حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

عوامل دین گریزی افراد جامعه 24 صفحه

اختصاصی از حامی فایل عوامل دین گریزی افراد جامعه 24 صفحه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

عوامل دین گریزی افراد جامعه 24 صفحه


عوامل دین گریزی افراد جامعه 24 صفحه

عوامل دین گریزی افراد جامعه

عامل اول : با استفاده از یک لفظ ممل دینی که در روز زیاد با آن سر و کار داریم مثل نماز ، حجاب و نگاه به نامحرم که خیلی اگر ذکر شود خسته کننده است و افرادی که به آن ها تلقین می شود زده می شوند همان طور که طبیعت یک انسان خلاف یک جهت قضیه را دوست دارد و این تلقین ترک باعث ترک آن عمل می شود مثال اگر به یک دختر خانمی که از اول کودکی تا سن 18 سالگی خیلی تلقین کنند خانم حجابت رو خانم..... این دختر اون حس تنوع طلبی اش فعال می شود و این حالت رو تغییر می دهد و می شود بی حجاب.

و از حجاب حالش بهم می خورد این توصیه به افراد دین دار است زیاد تلقین نکنید. و یا نماز یک دانش آموز از موقع ای که به مدرسه می رود همه می گویند نهاز ، روی دیوارهای مدرسه نماز ، درس نماز، نماز، نماز آنقدر تلقین می شود که دیگر حالش از نماز به هم می خورد بگذاریم تشنه باشند مثل یک تشنه ای که به آب نیاز داشته باشد شخص تشنه سراغ آب می رود یا آب نزد او می آید؟

عامل دوم : عامل دوم این است که که بگذاریم شخص نظر دهد در اموری که گناه محسوب می شوند بگذاریم حرف و نظر خودش را بگوید خالی شود نه با جمله حرام است برخورد کنیم. مثال یک دختر خانمی که به مادر خود می گوید من می توانم با این آقا پسر رابطه دوستانه ای برقرار کنم شما با دین با آن برخورد نکنید . خودش میداند که اشکال شرعی دارد چرا می گویید حرام است و در ذوق آن می زنید.

این چنین جواب دهید: که به نظر تو یک دختر باید رابطه برقرار کند آیا نیاز داری؟ تو این رابطه هایی که ایجاد می شود رو تحلیل کردی از هر لحاظ جامعه ، خانواده و .... بعد سراغ دین بروید، بگذارید حرف بزند . زود با آن به وسیله ی دین برخورد نکنید. حرف هایی که قرار است به او بزنیم خودش بلد است ایشان سوال کرده که خودش را خالی کند،


دانلود با لینک مستقیم


عوامل دین گریزی افراد جامعه 24 صفحه

تحقیق در مورد دین پژوهی در پرتو قرآن «پیامبری»

اختصاصی از حامی فایل تحقیق در مورد دین پژوهی در پرتو قرآن «پیامبری» دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد دین پژوهی در پرتو قرآن «پیامبری»


تحقیق در مورد دین پژوهی در پرتو قرآن «پیامبری»

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)


تعداد صفحه:14
فهرست: ندارد 

دین پژوهی در پرتو قرآن «پیامبری»

مقدمه و طرح بحث
1. «دین پژوهی در پرتو قرآن» سلسله مباحثی است که به مطالعه، بحث و تحقیق درباره مهمترین مفاهیم و تعالیم دینی در پرتو نخستین منبع اسلام یعنی قرآن کریم می‌‌پردازد و می‌‌کوشد از منظر “درون دینی” به اهم پرسشهای جدید دربارة‌ دین پاسخ دهد و سیمای ایجابی و اثباتی از اندیشة اسلامی در این زمانه ارائه دهد. مخاطب اصلی این مباحث دینداران هستند و هدف از آن تعمیق و ارتقای معرفت دینی است.
2. در دین پژوهی، از «دین» سه مراد می‌توان داشت: مراد اول دین در متون اصلی آن یعنی کتاب خدا و سنت پیامبر است. مراد دوم: فهم عالمان دین و مفسران تعالیم دینی و عرف دین‌شناسان است و مراد سوم: دین در سنت و سیرة عملی دینداران می‌‌باشد. واضح است که زندگی دینداران منبع مطمئنی برای ارزیابی دین نیست، هر چند غفلت از این زاویة جامعه شناختی نیز پذیرفته نیست. فهم عالمان دین نیز رنگ و بوی مقتضیات زمانه آنها دارد و به هر حال امری بشری و تاریخی است. مراجعه به سطح اول در این زمانه نیز به هر حال تفسیری دیگر از متن دین است و در زمره دین در مراد دوم آن قرار می‌گیرد. آنچه از “دین‌پژوهی در پرتو قرآن” اراده کرده‌ایم. پژوهشی در چارچوب مسایل این زمان و درگیر کردن آیات قرآن کریم با مباحث زندگی امروز است.
3. تعالیم قرآنی همانند دیگر گزاره‌های دینی از سه ویژگی برخوردار است: اول سازگاری درونی. نمی‌توان به یک مجموعه ناسازگار ایمان داشت. دوم عادلانه بودن. نمی‌توان گزاره‌ای را ظالمانه و غیر عادلانه دانست و در عین حال آن را دینی شمرد. سوم برخلاف عقل نباشد. واضح است که فوق عقل بودن بامنافی عقل بودن متفاوت است. معیارهای این سه ویژگی در طول زمان چه بسا دچار تحول و تغییر گردد. برای قبول و باور هر گزارة دینی در این زمان چاره‌ای جز جریان این سه ضابطه مطابق فهم و درک همین زمان نداریم. هر گزارة دینی امروز نیز می‌باید در نظر دیندار عادلانه، عقلایی و سازگار با مجموعه تعالیم دینی باشد. در غیر این صورت گزارة فاقد چنین ضوابطی، گزارة فرازمانی دینی محسوب نمی‌‌شود بلکه از تعالیم زمان‌مند و موقت دینی به حساب می‌آید که دوران اعتبار آن به سر رسیده است. تفکیک گزاره‌های فرازمانی از گزاره‌های زمان‌‌مند و مناسب با مقتضیات زمان و مکان نزول از لوازم دین‌پژوهی پویا و زنده است. مگر ممکن است دینی از حل مسایل خاص عصر نزول غفلت کرده باشد؟! در «دین پژوهی در پرتو قرآن» متکای بحث گزاره‌های فرازمانی دینی است که در قرآن بیش از سنت یافت می‌شود. چنین گزاره‌هایی ذاتیات دین را تشکیل می‌دهند. یعنی اموری که دین بدون آنها دین نمی‌شود. معنای این سخن آن است که در این مجموعه عرضیات نیز یافت می‌شود که نبود آنها در بعضی زمانها خللی به اصل دین نمی‌زند و تفکیک بین ذاتیات و عرضیات دین همانند تفکیک بین گزاره‌های فرازمانی و زمان بند دینی کاری دشوار و حساس و در عین حال لازم و ضروری است و بدون چنین تفکیکی کار سترگ دین پژوهی به سامان نمی‌‌رسد.
4. در نخستین دورة‌ سلسله مباحث «دین پژوهی در پرتو قرآن» ایمان دینی مورد مطالعه قرار گرفت و اینک همزمان با عید سعید مبعث که جشن تولد اسلام است دومین دورة ‌این مباحث را حول محور «پیامبری‌» آغاز می‌کنیم. پیامبری نیز همانند ایمان از ذاتیات دین است و سؤالات فراوان مرتبط با آن باعث تقدم مطالعة‌ آن نسبت به دیگر مفاهیم بنیادی دین شده است. پیامبری یا نبوت پس از توحید و معاد مهمترین اصل اعتقادی اسلام و دیگر ادیان الهی و از اهم مباحث قرآنی می‌باشد.
5. بحث نبوت یا پیامبری در چند علم قابل پیگیری است. علم کلام یا الهیات بیشترین بحث را از این اصل اعتقادی ارائه کرده است. در علم کلام نبوت عامه و نبوت به نبوت خاصه تقسیم شده است. نبوت عامه متکفل مباحث عام پیامبری بدون اختصاص به پیامبر دین خاص است و در نبوت خاصه مباحث مرتبط با پیامبر اسلام مورد تحقیق و مطالعه قرار می‌گیرد. مسأله نبوت در تفسیر موضوعی قرآن کریم (و به شکل پراکنده در تفسیر ترتیبی قرآن کریم نیز)، کتب روایی و شرح احادیث به صورت نقلی مورد بحث واقع شده است. در کتب تاریخ پدیدة‌ نبوت از زاویة خاص تاریخی مطالعه شده است. عرفان نیز از منظر ویژة خود از پیامبری سخن گفته است. اخیرآً نیز در فلسفه دین برخی مباحث مرتبط با پیامبری مطرح شده است.
6. در بحث سنتی از نبوت مسایل ذیل به عنوان سؤالات اصلی نبوت مورد مطالعه قرار گرفته است:
یک: ضرورت دین و وجه نیاز به انبیاء. دو: نحوة‌ ارتباط پیامبر با خداوند یا مسأله وحی. سه: دلیل و نشانة پیامبری یا مسأله معجزه. چهار: مهمترین صفت پیامبران و یا مسأله عصمت. پنج: مهمترین ویژگی پیامبر اسلام یا مسأله خاتمیت و بالاخره ششم: صفات معجزة پیامبر خاتم یعنی قرآن ومسأله تحدی.
بسیاری از این مسایل هنوز به قوت خود باقی‌اند، هر چند برخی راه‌حلهای پیشین قابل تأمل و تجدید نظر است. اما در این حوزه مسایل تازه‌ای نیز مطرح است. از جمله: آیا وحی و متن کتاب همان تجربة نبوی پیامبر است؟ آیا پیامبر تابع وحی است یا وحی تابع پیامبر؟ آیا سیاست و زمامداری یا بطور کلی تدبیر دنیا و سامان جامعه از لوازم و ذاتیات پیامبری است؟ تعالیم پیامبر با مقتضیات زمانی و مکانی عصر نزول چه نسبتی دارد؟ پیامبری و دین با عقل و علم چه نسبتی دارد؟ تبعیت و پیروی از پیامبر یعنی چه و دیندار مسلمان کیست؟ تفاوت پیامبران در چیست و راز تنوع ادیان کدام است؟ اقامة دین یعنی چه؟ در این سلسله مباحث می‌‌کوشیم پاسخ قرآن کریم را به پرسشهای فوق استخراج نماییم. به نظر می‌رسد تلقی از پیامبری در شکل دادن به زندگی دیندار درهر عصر نهایت تأثیر را دارد، چرا که روش و منش پیامبر برای هر دیندار الگوی مطلوب واسوة محبوب است و نهایت دینداری وصول به چنان شرایطی است. لذا واضح است که ارائه تصویری صحیح از پیامبری از مهمترین راهکارهای اصلاح اندیشه و عمل دینی خواهد بود.
7. در بحث پیامبری پنج رکن به چشم می‌‌خورد؛ اول: فرستندة پیام یعنی خداوند. دوم: مخاطب پیام یعنی انسان. سوم: پیام‌آور یعنی انبیا و رسولان. چهارم: متن پیام یعنی دین. پنجم: هدف از پیام یعنی هدایت انسان و سعادت او. دراین بحث از رکن اول یعنی خداوند کمتر سخن به میان می‌‌آید چرا که به دلیل اهمیت وافر آن در بحثی مستقل به مطالعة مهمترین رکن دین یعنی خداوند خواهیم پرداخت (ان شاءالله). بحث از رکن دوم یعنی انسان نیز به مبحث مستقلی تحت عنوان انسان‌شناسی دینی موکول است. در این مجال از سه رکن باقیمانده سخن خواهیم گفت.
8. قرآن از دو واژه در معنای پیامبری استفاده کرده است: نبوت و رسالت.
نبوت مشتق از نبأ است یعنی خبر. اما نه هر خبری، خبری مهم و دارای فواید فراوان که از علم یا اطمینان حاصل شود. بر این اساس نبوت، سفارت بین خداوند و بندگان صاحب عقل او جهت اصلاح معاد و معاش است. نبی گزارشگر اخبار الهی است. اخباری که به مخاطبان آرامش می‌دهد. نبی بر وزن فعیل به معنای فاعل (خبر دهنده) یا به معنای مفعول (خبرداده شده) است (رجوع کنید به مفردات راغب).
رسالت از مادة رسل به معنای رها و غیر مقید مشتق است. رسالت یعنی پیامبری. رسول بر وزن فعول یعنی فرستاده و پیامبر. مرسل (اسم مفعول از ارسال) نیز به معنای فرستاده شده به پیامبر اطلاق می‌‌شود. بنابراین قرآن از سه واژة نبی، رسول و مرسل به معنای پیامبر استفاده می‌کند که جمع آنها انبیاء و نبیین، رسل و مرسلین است. به نمونه‌ای از استعمالات قرآنی واژه‌‌های فوق‌ الذکر در دنبال اشاره می‌کنیم:
- کان الناس امه واحده. فبعث النبیین مبشرین و منذرین و انزل معهم الکتاب بالحق. لیحکم بین الناس فیما اختلفوا فیه…
(بقره 2/213 )
مردم امتی واحد بودند. پس خداوند پیامبران را مبعوث کرد در حالیکه بشارت می‌دادند و انذار می‌دادند. و با ایشان کتاب را به حق فرو فرستادیم تا بین مردم در آنچه اختلاف داشتند حکم شود.
- ما کان لبشرٍ أن یوتیه الله الکتاب و الحکم و النبوه ثم یقول الناس کونوا عباداً لی من دون الله… (آل عمران 3/79 )
هیچ بشری را نرسد که خداوند به او کتاب و حکم و نبوت دهد سپس به مردم بگویید بجای خداوند بندة من باشید.
- النبی أولی بالمؤمنین من أنفسهم (احزاب36/6 )
پیامبر از مؤمنان به خودشان اولی است.
- یا ایهاالناس قد جاء کم الرسول بالحق من ربکم فآمنو اخیراً لکم و ان تکفروا فان الّه ما فی السموات و الارض و کان الله علیماً حکیماً‌. (نساء 4/170 )
ای مردم! پیامبر از جانب خدایتان به حق آمده است. اگر (به او) ایمان بیاورید برایتان بهتر است و اگر (به او) کفر بورزید، آنچه در آسمانها و زمین است برای خداوند است و خداوند علیم و حکیم است.
- انا او حینا الیک کما او حینا الی نوح و النبیین من بعده و او حینا الی ابراهیم و اسمعیل و اسحاق و …./ رسلاً قد قصصنا هم علیک من قبل و رسلاً لم نقصصهم علیک و کلم الله موسی تکلیما / رسلاً مبشرین و منذرین لئلایکون للناس علی الله حجه بعد الرسل و کان الله عزیزا حکیما (نساء 4/165-163 )
ما به تو وحی کردیم آنچنان که به نوح و پیامبران بعد از او وحی کردیم. به ابراهیم، اسماعیل، اسحاق،… / و رسولانی که سرگذشتشان را برای تو از پیش بازگو کردیم و رسولانی که برای تو بازگو نکرده‌ایم و خداوند به موسی سخن گفت/ رسولانی که بشارت دهنده و بیم دهنده بودند تا پس از ایشان برای مردم بر خداوند حجتی نباشد و خداوند عزیز و حکیم است.
- اللَّه أَعلَم حیث یجعل رسالته (انعام 6/124)
خداوند آگاهتر است به آنجا که رسالتش را می‌نهد.
- تلک آیات الله نتلواها علیک بالحق وانک لمن المرسلین (بقره 2/252 )
این آیات خداوند است که برای توبه حق تلاوت می‌کنیم و تو از زمرة مرسلین هستی.
9. اگر چه متکلمان بین نبوت و رسالت از یک سو و بین انبیاء و رسل از سوی دیگر فرق نهاده‌اند، قرآن کریم چنین فرقی را تائید نمی‌کند و هر دو را به یک معنا استعمال کرده است و گاه در کنار هم به کار برده است:
الذین یتبعون الرسول النبی الامی الذی یجدونه مکتوبا عندهم فی التورات و الانجیل …(اعراف 7/157)
آنان که از نبی رسول امی ـ که او را در تورات و انجیل نوشته شده نزدشان می‌بینند ـ پیروی می‌کنند…
آری از یک سو بین نبی و رسول یا مرسل تفاوت است. قرآن نبی و انبیاء را تنها در مورد پیامبران اصطلاحی استعمال کرده است اما رسول و مرسل را در دو معنی به کار برده است: یکی پیامبر و دیگری واسطه در عمل. بر این اساس ملائکه الهی از قبیل جبرئیل و عزرائیل نیز رسول خوانده می‌شوند و ا زفرشتگان عذاب یا بشارت به رسل یا مرسلین تعبیر شده است. اما واژه نبی یا انبیاء هرگز به معنای واسطه در عمل به کار نرفته است.
- و هو القاهر فوق عباده و یرسل علیکم حفظه حتی اذا جاء احدکم الموت توفته رسلنا وهم لایفّرطون (انعام 6/61)
او بر بندگانش قاهر است و حافظانی برایتان می‌فرستد تا اینکه مرگ یکی از شما فرا رسد، ]آنگاه[ رسولان ما ]جان او را [ می‌گیرند و زیاده روی نمی‌کنند.
مراد از رسل در آیه فوق وسایط قبض روح هستند.
- انه لقول رسول کریم / ذی قوه عند ذی العرش مکین (تکویر 81/19)
این ]قرآن[قول فرستاده‌‌ای کریم است. صاحب قوت نزد صاحب عرش گرانقدر.
مراد از این رسول کریم جبرئیل ـ فرشتة‌ وحی ـ است.
- قال انما انا رسول ربک لاهب لک غلاما زکیا (مریم 19/19)
]جبرئیل به مریم [گفت که من رسول پروردگار توأم تا به تو پسری پاکیزه عطا کنم.
- الحمدلله فاطر السموات و الارض جاعل الملائکه رسلا اولی اجنحه مثنی و ثلاث و رباع یزید فی الخلق ما یشاء‌ ان الله علی کل شیءٍ قدیر (فاطر 35/1)
حمد خداوند را،‌ خالق آسمانها و زمین. آنکه فرشتگان را رسولانی صاحب دو، سه و چهار بال کرد . آنچه بخواهد در خلق می‌افزاید خداوند بر هر چیزی تواناست.
جناح کنایه از قدرت است و این آیه از آیات کلیدی در بحث رسل به معنای وسایط عمل است.
- قال فما خطبکم ایها المرسلون / قالوا انا ارسلنا الی قوم مجرمین (حجر 15/58 و 57)
] ابراهیم به مهمانانش گفت[ ای فرستادگان کار شما چیست؟ / گفتند ما به سوی قومی خطاکار فرستاده شده‌ایم.
مراد از مرسلون در این آیه فرشتگان عذاب هستند.
ما در این بحث به رسل و مرسل به معنای واسطه در عمل نخواهیم پرداخت و بحث در پیامبری متمرکز خواهد بود.

نبوّت لازمه نظام اکمل

مقدمه: یکى از استدلالات قرآن بر نبوت عامه، نیاز انسان به هدایت است. در این مقاله این استدلال قرآنى تبیین شده است.

یک بیان براى نبوت عامه - نه‏نبوت خاصه، یعنى نه براى اثبات پیغمبرى فلان پیغمبر یا پیغمبرانى که در تاریخ آمده‏اند، بلکه یک بحث کلى راجع به‏نبوت که در میان بشر نبى وجود دارد و باید وجود داشته باشد - بیانى است که حتى در عرف علماء هم مى‏گویند «بیان حکماى اسلام‏» .

در کتابهاى حقوقى امروزهم که گاهى در مساله لزوم قانون بیان مى‏کنند اسمش را مى‏گذارند«بیان حکماى اسلام‏» .من فقط پایه‏و نیز ریشه قرآنى‏اش را عرض مى‏کنم بعد دیگر از این مطلب مى‏گذریم.

پایه استدلال حکما

به طور کلى در باب خدا یک بحث هست - که در گذشته‏هم و لو به اجمال این را

گفته‏ایم - که آیا اگر ما بخواهیم بر خدا استدلال کنیم حتماباید به وسیله چیز دیگر بر خدا استدلال کنیم، یا اینکه به وسیله چیز دیگرى بر خدا استدلال کردن یک‏راه استدلال است و مى‏توان از خود خدا بر خود خدا استدلال کرد؟عده‏اى معتقدند که راه صدیقین همان راهى است که از خود خدابر خود خدا استدلال مى‏کنند، که ما در تعبیرات مذهبى هم در این زمینه یا امام حسین مى‏فرماید: «ایکون‏لغیرک من الظهور ما لیس لک‏»(2) آیا غیر از تو از تو ظاهرتر است که من غیر تو را دلیل بر تو بگیرم؟ پس عده‏اى معتقدند(اجمال را مى‏خواهم اشاره‏بکنم)که آن هم راهى است و اشرف هم هست(حالا تقریر و بیانش هر چه هست به جاى خود).مطلب دیگر این است: آیا مى‏توان‏از خدا بر چیز دیگر استدلال کرد یا نه؟یعنى ما خدا را معلوم قرار بدهیم و یک چیزى را مجهول، به دلیل اینکه‏خدا هست پس فلان چیز هم بالضروره وجود دارد، که آن معلومى که ما در برهان خودمان اتخاذ مى‏کنیم خود خدا باشد، یعنى‏اگر ما نتوانیم خدایى اثبات بکنیم آن مجهول ما هم مجهول است ولى اگر خدا را اثبات کردیم، به دلیل اینکه خدا هست‏فلان شى‏ء هم هست‏یعنى این یک ضرورتى است که از وجود خداوند ناشى مى‏شود؟عده‏اى معتقدند که بله، این هم خودش‏یک طرز استدلال است، البته نه اینکه بر همه اشیاء بشود از این راه، از طریق عقلى استدلال کرد، ولى مى‏توان نظام‏کلى وجود و کلیات وجود را از راه شناختن خداوند کشف کرد.در باب نبوت عامه یک چنین استدلالى است، نه استدلال ازراه متکلمین که بر خداوند واجب است، اگر نکند خداوند به تکلیف خودش عمل نکرده، نه، صحبت ضرورت است نه وجوب‏و تکلیف.خواسته‏اند بگویند چون خدا هست، در خلقت‏خلا وجود ندارد یعنى اگر یک موجودى امکان یک رشد و یک کمال‏در او باشد و موانعى در کار نباشد، قابلیت از طرف او تمام باشد، از طرف خداوند آن کمال به او افاضه مى‏شود.بعد آمده‏اند در باب‏نوع انسان اینجور گفته‏اند: نوع انسان نیازمند به یک هدایتى هست ماوراى هدایت‏حس و عقل، و امکان این هم که بشر بتوانداین را از ماوراى خودش، از عالم دیگر تلقى بکند - که نامش وحى هست - وجود دارد، بشر

.............................................................. 1.بحار، ج 87/ص 339. 2.مفاتیح الجنان، دعاى عرفه.

مى‏تواند ای ن را تلقى بکند،پس با نیاز بشر به چنینهدایتى و با امکان اینکه بشر چنین تلقى‏اى‏بکند(که اینها را با مقدماتى ذکر مى‏کنند)از ناحیه خداوند این فیض بالضروره مى‏رسد.

این طرز بیانى است که[ذکر]کرده‏اند.حالا من یادم نیست‏که اینکه مى‏گویند «بیان حکماى اسلام‏» اول کسى که این را بیان کرده فارابى بوده است‏یا بوعلى، فرصت نکرده‏ام[ببینم].بوعلى‏که متعدد در کتابهاى خودش این مطلب را متعرض شده است و مثالهایى هم ذکر مى‏کند.

 

 

 

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد دین پژوهی در پرتو قرآن «پیامبری»

تحقیق در مورد دین زرتشت

اختصاصی از حامی فایل تحقیق در مورد دین زرتشت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد دین زرتشت


تحقیق در مورد دین زرتشت

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)


تعداد صفحه:39

فهرست:

زرتشت

ریشه و معنای نام

در بین یونانیان

زمان زرتشت

اکزان توس

شاگردان افلاتون

سوئیداس

هرمیپوس

منابع ایرانی پهلوی و پس از اسلام

پلوتارخوس

اوستاشناسان و خاورشناسان

 

زرتشت

زَرتُشت، زردشت، زردهُشت یا زراتُشت نام پیامبر ایرانی و بنیادگذار دین زرتشتی یا مَزدَیسنا و سراینده گاثاها کهن‌ترین بخش اوستا است.

زرتشت توجه مورخین معاصر را حداقل به دو دلیل جلب کرده است: یکی مبدل شدن زرتشت به شخصیت ای افسانه ای است چنانچه در طی سال های ۳۰۰ قبل از میلاد تا ۳۰۰ بعد از میلاد اعتقادات مبنی بر اینکه او از علوم غیبیه مطلع بوده و از رسوم جادوگری آگاه، رایج شده بود. دیگر برداشت یکتاپرستانه او از خدا بوده که باعث گمانه زنی های مورخین معاصر در مورد تأثیرپذیری مسیحیت و یهودیت از تعلیمات زرتشت شده است.[۱]

بررسی زندگی زرتشت با دشواریهایی روبرو است که باعث شده مورخین در بهترین حالت زندگینامه هایی که از او نوشته شده را سست و در بدترین حالت آن را گمانه زنی محض بخوانند: یکی از این دشواری ها پاسخ به این سؤال است که چه بخشی از دین زرتشتی از دین قبیله ای که زرتشت در آن بزرگ شده آمده و چه بخشی از آن ناشی از دریافت های مذهبی و تعلیمات او میباشد؟ سؤال دشوار دیگر این است که دین زرتشتی دوره ساسانی تا چه حد دقیق تعلیمات زرتشت را حفظ کرده بود؟ سؤال دیگر اینکه، متون بدست رسیده از این آیین مانند اوستا و گاتاها، کتب نوشته شده به زبان پهلوی، و نوشته های نویسندگان یونانی، تا چه حد تصویر دقیقی از نظریات زرتشت ارایه میکنند؟[۱]

ریشه و معنای نام

در اوستا زَرَت اّشْتَرَ است. بیشتر از ده شکل برای نام زرتشت در زبان فارسی موجود است. زارتشت، زارهشت، زرادشت، زارهوشت، زردهشت، زراتشت، زرادشت، زرتهشت، زرهتشت، زره‌دست و زره‌هشت از این قبیل است ولی او خود را در گاتها زرتشتر می‌نامد.[۲] [۳]

از بیشتر از دو هزار سال پیش تا به امروز، معانی بسیاری برای واژه زرتشت گفته‌اند.آنچه که مشخص است این است که این نام مرکب است از دو جزء «زرت» و «اشترا» هرچند که در سر زرت اختلاف بسیار است.البته بیش‌تر تاریخ شناسان معتقدند زرد و زرین و پس از آن پیر و خشمگین معانی نزدیک تری هستند. کلمه زرد در خود اوستا «زیریت» است.البته «زرات» به معنی پیر آمده‌است ولی این‌که چرا در ترکیب با اشترا تبدیل به «زرت» شد باعث اختلاف نظر شده‌است.[۴]

در جزء دوم این نام اختلاف نظری نیست زیرا هنوز کلمه شتر و یا اشتر در زبان فارسی باقی است و هیچ شکی نیست که نام وی با کلمه شتر ترکیب یافته و «دارنده شتر» معنی می‌دهد و به همان معنی است که امروز در فارسی می‌باشد[۴]. در گذشته برای شتر از آن جهت که حیوان بسیار مفیدی بود ارج و منزلتی خاص قائل بودند و بر نوزادان خود نام شتر را با پسوندهای خاص بر نوزادانشان مینهادند. همچنین در نوشته‌های تخت جمشید از شتر به عنوان هدیه‌ای که به داریوش اهدا میشد نام برده شده‌است.[۵] برای نمونه فراشتر به معنی دارنده شتر راهوار و یا تندرو است. گاه نیز نام خانوادگی که سپیتمه است، افزوده می‌شود و به صورت زرتشتر سپیتمه یاد می‌شود. البته این نام خانوادگی را امروزه سپنتمان و یا اسپنتمان می‌گویند[۶] که به معنی خاندان سفید است [۷]. نام پدر زرتشت پوروش اسپ بوده[۸] که مرکب است از پوروش به معنی دو رنگ و سیاه و سفید و اسپ.پوروش اسپ معنی دارنده اسپ سیاه و سفید را می‌دهد[۷].

اسپیتامه نام خانوادگی زرتشت بوده‌است. در بند دوی همایشت آنجا که همای مقدس همچون دوستی به زرتشت نزدیک میشود وی را محترمانه با این نام خطاب میکند. [۹]

در بین یونانیان

در زبان یونانی استرا(ástra) به معنی ستاره‌ها و زوروس (zōrós) به معنی ضعیف نشده‌است. این کهن‌ترین معنی نسبت داده شده در زبان یونانی است.[۱۰] دینون یونانی آن‌را به «ستاینده ستاره» ترجمه کرده‌است.بارتولومه جزء نخست را «زرنت» ثبت کرده و «دارنده شتر پیر» معنی کرده‌است و دار «زراتو» دانسته و آن را «زرد» ترجمه کرده‌است. امروزه در منابع اروپایی، به پیروی از زبان یونانی، نام او زرواستر خوانده می‌شود.

زمان زرتشت

زمان ظهور زرتشت، با همهٔ پژوهش‌های دانشمندان قدیم و جدید، هنوز هم در پردهٔ ابهام است. درباره تاریخ زایش او دیدگاه‌های فراوانی وجود دارد. ارسطو و اودوکسوس‌ و هرمی‌ پوس‌ نوشته‌اند که‌ زرتشت‌ پنج‌ هزار سال‌ پیش‌ از جنگ‌ تروا می‌زیسته‌ است‌. دیوجانس‌ لائرتیوس‌ نیز به روایت از هردمودروس‌ و کسانتوس‌ همین‌ دیدگاه را بازگو کرده‌است. روایات‌ ایرانی، که‌ برپایهٔ منابع‌ پهلوی مانند بندهشن‌ و ارداویرافنامه تکیه‌ دارند و پس‌ از زوال‌ نفوذ آیین زرتشت‌ نوشته‌ شده‌اند، زایش زرتشت‌ را سه‌ قرن‌ پیش از اسکندر مقدونی‌ می‌دانند.[۸] این‌ روایت‌ به‌ وسیلهٔ بیرونی و مسعودی و دیگر نویسندگان ایرانی‌ پایدار ماند و تا قرن‌ گذشته‌ نیز اعتبار خود را حفظ‌ کرد. راه درست رفتن و به نتیجه رسیدن این است که گفته‌ها و نوشته‌های دانشمندان پیش از مسیح یونان را که نزدیک به ۲۵۰۰ سال از ما جلوتر بوده‌اند و از زرتشت و زمان او بهتر آگاهی داشته‌اند را بررسی کنیم و از روی آن‌ها به چگونگی این راز کهن پی بریم.[۱۱]

اکزان توس

نخستین مورخ یونانی که از زرتشت نام برده و زمانش را تعیین کرده‌است، اکزان توس (به انگلیسی: Xantus) یا خسانتوس لیدیایی می‌باشد که در قرن پنجم پیش از میلاد می‌زیست[۱۲] او در سدهٔ پنجم (۵۰۰-۴۵۰) پیش از میلاد مسیح میزیسته و نویسندگان دیگر از گفته‌های او یاد کرده‌اند. دیوژن لرتیوس (به انگلیسی: Diogenes Lartius) یونانی، در سال‌های نزدیک به دویست و ده (۲۱۰) پس از میلاد مسیح، پس از ذکر سخنانی از اکزان‌توس در دو نسخهٔ دستنویس، زمان زرتشت را با شمارهٔ ۶۰۰۰ (ششهزار) و در نسخهٔ دیگر با شمارهٔ ۶۰۰ (ششصد) سال پیش از لشکرکشی خشایارشاه به سوی یونان یاد کرده‌است. در خبر دیوژنس لرتیوس، شمارهٔ ۶۰۰۰ (ششهزار) از دو راه دارای ارزش است.

  • نخست اینکه با گفته‌های شاگردان افلاتون و دیگر دانشمندان به خوبی سازگار است، در حالی که شمارهٔ ۶۰۰ (ششصد) با رای و نظر هیچ یک از دانشمندان سازگاری و نزدیکی ندارد.
  • دوم اینکه دیوژنس لرتیوس، علاوه بر نوشتهٔ اکزان‌توس، سخن دیگری را نیز از هرمودوروس (به انگلیسی: Hermodoros) شاگرد افلاتون یاد می‌کند که به گفتهٔ او زمان زرتشت را ۵۰۰۰ سال پیش از جنگ ترویا (به انگلیسی: Troya) یاد می‌کند.

از این گفته‌ها چنین بر می‌آید که رای دیوژنس ششهزار سال پیش از لشکرکشی خشایارشا به یونان بوده و خواسته‌است با یادآوری از این شماره‌های هماهنگ، زمان پیغمبر ایران را نشان دهد. چون لشکریان خشایارشا که در سارد گرد آمده بودند در بهار سال چهارسد و هشتاد (۴۸۰) پیش از میلاد مسیح بو یونان روی آوردند، پس زمان زرتشت از روی شمارهٔ ششهزار، نزدیک به ششهزار و چهارصد و هشتاد (۶۴۸۰) سال پیش از میلاد مسیح می‌رسد. از سوی دیگر چون گرفتن ترویا و افتادن آن به دست یونانیان در سال هزار و یکصد و هشتادوچهار (۱۱۸۴) سال پیش از میلاد مسیح می‌شود. همانگونه که می‌بینیم نتیجهٔ این دو گفتار با اندک ناسازگاری نشاندهندهٔ یک زمامن است که نزدیک به ۶۵۰۰ سال پیش از میلاد مسیح را نشان می‌دهد. بی‌گمان سرچشمهٔ این دو خبر یکی است و این ناسازگاری اندک در برابر روزگاری بس دراز که از هشتاد و پنچ سدهٔ پیش یاد می‌کند، چندان ارزشی ندارد و به پایهٔ کار سستی نمی‌رساند. در اینجا باید این را یادآور شویم که این شماره‌ها زمان زاییده شدن زرتشت را نمی‌نمایاند، بلکه زمان زندگی او را نشان می‌دهد. چون آوازهٔ زرتشت از سی سالگی به بالا بوده که به پایهٔ راهنمایی مردم رسیده است، از این رو باید سال‌های زندگی او را در آغاز این شماره‌هایی که یاد شد، دست کم نزدیک به چهل سال بدانیم. با این روش، زمان پیدایش او از روی شمارهٔ ششهزار اکزان‌توس، نزدیک به ۶۵۰۰ و از روی شمارهٔ پنج‌هزار (۵۰۰۰) هرمودوروس، بیش از ۶۲۰۰ سال پیش از میلاد مسیح می‌شود.

شاگردان افلاتون

افلاتون دانشمند نامی یونان در سال ۴۲۹ پیش از میلاد مسیح به دنیا آمد و در سال ۳۴۷ پیش از میلاد درگذشت. کتابی است وابسته به او که به نام آلکیبیادس (به انگلیسی: Alkibiades) می‌باشد. شاگردانش در زیرنویس‌هاو یادداشت‌هایی که به این کتاب نوشته‌اند، زمان زرتشت را ششهزار سال پیش از مرگ افلاتون یاد کرده‌اند. چنانکه می‌بینیم این گفته‌ها نیز زمان زرتشت را نزدیک به ۶۵ سده پیش از میلاد مسیح به عقب می‌برد و از نوشته‌های اکزان‌توس پشتیبانی می‌کند. شاگردان افلاتون که از زمان زرتشت یاد کرده‌اند، به نام ارتویا ارستاتالیس (ارستو)، اودوک سوسس (به انگلیسی: Euduxus)، هرمودوروس (به انگلیسی: Hermodoros) می‌باشند. گفته‌های این دانشمندنان در کتاب‌ّای نویسندگان نیز به جا مانده. از آن جمله، یکی پلینیوس (به انگلیسی: Plinius) رومی است که به پلینی بزرگ نیز یاد شده‌است. این دانشمند در سال ۲۳ پس از مسیح چشم به جهان گشود و در سال ۷۹ مُرد. از این دانشمند کتاب بزرگی به نام تاریخ طبیعی به جا مانده. پلینیوس در این کتاب می‌نویسد اودوک سوس و ارستاتالیس (ارستو)، زمان زرتشت را ششهزار سال پیش از افلاتون دانسته‌اند. خود پلینی بر این گفته‌ها می‌افزاید، موسی چندین هزار سال پس از زرتشت بوده‌است. آنچه بیان شد، گفته‌های اودوکوس و ارستو بود در کتاب پلینی. گفته‌های هرمودوروس شاگرد دیگر افلاتون نیز که زمان زرتشت را از ۶۲۰۰ پیش ازمیلاد بالاتر می‌برد، در بحش مربوط به اکزان‌توس بیان شد.

هرمیپوس

پلینیوس رمی یا پلینی بزرگ در همان کتاب تاریخ طبیعی خود می‌گوید: بنا به گفتٔ هرمیپوس (به انگلیسی: Hermippus)، زرتشت پنج‌هزار سال پیش از جنگ ترویا می‌زیسته است. هرمیپوس از دانشمندنان بزرگ یونانی بوده که در سال‌های نزدیک به ۲۵۰ پیش از میلاد مسیح به سر می‌برده‌است.

پلوتارخوس

پلوتارخوس (به انگلیسی: Plutarkhos) یا پلوتارک یونانی که در سال ۴۶ پس از مسیح زاده شد و در سال ۱۲۵ در گذشته‌است، زمان زرتشت را پنج هزار سال پیش از جنگ ترویا یاد می‌کند.

تئوپومپوس

در کتاب «پیشگفتاری بر اوستا»[۱۳] بنا به گفتهٔ تئوپومپوس از مردم خیوس (Khios) (همزمان فلیپ و اسکندر)، زمان زرتشت را پنجهزار سال پیش از جنگ ترویا می‌نویسد و بنا به گفتهٔ اودوک‌سوس، آن را شش هزار سال پیش از افلاتون یاد می‌کند و می‌نویسد:

   

 

ارستو نیز با اوپوکسوس هم‌رای می‌باشد و باستانی بودن آیین ایرانیان را جلوتر از آیین مصری‌ها می‌داند.

   

 

سوئیداس

سوئیداس یونانی در سال‌های نزدیک به ۹۷۰ پس از مسیح می‌زیسته. فرهنگی از او مانده که نام بسیاری از مردمان نامی روزگاران گذشته در آن یادشده. در این کتاب از دو زرتشت نام می‌برد. یکی دانای پارس و ماد که پنج‌هزار سال پیش از جنگ ترویا می‌زیسته و دیگری اخترشناسی در زمان نینوس. [نیازمند منبع]

منابع ایرانی پهلوی و پس از اسلام

در اوستای قدیم به زمان ظهور زرتشت اشاره‌ای نشده‌است. اما این مطلب، در دو رسالهٔ معروف پهلوی، یعنی بندهشن (کتاب آفرینش) و ارداویرافنامه، که هر دو در سدهٔ نهم و دهم میلادی تنطیم شده‌اند، مورد بحث قرار گرفته‌است. در کتاب بندهشن آمده‌است که زرتشت در سال ۲۵۸ سال پیش از انقراض شاهنشاهی هخامنشی به بعثت رسید. اما در ارداویرافنامه، بعثت زرتشت ۳۰۰ سال پیش از حمله اسکندر ذکر می‌شود و بنابراین، چون اسکندر ۳۳۰ پیش از میلاد به ایران حمله کرده‌است، تاریخ تولد زرتشت در حدود ۶۶۰ پیش از میلاد خواهد شد.[۱۴] مورخان ایرانی دورهٔ اسلامی مانند مسعودی و بیرونی، که جز منابع پهلوی اطلاعات دیگری در دست نداشتند، بعثت زرتشت را ۲۵۸ سال قبل از حمله اسکندر ذکر کرده و آن را ۵۵۸ پیش از میلاد دانسته‌اند.[۱۵]

اوستاشناسان و خاورشناسان

دیدگاه دیگر دربارهٔ زمان زرتشت، متعلق به بیش‌تر پژوهشگران و دانشمندان پارسی هند نظیر جمشید جی کاتراک[۱۶] می‌باشد که زادروز زرتشت را حدود ۶۶۰۰ سال پیش از میلاد ذکر کرده‌اند.[۱۷] نظر دیگری که توسط یکی از نویسندگان دانش‌پژوه پارسیان هند است بیان می‌کند که از روی ستاره‌شناسی و اخترشماری، زرتشت ۷۱۲۹ سال پیش از مسیح به دنیا آمده و تا سال ۷۰۵۲ پیش از مسیح زنده بوده‌است.

صراحت و قطعیتی که روایات سنتی به تثبیت دورهٔ زندگی زرتشت در سیصد سال پیش از اسکندر داده‌اند، سبب شد که بعضی خاورشناسان، نظیر: فردیناند یوستی، گلدنر، وست، و ویلیامز جکسون این تاریخ را تقریباً نزدیک به تحقیق بدانند.[۱۸]

از آن‌جا که بیشتر پژوهشگران طرفدار تاریخ سنتی، مبنای کار را روی مقارن بودن زرتشت با ویشتاسب، پدر داریوش قرار داده‌اند، نتیجه کار آنها یکسان است. چنان که هرتل و هرتسفلد که از شباهت اسمی استفاده کرده، پدر داریوش را با ویشتاسپ یکی دانسته‌اند، ناگزیر، زمان زرتشت را سال ۵۰۰ پیش از میلاد می‌پندارند.[۱۹]

البته زمان پیدایش آیین زرتشتی، چندان در روایات سنتی پهلوی قابل اعتماد نیست. چون، با توجه به این که همه مورخانی که زمان زرتشت را بین شش تا هفت هزار سال پیش از میلاد ذکر کرده‌اند، در عهد هخامنشی می‌زیستند، اگر زرتشت در دوران هخامنشیان ظهور می‌کرد، باید آن‌ها از آن اطلاع می‌داشتند. حتا ادعا شده‌است که اودُخوس و برخی دیگر، ۲۱ نسک اوستا را هم مطالعه کرده بودند.[۲۰][۲۱] با این وجود، چطور ممکن است هردودت، مورخ سرشناس یونان که مقارن داریوش بزرگ می‌زیسته‌است و حتی از بیان جزئی‌ترین موضوعات تاریخ ایران هم هرگز امتناع نکرده، از معاصر بودن زرتشت و پدر داریوش، آگاه نبوده باشد و یا اگر بوده، در امر به این مهمی به سکوت گذرانده است؟[۲۲]

از سوی دیگر، کسانی چون وندیشمن، ویلیام‌ گیگر، تیل، الدنبرگ، بارتولومه، ادوارد مایر، کریستن سن، مری بویس، ابراهیم پورداود و شاپور کاووسجی روایات سنتی را از همه جهات با دلایل قاطعی رد کرده‌اند.[۲۳][۲۴]

زبانشناسی

بررسی‌هایی‌ که‌ در صد و پنجاه‌ سال‌ پیش، نخست‌ در اروپا و پس‌ از آن‌ در آمریکا در زمینهٔ ادبیات‌ و مذاهب‌ و زبان‌های خاوری‌ انجام شده، این موضوع را مورد بررسی قرار داده‌است. زبان‌ اوستایی خویشاوند زبان‌ سانسکریت‌ است‌. گاتاها یا سرودهای مقدسی که‌ به‌دست زرتشت‌ ساخته‌ شده‌اند، طنینی عتیق‌ همانند سرودهای‌ ریگ‌ودا، دارند. همچنین‌ نزدیکی‌ محسوسی‌ میان دستور زبان‌ و وزن‌ و سبک‌ سرودهای‌ ریگ‌ - ودا، و دستور زبان‌ و وزن‌ و سبک‌ گاتاهای زرتشت‌ موجود است‌، و در حقیقت‌ ساختمان‌ صرفی‌ زبان‌ گاتاها از ساختمان‌ صرفی‌ سرودهای ریگ‌ - ودا، ابتدایی‌تر و ساده‌تر است‌. در هر حال‌ اکنون‌ این‌ دیدگاه وجود دارد که‌ تصنیف‌ گاتاها نمی‌تواند به‌ طور جداگانه‌ و در یک‌ فاصله‌ زمانی دور از زمان‌ تصنیف‌ وداها صورت‌ گرفته‌ باشد، و عصر زرتشت‌ را حداقل‌ یک‌ هزار سال‌ پیش از مسیح‌ می‌دانند.[۲۵]

 

 

خاستگاه زرتشت

از این پیامبر ایرانی‌ در یشت‌های‌ کهن‌ سخن‌ می‌آید که‌ در «ایران‌ویج (اَریانَ و یوچَه)» در ساحل‌ رود «دائیتی» در سرزمین‌ قبایل‌ ایرانی‌ زاده شد. در زامیادیشت‌ زیستگاه‌ زرتشت‌ را در ناحیه‌ ئی می‌داند که‌ در آن‌ دریاچه‌ «کوسَوی» (که ممکن است همان دریاچه هامون باشد) است‌. به هر تقدیر ناحیه‌ «ایران‌ویج» گاه‌ خوارزم[۲۶] پنداشته‌ می‌شود و گاه‌ آن را آذربایجان‌[۲۷] و بعضاً به سبب مراسمی‌ مذهبی‌ که‌ در ستایش‌ «اَرُدویسورااناهیتا» می‌شود آن را در سیستان[۲۸] ذکر کرده‌اند.همچنین هندشناسانی مانند مایکل ویتزل سرزمین اصلی وی را کوهستان‌های سرد افغانستان مرکزی دانسته‌اند[۲۹].اما در یسنا اشاره می‌شود که زرتشت یا بزرگترین رهبر روحانیت زردتشتی در جایی به نام «رقاً دفن است بندهشن این»رقاً را همان ری می‌داند[۳۰].در قرن ۱۰ میلادی نویسنده ایرانی محمد الشهرستان که اصلیتش از ترکمنستان بود پیشنهاد کرد که پدر زردتشت از آتورپاتکان و مادرش از ری بوده است[۳۱].در هر صورت زرتشت‌ از سرزمینی‌ کهنی‌ برخاست‌ که‌ مردمانش‌ آریایی‌ بودند.

در زادسپرم (۱۵/۱۰)، زادگاه زرتشت در مکانی در چیچست در نظر گرفته می‌شود. چیچست، در اوستا، نام دریاچه‌ای اسطوره‌ای در شرق ایران است.[۳۲]

همچنین بسیاری از خاورشناسان غربی مانند آنکتیل دوپرن بلخ را زادگاه زرتشت دانسته‌اند.[۳۳]

تبار و خانواده زرتشت

مسعودی ضمن بیان سلسله نسب زرتشت، جد پدری زرتشت را فردی به نام پورشسف دانسته‌است. مادر او دُغدو و پدر وی پوروش اسپ نام داشتند[۳۴][۳۵][۳۶][۳۷]. نام خانوادگی زرتشت اسپنتمان (زرتوشتره سپیتامه) بود[۳۸]. پوروشَسْب اِسپَنْتْمان مردی دانشور و درستکار بود. دغدو دختر فری‌هیم‌رَوا از خاندانی نژاده و دینور بود. حاصل ازدواج پوروشسب و دغدو پنج پسر بود و زرتشت سومین آن‌هاست.[۳۹]

زرتشت سه بار ازدواج کرده بود. نام زن نخست و دوم او ذکر نشده است؛ زن سوم او هووی نام داشته، از خاندان هووگوه و بنابر روایات سنتی دختر فرشوشتره (فرشوشتر) بوده‌است.

زن نخست او پسری به نام ایسَت‌واسْتَرَه و سه دختر به نام‌های فرینی و ثریتی و پورچیستا داشت.[۴۰] در گاتاها از ازدواج دختر سوم خود یاد می‌کند و روایات بعدی، شوهر او را جاماسپه (جاماسب) می‌نامد. از همسر دوم زرتشت، دو پسر به نام‌های اورْوْتَتْ‌نَرَه و هْوَرْچیثْزَه به دنیا آمده؛[۴۱] و ظاهراً از زن سوم فرزندی نداشته‌است.[۴۲]

نخستین کسی که به زرتشت ایمان آورد، میدیوی مانگهه (میدیو ماه) بود، که فروردین یشت[۴۳] از او نام می‌برد. وی در روایات سنتی، پسر عموی زرتشت به شمار آمده‌است.[۴۴]

هر یک از فرزندان زرتشت وظایفی عمده بردوش داشتند. به عبارت دیگر پسر ارشد او نخستین موبد موبدان، پسر دوم نخستین رئیس و افسر رزمیان و پسر سوم، رئیس طبقهٔ برزیگران بوده‌است[نیازمند منبع].

لفظ اشو که به معنی مقدس روحانی و جسمانی راستی و درستی است و در اوستا زیاد آمده‌است صفت یا عنوان پیغمبر می‌باشد. به طوری که در اکثر جاهای اوستا آمده صفت اشو از جانب اهورا مزدا به زرتشت اختصاص یافته و دیگر مقامی بالاتر از آن نیست که آفریده‌ای از جانب آفریدگار بخشنده، به خطاب اشوئی مخاطب شود. اشوزرتشت را از دودمان مه‌آبادیان نامیده‌اند[نیازمند منبع].

زندگی زرتشت

روایت باستانی بر آن است که زرتشت در سن پانزده‌سالگی نزد آموزگاری به شاگردی پرداخت و از او کشتی دریافت کرد. [۴۵] پس از اعلام پیامبری، زرتشت به شمال خاوری ایران آن روزگار یعنی منطقه بلخ کوچ کرد. در آن‌جا از گشتاسب خواست تا به آیین وی درآید؛ گشتاسب پس از مشورت با جاماسپ و فرشوشتر آیین تازه را پذیرفت.[۴۶] و زرتشت توانست دین خود را گسترش دهد.

 

 

دشمنان زرتشت

گاتاها از برخی دشمنان شخصی زرتشت، مانند بندو و گرهمه نام می‌برد[۴۷] که همیشه مانعی در برابر او بودند[۴۸]. بنابراین، وی از قبیله خود می‌گریزد[۴۹] و به کی گشتاسب، فرمانروای بلخ، پناه می‌برد.[۵۰] در قسمتی از سرودها، نام کاوی، کرپان و اوسیج یک‌جا در زمره دشمنان آیین زرتشتی آمده‌است.[۵۱] دیگر از دشمنان که پیامبر از وی یاد می‌کند، مردی به نام بندوه است[۵۲] بندوه سمت کهانت و روحانیت داشته‌است.[۵۳] گرهما نیز، از دیویسنان و کاهنان آیین قدیم بوده‌است. در گاثاها، از دشمنی به نام گئوتاما نیز نام برده شده‌است. دشمنان زرتشت بر اساس این آیین کسانی هستند که از کشاورزی گریزان بوده و به شکارورزی علاقه‌مند بودند؛ و گاوها را قربانی کرده و یا به آن‌ها آسیب می‌رساندند؛ گروهی دیگر نیز کسانی که دست از آیین کهن بازنداشته بودند.

کشته شدن زرتشت

زرتشت در سن ۷۷ سالگی در روز خور یا یازدهم اردیبهشت ماه (به نقل از متن پهلوی زادسپرم) در نیایشگاه بلخ بدست یک تورانی به نام توربراتور کشته شد[۵۴].

فحوای کلام شاهنامه فردوسی دلالت بر مرگ توأم با خشونت زرتشت، در هنگام حملهٔ ارجاسب به بلخ، در این شهر می‌کند.[۵۵]

از آنجا به بلخ آمد سپاه

 

جهان شد ز تاراج و کشتن سیاه

نهادند سر سوی آتشکده

 

بر آن کاخ و ایوان زرآژده

همه زند و اّستا همی سوختند

 

چه پر مایه تر بود بر توختند

ورا هیربد بود هشتاد مرد

 

زبانشان ز یزدان پر از یاد کرد

همه پیش آتش بکشتندشان

 

ره بندگی بسر نوشندشان

ز خونشان بمرد آتش زردهشت

 

ندانم چرا هیربد را بکشت

زرتشت در هنگام یورش ناگهانی قبایل تور در بلخ به دست یک تورانی کشته شد.[۵۶] در کتاب‌های پهلوی نام قاتل وی توربرادروش یادشده‌است.[۵۷]

 

 

 

 

 

 

فلسفه زردتشت

زرتشت چنین گفته‌است: «سخن‌ها را بشنوید و با اندیشه روشن در آن‌ها بنگرید و راهی را که باید در پیش گیرید برای خود برگزینید، از آن دو مینوی همزادی که در آغاز آفرینش در اندیشه و انگار پدیدار شدند، یکی نیکی را می‌نمایاند و دیگری بدی را؛ و میان این دو، دانا راستی را برمی‌گزیند و نادان دروغ را»[۵۸]

وی در الهام‌های خود گیتی را ستیزی کیهانی بین اشا (درستی-برای توضیحات بیشتر توضیحات را ببنید) و دروغ می‌بیند.مفهوم اصلی اشا (که بسیار ظریف و تفسیر آن فقط به طور مبهم ممکن است) بنیاد تمام عقیده‌های دیگر زردتشتی مانند اهورامزدا٫ خلقت ٬ وجودیت ٬ و اراده آزاد است.این مفهوم بزرگ‌ترین اهدایی است که زردتشت به فلسفه دینی کرده‌است

دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد دین زرتشت

تحقیق در مورد راهکارهای اجرایی اصلاح الگوی مصرف در دین

اختصاصی از حامی فایل تحقیق در مورد راهکارهای اجرایی اصلاح الگوی مصرف در دین دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد راهکارهای اجرایی اصلاح الگوی مصرف در دین


تحقیق در مورد  راهکارهای اجرایی اصلاح الگوی مصرف در دین

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)


تعداد صفحه:12

فهرست:ندارد 

 

مقدمه
صرفه جویی از مسائلی است که دین اسلام و سایر ادیان بزرگ الهی به آن تأکید و توجه ویژه داشته اند. اسراف مذموم و موجب از بین رفتن نعمت های الهی است. بر اسراف دو حالت مترتب است: اسراف آگاهانه و اسراف ناآگاهانه. در مورد اول گناه وعقوبت دنیوی و اخروی بر مسرف جاری خواهد شد، اما در مورد دوم کیفر به دست اندرکاران جامعه برمی گردد، که زمینه آگاهی و آموزش لازم را فراهم نکرده اند.
در راستای این بینش باور داریم که عدم صرفه جویی در مصرف انرژی چه زیان بزرگی برای مملکت دارد.
با محدودشدن استفاده از سوخت های فسیلی دو سناریو برای آینده مصرف انرژی قابل پیش بینی است:
• استفاده از منابع انرژی طبیعی و تجدیدپذیری مثل انرژی خورشیدی، زمین گرمایی، باد، امواج دریایی و غیره که امروزه اذهان اندیشمندان را به سختی در مورد فواید، مضار و اقتصادی بودن آن مشغول کرده است. در این معنا سؤالی که به ذهن متبادر می گردد آن که، آیا می توان استفاده از چنین منابع لایزالی را ارزان و عمومی کرد؟
• سناریو دوم استفاده از منابع هسته ای است. اگر چه امکان محدودی است و به خوبی معلوم نیست که میزان استفاده از آن تا چه اندازه باشد، لیکن تا سالیان طولانی قابلیت تأمین انرژی را دارد.
هر دو سناریو نگرانی هایی در پی دارند. انتخاب گزینه مناسب در جهت تولید انرژی و رفع مشکلات مصرف به نحوی که بنیانهای زیستی را دچار عدم سلامت زندگی انسانی، حیوانی و گیاهی نکنند، کاری سهل و هم ممتنع است.
بی تردید دنیا با بحران عظیم زیست محیطی مواجه است. افزایش جمعیت، نحوه استفاده غلط از دستاوردهای تکنولوژیکی، عدم تقسیم عادلانه ثروت و منابع در ایجاد این بحران سهیم هستند. در این میان وظیفه متخصصین و مراکز دانشگاهی در ایفای نقش مثبت خود روز به روز سنگین تر از گذشته شده است. با قبول چنین مسأله ای نگرانی ما برای فراهم نمودن و مصرف انرژی هوده است. نگرانی برای دو پهلوی یک مسأله:
• تولید انرژی
• مصرف انرژی
به همان اندازه که تولید مهم است مصرف نیز از اهمیت ویژه ای برخوردار است. مصرف بی رویه انرژی، نظم و تعادل اکوسیستم را بهم می زند، آب و هوا را تغییر می دهد و میزان گازهای گلخانه ای تا به حدی افزایش می یابند که ممکن است سیستم انسانی را به نابودی بکشد.
نقش معماری و شهرسازی در حل بحران
معماری و شهرسازی از ضروریات زندگی جمعی و متکی به تعادل نظام عمومی جامعه است. در عین حال هر دو در تغییر و تحول چنین تعادلی که تکیه بر آن دارند موثر هستند. می پذیریم معماری و شهرسازی نمی توانند جوابگو و التیام بخش همه ی دردهای جامعه انسانی باشد، اما بدون شک سهم عمده و بسزایی در درمان آلام جامعه دارند. امروزه صنعتی شدن، این دو را تحت تأثیر خود قرار داده، وظیفه مندی واقعی را از آن ها سلب نموده و از خصوصیات هنری، مذهبی، بومی و موافق با شرایط جغرافیایی و محیطی دور کرده است.
از نقطه نظر مصرف انرژی، در ایران بیش از 40 درصد از مصرف مربوط به ساختمانها، 25 درصد مربوط به صنعت، 22 درصد به حمل و نقل و یک درصد مربوط به سایر بخش ها است. اگر طراحی ساختمان منطبق با صرفه جویی انرژی صورت گیرد و بناهای موجود مرمت گردند، در آن صورت سالیانه می توان حداقل 40 درصد از مصرف انرژی مربوط به بخش ساختمان که معادل 8/14 درصد از کل انرژی مصرفی کشوراست را صرفه جویی نمود. هزینه سالیانه هر متر مربع مصرف آن می تواند به یک پانزدهم زمانی که ساختمان خوب طراحی نگردد تقلیل یابد. این مطلب بیان کننده حقیقتی است که بار تخصصی معماران را سنگین می کند.
از طرفی دیگر تأثیر طراحی درست شهر بر عملکرد ساختمان ها قطعی است. ایجاد سایه، تهویه مناسب، اجازه ورود یا عدم ورود جریان هوا به داخل شهر، توجه کافی به طراحی جداره ها و لبه ها، توجه به جهت و لایه بندی، برش های ضربدری، توپوگرافی، تراکم مناسب و ایجاد فضاهای باز شهری از وظایفی است که شهرساز باید در جهت صرفه جویی در مصرف انرژی و امکان تولید انرژی از طریق منابع تجدیدپذیر را انجام دهد.
اگر چنین بشود به میزان قابل توجهی آلودگی محیط زیست وانتشار گازهای گلخانه ای مثل گاز دی اکسید کربن نیز در سطح شهر کم می شوند.
نقش مراکز تحقیقاتی و آموزشی
یکی از مهمترین عوامل مؤثر در پیشرفت جوامع، توجه به پژوهش و تحقیق به کمک برون دادهایی چون ارائه مقالات در سمینارهای داخلی و خارجی و نشریات علمی - پژوهشی نمایه شده داخلی و خارجی، ارائه کتاب به صورت تألیف و ترجمه، تدوین طرح های تحقیقاتی به ویژه تحقیقات بنیادی و کاربردی و نشست های تخصصی می باشد. انجام چنین وظیفه سنگینی به عهده دانشگاه هاست. از مطالعه سیر تکامل کشورهای پیشرفته در می یابیم، آن دسته از جوامعی که زمینه و بستر مساعد تحقیق و پژوهش را در مراکز دانشگاهی خود به وجود آورده اند، مدارج ترقی و بالندگی را در زمان کوتاهی سپری کرده اند.
در این راستا وظیفه مراکز دانشگاهی با قدمت و بزرگ چون دانشگاه تهران سنگین تر است. برای تحقق هر کدام از زیرمجموعه های تحقیقی برنامه ای درخور - کوتاه و طولانی مدت- در این دانشگاه باید طراحی گردد تا نقش تاریخی خود را ایفا و به انتظارات پاسخ مناسبی دهد.
نشست تخصصی "تراز مداخله معماری و شهرسازی در تولید و مصرف انرژی"
با توجه به موارد مذکور، قطب علمی فناوری معماری دانشگاه تهران تصمیم گرفت تا به ادای وظیفه خود در زمینه تأثیر معماری و شهرسازی بر تولید و مصرف انرژی، در قالب شناسایی متخصصین مربوطه، که در سطح سایر مراکز علمی و دانشگاهی و حتی سایر وزارتخانه ها و بخش های خصوصی به صورتی پراکنده مشغول انجام تحقیقات هستند، بپردازد.
بعد از شناسایی - و برای شروع کاری هدفمند - در قالب نشستی تخصصی این عزیزان را دعوت تا با طرح موضوعی فراخور آن ها را گرد هم آورده و نسبت به ایجاد مجمعی علمی اقدام نماید. با طراحی "وب گاهی باز" امکان دسترسی و استفاده هرچه بیشتر از تخصص این اساتید فراهم می گردد. هدف نهایی سامان دهی مناسبی به نیازهای گرایش انرژی از رشته معماری و اشاعه درست آن به عنوان یک ضرورت ملی است.

راهکارهای اجرایی اصلاح الگوی مصرف

اصلاح الگوی مصرف که به معنی نهادینه کردن روش صحیح استفاده از منابع کشور است، سبب ارتقای شاخص‌های زندگی و کاهش هزینه‌‌ها شده و زمینه ای برای گسترش عدالت است.

از طرفی الزام مصرف بهینه باعث می شود تا علاوه بر پیشرفت علمی ناشی از ارتقای فن آوری در طراحی و ساخت وسایل و تجهیزات بهینه مطابق با استانداردهای جهانی، فرصت توزیع مناسب منابع و به تبع آن پیشرفت در دیگر بخش هایی که کمتر مورد توجه بوده است نیز فراهم گردد. از این رو ارتباط منطقی بین نامگذاری سال اول دهه پیشرفت و عدالت به "اصلاح الگوی مصرف" بیشتر نمایان می شود.

اصلاح الگوی مصرف نیازمند فرهنگ‌‌سازی پایدار است و این خود نیازمند راهکارهایی است تا همه افراد جامعه الزام رفتارهای اصلاح مصرف را احساس کنند و به تدریج این اصلاح نهادینه شده و به یک رفتار پایدار و نهایتا به یک فرهنگ در تمامی عرصه های مصرف تبدیل شود.

اصلاح الگوی مصرف در دو سطح "تولید کالا" و "مصرف کالا" قابل بررسی است. در سطح تولید کالا که از مرحله تبدیل مواد خام تا انتقال و توزیع به مصرف کننده را شامل می شود، نیاز است که سازندگان و تولیدکنندگان هر دو بخش دولتی و خصوصی علاوه بر رعایت ضوابط زیست محیطی، فن آوری تولید کالاهای خود را با استانداردهای جهانی و حتی الامکان مناسب با اقلیم هر منطقه مطابق کنند.

هم اکنون هدرروی در حوزه انرژی کشور نه صرفاً در بخش مصارف خانگی و مشاغل خدماتی و تجارتی، بلکه در پالایشگاه ها، نیروگاه ها، خطوط انتقال برق، لوله های آب، واحدهای تولیدی و خودورها نیز در مقایسه با استانداردهای جهانی قابل قبول نیست. در کشورما حدود یک پنجم برق تولیدی به مصرف روشنایی می رسد که 69 درصد آن در خانه ها است لذا با استفاده از لامپ های کم مصرف می توان تاحدود زیادی در این زمینه صرفه جویی کرد. تولید انرژی و حرارت از منابع تجزیه شونده و نو همچون باد، خورشید و زباله ها در مناطقی که قابل استفاده است باید بیشتر مورد توجه قرار گیرد.

در بخش ساخت و ساز باید اجرای آیین نامه ها و مقررات مهندسی از جمله مبحث 19 مقررات ساختمان که به بهینه سازی ساختمان در مصرف انرژی مربوط می شود، نهادینه شود. همچنین تولید مواد خوراکی از جمله نان باید با ضایعات کمتری همراه باشد. باید توجه به استفاده بیشتر از مواد قابل بازیافت در تولید الزامی گردد و دهها موارد مشابه دیگر که باید در هر صنف مورد توجه قرار گیرد.

در سطح "مصرف کالا" باید برای فرهنگ سازی نحوه مصرف بهینه خصوصاً آب، برق و گاز که تهیه آنها برای مصرف کننده سهل الوصول تر است آموزش از طریق مدارس، رسانه ها، تولیدکنندگان، وزارت نیرو و شرکت گاز بسیار موثرتر باشد. همچنین مردم ایران به علت پیوند با دین و مظاهر مقدس دینی به خوبی سنت های نهادینه شده را می پذیرند و بدان آن ارج می نهند لذا می توان در بخش آموزش  از تعالیم و آموزه های دینی که بر صرفه جویی تاکید دارند نیز بیشتر بهره برد.

از آنجا که جهت تغییر الگوی مصرف، شناخت عمیق نیازهای هردو بخش مردمی و دولتی ضروری است باید مصرف سرانه دهک ها با سطح دستمزدها و استانداردهای مصرف جهانی دقیقاً مقایسه شود و سپس درصد و میزان یارانه لازم برای هریک از کالاها مشخص شده و قیمت یارانه ای و غیریارانه ای آن تعیین گردد. بنابراین می توان دریافت که اصلاح الگوی مصرف هم نیاز (و حتی پیش نیاز) هدفمندسازی یارانه هاست. تمامی این موارد جز با وضع قوانین و نظارت بر حسن اجرای آن میسر نیست و از این روست که نقش و تاثیر مجلس در اصلاح الگوی مصرف  نمایان تر می شود.

امسال سال اصلاح الگوی مصرف نام گرفت. به این ترتیب دولت احمدی نژاد موظف شد نحوه مصرف بودجه در تبلیغات انتخاباتی ایشان را اندکی اصلاح کند. چهار سال پیش که ایشان کاندیدا شدند، چون قرار نبود الگوی مصرف اصلاح شود، فقط ۳۵۰ میلیارد تومان از شهرداری گم شد! امسال احتمالا با عنایت به تورم و تعدد کاندیدا ممکن است از بودجه یک چند میلیارد دلاری گم شود که سازمان بازرسی هم مقرر شد به آن گیر ندهد!

البته در زمان استانداری ایشان هم در استان اردبیل باز هم یک پول‌هایی گم شد که دچار ماست‌مالیزاسیون گشت. البته آقای احمدی‌نژاد فقط میزان مصرف وجوه را اصلاح می‌کند.

البته هنوز بخشنامه اصلاح الگوی مصرف به لبنان و غزه برای برادران حزب‌الله و حماس ارسال نشده و احتمالا نخواهد شد!

همچنین در راستای اصلاح الگوی مصرف قرار شد از این به بعد به جای انتقال سیاهی لشگر با اتوبوس به محل سخنرانی بزرگان، از قطار استفاده شود و دیگر هی از پادگان‌ها مستقیما آدم نبرند این طرف و آن طرف تا در مصرف گازوئیل شدیدا صرفه جویی شود! بررسی عکس‌های هوایی نشان می‌دهد که بعضی از مقامات عظمای مملکتی هر وقت جایی می‌روند مثل آهنربا هی اتوبوس جذب می‌کنند و دنبال خودشان می‌کشند و آدم قیافه‌هایی را که امروز در محل سخنرانی اهواز می‌بیند، فردا در رشت و پسفردا در مشهد و پسین فردا در تبریز می‌بیند. به این می‌گویند معجزه هزاره سوم!

در راستای اصلاح الگوی مصرف، به مقامات نظام پیشنهاد می شود کمتر "ذرت پرت" نمایند(زرت و پرت!)

خانواده مرحوم دکتر زهرا بنی یعقوب اعلام کردند بخشی از مدارک و پرونده مرگ دخترشان تصادفا غیب شده است. احتمال می‌رود در راستای اصلاح الگوی مصرف، برگ‌های بیخودی پرونده و ملحفه مسوول خودکشی شدن خانم دکتر بنی یعقوب اصلاح و حذف شده باشد.

لازم به ذکر است که از این غیب شدن‌ها زیاد اتفاقا می‌افتد و احتمالا مدارک پزشکی مربوط به امیدرضا میرصیافی هم چند روز دیگر غیب می‌شود، مدارک مربوط خانم زهرا کاظمی هم غیب شد...مدارک مربوط به قتل‌های زنجیره‌ای هم گویا غیب شده و اطلاعی از آنها در دست نیست.

کافه ناصری خبر داد، سپاه پاسداران از طریق باز گذاشتن فیس بوک، در حال پرونده سازی برای تمامی عزیزانی است که عکس بی حجابی یا در کنار دوست پسر و دوست دختر خود را گداشته‌اند آنلاین. دوستان عزیزی هم که جام شرابی دستشان است که دیگر هیچ! به امید خدا از چند ماه دیگر همه کسانی که عکس آنچنانی در فیس بوک دارند مورد مهرورزی خاص قرار گرفته و به خاطر عضویت در شبکه براندازی فیس‌بوک برخورد مقتضی با آنها صورت خواهد گرفت! از عزیزانی که همه اتلاعات خود را روی فیس بوک گذاشته‌اند درخواست می‌شود حواسشان را اندکی جمع کنند تا اشتباهی بازداشت نشوند و یک موقع خدایی ناکرده خودکشی شوند و مدارک مربوط به خودکشی شدنشان غیب شود!

خانواده‌های دانشجویان زندانی که برای دیدار با فرزندان زندانی خود در شب عید به زندان اوین رفته بودند با مساعدت مسوولین بازداشت شدند و شب را در کنار سفره هفت سین زندان که سوسک، ساس، سوزن(مربوط به ترزیق مواد مخدر)، سریش، سنگ، سیمان، سیگار به اندازه کافی در آن بود گذراندند. قدیم‌ها شب عیدی زندانیان را آزاد می‌کردند، حالا از این به بعد خانواده‌هایشان را می‌گیرند تا موقع سال تحویل کنار هم باشند!

باراک اوباما پیام نوروزی داد. در این پیام نوروزی به به هیچ وجه حرف بدی زده نشد و اسمی از دشمن نیاورد و به کسی هم توهین نکرد. اصولا پیام نوروزی باید چند تا فحش آبدار، حمله به دشمنان فرضی، خط و نشان کشیدن و از این حرف‌ها داشته باشد!

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد راهکارهای اجرایی اصلاح الگوی مصرف در دین