ بخاطر القاء در آتش نیست بلکه بخاطر بقاء در آتش است که آنهم به ید و اختیار خود مقتول بوده است پس خود کشی کرده است. همین جا میشتوان به این پاسخ این فرد ایراد گرفت که اگر به جای بقاء آتش از عبارت عدم خروج از آتش استقاده کنیم در اینجا سبب مرگ از مقوله ی ترک فعل میشود که امر عدمی است و امر عدمی سبب ار وجودی نتواند بود و این همان بازی با کلمات است که گفتیم فلذا باید گفت که دیدگاه غلیت فلسفی از این جهت محل خدشه است. در نهایت باید گفت که ق.م.ا و فقها (عموماً) قائل به علیت فلسفی است هر چند که در مواردی از دیدگاه علیت عرفی متابعت کرده اند مثلا ایت ا... خوئی در باب ثبوت ضمان و یا دیه ملاک را تعدی و تفریط می داند که هم از مقو له ی فعل است هم ترک فعل . و یا در تبصر هی ماده ی 295 می خوانیم:« هر گاه در اثر بی احتیاطی یا بی مبالاتی یا عدم مهارت یا عدم رعایت مقررات مبروط به بمری.....» و یا ماده ی 357 همگی موید آن است که ترک فعل می تواند در مواردی عمل کشنده محسوب شود.

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله در مورد قتل

پروژه تعیین موضع قانون گذار ایران، در خصوص رکن مادی قتل عمد علاوه بر قوانین موجود، آرای شعب دیوان عالی کشور، دکترین حقوقی. doc

اختصاصی از حامی فایل پروژه تعیین موضع قانون گذار ایران، در خصوص رکن مادی قتل عمد علاوه بر قوانین موجود، آرای شعب دیوان عالی کشور، دکترین حقوقی. doc دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پروژه تعیین موضع قانون گذار ایران، در خصوص رکن مادی قتل عمد علاوه بر قوانین موجود، آرای شعب دیوان عالی کشور، دکترین حقوقی. doc


پروژه تعیین موضع قانون گذار ایران، در خصوص رکن مادی قتل عمد علاوه بر قوانین موجود، آرای شعب دیوان عالی کشور، دکترین حقوقی. doc

 

 

 

 

 

نوع فایل: word

قابل ویرایش 179 صفحه

 

مقدمه:

فکر تحقیق پیرامون رکن مادی قتل عمد بعنوان موضوع پایان نامه کارشناسی ارشد ابتدا از سوی استاد محترم راهنما به دانشجویان دوره ی کارشناسی ارشد پیشنهاد شد، نگارنده با توجه به سوالات و ابهاماتی که از درس حقوق جزای اختصاصی یک در مقطع کارشناسی نسبت به موضوع داشتم، شرایط را مهیا دیدم تا ضمن برخورداری از راهنمایی ها و ارشادات دو تن از اساتید ممتاز این حوزه سعی در حل ابهامات ذهنی خویش داشته باشم.

اهمیت حقوق جزای عمومی بلحاظ بیان مسایل عمومی و بنیاد دینی که در بطن خود دارد و انتخاب یکی از چالش برانگیزترین عناوین این حوزه، رکن مادی، و امتزاج آن با مسائل مطرح شده در حوزه حقوق کیفری اختصاصی، قتل عمد، حساسیت و سختی چنین موضوعی را نشان می دهد. نگارنده سختی کار را به جان خرید و در قالب تکلیفی دانشجویی تلاش کرد تا در حد توان یک دانشجوی کارشناسی ارشد، مطالعاتی را در این حوزه انجام دهد.

امتزاج رکن مادی به همراه قتل عمد، در واقع یکی از چالش برانگیزترین حوزه های موجود در رشته ی علوم جنائی از باب سوالات مطرح شده است. بررسی عناصر تشکیل دهنده ی رکن مادی و ابهاماتی که در این زمینه وجود دارد، نیاز به مطالعه ی گسترده را ایجاب می کند.

قتل عمد نه تنها از نظر موضوع، که سلب حیات ازیک انسان زنده است، مهم می باشد. بلکه از نظر عکس العمل شدیدی که وقوع آن در هیات اجتماع به وجود می آورد دارای اهمیت خاصی است. این اهمیت نه تنها در جوامع فعلی، که با دیدن روزنامه و مجلات مختلف بخش اعظم صفحات حوادث اختصاص به بیان همراه با شرح و تفصیل جنایتهای دلخراش و وقایعی که در روز محاکمه اختصاص داده شده است، بلکه در جوامع گذشته نیز مورد توجه بوده است؛ و سنگین ترین مجازات را، که همان اعدام است، دربرداشته است. مثلا در مصر قدیم کلیه قاتلان حتی آنان که با امکان مساعدت با مقتول از یاری وی خودداری کرده و بطور غیر مستقیم سبب قتل       

می شده اند به مجازات اعدام محکوم می گردیدند.

در کنار آنچه که بدان اشاره شد؛ اهمیت لزوم رکن مادی جرم با توجه به نقشی که در ادله ی اثبات کیفری دارد، توجه به رکن مادی قتل عمد را نشان می دهد.

از سوی دیگر علوم جنائی به لحاظ ارتباط مستقیم با اساسی ترین حقوق و آزادیهای مردم، در میان سایر رشته های حقوق، جایگاه کاملا متمایزی دارد. پویائی حقوق کیفری با هدف اجرای عدالت، مستلزم بهره مندی این رشته از حقوق از تجارب سایر کشورها را ایجاب می کند. بدیهی است که هر جامعه ای متناسب با دید غالب خود به پدیده جرم توجه می کند و از لوازم مختلفی جهت بررسی و مطالعه ی آن سود می جوید. لذا توجه به تجارب دیگران لازمه حفظ پویائی و بالندگی حقوق کیفری است. این امر لزوم مطالعه ی تطبیقی را در حقوق کیفری به خوبی نشان می دهد. پروفسور بوآبه در این زمینه بیان می دارد:«حقوق تطبیقی مانند نورافکنی است که از خارج بنای حقوق داخلی را روشن و ریزه کاریهای آن را مجسم می سازد». به همین جهت در این تحقیق یکی از مهمترین جرایمی که در کشورهای مختلف نسبت به آن عکس العمل شدیدی وجود دارد انتخاب شده و قسمت مهمی از ارکان تشکیل دهنده ی آن، رکن مادی، با نگاهی تطبیقی در حقوق انگلیس به عنوان یکی از کشورهای پیشرفته در زمینه ی علوم جنائی مورد تحقیق و بررسی قرار گرفته است.

توجه به این امر ضروری است که رکن مادی در قتل عمد و غیر عمد یکی است و آنچه که باعث تمایز این دو جرم از هم می شود رکن معنوی متفاوت است. بنابراین اگر در مواردی در این تحقیق از واژه قتل استفاده شده است ناشی از یکسان بودن رکن مادی در جرایم سالب تمامیت جسمانی می باشد.

 

فهرست مطالب:    

مقدمه

کلیات

الف- اهمیت رکن مادی

ب- ماهیت و اجزای تشکیل دهندة رکن مادّی

فصل اول: رفتار مرتکب در قتل عمد

مبحث اول: اشکال تحقق رفتار در قتل عمد

گفتار اول: فعل و ترک فعل

1- فعل

2- ترک فعل

گفتار دوم: فعل ناشی از ترک فعل

1- مفهوم فعل ناشی از ترک فعل و موضع دکترین حقوقی

2- تحقق یا عدم تحقق قتل عمد از طریق فعل ناشی از ترک فعل

گفتار سوم: عمل مادی یا غیر مادی

1- عمل مادی

2- عمل غیر مادی

3- سحر(جادو)

