حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

مقاله ملاصدرا

اختصاصی از حامی فایل مقاله ملاصدرا دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله ملاصدرا


مقاله  ملاصدرا

 

 

 

 

 

 

 


فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)

تعداد صفحات:34

فهرست مطالب:

عنوان
مقدمه    1
کودکی ملاصدرا    2
شاه اسماعیل ثانی    9
حضور ملاصدرا در اولین جلسه درس میرداماد     14
اخراج ملاصدرا از اصفهان     22
فرزندان ملاصدرا    29
آثار ملاصدرا    32
منابع  و ماخذ    34
 
مقدمه

سخن از پرفروغ ترین خورشید معرفت و حکمت است که عقل را به شگفت آورد و اندیشة تحقیق را در شکوه تفکر متحیر ساخت و بلندای هستی همتش سروهای سرفراز را سرآمد و طنین زیبای کلامش عقده ها از عقاید برداشت و صراحت در بیان و مرامش دلق و رنگ و ریا از چهره ها برگرفت و چماقهای توهم و تهمت با سندان پولادین اراده و استقامتش در هم شکست.
بزرگمرد حکمت برین و تک سوار افقهای بیکران یقین، صدرنشین مسند عرفان و آموزگار نخستین حکمت متعالیه که نامش فروغ بخش حلقه حکیمان است و یادش چشم اندازی از (خاک) تا (خدا) و همراهی با مرامش زورقی از نبوغ می‌خواهد تا با قطب نمای وحی و بادبان اراده و ناخدایی قلبی پر از عشق در یم  هستی گام نهاد و سفرهای چهارگانه از مبدا تا معاد را یکی از پس از دیگری درنوردد و کلیدهای زمردین غیب و شهود را در فرازین قله حکمت به چنگ آرد.
 
کودکی ملاصدرا

روز نهم ماه جمادی الاولی سال 980 هجری قمری ابراهیم امین التجار شیرازی وقتی از خانه خارج شد که به هجره خود واقع در قیصریه موسوم به ولد برود مضطرب بود. چون از بامداد آن روز، همسرش مبتلا به درد وضع حمل گردید و عده ای از زنها که خویشاوند همسر و خود او بودند در خانة ابراهیم امین التجار مجتمع شدند و قابله هم حضور داشت.
ابراهیم امین التجار می ترسید که همسرش که ضعیف البنیه بود، هنگام وضع حمل دچار خطر شود و زندگی را بدرود گوید.
ولی پس از اینکه از خانه خارج شد و چند گام در کوچه برداشت صدای سفیر مخصوص مرغ نوروزی را شنید و سربلند کرد و یکی از آن پرندگان سفید رنگ را در حال پرواز دید و قلبش از شادی شکفته شد و بخود گفت این پرنده همیشه خوش خبر است و خداوند از حلقوم این مرغ به من بشارت می دهد که وضع حمل همسرم بدون خطر صورت خواهد گرفت.
در آن روز ابراهیم به مناسبت این که می خواست فرزندش را ببیند زودتر از روزهای دیگراز حجره به خانه رفت و هنگامی که وارد اطاق زائو شد طفل خوابیده بود.
در شیراز، هر وقت زنی وضع حمل می کرد بخصوص اگر پسر میزائید هدیه ای از شوهرش دریافت می نمود و ابراهیم، یک گردنبند مروارید به همسرش هدیه داد و به او گفت عهد کرده اگر خداوند به او یک پسر بدهد اسمش را محمد بگذارد و از خدا می خواهد که آن پسر زنده بمان و بعد از او شغلش را پیش بگیرد زیرا بهترین حرفه های دنیا تجارت است و پیغمبر اسلام فرموده است: الکاسب حبیب ا...
محمد کوچک تمام امراض دورة کودکی را غیر از آبله گرفت و از همه جان بدر برد و به دوره ای از عمر رسید که می باید به مکتب برود.
ابراهیم امین التجار روزی هنگام عبور از مقابل مکتب خانه وارد دبستان ملااحمد گردید و گفت من میل دارم که پسرم محمد نزد شما درس بخواند و نوشتن و قرائت قرآن را بیاموزد و فردا صبح پسرم را با آنچه باید در آغاز ورود طفل به مکتب تقدیم شود به این جا خواهند آورد و من از شما انتظار دارم که از او سرپرستی کنید تا این که دارای سواد شود و لااقل بتواند دستکهای حجره ما را بنویسد.
ملااحمد گفت اطمینان داشته باشید که از او مثل فرزند خود سرپرستی خواهم کرد.
محمد در دبستان مشغول تحصیل شد و پدرش برای آوردن مروارید به مکانی رفت که در قدیم موسوم بود به مغاض لؤلؤ.  
پدر محمد چون مروارید هم می فروخت هر زمان که می توانست برای خرید مروارید به مغاض لؤلؤ می رفت و در آنجا مرواریدهائی را که صیادان از قعر دریا بیرون می آورند خریداری می‌نمود.
بعضی از اطفال دارای استعداد تحصیل هستند و برخی استعداد ندارند و نمی توانند بخوبی تحصیل کنند.
می گویند که استعداد تحصیل موروثی است و فرزندان علماء، مثل پدران خود دارای استعداد تحصیل می شوند. ولی نه ابراهیم از طبقه دانشمندان بود نه پدرش؛ پدر ابراهیم جزو مالکین شیراز به شمارمی آمد و ابراهیم نیز می توانست مثل پدر به کشاورزی بپردازد و ترجیح داد که سوداگر شود.
بعضیها گفتند که اجداد محمد که بعد ملقب به صدرالمتألهین گردید دانشمند بوده اند و شاید این روایت درست باشد.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله ملاصدرا
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد