حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق درباره ی ادیان قدیم در عربستان 38 ص

اختصاصی از حامی فایل تحقیق درباره ی ادیان قدیم در عربستان 38 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 50

 

ادیان قدیم در عربستان

پیش از آن که دعوت اسلام در عربستان آغاز شود و در نتیجه مساعی حضرت رسول و مجاهدین اولیه تمام قبایل عرب تحت یک لواء درآیند و تابع یک حکم و پیرو یک رشته آیین و آداب متحد شوند ، افراد هر قبیله اخلاق و آداب و دین مخصوصی داشتند و هر یک محکوم امر و پیرو فرمان و مقتضای رأی رئیس خود بودند .

با (نگاهی به وضع جغرافیایی عربستان پر واضح است )که این سرزمین وسیع غیر از یکی دو نقطه هیچ مرکز مساعدی ندارد که یا به علت حاصلخیزی و یا ثروت معدنی یا علتی دیگر مردم را به خود جلب نماید و بالنتیجه در آن، بلاد آباد بزرگ و اجتماعات مفصل به وجود آید بلکه برخلاف وسعت بی پایان شبه جزیره و سختی آب و هوا و ندرت آب و مواد معیشت علاوه بر آن که طبعاً از عدد جمعیت می کاهد ، آنها را هم که تصادف تاریخ به چنین سرزمین نامساعدی انداخته باشد ، پیوسته به حرکت از نقطه ای به نقطه دیگر مجبور می سازد و مابین قبایل مختلفه بیابانها و اراضی لم یزرع غیر قابل عبور چنان فاصله می شود که گویی هر کدام از ایشان در جزیره ای از جزایر بعیده اقیانوس بی کرانی ساکنند و از حال یکدیگر بی خبر .

این کیفیت هیچ وقت نمی گذاشته است که جمیع ساکنین عربستان با وجود کمی عده همه گرد یکدیگر جمع آیند و به اصطلاح امروز تشکیل ملتی واحد دهند چه ملت از جماعتی تشکیل می شود که منافع مادی و معنوی مشترک داشته باشند و یک رشته آداب قومی واحد که آن نیز نتیجه سالها زیستن با یکدیگر است ، ایشان را به هم مرتبط سازد و نسبت به هم پیوسته و متحد نگاه دارد .

گذشته از اینکه این مقتضی در عربستان وجود نداشته ، خلاف آن یعنی تنافر قبایبل از یکدیگر و اختلاف اخلاق و آداب و ادیان همیشه حکمفرما بوده و هیچ وقت هم از لحاظ مادی و نظر جلب نفع عربستان و مساکن آن لیاقت آن را نداشته است که دول جهانگیر خارجی با منفعت جویان داخلی ، خود را به تسخیر سراسر آن به زحمت بیندازند و اساساً این کار با وسایل ناقص قدیم و وضع جغرافیایی ناسازگار عربستان در آن ایام امکان پذیر نبود .

اگر چه پیغمبر اسلام با شمشیر و موعظه حسنه و وعد وعید قلوب جمیع قبایل عرب را تابع یک ایمان کرده و همه از این نظر سالک مسلکی واحد شده اند اما همین که آن شور و جوش اولی رو به آرامش گذاشته و مصالح دنیایی ایمان قلبی را مغلوب کرده عربستان به همان حالت اول برگشته و بدویت که تنها معیشت مقتضی این قبیل اقالیم است به قوت سابق عود کرده و همان تعصب جاهلیت و تفرق و تشتت احیا شده است و امروز نیز عربستان با وجود سلطنتهای اسمی و نظارت دولت مقتدر خارجی و وسایل تمدن جدید از این لحاظ چندان با قرون قبل از اسلام فرق نکرده .

به همین ملاحظات در میان قبایل عربستان تحقیق تمدن و آداب قومی مفصل و دین و آیینی شایسته اعتنا از جهات عقلانی و فکری بی مورد و خارج از موضوع است فقط چنانکه در سایقاً هم گفتیم وضع جغرافیایی عربستان که تقریباً در همه جای آن یکسان بوده است که بعضی از آنها مثل مهمان نوازی و وفای به عهد و کرم و جوانمردی و رشادت پسندیده و بعضی دیگر مثل کینه جویی و دزدی و غارتگری و زنده در خاک کردن دختران که از شدت غیرت عرب ناشی شده نکوهیده است .

در میان قبایلی که با متمدنین مجاور همسایگی و رفت و آمد داشتند و یا آن که از این ملل تجاوز و مسافرین و مبلغینی به مساکن ایشان راه یافته بودند ، آداب و عقاید و آرائی نفوذ یافته بود مقتبس از این ملل خارجی و عرب بتدریج آنها را مورد احترام و پرستش خود قرار داده بودند . چنانکه جمعی از عرب به دین صائبین یعنی آیین ستاره پرستان قدیم کلده و بابل و گروهی به کیش زردشتی و جماعتی به مذاهب یهود و عیسوی آشنا شده بودند، لیکن اغلب قبایل به همان درجه بت پرستی که در مرحله دیانت پست ترین درجات است باقی بودند و از هر قبیله بت مخصوصی داشتند که از چوب یا فلز یا سنگ یا عاج می ساختند و آن را در نقطه ای می گذاشتند و جمیع افراد آن قبیله به زیارت و پرستش آن می رفتند ، چنانکه ودّ بت قبیله کلب در محل دومة الجندل قرار داشت و سواع بت قبیله هذیل و یغوث بت قبیله مذحج و نسر ( کرگس) بت ذوالکلاع در یمن و یعوق بت قبیله همدان و لات بت بنب ثقیف در طائف بود .

