حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله شعر در ارتباط بین فرهنگی

اختصاصی از حامی فایل دانلود مقاله شعر در ارتباط بین فرهنگی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 چرا ملتی در مسیر توسعه قرار می‌گیرد؟ مسلما در پاسخ، به یک عامل منحصربه‌فرد اشاره نمی‌شود. ولی اگر سوال، مهم‌ترین و اساسی‌ترین عامل توسعه یک کشور را جستجو کند، بدون شک پاسخ، فرهنگ آن ملت می‌باشد. طی تحقیقاتی از اهالی چند روستا در کشوری سوال شد که بزرگ‌ترین مشکلی که در زندگی با آن مواجه هستند چیست؟ پاسخ قریب به اتفاق اهالی، به کم آبی منطقه اشاره داشت. در مرحله دیگر این تحقیقات از همان جمع خواسته شد تا نظر خود را در مورد این سوال که «اگر این‌جا چاه حفر کنیم، در چند متری به آب می‌رسیم؟» بیان کنند، پاسخ عجیب و دور از انتظاری دریافت شد: 3 یا 4 متر. تحقیق در بردارنده‌ی این نتیجه است که: مسلما از مردمی که برای بزرگ‌ترین مشکل زندگی خود حاضر نیستند زحمت حفر 4-3 متر چاه را بر خود بپذیرند نمی‌توان انتظار توسعه داشت و ملتی که چنین فرهنگی بر آنان حاکم باشد هرگز به توسعه ملی نخواهند رسید.
از میان تئوری‌ها و مدل‌های مختلفی که فرهنگ جوامع را در قالب دسته‌بندی‌های مشخصی تعریف می‌کند، می‌توان به یکی از معتبرترین آن‌ها که سال‌های سال در اندازه‌گیری و تشخیص ویژگی‌های فرهنگی جوامع مورد استفاده قرار گرفته، به نام مدل مک‌کللانداشاره داشت. در این مدل رفتار افراد و جوامع تحت تاثیر سه نیاز اساسی به شرح زیر شکل می‌گیرد:
• نیاز به سازندگی: افراد یا جوامعی که در آن‌ها «نیاز به سازندگی» قوی باشد، افرادی تلاشگر و اهل چالشند. آن‌ها از قبول مسئولیت استقبال می‌کنند و مشتاق تعقیب اهداف دوردست ولی باارزش و بامعنا هستند. از رقابت نمی‌گریزند و قابلیت بالایی در برخورد با مشکلات و حل آن‌ها دارند. برای توسعه‌ی خود و اصلاح کارشان نقدپذیرند و احساس همکاری و تشریک مساعی در این افراد یا جوامع بسیار قوی است.
• نیاز به قدرت: افراد یا جوامعی که در آن‌ها نیاز به قدرت قوی است، تمایل و آمادگی برای کسب قدرت و پرستیژ در آن‌ها قوی است. آن‌ها علاقمند به کنترل اوضاع و افراد می‌باشند، تمایل شدیدی به حاکم‌سازی ایده‌ها و نقطه‌نظرات خود دارند و بر رفتار دیگران و اتفاقات، تاثیرگذار می‌باشند. این افراد در مقابل موانعِ بر سر راه و عواملِ شکست، دچار استرس و واکنش‌های عصبی مانند بالا رفتن فشار خون می‌شوند.
• نیاز به همبستگی: افراد یا جوامعی که در آن‌ها نیاز به همبستگی قوی است، تمایل زیادی به ایجاد معاشرت، تعامل و ارتباط دوستانه با دیگران دارند. این افراد، خوش‌معاشرت هستند، به‌راحتی ارتباط برقرار می‌کنند و در ابراز احساسات خود راحت‌تر از دیگران می‌باشند. در جوامعِ همبسته، گرایش به برقراری رابطه مقبول‌تر از تن‌دادن به اجرای ضوابط می‌باشد. در این جوامع دل‌ها با یکدیگر بهتر از مغزها مفاهمه می‌کنند.
مجتبی کاشانی (م.سالک) در 14 شهریور سال 1327 در شهر مشهد زاده شد. وی مدرک کارشناسی ارشد خود را در رشته‌ی مدیریت از «مرکز مطالعات مدیریت ایران(ICMS)» دریافت کرد. وی پژوهشگر و مشاور مدیریت عمومی و صنعتی در بسیاری از شرکت‌ها و کارخانه‌های صنعتی و بازرگانی بود.
کاشانی از سال 1349 در زمینه‌ی شعر و نویسندگی فعالیت خود را آغاز نمودند. از ایشان شش کتاب شعر به نام‌های: روزنه، دانه باشیم نه سیب، پل، خویش را باور کن، به همین سادگی و باران عشق به یادگار مانده است. وی به یاری برخی دوستان و آشنایان خود در سال 1365 به قصد خدمت به جامعه، اقدام به تشکیل جامعه یاوری نمود. حاصل تلاش این مجموعه، ساخت دویست واحد آموزشی و فرهنگی و مدرسه در مناطق محروم کشور است.
کاشانی سه سال پایان عمر پربارش را در حالی که با بیماری سرطان دست و پنجه نرم می‌کرد به ساختن مدرسه و سایر کارهای سازنده ادامه داد. وی در 23 آذرماه سال 1383 درگذشت ولی نهضت مدرسه‌سازی او به همت یارانش همچنان ادامه دارد و شعرش را تداوم بخشیده که:
باز همراه شما مدرسه‌ای خواهم ساخت ...‌

میزان این نیازها در افراد مختلف متفاوت است و با غلبه‌ی هر نیاز در هر فرد، رفتار وی تحت تاثیر آن نیاز قرار می‌گیرد. این نیازها در یک فرآیند تربیتی درازمدت در انسان‌ها شکل می‌گیرند و منابع فرهنگی مانند تاریخ، ادبیات و هنر، نقشی بسیار موثر و تعیین‌کننده در نوع این نیازها ایفا می‌کنند و نظام‌های آموزشی مانند آموزش و پرورش، رسانه‌های جمعی -به‌ویژه صدا و سیما- و نظام تربیتی افراد در خانواده که انتخاب‌گر و به‌کارگیرنده‌ی این منابع می‌باشند، در جای خود بسیار مهم هستند. مک‌کللاند معتقد است که نقش منابع فرهنگی آن‌چنان مهم است که می‌توان با بررسی آن‌ها، آینده‌ی الگوی فرهنگی جامعه را پیش‌بینی کرد. به عنوان مثال مرکز تحقیقات و مشاوره مک‌کللاند با بررسی متون آموزشی دوران دبستان و دبیرستان در کشورها، الگوی فرهنگی حاکم در حال یا آینده را پیش‌بینی می‌کند.
ادبیات و در این میان «شعر» یکی از منابع قوی در ایجاد فرهنگ سازندگی است. ملتی که فرزندانش ابیات سازنده و حاوی صفات مثبت رفتاری مانند شهامت، صداقت و قبول مسئولیت را زمزمه می‌کنند و آموزه‌های چنین ادبیاتی را بر گوش جان می‌آویزند، ملتی باانگیزه، توانمند و سازنده خواهند شد. بنابراین نقش شعر در ساختن «فرهنگ سازندگی» نقشی اساسی و غیرقابل انکار می‌باشد و از این لحاظ، اشعار با یکدیگر متمایز می‌شوند. به ابیات زیر توجه کنید:
بیا از ابر دل شبنم بسازیم بیا از داغ دل مرهم بسازیم
نگو گشتیم آدم را ندیدیم خدایی کن بیا آدم بسازیم (کاشانی)

همان‌طور که ملاحظه می‌شود، شعرِ سازنده، پیام روشنی از تلاش و امید دارد؛ شعر سازنده مثبت‌نگر، توان‌افزا و برانگیزاننده است. به نمونه دیگری از این نوع شعر توجه کنید:
چرخ برهم زنم ار غیر مرادم گردد من نه آنم که زبونی کشم از چرخ فلک
نمونه‌های فوق را با شعر زیر مقایسه کنید:
«من خاک کف پای سگ کوی همانم کو خاک کف پای سگ کوی تو باشد»
شعر سازنده به‌شدت با ضعف و بی‌حالی، سستی و تنبلی و صفاتی که با خلاقیت و خداگونگی انسان منافات دارد مقابله می‌کند. شعر سازنده شعر مدح و ثنا نیست، شعر عجز و لابه نیست، شعر برای گفتن شعر نیست، شعرِ متعهد و هدف‌جو است و منظور آن ساختن انسانی است که خود را باور دارد؛ انسانی که «چشمه‌ی جاری زندگی خود و سرو آزاده باغ خویشتن است». شعر سازنده، شعر آگاهی است و حقیقت را نهیب می‌زند و می‌گوید:
نازنین
داس بی‌دسته ما
سال‌ها خوشه نارسته بذری را برمی‌چیند
که به دست پدران ما بر خاک نریخت
کودکان فردا
خرمن کشته امروز تو را می‌جویند
خواب و خاموشی امروز تو را
در حضور تاریخ، در نگاه فردا
هیچ‌کس بر تو نخواهد بخشید (کاشانی)

شعر سازنده، شعر یأس نیست شعر امید است؛ جان است بر کالبد بی‌جان؛ حرکت می‌آفریند، ببینید:

ریشه‌ها می‌گویند ما تواناتر از آنیم که می‌پنداری...
اسب اندیشه خود را زین کن
تک‌سوار سحر جاده تو باید باشی
و خدا می‌داند
که خدا می‌خواهد تو «خودآ»یی باشی
بر پهنه خاک (کاشانی)
ملت‌ها فرهنگ ملی را می‌سازند و فرهنگ ملی نیز آن‌ها را. این تعامل پویا و لحظه‌به‌لحظه سرنوشت ملت‌ها را در درازمدت رقم می‌زند. از این‌رو فرهنگ به عنوان باارزش‌ترین سرمایه ملی نیاز به مراقبت و رسیدگی دارد. اگر شما فرهنگ را هدایت نکنید فرهنگ شما را هدایت خواهد کرد. فرهنگ از نوع خودروی آن، جامعه‌ی خودرو می‌سازد. اگر ملتی نیاز به سازندگی دارد باید فرهنگ خود را به‌سمت سازندگی هدایت کند. در زمانه‌ی تغییرات پی‌درپی که زندگی بشر را در تمامی ابعاد آن در بر‌گرفته نیاز به انسان‌هایی است که خود را باور داشته و با تلاش و عزم راسخ به توسعه کیفیت زندگی خود بپردازند. همان‌طور که سازمان‌های ما نیاز به رهبرانی دارد که قالب‌شکنی کنند، کهنه‌ها را فروریزند و بنای نو به‌پا کنند؛ فرهنگ ما نیز نیاز به جوهره سازندگی دارد تا جامعه‌ای تلاشگر، خردگرا و طالب تعالی بسازد.
با این وجود، بر اساس مدل مک‌کللاند متاسفانه «نیاز به سازندگی» در فرهنگ ما بسیار ضعیف و دو نیاز دیگر یعنی «نیاز به قدرت» و «نیاز به همبستگی» به شدت قوی است. این شکل از «ترکیب فرهنگی»، جامعه‌ای خواهد ساخت که مصداق تحقیق اشاره شده در ابتدای این مقاله می‌باشد. جامعه‌ای که برای سعادت خود زحمت کار جدی (حتا کوچک) را به خود روا نمی‌داند. از نشانه‌های این الگوی فرهنگی، مسئولیت‌ناپذیری، اشتیاق و میل به موفقیت‌های فوری و بدون تلاش، سیستم‌گریزی و رابطه‌گرایی قدرت‌مدارانه می‌باشد. از دیگر نمودهای الگوی فرهنگی یاد شده، توجه و تاکید به توزیع موجودی‌های ملی به جای توسعه امکانات و ساختن وضع مطلوب می‌باشد. متاسفانه آثار ضعف جوهر سازندگی در فرهنگ ملی را در ابعاد مختلف زندگی اجتماعی خود در قالب مشکلات کهنه و به‌ظاهر لاینحل شاهدیم. به عنوان نمونه می‌توان از مشکل ترافیک، مرگ تدریجی ناشی از آلودگی هوا، پروژه‌های فراوان ناتمام که عمر برخی از آن‌ها حتا به قبل از انقلاب می‌رسد، بیکاری آشکار و پنهان سرمایه‌های انسانی در کنار ثروت فراوان ملی و ارقام نسبتا بالا و بعضا استثنایی کشتار رانندگی در جاده‌ها، بوروکراسی و فساد اداری، فقدان بهره‌وری در امور و تورم اشاره نمود.
در چنین شرایطی جایگاه هنر و بخصوص «شعر سازنده» به‌عنوان یکی از منابع اثربخش فرهنگی و توجه ملی به نقش آن در کیفیت زندگی مردم از اهمیت بالایی برخوردار می‌باشد. این در حالی است که نظام‌های آموزشی و تربیتی، رسانه‌ها و دستگاه‌های فرهنگی کشور که متولی توسعه فرهنگ ملی می‌باشند به این موضوع کم‌توجه‌اند.
به جرات می‌توان گفت مرحوم مجتبی کاشانی متخلص به سالک، جزو نادر شعرای معاصر است که به کمبود «شعر سازنده» توجه داشته است. همان‌طور که از سروده‌های وی پیداست دغدغه اصلی کاشانی جبران این نقیصه به‌عنوان یک منبع باارزش فرهنگی می‌باشد. او به‌راستی از عهده نقش و مسئولیتی که برای خود قائل بود برآمد. اکنون نوبت ما است که به‌عنوان مدیران فرهنگی و نظام آموزشی و تربیتی کشور، این منبع سازنده را در توسعه فرهنگ ملی به‌کار گیریم. به ابیات زیر توجه کنید. آیا جای این نوع شعر در کتب و منابع آموزشی ما خالی نیست؟ آیا نباید فرزندان ما با نام و آثار این شاعر بزرگ و اندیشمند آشنا شوند؟
.....
ما از این قرن نخواهیم گذشت
و از این قرن نخواهیم گریخت
با قطاری که کسان دگری ساخته‌اند
هیچ پروازی نیست
برساند ما را به قطار دوران
و به قرن دگران
مگر انگیزه و عشق
مگر اندیشه و علم
مگر آیینه و صلح
و تقلا و تلاش
بخت از آن کسی است
که مناجات کند با کارش
و در اندیشه‌ی یک مسئله خوابش ببرد
و کتابش را بگذارد در زیر سرش
و ببیند در خواب
حل یک مسئله را
باز با شادی درگیری یک مسئله بیدار شود.
(کاشانی)
جمع‌بندی: در مقابل این پرسش اساسی که «موثرترین عامل برای توسعه ملی ما چیست؟» یک پاسخ روشن وجود دارد و آن «فرهنگ» است. در این ارتباط می‌توان عوامل فرهنگی زیادی مانند بی‌نظمی، سستی و کاهلی، سیستم‌گریزی، عدم پذیرش مسئولیت و فقدان اعتمادبه‌نفس را به‌عنوان موانع توسعه نام برد ولی همه این عوامل نشانه‌های ضعف در عامل اساسی‌تری در فرهنگ ملی به‌نام «سازندگی» است.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  19  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله شعر در ارتباط بین فرهنگی

دانلود مقاله 16 سال حکومت استبدادی رضاخان

اختصاصی از حامی فایل دانلود مقاله 16 سال حکومت استبدادی رضاخان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقدمه
22 بهمن سال 1357، روز خاتمه بیش از دو قرن حکومت پادشاهان در ایران بود. در طول تاریخ کشور ما، اکثر پادشاهان در مقابل منافع ملی، فرهنگ و ارزشهای مردم قرار داشتند اما خاطره تلخ پادشاهان قاجار و فجایع سیاه رژیم پهلوی فراموش نشدنی است در دوران قاجار سرآغاز بیداری مردم و ایجاد شکاف عمیق میان پادشاهان با خواست مردم بود که تبلور این مبارزه را در نهضت تنباکو و انقلاب مشروطه می توان دید و انحراف مشروطه از مشروعه و تبدیل فاصله پادشاهان با مردم به مقابله با خواست و اراده آنان در وقوع انقلاب اسلامی به رهبری قائده اعظم حضرت امام خمینی «ره» بررسی حکومت سیاه و استبداد 16 ساله پهلوی اول می تواند فاصله گیری حکومت از امت مسلمان ایرانی و زمینه های ایجاد ناامیدی از حکومت پهلوی را نمایان ساخت که ما در این مجموعه بصورت اجمالی سعی کردیم به صورت ویژه به حکومت 16 ساله استبدادی رضاخان می پردازیم.

معرفی رضاخان میرپنج
رضاخان در 24 اسفند 1256/ ربیع الاول 1295 هـ . ش در آلاشت از بلوک سواد کوه پا به عرصه حیات گذاشت آخرین فرزند یک درجه دار جزء فوج سوادکوه موسوم به عباسعلی خان فرزند مراد علی خان بوده است.
پدر او را داداش بیگ هم می خواندند. نوش آفرین مادر رضاخان با شنیدن خبر فوت شوهرش در تهران به علت اینکه شوهرش همسر و فرزندان دیگری داشت از آلاشت راهی تهران شد. اما در امام زاده هاشم طفل شیرخوار او که چهل روزه بود بر اثر سردی هوا بی حس شده و کاروانیان تصور کردند او جان سپرده است. طفل را از مادرش جدا کردند و قرار شد او را در همان جا یعنی امام زاده هاشم به خاک بسپارند. اما طفل بر اثر گرمای اسطبل و شاید نفس گرم اسبان از حالت مدهوشی که آنرا مرگ پنداشته بودند به در آمد و مادر او را با خوشحالی فرزندش را به تهران آورد.
نوش آفرین مادررضا شاه برادری بنام نصرا... خان داشت که در تهران به عنوان خیاط در قزاقخانه خدمت میکرد، نصر ا... خان، نوش آفرین و فرزند او را تحت تکفل گرفت. در چهارده سالگی رضاخان وارد فوج سواد کوه شد. در آخرین سالهای سلطنت ناصرالدین شاه وی درجه دار فوج شد و سال بعد به قزاقخانه انتقال یافت. رضاخان به علت داشتن قد بلند و جثه قوی در قزاقخانه ترقی کرد و بتدریج از درجه داری به معین نایبی و نایبی دوم و نایبی اول و سلطانی و یاوری رسید.
در روزگار درجه داری، محافظت سفارتخانه های هلند و آلمان به او محول شد و دیپلمات های سفارت آلمان که این موضوع را در نظر داشتند در دوران سلطنت او، اتاقک محلی پاسداری وی را به نحوة زیبایی تزئین کردند. رضاخان با عده زیادی دوست شده بود و یکی از کسانی که نسبت باو حسن نظر یافت اردشیر ریپورتر، گزارشکر خبرگذاری رویتر و جرالندن و از پارسیان (زردتشتیان) هند مقیم ایران بود. که در حوادث مشروطه دست داشت و در سالهای بعد نام او در اغلب وقایع به میان می آمد.
در سال های پس از انقلاب آشکار شده است که اردشیر ریپورتر وسیله معرفی رضاخان به افسران انگلیسی نظیر کلنل اسمیت و ژنرال آیرون ساید بوده است.
رضاخان در طول دوران سربازی، درجه داری و افسری در مناطق مختلف ایران انجام وظیفه کرده و آشنائی کامل به اوضاع و احوال ایران یافته بود او که در اوان عمر بی سواد بود بتدریج نزد آشنایان مختصر سوادی آموخت. اما انشاء او بسیار اولیه بود. و چند نامه ای که مربوط به دوران صاحب منصبی اوست و باقی مانده است. کم سوای او را نشان میدهد. رضاخان پس از اینکه سلاح های جدیدی خریداری شدن در سفرهای مظفر الدین شاه از اروپاء به ایران رسید. یکی از درجه داران معدود قزاقخانه بود که با طرز کار مسلسل شصت تیر معروف به ماکسیم آشنائی پیدا کرد و از این رو معروف به رضاخان ماکسیم یا رضاخان شصت تیری شد در جوانی او با قزاق دیگری بنام علیشاه (امیر رحمی) از قزاقان سرشناس به شرارت می پرداختند که به این خاطر شوشکه کشی (یک نوع شمشیر کج) شهرت داشتند و در محلات جنوب شهر تهران از جمله محل فجر غائله می آفریدند.
رضاخان مدتی در تهران و مدتی در کرمانشاه و مدتی در تبریز انجام وظیفه کرد. مدتی در خدمت عبدالحسین میرزا فرمانفرما بود و در همین ایام یکی از محققان تصویری از او را در کنار وزیر مختار هلند در حالی که دیپلمات هلندی سوار بر اسب است یافته و به چاپ رسانده است. قدر مسلم در جریان جنگ های محمد علی شاه یا مشروطه خواهان تبریز، او در صف سپاه استبداد بود و با شصت تیر معروف خود به سوی مشروطه خواهان شلیک میکرده است.
صفات سرشتی و اکتسابی رضاخان آمیزه ای بود از گستاخی و تهور، سوء ظن، بیرحمی و شقاوت، علاقه مند به نظم و دیسپیلین ظاهری، بی توجهی به وضعیت رفاهی مردم، بر این اندیشه پا فشردن که دیگران تا توانسته اند دزدیده و خورده اند و اکنون حق اوست که برای خود و خانواده اش به رفاه و ثروت دست یابد بود
نسبت به اوضاع جهان بسیار ناآگاه در مسایل سیاست بین المللی کم اطلاع و به قول تقی زاده، نسبت به قدرت انگلستان بسیار خاضع و خاشع بود به شوروی و امکان براندازی رژیمش از سوی آن دولت، بسیار بدبین و هراسان و نگران دایم بود و نسبت به آلمان بسیار خوش بین و نسبت به دیگر کشورهای اروپا دوستدار جذب سرمایه و انتقال فرهنگ و آداب و رسوم آنها بود.

 


تقسیم بندی دوران حکومت رضاخان


دوران فرمانفرایی رضاخانه به سه دوره تقسیم میشود.
اول از کودتا تا سلطنت : که به علت برقرار کردن امنیت در نقاط دور افتاده و تشکیل ارتش متحد الشکل اقداماتش تا حدودی مورد تأیید عموم بود گرچه در این دوره جنایات و حوادث ناخوشایندی نیز روی داد.

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  26  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله 16 سال حکومت استبدادی رضاخان

دانلود مقاله قیام مختار در سال 66 هجری

اختصاصی از حامی فایل دانلود مقاله قیام مختار در سال 66 هجری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

 

برحسب تواریخ اسلام مختار در مدائن از دوره خلافت عمر حکومت داشت و تمام دوره عثمان و حضرت امیر (ع) هم تا آمدن امام حسن (ع) به مدائن آنجا بود و زخمهای امام حسن را در قصر خاص کسری معالجه کرد ابو عبیده پدر مختار در سلک اکابر تابعین بوده در زمان عمر مأمور شد باتفاق ابن حارث شبانی بر کشور ایران حمله کند . مختار در اول هجرت متولد شد و کینه اش ابو اسحق است و حضرت امیر المؤمنین (ع) در روایتی فرمود که پسر من حسین کشته میشود و جوانی از ثقیف 383 هزار از ظلمه و قتله ما را خواهد کشت و آن مختار پسر ابوعبیده ثقفی است .
مینویسد سبب قیام مختار این بود که شخصی در لباس مسافرت پس از عاشورا نزد او آمد و نامه بدست او داد که آن نامه از حضرت امیر المؤمنین علی (ع) بود و قریب بدین مضمون که ای مختار خدای تعالی محبت ما اهل بیت را در دل تو خواهد افکند و تو خون ما را از اهل بغی و طغیان خواهی گرفت و در این راه بر اراده خود تزلزلی راه مده که توفیقی است از جانب پروردگار برای تو آنرا مغتنم شمار ـ مختار از شوق و ذوق بر خود میلرزید و بحضرت علی بن الحسن (ع) و بنمایندة مطمئن داد برد خدمت آنحضرت و مذاکره کرد و موافقت و اجازه امام زین العابدین را جلب کرد و حضرت سجاد موافقت محمد بن حفیه عموی خود را هم برای آنها تجویز فرمود او اجازه داد بلکه انتقام را واجب میدانستند که خون حسین از بین نرفته باشد مختار مقدمات را فراهم ساخت و حاجب او ابوعمرو بن کیسان ایرانی که معاون شرط (شهربانی) کوفه بوده در این راه کمک کافی باو کرد و نسبت مسلکی که ب مختار میدهند بکلی بی اساس و چنین فرقهای عملا وجود نداشته جز در صفحات کتاب .
مختار پس از مرگ معاویه در کوفه بود که بدست ابن زیاد با چندین هزار نفر دیگر بجرم بیعت با مسلم دستگیر و زندانی شد و پس از آزادی بیکی از مزارع خود رفت و چون عبدالله بن عمر شوهر خواهرش بود بدینوسیله نامه ای به یزید نوشت و آزادی او را خواست چون انقلاب کوفه رخ داد و ابن زیاد به شام فرار کرد و با مروان بیعت کرد مختار در کوفه سخت مشغول فعالیت و تبلیغ به دوستی اهل بیت گردید ابراهیم بن مالک اشتر نخعی هم که خود را مستحق ریاست و امارت کوفه میدانست به سبب نام محمد بن حنفیه و لزوم خونخواهی پیرو مختار و همکار صمیمی او شد .
جلسات سری بسیاری تشکیل شد و در این موقع مردم کوفه به سه دسته تقسیم میشدند شیعه و طرفداران خندان امیرالمؤمنین (ع) دوم قتله امام حسین و لشکر ابن زیاد که در واقعه طف تشریک مساعی نرده بودند سیم مردم بی طرف و کناره گیر .
ابراهیم بن مالک با یکصد نفر سلاح جنگ برداشتند و برای اولین بار بیرق سه رنگ برافراشتند « بیرق بنی امیه سیاه بوده شیعه بیرق سبز و سفید و سرخ انتخاب نمودند » و شب چهارشنبه 14 ربیع الثانی 66 قمری مختار خروج کرد و کوفه را تصرف کرد و در بدایت امروی خوبی نشان قتله کربلا داده تا همه را جمع کرد و از دفتر نویسان و وقایع نویسان و لشگر نویسان بر حال تمام آنها وقوف یافت پس از آنکه همه را خوب شناخت امر کرد همه را به دارالاماره حاضر کردند و شروع به انتقام کرد .
صحنه انتقام
از این تاریخ به بعد مستحفظین در دروازه های کوفه گماشته شده و احدی بدون تفتیش و اجازه حق خروج از شهر را نداشت .
ابو عمر و حاجب ایرانی و ابن کامل اسدی که متعهد شرطه شهر بودند هر روز عده ای را کشته ویا اسیر می نمودند و هر وقت یکی از آنها در شهر حرکت میکرد مردم از عقب او میرفتند که آیا به کشتن یا گرفتن که میروند .
عمر سعد به خانه ابن بهیره که قرابت صهریت با خاندان علی (ع) داشت پناهنده شد و به وساطت او امان نامه ای بدین مضمون گرفته بود که عمر سعد مادامیکه از کوفه خارج نشده و احداث حدثی ننماید در امان است اسحق ابن اشعت کندی برادر زن عبدالله کامل بخانه او پناهنده شد و ثمر بن ذی الجوشن از کوفه فرار و در یکی از قراء با چند نفر پنهان شده خولی اصبحی در دودکش مطبخ خانه خود زندگی می نمود ولی اغلب افراد غیر معروف و عادی بیشمار که در کربلا برای جنگ رفته بودند یا در میان جنگ به قتل رسیده و یا بلافاصله بوسیله مأمورین مخصوصی اسیر و کشته می شدند اما از معروفترین آنان کمتر گرفتار می شدند.
مختار ابو عمر و ایرانی حاجب و عبدالله کامل را مخاطب قرار داده و مؤاخذه نمود که چگونه است هر که اسیر می شود یا کسانی است که با من جنگ کرده و باید عفو شود یا از رجاله لشکر عمر سعد در کربلا است و روسای این قوم گرفتار نمی شوند علت آنست شما عمر سعد را که سردار لشکر کربلا است ازاد گذارده و بدی جهت قلوب شیعه در کار سرد شده است مختار گفت خدا مرا امان ندهد اگر او را امان دهم امروز با اتباع خود نزد او بروید و بگویید امیر تو را احضار کرده اگر اطاعت نمود که نعم المطلوب و اگر ردا و لباس خود را طلبید بدانید که شمشیر میخواهد و فوراً او را به قتل برسانید. عبدالله بموجب فرموده عمل نموده سر زده با عده ی مسلحانه به خانه ی او وارد شد عمر گفت چه خبر است عبدالله کامل جواب داد که اجابت کن امیر
را گفت امیر را با من چه کار است و حال آن که به خط خودش به من امان داده است . عبدالله نامه را خواست و بشرحی که گذشت قرائت نمود و گفت عجب احمقی هستی تو روزی چند بار احداث حدث کرده و اثر این امان نامه مرتفع شده است ولی گمان بد مبر امیر به عهد خود وفا خواهد کرد .
عمر سعد فریاد زد که أی غلام عبا و کفش مرا بیاور که نزد امیر بروم .
عبدالله گفت حرامزاده با من حیله می کنی و شمشیر می خواهی و بلافاصله شمشیر را بر فرق آن ملعون فرود آورد هر یک از همراهان ضربتی بر او زده و سر نحس او را از بدن جدا نموده و نزد مختار آوردند در حالیکه حفص پسر او نزد مختار نشسته بود.
مختار پرسید از او که آیا این سر را می شناسی جواب داد سر پدر من و زندگانی بعد از او لذتی ندارد.
مختار گفت راست می گوید او را به پدرش ملحق کنید او را نیز کشته و سر هر دو را نزد پسر دیگرش محمد نام گذاردند .
مختار از او پرسید که این سرها را می شناسی گفت آری سر پدر و برادر من است گفت : چه عقیده دربارة آنها داری جواب داد من از هر دو بیزارم در دنیا و آخرت زیرا در موقع جنگ کربلا که ابن زیاد می خواست پدرم را به سرداری لشکر بفرستد من او را از این عمل شنیع منع می کردم ولی برادرم او را تحریض می نمود که به حکومت و امارات برسند اینک به جزای اعمال خود رسیدند.
مختار گفت آیا بر صدق مدعای خود شاهدی داری گفت آری مادرم در این جریان حضور داشته است زوجه عمر سعد خواهر مختار بود که در همین روز برای وساطت شوهرش به خانه ی مختار آمده و دیگر نگذارده بودند که او به منزل شوهرش برگردد بعد از قتل ابن سعد نزد مختار آمده و مورد عتاب واقع گردید که شوهرت پسر پیغمبر را کشته باشد و باز با او زندگانی کرده مگر می ترسیدی که بی شوهر بمانی آن زن صالحه قسم یاد کرد که مکرر می خواستم در جامة خواب این ملعون را به قتل رسانم ولی چون تو در زندان پسر زیاد بودی ترسیدم آسیبی به وجودت برسد و بر صدق اظهارات محمد پسر خود شهادت داد که هر دو مورد عنایت واقع گردیدند. موقعی که عبدالله بخانه عمر سعد می رفت مختار در دست او که انگشتر عقیق خوبی داشت نگاه کرد و گفت انگشتر خوبی است عبدالله به تصور اینکه مختار انگشتر را پسندیده است فوراً از انگشت خود خارج کرده تقدیم مختار کرد مختار هم بدون تأمل قبول نموده و امر کرد که عقب مأموریت خود برود.
سپس انگشتر را به ابو عمرو داد و دستور داد که بخانة عبدالله کامل برو و به زوجة او بگو که امیر برادرت را بخشید و اینک انگشتر خود را نشانه داد که او را بدارالاماره بفرست تا برای او انعام بگیرم .

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  17  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله قیام مختار در سال 66 هجری

دانلود مقاله تونس

اختصاصی از حامی فایل دانلود مقاله تونس دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 


نام کشوری در شمال آفریقا و جنوب دریای مدیترانه است که از غرب با الجزایر و از شرق و جنوب با لیبی هم‌مرز است. پایتخت این کشور شهر تونس است.
تونس در ۱۹۵۶ از فرانسه استقلال پیدا کرد و حبیب بورقیبه اولین رئیس جمهور این کشور بود. زبان اکثر مردم این کشور عربی و مذهب بیشتر آنان اسلام است.
عصر حجر و دوران نوسنگی

 

پیشینهٔ زیستن انسان در تونس به عصر سنگ در حدود دویست هزار سال پیش باز می‌گردد.
در حدود هشت هزار سال پیش ، مردمانی از سوی شرق به سرزمین تونس کوچ کردند که شناخته شده ‌ترین آنان کاپسی‌ها بودند. شیمی-کربن استخوان‌ها و ابزارهایی که در حفاری‌های باستان‌شناسی شهر قفصه (کاپسای باستانی) یافته شده‌اند، نشان می‌دهند که این مردم تا هزارِهٔ پنجم پیش از میلاد مسیح در جنوب تونس ‌زیسته‌اند.
تا هزاره سوم پیش از میلاد ، اقوامی از تیره‌های گوناگون ، از جنوب اروپا به این سرزمین کوچیدند. گمان می‌رود بربر (آمازیغ)‌ها از نوادگان ایشان باشند.
کارتاژ ، جنگ‌های پونیک ، وندال‌ها و بیزانتی‌ها
فنیقی‌ها که مردمانی دریانورد و بازرگان بودند، در سال ۱۱۰۱ پیش از میلاد، از شهر تایر (صور) (لبنان امروزی) به کرانه‌های تونس کوچ کردند. دولت شهر کارتاژ توسط مهاجران فنیقی در ۸۱۴ پیش از میلاد بنیان نهاده شد.

 

در میانهٔ سده‌های هفتم و ششم پیش از میلاد سرزمین فنیقیه به دست آشوریان گشوده شد و به دنبال آن، کارتاژ استقلال سیاسی پیدا کرد. با پایان یافتن سدهٔ ششم پیش از میلاد، کارتاژ به امپراتوری نیرومندی تبدیل شد که کرانه‌های شمال آفریقا از تریپولی (طرابلس) در غرب لیبی تا اقیانوس اطلس، جزایر سیسیل، کورسیکا، ساردنی، مالت و جزایر بالئارس را زیر فرمان داشت. بربرهای شمال آفریقا هیچ‌گاه به فرمان کارتاژ در نیامدند و گاهی با ایشان وارد جنگ می‌شدند. بربرها در سال ۲۰۲ پیش از میلاد مسیح پادشاهی نومیدیا را بنیان نهادند و تنها در جنگ‌های کارتاژ و روم بود که به سود کارتاژ جنگیدند.

 

کارتاژ در سه دوره جنگ که به جنگ‌های کارتاژ یا پونیک نامی شدند، (۲۴۱-۲۶۴ ، ۲۰۱-۲۱۸ ، و ۱۴۶-۱۴۹ پیش از میلاد مسیح) به تدریج از روم شکست خورد. رومیان پس از پیروزی کارتاژ را ویران کرده و این سرزمین کهن را به همراه کشور نومیدیا به قلمرو امپراتوری خود افزودند. کارتاژ و نومیدیا به بخش آفریقایی روم تبدیل شدند و یکی از کانون‌های آغازین مسیحیت بودند.

 

رومیان با بازسازی شمال آفریقا، پایه‌های قدرت سیاسی و اقتصادی خود را استوار ساختند. ساکنان شهرهای بخش آفریقایی روم، به جز شمار اندکی از مهاجران رومی، همگی از اهالی بومی شمال آفریقا بودند که فرهنگ رومیان را پذیرفته بودند.

 

وندال‌های ژرمن که در براندازی امپراتوری روم نقش داشتند، در سال ۴۳۹ میلادی کارتاژ را گشودند. فرمانروایی وندال‌ها تا سال ۵۳۳ میلادی ادامه داشت، زمانی که ارتش بیزانس این سرزمین را فتح نمود. تونس در این دوره بخشی از استان بیزانسی نومیدیا به شمار می‌آمد.

 

دورهٔ اسلامی
در سدهٔ هفتم میلادی اعراب مسلمان حملات خود را به تونس آغاز کردند. ایشان سرانجام به فرماندهی عقبة بن نافع بخش‌هایی از سرزمین تونس را تصرف و شهر قیروان را ساختند. حسان بن نعمان تونس را به طور کامل فتح کرد. در سدهٔ نهم میلادی اغلبیون (اغالبه) - که از قبیلهٔ بنی تمیم بودند- به فرماندهی ابراهیم بن اغلب از سوی خلفای عباسی به حکومت تونس رسیدند.
در سال ۹۰۹ میلادی خلفای اسماعیلی‌مذهب فاطمی اغلبیون را شکست داده و شهر مهدیه را بنا کردند. در سال ۹۶۱ میلادی المعز خلیفهٔ فاطمی مصر را تصرف کرد و مقر حکومت فاطمی را از مهدیه به آن سامان انتقال داد. پس از این رویداد دودمان بربری زیریون که از قبیلهٔ صنهاجه بودند به سرکردگی بلقین بن زیری در تونس قدرت را به دست گرفتند. زیریون از خلفای فاطمی مصر پیروی می‌کردند، اما پس از سرپیچی از ایشان در سال ۱۰۵۰ توسط جنگجویان قبیلهٔ بنی هلال قلع و قمع شدند. از این پس زیریون بخش بزرگی از قلمرو خود را از دست دادند و تنها به شهر ساحلی مهدیه و حومهٔ آن محدود شدند.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   10 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله تونس

دانلود مقاله منشاء ظهور امپرسیونیسم

اختصاصی از حامی فایل دانلود مقاله منشاء ظهور امپرسیونیسم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 زیبا – 1375
چنان که اعلام شده، عنوان گفتار امروز «منشاء ظهور امپرسیونیسم» است، ومطالبی هم که بیان خواهد شد عمدتاً مربوط می‌شوند به شرایط و عوامل موثر در تکوین این جنبش هنری. بنابراین در اینجا به بررسی و تحلیل سبک و اسلوب کار نقاشانی که ”امپرسیونیست“ نام گرفته‌اند، نخواهم پرداخت. بااین حال ، لازم به نظر می‌رسد که سخن را از خودِ امپرسیونیسم و مشخصات کلی آن آغاز کنم.
امپرسیونیسم (Impressionism) در دهه 70 قرن نوزدهم پدید شد، و غالبا آن را سرآغاز تاریخ هنر مدرن محسوب می‌کنند. قبل از هر چیز، باید یادآور شوم که امپرسیونیسم یک پدیده‌ی فرانسوی، ویا دقیق‌تر بگویم، یک پدیده‌ی پاریسی بود.
اصطلاح ” امپرسیونیسم“ را نخستین بار یک منتقد و روزنامه‌نگار فرانسوی بنام لویی لُروا (Louis Leroy) در سال 1874 برای توصیف آثار نقاشانی به کار برد که تحت عنوان «انجمن بی نام هنرمندان» نمایشگاهی در محل عکاسخانه نادار (Nadar) برپا کرده بودند. (خود این آقای نادار کاریکاتور سازی بود که به عکاسی روی آورده بود و از اولین کسانی بود که عکاسی را به عنوان یک هنر معرفی کرد.)
این واژه ” امپرسیونیسم “ درآن زمان با معنای دیگری مصطلح بود و نقاشانی چون کانستبل (Constable)، دُلاکروا (Delacroix ) و کُرو (Corot) از آن استفاده کرده بودند. کلمه امپرسیونیسم تقریباً ”پرداخت سرسری و سطحی“ و ” نقاشی شتاب زده و ناتمام “ معنا می داد و بنابراین بارمنفی داشت. لویی لروا هم آن را درهمین معنا به کار برد. او در شماره‌ی 25 آوریل 1874 مجله‌ی طنزنویس ” شاری واری “(Le Charivari) در یک مقاله انتقادی و کوبنده تحت عنوان « نمایش امپرسیونیست ها»، کارهای این نقاشان را خام و سطحی و بی‌ارزش خواند. به خصوص، یک نقاشی منظره اثر کلود مُنه (Claude Monet) که با عنوان” امپرسیون : طلوع آفتاب“ (Impression,Soleil Levant)در نمایشگاه عرضه شده بود، بهانه‌ای برای این نامگذاری به لُروا داده بود. نمایشگاه مورد نقد، آثار تقریباً 30 نقاش رادر برمی‌گرفت که نه فقط هدف و برنامه‌ی معینی را اعلام نکرده بودند، بلکه به لحاظ سبک و اسلوب کار نیز مشترکات بارزی نداشتند. شاید تنها وجه مشترکشان را بتوان عدم تبعیت آنها از اصول هنر آکادمیک دانست [ بعداً درباره‌ی هنر آکادمیک توضیح خواهم داد] .
به هر حال، این نمایشگاه به مدت یک ماه دایر بود و حدود 3500 نفر از آن دیدن کردند، برخی برآشفته شدند و برخی هم کارها را به مسخره گرفتند. در سال‌های بعد نیز هفت نمایشگاه دیگر در این زمره – ولی نه توسط همه شرکت کنندگان نخستین نمایشگاه – برپا شدکه هیچ یک از آنها رسماً نام ” امپرسیونیست “ را برخود نداشت. (نمایشگاه‌ها به ترتیب در سال‌های 1876 ، 1877 ، 1879 ، 1880 ، 1881 ، 1882 ، 1886 برگزار شدند). اما نامی که لُروا براین گروه از نقاشان نهاده بود، از نمایشگاه سوم (یعنی 1877)، مورد قبول آنها قرار گرفت. بدین ترتیب ، جریان تازه‌ای که در هنر فرانسه پدید شده بود، تحت نام ” امپرسیونیسم “ تثبیت شد.
واما این هنر آکادمیک که امپرسیونیست‌ها در برابر آن واکنش نشان داده بودند، چگونه هنری بود؟ این اصطلاح برای توصیف آثاری به کار می‌رفت که سازندگان آن خود را وارث و پاسدار سنت دیرین کلاسیک می‌دانستند، اما عملاً بر حقانیت نظم اجتماعی موجود تاکید می‌کردند.شالوده‌ی هنر آکادمیک در فرانسه با تاسیس آکادمی سلطنتی هنرهای زیبا (1664 ) ریخته شد. این آکادمی، هنر را یکسره به خدمت حکومت لویی چهاردهم گرفت. ساز‌ و کار آن چنین بود که از یک سو هنر را کنترل می‌کرد و از سوی دیگر آن را مورد حمایت قرار می‌داد. قدرت نمایی نظام آکادمیک – با تاکید متعصبانه برسنت ، و با این اعتقاد که از طریق کنترل آموزش هنر می‌توان سبک هنری را تحت ضابطه‌ی معین درآورد، و نیز با ایجاد محدودیت واقعی در بیشتر شکل‌های حمایت رسمی از هنر – در نیمه نخست قرن نوزدهم کاملاً برقرار بود. رییس آکادمی بر دو چیز همواره پا فشاری می‌کرد:اهمیت سنت؛ و ارزش‌های نسبی برخی انواع نقاشی – به خصوص نقاشی تاریخی و دارای موضوع‌های مذهبی. مهم ترین محل ارائه آثاری از این دست، نمایشگاه‌های بزرگ سالانه‌ای بود که ” سالن “ (Salon)نام داشت.
از میان هزاران اثری که هر ساله به سالن فرستاده می‌شدند، فقط کارهایی اجازه نمایش می‌گرفتند که با ضوابط معین آکادمی مطابقت می‌داشتند. چنین بود که آثار هنرمندان نوآور غالبا به نمایشگاه راه نمی‌یافتند. به همین سبب نیز کوربه(Courbet) پس از چند بار مردود شدن، با اقدامی جسورانه و بی‌سابقه مقارن با سالن 1855، نمایشگاهی مستقل از آثارش برپا کرد [این اقدام را می‌توان زمینه‌ساز نمایشگاه‌های مستقل امپرسیونیست‌ها دانست]. در سال 1863 کثرت آثار رد شده از طرف داوران سالن اعتراض عمومی را برانگیخت و دولت مجبور شد نمایشگاهی با عنوان سالن مردودین (Salon des Refusés) در جوار سالن رسمی به راه اندازد. پرده ی مشهور ”ناهار در چمنزار“(Le Déjeuner Sur Lherbe) مانه که آشکارا قراردادهای سنتی را نادیده گرفته بود، در همین سالن مردودین در معرض نمایش گذاشته شد. پس از این، مانه و پیروان جوان او _ یعنی امپرسیونیست‌های بعدی_ به عنوان نقاشان هرج و مرج طلب و بی‌قانون در سبک معروف شدند. از طرف دیگر، تحت تاثیر تغییر سلیقه عامه، هنر آکادمیک نیز تدریجا ظاهر متنوع‌تری پیدا کرد. چنان که در زمان امپرسیونیست‌ها، شاخص‌ترین نمونه‌های هنر آکادمیک[مثلاٌ آثار بوگرو و کابانل(Cabanel/Bouguereau)] ملغمه‌ای بودنداز کلیشه‌سازی کلاسیک، احساساتیگری رمانتیک و واقعنمایی رئالیستی، البته با پرداختی شسته و رفته و عالی؛ یعنی دقیقاً همان مشخصاتی که نقاشی امپرسیونیست به اتهام فقدان آن محکوم می‌شد. در واقع، آنچه نقاشان آکادمیک را به خشم می‌آورد این بود که امپرسیونیست‌ها در پی کوربه «از روی دیوار موزه به میان طبیعت و اجتماع جهیده بودند». شاید نظیر این دشمنی سنت‌گرایان با نوجویان را در جای دیگری از تاریخ هنر مدرن نتوان یافت.
امپرسیونیسم در بسیاری جنبه‌ها ادامه منطقی رئالیسم کوربه محسوب می‌شود، به اضافه یک دستاورد مهم در نحوه استفاده از رنگ. امپرسیونیست‌ها از این نظریه قدیمی که رنگ صرفاًعامل فرعی و ثانوی برای توصیف فرم است فاصله گرفتند و به رنگ امکان دادند تا نقشی مستقل و مؤثر در نقاشی ایفا کند. در سنت نقاشی طبیعتگرای اروپایی، دستکم از زمان لئوناردوداوینچی، جسمیت شی‌ء یا عمق و کیفیت سه‌بعدی آن را با درجات مختلف رنگسایه نشان می‌دادند: نور با رنگسایه‌های روشن، و سایه با رنگسایه‌های تیره قهوه‌یی تا سیاه. اما امپرسیونیست‌ها گویی منشوری در برابر طبیعت نهادند و نور خورشید را به نورهای رنگی طیف مرئی تجزیه کردند. نقاشان امپرسیونیست با سپردن خود به تجربه بصری و با کار مستقیم در طبیعت توانستند این انقلاب را در رنگ پدید آورند . کلود مُنه به نقاشان توصیه می‌کرد:‌« وقتی برای نقاشی کردن در طبیعت حضور می‌یابید، سعی کنید اشیایی چون درخت و خانه و دشت را که در برابرتان قرار دارند، فراموش کنید. فقط این طور فکر کنید: اینجا یک مربع کوچک آبی است، اینجا یک مستطیل به رنگ گلبهی است، اینجا رگه‌ای به رنگ زرد است. و آن را همان‌گونه که به نظرتان می‌آید نقاشی کنید تا .... امپرسیون (دریافت) ساده‌ای را از صحنه بنمایاند».

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  19  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله منشاء ظهور امپرسیونیسم