معمولا مولانا اندیشه را در معناهای مختلف بکار میبره و هوش این لحظه یا فضای زنده این لحظه بصورتهای مختلف در میاد، میتونه مثل آب که به سه شکل، بخار یا گازی شکل و بصورت مایع یعنی آب و بصورت جامد یعنی یخ می بینیم شعور این لحظه یا که از عدم برمیخیزه ممکنه بصورت غیر قابل دید باشه مثل آب که بصورت گازی شکل یا بخارِ، البته بخار گاز نیست مسامحتا گفتم، یا بصورت فکرهای ماست که حالت آبی داره، یا بصورت یخِ که این در واقع هوشیاری به جمود درآمده است. پس بنابراین اندیشه از هوشیاری هستی سرچشمه میگیره و هوشیاری یا هوش زنده این لحظه به اندیشه احتیاج نداره ولی اندیشه چون از اون متولد میشه به اون احتیاج داره.
اندیشه یک حالت خاصی از شعوره و هوشیاریه بنابراین همه چیز نیست. ما انسانها چون با اندیشه مانوس هستیم فکر میکینم که همه چی با اندیشه درست میشه. دیدید مولانا گفت که ز اندیشه ها برون دان بازار صنع را / یعنی بازار آفرینش را از اندیشه ها بیرون بدان. پس اندیشه یه حالت خاصی، فکری که ما میکنیم حالت خاصی از هوشیاری زندگیست، ولی زندگی نیست. وقتی مولانا میگه اندیشه را رها کن، آیا میگه اندیشه نکن، فکر نکن، باری به هر جهت باش؟ شروع کن به زندگی کردن، اصلا فکر نکن؟ نه، بلکه میگه اندیشه بکن ولی از این یه مرکز درست نکن، اینو در دلت نگیر. اندیشه را رها کن، اندیشه بکن، اندیشه رو ول کن بره و اگه بخواهیم حالت عملی اینو اجرا بکنیم باید اندیشه هامون رو جدی نگیریم.
WORD.docx
**************** شامل 17 صفحه ***************
+
متن اشعار
لطفا قبل از خرید سوالات خود را با مدیر فروشگاه در میان بگذارید
شماره تماس : 2588536-0921
جهت خرید آسان میتوانید از راهنمای خرید فروشگاه در بالای صفحه استفاده فرمایید
متن کامل برنامه شماره 063 گنج حضور (شرح کاربردی اشعار مولانا و حافظ)