بت مخصوص قریش غزّی و منات بت دو قبیله اوس و خزرج و هبل بزرگترین اصنام این قبایل را در خانه کعبه جا داده بودند و کعبه قبل از ظهور اسلام بزرگترین بتخانه عربستان و زیارتگاه و مطاف بت پرستان عرب زده است .

از آداب مخصوص عرب که قسمتی از آنها هم از آداب عبرانیان مقتبس است و اسلام نیز آنها را باقی گذارده عدم ازدواج با محارم و زن پدر و حج خانه کعبه و احرام و عمره و طواف و سعی و رمی جمره و غسل و ختان و بریدن دست دزد و نذر و قربانی و غیره است . برخلاف این آداب اسلام به شدت زنده در خاک کردن دختران و بسیاری دیگر از آداب زشت و تعصبهای جاهلیت را نهی نموده است .

مکه علاوه بر آن که بتخانه بزرگ و زیارتگاه و مقصد حجاج عرب بود به علت وقوع آن بر محل تقاطع چندین راه کاروانی مم همیشه قوافلی از


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره ی ادیان قدیم در عربستان 38 ص

قدیم ترین آثار زبان ایران 10 ص

اختصاصی از حامی فایل قدیم ترین آثار زبان ایران 10 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 10

 

 

قدیم ترین آثار زبان ایران

مورخان اسلامی نوشته­اند نخستین کسی که به زبان پارسی سخن گفت «کیومرث» بود و معلوم است که این سخن افسانه­ای بیش نیست. اما آن­چه تا امروز از روی آثار صحیح و تاریخی به دست آمده است قدیم­ترین کلامی از زبان ایرانی که در دست ما می­باشد همان سخنان اشو زرتشت سپیتمان است که در سرودهای دینی «گاثه» مندرج است و بعد از آن قسمت­های قدیم اوستا که غالب آن­ها نیز نظم است نه نثر؛ گاثه به زبانی است که آریایی­های هند نزدیک بدان زبان کتاب­های دینی و ادبی قدیم خود را تألیف و نظم نموده­اند، نام کتاب زردشت چنان که گذشت «اوپستاک» بود و گاهی از آن کتاب به عبارت «دَین» تعبیر می‌شده است. مخصوصا در کتاب پهلوی «بندهش» به جای اوستا همه جا «دین» آمده است و خط اوستایی را هم بدین مناسبت «دَینْ دِپیوَریه» گویند، یعنی خط دین و در «دینکرت» و سایر کتاب­ها هرجا که گوید «زردشت دین آورد» مرادش اوستا است.

دیگر کتیبه­هایی است که از هخامنشیان باقی مانده است که مهم­ترین آن­ها کتیبه­ی بهستان (= بیستون) می­باشد و ما اینک اشاراتی به مجموع کتیبه­های سنگی و سفالی می­نماییم :

1- در شهر پازارگاد یا پاسارکاد عبارتی بوده است به خط میخی که : «من، کورش، پادشاه هخامنشی­ام» و نیز مجسمه­ای از زیر خاک در 1307 به اهتمام پروفسور هرتسفلد بیرون آمده و بر آن این سطور نبشته است: «من، کورش، شاه بزرگم»

2- کتیبه­ی بیستون

این نوشته بر تخته سنگی بزرگ در دره­ی کوچکی از کوه معروف به بیستون (بغستان) از طرف «داریوش» کنده شده است، و در زیر نبشته­ها صورت داریوش است که پای خود را بر زبر مردی که بر زمین به پشت درافتاده است نهاده و کمان در دست دارد و پیشروی او نه نفر از طاغیان بریسمان بسته با جامه­های گوناگون دیده می­شوند و بر بالای صفه پیکر «فَرَوَهَرْ» نمودار است و پشت سر داریوش دو تن از بزرگان ایستاده­اند. داریوش در این جا دو کتیبه دارد: یکی کتیبه­ی بزرگ به خط میخی و به زبان فارسی قدیم، عیلامی و بابلی در دو هزار کلمه؛ دیگر کتیبه­ای کوچک به زبان فارسی و عیلامی در صد و پنجاه کلمه. خلاصه­ی این نوشته­ها شرح فتوحات داریوش و فرو نشاندن فتنه­ی بردیای دورغین «گئوتامای مغ» و داستان نه تن از طاغیان می‌باشد. این کتیبه مهم­ترین ِکتیبه­های هخامنشی است و از روی این نوشته­ها قسمت بزرگی از تاریخ هخامنشی روشن می­گردد.

3- کتیبه­ی تخت جمشید

در وادی مرودشت که رود «کور» از میانش جاری است، در دامنه­ی کوه رحمت، پشت به مشرق و روی مغرب بر کمر کوه چند کاخ و عمارت بزرگ بوده است، و شهری هم - که به اغلب احتمالات «پارس» نام داشته و پیش از شهر «سْتَخْرْ» و بعد از شهر «پارسَ کْرتَ» پایتخت «فارس» بوده است و یونانیان آن را «پرس پولیس» خوانده­اند - در پیرامون این عمارات وجود داشته است.

