حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود تحقیق کامل درمورد خدا یعنی چه

اختصاصی از حامی فایل دانلود تحقیق کامل درمورد خدا یعنی چه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق کامل درمورد خدا یعنی چه


دانلود تحقیق کامل درمورد خدا یعنی چه

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 17

 

خدا یعنی چه؟

این پرسش از دیر زمان در محافل دینی وفلسفی مورد توجه بوده است وهر گروه ونحله ای تعریف خاصی رابه عنوان پاسخ مطرح کرده اند .بعضی گفته اند: خدا پدر آسمانی است، برخی خدا را نیروی طبیعت دانسته اند گروهی او را نور نامیده اند، کلیسا علت العلل جهان اسم گذاری کرده، برخی خدا را در میان علل موجود جست وجوکرده اند، بعضی او را زاده اندیشه سرمایه داران و تریاک مخدر بشر معرفی کرده اند، جمعی رنگ بشری به وی داده اند و گروهی نیز او را مولود جهل وترس بشر تلقی کرده اند .

هرکسی از ظن خود شد یار من        وزدرون من نجست اسرار من

جمعی از فیلسوفان غربی می گویند جواب این پرسش ا زعهده ما بیرون است، زیرا آن چه که ما می توانیم بفهمیم به وسیله حواس است وقلمرو حس نیز طبیعت است، ما نمی توانیم ماوراء طبیعت را درک کنیم .از این رو نفیاًو ثباتاً در باره خدا صحبت نمی کنیم.

این فیلسوفان منکر خدا نیستند معتقدند ابزار مناسب برای معرفت در دسترس بشر نیست وتنها باید به صورت قلبی ایمان به خدا داشت چرا که عقل وسایر ابزارهای شناخت بشری تنها در قلمرو طبیعت کارسازندو تا مرز ماورای طبیعت می توانند بروند واز آن جا به بعد، بال وپرقدرت بشری می سوزد. بعضی متکلمان مثل اشاعره تفکر واندیشیدن را درباره خدا ممنوع کرده اند و دربرابر پرسش های دیگران جوابی شعارگونه داده اند وگفته اند: (الکیفیه مجهولة والسؤال بدعة‌) با این جمله هر گونه چالش وپرسش را تحریم کرده وباتکفیر روشن فکران مذهبی، مساله توحید را از پویایی وتکامل باز داشتند. تنها شیعیان بودند که در پرتو رهنمود معصومان (علیهم السلام ) که در رأس آن علی (علیه السلام) قرار داشت، در ابعاد توحید به بحث وتحلیل پرداختند وتوانستند با ملحدان زمان به مناظره واحتجاج بپردازند.

 

گروه معتزله که درتفکرات عقلانی خود به تشیع نزدیک تر بودند ،با موج فرهنگ اشعری گری وحمایت حکومت های عباسی وتوده عوام به انزوا کشیده شد. در نتیجه اندیشه اشاعره محور کلام دینی قرار گرفت وبدین سان روحیه تعبد در اصول دین وعمل به ظواهر کتاب وسنت وتوقیفی بودن اسما وصفات الهی بر تفکرات عقلانی پیروز گردید . غافل از این که الله را معنا کردن به ذاتی که د ربردارنده تمام صفات کمال ومنزه از تمام عیوب وکاستی ها است ،کفایت نمی کند، مضافا این که این صرف ادعا است، دلیلی که چنین موجودی را ثابت کند، اقامه نشده است ونیز این که او چگونه وجود ی است که می تواند تمام صفات کمال را در خود متمرکز کند؟ آیااین صفات عین ذات است ویا خارج از ذات ؟ قدیم است یا حادث ؟ وده ها پرسش دیگر.

خدا  در نگاه نهج البلاغه:

چگونه می توانیم صفات ذات را توضیح داده وشبهات ذهنی آن را بر طرف سازیم . نهج البلاغه بهترین توصیف را از ذات وصفات حق تعالی ارائه داده که پیش از آن وبعد از آن کسی بدین سبک تعریف نکرده  است. در خطبه اول نهج البلاغه بلکه در جای جای این کتاب مقدس خدای تبارک وتعالی وصفاتش به وجودی بی حد وغیر متناهی توصیف شده است، تا آن جا که گویندگان نمی توانند او را بستایند . حضرت باری تعالی در نهج البلاغه به عنوان هستی مطلق توصیف شده که ماهیت ندارد. خدا حقیقتی نیست که موجود باشد ، بلکه وجودی است بی نهایت وحقیقتی است لایتناهی . در قلمرو زمان ومکان نمی گنجد ، همه هستی ها از او است واو عین هستی است، همه موجودات محتاج اویند واو غنی بالذات است.

 این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید  


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق کامل درمورد خدا یعنی چه

دانلودمقاله تقلید یعنی چه و فلسفه آن چیست

اختصاصی از حامی فایل دانلودمقاله تقلید یعنی چه و فلسفه آن چیست دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 


همان طور که عقلا در اکثر مسائل روزمرّه از متخصّصان پیروى مى کنند، در مسائل دینى نیز اگر متخصّص نیستند، باید به متخصّص (مرجع تقلید) مراجعه کنند. این مراجعه را «تقلید» مى گویند .پس تقلید از فقها نه تنها خلاف عقل نیست ، بلکه از باب رجوع غیر متخصص به متخصص مى باشد که حکم عقلى است. اگر کسى که باید تقلید کند، تقلید نکند واعمالى را انجام دهد مانند بیمارى است که خودسر دارو مصرف کند. چه بسا عوض این که بهبودى حاصل شود بیمارى اش افزون شود. پس تقلید در احکام شرعی رجوع به متخصص و اهل خبره است; یعنی، همانگونه که همه عقلای عالم در هر رشته و صنعت و علمی به نزد متخصص و اهل خبره آن رشته می‏روند ، برای آشنایی از احکام دین و حلال و حرام و واجب و مستحب وظیفه دارید به متخصص آن; یعنی، عالمی که عمری را در فهمیدن این احکام از قران و روایات زحمت کشیده رجوع می کنند . در روایات نیز این حکم عقل مورد تأیید قرار گرفته است. از امام عسکری(ع) آمده است: «امّا من کان من الفقها صائناً لنفسه حافظاً لدینه مخالفاً على هواه مطیعاً لامر مولاه فللعو ام أن یقلّدوه؛از بین فقها آنان که حافظ و نگهبان دین اند و خود را از گناه و آلودگى حفظ مى کنند و با هواهاى نفسانى مبارزه مى کنند و مطیع اوامر الهى و جانشینان اویند، بر عوام لازم است که از آنان تقلید کنند».
مراد از عوام یعنى کسانى که در علوم اسلامى مجتهد و متخصص نیستند، گرچه در علوم دیگر متخصص باشند، مثلاً اگر استاد دانشگاه یا پزشک در علوم اسلامى مجتهد نباشد باید تقلید کند، چنان که مرجع تقلید در مسائل پزشکى و مهندسى از پزشک و مهندس تبعیت و تقلید مى کند.
اما تقلید کورکورانه; یعنی، انسان بدون آگاهی و دلیل منطقی و عقلی از راه و رسم فرد یا قومی پیروی کند مثل بت پرستان که وقتی پیامبران به آنها می‏گفتند چرا در مقابل این مجسمه‏های چوبی و سنگی که هیچ نفعی ندارند و ضرری هم از شما برطرف نمی‏کنند سجده می‏کنید می‏گفتند ما می‏دیدیم پدرانمان این را عمل می‏کردند ما هم از آنها پیروی می‏کنیم; این همان تقلید کورکورانه است که عقل و منطق آن را رد می‏کند ، یا مثل بعضی از غرب‏زده‏های امروز که به مجرد اینکه یک اروپایی لباسی را پوشید یا کاری را انجام داد بدون فکر از آنها پیروی می‏کنند.
حال اگر کسی اعمال خود را بدون تقلید از مجتهد خاص انجام داده باشد ، چنانچه اعمال او مطابق با نظریه مرجع اعلم و متخصص (که وظیفه عقلی و شرعی تقلید از آن است ) باشد ، اشکال ندارد و اعمال او صحیح است ، اما اگر برخی از اعمال او نادرست بود ، باید همان مقدار را جبران نماید.
با توجه به مطالب گفته شده به این نتیجه می رسیم که به مرجع تقلید نیاز داریم که آگاه به مسائل باشد.
راه شناخت مرجع تقلید چیست؟
کسانی که خودشان اهل علم و تحقیق نیستند باید از طریق دو نفر از اهل خبره که عادل باشند، مرجعیت و اعلمیت شخصی را بفهمند. این در صورتی است که معارض نداشته باشند.
راه دیگر این است که عده‏ای از اهل علم که میتوانند مجتهد و اعلم را تشخیص دهند و از گفته آنان اطمینان پیدا میشود، مجتهد بودن یا اعلم بودن کسی را تصدیق کنند.
خصوصیات و شرایط مرجع تقلید عبارت است از: مرد، بالغ، عاقل، شیعه دوازده امامی، حلال زاده و زنده و عادل باشد و بنابر احتیاط واجب حریص به دنیا نباشد و از دیگران اعلم باشد.
وقتی که مرجع تقلید شخصی از دنیا رفت میتواند به اجازه یک مرجع تقلید زنده بر مرجع قبلی باقی باشد و میتواند به مرجع تقلید زنده مراجعه کند.
دلیل لزوم تقلید:
اولاً، عقل دلالت میکند بر این که اگر چیزی را نمیدانید سؤال کنید و به متخصّص مراجعه کنید و قرآن هم میفرماید: "فاسئلوا اهل الذکر ان کنتم لا تعلمون".
"اگر نمیدانید از اهل ذکر (دانایان) سؤال کنید".
عقل حکم میکند که انسان یا باید خودش متخصّص باشد یا به متخصص مراجعه کند و یا احتیاط کند. این دلیل فطری و عقلی در فطرت هر انسانی نهفته است و بنای همه مردم دنیا هم بر همین روش است.
مردم و عقلای عالم در کارهایشان یا صاحب نظر و متخصص‏اند یا به متخصص در هر امری مراجعه میکنند. در بیماریها به پزشک مراجعه و در امور ساختمانی به بنّا و معمار و مهندس مراجعه میکنند...
دلیل بقا بر مجتهد میت:
نظریات و فتاوای مجتهد که در رساله‏اش ثبت است مانند نقشه‏ای است که مهندس ترسیم کرده و بدیهی است وقتی که مهندس از دنیا رفت باز آن نقشه ساختمانی قابل استفاده است. یا مانند نقشه قالی است. وقتی که آن نقشه کش (نقاش) از دنیا رفت باز از نقشه او در بافتن قالی استفاده میکنند. مگر این که مجتهد زنده از آن مجتهد میّت، متخصص‏تر و أعلم باشد. در این جا عقل حکم میکند که باید از نظریات این مجتهد حیّ و زنده که اعلم است تقلید کرد.
امّا دلیل برای شرایط مجتهد: بلوغ و عقل دو شرط از شرایط مجتهدی است که میتوان از او تقلید کرد؛ زیرا غیر بالغ بر فرض این که بتواند مجتهد بشود، مورد اعتماد نیست، چون احتمال این را میدهیم که این بچه (غیر بالغ) از باب این که میداند که بر بچه تکلیفی نیست و گناهی ندارد، مرتکب خلاف واقع شده باشد و از غیر عاقل (دیوانه) هم نیم توان تقلید کرد و دلیلش معلوم است.
امّا این که باید شیعه اثنی عشری و امامی باشد در روایت از امام کاظم(ع) آمده:
"لا تأخذنّ معالم دینک عن غیر شیعتنا؛
هم چنین مجتهد باید عادل باشد. اولاً بر غیر عادل اعتمادی نیست، ممکن است دروغ بگوید، خلاف واقع بگوید و ثانیاً در روایت آمده که امام صادق(ع) فرمود:
"ان تعرفوه بالسّتر و العفاف و کفّ البطن و الفرج و الیک و اللّسان و یعرف باجتناب الکبائر...؛
مجتهد را به پاکی و صداقت و عفت بشناسید و بدانید که از گناهان کبیره دوری میکند".
در مورد مرد بودن مجتهد دلیل محکمی وجود ندارد و فقط ظاهر اخبار دلالت دارد بر این که مرد باشد، ولی در مشهوره ابی خدیجه فرموده:
"انظروا إلی رجلٍ منکم یعلم شیئاً من قضائنا...".
در این روایت کلمه (رجل) یعنی (مرد) دارد. البته کلمه (من قضائنا) دارد که قرینه است که مربوط به قضاوت میشود. نه مربوط به مرجع تقلید بعضی از علماء فرموده‏اند که خنثی و زن هم میتوانند مجتهد و مرجع باشند.
البته بحث علمیتر و اجتهادی احتیاج به تحقیق بیشتر دارد، ما این مقدار را برای عمومی کافی میدانیم.
(علت این که مرجع تقلید (اعلم) غالباً با مرد منطبق شده است به خاطر این است که در مرجعیت اعلمیت و عدالت شرط است. زن اگر بخواهد مرجع تقلید باشد باید زن دوّم کسی باشد و هیچ گونه وظیفه‏ای نداشته باشد و کافه وظایف را ساقط کرده باشد و برای بچه هم دایه بگیرد تا شب روز مردانه درس بخواند و مانند محصلان مرد غذا و لباسش آماده باشد. در این صورت ممکن است به درجه اجتهاد برسد. البته نبوغ فوق العاده میخواهد تا طرف شبهه اعلمیت شود).

 

از منظر قران مرجع تقلید باید چه خصوصیاتی داشته باشد ؟
پاسخ : قرآن کریم مى فرماید: "فَسْـَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِن کُنتُمْ لاَ تَعْلَمُون (نحل ،43) اگر نمى دانید از آگاهان بپرسید" این آیه شریفه بیانگر یک قانون کلى عقلایى در مورد "رجوع جاهل به عالم " یعنى همان "تقلید" است .(المیزان ، علامه طباطبایى(رحمه الله) ، ج 12 ، ص 271) البته عالى ترین مصداق این آیه (چنان که در روایات آمده ) پیشوایان معصوم(علیهم السلام) هستند و مراجع تقلید و دانشمندان متعهد و پرهیزگار از مصادیق دیگر آن به شمار مى آیند .
تقلید از مجتهد و دانشمند دو گونه است :
1 . تقلید جایز و مشروع 2 . تقلید ممنوع و حرام
این دو نوع تقلید در روایتى ذیل آیه 78 سوره بقره توضیح داده شده است . قرآن کریم در این آیه شریفه قوم یهود را مورد مذمت قرار داده مى فرماید: "وَ مِنْهُمْ أُمِّیُّونَ لاَ یَعْلَمُونَ الْکِتَـب َ إِلاَّ أَمَانِىَّ وَ إِنْ هُمْ إِلاَّ یَظُنُّون; (بقره ، 78) ، پاره اى از آنان عوامانى هستند که کتاب خدا را جز یک مشت خیالات و آرزوها نمى دانند ، و تنها به پندارهایشان دل بسته اند" .
در روایت آمده است که شخصى به امام صادق(علیه السلام) عرض کرد: عوام و بیسوادان یهود راهى نداشتند جز این که از علماى خود پیروى نمایند ، اگر تقصیرى هست متوجه علماى آن هاست پس چرا قرآن کریم بیسوادان یهود را به خاطر پیروى از دانشمندانشان مذمت مى کند . اگر تقلید آنان از علمایشان مذموم است پس تقلید کردن ما هم از علمایمان باید مذموم باشد (چه تفاوتى بین ما و آن ها است .) . حضرت فرمود: عوام و علماى ما و عوام و علماى یهود از یک جهت مثل هم اند ، و از یک جهت با یکدیگر تفاوت دارند; از آن جهت که مثل هم مى باشند ، خداوند عوام ما را نیز به آن نوع تقلید از علماء مذمت کرده ; از آن جهت که فرق دارند نه .
آن شخص عرض کرد: یابن رسول اللّه برایم توضیح دهید ، حضرت فرمود: عوام یهود علماى خود را دیده بودند که عملاً مرتکب خلاف مى شوند ، دروغ مى گویند: احکام خدا را به خاطر هواهاى نفسانى تغییر مى دهند و . . .; از طرفى نیز به حکم عقل و فطرت خداوندى مى دانستند که هر کس چنین اعمالى داشته باشد نباید از او پیروى کرد و سخن خدا و پیامبر را از قول او قبول کرد; ولى در عین حال (چشم بسته و)بدون توجّه به اعمال آنان از آن ها پیروى مى کردند . عوام ما نیز اگر در فقهاى خود اعمال خلاف ، فسق و . . . مشاهده کنند ، ولى در عین حال بدون توجّه به این اعمال از آنان پیروى کنند . عیناً مانند عوام یهودند ، و مورد مذمت و ملامت کلام خدا خواهند بود ، "فأمّا من کان من الفقهاء صائناً لنفسه حافظاً لدینه . . ." امّا هر کدام از فقها که خود نگهدار باشد ، دین خود را حفظ کند ، مخالف هواهاى نفسانى و مطیع امر الهى باشد بر عوام است که از چنین کسى تقلید کنند .
بعد امام صادق(علیه السلام) فرمود: "ذلک لایکون الابعض فقهاء الشیعه لاجمیعهم . . ." بعضى از فقهاى شیعه داراى این فضایل و کمالات هستند نه همه آن ها;( بحارالانوار ، علامه مجلسى ، ج 2 ، ص 87 ـ 88 ، مؤسسة الوفاء بیروت ) بنابراین تقلید از مجتهد فاسق حرام و ممنوع . ولى تقلید از مجتهد متعهد و پرهیزگار ، جایز و مشروع است .
شرایط کاملی که یک مرجع تقلید باید داشته باشد, چیست ؟
تقلید از مجتهدی جایز است که علاوه بر مرد بودن , بالغ و حلال زاده و شیعهء دوازده امامی باشدو شرایط زیر را نیز داشته باشد:
1 زنده باشد; بنابراین ابتدائاً نمی شود از مجتهد مرده تقلید کرد, ولی اگر از مجتهد زنده ای تقلید کند, سپس آن مرجع از دنیا برود, اگر وی اعلم از مجتهدان زنده باشد, باید به تقلید او باقی بماند و در صورت مساوی بودن , با اجازهء مجتهدان زنده می توان به تقلید از مجتهد مرده باقی بماند.
2 عادل باشد; منظور از عدالت , ملکهء نفسانیه یا تقوا و حالت خداترسی باطنی است که انسان را به انجام واجبات وادار کند و از ارتکاب گناهان کبیره یا اصرار بر گناه صغیره باز دارد.
3 حریث به مال , قدرت و ریاست دنیا نباشد.
4 در فهمیدن حکم خدا از همهء مجتهدان عصر خویش عالِم تر باشد و یا لااقل با آن ها مساوی باشد.()(پـاورقی 1.آیت ا... فاضل لنکرانی , توضیح المسائل , ص 6 مسئله 3
بعضی از فقهای گذشته و هم چنین مراجع حاضر, مانند آیت ا... فاضل لنکرانی , علاوه بر همهء شرایط ذکر شده ,داشتن را نیز شرط دانسته اند. مقصود از مروّت این است که :
1 دارای اخلاق و آداب و عادات پسندیده باشد و از هر عادت و شیوهء ناپسند, اگر چه حرام نباشد,اجتناب کند;

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   21 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله تقلید یعنی چه و فلسفه آن چیست