حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

مقاله کامل درباره دین وبحران فناوری

اختصاصی از حامی فایل مقاله کامل درباره دین وبحران فناوری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 62

 

<<دین وبحران فناوری>>

بحران فناوری ،نه ازذات ،که ازلجام گسیختگی آن سرچشمه می گیرد .این که انسان برساخت ماشین وبهره وری آزآن توانا باشد ،ذاتاًنوعی کمال وارزش به شمار می آید ،اما آن چه آفت زا است ساختن هرچیز ممکن وبهره وری به هرطریق ممکن ، بدون وجود حدومرزاست . کارنامه انسان متجدد نشان می دهد که حرصی لجام گسیخته وولعی پایان ناپذیر درساخت واستفاده از ماشین دارد به گونه ای که قراردادهای انسانی وتعمدهای سیاسی قادربرمحدود ساختن آن نیست واز این رو ،نیاز به عامل محدود کننده دیگری است .

به گمان ما ،تعالیم دینی –اگر سرلوحه عمل انسان معاصر قرارگیرد-به راحتی می تواند از عهده مهارکردن غول فناوری برآید . دین بانشان دادن جایگاه واقعی انسان درطبیعت ونقاط قوت وضعف او وحقوق وتکالیف او ،قیود ومحدودیت های بهره گیری از ماشین را تعیین می کند . انسان دینی ،کمال خویش را دراستفاده از تکنولوژی مطلق العنان نمی بیند ،بلکه به مجموعه ای از بایدهاونباید ها تن درمی دهد . برای مثال درنگرش دینی ،پرهیز از اسراف درمصرف انرژی ،حتی درموقعیتی که محدودیت عامل انرژی وجود ندارد ،کاری بایسته است وبرخلاف پاره ای دیدگاه های تجدد گرا،نفس مصرف انرژی نشانه پیشرفت واز شاخصه های توسعه یافتگی به شمار نمی آید. اساساً،درنگرش انسان دین باور ،سلطه برطبیعت یک ارزش ذاتی نیست . بلکه صرفاًابزاری است برای شکوفاشدن استعداد های متعالی او وهمین هدف ،چندوچون بهره گیری از ماشین را معین می کند. ومرزهای فناوری راترسیم می نماید . اگردرمتون دینی ،سخن از مسخر بودن جهان برای انسان به میان آمده ،ابداًبه معنای مطلق العنان بودن انسان نیست ،بلکه مقدی به قیود وشرایطی است که درتعالیم دینی مطرح شده است . انسان دینی ،جهان را آیه ای از آیات الهی می داند وازاین رو آن را شایسته احترام وتکریم می شمارد.

برای انسان دینی ،ارزش های معنوی دردرجه اول اهیمت قراردارند واز این رو درحالی که پیشرفت درصنعت وفناوری را امری مطلوب می شمارد ،می کوشد تا از آن درجهت اهداف انسانی واخلاقی بهره گیرد وآماده است تاهرگاه آن مقدمه درخدمت این هدف نباشد ،مقدمه را درراه اهداف متعالی فدا کند . انسان دینی،برخلاف انسان متجدد ،هرگز داعیه خداوندگاری زمین را درسر نمی پروراند ،بلکه خویش را خلیفه خدا درزمین واز این رو مسئول فقط ونگاهداری محیط طبیعی خود می بیند .

آنچه گفته شد حدیث مجملی است از ماجرای مفصلی که درعصر تجدد برسرانسان رفته است . به باور ما ،بحران ها ومعضلات اساسی معاصر،دیریا زود واقعیت سراب گونه تجدد گرایی را به انسان خواهدنمود واورا به اندیشه بازگشت به دین ومعنویت دینی فروخواهد بود .ص 29 الی 30کتاب معارف اسلامی 1.

فناور ی نوین ،فرهنگ واخلاق ویژه خود را برجوامع پیشرفته تحمیل می کند . آزادی بی حد وحصردربهره برداری از ماشین ،روحیه قناعت پذیری وپرهیز از اسراف وتبذیر را –که قرن ها از فضایل اخلاقی به شمار می آمده است –خشکانده وآتش هوس خداوندگاری طبیعت را دردل انسان متجدد شعله ور ساخته وبذر پندار استغنا را که از مهیب ترین آفات اخلاقی است ،درذهن او کاشته است .

مصنوعات رنگارنگی که هرروز از سوی کمپانی های تولید کننده روانه بازارهای فروش شده و دراختیار مصرف کنندگان قرار می گیرد ،چنان انسان متجدد را مفتون ومسحورخویش کرده که از اندیشه درمسائل بنیادی تر بازمانده است . شهرفرنگ کالاهای تجملی سبب شده که روحیه تنوع طلبی ومدگرایی درجوامع شایع شود وچه آفات وبلاهایی که درپی گسترش این روحیه دامنگیر انسان ها نشده است !حجم غیر قابل تصور داده های اطلاعاتی ،که درسایه پیشرفت صفت رسانه ها دردسترس بشر قراردارد ،دستگاه ادراکی اورا چنان دچارتکثروتشتت کرده است که امروزه دیگررسیدن به حالت تمرکز دراندیشه ،آرزویی دست نیافتنی است .

دردهه های اخیر ،فناوری نوین ،خاستگاه بحران هایی اساسی ،نظیر بحران انرژی وبحران محیط زیست بوده است . طمع ورزی انسان مدرن ،زیاده روی بی سابقه ای را درمصرف انرژی های محدوده کره خاکی سبب شده ودرحال حاضر ،این پرسش به صورت جدی مطرح است که جهانی که منابع انرژی آن کفاف همه ساکنانش را نمی دهد،چه کسی حق حیات دارد . انسان متجدد ،پس از مصرف نابخردانه ومسرفانه مواهب الهی که طبیعت ،سخاوتمندانه دراختیارش نهاده بود ،اینکه دراین اندیشه فرورفته که لابد نسل های بعدی نیز دراستفاده ازاین مواهب حقی دارند !

به هرتقدیر ،اینک مارخوش خط وخال تکنولوژی که مدت زمانی درآستین انسان متجدد پرورانده شده ،به اژدهایی سهمگین مبدل گردیده که حیات سعادتمندانه بشربرروی کره خاک را به آتش کام خود می سوزاند ودیو سرکش صفت سخت


دانلود با لینک مستقیم


مقاله کامل درباره دین وبحران فناوری

مقاله بابک خرم دین

اختصاصی از حامی فایل مقاله بابک خرم دین دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله بابک خرم دین


مقاله بابک خرم دین

لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحات 27

چکیده

سرگذشت اتحاد استبداد، سلطنت و مذهب در برابر قیام و اصلاحات در ایران، جان مایه تاریخ ایران است. هر دودمانی که سقوط کرده، تا آخرین لحظه دمار از روزگار مردم ایران برآورده و در این جدال، که به بزرگترین قیام‌های مردمی انجامیده مذهب گاه به همت اندیشه‌ها و جرقه‌های نو در درون آن، در کنار مردم بوده و بیش از آن، علیه مردم و در کنار دربار سلطنتی.

از تصویرجنبش‌ها و قیام‌های مردم در جریان تاریخ ایران، می‌‌توان دریافت که مردم سرزمین ایران هیچگاه از نبرد علیه استبداد و ستمگران خارجی و داخلی از پای ننشستند. نیروی واقعی در تمام نبردها قطع نظر از اینکه چه طبقه و یا شخصی به قدرت رسیده، همواره مردم بوده اند.

قیام کاوه آهنگر علیه ضحاک ستمگر گرچه افسانه‌ای تاریخی است ولی این حقیقت را که مردم ایران زمین در برابر جور و ستم زیر درفشی که نمودار رنج و محرومیت تودهً زحمتکش است گرد می‌‌آیند و به مبارزه می‌‌پردازند، مجسم می‌‌کند.

جنگ نهاوند در سال 20 هجری اتفاق افتاد و پس از آن ایران به دست اعراب افتاد. در طول بیست سال بعد، تمام بلاد ایران مانند خراسان و سیستان نیز فتح شد.

سال‌ها گذشت و در این مدت اختلافات داخلی زیادی بین مسلمانان پدید آمد. امویان در دوران حکومت خود، بزرگی اعراب و تحقیر ملل دیگر را شعار خویش ساخته بودند، و ایرانیان که از فشارهای حکومت ناراضی بودند، همواره مترصد اقدام علیه آنان بودند. چنان که نه فقط همراه مختار و ابراهیم بن مالک بر ضد عبدالملک بن مروان قیام کردند، بلکه به اتفاق عبدالرحمان بن اشعث نیز علیه حجاج بن یوسف ثقفی همدست شدند،به خصوص که خلفای امویان در امر جزیه و خراج خشونت و شدت زیادی به خرج می‌دادند.

به تدریج در اواخر حکومت امویان، خراسان پایگاهی برای مخالفان آنها شد. لذا عباسیان برای نفوذ خود به ایرانی‌ها متوسل شدند. کمک ایرانیان به بنی عباس را باید دلیل اصلی برای نابودی بنی امیه و قدرت بنی عباس دانست. به همین دلیل بود که در دوره عظمت عباسیان، بالاترین مقام‌های اجرایی به ایرانیان اختصاص یافت که در این مورد می‌توان به وزارت خاندان برمکی اشاره کرد. با قتل این خاندان توسط هارون الرشید و بیرون راندن ایرانی‌ها از دستگاه خلافت، مقدمات ضعف دولت عباسیان آغاز شد. قیام بابک به سال 201 ه. ق. از شهر اردبیل آذربایجان آغاز و تبدیل به نهضتی وسیع و خلقی ضد عرب شد. تعلیمات بابک دنباله تعلیمات راوندیان و المقنع و شامل بسیاری از عقاید اجتماعی مزدک است. خرم دینان که فرقه‌ای ضد اسلام و ضد عرب در بلاد غربی و شمال غربی ایران بودند، همواره در این مناطق علیه خلفا مقاومت می‌‌کردند. چون مرکز اولی آن‌ها دهی بنام خرم در منطقه اردبیل بود به خرمی معروف بودند. بابک جانشین جاویدان بن سهل رهبر این فرقه گردید و مدت بیست سال با خلفا جنگید و منطقه وسیعی را به نام بلاد بابک متصرف شد. بابک و طرفداران او برای اولین بار درفش و جامه سرخ را بعنوان نمودار قیام بکار بردند. بابکیان مردمی دلیر و سرسخت بودند که با جنگ هائی شبیه به جنگ‌های چریکی امروز) پارتیزانی ( بهترین سرداران عرب را شکست دادند. سرانجام افشین سردار ترک نژاد ایرانی در دربار خلیفه با نیرنگ و فریب بابک را به چنگ آورد و جنبش را سرکوب نمود.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله بابک خرم دین

تحقیق درمورد شکل گیری اسرائیل

اختصاصی از حامی فایل تحقیق درمورد شکل گیری اسرائیل دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 73

 

یهودیت در بخش دین وتفکر بر خلاف نژاد و نسب ،سابقه ای طولانی دارد. اگر چه گروهی برآنند که این یهودیت دینی، همان یهودیت نژادی است اما بایدگفت که امروزه از نژاد بنی اسرائیل خبری نیست و تنها می توان آنها را با مشخصات و توصیفشان درکتب تاریخی و قدیمی یافت. امروزه هیچ کس نمی تواندخودرا به طور خالص از نژاد بنی اسرائیل بداند. به هر حال سابقه یهودیت ، بنا به آنچه خودشان در تورات نگاشته اند وامروزه بسیار محل تردید است به فلسطین بازمی گردد. براساس کتب تاریخی یهودْی ایشان توانسته اند زمانی در دو شهر فلسطین اقدام به ایجاد حکومتهای محلی نمایند.این قوم دوبار مورد هجمه ی دول همجوار واقع شد و در بار دوم – به دست تیتوس امپراتور روم- کاملا مضمحل و نابود گشتند.

پس از پراکندگی ، این دین به صورت کولونی های محدود به حیات خود در میان جوامع ادامه داد. در اروپا به خصوص پس از رشد مسیحیت به دلیل ضدیت مسیحیان آن زمان با یهودیان (به دلیل دخیل بودن در قتل عیسی) یهودیان در محله های کنار شهرها به نام گفتو ساکن شده بودند و هر از چندگاهی مورد حمله و غارت واقع می شدند. شغل آنها به مقتضای آیین ، اندیشه و وضعیت اجتماعی شان در معاملات پولی پیشه وری و تجارت خلاصه می شد.در جنگهای صلیبی ، یهودیان که در مسیر حرکت سپاهیان صلیبی قرار داشتند بارها مورد غارت و قتل عام واقع شدند. اسپانیا ، پس از تصرف مجدد مسیحیان ،نیز شاهد این ماجراها بود. دلیل عمده ی این غارتها به کار آن ها در پرداخت وام با بهره های بالا خلاصه می شد. این امر باعث شد که مردم یک منطقه پس از مدتی از آنها بیزار و آماده کشتار آنها شوند.درست به همین دلیل پادشاهان نیز از کشتار آنها سود می بردند و همیشه مالیاتهای سنگین و پولهای کلان را از آنها می خواستند. با این وجود یهودیان به ضرب پولهای کلان توانستند برای خود موقعیتی در دربارهای اروپایی ایجاد نمایند و اندک اندک مقامات بزرگ را در دربار تصاحب نمایند. در کشورهای اسلامی اما ، وضع دگرگون بود. به لحاظ علمی یهودیان در اثرتداخل با مسلمین رشد یافتند، موسی بن میمون فیلسوف یهودی اندیشه های دینی آنها را سامان داد و بسیاری از اندیشه های اسلامی را وارد یهودیت آسیایی نمود. در ایران کولونی های آنها در مناطق مختلفی نظیر اصفهان شکل گرفتند و توانستند ضمن مالکیت زمین ، که یهودیان اروپا از آن بی بهره بودند، در دستگاههای دولتی به عنوان طبیب و حتی وزیر – سعد الدوله در دستگاه مغولان- رشد کنند، اما سیرت و منش رذیلانه ی آنها معمولا مانع اوج گرفتن قدرتشان می شد. نهضت پروتستان، به رهبری لوتر در اروپا ، چهره ی مسیحیت را تغییر داد و وجه ی کلیسا را دستخوش دگرگونی ساخت، پروتستانها بسیاری از اعتقادات قدیمی – ارتدوکس و کاتولیک- را دور ریختند و نسبت به بسیار از تعصبات گذشته ، تساهل و تسامح پیش گرفتند. به دنبال آن رنسانس در اروپا بسیاری از اعتقادات را متزلزل ساخت و تکفیرهای کلیساهای کاتولیک نیز دردی را دوا نکرد. بسیاری از کشورهای اروپا صاحب کلیسای ملی گردید که کاردینال آنرا شاه مشخص می کرد. از میان این دولتها می توان به پروس (آلمان) ، هلند و انگلستان اشاره کرد.به دنبال این اتفاقات یهودیان اروپا ، بالاخص یهودیان اسپانیا ، که در آن زمان دچار قتل و غارت مسیحیان شده بودند به دلیل رشد تفکرات تازه به سوی سرزمینهای اروپایی پروتستان حرکت کردند که مهمترین آنها انگلستان بود،ولی این کشور، پیش تر ورود یهودیان را به دلیل فشار مالی و مخالفت اشراف ممنوع ساخته بود. بدین لحاظ یهودیان مهاجر در آمستردام رحل اقامت افکندند و هلند یکی از مراکز مهم یهودیت اروپا گردید که امروزه نیز چنین است. در سرآغاز قرن 17 میلادی ، سالهایی که زمان شکوفا شدن اعتقادات ناسیونالیستی و مهین پرستانه در اروپاست. شخصی یهودی اهل آمستردام که به تازگی از اسپانیا به هلند مهاجرت کرده بود، به نام موسی بن اسرائیل- که واعظی مذهبی ولی نه چندان معتقد به مذهب بود- نخستین آهنگ رؤیای بازگشت به فلسطین (ارض موعود) را به صدا در آورد.وی با نوشتن کتابهایی چون ، امید قوم یهود ، خاضعانه و انتقام یهود، سعی کرد تا به این دین شکل نژادی داده و آنرا از دایره ی تسلط سایر ملل خارج سازد. در آن زمان انگلستان دارای حکومت مشروطه سلطنتی بود و در نوع خود تنها کشوری بود که در آن رای افراد – البته تنها اشراف- دخیل بود و از این لحاظ یک گام به سوی دموکراسی برداشته و خود را مردمی تر نموده بود!!بن اسرائیل تصمیم گرفت تا یهودیان را به انگلستان هدایت کند و شاید راهکارهای مناسبتری نسبت به سایر اروپا را در این سرزمین یافته بود. وی در سال 1654، دیوید آبرابانل ، یکی از نزدیکانش را برای تسلیم توماری به شورای سلطنتی انگلستان فرستاد و در عین حال با الیورسنت جان سفیر انگلیس درهلند که بعدها به ضرب پول سرمایه داران یهودی که


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درمورد شکل گیری اسرائیل

مقاله رابطة دین و روانشناسی

اختصاصی از حامی فایل مقاله رابطة دین و روانشناسی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله رابطة دین و روانشناسی


مقاله رابطة دین و روانشناسی

لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

 فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 تعداد صفحات:23

ارتباط روان درمانی و دین

دین در غرب به نحو تدافعی در قبال برداشت منفی روانکاوی فرویدی ، واکنش نشان داده و با نادیده گرفتن کل آن یا نفی فراگیری زودرس آن ، با آن مخالفت کرده است.
معلوم است که دین در قبال این که صرفا توهمی انگاشته شود، ابا و امتناع داشته است ، زیرا این برداشت ، واقعیت تجربه دینی را انکار می کند. غالبا برداشت روان درمان گرانه از مواد و مطالب دینی روشی به کار برده است که به خاطر فرضیاتش ، مطالعه عینی را ناممکن می کرده است. خوشبختانه ، در رابطه بین روان درمانی و دین ، تحولات مثبتی هم وجود داشته است ، به این شرح که روان درمانی شروع کرده است به تقدیر از نقش روان شناختی و فرهنگی دین ، و دین شروع کرده است به این که روان درمانی را هر چه مناسب تر و به شیوه ای غیرتدافعی تر به کار برد. این مقاله ، ویژگی های عمده رابطه متحول دین و روان درمانی در غرب را بررسی می کند.

فقط معدودی از روانکاوان بعد از فروید بوده اند که به اندازه او به دین پرداخته اند. مدعیات فروید در باب دین ، از حالت جنجال برانگیزی فروکش کرد و تا زمانی که تحولات نظری چون و چرا کردن در آنها را لازم دانست ، به صورت وضع ثابت موجود در روانکاوی درآمد. نظریه روانکاوی به دو گروه وسیع و مرتبط با یکدیگر تبدیل شد که یکی از آنها گرایش های روان شناسی زیست شناختی فروید و توجه او به توصیفات مکانیستی پویایی روانی را ادامه می داد و دیگری دنباله گیر مطالعه کل نگرانه حیات روحی تجربی فرد بود.
در گروه اول آنا فروید (1982-1885م) و دیگران به تحولی در روانکاوی مددرساندند و این تحول در جهت مطالعه نفس و مکانیسم های دفاعی آن بود. به این ترتیب ، برداشت قدیمی انطباق با «واقعیت» به هر قیمت ، شروع به تعدیل کرد. در گروه دوم ، ملانی کلاین (1960-1882م) و دیگران مطالعه تحولات آغازین شخص را بر وفق آنچه بعدها روابط موردی نامیده شد ، آغاز کردند.

دو نظریه پرداز روانکاوی دیگر که باید در بحث از روان درمانی و دین یاد شوند ، عبارتند از اریک فروم (1980-1900م) و ویکتور فرانکل و این نه از آن جهت است که آنان به شیوه ای اساسی ، به تکمیل نظریه روانکاوی مدد رساندند و نه از آن جهت که درک و دریافت روانکاوانه را از توهم پیش بردند ، بلکه از ان روست که آنان دین را چنان که هست ، جدی تر گرفتند و از راه و روش تحولگرایانه یا فروکاهشی فروید در دین پژوهی ، بریدند. فروم به عنوان نماینده ای از گروه اول نظریه پردازان روانکاوی که پیشتر یاد شد ، ارزش دین را از دیدگاه فرهنگی وسیعی ملاحظه می کرد ، حال آن که فرانکل به عنوان نماینده ای از گروه دوم ، کارکرد روانشناختی دین را در یاری رساندن به تلاش فرد در جستجوی معنی ، ارج می نهاد.

خود - روانشناسی

قهرمانان دینی ، مانند گذشته ، در تحولات نوین نظریه روانکاوی تامل می کنند تا دین را در برابر حمله تاریخی ای که تا حدود خود روانکاوی آغاز کرده بود ، توجیه کنند. خود رواشناسی رشته ای که به مدد هاینتس کوهرت (1981-1913م) تدوین یافته بود و با روانکاوی ارتباط دارد به نظر می رسد که جدیدترین نمونه این گونه تحولات باشد. کوهرت هم مانند وینیکوت ، مستقیما به دین تعلق خاطر نداشت. او با بیمارانی کار می کرد که از داشتن شخصیت خود شیفته وار یا نابسامانی های رفتاری رنج می بردند ، یعنی شرایطی که نظریه روانکاوی کلاسیک آن را قابل تحلیل و کاوش نمی دانست ، چراکه چنین بیمارانی از آنجا که نمی توانند با دیگران ارتباط برقرار کنند ، نمی توانند در معرض معالجه درآیند. کوهرت می توانست کسانی را که اسیر خودشیفتگی هستند ، تحلیل کند ، چراکه در خود شیفتگی ارزشی می یافت و این ارزش را با بیمارانش مطرح می ساخت.
هر چند روان درمانگران دین گرا بتازگی شروع به کشف کارهای کوهرت کرده اند ، به نظر می رسد که ارزش آنها در معالجه کسانی که سخت در بند خویش و خودگرا هستند و لذا نمی توانند با دیگران به عنوان دیگران ارتباط برقرار کنند، نهفته است. این ناتوانی در ارتباط یافتن با دیگران شامل «دیگری» نهفته در تجربه دینی هم هست ، با این حساب ، خودشیفتگان چه بسا ناتوان از آنند که کاملا دینی باشند ، چرا که آنان ناتوان از آن هستند که «دیگر بزرگ» همه تجربه های دینی را تجربه کنند. بدین ترتیب ، روانکاوی از ملاحظه «توهم» به صورت تخفیف آمیز ، به ملاحظه آن در پرتو ارزیابی مثبت سیر کرده است. ولی بسیاری رشته ها که در بقیه این مقاله مطرح است کار خود را با قول به مبنای تجربی داشتن «توهم» آغاز می کنند.

یونگ و روانشناسی دین،روانشناسی تحلیلی (یونگ گرایی)

دین - بسیاری در دهۀ 1950 بر این باور بودند که یونگ یک «فرویدی» است. هرچند او در سال 1909 توسط فروید برای بازدید از دانشگاه کلارک دعوت شد، اما با این حال نباید او را تنها یک روانشناس یا روانکاو توصیف کرد.

امروزه شما در آمریکا بسیاری از کتابها را دربارۀ یونگ در کتابفروشی‌ها خواهید یافت که حتی از کتاب‌های مربوط به فروید نیز بسیار بیشتر است.

زیرا ایده‌های او اکنون بسیار در افواه عمومی رایج و متداول شده است. اما یک مشکل وجود دارد و آن این که فهم و درک آثار یونگ، دشوارتر از فهم و درک آثار فروید است. غالباً این نکته که یونگ- به ویژه در 25 سال پایانی عمر خود- بیشتر معطوف مسائل مربوط به «دین شناسی» و «اسطوره‌شناسی» بوده است مورد غفلت واقع می‌شود.

هرچند خود یونگ معتقد بود که این موضوعات بسیار بیش از روانشناسی حائز اهمیت هستند. دیدگاه یونگ به مسئله بسیار مهم ادیان و اسطوره‌ها، از منظر روانشناسی اهمیت بسیاری دارد. مقاله زیر با رویۀ توصیفی- تحلیلی به این مسائل پرداخته است.

زندگی یونگ

کارل گوستاو یونگ در 26 جولای 1875م در کسویل (Kesswill) سوئیس متولد شد. پدر او- یوهان پل یونگ- در کلیسای سوئیس کشیش بود و مادر او- امیلی یونگ- دختر یک وزیربود. هرچند یونگ در سراسر عمر خود با ایده‌های دینی سروکار داشت، اما نهایتاً مناسک و آداب مسیحی امثال پدرش را رد کرد. او در 11 سالگی به مدرسۀ ژیمنازیوم در شهر «بازل» سوئیس رفت و از دانشگاه بازل مدرک پزشکی اخذ کرد.

