حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود فایل آموزشی حل مشکل تاچ گوشی هواوی y220-u10 بعد از فلش و فارسی و یا ترمیم بوت با لینک مستقیم

اختصاصی از حامی فایل دانلود فایل آموزشی حل مشکل تاچ گوشی هواوی y220-u10 بعد از فلش و فارسی و یا ترمیم بوت با لینک مستقیم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
دانلود فایل آموزشی حل مشکل تاچ گوشی هواوی y220-u10 بعد از فلش و فارسی و یا ترمیم بوت با لینک مستقیم

موضوع :

دانلود فایل آموزشی حل مشکل تاچ گوشی هواوی y220-u10 بعد از فلش و فارسی و یا ترمیم بوت با لینک مستقیم

تست شده و کاملا سالم  

فایل آموزشی به صورت ورد میباشد و قابل تغییر میباشد  

شما میتوانید این فایل آموزشی این مدل گوشی را از طریق لینک مستقیم دانلود نمایید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود فایل آموزشی حل مشکل تاچ گوشی هواوی y220-u10 بعد از فلش و فارسی و یا ترمیم بوت با لینک مستقیم

دانلود تحقیق کامل درباره شناخت وحی 11 ص

اختصاصی از حامی فایل دانلود تحقیق کامل درباره شناخت وحی 11 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 11

 

بعد الحمد الصلوة

فروغ پیامبر

روز 27 ماه رجب مصادف است با بعثت پیامبر عظیم الشان اسلام، حضرت محـمد (ص) که در سن 40 سالگی مراسم پیامبری او با نزول نخستین شعاع وحی بر فــراز کوه حراء در بیرون از شهر مکه با تشریفات خاصی انجام یافت. در آن روز پیـک وحـی ((جبراییل)) از پیغمبر خواست نخست نام خدا را به زبان بیاورد. یعنی ((بسـم اـللـه

الرحمن الرحیم)) بگوید و بعد آیات سوره ((اقراء)) را به خاطر بسپارد. همـین کـــه

پیامبر آن دستورات را اجرا کرد بعثت پیامبر آغاز شد. در آن زمان خدای مهــربــان تمام اسرار وجود و رازهای آفرینش را به وی آموخت و حضرت محمد (ص) به جایـی رسید که دفتر وجود و کتاب هستی را نا گشوده خواند و مرزهای هستی را پیمـود . و

در شب معراج و سیر فضایی و مسافرت تاریخی اش، به کائنات جو و سیارات کیهانی و موجودات آن سر در آورد. حضرت محمد (ص) بهترین نعمت خداوندی و عالی ترین

موهبت الهی است. محمد پرتوی از ابدیت بی زوال است که بر فراز زمان و مـکـان جای دارد و گوهر گران بهایی است از اقیانوس بی کران آفرینش.

تصویری از کوه حرا

کوه حرا در شمال خارج شهر مکه است. و شش کیلومتر از مکه فاصله دارد. کوه حرا از بلند ترین کوه های اطراف مکه است و جـدا از کـوه های دیـگر به نحـو بارزی سـر بـه آسمان کشیده و خود نمایی می کند. و این همـان کوهـی اسـت که خـداوند اسـرار آفرینش را به حضرت محمد(ص) آموخت.

غار حراء کتاب آموزنده ای است که به طور خود کار انسان را به مطالعه جهان هستی

و جهان بینی واقعی و خداشناسی و پستی عالم ماده و زرق و بـرق دنیای فریـبنـده و

زود گذر مشغول می سازد.

((ازرقی)) نویسنده کتاب ((تاریخ مکه)) که از شعرای عرب است، کوه حراء بدین گونه

تصویر نموده است:

((همین که کوه حرا ء پیدا شد مانند یک نفر ایرانی که تاج بر سـر نهاده باشـد غـم و اندوه او نیز بر طرف گردید.))

وحـی

((و ما کان لبشر بکلمة الله الا و حیاًَ او من وراء حجاب او یرسل رسولاًَ فیوحی باذنه ما

یشاء انه علی حکیم))

((هیچ بشری را در خور نیـست که خدا جز به وحـی یا از پـس پرده با او سخـن گویـد یا فرستاده ای فرستدکه به فرمان خداوند آنچـه را بخواهـد به وحی رسانـد که خدا والای

فرزانه است.))

معنی وحی : با توجه به معنی لغوی، الفاظی که در شرع یا عرف مـثلاًَ معنی خا صـی پیدا کرده است بصیرت بیشتری برای درک صحـیح آن معنی خا ص بو جود مـی آورد .

بطور مثال اگر بدانیم که لفظ دین در لغت به معنی تسلیم، عبادت، طاعت، حسـاب،

قهر وغلبه، پادشاهی، تدبیر، توحید و... می باشد از دین اسلام یا دین موسی یا مسیح

معنی کاملتر و جامع تری می فهمیم تا اینکه فقط بدانیم دین مجـموعه حقـایق و احکامی است که بر پیغمـبری وحـی شده اسـت. معانی که کتـاب لغت برای وحــی آورده است عبارتند از : اشاره کردن، قاصدی فرسـتادن، در نهان با کسی سخـن گفتن،

چیزی را به کسی القا کردن تا آنرا بداند،کاری به شـتاب کردن،الهـام،کتابت و...گفـته اند.

اصل وحی اشاره سریع است و برای متضمن بودن معـنی سرعت به کاری که سریـعاًَ

انجام یابد می گویند و نیز به سخنی که بطور رمز و یا تعریض ادا شود و گاهی به آواز

مجرد از ترکیب و با اشاره با بعضـی اعضا و به کتابت و وسـواس هم گفته می شود.

همچنین به کلام خدا که به انبـیاء و اولـیا القا می شـود وحـی می گوینـد.

وحی بر حسب آیه کریمه« و ما کان لبشرالخ » بر چند گونه است:

یا بواسطه فرستاده ای است که شخص دیده و سخنش شنیده می شود مانند تبلـیغ جبرئیل برای پیغمبر، یا با شنیدن کلام است بـدون معاینه مانند شنیدن گفـتار خـدا

توسط موسی، یا با القاء مطلب در قلـب است چنانـکه پیغـمبر فرمود: « همـانا روح القدس در قلبم دمید » ، یا با الهام است مانند « و اوحینا الی ام موسی ان ارضعیه»

یعنی: « به مادر موسی وحی کردیم که فرزندت را شیر بده » یا به تسخیر یعنی به کار واداشتن اسـت مانـند وحـی بر زنبـور عـسل « و اوحـی ربک الی النعل » ، یا به خواب دیدن است که پیغمبر فرمود: « وحی و نبـوت منـقطع است ولی اخبـاری که مومـن

بشارت آنها را در خواب می گیرد و می بیـند باقی است» .

تعریف وحی :

وحی آسمانی عبارت است از مشاهده هـمه حقایق و مـعارفی که در تامیـن حیـات انسانی موثر می باشد. بوسیله علـم حضوری و نـیز ادارک کامـل آنها بعد از تـنزل به صورت مفهوم با علم حصولی. و چون مبدا فاعلی وحی آسـمانی پروردگاری اسـت که

بر سـراسـر هـستی علم محـض داشته و در حریـم علم حضرتش نه جهـل راه دارد و نه نیـسـان و غـفلـت. خداوند دربـاره انسان ها سنت هایی ایجاد کرده که جز عقل سلیم

نمی تواند آنرا دریابـد. یکـل از آن سنت ها قانونمـندی هایـی اسـت که در تکـویـن هـستـی، پدیدآوردن موجـودات و هدایـت انسـان قرار داده است. سـنـت دیگر روش آفرینشی است که خاص انسان می باشد و آن وحـی است.

قرآن کریم برهان عقلی و علم قطعی را دلیل حقانیت وحـی آسـمانی دانـسته و رای

خردمند را معرف وحی و سند واقعیت آن می داند. و علم برهانی را موجب پذیرش وحی می شناسد.

عقل و وحی در طول یکدیگـرند نه در عرض همدیگر، به این معـنی که عقل برهـانـی گرچه در شناخت اصل معارف کامل است ولی وحی الهی در شناساندن همة معارف جهان هستی لازم و اکمل از عقل برهانی است.

از این جهت آنچه را که عقل مبرهن می فهمد وحی آسمانی آنرا تایـید می کـند و آنچه را که نمی فهمد و به آن دسترسـی ندارد، وحی آسمـانی آنرا توجـیه می کند .

