حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

مقاله درباره نظریه فطرت در قرآن

اختصاصی از حامی فایل مقاله درباره نظریه فطرت در قرآن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 19

 

نظریه فطرت در قرآن

یکى از مباحثى که در قرآن و سنت‏با اهمیت ویژه‏اى مطرح گردیده بحث فطرت است. فطرتمندى انسان، فطرى بودن دین، فطرت پسندى، حسن عدل و قبح ظلم، معلوم بودن فجور و تقوا به الهام فطرى، اعتراف رسمى انسان به ربوبیت الهى در عالم ذر و عهد و پیمان خداوند با او در عدم تبعیت از شیطان، از جمله مسائلى است که آیات قرآن و روایات ائمه معصومین‏علیهم‏السلام بر آن دلالت صریح دارند.

اما مهم آن است که اگر چه در پاره‏اى آیات، انسان فطرتمند معرفى شده و بحث از الهام فطرى فجور و تقوا به انسان به میان آمده است ولى در بعضى آیات دیگر، خلقت طبیعى انسان به عنوان موجودى ظلوم، جهول، هلوع، کفار و طغیانگر مطرح شده است.

اگر در پاره‏اى از آیات، دین امرى فطرى معرفى گردیده و یا اقامه عدل هدف رسالت پیامبران بیان شده است (که به دنبال فطرى بودن دین، عدالتخواهى و اقامه قسط و عدل نیز فطرى خواهد بود) اما در پاره‏اى دیگر از آیات، سبب تشریع دین، بروز اختلاف اولیه بین انسانها و نیاز اضطرارى آنها به دین و قوانین لازم براى رفع اختلافات بیان گردیده است و از آن استنباط مى‏شود که دین مولودى اجتماعى است که انسانها به حکم اضطرار و به منظور رفع اختلاف به آن پناه برده‏اند و نه به حکم فطرت. و این البته با نظریه برخى از جامعه‏شناسان نزدیکى زیاد دارد.

 و نیز اگر در برخى آیات سخن از اعتراف رسمى انسان به ربوبیت الهى و عهد و پیمان خداوند با او در عدم تبعیت از شیطان به میان آمده است در برخى دیگر از آیات خالى بودن ذهن انسان در بدو تولد از هر گونه شناخت و معلومى مطرح شده است و این نیز با نظریه‏هاى برخى از روانشناسان قرابت دارد.

در این مقاله برآنیم تا ضمن بحث از معناى لغوى فطرت با توجه به وزن و صیغه آن در کلام عرب، کاربرد و مشتقات آن در قرآن، و تفاوت آن با طبیعت و غریزه، به تبیین بینش خاص قرآن در مورد فطرت و پیآمدهاى اجتماعى آن بپردازیم و مى‏کوشیم تا با بهره‏جویى و استمداد از نظریه بدیع علامه طباطبائى در تفسیر المیزان، که کمتر به آن توجه شده و یا متاسفانه مورد بى‏مهرى واقع گردیده است‏به زدودن پاره‏اى از ابهامات بپردازیم.

معنى لغوى فطرت

واژه «فطرة‏» بر وزن «فعلة‏» دلالت‏بر نوع دارد مانند جلسة یعنى نوع خاصى از نشستن، مثلا اگر بگوییم: جلست جلسة زید یعنى مثل زید و به نوع نشستن وى نشستم. بنابر این واژه «فطرة‏» از ماده «فطر» به معنى نوعى خاص از آفرینش است‏یعنى خلقت و آفرینشى بى‏سابقه که از آن به ابداع تعبیر مى‏شود.

راغب اصفهانى در مفردات در مورد معنى فطرت چنین مى‏گوید: «و خداوند خلق را فطر نموده است و این فطر یعنى ایجاد کردن شى‏ء به شکلى بدیع و تازه بر کیفیتى که فعلى از افعال از آن صادر گردد». (1)

ابن اثیر نیز در نهایه، در توضیح ماده «فطر» در حدیث نبوى، «کل مولود یولد على الفطرة‏» (2) مى‏گوید: «فطر به معنى ابتدا و اختراع است و فطرة حالت آن ابتداء و اختراع را بیان مى‏کند مانند جلسة و رکبة یعنى نوعى خاص از نشستن و سوار شدن و معنى حدیث این است که: هر فردى بر نوعى خاص از صفات جبلى و طبیعى متولد مى‏شود به طورى که آماده پذیرش دین الهى مى‏گردد و اگر او را با همان صفات واگذارند پیوسته بر آن صفات استمرار دارد و از آنها مفارقت نمى‏کند و همانا علت عدول انسانها از آن، آفتى از آفات بشرى یا تقلیدى است که از غیر در آنها اثر مى‏گذارد...» (3)

بیان این مقاله درباره فطرت با تعبیر راغب به «و ابداعه على هیئة مترتبة لفعل من الافعال‏» و نیز با تعبیر ابن اثیر به «انه یولد على نوع من الجبلة والطبع المتهیئ بقبول الدین‏» هماهنگ است.

استعمال واژه فطرت و مشتقاتش در قرآن‏در قرآن مجید واژه‏هاى «فطره‏» (4) ، «فطرکم‏»، (5) «فطرنا»، (6) «فطرنى‏»، (7) «فطرهن‏»، (8) «فطور»، (9) «فطر»، (10) «منفطربه‏» (11) . انفطرت، (12) و «فاطر» (13) به کار رفته است که همه جا به معنى ابداع و آفرینش بدون سابقه است.

طبیعت، غریزه، فطرت

«طبیعت‏» یعنى سرشتى که اشیاى مادى بر آن آفریده شده‏اند، بیشتر در مورد موجودات بیجان به کار مى‏رود و اگر در مورد جاندارها به کار رود به آن جنبه‏هایى از جانداران که با بیجانها مشترکند اطلاق مى‏شود.

«غریزه‏» بیشتر در مورد حیوانات به کار مى‏رود و اگر در مورد انسان به کار رود به جنبه‏هاى حیوانى موجود در انسان اطلاق مى‏شود و عبارت از نوعى حالت تسخیرى و غیر آگاهانه یا نیمه آگاهانه از ناحیه خلقت است که بر خود محورى و یا بقاى نوع استوار است و به عضوى مادى از بدن انسان مربوط مى‏شود مانند غریزه گرسنگى که با سیستم عصبى هیپوتالاموس و یا غریزه تشنگى که با سیستم عصبى هیپوتالاموس و غده هیپوفیز ارتباط دارد و این دو از نوع گرایشهاى فیزیولوژیک به شمار مى‏روند که براى ادامه حیات حیوان ضروراند. و نیز مانند غریزه جنسى که از نوع گرایشهاى لازم براى بقاى نسل است و ارضا نشدن آن حیات موجود زنده را به خطر نمى‏اندازد بلکه بقاى نوع را به خطر مى‏اندازد.

«فطرت‏» در مورد انسان و خصلتهاى فرا حیوانى او به کار مى‏رود، در حد حالتى آگاهانه و حاوى نوعى قداست است. همچون غریزه و طبیعت‏سیرى تدریجى و ساختارى ثابت دارد اما مرحله‏اى تکاملى است که پس از فعلیت‏یافتن طبیعت و غریزه و نیز پس از شکوفایى حس و خیال یعنى همراه با پیدایش عقل تکون مى‏یابد و در پرتو آنها، گرایشهاى غریزى نیز مى‏توانند از نوعى قداست‏برخوردار شوند.

فطریات در انسان به ترتیب در سه ناحیه دانش، ارزش و گرایش شکوفا مى‏شوند و فعلیت مى‏یابند. در زمینه دانش، گزاره‏ها به شکل توصیفى و خبرى بیان مى‏شوند. در زمینه ارزش، گزاره‏هاى حاکى از آنها شکلى دستورى دارند. گرایشها نیز پاره‏اى حالات نفسانى‏اند که پس از شکوفایى ارزشها در انسان پدید مى‏آیند و موجب جهتگیرى وى به سوى هدفى والا و مقدس مى‏شوند. فعلیت ارزشها و گزاره‏هاى آنها منوط به فعلیت عقل نظرى و استمداد عقل عملى از آن است تا آنجا که اگر عقل نظرى در انسان شکوفا نشود و از مرتبه عقل بالقوه به مرتبه عقل بالفعل نرسد امکان فعلیت و جولان عقل عملى نخواهد بود. (14)

در این جا به این اجمال بسنده مى‏کنیم و به بررسى دو دسته آیات در این باره مى‏پردازیم: دسته اول آیاتى که معنایى سلبى از فطرت ارائه مى‏دهند و دسته دوم آیاتى که معنایى ایجابى دارند.

آیات دسته اول

آیه 78 سوره نحل به خالى بودن لوح نفس از کلیه معلومات در آغاز تولد و پیدایش تدریجى معلومات پس از آن از طریق حواس و فکر مى‏پردازد: «والله اخرجکم من بطون امهاتکم لاتعلمون شیئا وجعل لکم السمع والابصار والافئدة لعلکم تشکرون‏» چنان که در تفسیر المیزان (15) ذیل آیه فوق آمده است‏سیاق آیه، و اشاره آن به مبادى علم حصولى یعنى حس و فکر و نیز پیدایش تدریجى معلومات در آنها، دلالت‏بر این معنى دارد که آنچه در این آیه از انسان در بدو تولد نفى شده است علم حصولى است. بنابراین، انسان در آغاز به هیچ چیزى که مبدا آن حس یا عقل باشد علم حصولى ندارد.

بدین ترتیب بنا به تصریح کلام وحى، هیچ گزاره‏اى اعم از گزاره‏هاى بدیهى و فطرى، یا غیر بدیهى و نیز اعم از این که متعلق شناخت آن عالم طبیعت، ماوراى طبیعت، انسان یا ذات احدیت و... باشد در آغاز تولد براى انسان به علم حصولى معلوم نخواهد بود.

و اگر چنین باشد که کودک در بدو تولد واجد هیچ تصور و تصدیقى نباشد در این صورت نه فقط دانش بلکه ارزشها و گرایشهاى انسانى نیز از طفل در آغاز پیدایش نفى مى‏شود زیرا ارزش، به عنوان ارزش فطرى و نه به عنوان غریزه و میل ناآگاهانه حیوانى، در انسان پس از علم وى به ارزشمندى آن حاصل مى‏شود و با نفى هر نوع علم و آگاهى، ارزشها نیز منتفى مى‏شوند. همین‏طور است گرایشهاى فطرى; زیرا هر گرایشى اعم از فطرى یا غیر فطرى پس از علم نفس به غایت آن و ارزشمندى آن غایت، براى انسان حاصل مى‏شود. بر این اساس نفس انسانى در آغاز پیدایش، هیچ تصور یا تصدیق فطرى و نیز هیچ ارزش یا گرایش فطرى را واجد نیست. تنها چیزى که انسان در آغاز و نیز به هنگام کهنسالى یعنى پس از ضعف قوا و از دست دادن معلوماتش واجد مى‏شود علم حضورى نفس به خودش است.

در سوره نحل آیه 70 آمده است: «والله خلقکم ثم یتوفاکم ومنکم من یرد الى ارذل العمر لکی لایعلم بعد علم شیئا ان الله علیم قدیر».


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درباره نظریه فطرت در قرآن

تحقیق درباره نظریه ژان پیاژه در آموزش رشته روانشناسی

اختصاصی از حامی فایل تحقیق درباره نظریه ژان پیاژه در آموزش رشته روانشناسی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 21

 

موضوع تحقیق :

نظریه ژان پیاژه

در آموزش

فهرست مطالب

عنوان

صفحه

مقدمه

2

نظریهٔ ژان پیاژه (Jean Piaget)

8

مراحل رشد از دیدگاه نظریه آموزشی پیاژه

10

رحلهٔ اول رشد ذهنى

10

مرحلهٔ دوم رشد ذهنى

11

مرحلهٔ سوم رشد ذهنى

17

مرحلهٔ چهارم رشد ذهنى

17

منابع

19

مقدمه:

ژان پیاژه؛ روانشناس بزرگ معاصر را پایه گذار «معرفت شناسی تکوینی» دانسته اند.از این رو که او کوشید تا سیر پیدایی و تحول معرفت را در انسان از نخستین روزهای کودکی تا سنین نوجوانی که هنگامه قوام تفکر انتزاعی و در واقع فرجام شکل گیری معرفت است، پی گیرد. به همین سبب، پیاژه را پیرو آرای کانت در روانشناسی می دانند

ساعت پیاژه همانند کلاه بره اش بسیار مشهور است. این ساعت را از پدربزرگ ساعت سازش به ارث برده است. ساعت به زنجیری وصل است و در جیب جلیقه اش همواره همراه اوست. هنگامی که در یک نشست یا همایش، مخاطبش به بیراهه می رود آشکارا به ساعتش نگاه می کند. او همیشه سر ساعت حاضر می شود و اغلب زودتر از موعد سر جلسات، وعده دیدار ، ایستگاه راه آهن یا فرودگاه حاضر می شود. برای توجیه این رفتار های وسواس گونه می گوید : «من سه هفته دیر متولد شدم و هیچ گاه نتوانستم آن را جبران کنم» برای پیاژه زمان واقعی هنگامی شروع می شود که وقت را صرف کارهایش، نوشته هایش و کارهای ناتمام و بی وقفه اش می کند و برای تکمیل کارها همواره عجله دارد. پیاژه تمام مدت، کار می کند. البته نمی شود گفت، چون کار می کند، بازی نمی کند، زیرا کار نیز نوعی بازی است. فقط هدف دارد. هدف پیاژه، ساختن منطق ذهن انسان، منطق زندگی و یافتن پیدایش منطق زندگی است هدفی که مدت های مدیدی است پی می گیرد؛ هدفی که عملاً او را در تمام کارهایش رهبری می کند. یک انسان عادی چنین هدفی ندارد و به تقاضای بیرونی بیشتر پاسخ می دهد. البته پیاژه هم به جهان خارج پاسخ می دهد، منتها در محدوده هدفش. مبحث اساسی او در این کتاب زیست شناسی و شناخت است که کوشیده است همریختی را نشان دهد. او می گوید: «موجود زنده توانایی پیش بینی و پیش نگری دارد. پیش نگری های گوناگونی، در جهان جانداران دیده می شود. برای مثال، غنچه از آمدن گل خبر می دهد و مراحل جنینی از آمدن اندام بزرگسال و جز آن. من پیش نگری را در گیاهان مطالعه می کنم که در آنها دگرگونی بهتر قابل پیگیری است و امکان تجزیه و تحلیل را در هر گونه ای فراهم می سازد. شاخه های فرعی در گیاهان سدوم، به زمین می ریزند و از آنها گیاهان جدیدی می رویند. نهال های جدید رشد می کنند و شاخه ها آماده ریزش می شوند و الی آخر . گیاهان و جانداران هر کدام پیش نگری هایی دارند که از محیطی به محیط دیگر تغییرات زیادی می یابند. آنچه برای او بسیار جالب و موضوع مطالعه است، این مسئله، در موجودات زنده ای است که سیستم مغز و اعصاب ندارند. هنگامی که موجود زنده در برابر موقعیت های بیرونی، رفتار نشان می دهد یا مسئله ای را حل می کند زیرا یافتن راه حل برای یک مسئله مانند رفتار غریزی، با وراثت برنامه ریزی نشده است. از این هنگام است که روان شناسی آغاز می شود. ژان پیاژه کودک را به عنوان مدل در حال رشد می داند البته مطالعه سازمان شناخت بزرگسالان از دیدگاه بازسازی تدریجی تاریخ اندیشه، کمال مطلوب است. اما مراحل جالب توجه از دیدگاه او که درواقع ناشناخته ترین هم هست بازسازی مراحل ماقبل تاریخ است. در مطالعه شکل گیری ذهن انسان باید مراحل را از میمون تا انسان و همچنین مراحل ماقبل تاریخ و مراحل انسان فسیل شده را بازسازی کرد. برای این کار، فقط چند تکنیک شناخته شده است. پیدایش زبان، فنون انتقال از نسلی به نسلی دیگر، اینها متاسفانه ناشناخته مانده اند. از او سئوال می شود که آیا درکودک پایداری شیء وجود دارد ( به عبارت دیگر، پیش از ۱۰ ماهگی اگر مادرش را نبیند فکر می کند که دیگر وجود ندارد) فکر نمی کند، زیرا ابزار لازم برای اندیشیدن را ندارد. اگر مادر از دیدش کنار رود، تنها وسیله باز آوردن او دادو بیداد راه انداختن است، وگرنه نمی تواند مادرش را در مکانی جای دهد. مثالی ساده تر می زنم. پیش از سن حدود ۹ ماهگی اگر بازیچه ای را که دوست دارد به کودک نشان دهیم و موقعی که دارد آن را می گیرد، دستمالی روی آن بکشیم و از نظر پنهان کنیم، کودک دستش را پس می کشد. گویی بازیچه دیگر وجود ندارد. به فکرش نمی رسد که دستمال را کنار بزند و بازیچه را بر دارد. در حالی که اگر چهره اش را با دستمال بپوشانیم، قادر است آن را کنار بزند در واقع ایده پایداری شیء و پرداختن به جست و جوی آن، دیر ظاهر می شود. حدود ۸ ، ۹یا۱۰ ماهگی. این امر اساس تجسم جهان مادی است و می بینیم که باید ماه ها صبر کرد تا کودک به آن دست یابد. در کودک خردسال از حدود یک و نیم سال، کارکردهای نشانه ای: تقلید غیابی، بازی نمادین ، زبان گفتاری و تصویر ذهنی و…. پدید می آیند و از حدود یک و نیم سال تا هفت سالگی اندیشه تجسمی به وجود می آید. البته در این دوران، اندیشه، پیش عملیاتی است. به عبارت دیگر، در معنایی که من به کار می برم اندیشه عملیاتی آغاز می شود. اما از آنجایی که عملیات در این دوره به طور مستقیم با اشیاء در ارتباط است دوره عملیات ملموس نامیده می شود. عملیات ملموس، اعمالی است درونی، درونی شدنی و بازگشت پذیر، یعنی در دو سو جریان دارد، مانند جمع و تفریق. سپس عملیات صوری ظاهر می شود که به طور مستقیم با اشیا سر و کار ندارد ( و مبتنی بر فرضیه است.)

مطلب اساسی اینکه کلیه کودکان همان مراحل

پی در پی را می پیمایند و توالی و ترتیب مراحل ثابت است، ولی سن متوسط تغییر می کند. حتی این قانون در نطفه ای که رشد می کند وجود دارد مراحل جنینی پیاپی اند به این معنا که مرحله قبلی برای پیدایش مرحله بعدی ضروری است، مستلزم وجود قبلی است به عبارت دیگر از یک مرحله نمی توان صرف نظر کرد. همین مورد در مراحل رشد کارکردهای شناختی و هوش دیده می شود. در این کتاب دانشجویی از پیاژه پرسیده است که «شما اغلب در مورد هوش واژه «ساختار» را به کار می برید آیا خود


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره نظریه ژان پیاژه در آموزش رشته روانشناسی

تحقیق درباره نظریه جان باوری درباره دین

اختصاصی از حامی فایل تحقیق درباره نظریه جان باوری درباره دین دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 7

 

نظریه جان باوری درباره دین(تیلور و فریزر)

زمینه های شخصیتی، فکری و اجتماعی نظریه ادوارد برنِت تیلور:

نخستین موضوع مورد علاقه تیلور دین نبود. بلکه مطالعات فرهنگی انسانی یا سازمان اجتماعی بود. برخی او را بنیانگذار انسان شناسی فرهنگی- اجتماعی که اکنون در بریتانیا و آمریکای شمالی مورد استفاده است می دانند. او در خانواده ای ثروتمند از کواکرها(افرادی افراطی و تقریبا خشک پروتستان انگلیسی که با الهام شخصی زندگی می کردند) به دنیا آمد. آثار او سراسر نشان دهنده نفرت شدید او نسبت به همه اشکال عقیده و عمل مسیحی سنتی است. در جوانی در سن 23 سالگی بعد از وفات پدر و مادرش و پیشرفت علائم بیماری سل، به او توصیه شد در آب و هوای گرمتر زندگی کند و او به آمریکای مرکزی سفر کرد. او آداب و رسوم و عقاید مردمی را که می دید به دقت یادداشت می کرد. در سفرهایش با کواکر دیگری به نام هنری کریستی که باستان شناس بود، آشنا شد که علایق مطالعات ما قبل تاریخ را در او برانگیخت. بعد از 6 سال هنگام بازگشت به انگلیس کتابی بر اساس مشاهدات خود نوشت و دیگر از آن پس مسافرت نکرد. بلکه مطالعات درباره مردمانی که در وضعیت ابتدایی بودند را آغاز کرد. سپس در سال 1871 یعنی 10 سال بعد، کتاب «فرهنگ ابتدایی» را نوشت که برای طرفداران انسان شناسی تیلور حکم کتاب مقدس را پیدا کرد. در سال 1884 نخستین دانشیار انسان شناسی آکسفورد شد و بعدها پروفسور شد. کتاب «فرهنگ ابتدایی» زمانی چاپ شد که مردم درباره عقیده شان چالشهای متعددی داشتند. علمای مسیحیت عمر زمین را شش هزار سال معرفی کردند(براساس سفر پیدایش) ولی دانشمندان علوم طبیعی در حوزه زمین شناسی معتقد بودند عمر زمین و همینطور عمر انسان بسیار کهنتر است. چارلز داروین هم در سال 1859 کتاب مشهور خود به نام «اصل انواع» را منتشر کرده بود. نظریه تکامل از طریق انتخاب طبیعی برای عده ای به شدت مخالف کتاب مقدس بود ولی در عین حال کاملا متقاعد کننده به نظر می رسید. بعد از کتاب «تبار انسانِ» داروین، که نژاد انسان را حیوانی می دانست، سؤالات مشکل سازی راجع به صحت تاریخی کتاب مقدس، واقعیت معجزه ها و الوهیت مسیح مطرح شد. با انتشار کتاب تیلور این تردیدها بیشتر هم شد. تیلور در جایگاه فردی بی دین از اینکه مساله ای را با توسل به کلیسا یا کتاب مقدس حل کند، امتناع می کرد.

نظریات تیلور:

تیلور مانند سایر قوم شناسان انتظار دارد قوانین حاکم بر نظامهای قومی و انسانی قوانینی قطعی باشد. دو قانون اصلی از نظر تیلور عبارتند از وحدت روانی بشر و الگوی تکامل و پیشرفت فکری بشر در طول زمان. قانون اول را از شباهت امور زیادی که انسانها در زمانها و مکانهای مختلف انجام داده اند نتیجه گرفت. از نظر او تفاوتها به علت تفاوت در درجه یا سطح توسعه است. البته او می گوید در بعضی فرهنگها اصولی هستند که پیشرفته نیستند. باید عقب ماندگیها را هم به حساب آورد. او می گوید نه همه فرهنگها و نه همه اجزای یک فرهنگ با یک سرعت و روند، تکامل نمی یابند. از نظر تیلور اسطوره ها شیوه تحقیقی را نشان می دهند که در مطالعه منشأ دین نیز باید دنبال شود. او می گوید ما نمی توانیم دین را صرفا اعتقاد به خدا بدانیم. او دین را «اعتقاد به موجودات روحانی» می داند. از نظر او جوهر دین، جان باوری یا آنیمیسم است. یعنی باور به نیروهای حیّ و شخصی در ورای همه اشیاء . پس این سوال مطرح می شود که چرا و چگونه به وجود واقعی چنین موجوداتی عقیده یافتند؟ دین داران می گویند علت این است که این موجود از طریق انجیل، قرآن یا متون مقدس واقعا با آنها سخن گفته است. ولی تیلور توسل به وحی الهی را قابل قبول نمی داند. می گوید باید تنها به علل طبیعی و ملاحظاتی از این نوع توسل جست. تیلور می گوید ایده های دینی اولیه برای تبیین عملکرد جهان به وجود آمدند. او می گوید مردم ابتدایی با این سوال مواجه بودند که چه چیز موجب تفاوت بدن زنده با بدن مرده است و خواب و خلسه و مرگ و مرض چه علتی دارند؟ از اینها به وجود یک نفس یا روح شخصوار جدای از بدن پی بردند. بعد آنها این عقیده را توسعه دادند و برای تمام اجزای جهان طبیعی به روح قائل شدند و بعد به روح های خالص و جدا از فیزیک مثل دیو و فرشته معتقد شدند و بعد به خدایان معتقد شدند. از نظر او تناسخ در مذاهب شرقی و رستاخیز باوری مسیحی و اسلامی در واقع راه های گسترش حیات نفس پس از مرگ است. او حتی اعتقاد به فیتیش یا اشیای مقدس را بت پرستی نمی داند(چنانکه به قول تیلور مبلغان کوته فکر مسیحی توصیف می کنند) بلکه مردم ابتدایی مجذوب آنیمای درونی آن سنگ یا چوب هستند. تیلور سعی می کند تمام اعتقادات و آداب و رسوم قبیله ای را به جان باوری مرتبط کند. از نظر تیلور جان باوری در طول زمان توسعه یافته است. ابتدا مردم ارواح فردی را کوچک، جزئی و مرتبط با هر درخت، رودخانه و ... می دانستند. بعدها مثلا روح یک درخت به روح جنگل یا همه درختها تبدیل شد. بعدها آن روح از چیزی که آن را کنترل می کند بیشتر تفکیک شد و هویت خاص یافت. مثلا وقتی مردم الهه ای را پرستش می کنند، می دانند که جنگل خانه آن الهه است. او معتقد بود کشاورزی، سواد و تمدّن و نظام طبقاتی تاثیر مستقیم بر رشد جان باوری به صورت پرستش الهه ها داشته است. الهه آسمان و زمین به عنوان پادشاه و ملکه با استفاده از خدایان طبقه بعد بر جهان حکومت می کنند. وقتی یک خدا در صدر گروه خدایان قرار گرفت، جان باوری به عالی ترین شکل خود رسید. او یهودیت و مسیحیت را مثالهای عمده این مرحله می داند. او معتقد است هرچند جان باوری گستره وسیعی داشته است، ولی از بنیاد یک اشتباه بزرگ است. او می گوید علم، وجود ارواح در پدیده ها را انکار می کند!! او چون دین را صرفا برای تبیین جهان دانسته است، معتقد است که اکنون علم به روش معقول تری این کار را انجام می دهد و جایگزین دین می شود. معتقد است شماری از اصول اخلاقی دین ممکن است هنوز مفید باشد. ولی خدایان باید بمیرند. او معتقد است دین تنها، ذهن کسانی را که نابخردانه می خواهند به آرامش آن بچسبند، کند می کند.

زمینه های شخصیتی، فکری و اجتماعی نظریه جیمز جورج فریزر:

جیمز فریزر دانشجوی زبان و ادبیات یونان و روم باستان در دانشگاه کمبریج بود. او جذب ایده های تیلور شد و در مطالعات انسان شناسی تلاش بسیار کرد. کتاب «شاخه زرین» او مطالعه در رسوم و عقاید بدویان است. کتاب او در قرن بیستم علاوه بر انسان شناسی، ادبیات، فلسفه، جامعه شناسی و حتی علوم طبیعی را تحت تاثیر قرار دارد. فریزر هم مثل تیلور به خانواده ای مسیحی و پروتستان تعلق داشت. ولی خانواده او کواکر و ثروتمند نبودند. بلکه پیرکشیشانی مومن و راسخ بودند. پدرش عادت به مطالعه روزانه کتاب مقدس داشت و او در داستانهای کتاب مقدس فرو می رفت. البته او حقیقت کتاب مقدس و الهیات والدینش را انکار می کرد. او در جوانی نه تنها نسبت به مسیحیت بلکه نسبت به آموزه های هر نظام دینی دیگری موضعی ملحدانه یا دست کم لاادری گرایانه گرفته بود. از نظر او دین یک کشش است و نه یک عقیده. او سعی می کرد خود را در عالم غیر مسیحی تمدن یونان و روم باستان غرق کند. او از دانشکده ترینیتی کمبریج بورس گرفت و تا آخر عمر معلم دانشگاه بود. ترجمه آثار جهانگرد یونان باستان که درباره افسانه ها و فرهنگ عامیانه مردم یونان یادداشت برداشته بود، را آغاز کرد که در نظریات دین شناسی او مؤثر بود. در این زمان با کتاب «فرهنگ ابتدایی» تیلور آشنا و جذب ایده های آن شد. او در همان سال با ویلیام رابرتسون اسمیت که دانشمندی انجیل شناس بود، آشنا شد که به زودی مرشد فریزر شد. او نیز مجذوب شیوه انسان شناختی در مطالعات عادات جوامع بود. آن دو تحقیق مشترکی راجع به رسوم و عقاید ابتدایی انجام دادند.

نظریات فریزر:

او معتقد بود آمیزه ای از ادبیات یونان و روم باستان و انسان شناسی، چشم اندازی از یک انقلاب واقعی را در فهم و شناخت جهان باستان ارائه می کند. نظر قاطع فریزر درباره منشأ دین در کتاب «شاخه زرین» آمده است که 25 سال وقت فریزر را گرفت. در این کتاب مقداری اطلاعات تهییج کننده، یک معما و توصیف جالبی از صحنه ها و حوادث بعید العهد ارائه می کند. او کتاب را با یک ماجرای اساطیری نگهبانی همیشگی از معبد متعلق به دیانا و درختان بلوط شروع می کند که اگر کسی نگهبان را شکست دهد و او را بکشد، جایگزین او می شود و شایسته تمتع جنسی از الهه دیانا و حکومت کاهنانه بر جنگل می شود. هدف او از ارائه این داستان ارائه تفاوت آشکاری است که نشان دهنده خطوط اصلی و وضعیت نخستین و بسیار وحشی انسانیتی است که در سطح زیرین فرهنگهای متمدن امروزی قرار دارد. او می خواهد از نظریه «بقایا»ی تیلور استفاده کند تا راز این معما را کشف کند که چگونه تفریحات رومیان باستان با این مرگهای بیرحمانه اساطیری مرتبط است. (نظریه بقایای تیلور این نکته را اشاره می کند که همه اجزای فرهنگی و قومی با هم رشد نمی کنند و بعضی اجزاء تا سالیان سال دست نخورده می مانند) فریزر در فرهنگ عامیانه، افسانه ها و اعمال ابتدایی ترین مردم امروزی دنبال این بقایا می گردد. البته فریزر برخلاف تیلور، قبول دارد که تفکر ابتدایی تحت سلطه یک نظام ایده ها قرار ندارد. بلکه دو نظام متفاوت سلطه دارند؛ جادو و دین. این دو، موضوع اصلی کتاب فریزر هستند. او می گوید انسانهای اولیه بر نزاع برای ماندن متمرکز بودند. چه کشاورز و چه شکارچی. هرجا شرایط طبیعی جوابگوی نیازشان نبود، هرکاری که برای درک جهان و تغییر آن لازم بود، می کردند. ابتدایی ترین نوع این تلاش «جادوی همدلانه» بوده است. جادوی همدلانه یعنی معتقد بودند طبیعت به وسیله همدلی یا نفوذ عمل می کند. یعنی گمان می کردند وقتی دو چیز از لحاظ ذهنی بتوانند به نوعی با هم همراه شوند، یعنی به صورت همدلانه در ذهن ظاهر شوند، باید در جهان خارج نیز همراه باشند. او می گوید پیوندهایی که به وسیله جادوگران برقرار می شود دو گونه اند: پیوند تقلیدی یعنی ارتباط ناشی از شباهت و پیوند تماس. در اولی شبیه بر شبیه اثر می گذارد و در دومی جزء بر جزء اثر می گذارد. مورد اول مثل الک کردن آب برای طلب باران و مورد دوم مثل فروکردن سنجاق در بدن عروسکی که با مو و ناخن دشمن تزیین شده است تا بدین وسیله به دشمن آسیب برسانند. فریزر مثالهای بسیاری می زند که لزوما به وضوح این مثالهای اولیه نیستند. از نظر انسانهای اولیه این دو قاعده همیشگی و جهانی و غیرقابل نقض هستند. از نظر فریزر جادوگر یا پزشک قبیله که در جادو مهارت دارد، معمولا به نقش شاه دست می یابد. زیرا او میتواند جهان را به نفع قبیله اش و بر علیه دشمن کنترل کند. او می گوید جادو ممکن است شبیه به علم به نظر برسد، ولی یک علم ردوغین است. مردم ابتدایی ممکن است فریب بخورند ولی مردم جدید فریب نمی خورند. امروزه هر فرد فکوری می داند که قوانین تقلید و تماس واقعا کارایی ندارند. با گذشت زمان ذهنهای نقادتر اجتماعی اولیه به این نتیجه رسیدند که جادو بی معناست. جادوگر می تواند شکستها را توجیه کند ولی این نظام است که اشتباه است. با افول جادو دین جای آن را گرفت. فریزر برخلاف تیلور معتقد است راه دین کاملا متفاوت با راه جادوست. او می گوید نکته جالب درباره دین امتناع از اصول جادوست. مردم دیندار به جای اعتقاد به تقلید و تماس، معتقدند قدرتهای واقعی ورای جهان طبیعی به هیچ وجه اصول ذهنی نیستند بلکه شخصیت اند. بنابراین مردم دیندار به جای استفاده از اوراد جادوگری، از دعا و توسل استفاده می کنند. این خدایان هستند که طبیعت را کنترل می کنند. او گرایش به دین را نشانه پیشرفت بشر می داند. درحالیکه جادو مدعی قوانین همیشگی و جهانی است که استثنا بردار نیستند، دین ادعای داشتن قوانین آهنین را ندارد. بلکه جهان طبق میل خدایان کنترل می شود. خدایان اهداف و برنامه های متفاوت و اغلب متضاد دارند. ما از آنها طلب می کنیم، ولی نمی توانیم آنها را مجبور به کاری کنیم. او معتقد است با آمدن دین، شاه- جادوگر قدیم جای خود را به شاه-کشیش داد. او یا با خدایان می تواند ارتباط برقرار کند یا خود نوعی الوهیت دارد. البته فریزر می گوید گرچه در مراحل بعد مردم به خدایان معتقدند ولی جادو را به کلی ترک نمی کنند. یعنی سعی می کنند با جادو خدایان را مجبور به کاری کنند. در بسیاری جوامع قبیله ای شاهِ خود را خدا می دانند و حرفهای او را قانون می دانند. گاهی خود شاه هم باید تسلیم قدرت الهی با ماهیت جادویی باشد که به او نسبت می دهند(محدودیتهای آمد و شد و رفتار شاهان) حتی گاه برای حفظ این قدرت الهی، وقتی علامات مرض یا مرگ در شاه ظاهر می شد، لازم می دانستند این قدرت به شخص دیگری منتقل شود. یعنی شاه را می کشتند تا روح او به دیگری منتقل شود. گاه که شاهان می توانستند غلبه کنند، یک برده، زندانی، حیوان یا حتی پسر شاه قربانی می شد. فریزر حتی عید فوریم یهودی و عید فصح مسیحی در تصلیب مسیح را نیز از این جمله می شمارد. او معتقد است در این هر دو، قربانی یک شاه ادعایی مطرح است. از طرفی کشتن شاه انسانی و خاکستر کردن بدن او و پخش آن در مزارع نیز برای باروری مزارع از این جمله است. تبعید و رهاکردن حیوانات توتمی (که نقش الوهی داشتند) نیز از آن جمله است. یعنی تبعید این حیوان روشی برای کشتن خدای قبیله بوده است. فریزر حتی سوزاندن عکس انسان در جشن و مراسم بزرگ بلتین در میان مردم سلتی جزایر بریتانیا و اسطوره مرگ بالدر و سوزاندن جسد او در آتش را در سنت اسکاندیناوی، شواهید بر ادعای خود می داند. فحشای عجیبی که برای مجبور کردن خدای آسمان و زمین به آمیزش در بعضی ادیان انجام می شده است، از جمله نقاط اتصال جادو و دین است. فریزر در توجیه علت آن اسطوره رمزآلود اول کتاب و بیان تشابه آن با اسطوره بالدر اسکاندیناوی که با شاخه دارواش کشته می شود، در بسیاری از موارد حدسهایی می زند که در خود اسطوره وجود ندارد. مثلا می گوید احتمالا سلطان معبد دیانا درست مثل بالدر، با آن شاخه زرین که توسط مهاجم شکسته می شود، کشته می شود. فریزر این اسطوره ها را بقایای قتل تاریخی شاه قبیله در گذشته دور میداند . فریزر سوزاندن عکس انسان در آتش جشن ایرلند را مشابه با سوزاندن جسد بالدر می داند. فریزر با مطالعاتش و نه با سفرهای واقعی، تقریبا به همه مکانها و زمانها و فرهنگهای شناخته شده سر زد. او در دهه های طلایی آخر امپراطوری بریتانیا مشغول این کار بود و از مبلغان دینی، سربازان، بازرگانان، دیپلماتها، مسافران و دانشمندانی که به سراسر دنیا سفر می کردند، میخواست تا مشاهدات خود را برای او بفرستند. فریزر می گوید مشخص شده است که ادعاهای دین درباره خدایان بیشتر از قوانین جادو حاوی حقیقت نیست. فریزر هم مثل تیلور معتقد است همانطور که جادو با دین جایگزین شد، اکنون دین هم با علم جایگزین می شود. از نظر فریزر، علم جادویی است عاری از اشتباهات که قوانین صحیح راجع به طبیعت را بیان می کند.

شباهتهای نظریات تیلور و فریزر:

1- هردو خود را نظریه پرداز علمی دین می دانند. از نظر آنان هر تبیین دین که به ادعاهای مربوط به حوادث معجزه آسا یا الهام فوق طبیعی متوسل شود، باید کنار رود. تنها تبیینهای طبیعی می تواند مورد ملاحظه قرار گیرد. روش علمی آنها عبارتست از مشاهده واقعیت ها و مقایسه و طبقه بندی آنها. آنها این کار را می خواهند از طریق علوم جدیدی مثل قوم شناسی و انسان شناسی انجام دهند.

2- هردو دین را برحسب منشأ ما قبل تاریخ آن و تکامل تدریجی آن تا کانون تبیین می کنند. آنان معتقدند که می توانند منشأ واقعی دین را بیابند. هردو معتقدند دین برای پاسخگویی به شرایطی که مردم با آن روبرو بودند، ظهور کرده است. موقعیت دین درباره حقیقت و سودمندی اش در طول تاریخ همراه با تکامل فکری بشر تغییر کرده است. دین گرچه عامل پیشرفت از سطح جادو بود، اما اکنون نقش تکاملی خود را ایفا کرده و مدت آن پایان یافته و اکنون دوره علم است.

3- تیلور و فریزر را مدافعان رویکرد «عقل گرایانه» می دانند. یعنی ادیان، عقاید و ایده هایی هستند که مردم برای تبیین جهان آن را توسعه دادند. از نظر آنان دین در ابتدا مربوط به نیازها و فعالیتهای گروهی نیست. بلکه به قول تایلور «در ذهن فیلسوف وحشی ریشه دارد» و او سعی می کند عقاید خود را به دیگران منتقل کند. دین تنها زمانی اجتماعی می شود که دیگران در این عقاید سهیم شوند.

نقدهای وارد بر این نظریات:

در نخستین سالهای نفوذ، نظریات تیلور و فریزر، طرفداران بسیاری در انسان شناسی و خارج از آن کسب کردند. افراد اندکی نظیر ماکس مولر(لغت شناس و اسطوره شناس آلمانی) درباره کارایی روشهای انسان شناسی و اصول تکامل عقلی


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره نظریه جان باوری درباره دین

تحقیق درباره بررسی و نقد نظریه قبض و بسط تئوریک

اختصاصی از حامی فایل تحقیق درباره بررسی و نقد نظریه قبض و بسط تئوریک دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 23

 

بررسی و نقد نظریه قبض و بسط تئوریک شریعت

اصغر طاهرزادهفهرست

ارکان نظریه قبض و بسط تئوریک شریعت 4

اشکالات 4

غفلت‌های دیگر نظریه قبض و بسط تئوریک شریعت 18

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم

مباحثی که پیش رو دارید ، نکاتی است که اندیشمندان اسلامی مثل آقای دکتر لاریجانی، آیت‌الله جوادی آملی، دکتر فنائی‌اشکوری، دکتر داوری و ...در رابطه با نقد نظریه قبض و بسط تئوریک شریعت مربوط به آقای دکتر سروش مطرح کرده‌اند که سعی شده گزیده نقد آن بزرگان را در چند سطر تنظیم و مطرح نمائیم . امید است با دقت بر سطرسطر مطالب آن ، اشکال آن نظریه را در ابعاد مختلف متوجه شوید .

منابع

1- نقدی بر نظریة قبض و بسط تئوریک شریعت آیت‌الله دکتر صادق لاریجانی

2- قلعة سلطانی آیت‌الله دکتر صادق لاریجانی

3- شریعت در آینة معرفت آیت‌الله جوادی آملی

4- معرفت شناسی دینی دکتر محمد فنائی اشکوری

5- فلسفه در بحران دکتر رضا داوری

6- فلسفه چیست؟ دکتر رضا داوری

7- اسفار اربعه ملاصــدرا

8- المیـــزان علامه طباطبائی«رحمته الله علیه»


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره بررسی و نقد نظریه قبض و بسط تئوریک

فرار مغزها و نظریه کوچ مجازی

اختصاصی از حامی فایل فرار مغزها و نظریه کوچ مجازی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 101

 

فرار مغزها و نظریه کوچ مجازیوظیفه روشنفکر، البته یکی از وظایف او، نقد اجتماعی است؛ نقد اجتماعی وضعیت معاصر. او دو خط مشی کلی برای این نقد نقد دارد: یکم آنکه مبتنی بر علم باشد و دوم اینکه، استراتژیک باشد. او در جایگاه روشنفکری، فقط یک گام و نه بیشتر از جامعه جلوتر است. از بعد استراتژیک، نکات متفاوت سیاسی و تاکتیکی را لحاظ می کند؛ و در مقام اهل علم، بایستی که اگر از مرز دانش فراتر نمی رود، خود را در مرز آن نگه دارد. هدف وی تعالی است، تعالی جامعه. او، نه همچون سرخوردگان، اهل فرار است؛ بلکه در برابر واقعیت ایستاده است. در این نوشتار، سعی شده است با تاکید اولیه بر مسئله فرار مغزها، یک نظریه جامعه شناسانه و مدیریتی ارائه گردد.

این نظریه، ارائه دهنده راه حل غلبه بر مشکل نیست؛ بلکه برای درک ابعاد مسئله و تعریف صحیح آن است. برای تغییر در واقعیت، اولین گام درک، تجزیه و تحلیل آن است. از این رو ما نیاز به تئوری داریم. چنان که راسل می گوید: یک تئوری خوب از هر چیزی کاربردی تر است. از جمله بحث های امروزه در سطح دولت و جامعه، بحث فرار مغزها است. فرار مغزها، همچون هر پدیده اجتماعی دیگر علل اقتصادی، سیاسی و فرهنگی دارد؛ که در این نوشتار بر سر علل سخنی نمی رود. از بعد تصمیم گیری و حل مسئله، چهار مرحله اساسی وجود دارد: یکم، تعریف و تبیین مسئله؛ دوم، تحلیل و درک اسباب و علل؛ سوم، شناسایی راه حل ها و طراحی راه حل نهایی؛ و چهارم، پیاده سازی و اجرا. پس از آن، نوبت بهبود مستمر است. به این صورت که مدام، پسخورد گرفته شود و تغییرات لازم اعمال شود. البته این مطلب، با سعی و خطا تفاوت دارد. یعنی زندگی مداوم سیستم. در این نوشتار چنانکه اول نیز گفته شد، نگارنده در مقام برنامه ریز نیست، بلکه در مقام منتقد و تحلیلگر است. پس به گام اول پرداخته می شود؛ و به ناچار گریزی نیز به گام دوم زده می شود. درک فرار مغزها، به لحاظ جامعه شناسی، یک گونه مهاجرت است. (البته اگر هم نباشد نزدیک ترین موضوع به بحث است). از این رو، در آغاز، مفهوم و ماهیت مهاجرت تشریح می شود تا بر پایه آن، مسئله فرار مغزها نیز، مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد. مهاجرت یکی از پدیده های کلاسیک جمعیت شناسی و مباحث معمول جامعه شناسی است. در فرهنگ بریتانیکا، دو اصطلاح اساسی از نظر مفهومی و دو وجهه اقتصادی نیز از لحاظ تحلیلی دارد.

واژه اول، «به اندازه کافی دور» (significant) است. این مطلب در نگاه اول به فاصله اشاره دارد. البته صرفاً به منزله فاصله جغرافیایی نیست؛ بلکه، تغییرات بافت اجتماعی است. این تغییر، بعضاً منجر به فرهنگ پذیری و تطبیق می شود. واژه دوم، «به اندازه کافی طولانی» (permanent) است. این مورد بر این نکته تاکید دارد که بعد زمانی نیز مطرح است. به این معنی که مهاجر در بطن برهم کنش اجتماعی جامعه جدید وارد می شود. با توجه به دو نکته فوق مهاجرت تعویض چارچوب حیات اجتماعی است. برای همین است که مهاجرت با تبعید، مسافرت و ماموریت تفاوت دارد. به هر روی در مهاجرت بایستی انتقال از یک بافت و فضا به بافت و فضای جدید صورت گیرد. مطلب دیگر این است که، مهاجرت از بعد اقتصادی و هم اجتماعی بر هر دوی مبدا و مقصد اثرگذار است. یعنی همان گونه که معلول شرایط اقتصادی - اجتماعی است، اثر متقابل نیز می گذارد. علم برنامه ریزی اجتماعی سعی در کنترل و بهینه سازی مسئله مهاجرت در راستای منافع محیط برنامه ریزی دارد. البته در جمعیت شناسی، همواره معضلات فراوانی در تعریف مهاجر و مهاجرت وجود دارد. متعاقباً، بررسی و تحلیل آمار مهاجرت ها نیز با دشواری روبه روست. به همین صورت نیز، فرار مغزها یک تعریف دقیق و مشخص ندارد. بنابراین آن ابهام ها در این مورد نیز به چشم می خورد. اما مسئله اساسی آمارها و یا تعریف دقیق نیست بلکه درک باطن و کشف بطن واقعیت است که برای ما اهمیت دارد. باطن امر این است که در مملکت ما ذهنیت رفتن، فکر دل کندن، انگیزه پریدن از شاخ وطن و بر شاخه غریب و بیگانه بر نشستن شکل گرفته است. ما مغز فرار ساخته ایم. کم نیستند کسانی که اگر شرایط فراهم شود؛ اقدام به مهاجرت می کنند. صرف رفتن گروهی تحصیل کرده مسئله ما نیست. برای روشن تر شدن موضوع، نیاز به تکمیل تحلیل مفهومی مهاجرت داریم. عمل مهاجرت دارای دو شرط است. یکم: شرط لازم آن است که انگیزه کافی شکل بگیرد و مبدا نیز دافعه لازم را داشته باشد. مبدا: به این معنا که فرد دارای ماوای اولیه باشد؛ یعنی عضوی از جامعه محسوب شود. از این بابت ماهیت مهاجرت پرندگان با مهاجرت انسان تفاوت دارد. مهاجرت پرندگان جزیی از چارچوب حیات آنها است؛ اما، در مورد انسان ها تعویض چارچوب حیات است. انگیزه: مهاجرت قصدمندی لازم را می طلبد. مهاجر دارای انگیزه کافی و هدف توجیه پذیر باشد. پاشنه آشیل مهاجرت نیز در همین شرط نهفته است. یعنی شکل گیری اراده انسانی برای انجام مهاجرت واضح است که اگر انگیزه شکل نگیرد، مهاجرت منتفی است. حتی اگر مقصدی هم باشد و شرایط نیز فراهم باشد. دوم: شرط کافی این است که مقصد مهاجرپذیر و شرایط محیطی موافق باشد. مقصد: واضح است که هر مهاجرتی دارای مقصد است. جایی که مهاجر در آن مستقر می شود. این مقصد، از نظر مهاجر بایستی دارای ترجیحاتی باشد که مهاجرت را عاقلانه و مقرون به صرفه می سازد. همچنین مقصد نیز باید مهاجرپذیر باشد. یعنی شرایط مهاجرت فراهم باشد. شرایط محیطی: شرایط مادی، فیزیکی و قوانین مبدا و مقصد بایستی به گونه ای باشد که مانع مهاجرت نشوند. فرار مغزها یا مغزهای فراربنابر مطالب فوق، افرادی مهاجرت خواهند کرد که انگیزه لازم در آنها شکل گرفته باشد؛ و شرایط نیز فراهم باشد. بنابراین ما با دو آمار رو


دانلود با لینک مستقیم


فرار مغزها و نظریه کوچ مجازی