حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

آداب دوستی

اختصاصی از حامی فایل آداب دوستی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 21

 

آداب دوستی

روانشناسی روابط

روشهای عذرخواهی

وضعیت اینگونه می باشد: سکوت، جوابهای سـربـالا، درب قفل شده اتاق خواب، پریشـان خـاطـری، در ایـن شرایط میخواهید موی سر خود را بکنید، رک بگوییـم، دیگر فکری بنظرتان نمیرسد و نمی دانید چه بکنید.

عذرخواهی از همسر یا نامـزدتان ممکن است مشکل بنظر برسد بخصوص زمانی که بر سر موضوعی با هم چندین بار مخالفت کرده باشید. ممکن اسـت در خـود توان گفتن "متاسفم" را نبینید و شاید هم هرکاری را که فکر میکردید به او میفهماند از کرده خود پشـیـمـان هستید را انجام داده اید.

در این قسمت چندین روش جهت عذرخواهی مطرح شده است که تـوسـط حـل و فصل نمودن اختلافات و عبرت گرفتن از تجارب به قضیه خاتمه خواهد داد.

۱- انتقاد را با گشاده رویی بپذیرید

گوش دادن به حرفهای همسرتان یک موضوع مهم برای پایان دادن به جر و بحث بشمار میرود. مجادله هایی که هر دوی شما تصور میکنید، حق با شما است و مشکل مربوط به هر جفتتان می باشد. این بـخصوص زمانی صدق می کند که قبلا" نیز مکررا" بر سر موضوع فعلی بحث کرده باشید.

وقتی وی از شما انتقاد میکند، کمربندتان را از رو نبندید. اینطور نشان دهید که حرف او را می فهمید، همانگونه که انتظار دارید هنگامیکه شما صحبت می کنید، او نیز متـوجه منظورتان شود. باز فکر کنید، نظر خودتان را بدهید، ایده او را لحاظ نموده و جلو روید.

2- آنتراک دهید

در اوج یک مجادله، فشار خونتان بالا میرود، تپش قلبتان بیشتر میشود، و ممکن اسـت چیزهای بگویید که لزوما" از بیان آنها منظوری ندارید. همیشه به "مکانی خـلوت" نـیـاز دارید که در آن از هم جدا شده، آرام گرفته و افکار خود را جمع نمایید. البته هنـگامیـکه خیلی عصبانی هستید، از ماشینتان به عنوان یکی از آن مکان ها استفاده نکنید.

سعی نمایید کمی قدم زده و یا بدوید. یا به آشپزخانه رفته کمی از ظـروف نشـسـته را بشویید. انرژی خود را معطوف فعالیتهای مفیدتر و سودمند تر کنیــد و در عیـن حـال بـه همسر خود مقداری فرصت دهید تا با خودش تنها باشد. برگشتن به بـحـث و مـجـادلـه بعد از یک استراحت کوتاه باعث می شـود در مورد مـوضوع با دیدی باز تر و فکری آزاد تر نگریسته و امیدی بیشتری برای رسیدن به یک نـتـیـجه عـملی و منطقی در شما ایجاد شود.

3- گذشته را یادآوری نکنید

اگر می خواهید به نیتی در آینده دست پیدا کنید، با پیش کشیدن گذشته ها به هیـچ کجـا نخواهید رسید. مهم نیست که او بار آخر فلان چیز را گفته و یا شما چه گفتید. با هم عهد کنید که گذشته ها گذشته.

بچیزی اکنون در حال روی دادن است توجه کنید. آتش آور معرکه شدن راهـی به جـایی نخواهد برد. با فراموش کردن گذشته زود تر به توافق خواهید رسید.

4- دست یاری نمایید

اگر به آرامی در مورد موضوعی بحث میکنید و همسرتان به یکباره صدایش را بالا برده و از کـوره در رفـت، کـافی است به طرفش رفته و او را نوازش کنید. دست خود را به آرامی در دستان او قرار دهید. بگذارید بفهمد که این فقط یک مجادله بی اهمیت است و شمـا برای شنیدن صحبتهای او در کنارش هستید. بعلاوه نوازش نشان دهنده این اسـت کـه شما به او اهمیت داده و دشمن او نمی باشید.

توجه: او را بگونه ای جنسی نوازش نکنید.

5- جوی رسانا جهت ارتباط ایجاد کنید

در حالیکه او به حالت قهر به اتاق خواب میرود، چند عدد شمع روشن کـرده، یک نوشابه باز نموده، چند بالش روی زمین انداخته و از همسرتان بخواهید برای بحث و گفتگـو نزد شما بیاید. او اتاقی را که با سوسو زدن شعله های لطیف شمع روشـن مـی شـود را محلی مناسب برای تبادل نظر و اندیشه یافته و از حالت تدافعیش کاسته خواهد شد. محیط اطراف تاثیر مستقیمی روی احساسات ما دارد. عصبـانـیـت یـک احـساس خشن است اما با مراقبت همراه با توجه محبت آمیز، همیشه میتوان آرا کنترل نمود.

6- مشکلترین کلمه را بزبان آورید

یک عذرخواهی واقعی میتواند یکی از دشوارترین پیشنهاداتی باشدکه ما ارائه مـیکنیم. برخلاف تصور عموم، همه افراد قادر به زبان آوردن این کلمه 6 حرفی بوده و تا بحال هیچ کسی بعد از گفتن آن غش نکرده است. می توانید پیش از اینکه تسلیم شده و بگویید "متـاسـفـم"، به بحث و جدل ادامه دهید اما بهتر است با بیان این کلمه آب را روی آتش ریخته و خیلی سریعتر قائله را ختم دهید.

تقصیر را نباید فقط به گردن آقایان انداخت. گاهی اوقات خانها نیز میـخـواهـند فـقط حرف خودشان را به کرسی بنشانند. اما تا زمانیکه نتوانید کوتاه آمده و عذرخواهـی نمایـیـد، بخصوص هنگامیکه برایتان دشوار است، نمی توان گفت که انسانی اعتذاری میباشید.

7- جمله ای دلپذیر به او بگویید

یک مجادله مـیتـواند بسیار خسته کنده بوده و اثرات احسـاسـی سـوئی را بطور موقتی به همراه داشته باشد. با اینکه باید روشن و صادق بود، گاهی اوقات ابراز حقیقت باعث بروز صدمه میگردد. بعد از مجادله و جر و بحثی طولانی، وقت کوتاهی را اختصاص دهید به اینکه به یکدیگر یادآوری کنید که آن فقط یک اختلاف نظر معمولی بوده و اگر چه ممکن است برخی از عقاید همسرتان باعث اذیت و آزاد شـما شـود، امـا در عـوض بسیاری از محاسـن دیگر وی را مانند خوش مشربی او، عشقش به فرزندانتان یا جدیتش، دوست دارید. در اینصورت همسر شما نیز به احتمال زیاد دست به مقابله بمثل خواهد زد.


دانلود با لینک مستقیم


آداب دوستی

آداب معاشرت

اختصاصی از حامی فایل آداب معاشرت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 22

 

فهرست

صفحه عنوان

اداب معاشرت......................................................................................2

بخشش و گذشت ...................................................................................3

استقامت .............................................................................................4

احترام به افکار عمومی .........................................................................9

تنظیم وقت و تقسیم کار ........................................................................12

دستور برای ثبت اطلاعات جهت برنامه ریزی ..........................................14

ساده زیستی و قناعت پیامبر ...........................................................16

ساده زیستی فراگیر ......................................................................17

برداشت کم و بازده زیاد ................................................................19

منابع ..................................................................21

در این مقاله با جلوه هایی از سیره ی اخلاقی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم آشنا می شویم. آداب معاشرت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در میان جمع گشاده رو در تنهایی سیمایی محزون و متفکر داشت. صلی پیامبر اکرم

هرگز به روی کسی خیره نگاه نمی کرد و بیشتر اوقات چشم هایش را به زمین می دوخت. در سلام کردن به همه حتی بردگان و کودکان پیش دستی می کرد. اغلب دو زانو می نشست و پای خود را جلوی هیچ کس دراز نمی کرد هرگاه به مجلسی وارد می شد نزدیک ترین جای خالی را اختیار می کرد. اجازه نمی داد کسی جلوی پایش بایستد ویا برایش جا خالی کند. سخن همنشین خود را قطع نمی کرد وبا او طوری رفتار می کرد که او تصور می کرد هیچ کس نزد رسول خدا از او گرامی تر نیست.

بیش از حد لزوم سخن نمی گفت. آرام و شمرده سخن می گفت و هیچ گاه زبانش را به دشنام و ناسزا آلوده نمی ساخت. در حیا و شرم بی مانند بود. هر گاه از رفتار کسی آزرده می شد ناراحتی در سیمایش نمایان می شد ولی کلمه ی گله و اعتراض بر زبان نمی آورد. از بیماران عیادت می کرد ودر تشییع جنازه حضور می یافت. جز در مقام دادخواهی اجازه نمی داد کسی در حضور او علیه دیگری سخن بگوید یا به کسی دشنام بدهد یا سخن چینی کند.

روزی چند نفر از یهودیان بر او وارد شدند و لا لحنی دو پهلو سلام کردند حضرت در جواب آنان گفت : و علیکم. عایشه متوجه قصد آنان شد و با عصبانیت به پرخاش و ناسزاگویی پرداخت. حضرت فرمود: عایشه آرام بگیر و بد زبانی نکن مگر نمی دانی خدا مهربانی با همه را دوست دارد.

بخشش و گذشت

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم بد رفتاری و بی حرمتی نسبت به خود را ندیده می گرفت. کینه ی کسی را در دل نگاه نمی داشت و درصدد انتقام بر نمی آمد. روح نیرومندش که در سطح بسیار بالاتر از انفعالات نفسانی و عقده های روحی قرار داشت عفو و بخشایش را بر انتقام ترجیح می داد. حساسیتش در مقابل نا ملایمات از حد حزن و اندوه تجاوز نمی کرد. در جنگ احد آن همه وحشی گری و اهانت که به جنازه ی عموی ارجمندش حمزة بن عبدالمطلب روا داشته بودند و از مشاهده آن به شدت رنجیده بود دست به عمل متقابل با کشتگان قریش نزد و بعدها که به آن ها و از آن جمله هند – زن ابوسفیان – دست یافت در مقام انتقام بر نیامد.حتی ابوقتاده انصاری را که می خواست زبان به دشنام آنان بگشایداز بدگویی منع کرد.

پس از فتح خیبر جمعی از یهودیان که تسلیم شده بودند غذایی مسموم برای حضرت فرستادند. او از سوء قصد و توطئه آنان آگاه شد اما آنان را به حال خودشان رها کرد. بار دیگر زنی از یهود به چنین عملی دست زد و خواست زهر در کامش کند او را نیز عفو کرد. عبدالله بن ابی سر دسته ی منافقان که با ادای کلمه ی شهادت مصونیت یافته بود در باطن امراز اینکه با هجرت رسول اکرم به مدینه بساط ریاست او برچیده شد دشمنی آن حضرت را در دل می پرورانید و با یهودیان مخالف نیز سرو سری داشت و از کارشکنی و کینه توزی و شایعه سازی علیه رسول اکرم فروگذار نمی کرد.هم او بود که در غزوه ی بنی المصطلق می گفت : چنان چه به مدینه برگشتیم این طفیلی های زبون را (مقصودش مهاجرین است) از خانه ی خود بیرون می رانیم. یاران رسول اکرم که دل پر خونی از او داشتند بارها اجازه خواستند او را به سزای اعمالش برسانند. آن حضرت نه تنها اجازه نمی داد بلکه با کمال مدارا با او رفتار می کرد و در حال بیماری به عیادتش رفت و سر جنازه اش حاضر شد و بر او نماز گذارد. در مراجعت از غزوه ی تبوک جمعی از منافقان در سوء قصدی به جان حضرت خواستند مرکبش را رم بدهند تا در پرتگاه سقوط کند و با این که همگی صورت خود را پوشانده بودند آنان را شناخت و با همه ی اصرار یارانش اسم آنان را فاش نساخت و از مجازاتشان صرف نظر کرد.

حریم قانون

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم از هر نوع بد رفتاری که به شخص مقدسش می شد چشم پوشی می کرد ولی در مورد اشخاصی که به حریم قانون تجاوز می کردند مطلقا گذشت نمی کرد و در اجرای عدالت و مجازات متخلف ، هر که بود،مسامحه روا نمی داشت؛ زیرا قانون عدل ، سایه ی امنیت اجتماعی و حافظ کیان جامعه است و نمی شود آن را بازیچه و دستخوش افراد هوس ران قرار داد و جامعه را فدای فرد کرد. در فتح مکه ،زنی از قبیله ی بنی مخزوم دزدی کرد. خویشاوندانش اجرای مجازات را ننگ خانواده ی اشرافی خود می دانستند و به تکاپو افتادند بلکه بتوانند مجازات را متوقف سازند. اسامة بن زید را که مانند پدرش نزد رسول خدا محبوبیت خاصی داشت، وادار کردند به شفاعت برخیزد. او همین که زبان به شفاعت گشود، رنگ صورت رسول خدا از شدت خشم برافروخته شد و با عتاب فرمود: چه جای شفاعت است ، مگر می توان حدود قانون خدا را بلا اجرا گذاشت ؟ و دستور مجازات را صادر کرد. اسامه متوجه غفلت خود شد و از لغزش خود عذر خواست و طلب مغفرت کرد. حضرت برای این که فکر تبعیض در اجرای قانون را از ذهن مردم بیرون کند، به هنگام عصر در میان جمع به سخنرانی پرداخت و لا اشاره به موضوع روز چنین فرمود:

«اقوام و ملل پیشین دچار سقوط و انقراض شدند بدین سبب که در اجرای عدالت، تبعیض روا می داشتند. هرگاه یکی از طبقا ت بالا مرتکب جرم می شد، او را از مجازات معاف می کردند و اگر کسی از زیر دستان به جرم مشابه آن مبادرت می کرد، اورا مجازات می کردند. قسم به خدایی که


دانلود با لینک مستقیم


آداب معاشرت

مقاله در مورد آداب و فرهنگ ایرانیان

اختصاصی از حامی فایل مقاله در مورد آداب و فرهنگ ایرانیان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 5

 

آداب و فرهنگ ایرانیان

گزینوفون می‌نویسد: کودکان ایرانی در مدارسشان فنون قضاوت و عدالت و اداره می‌آموزند. معلمان در این مدارس قضایای مختلف را برای شاگردان به‌تمرین می‌گذارند، اتهامات فرضی ازقبیل دزدی و راهزنی و رشوه‌خواری و تقلب‌کاری و تعدی و اموری که معمولاً اتفاق می‌افتد را برضد برخی از دانش‌آموزان مطرح می‌کنند و از دانش‌آموزانِ دیگر می‌خواهند تا دربار? آنها حکم داده مرتکب چنین بزههائی را کیفر دهند. آنها همچنین یاد می‌گیرند که به‌کسانی که اتهام ناروا به‌دیگران می‌زنند نیز کیفر دهند. درنتیج? چنین آموزشهائی کودکانِ ایرانی از سنینِ اولی? عمرشان با بدیها و نیکیها آشنا می‌شوند و می‌کوشند که خودشان را به‌بهترین خصلتها بیارایند و در آینده مرتکب اعمال خلاف نشوند. آنها حتی می‌آموزند که کسی‌که توانِ انجام کار سودمندی برای دیگران دارد ولی از انجامش خودداری می‌ورزد را نیز مجازات کنند؛ زیرا خودداری از انجام کار نیک در عین توانِ انجام آن را ناشکری دربرابر نعمتهای خدا می‌شمارند، و ناشکری را درخور کیفر می‌دانند. این از آن‌رو است که آنها عقیده دارند که انسان ناشکر نسبت به ادای وظیفه‌اش در قبال پدر و مادر و اطرافیان و جامعه و کشورش سستی و اهمال می‌کند؛ و کسی‌که در انجام وظیفه‌اش اهمال کند انسان بی‌شرمی است که ممکن است مرتکب هر کار خلاف اخلاقی بشود. از دیگر آموزشهائی که در این مدارس به‌کودکان داده می‌شود تسلط بر نفس و نظارت بر خویش و نظارت بر کردارهای دیگران، و اطاعت کهتران از مهتران و کاردیدگان است. ایرانیان همچنین به‌کودکان می‌آموزند که چه‌گونه در خورد و نوشْ جانب اعتدال را مراعات کنند؛ به‌همین جهت، دانش‌آموزان نه با مادرانشان که با آموزگارانشان غذا می‌خورند، و این غذا را نیز آنها از خانه‌هایشان با خودشان می‌آورند. کودکان درکنار این آموزشها، تیراندازی و زوبین‌افکنی می‌آموزند. اینها آموزشهائی است که تا سنین 15 و 16 سالگی به‌کودکان و نوجوانان داده می‌شود، و پس از آن آنها وارد دوران جوانی می‌شوند و چیزهائی به‌آنها آموخته می‌شود که مخصوص بزرگسالان است

افلاطون می‌نویسد: بزرگ‌زادگان ایرانی در هفت‌سالگی اسب‌سواری می‌آموزند؛ چهار آموزگارِ فرزانه برای آموزشِ آنها گماشته می‌شوند. خردمندترینِ آموزگار شیوه‌های خداپرستی و امور حکومتگری را از روی اوستا (به‌تعبیر افلاطون: ماگیای زرتشت) به‌آنها آموزش می‌دهد؛ درستکارترین آموزگار به‌آنها می‌آموزد که در هم? زندگی راست‌گو و راست‌کردار باشند؛ خوددارترین آموزگار شیوه‌های حکومت بر خویشتن را به‌آنها می‌آموزد؛ و دلیترین آموزگار به‌آنها می‌آموزد که دلیر و بی‌باک باشندهرودوت در سخن ازخصلتهای ایرانیان می‌نویسد که ایرانیان دروغ را بزرگ‌ترین گناه می‌دانند، و وامداری را ننگ می‌شمارند، و می‌گویند وامداری از این‌رو بد و ناپسند است که کسی‌که بدهکار باشد مجبور می‌شود که دروغ بگوید؛ از این‌رو همواره از ننگِ بدهکار شدن می‌پرهیزند. ایرانیان به‌همسایگان احترام بسیار می‌گزارند، هرچه همسایه نزدیک‌تر باشد بیشتر مورد توجه است و همسایگان دور و دورتر در مراتب پائین‌تری از احترام متقابل قرار دارند. ایرانیان هیچ‌گاه در حضور دیگران آب دهان نمی‌اندارند و این کار را بی‌ادبی به‌دیگران تلقی می‌کنند؛ آنها هیچ‌گاه در حضور دیگران پیشاب نمی‌کنند و این عمل نزد آنها از منهیات مؤکد است. در میگساری تعادل را مراعات می‌کنند و هیچ‌گاه چنان زیاده‌روی نمی‌کنند که مجبور شوند استفراغ کنند یا عقلشان را از دست بدهند. ایرانیان روز تولدشان را بسیار بزرگ می‌شمارند و در آن روز مهمانی و جشن برپا می‌کنند و سفره‌های گوناگون می‌کشند، گاو و گوسفند سرمی‌برند و گوشت آنها را در میان دیگران بخش می‌کنند (خیرات و صدقه می‌دهند). آنها هیچ‌گاه در آبِ رودخانه پیشاب نمی‌کنند و جسم ناپاک در آب جاری نمی‌اندازند؛ و اینها را از آن‌رو که سبب آلوده شدن آب جاری می‌شود گناه می‌شمارند

هرودوت می‌نویسد که ایرانیان معبد نمی‌سازند، برای خدا پیکره و مجسمه نمی‌سازند. آنها خدای آسمان را عبادت می‌کنند و میترا و اَناهیتا‌ و همچنین زمین و آب و آتش را می‌ستایند. آنها حیوانات را در جاهای پاک قربانی می‌کنند و گوشت قربانی را در میان مردم تقسیم می‌کنند و عقیده ندارند که باید چیزی از آن را به‌خدا داد، زیرا می‌گویند که آنچه به‌خدا می‌رسد و خشنودش می‌سازد روح قربانی است نه گوشت او. وقتی می‌خواهند قربانی بدهند حیوان را به‌جائی که فضای باز است می‌برند، آنگا به‌درگاه خدا دعا می‌کنند. در دعاکردن نیز رسم نیست که حسنات را برای شخصِ خود بطلبند، بلکه برای پادشاه و هم? مردم کشور دعا می‌کنند و خودشان را نیز یکی از اینها می‌شمارند

زرتشت می‌گوید: پروردگارا! آنگاه که تو مردم را به‌نیروی مینَویِ خویش آفریدی و قدرت درک و شعور به‌آنها دادی؛ آنگاه که تو جسم را با جان درآمیختی؛ آنگاه که تو کردار و آموزش را پدید آوردی، چنین مقرر کردی که هرکسی برطبق اراد? آزاد خودش تصمیم بگیرد و عمل کند. چنین است که دروغ‌آموز و راست‌آموز، یعنی هم آنکه نمی‌داند و هم آنکه می‌داند، هرکدام برطبق خواستِ درونی و ذهنیتِ خویش به‌بانگ بلند تعلیم می‌دهد و مردم را به‌سوی خویش فرامی‌خوانَد. انسان نیک‌اندیشی که در انتخاب راهش مُرَدَّد است آرمَئیتی معنویتِ راهگشای خویش را به‌او می‌بخشد تا راه درست را برگزیندانسانِ‌ باخردی که خردِ اندیشه‌ورِ خویش را به‌کار می‌گیرد با گفتار و کردارش عدالت‌خواهی و راست‌کرداری و نیک‌اندیشی را گسترش می‌دهد، پروردگارا، چنین کسی بهترین یاورِ تو است.

کسی‌که با رهنمودگیری از خرد مینوی خویش بهترینها را از راه کلامِ آموزند? اندیش? نیک توسط زبانش و از راه کردارِ پارسایانه توسط دستهایش انجام دهد، اهورَمَزدا را که آفریدگارِ عدالت است به‌بهترین وجهی شناخته است.هرکه به‌وسیل? اندیشه و گفتار و کردار نیک با بدی بستیزد تا بدی را از میان بردارد و بدکاران را راهنمائی کند تا از بدی دست بکشند و به‌نیکی بگرایند اراد? اهورَمَزدا را به‌نحو خوشنودگرانه‌ئی تحقق بخشیده است.

کسی که راه راستی و خوشبختی ابدی یعنی راهی که به سوی جایگاه اهورَمَزدا رهنمون باشد را در زندگیش در این جهانِ مادی به‌ما نشان دهد به‌بهترین و برترین خوشی خواهد رسید. پرودگارا! چنین کسی همچون تو پاک و آگاه و دانا استیک کاهن بزرگ بابلی دربار? کوروش بزرگ چنین نوشته است:

در ماه نیسان در یازدهمین روز (روز 12 فروردین) که خدای بزرگ بر تختش جلوس داشت... کوروش به‌خاطر باشندگانِ بابل امانِ همگانی اعلان کرد.... او دستور داد دیوارِ شهر ساخته شود. خودش برای این‌کار پیش‌قدم شد و بیل و کلنگ و سطل آب برداشت و شروع به ساختنِ دیوار شهر کرد.... پیکره‌های خدایانِ بابل، هم زن‌خدا هم مردخدا، همه را به‌جاهای خودشان برگرداند. اینها خدایانی بودند که سالها بود از نشیمن‌گاهشان دور کرده شده بودند. او با این کارش آرامش و سکون را به‌خدایان برگرداند. مردمی که ضعیف شده بودند به‌دستور او دوباره جان گرفتند، زیرا پیشترها نانشان را از آنها گرفته بودند و او نانهایشان را به‌ایشان بازگرداند.... اکنون به‌هم? مردم بابل روحی? نشاط و شادی داده شده است. آنها مثل زندانیانی‌اند که درهای زندانشان گشوده شده باشد. به‌کسانی‌که در اثر فشارها در محاصره بودند آزادی برگشته است. هم? مردم از اینکه او (یعنی کوروش) شاه است خشنودند.