علایق او در آغاز بین علوم انسانی (تاریخ و فلسفه) و علوم (علوم طبیعی و باستان‌شناسی) در نوسان بودند. از آنجایی که خانوادۀ او از اقشار کم درآمد بودند، او سرانجام تصمیم گرفت که علوم انسانی را- به خاطر وجود فرصتهای شغلی کمتر- رها کند. او به باستان‌شناسی روی آورد اما شهربازل، دانشکده‌ای برای این رشته نداشت.

در نهایت یونگ تصمیم گرفت که به پزشکی بپردازد زیرا این کار درآمد بیشتری را برای او به همراه داشت و همین امر سرانجام عاملی شد تا او به سوی مباحث روانشناسی- به ویژه روانشناسی دین و اسطوره- متمایل شود.

کارل گوستاو یونگ، نیز همچون فروید منشأ اسطوره را در اعماق ذهن آدمی و بخصوص در عرصۀ ناخودآگاه جستجو کرده است. وی در سایۀ روان‌شناسی اعماق، درونمایه‌های ناخودآگاه را پی‌کاوی کرده و می‌گوید: «عرصۀ خودآگاه ذهن آدمی همچون جزیره‌ای است بسیار کوچک در اقیانوسی از ناخودآگاهی».

به گفتۀ او جهان ناخودآگاه از دو بخش اصلی تشکیل یافته است: یکی ناخودآگاه فردی که صحنه بروز و ظهور انگیزه‌ها، امیال و زیست‌مایه‌های درونی آدمی است و دیگری ناخودآگاه جمعی که ریشه در تاریخ نوع بشر دارد و چیزی نیست، جز تجربه‌های گذشتگان که در پرده‌ای از ابهام فرو رفته و از خاطره‌ها محو شده است.

در حقیقت این سرنمون‌های (archetype) فراموش شدۀ تاریخ- هر چند وقت یک‌بار- در صحنۀ فرهنگ در لباسهایی مبدل- همچون اسطوره‌ها- پدیدار می‌شوند. این سرنمون‌ها یا صورتهای اصیل را نمی‌توان به وضوح در فعالیتهای فرهنگی آدمی مشاهده کرد، بلکه به صورتی تمثیلی و استعاری در رفتار، گفتار و حالات افراد جامعه- در قالب اسطوره و یا اشکال دیگر ادبیات- متجلی می‌شود.

یونگ در یک سخنرانی در سال 1922 اعلام کرد که اسطوره‌ها و به طور کلی تمامی آثار ادبی و هنری مانند موجوداتی زنده در متن فرهنگ رشد می‌کنند و شکوفا می‌شوند. در واقع بنیادها و نهادهای اسطوره‌ای در طی تاریخ، در نمادها و باورهای گوناگون آدمی درهم تنیده‌اند و بدیهی است که استوارترین این بنیادها، اسطوره وحدت جهان و انسان است. در بینش اساطیری میان این دو هیچ‌گونه جدایی و بیگانگی وجود ندارد.

آنها در «وجود» با هم یگانه‌اند، اما در «نمود» از یکدیگر جدا هستند و در واقع به همین علت است که در تفکر اسطوره‌ای- عرفانی انسان را عالم صغیر- جهانی که بر اساس ناخودآگاه بنا شده است- می‌نامند. یونگ ناخودآگاه را از تنگنای انگاره‌های فرویدی رها ساخت و آن را در شناخت روان آدمی و در پیوند با جهان خارج قرار داد.

فروید ناخودآگاه را برآمده از خودآگاه و وابسته به آن می‌دانست، اما یونگ بر آن بود که بنیان روان آدمی را ناخودآگاه می‌سازد. در این راستا یونگ ناخودآگاه را به سه بخش تقسیم کرد:

  1. عرصۀ ناخودآگاه در دسترس.
  2. عرصۀ ناخودآگاه که با اندیشه قابل دستیابی است.
  3. هستۀ ناخودآگاهی که دسترسی‌ناپذیر است.

«ناخودآگاهی جمعی» مهمترین دستاورد یونگ در عرصۀ روانشناسی اعماق به‌شمار می‌آید. او ناخودآگاه جمعی را اقیانوسی ژرف می‌شمارد که خودآگاهی بر فراز آن به زورقی ناچیز می‌ماند.

او در یکی از سخنرانیهای خود می‌گوید:«اصطلاح ناخودآگاه را به منظور پژوهش- و با علم به این که به جای آن می‌توانستم واژۀ «خدا» را به کار گیرم- ابداع کردم و در آنجایی که به زبان اساطیر سخن می‌گویم، مانا، خدا و ناخودآگاهی با هم مترادف‌اند، زیرا که از دو مفهوم اولی، یعنی مانا و خدا، همان قدر بی‌خبریم که از معنای آخری».(1)

یونگ معتقد است که برجسته‌ترین ویژگی ناخودآگاه جمعی آن است که نهانگاه نگاره‌ها و نمادهایی شگفت است که وی آنها را سرنمون، صورت ازلی و یا صورت نوعی نامیده است.

