حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود تحقیق دهخدا شاعر یا استاد شعر

اختصاصی از حامی فایل دانلود تحقیق دهخدا شاعر یا استاد شعر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق دهخدا شاعر یا استاد شعر


دانلود تحقیق دهخدا شاعر یا استاد شعر

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 28

 

موضوع:

دهخدا

شاعر یا استاد شعر؟

علی اکبر دهخدا در اواخر عمر به دوستی گفته بود من دعوی شاعری ندارم , اگر شعری گفته ام از روی تفنن بوده است ,ودوستانم در باب آنها قضاوت نمی کنند نمیدانم در واقع آنها را باید نظم خواندیا شعر ؟بدون شک این تردید از جانب کسی که طی سالها بخش عمده عمر خود را در مطالعه شعر فارسی به سر آورده است دیوانهای شاعران رابارها زیرورو کرده است برتعداد زیادی از آنها تعلیقات وملاحظات ادبی نوشته است مخصوصا از جانب کسی که در تصحیح قیاسی متون و ادراک لطایف اشارات اقوال قدما در عصر خویش قولش تقریبا حجت و قضاوتش غالبا مقبول شمرده می شده است جز تواضعی در خوریک محقق راستین محجوب وعاری از ادعا نیست وکیست که نداند تفاوت بین شعر واقعی وآنچه را در زمان ما مجرد نظم می خوانند کم کسی به خوبی او درک می کرد وباز کم کسی ویژگیهای شعر واقعی و دواعی و احوالی را که در وجود مرد سخن الهام برمی انگیزد وبه احساس وتخیل وتشبیه وتصویر تبدیل می گردد یا به صورت قصه و تمثیل درمی آید واحساس و اندیشه رابه تصویر واقعیت انسانی مبدل می نماید به خوبی او می شناخت .معهذا در او با احاطه یی که به

شعر ونثر فارسی داشت وباآنکه درهر دو مقوله از بنیانگذارن تجدد محسوب می شداین اندازه فروتنی وبی ادعایی و بزرگواری وجود داشت که در مورد سخن منظوم خود با تمام نشانه های شعر واقعی که درآن هست از اینکه آن را شعر بخواند یا نظم,محجوبانه دچار تردید شود. گفتن ندارد که اگر نظم آن گونه که در عصر ما گفته می شود سخنی است متضمن نوعی تعبیر ادبی که هر چند از وزن وقافیه و صنعت وتمام آنچه ظاهر شعر را تحقق می دهد خالی نیست باری خاصیت خیال انگیزی ندارد وشورو حالی درآن نیست که بتواند آنرا به دیگری القا کند در این صورت کلام موزون دهخدا نظم مجرد نیست وبه رغم الفاظ مغلق وتعبیرات غالبا نامانوس که ویژگی عمده اکثرآنهاست باز برای کسانی که به طرز بیان وآشنایی دارند هم خیال انگیز وهم متضمن بازآفرینی واقعیت است.

اما اینکه او دوست دارد واین دوستی ممکن است تا حدی ناشی از انس و عادتی دیرینه باشد به زبان قدما سخن بگوید ماده شعری را که در کلام او هست وبه مجرد تصویر مخیل محدود نیست بلکه تصویر واقعیت را هم در ابداع ونقل قصه وتمثیل عرضه می نماید نیز نفی نمی کند. واگر شاعری مجاز است مخاطب خود را از بین کسانی که به زبان محاوره سخن می گویند انتخاب کند مانعی ندارد شاعر دیگر به هر جهت که هست مخاطب خود را از بین کسانی برگزیندکه بازبان شاعران پیشینه آشنایی دارند واحیانا می توانند آنچه را او جز با رمز واشارت خاص آن زبان نامانوس نمیتواند به بیان آورد ودر جو آلوده به اغراض ومحیط خفقان آگند عصر خویش از ایذای کژاندیشان وسخن چینی بدسگالان در امان بماند درک نمایند. معهذا شک نیست که وقتی شاعر امروز روی سخن با جمعی محدود از خاص خلق دارد البته نباید از اینکهعام خلق او را چنانکه هست درک نیمکنند ناخرسندی وشکایتگری عامیانه نشان دهد ویا کسانی را که برای جمعی انبوه تر وبیشتراز عام خلق سخن می گویند ولاجرم نام وآوازه یی بیشتر در شعر وشاعری به دست می آورند درخور طعن یا رشک بیابد. حسن کار دهخدا در یانب ود که در دوره یی از عمر عهد جوانی خویش برای جمعی بیشتراز عام خلق سخن گفت ودر دوره یی دیگر اول پیری بیشتر برای جمعی معدود ودر هیچیک از دو دوره نه دعوی شاعری کرد نه کسانی را که شیوه یی غیر از شیوه او داشتند درخور نقد یا رشک یافت .جالب آن بود که در هر دو مورد تصویرآفرینی وخیال انگیزی در کلام اومنعکس بود آنچه می سرود حالی ودردی یااندیشه یی و واقعیتی رابه مخاطب القا می کرد واو را تحت تاثیر قرار می داد و به هر حال دگرگون می کرد. نه آیا نشان شعری واقعی همین است وتفنن در طرز بیان هم مثل تفنن در تصویر پردازی شیوه یی است که شاعر بدان وسیله چیزی از ذوق وسلیقه شخصی خود را بی آنکه بالضروره بین آن با جوهر شعر همواره پیوند دقیقی هم وجود داشته باشد برمایه احساس یا اندیشه وتخیل خود می افزاید وآن را به سبک مورد پسند خود در می آورد؟ در مورد دهخدا جای این تاسف هست که اوضاع واحوال زمانه او را از اشتغال به شعر وشاعری بازداشت وبا وجود قریحه هنری جوشان وآفرینشگری که او داشت بدون شک حیف شد که به قول علامه قزوینی برخلاف آنچه ستایشگران وی آرزو داشتند (ذوالفقار علی درنیام) و(زبان دهخدا درکلام) ماند. امانه اوقاتی که او آن را صرف شعر وشاعری نکرد از او فوت شدونه از این معنی که زبانش در آنچه به کارشعرارتباط داشت غالبا در کام ماند به جوهر شعری که در ذهن او موج می زد لطمه یی رسید.در زمانی که به قول خود او بسیار بودند کسانی که می توانستند چنان شعر ونثری که او در عهد جوانی نشر کرد بنویسند او عمر گرانمایه را صرف کاری کرد که همت و حوصله یی را بیش ازآنکه در آن نوع کارها ضرورت داشت طلب می نمود او با توجه به آنکه درآن ایام قوم وکشوری که اوبه آنها عشق داشت از شاعری یا تحقیق درلغت وادب به کدامیک بیشتر نیاز سخت دارد اشتغال به شاعری وبه روزنامه نگاری را که آن گونه شاعری را لازمه آن می یافت ترک کرد وبا حوصله یی مردانه وهمتی بی


