حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله کامل درباره هوش و عوامل موثر در کم هوشی

اختصاصی از حامی فایل دانلود مقاله کامل درباره هوش و عوامل موثر در کم هوشی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله کامل درباره هوش و عوامل موثر در کم هوشی


دانلود مقاله کامل درباره هوش و عوامل موثر در کم هوشی

 

 

 

 

 

 

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل: Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه :48

 

بخشی از متن مقاله

مقدمه

هوش

پدیده هوش بارزترین فعالیت قوای ذهنی در بشر است که  قدرت سازگاری او را در محیط میسر می سازد. مطالعه هوش از دیرباز مورد نظر روان شناسان وبوده و سال های اخیر تحقیقات فراوان در این باب انجام گرفته است. به طور مثال افلاطون (400 ق. م) به کلیات عقلی و پدیده هوش و علل های کم هوشی اشاره نمود و توضیحات فراوان در این مورد نیز کرده است. از نظر فیزیولوژی هوش پدیده ای  است که در اثر فعالیت یافته های قشر خارجی مغز آشکار گردد و از نظر روانی نقش سازگاری با شرایط محیط زیستی خود را بر عهده داردو عوامل تبیتی در شکوفا شدن آن نقش مهمی دارند. که در این میان افرادی ممکن است باشند که کم هوش باشند به اصطلاح عقب مانده ذهنی هستند. علل عقب مانده ذهنی چیست؟ بعضی علل عقب ماندگی های ذهنی را در بست به ارث یا مشیت الهی نسبت می دهند و برای خود عقب مانده هیچ کاری از غیر از نشستن و دامن صبر در پیشگی گرفتن نمیکنند. دسته ی دیگر خوش بینانه تر یه مسئله توجه می کنندو کسانی است که در زمینه هایی در جهت بهبود این افراد صورت گرفته باشد که آنهاهم در این جهت گام بردارند. اگر یک بررسی دقیق به عمل بیاید مشخص می وشد که اکثر کودکان به ظاهر عقب مانده مبتلا به هیچ نقص و آسیب ارث نیستند و عارفه آنها عدم رشد مغزی نیست بلکه نوعی محرومیت محیطی است که بعضی از این ها از خیلی چیزهای ابتدایی محروم هستند و اکثر آن ها از طبقات خیلی محروم جامعه هستند.

تعریف هوش

واژه هوش کیفیت پدیده خاص را باین می کند که دارای حالت انتزاعی بوده و قابل رویت و ملاحظه نیست. روان شناسان تربیتی تصور می کنند و هوش کیفیتی است که سبب موقعیت تحصیلی می شود بدین سبب و به این صورت یک نوع استعداد تحصیلی به شمار می آیدو کودکان با هوش نمرات بهتر و دانش آموزان که هوش نمرات کم تر و پیشرفت تحصیلی بسیار کمی دارند. مخالفان این نظریه معتقد هستند کیفیت هوش را نمی توان محروم به نمرات و پیشرفت تحصیلی نمود زیرا موقعیت در مشاغل و نوع کاری که فرد قادر به انجام ا« است به طور کلی پیشرفت در اغلب موارد زندگی بستگی به میزان هوش دارد. که این ها از گروه تعاریف علمی هوش هستند.

گروه دیگری از روان شناسان به تعاریف تحصیلی می پردازند. به نظر آن ها هوش توانایی استفاده از پدیده هایی رمزی و یا قدرت و رفتار موثر و یا سازگاری باموقعیت های جدید و تازه و یا تشخیص حالات و کیفیات عوامل محیطی می باشد. بهترین تعریفتحلیلی هوش توسط (دیوید وکسلر روان شناس آمریکایی پیشنهاد شده است «هوش عبارت است از تفکر عاقلانه – عمل منطقی و رفتار موثر در محیط» نوع سوم تعاریف کاربردی هوش است. این نظریه می گوید هوش پدیده ای است که از طریق آزمون های هوشی سنجیده می شود.

