حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله معنای هنر با روش‌های گوناگون و از نظر نظام‌های فکری و جهان‌بینی‌های مختلف

اختصاصی از حامی فایل دانلود مقاله معنای هنر با روش‌های گوناگون و از نظر نظام‌های فکری و جهان‌بینی‌های مختلف دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله معنای هنر با روش‌های گوناگون و از نظر نظام‌های فکری و جهان‌بینی‌های مختلف


دانلود مقاله معنای هنر با روش‌های گوناگون و از نظر نظام‌های فکری و جهان‌بینی‌های مختلف

معنای هنر و تعریف آن با روش‌های گوناگون و از نظر نظام‌های فکری و جهان‌بینی‌های مختلف مورد پژوهش و بررسی واقع شده و مطالب زیادی در این زمینه موجود است. فلاسفه، زیبائی شناسان، مورخین، باستان شناسان، مردم شناسان و بالاخره ناقدین هنر نیز به نوبه خود هر یک از منظر خاص خود موضوع را بررسی کرده و سعی کرده‌اند راه به جائی ببرند. اما تاکنون یک تعریف واحد و مقبول همگان ارائه نشده است. بلکه برخلاف تصور، مسأله آنقدر گسترده و پیچیده است که پژوهشگر به یاد این دو بیتی خیام می‌افتد که :

آنانکه محط فضل و آداب شدند           در جمع کمال شمع اصحاب شدند

ره زین شب تاریک نبردند برون          گفتند فسانه‌ای و در خواب شدند

علاوه بر اختلاف روش‌ها، اختلاف مشرب‌ها و روحیات، اختلاف جهان‌بینی‌ها و مرام‌ها نیز مزید بر علت شده، و به اختلافات دامن زده است. در صورتی که هنر یک مقولة علمی و یا تجربی نیست که بتوان مستقل از ذهنیت‌ها و روحیات و حتی اهداف و آرمان‌های فردی و اجتماعی به آن پرداخت و یا آن را تعریف کرد. اگر در علوم محض و علوم تجربی بتوان تا حدودی ـ و تاکید می‌کنم تا حدودی ـ شاهد و مشهود را از یکدیگر جدا کرد، در مورد هنر به هیچ روی نمی‌توان «تماشاگر» و «بازیگر» یا «ناظر» و «منظر» را از یکدیگر جدا کرد. در امور هنری، ناظر، منظر و منظور چنان با یکدیگر آمیخته‌اند که نه تنها جدا کردنشان از یکدیگر دشوار است، بلکه در آمیختگی این سه عنصر شناخت چنان عمیق است که منجر به پیدایش نظریات کاملاً متفاوت در تعریف هنر شده. در حالی که هیچ یک از این نظریات را نمی‌توان کامل و بی‌عیب و نقص دانست. تعدادی از این تعاریف به شرح زیر است:

- استعداد تجسم آزادانه بخشیدن به افکار

- انتقال احساسات و عواطف

- گریز از هیولی (بی‌شکلی ماده خالص ـ فلاسفة یونان) یا جبران خلاء و تنگی فضای عالم خاکی

- کوششی برای خلق زیبایی یا‌ آفرینش صور لذتبخش

- عاطفه‌ای که صورت خوب از آن حاصل شود

- بیان و خلق

- روزنه‌ای به ماوراء یا کوششی برای اتصال به منشاء وجود

- انجام کاری برحسب قواعد یا به دست آوردن نتیجه از طریق استعدادهای طبیعی

- درک بی شائبه از جهان و...

شامل 37 صفحه فایل word قابل ویرایش


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله معنای هنر با روش‌های گوناگون و از نظر نظام‌های فکری و جهان‌بینی‌های مختلف

معنای واقعی هنر و هنرمند

اختصاصی از حامی فایل معنای واقعی هنر و هنرمند دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

معنای واقعی هنر و هنرمند


دانلود جزوه معنای واقعی هنر و هنرمند

با گذر از مکتب ها و سبک های  فکری فرهنگی و با همة تعاریفی که متفکران و فیلسوفان از هنر و عوالم هنری کرده اند: هنر، شاید به دلیل بازگشت اش به حس انسانی و شاید به خاطر تکیه اش بر شهود و مکاشفه کارآیی بسیار در انتقال تجربه های درونی و باطنی زندگی آدمی دارد و خبر از رهایی می آورد که قفل آنها با هیچ کلید دیگری گشودنی نیست. هنر مسیری در زندگی آدمی می گشاید که با پای چوبی خردورزی و منطق استدلالی نمی توان از آن گذشت. آفرینش هنری در زندگی معنوی آدمی ارجی والا دارد و از این جنبه، برتر و قدرتمندتر از علم منطق فلسفه و اخلاق جلوه می کند.

و فلسوف و فلسفه چه حق دارد که از امری والاتر از خود سخن گوید. آیا فیلسوف همان نیست که در زندان فلسفه، در همان غاری بسر می برد که افلاطون ما را از ظلمت آن
می ترساند؟

جایی که از حقیقت جز در پیکره سایه هایی بر دیوار نمی توان با خبر شد؟ آیا هنرمند آن زندانی رها شدة آن غار نیست که به یاری شهود هنری با نور حقیقی جهان آشنا شده است و برای دیگران خبر از حقیقت آورده، پس چرا باید وقت خود را با خواندن بحث و جدل در مورد انواع فلسفه هایی بپردازیم که در آستانة کشف حقیقت متوقف شده اند؟

هنرمندان به اعتباری هرگز به دنبال فلسفه نیستند، آنها تنها سعی می کنند که در تکنیک کار خویش مهارت بیشتری کسب کنند، ولیکن آنچه در تکنیک و قالب کار هنری آنها به مثابه محتوا اظهار می شود چیست اگر فلسفه نیست؟

معمول است که انسان را به دو ساحت مجزا و مستقل از یکدیگر تقسیم می کنند عقل و احساس. آنگاه عقل را متعلق به ساحت عقل می دانند و هنر را متعلق به ساحت احساس و نسبت و رابطه عقل و احساس را مغفول باقی می گذارند. ساحت عمل و ساحت نظر را از یکدیگر مجزا کرده اند ومیان آن دو را چنان شکاف عظیمی انداخته اند که هرگز پر نمی شود، حال آنکه نظر و عمل انسان در اصل و منشأ  کند و گرنه هیچ عملی را نمی توان منتسب به کسی دانست.

از منطق نمی توان انتظار داشت که امور از یکدیگر انتزاع نکند و اعتبارات مختلف را برای واقعیت قائل نشود. خطای کار از آنجا آغاز می شود که برای این اعتبارات و انتزاعات مستقل از یکدیگر ، قائل به اصالت و حقیقت شویم... این خطاست که به ‌منطقی منتهی می شود و علم و حکمت و فلسفه و سیاست و دین، یعنی مظاهر مختلف حقیقت واحد، به مثابه حقیقتی مستقل از یکدیگر اعتبار می شوند و اشتراک و اتفاقشان در اصل و منشأ مورد غفلت قرار می گیرد. خطایی نیست اگر عقل ظاهر به انتزاع ماهیت از وجود بسنده کند، اگر چه در نفس الامر ، وجود و ماهیت عین یکدیگراند و لکن خطا آنجاست که برای این اعتبار ذهن محض به اشتباه، اصالتی در وجود قائل شویم وفراموش کنیم که اصلاً وجود و ماهیت دو اصطلاح مربوط به منطق و فلسفه هستند و در نفس الامر چیزی به اسم ماهیت و مستقل از وجود، موجود نیست.

اشتباهی که بسیار غریب می نماید اما مالاسف رخ داده است، این است که بشر برای اعتبارات ذهن خویش ، در واقعیت خارج، حقایقی مستقل از یکدیگر قائل شده است، با غفلت کامل از این امر که این اعتبارات ذهنی و منطقی هستند و عالم با همة تحولات و تغییرات و تبدیلات خویش،‌دارای حقیقت ثابت و واحد هستند وهمین حقیقت است که در دین ظهوری تمام و کمال دارد و در علم و در فلسفه و حکمت و هنر نیز به انحای مختلف ظهور یافته است. پس دین جامع همة مراتب و مظاهر دیگر حقیقت است و رابطة آن با علوم و معارف و هنر نه عرضی، که طولی است.

نوع فایل : Word

تعداد صفحه : 82

حجم :342Kb


دانلود با لینک مستقیم


معنای واقعی هنر و هنرمند

دانلود پایان نامه رشته حقوق با موضوع معنای قانون اساسی در مفهوم عام

اختصاصی از حامی فایل دانلود پایان نامه رشته حقوق با موضوع معنای قانون اساسی در مفهوم عام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود پایان نامه رشته حقوق با موضوع معنای قانون اساسی در مفهوم عام


دانلود پایان نامه رشته حقوق با موضوع معنای قانون اساسی در مفهوم عام

 

 

 

 

 

 

 

 

در این پست می توانید متن کامل این پایان نامه را  با فرمت ورد word دانلود نمائید:

 

مفهوم

قانون اساسی در مفهوم عام به کلیه قواعد و مقررات عرفی و مدون یا پراکنده ای گفته می شود که مربوط به قدرت و اجرای آن است. بنابراین اصول و موازین حاکم بر روابط سیاسی افراد در ارتباط با دولت و نهادهای سیاسی کشور و شیوه تنظیم آنها همچنین کیفیت توزیع قدرت میان فرمانروایان و فرمانبران از زمره قواعد قانون اساسی است. با این برداشت هیچ جامعه کشوری یا دولت-کشوری نمیتوان یافت که فاقد قانون اساسی باشد. در گذشته ها این مفهوم یا به صورت مقررات موضوعه پراکنده یا مدون یا عرفی یا مخلوطی از انواع آن در جوامع بزرگی مانند مصر قدیم و ایران باستان و یونان باستان و رم و چین وجود داشته است. لکن از قرن 18 شکل جدیدی یافته و به صورت سندی در آمده است که اساسی ترین قواعد و مقررات و اصول حاکم را در خود گرد آورده است.
دلایل ظهور

قوانین اساسی در موارد زیر پای به عرصه هستی نهاده اند:         

تحول تدریجی جوامع

به دنبال تحول تدریجی جوامع و آمادگی ذهنی فرمانروایان و شهروندان. به بیان دیگر در این صورت فرمانروایان روشن بین به منظور حفظ و تداوم موقعیت و مقام خود با اعطای شماری از حقوق به شهروندان از راه صدور منشور و فرمان به نوعی قانون اساسی تن در داده اند. پادشاه بریتانیا ( انگلستان) در سال 1215م با صدور منشور کبیر اولین قانون اساسی را زیر فشار شرایط اجتماعی و سیاسی پایه گذاری کرد.