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق دهخدا شاعر یا استاد شعر

دانلود مقاله استاد مرتضی‌ مطهری‌

اختصاصی از حامی فایل دانلود مقاله استاد مرتضی‌ مطهری‌ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 43

 

استاد مرتضی‌ مطهری‌

در 13 بهمن‌ ماه‌ سال‌ 1298 هجری‌ شمسی‌ در شهر فریمان‌ از توابع‌ مشهد در خانواده‌ای‌ از اهل‌ علم‌ و تقوا کودکی‌ دیده‌ به‌ جهان‌ گشود؛ خانه‌ای‌ که‌ انوار علم‌ و ایمان، تقوا و پاکی، راستی‌ و درستی‌ در آن‌ پرتوافکنده‌ بود و نام‌ شایسته‌ی‌ «مطهری» بهترین‌ معرف‌ این‌ بیت‌ پاک‌ و مطهر بود. آری‌ این‌ بزرگ‌ترین‌ نعمتی‌ بود که‌ از جانب‌ پروردگار به‌ شیخ‌ محمدحسین‌ مطهری‌ (مردی‌ که‌ عمری‌ را در طریق‌ حق‌ پیموده‌ و تقوا و پاکی‌ و اخلاص‌ در وجودش‌ تجسم‌ عینی‌ یافته‌ بود) داده‌ شد، چرا که‌ شایسته‌ نبود نور علم‌ و تقوا در این‌ خانواده‌ به‌ خاموشی‌ گراید بلکه‌ باید فرزندی‌ در این‌ خانواده‌ متولد گردد که‌ مشعل‌ فروزان‌ اسلام‌ را در دست‌ گیرد و به‌ اقصی‌ نقاط‌ این‌ جامعه‌ی‌ اسلامی‌ نور بیفشاند و با کردار و گفتار خویش‌ بشارت‌ از غلبه‌ی‌ حق‌ بر باطل‌ و ایمان‌ بر کفر دهد. آری، تقدیر خدای‌ تعالی‌ چنین‌ بود که‌ بر این‌ جامعه‌ی‌ اسلامی‌ منت‌ نهاده‌ کوکب‌ هدایتی‌ ارزانی‌ دارد که‌ در شب‌ یلدای‌ جهل‌ و ظلمت‌ دلیل‌ و رهنمای‌ حقیقت‌ جویان‌ و حق‌ پرستان‌ باشد و در تاریک‌ترین‌ دورانی‌ که‌ اسلام‌ عزیز از اطراف‌ و جوانب‌ مورد حمله‌ قرار می‌گیرد با پاسداری‌ از آن‌ برخیزد و دین‌ خدا را یاری‌ دهد. سرانجام‌ این‌ ستاره‌ی‌ درخشان‌ هدایت‌ در خانواده‌ی‌ شیخ‌ محمدحسین‌ مطهری‌ طلوع‌ نمود.

‌خانوادگی‌اش‌ حکایت‌ از این‌ جنبه‌های‌ بارز شخصیت‌ او یعنی‌ طهارت‌ و پاکی‌ روحش‌ می‌کرد ولی‌ باید نامی‌ که‌ برای‌ او انتخاب‌ می‌شد نشان‌ دهنده‌ی‌ جنبه‌ی‌ دیگری‌ از شخصیت‌ او باشد و لذا نام‌ «مرتضی» بر او نهادند تا حکایت‌ از روش‌ پسندیده‌ و شیوه‌ مرضی‌ او در زندگی‌ بنماید، و بدین‌ ترتیب‌ بود که‌ زندگی‌ «استاد مرتضی‌ مطهری» آغاز شد.

‌هر چند از حالات‌ و خاطرات‌ دوران‌ کودکی‌اش‌ هنوز اطلاعی‌ در دست‌ نداریم‌ ولی‌ فرازهای‌ حساسی‌ که‌ در طول‌ زندگی‌ او سراغ‌ داریم‌ و تقوا و پاکی‌ و صدق‌ و صفایی‌ که‌ در سراسر زندگی‌ او به‌ چشم‌ دیدیم‌ و نیز نشو و نمای‌ او در چنین‌ خانواده‌ای‌ پاک‌ و مطهر همه‌ حاکی‌ از آن‌ است‌ که‌ در آن‌ سنین‌ خردسالی‌ نیز بسان‌ دوران‌ کودکی‌ پیامبر اکرم‌ از کژی‌ و ناپاکی‌ به‌ دور بوده‌ و از امدادهای‌ غیبی‌ و تأییدات‌ الهی‌ برخوردار.

‌پس‌ از دوران‌ کودکی‌ به‌ مکتبخانه‌ رفته‌ و به‌ فراگیری‌ قرآن‌ و دیگر تعلیمات‌ ابتدائی‌ می‌پردازد.

‌در سنین‌ حدود ده‌ دوازده‌ سالگی‌ شور و عشق‌ و علاقه‌ی‌ او به‌ اسلام‌ و علوم‌ دینی‌ که‌ در سراسر زندگی‌ درخشان‌ او متجلی‌ بود در وجودش‌ مشتعل‌ می‌گردد و هر دم‌ این‌ شعله‌ را از اعماق‌ وجود او زبانه‌ می‌کشد. بالاخره‌ راز دل‌ را آشکار و تصمیم‌ خویش‌ را مبنی‌ بر تحصیل‌ علوم‌ دینی‌ برملا می‌سازد؛ و این‌ درست‌ هنگامی‌ است‌ که‌ ظلم‌ و فشار حکومت‌ استبدادی‌ رضاخان‌ روزگار را بر علما و روحانیون‌ تنگ‌ کرده‌ و چهره‌ی‌ ضد اسلامی‌ او را آشکار نموده‌ است. تصمیم‌ استاد مطهری‌ همگان‌ را به‌ حیرت‌ فرو برده‌ بود که‌ شگفتا! در چنین‌ هنگامی‌ که‌ اوضاع‌ سخت‌ و ناگواری‌ را که‌ بر علما و روحانیون‌ می‌رود به‌ رأی‌العین‌ مشاهده‌ می‌نماید چگونه‌ این‌ جوانک‌ روزها و شبها را در این‌ اندیشه‌ به‌ سر می‌برد. ناصحان‌ و خیرخواهان‌ به‌ پند و اندرز پرداختند تا بلکه‌ او را از این‌ اندیشه‌ منصرف‌ سازند ولی‌ غافل‌ از آنکه‌ دست‌ دیگری‌ در کار است‌ و راه‌ دیگری‌ در پیش. هر حیله‌ای‌ که‌ می‌اندیشند سودی‌ نمی‌بخشد و آتشی‌ که‌ در وجود این‌ جوانک‌ پاک‌ سرشت‌ نهفته‌ است‌ نه‌ تنها خاموش‌ نگشته‌ بلکه‌ افروخته‌تر می‌گردد. آخرالامر پافشاری‌ و اصرار استاد مطهری‌ در تصمیم‌ خویش‌ بر رأی‌ آنان‌ فائق‌ گشته‌ به‌ طوری‌ که‌ بر تصمیم‌ او گردن‌ نهاده‌ و به‌ تحصیل‌ او در رشته‌ علوم‌ دینی‌ رضایت‌ می‌دهند؛ و این‌چنین‌ است‌ که‌ خدا دین‌ خود را یاری‌ می‌دهد.