مبحث دوم: انواع مداخله در رفتار

گفتار اول: طرق مداخله در رفتار به طور انفرادی

1- مباشرت

2- تسبیب

2-1- تسبیب و مباشرت در فقه

 گفتار دوم: طرق مداخله در رفتار به نحو اشتراک

1- ماهیت و شرایط شرکت در قتل عمد

2- اشکال شرکت در قتل عمد

2-1- شرکت در قتل عمد توسط مباشران

 2-2- شرکت در قتل توسط مسببان

2-3- اجتماع مسبب و مباشر

2-4- شرکت فاعل و تارک فعل

فصل دوم: شرایط و اوضاع و احوال

مبحث اول: وجود انسان زندة دیگر

گفتار اول: آغاز حیات

1- حیات در کتب لغت

2- سقط جنین

2-1- مرحلة قبل از ولوج روح

2-2- مرحلة بعد از ولوج روح

گفتار دوم: بچه کشی

مبحث دوم: محقون الدم بودن قربانی

گفتار اول: مهدور الدم بودن مطلق

1- سابُّ النبی

2- کافر حربی

گفتار دوم: مهدور الدم بودن نسبی

1- قتل مستحق قصاص

2- قتل در مقام دفاع

3- قتل محارب و باغی

4- قتل زوجه و اجنبی در حال زنا

5- زانی محصن و لائط

6- مرتد

فصل سوم: نتیجه و رابطة علیت

مبحث اول: نتیجه

گفتار اول: انواع مرگ

1- مرگ حقیقی

2- نزع

3- مرگ ظاهری

4- کما

5- مرگ مغزی

گفتار دوم: معیار خاتمة حیات

1- معیار توقف اعمال تنفسی

2- معیار مرگ مغزی

 مبحث دوم: رابطة علیت

گفتار اول: ننظریه های رایج برای احراز رابطة علیت

1- نظریة شرط ضروری

2- نظریة شرط متعارف

3- نظریة ضمان سبب اقوی

4- نظریة سبب متأخر در وجود

5- نظریة ضمان سبب مقدم در تأثیر

گفتار دوم: تئوری علت مداخله گر

1- عوامل مداخله گر مستقل

1-1- اشخاص ثالث

1-2- درمان پزشکی

1-3- رفتار قربانی

1-4- قوه قاهره

نتیجه گیری و پیشنهاد

منابع و مآخذ

 

منابع و مأخذ:

قرآن کریم

الف- منابع فارسی

الف- 1- کتب:

  1. آزمایش،علی.(1377).تقریرات حقوق جزای عمومی،دورة کارشناسی ارشد،جزوة پلی کپی دانشگاه تهران.
  2. آقائی نیا ،حسین.(1387).تقریرات حقوق جزای عمومی،دورة کارشناسی ارشد،دانشکدة علوم قضایی.
  3. آقائی نیا،حسین.(1384).جرایم علیه اشخاص،تهران:میزان.
  4. اردبیلی، محمد علی.(1385).حقوق جزای عمومی،جلد 1،تهران:میزان.
  5. استفانی،گاتسون و دیگران.(1377).حقوق جزای عمومی،جلد اول،ترجمة حسن دادبان،تهران:انتشارات دانشگاه علامه طباطبایی.
  6. اسکندری،عبدالصاحب.(1380).تأثیر فعل غیر مادی در ماهیت قتل،پایان نامة کارشناسی ارشد،دانشکدة حقوق داشگاه شهید بهشتی.
  7. اصفهانی،راغب.(بی تا).مفردات الفاظ قرآن،جلد اول،ترجمة سید غلامرضا خسروی حسینی،تهران:کتابفروشی مرتضوی.
  8. باهری،محمد.(1381).نگرشی بر حقوق جزای عمومی،تهران:رهام.
  9. براندون،استیو.(1376).مروری بر حقوق انگلستان،ترجمة حسین میر محمد صادقی،تهران:نشر حقوقدان.
  10. پاد،ابراهیم.(1385).حقوق کیفری اختصاصی،تهران:دانشور.
  11. پرادل،ژان.(1386).جرایم علیه اشخاص،ترجمة مجید ادیب،تهران:میزان.
  12. تیبیت، مارک.(1384).فلسفة حقوق،ترجمة حسن رضایی خاوری،مشهد:دانشگاه علوم اسلامی رضوی.
  13. جبران،مسعود.(1383).فرهنگ الرائد،جلد اول،ترجمة رضا ترابی نژاد،تهران:به نشر.
  14. حائری شاه باغ.(بی تا).شرح قانون مجازات عمومی،تهران:بی نا.
  15. حبیبی،حسن.(1380).مرگ و پیوند اعضا از دیدگاه فقه و حقوق،جلد اول،قم:بوستان کتاب.
  16. حسنی،محمود نجیب.(1385).رابطة سببیت در حقوق کیفری،ترجمة سید علی عباس نیای زارع،مشهد:دانشگاه علوم اسلامی رضوی.
  17. حسینی، سید محمد.(1383).سیاست جنایی در اسلام و جمهوری اسلامی ایران،تهران:سمت.
  18. خدابخشی،عبدالله.(1384).استقلال و پیوند حقوق مدنی و کیفری،تهران:فکرسازان.
  19. خمینی،روح الله.(1386).تحریر الوسیله،ترجمة محمد باقر موسوی همدانی،جلد چهارم،قم:مؤسسه انتشارات دارالعلم.
  20. دورکیم،امیل.(1381).دربارة تقسیم کار اجتماعی،ترجمة باقر پرهام،چاپ دوم،تهران:نشر مرکز.
  21. رزم ساز،بابک.(1379).بررسی فقهی و حقوقی سقط جنین،تهران:خط سوم.
  22. رضایی،حسن.(1382). نقش مقتضیات زمان و مکان در نظام کیفری اسلام.تهران:مروج.
  23. رومیانی،محمد.(1387).بررسی تطبیقی ترک فعل به عنوان عنصر مادیقتل در حقوق ایران و انگلیس،پایان نامة کارشناسی ارشد،دانشکدة حقوق دانشگاه آزاد اسلامی.
  24. سپهوند،امیرخان.(1386).جرایم علیه اشخاص،تهران:مجد.
  25. شامبیاتی،هوشنگ.(1374).حقوق کیفری اختصاصی،جلد اول،تهران:ویستار.
  26. شاهرودی،سید محمود.(1378).بایسته های فقه جزا،تهران:میزان.
  27. شکری،رضا و سیروس،قادر.(1384).قانون مجازات اسلامی در نظم کنونی،چاپ چهارم،تهران:مهاجر.
  28. شهید ثانی.(1384).شرح لمعه،ترجمة علی شیروانی،چاپ چهارم،قم:دارالعلم.
  29. صادقی،محمد هادی.(1383).جرایم علیه اشخاص،چاپ هفتم،تهران:میزان.
  30. صالحی، محمد خلیل.(1386).بررسی رکن مادی جرم.رسالة دکتری دانشکدة حقوق دانشگاه شهید بهشتی.
  31. صانعی، پرویز.(1382).حقوق جزای عمومی(تک جلدی)،تهران:طرح نو.
  32. طاهری نسب،سید یزدالله.(1386).مطالعة تطبیقی رابطة علیت در حقوق کیفری ایران و انگلیس،رسالة دکتری دانشکده حقوق دانشگاه شهید بهشتی.
  33. طباطبایی،محمد حسین.(بی تا).تفسیر المیزان،جلد پنجم،قم:جامعه مدرسین.
  34. عوده،عبد القادر.(1373).حقوق جزای اسلامی،جلد دوم،تهران:میزان.
  35. فلچر،جورج پی.(1384).مفاهیم بنیادین حقوق کیفری،ترجمة سید مهدی سید زادة ثانی.مشهد:دانشگاه علوم اسلامی رضوی.
  36. فیض، رضا.(1379).مقارنه و تطبیق در حقوق جزای اسلام،چاپ پنجم،تهران:سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
  37. قبله ای خویی،خلیل.(1380).قواعد فقه بخش جزا،تهران:سمت.
  38. قرائتی،حسین.(1383).تفسیر نور،جلد هشتم،تهران:مرکز فرهنگی درسهایی از قران.
  39. قضایی،صمد.(1368).پزشکی قانونی،تهران:دانشگاه تهران.
  40. قیاسی،جلال الدین.(1375).تسبیب در قوانین کیفری،قم:مدین.
  41. کلارکسون ،سی ام.(1371).تحلیل مبانی حقوق جزا،ترجمة حسین میرمحمد صادقی،تهران:معاونت فرهنگی جهاد دانشگاهی شهید بهشتی.
  42. گارو،رنه.(بی تا). مطالعات نظری و عملی در حقوق جزا، ترجمة سید ضیاءالدین نقابت،تهران.
  43. گرجی، ابوالقاسم.(1385).حدود،تعزیرات و قصاص،چاپ دوم،تهران:مؤسسة انتشارات دانشگاه تهران.
  44. گلدوزیان،ایرج.(1383).حقوق جزای اختصاصی ،چاپ دهم،تهران:انتشارات دانشگاه تهران.
  45. گلدوزیان،ایرج.(1386).بایسته های حقوق جزای عمومی،چاپ چهاردهم،تهران:میزان.
  46. گودرزی،فرامرز.(1377).پزشکی قانونی،جلد اول،مشهد:گوتنبرگ.
  47. گودرزی،فرامرز.کیانی،مهرزاد.(1384).پزشکی قانونی برای دانشجویان حقوق،تهران:سمت.
  48. محسنی،مرتضی.(1375). دورة حقوق جزای عمومی،جلد دوم،تهران:گنج دانش.
  49. محمدی، ابوالحسن.(1374).حقوق کیفری اسلام،ترجمة شرایع الاسلام محقق حلی و مسالک الافهام شهید ثانی،تهران:مرکز نشر دانشگاهی.
  50. مذاکرات وآرای هیأت عمومی دیوان عالی کشور.(1382).جلدهای1و 9،تهران:ادارة وحدت رویة دیوان عالی کشور.
  51. مرعشی شوشتری،محمد حسن(1379).دیدگاههای نو در حقوق کیفری اسلام،جلد دوم،تهران:میزان.
  52. معین، محمد.(1384).فرهنگ فارسی،چاپ دوم،تهران:راه رشد.
  53. میر محمد صادقی،سید حسین.(1385).جرایم علیه امنیت و آسایش عمومی،تهران:میزان.
  54. میرمحمد صادقی،حسین.(1386).جرایم علیه اشخاص،تهران:میزان.
  55. میرمحمد صادقی،سید حسین.(1380). تقریرات حقوق جزای عمومی،جزوة پلی کپی دانشگاه امام صادق(ع).
  56. نوربها،رضا.(1387).حقوق جزای عمومی،چاپ بیست و یکم،تهران:گنج دانش.

 

الف- 2- مقالات:

  1. آقابابایی،حسین.(1379).قتل به اعتقاد مهدورالدم بودن،فقه اهل بیت،شمارة 22.
  2. اردبیلی،محمد علی.().سقط جنین در بارداری ناشی از عنف،مجلة تحقیقات حقوقی،دانشکدة حقوق دانشگاه شهید بهشتی.
  3. امامی،مسعود.( 1386).قصاص در سقط عمدی جنین،مجلة فقه،شمارة 53 پاییز.
  4. جباری،علی.(1333).توسعة همیشگی قوانین جزایی در مجلة کانون وکلا،شمارة 37،فروردین و اردیبهشت.
  5. حسینی،سیدابوالقاسم.(1387).بررسی ابعاد حیات در طول زندگی جنینی،فصلنامة الهیات و حقوق،شمارة27.بهار.
  6. فیض،رضا.(1382).مفهوم کیفر در عرفان ابن عربی،فصلنامة الهیات و حقوق،شمارة 9و10،پاییز و زمستان.
  7. قپانچی،حسام.(1381).بررسی تطبیقی عنصرفعل درقتل عمد.درنشریه الهیات مشهد.شماره57
  8. کلانتری،کیومرث.(1383).مجموعه مقالات در تجلیل از دکتر آشوری،عدالت کیفری خصوصی در نظام کیفری ایران،تهران:سمت.
  9. میرمحمد صادقی،حسین.(1384).مطالعة تطبیقی ترک فعل به عنوان عنصر مادی جرایم علی اشخاص در مجلة تحقیقات حقوقی،شمارة

 

ب- منابع عربی:

  1. الجزیری،عبدالرحمن.().الفقه علی مذاهب الاربعه،جلد پنج.
  2. حسنی،محمود نجیب.(1992).شرح العقوبات اللبنانی،قسم العام،قاهره:دار النهضه العربی.
  3. الحسنی،هاشم معروف.(1407).المسئولیه الجزائیه فی فقه الجعفریه،بیروت:دار المعارف للمطبوعات.
  4. حسینی الشیرازی،سید محمد.(1409).الفقه،الطبع الثانیه،الجزء التاسع و ثمانون،بیروت:دارالعلم.
  5. خویی، ابوالقاسم.(1428).مبانی تکمله المنهاج،مجلد الثانی،قم:مؤسسه الاحیاء الآثار الامام الخویی.
  6. شهید اول.(1414).الدرس الشرعیه،الجلد الاول،قم:مؤسسه نشر اسلامی.
  7. طریحی،فخرالدین.(1395).مجمع البحرین،جلد اول،تهران:مکتب المرتضویه.
  8. فاضل لنکرانی،محمد.(1427).تفصیل الشریعه فی شرح تحریر الوسیله؛القصاص،طبعه الثالثه،قم:المرکز الفقه الائمه الاطهار.
  9. مروارید،علی اصغر.(1410).سلسله الینابیع الفقهیه،الحدود،بیروت:مؤسسه فقه الشرعیه.
  10. مکارم شیرازی،ناصر.(1418).انوار الفقاهه،کتاب الحدود و التعزیرات،الجلد الاول،قم:مدرسه علی ابن ابیطالب.
  11. نجفی،محمد حسن.(بی تا).جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام،الجزء ،بیروت،دارالاحیاء الترات العربی.
  12. نجفی،محمد حسن.(بی تا).جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام،الجزء الثالث الاربعون،بیروت،دارالاحیاء الترات العربی.
  13. نجفی،محمد حسن.(بی تا).جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام،الجزء الثانی الاربعون،بیروت،دارالاحیاء الترات العربی.

 

ج- منابع لاتین:

1- Ashworth,A.Principles of Criminal Law(Oxford University Press.th ed. 1992)

2- Clarkson,C.M.V.Understanding Criminal Law(London:Sweet & Maxwell,2005)

3- Childs,Penny.Nutcases Criminal Law(London:Sweet & Maxwell,2005)

4-Elliot, Catherine and Franc Quinn Criminal Law(London:Longman 4th ed 2002)

5-Herring,Jonathan. Criminal Law(London:palgrave macmillan,2002)

6-Jefferson,Michael. Criminal Law(London: Longman 5th ed 2001)

7-Norman, Baird. Criminal Law(New York:Routledge.Cavendish, 6th ed,2007)

8- Smith, J.C and Hogan, B. Criminal Law(Oxford University Press.th ed)


دانلود با لینک مستقیم


پروژه تعیین موضع قانون گذار ایران، در خصوص رکن مادی قتل عمد علاوه بر قوانین موجود، آرای شعب دیوان عالی کشور، دکترین حقوقی. doc

دانلود مقاله علل قتل عثمان

اختصاصی از حامی فایل دانلود مقاله علل قتل عثمان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله علل قتل عثمان


دانلود مقاله علل قتل عثمان

 

 مشخصات این فایل
عنوان: علل قتل عثمان
فرمت فایل :word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات: 10

این مقاله در مورد علل قتل عثمان می باشد.

 

بخشی از تیترها به همراه مختصری از توضیحات هر تیتر از مقاله علل قتل عثمان

واقعیت‌ قتل‌  عثمان‌
سراسر کشور اسلامی‌ علیه‌ تو شوریده‌ است‌! علی‌ (ع‌) به‌ خدا سوگند این‌ زنجیر را به‌ گردن‌ تو می‌اندازم‌ تا اینکه‌ این‌ افراد خبیث‌ و ناپاک‌ ( مروان‌ و  ابن‌ عامر و ابن‌  ابی‌سرح‌) را از خود دور کنی‌. جبله‌ بن‌ عمرو گر به‌ فکر جهاد هستید، به‌ سوی‌ ما بشتابید، زیرا خلیفه شما، دین‌  محمد (ص‌) را تباه‌ نموده‌ است‌؛ او رااز حکومت‌ خلع‌ کنید!

