روشهای ردیابی و آشکار سازی سلولی به چند بخش عمده تقسیم میشوند که در این تحقیق به بررسی سه روش عمده ردیابی و آشکارسازی سلولی میپردازیم.......
روشهای آشکارسازی و ردیابی اهداف
روشهای ردیابی و آشکار سازی سلولی به چند بخش عمده تقسیم میشوند که در این تحقیق به بررسی سه روش عمده ردیابی و آشکارسازی سلولی میپردازیم.......
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل: Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه :12
بخشی از متن مقاله
هدف از جهاد اقتصادی چیست؟
در تعبیر حکیمانه ی مقام معظم رهبری، آمیزهی دو مفهوم جهاد و اقتصاد یعنی، پیوستگی توأمان ارزشهای مادی و معنوی در فرهنگ اقتصادی کشور است. ترکیب این دو واژه، نشان دهندهی هر دو وجهی مادی و ارزشی است که خود بیانگر نگاه جامع و چند وجهی آموزههای اسلامی به دنیا و آخرت در کنار هم میباشد.
نامگذاری سال 1390 به عنوان سال جهاد اقتصادی، در پیام نوروزی مقام معظم رهبری، مانند همیشه بیانگر جهتگیریهای کلی و تبیین رویکردهای غالب دولت و ملت در سال جدید است. توصیه به جهاد اقتصادی بهدرستی بر خلأ موجود در این زمینه و ضرورت تمرکز بر آن در این برهه از حیات طیبهی جمهوری اسلامی ایران اشاره دارد؛ و لذا تجمیع توجهات به سوی این هدف، وظایفی را به عهدهی همهی اقشار جامعه میگذارد.
نکتهی مهم در تعبیر حکیمانهی مقام معظم رهبری، آمیزهی دو مفهوم جهاد و اقتصاد یعنی، پیوستگی توأمان ارزشهای مادی و معنوی در فرهنگ اقتصادی کشور است. ترکیب این دو واژه، نشان دهندهی هر دو وجهی مادی و ارزشی است که خود بیانگر نگاه جامع و چند وجهی آموزههای اسلامی به دنیا و آخرت در کنار هم میباشد.
از هم اکنون میتوان امید داشت که به موازات بحث و گفتگوی فراوان در این زمینه، اقدامات عملی نسبتاً قابل توجهی، هم درجهت تحقق این هدف انجام گیرد، اما آنچه که بر اثربخشی وکارایی چنین رهنمودهایی میافزاید، درک درست این پیامها و هماهنگی اقدامات از سوی دولت و ملت است. در این بین، وظیفهی مجامع علمی، دانشگاهی و حوزوی در جهت تبیین ابعاد مختلف موضوع شاید از بقیه اقشار سنگینتر باشد. بخصوص وقتی به نقش الگویی انقلاب اسلامی ایران و ضرورت تبیین آموزههای خالص دینی و زدودن آن از پیرایهها و انگارههای موجود، بیشتر روشن میگردد. در این بین تدوین الگوی مناسب علوم انسانی و استخراج مبانی اقتصاد اسلامی، متناسب با شرایط و مقتضیات زمان، قطعاً از اولویتهای پیش روی نخبگان خواهد بود.
واقعیت آن است که اقتصاد، یکی از پایههای اصلی بقاء و دوام تمدنهاست. نظامهای پدید آمده بر اساس هر نوع از تفکر و بینش، برای دوام و قوام خود به بنیانهای اقتصادی نیاز دارند. در این مسأله تردیدی نبوده و نظام اسلامی هم از آن مستثنی نیست. اما سؤال اینجاست که آیا بنیانها و ابزار اقتصادی در بین جوامع به درستی ساخته شده و در عمل استفاده صحیحی از آنها میشود؟
به این سؤال به صورتی میتوان پاسخ داد که مدیریت اقتصادی جامعه، سه معیار کلیدی در نظام اقتصادی یعنی؛ ارزشها، ابزارها و مناسبات بین آنها را، متناسب با فرهنگ و ارزشهای بومی به درستی مورد توجه قرار داده و آنگاه به حرکتی جهادی برای نیل به اهداف آن همت گمارد. بدیهی است که این حرکت قبل از هر چیز نیازمند تبیین شاخصههای مورد نظر در نظام اقتصادی خاص جمهوری اسلامی ایران است.