‌به‌ سن‌ دوازده‌ سالگی‌ - یعنی‌ در سال‌ 1311 شمسی‌ - به‌ حوزه‌ی‌ علمیه‌ی‌ مشهد عزیمت‌ نموده‌ و تحصیل‌ علوم‌ دینی‌ را آغاز می‌کند. در این‌ دوران‌ باز یکی‌ دیگر از فرازهای‌ حساس‌ زندگی‌ استاد مطهری‌ که‌ نقش‌ بسیار تعیین‌ کننده‌ در حیات‌ علمی‌ و معنوی‌ او و نیز نقشی‌ مؤ‌ثر در حیات‌ ایدئولوژی‌ اسلامی‌ داشته‌ است‌ نمایان‌ می‌گردد. اندیشه‌های‌ مربوط‌ به‌ خداشناسی‌ سخت‌ او را به‌ خود مشغول‌ می‌دارد به‌ طوری‌ که‌ خواب‌ و استراحت‌ را از او باز می‌گیرد، روز را در این‌ اندیشه‌ به‌ شام‌ و شام‌ را به‌ صبح‌ می‌رساند. روزها و شبها سپری‌ می‌شود، هفته‌ها و ماهها و سالها می‌گذرد و استاد مطهری‌ در این‌ دغدغه‌های‌ روحی‌ به‌ سر می‌برد، شک‌ و حیرت‌ وجود او را فرا می‌گیرد؛ به‌ اصالت‌ و اهمیت‌ این‌ افکار و دغدغه‌های‌ روحی‌ پی‌ می‌برد که‌ اگر این‌ مسائل‌ برای‌ او حل‌ نگردد و از این‌ وادی‌ حیرت‌ به‌ سرزمین‌ یقین‌ و ایمان‌ پای‌ ننهد در هر موضوع‌ دیگر اندیشه‌ کردن‌ جز اتلاف‌ وقت‌ نخواهد بود؛ و لذا مقدمات‌ عربی، فقهی، اصولی‌ و منطقی‌ را تنها از آن‌ جهت‌ می‌آموخت‌ که‌ بتوانند او را آماده‌ی‌ بررسی‌ سخن‌ فیلسوفان‌ بزرگ‌ بنمایند و لذا از همان‌ دوران، فیلسوفان‌ و عارفان‌ و متکلمان‌ تنها به‌ این‌ دلیل‌ که‌ آنها را قهرمانان‌ صحنه‌ این‌ اندیشه‌ها می‌دانست‌ در نظرش‌ بزرگ‌ می‌نمودند؛ و لذا مرحوم‌ آقا میرزامهدی‌ شهیدی‌ رضوی، مدرس‌ فلسفه‌ی‌ الهی‌ حوزه‌ی‌ مشهد در میان‌ آن‌ همه‌ علما و مدرسین‌ حوزه، تنها کسی‌ است‌ که‌ استاد مطهری‌ را شیفته‌ی‌ خود کرده‌ و دل‌ از دست‌ او ربوده‌ است؛ و شاید جاذبه‌ی‌ معنوی‌ و آرزوی‌ حاضر شدن‌ در درس‌ او بزرگ‌ترین‌ مشوق‌ و محرک‌ استاد مطهری‌ در طی‌ هر چه‌ سریع‌ترِ‌ علوم‌ مقدماتی‌ بوده‌ است.

‌بالاخره‌ استاد مطهری‌ پس‌ از حدود چهار سال‌ تحصیل‌ در حوزه‌ی‌ علمیه‌ی‌ مشهد، در حدود سال‌ 1316 شمسی‌ عازم‌ حوزه‌ی‌ علمیه‌ی‌ قم‌ می‌گردد و این، باز فرازی‌ دیگر از زندگی‌ پر فراز و نشیب‌ اوست‌ که‌ در تکوین‌ شخصیت‌ علمی‌ و روحی‌ او نقشی‌ بسیار مؤ‌ثر ایفا نموده‌ است. در طی‌ پانزده‌ سال‌ اقامت‌ در حوزه‌ی‌ علمیه‌ی‌ قم‌ و کسب‌ فیض‌ از محضر اساتید بزرگ، بر اندوخته‌ی‌ علمی‌ و معنوی‌ خود افزوده‌ و تحصیلات‌ خود را در علوم‌ و فنون‌ مختلفه‌ی‌ اسلامی‌ ارتقأ می‌بخشد. یکی‌ از فرازهای‌ حساس‌ این‌ دوران‌ که‌ در شخصیت‌ روحی‌ استاد مطهری‌ تأثیر به‌ سزایی‌ بخشیده‌ است‌ آشنایی‌ با مرحوم‌ حاج‌ میرزاعلی‌ آقا شیرازی‌ قُدٍّسَ‌ سرُّه‌ بوده‌ است‌ که‌ در سال‌ 1320 در اصفهان‌ رخ‌ می‌دهد.

َ‌ مطهری‌ در تهران‌

-2-15 استاد مطهری‌ در سال‌ 1331 به‌ تهران‌ مهاجرت‌ نموده، فصل‌ پر فراز و نشیب‌ دیگری‌ از زندگی‌ خود را آغاز می‌نماید. فعالیت‌ علمی‌ استاد مطهری‌ از همین‌ سال‌ آغاز می‌گردد. مقدمه‌ و پاورقی‌ بر جلد اول‌ اصول‌ فلسفه‌ را در سال‌ 1332 با پایان‌ رسانده‌ و شرح‌ جلد دوم‌ آن‌ را نیز در سال‌ بعد به‌ انجام‌ می‌رساند. با اینکه‌ بیش‌ از سی‌ و هفت‌ سال‌ از تألیف‌ این‌ کتاب‌ می‌گذرد، گردش‌ ایام‌ از طراوت‌ بیان‌ و استحکام‌ منطقی‌ آن‌ چیزی‌ نکاسته‌ است. استاد مطهری‌ از سال‌ 1332 به‌ بعد مبارزات‌ سیاسی‌ خود را شروع‌ نموده‌ و تا آخرین‌ روزهای‌ حیاتش‌ آن‌ را ادامه‌ می‌دهد، گرچه‌ در طول‌ تحصیل‌ در حوزه‌ی‌ علمیه‌ی‌ قم‌ نیز با «فداییان‌ اسلام» مرتبط‌ بوده‌ است. از سال‌ 1334 فعالیت‌ علمی‌ خود را در دانشکده‌ی‌ الهیات‌ و معارف‌ اسلامی‌ شروع‌ نموده‌ و کار تعلیم‌ و تدریس‌ را در آنجا به‌ مدت‌ بیست‌ سال‌ ادامه‌ می‌دهد. ضمناً‌ حوزه‌ی‌ درسی‌ ایشان‌ در مدرسه‌ مروی‌ در زمینه‌ی‌ تدریس‌ علوم‌ مختلف‌ اسلامی، خصوصاً‌ فلسفه‌ی‌ اسلامی، از همان‌ سالهای‌ اول‌ مهاجرت‌ به‌ تهران‌ تشکیل‌ گردیده‌ و تا سه‌ سال‌ قبل‌ از شهادت‌ ایشان‌ ادامه‌ داشته‌ است.

