حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله کامل درباره تقلید و پیروی در احکام دینی

اختصاصی از حامی فایل دانلود مقاله کامل درباره تقلید و پیروی در احکام دینی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 10

 

تقلید و پیروی در احکام دینی

از جمله مسائلی که در محیط های مذهبی ما شیعیان مورد بحث و گفتگوست، موضوع "تقلید از مجتهد اعلم" می باشد. هر چند دامنه و قلمرو تقلید پس از انقلاب اسلامی ایران از احکام فردی فراتر رفت و امور گسترده اجتماعی، از جمله سیاست و حکومت را نیز در بر گرفت، اما عموم مجتهدان در مقدمه کتابهایی که به عنوان "رساله عملیه" برای مقلدان خود نوشته اند، صریحاً ذکر کرده اند که تقلید فقط در احکام فرعی دین (مسائل فرعیه شرعیه) معتبر است و بر مسلمانان واجب است که در اصول دین ومسائل زیربنایی اعتقادی شخصاً مطالعه و تحقیق نمایند. با این حال بسیاری از مؤمنین چنین می پندارند که اگر مجتهد جامع الشرایطی را مطابق باورهای مذهبی خود یافتند می توانند با آسودگی خیال مقلد و مطیعِ مطلقِ نظریات فقهی او باشند و در زندگی راه او را پیروی نمایند! و نه تنها چنین تبعیت و دنباله روی را مورد رضایت خدا و موجب رستگاری می دانند، بلکه معتقدند کسانی که در زندگی تقلید نمی کنند، به بیراهه می روند و به سرگردانی و گمراهی گرفتار می شوند.

مسئله "تقلید" منحصر به توده های تحصیل نکرده جامعه و فقط نسبت به فقیهان و روحانیون نیست، در تصوف و عرفان نیز سرسپردگی و شیفتگی نسبت به "قطب"، "مرشد"، "مراد"، پیر دیر، و ... اگر بیشتر نباشد، کمتر نیست. هرچند اهل "طریقت" به اهل "شریعت" در موضوع مقلد پروری تاخته اند و عارفان، فقیهان و زاهدان را در این زمینه ملامت ها کرده اند، اما اگر از اصطلاح "تقلید" استفاده نکرده اند، عملاً همان نوع پیروی، بلکه به مراتب عمیق تر از آن را تبلیغ کرده و از مریدان خواسته اند:

به می سجاده رنگین کن گرت پیر مغان گوید که سالک بی خبر نبود ز راه و رسم منزل ها

تقلید تنها در محافل مذهبی و عرفانی مطرح نیست، در عالم علم و سیاست و هنر و فرهنگ و در همه زمینه های رشد آدمی موضوعیت و مقبولیت دارد. این یک خصلت آدمی و ویژگی روحی و روانی اوست که ترجیح می دهد دنبال نمونه های ممتاز و نخبه های برگزیده در رشته مورد علاقه و عقیده خود باشد و از راه و رسم و شیوه عملی آنها پیروی نماید، تا هم این نیاز فطری را ارضاء نماید، و هم به جای تلاش و تکاپو، راه میان بُری را برای رسیدن به مقصود طی کند و نابرده رنج، گنج طلب نماید.

بنا بر این تقصیر "تقلید" را تنها به گردن "مقَلدان"، که مردم عوام را به پیروی بی چون و چرا از خود می خوانند نمی توان انداخت، "مقلِدان" نیز که این طوق را به گردن می اندازند و با راحت طلبی و گریز از تلاش محققانه، موجب پیدایش چنان سلطه طلبانی می شوند، مقصر هستند. حاصل آن که به قول مولای رومی:

خلق را تقلیدشان بر باد داد ای دو صد لعنت بر این تقلید باد

تقلید در احکام دینی

تقلید در احکام دینی و پیروی از کتابهایی که مراجع تقلید به نام "رساله" می نویسند، ظاهراً از دوران صفویه در میان شیعیان ایران متداول و مرسوم شده و در قرون قبلی مقوله ای به نام "مرجع تقلید" برای مسلمانان یک کشور وجود نداشته است. مردم هر شهر و دیاری مسائل شرعی خود را از عالمِ دینی محله و شهر خود سؤال می کردند و به طور طبیعی عالمان دینی، به نسبت دانش و دیانت خود، مورد اعتماد و عنایت مردم قرار می گرفتند و مرجع مسائل دینی آنها می شدند.