این عمارات بر طبق کتیبه­هایی که از داریوش و خشایارشا باقیمانده است هرکدام نامی خاص داشته، آن چه پیشاپیش پله و دروازه­ی ورود به مغرب قرار دارد. بارگاه شاهنشاهی و بر طبق کتیبه­ی درب بزرگ به صفت «وَسْ دَهْیو» یعنی «همه کشور» یا «همه کشورها» خوانده می­شده است و جایگاه پذیرایی فرستادگان و بار دادن همه­ی رعایای شاهنشاهی هخامنشی بوده؛ دیگر «اَپَدانَهْ» نام داشت ظاهرا از همان ماده­ی «آبادان» و بیرونی شمرده می­شد، قصر دیگر در دست چپ «اَپَدانَه» واقع است نام «صد ستون» داشته است و این نام در کتیبه­ی پهلوی «شاپور سکانشاه» که روزی در این عمارت فرود آمده است دیده می­شود و به جای خود از آن کتیبه گفتگو خواهد شد.

دیگر کاخ «هَدِشْ» یا «هَدیشْ» به یاء مجهول بر وزن «مَنشْ» نام داشت و در سوی جنوبی اپدانه واقع بود، چنین پنداشته­اند که این کاخ اندرونی شاهنشاهی و حرم سرای بوده است و این حدس به دلایلی درست می­نماید چه شاید واژه ی «هَدیش» اصل و ریشه­ی «خدیش» باشد، که به زبان دری کدبانو، خاتون بزرگ و رسمی را گویند و چنان­که خواهیم دید حرف «خ» و «ه» در زبان فارسی به یکدیگر بدل می­شوند.

عمارت دیگر «تَجَر» است و آن کاخ کوچک­تری بوده است در ضلع شمالی صفه­ی تخت جمشید که آن را قصر زمستانی یا «آفتاب‌کده» پنداشته­اند، در فرهنگ­ها «تجر» بر وزن شَرَر خانه­ی زمستانی را گویند و بعضی مخزن و صندوق­خانه نیز هست، و این بنا رو به آفتاب ساخته شده است و امروز این کاخ را آینه خانه گویند و دو کتیبه از سکانشاه به پهلوی و یک کتیبه از عضدالدوله فنا خسره­ی دیلمی به خط کوفی و چند کتیبه­ی دیگر از آل مظفر و تیموریان در آن­جا هست. سوای این چند کاخ بزرگ آثاری از معبد، خلوت­ها و ابنیه­ی خرد و ریز دیگر نیز در آن صفه باقی است.

این بنا به دست داریوش در سنه 520 ق م آغاز گردید و سپس داریوش ولیعهد خود خشارشا را در حیات خود به تخت نشانید و اتمام ابنیه­ی نامبرده را به اهتمام وی باز گذاشت در این ابنیه نیز جای به جای کتیبه‌هایی از داریوش، خشایارشا و اَرْتَخَشَتْرَ سوم باقی است به سه زبان پارسی، عیلامی، آشوری و اخیرا قریب سی هزار خشت مکتوب به خط میخی که نظیرش در شوش نیز به دست آمد در تخت


دانلود با لینک مستقیم


قدیم ترین آثار زبان ایران 10 ص

دانلود مقاله کامل درباره از بارزترین هنرهای مصر قدیم پیکرسازی است مخصوصاً در دوره

اختصاصی از حامی فایل دانلود مقاله کامل درباره از بارزترین هنرهای مصر قدیم پیکرسازی است مخصوصاً در دوره دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 3

 

از بارزترین هنرهای مصر قدیم پیکرسازی است مخصوصاً در دورهٔ سلطنت قدیم قریحه جمال شناختی پیکرسازی نسبت به معماری آن دوره و حتی دوره های بعدی میان بسیار فراخ تری داشته است. اما در این هنر هم باز کیفیت جامد و راکد هنر مصری آشکار است. این جمود و رکود دیرینه سال مربوط به کیفیات روحی هنر مورد بحث نیست بلکه بیشتر به آن قراردادهای هنری مربوط می شود که در کشورهای دیگر به اندازه قرار و مدارهای اجتماعی تغییر و تبدیل می پذیرند.

/

/

/

۲

۱

/

/

/

/

شاهنشاهی ساسانی به دست اعراب منقرض شد هنر بعد از ورود اسلام در ایران هنری است تحت حمایت خلیفه های عرب در ظل این حمایت هنر رنگ بین المللی به خود گرفت، هر چند ایرانیان خصوصاً در دورهٔ خلافت عباسی قسمتی از استقلال خود را حفظ کردند و با پرداخت جزیه مجاز بودند مطابق دین خود زندگی کنند – اما آن دین هرگز مانند مسیحیت به صورت نیروی محرک هنر در نیامد – در نتیجه ایرانیان به مدت هشت قرن به صورت قومی از هنرمندان مطیع در آمدند.

فرمانروایان ایران که غالباً عاری از حساسیت بودند حساسیت ایرانیان را نسبت به زیبائی تشخیص دادند و هنرمندان ایرانی به اطراف و اکناف قلمرو عرب گسیل شدند. از مرزهای هند در شرق تا سرزمین اسپانیا در غرب هنرمندان ایرانی به هر کجا که رفتند راه و رسم هنری شان را با خود بردند: نقشهای خیالی شگفت انگیز جانوران، طرحهای درهم و گل و بوته های پر شاخ و برگ و هر جا که نهال این رسم را در زمین کاشتند شاید با حمایت مذهب یا ملیت محلی، هنر اصیلی از زمین رویید و آن راه و رسم را فرا گرفت. بدین ترتیب هنری که هنر ایرانی نام گرفته بیش از هر هنر دیگری در جاهای گوناگون پدید آمده و در عین حال فرارترین هنرهاست زیرا که زمان و مکان آن را به هیچ وجه نمی تواند معین کرد. در دوره ای که با تشکیل حکومت صفوی در آغاز قرن شانزدهم شروع شد یک مذهب ملی به وجود آمد و در واقع ایران خود را بازیافت. (هنر ملی) ایران به معنای واقعی کلمه از این دوره شروع می شود وقتی از هنر ایرانی یاد می کنیم منظورمان نقاشی های این دوره است. اما برای مردم مغرب زمین تشخیص عنصر دینی در هنر ایرانی حتی در هنر صفوی کار دشواری است بیشتر از این جهت که ما عادت داریم در هنر دینی منتظر دیدن سمبولهای انسانی مربوط به یک دین انسانی باشیم در حالی که کشیدن صورت انسانها قرنها در مذاهب ایرانی ممنوع بود و در نتیجه هنر ایرانی بیش از هنر مسیحی جنبه غیرشخصی پیدا کرد و از زندگی دورتر شد و حتی وقتی که رسم منع کشیدن صورت انسان از قوت افتاد باز سنت تزیینی چنان قوی بود که به صورت انگیزه اصلی هنرمند بر جا ماند. هنگامی که بعد از رنسانس هنرمند اروپائی به سمت ابداع وسیله بیانی مستقل از نیازهای روزانه مردم حرکت کرد هنرمند ایرانی همچنان سازنده اشیاء مفیدی چون ظرفهای سفالی، آلات فلزی، پارچه، کتابهای تذهیب شده و ابزارهای علمی بوده است به هر حالت آثار ایرانی آثار هنری یکی از با فرهنگ ترین اقوامی است که جهان به خود دیده است واین نکته که این آثار به صورت اشیاء زندگی روزمره هستند یکی از عمیق ترین درس هایی است که مغرب زمین می تواند بیاموزد.

سیر تکامل تاریخی فرهنگهای آمریکا پیش از کشف این قاره هنوز بسیار تاریک است. (ایروین بولاک) می گوید که این نظر اکنون مورد توافق همگان است که انسان اول بار از راه باب برینگ از شمال شرقی آسیا پا به قاره آمریکا گذاشته و از آن جا رفته رفته به طرف جنوب مهاجرت کرده است. فرهنگ های مورد بحث ما در دو منطقه پدید آمدند: مکزیک و سرزمین های همسایه آن (نیکاراگوا، کاستاریکا، پاناما) و باریکه ساحل شمال آمریکای جنوبی (کلمبیا و پرو). هر چند ترتیب وقایع کاملاً معلوم نیست. اما در درهٔ مکزیک (زمان باستان) مربوط به ۵۰۰ سال پیش از میلاد فرض می شود در این منطقه اقوام و سلسله های پادشاهی یکی پس از دیگری به سرعت ظهور و سقوط کردند. اما کمی پیش از میلاد قوم (مایا) ظهور کرد که به قول (بولاک) قوم بسیار متفکری بودند. دارای دین تکامل یافته و تقویم دقیق مبنی بر رصدگیری صحیح و دانش فراوان از محاسبات ریاضی بودند اما این قوم متفکر هرگز نه الفبای فونتیک برای خود ساختند نه چرخ اختراع کردند.

در جنوب هم چند قرن بود که فرهنگ مسلط (اینکاها) به وجود آمد و هنوز در اوج کمال بود که اسپانیایی ها آن را از میان بردند. آنچه حقیقتاً در هنر پیش از کشف قاره آمریکا هست عبارتست از تکامل موازی تمایل انسان به آفرینش هنری در این تمدن با تکامل همین تمایل در تمدنهای دیگر. هنر متأخر (پرو) استثنائاتی دارد اما به طور کامل باید گفت در تمام هنر آمریکای قدیم هیچ محتوای فکری پروارنده نشده زیرا تمدن آمریکا نتوانسته است هیچ نوع نوشته ای را به وجود آورد. محاسبات نجومی مردم آمریکا نشان می دهد که با ارقام می توانسته اند کار کنند؛ علم داشته اند، اما فلسفه نداشته اند امور را به صورت اندیشه و آرمان در نمی آورده اند و ظاهراً دین آنها ساختمان پیچیده ای از مناسک و قربانی کردن بوده است و به هیچ وجه مابعدالطبیعی یا الهی نبوده است. حتی خودشان را به صورت اندیشه و آرمان در نمی آورده اند و همه جا نه تنها نسبت به زندگی انسان بلکه نسبت به هر نوع عاطفه انسانی مطلقاً بی اعتنا بوده اند همچنین در هنر بومیان آمریکا هیچ اثری از موضوعات شهوانی یا موضوعات مربوط به زناشوئی دیده نمی شود. عنصر غالب در هنر بومیان آمریکا ترس است نه عشق و هنر همه جا سرایندهٔ ثنای مرگ است نه زندگی.به این ترتیب می توان گفت هنر قدیم آمریکا کیفیتی زننده داشته است هر چند این موضوع ربطی به کیفیت جمال شناختی این هنر ندارد. زیرا از نظر زیباشناختی می توان ادعا کرد هنر قدیمی آمریکا (هنر فرهنگهای بومی امریکا) در شمار زیباترین هنرهائی است که بوسیله انسان پدید آمده درباره ی تفاوت هنر شرق و غرب باید بگوئیم این تفاوت به اندازهٔ مسیحیت با ادیان شرقی است. در حقیقت ادیان جریان نفوذ هنری را تحت تأثیر قرار داده و آنها را با مقاصد خود منطبق ساخت. در هنر چینی و هنر اروپائی ما با یک سلسله قرادادهای مشابه روبرو می شویم این قراردادها از یک جا سرچشمه گرفته انند اما برای مقاصد بسیار متفاوت به کار بسته شده اند.

