حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله آیا ارتداد کیفر «حدّ» دارد

اختصاصی از حامی فایل دانلود مقاله آیا ارتداد کیفر «حدّ» دارد دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 



 

«تأملى بر ماهیت کیفر ارتداد»
یکى از تحقیقاتى که در مرکز تحقیقات علمى دبیرخانه مجلس خبرگان رهبرى اخیراً پایان یافته است موضوع «آزادى عقیده» مى‏باشد. در دو فصل نخست این تحقیق، مبانى معرفتى آزادى عقیده، اصول آزادى عقیده در غرب، آزادى ایمان و آزادى عقل مورد بررسى قرار گرفته است. بررسى آزادى تغییر عقیده و ماهیت کیفر ارتداد، که پیش روى دارید سومین فصل این پژوهش مى‏باشد. کتاب دین و دولت در اندیشه اسلامى که تا کنون جوایزى را به خود اختصاص داده است، تحقیق دیگرى از نویسنده محترم است که براى مرکز تحقیقات علمى انجام گرفته و در سال 78 منتشر شده است.
کسانى که از آزادى عقیده از منظر دین دفاع مى‏کنند و بر مبناى اعتقادات اسلامى به توجیه و تحلیل آن مى‏پردازند، بلافاصله با این سؤال مواجه مى‏شوند که آیا در اسلام آزادى تغییر عقیده از اسلام به کفر پذیرفته شده است؟ و آنان که قصد بازگشت علنى از اسلام را داشته باشند با هیچ گونه محدودیت و مضیقه‏اى روبه‏رو نمى‏شوند و مرتدان از گزند عقوبت در امان مى‏مانند؟
آزادى عقیده، متضمّن چند آزادى است:
الف) آزادى براى نفى هر گونه عقیده؛
ب) آزادى براى قبول هر گونه عقیده؛
ج) آزادى براى تغییر هر عقیده به عقیده دیگر.
ایجاد محدودیت در هر یک از این موارد سه گانه، آزادى عقیده را با دشوارى مواجه مى‏سازد و چون در بخش سوم، ورود به اسلام مجاز، ولى خروج از آن ممنوع و تحت عنوان «ارتداد» قابل پیگرد و مجازات است، لذا چگونه مى‏توان گفت که در اسلام آزادى عقیده به شکل کامل مورد حمایت و تأیید قرار گرفته است؟
در اینجا باید به بررسى موضوع ارتداد و رابطه آن با آزادى عقیده بپردازیم. البته مسأله ارتداد در فقه اسلامى موضوعى کهن، و به ویژه در فقه شیعه، داراى بحثهاى متنوع و فراوانى است که به فروع و جزئیات آن نمى‏توان پرداخت. فقهاى گذشته در کتاب الطهاره، کتاب الارث، کتاب النکاح و کتاب الحدود، به شکل مبسوطى به این مسایل پرداخته‏اند. آنچه در این تحقیق، از اولویت و اهمیت بیشترى برخوردار است، بررسى مجازات مرتد از زاویه آزادى عقیده است، لذا از طرح مسایل دیگر ارتداد چشم‏پوشى مى‏شود.
در آغاز به دیدگاههاى متنوعى که در باره کیفر مرتد وجود دارد و تحلیلهاى گوناگونى که از حدّ مرتد ارائه شده است مى‏پردازیم و پس از نقد و بررسى، به ارائه نظریه‏اى که ترجیح داده مى‏شود، خواهیم پرداخت.
ارتداد از موضوعاتى است که در ادیان مختلف، به عنوان «جرم» شناخته شده است و برخى حقوقدانان بر این باورند که «در همه ادیان» جرم شمرده مى‏شود.(1)در عصر ساسانیان در مزدائیزم هم براى آن کیفرى در قوانین پیش‏بینى کرده بودند، چنانکه فردوسى مى‏گوید:
که زردشت گوید به استا و زند
که هر کس که از کردگار بلند
به پیچد به یکسال پندش دهید
همان مایه سودمندش دهید
پس از سال اگر او نیاید به راه
کشیدش به خنجر به فرمان شاه
در متون مقدس مسیحیت نیز فراوان از قتل کسانى که دین را رها کنند سخن به میان آمده است.(2) با توجه به شواهدى که از ادیان مختلف در این باره وجود دارد، مجازات مرتد را «ماده‏اى مشترک» در همه قوانین ادیان باید دانست.(3) از این‏رو کسانى که به یکى از ادیان اعتقاد داشته و بر باورهاى مذهبى پاى‏بند باشند، قهراً با این پرسش روبه‏رو خواهند بود که آیا ارتداد با آزادى عقیده سازگار است؟
نویسندگان و پژوهشگران مسلمان در باره کیفر مرتد رویکردهاى مختلفى دارند که در «انکار»، «تحلیل» و «تحدید» مى‏توان خلاصه کرد:
رویکرد انکار
فِرَق مختلف اسلامى، در باره کیفر مرتد اتفاق نظر دارند و هر چند در شرایط و موارد آن اختلافاتى بین آنها وجود دارد، ولى در اصل حکم و حتى مجازات قتل، تردیدى ندارند،(4) ولى در دهه‏هاى اخیر برخى نویسندگان مسلمان به مناقشه در این باره پرداخته و آن را مورد تردید یا انکار قرار داده‏اند. البته این تشکیکات را بدون تأثیر از جریان فرهنگى مغرب‏زمین و نگاه جدیدى که به آزادى عقیده و حقوق بشر وجود دارد نمى‏توان دانست.
برخى منکرین، اساساً مستندات فقهى کیفر مرتد را مخدوش معرفى کرده و این حکم را عارى از دلیل معتبر دانسته‏اند. دکتر احمد صبحى منصور - از نویسندگان سنّى‏مذهب - در این باره مى‏گوید:
«در باره حد مرتد فقط دو حدیث وجود دارد: یکى را اوزاعى بدون سند نقل کرده است. البته این حدیث به دلیل آنکه «بدون سند» است قابل اعتماد نیست، به علاوه که راوى آن اوزاعى، از وابستگان به دستگاه خلافت اموى و سپس عباسى است که با جعل این حدیث در صدد توجیه رفتار حکام ظالم در سرکوب مخالفان بوده است تا آنها را به عنوان مرتد، مهدور الدم قلمداد کند. روشن است که سخنان چنین فردى، بدون اعتبار است. ولى متأسفانه علماى بعد، به این حدیث وى، اعتماد کرده و به «سندسازى» براى آن پرداخته‏اند و در نتیجه مسلم پس از دو قرن آن را در صحیح خود وارد ساخته است.
حدیث دوم در باره قتل مرتد، از «عکرمه» نقل شده است و در صحیح بخارى دیده مى‏شود، ولى عکرمه نیز فردى منحرف و غیر قابل اعتماد است.»(5)
این نویسنده بر همین اساس، به طور کلى حد مرتد را منکر شده است و آن را حکمى عارى از دلیل دانسته است. برخى دیگر از نویسندگان جدید اهل سنت، با «خبر واحد» دانستن این گونه احادیث، به مناقشه اصولى پرداخته و خبر واحد را در زمینه احکام شدیدى مانند «دماء» معتبر ندانسته‏اند. دکتر صبحى صالح در این باره مى‏نویسد:
«من بدّل دینه فاقتلوه»، هرچند از نظر سند صحیح است، ولى در باره جان انسانها به خبر واحد نمى‏توان اکتفا کرد. مقصود آن است که حکم اعدام هیچ کس را به استناد روایتى که در حد تواتر نباشد، نمى‏توان صادر کرد، زیرا نصوص قرآنى و نبوى بر حفظ جان انسان تأکید دارد و تنها در صورتى که مسأله مورد اجماع مسلمین باشد، از این قاعده مى‏توان صرف نظر کرد، و در باره مرتد چنین اجماعى وجود ندارد که مرتد صرفاً به دلیل «تغییر عقیده» مستحق قتل باشد.»(6)
در جامعه ما نیز کسانى همین آهنگ را سر داده و از بیان فوق اقتباس و پیروى کرده و گفته‏اند که اگر مهمترین دلیل حجیّت خبر واحد، سیره عقلا باشد، وقتى که خبر واحد با حقوق انسان در تعارض قرار گیرد، به اقتضاى همان سیره عقلا از حجیّت مى‏افتد و لذا باید احتیاط کنیم و در پى ادله و قرائن محکم‏ترى باشیم. و بر این اساس قائل شده‏اند که هرچه تکلیفى سنگین‏تر و منافى‏تر با «حقوق مسلّمه» باشد، خبرى که از آن حکایت مى‏کند مشکوک‏تر و ضعیف‏تر تلقى مى‏شود و از حجیّت مى‏افتد، لذا مسأله «قتل مرتد»، «سنگسار کردن» و چیزهایى از این قبیل را نمى‏توان با ادله مربوط به حجیّت خبر واحد تحکیم کرد.(7)
اشکال سومى که منکران احکام مرتد، مطرح ساخته‏اند، «تعارض آن با قرآن» است.(8) این مبنا مورد توافق مسلمانان است که هیچ حدیث و روایتى چنانچه با قرآن به عنوان یک سند قطعى و دست اول، در تعارض باشد، اعتبار ندارد و لذا روایات را بر قرآن باید عرضه کرد و با آن باید سنجید. بر این اساس گفته‏اند احکام مرتد، با آیاتى از قرآن که آزادى عقیده را به رسمیت مى‏شناسد مانند «لا اکراه فى الدین»، در تضاد است، و لذا نمى‏توان بر آن اعتماد نمود.(9)
البته براى کسانى که با فقه اسلامى آشنا باشند و از منطق حقوقى آن اطلاع کافى داشته باشند، چنین ایرادات و اشکالاتى قابل اعتنا نیست. همچنان که در حوزه متخصصان فقه و حقوق، این گونه مناقشات بى‏سابقه بوده و حتى در حدّ یک قول شاذ و نادر هم مورد توجه قرار نمى‏گیرد، زیرا روایات مربوط به مرتد که در فقه مورد استناد قرار گرفته و اسناد آن مورد کاوش واقع شده است، به دو روایت خلاصه نمى‏شود. حتى در فقه اهل سنت که منابع روایى آن در مقایسه با شیعه، اندک است، مصادر دیگرى مورد توجه فقها قرار دارد،(10) و در فقه شیعه، مدارک چندان فراوان است که سخت‏گیرترین محدثان و فقیهان، و حتى کسانى که خبر واحد را معتبر نمى‏شمارند، در برابر آن تسلیم شده‏اند.(11)
البته اگر کسى «سنگسار زناکار» را منافى با «حقوق مسلّم» بشر بشمارد، و روایات را از اثبات آن عاجز تلقى کند، قهراً در باره مجازات مرتد هم جز این نمى‏توان انتظارى از وى داشت! توضیحات این نظریه‏پردازان نشان مى‏دهد که این گونه ایرادات هرچند در قالب یک مبناى نوین اصولى ارائه مى‏شود، ولى در حقیقت از دیدگاه خاص آنها از «حقوق بشر» تراوش مى‏کند و تازه معلوم نیست که اگر «خبر متواتر» باشد و در تعارض با «حقوق بشر» قرار گیرد چه راه حلى براى رفع تعارض وجود دارد؟ و آیا در آن صورت دست کشیدن از حقوق بشر جایز بوده و مى‏توان با نادیده گرفتن «حقوق مسلّمه» به سنگسار کردن در زناى محصنه و یا قتل در مورد لواط اقدام کرد؟ مگر نه این است که در تعارض «حقوق بشر» با «تکالیف دینى» حکم به «تقدم حقوق بشر» داده‏اند؟(12)
در این تحلیلها، آنچه که پذیرفتن حکم را دشوار و سنگین نموده است، پیش‏فرضهایى است که از فرهنگ جدید غرب اخذ شده و به عنوان اصول غیر قابل خدشه تلقى شده است، و البته با چنین رویکردى، همه احکام اجتماعى، سیاسى و اقتصادى اسلام، به دلیل آنکه «خبر متواتر» بر آن وجود ندارد، و یا اگر در قرآن آمده است به دلیل آنکه از نظر ایشان عموم و شمولش براى عصر و زمان ما قطعى نیست، قابل مناقشه بوده و مخدوش مى‏باشد.
در باره مخالفت احکام مرتد با «لا اکراه فى الدین» هم - اگر دلالت این آیه را بر آزادى عقیده بپذیریم - تازه نوبت به آن مى‏رسد که در صدد فحص از «مخصِّص» آن برآییم و چنانچه دلیلى بر تخصیص آن وجود داشته باشد، بر طبق مبناى مورد قبول علماى شیعه و سنى که «سنت معتبر»، عمومات قرآن را تخصیص مى‏زند، باید به تخصیص قرآن ملتزم شد، و «دلیل خاص» هرگز به عنوان مخالف و معارض قرآن تلقى نمى‏شود. از این‏رو ابن حزم مى‏گوید:
«احدى از امت اسلامى در عدم اخذ به ظاهر لا اکراه فى الدین، مخالفتى ندارد».(13)
قابل ذکر است که برخى از نویسندگان مسلمان به طور کلى در باب مرتد، «سنّت» را به عنوان یکى از منابع فقه و حقوق اسلامى نادیده گرفته و به بهانه آنکه در قرآن ارتداد به شکل محاربه با دولت اسلامى مطرح شده است، ولى از جنبه تغییر عقیده، کیفرى براى آن بیان نگردیده است، از پاسخ دادن به مسأله احکام ارتداد گریخته‏اند.(14) ولى آیا این شیوه از کسانى که سنّت رسول خدا را معتبر مى‏شمارند و عمل او را حجّت مى‏دانند پذیرفتنى است؟
رویکرد تحلیل
فقها در بحثهاى فقهى خود، در صدد یافتن «دلیل حکم»اند و پس از آن، در جستجوى «علت حکم» برنمى‏آیند مگر آنکه «علت» در دلیل بیان شده باشد که شعاع آن مورد بحث قرار مى‏گیرد. بر این اساس، فقیه مستند حکم شرعى را ارائه مى‏کند و رازگشایى از احکام و جستجوى از علل و مصالح آنها را در حیطه کار خود نمى‏بیند. به خصوص که قانون الهى هرچند بر مصالح واقعى بشر مبتنى است ولى در عین حال آگاهى انسانها به اسرار این احکام کامل نیست و لذا آنچه که «علت» نامیده مى‏شود، بیشتر جنبه «حکمت» داشته و در همین حد اعتبار دارد، مگر آنکه انسانهایى با غیب ارتباط داشته و بر علل احکام و رموز آن احاطه یابند. به قول حاجى سبزوارى:
فکل حکم جاءَ فیه مصلحة
و ان لدى الاوهام لیست واضحة
لکن عند الانفس الکلیّة
اسرارها الخفیّة جلیة(15)
محققان فن اصول، نشان داده‏اند که وقتى «فلسفه حکم» در متون دینى بیان مى‏شود، نباید آن را ضرورتاً «علت» تلقى کرده و حکم را دائر مدار آن دانست، بلکه چه بسا ممکن است این فلسفه در حدّ «حکمت تشریع» باشد.(16)
در باب ارتداد، پرسشها و ایرادات عصرى، «فلسفه حکم» را با حساسیت بیشترى مواجه ساخته است و فقها و حقوقدانان مسلمان را به عرصه چالش در باره علت ممانعت از روى آوردن یا بازگشت به کفر و فلسفه مجازات مرتد، وارد ساخته است. در این میان متفکران اسلامى که به موازین فقهى اسلام وفادار مانده‏اند و دغدغه‏هاى نسل امروز را نادیده نمى‏انگارند، سعى کرده‏اند با تبیین مفاسد ارتداد و آثار مخرب آن، عقوبت مرتد را توجیه عقلانى کنند. در این باره به سه گرایش مى‏توان اشاره کرد:
الف) گرایش سیاسى
در این گرایش، آثار ارتداد بر دولت اسلامى مورد توجه قرار مى‏گیرد. مثلاً عبدالقادر عودة، ارتداد را از زاویه تهدیدى که براى حکومت اسلامى دارد و آن را در معرض فروپاشى قرار مى‏دهد،(17) ارزیابى کرده است. وى مى‏گوید در همه نظامهاى سیاسى، اقدام براى «براندازى»جرم است، و چون در نظام سیاسى اسلام، عقیده دینى، پایه و اساس آن را تشکیل مى‏دهد، از این‏رو، «ارتداد» اقدام براى براندازى تلقى مى‏شود. در حقیقت، همه نظامهاى حقوقى - و از آن جمله اسلام - اتفاق نظر دارند که براندازى، اقدامى مجرمانه و قابل تعقیب و مجازات است، و آنچه بین اسلام و قوانین امروزى تفاوت مى‏کند، تحلیلشان از موضوع ارتداد است که از نظر فقه اسلامى، مصداق براندازى شمرده مى‏شود، زیرا مکتب، زیربناى نظام اسلامى است و براى پاسدارى از «کیان نظام»، به ناچار باید جلوى ارتداد را گرفت، ولى در نظامهاى سیاسى دیگر، چون دین نقشى در نظام اجتماعى ندارد و دولت صرفاً بر مبناى قوانین بشرى شکل مى‏گیرد، لذا تغییر عقیده دینى براندازى به حساب نیامده و منع قانونى ندارد. ولى به هر حال در آن نظامها هم نسبت به تفکرى که اساس نظم اجتماعى مقبول را مورد تهدید قرار مى‏ دهد، چنین حساسیتى وجود دارد و با آن برخورد مى‏شود.(18) نتیجه این تحلیل آن است که ارتداد صرفاً در «نظام اسلامى» جرم شمرده مى‏شود و از آن نظر که ارکان دولت اسلامى را سست مى‏کند قابل تعقیب است‏(19) و لذا نباید آن را از نوع رفتارى که به طور کلى «حقوق دیگران» را مورد مخاطره قرار مى‏دهد از قبیل «دزدى» به حساب آورد، زیرا این گونه اقدامات در هر جامعه‏اى، ممنوع بوده و قابل پیگرد مى‏باشد یعنى «نوع حکومت» بر «جرم» تأثیرى نمى‏گذارد.
ظاهراً استاد علامه شهید مطهرى نیز به همین نکته توجه داشته‏اند که در یادداشتهاى خود در پاسخ به اینکه «جایز القتل بودن مرتد فطرى چگونه با آزادى عقیده سازگار است؟» آورده‏اند:
«این، ظاهراً از شؤون حکومت اسلامى است، یعنى از آن جهت که اسلام یک حکومت است و اجتماع به نوبه خود مصالحى دارد. آنجا که حکومت اسلامى نیست، چنین حکمى هم نیست.»(20)
ب) گرایش اجتماعى
در این گرایش، ارتداد، به «تعدى به حقوق دیگران» تعبیر و تفسیر مى‏شود و از این زاویه، آثار زیانبار آن در «جامعه» مورد توجه قرار مى‏گیرد، زیرا ارتداد، محیط پاک عقیده و ایمان را آلوده مى‏سازد و از این نظر جامعه را در معرض تباهى قرار مى‏دهد. و با توجه به اینکه «ایمان» و عقیده، نقش بنیادین در رفتار و اخلاق انسانها دارد، از این‏رو مرتد نه تنها خود را به شقاوت مى‏افکند، بلکه با آشکار کردن انحراف خویش، دیگران را نیز در معرض سقوط فکرى و اخلاقى قرار مى‏دهد:
«آزادى انسانها نباید موجب تجاوز به حقوق دیگران شود و بر این اساس تجاهر به ارتداد و فسق و پرده‏درى و هتک مقدسات مردم و تضییع حقوق آنان و آلوده کردن محیط سالم جامعه به حکم عقل و شرع ممنوع است. شخص مسلمان سابقه‏دار در اسلام اگر علناً مرتد شود و مقدسات دینى را زیر سؤال ببرد همچون غده سرطانى خواهد بود که به تدریج به پیکر سالم جامعه سرایت مى‏کند و چه بسا از بعضى توطئه‏هاى سیاسى علیه اسلام و جامعه مسلمین حکایت مى‏کند و در حقیقت محارب با آنان است.»(21)
علامه سید محمدحسین فضل‏اللَّه هم با تأکید بر اینکه احکام مرتد، آزادى فکرى را دچار محدودیت نمى‏سازد و فضاى گفتگو در باره مسایل اعتقادى را ضیق نمى‏کند، به سراغ این فلسفه اجتماعى - سیاسى مى‏رود که حساسیت اسلام نسبت به ارتداد، از حساسیت اسلام نسبت به هویت جامعه اسلامى برمى‏خیزد. زیرا در چنین جامعه‏اى، «اظهار اسلام» به معنى «التزام» به نظمى خاص و پذیرش هویتى ویژه است. از این‏رو متقابلاً ارتداد:
«نوعى سرکشى و عصیان بر هویت عمومى جامعه به شمار مى‏آید که موجب اخلال در آرامش جامعه مى‏شود. و البته شورش بر جامعه، در دائره «خیانت بزرگ» قرار مى‏گیرد.»(22)
ج) گرایش فردى
در این گرایش، به ارتداد از زاویه یک «انحطاط فردى» و فساد شخصى نگریسته مى‏شود و مرتد کسى است که در اثر هواپرستى و دنیاطلبى، ایمان خویش را بر باد داده است. از این نظر ارتداد، محصول یک خطاى فکرى نیست تا به ترمیم عقلى نیازمند بوده و با رفع شبهه برطرف شود. مرتدى که در قرآن مورد خشم الهى قرار گرفته، کسى است که کفر را بر ایمان ترجیح داده تا در پناه آن، عیش دنیوى بیشترى کسب کرده و در این جهان به لذت بیشترى دست یابد. البته چنین انحرافى آثار نامطلوب اجتماعى نیز به دنبال دارد. آیتاللَّه خامنه‏اى که به این نظریه تمایل دارد، در توضیح و تقریر آن مى‏گوید:
«با توجه به آیات مربوط به ارتداد، شاید این گونه به نظر مى‏رسد که اسلام با این کار در صدد آن است که حصار ایمان اسلامى را حفظ کند. در حقیقت اسلام بعد از اینکه مردم ایمان آوردند، نظام اسلامى را مکلف کرده است که از ایمان مردم حفاظت و حراست کند. این وظیفه نظام و حکومت اسلامى است. به خصوص در آیه ارتداد: «من کفر بعد ایمانه اِلّا من اکره و قلبه مطمئن بالایمان» که در باره عمار یاسر وارد شد، در آخر این آیه مى‏فرماید: «ذلک بأنهم استحبّوا الحیاة الدنیا على الآخرة».
علت خشم الهى بر مرتدین و کسانى که از دین خارج شده‏اند، این است که اینها زندگى و عشرت دنیوى و هواهاى نفسانى را بر خواست معنوى و قلبى و فطرت انسانى خود و بر آخرت ترجیح دادند. بنابراین، مسأله فقط عوض شدن یک اعتقاد نبوده است. مسأله این بوده که کسانى به خاطر جاذبه‏هاى مادى و تأمین هواهاى نفسانى حاضر شده‏اند به حیثیت نظام اسلامى لطمه بزنند و به آن پشت کرده، ایمان اسلامى را رها کنند. این مقوله دیگرى است و سختگیرى اسلام در رابطه با این مقوله‏است.»(23)
براى هر یک از سه گرایش فوق، مى‏توان شواهدى ارائه کرد و در عین حال این تفسیرها مانعةالجمع نبوده و کیفر مرتد را با توجه به همه این خسارتها و زیانها مى‏توان توجیه کرد.
در اینجا دو پرسش اساسى وجود دارد که متأسفانه هیچ یک از این متفکران به طرح آن و پاسخ بدان رغبتى نشان نداده‏اند: یکى آنکه این تفسیرها تا چه حد بر مبناى ادله متقن قابل ارائه‏اند و آیا با استفاده از ادله فقه‏پسند مى‏توان آنها را موجه نمود؟(24)
دیگر آنکه آیا این تفسیرها - حتى اگر از اعتبار و اتقان کافى برخوردار باشد - نمایانگر «حکمت» احکام مرتد است و به مصالح آن اشاره دارد و یا مى‏توان آنها را «علت حکم» دانسته و حکم مرتد را اثباتاً و نفیاً دائرمدار آنها قرار داد؟ در صورت اول چنین تفسیرهایى، براى عقلانى جلوه دادن حکم مفید است تا اذهان پژوهشگر از پذیرش آن استیحاش نداشته و بر اندیشه‏شان ثقیل نیاید. و در صورت دوم، احکام مرتد «انعطاف‏پذیر» شده و با تغییر مصالح اجتماعى و مقتضیات زمان که علل، در معرض زوال قرار مى‏گیرد، تغییر مى‏یابد. مبناى دوم هرچند در استنباط فقهى تأثیر مى‏گذارد و در فتواى فقهى نقش مستقیم دارد و برخى مرتدان را از شمول این احکام، خارج مى‏کند، ولى اثبات آن دشوار بوده و در حدّ «علت مستنبط» در عملیات استنباط، کارگشا نیست. به دلیل همین ابهام است که این گونه تحلیلها، از نقطه نظر فقهى، به نتیجه جدیدى نمى‏انجامد و از آن تأثیرى در فتاواى فقها، دیده نمى‏شود، زیرا روایات مطلق، همچنان معیار افتا و استنباط قرار دارد، و براى تقیید و تصرف در آنها، حجّتى در کار نیست.
رویکرد تقیید
برخى پژوهشگران فقهى سعى کرده‏اند که با صرف نظر از حکمتها و مصلحتهاى احکام مرتد، به تحلیل فقهى «موضوع ارتداد» پرداخته و با کشف «قیود» آن، نشان دهند که احکام مرتد، هیچ گونه ناسازگارى با آزادى عقیده ندارد، زیرا این مجازاتها به کسانى اختصاص دارد که در اثر نوعى «لجاجت و عناد» و با انگیزه حق‏ستیزى، از اسلام روى‏گردان شده باشند و گرنه صرف تغییر عقیده و یا شک در مسایل اعتقادى، کیفر دنیوى ندارد.
این رویکرد چون ارائه‏کننده «قیود شرعى ارتداد» است، براى مدلّل ساختن فقهى نظریه خویش تلاش دارد، از اهمیت بیشترى برخوردار است. مبناى این دیدگاه آن است که احکام مرتد، «مخصوص اهل جحود» است، یعنى کسانى که پس از «درک حقیقت» به «انکار» آن مى‏پردازند. این افراد که یافته‏هاى وجدانى و دریافتهاى یقینى خویش را مورد نفى قرار مى‏دهند، استحقاق مجازات دارند، ولى کسانى که صرفاً به دلیل شک و شبهه از دین برمى‏گردند (عدم علم) و یا بدون عناد داشتن، به فهم حقیقت نائل نمى‏شوند و لذا آن را نمى‏پذیرند (علم به عدم)، مشمول مجازات مرتدان نیستند.(25) چون اصل آزادى عقیده بر مبناى «لا اکراه فى الدین»، به «تبیّن رشد از غىّ»، تعلیل شده است، از این‏رو کسانى که پس از تبیّن رشد، از قبول آن روى گردانند، از آزادى محروم‏اند:
«در موضوع احکام مرتد، «قید جحود» اخذ شده است و جحود وقتى است که با وجود روشن شدن حق از باطل، حق انکار مى‏شود. در حقیقت همان تبیّن «رشد» از «غى» که در کریمه «لا اکراه فى الدین» آمده است، به طور هماهنگ و منسجمى در موضوع احکام مرتد مورد توجه قرار گرفته است. مرتد، مجازاتِ جحود و انکار عالمانه خود از حقیقت را مى‏بیند.»(26)
این ادعا که در موضوع احکام مرتد، قید جحود، اخذ شده است و این احکام به منکرانى که پس از شناخت حق، حاضر به قبول آن نیستند، اختصاص دارد، مسأله مهمى است که مستندات آن را باید مورد بررسى قرار داد. قابل توجه است که در میان انبوه روایات مرتد، دو روایت وجود دارد که در آن از تعبیر «جحد» استفاده شده است.(27) همچنین در روایت دیگرى، فقط در صورت «جحد»، حکم به «کفر» گردیده است، یعنى هیچ فردى تا به مرحله شناخت حق نرسد و سپس حق را انکار نکند، «کافر» نیست.(28) و لذا کسى که در حقانیت توحید و رسالت پیامبر «شک» دارد، و نیز بر اساس اعتقاد واقعى خود، آن را «انکار» مى‏کند، «کافر» شمرده نمى‏شود.
ولى تأمل در این نظریه، ما را به اشکالات متعددى مى‏رساند، اشکالاتى که بنیان آن را مخدوش مى‏سازد، زیرا تفسیر «جحد» به «انکار پس از علم» هرچند در برخى کتابهاى لغت مانند صحاح جوهرى و قاموس فیروزآبادى آمده است و برخى فقها هم، آن را مورد قبول و تأیید قرار داده‏اند،(29) ولى مورد «توافق لغت‏شناسان» نیست و جماعتى از اعیان ایشان، جحد را به «مطلق انکار» معنى کرده‏اند. مثلاً در تاج العروس، «انکار همراه علم» به عنوان «سخن جوهرى» نقل شده است، و سپس نظر استاد خویش را که بر خلاف آن است، آورده است.(30) در لسان العرب نیز جحود را به «نقل جوهرى»، انکار همراه علم، تفسیر مى‏کند، ولى خود مؤلف، جحد را «نقیض اقرار» مى‏داند و «قید علم» را در آن مأخوذ نمى‏بیند.(31) سررشته‏دار علم لغت، خلیل بن‏احمد هم، جحد را «ضد اقرار» - نپذیرفتن - دانسته است.(32)
با این حساب، «اختصاص جحد» به انکار «پس از علم» از نظر لغت، روشن نیست و به گفته برخى از آنها، با توجه به مخالفت برخى دیگر، نمى‏توان اطمینان کرد.
گذشته از این، «استعمال جحد» در «انکار» - هرچند بدون علم - چندان متعارف و فراوان است که نه مى‏توان چنین استعمالاتى را مجازى تلقى کرد، و نه در آنها راه توجیه و تأویلى وجود دارد. مثلاً امام صادق(ع)، کافر شدن مردم را به دلیل آن دانسته‏اند که پس از «جهل»، «جحد» مى‏ورزند، یعنى «انکار» مى‏کنند:
«لو ان العباد اذا جهلوا وقفوا و لم یجحدوا لم یکفروا.»(33)
در این روایت «جحد» در مورد «انکار توأم با جهل» استعمال شده است. در برخى روایات دیگر نیز «جحد» به معناى «عام» - انکار - به کار رفته است که گاه «با علم» و گاه «با جهل» همراه است.(34)
به علاوه از روایات استفاده مى‏شود که هر کس توحید و رسالت پیامبر را «انکار» کند کافر است. هرچند منشأ آن «شک و تردید» باشد.
«محمد بن‏مسلم مى‏گوید در سمت چپ امام صادق(ع) نشسته بودم و زراره در سمت راست حضرت بود. ابوبصیر وارد شد و پرسید: کسى که شک در باره خدا داشته باشد چه وضعى دارد؟
امام(ع) فرمود: کافر است. ابوبصیر گفت: پس اگر در باره رسول خدا شک کند، چطور؟، امام(ع) فرمود: کافر است. سپس حضرت به زراره رو کرد و فرمود: فقط وقتى که جحد ورزد و انکار کند، کافر مى‏شود.»(35)
در این روایت، امام صادق، «شک» را موجب کفر دانسته‏اند و سپس قید «انکار» را اضافه فرموده‏اند و در نتیجه «شاک منکر» را کافر دانسته‏اند. بدون تردید جحد در این روایت نیز به معنى «انکار با علم» نیست، زیرا مفروض مسأله، شخصى است که از روى شک و تردید، به انکار روى آورده است. چنانچه جحد به «انکار همراه با علم» تفسیر شود، بین صدر روایت و ذیل آن تناقض وجود دارد. در برخى روایات دیگر نیز حکم به کفر شاک شده است.(36) که از آن استفاده مى‏شود «کفر» اختصاص به «انکار پس از علم» ندارد.
نتیجه آنکه نه در مفهوم «کفر»، معنى خاص جحد اخذ شده است،(37) و نه در موضوع ارتداد، این قید از نظر روایات به اثبات رسیده است. از این‏رو ارتداد به معنى «کفر بعد از اسلام» نسبت به غیر معاندان نیز صادق است و براى تقیید آن به مرتدان معاند که به حقانیت اسلام پى برده‏اند، دلیلى وجود ندارد. همچنین نپذیرفتن توحید و رسالت پیامبر خاتم(ص) حتى اگر ناشى از «جهل» هم باشد، موجب کفر است.(38)
در عین حال دیدگاه شاذّى نیز وجود دارد که با توجه به مفهوم لغوى کفر - ستر و پوشاندن - که در مورد مخفى کردن چیزى که آشکار است، صدق مى‏کند و لازمه آن «توجه و آگاهى» به حق از یک سو، و «تقصیر» از سوى دیگر است، دایره کفر را بسیار ضیق قرار مى‏دهد،(39) ولى چنین برداشتى حتى اگر از نظر لغوى هم صحیح باشد، با تفسیرى که در روایات معتبر از «کفر» وجود دارد، غیر قابل قبول است، و هرچند برخى معتزله با پذیرفتن منطقه واسطه بین اسلام و کفر، بر همین عقیده‏اند، ولى هیچ یک از امامیّه، این نظریه را تأیید نکرده‏اند.(40) در منطق امامیّه، کفر نه «تکذیب» است - آن گونه که غزالى پنداشته - و نه «جحد» است - آن گونه که برخى اشاعره گفته‏اند - بلکه «عدم التصدیق» است، یعنى هر کس که توحید و رسالت را «نپذیرد»، اعمّ از آنکه «خالى الذهن» باشد، و یا در «شک و تردید» به سر برد، و یا پس از معرفت حق، آن را «انکار» کرده باشد، «کافر» شمرده مى‏شود.(41)
این نکته را نیز باید افزود و بدان توجه داشت که ملاک کفر در «باب اصول دین» مثل توحید، «انکار و نپذیرفتن» است، و لذا هر کس که شهادتین را اظهار نکند کافر است، ولى ملاک کفر در باب «احکام ضرورى دین» مثل زکاة، «جحد» به معناى خاص آن است، یعنى تا انکار ضرورى، از سر علم و آگاهى به ضرورى بودن آن در دین صورت نگیرد، «کفر» تحقق نمى‏یابد،(42) زیرا در غیر این صورت، انکار یک حکم، به تکذیب پیامبر نمى‏انجامد، و انکار ضرورى هم سبب مستقل کفر نیست.(43)
متأسفانه غفلت از این تفاوت، موجب آن شده است که برخى پژوهشگران،(44) به برخى فقها مانند صهرشتى و ابوالصلاح حلبى نسبت دهند که آنان «جحد» به معناى خاص را در کفر معتبر دانسته‏اند و بر این باورند که اگر انکار بر مبناى اعتقاد واقعى باشد، جحد و کفر صدق نمى‏کند.(45) در حالى که این بزرگواران نیز، در باره «توحید و نبوت»، ملاک ارتداد را «اظهار کفر» و در باره «ضروریات» ملاک را «جحد» قرار داده‏اند.(46) و شگفت‏آورتر آنکه این خطاى آشکار، به فهم روایات نیز سرایت کرده است و از روایت مربوط به کفر در اثر «جحد حلال و حرام»(47) استفاده شده است که اگر فردى با یقین به عدم توحید و رسالت، این اصول را نفى کند، چون انکارش جحدى نیست، کافر نمى‏باشد!!(48) در این برداشت ناصحیح، ملاک انکار در باب اصول دین، با ملاک انکار در باب احکام (حلال و حرام) به یکدیگر خلط شده است.
به هر حال مجموع این تأملات نشان مى‏دهد که دلیل استوار و محکمى براى تقیید احکام مرتد به «اهل عناد» وجود ندارد، زیرا چنین قیدى نه در موضوع «کفر» یا «ارتداد» اخذ شده است و نه دلیل جداگانه‏اى براى تقیید در اختیار ما قرار دارد.
برخى دیگر از صاحب‏نظران نیز براى تقیید احکام مرتد تلاش کرده‏اند و اظهار داشته‏اند که مرتد - ملى یا فطرى - را باید هدایت کرد، و در صورت توبه، توبه‏اش را پذیرفت و اطلاقات ادله قبول توبه، شامل همه مرتدان مى‏شود. اما اگر پس از اتمام حجت و راهنمایى‏هاى لازم عمداً و از روى عناد اسلام را نپذیرفت و فردى «خطرناک براى اسلام» بود، قطعاً لازم است با وى معامله به مثل شود و اطلاق احکام مذکور در باره مرتدین ناظر به این دسته از مرتدین است. اما اگر مرتد وجودش براى اسلام و مسلمین خطرناک نباشد، از باب الحدود تدرءُ بالشبهات، لازم است او را به حال خود واگذار کرد، زیرا معلوم نیست روایات وارده در باره مرتدین چنین اطلاقى داشته باشد و حکم همه مرتدین را چه خطرناک باشند و چه خطرناک نباشند، یکى باشد.(49)
این دیدگاه نیز از نظر موازین اجتهادى شیعه با دشواریهایى روبه‏رو است، که صاحب نظریه باید براى آن چاره‏اندیشى کند:
1- تفاوت بین مرتد فطرى و مرتد ملى از مسایل منصوص در فقه شیعه است که متکى به روایات معتبر است، براى نادیده گرفتن این تفاوت، چه توجیهى وجود دارد؟
2- با توجه به اینکه عدم درخواست توبه از مرتد فطرى، مسأله‏اى منصوص و داراى دلیل معتبر است، چگونه مى‏توان این حکم را نادیده گرفت؟
3- چرا احکام مرتد به فردى که «عناداً» اسلام را نمى‏پذیرد و براى اسلام و مسلمین «خطرناک» است اختصاص داده شده است؟ مگر در مفهوم ارتداد، چیزى بیش از «رجوع از اسلام به کفر» - همان گونه که لغویین توضیح داده‏اند - وجود دارد؟ و مگر همین مضمون در روایات وارد نشده است: من رغب عن الاسلام و کفر بما انزل اللَّه على محمد بعد اسلامه.(50)
4- چه وجهى براى انصراف حکم «مرتد» به «افراد خطرناک» براى اسلام وجود دارد؟ آیا در روایات امام باقر(ع) [صحیحه محمد بن‏مسلم‏]، امام صادق(ع) [موثقه عمار ساباطى‏]، امام کاظم(ع) [صحیحه على بن‏جعفر]، و امام رضا(ع) [صحیحه حسین بن‏سعید] پیوسته سخن از «مرتدان خاصى» بوده است ولى در عین حال در هیچ یک از این سؤالات که از ائمه پرسیده شده است به این «خصوصیت» اشاره نشده است؟! و آیا امام نیز بدون آنکه ویژگى مرتد را از سؤال کننده بپرسد و یا اقسام مرتد را توضیح دهد، «حکم قتل» را بیان فرموده است در حالى که این حکم مهم مربوط به «برخى افراد» بوده است؟ اصولاً منشأ انصراف چیست؟ آیا ذهنیتى است که سؤال‏کنندگان در اثر فتواى رایج زمان و فقه عامه داشته‏اند؟ مگر چنین قیدى در عصر ائمه در فتاواى اهل سنت وجود داشته است؟ و یا کثرت استعمال یا کثرت مصادیق «مرتد خطرناک» نسبت به مرتدان دیگر، منشأ انصراف است؟ در اینجا کدام یک از این ملاکها وجود دارد؟
چگونه است که با وجود روایات صریح در باره عدم قبول توبه مرتد فطرى نسبت به قتل (فلا توبة له و قد وجب قتله) ادعا شده است که:
«دلیلى بر عدم قبول توبه مرتد فطرى نیست و اطلاقات ادله توبه اقتضا مى‏نماید که توبه مرتد پذیرفته گردد!؟»

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  75  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله آیا ارتداد کیفر «حدّ» دارد

دانلود مقاله بودجه و بودجه ریزی در سازمان تامین اجتماعی

اختصاصی از حامی فایل دانلود مقاله بودجه و بودجه ریزی در سازمان تامین اجتماعی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

بودجه و بودجه ریزی در سازمان تامین اجتماعی

 

 

 

 

 

(فرآیندها، چالش ها و راهکارها)

 

چکیده:
مقاله حاضر مسائل مربوط به بودجه و بودجه ریزی در سازمان تامین اجتماعی را مورد بررسی قرار می دهد. در این راستا ابتداکلیاتی در خصوص بودجه، نظیر : تعاریف بودجه، سیر تکوین بودجه، ضررورت و اهمیت بودجه، ارائه وسپس روند بودجه ریزی در سازمان تامین اجتماعی از مرحله تهیه و تنظیم، تا مرحله نظارت و کنترل بر بودجه مورد بررسی قرار گرفته و در ادامه نیزکاستی های نظام فعلی بودجه ریزی سازمان مورد بررسی قرار گرفته است. در پایان نیز الگوئی برای اصلاح نظام فعلی بودجه ریزی سازمان پیشنهاد شده است. الگوی مذکور، الگوی میان مدت مخارج(MTEF) می باشد که بنابر ارتباط بین سیاستگذاری، برنامه ریزی و بودجه ریزی تنظیم شده است. بر اساس مبانی نظری این الگو، نظام بودجه ریزی مطلوب، نظامی است که در آن در ابتدا اهداف و خط مش های کلان سازمانی تعیین و در ادامه برنامه های مورد نیاز برای تحقق اهداف مذکور مشخص گردد و بودجه سالانه نیز در راستای برنامه های مشخص شده و برای تحقق آنها، تنظیم گردد.در این مقاله شرایط و مراحل پیاده سازی این الگو برای تهیه و تنظیم بودجه سالانه سازمان تامین اجتماعی مورد بررسی قرار گرفته است.

 

مقدمه:
کمیابی موضوعی است که از آغاز حیات بشری همراه آن بوده است. انسان در طول زندگی خود همواره آمال و آرزوهای مختلفی داشته است اما محدودیت منابع آنها را مجبور کرده که تنها قادر به پاسخگوئی تعداد محدودی از آنها باشد و از این رو همواره مجبور به انتخاب بهینه بین اهداف خود بوده است. چنین امری در خصوص بنگاههای اقتصادی و نیز دولت ها مصداق دارد.به این معنا که شرکت ها و دولتها مجبور بوده اند بین اهداف و سیاستهای متنوع خود، متناسب با محدودیت منابع خود تنها نسبت به عملی کردن تعداد محدودی از آنها اقدام کند. بر این اساس از همان آغاز حیات بشری، استفاده بهینه از منابع، مد نظر بوده است. چرا که منابع کمیابند و ضرورت ئارئ این منابع کمیاب به نحو احسن اداره شوند. همانطور که یک خانوار باید بین درآمدها و هزینه های خود تعادل ایجاد کند، دولت یا هر بنگاه اقتصادی نیز ملزم به دخل و خرج خود می باشد. لذا علم اقتصاد به منظور اداره منابع محدود بوجود آمده بنحویکه در تعاریف اولیه ای که از اقتصاد بعمل می آید، اقتصاد را علم تخصیص منابع محدود بین اهداف رقابتی دانسته اند و بودجه را نیز ابزار تحقق این هدف در سازمان ها و دولتها برشمرده اند. در این دیدگاه بودجه بصورت تبدیل منابع مالی به اهداف انسانی تعریف می شود.
کمیابی منابع مالی یک محدودیت اصلی در سازمان ها می باشد. صرف نظر از موقعیت مالی سازمان ها، هیچ سازمانی از مقایسه بین اهداف و انتخاب بین انها گریزی نیست. در مواجهه با این منابع کمیاب، توجه مداوم به برنامه ریزی و تخصیص منابع ضرورت تام دارد که بودجه و بودجه ریزی ابزار تحقق این اهداف در سازمان ها است.
بودجه شاهرگ حیاتی هر سازمانی می باشد, زیرا سازمانها تمام فعالیتهای مالی خود, اعم از کسب درآمد و پرداخت هزینه ها برای اجرای برنامه های متعدد و متنوع خود را در چارچوب قانون بودجه انجام می دهد. بنابراین بودجه آئینه تمام نمای همه برنامه ها و فعالیتهای سازمان بوده و نقش بسیار مهم و حیاتی در توسعه سازمانها ایفا می کند.
خوشبختانه طی سالهای اخیر در سازمان تامین اجتماعی, بدلایل متعدد از جمله گستردگی حجم فعالیتهای سازمان در سطح کشور, نزدیکی به نقطه سربه سری منابع و مصارف و... لزوم به برنامه ریزی در سطح سازمان احساس شده است و برنامه ریزی بعنوان یکی از اولویتهای اساسی سازمان مطرح شده است. بنحویکه همزمان با آغاز برنامه چهارم توسعه اقتصادی, اجتماعی, فرهنگی کشور(1388-1384) مقدمات اجرای برنامه ریزی استراتژیک (بعنوان یک برنامه بلند مدت) و برنامه پنچ ساله سازمان(بعنوان یک برنامه میان مدت) فراهم شده است . در این میان بودجه به عنوان آئینه تمام نمای برنامه ها و عملیات سازمان، نقش مهمی را در این زمینه (تحقق اهداف و استراتژی های برنامه) بر عهده خواهد داشت. از سوی دیگر طی این سال ها، سازمان تامین اجتماعی پس از گذشت بیش از 50 سال از حیات آن، نظیر هر صندوق بیمه ای ، به نقطه سربه سری منابع و مصارف خود نزدیک شده است که از الزامات مواجهه با این مشکل، برنامه ریزی و تخصیص بهینه منابع و مصارف ( که ابزار تحقق آن بودجه و بودجه ریزی است) می باشد.
با این اوصاف می توان گفت در این برهه از دوران حیات سازمان، توجه به بودجه و بودجه ریزی بیش از هر دوران دیگر در سازمان احساس می شود.
بر این اساس در این مقاله مسائل مربوط به بودجه و بودجه ریزی در سازمان تامین اجتماعی مورد بررسی قرار می گیرد .برای این منظورمطالب این مقاله در چهار بخش جداگانه تهیه شده است . دربخش اول مقاله، کلیاتی در خصوص بودجه و بودجه ریزی و نقش و اهمیت ان در سازمان ها ارائه خواهد شد. در بخش دوم، فرآیند بودجه و بودجه ریزی در سازمان تامین جتماعی مورد بررسی قرار می گیرد. در بخش سوم نیز مسائل و مشکلات موجود در امر بودجه ریزی سازمان مورد توجه قرار می گیرد و در بخش پایانی نیز پیشنهادات و راهکارهائی برای اصلاح فرآیند بودجه ریزی سازمان تامین اجتماعی ارائه خواهد شد.

 

1) کلیاتی در خصوص بودجه
در این بخش کلیاتی در خصوص بودجه نظیر واژه بودجه، تعریف بودجه، سیر تکوین بودجه، و اهمیت و ضرورت بودجه به طور خلاصه ارائه خواهد شد تا خوانندگان محترم با مسائل مربوط به کلیات آشنائی پیدا کنند.
1-1) واژه بودجه:
واژه بوژت (Bouget) یک واژه فرانسه قدیم است و به کیف چرم اطلاق می‌شده است که وجوه نقد را در آن نگهداری می کردند. بدین جهت ابتدا کیف چرمی که محتوی صورت مخارج و درآمدهای دولت انگلیس بوده و وزیر دارائی انگلیس آن را با خود به پارلمان می آورده و صورتهای مخارج و درآمدهای مملکتی را از کیف خارج کرده و برای تصویب به پارلمان عرضه می داشته است در انگلیس Budget نامیده می شد. به تدریج معنی اصطلاح بودجه از خود کیف, تبدیل به محتویات آن شد. بعدا که به تدریج صورتهای مزبور در یک صورت واحد گنجانده شده است, این صورت بنام ”باجت“ در انگلیسی و بودجه در فرانسه نامیده شده و در سایر زبانها نیز همین کلمه بکار برده شد [2].
قبل از انقلاب مشروطه چنین واژه ای در زبان فارسی به کار نمی رفته است و پس از آن چون قانون اساسی ایران بیشتر از قوانین اساسی بلژیک و فرانسه ترجمه و اقتباس شده این واژه نیز همراه قوانین مالی فرانسه ترجمه و وارد قانون محاسبات عمومی ایران و زبان فرانسه گشته است [3].

 

2-1) تعاریف بودجه:
دیدگاهها, نظریه ها و تعاریف مختلفی در خصوص بودجه ارائه شده است. این تعاریف نیز متاثر از نظریه های اقتصادی در مورد دولت بوده است و دیدگاههای موجود در زمینه دولت نیز تحت تاثیر شرایط متفاوت سیاسی, اقتصادی و فرهنگی بوده است. در یک بررسی کلی می توان گفت نظام بودجه بندی به عنوان یک ابزار مهم و حساس برنامه ریزی به موازات رشد و توسعه دولت و جامعه, مراحل و تحولات مهمی را پشت سر گذاشته و امروزه بصورت یک نظام پیچیده فنی و مالی درآمده است. این نظام در آغاز پیدایش خود به علت محدودیت حوزه فعالیت دولت و به علت نگرش منفی جامعه نسبت به فعالیتهای دولت, عمدتاً یک ابزار سیاسی بوده و از دهه سوم قرن میلادی به علت رواج اقتصاد کینزی که دولت را به مداخله در فعالیت اقتصادی و سرمایه‌گذاری اجتماعی تشویق و ترغیب می‌نمود, بودجه دولتی به عنوان ابزار اقتصادی و مالی, علاوه بر نقش های سیاسی, نقش‌های اقتصادی و مالی را نیز بر عهده گرفت و بالاخره با گسترش فعالیتهای دولتی در همه جنبه های زندگی و بزرگتر و پیچدیده تر شدن سازمانهای دولتی و پیشرفت روش‌های مدیریت و برنامه ریزی و ظهور تکنولوژی اطلاعاتی امروزه, نظام بودجه بندی یک سیستم پیچیده ای از طرحها و برنامه هاست و بودجه علاوه بر نقش های سیاسی و اقتصادی, نقش حساس و مهم برنامه‌ریزی را نیز عهده دار شده است و امروزه بودجه منعکس کننده انواع برنامه‌ریزیهای سیاسی, اجتماعی و فرهنگی جامعه است. از طرفی چون مسلم شده که توسعه امری یک بعدی نبوده و توسعه اقتصادی می تواند به توسعه اجتماعی و فرهنگی بیانجامد, مهمترین عامل در وقوع این امور, گزینش درست اهداف, استراتژی ها و نهایتاً رسالت های سیستم برنامه ها وطرحهای بودجه است.
بر این اساس در میان انواع تعاریفی که از بودجه به عمل آمده سه دسته عمده را می توان تشخیص داد:
الف- تعاریفی که بر جنبه سیاسی بودجه تاکید می ورزند.
ب- تعاریفی که بر جنبه های اقتصادی و مالی تاکید می ورزند.
ج- تعاریفی که بر جنبه های برنامه ای و مدیریت بودجه تاکید می ورزند.
3-1) سیر تکوین بودجه:
مفهوم بودجه همگام با تکامل دولت ها و پیچیده تر شدن وظایف دولت, تغییر و تکامل یافته است. این تکامل را می توان به چهار مرحله متمایز تقسیم کرد. در مرحله اول که تقریباً از 1920 تا 1935 می باشد, تاکید عمده روی ایجاد یک سیستم با کفایت برای کنترل هزینه‌ها بود و حسابداری هزینه ها و پیوند بین حسابداری و بودجه مطرح بود. مرحله دوم که در توسعه بودجه عملیاتی خود را نشان می دهد, استفاده از بودجه به عنوان ابزار مدیریت مالی بود و خود را در اصلاح ساختار مناسب, بهبود مدیریت و برنامه های اندازه‌گیری کارظاهر ساخت و بر بودجه ای تاکید داشت که کار و فعالیتهای سازمان را اندازه بگیرد.
مرحله سوم با پیوند دادن بودجه و برنامه به عنوان معیاری برای تجزیه و تحلیل رفاه اقتصادی آغاز شد و روی پیشرفتهائی که در تکنولوژیهای تصمیم گیری و اطلاعاتی رخ داده بود تمرکز داشت.
مرحله چهارم بواسطه پیچیدگی محیط سازمانها بوجود آمده و باعث استفاده از بودجه بر مبنای صفر به عنوان ابزاری برنامه ریزی راهبردی (استراتژیک) گردیده است. بر این اساس سیر تکوین بودجه را می توان به شرح ذیل برشمرد:
الف- بودجه به عنوان ابزار کنترل
ب- بودجه به عنوان ابزار برنامه ریزی
ج- بودجه به عنوان ابزار مدیریت مالی
د- بودجه به عنوان ابزار راهبردی(استراتژیک)
4-1) ضرورت بودجه و بودجه ریزی:
بودجه بندی را ”فرآیند تخصیص منابع محدود به نیازهای نامحدود“ می دانند . مجموع کوشش هائی که صرف تدوین و تخصیص منابع می شود به منظور”حداکثر استفاده“ از منابعی است که معمولاً در حد کفایت نمی نمایند و به اصطلاح اقتصادی”کمیاب“ هستند. بنابراین در راه رسیدن به ”اهداف مطلوب“ ضرورت دارد به نحوی از هر یک از منابع محدود استفاده گردد که در تبدیل کل منابع به پول بتوان گفت که با حداقل هزینه, حداکثر استفاده به عمل آمده است.1.تضاد و برخورد این دو واقعیت یعنی نامحدود بودن نیازها و محدود بودن منابع, انسان متفکر و اندیشمند را به چنین نتیجه گیری می رساند که از منابع محدود باید برای رفع نیازهای نامحدود آنچنان یاری گرفت که ”حد متناسب“ رضایت به دست آید، و این نخستین تصور بودجه است و ضرورت بودجه نویسی نیز از همین مسئله ناشی می شود.
5-1- اهمیت بودجه:
بودجه بندی اهداف و کاربردهای مختلفی در تنظیم, تصویب, اجرا و کنترل سیاستهای دولت و سازمانها دارد. در مرحله اول, بودجه چارچوبی را برای تنظیم سیاستهای دولت و سازمانها فراهم می کند و فعالیتهای مختلف برای رسیدن به اهداف توسعه و تقسیم این فعالیتها بین مجریان فعالیتها تعیین می شود. در مرحله تصویب, بودجه وسیله کنترل قانونی است. در مرحله اجرا, بودجه بندی راهنمای مدیران در اجرای سیاستهای تدوین شده است و در نهایت بودجه بندی مهم ترین ابزار کنترل و نظارت بر عملکرد دولت و سازمانها محسوب می شود. بنابراین اهداف و مقاصد بودجه بندی را در سطح کلان(دولت) که قابل تصمیم به سطوح سازمانی نیز می باشد, را می توان به شرح ذیل بیان کرد:
الف- بودجه وسیله ای برای تدوین و تنظیم برنامه های دولت و سازمانها است.
ب- بودجه وسیله تحصیل مجوز قانونی برای فعالیتهای دولتها و سازمانها است.
ج- بودجه راهنمای اجرای سیاستهای دولتی و سازمانها است:
د- بودجه قوی ترین وسیله کنترل قوه مجریه توسط قوه مقننه و وسیله آگاهی و اطمینان مردم از مصرف صحیح و قانونی منابع و وجوه عمومی است.

 


2) بررسی فرآیند بودجه و بودجه نویسی در سازمان تامین اجتماعی:
بحث بودجه در سازمان تامین اجتماعی, نظیر هر سازمان اقتصادی دیگر, از بدو تشکیل آن مطرح بوده است. اما در سازمان تامین اجتماعی, پیچیدگی کارکردهای آن, از لحاظ حجم و نوع وظایف باعث شده که بودجه بندی این سازمان, از لحاظ ماهیتی با پیچیدگی خاص روبه رو باشد, بنحویکه می توان گفت این پیچیده گی باعث شده که بودجه و بودجه ریزی در سازمان تامین اجتماعی, تا حـدودی با بودجه و بودجه ریزی دولتی و شرکتی, متفاوت باشد.
1-2- مراحل تهیه بودجه در سازمان تامین اجتماعی
مراحل بودجه در سازمان تامین اجتماعی از چهارمرحله تشکیل می شود که در مجموع این چهارمرحله را دور بودجه ای یا سیکل بودجه ای نیز می نامند. این چهارمرحله عبارتند از:
مرحله اول: تهیه و تنظیم و پیشنهاد بودجه(بودجه پیشنهادی)
مرحله دوم: تصویب بودجه(بودجه مصوب)
مرحله سوم: اجرای بودجه(بودجه تخصیصی)
مرحله چهارم: نظارت و کنترل بودجه(تفریغ بودجه)

 

مرحله اول: تهیه و تنظیم و پیشنهاد بودجه:
این مرحله شامل کلیه عملیات مربوط به تهیه, ارزیابی, طبقه بندی و تنظیم اطلاعات بودجه ای می باشد. در این مرحله, هر ساله ستادی به نام ستاد برنامه و بودجه در سازمان تشکیل می شود, این ستاد علاوه بر آنکه اهداف, سیاستها و برنامه های اجرائی سازمان را بر حسب بخشهای مختلف بررسی,‌تصحیح و تلفـیق می نماید, بودجه پیشنهادی و احدهای اجرائی (ادارات کل اعم از ستادی و اجرائی) را نیز مورد رسیدگی قرار می دهد. بودجه پیشنهادی ستاد برنامه و بودجه پس از تائید توسط هیات مدیره برای تصویب نهائی به شورای عالی سازمان فرستاده می شود. طبق ماده 20 اساسنامه سازمان, هیات مدیره مکلف است تا اول دی ماه هر سال, بودجه کل سازمان را برای تصویب به شورایعالی تقدیم نماید.
مرحله دوم: تصویب بودجه:
منظور ازاین مرحله تصویب بودجه پیشنهادی هیات مدیره توسط شورای عالی سازمان می باشد. تصویب بودجه به مفهوم تائید و تجویز برنامه های مالی هیات مدیره به وسیله شورایعالی است. در این مرحله, بودجه ای که هیات مدیره پیشنهاد نموده است قبل از شروع سال مالی اجرای بودجه, به صورت قانون در می آید و جهت اجرا به هیات مدیره و واحدهای اجرائی ابلاغ می گردد.
در سازمان تامین اجتماعی, بودجه پیشنهادی هیات مدیره, بعد از تقدیم به شورایعالی,جهت رسیدگی به کمیته های تخصصی مربوطه ارجاع می شود. شورای عالی سازمان پس از ارائه نظرات و پیشنهادات کمیته های تخصصی, بودجه سازمان را با تعدیلاتی به تصویب می رساند. نکته مهم در این مرحله این است که هدف, تصویب اعداد و ارقام نیست بلکه منظور اصلی, رسیدگی به سیاستها و برنامه های هیات مدیره می باشد که با توجیهات اقتصادی, اجتماعی و... همراه می باشد و به صورت اعداد و ارقام تجلی یافته است.

 


مرحله سوم: اجرای بودجه:
اجرای بودجه کلیه مراحلی را شامل می شود که جهت وصول درآمدها و سایر منابع تامین اعتبار ازیک طرف و مصرف اعتبارات پیش بینی شده و مصوب از طرف دیگر به مورد اجرا گذاشته می شوند. این مرحله شامل ابلاغ بودجه, تخصیص بودجه و مصرف اعتبارات می باشد. در مرحله مصرف اعتبارات مخارج سازمان به مرحله عمل در می آید. مرحله مصرف اعتبارات خود شامل مراحل تفضیلی تامین اعتبار, عملکرد (تعهد) و دستور پرداخت می باشد.
مرحله چهارم: نظارت و کنترل بودجه:
نظارت بر بودجه به معنی کنترل مالی و قانونی نحوه اجرای بودجه مصوب و ارزیابی نتایج حاصل از اجرای بودجه است. در حال حاضر وظیفه نظارت و کنترل بودجه سازمان را اداره کل بودجه و تشکیلات برعهده دارد.
اما هر ساله برای تهیه و تنظیم بودجه سالانه سازمان, CPM یا برنامه زمانبندی تهیه و تنظیم بودجه توسط ستاد مرکزی تهیه و بر اساس این برنامه زمانبندی, جزئیات مراحل اول و دوم و تهیه بودجه که همان تهیه, تنظیم, پیشنهاد و تصویب بودجه می باشد, با جزئیات آن مشخص می شود. بر اساس CPM تنظیم شده, مراحل مختلف تهیه و تنظیم و تصویب بودجه, همراه با واحدهای ستادی و اجرائی متولی هر یک از مراحل, به ریز مشخص می شود. در یک تقسیم بندی کلی جزئیات CPM یا مراحل تهیه, تنظیم و تصویب بودجه سالانه سازمان را می توان به چندین قسمت مجزا و به شرح ذیل تقسیم کرد:
1- بررسی چشم انداز پیش روی سازمان در سال مالی مورد نظر و تهیه و تدوین راهبردها و خط مشی های سازمان:
گام اول تهیه و تنظیم بودجه سالیانه سازمان, بررسی چشم انداز پیش روی سازمان از ابعاد درون و برون سازمانی و تدوین راهبردها و خط مشی های سازمان بر اساس این چشم انداز می باشد. در این مرحله, سازمان پیش بینی می کند که در سال مالی مورد نظر, با چه مسائل و موضوعات درون و برون سازمانی و از لحاظ متغیرهای اثرگذار بر عملکرد سازمان مواجه می باشد. این پیش بینی کمک شایانی به ترسیم فعالیتهای سازمان در سال مالی مورد نظر خواهد داشت.

 

2- پیش بینی و تصویب منابع و مصارف و نرمهای کلان سازمان(بر اساس مفاد بند قبل), تهیه و تدوین بخشنامه بودجه و دستورالعمل تهیه و تنظیم بودجه بر اساس آن و ابلاغ آن به واحدها ذیربط:
پس از تصویب راهبردها و خط مشی های کلان سازمان در ستاد برنامه و بودجه, کمیته های تخصصی به تهیه و تنظیم اهداف و سیاستهای بخشی در چارچوب راهبردها و خط‌مشی های کلان سازمان می پردازند. محصول نهائی کمیته های تخصصی, پیش‌بینی منابع و مصارف و نرمهای کلان سازمان می باشد که پس از بحث و بررسی در ستاد برنامه و بودجه, به تصویب می رسد. این برآوردها چارچوبی را برای تجزیه و تحلیل ارقام پیشنهادی ادارات کل بیمه ای و مدیریتهای درمان استان, شرکتهای وابسته به سازمان و واحدهای ستادی بدست می دهد. همزمان تهیه فرمهای برنامه های اجرایی توسط اداره کل بودجه و تشکیلات و تائید آن در ستاد برنامه و بودجه, تهیه بخشنامه برنامه و بودجه, و تهیه و تنظیم اهداف و سیاستهای بخشی توسط ستاد برنامه و بودجه و تائید آن توسط مدیرعامل و تهیه دستورالعمل تهیه و تنظیم بودجه توسط اداره بودجه و تشکیلات و ابلاغ آن به معاونتها, ادارات کل ستادی, ادارات کل بیمه ای و مدیرتهای درمانی استانی, صورت می گیرد.
3- تهیه, تنظیم و تصویب بودجه پیشنهادی ادارات کل, مدیریتهای درمان, شرکتهای وابسته به سازمان, واحدهای ستادی تدوین تبصره های بودجه بر اساس مفاد بخشنامه بودجه و دستورالعمل تهیه و تنظیم بودجه:
در این مرحله واحد های استانی(ادارات کل بیمه ای و مدیریتهای درمان), ستادی با توجه به بخشنامه بودجه و دستورالعمل تهیه و تنظیم بودجه, که در مرحله قبل تهیه شده بود, به تنظیم بودجه پیشنهادی خود می پردازند. علاوه بر آن در این مرحله, تبصره های بودجه نیز مورد بررسی و تصویب قرار می‌گیرد. در این مرحله پس از تهیه و تنظیم برنامه های اجرائی در واحد های ستادی و استانی, ستاد برنامه و بودجه به بررسی و تصویب برنامه های اجرائی بخشی می پردازد. همزمان با آن, بررسی و تائید تبصره های بودجه در ستاد برنامه و بودجه و بررسی کارشناسی بودجه استانی با همکاری اداره کل بودجه و تشکیلات و ادارات کل استانها صورت می گیرد و جلسات دفاع از بودجه استانها در ستاد برنامه و بودجه برگزار می شود و برنامه های اجرائی استان ها مورد بررسی قرار می گیرد.

 

4- تلفیق بودجه ستاد, استانها و بررسی و تدوین تبصره های بودجه
در این مرحله اداره کل بودجه و تشکیلات با تلفیق برنامه های اجرائی واحدهای ستادی, شرکتهای تابعه و ادارات کل بیمه ای و مدیریتهای درمان استان ها, به تهیه بودجه سراسری اقدام می نماید, بودجه تلفیقی پس از بحث در ستاد برنامه و بودجه و جرح و تعدیل آن در این ستاد و تائید نهائی آن, برای بررسی و تائید و تصویب, به هیات مدیره فرستاده می شود.
5- بررسی و تصویب بودجه در هیات مدیره
در این مرحله هیات مدیره به بررسی برنامه و بودجه پیشنهادی سازمان, ارسالی از سوی ستاد برنامه و بودجه (تهیه شده در مرحله قبل) پرداخته در صورتیکه هیات مدیره نظر خاصی در خصوص بودجه پیشنهادی ارسالی داشته باشد آنرا برای بازبینی مجدد به اداره کل بودجه و تشکیلات برمی گرداند و اداره کل بودجه و تشکیلات پس از اعمال نظرات هیات مدیره آنرا برای تصویب مجدد به هیات مدیره ارائه می نماید. در صورت جلب رضایت هیات مدیره, بودجه پیشنهادی به تصویب هیات مدیره رسیده و آنرا برای تصویب نهائی به شورای عالی ارسال می نماید. همچنین در صورتیکه هیات مدیره در خصوص بودجه ارسالی از سوی ستاد برنامه و بودجه, اصلاحیه خاصی نداشته باشد, آنرا مستقیماً برای تصویب به شورای عالی ارسال می کند.

 

6- بررسی و تصویب بودجه در شورای عالی
در این مرحله شورای عالی سازمان, پس از بررسی برنامه و بودجه پیشنهادی در کمیته های تخصصی خود و اعمال نقطه نظرات خود در آن, آنرا به تصویب می رساند. شایان ذکر است, شورای عالی سازمان بالاترین مرجع تصمیم گیری در سازمان در خصوص کلیه امور می باشد.
7- ابلاغ بودجه به واحدهای ذیربط و مبادله موافقت نامه
پس از تصویب نهائی بودجه در شورای عالی, اداره کل بودجه و تشکیلات به تدوین و تسهیم نهائی بودجه بین ادارات کل و مدیریتهای درمان استانی, واحدهای ستادی و شرکتهای تابعه پرداخته و با دستور مدیرعامل آنرا ابلاغ می کند. طی سالهای اخیر ابلاغ بودجه به واحدهای استانی(ادارات کل و مدیریتهای درمان) از طریق تنظیم ومبادله موافقتنامه بین ستاد و واحدهای استانی صورت می گیرد.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  46  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله بودجه و بودجه ریزی در سازمان تامین اجتماعی

دانلود مقاله امداد رسانی و کمکهای اولیه

اختصاصی از حامی فایل دانلود مقاله امداد رسانی و کمکهای اولیه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

امداد رسانی و کمکهای اولیه

 

تاریخچه

Henry Dunant

 

در 24 ژوین 1984 نام شهر کوچکی به اسم Solferino در استان Mantoue واقع در شمال ایتالیا در تاریخ برای همیشه ثبت شد. این در زمانی بود که ارتش franco-pemontaise به سرکردگی ناپلیون سوم اطریشیان را شکست داد. این جنگ خونین هزاران مجروح داشت که معالجه نکردن انان منجر به مرگشان شد.
یک سویسی به نام Henry Dunant که شاهد این تراژدی بود به کمک افراد محلی در صدد کمک به مجروهان برامد. او بدون تعصب و تبعیض به یاری مجروهان هر دو سپاه شتافت. اولین داوطلبین این کمک به مجروهین جنگی فریاد میزدند Tutti fratelli یعنی ما همگی برادریم.
Henry Dunant در بازگشت اولین خبر جنگی خود را به نام خاطره ای از سولفرینو نوشت و در ان نفرت انگیز بودن جنگ را خاطر نشان کرد.
از ان زمان به بعد هزارن فرد سرباز یا غیر سرباز و زندانیان حق این را یافتند تا برای اینکه لحظات ازمایشهای سخت و دردها کمتر ظالمانه باشند از این حرکت برادرانه یا کمک برخوردار شوند.
ایده Henry Dunant منجر به تشکیل کمیته ای 5 نفره در سویس برای بررسی امکانات اجرای عملیات کمک رسانی به مجروحین جنگی شد.
یک کنفرانس بین امللی در ژنو انجام شد و 16 کشور که یکی از انها کشور فرانسه بود در این کنفرانس حضور یافتند. انان تصمصم گرفتند که در هر کشور کمیته های کمک رسانی تشکیل دهند و یک نشان و علامت نیز برای این کمیته ها انتخاب کردند : صلیبی سرخ بر زمینه ای سفید.
این دولتها همچنین قوانینی بین المللی در مورد اسرای جنگی که در جنگ شرکت نمی کنند وضع کردند که تحت عنوان کنوانسیون ژنو که اولین انها در 22 اوت 1864وضع شد معروفند.
جایزه صلح نیز توسط کارخانه دار سویدی (1833-1896) Alfred Bernhard Nobel ایجاد شد و در قوانین ان قید شده بود که این جایزه میبایست هر سال به افرادی که در برادری بین ملت ها سهم بسزایی داشته و تلاش کرده اند اهدا شود.
تنها جایزه صلح نوبل در زمان جنگ جهانی اول در سال 1917 به کمیته بین المللی صلیب سرخ اهدا شد و همچنین در سال 1944 این کمیته به خاطر تلاش بی وقفه در طول جنگ جهانی دوم باری دیگر جایزه صلح نوبل را دریافت کرد.
در سال 1963 یا صدمین سال تاسیس صلیب سرخ جایزه صلح نوبل به کمیته بین المللی صلیب سرخ و مجمع متحد صلیب سرخ و هلال احمر که امروزه فدراسیون بین المللی مجتمع صلیب سرخ و هلال احمر میباشد تعلق گرفت.

 


انچه که صلیب سرخ به هنگام بروز حادثه توصیه میکند :

 

بخش اول
1- به هنگام بروز حادثه
پیشگیری از بروز حادثه ای جدید در محل از کارهای مهم میباشد.
به هنگام بروز حادثه در خیابان یا جاده محل حادثه را همانند تصویر زیر با گذاشتن بالیز محدود کنید.
اگر حادثه برق گرفتگی میباشد بلافاصله برق را قطع کنید.
حادثه را به پلیس و یا اتش نشانی و پزشک اطلاع دهید. همیشه شماره تلفن ارگانیزمهای اینچنین و سرویس اورژانس بیمارستانها و یا امبولانس را در نزدیکی تلفن و یا در کیف خود داشته باشید.
به انان ادرس دقیق محل وقوع حادثه و تعداد نفرات و وضعیت انان و کمکهای اولیه ای را که انجام داده اید را اطلاع داده و فراموش نکنید که شماره تلفن خود را نیز بدهید.

 

 

 

2 - امداد و کمکهای اولیه :

 

در صورت بروز خونریزی فرد را به حالت خوابیده نگاهداشته و با قدرت هر چه تمامتر با کف دست به روی محل خونریزی تا رسیدن کمک فشار دهید. فراموش نکنید که برای اینکار از دستکش پلاستیکی یا کیسه پلاستیکی در صورت نداشتن دستکش و یانظایر ان استفاده کنید . این برای پیشگری از سرایت احتمالی بعضی بیماریها توسط خون مبتلا به ان بیماری میباشد. دراز کردن فرد برای جلوگیری از بیهوشی و اغما به دلیل از دست دادن زیاد خون میباشد.
سه چیز را همیشه به خاطر داشته باشید :

 

-هرگز مصدوم را ایستاده نگاه ندارید
-هرگز سعی نکنید تا جسمی خارجی را که در داخل جراحت میباشد خارج کنید
-هرگز ولو مصدوم از شما تقاضا کرد به او اب و غذا ندهید

 


نارسایی و ناراحتی قلبی
چگونه متوجه ناراحتی قلبی بشویم؟
فردی که دچار ناراحتی قلبی میشود شکایت از دردهای شدیدی در قفسه سینه خواهد کرد که همانند منگنه ای او را میفشرد. مضطرب است. همچنین ممکن است دردی در بازو یا در پشت قفسه سینه یا فک یا شکم داشته باشد.
چه باید کرد؟
باید به او پیشنهاد داد که دراز بکشد مگر اینکه خود او حالت دیگری را ترجیح بدهد.
سپس باید از او پرسید که از چه زمانی دردش اغاز شده است و ایا اولین بار است که چنین دردی را دارد یا خیر. در صورتیکه قبلا هم دچار این درد گشته ایا دارویی استفاده میکرده است؟ ایا تحت مداوا و زیر نظر پزشک میباشد؟ ایا تا به حال در بیمارستان بستری شده است؟ جواب این سوالها میتواند برای توضیح دقیق به پزشک اورژانس و کمک بهتر و سریعتر موثر باشد.
تا رسیدن پزشک یا انتقال بیمار به بیمارستان در صورتیکه برای اینگونه دردها دارویی میخورده است ان دارو را به اندازه ای که توسط پزشک تجویز شده به اوبدهید ولی بهیچوجه سعی نکنید که سرخودی خود دارویی برای رفع دردها به او بدهید. تا رسیدن پزشک و یا امبولانس در کنار او بمانید.

 

از کار ایستادن قلب :
شخصی که دچار سکته قلبی شده در حالت بیخودی فرو میرود و عکس العملی نشان نمیدهد و هرگاه از او سوال کنید جواب نداده و نفس هم نمی کشد.
از کار ایستادن قلب در بزرگسالان اغلب بعد از توقف تنفس و یا انفارکتوس پیش میاید.
چه باید کرد؟
فرد در حالت بیخودی بوده و عکس العملی نشان نمیدهد.
ارام و با احتیاط سر او را نظیر شکل زیر به عقب کشیده و چانه اش را به طرف بالا بگیرید تا مانع از افتادن زبان به عقب و گلو شده و تنفس را مشکل کند. داخل دهان او را نگاه کنید تا اگر چیزی نظیر پروتز یا دندان مصنوعی دارد ان را در اورید.
از تنفس نکردن مطمین شوید. دقت کنید و اگر شکم و سینه ان شخص بالا و پایین نمیشود و هیچگونه صدای نفسی و دمی مشاهده نمیگردد یعنی عمل تنفس متوقف گشته است. اگر شخص دیگری حضور دارد از او بخواهید که بلافاصله برای خبر کردن پزشک و امبولانس اقدام کند و در غیر اینصورت خود اینکار را بکنید.
تا قبل از رسیدن انان اقدام به دادن تنفس مصنوعی کنید. با هر دمی که در دهان او میدمید قفسه سینه اش بالا خواهد امد.
اگر با تنفس مصنوعی عکس العملی مشاهده نکردید تنفس دادن و ماساژ قلب را تواما انجام دهید.
برای اینکار 15 بار برقسمت تحتانی قفسه سینه در زیر محل تلاقی دنده ها و هر دقیقه 100 بار فشار دهید.
بعد از هر 15 بار فشار بر قفسه سینه دوبار عمیقا در دهانش بدمید و بلافاصله دوباره 15 بار برقسمت تحتانی قفسه سینه همانند قبل فشار دهید. مرتبا دقیقه ای یکبار دقت کنید تا بینید که ایا فرد عکس العملی نشان میدهد یا خیر و اگر باز هم تنفس نمیکرد این روش را ادامه دهید.

 

روش تنفس دهان به دهان :
با یک دست چانه را به طرف بالا کشیده و با انگشت شصت دهان را باز کنید. دست دیگر را روی پیشانی قرار داده و سر را بعقب کشیده و با انگشتان منافذ بینی را همانند گیره ای برای مانع شدن خروج هوا محکم ببندید. دهانتان را بر روی دهان شخص قرار داده و هوا را به تدریج در دهان او تا بالا امدن قفسه سینه بدمید. سپس دهانتان را از روی دهان او برداشته صاف بنشینیدو نفس بکشید و منتظر شوید تا قفسه سینه فرد دوباره خالی از هوا شود و فرو رود. این عمل را تا رسیدن به نتیجه ادامه دهید.(عکسهای تنفس دهان به دهان را بالاتر مشاهده میکنید).

 

[img] [/img]

 

 

 

در زمانی که فرد شروع به نفس کشیدن کرد او را به پهلو قرار دهید. زانو زده و پاهای او را در کنار هم قرار دهید. بازوی او را که به شما نزدیکتر است در زاویه راست بدنش قرار داده و ارنجش را در حالیکه کف دستش رو به بالاست خم کنید.
پشت دست دیگرش را بفل گوش او که در سمت شما میباشد قرار دهید. اینکار برای ثابت نگاه داشتن سر و مانع شدن از خطر صدمه دیدن مهره های پس گردن میباشد.
با دست دیگر خود پای دیگر او را گرفته زانویش را خم کرده و بلند کنید و به ارامی در حالی که زانویش را به سمت خود میکشد و در حالیکه دست او را همچنان که در کنار گوشش قرار داده اید و بدون اینکه سرش حرکت کند بدن او را چرخانده و او را به پهلو قرار دهید.
زانوی خم شده را طوری قرار دهید که زاویه ای مستقیم با باسن داشته باشد و طوری بر زمین تکیه کند که ثابت بوده و مانع حرکت وی شود و دهانش را باز بگذارید. (تصویرهای زیر )
توجه داشته باشید که هرگز زمانی که شروع به نفس کشیدن کرد و تا زمانی که هنوز بخود نیامده است هرگز او را به پشت نباید نگاه دارید بلکه همانطور که بالاتر توضیح داده شد باید او رد به پهلو قرار دهید.

 

 

 

 

 

روش ماساژ دادن قلب :
برای ماساژ دادن قلب حتما باید فرد را روی محلی صاف و سخت نظیر چوب یا زمین قرار داد و نه روی تختخواب.
درکنار فرد و نزدیک قفسه سینه او زانو زده و تکمه های لباس او را باز کنید بطوری که قفسه سینه کاملا لخت باشد.
قسمت پایین یک کف دست خود را بدون اینکه فشاری وارد کنید در نیمه پایینی قفسه سینه قرار داده و دست دیگر خود را در قسمت بالای قفسه سینه و به طوری که انگشتان روی قفسه سینه گذاشته نشوند. سپس بدون اینکه دستهایتان را از روی قفسه بردارید در هر دقیقه و منظما 100 بار بر روی قفسه سینه فشار وارد کنید. بعد از هر 15 بار که این عمل را انجام دادید دو بار تنفس دهان به دهان به گونه ای که بالاتر گفته شد بدهید.

 

 

 

 

 

 

 


بیهوشی و اغما

 

فردی که در حالت بیخودی و بیهوشی و یا اغماست نه قادر است که به سوالاتی ساده نظیر صدای مرا میشنوید؟ چه اتفاقی افتاده؟ جواب دهد ونه به انچه که به او گفته میشد نظیر چشمهایتان را
باز نید و یاذدست مرا بفشارید عمل کند.

 

چه باید کرد؟
همانگونه که در بالاتر برای فردی که دچار نارحتی قلبی توضیح داده شده باید عما شود و اورا به همان صورت به پهلو و دهان باز دراز کرده و برای اینکه راحتتر تنفس کند دکمه های پیراهن او را در قسمت قفسه سینه باز کنید.

 

سوختگی
چه بایدکرد؟

 

به مدت 5 دقیقه محل سوختگی را بدون مالش ان در زیر اب سرد قرار دهید.
اگر قسمت سوخته شده در زیر لباس قرار گرفته لباس را از تن شخص در اورید مگر اینکه لباس بر اثر سوختگی به بدن چسبیده باشد.
اگر وسعت سوختگی زیاد است و یا طاول هایی بیش از وسعت کف دست فرد وجود دارند سوختگی مهم به حساب میاید و میبایست شخص را از سمتی که سوخته نشده دراز کرد. اما اگر مشکل تنفسی دارد او را به حالت نیمه نشسته قرار داده و بلافاصله اتش نشانی و امبولانس و پزشک را مطلع کنید و تا رسیدن انان مراقب فردی که دچار سوختگی شده باشید.
اگر سوختگی از اهمیت زیادی بر خوردار نیست میتوان محل سوختگی را برای التیام درد بیشتر از 5 دقیقه در زیر اب سرد قرار داد. اما مراقب باشید و اگر محل سوختگی گرم بود و یا ورم کرد و یا پس از گذشت 24 ساعت همچنان درد داشت میبایست به پزشک مراجعه کرد.

 

چرا محل سوختگی را در زیر اب سرد میگیریم؟

 

- این عمل باعث خنک شدن محل سوختگی میشود
- درد سوختگی را التیام میدهد
- در صورتیکه سوختگی با موادشیمیایی باشد مانع وسعت و عمیق شدن سوختگی میگردد
- در صورتیکه سوختگی مهم باشد حداکثر میبایست که محل سوختگی را 5 دقیقه در زیر اب سرد قرار داد چون بیشر از 5 دقیقه منجر به سرد شدن بدن فرد خواهد شد.

 

خوردن مواد شیمیایی

 

فرد را دراز کرده و بدون اتلاف وقت و سریعا گروه امداد را خبر کنید.

 

- به هیچوجه هیچگونه نوشیدنی به شخص ندهید چون خطر استفراغ شخص و بالا اوردن ماده شیمیایی وجو دارد
- به هیچوجه شخص را مجبور به استفراغ نکنید چون عبور مجدد ماده شیمیایی از مجراهای گوارشی زخمهای ایجاد شده را بیشتر و عمیقتر خواهد کرد.

 

جراحت
چگونه جراحتی مهم را تشخیص دهیم؟
اگر وسعت جراحت زیاد و جراحت الوده میباشد و یا جسمی خارجی در داخل جراحت است و یا جراحت روی شکم و یا سینه و یا چشم میباشد باید به ان اهمیت داده شده و جدی گرفته شود.
چه باید کرد؟
بطور عموم بهتر است که شخص را دراز کنید و مانع تقلا و تلاش او شده و بگذارید استراحت کند.
گروه امداد را خبر کرده و تا رسیدن انان مراقب فرد باشید.

 

موارد استثنایی :

 

- اگر جراحت در قسمت قفسه سینه میباشد شخص را به حالت نیمه نشسته نگاه دارید تا مشکلی برای تنفس نداشته باشد.
- اگر جراحت در ناحیه شکم میباشد فرد را دراز کرده و زانوهایش را برای تخفیف دادن درد و کمک به راحتتر تنفس کردن خم کنید.
- اگر جراحت در چشم میباشد فرد را به پشت خوابانده و سر او را به عقب خم کرده و چشمش را ببندید.

 

کارهایی که هرگز نباید کرد :
- ایستاده نگاه داشتن شخص
- ضد عفونی کردن جراحت
- بیرون کشیدن جسمی خارجی از جراحت
- غذا و یا نوشیدنی دادن به فرد

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  29  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله امداد رسانی و کمکهای اولیه

تصفیه مصنوعی فاضلاب

اختصاصی از حامی فایل تصفیه مصنوعی فاضلاب دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .


وقتی تصفیه طبیعی نتواند جوابگوی نیاز ما برای حفاظت محیط زیست باشد استفاده از تصفیه مصنوعی فاضلاب لازم می گردد. انتخاب روش تصفیه مصنوعی می تواند به دلایل زیر باشد:
1- کافی نبودن قدرت تصفیه طبیعی منبع های آبی موجود در مجاورت شهر برای دفع فاضلاب به آنها
2- نیاز به بهره برداری از منابع طبیعی آب برای آشامیدن و یا شنا و نظایر آن
3- نا مناسب بودن شرایط اقلیمی محل برای استفاده از تصفیه طبیعی مثلاً وجود زمستانهای بلند و سرمای بسیار شدید .
4- احتمال بهره برداری نادرست از تاسیسات تصفیه طبیعی و در نتیجه خطر گسترش بیماری های مختلف به ویژه مالاریا .
5- کافی نبودن زمین ارزان قیمت جهت پخش فاضلاب در روی آن و یا ایجاد دریاچه های تصفیه قاضلاب در آن .
برخی از قسمت های تصفیه فاضلاب به شرح زیر است :

1-ایستگاه پمپاژ ورودی فاضلاب
به علت جریان ثقلی در لوله انتقال فاضلاب از شهر به تصفیه خانه غالباً لوله در نقطه ورود به تصفیه خانه نسبت به سطح زمین در گودی قرار می گیرد لذا تاسیسات بالا آورنده فاضلاب برای اینکه به یکانهای تصفیه خانه سوار شوند اولین واحدی است که در یک پالایشگاه فاضلاب ساخته می شود .

2- آشغالگیر
آشغالگیر هایی که برای فاضلاب شهری به کار میروند معمولاً از میله هایی با سطح مقطع دایره به قطر های 16 تا 30 میلیمتر و یا از تسمه های فولادی با سطح مقطع مستطیل و به پهنای 30 تا 80 میلیمتر و کلفتی 10 تا 20 میلیمتر ساخته می شوند . آشغالگیر ها را بسته به شکل کاربردشان به آشغالگیر های دستی و آشغالگیر های مکانیکی تقسیم میکنند.
آشغالگیر های دستی برای تصفیه خانه های کوچک مورد استفاده می باشند شیب میله های آنها برای دبی های کم حداکثر 1:1 و برای دبی های زیاد و به علت بزرگتر شدن کانال فاضلاب مانند شکل (1) برابر 1:3 تا 1:2 انتخاب می گردد. طول میله های آشغالگیر دستی نباید از 2 متر بیشتر
گردد.

شکل (1)

 

آشغالگیر های مکانیکی را می توان مانند شکل (2) با کمک تسمه گردانی که تیغه هایی روی آن کار گذاشته شده ساخت و یا بصورت دایره ای به کار برد. در نوع دایره ای چنگک از میله فلزی شانه مانند که توسط اهرام گردانی به محور موتور حرکت دهنده ی آن پیوسته می باشد.


شکل (2)

آشغالگیر ها از نظر فاصله بین میله ها یشان نیز به صورت زیر دسته بندی می شوند :

آشغالگیر دهانه فراخ: در آشغالگیر دهانه فراخ فاصله میله ها از یکدیگر یعنیe در صورتیکه تمیز کردن آن دستی باشد 60 تا 80 میلیمتر و گاهی تا 150 میلیمتر و اگر تمیز کردن آن بوسیله ماشین انجام گیرد 40 تا 75 میلیمتر انتخاب می شود . آشغالگیر دهانه فراخ را در اول تصفیه خانه و پیش از آشغالگیر دهانه تنگ می سازند تا مانع از ورود قطعات بزرگ شناور از قبیل تخته و چوب و بطری و کاغذ و پارچه و غیره به تصفیه خانه شود.

آشغالگیر های دهانه تنگ: در این آشغالگیر ها فاصله میله ها برابر 10 تا 40 میلیمتر می باشد در آشغالگیر های دهانه تنگ علاوه بر مواد درشت نامبرده مقدار بیشتری از مواد آلی مانند برگهای درختان قطعات میوه و پوسته آنها و نظایر آنها از فاضلاب گرفته می شود .

دفع آشغال : در تصفیه خانه های شهرهای کوچک و متوسط آشغالها را پس از خشک کردن و جمع آوری توسط کامیون به بیرون شهر انتقال داده می شود و در زیر زمین دفن می کنند . در شهر های بزرگ و بسیار بزرگ می توان تاسیسات تهیه کود از آشغال را مورد بررسی قرار داد.

آشغال خرد کن : در کشور های صنعتی که انرژی برق ارزان است آشغالگیر ها را مجهز به ماشینی ویژه ی خرد کردن آشغال می کنند . این ماشینها به کمک چنگک و تیغه هایی آشغالها را خرد و ریز ریز کرده و همراه فاضلاب وارد یمانهای بعدی فاضلاب می کنند تا مانند مواد آلی موجود در فاضلاب مراحل تصفیه را گذرانده و تبدیل به مواد کودی پایدار گردند.

3- حوض دانه گیر ( ماسه گیر )
حوض دانه گیر اولین واحدی است که در تصفیه خانه که عمل ته نشینی در آن انجام می گیرد . هدف از ته نشین کردن در این حوض ها جدا سازی مواد دانه ای و تجزیه ناپذیر معدنی مانند ذرات ماسه به قطر های بزرگتر و یا مساوی 1/0 تا 2/0 میلیمتر می باشد. علاوه بر جدا سازی مواد دانه ای باید ساختمان این حوض ها و سرعت جریان در آنها به گونه ای باشد که مواد سبک آلی تجزیه پذیر ته نشین نشده و وارد تصفیه خانه گردند.
مشکل موجود در راه رسیدن به دو هدف نامبرده تغییر سرعتی است که در نتیجه نوسانهای مقدار فاضلاب در جریان آن نمودار می شود. برای تثبیت سرعت جریا ن فاضلاب در این حوض ها روشهای مختلفی متداول هستندکه بر مبنای آن انواع حوضهای دانه گیر به صورت زیر پایه گذاری می شوند :
حوض های دانه گیر کم عمق ، حوض های دانه گیر گود ، حوض های دانه گیر دایره ای شکل ، و بالأخره حوض های دانه گیر با کمک دمیدن هوا .

3-1 حوض های دانه گیر کم عمق :
این حوض ها خود به دو نوع مستطیل و دایره ای تقسیم می شوند .
الف) حوض دانه گیر کم عمق و مستطیل شکل :
این حوض ها قدیمی ترین روش دانه گیری می باشند و جریان در آن به صورت افقی انجام می گیرد . اساس کار این گونه حوضها بر این پایه نهاده شده است که با انتخاب سطح مقطعی مناسب برای جریان فاضلاب موجب آن شوند که سرعت جریان افقی در این حوض ها در حدود 3/0 متر بر ثانیه ثابت بماند .

ب) حوض های دانه گیر کم عمق و دایره ای شکل :
معروفترین نوع این دسته از حوض های دانه گیر حوض پیشنهادی شرکت دور ـ الیور می باشد. این حوض ها مانند شکل (3) از چهار قسمت ورودی ، ته نشینی ، خروجی فاضلاب و کانال شستشوی دانه ها تشکیل شده است .
دانه ها پس از ته نشین شدن در قسمت دایره ای بوسیله لایروب مکانیکی گردانی به سمت کانال شستشوی دانه ها هدایت می شوند . دانه های ماسه در کانال نامبرده و در روی سطح شیبداری حرکت کرده و به حوضچه جمع آوری ماسه هدایت و در آنجا به بیرون پمپ می شوند . در ضمن حرکت ماسه ها در روی سطح شیب دار عمل شستشو بر روی آنها انجام می گیرد.

 این مقاله همراه با عکس است

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 13   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 

 

 


دانلود با لینک مستقیم


تصفیه مصنوعی فاضلاب

ژئوشیمی

اختصاصی از حامی فایل ژئوشیمی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقدمه
یکی از اهداف اصلی اکتشاف ژئوشیمیایی دستیابی به تمرکزغیرعادی عناصری است که در ارتباط با کانی¬سازی باشند. علت توجه به این روش این است که در سیستم هوازدگی ژئوشیمیایی سطحی بسیاری از عناصر جذب لایه-های سطحی اکسیدهای آهن، منگنز، آلومینیوم، سیلیسیوم و همچنین کربناتها می¬گردند. این اکسیدها مکان هندسی حرکت کاتیونها Reaction siteمی¬باشند؛ که این امر توسط بسیاری از محققین ( Hawkes 1979 , Chao ,Roze, et al, 1979 Antropova, et al 1992) مورد تأیید قرار گرفته است. علاوه براین در تجزیه جزئی توسط اسید نیتریک 5 درصد بخش عمده¬ای از عناصر سرب، روی و مس مربوط به کانیهای سولفیدی آنها جدا شده و کانی سازی محیط را به خوبی نشان می¬دهند(Shiva, 1998 ).
روش تجزیه جزئی به منظور مشخص نمودن کانی¬سازی احتمالی کاربرد فراوانی دارد(Hall, et al 1996) و ازاین روش اکثراً در مورد رسوبات رودخانه¬ای استفاده می¬شود. بدلیل آنکه میزان مس اولیه و pH، روی میزان مس در آبهای جاری منطقه تأثیر می گزارد یعنی آنومالی مس در داخل آب وجود خواهد داشت، از رسوبات رودخانه¬ای در محدوده مورد مطالعه برداشتی صورت نگرفته است .
در عملیات اکتشافی ژئوشیمیایی قبلی در منطقه نمونه برداری از رسوبات رودخانه¬ای صورت گرفته بود که نتایج آن تنها آنومالیهای موجود را نشان می¬دادند.
به منظور بررسی تغییرات عیاری زونهای کانی¬سازی و ارتباط آن با آلتراسیون از رخنمونهای سنگی نمونه برداری انجام شد، که در این فصل به طور کامل به آن پرداخته می-شود.

2 اکتشاف ژئوشیمیایی ناحیه ای
در سال 1372 کارشناسان چینی شرکت جیانگ چنگjang cheng با همکاری سازمان زمین شناسی کشور در طی عملیات اکتشاف ژئوشیمیایی ناحیه¬ای، نمونه گیری هایی را از آبراهه¬های منتهی به معدن تکنار صورت داده¬اند که تعداد 35 نمونه فقط از محدوده تکنار اخذ گردیده است.
این پروژه اکتشاف منجر به شناسایی آنومالیهای مس، سرب، روی، طلا، نقره، آرسنیک، آنتیموان، تنگستن و ... گردیده است.
نقشه¬های ژئوشیمیایی عناصر مختلف با مقیاس 1:100000 برای عناصر فوق تهیه شده است. در تهیه این نقشه¬ها از روش کانتور¬زنی استفاده شده است. بدلیل آنکه اطلاعات تجزیه مربوط به برداشت از یک نقطه (که در واقع آنومالی بالادست رودخانه را نشان می¬دهد) بوده است، ولی در نقشه به صورت یک منحنی نمایش داده می¬شود؛ لذا منبع آنومالی به درستی قابل ردیابی نیست. با این وجود این نقشه¬ها مبنای خوبی برای اکتشافات محلی هستند و تصویری از آنومالی های موجود در منطقه می¬دهند.

3 بررسی نتایج اکتشاف ژئوشیمیایی ناحیه¬ای
نتایج حاصل از عملیات فوق به صورت نقشه در شکلهای (9-1) و (9-2) و (9-3) آورده شده¬اند.همانگونه که در شکل(9-2) و (9-3) دیده می¬شود عناصر سرب، جیوه، طلا، نقره و بیسموت با عناصر روی، آنتیموان، مولیبدن، مس، آرسنیک و قلع همپوشانی نشان می¬دهند.
از طرف دیگر عناصر Cr, Ni, Li, Sr, Ba, B, W نیز باهم همپوشانی نشان می¬دهند که پراکندگی آنها کاملاً متفاوت با گروه اول است.
علت تفاوت به این خاطر است که گروه اول جزء زون ساختاری – متالوژنی تایباد – تربت حیدریه – کاشمر هستند و در واقع آنومالیهای موجود در منطقه مورد مطالعه را نشان می-دهند، در حالیکه گروه دوم مربوط به زون ساختاری

 این مقاله همراه با عکس است

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  54  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 

 

 


دانلود با لینک مستقیم


ژئوشیمی