ایجاد کشورهای جدید

پس از اینکه مستعمرات به استقلال و حاکمیت رسیدند خود موقعیت دیگری بود برای تصویب قوانین اساسی که هم ساختارهای سیاسی جامعه جدید را تدارک می دید و هم سند استقلال و حاکمیت این کشورها تلقی می گردید. مانند: کشورهای یوگسلاوی و چکسلواکی بعد از جنگ اول جهانی (1914- 1918)
  حوادث دگرگون کننده

حوادث دگرگون کننده مانند انقلاب ها و کودتاها و جنگ های داخلی که منجر به سقوط رژیم موجود و استقرار رژیم جدید می گردد. مانند قانون اساسی 1285 و 1286 ایران پس از انقلاب مشروطیت و قانون اساسی جمهوری اسلامی در سال 1358 از این گونه موارد به شمار می روند.    

انواع قانون اساسی

قانون اساسی از دیدگاه های مختلف تقسیم می شود:       

قانون اساسی عرفی و قانون اساسی موضوعه

قانون اساسی عرفی نیز مانند قانون اساسی موضوعه مربوط به انتقال و اجرای قدرت و ساختار سیاسی هر کشوراست که در اثر تحولات تدریجی به وجود آورده است. قانون اساسی عرفی مجموعه ای از اعلامیه ها، منشورها و مصوبات مجلس قانونگذاری است مانند قانون اساسی بریتانیا. اما قانون اساسی موضوعه توسط ارکان های مؤسس ( مجلس مؤسسان، آراء مردم یا سایر دستگاه هایی که برای این منظور به وجود می آیند) در یک یا چند متن تهیه و به تصویب می رسد. مثل قانون اساسی سوئیس.

قانون اساسی سخت (انعطاف ناپذیر) و قانون اساسی نرم (انعطاف پذیر(

قانون اساسی سخت و نرم را از جهت نحوه تجدید نظر (بازنگری) به این نام می خوانند. زیرا قانون اساسی نرم را مانند قانون اساسی عادی از طریق مجالس مقننه با همان تشریفات قانونگذاری تجدید نظر قرار می دهند. اما قانون اساسی سخت را توسط مجلس ویژه ( مجلس مؤسسان، مجلس خبرگان) یا به وسیله آراء مردم (همه پرسی) یا مخلوطی از شیوه های مختلف انجام می پذیرد.          

قانون اساسی یکدست و قانون اساسی مختلط

در قانون اساسی یکدست کلیه اصول آن دارای ارزش مساوی باشد اما در قانون اساسی مختلط از لحاظ قابلیت تجدید نظر اصول با هم تفاوت دارند.    

قانون اساسی از لحاظ منشا شکل گیری

که این قسم خود به 3 نوع دیگر تقسیم می شود:

  1. قانون اساسی اقتداری: قانون اساسی است که از سوی زمامدار بلا منازعی به عنوان امتیاز به مردم داده شود، مانند قانون اساسی لوئی هجدهم فرانسه
  2. قانون اساسی نیمه اقتداری: گاهی شکل گیری قانون اساسی به وسیله حاکم مطلق ولی با همکاری یک یا دو مجلس انجام می گیرد مانند: قانون اساسی زمان مشروطیت ایران که مظفر الدین شاه قاجار آن را با همکاری عده ای از رجال مذهبی و سیاسی صادر کرد.
  3. قانون اساسی مردم سالار: این نوع قانون اساسی که در نتیجه نهضت ها و انقلاب ها به وجود می آید، از طریق مردم یا نمایندگان آنها تصویب می شود.

ارزش های قانون اساسی

آیا می توان ادعا کرد که قانون اساسی دارای ارزش چندانی نیست زیرا :

  • الف: شیوه حکومت ها در کشورهای جهان آن نیست که در قانون اساسی آنها آمده است .
  • ب: اصول و قواعدی که در یک قانون اساسی هست، در قانون اساسی دیگر نیست، پس هر قانون اساسی نسبت به پاره ای اصول ناقص و ناتمام است.
  • ج: بسیاری از قوانین اساسی مورد تجاوز و بی حرمتی قرار می گیرند.

بی اعتبار دانستن قانون اساسی در حکم انکار ارزش قانون است و چنان است که کسی بگوید قانون برای اشخاص درستکار و امین لازم نیست و برای مجرمان مصمم بیهوده و بی جا است. اما هستند اشخاصی که نه امین اند و نه بزهکار و قانون مانعی است که اگر نباشد به هر ناروایی رو می آورند. با داشتن قانون اساسی است که تجاوز از آن، علل و جهات و مقصود از تجاوز، زیان های حاصل از آن، تشخیص مسئول و تا حدی اوضاع سیاسی و چگونگی اداره امور حکومت آشکار می گردد. و اگر مقامی و مرجعی هست که تجاوز کنندگان به حریم قانون اساسی را مورد پیگرد قرار دهد، معلوم خواهد شد قدرت سیاسی با کیست.

قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران_ تدوین و تصویب 1358      

مقدمات تدوین

فکر تدوین قانون اساسی قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، به هنگام اقامت امام خمینی در پاریس به وجود آمد و پیش نویس اولیه آن در همان جا تهیه گردید و پس از آن مورد بررسی های متعدد قرار گرفت. امام خمینی (ره) در ابتدای ورود به ایران در سخنرانی بهشت زهرا به مردم وعده تشکیل مجلس مؤسسان را داد برای این کار در 15 بهمن ماه امام، مهندس مهدی بازرگان را با پیشنهاد شورای انقلاب و بررسی سوابق و اموال وی به عنوان مامور تشکیل دولت موقت تعیین کردند تا اقدامات زیر را انجام دهد:

  1. اداره امور کشور
  2. انجام رفراندوم (رجوع به آرای عمومی) درباره دانستن نظر مردم نسبت به انتخاب نظام جمهوری اسلامی
  3. تشکیل مجلس مؤسسان منتخب ملت جهت تصویب قانون اساسی جدید
  4. انتخاب نمایندگان ملت طبق قانون اساسی جدید

پس ازآغاز دولت موقت با تصویب هیئت دولت، شورای عالی طرح های انقلاب در تاریخ 8/1/58 تاسیس شد و اساسنامه آن به تصویب رسید. این اساسنامه یکی از وظایف شورا را تهیه طرح قانون اساسی بر مبنای ضوابط اسلامی و اصل آزادی مقرر نمود. حال باید برای چگونگی بررسی و تصویب نهایی قانون اساسی برنامه ریزی می شد. بر این اساس اعضای دولت موقت و شورای انقلاب با حضور امام خمینی (ره) جلسه ای تشکیل دادند تا آن را بررسی نمایند. با تصویب اکثریت و موافقت امام مقرر شد که مجلسی به نام مجلس بررسی قانون اساسی تشکیل شود. و طرح های پیشنهادی قانون اساسی بعد از بررسی به همه پرسی گذاشته شود. پس از آن لایحه قانونی انتخابات در تاریخ 16/4/58 به تصویب شورای انقلاب رسید. که به موجب ماده یک لایحه مذکور مجلس بررسی نهایی قانون اساسی ایران به منظور اظهار نظر نهایی در متن قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در تهران تشکیل می گردد. همچنین به موجب ماده دو لایحه فوق عده اعضای مجلس را با احتساب نمایندگان اقلیت های مذهبی ( زرتشتی، کلیمی، مسیحی و…) 73 نفر اعلام شد. تا با رعایت جمعیت و ضوابط جغرافیایی استان ها ( بر مبنای هر پانصد هزار نفر یک نماینده) انتخاب شوند. بدین ترتیب روز 29/4/58 اعضای مذکور به عنوان نماینده مردم انتخاب شدند. و مجلس بررسی نهایی قانون اساسی با پیام امام خمینی(ره) آغاز به کار کرد.

 

(ممکن است هنگام انتقال از فایل ورد به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)

متن کامل را می توانید دانلود نمائید

چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)

ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه

همراه با تمام ضمائم (پیوست ها) با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند

موجود است


دانلود با لینک مستقیم


دانلود پایان نامه رشته حقوق با موضوع معنای قانون اساسی در مفهوم عام

دانلود پروژه رشته حقوق با موضوع معنای لغوی و اصطلاحی کلمه وکیل

اختصاصی از حامی فایل دانلود پروژه رشته حقوق با موضوع معنای لغوی و اصطلاحی کلمه وکیل دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود پروژه رشته حقوق با موضوع معنای لغوی و اصطلاحی کلمه وکیل


دانلود پروژه رشته حقوق با موضوع معنای لغوی و اصطلاحی کلمه وکیل

در این پست می توانید متن کامل پروژه رشته حقوق با موضوع معنای لغوی و اصطلاحی کلمه وکیل را  با فرمت ورد word دانلود نمائید:

 

تعریف وکالت و وکیل

معنای لغوی و اصطلاحی کلمه وکیل

          1.درقرآن  

          کلمه وکیل در آیه 167 ازسوره آل عمران در قرآن مجید ذکر شده و مقام  وکالت را تقریبا در ردیف مقام بزرگ روحانی و معنوی قرار داده است. در کلمه و لغت عرب امروزه از کلمه وکیل استفاده نمیشود ودر تمام جزیره عرب و شمال افریقابه جای وکیل کلمه محامی را به کار میبرند.

        2.درفرانسه 

در فرانسه از کلمه آوکا که به معنی کمک و یاری مظلوم است استفاده میشود.

        3.در انگلیس

       لغات متعددی برای کلمه وکیل وضع شده است ولی واژه مصطلح  لایر       معنی حقوقدان میباشد.وکلا در این کشور به دو دسته سولیسترها و باریسترها تقسیم میشوند.  (lawye r)                  

     4.درآلمان

وکیل در المان تحت عنوان     (rechtsanwalt)  وبه معنی نماینده حق می نامند.

         5.در ایران

       وکالت به کسر و فتح اول مصدر از ریشه ثلاثی وکل بر وزن ضرب است. معنی لغوی آن وا گذاشتن و سپردن کار به دیگری از قبل خود و معنی اصطلاحی آن قائم مقام ساختن و ماذون نمودن غیر کفایت و اعتماد کردن به اوست.

پس موکل کسی است که کاری را به دیگری وا می گذارد و به وی اعتماد و کفایت

میکند و وکیل کسی است که کار را به او میسپارند در نتیجه وکالت وکیل قائم مقام

موکل شده و در موردی که وکالت دارد به جای موکل متعلق وکالت را انجام میدهد و برای تحقق وکالت وکیل باید آن را قبول کند.

 

           تعریف وکیل از نظر سیسرون

     یکی از حکما  خطبای معروف روم در کتاب خود وکیل را این طور تعریف میکند :

((وکیل مرد صالح و درستی است که دارای اطلاعات قضایی بوده و بتواند با سلاست و جزالت بیان  قضایا را بیان نموده و در سایه مشاوره و تنظیم لوایح کتبی و اظهارات خود حقوق مراجعت کنندگان را حفظ و یا آن که راسا” دعاوی طرفین را خود شخصا” رسیدگی نموده مانند یک نفر قاضی آنها را قطع و فصل نماید)).