‌دوران‌ اقامت‌ استاد مطهری‌ در تهران‌ از پربارترین‌ دوره‌های‌ حیات‌ ایشان‌ است‌ و در این‌ دوره‌ است‌ که‌ تمامی‌ خدمات‌ ارزنده‌ی‌ ایشان‌ از تحقیق‌ و تدریس‌ و تألیف‌ گرفته‌ تا خطابه‌ و وعظ‌ و تبلیغ‌ و کوشش‌ در حل‌ مشکلات‌ و نابسامانیهای‌ اجتماعی‌ صورت‌ می‌گیرد.

‌موضوعی‌ را طی‌ چند بخش‌ ارائه‌ می‌دهیم.

َ‌ استاد مطهری‌ و فرهنگ‌ اسلامی‌

-3-15 از مشخصات‌ بارز و مزایای‌ ارزنده‌ی‌ استاد مطهری‌ و احاطه‌ی‌ وسیع‌ او بر فرهنگ‌ اسلامی‌ و جمیع‌ فنون‌ مختلف‌ آن‌ از قبیل‌ فقه‌ و ادبیات‌ و اصول‌ و تفسیر و حدیث‌ و فلسفه‌ و اخلاق‌ و عرفان‌ و سیر و سلوک‌ و تاریخ‌ بود.100

‌در اینجا لازم‌ است‌ که‌ چگونگی‌ نگرش‌ استاد مطهری‌ به‌ فرهنگ‌ و معارف‌ اسلامی‌ را روشن‌ سازیم:

‌استاد مطهری‌ که‌ با فرهنگ‌ اسلامی‌ و فنون‌ مختلف‌ آن، آشنایی‌ کامل‌ داشت‌ و خصوصاً‌ به‌ انگیزه‌ی‌ پیدایش‌ و سیر تاریخی‌ آنها واقف‌ و نیز با قرآن‌ و نهج‌البلاغه‌ و دیگر متون‌ اصیل‌ اسلامی‌ مأنوس‌ بود، با دیدی‌ واقع‌ بینانه‌ به‌ فرهنگ‌ اسلامی‌ نظر می‌انداخت‌ و این‌ معارف‌ را از آن‌ لحاظ‌ که‌ از اسلام‌ و قرآن‌ نشأت‌ گرفته‌اند و فرزندان‌ عزیز اسلام‌ با عشق‌ و اخلاص‌ وافر برای‌ شناخت‌ اسلام‌ آن‌ را بنا به‌ مقتضیات‌ زمان‌ و مسائل‌ مستحدثه‌ در هر عصر گسترش‌ داده‌اند، مورد توجه‌ قرار می‌دهد. اصولاً‌ آیاتی‌ از قرآن‌ که‌ راجع‌ به‌ احکام‌ اسلام‌ و درباره‌ی‌ عبادات‌ و معاملات‌ و حدود و دیات‌ و...است‌ انگیزه‌ی‌ تکوین‌ رشته‌ای‌ از فرهنگ‌ اسلامی‌ به‌ نام‌ «فقه» را فراهم‌ می‌کند، و آیاتی‌ که‌ راجع‌ به‌ اصول‌ عقاید و معارف‌ مبداً‌ و معاد است‌ زمینه‌ی‌ پیدایش‌ کلام‌ و فلسفه‌ی‌ اسلامی‌ را به‌ وجود می‌آورد، و نیز تعلیمات‌ اخلاقی‌ اسلامی، علمای‌ علم‌ اخلاق‌ را به‌ خود مشغول‌ می‌دارد و قِس‌ علی‌ هذا.

‌البته‌ استاد مطهری‌ مسائل‌ را به‌ دور از تعصب‌ می‌نگریست، منکر این‌ واقعیت‌ نبود که‌ برخی‌ اندیشه‌های‌ بیگانه‌ در طول‌ هزار و چهارصد سال‌ از طریق‌ دشمنان‌ و به‌ قصد خیانت‌ یا از طریق‌ دوستان‌ و به‌ قصد خدمت‌ در فرهنگ‌ اسلامی‌ نفوذ کرده‌اند؛ و حتی‌


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله استاد مرتضی‌ مطهری‌

تحقیق استاد مرتضی‌ مطهری‌

اختصاصی از حامی فایل تحقیق استاد مرتضی‌ مطهری‌ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق استاد مرتضی‌ مطهری‌


تحقیق استاد مرتضی‌ مطهری‌

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 43

 

استاد مرتضی‌ مطهری‌

در 13 بهمن‌ ماه‌ سال‌ 1298 هجری‌ شمسی‌ در شهر فریمان‌ از توابع‌ مشهد در خانواده‌ای‌ از اهل‌ علم‌ و تقوا کودکی‌ دیده‌ به‌ جهان‌ گشود؛ خانه‌ای‌ که‌ انوار علم‌ و ایمان، تقوا و پاکی، راستی‌ و درستی‌ در آن‌ پرتوافکنده‌ بود و نام‌ شایسته‌ی‌ «مطهری» بهترین‌ معرف‌ این‌ بیت‌ پاک‌ و مطهر بود. آری‌ این‌ بزرگ‌ترین‌ نعمتی‌ بود که‌ از جانب‌ پروردگار به‌ شیخ‌ محمدحسین‌ مطهری‌ (مردی‌ که‌ عمری‌ را در طریق‌ حق‌ پیموده‌ و تقوا و پاکی‌ و اخلاص‌ در وجودش‌ تجسم‌ عینی‌ یافته‌ بود) داده‌ شد، چرا که‌ شایسته‌ نبود نور علم‌ و تقوا در این‌ خانواده‌ به‌ خاموشی‌ گراید بلکه‌ باید فرزندی‌ در این‌ خانواده‌ متولد گردد که‌ مشعل‌ فروزان‌ اسلام‌ را در دست‌ گیرد و به‌ اقصی‌ نقاط‌ این‌ جامعه‌ی‌ اسلامی‌ نور بیفشاند و با کردار و گفتار خویش‌ بشارت‌ از غلبه‌ی‌ حق‌ بر باطل‌ و ایمان‌ بر کفر دهد. آری، تقدیر خدای‌ تعالی‌ چنین‌ بود که‌ بر این‌ جامعه‌ی‌ اسلامی‌ منت‌ نهاده‌ کوکب‌ هدایتی‌ ارزانی‌ دارد که‌ در شب‌ یلدای‌ جهل‌ و ظلمت‌ دلیل‌ و رهنمای‌ حقیقت‌ جویان‌ و حق‌ پرستان‌ باشد و در تاریک‌ترین‌ دورانی‌ که‌ اسلام‌ عزیز از اطراف‌ و جوانب‌ مورد حمله‌ قرار می‌گیرد با پاسداری‌ از آن‌ برخیزد و دین‌ خدا را یاری‌ دهد. سرانجام‌ این‌ ستاره‌ی‌ درخشان‌ هدایت‌ در خانواده‌ی‌ شیخ‌ محمدحسین‌ مطهری‌ طلوع‌ نمود.

‌خانوادگی‌اش‌ حکایت‌ از این‌ جنبه‌های‌ بارز شخصیت‌ او یعنی‌ طهارت‌ و پاکی‌ روحش‌ می‌کرد ولی‌ باید نامی‌ که‌ برای‌ او انتخاب‌ می‌شد نشان‌ دهنده‌ی‌ جنبه‌ی‌ دیگری‌ از شخصیت‌ او باشد و لذا نام‌ «مرتضی» بر او نهادند تا حکایت‌ از روش‌ پسندیده‌ و شیوه‌ مرضی‌ او در زندگی‌ بنماید، و بدین‌ ترتیب‌ بود که‌ زندگی‌ «استاد مرتضی‌ مطهری» آغاز شد.

‌هر چند از حالات‌ و خاطرات‌ دوران‌ کودکی‌اش‌ هنوز اطلاعی‌ در دست‌ نداریم‌ ولی‌ فرازهای‌ حساسی‌ که‌ در طول‌ زندگی‌ او سراغ‌ داریم‌ و تقوا و پاکی‌ و صدق‌ و صفایی‌ که‌ در سراسر زندگی‌ او به‌ چشم‌ دیدیم‌ و نیز نشو و نمای‌ او در چنین‌ خانواده‌ای‌ پاک‌ و مطهر همه‌ حاکی‌ از آن‌ است‌ که‌ در آن‌ سنین‌ خردسالی‌ نیز بسان‌ دوران‌ کودکی‌ پیامبر اکرم‌ از کژی‌ و ناپاکی‌ به‌ دور بوده‌ و از امدادهای‌ غیبی‌ و تأییدات‌ الهی‌ برخوردار.

‌پس‌ از دوران‌ کودکی‌ به‌ مکتبخانه‌ رفته‌ و به‌ فراگیری‌ قرآن‌ و دیگر تعلیمات‌ ابتدائی‌ می‌پردازد.

‌در سنین‌ حدود ده‌ دوازده‌ سالگی‌ شور و عشق‌ و علاقه‌ی‌ او به‌ اسلام‌ و علوم‌ دینی‌ که‌ در سراسر زندگی‌ درخشان‌ او متجلی‌ بود در وجودش‌ مشتعل‌ می‌گردد و هر دم‌ این‌ شعله‌ را از اعماق‌ وجود او زبانه‌ می‌کشد. بالاخره‌ راز دل‌ را آشکار و تصمیم‌ خویش‌ را مبنی‌ بر تحصیل‌ علوم‌ دینی‌ برملا می‌سازد؛ و این‌ درست‌ هنگامی‌ است‌ که‌ ظلم‌ و فشار حکومت‌ استبدادی‌ رضاخان‌ روزگار را بر علما و روحانیون‌ تنگ‌ کرده‌ و چهره‌ی‌ ضد اسلامی‌ او را آشکار نموده‌ است. تصمیم‌ استاد مطهری‌ همگان‌ را به‌ حیرت‌ فرو برده‌ بود که‌ شگفتا! در چنین‌ هنگامی‌ که‌ اوضاع‌ سخت‌ و ناگواری‌ را که‌ بر علما و روحانیون‌ می‌رود به‌ رأی‌العین‌ مشاهده‌ می‌نماید چگونه‌ این‌ جوانک‌ روزها و شبها را در این‌ اندیشه‌ به‌ سر می‌برد. ناصحان‌ و خیرخواهان‌ به‌ پند و اندرز پرداختند تا بلکه‌ او را از این‌ اندیشه‌ منصرف‌ سازند ولی‌ غافل‌ از آنکه‌ دست‌ دیگری‌ در کار است‌ و راه‌ دیگری‌ در پیش. هر حیله‌ای‌ که‌ می‌اندیشند سودی‌ نمی‌بخشد و آتشی‌ که‌ در وجود این‌ جوانک‌ پاک‌ سرشت‌ نهفته‌ است‌ نه‌ تنها خاموش‌ نگشته‌ بلکه‌ افروخته‌تر می‌گردد. آخرالامر پافشاری‌ و اصرار استاد مطهری‌ در تصمیم‌ خویش‌ بر رأی‌ آنان‌ فائق‌ گشته‌ به‌ طوری‌ که‌ بر تصمیم‌ او گردن‌ نهاده‌ و به‌ تحصیل‌ او در رشته‌ علوم‌ دینی‌ رضایت‌ می‌دهند؛ و این‌چنین‌ است‌ که‌ خدا دین‌ خود را یاری‌ می‌دهد.

