حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود تحقیق درمورد حضرت محمد از دید حضرت علی

اختصاصی از حامی فایل دانلود تحقیق درمورد حضرت محمد از دید حضرت علی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 32

 

شخصیت پیامبر اعظم (ص) از منظر حضرت علی (ع)

شناخت صحیح شخصیت پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله براى هر مسلمان ضرورتى انکارناپذیر است; زیرا براى فهمیدن معارف اسلام و پیروى از دستورات حیات بخش حضرت رسول صلى الله علیه و آله معرفت‏شایسته مقام و منزلت آن حضرت مى‏تواند تاثیرى به سزا بگذارد . اگر ما بتوانیم حداقل در حد توان خود عظمت روحى و زوایاى شخصیت‏بیکران آن فرستاده الهى و رهبر اسلامیان را به دست آوریم، در اقتداء به گفتار و رفتار حضرتش موفق‏تر و علاقه‏مندتر خواهیم شد . براى شناختن آن یگانه دوران و سرور کائنات جهان، خاطره و گفتارهاى نزدیک‏ترین یار و آگاه‏ترین شاگرد و همراهش، حضرت على علیه السلام، مطمئن‏ترین وسیله مى‏باشد; چرا که على علیه السلام حافظ اسرار و آرام بخش دل پیامبر صلى الله علیه و آله بود . مولاى متقیان علیه السلام در مورد جایگاه والاى خود در نزد پیامبر علیه السلام مى‏گوید: «وقد علمتم موضعى من رسول الله صلى الله علیه و آله بالقرابة القریبة والمنزلة الخصیصة; (1) شما منزلت مرا در نزد رسول خدا صلى الله علیه و آله مى‏دانید که چگونه نزدیک‏ترین خویشاوندى و خصوصى‏ترین جایگاه را در پیشگاه آن حضرت داشتم .» آنگاه در توضیح سخن خود مى‏افزاید:

«پیامبر صلى الله علیه و آله در دوران کودکى‏ام، مرا در اتاق خصوصى خود مى‏نشاند و در آغوش خود مى‏گرفت و ... گاهى غذا را لقمه لقمه در دهانم مى‏گذاشت، هرگز در گفتارم دروغ و در رفتارم خطایى مشاهده نکرد ... من همواره به همراه پیامبر صلى الله علیه و آله بودم، همانند فرزندى که پیوسته در کنار مادر است . آن حضرت هر روز نشانه تازه‏اى از اخلاق نیکویش را برایم آشکار مى‏کرد و به من فرمان مى‏داد که به او اقتداء کنم . پیامبر صلى الله علیه و آله در هر سالى مدتى را به غار حراء مى‏رفت و به غیر از من هیچ کس او را نمى‏دید . در آن هنگام اسلام جز خانه پیامبر صلى الله علیه و آله به خانه هیچ یک از مکیان راه نیافته بود و تعداد مسلمانان به وجود پیامبر صلى الله علیه و آله و خدیجه و من محدود مى‏شد . من نور وحى و رسالت را مى‏دیدم و بوى نبوت را استشمام مى‏کردم . هنگامى که بر حضرت رسول صلى الله علیه و آله وحى نازل شد، من ناله شیطان را شنیدم، از پیامبر صلى الله علیه و آله سؤال کردم: «یا رسول الله! ما هذه الرنة؟ فقال صلى الله علیه و آله: هذا الشیطان قد ایس من عبادته، انک تسمع ما اسمع وترى ما ارى الا انک لست‏بنبى ولکنک لوزیر وانک لعلى خیر; (1) یا رسول الله! این ناله کیست؟ فرمود: صداى ضجه شیطان است که از پرستش خود مایوس گردید . [و فرمود: على جان!] تو آنچه من مى‏شنوم، مى‏شنوى و آنچه را که من مى‏بینم، تو نیز مى‏بینى; جز اینکه تو پیامبر نیستى، بلکه وزیر و جانشین هستى و در راه نیک گام برمى‏دارى .»

بعد از سى سالگى در حالى که خودش با خدیجه زندگى و عائله تشکیل داده است , کودکى را در دو سالگى از پدرش مى گیرد و مىآورد در خانه خودش . کودک , على بن ابى طالب است . تا وقتى که مبعوث مى شود به رسالت و تنهائیش با مصاحبت وحى الهى تقریبا از بین مى رود , یعنى تا حدود دوازده سالگى این کودک , مصاحب و همراهش فقط این کودک است . یعنى در میان همه مردم مکه کسى که لیاقت همفکرى و همروحى و هم افقى او را داشته باشد , غیر از این کودک نیست . خود على ( ع ) نقل مى کند که من بچه بودم , پیغمبر وقتى به صحرا مى رفت , مرا روى دوش خود سوار مى کرد و مى برد .(2)

قدر مسلم این است که گاهى على ( ع ) بوده است , چون مى فرماید :

و لقد جاورت رسول الله ( ص ) بحراء حبن نزول الوحى .

آن ساعتى که وحى نزول پیدا کرد من آنجا بودم .

از آن کوه پائین نمىآمد و در آنجا خداى خودش را عبادت مى کرد . اینکه چگونه تفکر مى کرد , چگونه به خداى خودش عشق مى ورزید و چه عوالمى را در آنجا طى مى کرد , براى ما قابل تصور نیست . على ( ع ) در این وقت بچه اى است حداکثر دوازده ساله . در آن ساعتى که بر پیغمبر اکرم وحى نازل مى شود , او آنجا حاضر است . پیغمبر یک عالم دیگرى را دارد طى مى کند . هزارها مثل ما اگر در آنجا مى بودند چیزى را در اطراف خود احساس نمى کردند ولى على ( ع ) یک دگرگونیهایى را احساس مى کند . قسمتهاى زیادى از عوالم پیغمبر را درک مى کرده است , چون مى گوید :

و لقد سمعت رنة الشیطان حین نزول الوحى .

من صداى ناله شیطان را در هنگام نزول وحى شنیدم .

مثل شاگرد معنوى که حالات روحى خودش را به استادش عرضه مى دارد , به پیغمبر عرض کرد : یا رسول الله ! آن ساعتى که وحى داشت بر شما نازل مى شد , من صداى ناله این ملعون را شنیدم . فرمود بله على جان !

انک تسمع ما اسمع و ترى ما ارى و لکنک لست بنبى .

شاگرد من ! تو آنها که من مى شنوم , مى شنوى و آنها که من مى بینم , مى بینى ولى تو پیغمبر نیستى .(2 )

حال، با توجه به جایگاه والاى امیرمؤمنان، على علیه السلام به خاطرات و گفتارهاى آن حضرت در زمینه خدمات و سیره و سنت پیامبر صلى الله علیه و آله مى‏پردازیم .

زهد و ساده زیستى پیامبر صلى الله علیه و آله


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق درمورد حضرت محمد از دید حضرت علی

تحقیق آماده در مورد عملیات یهود برای مقابله با پیامبر

اختصاصی از حامی فایل تحقیق آماده در مورد عملیات یهود برای مقابله با پیامبر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

عملیات یهود برای مقابله با پیامبر

 عنوان : عملیات یهود برای مقابله با پیامبر 

 فرمت : word - doc - ورد 2003 ( قابل ویرایش و اجرا در کلیه آفیس ها ) 

 تعداد صفحات : 18 صفحه - صفحه آرایی شده آماده چاپ ، صحافی و ارائه 

 فونت های استفاده شده : b titr و  b trafic (دانلود فونت های مورد نیاز) 

 پشتیبانی  :   09393453403 - 24 ساعته پاسخگو شما عزیزان هستیم - محمدی 

فهرست :

چکیده 3
مقدمه 3
علل حضور یهود در مدینه (مقدمات عملیات یهود) 4
تروریسم تاریخی یهود (مرحله اول عملیات یهود) 5
تلاش ها برای جلوگیری از ترور محمد(ص) 7
رد پای یهود در جنگ های مشرکان با پیامبر(مرحله دوم عملیات یهود) 8
نبردهای مستقیم یهود با اسلام 12
تغییر عرصه کارزار 14
نتیجه 17
مراجع 17

چکیده :

یهود چون انبیاء الهی را مانع رسیدن به اهداف خود می­دید، با آنها به جنگ بر­می­خاست و تا کشتن ایشان پیش می­رفت تا اینکه زمان تولد موعود دومی که در تورات وعده داده شده بود، فرا رسید. یهود برای مقابله با او در کمین نشسته بود. ابتدا مترصد فرصتی بود تا او را از بین ببرد و وقتی در این زمینه ناکام ماند، برای کند کردن حرکت آن حضرت به سوی قدس، جنگ­های صدر اسلام را برانگیخت و در نهایت با ترور پیامبر اکرم(ص) و نفوذ در سازمان حکومتی او، توانست جانشینی حضرت را به دست گرفته و حضرت علی(ع) را کنار بزند و در این کار با سوء استفاده از بی­بصیرتی بسیاری از خواص، چنان ماهرانه عمل کرد که صدای معترضین، حتی دختر پیامبر(ص) هم به جایی نرسید.

مقدمه :

بستر نزول قرآن یعنی زمان و مکان نزول آن، صدر اسلام و شبه جزیره حجاز است و بر اساس مبانی تفسیر تاریخی، آیات قرآن به جز مواردی که از آینده دور خبر می­دهند، باید در زمان نزول مصداق داشته باشد تا برای مردم عصر نزول، قابل فهم باشد.
حال قرآن سرسخت­ترین دشمن مسلمین را یهود می­داند و می­فرماید:
«لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَداوَةً لِلَّذِینَ آمَنُوا الْیَهُودَ وَ الَّذِینَ أَشْرَکُوا...»(مائده 82)
دشمن­ترین مردم نسبت به کسانی که ایمان آورده­اند، یهود و مشرکان هستند اما با تتبع در تاریخ صدر اسلام و جنگ­های پیامبر با یهودیان، مواردی که دال بر سرسختی این دشمن مهم مومنین باشد به چشم نمی­خورد و حتی در بسیاری از عملیات­های پیامبر عظیم­الشان اسلام علیه ایشان، برخی از تاریخ­نگاران، شروع کننده جنگ را، مسلمین دانسته­اند و از سیاق تاریخ برمی­آید یهودیان تنها به دفاع از خود می­پرداخته­اند.

منابع :

- قرآن مجید. ترجمه عبدالمحمد آیتی، تهران: انتشارات سروش، چاپ اول، 1374.
1- کتاب مقدس عهد عتیق و عهد جدید، ترجمه فاضل خان همدانى و ویلیام گِلِن و هِنرى مَرتِن، تهران: اساطیر، 1380.
2- کتاب مقدس یعنى کتب عهد عتیق و جدید، انجمن پخش کتب مقدسه، بی‏جا: انجمن...، 1980.
3- ابن ابی الحدید معتزلی، شرح نهج­البلاغه، قم: کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی(ره)، 1404ق.
4- ابن اثیر، محمد بن عبدالکریم، الکامل فی التاریخ، بیروت: دار بیروت و دار صادر، 1385ق.
5- ابن شهر آشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی طالب(ع)، قم: انتشارات علامه، 1379.
6- احمد بن محمد بن حنبل، المسند، بیروت: دار الکتب الاسلامی و دار صادر، بی تا.
8. البلاذری، احمدبن یحیی، انساب الاشراف، چاپ اول، بیروت: مؤسسه الاعملی للمطبوعات، 1394ق.
9. راوندی، قطب الدین، الخرائج والجرائح، چاپ اول، قم: مؤسسه امام مهدی(عج)، 1409ق.
10. صدوق، محمد بن علی بن بابویه، الخصال، چاپ دوم، قم: جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1403ق.
11. ــــــ. ، کمال الدین و تمام النعمه، قم: جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1363.
12. طبرسی، احمد بن علی، الإحتجاج، مشهد: نشر مرتضی، 1403ق.
13. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ترجمه ابوالقاسم پاینده، چاپ دوم، تهران: نشر اساطیر، 1362.
14. الطبرسى، ابى على الفضل بن الحسین، اعلام الوری، تهران: انتشارات علمیه اسلامیه، 1338ق.
15. الطوسی، محمد بن حسن، تهذیب الأحکام، چاپ چهارم، تهران: دارالکتب الاسلامیه، 1356.
16. القمى، ابى الحسن على بن ابراهیم، تفسیر القمى، ج1 و 2، تصحیح و تعلیق و مقدمه سیّد طیب موسوى جزایرى، قم: مؤسسه دارالکتاب للطباعة و النشر، 1378ق.
17. الکلینى الرازى، ابى جعفر محمّد یعقوب، الاصول مِن الکافى، ج2، تصحیح و مقابله شیخ نجم الدّین آملى، مقدمه و تعلیق؛ علی­اکبر­غفارى، طهران: انتشارات المکتبة الاسلامیه، 1388ق.
18. عبدالملک بن هشام، سیرة النبویّه، بیروت: دار احیاء­‌التراث­العربی، بی تا.
19. عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیرالعیاشی، تهران: چاپخانه علمیه، 1380ق.
20. مجلسى، محمّد باقر، بِحَارُ الاَنوَار الجامِعَةْ لِدُرَرِ أَخبَارِ الأَئِمَّةِ الأَطهَارِ، ج28، چاپ سوم، بیروت: دار احیاء التراث العربى، (1403ه./ 1983م).
21. مفید، محمد بن نعمان، الارشاد، قم: کنگره جهانی شیخ مفید، چاپ اول، 1413ق.
21. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، تحقیق مارسن جونس، قم: دفتر تبلیغات اسلامی، 1414ق.

منابع از کتب معتبر علمی می باشد.

لینک دانلود را پس از پرداخت دریافت می کنید .

پرداخت توسط کلیه کارت های عضو شتاب امکان پذیر است .


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق آماده در مورد عملیات یهود برای مقابله با پیامبر

مقاله درباره اخلاق پیامبر اسلام

اختصاصی از حامی فایل مقاله درباره اخلاق پیامبر اسلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله درباره اخلاق پیامبر اسلام


مقاله درباره اخلاق پیامبر اسلام

لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

 فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 تعداد صفحات:35

اخلاق پیامبر اسلام

مقدمه

از آنجا که سال جاری به نام مبارک و مقدس یامبر اعظم (ص) مزین  گردیده است شایسته است که در تمام جهان اسلام مخصوصا در کشور و میهن اسلامیمان بیش از گذشته به بحث و بررسی پیرامون ابعاد گوناگون شخصیت آن بزرگ الهی و آن اسوه و الگوی کامل بشریت پرداخته شود .سخن درباره آن وجود مقدس که سرور پیامبران و صدیقان و شهیدان و فرشتگان است کار بسیار اسانی نیست و بیان تمام ابعاد شخصیت آن حضرت از محدوده فکر بشر بیرون می باشد خداوند متعال سیره و روش زندگی رسول بزرگوار اسلام (ص)  را بهترین و شایسته ترین نمونه برای مسلمانان دانسته و انها را به بهره گیری از سیره عملی و سخنان آن بزرگوار فرمان داده است . آنجا که فرموده است :                                    

لقد کان لکم فی رسول اسوه حسنه  (سوره احزاب آیه ۲۱)

هر آینه برای شما در وجود رسول خدا (ص) نمونه و سرمشق نیکو و پسندیده ای است.

بدون شک خو گرفتن با اداب پیامبر (ص) و اراستگی به اخلاق و سنن ظاهری و باطنی ان حضرت کمال نهایی و اخرین هدف زندگی است و سعادت دنیا و اخرت را به همراه دارد .

پس ضرورت شناخت ابعاد گوناگون زندگی سراسر افتخار ان شخصیت بزرگ اسلام بر هیچ کس پوشیده نیست چرا که شناخت مقدمه عمل است پس باید با سیره و اخلاق و رفتار و گفتار ان ختم رسولان و افضل پیامبران اشنا گردیم .

امید انکه خداوند متعال با تعجیل در ظهور فرزندش حضرت بقیه الله الاعظم ارواحنا فداه سنتهای فراموش شده ان پیامبر رحمت را زنده گرداند تا انسانها با الگو قرار دادن ان صاحب خلق ونیکو و عظیم و عمل به گفتار  وسیره ان حضرت به سر منزل مقصود راه یابند و سعادت دارین را به دست اورند .

فلسفه اخلاق 

فلسفه اخلاق از علل پیدایش اخلاق بحث مینماید و اینکه اساسا مبناء و منشااخلاق چیست و از کجا نشاءت گرفته و علت به وجود آمدن قوانین و قواعد آن چه مى باشد؟ و چرا باید به آن گردن نهاد و سر پیچى از آن چه عواقبى را به دنبال مى آورد؟ بحث و مورد گفتگو قرار مى دهد.
حوزه بحث پیرامون فلسفه اخلاق 

1- اخلاق نظرى 2- اخلاق عملى 3- اخلاق مکتبى 4- اخلاق فلسفى

 

1- اخلاق نظرى 

اخلاق نظرى از کیفیت پیدایش علمى اخلاق بحث مینماید و از شناخت اخلاق در محور خوبیها و بدیها و معیارهاى ارزشى اخلاق سخن میگوید.

2- اخلاق علمى 

اخلاق عملى از کیفیت پیاده کردن و عمل نمودن و به کار بستن اوصاف اخلاقى بحث مینماید.
3- اخلاق مکتبى 

اخلاق مکتبى دیدگاههاى اخلاقى هر مکتبى را مطرح میکند و نظریات جهان بینى مختلف اخلاقى را پیرامون مسئله اخلاق به میان میآورد مثلا دیدگاه مکتب رواقیون چیست ؟ و دیدگاه مکتب الهیون کدام است ؟

4- اخلاق فلسفى

از نظریات و دیدگاههاى فلاسفه در اخلاق از نظر فلسفى بحث مینماید مثلا کانت چه میگوید؟ مارکس چه گفته است ؟ و دیدگاه ارسطو و فارابى در زمینه اخلاق چه میباشد؟

 

اخلاق از دیدگاه مذاهب و مکاتب 

به دلیل اهمیت و وسیع بودن بحث فلسفه اخلاق در میان مذاهب فقط مذاهب اسلامى خاصه شیعى را مورد بررسى قرار مى دهیم.

اخلاق از دیدگاه مذاهب اسلامى : گروهى از امامیه و معتزله معتقد به حسن و قبح (خوب و بد)عقلى اعمال مى باشد و براى اثبات مدعاى خویش دلائل و شواهدى را اقامه مینماید همچنین گروهى نیز به حسن و قبح شرعى اعمال معتقدند، و میگویند عقل را قدرت و کشش بر درک محاسن اخلاقى و قبایح نیست ، و فقط شارع میتواند حسن و قبح اعمال را تشخیص دهد این گروه همان اشاعره هستند که عقل را کوچکتر و نارساتر از آن میدانند که بتواند همه مسائل اخلاقى را بفهمند و حسن و قبح آنرا را انتزاع نمایند.

اخلاق از دیدگاه برخى از فلاسفه 

1- اخلاق از دیدگاه افلاطون : وى میگوید اگر ما بدانیم زندگانى خوب چیست ، چنان رفتار خواهیم کرد که گویى براى نیل به آن مى کوشیم او مى گوید: شرور و بدکارى نتیجه جهل یعنى عدم شناسایى خیر است ، و اگر کسى بداند درستى و حق چیست ، هرگز شریرانه رفتار نخواهد کرد.

 


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درباره اخلاق پیامبر اسلام

رحلت پیامبر اکرم

اختصاصی از حامی فایل رحلت پیامبر اکرم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 3

 

رحلت پیامبر اکرم (ص)

   پیامبر اکرم(ص) پس از بیست و سه سال دعوت و مجاهدت و ابلاغ پیام الهی و پس از فراز و نشیبهای فراوان در راه انجام رسالت بزرگ خویش، سرانجام در روز دوشنبه، بیست و هشتم ماه صفر یازدهم هجرت[1] پس از چهارده روز بیماری[2] و کسالت، رحلت فرمودند و در هجرۀ مسکونی خویش در جوار مسجدی که تأسیس کرده بود، به خاک سپرده شد.

 

آخرین روزهای وفات پیامبر(ص)

   پیامبر(ص) شب پیش از بیماری شدیدش در حالی که دست علی(ع) را گرفته بود، همراه جماعتی برای طلب آمرزش به قبرستان بقیع رفت و برای اهل قبور درود فرستاد و برای آنان طلب استغفار طولانی کرد. آنگاه به علی(ع) فرمود: «جبرئیل هر سال یک مرتبه قرآن را بر من عرضه میکرد؛ ولی امسال دو مرتبه این امر صورت گرفته است و این دلیلی ندارد مگر اینکه اجل من نزدیک باشد.»[3]

   پس به علی(ع) گفت: «اگر من از دنیا رفتم، تو مرا غسل بده.»[4] در روایت دیگر آمده است که «فرمودند: به هر کسی وعدهای دادم، باید آن را بگیرد و به هر کسی دِینی دارم، باخبرم سازد.»[5]

   پیامبر(ص) که گویا از حرکات زنندۀ برخی از زوجات و صحابۀ خود و تخلف برخی از یاران ناراحت شده بود، برای پیشگیری از بدعتها، فرمود: «ای مردم، آتش فتنه شعلهور شده و فتنهها مانند پارههای شب تاریک، رو آورده و شما هیچ دستاویزی علیه من ندارید؛ زیرا من حلال نکردم مگر آنچه قرآن حلال دانسته و حرام نکردم مگر آنچه قرآن حرام داشته است.»[6]

   پیامبر(ص) پس از این هشدار به منزل "امسلمه" رفت و دو روز در آنجا ماند و گفتند خدایا تو شاهد باش که من حقایق را ابلاغ کردم.[7]

   سپس پیامبر(ص) به منزل رفت و جماعتی به حضور طلبید و گفت: «مگر به شما امر نکردم که با جیش "اسامه" بروید؟ چرا نرفتید؟»

   ابوبکر گفت: رفتم؛ ولی دوباره برگشتم تا تجدید عهد کنم. عمر گفت: نرفتم؛ چون نمیتوانستم منتظر باشم تا حال شما را از کاروانیان بپرسم.[8]

   رسول خدا(ص) از تخلف آنان سخت ناراحت شد و با همان حال کسالت به مسجد رفت و خطاب به اعتراض کنندگان فرمود: این چه سخنی است که دربارهی فرماندهی "اسامه" میشنوم شما پیش از این به فرماندهی پدرش هم طعن میزدید به خدا سوگند او برای فرماندهی لشکر سزاوار بود و فرزندش اسامه نیز برای این کار شایسته است. رسول خدا در بستر بیماری مرتبا به عیادت کنندگان خود به طور مرتب میفرمود، سپاه اسامه را حرکت دهید.[9]

  پیامبر(ص) فرمود:

«نفذ و اجیش اسامه»

«وی در اینجا متخلفان از جیش اسامه را لعن کرد.»[10]

   سپس پیامبر(ص) بیهوش شد و تمام زنان و کودکان میگریستند. لحظاتی بعد پیامبر(ص) به هوش آمد و دستور داد که برایش قلم و دواتی بیاورند تا بر ایشان چیزی بنویسند که پس از آن هرگز گمراه نشوید در این میان برخی به دنبال آوردن صحیفه و دوات رفتند. که عمر گفت: بیماری بر پیامبر(ص) چیره گشته است، «ارجع فانه یهجر» برگرد؛ زیرا او هذیان میگوید. قرآن نزد شماست، کتاب خدا برای شما کافی است.[11] حاضران بعضی با نظر عمر مخالفت کردند و بعضی دیگر جانب او را گرفتند رسول خدا(ص) از اختلاف و سخنان جسارتآمیز آنان سخت ناراحت شد و فرمود: «برخیزید و از من دور شوید».[12]

 

وصیت پیامبر(ص) در لحظات پایانی

   پیامبر(ص) در حضور جمع، رو به حضرت علی(ع) کرد و به او وصیت کرد و به ایشان فرمود: نزدیک بیا، سپس زره و شمشیر و خاتم و مهرش را به علی(ع) داد و فرمود «برو منزل». پس از لحظاتی بیماری ایشان شدید شد و آنگاه که حالش بهتر شد، علی(ع) را ندید. به زنان خود گفت: «برادرم و صاحبم بیاید» آنان به ابوبکر گفتند و آو آمد و باز پیامبر(ص) جمله را تکرار کرد و این بار به سراغ عمر رفتند و عمر آمد؛ ولی پیامبر(ص) فرمود: «برادرم و صاحبم بیاید»  "امسلمه" فرمود: «علی(ع) را میطلبد، به او بگوئید بیاید».[13] علی(ع) آمد و مدتی با هم به طور خصوصی و در گوشی صحبت کردند. وقتی از علی(ع) پرسیدند، پیامبر(ص) چه گفت؟

   در پاسخ فرمود: به من هزار باب علم که از هر بابی هزار باب دیگر منشعب شده بود، آموخت و چیزهایی را به من سفارش کرد که انجام خواهم داد.[14]

   پیامبر(ص) در همان حال چند مرتبه فرمود:

«ما ظن محمد بالله لو لقی الله و هذه عذره عنده»

   در روزهای آخر از "بلال" خواست تا مردم را در مسجد حاضر کند، خطبهیی خواند، بعد از مردم خواست اگر کسی حقی از او به گردن دارد، مطالبه کند. هیچ کس پاسخی نداد تا سه بار پیامبر(ص) تکرار کرد تا اینکه غلامی بنام "عکاشه" برخاست و حقی را از ایشان مطالبه کرد، به قصد انتقام از پیامبر(ص)، شلاقی آماده کردند؛ ولی همین که خواست قصاص کند بر بدن حضرت افتاد و شروع به گریه کرد و ایشان را عفو نمود و پیامبر(ص) فرمود او رفیق من در بهشت خواهد بود.[15]

   سپس به علی(ع) دستور داد، آن پولها را که نزد یکی از زنان بود، بگیرد و میان فقرا تقسیم کند.[16]

 

فاطمه(س) و لحظۀ وداع با پدر   

   در لحظات آخر عمر پیامبر(ص)، فاطمه(س) بسیار گریان بود. پیامبر(ص) او را به نزدیک خود طلبید و مطالبی را به او گفت: که فاطمه(س) گریهاش شدت یافت. آنگاه مطلبی را به ایشان گفت: که حضرت زهرا تبسم کرد. ایشان بر پاسخ سؤال دیگران فرمودند که لحظۀ اول پیامبر(ص) فرمودند:

   «در همین درد میمیرم» و در باب شادی و تبسماش فرمودند: تو اولین کس از اهل بیت(ع) من هستی که به من ملحق میشود» و این بود که من تبسم کردم.[17]

   در لحظات واپسین عمر پیامبر(ص) سرش در دامان امیرالمؤمنین(ع) قرار داشت.[18]

 

کفن و دفن پیامبر(ص)

   هنگامه فوت پیامبر(ص) خلیفهی دوم، بنابر عللی در بیرون خانه فریاد میزد که پیامبر(ص) فوت نکرده و بسان حضرت عیسی(ع) پیش خدای خود رفته، در این میان یک نفر از اصحاب پیامبر(ص) این آیه را خواند:

«و ما محمد الا رسول قد خلت من قبله الارسل أفإن مات أو قتل ...»[19]

   علی(ع) جسد مطهر پیامبر(ص) را غسل داد و کفن کرد؛ چون پیامبر(ص) سفارش کرده بود که نزدیکترین کس مرا غسل خواهد داد[20] و این شخص جز علی کسی نیست. سپس چهره آن حضرت را گشود در حالی که سیلاب اشک از دیدگانش جاری بود. فرمود: «پدر و مادرم فدایت ای رسول خدا(ص) با رحلت تو رشته نبوت و وحی الهی و اخبار آسمانها قطع گردید... اگر ما را به صبر و شکیبایی امر نمیکردید، آنقدر گریه میکردم که سرچشمه اشک را میخشکانید».[21]

     سپس در قبری که توسط "ابوعبیده جراح" و "زید بن سهل" آماده شده بود و در همان حجرهای که وفات یافته بود، در خانهی خودش به خاک سپرده شد.[22]


دانلود با لینک مستقیم


رحلت پیامبر اکرم

مقاله رحلت پیامبر اکرم

اختصاصی از حامی فایل مقاله رحلت پیامبر اکرم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله رحلت پیامبر اکرم


مقاله رحلت پیامبر اکرم

لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحات 3

پیامبر اکرم(ص) پس از بیست و سه سال دعوت و مجاهدت و ابلاغ پیام الهی و پس از فراز و نشیب­های فراوان در راه انجام رسالت بزرگ خویش، سرانجام در روز دوشنبه، بیست و هشتم ماه صفر یازدهم هجرت[1] پس از چهارده روز بیماری[2] و کسالت، رحلت فرمودند و در هجرۀ مسکونی خویش در جوار مسجدی که تأسیس کرده بود، به خاک سپرده شد.

 

آخرین روزهای وفات پیامبر(ص)

   پیامبر(ص) شب پیش از بیماری شدیدش در حالی که دست علی(ع) را گرفته بود، همراه جماعتی برای طلب آمرزش به قبرستان بقیع رفت و برای اهل قبور درود فرستاد و برای آنان طلب استغفار طولانی کرد. آنگاه به علی(ع) فرمود: «جبرئیل هر سال یک مرتبه قرآن را بر من عرضه می­کرد؛ ولی امسال دو مرتبه این امر صورت گرفته است و این دلیلی ندارد مگر اینکه اجل من نزدیک باشد.»[3]

   پس به علی(ع) گفت: «اگر من از دنیا رفتم، تو مرا غسل بده.»[4] در روایت دیگر آمده است که «فرمودند: به هر کسی وعده­ای دادم، باید آن را بگیرد و به هر کسی دِینی دارم، باخبرم سازد.»[5]

   پیامبر(ص) که گویا از حرکات زنندۀ برخی از زوجات و صحابۀ خود و تخلف برخی از یاران ناراحت شده بود، برای پیش­گیری از بدعتها، فرمود: «ای مردم، آتش فتنه شعله­ور شده و فتنه­ها مانند پاره­های شب تاریک، رو آورده و شما هیچ دستاویزی علیه من ندارید؛ زیرا من حلال نکردم مگر آنچه قرآن حلال دانسته و حرام نکردم مگر آنچه قرآن حرام داشته است.»[6]

   پیامبر(ص) پس از این هشدار به منزل "ام­سلمه" رفت و دو روز در آنجا ماند و گفتند خدایا تو شاهد باش که من حقایق را ابلاغ کردم.[7]

   سپس پیامبر(ص) به منزل رفت و جماعتی به حضور طلبید و گفت: «مگر به شما امر نکردم که با جیش "اسامه" بروید؟ چرا نرفتید؟»

   ابوبکر گفت: رفتم؛ ولی دوباره برگشتم تا تجدید عهد کنم. عمر گفت: نرفتم؛ چون نمی­توانستم منتظر باشم تا حال شما را از کاروانیان بپرسم.[8]

   رسول خدا(ص) از تخلف آنان سخت ناراحت شد و با همان حال کسالت به مسجد رفت و خطاب به اعتراض کنندگان فرمود: این چه سخنی است که درباره­ی فرماندهی "اسامه" می­شنوم شما پیش از این به فرماندهی پدرش هم طعن می­زدید به خدا سوگند او برای فرماندهی لشکر سزاوار بود و فرزندش اسامه نیز برای این کار شایسته است. رسول خدا در بستر بیماری مرتبا به عیادت کنندگان خود به طور مرتب می­فرمود، سپاه اسامه را حرکت دهید.[9]


دانلود با لینک مستقیم


مقاله رحلت پیامبر اکرم