کاهن بزرگ مصر دربار? داریوش بزرگ چنین نوشته است:

شاهنشاه داریوش، شاهِ هم? کشورهای بیگانه، شاه مصر عُلیا و سُفلی وقتی در شوش بود به‌من فرمان داد که به‌مصر برگردم و تأسیسات حیات‌بخش پزشکی مصر را نوسازی کنم. ... آن‌گونه که شاهنشاه فرمان داده بود مأموران شاهنشاه مرا از این‌زمین به‌آن زمین بردند تا به مصر رساندند. هرچه شاهنشاه دستور داده بود را انجام دادم. کارمندان را به‌خدمت گرفتم همه از خاندانهای سرشناس نه از مردم عادی. آنها را زیر دستِ کاردانان و استادان گماشتم تا پیش? پزشکی فراگیرند. فرمان شاهنشاه چنین بود که باید همه چیزهای شایسته و بایسته به‌آنها تحویل داده شود تا پیش? خود را به‌خوبی انجام دهند. من هرچه لازم بود و هر ابزاری که پیشترها در کتابها مقرر شده بود را در اختیار آنها گذاشتم. شاهنشاه چنین دستور داده بود، زیرا به‌فضیلت این علم واقف بود. او می‌خواست که بیماران شفا یابند. او اراده کرده بود که ذکر خدایان را جاوید سازد، معابد را آباد بدارد، جشنها و اعیاد دینی با شکوه بسیار برگزار شود

از ویژگیهای فرهنگ ایرانی آن بود که هیچ انسانی دارای تقدس شمرده نمی‌شد، بلکه تقدس خاص خدا و ایَزدان و فضایل ملکوتیِ هفتگانه بود که ضمن سخن از زرتشت شاختیم. به همین سبب بوده که در تمام دوران هخامنشی و پارتی و ساسانی هیچ زیارتگاهی برای هیچ انسانی، نه برای مغان و نه آتَروَنان و نه هیربدان، ساخته نشد. و از همین‌رو است که واژه‌هائی معادل «عصمت» و همچنین «زیارت» به مفهوم مذهبیش (زیارت به‌مفهومی که ما پس از مسلمانی‌مان شناخته‌ایم) در زبان ایرانی ساخته نشده است. و از آنجائی که در فرهنگ ایرانی هیچ انسانی در هر مقامی که باشد دارای تقدس و عصمت نیست، عقیده به اینکه انسان بتواند واسطه و شفیع میان انسان و خدا شود نیز در فرهنگ ایرانی وجود نداشت. زرتشت نیز واسط? میان انسانها و خدا شمرده نمی‌شد بلکه آموزگاری بود که نیک‌بودن و نیک‌زیستن را به انسانها آموخته بود. انبیای قوم سامی هم در حیاتشان و هم همیشه پس از مرگشان واسطه‌های میان خدا و مریدان خویش شمرده می‌شدند، و مریدانشان به‌انداز? فرمانهائی که برای انبیاء و جانشینانِ انبیاء می‌بردند و به‌اندازه‌ئی که به معبد خدمت می‌کردند و ثمر? تلاش و کارشان را به عنوان زکات و صدقات به متولیان معبد می‌دادند انتظار داشتند که انبیاء و رهبران دینشان در زندگی‌شان و حتی پس از مرگشان برایشان نزد خدایشان وساطت کنند (شفیع بشوند) تا خدا از خطاهایشان درگذرد؛ یعنی مردگان نیز واسطه میان انسان و خدا بودند. اما در دین ایرانی هیچ‌گاه چنین باوری دربار? انسانهای زنده و مرده شکل نگرفت.

از دیگر ویژگی فرهنگ ایرانی آن بود که هیچ‌کدام از عیدهای ایرانی با برگزاری مراسم برای هیچ انسانی در ارتباط نبود بلکه هرکدام از عیدها (نوروزِ کوچک که اکنون نوروز گوئیم، نوروز بزرگ که اکنون سیزده‌ به‌در گوئیم، مهرگان، سده، و جشنی که اکنون چارشنبه سوران گوئیم) مراسمی بود که برای پیوند با طبیعت برگزار می‌شد و مستقیماً با تحولات طبیعی در ارتباط بود. دین ایرانی به‌ شادزیستی بهای بسیار داده بود، و از این‌رو عید ایرانی نه مراسم عبادی بلکه سور و سرود و رقص دسته‌جمعی بود و جشنهایش مراسم شادی و سور و ستایش زیبایی‌ها بود. در فرهنگ ایرانی نه برای بزرگداشت انسانها حتی زرتشت مراسم دینی برگزار می‌شد و نه برای هیچ‌کدام از شخصیتهای دیگر. این از آن‌رو بود که ایرانی برای هیچ انسانی تقدس و عصمت قائل نبود تا به‌خاطرش مراسم دینی برپا کند. ایرانی برای طبیعت جشن برپا می‌کرد و همراه با طبیعت ابراز شادی و سرور می‌نمود.

نماز نیز در دین ایرانی نه همچون نمازِ ادیان سامی ستایش پیامبرشاه و انسانهای مدعیِ‌ نمایندگیِ خدا و ستایش اعضای خانواد? پیامبرشاه، و نه دعا و تضرع و ابراز خواری و ذلت در حضور خدا به‌خاطر جلب ترحم خدای جبّار، بلکه ستایش ارزشها و پدیده‌های سومند بود که جلوه‌های عینیِ رحمت آفریدگار شمرده می‌شدند. به‌عبارتِ دیگر، نماز در دین ایرانی مجموعه‌ئی از سرودهای ستایشِ ارزشها و


دانلود با لینک مستقیم


مقاله در مورد آداب و فرهنگ ایرانیان

پاورپوینت آداب و رسوم و سنت های نورزی محلی وبومی استان چهارمحال وبختیاری به همراه داستان محلی

اختصاصی از حامی فایل پاورپوینت آداب و رسوم و سنت های نورزی محلی وبومی استان چهارمحال وبختیاری به همراه داستان محلی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پاورپوینت آداب و رسوم و سنت های نورزی محلی وبومی استان چهارمحال وبختیاری به همراه داستان محلی


پاورپوینت آداب و رسوم و سنت های نورزی محلی وبومی استان چهارمحال وبختیاری به همراه داستان محلی

 

دانلود پاورپوینت آداب و رسوم و سنت های نورزی محلی وبومی استان چهارمحال وبختیاری به همراه داستان محلی

 

مردم این استان پس از حلول سال نو به اتفاق اعضای خانواده‌ ابتدا به دیدار پدربزرگ و مادربزرگ می‌روند و سال جدید را به آنان تبریک می گویند.

چهار محال و بختیاری ها همچنین در شب سال تحویل غذایی را که از برنج و گوشت مرغ یا گوساله و گاو تهیه شده است، میل می کنند.

در شهر بروجن برای این شب خوراکی مانند قرمه سبزی تهیه می کنند .

رسم سمنو پختن نیز از رسومی است که در شهرها و روستاهای این استان به آن اهمیت زیادی داده می شود.قبل از تحویل سال نو نیز سفره هفت سین پهن می شود و علاوه بر هفت سین، قرآن، گلاب، آینه، تخم مرغ های رنگی، انواع آجیل ها، میوه و شمع یا چراغ نیز در سفره مردم این استان وجود دارد.شهرکردی ها قبل از سال تحویل به زیارت امام زادگان حلیمه و حکیمه خاتون(س) می روند و در آنجا شمع روشن می کنند.عشایر بختیاری نیز همزمان با تحویل سال به مکان سبزتری می روند و سیاه چادر خود را در آنجا برپا می کنند.

 

تعداد اصلاید پاورپوینت:   14

فرمت اجرایی : pptx  قابل ویرایش

 

این پاورپوینت با اصلاید های زیبا  جهت ارایه درسال 96 آماده شده است

 

کلیه حقوق فروش برای این فروشگاه محفوظ می باشد


دانلود با لینک مستقیم


پاورپوینت آداب و رسوم و سنت های نورزی محلی وبومی استان چهارمحال وبختیاری به همراه داستان محلی

تحقیق درباره آداب ازدواج و شعر و موسیقی در شهرستان درگز

اختصاصی از حامی فایل تحقیق درباره آداب ازدواج و شعر و موسیقی در شهرستان درگز دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق درباره آداب ازدواج و شعر و موسیقی در شهرستان درگز


تحقیق درباره آداب ازدواج و شعر و موسیقی در شهرستان درگز

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

   فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

   تعداددصفحه:36

موقعیت جغرافیایی طبیعی وانسانی درگز

شهرستان درگز در 130 کیلومتری شمال مشهد ودر 37 درجه و28 دقیقه عرض شمالی و59 درجه و7 دقیقه طول شمالی قرار گرفته است . این شهرستان از شمال به جمهوری ترکمنستان واز شرق به کلات واز جنوب به شهرستانهای قوچان وچناران واز سمت غرب به قوچان محدود گردیده است . این شهرستان مساحتی بالغ بر 8597 کیلومتر مربع دارد وجمعیت آن براساس سرشماری سال 1375 ، 78097 نفر تخمین زده شده است . درگز دارای چهار بخش چاپشلو ، نوخندان ، لطف آباد ومرکزی می باشد وارتفاع آن از سطح دریا 500 متر است . این شهرستان دارای رشته کوههای بسیاری است که از میان آن می توان از زرین کوه در شمال ، کوران داغ وقره داغ در مغرب وهزار مسجد در جنوب نام برد . رودخانه های پرآب وخروشانی همچون درونگر – زنگلانلو – دربندی علیاء از منابع مهم آب این شهرستان به شمار می روند وبه واسطه بارندگی مناسب واقلیم مطلوب این شهرستان دارای جلگه ها ، دره ها ، ودشت های حاصلخیزی است که جلگه زنگلانلو ، نوخندان ، درونگر ، قره باشلو ومیانکوه ودشت لطف آباد از آن جمله اند .

مردم درگز از نژادهای ترک ، کرد ، ترکمن وفارس هستند وبه زبانهای مختلف ترکی ، کردی وفارسی تکلم می کنند . دره معروف تندوره در جنوب غربی درگز از مناطق زیبا ودیدنی این شهرستان است . درگز از شهرهای تاریخی این سرزمین به شمار می رود وبه گواهی مستندات مکتوب تاریخی در نسخ گوناگون از این شهربا نام های داراگرد ، نیسایا ، نساء ، آپاوارتاکن ، ابیورد وخاوران یاد شده است .

فرهنگ عامه

فرهنگ عامه طایفه ای وایلی مردم شهرستان درگز ، در گذشته چنان بود که هر طایفه وایل سنن وعادات ورسوم خاص خود را داشته اند ، ولی امروز در اثر روابط اجتماعی در طول زندگی چند نسل واختلاط وامتزاج اقوام در مجموع ترکیب یک فرهنگ ملی بدیعی را بوجود آورده اند که از هر حیث مطبوع ودلپذیر است .

رقص محلی

در اکثر روستاها به خصوص مناطق کردنشین ، در اعیاد وجشن های نوروزی یا عروسی ، دختران وزنان در یک دایره بزرگ ودر محوطه وسیع متصل بهم با لباسهای زیبا ورنگارنگ که دور یقه پیراهن (کوینک Koyngk) با نواری از سکه دوزی آرایش یافته وروسری گلدار ابریشمی یا شماق کرده و روی پیراهن نیم تنه گلدوزی شده پوشیده ، وبا شلوار (شلیته) گلدار قیطان دوزی شده دربر ، همراه با آهنگ دهل وسرنا، یک قرصه یا دو قرصه می رقصند وضمن رقص که روی پشتشان به همدیگر است به آهستگی دور می زنند .

زنان وجوانان ومردان هم ، درپشت بامهای اطراف یا کنار آن فرش انداخته ونشسته ویا حلقه وار به تماشای رقص دختران وزنان می ایستند .

جوانان محل در حین رقص ، دختر دلخواه را دیده وپسندیده برای نامزدی انتخاب می کنند ، در این موقع اطرافیان دختر متوجه او می شوند وحرفهای بیخ گوشی درمی گیرد ودختر با لبخند غرورآمیزی وسرخی شرم بر چهره از امتیاز خود بر دیگران مسرور وخوشحال می شود . در روستاهای درگز ، پسر ، دختر دلخواه خود را بیشتر به هنگام آب از چشمه یا کار در مزرعه انتخاب می کنند .

مراسم عروسی

در درگز مانند سایر شهرهای خراسان ، تا سال 1300 شمسی ، که هنوز تحصیلات متوسطه وعالیه توسعه نیافته ودر محل وسیله تحصیل بیش از ابتدای فراهم نبود ، وپسرهای خانواده ، پس از تحصیلات ابتدای ناگزیر بودند دنبال کار پدر بروند وبه فعالیت بپردازند . رسم چنین بود که پسران را در سنین پانزده تا هیجده سالگی داماد نمایند .

سنت وتعصب خانواده ها در دامادی پسران خود این بود ، که حتماً دختر را از خانواده های قوم وخویش وایل وطایفه خود انتخاب نمایند ودختران خود را هم همینطور به پسرهای قوم وخویش وطایفه خود بدهند که متاسفانه این ازدواج اجباری که از ابتدا توأم با دلسردی وبی اعتنایی بود بعد از مدتی کوتاه بهم می خورد ومنجر به طلاق می گردید یا مطابق معمول زمان دختر دیگری روی زن اولی برای پسر خود می گرفتند ، به همین علت در آن موقع اکثر درگزیها دارای دو یا سه یا چهار زن عقدی در خانه بودند وبرای هر زن اطاق وزندگی علیحده ای فراهم می ساختند ، ودر نتیجه زاد وولد در خانواده ها بین هشت تا دوازده وبیشتر فرزند دختر وپسر بود .

اکنون ، این عادات ورسوم ، با توجه به نتیجه نامطلوب وعواقب ومشکلات آن ، به خصوص از لحاظ اقتصادی متروک شده است . ایلات وطوایف درگز معتقد بودند که دختر یک خانواده یا طایفه نباید از بین آنها خارج شود وبه قبیله ای غیر خودی برود خصوصاً تعصب داشتند که دختر وپسر عمو ودختر عمه وپسردایی ودختر خاله وپسر خاله از کودکی نامزد هم گردند ، واین نامزدی را «دیقلی» می گفتند وبه این عهد وپیمان خود استوار بودند وبدان عمل می کردند ولو آنکه بعد از بزرگ شدن دختر وپسر به هم علاقمند ودلبستگی نداشته باشند یا خاطر خواه دیگری گردند ، شکستن این عهد وپیمان را ننگ خانواده می دانستند . امروز دیگر عنوان «بیزیمکی» و «اوزگه» یعنی طایفه خودی وغیره از بین رفته است .


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره آداب ازدواج و شعر و موسیقی در شهرستان درگز