تاریخچه آزمون های هوشی

شروع آزمون های هوشی از فرانسه و شهر پاریس می باشد و تاریخ ان نیز اوائل قرن بیستم است. در آن زمان مداریس پاریس تعدادی دانش آموز داشتند که ظاهراً از ورش تعلیماتی معمول استفاده ای نمی بردند مشکل این بود که آیا علت عدم یادگیری مناسب نبودن روش تدریس بوده و یا دانش آموزان از نظرهوش ضعیف بودند. در اینجا تعریف علمی هوش مصداق دارد زیرا هوش را معیاری برای پیشرفت و موقعیت تحصیلی می دانستند. به همی دلیل سرانجام دانشمندی به نام آلفرد بینه پس از تحقیقات فراوان به همکار خود سیمون اولین آزمون هوش را ابداع کرده که آزمون ها هوش منشا آنها از این جا بود. آنها با این تصور که پیشرفت تحصیلی با پدیده هوش ارتباط دارد از خودشان سوال کردند برای موفق شدن درآمد تحصیل وجود چه عاملی الزامی است. پاسخ آن مستلزم استفاده از تعریف تحلیلی هوش است زیرا شامل برخی از توانایی ها می گردد که در پیشرفت تحصیلی موثر هستند آن ها متوجه شدند که از میان سایر عوامل ظاهراً توانایی و مهارت در استفاده از لغات و همچنین به خاطر داشتن و کاربرد و یادگیری اعداد ارتباط با آن چه که آنان هوش خداوند دارند باید توجه داشت پرسش هایی که برای سنجش هوش در آزمون بینه و سیون وجود داشتند بر حسب تصادف نبود. از این رو آزمون هایی به منظور درک توانایی استفاده از لغات ایجاد تمیز و تشخیص میان صفات وخصوصیات و نظائز آن ها اساس آزمون هوشی بینه- سیمون را تشکیل می دادند. در آزمون های ابتدایی هوش از هر سه نوع تعریف مورد بحث استفاده می شود.

گروه های عقب افتاده هوشی

برای مساله کم هوشی یا عقب افتادگی هوشی تعریف های زیادی به عمل آمده اما نمی توان به هیچ یک از آن ها تکیه زد شاید به دلیل نبودن یک تعریف کامل برای که هوشی یا عدم رشد فکری این است که علل ایجاد کنند که هوشی مختلف بوده و خیلی ها ما هم به درستی معلوم نشده اما عقب افتاده های را گروه بندی کرده اند که عبارت است از عقب افتادگان از سه گروه متفاوت تشکیل می شوند از همه پایین ترگروه کانا هستند (بهره هوشی میان صفر الی 25) – گروه دوم کالیو(بهره هوشی 25 الی 50) گروه سوم کودن ها (بهره هوشی 50 الی 70) قرار دارند. این سه گروه از لحاظ رفتار و توانائی های مختلف کاملا با هم متفاوت می باشند. مثلا گروه اول (کانا) رفتار و کردار بسیار کودکانه ای دارند و قادر به هیچ گونه یادگیری نیستند و برای اعمال ساده از قبیل لباس پوشیدن صرف غذا نیاز به کمک دارند و رفتارشان در سطح ابتدایی است. افرداد گروه کالیو علی رغم تعلیمات بسیار دقیق نمی توانند از مهارت های بسیار ابتدائی و تکراری پای فراتر نهند. افراد گروه کودن محتاج به سرپرستی و هدایت دیگرانند و مسئولیت فرد را و اجتماعی ضعیفی دارند. تحت تعلیم موثر در آنها میت وانند برخی از مشاغل ساده را فراگیرندکه این ها کسانی هستند که در مدارس ، اغلب مردود می شوند و در نظر همین دوستان و همسالان خود معروف به احمق هستند. به طور کلی عقب افتاده ها قدرت خلاقیت و درک و کاربردی ندارند. تصور می رود که انعطاف پذیری آن ها هم ضعیف است در یک تجربه آزمایش شوندگان گروه عقب افتاده و کودکان طبیعی که صورت گرفته شد متوجه شدند زمانی که کودکان طبیعی از کشیدن تصاوی مشخص د احساس خستگی می کنند از قبیل  کشیدن سوسک- لاک پشت- خرگوش در گروه عقب افتادگان بر خلاف تصور آن ها با کمال میل و رغبت به کشیدن تصاویر ادامه می دهند عدم قابلیت انعطاف پذیری از ان جهت بوده است که هیچ گونه ارتباطی میان کشیدن تصاویر درک نمی کردند. پس اینگونه تحقیقات نشان می دهند که افادعقب افتاده از نظر خصوصیات شخصی با افراد معمولی و طبیعی تفاوت های کلی دارند.

*** متن کامل را می توانید بعد از پرداخت آنلاین ، آنی دانلود نمائید، چون فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است ***


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره هوش و عوامل موثر در کم هوشی

معرفی مقیاس تجدید نظر شده هوشی وکسلر کودکان(با نمومه آزمودنی)

اختصاصی از حامی فایل معرفی مقیاس تجدید نظر شده هوشی وکسلر کودکان(با نمومه آزمودنی) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

این مقیاس متشکل از مجموعه آزمون های هوشی مرکب است که به صورت فردی اجرا می شود و حوزه مختلفی از توانایی هوشی را می سنجد و شرایطی را بوجود می آورند که جنبه های مختلفی از شخصیت را می توان مشاهده کرد. این مقیاس 3نمره مختلف هوشبهر را به دست می دهد: هوشبهر کلی، هوشبهر کلامی و هوشبهر عملی. مقیاس هوشی کودکان اساسا شامل همان خرده آزمون های مقیاس بزرگسالان است با این تفاوت که محتوای مواد آزمون برای کودکان طراحی شده و دوخرده آزمون عملی اختیاری( مازها ونمادیابی) نیز در آن گنجانیده شده است که در نهایت تعداد خرده آزمون های مقیاس هوشی کودکان به 13 خرده آزمون می رسد.

تعریف هوش

سطوح پیاپی رویهء تفسیریWISC-IV

 

 گزارش نمرات معیارو رتبه درصدی خرده مقیاس ها و 4شاخص اصلی

تعیین بهترین روش برای بررسی توانایی هوشی کل (GAI)

تعیین اینکه کدام یک از 4شاخص ( VCI,PRI,WMI,PSI) واحد و قابل تفسیر می باشند

تعیین نقاط قوت یا ضعف شخصی در نیمرخ شاخص ها

و اطلاعات دیگر


دانلود با لینک مستقیم


معرفی مقیاس تجدید نظر شده هوشی وکسلر کودکان(با نمومه آزمودنی)

مقایسه مشکلات روانشناختی والدین کودکان ناتوان هوشی و والدین کودکان عادی شهر اراک

اختصاصی از حامی فایل مقایسه مشکلات روانشناختی والدین کودکان ناتوان هوشی و والدین کودکان عادی شهر اراک دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقایسه مشکلات روانشناختی والدین کودکان ناتوان هوشی و والدین کودکان عادی شهر اراک


مقایسه مشکلات روانشناختی والدین کودکان ناتوان هوشی و والدین کودکان عادی شهر اراک

 

فرمت فایل : word(قابل ویرایش)تعداد صفحات160

 

به منظور بررسی مشکلات روانشناختی والدین کودکان ناتوان هوشی تعداد 100 نفر از والدین کودکان ناتوان هوشی با 100 نفر والدین کودکان عادی مورد مقایسه قرار گرفتند . افراد مورد نظر ازوالدین دانش آموزانی بودند که در مدارس استثنایی و عادی شهر اراک در پایه های دوم تا پنجم ابتدایی مشغول به تحصیل بودند .وبا روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند از تعداد کل نمونه 100 نفر را مادران و 100 نفر را پدران تشکیل می دهند به این ترتیب که والدین کودکان ناتوان هوشی را 50 مادر و 50 پدر و والدین با کودکان عادی نیز شامل 50 پدر و 50 مادر می باشد.
همچنین وجود مشکلات روانشناختی در پدران و مادران با کودکان ناتوان هوشی مورد مقایسه قرار گرفت . نتایج آزمون t مستقل برای دو گروه از والدین نشان داد که والدین با کودکان ناتوان هوشی مشکلات روانشناختی بیشتری را در مقایسه با والدین کودکان عادی تجربه می کنند . تفاوت بین آنها در زمینه های شکایات جسمنانی ، حساسیت فردی ، افسردگی ، اضطراب ، پرخاشگری ، روان پریشی و حالات وسواسی معنا دار بوده و در زمینه های ترس مرضی حالت پارانوئیدی تفاوت معناداری بین والدین دو گروه وجود ندارد ، نتایج آزمون t وابسته برای بررسی وجود یا عدم وجود تفاوت بین پدران و مادران با کودکان ناتوان هوشی نشان می دهد که مادران مشکلات روانشناختی بیشتری را در مقایسه با پدران تجربه می کنند و تفاوت بین پدران و مادران در زمینه های شکایات جسمانی، حساسیت بین فردی ، افسردگی ، پرخاشگری ، اضطراب ، حالات وسواسی تفاوت معنی داری وجود دارد ودر زمینه های ترس مرضی ، روان پریشی و حالات پارانوئیدی تفاوت معناداری بین پدران و مادران کودکان با ناتوانی هوشی وجود ندارد .


