حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود تحقیق اقتدار دین در پالایش جامعه از انحرفات اجتماعی

اختصاصی از حامی فایل دانلود تحقیق اقتدار دین در پالایش جامعه از انحرفات اجتماعی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق اقتدار دین در پالایش جامعه از انحرفات اجتماعی


دانلود تحقیق اقتدار دین در پالایش جامعه از انحرفات اجتماعی

دانلود تحقیق اقتدار دین در پالایش جامعه از انحرفات اجتماعی

فرمت فایل: ورد

تعداد صفحه: 18

 

 

 

چکیده:

ربط و نسبت دو مقوله دین و پیشگیری از انحرافات اجتماعی هم برای کسانی که دغدغة دین و اجتماع دارند به خصوص آنان که در جامعه دینی زندگی می‏کنند، از اهمیت زیادی برخوردار می باشد، اینکه دین در این زمینه چه وظیفه ای دارد و از چه ظرفیت‏های و کارکردهای در قبال این موضوع برخوردار است و اینکه انحرافات اجتماعی چه جایگاهی دارند و چه نسبتی میان آنها و گناه شرعی و انحرافات اخلاقی برقرار است، در این نوشتار به اختصار مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. لازم به ذکر است هر چند چاره جویی برای انحرافات اجتماعی ـ که با گناه فقهی و اخلاقی نسبت عموم و خصوص من وجه دارد ـ لزوماً و در همه موارد نمی‏باید از منظر دینی پی جویی شود و علوم تربیتی و تدبیرهای حکومتی بیشترین مسئولیت را در این زمینه دارد، اما دین به ویژه دین همه جانبه نگر، معنوی و اجتماعی اسلام، اگر به خوبی فهم و تطبیق شود، می‏تواند نقش تعیین کننده ـ به ویژه در مرحله پیشگیری و واکسینه نمودن ـ ایفا نماید.

مفاد تعالیم دینی، اعم از نظم، انضباط، محدودیت‏های سازنده و جهت دار و مایه‏های عمیق معنوی ادیان به ویژه در دین اسلام، بخشی از توانمندی‏های دین است که در همة زمینه‏های فردی و اجتماعی و از جمله در مقابله با انحرافات اجتماعی بکار می‏آید.


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق اقتدار دین در پالایش جامعه از انحرفات اجتماعی

مقاله دوران اقتدار وزوال رضا خان

اختصاصی از حامی فایل مقاله دوران اقتدار وزوال رضا خان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله دوران اقتدار وزوال رضا خان


مقاله دوران اقتدار وزوال رضا خان

شکی نیست که تاریخ ایران دارای فراز ونشیب های فراوانی بوده است و علما و مرجعیت در این کشور نیز داری نفش مهمی بوده اند خصوصا حکومت ها و مردم نیز توجه ویژه ای به این موضوع داشته اند لذا در این تحقیق سعی بر آن شده تا با ورق زدن گوشه ها یی از صفحات تاریخ وتحلیل آن نگاهی هر چند مختصر به رابطه علما و مراجع با یکی از چهره های مهم سیاسی ایران ( سردار سپه) بیفکنیم و بامطالعه موردی برخی از شخصیتهای برجسته آن دوران بتوانیم تحلیلی منصفانه و دور از تعصب داشته باشیم هرچند به ناچار به بیان بعضی از نقل قول ها نیز مجبور بوده ایم ضمن آنکه در این تحقیق به تشکیل مجلس موسسان نیز پرداخته ایم ومباحثی نیز مطر ح کرده ایم اما در ابتدا لازم است به دوران شروع اقتدار رضا خان نیز نظری داشته شودپس ازآنکه رضاخان سردارسپه پایه های قدرت خویش را استوارساخت روشنفکران طرفداراو به فراهم آوردن مصالح انتقال قانونی سلطنت و حقانیت بخشیدن به آن پرداختند. مشکل نخست این بود که برای نخستین بار در تاریخ ایران وبه شکرانه انقلاب مشروطه، حکومت قانون درایران برقرارگشته بود و مجلس شورای ملی با همه کاستی هایش، به نمایندگی از سوی ملت شریک و بازرس قدرت بود و بدون رأی وکلای ملت، انتقال پادشاهی غیر ممکن بود. اولین کارگشای این مشکل پادشاه خوش گذران و مال دوست قاجار، احمدشاه بود که بازی سیاسی را سالها پیشبه سردارسپهباخته بود و اینک با اقامت درخارج راه را برای مخالفان پادشاهی قاجاران هموار کرده بود. امٌـاحل مشکل درحقیقت، از سوی سه تن بزرگترین روحانیون شیعه صورت گرفت. درگرماگرم گفتگوی جمهوری خواهی، با پادرمیانی آیت اله زاده خراسانی (فرزند آخوند خراسانی مجتهد معروف که در تأیید مشروطه فتوا داد)، رضاخان رئیس الوزرا درفروردین ماه 1303 خورشیدی به قم رفت و با شیخ عبدالکریم حایری یزدی، مؤسس و رئیس حوزه علمیه قم، سیدابولحسن اصفهانی وسیدحسین نائینی، بزرگترین مراجع شیعه ساکن نجف که موقتاً در قم اقامت داشتند ملاقات کرد. پی آمد این ملاقات، کنارنهادن اندیشه جمهوری و درمقابل، پشتیبانی روحانیون از انتقال پادشاهی از قاجار به خاندان رضاشاه بود.

اما مشکل دیگر یافتن توجیه تاریخی برای پادشاهی رضاخان بود. تا هنگام تشکیل دولت پهلوی، سنت تاریخی فرمانروایی و شهریاری در ایران، انتقال قدرت از اشراف یک دودمان ایلیاتی به اشراف ایل و تباری دیگربود. رضاخان میرپنج سابق نمی توانست به هیچ پیشینه دودمانی تاریخی و تبار ایلیاتی فخرفروشد. پدرش، عباسقلی سوادکوهی معروف به داداش بیک درنهایت سرجوخه ای در فوج سوادکوه بود. خود اودر فقر زیسته و از راه پیوستن به ابواب جمعی امین السلطان و سپس فوج قزاق راه را برای نام رضا خان در ابتدا رضا سواد کوهی بود که مدتی بعد نام خود را به ر ضا پهلوی تغییر داد د ر اینجا در خصوص رابطه دین با حکومت موارد زیر باید مورد توجه قرار گیرد .

 

 

 

 

 

این مقاله به صورت  ورد (docx ) می باشد و تعداد صفحات آن 64صفحه  آماده پرینت می باشد

چیزی که این مقالات را متمایز کرده است آماده پرینت بودن مقالات می باشد تا خریدار از خرید خود راضی باشد

مقالات را با ورژن  office2010  به بالا بازکنید


دانلود با لینک مستقیم


مقاله دوران اقتدار وزوال رضا خان

پایان نامه قدرت و اقتدار در حکومت نبوی رشته تاریخ

اختصاصی از حامی فایل پایان نامه قدرت و اقتدار در حکومت نبوی رشته تاریخ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایان نامه قدرت و اقتدار در حکومت نبوی رشته تاریخ


پایان نامه قدرت و اقتدار در حکومت نبوی رشته تاریخ

دانلود متن کامل پایان نامه مقطع کارشناسی با فرمت ورد word

 

فصل اول

مفهوم قدرت

معنی لغوی قدرت :

در لغت «قدرت» توانستن ، توانایی داشتن ، توانایی ، نیرو ، توانایی انجام دادن کاری یاترک آن معنی شده است . (فرهنگ لغت عمید جلد یک)

مفهوم قدرت از دیدگاه اندیشمندان

قدرت از مقوله های مهم و اساسی جامعه شناسی سیاسی و علم سیاست می‌باشد که بدون در نظر گرفتن آن مطالعات و پژوهشها در این رشته ها ناقص خواهد بود . اهمیت قدرت به حدی است که برخی صاحبنظران در تعریف علم سیاست آنرا علم مطالعه قدرت دانسته اند . بطوریکه هـ رولد لاسول می گوید :

«علم سیاست بصورت یک نظام تجربی عبارت است از مطالعه چگونگی شکل گفرتن قدرت و سهیم شدن در آن است و عمل سیاسی عملی است که بر اساس قدرت انجام می گیرد .» (اصول علم سیاست ، ابوالقاسم طاهری صفحه 32)

موریس دوورژه محور اصلی عرصه سیاست را قدرت می داند . بولاتسکی می گوید : مفهوم قدرت محور تئوری سیاسی و مطالعه پروسه های سیاسی مشخص و کلید درک نهادهای سیاسی ، جنبشهای سیاسی و خودسیاست .(اصول علم سیاست ، ابوالقاسم طاهری ، صفحه 33 ، 34 ، 37)

برتراند دوژوونل سیاست را بررسی و شناختن زیست هر گونه اعمال قدرت و نموذ قلمداد کرده است .

