حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق درباره اصول و معیارهاى مسائل اخلاقى

اختصاصی از حامی فایل تحقیق درباره اصول و معیارهاى مسائل اخلاقى دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 5

 

اصول و معیارهاى مسائل اخلاقى

‏علم اخلاق مبتنى بر اصول معیارهاى ثابتى است‏حال‏این مساله مطرح مى‏گردد که روشهاى تدوین این اصول و معیارها کدام بوده،محورهاى اصلى مسائل اخلاقى را چه چیزهائى تشکیل مى‏دهد و نظرات گوناگون‏دانشمندان و صاحب‏نظران در این باره چیست ؟

پاسخ آن، این است که روشهاى گوناگونى در تقسیمات اصول اخلاقى وجود دارد و اینک‏برخى از آنها را در اینجا از نظر خوانندگان گرامى مى‏گذرانیم:

1 - حق و وظیفه

مى‏توانیم مجموعه مسائل اخلاقى را در دو بخش اصلى: «حق ووظیفه‏» خلاصه کنیم: حق عبارت از خیرى است که مى‏توان آن را مطالبه نمود و وظیفه‏عبارت از عملى است که باید آن را انجام داد.

این دو قانون به معناى حق و وظیفه در تمام مراحل زندگى بین جامعه و افرادحاکم بوده، مورد عمل مى‏باشند. هنگامى که یک فرد بر فرد دیگرى حقى پیدا کرد، به‏دنبال آن نسبت‏به آن فرد وظیفه نیز به وجود مى‏آید و به عکس.

در قوانین مدونه معمولا از این روش استفاده مى‏کنند و مى‏گویند انسان به مقتضاى‏خلقتش مدنى است و حتما باید زندگى اجتماعى داشته، نیازهاى زندگى خود را نیز بایارى و تعاون و کمک همدیگر برطرف کند و طبیعى است که زندگى دسته‏جمعى مستلزم‏برقرارى حقوق و وظائفى بین افراد آن جامعه مى‏باشد و آنگاه به ذکر حقوقى از قبیل‏حق حیات، حق آزادى، حق مالکیت و... پرداخته و به این ترتیب وظائف مردم را دربرابر این حقوق بیان مى‏کنند.

پس مى‏توان در تدوین و بررسى اصول اخلاقى بر این معیار و محور تکیه نمود و اصول‏اخلاقى را به دو بخش سلسله حقوق و وظائف، تقسیم و آنگاه به تفصیل و تجزیه وتحلیل حقوق و وظائف پرداخت.

2 - محور فضائل و رذائل

روش دیگرى است و آن این که اصول اخلاقى را به دو سلسله‏از قواعد و دستورات مى‏توان تقسیم نمود، یک سلسله از قواعد و دستوراتى که بایدآنها را انجام داد این دستورات فضائل اخلاقى محسوب مى‏شوند و یک سلسله از قواعد ودستوراتى که باید آنها را ترک نمود این دستورات را رذائل اخلاقى مى‏نامیم.

در دین اسلام از قواعد و دستورات اول به نام واجبات و مستحبات و از قواعد ودستورات دوم به نام محرمات و مکروهات تعبیر آورده مى‏شود پس دو محور اصلى وبنیادى در تدوین و بررسى مسائل اخلاقى وجود دارد: محور فضائل و محور رذائل.

3 - روش قدماء در بیان اصول اخلاقى

قدماى دانشمندان علم اخلاق در بیان فضائل‏اخلاقى روش خاصى داشتند، آنان مى‏گفتند که در نهاد انسان سه قوه مختلف: قوه شهوت،قوه غضب و قوه ناطقه از همان بدو خلقت‏به ودیعه گذارده شده است‏حال فضیلت دراین است که انسان‏ها بتوانند تمام تمایلات و خواهشهاى این سه قوه را به حد اعتدال‏عمل نمایند.