دانلود با لینک مستقیم


مقایسه مشکلات روانشناختی والدین کودکان ناتوان هوشی و والدین کودکان عادی شهر اراک

دانلود مقاله تیز هوشی

اختصاصی از حامی فایل دانلود مقاله تیز هوشی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

مقدمه:
از دیدگاه سنتی تیز هوشی مبتنی بر هوش کاملی است که بوسیله یک تست هوشی وانفرادی اندازه گیری می شود.از تستهایی که معمولاً برای سنجش هوش بکار می رود ، می توان از آزمون هوشی استنفورد- بینه و آزمون هوشی تجدید نظر شده و کسلر که مخصوص کودکان ساخته شده است ، نام برد. از نظر سنتی ، کودکان تیز هوش شناخته می شدند که نمره آنها در آزمون استنفورد وکسلر از سطح بخصوصی بالاتر باشد یکی از تعاریفی که از تیز هوشی به عمل آمده و منحصراً بر مبنای هوشی صورت گرفته است ، تعریفی است که بوسیله لوئی ترمن و همکارانش در مطالعه کلاسیک خود ارائه داده اند .این تعریف که بر اساس بهره هوشی تحت عنوان مطالعات ژنتیک درباره تیز هوشی منتشر شده است. این تعریف در تحقیقات و برنامه های زیادی که مخصوص تیز هوشان اجرا شده است مورد استفاده قرار گرفته است اما در سالهای اخیر نارضایی گسترده ای در برابر کاربرد بهره هوشی بعنوان تنها عامل تعیین کننده در تعریف تیز هوشان به وجود آمده است.دلایلی که برای این نارضایی عنوان شده است ، عبارت است از :شناخت محدودیتهایی که در آزمونهای بهره هوشی وجود دارد ، مفهوم سازی مجدد از ماهیت هوش و تحقیقات و تفکرات جدیدی که درباره کیفیت وچگونگی هوش ارائه شده است.

 

(جوادیان ، 1377 ، ص 601)

 


تعاریف تیز هوش و با استعدادها
تعاریف تیز هوش و با استعدادها :نخستین نکته ای که در زمینه شناسایی این افراد باید به خاطر داشت این است که در این مورد آنان هیچ تعریف مطلق وکاملی که مورد قبول همگان باشد ، وجود ندارد.دلیل اصلی این مطلب نیز وجود تفاوتهای فردی میان آنان است ، بدین معنی که تمام تیز هوشها به یک نسبت تیز هوش نیستند و نیز تمام افراد با استعداد فقط در یک رشته مستعد نمی باشد بلکه درجه های مختلف هوش وگوناگونی استعداد در میان آنان به خوبی قابل مشاهده است. به علاوه هر فرهنگی نیز با توجه به ارزشها و نگرشها و سبک زندگی تیز هوشی و استعداد را به گونه ای متفاوت تعیین می کند . بدین جهت ، تعریف تیز هوشی می تواند مسائلی درباره ارزشها ، سبک زندگی و فرهنگ جامعه ای خاص را مشخص می کند برا ی مثال فردی که در یک جامعه ابتدایی تیز هوش شناخته می شود ممکن است با شخصی که در یک جامعه پیشرفته از لحاظ تکنولوژی با استعداد محسوب می شوند ، تفاوت چشمگیری داشته باشد.
یونان باستان به خطیب خود افتخار می کرد.در حالی که رم برای مهندس و سربازش ارزش بسیار قائل بود. تعاریف اولیه درباره تیزهوشی ، بیشتر بر بهره هوشی تاکید داشت ، به ویژه برای آن بهره هوشی ای که با آزمونهای استاندارد شده مانند استنفورد – بینه تعیین می شد.در این تعاریف کودکانی که بهره هوشی بالاتر از 130 تا 140 یا هر عدد توافق شده دیگر بودند در این گروه قرار می گرفتند. در طول دو دهه اخیر کوششهایی در جهت حیطه اطلاق و توسعه ابعاد مفهوم تیز هوشی انجام شده است.مارلند (1972) تیز هوشی را چنین تعریف می کند ، تیز هوش وبا استعداد کسانی هستند که به تشخیص متخصصان روان شناس و روان سنج دارای توانائیهای برجسته اند وقادر به انجام امور در سطح عالی می باشند.این کودکان به برنامه های آموزشی و پرورشی ویژه ای نیازمندند که بتواند بهتر و بیشتر از برنامه های عادی ، توانمندیهای بالقوه آنان را بشناسند وبرای فعلیت بخشیدن به آنها درجه رشد و شکوفایی شخصی و ایفای نقش موثر در جامعه طراحی شده باشد . او عقیده دارد که این گونه کودکان دارای تواناییهای فوق العاده دریک یا چند زمینه از شش زمینه زیر هستند: (سیف نراقی ، نادری ، 1380 ، ص 29 )
1. توانایی هوش کامل
2. استعداد درسی ویژه
3. توانایی فکری آفریننده ابتکاری و مولد
4. توانایی رهبری
5. ذوق و استعداد هنری
6. توانایی حرکتی فوق العاده
عدم توافق روی تعریف واحدی از تیز هوشی ناشی از اختلاف عقیده در مورد سوالات زیر می باشد:
1. کودکان سر آمد به چه شکلی برترند؟
2. برتر بودن superiority چگونه اندازه گیری میشود؟
3. تا چه حد یک کودک باید برتر باشد تا سرآمد تلقی شود.
4. چه کسانی باید گروه مقایسه را تشکیل شود.

شناسایی دانش آموزان تیز هوش با استفاده از آزمونها
آزمونهای گوناگونی که برای شناسایی دانش آموزان تیز هوش وبا استعداد بکار می رود عبارتند از :
الف ـ آزمونهای انفرادی هوش:
این نوع آزمونهای هوش کلی را اندازه می گیرد و به صورت انفرادی و توسط متخصص اجرا می شوند ، برخی از این آزمونها مانند آزمون هوش و کسلر ، استنفورد – بینه ولایتر از شهرت بیشتری برخوردارند.
ب – آزمونهای گروهی هوش:
با اینگونه آزمونها نیز هوش کلی را اندازه می گیرند ولی اجرای آنها به صورت گروهی است ونتایج توسط متخصص تعبیر و تفسیر می شود ، مانند آزمون هوش ریون.
ج – آزمونهای پیشرفتهای تحصیلی:
به وسیله آزمونهای پیشرفت تحصیلی ، میزان معلومات درسی دانش آموزان وچیرگی آنها در زمینه ها ی مختلف ، ابتدا ریاضیات، خواندن ، فیزیک و غیر سنجیده می شود این آزمونها نیز به صورت گروهی اجرا می شود.
د – آزمونهای آفرینندگی یا خلاقیت:
این نوع آزمونها به صورت فردی یا گروهی اجرا میشوند و با آنها نیروی ابتکار نوآوری و خلاقیت فرد ، توسط متخصص سنجیده می شود مانند خلاقیت تورنس.
(سیف نراق و نادری ، 1380 ، ص 40)

 

ویژگیهای تیزهوشان از نظر ترمن:
با توجه به خلاصه تحقیقات دکتر ترمن و سایر پژوهشها در این زمینه به شرح پاره ای از ویژگیهای تیز هوشان می پردازیم.
1. وضعیت اقتصادی و طبقه اجتماعی
به طور کلی دانش آموز تیز هوش با استعداد در هر طبقه اجتماعی ، نژاد ومذهب وجود دارند. اما پژوهشهای مختلف نشان داده است که در خانواده های مرفه که وضع اقتصادی مناسبی دارند نسبت دانش آموزان تیز هوش و با استعداد بیشتر از سایر طبقات اجتماعی است.
2. مشخصات بدنی
شواهد و مدارک نشان می دهد که رشد بدنی کودکان ودانش آموزان تیز هوش و با استعداد به طور متوسط بیشتر از کودکان و دانش آموزان معمولی است.این گروه از نظر قد ، بلندتر و از نظر وزن سبک تر از حد متوسط اند.مطالعات پزشکی نشان می دهد که تیز هوشان در مقایسه با کودکان عادی کمتر مریض می شوند ونیز میزان نقص حسی ، پوسیدگی دندان ، ضعف عمومی ، سوء تغذیه و ... در آنان کمتر از میزانی است که در تاریخچه پزشکی کودکان ، در مدارس دولتی ایالت کالیفرنیا گزارش شده است.این کودکان همچنین از زیبائی وجذابیت بیشتری برخوردارند.
3. سازگاری اجتماعی
پژوهشگران نشان داده اند که دانش آموزان تیز هوش و با استعداد اکثراً رابطه ای خوب ومثبت با اطرافیان و اجتماع خود برقرار می کنند .اینگونه دانش آموزان بیشتر به عنوان رهبران کلاس ومدرسه انتخاب میشوند ودر فعالیتهای خارج از کلاس مانند شرکت در رویدادهای فرهنگی ، ورزشهای گوناگون ، امور فوق برنامه و کارهای ابتکاری بیشتر از همکلاسان خود فعالیت می کنند .البته باید در نظر داشت که استثنا همیشه وجود دارد.
4. وضعیت تحصیلی و فعالیتهای خارج از کلاس درس
کودکان تیز هوش ، معمولاً خواندن را پیش از مدرسه رفتن یاد می گیرند ، بیشتر دانش آموزان تیز هوش ، از نظر درسی دو یا سه سال جلوتر از همکلاسان خود هستند.برخی از آنان در یک درس به خصوص مانند ریاضیات ، ادبیات و غیره بسیار برجسته اند.کودکانی که هوش متوسط دارند فقط به جمع آوری اشیاء می پردازند ، حال آنکه کودکان تیز هوش هم اشیاء را جمع آوری می کنند و هم آنها را طبقه بندی می نمایند. تحقیقات دکتر ترمن نشان می دهد که 90 درصد مردان تیزهوش و 86 درصد از زنان تیز هوش به تحصیلات عالی دانشگاه می پردازند که این آمار 8 برابر جمعیت عادی است که در ایالت کالیفرنیا وارد دانشگاه می شوند.
5. ویژگی های شخصیتی
نتایج آزمونهای روانی و نیز مشاهدات معلم وپدر ومادر تائید کننده آن است که دانش آموزان تیز هوش وبا استعداد از نظر خصوصیات رفتاری وهنجارهای اجتماعی بالاتر از حد متوسط قرار دارند.این دانش آموزان کمتر از همسن وسالهای خود مرتکب کارهای خلاف می شوند.کمتر دیگران را فریب می دهند وقتی در شرایط دشوار و با تحمل فشار کوشش می کنند صداقت و تعهد خود را حفظ کنند این گروه از اعتماد به نفس بیشتری برخوردارند و بهتر از دیگران از افکار واعمال خود استفاده می کنند.
دکتر ترمن ترکیبی از هفت زیر آزمون ومقیاس شخصیت را در مورد کودکان نیز هوش اجرا کرد.نتایج نشان داد که 86 درصد از پسران و84 درصد از دختران تیز هوش در تمام مقیاسها ، از میانگین افراد بهتر عمل کرده اند. آنان کمتر غلو می کردند وکمتر در اندیشه فریب دیگران بودند ودر آزمون ثبات عاطفی نیز نمره ای بالاتر از میانگین به دست آوردند.
گزارش تحقیقی ترمن (1947) نشان می دهد که تقریباً 80 درصد از افراد تیز هوش «سازگاری رضایت بخش» حدود 15 درصد «ناسازگاری خفیف» و5 درصد ناسازگاری شدید داشته اند ومیزان بزهکاری در میان افراد تیز هوش بسیار کمتر از جمعیت عادی بود.دکتر ترمن نتیجه گرفت که سازگاری وانطباق عاطفی برتر که در کودکی وجود داشت در بزرگسالی نیز دوام یافته است.
(سیف نراقی ، نادری ، 1380 ، ص 38 تا 40)

 

سبب شناسی
پژوهش هایی که دال بر مشارکت ژنتیک در سرآمدی است ، توسط نیکولز (1965) ارائه شده است. او به مطالعه 1507 زوج هم شکم یکسانی پرداخت که آزمونهای احراز صلاحیت برای اخذ بورس شایستگی ملی را گذرانده بودند. همبستگی ها بین نمره های هم شکمان یک تخمی (monozigotic) ودو تخمی (Dizygotic) در زیر آزمونهای مختلف مورد مقایسه قرار گرفت.همبستگی ها برای هم شکمان یکسان بیش از همبستگی ها برای هم شکمان غیر یکسان بود.نتایج بروشنی از نقش عامل ژنتیک در هوش یا سرآمدی حمایت می کرد.
عوامل بیولوژیک که از جمله عوامل ژنتیک محسوب نمی شوند نیز ممکن است در تعیین هوش مشارکت داشته باشد.
سوء تغذیه malnutrition شدید در دوره نوزادی وکودکی ونیز آسیب های عصب شناختی در هر سنی ، می تواند به عقب ماندگی ذهنی منجر گردد.
فیش و همکارانش (1976) دریافتند که وضع واندازه سر اولین نشاگر بیولوژیک هوش برقرار است.شاخص های کارکرد حرکتی وداده های عصب شناختی حاصله از درون نوزادی ، کودکان از لحاظ هوشی برتر را متمایز نمی سازد. ویلرمن وفیدلر (1974)
هنوز معلوم نیست که خصوصیات جسمی برتر (وضع سر بلندی قد و وزن) کودکان به لحاظ هوشی برتر ، مبین اثرات محیط اجتماعی وفیزیکی برتر است یا یک اثر ژنتیک که تنها زمانی آشکار می شود که کودک به یک سالگی رسیده باشد ویا ترکیبی از اثرات محیطی یا فیزیکی موجب آن می گردد.
مطالعات کلاسیک ترمن ، نشان دادند که کودکان سرآمد در خصوصیاتی چون قد ، وزن ، جذابیت و سلامتی در بزرگسالی از کودکان متوسط برترند. با وجود این ، روشن نیست که آیا این خصوصیات جسمی ناشی از محیط های معمولاً برتری است که برای سر آمدن مهیاست و یا ناشی از عامل دیگری است که مسئول هوش برتر است (کورنل ، 1986 : گالاگر ، 1966)
به طور خلاصه ، عوامل ژنتیک آشکارا در تعیین سر آمدی مشارکت دارند.تاثیرات محیطی به تنهایی نمی تواند مسئول این واقعیت باشند که برخی افراد بسیار فراتر از میانگین جمعیت عمل کنند.آنچه ارثی است ، گزیده ای از ژنهاست که همراه با تجربه ، محدودیتهای هوش ودیگر توانائیها را مشخص می کند
(زیگلرو فاربر ، 1985)
ایجاد هم دردی با کودکان سر آمد مشکل است ، وکسب حمایت عمومی برای تعلیم وتربیتی که پاسخگوی نیاز آنان باشد نیز غیر ممکن است (تانن بوم ، 1979 ، 1986).
با وجود این ، اخیراً علاقه ملی به تعلیم وتربیت دانش آموزان سر آمد افزایش است.قانون گذاری فدرال حمایت از کودکان سر آمد را در دستور کار خود قرار داده ، وبسیاری از ایالات بودجه خود را برای کودکان سرآمد افز ایش داده اند
(انجمن مربوط به کودکان سرآمد ، 1984 ، میچل ، 1986)
با این همه ، کودکان ونوجوانان سرآمد هنوز کم بهره ترین جمعیت در مدارس کشورند.