این اظهار نظرها از اهمیت قدرت در بررسیهای سیاسی و جامعه شناختی حکایت می کند . حال با توجه به این مهم مفهوم قدرت را از دیدگاه صاحبنظران بررسی می نماییم .

فیودوربورلاتسکی :

فیودوربورلاتسکی می گوید : قدرت ، توانایی واقعی اعمال اراده یکی بر دیگران در حیات اجتماعی ، و در صورت لزوم از راه تحمیل آن بر دیگران است . قدرت سیاسی یعنی یکی از مهمترین جلوه های توانایی و استعداد واقعی یک طبقه ، گروه یا فر معین برای اعمال اراده اش قدرت از سوی بسیاری از دانشمندان علوم سیاسی به عنوان مفهوم مرکزی سازمان یک نظام مورد توجه قرار گرفته است . شاید عینیترین حامی این وضع هانس . . . ج مور کنت در کتاب سیاست میان ملل اظهار می دارد که قدرت هدف فوری سیاست حتی در صحنه سیاست بین الملل است و هرچه که متضمن این نباشد سیاسی نبوده و نباید سیاسی در نظر گرفته شود . با وجود سادگی ظاهری از واژه قدرت درک یکسان و هماهنگی بین افراد وجود ندارد‌. برداشت یک سیاستمدار از قدرت با استنباط یک حقوقدان از این واژه متفاوت است‌. تلقی قدرت نزد مردم با تعبیر آن پیش عالم دانش استراتژی تفاوت بسیاری دارد . نقش و اثر قدرت نیز در سطح جامعه متفاوت از کاربرد آن در روابط بین الملل است‌. قدرت ، نفوذ و اقتدار واژه هایی هستند که در دنیای سیاست بسیار شنیده می‌شود . اما استفاده از آن منحصر به این قلمرو نیست . در تمام سطوح زندگی اجتماعی با عامل قدرت سروکار داریم . (اصول علم سیاست ، ابوالقاسم طاهری ، صفحه 163)

برتراندراسل :

برتراندراسل معتقد است که «قوانین علم حرکات جامعه قوانینی هستند که فقط بر حسب قدرت قابل تبیین هستند نه بر حسب این یا آن شکل از قدرت» راسل برخلاف نظریه مارکسیسم کمونیسم حرکت اصلی اجتماع را مسئله اقتصادی نمی‌داند بلکه معتقد است که هدف اساسی و مقصد اصلی در قاموس اجتماع کسب قدرت و سیادت است به همان ترتیب که در علم فیزیک «انرژی» عامل اصلی و مولد اساسی پدیده هاست ، قدرت خواهی و سیادت طلبی هم مانند انرژی دارای صور گوناگون است که تمول ارتش مهمات جنگی ، قدرتهای غیرنظامی ، قوه تحلیل بر اعتقاد است و بسیاری دیگر از این قبیل انواع مختلف آنرا تشکیل می دهند بدین ترتیب راسل «قدرت طلبی» را محرک ، زیربنا و اساس و محور هر حرکت اجتماعی می داند . که تنها می توان با تبیین «قدرت» نه این یا آن شکل از آن به قوانین علم حرکات جامعه دست یافت در همین راستا او می گوید : «برای کشف این قوانین لازم است که نخست اشکال مختلف قدرت را طبقه بندی کنیم و سپس به مطالعه نمونه های تاریخی مهمی بپردازیم که نشان می دهند چگونه سازمانها و افراد بر زندگی مردمان تسلط یافته اند . بدین ترتیب برتراندراسل به نوعی قدرت راه امکانات و توانمندی می داند اومی نویسد : «قدرت را می توان به معنای پدید آوردن آثار مطلوب تعریف کرد . به این ترتیب قدرت مفهومی است کمی .»

وی عطف به قیاس فیزیکی «قدرت» هم مانند انرژی دائماً در جریان تغییر شکلهای اجباری از حالتی به حالت دیگری دارند و می افزاید : تلاش در جهت شناخت «قدرت بنیادی» و اصرار در جهت توجیه اینگونه قدرت در مکاتب اجتماعی و فلسفی موجبات بروز انحراف در مطالعات تاریخی را فراهم آورده است .»