       در عرف عامه وکیل مفهوم دیگری دا شته و بعضی وکیل را مدافع حقوق ایتام و بیوه زنان دانسته و برخی دیگر میگویند در سایه توجه و مساعی وی بدبختان و مظلومین و محرومین از مال و جان  به حق خود رسیده و از شر و صدمه غاصبین و متجاوزین به حق مصون و نگهداری میشوند.

       ولتر فیلسوف فرانسوی میگوید :

       ((بهترین مقام ددر عالم شغل وکالت است و کمال مطلوب من در دنیا این است که وکیل بوده باشم )).

 

       ا                      نگاهی به دوران قدیم            

            اصل و منشا شغل وکالت و مدافع حق به هیچ وجه ملا زمه با    پیدایش سازمان قضایی نداشته و از موقعی که بشر منافع خود را تشخیص داد هر گاه اصکاک و تصادمی  نسبت به آن مشاهده  نمود یا خود مقدم به دفاع  و دفع شر از خود شده یا مباشرت  آن را نیابتا”  به اشخاص مجرب و با صلاحیت دیگر واگذار کرده است پس اصل مسلم اینست که حق دفاع از حقوق مسلمه و مختصه بشر بوده و در سایه تمدن و تکامل اصول و قوانین برای آن وضع شده است.(1)

        در یونان قدیم پریکلس اول شخصی بود که در مجمع وکلا در آتن با اطلاعات وسیع خود از حقوق اشخاص دفاع نمود و افراد برای دفاع از جان و مال خود خطبا و دانشمندانی انتخاب میکردند که در این صنعت تخصص کامل داشته باشد.

تاریخ نشان میدهدکه هزاران سال پیش وکیل مدافع و خدمت وکالت در اداره و تمشیت امور اجتماعی نمایان است. به این ترتیب آنچه تردید ناپذیر است حمایت و پشتیبانی از ناتوان و دفاع از ستمدیدگان پا به پای داوری و قضا در عرصه اجتماعی نمودار گردیده و وکلا در طول تاریخ ممتد بشر در تاریکیهای جامه استبدادی از حقوق افراد دفاع می کردند و اجرای عدالت و قانون را خواستار میشدند. وکلا همواره حامل رسالت و ماموریت پر اهمیتی بوده و به سبب وظیفهای که بر عهده میگیرند در طریق اجرای امور نهایت صمیمیت و جدیت را به کار میبندندو در راه حظ حقوق موکل و رعایت صرفه و صلاح وی میکوشند.

       قانون

       از همان وقت که مالکیت خصوصی ازدواج و حکومت پیدا شد قانون نیز همراه آن بود نخستین مرحله از مراحل تکامل آن بوده است که هر کسی خود انتقام میگرفته است. اصل انتقام در تمام طول تاریخ حقوق و قانون وجود داشته و اثر آن در قانون قصاص حقوق روم و در قانون حمورابی دیده میشود و میتوان تایر آن را درضمن قانونهای جزایی که امروز در کشورهای مختلف مورد اجرااست مشاهده کرد.(2)

          گام دوم که به طرف قانون و مدنیت برداشته شد آن بود که جریمه را جانشین انتقام ساختند و سومین گام برای تکامل حقوق وقانون ایجاد محاکمی بوده است که در آن روسا و کاهنان و پیر مردان پهلوی یکدیگر مینشستند و در اختلافات میان مردم قضاوت میکردند و گام چهارمی که قانون در تکامل خود برداشته روزی بوده است که دولت خود متعهد شده است که از تجاوز جلوگیری کند ومتجاوز را کیفر دهد.

مجله کانون وکلا شماره اول 1327 تهران

  1. تاریخ تمدن ویل دورانت مشرق زمین گاهواره تمدن ویل دورانت ج 1 ص 35

وکالت در دوران قدیم

       سومر

       مجالس داوری و محاکمه در معابد تشکیل می شد و داوران معمولا” کاهنان معابد بودند ولی برای دادگاههای عالیتر قاضیان متخصص بر گزیده می شدند در قانون سومر بهترین چیزی که مشاهده میشود این است که حتی المقدر مردم از مراجعه به محکمه خودداری کنند. در قانون سومری از روابط بازرگانی و ارتباطات جنسی سخنی رفته است:برای وام گرفتن شرایطی در نظر گرفته شده است ترتیب قرار داد بستنوعقود مختلف و خریدو فروش و قبول فرزند و وصیت را معین نموده است اور- انگور قانون نامه خود را به نام شمس , خدای بزرگ, بین مردم منتشر ساخت.اما در زمینه آیین داوری و حضور وکیل دافع در محاکم یکی از سومر شناسان بزرگ معاصر ساموئل کریمر استاد دانشگاه فیلا دلفیلا که مدت 26 سال مشغول بر روی الواح سومری بوده در کتاب خود فصلی را به عنوان عدالت محاکمه مطرح نموده که در آن قتلی را شرح میدهد که در محاکمه وکیل مداع شرکت داشته و ظاهرا” نخستین وکالت دفاعی در یک دادگاه قانونی است. اینک عین آن را درد اینجا می آوریم:

       در حدود سال 1850 پیش از میلاد قتلی در سرزمیت سومر رخ داد که جریان واقعه از این قرار بود : سه تن یکی باغبان و دیگری آرایشگر و سومی شغلش بر ما معلوم نیست شخصی را بنام لو-اینانا (از کار کنان معبد)به قتل رساندند قاتلین جریان قتل را به همسر مقتول اطلاع دادند همسر مقتول راز این جنایت را مکتوب داشت و مقامات مسئول را در جریان نگذاشت. خبر جنایت به عرض پادشاه رسید وی موضوع را به مجمع همشهریها در نیپور احاله نمود (این مجمع در حکم دادگاهی بود که به دعاوی رسیدگی می کرد در دادگاه نه نفر مامور تعقیب متهمان گشتند. نظر این عده چنین بود که نه فقط مرتکبان اصلی جرم بایستی تعقیب شوند بلکه همسر مقتول نیز به عنوان شریک جرم بایستی تعیب شود. علت تعقیب همسر مقتول را سکوت وی در مورد جرم میدانستند. دفاع از همسر مقتول را دو نفر از وکلا بر عهده گرفتند. وکلای مدافع اعلام داشتند که زن به هیچ وجه در قتل شوهرش دخالت نداشته و از این رو نباید مجازات گردد. اعضای مجمع نظر وکلای مدافع را پذیرفتند زیرا مقتول نفقه همسر خود  را نمی پرداخته و سکوت زن ناشی از بی مهری به مرد بوده است. محکمه پس از شور چنین رای داد :

       ((کیفر جنایت متوجه مباشرین جرم و مجازات آن اعدام است اما زوجه مقتول از اتهامات مبرا می باشد.))(1)

       مصر

      شاهان و اشراف شهرستانها با استفاده از منشیهایی نظم و تسلط قانون را در مملکت محفوظ نگاه میداشتند از زمان سلسله پنجم برای مالکیت خصوصی و تقسیم ارث قوانین مفصل و دقیقی وجود داشت. قدیمی ترین سند قانونی جهان که اکنون در موزه بریتا نیا نگهداری می شود اظهار نامه ایست که در باره قضیه ای از قضایای پیچیده ارث به محکمه تسلیم شده است قضاوت از طرفین دعوی می خو استند که استدلال آنها به صورت تطق و خطابه نباشد بلکه طرفین هر چه را می خواهند بگویند بصورت کتبی به محکمه تقدیم کنند جزای سوگند دروغ کشتن بوده است. مصریان محاکم منظمی به درجات مختلف داشتند که از محکمه محلی شهرستانها آغاز می شد و بهمحاکم عالی ممفیسی یا طیوه یا طیوه یا عین شمس پایان می یا فت فرعون شخصا” عنوان دیوان عالی کشور را داشته است.

    بابل

      بابل از لحاظ تاریخ و نژاد مردم آن , نتیجه آمیختن اکدیان و سومریان با یکدیگر به شمار میرود و در ابتدای پیروزی اکد ها در جنگ میان آن دو قوم بابل به عنوان پایتخت قرار داده شد و حمورابی مدت چهل و سه سال بر آن حکومت نمود و با قانون نامه بزرگ تاریخی خویش نظم و آیینی را در آن سرزمین بر قرار ساخت.(2)

قانون نامه حمورابی بر روی ستونی از سنگ دیوریت به صورت زیبایی نوشته شده است. درسال 1902 از میان کاوشهای باستان شناسی شوش به دست آمد. چنانکه معلوم است آن را به عنوان غنیمت جنگی در سالهای گذشته از بابل به ایلام انتقال داده اند در این قانون نامه عالی ترین و آزاد منشانه ترین قانونها با سخت ترین کیفرها در کنار یکدیگر قرار داده شده است. قانون جان در برابر جان و داوری با روش آزمایش با قانونی که از سختی و استبداد مرد نسبت به همسرش جلوگیری می کند در کنار هم قرار داده است بطور کلی 285 ماده قانونی در این قانون نامه ذکر گردیده است تحت عنوان حقوق متعلق به اموال منقول و غیر منقول, تجارت, صناعت, خانواده, آزارهای بدنی و کار بیان گردیده است از زمان حمورابی به بعد محکمه های غیردینی (غیر از معابد) تشکیل شد که تنها در مقابل دو لت مسئول بود.

حسینقلی کاتبی , وکالت ,چاپ تهران

  1. تاریخ تمدن ویل دورانت , ج1, صص260 – 261

مجازات در ابتدای کار مبتنی بر قصاص به مثل بود ولی رفته رفته جای خود را به غرامت مالی داد. مطابق قانون میراث مرد به همسرش نمی رسیدو وی در آن حقی نداشت. از اسناد و مدارکی که بدست آمده بر نمی آید که وکیل مدافع در بابل وجود داشته باشد. کاهنان به عنوان سر دفتری کار می کردند ومنشیهای مزدوری بودند که برای هر کس که می خواست, از شعر و غزل گرفته تا وصیت نامه همه چیز را می نوشتند هر کس مرافعه ای داشت خود به طرح دعوی در محکمه می پرداخت. دردر بابل یک محکمه استینافی که داوران شاهی در آن قضاوت می کردند وجود داشت در سطر های اول قانون نامه چنین آمده است(( اگر شخصی دیگری را متهم به گناهی کند که کیفر آن مرگ است و از عهده اثبات آن بر نیاید خود وی محکوم به مرگ خواهد شد.))

     آشور

      ساکنان آشور مخلوطی از سامیان سرزمین بابل و قبایل غیر سامی باختری و کوهنشینان کرد قفقاز بودند.(1)

        مردم آشور بر این باور بودند که رئیس مملکت خدایی به نام آشور است و هر قانون از مشیت الهی سرچشمه می گیرد. کیفرهای قانونی درجات مختلف داشت از قبیل نمایش دادن شخص گناهکار در میان مردم, واداشتن گناهکار به کارهای سخت و شلاق زدن از بیست ضربه تا صد ضربه یا اینکه پای گناهکار را می بستند و به آب  می انداختند و سرنوشت  وی را به دست آب می سپردند.

(ممکن است هنگام انتقال از فایل ورد به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)

متن کامل را می توانید دانلود نمائید

چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)

ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه

همراه با تمام ضمائم (پیوست ها) با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند

موجود است

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود پروژه رشته حقوق با موضوع معنای لغوی و اصطلاحی کلمه وکیل

تحقیق در مورد معنای واقعی هنر و هنرمند

اختصاصی از حامی فایل تحقیق در مورد معنای واقعی هنر و هنرمند دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد معنای واقعی هنر و هنرمند


تحقیق  در مورد معنای واقعی هنر و هنرمند

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)


تعداد صفحه:83

فهرست مطالب

ندارد

-

 

 

 

معنای واقعی هنر و هنرمند
اول دفتر بنام ایزد دانا

 

عاشق ورنه و نظر بازم و می گویم فاش

تا بدانی که به چندین هنر آراسته ام

عوام عیب ام کنند که عاشقی همه عم

کدام عیب که سعدی همین هنر دارد

 

با گذر از مکتب ها و سبک های  فکری فرهنگی و با همة تعاریفی که متفکران و فیلسوفان از هنر و عوالم هنری کرده اند: هنر، شاید به دلیل بازگشت اش به حس انسانی و شاید به خاطر تکیه اش بر شهود و مکاشفه کارآیی بسیار در انتقال تجربه های درونی و باطنی زندگی آدمی دارد و خبر از رهایی می آورد که قفل آنها با هیچ کلید دیگری گشودنی نیست. هنر مسیری در زندگی آدمی می گشاید که با پای چوبی خردورزی و منطق استدلالی نمی توان از آن گذشت. آفرینش هنری در زندگی معنوی آدمی ارجی والا دارد و از این جنبه، برتر و قدرتمندتر از علم منطق فلسفه و اخلاق جلوه می کند.

و فلسوف و فلسفه چه حق دارد که از امری والاتر از خود سخن گوید. آیا فیلسوف همان نیست که در زندان فلسفه، در همان غاری بسر می برد که افلاطون ما را از ظلمت آن
می ترساند؟

جایی که از حقیقت جز در پیکره سایه هایی بر دیوار نمی توان با خبر شد؟ آیا هنرمند آن زندانی رها شدة آن غار نیست که به یاری شهود هنری با نور حقیقی جهان آشنا شده است و برای دیگران خبر از حقیقت آورده، پس چرا باید وقت خود را با خواندن بحث و جدل در مورد انواع فلسفه هایی بپردازیم که در آستانة کشف حقیقت متوقف شده اند؟

هنرمندان به اعتباری هرگز به دنبال فلسفه نیستند، آنها تنها سعی می کنند که در تکنیک کار خویش مهارت بیشتری کسب کنند، ولیکن آنچه در تکنیک و قالب کار هنری آنها به مثابه محتوا اظهار می شود چیست اگر فلسفه نیست؟

معمول است که انسان را به دو ساحت مجزا و مستقل از یکدیگر تقسیم می کنند عقل و احساس. آنگاه عقل را متعلق به ساحت عقل می دانند و هنر را متعلق به ساحت احساس و نسبت و رابطه عقل و احساس را مغفول باقی می گذارند. ساحت عمل و ساحت نظر را از یکدیگر مجزا کرده اند ومیان آن دو را چنان شکاف عظیمی انداخته اند که هرگز پر نمی شود، حال آنکه نظر و عمل انسان در اصل و منشأ  کند و گرنه هیچ عملی را نمی توان منتسب به کسی دانست.

از منطق نمی توان انتظار داشت که امور از یکدیگر انتزاع نکند و اعتبارات مختلف را برای واقعیت قائل نشود. خطای کار از آنجا آغاز می شود که برای این اعتبارات و انتزاعات مستقل از یکدیگر ، قائل به اصالت و حقیقت شویم... این خطاست که به ‌منطقی منتهی می شود و علم و حکمت و فلسفه و سیاست و دین، یعنی مظاهر مختلف حقیقت واحد، به مثابه حقیقتی مستقل از یکدیگر اعتبار می شوند و اشتراک و اتفاقشان در اصل و منشأ مورد غفلت قرار می گیرد. خطایی نیست اگر عقل ظاهر به انتزاع ماهیت از وجود بسنده کند، اگر چه در نفس الامر ، وجود و ماهیت عین یکدیگراند و لکن خطا آنجاست که برای این اعتبار ذهن محض به اشتباه، اصالتی در وجود قائل شویم وفراموش کنیم که اصلاً وجود و ماهیت دو اصطلاح مربوط به منطق و فلسفه هستند و در نفس الامر چیزی به اسم ماهیت و مستقل از وجود، موجود نیست.

اشتباهی که بسیار غریب می نماید اما مالاسف رخ داده است، این است که بشر برای اعتبارات ذهن خویش ، در واقعیت خارج، حقایقی مستقل از یکدیگر قائل شده است، با غفلت کامل از این امر که این اعتبارات ذهنی و منطقی هستند و عالم با همة تحولات و تغییرات و تبدیلات خویش،‌دارای حقیقت ثابت و واحد هستند وهمین حقیقت است که در دین ظهوری تمام و کمال دارد و در علم و در فلسفه و حکمت و هنر نیز به انحای مختلف ظهور یافته است. پس دین جامع همة مراتب و مظاهر دیگر حقیقت است و رابطة آن با علوم و معارف و هنر نه عرضی، که طولی است.

علامة شهید استاد مطهری هنر را نوعی حکمت ذوقی دانسته است و این سخن دربارة هنر لااقل از حیث محتوا عین حقیقت است. پس بار دگر بپرسیم که آنچه توسط تکنیک و در قالب کار هنری به مثابه مضمون و محتوا بیان می شود چیست اگر فلسفه و معرفت نیست.

می خورد که عاشقی نه به کسب است و اختیار

این موهبت رسید ز میراث فطرت ام

هنرمند پیش از آنکه هنرمند باشد. انسان است. آدمی در هر مرتبه از وجود که باشد در نسبت با زمان و مکان باقی بنابر تجلی وجود در  سکنی می گزیند و به آن دل می بندد از اینجا وجهة نظر و نحوة دید و جهت دیدار او بنابر سکنی گزینی و جلوه گری وجود از افق زمان و مکان  خاص پیدا می کند بدین معنی وجهة نظر او گاهی صورت ملکی وگاهی صورت ملکوتی به خود می گیرد و همین معنا است که در نگاه هنرمندان بیش از دیگران این عوالم راظاهر می کند.

هنرمندان هر عصری عالمی را  می کنند که در آن حضور دارند. این عالم صرف عالم محسوسات و متعلقات عالم محسوس نیست، بلکه عالمی کلی است که هنرمند خویش را در برابر آن حاضر می بیند وندای باطنی آن را در اثر هنری خویش منعکس می سازد. [ ساحت خیال و تخیل ابداعی هنرمند که ریشه در عالم خاک دارد مجلای کاملی برای تجلی] از این جا هر بار در برابر تجلیات.

عالم وجود در عالم کل زبان و بیانی دیگر در کار می آید و ساحت خیال و تخیل ابداعی هنرمند که ریشه درعالم خاک دارد مجلای کاملی برای تجلی وجود داست و احسن جلوه گاه برای ظهورات متون در افق زمان فانی و باقی. زمان افقی است که با ایتلا از آن می توان وجود را درک کرد. یک بار وقتی که آدمی به جهت حقی خویش روی می کند و با زمان ‌ باقی پیدا می کند. و با ساحت قدسیان و فرشتگان قرین می شود و در آنجا سکنی می گزیند و وطن می گیرد در چنین افقی عالم قدسی از جلوه گاه زمان باقی و به عبارتی ملکوت اشیاء را می بیند و دیدار او عرشی است و گاه به وجود فرشی حیوانی یعنی جهت خلقی خویش رو می کند و با زمان فانی نسبت پیدا می کند و تشبیه به حیوانات می جوید و زمان باقی را فراموش می کند در چنین حالتی او واقعیت و جهت فانی اشیاء و به عبارتی فقط ملک اشیاء را می بیند.

در این مرتبه اشیاء از جلوه گاه زمان و مکان فانی و کثرت برای آدمی متجلی می شود از این دیدگاه ما با دو نوع انسان متفاوت در حال تعامل هستیم. انسان پاپ گونه یا سنتی و انسان پرومته وار یا مدرن [تعبیری که از دکتر نصر وام گرفته شده].

تعریف آدمی به عنوان پلی میان زمین و آسمان مفهومی است که در نقطه مقابل مفهوم انسان پرومته وار قرار می گیرد. مفهومی که انسان را موجودی عصیان گر می داند که علیه آسمان برخاسته و می کوشد که نقش الوهیت را از آن خود سازد.

انسانی سنتی در جهانی می زید که فقط یک مبدأ و یک مرکز دارد و او نسبت به آن مبدأ از آگاهی کامل بسر می برد. مبدأ این که مشتمل بر کمال و پاکی ازلی و تمامیت است که بشر سنتی می خواهد در جستجوی آن برود آن را بدست آورد و انتقال دهد او روی دایره زندگی می کند که همیشه از مرکز آن با خبر است. و در زندگی ، اعمال و اندیشه هایش رو به سوی آن مرکز دارد او جانشین خداوند است و نزد خدا مسئول اعمال خویش است و امین و حافظ زمین است که به عنوان قلمرو به او داده شده است. البته به این شرط که در مقام شخصیت اصلی زمین که به صورت خداوند خلق شده و به عنوان موجودی خداگونه، که اگر چه در این عالم می زید، خلق شده است تا جاودانه بماند، به خویشتن بماند انسان سنتی از نقش خویش در مقام مفصل میان خاک و خدا آگاه است و می داند که نهایت او فراتر از قلمرو ناسوتی است که به او داده شده است تا بر آن حکومت کند و نسبت به گذرا بودن سفرش روی این کره خاکی نیز آگاه بماند. او می داند عرشی که او را به ساحلی فراتر از سفر کوتاه زمینی اش می خواند به نحوی توسط اعمال و چگونگی حیات او در مرحله انسانی رقم می خورد. به عکس انسان پرومته وار، مخلوق این جهانی است (یا خود را مخلوقی این جهانی می داند ) او بر روی زمین احساس می کند که در وطن است. وی زمین را نه طبیعت بکری که انعکاس عالم دنیوی، بلکه آن را دنیای مصنوع می داند که توسط انسان مدرن خلق شده تا بتواند خدا و حقیقت باطنی خویش را فراموش سازد چنین فردی زندگی را یک فروشگاه بزرگ می داند که او در آن آزاد است تا پرسه زند و هرچه را می پسندد انتخاب کند. او در حالی که معنای امر قدسی را گم کرده، غرق در گذار و ناپایداری است و اسم طبیعت فروتر خویش است او تسلیم چیزی شده است که فکر می کند برای او آزادی می آورد او با بن تقاوتی جریان نزولن چرخه تاریخی خویش را دنبال می کند و در این مسیر با این ادعا که او خود سرنوشت خویش را بدست گرفته است فخر می ورزد با این حال او هنوز انسان است و دریغ و افسوس امر قدسی و ابری را می خورد. بنابراین به طرف یکی از هزاران طریقی می رود که نیاز او را برآورده سازند از رمان های روانشناختی گرفته تا عرفانهای دارو- ابزاری .

چنین تفکری و جه بارزش بیهودگی و نظریه هنر برای هنر است. انسان  شاید بیهودگی را در هیچ زمینه این به اندازه هنر نمی بیند. در این عرصه انسانی ظهور می کند که برای هنرمند هنر است و مرگ هنر را اعلام می کند و همچنانکه مرگ خدا به گفته میشل فوکو منجر به مرگ انسان می شود مرگ انسان هم به مرگ هنر می انجامد. از اشغال در این و فرهنگ زباله این هنر خود شکن تا هنر زمینی که رواج دهندگان اش زمین کن هستند، چاله های گوناگون در کویر کالیفرنیا می کنند، تا سازندگان  چون کریستو که پرده این به ابعاد غول آسا بر روی صخره عظیم گر کنیون در کلرادو می آویزند.

ما با همان مفهوم ضد همه چند بودن و بیهودگی محض روبرو هستیم . برای گریز از این بنا بست انسان به همه چیز متوسل می شود، بد بازی با زباله هایی که پس زده است به خشونت و جنایت  که هیچ عنایتی ندارد، تا بتواند به نحوی از زندانی که خود ساخته است بگریزد و رهایی را در انفجار بی نبر و بار امیال خود بیابد. او همه جا را می گردد تا راه حل هایی را بیابد، حتی تعلیماتی را که انسان سنتی عصرها با آن زیسته بود. اما این منابع نمی تواند به او کمکی کنند زیرا هنوز به عنوان انسان پرومتدوار- عاصی و سرکش – زمینی با آن حقایق ربرو می شود.

انسان پرومتد وارنه تنها در پی آن است که نور از آسمان برباید بلکه می خواهند خدایان را نیز بکشد غافل از  اینکه آرص نمی تواند تصویر الوهیت را از بین ببرد مرگر اینکه خود را نابود سازد.

انسان  که خالق هم سنتی است و سرشت خدا گونه او مستقیماً با این هنر و معنای آن مرتبط و متصل است. اینکه آرص خود یک موجود خدا گونه است به این معنا است که خود وی یک اثر هنری است روح آدمی هنگامی که پالوده گشت و جامة فضایل روحانی را به تن کرد، خود برترین نوع زیبایین در عالم است که مستقیماً منعکس کننده جمال الهی است حتی تن آدمی چه در شکل زنانه و چه در شکل مردانه اش یک اثر کامل هنری است که مقداری از جوهرة مرتبة انسانی را منعکس می نماید.

به علاوه روی این کره خاکی انعکاسی جالبتر از جمال الهی نیست که زیباین روحانی و جسمانی در آن به هم پیوند خورده باشد مر آرص لذا آدمی یک اثر هنری است. زیرا خداوند یک هنرمند عالم است خداوند تنها یک مهندس  معمار بزرگ است بلکه یک شاعر، نقاش و نوازنده بزرگ نیز هست و این دلیل توانایی آدمی در ساختن شعر گفتن نقاشی کردن و آهنگ نواختن است.

آدمی که به صورت الهی خلق شده است و بنابراین یک اثر هنری عالی است نیز یک هنرمند است که در تقلید از نیروهای خلاقة صانع اش تصدیق کننده طبیعت و سرشت خداگونه خویش است انسان روحانی که از وظیفة خویش آگاه است نه تنها نوازنده این است که با ناخن زدن بر تارهای نازک ساز بلکه او خود چنگ است که بدست هنرمندی بزرگ چون خداوند به نواختن در می آید و  در اثر نواختن موسیقی خلق می شود که در تمام هستی طنین انداز است، همان گونه که مولوی رومی گفته است« ما چو چنگیم و تو ناخن می زنی»

اگر انسان پرومته این هنر راند بد تقلید خداوند بلکه در رقابت با او خلق می کند و ناتو را لیسم در هنر پرومته این می کوشد صورت ظاهری طبیعت را خلق کند انسان سنتی هنری را خلق می کند که نه در رقابت با خداوند بلکه در اطاعت از الگوی الهی است. بنابراین او از طبیعت تقلید می کند البته از صورت ظاهری آن بلکه از حالت و طرز عملکرد آن.

آدمی با شناخت خداوند طبیعت زاتن خود را درمقام انسان سازنده در می آید آدمی با خلق هنر منطبق و هماهنگ با قوانین یک هان و تقلید از حقایق عالم مثل، خود و طبیعت و سرشت خدا گونه است را در مقام یک اثر هنری که با دستان خداوند ساخته شده تحقق می بخشد، یا اینکه با خلق هنری که اساس آن شورش علیه آسمان است خویشتن خود را از مبدأ الهی جدا می سازد نقش هنر مدرن در سقوط انسان پرومته این در جهان مدرن بسیار با اهمیت است زیرا هنر دوران مدرن، نمایانگر مراحل نوین سقوط آدمی از معیار مقدس خویش است و یک عنصر عمده در تحقق این سقوط بوده است، زیرا آدمی با آنچه می سازد خود را  می شناساند این ابداً تصادفی نیست که فروپاشی وحدت سنت مسیحی در غرب با ظهور اصلاح گری مصادف است و این تصادفی نیست که انقلابهای علمی- فلسفی علیه جهان بینی مسیحی قرون وسطین با فروپاشی تقریباً کامل هم سنتی مسیحی و نشستن هنر لومانیستی و پرومته این به جای آن همزمان بوده است هنری که به زودی به کابوس نامفهوم هنر مذهبی باروک و روکوکو تبدیل شد که یک مومن روشن بین را به خارج از مسیحیت می کشد همین پدیده در یونان باستان وشرق مدرن قابل مشاهده است. هنگامی که بعد شهوری سنت یونانی رفته رفته از دست آشد و هم یونانی رفته رفته از دست شد و هنر یونانی رفته رفته اومانیستی و این جهانی شد توسط افلاطون که بدهند سنتی قدسی مصر باستان با ان ارزش بالایش معتقد بود، مورد انتقاد قرار گرفت نیز در شرق مدرن در همه حا افول و تنرل عقلانی با افول هنری توام بوده است. بالعکس هر جا خلاقیتهای هنر سنتی (قدسی) وجود داشته باشد ، باید یک سنت شهود- علانی زنده حاضر باشد، حتی اگر ظاهراً کسی از آن با خبر نباشد.

اما هنر چه قدسی باشد و چه زمینی و چه از جنبه ملکوتی باشد و چه از جنبة ملک به مثابه حاصل کار فکری- عملی  گذار از قوه به فعل وبه تعبیری از نیستی به هستنی است و این گذر خود به عللی نیازمند است.

هنر چه رحمانی باشد و چه شیطانی

ریشه در خیال و تخیل هنرمند در باب آنچه مقصود و منظور و مورد محاکات هنرمندانه آن است فی المثل هنرمندی که موضوع محاکات اش عالم قدسی و اسماء و صفات الهی است و احوالات و مواجب خویش را درصورت خیالی تالیف و ترکیب ابدائی می کند و یا شاعری که مورد محاکات اش احوالات و خواطه این جهان است، صورت خیالی را در ترکیب ابداعی خود در کار می آورد. اما خیال در صورت معرفت در وجود هنرمند القاء می شود و تجلی پیدا می کند. این القاء و تجلی مستلزم روشنی و تاریکی و بسط و قبض روحانی شاعر و هنرمند در برابر معنایی است که در قلب او قذف شده است و قلب او در این مقام عرش رحمانی می گردد و گاه نیز در احوالات دیگر ممکن است قلب هنرمند فرش شیطان شود و زشتن بر قلب او القاء گردد و هنری القاء شود که تخیل و تشبیه و محاکات آن مذموم باشد اما صورتن زیبا به خود بگیرد. با توجه مراتب فوق علت مادی هنر عبادت است از محاکات و تخیل و ترکیب صور خیالی ابداعی و خیال عبادت است از عکس، صورت منعکس در چشم و آینه و آب و شیشه و دیگر اشیاء شفاف و یا صورتی که در خواب دیده می شود و یا در بیداری، با غیب شی محسوس و حضور صورت شی در خیال شخص

می رفت خیال تو زچشم من و می گفت

هیهات از این گوشه ک معمور نمانده است

نقش خیال تو تا وقت صبحدم

به کارگاه دیده بی خواب می زدم

پس علت مادی هنر عبارت است از محاکات و تخیل و ترکیب صور خیالی ابداعی. اما علت فاعلی هنر غیر از محاکات است. در اینجا هنرمند با معرفت و الهام و جذب که مبدا معرفت است سروکار دارد. جذب به حالتی گفته می شود که در آن شعور و وجدان فردی هنرمند و کلاً انسان تحت تأثیر اقائات قوی و عالی فرو ریزد و وجود خود را در وجودی متعالی مستفرق بیابد و احساس بهقب و سعادت نماید.

جذبه در واقع فلبه و استیلای حالت انفعالی مخصوصی است که در آن شخصیت و تعیین و هویت انسانی بکله محو می گردد و جای خود را به حالت یا احوال روحانی غیر متعین که به وجود انسان تسلط یافته است واحی می گذارد و بنابراین شدت و ضعف جذبه اثر هنری هویت هنرمند را کم وبیش نشان می دهد. اما جذبه خود مقدمه است و حاصل جذبه،  الهام و القاء و تذکر است الهام چون جذبه بنابر تبین جدید و سوبژکتیو یا قدیم و ربانی و رحمانی و دینی واسطیری منشاء انسانی ( ناشی از طبع و هوا) یا منشأ الهی و قدسی پیدا می کند.

الهام، خود واردی است که خیال آدمی را مستعد فعالیت می کند تا به ابداع و ایجاد بپردازد همین احوالات و مواجبه هنرمندانه نشانه این است از قدرت ابداعی که هنرمند را به هیجان می آورد و او را متوجه معانی و لطایف اشیاء می کند و وجود او را سکر و نشئه ای وصف ناپذیر و ناشناختن می کند.