مردم‌  مدینه‌
یازده‌ سال‌ و چند ماه‌ از حکومت‌  عثمان‌ گذشت‌؛ مردم‌ از شیوه زمامداری‌ او سخت‌ در رنج‌ و عذاب‌ بودند و ناراحتیهای‌ آنان‌ روز به‌ روز افزایش‌ می‌یافت‌، که‌ بروز این‌ فشارها به‌ شکل‌ انقلاب‌ مهمی‌ رخ‌ نمود. برای‌ مسلمانان‌ سخت‌ و ناگوار بود که‌ ببینند مفاهیم‌ و معیارهایی‌ که‌ در زمان‌ پیامبرشان‌  محمد (ص‌) و دو خلیفه اول‌ و دوم‌ وجود داشت‌ و مردم‌ آنها را لمس‌ کرده‌ و دوست‌ می‌داشتند به‌ طور کلی‌ دگرگون‌ شده‌ و به‌ عقب‌ باز گردد. مسلمانان‌ خوگرفته‌ بودند که‌ خلیفه‌ را حامی‌ و مدافع‌ حقوق خود بیابند. هرگاه‌ فرمانداران‌ و استانداران‌ به‌ ملت‌ ستم‌ کردند، داد آنها را بگیرد؛ اما ناگهان‌ دیدند که‌ عثمان‌ پرده‌ای‌ بر مظاهر آن‌ سیاست‌ عادلانه‌ افکنده‌ و شالوده روش‌ و سیاست‌ سودجویی‌ خود را ریخته‌ است‌.....(ادامه دارد)

علل قتل عثمان
عبد الرحمن بن عوف با اینکه در موقع بیعت با عثمان شرط کرده بود که بسنت رسول خدا صلى الله علیه و آله و روش شیخین رفتار کند ولى عثمان پس از آنکه در مسند خلافت نشست بر خلاف سنت پیغمبر و روش شیخین رفتار نمود.
عثمان بنى امیه را که در رأس آنها ابوسفیان قرار گرفته بود از جهت مال و مقام خرسند نمود و ابوسفیان در مجلسى که عثمان از بزرگان بنى امیه تشکیل داده بود اظهار نمود که این گوى خلافت را مانند توپ بازى بهمدیگر رد کنید تا دست دیگرى نیفتد و این خلافت همان زمامدارى و حکومت بشرى است و من هرگز به بهشت و دوزخ ایمان ندارم  .
عثمان دارائى بیت المال را میان خویشاوندان خود بمصرف رسانید و حکام و فرمانداران را بدون توجه بصلاحیت آنان از خاندان خویش تعیین و انتخاب نمود.مردم شهرستانها از دست حکام عثمان بستوه آمده و چندین بار شکایت آنها را باصحاب پیغمبر صلى الله علیه و آله و حتى بخود عثمان نمودند ولى این شکایتها تأثیرى در وضع حال و روش او نکرد و در ترک اعمال خود سرانه و خلاف شرع وى مؤثر واقع نشد لذا مسلمین در صدد جلوگیرى از کارهاى ناشایست او شدند و بعمال و حکام وى تمکین ننمودند.....(ادامه دارد)

چون عثمان دانست که مسلمین مدینه از وى دست بر نخواهند داشت بزرگان بنى امیه را جمع کرد و با آنها بمشورت پرداخت،مشاورین عثمان پیشنهاد کردند که باید از اطراف کمک بخواهى و براى اینکار دستور بده سپاهیان شام و بصره بمدینه بیایند و شورشیان را تار و مار کنند .
عثمان فورا معاویه و عبدالله بن عامر را که والى شام و بصره بودند از قضیه آگاه ساخت،عبد الله در بصره بمسجد رفت و مردم را بکمک عثمان دعوت نمود ولى کسى باو پاسخ مساعدى نداد،معاویه هم چنانکه اشاره گردید کار را بمسامحه گذرانید.
مسلمین بر شدت محاصره خانه عثمان ساعت به ساعت میافزودند بطوریکه‏ارتباط او با خارج بکلى قطع شد و حتى بآب آشامیدنى هم دسترسى پیدا ننمود ناچار پشت بام آمد و از محاصره کنندگان پرسید آیا على در میان شماست؟گفتند خیر او در اینکار دخالت ندارد آنگاه تقاضاى آب نمود و مردم جواب ندادند چون این خبر بعلى علیه السلام رسید ناراحت شد و فورا چند مشک آب بوسیله چند تن از بنى هاشم تحت سرپرستى فرزندش حسن بن على علیهما السلام بسراى عثمان فرستاد و با اینکه محاصره کنندگان بآن گروه حمله کرده و ممانعت مینمودند مع الوصف آنان آبرا بعثمان رسانیده و او و خانواده‏اش را سیراب نمودند......(ادامه دارد)

قتل عثمان در سال 35 هجرى اتفاق افتاد و بدین ترتیب دوران 25 ساله انحراف حق از مجراى اصلیش ظاهرا خاتمه یافت ولى نتایج وخیم آن براى همیشه دامنگیر اسلام و مسلمین گردید.

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله علل قتل عثمان

بررسی نوآوری قانون مجازات اسلامی در سببیّت در قتل

اختصاصی از حامی فایل بررسی نوآوری قانون مجازات اسلامی در سببیّت در قتل دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

بررسی نوآوری قانون مجازات اسلامی در سببیّت در قتل

به صورت ورد ودر137صفحه

چکیده

پایان نامه ی حاضر با عنوان بررسی نوآوری قانون مجازات اسلامی در سببیّت در قتل، به بررسی تغییرات صورت¬گرفته در فصل موجبات ضمان می¬پردازد. با توجه به تصویب قانون مجازات اسلامی در یکم اردیبهشت 1392، موادی از قانون دستخوش تغییر شد. در این تحقیق سعی شده تغییرات صورت¬گرفته در ارتباط با موضوع پژوهش بحث و بررسی شود. فصل ششم از کتاب چهارم قانون مجازات اسلامی مصوب 92، تحت عنوان موجبات ضمان به تبیین جنایاتی می¬پردازد که از طریق تسبیب صورت گرفته و موجب ضمان مرتکب می¬شود. دو سؤال اساسی که در این پژوهش به دنبال یافتن پاسخی برای آن هستیم عبارتند از: رویکرد قانون مجازات اسلامی 1392 در موضوع سببیّت در قتل¬های موجب مجازات چه تفاوتی با قانون مجازات اسلامی 1370 دارد؟ تغییر رویکرد قانون مجازات اسلامی 1392 مبتنی بر کدام مبنای فقهی است؟ مهمترین نتایج به¬دست¬آمده عبارتند از: در قانون مجازات اسلامی مصوب 1392 در صورتی که جنایت مستند به اجتماع سبب و مباشر باشد و میزان تأثیر عوامل مساوی باشد، تساوی در مسئولیت برقرار است و اگر میزان تأثیر متفاوت باشد، هر¬یک از عوامل به میزان تأثیر رفتارشان، مسئولیت خواهند داشت. در اسباب متعدد طولی سبب مقدم در تأثیر ضامن است و در اسباب متعدد عرضی تساوی در ضمان حاکم می¬باشد. تغییر رویکرد قانون مجازات اسلامی 1392 مبتنی بر نظریه¬ی ضمان نسبی است که اقلیّت فقها آن را پذیرفته¬اند. در یک جمع¬بندی کلی باید گفت تغییر اساسی که در این قانون نسبت به قانون مجازات اسلامی مصوب 1370 صورت گرفته در قسمت اجتماع سبب و مباشر است. در این مورد قانون¬گذار بنا را بر استناد عرفی و ضمان نسبی قرار داده که بر اساس این ضابطه، مسئول جنایت و میزان مسئولیت تعیین می¬شود.


دانلود با لینک مستقیم


بررسی نوآوری قانون مجازات اسلامی در سببیّت در قتل