نگاهی به مکاتب اقتصادی موجود و سوابق آنها نشان میدهد که کارکردهای اقتصادی در جوامع مختلف، اکثراً پیرامون دو قطب افراط و تفریط در نوسان بوده است. در جوامع غربی تحت تأثیر آموزههای سرمایهداری، اقتصاد به عنوان اصل و هدف نهایی فعالیتهای بشری قلمداد شده و متقابلاً در کشورهای شرقی نوعاً مسلمان، اقتصاد و کارکردهای آن به بهانهی اجتناب از مادیات، نادیده انگاشته و یا کمرنگ به حساب آمدهاند.
در بین این دو نظریه قطبی و سایر نظریات در این باب، مجامع آکادمیک و نظریهپرداز در کشور ما، هنوز به قدر کافی به بازنگری لازم در مبانی علوم انسانی، که اقتصاد یکی از مهمترین آنهاست، نپرداخته و علیرغم وجود مائدههای ارزشمند در گنجینهی فرهنگ و ارزشهای بومی، بر سر سفره فرهنگ غربی نشسته است. به عنوان مثال، در مواجهه با پدیدهی بانک و بانکداری و مشروعیت آن، هنوز شبهاتی در چگونگی استفاده از این مولود نظام سرمایهداری و میزان انطباق آن با قوانین شریعت وجود دارد. همچنین در مورد میزان و نحوهی مداخلهی دولت در استفاده از ثروتهای عمومی و مسایل نوپدیدی مانند محیط زیست و منابع طبیعی و ضرر و زیانی که آحاد جامعه از برداشتهای بیرویه و خسارات جبرانناپذیر به ثروت ملی متحمل میشوند، نکات مبهمی وجود دارد. اینها از جمله مسائلی است که گرچه در شرع و قانون اساسی در مورد کلیات آنها بحث شده اما در خصوص مصادیق و تطابق با مقتضیات دنیای جدید، به بازنگری و تعاریف مجددی نیاز دارند.
البته برای تبیین مفهوم جهاد اقتصادی، فرمایشات مقام معظم رهبری در حرم مطهر حضرت امام رضا(ع)، در کنار سایر رهنمودها و پیامهای ایشان، خود بهترین مبین و مفسر مطلب بوده و نشان از آن دارد که در الگوی اسلامی، اولاً؛ «توسعه اقتصادی» هدف نهایی نیست، بلکه توسعهی جهتدار، که ایشان با مفهوم «پیشرفت» از آن نام میبرند، مطلوب نظام اسلامی است. ثانیاً این هدفگزاری با شاخصههایی همراه است، از مهمترین آنها میتوان «تحقق رشد هشت درصدی، افزایش بهرهوری، کاهش نرخ بیکاری، توانمندسازی بخش خصوصی، رشد سرمایهگذاری، تقویت تعاونیها و ایجاد زیرساختهای لازم برای رفع موانع تولید»، به عنوان مهمترین اهداف اقتصادی کشور نام برد.
خوشبختانه دولت محترم نیز در این راستا، اصلاح نظام بانکی را در سال 1390(ش)، به عنوان یکی از محورهای مهم طرح تحول اقتصادی، در دستور کار خود قرار داده است. لذا میتوان امیدوار بود که زمینهی لازم برای اصلاح و کارآمد کردن یکی از مهمترین نهادهای پولی و مالی کشور در سال جاری فراهم گردد.