در سیر تکامل هنر اروپایی به توضیح هنر بیزانس و هنر سلتی می پردازیم: هنر بیزانس را باید به عنوان یک هنر دینی مطالعه کرد در واقعی آن دینی ترین هنری است که مسیحیت به خود دیده است. زیرا که هنر گوتیک به زودی رنگ انسانی (اومانیستی) به خود گرفت و هر آنچه انسانی باشد نمی تواند تماماً الهی یا مقدس باشد هنر بیزانس هنر مقدس است. هر چند که مقدار زیادی از آن در ستایش جاه و جلال امپراتور ساخته شده نه در ستایش جاه و جلال خداوند – باز هم به حکم آن هنرمندان بیزانسی سلطنت را موهبتی الهی می دانستند شکوه زمینی را به صورت انعکاس مداوم امور آسمانی در نظر داشتند. البته به جای آنکه کاملاً بر جنبه های دینی و کاهنی هنر بیزانسی تأکید کنیم باید بر جنبه های تغزلی هنر بیزانسی نیز اصرار ورزیم و جاذبه مستقیم و حسی آن را از نظر دور نداریم چه از حیث رنگ و چه از جهت فضا شاید هیچ هنری بجز بعضی از انواع هنر شرقی نتواند تا این اندازه ما را وادار به غلبه بر غرایزمان کند.

هنر سلتی خود یکی از جالبترین مراحل تاریخ هنر است. بر اثر اتفاقات تاریخی گوناگون در نواحی شمال اروپا یعنی ایرلند و اسکاتلند و ایسلند و شمال اسکاندیناوی یک سبک ماقبل تاریخی اصیل حفظ شد و به وسیله ایلات سلتی به جزایر بریتانیا برده شد و در آنجا محفوظ ماند، تا وقتی که مسیحیت در شمال پدیدار شد. در بریتانیا اشاعه مسیحیت به کندی صورت گرفت و حداقل ۲۰۰ سال طول کشید هنر سلتی به این ترتیب به دو دوره مشخص تقسیم می شود: یکی دوره قدیم ماقبل مسیح که سبک خود را مستقیماً از عهده نوسنگی می گیرد و دیگری دوره ما بعد مسیح، که تأثیرات سبک شرقی به هنر سلتی جاگیر می شود. دکتر (ماهر) در کتاب خود به نام (هنر مسیحی در ایرلند باستان) این دوره ما بعد مسیح را به چند سبک تقسیم می کند: ۱ سبک محلی (از قرن هفتم تا ظهور وایکینگها در ۸۵۰) ۲ سبک ایرلندی وایکنیگ (از ۸۵۰ تا ۱۰۰۰ میلادی) ۳ سبک ترسیم جانواران (از ۱۰۰۰ تا ۱۱۲۵) ۴ سبک ایرلندی رومی وار (از ۱۱۲۵ تا زمان تسخیر انگلستان به دست نورمن ها) تزیین در ابتدای دورهٔ سلتی، تزیین خطی و هندسی و انتزاعی است. رایج ترین نوع آن عبارتست از نوار درهم بافته با تزیین حصیری که شکل ساده آن روی سنگ قبرهای سلتی امروزی هم دیده می شود. فراموش نکنیم که هنر اروپا نیز در هر دوره ای تحت تأثیر نیروهای مادی جامعه است یعنی نیروهای نژادی، اقلیمی، اقتصادی و اجتماعی. بعنوان مثال در کشوری که در آن چوب فراوان باشد پرورش معماری چوبی را شاهدیم و در آنجا محصولات هنری کوچک که با چوب مربوط باشند به حد اعلای تکامل می رسند (مثلاً در اسکاندیناوی) جائی که مرمر و سنگهای مناسب دیگر فراوان باشد، هنر پیکرسازی پرورش خواهد یافت. البته این علل مادی هرگز نمی توانند ظهور و تکامل دوره های هنری ار کاملاً توضیح دهند. ماده همیشه حامل یک پیام معنوی است یک کلیسای گوتیک تنها یک بنای سنگی نیست بلکه به قول پروفسور ورنیگریک (دیانت سنگی) است. بارها کوشیده اند تکامل کلیسای گوتیک را به نحو مکانیکی توضیح دهند: دو طاق رومی که از هم بگذرند یک ایوان تشکیل می دهند و ستونهای ایوان چون تقویت شوند طاق ضربی را به وجود می آورند وطاق درباره ی تفاوت هنر شرق و غرب باید بگوئیم این تفاوت به اندازهٔ مسیحیت با ادیان شرقی است.