هر شاعر و هنرمندی به هر حال اخل جذبه و الهام و القاء و هر معرفت مبتنی به الهام است و خیالات مبتنی بر الهام به اقتضای آن محمد یا مذموم، آدمی را به سوی مبدا متعالی می کشد یا مطلوب متدائن

چنانکه گفته شد جذبه و الهام  بن مقدمات علمی حاصل می شود و عبارت است از ادراک اشیاء بدون ظهور عوامل و مقدمات آنها. از نظر فروید و بعضی از روانشناسان الهام ظهور دفعی ناگهانی قسمتی از ضمیر ناخود آگا incanscience در سطح ضمیر آگاه Conscience است بحث و بررسی فروید در باب لئوناردو داوینچی ویونگ در باب گوته چنین است از نظر گاه فروید و اصحاب او شاعر و هنرمند همچون بیماران عصبی neuratic تلقی شده اند که گاه در آثارشان به طور مستقیم احولات خویش را نشان می دهند و گاه نعل وارانه می زنند اما به حر حال آنچه در ضمیر ناخودآگاه آنان است، در ساحت خیال  می کند و به ظهور می آید.

نظریات فروید درباره هنر که درچند صفحه از کتاب سخنرانیهای مقدماتی وی مطرح می شود با این حکم مطرح می شود که هنرمند شخصی درون گرا است که به علت کشش های فزون از اندازه های غریزی نمی تواند با خواستهای واقعیت موجود به سازگاری برسد و برای ارضای خودش به دنیای خیال پناه می برد و در آنجا جانشین بلاواسطه این برای تحقق آرزو هایش پیدا می کند. او به مرحلة تبدیل خواستهای غیر واقع بینانه اش به هدف هایی می رسد که تحققشان دسته کم از لحاظ معنوی، با آن چیزی امکان پذیر است که فروید عنوان قدرت تلطیف بر آن نهاده است این گونه مکانیسم دفاعی است که او را از کیفر یا بیماری نجات می دهد، ولی به دنیاین ساختگی معروش می کند که در آن فاصلة چندانن تاروان نژند شدن ندارد و در واقع همانند کسانی که به اختلال عصبی یا روانی هستند بطرز ناپایداری از واقیعیت برکنار می ماند. ولی هنرمند بر خلاف شخص روان نژند یا دیوانه راه برگشتن به واقعیت پیدا می کند یعنی او به هیچ وجه در دنیای خشک تو همات محبوس نمی شد بلک در جه این از انعطاف پذیری را حفظ می کند و تماس با آن را از دست نمی دهد. هنرمند با کار خود دنیایی می آفریند که از قلمرو اختصاص ذهن شخص او فراتر می رود و دیگران نیز در آن شرکت دارند و از آن لذت می برند. این شیوه را صرفاً بدین علت می تواند اجرا کند که بیشتر مردم تا حدودی به همان اندازه از سرخوردگی مبتلانید که هنرمند کوشیده است از چنگش خلاص شود و آزادی را در کار خود یافته است.

اما چون کسانی که هنرمند نیستند فقط رویاهایی متوسط بی پایه و غیر قابل انتقال می آفرینند و در اشتیاق دارای موثرتری هستند و چون هنرمند با آن احساس شکست و سست شدن تماسش با واقعیت، خود را همانند این رویا با فان تنها احساس می کند، راه دلجویی از خودش را در دلداری دادن به آنها می یابد.

هنرمند می داند خیالاتش را چگونه معرفی کند تا برای ما لذت بخش شوند، و بر خلاف رویابافان  عادی می تواند این واقعیت را که خیالات مزبور از آرزوهای سرکوفته سرچشمه گرفته اند تعریف کند تا ما از یاد ببریم که در ازای آنها باید بهایی بپردازیم

به واقع اثر هنری در مخاطب گونه این پیشا لذت می سازد نوعی رها شدن از تنش های ذهن و آماده شدن برای کسب لذت های بعدی. فراشدی که به ما امکان می دهد تا تجربیات و خاطرات سرکوب شده خود را در اثر بازیابیم به این اعتبار اثر هنری شکلی از پالایش است هر هنرمند خواه بداند یا نه اثر هنری را در خود می رویاند. نسبت هنرمند با اثرش همچون نسبت مادری است با فرزندش اثر از پارة زنانه وجود هنرمند شکل می گیرد  و زاده می شود. یونگ می نویسد اثر از ژرفای ناخودآگاه که قلمرو مادران است سر بر می آورد هر کسی که اندکی با نوشته های یونگ آشنایی داشته باشد این را در می یابد که در نکته مورد بحث او هرچ تمثیایی و مجازی نیست بل از نظر او بیان حقیقتی روانشناسانه است اما از این حقیقت چه می توان آموخت؟ فرزند از آن دم که متولد می شود زندگی مستقل خود را می یابد و در تکامل خویش با جهان و با دیگران مناسباتی خصوصه ای مستقل خود را می یابد، و در تکامل خویش با جهان و دیگران مناسبات خصوصی ای مستقل از مادر برقرار می کند هر چند که مراقبت مادرانه موثر باشد. او به راه خود خواهد رفت و سرانجام زندگی خود را خواهد ساخت درست به همین شکل اثر هنری از آفرینندة خود مستقل می شود و راه خود را می یابد.

 

 

 


آیات الهی در هنرهای سنتی

بهر دیده روشنان یزدان فرد          شش جهت رامظهر آیات کرد

آنچه که به نام هنر اسلامی شناخته می شود، هنری است که با توجه به فرهنگ اسلامی شکل گرفته و ماده آن هنرهای قبل از دوره اسلامی است که صورتی جدید پیدا کرده و ملهم از تفکرات و اعتقادات اسلامی بوده و سرمنشأ تمامی این معارف، کتاب مجید، قرآن کریم است.

کتابی که هدایت کننده انسانهاست و در آن هر چیزی «آیه» و نشانه حق دانسته شده و هیچ چیزی از خود اصالت ندارد. کتابی که خود اثری هنری است و به زبان و بیانی زیبا و در کمال، همه لوازم هنری را به کار برده است.

اینگونه است که هنرمندان مسلمان با فرهنگ و اعتقادات اسلامی آثاری را ابداع می نمایند که بیننده را متوجه عالمی دیگر می نماید و او را از جهان ماده به جهان معنا هدایت می کند.

هنرمندانی که تنها خود را واسطه ای می دانند برای آشکار نمودن عالمی دیگر.

هنرمند حقیقی و سنتی، هر اثری که دارد خود یک نشانه است، یک رمز است، یک تمثیل از یک حقیقت وجودی متعالی است که به تعبیر قرآن: «والله المثل الاعلی» مثل اعلای آن خداست. بنابراین چنین اثری تجلی یک حقیقت الهی است.

پس از ویژگی های هنر اسلامی، جنبه رمزی و تمثیلی این هنرهاست. یک سمبل و نشانه مثل آیینه شفافی است که حقایق عالم ملکوت را جلوه گر می کند، چون نشانه ها و اشارات مبتنی بر حقایق و وجودی و عوالم عالیه است، و اساس وجود بر تمثیل و رمزگرایی است.

قرآن کریم نیز خود مظهر تمثیل و رمزگرایی است. یعنی برای ما مثال می زند و با آن مثال یک قاعده و اصل وجودی را برای ما تبیین می کند.

«تلک الامثال نضربهاللناس وما یعقلها الاالعالمون.»

ما این مثال ها را نمی زنیم ولی آن عالم است که معنای حقیقی مثال و رمز را در می یابد و از معنای ظاهری به معنای حقیقی رسوخ می کند.

پس هر چیزی در هنر اسالمی رمز یک حقیقت برتر است و انسان را به مثل اعلا می رساند و حقایق متعالی را متجلی می نماید.

یک نشانه، یک سمبل به اعتبار اینکه نمودار یک حقیقت متعالی است هرگز زشت نیست و به همین دلیل هنر قدیم غالباً با جمال توأم است. جمال، زیبایی و حسن که حسن زیبایی جهت دار است، یکی از مهمترین اصول هنر اسلامی است و به تعبیری قرآن کریم زیبایی حقیقی ، زیبایی بهشتاست که پایدار بوده و کسی آن را درک کند اسیر زیبایی مادی و زودگذر نمی شود. وحدت دارد، متعالی است و انسان را دچار بهجت می نماید.

زیبایی در هنر اسلامی ذاتی است، و این هنرها بالذات زیبا هستند.

هنرمند سنتی به جهت ایمانی که دارد و به جهت آن نوع معرفتی که از راه ایمان برای او حاصل شده است، به طور فطری و طبیعی از برخی از این اصول و قوانین آگاهی دارد و آنها را مورد غفلت قرار نمی‌دهد.

 

که جهان صورت است و معنی دوست           و ربه معنی نظر کنی همه اوست

خواجو

هنرمندان هنرهای سنتی که عارف به معرفت الله و سالک طریق الی الله هستند، هر نقشی که می زنند به جهت قرب اوست و هر رنگی که می آمیزند به منظور ذکر اوست. و اوست که راه می نماید و دست می گیردواز ظلمات به نور هدایت می نماید شمسه هایی از آن شمس ازلی در هنر سنتی متجلی شود.

پیشتر از افلاک شور عشق بر سر داشتیم

بیشتر از افلاک تبسیح تو از بر داشتیم

بپیش از آن کز مشرق هستی بر آید مهر و مه

برکمر از شمسة مهر تو زیور داشتیم

به این ترتیب است که شمسه ها در کنار آیات می نشیند و صفحه ای از مصحف شریف را مزین می کند، نقش در نقش و رنگ در رنگ و گره در گرة می گشاید و می‌نگارد تا نشانه ای دیگر باشد بر آیات او.

هنرمندان سنتی با الهام از عالم قدسی و تلقی توحیدی، نقش و نگارهای عرشی را به صورت تنزیهی ابداع می کنند.

هنرمند سنتی عاشق است و اهل دل، وهنر بهانة رسیدن به معشوق و اسماء حق وادی هنر، وادی عشق است. دریای بی کرانی که علم را به ساحل آن راهی نیست.

نور آن برق پرده سوز افروخت

سر به سر پرده های صورت سوخت

محو معنی و فارغ از صورم

نیست از جلوة صور خبرم

علاوه بر آنچه در انواع هنرهای سنتی به صورت نقش و نگاره های سمبولیک و رمزگونه به کار می رود و همگی متأثر از تفکر دینی و نقشی تنزیهی است، در بسیاری از موارد هنرمندان به صورت مستقیم از آیات قرآن کریم در ابداع آثار استفاده می کرده و می کنند.

استفاده از انواع خطوط و کتیبه هایی که برگرفته از آیات شریف است در انواع هنرهای سنتی به چشم می خورد.

آثاری که بارزترین جلوة ذوق و هنر ایرانی و تجلیگاه معنویت انسانی است.

این هنرها با کتابت قرآن مجید که امری عبادی و جلوه ای از هنرنمایی دینی در میان مسلمانان بود آغاز شد و به دیگر رشته ها و هنرها تسری یافت.

رشته هایی چون تذهیب کلام الهی، کاشیکاری در مساجد و محراب ها با انواع نقوش سنتی و کتیبه های قرآنی، پارچه بافی و منبت کاری ، فلزکاری و قلمزنی، جلد سازی و خاتم سازی و ...

و در تمامی شئون زندگی مسلمان و بر بسیاری از اشیاء به کار رفته است.

شاید پس از تذهیب صفحات قرآن ، بیشترین و مهمترین آثار مرتبط با قرآن جلدهای این کتاب عظیم است. جلدهایی که در نهایت زیبایی جهت حفاظت از صفحات به شیوه های گوناگونی چون سوخت، معرق یا روغنی به اجرا درآمده اند و آیات شریف در متن و یا حاشیه جلد کتابت شده است.

متأسفانه کتب و نسخ مربوط به قرون اولیه اسلامی که دارای جلد باشد باقی نمانده و یا چندان قابل توجه نیست، اما دوران عظمت و شکوفایی هنر تجلید و کتاب سازی مربوط به قرون هشتم تا دهم هجری است.

در زمان حکومت تیموریان و صفویان که مکاتب هرات و شیراز و تبریز و اصفهان با نمونه هایی از آثار برجسته نقاط عطف هنرجلدسازی ایران است.

زمانی که شاهرخ و سپس بایسنقر میرزا که خود عظیم ترین و زیباترین مصحف شریف را به خطی در نهایت ممتازی نگاشته ومحوری گردید برای جمع هنرمندان و ایجاد مکتب هنری در هرات.

استفاده از آیات قرآن در قالی معمولا به ندرت به چشم می خورد.

اما نمونه هایی از قالی های مزین شده به آیات و آحایث در موزه های جهان وجود دارد که در بسیاری از موارد به شیوه محرابی طراحی و بافته شده است.

یکی از نمونه های خوب وا رزشمند، قالیچه سجاده ای است که طرحی محرابی دارد و در حاشیه باریک آن آیه الکرسی بافته شده، و در حاشیه پهن اسامی چهارده معصوم آورده شده و در حاشیه محرابی آن دعای مغفرت آمده که در پایین نقش اسلیمی و ختایی و در حاشیه پایین نقش اسلیمی ماری طراحی و بافته شده است. این نکته ضروری است که در بسیاری از موارد و همراه با آیات شریف قرآن مجید اسامی ائمه معصومین و یا احادیث دیگر نیز آورده شده است.

این فرش مربوط به اوایل قرن یازده هجری قمری و در تبریز بافته شده و در موزه ملی ایران نگهداری می شود.

محراب یکی دیگر از مکان هایی است که آیات قرآنی در آن تجلی یافته و به زیباترین وجهی کتابت و اجرا شده است. انواع کتیبه هایی که از اوایل اسلام در مساجد و بناهای مذهبی و در محراب ها به کار رفته، که در ادوار مختلف از عناصر و مواد گوناگونی برای ساخت و تزییین محراب استفاده شده که مهمترین آنها عبارتند از: گچ، سنگ، آجر، کاشی و چوب و گاهی نیز با ترکیبی از این مواد ساخته شده است.

محراب های گچبری شده مسجد جامع عتیق شیراز، مسجد جامع نائین، محراب مسجد جامع ساوه، محراب رباط ظرف، مسجد جامع اردستان ، و شاید معروفترین آن، محراب اولجایتو در مسجد جامع اصفهان است.

اما ساخت محراب با کاشی و استفاده از لعاب های زرین فام در آن را می توان اوج هنر کاشیکاری محراب ها دانست که در محراب زرین فام حرم حضرت رضا علیه السلام نمونه ای از عشق هنرمندان و اوج هنر اسلامی در آن دیده می شود.

محراب محفوظ در موزة آستان قدس رضوی به تاریخ 612 هجری قمری است.

این محراب بر رنگ های لاجوردی و سفید و طلایی و قهوه ای و با کتیبه های برجسته به خط کوفی و کوفی مشبک و ثلث نوشته شده اند، و شامل آیات 114 و116 از سوره هود و آیات 114 و115 از سوره بقره در حاشیه آن و آیه 39 سوره آل عمران و آیه 18 و 19 از سوره آل عمرن در حاشیه طاقنما کتابت شده است.

این محراب توسط محمد بن ابی طاهر ساخته شده و امضای  ابوزید کاشانی نقاش نیز روی آن نوشته شده است.

اثر دیگر از محراب های کاشی کاری زرین فام مربوط به مسجد میدان کاشان است که در موزه بران نگهداری می شود.

این محراب در سال 623 هجریتوسط حسن ابن عربشاه ساخته شده است. در حاشیه دوم انی محراب ایات 78 تا 82 از سوره بنی اسرائیل به خط ثلث نوشته شده است .

پارچه بافی در ایران سابقه ای بسیار طولانی دارد. پارچه هایی که با نقوش متنوع و زیبا و نخ های گلابتون بافته شده به حدود دو هزار سال قبل می رسد که نمونه هایی زیبا از پارچه های دوره ساسانی در موزه های جهان نگهداری می شوداما اوج هنر پارچ بافی مربوط به دوره صفویه است که هنرمندان برجسته این دوره با طرح های متنوع در شیوه های مختلف چون مخمل برجسته ورزی آثار زیبایی را بافته اند.

یکی از نمونه های منحصر بفرد که پارچه زری کتیبه دار به خط نستعلیق است و سوره النصر را بافته اند مربوط به قرن یازده هجری قمری در اصفهان است که در موزه ملی ایران نگهداری می شود.

این پارچه زری به گونه ای طراحی شده که بخش هایی از آیه دو جهت خوانده می شود اهمیت طراحی ان به این دلیل است که طراحی آن به گونه ای است که کلمات در تکرار و انعکاس و واگیره معکوس نشده است و تمامی کلمات از راست به چپ و صحیح خوانده می شود.

بررسی آثاری که با آیات شریف قرآن کریم مزین شده و از برجسته ترین اثار هنرهای سنتی ایران به شمار می آیند نیاز به وقت و زمانی مناسب دارد تا بتوان با جمع اوری نمونه های ارزنده نسبت به شناسایی و بررسی آنها اقدام نمود.

ضمن اینکه این گونه آثار محدود به ایران نیست بلکه در تمام سرزمین های اسلامی و در هنرهای اسلامی جهان اسلام به فراوانی وجود دارد و هنوز نیز هنرمندان خصوصاً هنرمندان هنرهای سنتی با تمسک به آیات الهی قرآن کریم و اجرای انواع کتیبه ها بر اشیاء و آثار عشق و ایمان و اعتقاد خود را به نمایش می گذارند.

من که جزحسرتم بعضعت نیست

چون روم کعبه کاستطاعت نیست

چه قلم بوده یارب آن و چه دست

قلم این جا رسید و سر بشکست


پی نوشت ها:

1-سجادی، علی مسیر تحول محراب، سازمان میراث فرهنگی کشور 1375

  • صفحه ای مذهب از قران مجید اواخر سده هشتم و اوایل سده نهم هجری محفوظ در موزه رضا عباسی آیه آخر سورة المنافقون و آیه اول سوره التغابن است
  • جلد قران به شیوه ضربی، مطلا با آیاتی در حاشیه و سر طبل آن مزین به معوق، احتمالاً با تاریخ 972 هجری قمری.
  • جلد قران به شیوه لاکی با نقش زنبق در وسط و آیاتی در حاشیه.
  • به تارخ 1269 هجری قمری ، شیرازه احمتمالاً اثر لطفعلی شیرازی
  • قالیچه سجاده ی محرابی، قرن 11 هجری
  • مشهد حرم حضرت امام رضا (ع)، محراب از کاشی زرین، (612 ه) ( در موزه استان قدس مشهد)
  • کاشان ، مسجد میدان محراب از کاشی زرین قام ـ( در موزه دولتی ایران)
  • پارچه زری محفوظ در موزه ملی ایران با سوره النصر
  • نمونه ای دیگر از پارچه زری با آیاتی در آن که مربوط به حرم امام رض علیه السلام است.

 

 

 

 

اما عده دیگری از متفکران که شامل طیف وسیعی از متفکران غربی و به خصوص متفکران شرقی دارای دیدگاهی کاملاً متفاوت از تفکرات و آراء متفکران غربی یاد شده میباشند که از آنها می توان به عنوان سنت گراهای معاصر یاد کرد. از جمله دکتر صر، فریت هوف شوان تشهیه  و تمد از دیدگاه ایشان هم هنر سنتش بر اساس لطف و مقرفت بنا نهاده شده معرفتی که از یک ماهیت قدسی نشسته گرفته و هم مجزا و طریقی است که برای جریان یافتن آن معرفت.

هم  ازمعرفت قدسی جدایی ناپذیر است که زیرا اساس آن گونه از شناخت از طبیعت است که دارای یک ماهیت باطنی قدسی است و پس از آن ابزاری است که برای انتقال معرفتی که ویژگی قدسی دارد. البته مقصود از سنت در اینها نه مجموعة آداب و عادات و رسوم متعارف است که به نحوی تقلیدی از  دیگر منتقل می شود بلکه سنت در اینجا به معنای تابعیت از قوانین الهی است و این قوانین الهی ثابت و لایت تغییراند

هنر سنتی به معنای عمیق کلمه کاربردی است به این معنا که به مقصود خاصی طراحی شده است حال این مقصود پرستش خداوند در یک عمل ینایشی – دعایی باشد یا خوردن یک وعده غذا از این لحاظ هنر سنتی هنری سوداگر است اما به معنای محدود کلمة سود که در ذهن انسان معاصر است بلکه سوداگری آن به انسان سنتی مربوط است کسی که زیبای نزد او بعد ضروری حیات و نیاز ضروری آدمی است درست همان گونه که برای محفوظ ماندن در آرامش درزمستان به خانه این نیاز داریم که سر پناهمان باشد. در این هنر جایی برای نظریه هنر برای هنر وجود ندارد و تمدن های سنتی هیچ گونه گاه موزه نداشته اند و هیچ یک اثر هنری را صرفاً به خاطر خود اثر خلق نکرده اند

از ویژگی های خاص این هنر

  • جنبه مقدس بودن
  • کلیت و شمول داشتن در تمام زندگی
  • جنبه رمزی و تمثیلی آن
  • همراه بودن حقیقت با زیبایی

همچنین می توان گفت و سخن هنرمندان جهان اسلام آن را تأیید می کند که هنر عبارت است از ساخت و پرداخت اشیاء بر وفق طبیعت شان که خود حاوی زیبایی بالقوه است زیرا زیبایی از خداوند نشأت می گیرد و هنرمند باید بر آن پسنده کند که زیبایی را بر آفتاب اندازد و آن را عیان کند هم بر وفق کلی ترین بینش سنت از هنر فقط روشی است برای شرافت روحانی دادن به ماده می توان گفت که هنر سنتی به بنیاد خطر به هنر برای آدمی استوار است که با توجه به اینکه در متن سنت انسان خلیفه خداوند است وموجود اصلی و موجود اصلی و محور اساسی این مرتبة حقیقت است نهایتاً هنر برای خداوند است زیرا ساختن چیزی به دست انسان که یک موجود خدا گونه است یعنی انجام عملی به خاطر و برای خداوند در هنر سنتی ترکیبی از زیباین و فایده وجود دارد که هر  شی هنر سنتی را هم زیبا می سازد و هم سودمند به شرطی که آن هنر سنتی متعلق به تمدن در حال رشد و نمو باشد و نه ربو اضمطال .

اما گروهی از متفکران که با تاکید بر بنیاد گرایی از سنت گراهای معاصر می شوند گروهی از جوانان نسل اول انقلاب جمهوری اسلامی هستند که با تکیه بر هنر سنتی هنر را دستاویزی برای بیان تعاصر به عقاید و اعتقادات مذهبی و مبارزه به راه آرمان های انقلابی خود می دانند.

از دیدگاه ایشان حقیقت هنر نوعی معرفت است که در عین حضور و شهود برای هنرمند مکشوف می گردد و این کشف و شهود تجلی واحدی است که از یک سوء در محتوا و از سوی دیگر در قالب هنرظاهر می شود مایه اصلی هنر همین کشف ذوقی سات که توسط خیال محقق می شود. اما در جستجوی گریز از تعهد به این دستاویز نیز نمی توان توسل جست چرا که خیال نیز حقیقتاً آزاد نیست بلکه خیال هنرمند متصل به روح و نفس و عقل اوست ولا جرم پای بست اعتقاداتش

البته خیال را نیز حقیقتی است فراتر از افراد هست که از آن حقیقت هر کسی را به مقتضای وجودش نصیب سزاوار بخشیده اند. اگر روح عالم به وسعت عالم کبیر باشد فضای پر و از خیالش از فرش تا عرش است و هفت آسمان را به کرشمة در می نوردد اما اگر روح بندگی شیطان را کند، او را از آسمان به شهاب ثابت می رانند و جز به درکات اسفل دوزخ راهش نمی دهند

اما از ویژگی های خاص این هنر

  • دینی بودن و در نتیجه سنتی بودن است
  • هنر عین دردمندی است و همین درمندی است که روح زیبایی و صفا را در هنر می دهد
  • هنری است متعهد که دغدغه معاد دارد و در انظار موعود است  هنری است انقلابی و هنرمند متعهد می بایست بین هنر و مبارزه ارتباط برقرار سازد
  • هنرمتعهد هنری است سرشار از دغه دغه های مذهبی که با بیان درد ها و رنج های انسان معاصر بالاخص توده های محروم جامعه در راه هدایت جامعه به سوی حیات یافتن در چارچوب مکتب و بدون اتکا به غیر می باشد.
  • هنرمند متعهد است در مقام سالک پیام آور الم غیب است و این گونه مقدماتی تذکر آدمیان را فراهم می آورد که در پندار عالم کثرت و در مغاره عادات اسیر غل وزنجیرند. در اینجا سخن از کنده شدن و تعالی پیدا کردن است و هنر دینی همچنان که برای هنرمند واسطه تقرب به حق است، مخاطب را نیز متذکر می کند پس هنرمند دینی متعهد است تا مردم را دعوت به حقیقت کند و این علت غای هنر دینی است.

هنرمند پیش ازآنکه هنرمند باشد انسان است و وظیفه انسان رسیدت به مراتب کمال انسانس است و این وظیفه این است که فراتر از آن که انسان هنرمند باشد یا سیاستمدار، عالم باشد یا فیلسوف مهندس باشد یا طبیب

  • هنر اگر برای هنر نباشد برای هیچ چیز هم نباید باشد مگر عشق به خدا، چرا که هر تعلقی جز این و زر و بال و غل و زنجیری است که بر گرده روح که او را به زمین می چسباند.

هنر عین پیام و تعهد است وانتزاع این دو از یکدیگر و انکار نسبتی که ما به نشان وجود دارد از اصل بنا معناست و محال

و غلیات در راست که باید پیمانه وقت هنرمند را پر کند و سر ریز شود در هنر سرریز شود در هنر او نه آنکه هنرمند بی آنکه درمند باشد بخواهد ذوق خویش را درخدمت سیاست قرار دهد. هنر این چنین باسمه این مارکسیست ها و ایدئولژیست هاست که نام بر آن نچسب و بی محتوا است.

 

 


همنشین اهل معنی باش تا

هم عطا یابی و هم باشی فتا

جان بی معنی در این تن بی خلاف

هست همچون تیغ چوبین در غلاف

هنرمندان هنرهای سنتی، عموماً از طبیعت الهام می گیرند و براساس اعتقادات، کار هنری و نقش پردازی را با آداب خاص به اجرا در می آورند. کار و نقش آنان کوشش و سیر و سلوکی است برای رسیدن به کمال و نقش ازلی چرا که خود می دانند نمی توانند با نقاش ازلی برابری کنند ولی به سوی او می توانند بروند. تلاششان در نمایش، پرتویی از جمال و جلال خداوندی است و بیان عشق به معبود ابدی، رسیدن به این عشق و زیستن در آن را آدابی و مراتبی است.

این هنرمندان که بر پایه اصول اعتقادی خاصی، قلم به دست گرفته و یا دست به کار هنر اصیل دیگری می شوند، جز به دیدار یار و نمایاندن جلوه هایی از او نمی اندیشند و خود را در بند اصول و قواعد ظاهری طبیعت اسیر نمی کنند و تنها آنچه را که در دل دارند. بر قلم آورده یا بر عرصه کار هنری خود جلوه گر می سازند.

هر دم از روی تو نقشی زندم راه خیال     توچه دانی که در این پرده چه ها می بینم

دستیابی هنرمندان و اساتید هنرهای سنتی، به درجاتی از کمال به دلیل بهره گیری و نزدیک شدن به حقایق و فرهنگ دینی است.

این هنرمندان برای رسیدن ب مراتب عالی هنری و انسانی، رویه و آدابی دارند که باعث تهذیب نفس و تزکیه روح می شود.

به همین منظور نیز در طول تاریخ، رسالات و فتوت نامه هایی توسط هنرمندان و بزرگان نوشته شده که درباره جوانمردی و پیشه ها و هنرها و آداب آنها و از آن جمله در ارتباط با آموزش خط و خوشنویسی است؛ هنری مقدسی که از مهمترین رشته های هنرهای سنتی است. به عنوان نمونه در ساله آداب المشق اثر «بابا شاه اصفهانی» که در قرن دهم هـ. ق نوشته شده، چنین آمده است:

پس کاتب باید که از صفات ذمیمه به کلی منحرف گردد و کسب صفات حمیده کند تا آثار انار این صفات مبارک از چهره شاهد خطش سرزند و مرغوب طبع ارباب هوشمند افتد.»

مشخص است که اخلاق و رفتار پسندیده باعث می شود که هنرمند مودب شود و چگونگی ترتیب و آداب و اعتقادش در اثرش آشکار خواهد شد. در رساله «فوائد الخطوط» نوشته شده در قرن دهم هـ.ق چنین آمده است.

و خوش نوشتن به سه چیز حاصل آید: اول تعلیم است. دویم بسیاری مشق، سیم صفای باطن ، خوش نوشتن و خوش نگاشتن و هنرمند بودن، اساساً به این سه چیز نیازمند است و هنرجو باید از تعلیم استاد استفاده نموده و تمرین بسیار انجام دهد و مهمتر از همه صفای باطن داشته باشد که برای رسیدن به این اصل مهم باید با اعتقاد و آداب لازم در مسیر درست حرکت کند.

نویسنده رساله ادامه می دهد: «باید که شاگرد به استاد به اخلاص و اعتقاد درست متوجه شود و به درجه کمال توجه ورزد و حرمت معلم از پدر بیشتر نگه دارد تا مشقت استاد بر وجه کمال او را به مقصود رساند. انشاء الله تعالی و تقدس.»

پس نگاه داشتن حرمت استاد و معلم خود مهمترین آداب در هنرهای سنتی است.

یکی دیگر از توصیه هایی که به شاگردان شده است، دقت در کار و نگاه کردن آثار اساتید است و چنانچه پیشرفتی در کار پیدا کرد و آثار ارزنده ای را ابداع نمود، توجه داشته باشد که وقت خود را بیهوده تلف نکند و به کار خود مغرور نشود و متواضع باشد و سعی کند که حسن خلق یابد و تقوی را پیشه خود کند.

چون که خط روی در ترقی کرد

بنشین گوشه ای و هرزه مگرد

مختصر نسخه ای بدست آور

به خط خوب دار پیش نظر

هم بدان قطع مسطر قلمش

ساز ترتیب تاکنی رقمش

پس از آن می نویسی سطری چند

خودپسندی به خویشتن مپسند

و می گوید: «یعنی بر خود و بر خط خود بنا نمایی که خوب نوشتم، که منتج نیست، جهد کن تا آن خوب بماند و روز به روز زیاده کن و به تقوی و تواضع باش.»

توصیه اساتید داشتن اخلاق نیکو و رفتار پسندیده، اجتناب از دروغ و غیبت و مردم آزاری و اطاعت از دستورات دینی و خصوصاً داشتن وضو بوده است تا هنگام کار نیز با پاکی و صفای ظاهر و باطن اثر خود را بیافریند، درست مانند زمانی که می خواهد نماز بخواند و با خدای خود راز و نیاز کند و عبادت به جای آورد، پس ابداع اثر نیز نوعی عبادت می شود.

پس در صورت دوری از زشتی ها و ناپاکی هاست که هنر او نیز زیبا می شود و به دل می نشیند و صفا و زیبایی خط یا هر اثر هنری دیگر به دلیل پاکی و صفای دل هنرمند است. آنکس که پاک شد و دلش صاف گردید، آیینه ای می شود که همه خوبیها و زیبایی ها در آن متجلی می شود. بدین ترتیب ، اثر او کم کم به مقام صفا و شأن خواهد رسید که مقام استادی است. مولوی چه خوش گفته است که :

چینینان گفتند ما نقاش تر

رومیان گفتند ما را کروفر

گفت سلطان امتحان خواهم درین

کز شماها کیست در دعوی گزین

اهل چین و روم چون اضر شدند

رومیان در علم واقفتر بدند

چینینان گفتند یک خانه بما

خاص بسپارید و یک آن شما

بود دو خانه مقابل دربدر

زان یکی چینی ستد رومی دگر

چینینان صد رنگ از شه خواستند

پس خزینه بازکرد آن ارجمند

هر صباحی از خزینه رنگها

چینینان را تبه بود از عطا


رومیان گفتند نه نقش و نه رنگ

دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد معنای واقعی هنر و هنرمند