حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود تحقیق درمورد سیری در زندگی حضرت علی (ع)

اختصاصی از حامی فایل دانلود تحقیق درمورد سیری در زندگی حضرت علی (ع) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 12

 

سیری در زندگی حضرت علی (ع)

امیر مومنان علی در سیزدهم رجب ، سی سال بعد از عام الفیل 599 یا 600 م در کعبه به دنیا آمد. دوره حساس کودکی و نوجوانی را در خانه حضرت محمد (ص) و تحت تربیت وی به سر برد. این تربیت او را از قلب حساس، دیده نافذ و گوش شنوا برخوردار ساخت؛ به گونه ای که می توانست چیزهایی ببیند و صداهایی بشنود که دیدن و شنیدن آن برای مردم عادی ممکن نبود. امام صادق (ع) می فرماید: علی (ع) پیش از رسالت پیامبر (ص) همراه آن حضرت نور نبوت را می دید و صدای فرشته را می شنید.

پیشگام بودن آن حضرت در پذیرش و ابراز اسلام، ارزشی است که قرآن بر آن تکیه کرده، آشکارا می گوید: پیشگامان در اسلام نزد خداوند ارزشی والا دارند.

باید توجه داشت عنایت قرآن به موضوع «سبقت» در پذیرش اسلام چنان است که حتی کسانی که پیش از فتح مکه ایمان آورده، جان و مال خود را در راه خدا بذل کرده اند از ایمان آوردگان و جهادگران پس از پیروزی برتر شمرده است؛ چه رسد به کسانی که پیش از هجرت و در سال های نخست ظهور اسلام مسلمان شده اند. از نظر تربیتی، حتی لحظه ای دل به بت پرستی نیالودن و پرستش خدای یگانه در اولین لحظات خودشناسی بسیار مهم است و فضیلت اختصاصی حضرت علی (ع) به شمار می آید. هم چنان که استمرار این ایمان که ضامن پیامد مثبت آن گروش و پیشگامی بود نیز در تعدادی خاص از صحابه رسول خدا (ص) و امام علی (ع) ظهور یافت.

اعلام پشتیبانی همه جانبه از آخرین سفیر الهی در اولین دعوت عمومی بستگان و اعلام جانشینی علی (ع) توسط آن حضرت (ص) به روشنی گویای موقعیت امامت است؛ چنان که می توان تاریخ پیدایش تشیع را ریشه یابی کرد و جدایی ناپذیری امامت و نبوت را به خوبی دریافت.

فداکاری آن حضرت (ع) در «لیله المبیت» سبب خشنودی خداوند و نزول برکت و عطوفت الهی به بندگانش شد. در پیمان «اخوت اسلامی» که در ا« نوعی هماهنگی و تناسب افراد با یکدیگر از نظر ایمان، فضیلت، و شخصیت اسلامی رعایت شده بود، پیامبر (ص) او را به برادری خویش برگزید و بدین ترتیب، حدیث منزلت را به کمال رساند. شایستگی همسری حضرت فاطمه (ع) نشان دیگری از جایگاه معنوی و کمالات آن حضرت (ع) است.

دلاوری آن حضرت (ع) در همه غزوات زمان پیامبر (ص) معروف است و کتب سیره، تاریخ و حدیث اهل سنت و شیعه از آن آکنده است.

در نخستین رویارویی نظامی، جز کسانی که در قتل آنان اختلاف است، هشت تن از پرچمداران سیاه با شمشیر او از پای درآمدند. در جنگ احد، که بسیاری از اصحاب از اطراف پیامبر (ص) گریختند، علی (ع) در کنار تعدادی اندک از اصحاب، با حضرت (ص) باقی ماند و خود را سپر وی ساخت. قتل عمر و بن عبدود، در غزوه خندق به دست آن حضرت (ع)، که از عبادت جن و انس برتر شمرده شده است، بسیار مشهور است.

در جنگ خیبر، حضرت رسول (ص) پرچم سفید خود را به ترتیب به ابوبکر و عمربن خطاب سپرد و آن ها را برای گرفتن یکی از قلعه ها فرستاد؛ اما آنها بی هیچ موفقیتی بازگشتند. آن گاه حضرت (ص) فرمود: فردا پرچم را به دست کسی خواهم داد که خدا و رسولش را دوست دارد. فردای آن روز، پرچم را به علی (ع) سپرد. فتح نمایان آن حضرت (ع) در کانون توطئه یهودیان زبانزد خاص و عام است.

پس از حوادث از پیش طراحی شده ای که نقطه واگرایی تاریخ قلمداد شده است، گرایش های شیعیان، تظاهرات باز و عملکرد فعال خود را از دست داد. مقایسه کردار علی (ع) در طول زندگی پیامبر (ص) و نقش وی پس از رحلت آن بزرگوار، نشان دهنده نگرش انفعالی او به قدرت حاکم است. چرا که شخصیتی که نقش اول را به دلیل توان و شایستگی لازم در دوران حیات رسول اکرم (ص) در همه ابعاد جامعه اسلامی و با کمال اخلاص و کارآیی مناسب دارد از این پس فقط در زوایایی بسیار محدود مورد توجه قرار می گیرد.

از سوی دیگر، توجه به ایمان راسخ علی (ع) و شایستگی کامل وی برای جانشینی پیامبر (ص) و زحمات طاقت فرسایی که در طول این مدت به انجام رسیده است. این انتظار را که او باید برای احقاق حقوق خود و اعتلای اسلام راستین تا آخرین نفس جنگیده باشد، کاملاً موجه می سازد. به یقین انفعال و عدم اقدام وی علل جدی داشته است.

اگر مصالحه با موقعیت موجود نامیدن این واقعیات ممکن باشد، می توان گفت: آنچه علی (ع) را به مدارا با نظام حاکم واداشت مساله گسترش ارتداد و خطر روزافزون مدعیان دروغین نبوت در جزیره العرب بود. امام (ع) در بیان دلیل این مدارا می فرماید: نخست دست خود را بازکشیدم تا آن که دیدم گروهی در دین خود نماندند و از اسلام روی گرداندند و مردم را به نابود ساختن دین محمد (ص) دعوت می کنند. پس ترسیدم اگر اسلام و مسلمانان را یاری نکنم،


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق درمورد سیری در زندگی حضرت علی (ع)

مقاله درباره وصیت نامه های امیرالمومنین علی (ع)

اختصاصی از حامی فایل مقاله درباره وصیت نامه های امیرالمومنین علی (ع) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله درباره وصیت نامه های امیرالمومنین علی (ع)


مقاله درباره وصیت نامه های امیرالمومنین علی (ع)

لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

 فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 تعداد صفحات:15

مقدمه:

انسان و جنگ

یکی از مسایل زندگی انسان در طول تاریخ، جنگ بوده است. این پدیده عمری بسیار طولانی دارد و قدمت ان به آغاز خلقت بشر می رسد. اندک زمانی پس از آفرینش حضرت آدم نیز، بین فرزندان او جنگ و نزاع درگرفت و دامنة آن تا امروز هم چنان ادامه دارد. برای جنگیدن، ابزار و آلاتی لازم بود که برای تهیه و ساخت آن در طول زمان، انسان استعدادهای جسمی و ذهنی خود را به کار گرفته است. با گذشت عمر جهان و پدید آمدن دوره های مختلف، ابزار و آلات جنگی و شیوه های نبرد نیز کاملتر و جدیدتر شده است؛ تا جایی که در دنیای امروز شیوه هایی چون «جنگهای الکترونیکی» و «جنگ ستارگان» مطرح شده است.

عللی که انسان را به جنگ کشیده، متفاوت بوده است. مسأله اساسی آن است که جنگ به اشکال گوناگون در زندگی انسان وجود دارد، چه به صورت دفاع به منظور دفع تجاوز دشمن و چه به شکل تعرض یا به منظور سلطه گری، شهرت طلبی، حرص و طمع.


جهاد در نهج البلاغه

علی (ع) پرچمدار جهاد و مبارزه در راه خدا

“به خدا قسم اگر من تنها، با دشمنان اسلام رو به رو شوم و آنها تمام روی زمین را پر کرده باشند، باک نداشته و نمی هراسم و بدون ذره ای بیم و هراس با آنان رو به رو می­گردم.”