اینها همه نشانههای مبارکی است که در کنار سایر نشانهها، آیندهی درخشان و پرباری را در طلیعهی سال جدید شمسی نوید میدهد. *
چرا " جهاد اقتصادی " ؟ متاسفانه در ادبیات رسمی جامعه ما ، فقر نه تنها به عنوان یک عامل منفی و بازدارنده مطرح نشده ، بلکه به عنوان یک" پز" و "افتخار" نیز عنوان شده و فلان مسوول ، برای این که بگوید چقدر انسان شریف و مردمی و متدینی است در مصاحبه هایش می گوید که" هنوز مستاجرم و پسرم بیکار است و همین ماه گذشته 2 میلیون تومان قرض گرفته ام...!" ( و البته بماند پشت پرده چه خبر است!)
اگر دقت کرده باشید ، در سالهای اخیر ، مقام معظم رهبری اسامی سال ها را با محوریت اقتصادی تعیین می کنند مانند اصلاح الگوی مصرف ، همت و کار مضاعف و جهاد اقتصادی.
قطعاً این نامگذاری ها و استمرار وجه اقتصادی آن ، اتفاقی نیست و اندیشه ای پشت آن خوابیده است.
هر چند حکومتداری وجوه مختلفی از اقتصاد و سیاست و هنر و اجتماع و روابط بین الملل را در بر دارد ، اما تردیدی نیست جامعه ای که پای اقتصادش بلنگد ، فقط از منظر اقتصادی عقب نخواهد بود بلکه در سایر حوزه های به هم پیوسته اش نیز لنگ خواهد زد و به سرمقصد نخواهد رسید.
به عنوان مثال ، اگر از آمریکای امروز ، اقتصادش را منها کنیم ، نه پنتاگونی برایش باقی خواهد ماند تا در جهان قدرت نمایی کند، نه ناسایی خواهد داشت تا علم برترش را به رخ بکشد و نه حتی هالیوودی که سیطره فرهنگی ایالات متحده را در دنیا پیگیری کند.
حتی در عرصه دین نیز اهمیت اقتصاد تا بدان اندازه است که بزرگان دین فرموده اند"کادالفقر ان یکون کفرا" (کم مانده است که فقر به کفر تبدیل شود) و "اذا دخل الفقر من باب خرج الایمان من باب آخر"(هرگاه فقر از دری وارد شود ایمان از در دیگر خارج می شود).
حضرت علی علیه السلام نیز از بین تمام دل نگرانی هایی که می توانستند برای فرزندشان محمد حنفیه داشته باشند ، این مهم را نیز متذکر می شوند: اى فرزند! من از تهیدستى بر تو هراسناکم ، از فقر به خدا پناه ببر ، که همانا فقر ، دین انسان را ناقص ، و عقل را سرگردان ، و عامل دشمنى است.
متاسفانه در ادبیات رسمی جامعه ما ، فقر نه تنها به عنوان یک عامل منفی و بازدارنده مطرح نشده ، بلکه به عنوان یک" پز" و "افتخار" نیز عنوان شده و فلان مسوول ، برای این که بگوید چقدر انسان شریف و مردمی و متدینی است در مصاحبه هایش می گوید که" هنوز مستاجرم و پسرم بیکار است و همین ماه گذشته 2 میلیون تومان قرض گرفته ام...!" ( و البته بماند پشت پرده چه خبر است!)
فقر زدایی ، پروسه ای است که نتیجه آن ، ایمان زایی ، اندیشه گستری ،رفاه عمومی ، زدودن بسیاری از تخلفات و جرم ها و عداوت ها و ... است و البته این مهم نیز با شعار و بخشنامه و دستورالعمل های بی پشتوانه میسر نمی شود.
فقر زدایی ، جز با توسعه متوازن و عدالت محور اقتصاد میسر نمی شود . حکومت ها ، اگر نخواهند یا نتوانند توسعه اقتصادی مناسب با جاکعه خود تدارک ببینند ، یا دچار شکاف طبقاتی خواهند شد و یا در عادلانه ترین شکل ممکن ، فقر را به تساوی بین مردمانشان تقسیم خواهند نمود.
ما ، ناگزیر از توسعه اقتصادی هستیم ، با این حال از آنجا که در عرصه اقتصاد ، سال ها از قافله کشورهای پیشروی اقتصادی عقبیم ، رسیدن به حد مطلوب ، با عملکردهای معمول اقتصادی میسر نیست بلکه اگر دیگران در مسیر توسعه اقتصادی ، "می روند" ما باید "بدویم" و چاره ای هم جز این نداریم . این دویدن ، همان "جهاد اقتصادی" است.
بیداری نخست
ملت ایران همیشه در سختی ها بیدار می شود و هنگامی که بیدار می شود، چون از تمام توانایی ها و فضایل خود بهره می برد، دست به کارهای معجزه آسایی می زند که از نمونه های آن می توان به انقلاب اسلامی و دفاع مقدس اشاره کرد.
ملت ایران قصد اصلاح نظام شاهنشاهی را از همان وقایع مشروطه، ملی شدن نفت و حتی پانزده خرداد در ذهن داشت و وقتی که نتیجه ای نگرفت، مدتی سکوت کرد تا زمانی که در اثر اوج استبداد نظام شاهنشاهی، وابستگی کشور به خارج و اهانت به امام بیدار شد؛ بنابراین، هر چه از او خواستند که به همان پیشنهادهای زمان مشروطه رضایت بدهد و شورای سلطنت را بپذیرد، ملت ایران با رهبری امام، زیر بار نرفت و انقلاب را نه تنها با شعارهای آزادی و استقلال، بلکه با شعار براندازی نظام شاهنشاهی و استقرار جمهوری اسلامی ادامه داد.
اگر پهلوی ها در مشروطه، ملی شدن نفت و یا در پانزده خرداد به شعارهای مردم گوش میدادند و نظر رهبران ملت ایران را می شنیدند، شاید هیچ گاه نظام شاهنشاهی از بین نمیرفت..
متن کامل را می توانید بعد از پرداخت آنلاین ، آنی دانلود نمائید، چون فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است.
دانلود فایل
دانلود مقاله اهداف درصداوسیمای جمهوری اسلامی ایران
ت ص21
فرمت ورد
امام خمینی (ره) در بیانات خود در طی سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی همواره به این مسئله توجه داشتند که تذکر به مسئولین اجرایی در جهت بهبود عملکردشان می تواند کارساز و کارگشا باشد. در این راستا در هر موقعیتی که مناسب می دانستند با مشخص کردن محورهای ضروری و خطوط حرکتی همواره گامهای مسئولین را در جهت رسیدن به اهداف والای انقلاب تسریع می بخشیدند.
در این راستا سعی گردیده در کار حاضر محورها و خطوط اساسی موردنظر حضرت امام (در مجموعة ارشاداتی که به مسئولین سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران داشته اند) را به گونه ای مطرح نمائیم که برای همه دانشجویان و محققان بعنوان مرجعی موثق قابل استفاده شود.
1- اهداف آموزشی
تحقیق اهداف حکومت اسلامى از نگاه استاد مطهری در 15 صفحه با فرمت ورد شامل بخش های زیر می باشد:
مقدمه
مقدمه
حکومتها بر حسب ماهیت و مصدر مشروعیت مى خویش اهداف و مقاصدى دارند که در جهت نیل به آن تلاش مىکنند.هدف مهم حکومتهاى غیر دینى، تأمین نیازهاى مادى و معیشتى مردم خود است .اما حکومتهاى دینى علاوه بر غایت فوق دغدغهى دین و ارزشهاى آن را نیز دارند.
حکومت اسلامى هم به نوبه خود، دغدغهى تأمین سعادت دنیوى و اخروى جامعهى خود را دارد .که تبیین آن مجال دیگرى مىطلبد.استاد شهید با استناد به روایت ذیل امام على (ع) اهداف کلى حکومت اسلامى را تشریح مىکند.که به اختصار ذکر مىشود.
امام على (ع) ضمن رد هدف جاه طلبگى و تحصیل مال و منال دنیا در حکومت خویش، مىفرماید .
و لکن لنرد المعالم من دینک و نظهر الأصلاح فى بلادک فیأمن المظلومون من عبادک و تقام المعطلة من حدودک. (62) .بازگشت به اسلام راستین: هر دینى به مرور زمان، اصول و ارزشهاى آن که راه سعادت و تکامل انساناند، مورد بىمهرى و کم توجهى مردم یا گروه خاصى قرار مىگیرد.چه بسا، اصول آن «فروع» و فروع آن «اصول» انگاشته شود.کما این که امر فوق دربارهى احکام و آموزههاى اجتماعى اسلام اتفاق افتاده است.مثلا ارج و تکریم دین از آزادى، عدالت و مخالفت با تبعیض طبقاتى از آموزههایى است که گوهر آنها طى قرون متمادى بر مسلمانان ناشناخته مانده بود .و کشف و عرصهى آن یک هدف مقدس براى حاکم اسلامى است که دغدغهى دین دارد.
به دیگر سخن حاکم اسلامى در اولین گام باید دین را از غیر دین تفکیک کرده و آموزههاى ناب و سره آن را ـ که مطابق فطرت و سازگار با هر عصرى است ـ به تشنگان معرفت و جهانیان عرضه نماید.
تعلیمات لیبرالیستى در متن تعالیم اسلامى وجود دارد.این گنجینهى عظیم از ارزشهاى انسانى که در معارف اسلامى نهفته بود، تقریبا از سنهى (1320) به بعد در ایران به وسیلهى یک عده از اسلام شناسهاى خوب و واقعى وارد خود آگاهى مردم شد.یعنى به مردم گفته شد، اسلام دین عدالت است.اسلام با تبعیضهاى طبقاتى مخالف است.اسلام دین حریت و آزادى است. (63)
استاد در تبیین فراز اول روایت فوق (لنرد المعالم من دینک) مىگوید.
یعنى بازگشت به اسلام نخستین و اسلام راستین، بدعت را از میان بردن و سنتهاى اصیل را جایگزین کردن، یعنى اصلاحى در فکرها و اندیشهها و تحولى در روحها و ضمیرها و قضاوتها در زمینه خود اسلام. (64)
استاد در توضیح «نظهر الأصلاح فى بلادک» مىگوید.
«نظهر الأصلاح فى بلادک» خیلى عجیب است! «نظهر» یعنى آشکار کنیم، اصلاح نمایان و چشمگیر، اصلاحى که روشن باشد.در شهرهایت به عمل آوریم.آن قدر این اصلاح اساسى باشد که احتیاج به فکر و مطالعه نداشته باشد.علایمش از در و دیوار پیداست.به عبارت دیگر، سامان به زندگى مخلوقات تو دادن، شکمها را سیراب کردن، تنها را پوشاندن، بیماریها را معالجه کردن، جهلها را از میان بردن، اقدام براى بهبود زندگى مادى مردم، زندگى مادى مردم را سامان دادن. (65)
باز حضرت على (ع) در فرمان معروف خود به مالک اشتر، یکى از وظایف حاکم را عمران شهرها «عمارة بلادها» یاد مىکند. (66)...
تعداد صفحه:21
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
پژوهشگران همواره از خود میپرسند، که چرا برخی از دانشآموزان در مطالعاتشان سختکوشتر از دیگران به نظر میرسند؟چرا برخی از دانشآموزان مطالعات لازم را انجام میدهند، در حالی که برخی دیگر حتی کتاب درسی را هم باز نمیکنند؟ چرا برخی از دانشآموزان راهبردهای سطحی مانند به یاد سپاری طوطیوار را به کار میگیرند؟ جواب این سوالات به پژوهش و مطالعه دوباره انگیزه فراگیران نیاز دارد. مثلا دانشآموزانی که میخواهند ارزش مادهی درسی را بفهمند به احتمال زیاد خواندنیهای محوله را خواهند خواند، راهبردهای مطالعه پیجیده را به کار خواهند گرفت و هنگام گمگشتکی کمک خواسته و در نتیجه به پیشرفت تحصیلی بیشتری خواهند رسید. دانش روانشناسی در حیطهی انگیزش و یادگیری بر یافتههای پژوهشی نقش مهمی را در فهم رفتار فراگیران و افزایش تواناییهای انگیزشی با آنان از گذشته تا به امروز داشته است (بدری گرگری و حسینی اصل، 1389).
انگیزش فرایندی است که باعث میشود که فعالیت هدفمند راهاندازی و نچهداری شود(پنتریچ و شانک، 2002) و از رفتارهایی چون آغازگری تکلیف، پایداری، صرف تلاش و کوشش استنباط میشود. به بیان ساده انگیزش چیزی است که افراد را به پیش رفتن وا میدارد، در حال پیش رفتن نگه میدارد و مقاصد را تعیین میکند و نه تنها برای ترغیب دانشآمزان با فعالیتهای تحصیلی درگیر میکند، بلکه برای میزان یادگیری دانشآموزان از اطلاعات دریافتی نیز مهم است ( اسلاوین، 2006، ترجمه سید محمدی،1389).
چشم اندازهای روانشناختی مختلف انگیزش را از دیدگاهها و به شیوههای متفاوتی بررسی و تبیین مینمایند. رفتارگرایان بر پاداشها و تنبیههای بیرونی به عنوان یک سازهی کلیدی در تعیین انگیزش فراگیران تاکید میکنند، اما انسانگرایان به جای تاکید بر تقویت وتنبیه بیرونی، بر رشد و تواناییهای فردی، احساس شایستگی، خودشکوفایی وآزادی انتخاب تاکید میکنند و شناخت پرایان منشاء انگیزش را افکار و اندیشهها، انتظارات و اهداف میدانند(بیبانگرد،1386).
2-3-2 تاریخچه جهتگیری هدف:
مفهوم جهتگیری هدف در دههی 1980 در نتیجهی تحقیقات کارول دوک و همکارانش با کودکان دبستانی مطرح شد. در این تحقیقات کودکان روی مجموعهای از تمالیف حل مساله کار میکردند. در مرحلهی اول، این مسایل ساده بودند و کودکان میتوانستند آنها را با موفقیت حل نمایند. در مرحلهی دوم، مجموعه مسایل دشوارتری به آنان داده شد. به محض ارایهی این مجموعه از مسایل به دانشآموزان محققان دو الگوی درماندگی توام با رفتار ناسازگارانه را از خود به نمایش گذاشتند. آنها خیلی زود جا زدند و اعتماد به نفس خود را از دست دادند و احساس اضطراب بر آنان چیره شد به گونهای که دست به راهکارهای تصادفی و غیر خلاقانه زدند. در نتیجه به عنوان افراد شکست خورده علاقه¬ای به ادامه فعالیت از خود نشان ندادند. از سویی، گروه دیگر از این کودکان، الگوی سازگارانه و منطقی از خود به نمایش گذاشتند. آنها از چالشها لذت میبردند و اطمینان داشتند که می¬توتنند این مسایل راحل کنند و از راهکارهای سازنده و ابتکاری برای حل مسایل استفاده میکردند. دوک با انجام تحقیقات بیشتر متوجه شد که کودکان در مواجه با موفعیتها و فرصتهای یادگیری اهداف متفاوتی در پیش میگیرند. عدهای در پی به نمایش گذاشتن تواناییهایشان خود و کسب داوریهای مطلوب و اجتناب از مورد سرزنش قرار گرفتن از سوی دیگران هستند.