حد اعتدال قوه شهوت عفت، و حد اعتدال قوه غضب شجاعت، و حد اعتدال قوه ناطقه‏حکمت است و از مجموع این سه ملاکه (عفت، شجاعت و حکمت) یک ملکه اخلاقى به نام‏عدالت پیدا مى‏شود و از این اصول چهارگانه نیز صفات و خصائلى سرچشمه مى‏گیرد، ازعفت‏حیا، حریت، قناعت، وقار، ورع و کرم و نظائر اینها از فضائل و از شجاعت،شهامت، حلم، تحمل مصائب و امثال آنها و از حکمت تعقل حقیقت و دوستى و اشباه ونظائر آنها و از عدالت، الفت، نصیحت، ملاطفت، به نیکى قضاوت کردن، صداقت و نظائراینها.

چنانکه ملاحظه مى‏کنید تمام مسائل اخلاقى (خواه فضیلت و خواه رذیلت) همه آنها رااز طریق محورهاى خاصى مورد بررسى و مطالعه قرار مى‏دادند و مبنا و اساس کار خودرا در علم اخلاق و بررسى مسائل آن بر این روش مبتنى مى‏کردند.

مطالعه کتب بزرگان علماى علم اخلاق نشان مى‏دهد که آنان از این روش استفاده‏مى‏نمودند از جمله آنان:

1 - «احمد بن مسکویه‏» متوفاى سال 421ه ق نویسنده کتاب «تهذیب اخلاق‏».

2 - «خواجه محمد نصیر الدین طوسى‏» متوفاى سال 690ه ق صاحب کتاب «اخلاق‏ناصرى‏».

3 - «محمد مهدى نراقى‏» متوفاى سال 1209ه ق صاحب کتاب «جامع‏السعادات‏».

4 - «ملا احمد نراقى‏» فرزند محمد مهدى نراقى متوفاى سال 1244ه ق صاحب کتاب‏«معراج‏السعاده‏».

روش این دانشمندان و فقهاء معروف در بررسى اصول و مسائل اخلاقى این بوده است‏که نخست‏به بیان اصول چهارگانه اخلاقى: «عفت، شجاعت، حکمت و عدالت‏» پرداخته‏سپس فضائلى را که از هر یک از اینها سرچشمه مى‏گیرد ذکر کرده‏اند و در ضمن صفات‏ناشایسته و نکوهیده را نیز در برابر آنها بیان داشته‏اند.

روش نویسندگان جدید

روش نویسندگان جدید در بررسى اصول اخلاقى این است که‏فضائلى را که انسانها موظف به انجام آنها مى‏باشند به سه قسم تقسیم کرده‏اند:

1 - فضائل شخصى.

2 - فضائل اجتماعى.

3 - فضائل دینى.

فضائل شخصى شامل ضبط نفس و تهذیب آن یعنى خوددارى از فرو رفتن در لذائذ وتحمل مصائب و ناگواریها است که اولى را به نام «عفت‏» و دومى را به نام‏«شجاعت‏» مى‏نامند و منظور از تهذیب نفس اطاعت ا ز تعالیم خرد و عقل است که به‏نام «حکمت‏» نامیده مى‏شود. فضائل اجتماعى شامل اداء حقوق دیگران، تامین مافوق‏حقوق آنها که اولى به نام «عدالت‏» و دومى به نام «احسان‏» نامیده مى‏شود.

فضائل دینى شامل معتقدات و عبادات و فضائلى است که از ناحیه دین به شخص تکلیف مى‏گردد.

از کسانى که از این روش تبعیت کرده است از دانشمندان مصرى به نام «احمدامین‏» در کتاب «اخلاق‏» مى‏باشد مراجعه کنید.

همه این روشهاى یاد شده طرفدارانى داشته و در تالیف کتابهاى اخلاقى و درتقسیمات اصول اخلاقى از طرف دانشمندان قدیم و جدید مورد عمل واقع شده است و لکن‏مساله مهم و اساسى که در حقیقت مى‏توان گفت که زیربناى مسائل اخلاقى به شمارمى‏رود این است که معناى خوبى و بدى چیست؟ و میزان شناخت‏خوبى و بدى فضائل اخلاقى‏کدام است؟

قبل از هر چیز این نکته را باید بدانیم که در شناسائى و تعیین ارزش هر چیزى‏باید میزانى داشته باشیم تا به وسیله آن خوبى و بدى چیزى را تشخیص دهیم.

چند نظر در میزان شناخت‏خوبى و بدى صفات انسانها

1 - نظریه نسبیت

جمعى ازعلماء و دانشمندان معتقدند که خوبى و بدى از امور نسبى بوده، و اعتبارى هستند.

خوب یا بد به‏طور مطلق وجود ندارد پس خوب آن است که عرف جامعه آن را خوب بداند وبد آن است که عرف آن را بد بداند.

شاعر عرب در این باره چه نیکو سروده است:

رب قبح عند زید و هو حسن عند عمرو فهما ضدان و هو وهم عند بکر لست‏شعرى فمن الصادق فیمن یدعیه فلما ذا لیس للحسن قیاس لیس ادرى

«یعنى چه بسا عملى نزد شخصى مثل زید قبیح است و همان عمل نزد شخص دیگرى‏مثل عمرو نیکو است پس آن دو ضد هم نظر داده‏اند و همین نیز نزد شخص سومى مثل بکروهم و خیال محسوب مى‏شود که واقعیتى ندارد، من نمى‏دانم در این وسط راستگوکدام یک از اینها مى‏باشد. حال چرا براى خوبى و بدى تعریف واقعى وجود ندارد،من علت آن را نمى‏دانم‏»

2 - نظر لاهوتیون

عده‏اى از دانشمندان معتقدند که ما نمى‏توانیم خوبى و بدى فضائل‏اخلاقى را درک کنیم، بلکه محتاج راهنمائى هستیم و این تنها از طریق وحى و الهام‏انجام‏پذیر است و در شعاع وحى رهبران ادیان آسمانى مسائل زندگى از جمله اموراخلاقى را مى‏بینند و ارزش آنها را معلوم و مشخص مى‏سازند و ناچار باید به‏آنان رجوع کنیم.

3 - نظریه طرفداران اصالت اندیشه

جمعى از فلاسفه معتقدند که شناخت معناى خوبى‏و بدى خصائل اخلاقى نیازى به راهنما و مطالعه و تحقیق ندارد زیرا در نهاد هرانسانى نیروى دراکه‏اى است که به وسیله آن فضائل و رذائل اخلاقى را درک و به‏انجام فضائل و دورى از رذائل مبادرت مى‏نماید یعنى همان‏طور که حکم مى‏کنیم گل‏بهتر است از خار و نور بهتر از ظلمت است، همین‏طور درک مى‏کنیم که امانت‏بهتر ازخیانت، و راستى بهتر از دروغ است.

4 - نظریه طرفداران اصالت عاطفه

عده‏اى از دانشمندان و فلاسفه معتقدند که براى‏شناسائى و تعیین مفهوم خوبى و بدى هر امر اخلاقى باید عواطف و الهامات قلبى،اساس و مبناى کار قرار بگیرد زیرا به عقیده اینان دل هیچ‏گاه خطا نمى‏کند و فرمان‏ناروا و ناصواب نمى‏دهد پس هرچه را که دل بخواهد خوب است و نخواهد، بد است.

5 - نظریه اهل تجربه

جمعى از فلاسفه معتقدند که خوبى و بدى هر عمل اخلاقى را دراثر و نتیجه آن باید جستجو کرد پس یک عمل، هنگامى خوب است که اثر و نتیجه آن‏خوب باشد و وقتى بد است که نتیجه بد داشته باشد.

به نظر اینان اصولا معلوماتى که جنبه غیر حسى دارد، هیچ‏گونه ارزشى ندارد و این‏درست نیست که ما ببینیم مثلا اندیشه و عقیده مردم درباره فلان عمل اخلاقى چیست؟ ویا عقل و خرد درباره آن چه حکم مى‏کند؟ و یا دین و مذهب درباره آن چه نظرى دارد؟

بلکه باید به عمل و آینده آن توجه نمود که چه اثرى دارد؟ اگر نتیجه آن خوب‏باشد آن را خوب مى‏دانیم و اگر نتیجه آن بد باشد، عمل را بد مى‏دانیم.

تا اینجا نظرات گوناگونى بود که از طرف فلاسفه و دانشمندان و اندیشمندان پیرامون اصول و معیارهاى تقسیمات مسائل اخلاقى بیان گردیده است.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره اصول و معیارهاى مسائل اخلاقى
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد