حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود تحقیق رابطه اخلاق و آزادی

اختصاصی از حامی فایل دانلود تحقیق رابطه اخلاق و آزادی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق رابطه اخلاق و آزادی


دانلود تحقیق رابطه اخلاق و آزادی

فرمت فایل:  ورد ( قابلیت ویرایش ) 


قسمتی از محتوی متن ...

 

تعداد صفحات : 25 صفحه

رابطه اخلاق و آزادی مقدمه: طرح مسأله پرسش از نسبت اخلاق و آزادی را می توان از منظرهای مختلف معرفت‌شناختی مطرح ساخت.
از این رو پرسش‌های متنوع و متکثری پیش روی پژوهشگر نهاده و از هر زاویه‌ بحثی گشوده می شود.
از جمله می توان به طور کلی این پرسش را مطرح کرد که اساساً چه نوع رابطه‌ای میان اخلاق و آزادی وجود دارد؟
آیا اخلاق و ارزش‌های اخلاقی در دست‌یابی به آزادی و پایداری و استمرار آن تأثیرگذار است یا در از دست دادن و مقید شدن آزادی؟
آیا آزادی می‌تواند برای رسیدن به یک جامعه اخلاقی به انسان‌ها مساعدت نماید یا اینکه رسیدن به جامعه ضد اخلاقی را تسریع می‌کند؟
مبانی و معیارهای  مفهوم اخلاق و آزادی کدام است؟
آیا آزادی می‌تواند و یا باید بر مبانی اخلاقی استوار باشد یا تحقق اخلاق در جامعه به تحقق آزادی در آن جامعه بستگی دارد؟
در نسبتی دیگر و از منظری دیگر می‌توان پرسش‌های مذکور را به گونه‌ای دیگر نیز طرح کرد.
از جمله اینکه: آیا نهال اخلاق در فضا و بذر آزاد به بار می‌نشیند و یا برعکس، این آزادی است که خود را با قامت اخلاق متناسب می‌نماید؟
آیا بدون آزادی و آزاداندیشی می‌توان معرفت اخلاقی کسب نمود و یا اینکه اعتبار آزادی نیز بر پیش‌دانسته‌ها و مبانی اخلاقی مبتنی است؟
آیا اساساً آزادی می‌تواند ارزش‌های اخلاقی را تقویت نماید یا اینکه وجود فضای آزاد باعث کاهش تأثیر ارزش‌های اخلاقی در جامعه می‌شود و چه بسا اخلاق را از میان می‌برد؟
این مقاله با این هدف نگارش شده است تا به تبیین رابطه و سنجش دو مفهوم آزادی و اخلاق، با تأکید بر اندیشة آیت‌الله مرتضی مطهری، بپردازد و تأثیر هر یک بر دیگری را بکاود.
به عبارت روشن‌تر تقدم و یا تأخر آزادی یا اخلاق را بر دیگری تبیین نماید.
در این رابطه نگارنده بر این باور است که برخلاف آنچه در رابطه اخلاق و سیاست در نزد اندیشمندان مسلمان معروف شده است ـ که همانا تقدم اخلاق بر سیاست است و به همین نسبت این بحث به رابطه اخلاق و آزادی نیز کشیده می‌شود و اخلاق مقدم بر آزادی فرض می‌شود ـ  نوشته حاضر این فرضیه را طرح می‌نماید که در اندیشة آیت‌الله مطهری، آزادی، به لحاظ رتبی و زمانی، مقدم بر اخلاق است.
از این رو می‌بایست برای چیدن میوه‌های اخلاقی و سر برآوردن و رشد نمودن اخلاق در جامعه از آزادی عبور نمود و تحقق اخلاق در جامعه منوط به تحقق حد اقلی از آزادی در حوزه جمعی است.
البته هم اخلاق و هم آزادی از ضروریات زندگی فردی و به ویژه زیست جمعی و برای رسیدن به هدف‌های خاصی مورد نیاز آدمی است، گرچه این هدف‌ها از منظرهای مختلف که به آنها نگاه شود ناهمگون جلوه ‌نماید.
در جامعه‌ای که استبداد در آن حاکم است و شیوه‌های استبدادی و توتالیتری در آن مقدم بر اخلاق و آزادی است، هم آزادی غایب و هم اخلاق جامعه منحط و فاسد است.
اخلاق مناسب و درخور یک جامعه که مبتنی بر مبانی معرفت‌شناختی و انسان‌شناختی و هستی‌شناختی معتبر باشد تنها در جامعه‌ای رخ می‌نماید که بهره‌ای از آزادی داشته باشد و تملق و چاپلوسی و.
.
.
در آن راه به جایی نبرد و اخلاق و ارزش‌های اخلاقی حاکم باشد.
هنگامی که تملق و چاپلوسی در سطح جامعه رواج داشته باشد و کارها بر مبنای آن پیش رفته

متن بالا فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است.شما بعد از پرداخت آنلاین فایل را فورا دانلود نمایید

بعد از پرداخت ، لینک دانلود را دریافت می کنید و ۱ لینک هم برای ایمیل شما به صورت اتوماتیک ارسال خواهد شد.


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق رابطه اخلاق و آزادی

مقاله در مورد رابطه اخلاق و آزادی

اختصاصی از حامی فایل مقاله در مورد رابطه اخلاق و آزادی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله در مورد رابطه اخلاق و آزادی


مقاله در مورد رابطه اخلاق و آزادی

مقاله کامل بعد از پرداخت وجه

لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحات: 25

 

مقدمه: طرح مسأله
 پرسش از نسبت اخلاق و آزادی را می توان از منظرهای مختلف معرفت‌شناختی مطرح ساخت. از این رو پرسش‌های متنوع و متکثری پیش روی پژوهشگر نهاده و از هر زاویه‌ بحثی گشوده می شود. از جمله می توان به طور کلی این پرسش را مطرح کرد که اساساً چه نوع رابطه‌ای میان اخلاق و آزادی وجود دارد؟ آیا اخلاق و ارزش‌های اخلاقی در دست‌یابی به آزادی و پایداری و استمرار آن تأثیرگذار است یا در از دست دادن و مقید شدن آزادی؟ آیا آزادی می‌تواند برای رسیدن به یک جامعه اخلاقی به انسان‌ها مساعدت نماید یا اینکه رسیدن به جامعه ضد اخلاقی را تسریع می‌کند؟ مبانی و معیارهای  مفهوم اخلاق و آزادی کدام است؟ آیا آزادی می‌تواند و یا باید بر مبانی اخلاقی استوار باشد یا تحقق اخلاق در جامعه به تحقق آزادی در آن جامعه بستگی دارد؟
در نسبتی دیگر و از منظری دیگر می‌توان پرسش‌های مذکور را به گونه‌ای دیگر نیز طرح کرد. از جمله اینکه: آیا نهال اخلاق در فضا و بذر آزاد به بار می‌نشیند و یا برعکس، این آزادی است که خود را با قامت اخلاق متناسب می‌نماید؟ آیا بدون آزادی و آزاداندیشی می‌توان معرفت اخلاقی کسب نمود و یا اینکه اعتبار آزادی نیز بر پیش‌دانسته‌ها و مبانی اخلاقی مبتنی است؟ آیا اساساً آزادی می‌تواند ارزش‌های اخلاقی را تقویت نماید یا اینکه وجود فضای آزاد باعث کاهش تأثیر ارزش‌های اخلاقی در جامعه می‌شود و چه بسا اخلاق را از میان می‌برد؟
این مقاله با این هدف نگارش شده است تا به تبیین رابطه و سنجش دو مفهوم آزادی و اخلاق، با تأکید بر اندیشة آیت‌الله مرتضی مطهری، بپردازد و تأثیر هر یک بر دیگری را بکاود. به عبارت روشن‌تر تقدم و یا تأخر آزادی یا اخلاق را بر دیگری تبیین نماید. در این رابطه نگارنده بر این باور است که برخلاف آنچه در رابطه اخلاق و سیاست در نزد اندیشمندان مسلمان معروف شده است ـ که همانا تقدم اخلاق بر سیاست است و به همین نسبت این بحث به رابطه اخلاق و آزادی نیز کشیده می‌شود و اخلاق مقدم بر آزادی فرض می‌شود ـ  نوشته حاضر این فرضیه را طرح می‌نماید که در اندیشة آیت‌الله مطهری، آزادی، به لحاظ رتبی و زمانی، مقدم بر اخلاق است. از این رو می‌بایست برای چیدن میوه‌های اخلاقی و سر برآوردن و رشد نمودن اخلاق در جامعه از آزادی عبور نمود و تحقق اخلاق در جامعه منوط به تحقق حد اقلی از آزادی در حوزه جمعی است. البته هم اخلاق و هم آزادی از ضروریات زندگی فردی و به ویژه زیست جمعی و برای رسیدن به هدف‌های خاصی مورد نیاز آدمی است، گرچه این هدف‌ها از منظرهای مختلف که به آنها نگاه شود ناهمگون جلوه ‌نماید.
در جامعه‌ای که استبداد در آن حاکم است و شیوه‌های استبدادی و توتالیتری در آن مقدم بر اخلاق و آزادی است، هم آزادی غایب و هم اخلاق جامعه منحط و فاسد است. اخلاق مناسب و درخور یک جامعه که مبتنی بر مبانی معرفت‌شناختی و انسان‌شناختی و هستی‌شناختی معتبر باشد تنها در جامعه‌ای رخ می‌نماید که بهره‌ای از آزادی داشته باشد و تملق و چاپلوسی و... در آن راه به جایی نبرد و اخلاق و ارزش‌های اخلاقی حاکم باشد. هنگامی که تملق و چاپلوسی در سطح جامعه رواج داشته باشد و کارها بر مبنای آن پیش رفته و حل و فصل شود و حاکمان از انتقاد و اعتراض و صداقت و صراحت استقبال نکنند چگونه می‌توان از اخلاق و ارزش‌های اخلاقی سخنی به میان آورد و ارزش‌های اخلاقی را ستود؟ و چگونه می‌توان از آزادی سخن گفت و برای تحقق و نهادینه شدن آن تلاش نمود؟
مباحثی که در پی می‌آید به تقدم آزادی بر اخلاق اشاره دارد و در طی مباحثی همچون مفهوم آزادی، دلایل ضرورت آزادی، آزادی چونان روش و ارزش و موانع و محدودیت‌ها به اثبات این مسأله با تأکید بر اندیشه‌ و آرای آیت الله مرتضی مطهری می‌پردازد.
لازم به یادآوری است که در بحث حاضر، اخلاق و آزادی در مقابل و ضد یکدیگر نیستند، بلکه اساساً آزادی یک فضیلت اخلاقی و بلکه مهم‌ترین و اساسی‌ترین فضیلت اخلاقی شمرده می‌شود. از این رو از پژوهش فرا روی و پرسش‌های طرح شده، نمی‌توان این گونه تلقی کرد که آزادی و اخلاق از یکدیگر جدا بوده و در مقابل یکدیگر صف‌آرایی کرده‌اند، که در این صورت دیگر نمی‌توان از رابطه و نسبت آنان با یکدیگر گفت‌وگو نمود؛ زیرا حکم به تقابل آنان و در نتیجه فقدان رابطه میان آنان صادر شده است. همین طور می توان گفت که آزادی در مقابل عدالت نیز صف‌آرایی نمی‌کند، که آزادی خود در شمار مصادیق عدالت است.
نکته دیگر قابل اشاره این است که نقطه تمرکز مباحث بیش از آنکه بر اخلاق مبتنی باشد، بر آزادی مبتنی است. از این رو مباحث بیش از آنکه به اخلاق بپردازد ـ بجز مفهوم اخلاق ـ به بحث آزادی می‌پردازد و مباحث مربوط به آزادی در مقاله حاضر بر مباحث اخلاقی می‌چربد. به دیگر سخن، پاره‌ای از مباحث اخلاقی همانند مشروعیت اخلاق و معیار بودن اخلاق در زندگی و مباحثی از این دست، که عمدتاً در فلسفه اخلاق از آنها گفت‌وگو می‌شود، مفروض گرفته شده است و از آنها بحثی به میان نخواهد آمد.

مفهوم اخلاق
اخلاق معادل دو اصطلاح شمرده شده است. نخست اینکه این واژه ریشه یونانی دارد و از اصطلاح
Ethic گرفته شده است، و دیگر اینکه این واژه ریشة لاتینی دارد و ازMoral  اخذ شده است. به گفتة محمد عابد الجابری، پاره‌ای از نویسندگان عرب واژة اخلاق را در معنایMoral  و اخلاقیات را در معنای Ethic به کار برده‌اند. از سوی دیگر و در تفکیکی که میان این دو انجام شده است می‌توان گفت Moral اشاره به رفتار فردی دارد. در این معنا اخلاق، فضای فضیلت فردی را سامان می‌بخشد. از دیگر سوی Ethic اشاره به ارزش‌های خاص جامعه دارد و در این معنا اخلاقیات، فضای ارزش‌های اجتماعی را سامان می‌دهد.[1] طبیعی است که در مقالة حاضر هر دو معنا مراد مراد و منظور است و از این رو اخلاق هم در حوزة فردی و هم در حوزة جمعی دارای تأثیر و تأثّر خواهد بود.
در یک برداشت دیگر، به طور کلی دو گونه از اخلاق را می‌توان مورد اشاره قرار داد: نخست، اخلاق مطلق و استعلایی و معطوف به نفس عمل و دیگری، حفظ و صیانت ذات و تأمین حداکثر شادی و خرسندی حداکثر مردم. اخلاق، در برداشت نخست به معنای «تفحص درباره کردار و رفتار درست و نادرست و ملاک‌های تشخیص عمل نیک و کردار درست از عمل بد و کردار نادرست»[2] است. این تعریف در حوزة مباحث کانت جاری است. به این معنا که کانت معتقد بود عملی اخلاقی است که عامل آن دربارة نتایج عمل خود فکر نکند، یعنی سود و زیان آن عمل، مورد نظر کنش‌گر قرار نگیرد و در واقع معطوف به نفس عمل باشد. کانت همچنین معتقد بود عملی اخلاقی است که عمل کننده بتواند آن عمل را به عنوان یک اصل عام و بشری معرفی کند. سنت کانت در بحث اخلاق قوی‌ترین سنت است و آموزة مطلق بودن اخلاق، که از سوی وی مطرح شده است، از سوی پاره‌ای از اندیشمندان مسلمان مورد نقادی قرار گرفته است.[3]
در باب گونة دوم، می‌توان به مباحث هابز اشاره نمود که وی قائل است که تنها نقطة اتکای معرفت که دربارة آن نمی‌توان تردید کرد، همانا حفظ و صیانت ذات و امنیت انسان‌ها است. به نظر وی اخلاقیات ما نهایتاً اموری هستند که در جهت حفظ و بقای بشر مساعدت می‌کنند. امور غیر اخلاقی، چیزهایی است که به از بین بردن وجود و هستی انسان و جلوگیری از ادامه حیات او منجر می‌شوند یا به آن صدمه می‌زنند. هابز معتقد است انسان‌ها در قرارداد اجتماعی، که مربوط به حفظ ذات آدمی و صیانت نفس او است، اخلاق را تأسیس می‌کنند و معتقدند که آنچه به زیان جامعه است غیر اخلاقی است و آنچه برای حفظ و بقای انسان لازم است اخلاقی است.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله در مورد رابطه اخلاق و آزادی

ساختارهای مدنی اسلام 6ص

اختصاصی از حامی فایل ساختارهای مدنی اسلام 6ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 6

 

ساختارهای مدنی اسلام ،‌ضامن حفظ حقوق و آزادی بشر

ین ساختارها در قرن‌های اولیه اسلام شکل گرفته و تاکنون در تمامی گوشه و کنار جهانی اسلام فعال است و در عین حال تا حدودی قدرت فعال کردن و بسیج نیروها را در رویارویی با سوءاستفاده‌های هیأت حاکمه خود دارند

علما و مجتهدان اسلام

شالوده حقیقی – سیاسی و اجتماعی – اقتصادی کل تمدن اسلامی از جنبه علمی ،‌ فکر و فن‌آورانه خود به دست گروه عظیمی از علمای بزرگ آماده شده است . کل سازمان اجتماعی یک دولت بزرگ اسلامی در تمامی سطوح خود به صورتی مستحکم و با عناصری مطمئن ،‌با کوشش جوامع پرتعداد علما یکپارچگی یافته است.

این قاعده در سایه احکام قرآن حاصل شده است که مسلمانان را مکلف می‌کند تمامی عملکردهای خود را صرفا با احکام و اصول اسامی هم سوکنند . و علمای دینی که طبق سنت اسلامی از \"‌ وراث پیامبر \"‌ محسوب می‌شوند ،‌از دید عموم مردم از مفسران احکام اسلامی و اصول مربوط به هر یک از عرصه‌های مشخص زندگی بشری بودند.

اینجا باید به اصولی‌ترین تفاوت‌های علمای دینی – مفسران احکام اسلامی – با علمای سایر فرقه‌ها و یا ادیان ، ‌از جمله مسیحیت ،‌ اشاهر نماییم. اول ،‌اسلام با طبقه بندی روحانیون یا سلسله مراتب دینی – اداری کلیساهای مسیحی بیگانه است.

دوم ،‌علمای اسلامی در طول کل تاریخ از هر طریقی از حکام و کاخ خلفا فاصله می‌گرفتند . از این جنبه ،‌اظهارات حسن البصری – عالم برجسته اسلام – شایان توجه است:\" به دعوت حاکم بی اعتنا باش ،‌حتی اگر تو را برای قرائت سوره‌هایی از قرآن دعوت کرده باشد . زیرا تو به طور حتم به وقت بازگشت بدتر از آنچه خواهی شد که پیش از آن بودی\"‌.

به این ترتیب ،‌علمای اسلامی از سلسله مراتب خاص کلیساها و آن سلسله مراتب اداری حکام وقت به دور قرار گرفته بودند. این گروه توانمند ،‌که در تمامی قرون و در تمامی مناطق جهان اسلام حضور یافته بوند،‌یک نیروی بسیار منسجم را به وجود می‌آوردند که به واسطه ایدئولوژی سیاسی یگانه و وفاداری به یگانه ابراز حقوقی در دفاع از حقوق و آزادی بشر با هم متحد شده بودند.

قرآن مشارکت فعال یک مسلمان در زندگی اجتماعی ،‌اشاعه نیکوکاری و رویارویی با فساد ،‌دوری از گناه و جرم و جنایت و سوءاستفاده از اطرافیان از جمله توسط حکومت‌ها را از وظایف اصلی او اعلام می‌کند . در قرآن در این خصوص چنین آمده است: شما نیکوترین امتی هستید که بر آن قیام کرده‌اید که مردم را به نیکوکاری وادار کنند و از بدکاری باز دارند و ایمان به خدا‌ آورند. ‌\"‌

در حدیث مشهور نبوی نیز آمده که شایسته‌ترین جهاد گفتن حقایق مستقیما به شخص حاکم غیر عادی است\"‌. و همچنین\"‌ اگر مدرم شاهد اعمال ظالمانه حاکم بوده و مانع از کار وی نشوند،‌خداوند همه آنان را در یک چشم بر همز زدن کیفر خواد داد\"‌.

به این ترتیب،‌ یک مسلمان و به ویژه مسلمان دانشمند که احتمال دارد در خصوص مسایل اجتماعی – سیاسی و غیره مرتبط با رشد امت اسلامی ،‌ رعایت و دفاع از حقوق و آزادی بشر نظریات مشخصی داشته باشد که اغلب مغیر با نظر حاکم‌ان ،‌نه فقط حق دارد بلکه موظف است حاکم را از آن آگاه کند. علمای برجسته ضمن تکیه بر آیات قرآن و احادیث ،‌در طول تمامی قرون از مقاصد حکام برای غصب حکومت یا نقض حقوق و آزادی اقشار یا افراد مختلف اجتماعی ممانعت به عمل می آوردند و به خاطر آن ،‌ اغلب از نظر حکام ، از ناخوشایندترین قشر بوده و تحت تعقیب قرار می‌گرفتند.

در واقع ،‌تمامی علمای برجسته اسلام مخالف سوءاستفاده‌های حکام از موقعیت‌شان بودند و به خاطر آن بسیاری از آنان محکوم به تحمل شکنجه ،‌زندان و تبعید می‌شدند و یا رهبری جنبش‌های مخالف و اصلاح طلب را در جهان اسلم برعهده می‌گرفتند امام شافعی ، ‌احمد بن حنبل ، مالک نووی – ابوحنیفه و سایر بزرگان دین اسلام به علاوه شمار قابل توجهی از علمای منطقه‌ای ،‌هر یک در عصر خود کانون جنبش‌های مدنی و انسجام در رویارویی با طبقه عظیم دستگاه دولتی به شمار می‌آمدند.

افزون بر آن که عملای دینی ،‌جدا از وابستگی‌های خاص سلسله مراتب کلیساها از مفسران احکام دینی و ،‌به عبارتی ،‌تنها گروه در کشورهای اسلامی به شمار می‌آمدند که راهنمای زندگی اجتماعی و نیز کشورداری برای دولت بودند،‌ مجتهد لقب یک عالم اسلامی یا فقیه بود که حقوق اسلامی را بر شالوده احکام بنیادی قرآن تدوین می‌کرد.

به این ترتیب ،‌نمونه دیگری از وجه تمایزهای اصولی نظام سیاسی – حقوقی اسلامی از نظام تاریخی و معاصر غربی این است که قوانین اسلامی ،‌ برخلاف الگوی غربی که دولت را مبتکر وضع قوانین اعلام می‌کند (‌که اغلب به قصد حفظ مصالح خود و به زیان مصالح مردم انجام می‌دهند)‌،‌توسط کارشناسان – مجتهدان توسعه پیدا میکرد و می‌کند ،‌نه توسط دولت . این شرایط استثنایی از نظر بسیاری از حقوق شناسان نیز آشکار شده بود که اشاره داشتند\"‌ در اسلام ،‌ علم حقوق ایفاگر نقش قوه مقننه است ‌،نه دلت \"‌و \"‌ در اسلام تعالیم دینی به معنای قانون هستند. \"

تردیدی نیست که در برخس از مراحل تاریخی دسته‌ای از علما به مقامات رسمی نیز دست می‌یافتند و دولت وقت از آنان دعوت کرده و برای مشاوره‌هایشان پول پرداخت میکرد. به موازات شدت یافتن تعهدهای علما در قبال حکام و انسجام آنان پیرامون خاندان حکومتی ،‌بر نفوذ حکام نیز افزوده میشد؛ و این در حالی بود که علمای اسلامی ،‌به ویژه بزرگترین و معتبرترین آنان ،‌در قبال توده‌های مردمی همواره بر اصولی تأکید می‌کردند که تکیه بر نیروی خود و جدا از وابستگی به سلسله مراتب دولتی را ضروری اعلام بر می‌شمردند و ،‌به این ترتیب ،‌استقلال خود را حفظ می‌کردند.

دادگاه‌ها و قضات اسلامی

ساختار قضایی اسلام نیز مانند عالمان و مجتهدان دینی در طول تاریخ اسلام با وجود ضدیت‌های گوناگون و دست‌درازی‌های حکام علیه آن ،‌هرگز زیر سلطه دولت قرار نگرفته است . این حالت با دو عامل مرتبط بوده است.


دانلود با لینک مستقیم


ساختارهای مدنی اسلام 6ص

رویکردى اسلامى به آزادى و حقوق بشر 19ص

اختصاصی از حامی فایل رویکردى اسلامى به آزادى و حقوق بشر 19ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 19

 

رویکردى اسلامى به آزادى و حقوق بشر

در آغاز بحث لازم است نکاتى را یادآور شوم:

1.

تاثیر عنوان حقوق بشر و آزادى در جامعه: در گستره گیتى عنوان و گفتار دل‏انگیز حقوق بشر و آزادى‏ها مطابق موازینى که دارد بین جوامع ستاره‏وار مى‏درخشد و تلالؤ جان بخش آن زوایاى آفرینش را زینت‏خاص مى‏بخشد و جهانیان دربند و مظلوم و ستمدیده را امیدوار کرده و آرامش مى‏بخشد، زیرا حقوق و احقاق آن براى بشر، هماهنگى، زندگى مسالمت‏آمیز، رفاه و آسایش کامل را نوید مى‏دهد .

2.

برخوردارى همگان از مزایاى اجتماعى: تردیدى نیست انسان‏ها در هر کجاى دنیا که زندگى کنند و داراى هر دین و مذهبى و قوم و نژاد و ملتى که باشند باید مطابق موازین از حقوق انسانى و همه مزایاى جهان هستى برخوردار گردند، زیرا همه آفریده خداى واحد و رحیم هستند و او به همه آنان کرامت‏بخشیده است; همان طور که مى‏فرماید:

لقد کرمنا بنى آدم و حملنا هم فى‏البر والبحر و رزقناهم من‏الطیبات و فضلناهم على کثیر ممن خلقنا تفضیلا .

(2)

فطرت الهى بشر بر گرایش به حفظ این پدیده و رعایت کامل آن براى همگان استوار است و عقل آدمى نیز به همین گرایش حکم کرده است .

مشرب‏هاى عرفانى، فلسفى، اخلاقى رعایت‏حقوق بشر و آزادى‏ها را در جهان هستى جزئى تفکیک‏ناپذیر از طریقه خویش قرار داده‏اند و رعایت نکردن و یا نادیده‏گرفتن آن را سبب از هم پاشیدگى و نابودى جوامع بشرى دانسته‏اند .

در ادیان الهى نیز رعایت‏حقوق بشر و عدم تجاوز به حقوق یکدیگر از اهداف اصلى به شمار مى‏رود و به این مساله بیش از هر موضوعى پرداخته‏اند .

3.

تاکید انبیا و اوصیاى آنان بر حفظ حقوق بشر: در طول تاریخ بشر، انبیا و اوصیاى عظام که حلقه ارتباط میان خلق و خالقند، تلاش بسیارى در تثبیت این پدیده در جوامع بشرى کرده و در همه تعالیم دینى، اجتماعى، اخلاقى و اقتصادى جهانیان را به آن دعوت کرده‏اند و بر حفظش تاکید داشته‏اند تا رعایت‏حقوق انسان‏ها را در جامعه بشرى نهادینه سازند، براى نمونه مى‏توان به فرمان حضرت على علیه السلام به مالک اشتر که یک منشور اساسى براى حقوق انسان‏ها در دین است و رسالة‏الحقوق امام سجاد علیه السلام اشاره کرد .

4.

تاکید بیشتر پیامبراسلام علیه السلام درباره آزادى: در امتداد تلاش انبیاى عظام، پیامبراسلام برنامه کامل‏ترى در این زمینه براى رهایى انسان در گذر از فراز و نشیب‏هاى زندگى به جامعه بشرى ارائه داد و با تاکید بر کرامت همه انسان‏ها صرف نظر از جهت، جنس، رنگ، نژاد و .

راه رشد و تکامل را براى افراد جامعه مشخص کرد .

قرآن یکى از فلسفه‏هاى بعثت پیامبران را آزادى انسان‏ها و رهایى آنان از قید اسارت‏ها مى‏داند: «و یضع عنهم اصرهم و الاغلال التى کانت علیهم‏» (3) و امامان علیهم السلام نیز همواره بر جایگاه و ارزش آزادى در زندگى فردى و اجتماعى بشر تاکید کرده‏اند .

پس اعتقاد بنیادین به اصل آزادى‏هاى قانونى اسلامى یکى از آرمان‏هاى اصیل اسلامى است .

5.

تلاش عالمان در پدیدار ساختن آزادى: عالمان و اندیشمندان دینى در راه تحقق بخشیدن و رعایت‏حقوق بشر در تمام ابعاد زندگى تلاش و سعى بسیارى کرده‏اند و در طول زندگى، پیام آزادى و هدایت را در دست و سلاح ایمان به حق و رعایت‏حقوق انسان‏ها و آزادى‏ها و هماهنگى بشر را در قلب و آواى بلند آن را بر لب داشته‏اند و جهانیان را بر حفظ حقوق بشر فراخوانده‏اند .

در این قرن پس از آن همه تلاش مصلحان و راهنمایان در طول تاریخ براى تحقق و نهادینه ساختن حقوق بشر در بین جوامع بشرى، متاسفانه بدبینى‏ها، دشمنى‏ها، تهمت‏ها، ستم‏ها، نگرانى‏ها، آشوب‏ها، جنگ‏ها، برادرکشى‏ها، اشغال سرزمین‏ها، آوارگى‏ها، محرومیت‏ها و .

در دامنه وسیع‏تر و گسترده‏تر وجود دارد، از این رو باید قرن حاضر را قرن جاهلیت جدید و قرن گمنامى واژه‏هایى چون حقوق، هماهنگى، یکرنگى، همسویى، همدلى، محبت، مهربانى، عفو، صداقت، راستى، رحم، انصاف، کمک و ایثار و .

نامید .

6.

تعریف آزادى: واژه آزادى در طول تاریخ داراى تعاریف مختلف و گوناگونى شد و سبب آن، تحولاتى است که در زندگى بشر از نظر توسعه و گسترش توانایى‏هایش در استیلاى بر نیروهاى طبیعى و نیز رشد و تکامل درک و اندیشه او از حقایق و واقعیات پدید آمده است و به موازات این تحولات، معناى آزادى نیز دچار تحول شده است .

7.

معناى لغوى و اصطلاحى واژه آزادى: آزادى در لغت‏به معناى نبود مانع و قید و بند است .

در اعلامیه حقوق بشر آمده است: آزادى یعنى توانایى انجام دادن هر عملى که زیانى را متوجه دیگرى نکند .

بعضى نیز گفته‏اند آزادى آن وضع روانى است که بیان کننده قدرت گزینش یکى از راه‏هایى است که در پیش روى انسان قرار دارد .

با این حساب، آزادى در حقیقت‏یک پدیده مثبت است که حق انتخاب راهى را دارد که شخص آزاد در پیش مى‏گیرد .


دانلود با لینک مستقیم


رویکردى اسلامى به آزادى و حقوق بشر 19ص

دانلود پاورپوینت تجزیه و تحلیل آزادی اقتصادی در نظام سرمایه داری

اختصاصی از حامی فایل دانلود پاورپوینت تجزیه و تحلیل آزادی اقتصادی در نظام سرمایه داری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود پاورپوینت تجزیه و تحلیل آزادی اقتصادی در نظام سرمایه داری


دانلود پاورپوینت تجزیه و تحلیل آزادی اقتصادی در نظام سرمایه داری

آزادی اقتصادی:

آزادی اقتصادی، مشتمل‌ است‌ بر آزادی‌ مشاغل، آزادی رقابت، آزادی تجارت‌ داخلی‌ و خارجی، آزادی بانک‌ها، آزادی‌ نرخ‌ و غیره‌ و به‌ عنوان‌ برنامه‌ قطعی و همیشگی‌ عبارت‌ است‌ از مقاومت‌ در برابر هر نوع‌ مداخله‌ دولت‌ که‌ ضرورت‌ خاص‌ آن‌ به‌ ثبوت‌ نرسیده‌ باشد، بویژه‌ استقامت‌ در برابر سیاست‌ به‌ اصطلاح‌ حمایت‌ و سرپرستی دولت. ‌

آزادی اقتصادی اصطلاحی است که‌اغلب‌ برای‌ بیان‌آزادی داد و ستد و سرمایه‌داری بازار به‌کارمی‌رود‌ .مقصود از آزادی اقتصادی، داشتن‌ حق‌ اشتغال، انتخاب‌ نوع‌ شغل‌ (هر چه‌ بخواهد تولید کند یا هر خدمتی را دوست‌ داشته‌ باشد عرضه‌ کند)

مقصود از آزادی‌ اقتصادی، آزاد بودن‌ در مقابل‌ دولت‌ و دخالتهای‌ آن‌ است

در حالیکه‌ آزادی حقوقی، آزاد بودن‌ نسبت‌ به‌ افراد دیگر است‌ به‌ این‌ معنا که‌ شخص‌ از جهت‌ حقوقی‌ و قانونی‌ نمی تواند مانع‌ دیگری‌ شود و آزادی او

را محدود کند.

دو ویژگی دارد: اول، قلمرو آن‌ امور و فعالیتهای‌ اقتصادی است‌ و دوم، آزاد بودن‌ در مقابل‌ دولت‌ است‌ نه‌ افراد.

 ‌پیشینه‌ تاریخی نظریه «آزادی اقتصادی»

لیبرالیسم‌ اقتصادی، از اصول‌ اساسی‌ نظام‌ لیبرال‌ - سرمایه‌داری‌ است‌ و ابتدا توسط‌ فیزیوکراتها (طبیعت‌گرایان)

مطرح‌ شد. این‌ مکتب‌ با پذیرش‌ دئیسم‌ (خداپرستی‌ طبیعی)، نقش‌ عمده‌ای در پیدایش‌ لیبرالیسم‌ اقتصادی‌ دارد.
لیبرالیسم‌ اقتصادی‌ در اواسط‌ قرن‌ 19 در اوج‌ اعتبار بود.

در نیمه‌ دوم‌ قرن‌ بیستم، مکتب‌ شیکاگو به‌ پیروی از کلاسیک‌های اولیه، خواهان‌ آزادی مطلق‌ اقتصادی‌ و ‌ ‌ مخالفت‌ هر گونه‌ مداخله‌ دولت‌ در امور اقتصادی‌ است.

آزادی عمل‌ و آزادی‌ عبور، دو شعار سیاست‌ اقتصادی‌ و تجارت‌ داخلی‌ و خارجی فیزیوکراتها بود

ادله طرفداران‌ اقتصاد «لیبرال‌ - سرمایه‌داری»

دلیل‌ اول: افراد بطور طبیعی‌ (طبیعت‌ اولیه‌ انسانها) دنبال‌ حداکثر کردن‌ نفع‌ و سود شخصی می‌باشند و تأمین‌ منافع‌ افراد، به‌ معنای‌ تأمین‌ مصالح‌ جامعه‌ است‌

از آنجا که‌ آزادی مطلق‌ اقتصادی‌ با طبیعت‌ اولیه‌ انسانها سازگار است‌ محدودیت‌ آن، مانع‌ تحقق‌ منافع‌ جامعه‌ است.

مهمترین‌ عامل‌ محرک‌ فعالیتهای اقتصادی، نفع‌ شخصی‌ است.

نقد دلیل‌ اول: این‌ دلیل‌ مبتنی بر چند پیشفرض‌ است.
پیشفرض‌ نخست، اینکه‌
خودخواهی‌ و نفع‌ شخصی، تنها انگیزه‌ رفتارهای تمام‌ انسانها دانسته‌ شده‌ است.

نکته‌ دوم، حصر کردن‌ انگیزه‌ها در نفع‌ شخصی‌ است‌ که‌ این‌ نیز با واقعیت، ناسازگار است‌ چون‌ عوامل‌ گوناگونی بعنوان‌ محرک‌ رفتار انسانها وجود دارند که‌ لزوماً‌ همگی در دایره‌ منافع‌ ماد‌ی، محصور نیست.

انگیزه‌هایی همچون‌ نوع‌دوستی، وظیفه‌شناسی، وطن‌ دوستی، شهرت‌طلبی، ایثار و از خود گذشتگی‌ و... نیز می‌تواند محرک‌ فعالیتهای اقتصادی‌ افراد باشد

این‌ اقدامها، نشان‌ دهندة‌ نفی حاکمیت‌ مطلق‌ قوانین‌ طبیعی بر رفتار انسانها و تغییرپذیری انگیزه‌ها و رفتارهای بشر می باشد.
بعلاوه‌ قرآن‌ به‌ صراحت، سرنوشت‌ افراد و جوامع‌ بشری را در گرو اراده‌ تصمیم‌ و اقدام‌ خود آنان‌ می ‌داند.
بنابراین‌ از نظر اسلام، حاکمیت‌ قوانین‌ فوق‌ اراده‌ بشری‌ بر رفتار انسان، قابل‌ قبول‌ نیست.

مقدمه‌ دوم، فرض‌ همسویی «منافع‌ افراد» با مصالح‌ کلی جامعه‌ است‌ که‌ گاهی‌ در ادبیات‌ اقتصادی‌ با عنوان‌ «اصل‌ هماهنگی» از آن‌ یاد می‌شود.

به‌ نظر می‌رسد ادعای‌ این‌ هماهنگی یا ملازمه قطعی و همیشگی‌ و خود بخودی‌ بین‌ منافع‌ شخصی با منافع‌ جامعه‌ به‌ همان‌ اندازه، خلاف‌ واقع‌ است‌ که‌ اصل‌ انگیزه‌ نفع‌پرستی‌ و لذت‌ جویی انسانها.

در نقد این‌ مقدمه‌ باید گفت: براساس‌ آزادی اقتصادی و بر پایه‌ تعقیب‌ نفع‌ شخصی، دیگر مرز و مانعی بنام‌ رعایت‌ مصالح‌ دیگران‌ باقی نمی ماند تا ادعا کنیم‌ منافع‌ جامعه‌ هم‌ تأمین‌ میشود.

یعنی به اقتضای نفع‌پرستی و آزادی در تأمین‌ نفع‌ شخص‌ بطور نامحدود و بدون‌ دخالت‌ و مزاحمت‌ دولت، سخن‌ از منافع‌ دیگران‌ جز در خیال‌ نمی گنجد.

چون‌ هر فردی می خواهد و براساس‌ نظم‌ طبیعی‌ باید مسیر اقتصاد جامعه‌ را به‌ نفع‌ خود، تغییر دهد ولو موجب‌ نابودی منافع‌ دیگران‌ باشد.

قران‌ در بیان‌ ویژگیهای‌ انسان‌ می‌فرماید:

انسان‌ بر حسب‌ طبع‌ اولیه‌ تا جایی که‌ خود را نیازمند احساس‌ کند گاهی به‌ مصالح‌ دیگران‌ هم‌ فکر می‌کند ولی اگر خود را بی نیاز ببیند، طغیان‌ و سرکشی می کند «کلا ان‌ الانسان‌ لیطغی ان‌ راه‌ استغنی علق‌ »

یعنی انسان‌ تربیت‌ نشده، انسان‌ قبل‌ از فراگیری تعلیمات‌ الهی و عمل‌ به‌ آنها، اینچنین‌ است‌ ولی با دیدی پسینی، اسلام‌ با تعلیم‌ و تربیت‌ انسان‌ها و تفهیم‌ آنها مبنی بر عدم‌ حصر منافع‌ در منافع‌ مادی و دنیوی، منافع‌ اجتماعی‌ را بعنوان‌ یک‌ قید الزامی و باور دینی برای‌ منافع‌ شخصی مسلمانان‌ قرار داده‌ و با ارائه‌ معنای‌ وسیعی‌ از «سود» که‌ شامل‌ امور معنوی‌ نیز می‌شود .

اسلام انسان‌ اقتصادی‌ را چنان‌ تربیت‌ نموده‌ که‌ براساس‌ آن، گاه‌ از منافع‌ مسلم‌ شخصی‌اش‌ به‌ نفع‌ دیگران‌ چشم‌پوشی‌ می کند،

دلیل‌ دوم: آزادی‌ اقتصادی‌ با ایجاد انگیزه‌ فردی‌ و رقابت‌ آزاد، رشد تولید و رفاه‌ جامعه‌ را به ارمغان‌ می ‌آورد.

آزادی‌ اقتصادی، نه‌ تنها همچون‌ نظام‌ اقتصاد سوسیالیستی‌ انگیزه‌های‌ فردی‌ را در عرصه‌های‌ مختلف‌ اقتصادی از بین‌ نمی‌برد بلکه‌ با ارج‌ نهادن‌ به‌ آنها بر بالندگی‌ تلاش‌ انسانها و رقابت‌ آزاد آنها در کسب‌ حداکثر سود با کمترین‌ هزینه‌ تأکید می‌ورزد.

نتیجه‌ چنین‌ فرآیندی، افزایش‌ کیفی و کمی‌ تولید و کاهش‌ سطح‌ قیمتها بدنبال‌ فزونی‌ تولید و در نتیجه‌ افزایش‌ رفاه‌ عمومی‌ است.

اسمیت، آزادی رقابت‌ را نتیجه‌ منطقی‌ اصل‌ آزادی‌ طبیعی‌ می‌دانست:

«هر فرد مادامی‌ که‌ قوانین‌ عدالت‌ را نقض‌ کند، کاملاً‌ آزاد است‌ تا منافع‌ خویش‌ را به‌ روش‌ خویش‌ دنبال‌ کند و صنعت‌ و سرمایه‌اش‌ را به‌ رقابت‌ یا صنعت‌ و سرمایه‌ هر فرد دیگر با مجموعه‌ای از افراد دیگر وارد کند.

نقد دلیل‌ دوم:

شکی نیست‌ که‌ رقابت‌ آزاد اقتصادی، باعث‌ بکارگیری تمام‌ ظرفیت‌های‌ تولیدی‌ به‌ همراه‌ تلاش‌ برای‌ استفاده‌ کارآ و بهینه‌ آنها می‌شود که‌ در نتیجه، رشد تولید را در جامعه‌ بدنبال‌ دارد و آزادی‌ اقتصادی‌ بنگاهها و عوامل‌ تولید و...، زمینة‌ این‌ رقابت‌ است‌ .

اما صرف‌ نظر از تحلیل‌ تجربی‌ و عملکردی رقابت‌ در نظام‌ اقتصاد سرمایه‌داری، به‌ لحاظ‌ نظری، روشن‌ است‌ که‌ رقابت‌ زمانی‌ نتایج‌ مثبت‌ اجتماعی خود را آشکار می‌کند که‌ دیر پا و باصطلاح‌ اقتصادی، دراز مدت‌ باشد نه‌ کوتاه‌ مدت.

حال‌ آنکه‌ در سایه‌ آزادی اقتصادی، بنگاههای اقتصادی‌ در دراز مدت‌ و پس‌ از در دست‌ گرفتن‌ بازار بصورت‌ انفرادی و یا تبانی با هم، به‌ انحصارهای یک‌ قطبی‌ و یا چند قطبی تبدیل‌ می‌شوند که‌ در اینصورت‌ نتیجه‌ رقابت، رشد قدرت‌ اقتصادی‌ بنگاه‌ یا گروهی اندک‌ در جامعه‌ است‌ نه‌ رشد اقتصاد جامعه.

آزادی‌ اقتصادی مطلق‌ در دراز مدت، منجر به‌ از بین‌ رفتن‌ آزادی واقعی‌ و در نهایت، نابودی‌ رقابت‌ و نتایج‌ مثبت‌ آن‌ خواهد شد.

به‌ عبارت‌ دیگر، چون‌ قبول‌ رقابت‌ مطلق‌ موجب‌ این‌ انحصارها می‌شود باید آزادی‌ اقتصادی‌ محدود شود و در چهارچوب‌ مشخص‌ و قلمرو معینی‌ اعمال‌ گردد.

تا اینکه‌ در دراز مدت‌ زمینه‌ استمرار رقابت‌ و نتایج‌ مطلوب‌ آن‌ نیز فراهم‌ شود و آثار بحران‌زای‌ اقتصادی‌ آن‌ که‌ امروزه‌ نظام‌ سرمایه‌داری عملاً‌ با آن‌ روبروست، دامنگیر جامعه‌ نشود.

‌ناسازگاری‌ «نتایج‌ رقابت» با مصالح‌ عموم‌ مردم‌
رهآورد آزادی‌ اقتصادی‌ و در نتیجه‌ «رقابت»، گر چه‌ افزایش‌ تولید، و... بوده‌ است‌ ولی عهده‌دار رفع‌ فقر عمومی و مراعات‌ مسائل‌ توزیعی‌ و عدالت‌ اجتماعی‌ نبوده‌ و نیست.

در راستای‌ ناسازگاری «نتایج‌ رقابت» با «منافع‌ عموم‌ مردم»، کم‌ کم‌ این‌ فکر شکل‌ گرفت‌ که‌ رقابت‌ در واقع، آزادی‌ اقتصادی را نقض‌ می‌کند.

با آنکه‌ بنا به‌ دلیل‌ دوم، آزاد‌ی اقتصادی‌ بلحاظ‌ تئوریک، زمینه‌ ساز و بستر لازم‌ ایجاد رقابت‌ آزادی‌ است‌ که‌ رشد و نمو‌ اقتصاد را بدنبال‌ دارد.

به‌ اعتقاد نئولیبرالیست‌ها، لیبرالیسم‌ به‌ جای‌ اینکه‌ به‌ فکر «آزادی‌ رقابت» باشد، آزادی‌ انتزاعی‌ را مورد توجه‌ قرار داده‌ است‌ و در واقع‌ همین‌ آزادی، موجب‌ ازبین‌ رفتن‌ رقابت‌ و ایجاد انحصارات‌ می‌شود.

شامل 30 اسلاید POWERPOINT


دانلود با لینک مستقیم


دانلود پاورپوینت تجزیه و تحلیل آزادی اقتصادی در نظام سرمایه داری