‌به‌ سن‌ دوازده‌ سالگی‌ - یعنی‌ در سال‌ 1311 شمسی‌ - به‌ حوزه‌ی‌ علمیه‌ی‌ مشهد عزیمت‌ نموده‌ و تحصیل‌ علوم‌ دینی‌ را آغاز می‌کند. در این‌ دوران‌ باز یکی‌ دیگر از فرازهای‌ حساس‌ زندگی‌ استاد مطهری‌ که‌ نقش‌ بسیار تعیین‌ کننده‌ در حیات‌ علمی‌ و معنوی‌ او و نیز نقشی‌ مؤ‌ثر در حیات‌ ایدئولوژی‌ اسلامی‌ داشته‌ است‌ نمایان‌ می‌گردد. اندیشه‌های‌ مربوط‌ به‌ خداشناسی‌ سخت‌ او را به‌ خود مشغول‌ می‌دارد به‌ طوری‌ که‌ خواب‌ و استراحت‌ را از او باز می‌گیرد، روز را در این‌ اندیشه‌ به‌ شام‌ و شام‌ را به‌ صبح‌ می‌رساند. روزها و شبها سپری‌ می‌شود، هفته‌ها و ماهها و سالها می‌گذرد و استاد مطهری‌ در این‌ دغدغه‌های‌ روحی‌ به‌ سر می‌برد، شک‌ و حیرت‌ وجود او را فرا می‌گیرد؛ به‌ اصالت‌ و اهمیت‌ این‌ افکار و دغدغه‌های‌ روحی‌ پی‌ می‌برد که‌ اگر این‌ مسائل‌ برای‌ او حل‌ نگردد و از این‌ وادی‌ حیرت‌ به‌ سرزمین‌ یقین‌ و ایمان‌ پای‌ ننهد در هر موضوع‌ دیگر اندیشه‌ کردن‌ جز اتلاف‌ وقت‌ نخواهد بود؛ و لذا مقدمات‌ عربی، فقهی، اصولی‌ و منطقی‌ را تنها از آن‌ جهت‌ می‌آموخت‌ که‌ بتوانند او را آماده‌ی‌ بررسی‌ سخن‌ فیلسوفان‌ بزرگ‌ بنمایند و لذا از همان‌ دوران، فیلسوفان‌ و عارفان‌ و متکلمان‌ تنها به‌ این‌ دلیل‌ که‌ آنها را قهرمانان‌ صحنه‌ این‌ اندیشه‌ها می‌دانست‌ در نظرش‌ بزرگ‌ می‌نمودند؛ و لذا مرحوم‌ آقا میرزامهدی‌ شهیدی‌ رضوی، مدرس‌ فلسفه‌ی‌ الهی‌ حوزه‌ی‌ مشهد در میان‌ آن‌ همه‌ علما و مدرسین‌ حوزه، تنها کسی‌ است‌ که‌ استاد مطهری‌ را شیفته‌ی‌ خود کرده‌ و دل‌ از دست‌ او ربوده‌ است؛ و شاید جاذبه‌ی‌ معنوی‌ و آرزوی‌ حاضر شدن‌ در درس‌ او بزرگ‌ترین‌ مشوق‌ و محرک‌ استاد مطهری‌ در طی‌ هر چه‌ سریع‌ترِ‌ علوم‌ مقدماتی‌ بوده‌ است.

‌بالاخره‌ استاد مطهری‌ پس‌ از حدود چهار سال‌ تحصیل‌ در حوزه‌ی‌ علمیه‌ی‌ مشهد، در حدود سال‌ 1316 شمسی‌ عازم‌ حوزه‌ی‌ علمیه‌ی‌ قم‌ می‌گردد و این، باز فرازی‌ دیگر از زندگی‌ پر فراز و نشیب‌ اوست‌ که‌ در تکوین‌ شخصیت‌ علمی‌ و روحی‌ او نقشی‌ بسیار مؤ‌ثر ایفا نموده‌ است. در طی‌ پانزده‌ سال‌ اقامت‌ در حوزه‌ی‌ علمیه‌ی‌ قم‌ و کسب‌ فیض‌ از محضر اساتید بزرگ، بر اندوخته‌ی‌ علمی‌ و معنوی‌ خود افزوده‌ و تحصیلات‌ خود را در علوم‌ و فنون‌ مختلفه‌ی‌ اسلامی‌ ارتقأ می‌بخشد. یکی‌ از فرازهای‌ حساس‌ این‌ دوران‌ که‌ در شخصیت‌ روحی‌ استاد مطهری‌ تأثیر به‌ سزایی‌ بخشیده‌ است‌ آشنایی‌ با مرحوم‌ حاج‌ میرزاعلی‌ آقا شیرازی‌ قُدٍّسَ‌ سرُّه‌ بوده‌ است‌ که‌ در سال‌ 1320 در اصفهان‌ رخ‌ می‌دهد.

َ‌ مطهری‌ در تهران‌

-2-15 استاد مطهری‌ در سال‌ 1331 به‌ تهران‌ مهاجرت‌ نموده، فصل‌ پر فراز و نشیب‌ دیگری‌ از زندگی‌ خود را آغاز می‌نماید. فعالیت‌ علمی‌ استاد مطهری‌ از همین‌ سال‌ آغاز می‌گردد. مقدمه‌ و پاورقی‌ بر جلد اول‌ اصول‌ فلسفه‌ را در سال‌ 1332 با پایان‌ رسانده‌ و شرح‌ جلد دوم‌ آن‌ را نیز در سال‌ بعد به‌ انجام‌ می‌رساند. با اینکه‌ بیش‌ از سی‌ و هفت‌ سال‌ از تألیف‌ این‌ کتاب‌ می‌گذرد، گردش‌ ایام‌ از طراوت‌ بیان‌ و استحکام‌ منطقی‌ آن‌ چیزی‌ نکاسته‌ است. استاد مطهری‌ از سال‌ 1332 به‌ بعد مبارزات‌ سیاسی‌ خود را شروع‌ نموده‌ و تا آخرین‌ روزهای‌ حیاتش‌ آن‌ را ادامه‌ می‌دهد، گرچه‌ در طول‌ تحصیل‌ در حوزه‌ی‌ علمیه‌ی‌ قم‌ نیز با «فداییان‌ اسلام» مرتبط‌ بوده‌ است. از سال‌ 1334 فعالیت‌ علمی‌ خود را در دانشکده‌ی‌ الهیات‌ و معارف‌ اسلامی‌ شروع‌ نموده‌ و کار تعلیم‌ و تدریس‌ را در آنجا به‌ مدت‌ بیست‌ سال‌ ادامه‌ می‌دهد. ضمناً‌ حوزه‌ی‌ درسی‌ ایشان‌ در مدرسه‌ مروی‌ در زمینه‌ی‌ تدریس‌ علوم‌ مختلف‌ اسلامی، خصوصاً‌ فلسفه‌ی‌ اسلامی، از همان‌ سالهای‌ اول‌ مهاجرت‌ به‌ تهران‌ تشکیل‌ گردیده‌ و تا سه‌ سال‌ قبل‌ از شهادت‌ ایشان‌ ادامه‌ داشته‌ است.

‌دوران‌ اقامت‌ استاد مطهری‌ در تهران‌ از پربارترین‌ دوره‌های‌ حیات‌ ایشان‌ است‌ و در این‌ دوره‌ است‌ که‌ تمامی‌ خدمات‌ ارزنده‌ی‌ ایشان‌ از تحقیق‌ و تدریس‌ و تألیف‌ گرفته‌ تا خطابه‌ و وعظ‌ و تبلیغ‌ و کوشش‌ در حل‌ مشکلات‌ و نابسامانیهای‌ اجتماعی‌ صورت‌ می‌گیرد.

‌موضوعی‌ را طی‌ چند بخش‌ ارائه‌ می‌دهیم.

َ‌ استاد مطهری‌ و فرهنگ‌ اسلامی‌

-3-15 از مشخصات‌ بارز و مزایای‌ ارزنده‌ی‌ استاد مطهری‌ و احاطه‌ی‌ وسیع‌ او بر فرهنگ‌ اسلامی‌ و جمیع‌ فنون‌ مختلف‌ آن‌ از قبیل‌ فقه‌ و ادبیات‌ و اصول‌ و تفسیر و حدیث‌ و فلسفه‌ و اخلاق‌ و عرفان‌ و سیر و سلوک‌ و تاریخ‌ بود.100

‌در اینجا لازم‌ است‌ که‌ چگونگی‌ نگرش‌ استاد مطهری‌ به‌ فرهنگ‌ و معارف‌ اسلامی‌ را روشن‌ سازیم:

‌استاد مطهری‌ که‌ با فرهنگ‌ اسلامی‌ و فنون‌ مختلف‌ آن، آشنایی‌ کامل‌ داشت‌ و خصوصاً‌ به‌ انگیزه‌ی‌ پیدایش‌ و سیر تاریخی‌ آنها واقف‌ و نیز با قرآن‌ و نهج‌البلاغه‌ و دیگر متون‌ اصیل‌ اسلامی‌ مأنوس‌ بود، با دیدی‌ واقع‌ بینانه‌ به‌ فرهنگ‌ اسلامی‌ نظر می‌انداخت‌ و این‌ معارف‌ را از آن‌ لحاظ‌ که‌ از اسلام‌ و قرآن‌ نشأت‌ گرفته‌اند و فرزندان‌ عزیز اسلام‌ با عشق‌ و اخلاص‌ وافر برای‌ شناخت‌ اسلام‌ آن‌ را بنا به‌ مقتضیات‌ زمان‌ و مسائل‌ مستحدثه‌ در هر عصر گسترش‌ داده‌اند، مورد توجه‌ قرار می‌دهد. اصولاً‌ آیاتی‌ از قرآن‌ که‌ راجع‌ به‌ احکام‌ اسلام‌ و درباره‌ی‌ عبادات‌ و معاملات‌ و حدود و دیات‌ و...است‌ انگیزه‌ی‌ تکوین‌ رشته‌ای‌ از فرهنگ‌ اسلامی‌ به‌ نام‌ «فقه» را فراهم‌ می‌کند، و آیاتی‌ که‌ راجع‌ به‌ اصول‌ عقاید و معارف‌ مبداً‌ و معاد است‌ زمینه‌ی‌ پیدایش‌ کلام‌ و فلسفه‌ی‌ اسلامی‌ را به‌ وجود می‌آورد، و نیز تعلیمات‌ اخلاقی‌ اسلامی، علمای‌ علم‌ اخلاق‌ را به‌ خود مشغول‌ می‌دارد و قِس‌ علی‌ هذا.

‌البته‌ استاد مطهری‌ مسائل‌ را به‌ دور از تعصب‌ می‌نگریست، منکر این‌ واقعیت‌ نبود که‌ برخی‌ اندیشه‌های‌ بیگانه‌ در طول‌ هزار و چهارصد سال‌ از طریق‌ دشمنان‌ و به‌ قصد خیانت‌ یا از طریق‌ دوستان‌ و به‌ قصد خدمت‌ در فرهنگ‌ اسلامی‌ نفوذ کرده‌اند؛ و حتی‌


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق استاد مرتضی‌ مطهری‌

بیوگرافی استاد شهریار

اختصاصی از حامی فایل بیوگرافی استاد شهریار دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 19

 

 

 

بـیو گـرافـی استاد شهـریار  

اصولاً شرح حال و خاطرات زندگی شهـریار در خلال اشعـارش خوانده می شود و هـر نوع تـفسیر و تعـبـیـری کـه در آن اشعـار بـشود به افسانه زندگی او نزدیک است و حقـیـقـتاً حیف است که آن خاطرات از پـرده رؤیا و افسانه خارج شود. گو اینکه اگـر شأن نزول و عـلت پـیـدایش هـر یک از اشعـار شهـریار نوشـته شود در نظر خیلی از مردم ارزش هـر قـطعـه شاید ده برابر بالا برود، ولی با وجود این دلالت شعـر را نـباید محـدود کرد.

شهـریار یک عشق اولی آتـشین دارد که خود آن را عشق مجاز نامیده. در این کوره است که شهـریار گـداخـته و تصـویه می شود. غالـب غـزلهـای سوزناک او، که به ذائـقـه عـمـوم خوش آیـنـد است، یادگـار این دوره است. این عـشـق مـجاز اسـت کـه در قـصـیـده ( زفاف شاعر ) کـه شب عـروسی معـشوقه هـم هـست، با یک قوس صعـودی اوج گـرفـتـه، به عـشق عـرفانی و الهـی تـبدیل می شود. ولی به قـول خودش مـدتی این عـشق مجاز به حال سکـرات بوده و حسن طبـیـعـت هـم مـدتهـا به هـمان صورت اولی برای او تجـلی کرده و شهـریار هـم با زبان اولی با او صحـبت کرده است. بعـد از عـشق اولی، شهـریار با هـمان دل سوخـته و دم آتـشین به تمام مظاهـر طبـیعـت عـشق می ورزیده و می توان گـفت که در این مراحل مثـل مولانا، که شمس تـبریزی و صلاح الدین و حسام الدین را مظهـر حسن ازل قـرار داده، با دوستـان با ذوق و هـنرمـنـد خود نـرد عـشق می بازد. بـیـشتر هـمین دوستان هـستـند که مخاطب شعـر و انگـیزهًَ احساسات او واقع می شوند. از دوستان شهـریار می تـوان مرحوم شهـیار، مرحوم استاد صبا، استاد نـیما، فـیروزکوهـی، تـفـضـلی، سایه و نگـارنده و چـند نـفر دیگـر را اسم بـرد. شرح عـشق طولانی و آتـشین شهـریار در غـزلهـای ماه سفر کرده، توشهً سفـر، پـروانه در آتـش، غـوغای غـروب و بوی پـیراهـن مشـروح است و زمان سخـتی آن عـشق در قـصیده پـرتـو پـایـنده بـیان شده است و غـزلهـای یار قـدیم، خـمار شـباب، ناله ناکامی، شاهـد پـنداری، شکـرین پـسته خاموش، تـوبـمان و دگـران و نالـه نومیـدی و غـروب نـیـشابور حالات شاعـر را در جـریان مخـتـلف آن عـشق حکـایت می کـند و غـزلهـا یا اشعـار دیگـری شهـریار در دیوان خود از خاطرات آن عـشق دارد از قـبـیل حالا چـرا، دستم به دامانـت و غـیره که مطالعـهً آنهـا به خوانندگـان عـزیز نـشاط می دهـد.عـشقهـای عارفانه شهـریار را می توان در خلال غـزلهـای انتـظار، جمع و تـفریق، وحشی شکـار، یوسف گـمگـشته، مسافرهـمدان، حراج عـشق، ساز صبا، و نای شـبان و اشگ مریم، دو مرغ بـهـشتی و غـزلهـای ملال محـبت، نسخه جادو، شاعـر افسانه و خیلی آثـار دیگـر مشاهـده کرد.  برای آن که سینمای عـشقی شهـریار را تـماشا کـنید، کافی است که فـیلمهای عـشقی او را که از دل پاک او تـراوش کرده در صفحات دیوان بـیابـید و جلوی نور دقـیق چـشم و روشـنی دل بگـذاریـد هـرچـه ملاحـضه کردید هـمان است که شهـریار می خواسته است. زبان شعـر شهـریار خـیلی ساده است. محـرومیت و ناکامی های شهـریار در غـزلهـای گوهـر فروش، ناکامی ها، جرس کاروان، ناله روح، مثـنوی شعـر، حکـمت، زفاف شاعـر و سرنوشت عـشق به زبان شهـریار بـیان شده است و محـتاج به بـیان من نـیست. خیلی از خاطرات تـلخ و شیروین شهـریار از کودکی تا امروز در هـذیان دل، حیدر بابا، مومیایی و افسانهً شب به نـظر می رسد و با مطالعـه آنهـاخاطرات مزبور مشاهـده می شود. 