اینگونه به نظر می رسد که وی سعی دارد از یک سو با تأکید بر قدرت به عنوان پدید آورنده آثار مطلوب» و از سوی دیگر با تشبیه آن به مفهوم انرژی در فیزیک از «قدرت» به عنوان کمیت قابل سنجش نام برد و تبع آن از انگیزه قدرت طلبی نیز به عنوان یک کمیت قابل سنجش استفاده نماید . (تبیینی نوین از مفهوم قدرت (‌مطهرنیا صفحه 68)

کارل مارکس

از دیدگاه مارکس قدرت پدیده ای است که در ارتباطات میان طبقه ای تجلی پیدا می کند . به عبارت دیگر به ظاهر در فلسفه مارکس برعکس دیدگاه راسل قدرت یک پدیده کمیت پذیر نیست و همان مفهوم «ارتباطی» را داراست که در آن عناصر جبار و زور نیز وجود دارد . به نظر وی رابطه سلطه آمیز اجباری و زوری طبقه دارنده سرمایه ابزار و وسایل تولید ، منبع قدرت می باشند به عقیده مارکس عامل ثبات و دوام «نسبی» قدرت همانا دگرگونی همیشگی ابزار تولید و روابط مشخصه آن است «بورژوازی نمی تواند بدون آنکه ابزار تولید و بنابراین روابط تولیدی و در نتیجه مجموعه شرایط تولیدی را سراپا دگرگون کند به هستی خویش ادامه دهد .»

از طرفی دیگر وی افزایش دلایل تولید و در نتیجه افزایش تعداد کارگران و میزان فقر آنها را عامل فروپاشی) قدرت می داند پس به عقیده مارکس باید تعریف قدرت را کنترل طبقه زحمتکش توسط طبقه دارنده سرمایه دانست) و آنرا در رابطه میان طبقه دارنده عوامل تولید و طبقه فاقد این عوامل جستجو کرد. (تبیینی نوین از مفهوم قدرت ، مطهرنیا ، صفحه 73)

ماکس و بر

جامعه شناسی ماکس و بررا باید «جامعه شناسی سلطه» نامید و بر سیاست را اعم از دوست دانسته آنرا فعالیت عمومی انسان شمار می آورد . به عقیده وی تاریخ مشحون از رفتارهای سیاسی است که در مکانها و زمانهای گوناگون مبانی و اصول متفاوتی داشته و نهادهای بسیار متنوعی را بوجود آورده است . سیاست را نباید با دولت که یکی از تظاهرات تاریخی سیاست و دقیقاً مهمی از آن با جنبش عقلانی شدن تمدن جدید متناظر است اشتباه کرد . در طول تاریخ واحدهای سیاسی سوای دولت وجود داشته است . از دولت شهر تا امپراطوری بنابراین حتی اگر امروزه فعالیت سیاسی یا فعالیت نمونه ای از آن به فعالیت دولتی محدود گردد سیاست قدیم تر از دولت است به نظر و بر دولت عبارت از ساخت یا گروه بندی سیاسی است که به موفقیت انحصار فشارهای فیزیکی مشروع را در اختیار دارد این خصلت نوعی آن است و صفات دیگری نیز به آن اضافه می شود .