یاران پیامبر اسلام (ص) با تمام توان، و با مال و جان در راه خدا جهاد کردند، ولی تاریخ اسلام و جهان هیچ شخصی را که بتواند فداکاری،‌ رشادت و شجاعت و اخلاص حضرت علی (ع) را در راه خدا و دین داشته باشد، به خود ندیده است.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درباره وصیت نامه های امیرالمومنین علی (ع)

علی (ع) خط عربی را تکامل بخشید

اختصاصی از حامی فایل علی (ع) خط عربی را تکامل بخشید دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 1

 

علی (ع) خط عربی را تکامل بخشید

خط موسوم به کوفی را میراثی از خط معقلی می‌دانند که حضرت علی (ع) آن را تکامل بخشیده است.

تهران_ میراث خبرگروه فرهنگ، آرزو رسولی: خط عربی میراث به‌جا مانده از خطی به‌نام مَعْقِلی (بنایی) است که در افسانه‌ها ادریس پیامبر را مبتکر آن می‌دانند. این خط را حضرت علی (ع) تکامل بخشید و به خط کوفی مشهور شد.طبق پژوهش لیلی برات‌زاده، این روایت تبدیل الفبای پیشین سامی به شیوه هنرمندانه‌تر کوفی را در قرن نخست هجری منعکس می‌کند.خط کوفی را که کاتبان ایرانی می‌نوشته‌اند، کوفی ایرانی یا کوفی شرقی می‌نامند. این خط با توجه به خطوط باستانی ایران، خاصه خط میخی، هیئتی خاص یافته و شباهتی با نسخ دارد.لیلی برات‌زاده در کتاب «خوش‌نویسی در ایران» درباره ورود خط عربی به ایران می‌نویسد: ایرانیان تقریباً از اواخر قرن اول و اوائل سده دوم هجری کم‌کم در نوشته‌های خود خط کوفی را معمول داشتند و آن را به‌جای پهلوی پذیرفتند و از سنخ همان حروف الفبای عربی چهار حرف دیگر پ، چ، ژ، گ را انتخاب کردند و کتابهای علمی و سیاسی را به آن خط نوشتند.به‌این ترتیب، زبان فارسی با کلمات عربی آمیخته شد و زبانی حاصل شد که به آن فارسی دری گویند و همان زبان اساس زبان کنونی ما شد.ایرانیان پس از پذیرفتن دین اسلام و خط عربی خود عامل بسط و گسترش زبان و خط عربی در میان اقوام و ممالک دیگر شدند و علاوه بر دین اسلام، تمدن و فرهنگ و زبان ایرانی نیز در آنان اثر گذاشت.برات‌زاده درمورد پیدایش خط نستعلیق می‌نویسد: ازصدر اسلام تا مدت پنج قرن خط کوفی در ایران رایج بود و آن را در نوشتن قرآن و تزیینات ابنیه بکار می‌بردند. ولی خط معمول ایرانیان نوعی نسخ بود که با قلم نسخ قدیم عربی و نسخ جدید اختلاف داشت و همین خط اساس خط رسمی و معروف ایران یعنی نستعلیق بوده است.کتاب «خوش‌نویسی در ایران» نوشته لیلی برات‌زاده را به‌تازگی دفتر پژوهشهای فرهنگی در شماره 56 مجموعه «از ایران چه می‌دانم؟» منتشر کرده است.

نظر شما در مورد این خبر؟


دانلود با لینک مستقیم


علی (ع) خط عربی را تکامل بخشید

مقاله درباره امام حسین (ع)

اختصاصی از حامی فایل مقاله درباره امام حسین (ع) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله درباره امام حسین (ع)


مقاله درباره امام حسین (ع)

لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

 فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 تعداد صفحات:20

مقدمه

بنام خدا اگر بپذیریم که در سراسر گیتی (جهان هستی با تمام وجوه و ابعادش که مخلوق یک واجب الوجود است و برای این خلقت هدفی مشخص شده است و آن رسیدن به کمال است و درنهایت زندگی ابدی دربرابر خداوند متعال، پس از تفکر و تحقیق و تفحص زیاد  با تعقل در می یابیم که آن خدای باریتعالی برای رساندن این انسان به کمالات معنویه همراه با انجام عبادات ظاهریه که وسیله ایست برای درک عبودیت باطنیه وسیله ای را دراختیار گذاشته که بهتر و راحت تر و سریعتر و سالمتر با استفاده بهینه این انسان از آن وسایل بنحو مطلوب ره صدساله با طرفه العینی بپیماید و آن وسیله (وسایل) حبل الله است (ریسمان الهی) و آنها 14 معصومند چهارده گلی که هرکدام بوی مخصوص خدائی می دهند و هرکدام آنها نام مبارکشان خواص و برکاتی دارند و درمیان آنها اگر چه (همشان نور واحد هستند) یکی از همه بیشتر نورافشانی می کند و تلئلو خاصی دارد و قلب انسان را کاملاً متوجه خودش می کند و مثل آهن ربا اگر انسانی اعمالش کم یا زیاد و خواص آهن ربائی داشته باشد و سنخیت اعمالش شبیه دستورات آنها باشد مسلماً آنرا جذب می کند و آن یکی نام زیبایش انسان را منقلب می کند و آن یک کلمه است که عزیز دردونه سیزده معصوم دیگر و بالاخص خالق آن سیزده معصوم می باشد و آن معصومی است که با سیزده معصوم دیگر از نظر انجام وظیفه ظاهری جلوه ای دیگر دارد و آن نام مبارک حسین علیه السلام است که با شنیدن و دیدن آن نام مبارک درقلوب مشتاقانش شور و شعف خاصی ایجاد می کند پس با توجه به هدف خلقت و توانائیهائی که خداوند در وجود انسان به ودیعه گذاشته انتظار می رود که با استفاده از آن وسیله (حسین) به تمام خواسته های خود و نهایتاً به لقاء الله که کمال مطلق است برسیم و آنچه بسیار مهم است که باید همیشه و درهرلحظه فراموش نکنیم این است که عشق به حسین و دوستی با حسین و استفاده از حسین و جان دادن در راه حسین بدون پذیرفتن ولایت عملی و بقیه اهل بیت و محبت آن خانواده که مطابق فطرت است مسیر نمی شود پس همه با هم بدون واهمه و باهم با معرفت با عشق به امر ندای علی علی علی علی حسین حسین حسین حسین را سر می دهیم جان می‌دهیم.

   


پیشگفتار:

حال، این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست

                 این چه شمعی است که جانها همه پروانه اوست ؟

عقل و فطرت براین مسأله حکم می کنند که حمد و ثنا مخصوص ذات اقدس حق است و درود بی منتهی برگزیده گان آن درگاه خصوصاً رسول مکرم اسلام و اولاد آدم ابوالبشر یعنی حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و اله و سلم.

دوران نوجوانی و جوانی را آنطور که معلوم است و همه می گویند و گذشتگان هم گفته اند (مثل آیه ا.. جعفربن حسین شوشتری
 رحمه ا..علیه) به غفلت گذرانده ومی‌گذرانند، این بنده ضعیف بخود گفتم تو بیا و از این گرانبهاترین سرمایه استفاده کن و دانه ای بکار که پس از رشد کردن ریشه اش در زمین محکم و ساقه و شاخه و برگش بطرف آسمان مدت طولانی عرض اندام کند و آن دانه کاشتن نام حسین درقلوب بندگان خداست اگرچه همه بندگان برحسب فطرت موحدند و خدا را می‌پرستند واگر اهل بیت هم درمقابل آنها جلوه ای از خود نشان دهند تا آخر عمر سرمست و فدائی و عاشق و محب محمدو ال محمدند پس بهتر است از دیگران سبقت بگیرم و از این دوران عاشقی خود را ثابت کنم نه اینکه صبر کنم تا زمان پیری برسد و با خود زمزمه کنم که ای مسافر بی زاد و راحله –بازخواهی ماند از قافله ببین چه کشته ای؟ هنگام درو نزدیک است.

حال این عشق من است، حسین من    عزیز من حسین من حسین من حسین فاطمه (س)

خصوصیت محل آن حضرت بعداز ولادتش

   


اول مجلس، بعد از تولد دستهای رسول خدا بوده، چنانکه مروی است که حضرت در حجره ایستاده بودند منتظر ولادت آن جناب، پس چون متولد شد به هیئت سجده، ندا

 

کرد پیغمبر خدا (صلی الله علیه و آله) اسماء را که پسر مرا بیاور، عرض کرد که هنوز او را پاکیزه نکرده ایم، فرمودند: تو او را پاکیزه می کنی! خداوند او را پاک و پاکیزه کرده، پس آورد او را درحالتی که پیچیده شده بود درپارچه ای که از پشم بود، پس گرفت او را به دست خود، و نظر فرمود باو و گریست، و فرمود : «دشوار است برمن ای ابا عبدالله» و بعد از آن گاهی بردوش و گردن جبرئیل بود، و گاهی بردوش پیغمبر، یا برسینه و پشت آن سرور، و گاهی بردست او هنگامی که بلند می فرمود او را که دهانش را ببوسد و گاهی بلند می فرمود  او را که نشان اصحاب دهد و سفارش او را نماید و گاهی درحال سجود برپشت آن حضرت سوار می شد، و گاهی بردست امیرالمؤمنین (علیه السلام) بود که آن حضرت او را نگاه می داشت تا پیغمبر )صلی الله علیه و اله( جمیع اعضای او را می‌بوسید، و آخر محلش در دنیا درسینه پیغمبر خدا بود درحال احتضار، و آن سرور او را می بوسید و می فرمود : «یزید را با من چکاراست؟! خدا او را مبارک نکند»

احترامات خاصه متعلق به طعام آن حضرت

دراحترام خاصی که به جهت طعام او بود که از بهشت چندمورد به جهت آنجناب تحفه آوردند.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درباره امام حسین (ع)

تحقیق درمورد حضرت آدم (ع) 13 ص

اختصاصی از حامی فایل تحقیق درمورد حضرت آدم (ع) 13 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 15

 

حضرت آدم (ع)

حضرت آدم (ع) روزی دید ناگهان سه مجسمه سیاه و بدقیافه در طرف چپ او قرار گرفتند و سه مجسمه نورانی در طرف راست او ، از مجسمه های طرف راست یکی یکی پرسید : شما کیستید ؟

اولی گفت: من عقل هستم . دومی : من حیا می باشم . سومی : من رحم هستم .

حضرت پرسید : جای شما در کجاست ؟

اولی : در سر انسانها دومی : در چشم انسانها . سومی در دل انسانها.

حضرت به طرف چپ برگشت و از سه مجسمه سیاه و بد شکل ، یکی یکی پرسید : شما کیستید ؟

اولی : من تکبرم.

حضرت : جای تو کجاست ؟

سر انسانها

سر که جای عقل است.

اگر من وارد سر شوم ، عقل می رود.

دومی : من طمعم .

مکان تو کجاست ؟

در چشم انسانها .

چشم که جای حیا است .

من اگر در چشم جا گرفتم ، حیا می رود .

سومی : من حسدم .

محل تو کجاست ؟

جای من در دل انسانهاست .

دل که جای رحم و مروت است .

اگر من وارد قلب انسان شوم رحم و مروت از قلب می رود .

به این ترتیب می فهمیم که اگر انسان دریچه های وجود خود را به روی گناهان بگشاید ، هر گناهی که در او جا کند ، به همان تناسب ، فضیلت و اخلاق انسانی از او دور می گردد .

حضرت نوح (ع)

وقتی که قوم لجوج حضرت نوح (ع) پند و اندرز او را گوش نکردند و دهها سال به گناه ادامه دادند ، خداوند بر آنها خشم کرد ، طوفان را فرستاد ، طوفان همراه آب که از زمین و هوا می جوشید و می بارید ، همه را غرق کرد ، مادری که خیلی کودک شیر خوارش را دوست داشت ، او را برداشت و به بالای کوه رفت ، تا یک سوم بلندی کوه بالا رفت ، پس از مدتی آب به آنجا رسید ، کم کم با زحمت خود را به آخرین نقطة اوج کوه یعنی قلة کوه رساند ، آب به آنجا نیز رسید ، کودکش را به گردنش انداخت ، آب همچنان بالا آمد تا به گردنش رسید ، کودکش را با دو دست بلند کرد ، آب از دستها نیز گذشت و آنها هلاک شدند .

رسول اکرم (ص) پس از نقل این جریان فرمود :

" اگر خداوند به کسی از قوم گنهکار نوح ، رحم می کرد به مادر آن کودک رحم می کرد .

آری ، مراقب باشیم و توجه به عذاب الهی داشته باشیم که اگر فرا رسید گاه این چنین راه نجات بسته می شود .

حضرت ابراهیم (ع)

در مدتی که حضرت ابراهیم (ع) در سرزمین بابل بود ، جمعی از جمله حضرت لوط (ع) و ساره به او ایمان آوردند. او با « ساره» ازدواج کرد. از طرف پدر ساره ، زمینهای مزروعی و گوسفندهای بسیاری به ساره رسیده بود. حضرت مدتی ضمن دعوت مردم به توحید ، به کشاورزی و دامداری پرداخت تا اینکه تصمیم گرفت از سرزمین بابل به سوی فلسطین هجرت کند و دعوت خود را به آن سرزمین بکشاند.

اموال خود ، از جمله گوسفندانش را برداشته ، به همراه چند نفر با همسرش ساره حرکت کردند ولی از طرف حاکم وقت اموالش توقیف و ماجرا به دادگاه کشیده شد. حضرت خطاب به قاضی چنین گفت :

من و همسرم سالها زحمت کشیده ایم تا این اموال را به دست آورده ایم ، اگر می خواهید اموال مرا مصادره کنید ، سالهای عمرم را که صرف تحصیل این اموال شده به من برگردانید.

قاضی در برابر استدلال منطقی عقب نشینی کرد و گفت : « حق با ابراهیم است » .

حضرت آزاد شد و همراه اموال خود ، به هجرت ادامه داد و با توکل به خدا و استمداد از درگاه حق ، حرکت کرد تا تحول تازه ای در منطقة جدیدی به وجود آورد و سخنش این بود :

« من ( هرجا بروم) به سوی پروردگار می روم ، او به زودی راهنماییم فرماید»

« اسماعیل» تازه به رشد رسیده بود ، حدود سیزده سال داشت . همدمی مهربان و یاری باوفا برای پدر بود. حضرت ابراهیم (ع) او را بسیار دوست داشت ، ولی خداوند خواست در همین مورد وی را بیازماید.

حضرت ابراهیم (ع) در شب هشتم ذیحجه در خواب دید که کسی به او می گوید : « اسماعیل را در راه خدا قربانی کن !»

شب بعد نیز همین خواب را دید ، ولی آن حضرت هنوز یقین نکرده بود که این خواب رحمانی است. سومین شب ( دهم ذیحجه) نیز همین خواب را دید ، یقین کرد که خواب رحمانی و وحی الهی می باشد ، ماجرا را به اسماعیل گفت ، وی بیدرنگ پاسخ داد : « پدرم هرچه دستور داری اجرا کن ، به خواست خدا مرا از صابران خواهی یافت »

حضرت میوة دل و ثمره یک قرن رنج و سختیهایش را به سوی قربانگاه منی برد تا او را قربانی کند. در مسیر راه ، شیطان به صورت پیرمردی به او رسید و گفت : « آیا دلت روا می دارد که نوجوان عزیزت را قربانی کنی ؟! »

حضرت : سوگند به خدا اگر به اندازه افراد شرق و غرب فرزند داشتم و خداوند فرمان قربانی کردن آنها را به من می داد آنها را قربانی می کردم. آنگاه آن حضرت چند سنگ از زمین برداشت و با پرتاب کردن آن به سوی شیطان ، او را از خود دور ساخت.

همین پیر به سراغ اسماعیل و مادر او نیز رفت و وسوسه کرد ، ولی آنها گفتند : « اگر فرمان خداست ، باید تسلیم آن بود» و به طرف آن پیر سنگ انداختند و او را از خود دور ساختند.

حضرت ابراهیم (ع) اسماعیل را به قربانگاه آورد و او را مانند گوسفند خوابانید و کارد


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درمورد حضرت آدم (ع) 13 ص