در حقیقت ادیان جریان نفوذ هنری را تحت تأثیر قرار داده و آنها را با مقاصد خود منطبق ساخت ضربی وسیله ای است برای ایجادارتفاع بیشتر و ارتفاع به نوبه خود خرپای خارجی را ایجاب می کند و خرپا هم مستلزم مناره است به همین ترتیب می توان تمامی کلیسا را براساس یک سلسله راه حل های مهندسی تحلیل کنیم. اما این کار آن احساسی را که هنگام وارد شدن به همان کلیسا بر انسان غلبه می کند اصلاً توضیح نمی دهد. پس انسان در برابر وحدتی قرار گرفته که جنبه معنوی دارد، و عواطف انسان به واسطه یک حس زیبائی برانگیخته می شود که چیزی بیش از راه حل هندسی مسئله در بر دارد. هنر گوتیک از هنر رومی وار (رومانسک) به وجود آمد – و هنر رومانسک لااقل از لحاظ سطح و ظاهر اقتباسی است از هنر باستان مشرق زمین که قریحه شمالی آن را هدایت کرده است. می توان گفت در تبدیل هنر رومانسک به هنر گوتیک و در سیر تکاملی هنر گوتیک دائماً کیفیت (شمالی) این هنر افزایش یافت از طرفی عامل دیگری که در جریان این تحولات مداخله می کند عامل کلیسای مسیحی است. کلیسا در بیشتر ایام دورهٔ هنر گوتیک یک دستگاه جهانی بود (قرون وسطی) و صاحب منصبان آن بدون توجه به اینکه متعلق به کدام کشور اروپائی باشند، به یک زبان سخن می گفتند.این مطلب نه تنها در مودر اسقف ها که در مودر کشیشان نیز صادق بود. این کیفیت بین المللی کلیسا باعث می شود که هنر کلیسا تمایلی به یکدست و یک نواخت شدن پیدا کند. به خصوص که کلیسا هر از گاهی دربارهٔ چگونگی برداشت و اجرای موضوعات دینی دستورهای معین و مشخصی صادر می کرد. بنابراین در تمام دوره گوتیک هنر کاهنی کلیسا وجود داشت و متمایل به سمبولیسم، تعقل و انواع و اقسام قراردادها بود. در عین حال یک هنر (زیرزمینی) هم وجود داشت که به توده مردم متعلق بود و هنری بود قوی، عامیانه و حتی وحشیانه، بسیاری از صنعتگران غیرروحانی که در دستگاه روحانیون کار می کردندو ناچار بودند از دستورات کارفرمایان خود پیروی کنند، هنگامی که از چشم کشیش ها دور و آزاد بودند به بازیهای شیرین می پرداختند. بازیهای پنهانی در گوشه و کنار کلیسا در انگلستان هنر اصیل توده ای در قرون وسطی هرگز بر هنر کلیسایی برتری پیدا نکر. ولیکن آن را عمیقاً دگرگون ساخت. یعنی هنر کاهنی کم کم کیفیت بین المللی خود را از دست داده و خصائص محلی پیدا کرد. در قرن دوازدهم و سیزدهم مشکل بتوان هنر فرانسه و انگلستان را از هم تشخیص داد. اما به تدریج تفاوتهای ناچیز بزرگ می شوند. سبک که به صورت یک امر غیرشخصی در آمده بود جنبهٔ فردی پیدا می کند . در هنر انگلیسی کیفیتی پیدا می شود که می توان به عنوان (شیرینی) از آن یاد کرد یعنی دریافتی لطیف از چیزهای عادی مانند گل، کودک و جانور و… البته بعدها این تمایل منجر به احساساتی گری شد و به انحطاط گرایید. اما تا زمانی که دوام داشت با چاشنی واقع نمایی و شوخ طبعی که در آن به کار می رفت، در سیر تکامل هنر مغرب زمین یک چیز منحصر به فرد بود. اما از این هنر حتی یک اثر سالم بر جای نمانده است. هنر رنسانس ایتالیا مبحثی چنان وسیع است که برای بسیاری از مردم اهل هنر موضوعی آشنا و شناخته شده است. پرده های بی مشار استادان ایتالیائی ما را مرعوب می کنند و حتی این خطر وجود دارد که از آنها خسته شویم و چشم خود را ببندیم و از تجربه عظیم هنر ایتالیایی در گذریم. اما اگر فقط گوشه کوچکی را مورد بحث قرار دهیم می توانیم از این خطر بپرهیزیم. مثلاً اگر در مورد طراحی های استادان ایتالیائی بررسی کنیم با شخصیت نقاش بصورتی مستقیم تر و واضح تر رو در رو قرار می گیریم. مثلاً برای درک پرده ای مانند «تازیانه زدن عیسی» اثر پیرودلافرانچسکا اگر بخواهیم که حد اعلای تأثیر را از آن بپذیریم تنها بکارگیری حواس کافی نیست باید بدانیم که در ذهن نقاش چه گذشته است. چرا خود صحنه تازیانه زنی را تحت الشعاع سه هیکل اسرار آمیز که در جلو صحنه ایستاده اند قرار داده است. اما در مورد طراحی ها با چنین دغدغه هائی در تماس نیستیم بلکه با قریحه هنرمند ارتباط مستقیم پیدا می کنیم و این حقیقت قلب ما را به تپش وا می دارد.


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره از بارزترین هنرهای مصر قدیم پیکرسازی است مخصوصاً در دوره

دانلود تحقیق قدیم ترین آثار زبان ایران 10 ص

اختصاصی از حامی فایل دانلود تحقیق قدیم ترین آثار زبان ایران 10 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق قدیم ترین آثار زبان ایران 10 ص


دانلود تحقیق قدیم ترین آثار زبان ایران 10 ص

دسته بندی : علوم انسانی _ تاریخ و ادبیات، تحقیق

فرمت فایل:  Image result for word ( قابلیت ویرایش و آماده چاپ

فروشگاه کتاب : مرجع فایل 

 


 قسمتی از محتوای متن ...

 

تعداد صفحات : 14 صفحه

قدیم ترین آثار زبان ایران مورخان اسلامی نوشته­اند نخستین کسی که به زبان پارسی سخن گفت «کیومرث» بود و معلوم است که این سخن افسانه­ای بیش نیست.
اما آن­چه تا امروز از روی آثار صحیح و تاریخی به دست آمده است قدیم­ترین کلامی از زبان ایرانی که در دست ما می­باشد همان سخنان اشو زرتشت سپیتمان است که در سرودهای دینی «گاثه» مندرج است و بعد از آن قسمت­های قدیم اوستا که غالب آن­ها نیز نظم است نه نثر؛ گاثه به زبانی است که آریایی­های هند نزدیک بدان زبان کتاب­های دینی و ادبی قدیم خود را تألیف و نظم نموده­اند، نام کتاب زردشت چنان که گذشت «اوپستاک» بود و گاهی از آن کتاب به عبارت «دَین» تعبیر می‌شده است.
مخصوصا در کتاب پهلوی «بندهش» به جای اوستا همه جا «دین» آمده است و خط اوستایی را هم بدین مناسبت «دَینْ دِپیوَریه» گویند، یعنی خط دین و در «دینکرت» و سایر کتاب­ها هرجا که گوید «زردشت دین آورد» مرادش اوستا است.
دیگر کتیبه­هایی است که از هخامنشیان باقی مانده است که مهم­ترین آن­ها کتیبه­ی بهستان (= بیستون) می­باشد و ما اینک اشاراتی به مجموع کتیبه­های سنگی و سفالی می­نماییم : 1- در شهر پازارگاد یا پاسارکاد عبارتی بوده است به خط میخی که : «من، کورش، پادشاه هخامنشی­ام» و نیز مجسمه­ای از زیر خاک در 1307 به اهتمام پروفسور هرتسفلد بیرون آمده و بر آن این سطور نبشته است: «من، کورش، شاه بزرگم» 2- کتیبه­ی بیستون این نوشته بر تخته سنگی بزرگ در دره­ی کوچکی از کوه معروف به بیستون (بغستان) از طرف «داریوش» کنده شده است، و در زیر نبشته­ها صورت داریوش است که پای خود را بر زبر مردی که بر زمین به پشت درافتاده است نهاده و کمان در دست دارد و پیشروی او نه نفر از طاغیان بریسمان بسته با جامه­های گوناگون دیده می­شوند و بر بالای صفه پیکر «فَرَوَهَرْ» نمودار است و پشت سر داریوش دو تن از بزرگان ایستاده­اند.
داریوش در این جا دو کتیبه دارد: یکی کتیبه­ی بزرگ به خط میخی و به زبان فارسی قدیم، عیلامی و بابلی در دو هزار کلمه؛ دیگر کتیبه­ای کوچک به زبان فارسی و عیلامی در صد و پنجاه کلمه.
خلاصه­ی این نوشته­ها شرح فتوحات داریوش و فرو نشاندن فتنه­ی بردیای دورغین «گئوتامای مغ» و داستان نه تن از طاغیان می‌باشد.
این کتیبه مهم­ترین ِکتیبه­های هخامنشی است و از روی این نوشته­ها قسمت بزرگی از تاریخ هخامنشی روشن می­گردد.
3- کتیبه­ی تخت جمشید در وادی مرودشت که رود «کور» از میانش جاری است، در دامنه­ی کوه رحمت، پشت به مشرق و روی مغرب بر کمر کوه چند کاخ و عمارت بزرگ بوده است، و شهری هم - که به اغلب احتمالات «پارس» نام داشته و پیش از شهر «سْتَخْرْ» و بعد از شهر «پارسَ کْرتَ» پایتخت «فارس» بوده است و یونانیان آن را «پرس پولیس» خوانده­اند - در پیرامون این عمارات وجود داشته است.
این عمارات بر طبق کتیبه­هایی که از داریوش و خشایارشا باقیمانده است هرکدام نامی خاص داشته، آن چه پیشاپیش پله و دروازه­ی ورود به مغرب قرار دارد.
بارگاه شاهنشاهی و بر طبق کتیبه­ی درب بزرگ به صفت «وَسْ دَهْیو» یعنی «همه کشور» یا «همه کشورها» خوانده می­شده است و جایگاه پذیرایی فرستادگان و بار دادن همه­ی رعایای شاهنشاهی هخامنشی بوده؛ دیگر «اَپَدانَهْ» نام داشت ظاهرا از همان ماده­ی «آبادان» و بیرونی شمرده می­شد، قصر دیگر در دست چپ «اَپَدانَه» واقع است نام «صد ستون» داشته است و این نام در کتیبه­ی پهلوی «شاپور سکانشاه» که روزی در این عمارت فرود آمده است دیده می­شود و به جای خود از آن کتیبه گفتگو خواهد شد.
دیگر کاخ «هَدِشْ» یا «هَدیشْ» به یاء مجهول بر وزن «مَنشْ» نام داشت و در سوی جنوبی اپدانه واقع بود، چنین پنداشته­اند که این کاخ اندرونی شاهنشاهی و حرم سرای بوده است و این حدس به دلایلی درست می­نماید چه شاید واژه ی «هَدیش» اصل و ریشه­ی «خدیش» باشد، که به زبان دری کدبانو، خاتون بزرگ و رسمی را گویند و چنان­که خواهیم دید حرف «خ» و «ه» در زبان فارسی به یکدیگر بدل می­شوند.
عمارت دیگر «تَجَر» است و آن کاخ کوچک­تری بوده است در ضلع شمالی صفه­ی تخت جمشید که آن را قصر زمستانی یا «آفتاب‌کده» پنداشته­اند، در فرهنگ­ها «تجر» بر وزن شَرَر خانه­ی زمستانی را گویند و بعضی مخزن و صندوق­خانه نیز هست، و این بنا رو به آفتاب ساخته شده است و امروز این کاخ را آینه خانه گویند و دو کتیبه از سکانشاه به پهلوی و یک کتیبه از عضدالدوله فنا خسره­ی دیلمی به خط کوفی و چند کتیبه­ی دیگر از آل مظفر و تیموریان در آن­جا هست.

