فرمت فایل :word (لینک دانلود پایین صفحه) تعداد صفحات 50صفحه
انسان همواره خود را وابسته و مربوط به مکان معینی از سیاره زمین می داند.سعی دارد کوه ها، دره ها ، رودها ،گیاهان و حیوانات ویژه ای را نیز که با محیط مسکونی و فرهنگ جامعه او رابطه موزون و هماهنگ دارند بشناسد.انسان جغرافیایی بسیار کنجکاو است و دایما کو شش می کند که بر آگاهی های خود نسبت به افق های دوردست بیافزاید و تفاوت های مکانی آن ها را با محیط مسکونی خویش در یابد و با تشابه ها و تضاد های آن جا آشنا گردد.
جورج کیش درباره مفهوم جغرافیا چنین میگوید:عمر جغرافیا با عمر انسان ساکن سیاره زمین برابر است.
جورج کارتر،جغرافیدان آمریکایی در مفهوم جغرافیا عقیده دارد:انسان در یک سیاره فیزیکی زندگی می کند که در نقاط مختلف آن عوامل محیط طبیعی از نظر آب و هوا،انواع خاک و چهره زمین یکسان و یکنواخت نیست.در این قلمرو های متضاد اشکال گوناگونی از مفاهیم زندگی ظاهر می گردد.انسان چهره سیاره زمین را با ایجاد راه ها،مزارع،سدها و شهرهاتغییر می دهد و جغرافیدان نوع پراکندگی زندگی انسانی را مطالعه نموده و به ماهیت روابط بین عوامل مختلف طبیعی و اشکال گوناگون حیات آگاهی می یابد.
تحقیق در مورد فلسفه جغرافیا