در آغاز، قبل از آن که مسئله تقلید و رساله عملیه مطرح شود، مجتهدان پاسخ سؤالات مردم را در کتابهایی به نام "جوابات" یا (اَجوَبَه) می نوشتند و با آیات قرآن و حدیث و روایت بر آنها استدلال می کردند و برهان عقلی و علمی می آوردند، اما از آنجایی که اغلب مردم چندان حوصله و علاقه ای به شنیدن مباحث علمی و استدلالی ندارند و ترجیح می دهند دیگران به جای آنها فکر کنند و پاسخ را بیابند، به جای دلیل و فهمیدن مسئله، پاسخ چه باید کردهای شرعی را از آقایان طلب کردند و به این ترتیب به تدریج نوشته هایی به نام "رساله عملیه" برای راهنمایی مقلدین کار را ساده کرد و همچون "کاتالوگِ" ابزار مکانیکی! که نحوه کاربرد دستگاه را توضیح می دهد، جای قرآن را که راهنمای عملی مسلمانان است اشغال کرد و فروع به جای اصول قرار گرفت. و از آن شگفت تر، به جای عالمان قرآن شناس، طبقه جدیدی که در اسلام بی سابقه بود، پدیدار گشت و تقلید از نظریات خود را تبلیغ و توصیه کرد.

مهم ترین دلیلی که این آقایان و اصولاً طرفداران تقلید عنوان می نمایند، موضوع "تخصص" است؛ می گویند مگر شما وقتی بیمار می شوید، از دکتر درمورد نسخه ای که برای شما تجویز کرده است سؤال می کنید که از ما، طبیبان دردهای درونی خود، انتظار بیان احکام شرعی را دارید؟ چرا از مهندسی که برای نقشه ساختمان خود انتخاب کرده اید وسایر متخصصانی که در زندگی روزمره خود به آنها مراجعه می کنید، چنین انتظاری ندارید؟! و از این قبیل مقایسه ها و مشابهت های شغلی!...

صرفنظر از آن که مردم در چنان مراجعاتی چندان هم چشم و گوش بسته عمل نمی کنند و معمولاً از دیگران هم نظر می خواهند و خود نیز اندیشه می کنند، اصولاً اعتقادات مذهبی و ایمان که امری قلبی و احساسی درونی است، با مشاغل مادی زندگی قابل مقایسه نیست و تا تجربهِ مستقل نشود و شخصِ مؤمن، آن را در نهادش لمس نکند، تأثیر واقعی نمی گذارد. شما اگر نسخه پزشک را از داروخانه تهیه کنید و داروهای تجویز شده را مصرف نمایید، نادانی شما به نقش شیمیایی داروها و حتی ندانستن نام داروها کوچکترین تفاوتی در تأثیرگذاری آنها و بهبود شما ایجاد نمی کند. همین که منظماً، مکانیک وار و مطابق نسخه عمل کردید، اگر تشخیص دکتر درست بوده باشد، سلامتی خود را باز می یابید. اما دین درونی است و درون، با دانش و فهمیدن و درک کردن، هدایت و راهنمایی می شود.

البته از "فقه" که ناظر به جنبه های شکلی رفتار مردم و ظواهر احکام دینی است، و از روحانیون و فقیهان که نگاهشان عمدتاً به جنبه های "حقوقی" دین و چه بایدکردهای فقهی و احکام شرعی فرعی است، نمی توان انتظار داشت که تکلیف مؤمنان را در همه ابعاد دینی روشن کنند. اما این توده های مسلمان هستند که باید چشم خود را بر روی حقایق و اساس دین

(نه فقط احکام فرعی فردی) بگشایند و از کتاب هدایت الهی (به جای رساله های بشر نوشته) پیروی نمایند و قرآن را راهنمای عملی خود و متن مورد مراجعه قرار دهند.

قرآن و تقلید

گرچه کلمه تقلید در قرآن نیامده است، اما مفهوم آن که پیروی بی چون و چرا از اشخاص و سرسپردگی فکری و دینی است، در آیات متعددی مورد توجه قرار گرفته است که از مضمون و محتوای آنها می توان به قضاوت قرآن در این مورد پی برد. از جمله:

۱- مذمت پیروی غیر علمی

در بخشی از فرازهای حکیمانه سوره "اسراء"، خداوند حکمت های دهگانه ای را برای هدایت مردم به راه رشد و رستگاری تبیین کرده است.

یکی از این حکمت ها که در آیه ۳۶ این سوره توصیه شده چنین است:

لا تَقفُ مالَیسَ لَکَ بِهِ علمٌ اِنََّ السَّمعَ والبَصَرَو الفوأدَ کُلُّ اولئک کانَ عنهُ مسئولاً

"هرگز از آنچه به آن علم نداری دنباله روی مکن، همانا گوش و چشم و دل (فوأد = نیروهای عقلی) تماماً نزد خدا مسئول (پاسخگو) است."