  متن بالا فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است.شما بعد از پرداخت آنلاین فایل را فورا دانلود نمایید

بعد از پرداخت ، لینک دانلود را دریافت می کنید و ۱ لینک هم برای ایمیل شما به صورت اتوماتیک ارسال خواهد شد.

 

«پشتیبانی فایل به شما این امکان را فراهم میکند تا فایل خود را با خیال راحت و آسوده دریافت نمایید »


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق قدیم ترین آثار زبان ایران 10 ص

مقاله در مورد گوشه ای ازتاریخ شکل گیری تهران قدیم

اختصاصی از حامی فایل مقاله در مورد گوشه ای ازتاریخ شکل گیری تهران قدیم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله در مورد گوشه ای ازتاریخ شکل گیری تهران قدیم


مقاله در مورد گوشه ای ازتاریخ شکل گیری تهران قدیم

لینک خرید و دانلود در پایین صفحه

فرمت :word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحات :22

 

فهرست:

  • معنی تهران
  • سقطوری ورونق تهران
  • شاه طهماسب عامل شهرت تهران
  • حدومرز تهران با برج وبارو
  • چهاردروازه تهران
  • تهران پایتخت می شود
  • علل انتخاب تهران به عنوان پایتخت
  • مدارس قدیمی تهران تا پایان دوره محمد علی شاه قاجار
  • مدارسی که درعهد قاجار وپیش ازناصر الدین شاه ساخته شد .
  • بقاع متبرکه وامامزاده ها ده تهران قدیم .
  • بقعه سید اسماعیل (ع)
  • بقه سید امام زاده یحیی (ع)
  • بقعه امام زاده زید (ع)
  • بقعه سید ناصر الدین (سید سفرالدین )
  • بقعه سید ولی
  • بقعه امامزاده سید اسحاق
  • امامزاده ابراهیم
  • بقعه چهل تن
  • زیارتگاه پیر عطار
  • بقعه کوچک هفت دختران
  • بناهای معروف دوره ناصری پس ازتوسعه شهر تهران
  • ساختمان شمسی العماره
  • ساعت شمس العماره
  • باغ ایخلخانی
  • باغ فردوس
  • عشرت آباد
  • ارغونیه یا داودیه
  • الهیه ، خور آذین ، خلازیر
  • حمام های تهران
  • گورستان های تهران
  • نتیجه گیری

گاهی دانش آموزان ودوستان درمورد تهران قدیم سوالاتی می کنند که یا تحقیق وتامل می توان به سوالات آنها کامل تر پاسخ داد لذا اینکه تهران چگونه ازدیلمی کوچک ومردمانی اندک با خانه های زیرزمینی تبدیل به شهری بی سروبن شده با آسمان خراش ها وبرج های بلند ومیلیون ها نفرمردمی که ازبام تا شام درتلاش هستند ؟

وقتی به دنبال جواب سوالات به کتاب مراجعه کنیم می بینیم که برای پاسخ به این سوالات کتاب های فراوانی دررابطه با تهران قدیم ازبنا های تاریخی ونحوه شکل گیری آن تا خصوصیات اقلیمی وسیاسی واقتصادی و.... به دست نویسندگان بزرگ ایرانی وخارجی به رشته تحریر درآمده است . واکنون این تحقیق مختصر وفشرده شاید بتواند درمورد چگونگی شکل گیری تهران ومجموعه ای ازبناها واماکن متبرکه وقدیمی این شهر بزرگ پاسخگو باشد.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله در مورد گوشه ای ازتاریخ شکل گیری تهران قدیم