اگر بخواهیم وحی را از طریق عقل بررسی کنیم ممکن است نتیـجـه کامـلی بدسـت نیاوریم. زیرا عقل بشری نمی توانـد احاطـه ای بر وحـی داشـته باشد. عقـل خطاپذیر است ولی در وحی، خطا و اشتباه راه ندارد به همین دلیل می تواند مرشـد و مکـمل عقل باشد.

انواع وحی

وحی را می توان به دو قسمت تقسیم کرد:

1- وحی عام 2- وحی خاص

منظور از وحی عام این اسـت که خداوند نوعی غریزه در موجـودات قرار داده اسـت.

همانطور که در قرآن آمده است:

« ما به زنبور عسل وحی کردیم یعنی به او قدرت غریزی دادیم که لانه سـازی کنـد و

تولید عسل نماید.»

وحی عام در همه موجودات جاری است، اما وحی خاص تنها مخصوص انسـان دارای عقل می باشد. می توانیم بگوئیم که این نوع وحی، نوعی قدرت اسـت که خـداوند

از طریق پیک وحی- جبرئیل- پیام خود را به پیامبران می رساند. پیامبران هم بدون وحی انسانهای عادی هستند. همانطور که در قرآن آمده است:


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق کامل درباره شناخت وحی 11 ص

تحقیق و بررسی در مورد حوادث بعد از مرگ نادر و ظهور سلسله ی زندیه

اختصاصی از حامی فایل تحقیق و بررسی در مورد حوادث بعد از مرگ نادر و ظهور سلسله ی زندیه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 25

 

حوادث بعد از مرگ نادر و ظهور سلسله ی زندیه

بعد از قتل نادرشاه سپاهی که توسط او به وجود آمده بود متلاشی شد. قتل نادر مورد قبول و تأئید همة سران سپاه قرار گرفت جز احمدخان درانی که با نیروی ده هزار نفری خود و با دست اندازی به قسمتی از غنایم به دست آمده از هندوستان، تمام ایالت افغانستان را زیر فرمان خود در آورد و هرات و مشهد را نیز تسخیر کرد. از طرف دیگر عادل شاه، برادر زاده ی نادر، با انتشار اعلامیه ای مسدولیت قتل ظالمی مثل نادر را خود بر عهده گرفت و با کشتار تمام اعضای خانواده نادر (جز شاهرخ میرزا فرزند چهارده ساله رضا قلی میرزا) خود را عادل شاه نامید؛ ولی پس از سلطنتی کوتاه و بی حادثه، به دست برادرش کور شد و بعد هر دو توسط سربازان خود اسیر و معدوم شدند و نوبت به پادشاهی شاهرخ میرزای نوجوان رسید که آن هم در نبرد با مدعی دیگری کور گشت و مدعی بعدی که محمد نامی بود هم نتوانست کاری از پیش برد و توسط یوسفعلی خان از سرداران شاهرخ کشته شد و زمانی بعد دو مدعی دیگر، یوسفعلی خان را که نایب السلطنه ی شاهرخ شده بود خلع و طبق معمول کور کردند و کمی بعد خود این دو رئیس با یکدیگر به جنگ پرداخته و علم خان، جد خاندان علم، جعفرخان را مغلوب نمود، تا نام وی بر فهرست اسامی کوران قبلی افزوده شود.

چندی بعد خود میرعلم خان از احمدشاه درانی شکست خورد و نمی دانم کور یا غیر کور کشته شد. این بخش دردناک و فاجعه بار از آن جهت نوشته شد تا نسل حاضر بداند که پدران وی در چه شرایطی مبارزه و زندگی می کردند؟

به راستی وقتی که رهبران و مدیران مملکت در کمتر از یک سال و نیم این همه کور و کشته می شوند، وضع کشور و مردم عادی و مفلوک را می توان مجسم کرد. یعنی وقتی چنین بلبشویی در رأس مملکت است ملسم بدانید در هر کوره دهی هم همین بساط در مقیاس کوچک تری برپاست.بی خبری اکثر مردم از گذشته، موجب توقع های عجیب و غریب شده است؛ به راستی اگر دیروزمان و امروزمان را نشنامسی، چه گونه می توانیم فردایمان را بنا کنیم؟

مدعی دیگر قدرت و سلطنت، محمد حسن خان قاجار فرزند فتحعلی خان قاجار از سران ایل قاجار بود که درش به دست نادر مقتول شده بود. او استرآباد (گرگان فعلی) را تصرف کرد و به مخالفت با احمد شاه درانی پرداخت. در همین حال سرباز گمنام دیگری به کمک استعداد ذاتی خویش توانست خودی نشان بدهد و عده ای را به دور خود جمع کند و در خدمت علیمردان خان از رؤسای ایل بختیاری در بیاید و منتظر بماند تا بعد از مرگ علیمردان خان فرمانروای جنوب ایران بشود. این شخص همان کریم خان زند پایه گذار سلسله ی کوتاه عمر زندیان است. کریم خان توانست طی چند سال تمامی مدعیان داخلی سلطنت را سرکوب کرده با آوازه ای که از رفتار انسانی خود یافته بود مورد توجه ایرانیان قرار گیرد. وی در سال 1750 در شیراز به تخت سلطنت نشست و مورد محبت مردم بود و به جای لقب شاه، خودش را «وکیل الرعایا» نامید. روی هم رفته وی به لحاظ رفتار مهربانانه از معدود پادشاهان خوشنام کشور است. او از سواد بی بهره بود ولی در عین حال از هوشمندی و زیرکی خاصی برخوردار بود. در طول سلطنت بیست و نه


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی در مورد حوادث بعد از مرگ نادر و ظهور سلسله ی زندیه

تحقیق وبررسی در مورد حوادث بعد از مرگ نادر و ظهور سلسله ی زندیه

اختصاصی از حامی فایل تحقیق وبررسی در مورد حوادث بعد از مرگ نادر و ظهور سلسله ی زندیه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 16

 

حوادث بعد از مرگ نادر و ظهور سلسله ی زندیه

بعد از قتل نادرشاه سپاهی که توسط او به وجود آمده بود متلاشی شد. قتل نادر مورد قبول و تأئید همة سران سپاه قرار گرفت جز احمدخان درانی که با نیروی ده هزار نفری خود و با دست اندازی به قسمتی از غنایم به دست آمده از هندوستان، تمام ایالت افغانستان را زیر فرمان خود در آورد و هرات و مشهد را نیز تسخیر کرد. از طرف دیگر عادل شاه، برادر زاده ی نادر، با انتشار اعلامیه ای مسدولیت قتل ظالمی مثل نادر را خود بر عهده گرفت و با کشتار تمام اعضای خانواده نادر (جز شاهرخ میرزا فرزند چهارده ساله رضا قلی میرزا) خود را عادل شاه نامید؛ ولی پس از سلطنتی کوتاه و بی حادثه، به دست برادرش کور شد و بعد هر دو توسط سربازان خود اسیر و معدوم شدند و نوبت به پادشاهی شاهرخ میرزای نوجوان رسید که آن هم در نبرد با مدعی دیگری کور گشت و مدعی بعدی که محمد نامی بود هم نتوانست کاری از پیش برد و توسط یوسفعلی خان از سرداران شاهرخ کشته شد و زمانی بعد دو مدعی دیگر، یوسفعلی خان را که نایب السلطنه ی شاهرخ شده بود خلع و طبق معمول کور کردند و کمی بعد خود این دو رئیس با یکدیگر به جنگ پرداخته و علم خان، جد خاندان علم، جعفرخان را مغلوب نمود، تا نام وی بر فهرست اسامی کوران قبلی افزوده شود.

چندی بعد خود میرعلم خان از احمدشاه درانی شکست خورد و نمی دانم کور یا غیر کور کشته شد. این بخش دردناک و فاجعه بار از آن جهت نوشته شد تا نسل حاضر بداند که پدران وی در چه شرایطی مبارزه و زندگی می کردند؟

به راستی وقتی که رهبران و مدیران مملکت در کمتر از یک سال و نیم این همه کور و کشته می شوند، وضع کشور و مردم عادی و مفلوک را می توان مجسم کرد. یعنی وقتی چنین بلبشویی در رأس مملکت است ملسم بدانید در هر کوره دهی هم همین بساط در مقیاس کوچک تری برپاست.بی خبری اکثر مردم از گذشته، موجب توقع های عجیب و غریب شده است؛ به راستی اگر دیروزمان و امروزمان را نشنامسی، چه گونه می توانیم فردایمان را بنا کنیم؟

مدعی دیگر قدرت و سلطنت، محمد حسن خان قاجار فرزند فتحعلی خان قاجار از سران ایل قاجار بود که درش به دست نادر مقتول شده بود. او استرآباد (گرگان فعلی) را تصرف کرد و به مخالفت با احمد شاه درانی پرداخت. در همین حال سرباز گمنام دیگری به کمک استعداد ذاتی خویش توانست خودی نشان بدهد و عده ای را به دور خود جمع کند و در خدمت علیمردان خان از رؤسای ایل بختیاری در بیاید و منتظر بماند تا بعد از مرگ علیمردان خان فرمانروای جنوب ایران بشود. این شخص همان کریم خان زند پایه گذار سلسله ی کوتاه عمر زندیان است. کریم خان توانست طی چند سال تمامی مدعیان داخلی سلطنت را سرکوب کرده با آوازه ای که از رفتار انسانی خود یافته بود مورد توجه ایرانیان قرار گیرد. وی در سال 1750 در شیراز به تخت سلطنت نشست و مورد محبت مردم بود و به جای لقب شاه، خودش را «وکیل الرعایا» نامید. روی هم رفته وی به لحاظ رفتار مهربانانه از معدود پادشاهان خوشنام کشور است. او از سواد بی بهره بود ولی در عین حال از هوشمندی و زیرکی خاصی برخوردار بود. در طول سلطنت بیست و نه ساله اش و به ویژه چهارده سال آخر عمرش سلطان بی مدعی کشور بود. رفتارش، به علت خصلت ایلیاتی او، بسیار ساده و خودمانی بود و اهالی شیراز در دوره ی او به استراحت و آرامش که به راستی به آن نیازمند بودند دست رسی یافتند. وقتی کریم خان در سال 1779 به مرگ طبیعی وفات یافت، مردم بی آلایش برایش غم خواری و سوگواری کردند و این اظهار هم دردی و تجلیل، پاداش مهربانی و شفقت و مداراگری او بود. بعد از مرگ کریم خان وکیل، تراژدی چندین بار تکرار شده‌ی تاریخ ما، دوباره روی نمود.«جنگ قدرت» بر سر تسخیر حکومت آغاز شد. زکی خان، برادر ناتنی کریم خان سر به شورش برداشت و زمام امور را در دست گرفت. قساوتی که این مرد در برخورد با مغلوبان خود به خرج داد، نام او را به عنوان یکی از منفورترین امرای ایران به یادگار گذاشت. از طرف دیگر، صادق خان با مرگ برادرش کریم خان به فکر میراث او افتاد. علی مراد برادر زاده ی زکی خان نیز در اصفهان برای خود حکومتی تشکیل داد. زنجیره ی بگیر و ببندها و چشم در آوردن ها دوباره شروع شد. از آن طرف آغامحمدخان قاجار هم برای خودش قدرتی به هم زده بود. جنگ و گریز و کشتار در مدتی کمتر از ده سال سراسر کشور را فرا گرفت. لطف علی خان نوه‌ی صادق خان مطرح ترین مدعی این دوره است که به علت رشادت هایی که در جنگ های نابرابر از خود نشان داد و نیز به سبب چهره ی معصوم زیبایی که داشت مورد محبت ایرانیان بود. وی توانست با کمک عرب های بوشهر خود را به شیراز برساند و حکمران آن جا، صید مرادخان را به قتل برساند و خود بر تخت بنشیند. آغا محمدخان، رئیس جدید ایل قاجار، به شیراز حمله کرد ولی کاری از پیش نبرد و به تهران برگشت.

از چهره های سیاسی مطرح این دوره حاجی ابراهیم کلانتر(نیای خانواده قوام شیرازی) است که در ابتدا با لطف علی خان هم کاری کرد ولی بعدها به وی خیانت نمود و با قاجاریان سازش کرد و هنگامی که لطف علی خان برای جنگ با آغا محمد خان به شمال رفته بود تمامی فرماندهان شیراز و ارک سلطنتی را دستگیر کرد و لطف علی خان را به شیراز راه نداد و از این رو وی مجبور به عقب نشینی به بوشهر شد. دوره دربه دری این شاه زاده ی زند شروع شده بود. از بوشهر به کرمان و از آن جا به طبس و یزد رفت و سرانجام دوباره به کرمان بازگشت. در 1794، آخرین جنگ بین او و آغا محمد


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق وبررسی در مورد حوادث بعد از مرگ نادر و ظهور سلسله ی زندیه