مفهوم لغوی کلمه "قفو" در هشدار "لاتقفُ"، نوعی دنباله روی و پیوستگی سلسله وار را می رساند، یعنی ندانسته و نشناخته پیرو کسی یا چیزی شدن و شخصیت و هویت مستقل خود را ندیده گرفتن در شریعت ممنوع است.

در آیه فوق، و همچنین آیات بسیاری، خداوند از ابزار شناخت سه گانه ای(سمع و بصر و فواد) که در اختیار آدمی قرار داده یاد کرده است (۱) و از بندگان خواسته تا با تفکر و تعقل در تجربیات و اطلاعاتی که این ابزارکسب می کنند، استعدادهای درونی خود را به کار اندازند و آگاهانه و عالمانه راه خود را برگزینند، بارها اعلام کرده است مردم خیلی


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره تقلید و پیروی در احکام دینی

دانلود مقاله کامل درباره احکام تقلید

اختصاصی از حامی فایل دانلود مقاله کامل درباره احکام تقلید دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 3

 

احکام تقلید

مسأله 1: عقیدهٴ مسلمان به اصول دین، باید از روى دلیل باشد و نمىتواند در اصول دین تقلید نماید، یعنى بدون دلیل گفته کسى را قبول کند، اما در احکام دین باید یا مجتهد باشد که بتواند احکام را از روى دلیل به دست آورد، یا از مجتهد تقلید کند، یعنى به دستور او رفتار نماید و یا احتیاط کند، یعنى طورى به وظیفهٴ خود عمل نماید که یقین کند تکلیف خود را انجام داده است، مثلاً اگر عدّه اى از مجتهدین، عملى را حرام مىدانند و عدّهٴ دیگرى مىگویند حرام نیست، آن عمل را انجام نده و اگر عملى را بعضى واجب و بعضى مستحب مىدانند، آن را بجا آورد. پس کسانى که مجتهد نیستند و نمىتوانند به احتیاط عمل کنند، واجب است از مجتهد تقلید نمایند.

مسأله 2: تقلید در احکام: عمل کردن به دستور مجتهد است. و از مجتهدى باید تقلید کرد که مرد، بالغ، عاقل، شیعهٴ دوازده امامى، حلال زاده، زنده، آزاد و عادل باشد. عادل کسى است که واجبات را بجا آورد و محرّمات را ترک کند که اگر از اهل محل، یا همسایگان او و یاکسانى که با او معاشرت دارند حال او را بپرسند، خوبى او را تصدیق نمایند و بنا بر احتیاط واجب، مجتهدى که انسان از او تقلید مىکند، باید اعلم باشد، یعنى در فهمیدن حکم خدا از تمام مجتهدهاى زمان خود داناتر باشد.

مسأله 3: مجتهد و اعلم را از سه راه مىتوان شناخت، اول: خود انسان یقین کند، مثلاً از اهل علم باشد و بتواند مجتهد و اعلم را تشخیص دهد. دوم: دو نفر عالم عادل که مىتوانند مجتهد و اعلم را تشخیص دهند، مجتهد واعلم بودن او را تصدیق کنند، به شرط آنکه دو نفر عالم عادل دیگر با گفتهٴ آنان مخالفت ننمایند. سوم: عده اى از اهل علم که مىتوانند مجتهد و اعلم را تشخیص دهند و از گفتهٴ آنان اطمینان پیدا مىشود، مجتهد و اعلم بودن او را تأیید کنند. و بنا براقوى یک نفر ثقه کفایت مىکند.

مسأله 4: اگر شناخت اعلم مشکل باشد، باید از کسى تقلید کند که گمان به اعلم بودن او دارد، بلکه اگر احتمال ضعیفى بدهد که کسى اعلم است و بداند دیگرى از او اعلم نیست، باید از وى تقلید نماید و اگر چند نفر، در نظر او اعلم از دیگران و با یکدیگر مساوى باشند باید از یکى از آنان تقلید کند، ولى چنانچه یکى از آنان پرهیزکارتر باشد، بنا بر احتیاط واجب باید از او تقلید نماید.

مسأله 5: بدست آوردن فتواى مجتهد چهار راه دارد، اول: شنیدن از خود مجتهد. دوم: شنیدن از دو نفر عادل که فتواى مجتهد را نقل کنند. سوم: شنیدن از کسى که انسان به گفتهٴ او اطمینان دارد. چهارم: در رسالهٴ مجتهد نوشته باشد، در صورتى که انسان به درستى آن رساله اطمینان کند.

مسأله 6: تا انسان یقین نکند فتواى مجتهد عوض شده است، مىتواند به آنچه در (رساله) نوشته شده عمل نماید و اگر احتمال دهد فتواى او عوض شده جستجو لازم نیست، مگر احتمال، عقلایى باشد.

مسأله 7: بنا بر احتیاط واجب اگر مجتهد اعلم، در مسأله اى فتوا دهد، مقلّد وى، یعنى کسى که از او تقلید مىکند، نمىتواند در آن مسأله، به فتواى مجتهد دیگرى عمل کند، ولى اگر فتوا ندهد، مثلاً بفرماید: بنا بر احتیاط نمازگزار در رکعت سوم و چهارم نماز، سه مرتبه تسبیحات اربعه، یعنى: (سُبْحانَ اللهِ وَالْحَمْدُ لِلّهِ وَلا اِلهَ الاّ اللهُ وَاللهُ أکْبَرُ) بگوید، مقلّد باید یا به این احتیاط که احتیاط واجب است عمل کند و سه مرتبه بگوید و یا به فتواى مجتهد دیگرى که یک مرتبه گفتن تسبیحات اربعه را کافى مىداند، یک مرتبه بگوید و همچنین اگر مجتهد بفرماید: مسأله محل تأمّل و یا محل اشکال است.

مسأله 8: اگر مجتهد بعد از آنکه در مسأله اى فتوا داد احتیاط کند، مثلاً بفرماید: ظرف نجس اگرچه با یک مرتبه شستن در آب کر پاک مىشود ولى بنا بر احتیاط سه مرتبه بشویند، مقلّد او نمىتواند در آن مسأله به فتواى مجتهد دیگرى رفتار کند.

مسأله 9: تقلید ابتدایى از مجتهدى که ازدنیا رفته است بنا بر احتیاط جایز نیست، امّا اگر مجتهدى که انسان از او تقلید مىکند از دنیا برود، جایز است در تمام مسائل بر تقلید او باقى بماند، حتى در مسائلى که در حال حیات آن مجتهد، به آن عمل نکرده است.

مسأله 10: اگر در مسأله اى به فتواى مجتهدى عمل کند و بعد از مردن او در همان مسأله به فتواى مجتهد زنده اى رجوع نماید، دوباره نمىتواند آن را طبق فتواى مجتهدى که از دنیا رفته است انجام دهد، حتى اگر مجتهد زنده در مسأله اى فتوا ندهد و احتیاط نماید و مقلّد مدتى به آن احتیاط عمل کند، دوباره نمىتواند به فتواى مجتهدى که از دنیا رفته، عمل نماید.

مسأله 11: عدول از مجتهدى که از دنیا رفته به مجتهد زنده جایز است، ولى عدول از مجتهد زنده به مجتهد زندهٴ دیگر، بنا بر احتیاط جایز نیست، مگر مجتهد دوّم اعلم از اوّلى باشد، یا اوّلى از عدالت خارج شود.

مسأله 12: بر مکلّف واجب است، مسائلى را که غالباً مورد ابتلاى اوست و به آن احتیاج دارد یاد بگیرد.

مسأله 13: اگر مسأله اى براى انسان پیش آید که حکم آن را نمىداند، چنانچه ممکن است، باید صبر کند تا فتواى مجتهد را بدست آورد و اگر نمىتواند، از راه احتیاط، وظیفهٴ خود را انجام دهد.

مسأله 14: اگر کسى فتواى مجتهدى را به دیگرى بگوید، چنانچه بعداً فتواى آن مجتهد عوض شود، لازم نیست به او خبر دهد که فتوا عوض شده است، ولى اگر بعد از گفتن فتوا، بفهمد اشتباه کرده، در صورت امکان باید اشتباه را برطرف کند.

مسأله 15: اگر مکلّف مدّتى اعمال خود را، بدون تقلید انجام دهد، در صورتى اعمال او صحیح است که با فتواى مجتهدى که وظیفه اش تقلید از او بوده، یا با فتواى مجتهدى که فعلا باید از او تقلید کند مطابق باشد و یا از راه دیگرى بفهمد به وظیفه واقعى خود رفتار کرده است.

مسأله 16: تقلید شامل کلّیه احکام، اعم از عبادات، معاملات، واجبات، محرمات، مستحبات، مکروهات و مباحات مىشود.


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره احکام تقلید

دانلود پاورپوینت بحث اجتهاد و تقلید برای مقطع دبیرستان - 55 اسلاید

اختصاصی از حامی فایل دانلود پاورپوینت بحث اجتهاد و تقلید برای مقطع دبیرستان - 55 اسلاید دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود پاورپوینت بحث اجتهاد و تقلید برای مقطع دبیرستان - 55 اسلاید


دانلود پاورپوینت بحث اجتهاد و تقلید برای مقطع دبیرستان  - 55 اسلاید

 

 

 

 

 

žشروع با پرسش

1 – چرا باید یک مسلمان مرجع تقلید داشته باشد؟

2 – اگر یک مسلمان مرجع تقلید نداشته باشد حکم اعمال او چیست؟

3 – چگونه می توانیم یک مرجع تقلید انتخاب کنیم؟

 

žشروع با داستان:

 یکی از اصحاب امام صادق (ع) به نام حماد می گوید: روزی حضرت صادق (ع) فرمود: «ای حماد! آیا نمازت را خوب اقامه می کنی؟» عرض کردم آقای من! کتاب حزیر[که یکی از اصحاب شماست] که درباره ی نماز نوشته شده است همه را حفظ هستم، حضرت فرمود: «مانعی ندارد بایست و نماز بخوان [تا من ببینم چگونه نمازت را اقامه می نمایی]»، ایستادم و یک نماز را به عنوان نمونه خواندم، [حضرت پس از مشاهده فرمود:] ای حمّاد! خوب نماز را اقامه نمی کنی! چقدر زشت است که شخص، شصت یا هفتاد سال بر عمرش بگذرد و یک نمازِ تمام و کامل با حدود [و آداب آن] به جا نیاورده باشد»، حماد می گوید: در خودم احساس کوچکی کردم، پس گفتم: فدایتان گردم [حال که چنین است] پس نماز را به ممن بیاموزید. حضرت صادق (ع) ایستادند و دو رکعت نماز با ادب و آداب و رعایتِ کاملِ حدودِ آن اقامه نمودند و فرمود: این چنین نماز اقامه نما.

برای دانلود کل پاورپوینت از لینک زیر استفاده کنید:


دانلود با لینک مستقیم


دانلود پاورپوینت بحث اجتهاد و تقلید برای مقطع دبیرستان - 55 اسلاید

شاعران و نویسندگان ایرانی

اختصاصی از حامی فایل شاعران و نویسندگان ایرانی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

شاعران و نویسندگان ایرانی


شاعران و نویسندگان ایرانی

اسدی طوسی:

از شعرای قرن پنجم است.او از جمله کسانی است که چون فردوسی دست به نظم شاهنامه زد وکتاب معروف را گرشاسب نامه نهاد.نوشتن کتاب الابنیه عن الحقایق الادویه موفق هروی نیز ازکارهای اوست.

 

انوری:(520_587 )

لقب علمی او حجه الحق میباشد.ائ در عهد سنجر عزت و مکتبی ولی به واسطه          

حادثه ای مورد طعن مردم بلخ قرار گرفت ودر پاسخ این توهین هجویه ای درباره مردم بلخ سرود.

 

این فایل دارای 14 صفحه می باشد.


دانلود با لینک مستقیم


شاعران و نویسندگان ایرانی

دانلودمقاله تقلید یعنی چه و فلسفه آن چیست

اختصاصی از حامی فایل دانلودمقاله تقلید یعنی چه و فلسفه آن چیست دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 


همان طور که عقلا در اکثر مسائل روزمرّه از متخصّصان پیروى مى کنند، در مسائل دینى نیز اگر متخصّص نیستند، باید به متخصّص (مرجع تقلید) مراجعه کنند. این مراجعه را «تقلید» مى گویند .پس تقلید از فقها نه تنها خلاف عقل نیست ، بلکه از باب رجوع غیر متخصص به متخصص مى باشد که حکم عقلى است. اگر کسى که باید تقلید کند، تقلید نکند واعمالى را انجام دهد مانند بیمارى است که خودسر دارو مصرف کند. چه بسا عوض این که بهبودى حاصل شود بیمارى اش افزون شود. پس تقلید در احکام شرعی رجوع به متخصص و اهل خبره است; یعنی، همانگونه که همه عقلای عالم در هر رشته و صنعت و علمی به نزد متخصص و اهل خبره آن رشته می‏روند ، برای آشنایی از احکام دین و حلال و حرام و واجب و مستحب وظیفه دارید به متخصص آن; یعنی، عالمی که عمری را در فهمیدن این احکام از قران و روایات زحمت کشیده رجوع می کنند . در روایات نیز این حکم عقل مورد تأیید قرار گرفته است. از امام عسکری(ع) آمده است: «امّا من کان من الفقها صائناً لنفسه حافظاً لدینه مخالفاً على هواه مطیعاً لامر مولاه فللعو ام أن یقلّدوه؛از بین فقها آنان که حافظ و نگهبان دین اند و خود را از گناه و آلودگى حفظ مى کنند و با هواهاى نفسانى مبارزه مى کنند و مطیع اوامر الهى و جانشینان اویند، بر عوام لازم است که از آنان تقلید کنند».
مراد از عوام یعنى کسانى که در علوم اسلامى مجتهد و متخصص نیستند، گرچه در علوم دیگر متخصص باشند، مثلاً اگر استاد دانشگاه یا پزشک در علوم اسلامى مجتهد نباشد باید تقلید کند، چنان که مرجع تقلید در مسائل پزشکى و مهندسى از پزشک و مهندس تبعیت و تقلید مى کند.
اما تقلید کورکورانه; یعنی، انسان بدون آگاهی و دلیل منطقی و عقلی از راه و رسم فرد یا قومی پیروی کند مثل بت پرستان که وقتی پیامبران به آنها می‏گفتند چرا در مقابل این مجسمه‏های چوبی و سنگی که هیچ نفعی ندارند و ضرری هم از شما برطرف نمی‏کنند سجده می‏کنید می‏گفتند ما می‏دیدیم پدرانمان این را عمل می‏کردند ما هم از آنها پیروی می‏کنیم; این همان تقلید کورکورانه است که عقل و منطق آن را رد می‏کند ، یا مثل بعضی از غرب‏زده‏های امروز که به مجرد اینکه یک اروپایی لباسی را پوشید یا کاری را انجام داد بدون فکر از آنها پیروی می‏کنند.
حال اگر کسی اعمال خود را بدون تقلید از مجتهد خاص انجام داده باشد ، چنانچه اعمال او مطابق با نظریه مرجع اعلم و متخصص (که وظیفه عقلی و شرعی تقلید از آن است ) باشد ، اشکال ندارد و اعمال او صحیح است ، اما اگر برخی از اعمال او نادرست بود ، باید همان مقدار را جبران نماید.
با توجه به مطالب گفته شده به این نتیجه می رسیم که به مرجع تقلید نیاز داریم که آگاه به مسائل باشد.
راه شناخت مرجع تقلید چیست؟
کسانی که خودشان اهل علم و تحقیق نیستند باید از طریق دو نفر از اهل خبره که عادل باشند، مرجعیت و اعلمیت شخصی را بفهمند. این در صورتی است که معارض نداشته باشند.
راه دیگر این است که عده‏ای از اهل علم که میتوانند مجتهد و اعلم را تشخیص دهند و از گفته آنان اطمینان پیدا میشود، مجتهد بودن یا اعلم بودن کسی را تصدیق کنند.
خصوصیات و شرایط مرجع تقلید عبارت است از: مرد، بالغ، عاقل، شیعه دوازده امامی، حلال زاده و زنده و عادل باشد و بنابر احتیاط واجب حریص به دنیا نباشد و از دیگران اعلم باشد.
وقتی که مرجع تقلید شخصی از دنیا رفت میتواند به اجازه یک مرجع تقلید زنده بر مرجع قبلی باقی باشد و میتواند به مرجع تقلید زنده مراجعه کند.
دلیل لزوم تقلید:
اولاً، عقل دلالت میکند بر این که اگر چیزی را نمیدانید سؤال کنید و به متخصّص مراجعه کنید و قرآن هم میفرماید: "فاسئلوا اهل الذکر ان کنتم لا تعلمون".
"اگر نمیدانید از اهل ذکر (دانایان) سؤال کنید".
عقل حکم میکند که انسان یا باید خودش متخصّص باشد یا به متخصص مراجعه کند و یا احتیاط کند. این دلیل فطری و عقلی در فطرت هر انسانی نهفته است و بنای همه مردم دنیا هم بر همین روش است.
مردم و عقلای عالم در کارهایشان یا صاحب نظر و متخصص‏اند یا به متخصص در هر امری مراجعه میکنند. در بیماریها به پزشک مراجعه و در امور ساختمانی به بنّا و معمار و مهندس مراجعه میکنند...
دلیل بقا بر مجتهد میت:
نظریات و فتاوای مجتهد که در رساله‏اش ثبت است مانند نقشه‏ای است که مهندس ترسیم کرده و بدیهی است وقتی که مهندس از دنیا رفت باز آن نقشه ساختمانی قابل استفاده است. یا مانند نقشه قالی است. وقتی که آن نقشه کش (نقاش) از دنیا رفت باز از نقشه او در بافتن قالی استفاده میکنند. مگر این که مجتهد زنده از آن مجتهد میّت، متخصص‏تر و أعلم باشد. در این جا عقل حکم میکند که باید از نظریات این مجتهد حیّ و زنده که اعلم است تقلید کرد.
امّا دلیل برای شرایط مجتهد: بلوغ و عقل دو شرط از شرایط مجتهدی است که میتوان از او تقلید کرد؛ زیرا غیر بالغ بر فرض این که بتواند مجتهد بشود، مورد اعتماد نیست، چون احتمال این را میدهیم که این بچه (غیر بالغ) از باب این که میداند که بر بچه تکلیفی نیست و گناهی ندارد، مرتکب خلاف واقع شده باشد و از غیر عاقل (دیوانه) هم نیم توان تقلید کرد و دلیلش معلوم است.
امّا این که باید شیعه اثنی عشری و امامی باشد در روایت از امام کاظم(ع) آمده:
"لا تأخذنّ معالم دینک عن غیر شیعتنا؛
هم چنین مجتهد باید عادل باشد. اولاً بر غیر عادل اعتمادی نیست، ممکن است دروغ بگوید، خلاف واقع بگوید و ثانیاً در روایت آمده که امام صادق(ع) فرمود:
"ان تعرفوه بالسّتر و العفاف و کفّ البطن و الفرج و الیک و اللّسان و یعرف باجتناب الکبائر...؛
مجتهد را به پاکی و صداقت و عفت بشناسید و بدانید که از گناهان کبیره دوری میکند".
در مورد مرد بودن مجتهد دلیل محکمی وجود ندارد و فقط ظاهر اخبار دلالت دارد بر این که مرد باشد، ولی در مشهوره ابی خدیجه فرموده:
"انظروا إلی رجلٍ منکم یعلم شیئاً من قضائنا...".
در این روایت کلمه (رجل) یعنی (مرد) دارد. البته کلمه (من قضائنا) دارد که قرینه است که مربوط به قضاوت میشود. نه مربوط به مرجع تقلید بعضی از علماء فرموده‏اند که خنثی و زن هم میتوانند مجتهد و مرجع باشند.
البته بحث علمیتر و اجتهادی احتیاج به تحقیق بیشتر دارد، ما این مقدار را برای عمومی کافی میدانیم.
(علت این که مرجع تقلید (اعلم) غالباً با مرد منطبق شده است به خاطر این است که در مرجعیت اعلمیت و عدالت شرط است. زن اگر بخواهد مرجع تقلید باشد باید زن دوّم کسی باشد و هیچ گونه وظیفه‏ای نداشته باشد و کافه وظایف را ساقط کرده باشد و برای بچه هم دایه بگیرد تا شب روز مردانه درس بخواند و مانند محصلان مرد غذا و لباسش آماده باشد. در این صورت ممکن است به درجه اجتهاد برسد. البته نبوغ فوق العاده میخواهد تا طرف شبهه اعلمیت شود).