در جامعه شناسی و بر وجود سه مرحله را در روند «سیاست» یا «سیاسی شدن» می توان درک نمود .» در وهله نخست فعالیت سیاسی بوسیله جریان داشتن در درون یک سرزمین معین شناخته می شود ضرورتی نیست که مرزهای سرزمین دقیقاً مشخص بوده باشد ممکن است متغیر باشند اما بدون وجود سرزمین که به گروه هویت می دهد نمی توان از گروه سیاسی دم زد . نتیجه مترتب بر آن جدایی بارز میان درون و بیرون است این که صورت مراتب درونی با صورت روابط بیرونی چگونه باشد مهم نیست این جدایی ذاتی مفهوم سرزمین است . در وهله دوم کسانی که در درون مرزهای این گروه بندی سیاسی سکونت دارند رفتاری اختیار می کنند که به طرز معناداری به اقتضای این سرزمین و مردم آن جهت می گیرد . در این معنی رفتار هر یک از آنان بوسیله اقتداری که مأمور برقراری نظم است و احیاناً بوسیله امکان استفاده از فشار و ضرورت دفاع از موقعیت فردی شان مشروط شده است در عین حال اعضای گروه سیاسی در آن به موقعیتهای ویژه ای دست می یابد که امکانات نوینی برای فعالیتشان به طور کلی عرضه می کنند . در وهله سوم ابزار سیاست «زور» است و احتمالاً «خشونت» البته گروههای سیاسی برای آنکه وظایف خود را به نحوه مطلوبی انجام دهند از وسایل دیگری استفاده می کنند اما در صورت مؤثر واقع نشدن وسایل دیگر زور حربه نهایی است زور وسیله اختصاصی گروه سیاسی است . از این تبیینات نتیجه می شود که سلطه در مرکز سیاست» است و گروه بندی سیاسی قبل از هر چیز یک گروه بندی سلطه است . بنابراین می توان سیاست را چنین تعریف کرد فعالیتی که برای اقتدار مستقر در یک سرزمین خواهان تسلط با امکان استفاده در صورت نیاز از زور و خشونت است خواه برای حفظ نظم درونی و مواهبی که بر آن مترتب است خواه برای دفاع از جماعت در برابر تهدیدهای خارجی کوتاه سخن آنکه فعالیت سیاسی عبارت است از فعل و انفعال دائمی در تشکیل توسعه ایجاد تنگنا جابه جا کردن یا زیروروکردن روابط تسلط

بنابراین به عقیده ماکس و بر «قدرت شانس بر کرسی نشاندن اراده خود به رغم مقاومت در برابر آن و بدون توجه به مبنی و اساس این در چهارچوب یک رابطه متقابل اجتماعی است»

بدین ترتیب سلطه مظهر عینی و ملموس قدرت است و بر قدرت را چنان شانسی که یک فرد در بطن روابط اجتماعی بدست آورده و بوسیله آن موفق می‌شود خواست شخصی اش را در برابر مقاومت دیگران به کرسی بنشاند تعریف می کند و سلطه را چونان شانس روبرو شدن با اشخاص در درون روابط اجتماعی که آمادگی اطاعت از امری را که به آنان داده نمی شود داشته باشند .

نه قدرت و نه سلطه تنها ویژه سیاست نیستند زیرا موقعیت ها یا ضرورتهای دیگر (اقتصادی ـ تربیتی) هم وجود دارند که در آنجا نیز انسان لازم می بیند اراده‌اش را به کرسی بنشاند

آنها «قدرت و سلطه» وقتی خصلت سیاسی پیدا کردند که اراده به طرز معناداری به تبع یک گروه سرزمینی به منظور تحقق هدفی که تنها به سمت هستی این گروه با معنی است جهت گیری می کند .