شهـریار روشن بـین است و از اول زندگی به وسیله رویأ هـدایت می شده است. دو خواب او که در بچـگی و اوایل جـوانی دیده، معـروف است و دیگـران هـم نوشته اند.اولی خوابی است که در سیزده سالگی موقعـی که با قـافله از تـبریز به سوی تهـران حرکت کرده بود، در اولین منزل بـین راه - قـریه باسمنج - دیده است؛ و شرح آن این است که شهـریار در خواب می بـیـند که بر روی قـلل کوهـها طبل بزرگی را می کوبـند و صدای آن طبل در اطراف و جـوانب می پـیچـد و به قدری صدای آن رعـد آساست که خودش نـیز وحشت می کـند. این خواب شهـریار را می توان به شهـرتی که پـیدا کرده و بعـدها هـم بـیشتر خواهـد شد تعـبـیر کرد. خواب دوم را شهـریار در 19 سالگـی می بـیـند، و آن زمانی است که عـشق اولی شهـریار دوران آخری خود را طی می کـند و شرح خواب مجملا آن است که شهـریار مـشاهـده می کـند در استـخر بهـجت آباد ( قـریه یی واقع در شمال تهـران که سابقاً آباد و با صفا و محـل گـردش اهـالی تهـران بود و در حال حاضر جزو شهـر شده است) با معـشوقعهً خود مشغـول شـنا است و غـفلتاً معـشوقه را می بـیـند که به زیر آب می رود، و شهـریار هـم بدنبال او به زیر آب رفـته، هـر چـه جسـتجو می کـند، اثـری از معـشوقه نمی یابد؛ و در قعـر استخر سنگی به دست شهـریار می افـتد که چـون روی آب می آید ملاحضه می کـند که آن سنگ، گوهـر درخشانی است که دنـیا را چـون آفتاب روشن می کند و می شنود که از اطراف می گویند گوهـر شب چـراغ را یافته است. این خواب شهـریار هـم بـدین گـونه تعـبـیر شد که معـشوقـه در مـدت نـزدیکی از کف شهـریار رفت و در منظومهً ( زفاف شاعر ) شرح آن به زبان شهـریار به شعـر گـفـته شده است و در هـمان بهـجت آباد تحـول عـارفانه ای برای شهـریار دست می دهـد که گـوهـر عـشق و عـرفان معـنوی را در نـتـیجه آن تحـول می یابد.  شعـر خواندن شهـریار طرز مخصوصی دارد - در موقع خواندن اشعـار قافـیه و ژست و آهـنگ صدا هـمراه موضوعـات تـغـیـیر می کـند و در مـواقـع حسـاس شعـری بغـض گـلوی او را گـرفـته و چـشـمانـش پـر از اشک می شود و شـنونده را کاملا منـقـلب مـی کـند. شهـریار در موقعـی که شعـر می گـوید به قـدری در تـخـیل و اندیشه آن حالت فرو می رود که از موقعـیت و جا و حال خود بی خـبر می شود.  شرح زیر نمونهً یکی از آن حالات است که نگـارنـده مشاهـده کرده است:  هـنـگـامی که شهـریار با هـیچ کـس معـاشرت نمی کرد و در را به روی آشنا و بـیگـانه بـسته و در اطاقـش تـنـها به تخـیلات شاعـرانه خود سرگـرم بود، روزی سر زده بر او وارد شدم، دیـدم چـشـمهـا را بـسـته و دسـتـهـا را روی سر گـذارده و با حـالـتی آشـفـته مرتـباً به حـضرت عـلی عـلیه السلام مـتوسل می شود. او را تـکانی دادم و پـرسیدم این چـه حال است که داری؟ شهـریار نفـسی عـمیـق کشیده، با اضهـار قـدردانی گـفت مرا از غرق شدن و خـفگـی نجات دادی. گـفـتم مگـر دیوانه شده ای؟ انسان که در توی اطاق خشک و بی آب و غـرق و خفـه نمی شود.


دانلود با لینک مستقیم


بیوگرافی استاد شهریار

تحقیق درباره استاد شهریار

اختصاصی از حامی فایل تحقیق درباره استاد شهریار دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 1

 

استاد شهریار

زندگینامه

سید محمدحسین بهجت تبریزى، متخلص به شهریار فرزند حاج میر آقا خشکنابى، به سال 1283 خورشیدى در شهر فخرآفرین و مردپرور ایران، شهرستان تبریز، دیده به جهان باز کرد، پدر وى از وکلاى تبریز و دانشمندان بزرگ و اهل علم و ادب بود. سید محمدحسین شهریار، که زمان کودکى او مصادف با انقلابات تبریز بود، در قراء «شنگول آباد» و «قیش قرشاق» و «خشکناب» تحصیلات خویش را با گلستان و نصاب در مکتب‏خانه آن قراء و پیش پدر و در همان زمان با دیوان خواجه حافظ شیرازى آغاز کرد و شهریار در این‏باره خود مى‏گوید: «هرچه دارم همه از دولت حافظ دارم» بعد از تحصیلات ابتدایى، سیکل اول متوسطه را در مدرسه

متحده فیوضات به پایان برد و در سال 1300 به تهران آمد و بقیه تحصیلات متوسطه را در دبیرستان دارالفنون به اتمام رسانید (1303)، سپس وارد مدرسه طب شد و پس از پنج سال تحصیل، کمى قبل از اخذ دیپلم دکترا، مدرسه را ترک گفت و به خراسان رفت و تا سال 1314 در آن استان ماند. پس از این وى به تهران آمد و در خدمت بانک کشاورزى و پیشه هنر درآمد. شهریار، یکى از شعراى بزرگ و پرآوازه پارسى‏گوى آذرى زبان وطن عزیزمان ایران است که در قلمرو ادب و فرهنگ، آوازه شهرتش از مرزهاى ایران زمین گذشت و به اقصى نقاط جهان کشیده شد و نه تنها ایران بلکه بسیارى از کشورهاى دنیا تحت تسلط عطرآگین و امواج شعرش به همان لطافت و موزونى که مضراب استادى سازى را به نوا درمى‏آورد وى از نوک قلم خویش به مناسبت‏هایى شعر بر سطح کاغذ مى‏ریخت.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره استاد شهریار