 

از منظر قران مرجع تقلید باید چه خصوصیاتی داشته باشد ؟
پاسخ : قرآن کریم مى فرماید: "فَسْـَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِن کُنتُمْ لاَ تَعْلَمُون (نحل ،43) اگر نمى دانید از آگاهان بپرسید" این آیه شریفه بیانگر یک قانون کلى عقلایى در مورد "رجوع جاهل به عالم " یعنى همان "تقلید" است .(المیزان ، علامه طباطبایى(رحمه الله) ، ج 12 ، ص 271) البته عالى ترین مصداق این آیه (چنان که در روایات آمده ) پیشوایان معصوم(علیهم السلام) هستند و مراجع تقلید و دانشمندان متعهد و پرهیزگار از مصادیق دیگر آن به شمار مى آیند .
تقلید از مجتهد و دانشمند دو گونه است :
1 . تقلید جایز و مشروع 2 . تقلید ممنوع و حرام
این دو نوع تقلید در روایتى ذیل آیه 78 سوره بقره توضیح داده شده است . قرآن کریم در این آیه شریفه قوم یهود را مورد مذمت قرار داده مى فرماید: "وَ مِنْهُمْ أُمِّیُّونَ لاَ یَعْلَمُونَ الْکِتَـب َ إِلاَّ أَمَانِىَّ وَ إِنْ هُمْ إِلاَّ یَظُنُّون; (بقره ، 78) ، پاره اى از آنان عوامانى هستند که کتاب خدا را جز یک مشت خیالات و آرزوها نمى دانند ، و تنها به پندارهایشان دل بسته اند" .
در روایت آمده است که شخصى به امام صادق(علیه السلام) عرض کرد: عوام و بیسوادان یهود راهى نداشتند جز این که از علماى خود پیروى نمایند ، اگر تقصیرى هست متوجه علماى آن هاست پس چرا قرآن کریم بیسوادان یهود را به خاطر پیروى از دانشمندانشان مذمت مى کند . اگر تقلید آنان از علمایشان مذموم است پس تقلید کردن ما هم از علمایمان باید مذموم باشد (چه تفاوتى بین ما و آن ها است .) . حضرت فرمود: عوام و علماى ما و عوام و علماى یهود از یک جهت مثل هم اند ، و از یک جهت با یکدیگر تفاوت دارند; از آن جهت که مثل هم مى باشند ، خداوند عوام ما را نیز به آن نوع تقلید از علماء مذمت کرده ; از آن جهت که فرق دارند نه .
آن شخص عرض کرد: یابن رسول اللّه برایم توضیح دهید ، حضرت فرمود: عوام یهود علماى خود را دیده بودند که عملاً مرتکب خلاف مى شوند ، دروغ مى گویند: احکام خدا را به خاطر هواهاى نفسانى تغییر مى دهند و . . .; از طرفى نیز به حکم عقل و فطرت خداوندى مى دانستند که هر کس چنین اعمالى داشته باشد نباید از او پیروى کرد و سخن خدا و پیامبر را از قول او قبول کرد; ولى در عین حال (چشم بسته و)بدون توجّه به اعمال آنان از آن ها پیروى مى کردند . عوام ما نیز اگر در فقهاى خود اعمال خلاف ، فسق و . . . مشاهده کنند ، ولى در عین حال بدون توجّه به این اعمال از آنان پیروى کنند . عیناً مانند عوام یهودند ، و مورد مذمت و ملامت کلام خدا خواهند بود ، "فأمّا من کان من الفقهاء صائناً لنفسه حافظاً لدینه . . ." امّا هر کدام از فقها که خود نگهدار باشد ، دین خود را حفظ کند ، مخالف هواهاى نفسانى و مطیع امر الهى باشد بر عوام است که از چنین کسى تقلید کنند .
بعد امام صادق(علیه السلام) فرمود: "ذلک لایکون الابعض فقهاء الشیعه لاجمیعهم . . ." بعضى از فقهاى شیعه داراى این فضایل و کمالات هستند نه همه آن ها;( بحارالانوار ، علامه مجلسى ، ج 2 ، ص 87 ـ 88 ، مؤسسة الوفاء بیروت ) بنابراین تقلید از مجتهد فاسق حرام و ممنوع . ولى تقلید از مجتهد متعهد و پرهیزگار ، جایز و مشروع است .
شرایط کاملی که یک مرجع تقلید باید داشته باشد, چیست ؟
تقلید از مجتهدی جایز است که علاوه بر مرد بودن , بالغ و حلال زاده و شیعهء دوازده امامی باشدو شرایط زیر را نیز داشته باشد:
1 زنده باشد; بنابراین ابتدائاً نمی شود از مجتهد مرده تقلید کرد, ولی اگر از مجتهد زنده ای تقلید کند, سپس آن مرجع از دنیا برود, اگر وی اعلم از مجتهدان زنده باشد, باید به تقلید او باقی بماند و در صورت مساوی بودن , با اجازهء مجتهدان زنده می توان به تقلید از مجتهد مرده باقی بماند.
2 عادل باشد; منظور از عدالت , ملکهء نفسانیه یا تقوا و حالت خداترسی باطنی است که انسان را به انجام واجبات وادار کند و از ارتکاب گناهان کبیره یا اصرار بر گناه صغیره باز دارد.
3 حریث به مال , قدرت و ریاست دنیا نباشد.
4 در فهمیدن حکم خدا از همهء مجتهدان عصر خویش عالِم تر باشد و یا لااقل با آن ها مساوی باشد.()(پـاورقی 1.آیت ا... فاضل لنکرانی , توضیح المسائل , ص 6 مسئله 3
بعضی از فقهای گذشته و هم چنین مراجع حاضر, مانند آیت ا... فاضل لنکرانی , علاوه بر همهء شرایط ذکر شده ,داشتن را نیز شرط دانسته اند. مقصود از مروّت این است که :
1 دارای اخلاق و آداب و عادات پسندیده باشد و از هر عادت و شیوهء ناپسند, اگر چه حرام نباشد,اجتناب کند;

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   21 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله تقلید یعنی چه و فلسفه آن چیست