حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله چگونه حکومت اسلامی زمینه ساز حکومت امام زمان می شود

اختصاصی از حامی فایل دانلود مقاله چگونه حکومت اسلامی زمینه ساز حکومت امام زمان می شود دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

دوره آخرالزمان ظاهرا فرارسیده است و مقدمات ظهور امام زمان از همه جهت فراهم می‌شود. دولت منتخب امام زمان در جمهوری اسلامی بر سر کار آمده است. رییس جمهور در سازمان ملل برای تعجیل در فرج امام زمان دعا می‌‌کند، و جهان درگیر فقر و خشونت و توفان و ترور و نگران از خرابی ‌محیط زیست و گسترش سلاح‌های‌ کشتار جمعی‌ را به ظهور قریب ‌الوقوع او تبشیر و انذار می‌دهد. اعضای هیئت دولت با امام زمان میثاق می‌بندند و وزیر ارشاد اسلامی برای‌ رساندن آن به امام زمان رهسپار چاه جمکران می‌شود. دولت آقای رییس جمهور بودجه کلانی را برای پذیرایی از زایران چاه جمکران اختصاص می‌دهد و مسیر حرکت امام زمان را مشخص می‌کند تا آن را پیش از ظهور بسازد و آماده داشته باشد، و فالگیران دولت پیش‌بینی می‌کنند که دو سال بیشتر برای‌ این کار وقت ندارند. همراهان رییس جمهور دست‌یابی ایران به فنآوری اتمی را از علایم ظهور می‌شناسند و تعجیل در آن را به این دلیل لازم. مردم ایران حد اکثر یکی ‌دو سال وقت دارند که خود را برای‌ ظهور امام زمان آماده کنند. ایران در یکی دو سال آینده محور تحولات جهان خواهد بود و جهان پس از آن شکل و شمایل دیگری‌ خواهد داشت.

 

این مهلت یکی دوساله اتفاقا با برخی از پیش‌بینی‌های مقامات غربی و ناظران سیاسی‌ همآهنگی دارد. آنان نیز معتقدند که یکی دو سال آینده برای‌ ایران و جهان سرنوشت‌ساز خواهد بود. جمهوری اسلامی و تحولات آن در مرکز دیپلماسی جهانی قرار گرفته است. عراق و افغانستان و کره شمالی و زیمبابوه و سودان و حتی‌ اسراییل و فلسطین به تدریج از قلم اول دستور کار تماس‌ها و فعالیت‌‌های بین‌المللی کنار می‌روند و جای آن‌ها را ایران می‌گیرد. همه نگرانند - نگران یک حادثه تاریخی و سرنوشت‌ساز. ارزیابان و تحلیلگران تحولات سیاسی‌ از ظهور تازه‌ای خبر می‌دهند. ظهور قدرتی که خواب شب را بر اسراییل و آمریکا و متحدان آنان حرام خواهد کرد. ظهور قدرتی مخرب و تهدیدکننده جهان از پایگاه (و خاستگاه؟) امام زمان. دستیابی جمهوری اسلامی، این «زنگی» مست، به تیغ بران سلاح اتمی. حادثه‌ای که معادلات سیاسی‌ خاورمیانه و احیانا جهان را به هم خواهد ریخت.

 

تقارن و همسویی این دو پیش‌بینی کاملا تصادفی نیست. امام زمان خود بیش از هزار و سد سال آزگار منتظر تشکیل جمهوری اسلامی ایران و ظهور آقای احمدی‌نژاد بوده است. اکنون که این هر دو فراهم شده ظاهرا دلیل دیگری برای تاخیر در ظهور خود او باقی نمانده است. البته در روایات آمده است که امام زمان با شمشیر (ذوالفقار دو دم علی؟) به جان کفار می‌افتد و از کشته آنان پشته می‌سازد. ولی هر بچه مسلمانی می‌داند که در عصر تانک و خمپاره و موشک و اتم از شمشیر کاری ساخته نیست، و از این رو باید شمشیر را استعاره‌ای از سلاح مدرن زمان دانست. یعنی که حضرتش باید به پیشرفته‌ترین سلاح روز یعنی سلاح اتمی مجهز باشد تا بتواند دمار از کفار برآرد. و تامین این مهم، البته بر عهده مخلصان درگاه او است. آنان باید سلاح مناسب او را فراهم آورند تا آن حضرت در ظهورش تاخیر نکند. چگونه می‌توان ادعای‌ انتظار ظهور کرد و هر جمعه صبح با دعای ندبه به استغاثه پرداخت تا خداوند در ظهور امام زمان تعجیل کند و در عین حال برای ‌تامین سلاح مناسب او کاری نکرد؟ اگر دنیا در برابر این انجام این مهم ایستاده است باید راهی برای علاج آن یافت. امام در مورد مسلمانان خدعه کرد و آن را مجاز دانست. در مورد کفار به طریق اولی می‌توان چنین کرد. و مکروا، و مکرالله، والله خیر الماکرین.