آرکه‌تیپ از واژۀ یونانی آرخه‌توپوس (arkhetupos) به معنای نمونۀ کهن و ازلی گرفته شده و در فرهنگ غرب کارنامه‌ای پربار دارد. فیلون اسکندرانی آن را «صورت الهی» خوانده است و در رسالۀ هرمسی، خداوند «نور آرکه‌تیپی» نام گرفته است.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله رابطة دین و روانشناسی

تحقیق درمورد دین و حقوق بشر 10ص

اختصاصی از حامی فایل تحقیق درمورد دین و حقوق بشر 10ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 10

 

دین و حقوق بشر

مانی که جایزه ی صلح نوبل سال 2003 میلادی به شیرین عبادی اختصاص یافت و او در اظهار نظری به این مناسبت، اسلام را با حقوق بشر سازگار دانست، بحث در این باره بالا گرفته است. هدف نوشته ی زیر زدودن برخی ابهامها در بررسی گفتمانهای مربوط به این موضوع است. در این نوشته، که موضوع اصلی آن روش تحلیل گزاره ها با نظر به گفتمان بستر ساز آنهاست، گزاره ی سازگاری دین و حقوق بشر در سطح گفتمانهای نظری، همگانی و ایدئولوژیک استراتژیک بررسیده شده و برنموده می شود که برخورد متناسب با هر گزاره ای تابع تشخیص گفتمانی است که بستر آن را تشکیل می دهد.

موضوع سازگاری دین و حقوق بشر به لحاظ نظری

نکته ی نخست در مورد سازگاری یا ناسازگاری دین با حقوق بشر این است که دینها عمدتاً باستانی اند، حقوق بشر اما پدیده ای است نو که درست در آنجایی رخ نموده و بالیده، که جایگه گسست از حقوق کهن دینی ـ عرفی و نحوه ی نگرش آن به انسان بوده است. حقوق بشر مفهومی است شکل گرفته در عصر جدید. پیشینه ای که در گذشته دارد تا همان حدی است که شیمی در کیمیاگری دارد، یا اگر بخواهیم گشاده دست باشیم، می توانیم بگوییم تا آن حدی که فلسفه ی عصر جدید ریشه در فلسفه ی سده های میانه و دوران کهن دارد. فلسفه ی جدید با گسستهای انقلابی آغاز شده است. نامهای فرانسیس بیکن، رنه دکارت، دیوید هیوم و ایمانوئل کانت همه یادآور گسستهایی قطعی اند. گسست شاخص عصر جدید، گسست از عبودیت است، باور به آزادی انسان است و تلاش انسان برای این که سرفراز باشد و خود سرنوشت خویش را تعیین کند. دین یعنی عبودیت و عبادت. عصر جدید گسست از دین است.

مشخصه ی عمده ی این گسست اما نه دین ستیزی و دین زدایی، بلکه دستکاری هایی در دین است تا باورهای دینی در کار انسان عصر جدید بی سامانی پدید نیاورند. دستکاری دین همیشه وجود داشته است، هر سلطانی دین را متناسب با سلطنت خود می کرده و هر فرقه ای تفسیری از آن به دست می داده، تا همخوانش کند با بنیادهای فکر فرقه ای و جریان و الزامهای رقابت با پیرامونیان دستکاریهای جدید از دستکاری های کهن “ صادقانه “ ترند : تفسیر جدید معمولاً با حق انسانی تفسیر می آغازد و لزوم تداوم منش دینی و در نتیجه لزوم همخوان شدن آن با نیازهای تازه. دستکاری های کهن این چنین نبودند. می گفتند این است و جز این نیست و همیشه این گونه بوده است. عده ای گردن می نهادند، عده ای سرکشی می کردند و عده ای نیز سکوت می کردند و منتظر تغییر وضعیت می ماندند. بندگی خاستگاهی زمینی دارد. اگر جامعه ی بشری به گونه ای شکل می گرفت و تکامل می یافت که در آن کسی بنده ی کسی نمی شد، در صورتی که دینی وجود داشت، کاملاً متفاوت با این شکلهای شناخته شده ی آن بود. آن دین مفروض مشکلی با حقوق بشر ـ که فرض می کنیم انسانهای از آغاز آزاد نیز می دانستند چیست ـ نداشت، یا اگر داشت از جنسی دیگر بود، یعنی مشکل جز اینی بود که بر ما آشناست و در نهایت از آن رو پدید آمده که حقوق بشر مفهومی است با خاستگاهی بیرون از قاموس دینی و بیرون از آن محیط سیاسی ـ اجتماعی و فرهنگی ای که پذیرای پیدایش و رشد عبودیت بوده است.