وبر نیز مانند دیگر اندیشمندان علم اجتماع ، قدرت را زاییده جمع و اجتماع می داند که عناصر اجبار ، قهر و زور در آن وجود دارد . اما آنچه و بر بیشتر روی آن تأکید می ورزد عناصر جبر ، قهر یا به عبارت وسیع آن «سلطه» است . «قدرت»‌در دیدگاه وی عبارت می باشد از «تحمیل اراده یا سلطه فرد یا گروهی بر رفتار جمع دیگر» وی محور اساسی «قدرت» را سلطه دانسته نهایت آن «سلطه» را نیز همان تحمیل اراده یک فرد بر اجتماع می داند . نکته دیگری که در اندیشه ماکس و برمهم است عمومیت دادن قدرت و سلطه بر موضوع های دیگر مانند اقتصاد می باشد . بدین معنی وی مفهوم قدرت را تنها در سیاست محدود ندانست بلکه آنرا لازمه موقعیت ها یا ضرورتهای دیگری مانند (اقتصادی ـ تربیتی) نیز می داند که در آنها نیز انسان می خواهد اراده اش را بر کرسی بنشاند . جامعه شناسی وبر برای قدرت و سلطه در محدوده سیاست کارکرد وسیعتری نسبت به حوزه های دیگر قائل است و معتقد می باشد که قدرت و سلطه آنگه خصلت سیاسی پیدا می کند که اراده به طرز معنی داری به تبع یک گروه سرزمینی و به منظور تحقق هدفی که تنها به سبب هستی این گروه با معنی است جهت گیری کند به همین دلیل است که در تعریف سیاست می گوید : «فعالیتی که برای اقتدار مستقر در یک سرزمین خواهان حق تسلط با امکان استفاده در صورت نیاز از زور و خشونت است خواه برای حفظ نظم درونی و مواهبی که بر آن مترتب است خواه برای دفاع از جماعت در برابر تهدیدهای خارجی»‌. ماکس وبر معتقد است که در بطن هر سلطه سیاسی رابطه بنیادی فرماندهی و فرمانبری وجود دار تا وقتی که اوامر اطاعت می شود شخص صاحب سلطه دارای اقتدار است . دلایل اطاعت افراد در این پدیده اجماعی ـ سیاسی مهم نیست چه باشد (ترس ، احترام ، سنت و . . . ) زیرا هیچ فرقی را در حاصل امر بوجود نمی آورد در اینجا عقیده وی با نظر دوگی و پیرامون تز «رابطه ای بودن قدرت» کاملاً منطبق گردد . هرچند که وبر نیز به سان آرنت یا تاکلوت پارلنز مارکس و دیگران بر این موضوع تصریح ندارد اما بحث شانس به کرسی نشاندن اراده یا تحمیل آن در برآوردن خواسته ها و رابطه بنیادی فرماندهی و فرمانبری حاکی از این مطلب است . ماکس وبر معتقد بود که رابطه رهبری واطاعت موجب می شود که هر سلطه ای توسط یک شمار اندک اقلیتی که برخلاف یا بهمان شیوه نظرهایش را بر اکثریت تحمیل می کند اعمال گردد حکومت همه بر همه و حتی حکومت اکثریت ممکن است هیئت رهبری را تعویض کند . اما مانع از آن نمی شود که همیشه یک اقلیت تصمیم گیرنده باشند و به مقتضای نظرهایشان سیاست کلی گروه را هدایت کنند . (تبینی نوین از مفهوم قدرت ، مطهرنیا ، صفحه 74)

چایلد :

چیلد نیز با یک تقلیل مفهومی قدرت را کشف بزرگ بشر می داند و می‌گوید : بالاخره پدیده جنگ به کشف بزرگی نیز انجامید و آن این است که انسان را هم چون حیوان می تواند زیرفرمان آورد و دشمن مغلوب را به جای کشتن می‌توان اسیر کرد . در قبال بازپس گرداندن زندگی ، به کارش واداشت . پس از این کشف است که قدرت به عنوان یک پدیده اجتماعی و مستقل وارد فعل و انفعال اجتماعی گردید . (مقاله اقتدار در اسلام ، شجاعی زند)

مهدی مطهرنیا

مهدی مطهرنیا نویسنده کتاب تبیین نوین از قدرت در سیاست و روابط بین الملل ، پس از آوردن و بررسی تعاریف و نظریات گوناگون اندیشمندانی چون مارکس ـ راسل و ماکس وبر . در باب قدرت ، تعاریف آنان را از مفهوم قدرت جامع و مانع نداسته و خود به تعریف جدیدی از قدرت مبادرت می ورزد به نظر وی سلطه میان رهبران و رهروان ، زور ، انرژی ، توان ، امثالهم مواردی است که قدرت در برگیرنده اینهاست ولی در معنای دقیق ، هیچ کدام از اینها نیست . وی می‌گوید : زور ، انرژی ، توان و عوامل اقتصادی ، سیاسی ، نظامی ،‌جغرافیایی به همراه ایدئولوژی تجلی «قدرت» هستند نه به معنای اخص کلمه ، بلکه در معنای عام آن ، پیوسته بیرونی قدرت هستند که به جهت تجلی بارز و آشکاری که دارند «قدرت» نام یافته اند ، چنانچه مولکول پیوسته بیرونی اتم و اتم پوسته بیرونی نوترون ، پروتون و الکترون می باشد ، هسته مرکزی این پوسته باید در کنه تعاریف‌، نظریات و آنچه که به اصطلاح از آنها به عنوان عناصر یا عوامل قدرت یاد می شود جستجو کرد . و آن «حرکت آفرینی» یا «تولید حرکت»‌در ذات یا هسته مرکزی اینها می باشد .

 

 متن کامل را می توانید دانلود نمائید چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)

ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه

همراه با تمام ضمائم (پیوست ها) با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند

موجود است

 


دانلود با لینک مستقیم


پایان نامه قدرت و اقتدار در حکومت نبوی رشته تاریخ