 

به این ترتیب، هم گفتن این که دست‌یابی جمهوری اسلامی ایران به فنآوری اتمی از علایم ظهور امام زمان است معنی ‌پیدا می‌کند و هم مهلت دوساله‌ای که مقامات برای‌ ظهور امام زمان پیش‌بینی‌ کرده‌اند با ارزیابی‌های بسیاری از ناظران بین‌المللی برای ‌دستیابی حکومت ایران به سلاح‌های اتمی هم‌خوانی دارد. البته ناظرانی هم هستند که این مهلت را پنج تا ده سال پیش‌بینی کرده‌اند، ولی حکومت ایران که از خوش‌حالی قرار ظهور امام زمان در دو سال دیگر در پوست خود نمی‌گنجد دسته گل را عملا به آب داده و بر پیش‌بینی‌های این ناظران خط بطلان کشیده است. مقامات جمهوری اسلامی زرنگی‌های زیادی در تماس‌های خود با جامعه بین‌المللی و از جمله آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و اتحادیه اروپا از خودنشان داده‌اند، و تا امروز توانسته بودند خبر ظهور امام زمان را مخفی نگهدارند. ولی اکنون ظاهرا چنان از پیشرفت کار راضی‌اند و ظهور امام را قطعی ‌می‌دانند که دلیلی برای‌ مخفی داشتن بیشتر آن ندیده‌اند و ناگفتنی را باز گفته‌اند.

 

به هر حال تا این جای کار مسئله پیش‌بینی است و معلوم نیست سر انجام آن به کجا بکشد. قدر مسلم این که کفار از ظهور امام زمان باید بسیار دلهره داشته باشند. مسئله شوخی بردار نیست. پس از هزار و سیسد سال که اسلام و شیعه مظلوم مانده بوده، برای‌ اولین بار یک حکومت اسلامی استقرار یافته است تا مقدمات ظهور امام عصر را فراهم کند. قرن‌ها کفار بر مسلمانان و به خصوص شیعیان ستم کرده‌اند. امام زمان بیش از هزار و سد سال رنج غیبت را بر خود هموار کرده بوده است. همه کائنات در انتظار بوده‌اند تا جمهوری‌ اسلامی تاسیس شود. در این جمهوری نیز بیست و شش سال طول کشیده تا دولت امام زمان روی کار بیاید. اکنون امام زمان می‌آید تا انتقام تاریخی مسلمانان و بالاخص شیعیان را از کفار بگیرد. کدام کافری است که از شنیدن این خبر تنش نلرزد و شب از خواب نپرد؟ دوران سلطه کفر و استکبار جهانی رو به پایان می‌رود. کافران جهان متحد شوید!

 

و این اتحاد در حال شکل‌گیری است. اگر عراق در صف کافران جهان تفرقه انداخت و اروپا و آمریکا را در برابر هم قرار داد، امروز به یمن سیاست‌های ظهورطلبانه جمهوری اسلامی ایران این جدایی رو به زوال است. در فاصله چندماه پس از روی کار آمدن دولت منتظر ظهور احمدی‌نژاد دو قطب اروپا و آمریکا به طرز معجزه‌آمیزی به هم نزدیک شده‌اند. سیاست دولت بریتانیا که یکی از مدافعان جمهوری‌ اسلامی در برابر فشار آمریکا بود بیش از هر زمان دیگر با سیاست آمریکا هم‌آهنگ شده است. در آژانس بین‌المللی ‌انرژی اتمی‌ حتی‌ هند نیز علیه ایران رای داد. گویی که همه دنیای‌ کفر به صداقت سخنان احمدی‌نژاد در سازمان ملل دایر بر نزدیکی ظهور امام زمان اطمینان یافته و قانع شده که خطر واقعا جدی است. این سخنان و اظهارات متعاقب آن در ایران کار دیپلمات‌های آمریکایی را بسیار ساده کرده است. اگر کولین پاول سه چهار سال پیش باید بارها به اروپا و آسیا سفر می‌کرد تا متحدی در برابر عراق پیدا کند (و غالبا دست خالی باز می‌گشت) امروز خانم رایس با یک سفر کوتاه به راحتی ره چندساله را یکشبه طی‌ می‌کند.

 

دنیای کفر در برابر خطر ظهور امام زمان ساکت نمی‌نشیند، و اکنون که دولت احمدی‌نژاد پیش‌بینی وقوع آن را در دو سال آینده کرده است فوریت مقابله با آن را بیشتر درک می‌کند. بدین ترتیب جمهوری اسلامی و غرب (دنیای‌کفر) در یک مسابقه زمان‌بندی شده مرگ و زندگی درگیر شده‌اند. دولت آقای احمدی‌نژاد می‌داند که بدون ظهور امام زمان موجودیت جمهوری اسلامی در برابر هجوم فرهنگی و سیاسی‌ دنیای کفر در خطر است، و از این رو برای‌ تامین شرایط لازم ظهور امام زمان از هیچ کوششی فروگذار نخواهد بود. دنیای کفر نیز که با فرض ظهور امام زمان حیات خود را در خطر می‌بیند سعی خواهد کرد نگذارد آن «شرایط لازم» فراهم شود. دو رقیب: یکی‌ ظاهرا به دنبال سلاح اتمی‌ بیمه‌کننده موجودیت خود و دیگری به دنبال حفظ حیات خویش و محروم کردن رقیب از این سلاح. و در میان آنان مردم ایران که باید هزینه این بازی خطرناک را از حیات و مال و جان خود بپردازند.