این غریبگیای است تا حد تقابل، اما نه از نوع تقابل کیهان شناسی جدید با آن کیهان شناسی کهنی که هر چند تقدسی دینی داشت و درمتنهای کانونی دینی بازتاب یافته بود، اما می شد آن را فرعی و عارضی دانست و بطلان آن را ضربه ای به دستگاه اندیشگی دینی تلقی نکرد. حقوق بشر مشکل دارد با اصل دین، که عُبودیت است. از دیدگاه عبودیت ذاتی انسان، این موجود هیچ حقی ندارد، نه در برابر فرمانروای کیهانی و نه فرمانروای زمینی که سایه ی اوست، دست کم در آنجایی که علمای دین تأییدش می کنند.از دیدگاه عبودیت، انسان فاقد مصونیت است ؛ نه مصونیت روانی. شخصیتی دارد، نه مصونیت جسمی. باید معروف را بپذیرد و از منکر دوری جوید، و گرنه مجازات می شود. در این حال مجاز نیست اصل آزادی فردی را در برابر فرمان دین بگذارد.

موضوع حقوق بشر، انسان چونان انسان است. در اعلامیه ی جهانی حقوق بشر مجموعه ای از آزادیها برشمرده شده که حق هر انسانی اند. ماده ی نخست اعلامیه با صراحت می گوید : « تمام افراد بشر آزاد زاده می شوند و از لحاظ حیثیت و کرامت و حقوق با هم برابرند. » و ماده ی دوم بر این مبنا قید می کند : « هر کس می تواند بی هیچ گونه تمایزی، به ویژه از حیث نژاد، رنگ، جنس، زبان، دین عقیده ی سیاسی یا هر عقیده ی دیگر، و همچنین منشأ ملی یا اجتماعی، ثروت، ولادت یا هر وضعیت دیگر، از تمام حقوق و همه ی آزادی های ذکر شده در این اعلامیه بهره مند گردد. »این بینش با نگرش دینی، خاصه در نوع توحیدی، آن ناسازگار است. دینهای توحیدی فقط با یکتادانی آفریدگار و یکتاپرستی مشخص نمی شوند. مشخصه ی تاریخی و تاریخ ساز آنها این بوده است که پیروانشان فقط خود را بر حق دانسته و خارج از دایرهی آیین خویش را گمراهی و تباهی میدانستهاند. از منظر این دینها، در دورهای که هنوز عصر جدید آنها را وادار به همسازی با پیامدهای ادراک آزادی نکرده، نمی توان حکم کرد که همه ی انسانها، با هر دین و عقیده ای، از لحاظ حیثیت و کرامت و حقوق با هم برابر اند

حقوق بشر را اگر نه به انسان چونان انسان، بلکه به انسانهای مشخصی برگردانیم که به عنوان شهروند تابع نظم سیاسیِ مشخصی هستند، به سخنی دیگر اگر نه از یک ایده ی انتزاعیِ حق، بلکه از نظم سیاسی و تلاش برای دموکراتیک کردن جامعه و سیاست عزیمت کنیم، باز در مورد برداشت دین از حقوق بشر به نتیجه ی مشابهی می رسیم. نظم سیاسی و اجتماعی ای که دین ارزشهای خود را در آن متجلی می بیند، آنی نیست که بتوان آن را دموکراسی ای دانست که بودش یابیِ حقوق بشر تابع بودش یابیِ آن است. پس کلاً می توان گفت که دین اصیل سنتی، یعنی آن دینِ دستکاری نشده توسط عصر جدید، درکی از حقوق بشر نداشته است، زیرا حقوق بشر با گسست از منشِ عبودیت پا گرفته است، اما آن دین بر بنیادِ عبودیت بوده است. اگر منشِ عبودیت با انقلابهای فکری و سیاسی عصر جدید در هم نمی شکست، هزاران سال هم اگر می گذاشت در واتیکان یا قم مفهومی به نام حقوق بشر زاده نمی شد.

موضوع در سطح گفتار همگانی

پس می توانیم برنهیم که دین با حقوق بشر سازگار نیست. این برنهشت اما فقط آن هنگام درست است که هر دو مفهوم دین وحقوق بشر را با محتوایی شفاف و با مرزهای تیز ـ جدا گشته از پیرامونشان تعریف کنیم. این دو مفهوم در کاربست روزمره ی خود چندان شفاف نیستند، به سیالیت تفسیری میدان می دهند و تابع برداشتهای مختلف می شوند. آنها به اموری انسانی ارجاع می دهند و از این نظر سیالیت تفسیری در بود آنهاست. پیش می آید که با تفسیری خاص، به صورت آگاهانه یا فقط در واکنش تجربی و بی هیچ مقدمه چینیِ گفتمانی ِمشخصی، گفته شود : “ دین با حقوق بشر سازگار است.“ این سخن معمولاً بیش از آن که بخواهد مدعی ثبت واقعیت در گزاره ای آغازگر یک بحث نظری باشد، بیان یک خواست،آرزو، انتخاب و سلیقه است. گزارنده با این گزاره می گوید، که دینی می خواهد یا دینی را می پسندد و آن ادراکی از دین را درست می داند که با حقوق بشر سازگار باشد. گزارنده ممکن است مفهوم حقِ بشری را نیز به همین صورت ناشفاف در ذهن داشته باشد و تصور کند آزادی به عنوان مقوله ی بنیادی در ایده ی حقوق بشر، سازگاری کامل دارد با ارزشهای دینی، که بنا بر برداشت وی سمت آزادگی را برنموده اند.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درمورد دین و حقوق بشر 10ص