 


پروردگار عالم پیغمبر اسلام را به منظور هدایت مردم و با دین حق فرستاده است برای اینکه پیغمبر اسلام و دین اورا برتمام ادیان عالم پیروزکند و بر تمام برنامه های جهانی غلبه بدهد و این قضیه به قدری مورد قضای قطعی پروردگار است که می فرماید ولوکره المشرکون اگر مردمان بی ایمان هم دردنیا به این غلبه مطلق و به این پیروزی بدون قیدوشرط راضی نباشند اراده قطعی پروردگار این است که این مطلب عملی شود ولو مشکرین ناراضی باشند.
بعضی اخبار و روایات می گویند آن زمانی که دین مقدس اسلام وآئین رسول اکرم بر تمام ادیان جهان غلبه می کند و حکومت بی قید وشرط اسلام در سراسر گیتی حاکم می شود در حکومت آسمانی اما عصر است.
آنوقت در اینجا این سوال پیش می آید البته این سوال صرفاّیک سوال علمی اجتماعی و روانشناسی اجتماعی است وآن این است ملتها و مردم جهان از نظر طرز تفکر و فرهنگ و منطقه زندگی و درجه رشد عقل و فکر با یکدیگرمتفاوتند اصلا مشود با این همه تفاوت یک حکومت بر دنیا حاکم باشد و یک قدرت و یک سازمان تمتم مردم روی کره زمین را اداره کند یا نه؟
جواب این مطلب را بر اساس و اصول همان سوال باید داد یعنی یک وقت صحبت صحبت عقیده ماست به موجب آیات واخبار می گوییم به سندهایی از رسول اکرم و ائمه معصومین رسیده است این کار شدنی و عملی است و یک روزی در جهان لباس تحقق ووقوع می پوشد.این جواب از نظر اصل مطلب به نام یک فصل دین است اما در باره اینکه از نظر تئوریهای علمی آیا این کار شدنی هست یا نه؟
باید بهتون عرض کنم که خوشبختانه از بعد ازجنگ بین الملل دوم به این طرف اصلا وضع افکار دانشمندان جامعه شناس دگرگونیهایی پیدا کرده که نه تنها می گویند یک حکومت می تواند دنیا را اداره کند و حتی پرونده حکومت وحدانی الان در سازمان ملل است.
بعضی دانشمندان غربی که خیلی اوج گرفته اند و می گویند الان بشر در سر یک دو راهی است یا حکومت واحد جهانی و یا نابودی بشر بر اثر جنگ سوم اینقدر قضیه از نظر علمی نزدیک شده و افکار جامعه شناسان به این امر متوجه شده است حالاالبته در این باره مطالعه بسیار دارم و اگر خود این مطلب را با آن مقداری که مطالعه دارم بخواهم مبسوطا صحبت کنم شاید واقعا چهار شب باید تمام بحث را مستقلا تمرکز بدهم روی این مطلب که برچه اساس واصولی می شود دنیا با یک حکومت اداره بشود ولی برای اینکه هم جوابی به سوالات داده باشم دنبال این مطلب وهمین بحث را یک شب به خواست خداوند بیان کرده باشم البته خیلی فشرده صحبت می کنم امیدوارم نتیجه بحث برای ما نسبت به این موضوع روشن کننده بحث باشد.
می گویند بشردرآغازامر پرخاشگر و متجاوز بود و این کشش پرخاشگری الان هم هست و حتی درباره اینکه تحلیل می کنند که چرا در دنیا اصلا جنگ واقع می شود می گویند سرش پرخاشگری و حس تجاوزی است که در بشر است.قرآن هم گاهی طبع انسان را که صحبت می کند میگوید انه کان ظلوما جهولا یا میگوید ظلوم کفار یا می گوید ان الانسان لفی خصر و امثال این اموراما آن پرخشگری که درآغاز ه نظر می آید این است که بشرازدست بشر احساس آرامش نمی کرد می گفت من می روم در جنگل زحمت می کشم مقداری میوه جنگلی بدست می آورم که بخورم اما اطمینان ندارم که آن غار پهلوی غار من ،سکنه اش به من حمله کنن مرا بکشند و ذخیره مرا ببرند.این روح پرخاشگری در بشر بودو بعد بشر متوجه شد که اگر با هم بسازند و یک زندگی بعنوان تفاهم به وجود آورد این خطر از بین می رود و بهتر می تواند زندگی کند لذا سرآغاز زندگی اجتماعی شد.اول که زندگی اجتماعی آغاز شد به صورت یک خانواده بود بعد که مقداری سطح فکر بالاتر آمد شد به صورت عشیره بعد که مقداری بالاتر آمد شد به صورت قبیله بعد که مقداری بالاتر آمد شد به صورت یک حکومت و لی حکومت استبدادی بعد بالاتر آمد مسئله ملوک الطوایفی به خودش رنگ گرفت می گویند رسیده تا به الان که دنیا حکومت دموکراسی پیدا کرده وزندگی اجتماعی 100 میلیون، 150 میلیون، 200 میلیون تا جائیکه زندگی 800 میلیون درچین کمونیست به صورت یک حکومت در آمده.800میلیون و یک حکومت و یک اداره .چطور شده که بشر به این وضعیت درآمد؟میگویند سربزرگ قضیه این است که سطح فکر بالا آمد.هرچه بشر بهترفکر کند وبیشتردرک کند تمکین درمقابل حکومت مرکزی وتمرکزقدرت ملی بیشترمی شود می گویند هر قدر سطح فکر انسان کوتاهتر باشد به زندگی حیوانی نزدیکتر است.هر قدر سطح فکر مردم بالاتر بیاید به زندگانی انسانی نزدیکتر است.
بنابراین معیار قبول حکومت بزرگ برمعیاررشد عقل وتکامل فکرمردم است.این یک مقدمه اساسی بحث است.اگراین مقدمه را فراموش کنید یا الان توجه نفرمائید آنوقت درخلال بحث نتیجه گیریمان ناقص می شود. انسان هرقدر به دنیای حیوان نزدیکتر باشد زندگی فردی بیشتری دارد یک گوسفند خودش می خورد یک بز خودش می چرد یک کبوتر خودش دنبال غذا می رود ولی وقتیکه سطح فکر بالا آمد تعاون می آد همکاری می آد مواظبت و کوشش می آد وبالنتیجه خانواده می شود،عشیره می شود،قبیله می شود ایل می شود، شهر می شود، مملکت می شود، یک میلیون می شود 100 میلیون می شود ،800 میلیون می شود و برهمین معیار اگر برود جلو 3میلیارد می شود وقتیکه ما حکومت 800 میلیونی رامی بینیم تحقق دارد چرا باور نکنیم که حکومت 2 میلیاردی هم قابل تحقق باشد معیار بالا آمدن سطح فکر است،این مقدمه اول سخن.
اما مقدمه دوم درباره عواملی که باعث دگرگونی ملتهای می شود واوضاع و احوال ملتها را تغییر می دهد می گویند اولین علامتی که درعوض کردن ملتها و تشکیل ملتها اهیمت قابل ملاحظه دارد مسئله اقتصاد است یکی ازعواملی که اصلا می تواند ملت بسازد وحتی عدد ملت را زیاد بکند و طرفداردان بسیار بوجود آورد مسئله اقتصادی است اگر محور اقتصاد بر یک صولی بگردد که همه مردم دورآن اصول بگردندآن وقت درآن موقع می شود صدها میلیون یک ملت بوجود بیارند حالا درروزنامه ها کم وبیش می خوانید وخوانده اید مسئله کمونیست آمد اول دراتحاد شوروی آمد بعد درکشورهای دیگر آمد بعد گفتند اقمارکمونیست،خانواده های کمونیست و بعد آمدند گفتند اصلا کمونیست بین الملل هرجا دنیا پیرو کمتب کمونیست باشد اینها اقمار یک ملت واعضای یک جامعه هستند بنابراین مسئله اقتصاد براساس اشتراک توانستند این مطلب را در کتب علمی به صورت یک ملت درآورد وبگویندمسئله اقتصادی ازعواملی است که می تواند معیار سازندگی ملت باشد حالا این خودش درجای خود بحث دامنه داردارد این مبتلا به ما نیست. ماده دوم که درباره سازندگی ملت است مسئله وحدت فرهنگ است،اگربنا شود فرهنگ تشابه پیدا کند ملتها به هم نزدیک می شوند واگر یک فرهنگ شود اصلا طرز فکر یکی می شود یک وقت می بینی دوتاقاره بزرگ اینها طرز تفکرشان یک جور است یعنی درحین اینکه از نظر سیاسی چند مملکتند ازنظر فرهنگی یکی هستند والان ازحرفهایی که درسازمان ملل هست مخصوصا دریونسکوکه مسئله فرهنگی سازمان ملل است، من کتاب دارم که این محققین و کارشناسان یونسکو می گویند باید کاری کرد از نظراصول تاریخ، اصول فضیلت، اصول انسانیت جوری دنیا را تربیت بکنیم که اصلا اخلاق ،اخلاق جهانی بشود همانهایی را اسلام گفته الان دارند به زبان خودشان بعنوان حفظ صلح جهانی می گویند.می گویند ما باید دنیا را یکجور بسازیم تمام دنیا طرفدار انصاف ،فضیلت، امانت، پاکی،بشردوستی،خدمت به مردم وامثال اینها.می گوید اصلا باید فرهنگ راازغالب فرهنگ ملی درآورد وجنبه فرهنگ بین امللی پیداکندکه درپرتویک فرهنگ اصولی ویا به عبارتی که ویل دورانت می گوید باید اصول اخلاق انسانی راازغالب یک ملت درآوردوتوسعه داد بنام غالب جهانی واگرمابتوانیم اینکاررابکنیم درآنموقع است که ملل و اقوام پراکنده را به هم نزدیک کرده ایم.
قران میگوید والعصر قسم به روزگار ان الانسان لی خسر این معنی جهان بینی اسلام است می گوید تمام افراد بشر آمریکایی،اروپایی،آسیایی،آفریقایی،هندی شبه قاره کمونیست،غیرکمونیست هرکه هست،می گوید به روزگار قسم تمام بشردرزیا نوضرر وخسران وبدبختی است مگریک فرهنگ واحددرعقیده و واخلاق بین مردم حاکم باشد.آن فرهنگ واحد دراصطلاح قرآن می گوید الالذین آمنواین فرهنگ ایمانی است وعمل الصالحات روش پاک عملی وتواصوا بالحق طرفداری عدل وفضیلت وتواصوا بالصبر خودنگهداشتن درمقابل ناروائیها.مگر این فرهنگ جهانی که الان دارند می گویند ومی گویند ریشه فضائل انسانی راباید رنگ جهانی دادتادنیا به صورت یک ملت درآید واین همه خونریزی وفساد وجنایت دربین مردم نباشد.اتفاقا دراینجا یک عبارت کوتاهی رایادداشت کردم که این شاهد خوبی است که برایتان بگویم از یکی از جامعه شناسان می گوید امروزعلائم بیشماری نشان می دهد که درهمه جا تمایلی برای ازمیان بردن سدهای فرنگی بین ملتها احساس می گردد این سدها برودویک وحدت پیدا شودوممکن است انسانیت به تدریج به سوی آنچه وندلولکی که گفته دنیای واحدی خوانده است یا گراهام والاس که جامعه کبیرنام نهاده است دنیابه سوی این هدف گام بردارد بنابراین ازحالا این زمزمه ها پیدا شده که بشر می گوید باید برود به سوی یک وحدت برود به سوی یک هدف تا دنیا،یک دنیای عدل و حق وانصاف باشد و این جنگهای خانمان برانداز دیگر بین مردم تکرار نشود این هم بازبحث زیاد دارد من فهرست گفتم اول اساس اقتصاد در سزندگی ملتها دوم اساس فرهنگ.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  24  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله چگونه حکومت اسلامی زمینه ساز حکومت امام زمان می شود

دانلود مقاله حکومت اسلامی در وصیت نامه امام خمینی (ره)

اختصاصی از حامی فایل دانلود مقاله حکومت اسلامی در وصیت نامه امام خمینی (ره) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله حکومت اسلامی در وصیت نامه امام خمینی (ره)


دانلود مقاله حکومت اسلامی در وصیت نامه امام خمینی (ره)

امام خمینى در وصیت سیاسى ـ الهى خود, در دو مقام بحث مى کند:
الـف. انقلاب اسلامى ایران یک رویداد الهى و غیرقابل قیاس با انقلابهاى دیگر است.
ایـن انـقـلاب بـزرگ و شـکـوهـمند, در (پیدایش), (چگونگى مبارزه) و (انگیزه) از نـهـضتهاى برجسته دیگر جهان, متمایز است و به این دید براى مطالعه آن نباید از هـمان عینکى استفاده کرد که در مطالعه انقلابهاى دیگر به کار گرفته مى شود. خود بـه خـود, انـقلاب اسلامى ایران, درجست وجوى تاسیس نظامى است که از نظر ماهوى با نظامهاى دیگر, به طور کامل و بنیادى فرق دارد.
ب. آسیب شناسى حکومت اسلامى. فرقهاى ماهوى انقلاب اسلامى با انقلابهاى دیگر: حکومت اسـلامـى بسان هیچ یک از حکومتهاى موجود نیست, در مثل (استبدادى) نیست, تا رئیس دولت مستبد و خودراى باشد, مال و جان مردم را به بازى بگیرد و در آن به دلخواه دخـل و تـصـرف کند و هر کس را اراده اش تعلق گرفت بکشد و هر کس را خواست انعام کـنـد. فـرقـش بـا حکومتهاى مشروطه سلطنتى و جمهورى در این است که: در حکومت اسـلامـى, اخـتیار قانونگذارى از آن خداوند متعال است.55 خدا مقام حکومت و ولایت بـر مردم را به امام معصوم اعطا کرده و امام هم فقیه واجد شرایط را گمارده است و پـیـروى از او در واقـع پـیـروى از امام معصوم است و مخالفت با او مخالفت با امام و به منزله انکار ولایت تشریعى الهى است.
پـس حـکـومـت اسـلام, چیزى جز حکومت قانون نیست و زمامدار باید علم به قوانین داشته باشد. در انـدیـشـه امام خمینى, ماهیت انقلاب اسلامى ایران با همه انقلابها, در پیدایش, چـگـونگى مبارزه و انگیزه فرق دارد. پیدایش انقلاب اسلامى را باید (در تاییدات غیبى الهى) جست. اگر دست تواناى خداوند نبود, امکان نداشت بر خلاف کمى جمعیت, تـفرقه افکنیهاى قلم و زبان بمزدان در مطبوعات و سخنرانیها و مجالس ضد اسلامى و ضـد مـلـى, مـراکـز عـیاشى, فحشا, قمار و مسکرات و مواد مخدر, وضع دانشگاهها و مراکز آموزشى, انزواى روحانیت, ملت به صورت یکپارچه قیام کنند. (و رمز بقاى انقلاب اسلامى, همان رمز پیروزى آن است و رمز پیروزى را ملت مى داند و نـسـلـهاى آینده در تاریخ خواهند خواند که دو رکن اصلى آن عبارتند از: داشتن انـگـیـزه الـهى و مقصد عالى حکومت اسلامى و اجتماع ملت در سراسر کشور, با وحدت کلمه و با همان انگیزه و مقصد.) بـه ایـن گـونـه است که امام پیدایش انقلاب را با دو عنصر; یعنى کیفیت مبارزه و انگیزه آن, مرتبط مى داند:
کیفیت مبارزه را ملت از مکتب اسلام آموخته اند و به همین دلیل, دشمنان, اسلام را هـدف قـرار داده انـد و مـى کـوشـنـد ملتها, بخصوص ملت ایران را از اسلام مایوس کـنند. چون دشمنان به خوبى مى دانند که توحید کلمه امت اسلامى, از کلمه توحید سـربـرمـى آورد, بنابراین, کسى نمى تواند مقربه شعار لا اله الا الله; یعنى کلمه تـوحـیـد باشد و نسبت به مسلمانان دیگر, بى تفاوت و با آنان توحید کلمه نداشته بـاشـد. اساس تشکل امت و حدت است و اساس وحدت یک انگیزه الهى; یعنى بدون داشتن انگیزه الهى نمى توان به وحدت دست یافت و زیر سایه درخت تناور توحید نشست و از ثـمـرات حـیـات بخش آن برخوردار شد. با یاد خدا به سوى خودشناسى و خودکفایى در همه ابعادش باید پیش رفت. عناصر مهم حکومت اسلامى: عناصر مهمى که استخوان بندى حکومت اسلامى را به وجود مى آورنـد و مـورد تـوجـه امـام بویژه در وصیت سیاسى ـ الهى ایشان قرارگرفته اند, عـبـارتـنـد از: مـلـت, رهـبر و شوراى رهبرى, و قواى سه گانه. با این حال امام سـفـارشـهـاى مهم و سازنده اى به همه مسلمانان و مستضعفان جهان و حتى گروهها و اشـخاص مخالف نظام, دارد و این خود از سعه صدر و چشم انداز گسترده ایشان حکایت مى کند.
1. مـلـت: امـام سـعادت واقعى جامعه را در تکامل روحى و تواناساز معنوى ملت مى بـیـند و در این راستا اراده مردم را بیش تر از هر عامل دیگر دخیل مى داند. او نـفى نمى کند که با رهبرى درست مى توان مردم را هوشیار و خردمند کرد, ولى تنها اراده رهبرى را کافى نمى داند, امام با این که همه تلاش خود را براى رشد و ترقى مـادى و مـعـنوى ملت ایران به کار بست, ولى هرگز اثرگذارى تلاش و اراده مردم را در پـیدایش و تکامل انقلاب, نادیده نانگاشت. او پیروزى انقلاب اسلامى و استوارى و پـابرجایى حکومت الهى اسلام را نتیجه جهاد عظیم مردم مى داند. بها و ارزشى که امـام بـه ملت مى داد, سبب شد, مردم در سایه رهبرى ایشان, استعدادهاى نهان خود را بـروز دهـنـد, اعـتماد به نفس پیدا کنند و با دیدن خلوص عمل و شجاعت و حکمت رهـبـر خـود, بـه کـنـش اجتماعى روى آورند, ارزش مکتب اسلام را در جریان عمل پى بـبرند و با آن پیوندى ناگسستنى داشته باشند و در پرتو تعالیم الهى این مکتب و رهـبـرى امـام امـت, در هـمـه عـرصه هاى داد وستد اجتماعى, به ایثار و فداکارى بـپـردازنـد, تا جایى که امام به شاگردان مکتب خود و تربیت شدگان مدرسه انقلاب, فخر مى فروخت و به وجود آنان مباهات مى و رزید. این است که در بخشى از وصیت خود مى نویسد:

نتیجه گیری
امام, براى مبارزه با این آسیب سفارش مى کند:
(اسـتـعـمارگران به دست عمال سیاسى خود که بر مردم مسلط شده اند, نکات اقتصادى ظـالـمـانـه اى را تحمیل کرده اند و بر اثر آن مردم به دو دسته تقسیم شده اند:
(مـسیر یک ملت فداکار را نمى شود با دست زدن به دروغ پردازیهاى بى سروپا و غیر حساب شده منحرف کرد.) به آنان یادآور مى شود:
برابر گروه نخست مى گوید:
امام در مقام استدلال در
1. کسانى که مدعى هستند:
(ایجاد زحمت براى مردم و مخالف وظیفه عمل کردن, حرام و خداى نخواسته گاهى موجب غضب الهى مى شود.) نیز یادآور مى شود:

 

شامل 12 صفحه فایل word


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله حکومت اسلامی در وصیت نامه امام خمینی (ره)

تحقیق درباره انگیزه های مخالفت با حکومت علوی

اختصاصی از حامی فایل تحقیق درباره انگیزه های مخالفت با حکومت علوی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق درباره انگیزه های مخالفت با حکومت علوی


تحقیق درباره انگیزه های مخالفت با حکومت علوی

ینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه34

 

فهرست مطالب

حسادت ورزی و برتری جویی نسبت به خاندان پیامبر

کینه توزی و انتقامجویی اعراب و قریش

هواپرستی و خودخواهی

عدم تحمل عدل علوی

جنگ جمل و انگیزه های برپاکنندگان آن

فزون طلبی و امتیازخواهی

انگیزه واهی خونخواهی عثمان

ریاست طلبی، انگیزه اصلی شورش ناکثین

زمینه های جنگ صفین و انگیزه قاسطین

سودای تشکیل امپراطوری اموی، انگیزه اصلی معاوی

فتنه مارقین، از جهل و جمودشان سرچشمه می گرفت

سستی و ناپایداری در دفاع از حق

امام علی بن ابی طالب(ع)، علاوه بر خلافت و جانشینی منصوص از رسول گرامی اسلام(ص)، پس از کشته شدن خلیفه سوم، در تاریخ بیست و پنجم ذی حجه سی و پنج هجری
(ششصد و چهل و چهار میلادی)[1] ، با همه استنکافش از پذیرفتن حکومت و خلافت، با اقبال
عمومی و اصرار آنان برای پذیرش منصب حکومت ظاهری، مواجه شد، و با بیعت آنان و در
رأس همه، بیعت اصحاب پیامبر از مهاجران و انصار، عملاً متصدی امر حکومت و خلافت بر
مسلمانان گردید.

در باره حکومت ظاهری امام علی(ع) و به تعبیر دیگر، حکومت علوی، چند مسأله از
مسلّمات تاریخی است.

نخست اینکه امام(ع) در فضای کاملاً آزاد سیاسی - اجتماعی و با اقبال عمومی و اشتیاق
توده های مردم مسلمان و بیعت از روی میل و اختیار آنان، به حکومت رسید؛ چون، مردم پس از
پشت سر گذاشتن دوران سخت و تلخ حکومت پیشینیان و انواع تبعیضها، بی عدالتیها و فساد و
تباهی، به این نتیجه رسیدند که تنها راه نجاتشان از آن اوضاع نابسامان و جوّ تبعیض آمیز و
ستم آلود، پایان دادن به دوران حکومت خلیفه پیشین و تعیین خلیفه جدید است، لذا پس از وی،
به در خانه وصی و جانشین بحق پیامبر(ص) حضرت علی(ع) روی آوردند و دست بیعت به
سویش گشودند و به طور جدی، خواهان حکومت علوی بودند و در برابر عدم پذیرش امام(ع) اصرار ورزیده و آن حضرت را بر اجابت درخواست خود در تنگنا قرار دادند. امام(ع) در این
باره فرموده است:

"ازدحام فراوانی که مانند یالهای کفتار بود [به هم فشرده و انبوه] مرا به قبول خلافت واداشت . آنان، از هر طرف، مرا احاطه کردند [و] چیزی نمانده بود که دو نور چشمم زیر پا له شوند!
آن چنان جمعیت به پهلوهایم فشار آورد که سخت مرا به رنج انداخت و ردایم از دو سو پاره شد!
مردم همانند گوسفندانی [گرگ زده که دور تا دور چوپان جمع شوند مرا در میان گرفتند.] [2]

مانند شترهای ماده ای که به فرزندان خود روی آورند، به سوی من روی آوردید و می گفتید:
"بیعت!بیعت!".من،دستم رابستم وشماآن رامی گشودید.من،آن راازشمابرمی گرفتم وشما
به سوی خود می کشیدید."[3]

طبری نیز نقل می کند که امام علی(ع) در برابر اصرار مردم بر بیعت، فرمود: "این کار - بیعت
- را نکنید. اگر من، وزیر و همکار امام مسلمانان باشم، بهتر از این است که امیر و حاکم بر
مسلمانان باشم."، اما آنان گفتند: "به خدا سوگند! ما، تو را رها نمی کنیم تا این که با تو بیعت
کنیم."[4]

دوم اینکه امام(ع) پیش از این، برای رسیدن به امامت و حکومت ظاهری و زعامت سیاسی -
که آن را حق مسلّم خود می دانست - از هر گونه تلاش و اقدام ممکن، خودداری نورزید، اما پس


1- عثمان، در اواخر سال بیست و سه هجری، در سن هفتاد سالگی به خلافت رسید و پس از نزدیک به دوازده سال خلافت پرماجرا، در تاریخ بیست و پنج و یا به روایتی هجده و یا بیست و هفت ذی حجه سی و پنج هجری، با اعتراض و قیام عمومی، مواجه و در یورش مردم به خانه اش به قتل رسید. ر.ک: تاریخ طبری، ج3 (از ط 8 جلدی)، صص304 و 441 - 443؛ تاریخ یعقوبی، ج2، ص176.

1- نهج البلاغه، صبحی صالح، خطبه 3 (شقشقیه)، ص49.

2- نهج البلاغه، خطبه 137، ص195.

3- تاریخ طبری، ج3، ص450.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره انگیزه های مخالفت با حکومت علوی

مقاله حقوقی جرم سیاسی جرمی علیه طرز اداره حکومت

اختصاصی از حامی فایل مقاله حقوقی جرم سیاسی جرمی علیه طرز اداره حکومت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله حقوقی جرم سیاسی جرمی علیه طرز اداره حکومت


مقاله حقوقی جرم سیاسی جرمی علیه طرز اداره حکومت

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه:15

فهرست

جرم سیاسی جرمی علیه طرز اداره حکومت

جرایم سیاسی

جرم سیاسی در اروپا و حقوق غربی

جرم سیاسی در حقوق موضوعه ایران

تاکید بر حضور هیات منصفه

تاکید بر تشکیل جلسات دادگاه در محاکم دادگستری

جرم سیاسی در نظام حقوقی بین المللی

شرح مختصر:

جرم سیاسی جرمی علیه طرز اداره حکومت

جرایم سیاسی به عرصه مبارزات سیاسی وابسته اند ، یعنی یک جرم را آنگاه می توان (( جرم سیاسی )) نامید که در پس زمینه آن یک (( هدف سیاسی )) وجود داشته باشد.

جرایم سیاسی بر دو گونه اند :

1 ـ بخشی از جرایم سیاسی برای دستیابی به آزادی های اجتماعی و سیاسی انجام می پذیرند.

2ـ بخشی دیگر از بزه های سیاسی حاصل مبارزاتی است که برای دست یافتن به قدرت سیاسی انجام شده اند.

این تقسیم بندی در نوع نگرش به مجرم سیاسی و نحوه محاکمه وی تاثیر به سزا دارد.

ممکن است این سوال پیش آید که چه ضرورتی نظام های حقوقی را بر آن داشته است که مقدمات و شرایط متفاوتی را برای مجازات مجرمین سیاسی تدارک ببینند؟

پاسخ این است که هر چند ممکن است شکل عمل قانون شکنانه این مجرمین با کسانی که برای نفع پرستی ، قدرت دوستی ، زر اندوزی و یا مطامعی که از نظر اخلاقی ارزشی ندارد و مبادرت به اعمال مجرمانه کرده اند فرقی نداشته باشد ، اما از آنجا که مجرم سیاسی در جهت دست یافتن به اهداف انسانی ، اخلاقی ، مشروع و به منظور اصلاح امور جامعه – که از نظر وی در جهت خلاف مصالح عامه مردم حرکت می کند- دست به عمل مجرمانه می زند ، قدرت حاکمه و مجموعه دستگاه حکومتی باید نسبت به وی دیدگاهی خاضعانه ، ملایمت آمیز و انسانی داشته باشد . 


دانلود با لینک مستقیم


مقاله حقوقی جرم سیاسی جرمی علیه طرز اداره حکومت

مقاله حقوقی آزادی فردی و حدود آن در حکومت اسلامی

اختصاصی از حامی فایل مقاله حقوقی آزادی فردی و حدود آن در حکومت اسلامی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله حقوقی آزادی فردی و حدود آن در حکومت اسلامی


مقاله حقوقی آزادی فردی و حدود آن در حکومت اسلامی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*



فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

عنوان:آزادی فردی و حدود آن در حکومت اسلامی



تعداد صفحه:15

فهرست

آزادی فردی و حدود آن در حکومت اسلامی

مقدمه

مفهوم آزادی فردی

آزادی انسان از دیدگاه اسلام

آزادی فردی در حکومت اسلامی

دی اعمال و رفتار خصوصی افراد

آزادی اعمال و رفتار اجتماعی انسان

آزادی عقیده و مذهب

شرح مختصر

تاریخ بشریت آکنده از مبارزات و درگیریها وتصادمات گروههای مختلف انسانی است . انسان بحکم داشتن طبع اجتماعی ، از همان روزهای نخستین خلفت ، زندگی فردی را رها کرده و زیستن با دیگر همنوعان را پیشه خویش ساخته است . در این زندگی که خود بخود براساس نیاز متقابل و تعاون با یکدیگر پدید آمده است همواره برخوردها و همکاریها وجود داشته است .

انسان ، به زودی ، احساس و امکان سلطه خود را بر موجودات طبیعت و حیوانات دریافت و در مقام دستیابی بر آنها و بهره گیری از آنها برآمد ، در راه تثبیت سلطه خود واستثمار آنها با مقاومت آگاهانه ای برخورد نکرد بلکه می بایست رموز و فنون نفوذ و سلطه را با بکار انداخت استعداد خود و آگاهی یافتن از قوانین طبیعت و قوای غریزی نهفته در حیوانات که هردو ثابت و تقریباً لایتغیر هستند کشف کند . قرآن کریم در آیات زیادی بر این حالت تفوق انسان و بودن همه موجودات طبیعت در استخدام او تصریح می کند ، مخصوصاً در این زمینه آیات 5 تا 16 سوره نحل بخوبی گویای این مطلب است .

در همین راستا، و بر اساس همین خلق وخوی بهره گیری از دیگران ، آدمی سعی کرده است همنوعان خود را نیز به استخدام خویش در آورد و با تحمیل روش خود بر دیگران آنان را برای اهداف خویش به خدمت بگیرد ، ولی در این راه بلحاظ اینکه نوع انسان از یک گوهر و در طبیعت انسانی همه از یک پدیده هستند ، طبعاً با مقاومت روبرو شده و درگیریها و برخوردها و جنگها از همین جا نشأت گرفته است ، صلاح اندیشی ها و راهنمائی ها و دعوتهای مردان الهی و مصلحین اجتماعی نیز تا حدود زیادی برای جلوگیری از طغیان این خاصیت انسانی و تعدیل آن و توجه دادن او به حفظ حرمت ذاتی فرد فرد انسان است .

قطع نظر از بحثهای پیچیده فلسفی که در مورد اصل آزادی و اختیار انسان وجود دارد و مباحثات فراوانی که بین طرفداران جبر و تفویض و نیز مادیون معتقد به جبر ودترومینسیم ( Determinism ) مطرح است ، اجمالاً می توان گفت انسان احساس می کند در وجودش دارای قدرت گزینش است و در مورد اعمال و رفتار و کردار و گفتار می تواند انتخاب کند و اختیار انجام یا عدم انجام کاری را دارد . و حتی بر گزینش کاری که انجام داده و رویه ای را که پیش گرفته است مورد مدح یا ذم قرار می گیرد .

 


دانلود با لینک مستقیم


مقاله حقوقی آزادی فردی و حدود آن در حکومت اسلامی