معارضان تعلیم وتربیت ویژه برای دانش آموزان سرآمد مدعی اند که جدا سازی دانش آموزان سر آمد برای (آموزش) اختصاص منابع برای تعلیم وتربیت آنها که به واقع سرترند ، غیر انسانی است. و این خطر وجود دارد که وقتی تنها کودکان مستعد برای برنامه های ویژه انتخاب می شوند ، برخی از کودکان از قلم بیفتد.
(بیر ، 1980 ، مه یزر و ریول ، 1981 ، سابون – شوین ، 1984)
مع هذا ، جداسازی در برنامه های ویژه ، اختصاص منابع تربیتی وانتخابی بودن از جمله اقوامهایی هستند که مشتاقانه از سوی جامعه (آن گاه که افراد با استعداد به عنوان ورزشکار پرورش می یابند) دنبال می شود.
معارضه تنها هنگامی رشد می کند که استعدادها تحصیلی یا هنری است.
کم پیشرفتی کودکان سرآمد:
کم پیشرفتی کودکان سرآمد وبا استعداد می تواند ناشی از هر عواملی که منجر به کم پیشرفتی در هر گروهی میشود ، مثل تعارض های هیجانی یا محیط فقیر خانوادگی باشد. یکی از علل رایج ، برنامه تحصیلی نامناسب است.کار مدرسه مبارزه طلبانه نیست بلکه خسته کننده است ، چرا که دانش آموز سرآمد در واقع بسیاری از مطالب را می داند وکم پیشرفت های سرآمد اغلب یا تصویر از خود منفی ونگرش های منفی نسبت به مدرسه زندگی می کنند. (دلیل ، 1982 وایت مور 1980) .
وقتی دانش آموزی نگرش های منفی در مورد خود ومدرسه پیدا می کند هرگونه توانایی ویژه ممکن است نادیده گرفته شود.
وایت مور (1986) اظهار می دارد که نبود انگیزش معمولاً ناشی از عدم انطباق بین خصوصیات انگیزش دانش آموز وفرصتهایی است که در کلاس درس تدارک دیده می شود.
وایت مور رویکردی به مسئله کم پیشرفتی پیشنهاد می کند که با توانائیهایی پیشرفته استدلال دانش آموز سرآمد همساز است:
1. معلم باید مسئله رابه طور منظم و از طریق مشاهده کارکرد دانش آموزان و رفتار او در موفقیتهای گوناگون مورد مطالعه قرار داد.
2. معلم باید آن مشاهده را با دانش آموزان در میان نهد. علل فرضی مشکل را خاطر نشان سازد.
3. معلم باید تلاش کند تا حسی از مشارکت بین دانش آموزان و والد یا معلمانی که درگیر برنامه ، ایجاد کند.
کم پیشرفتی را نباید با عدم باروری اشتباه کرد. اتلاف در قابلیت تولید ضرورتاً نشانگر آن نیست که دانش آموز کم پیشرفت است. از کودکان سرآمد نباید انتظار داشت مدام چیز برجسته ای غیر واقعی است ومی تواند غیر انسانی باشد.

 


خصوصیات معلمان دانش آموز سرآمد از نظر لیندزی
لیندزی(1980) به خصوصیات شخصی حرفه ای و آموزشی متعددی برای کسانی که با دانش آموزان سر آمد کار می کنند بشرح زیر اشاره کرده است:
1. خود را بفهمد ، پپذیرد ، احترام بگذارد ، اعتماد داشته باشد و خود را دوست بدارد.
2. نسبت به دیگران حساس ، حمایت کننده وبا اعتماد است.
3. بسیار باهوش واز لحاظ فرهنگی وادبی علاقه مند است.
4. انعطاف دارد وایده های نو را می پذیرد.
5. خواهان یادگیری است ، نیاز و شوق به پیشرفت بسیار دارد.
6. بینشی و ادراکی است.
7. نسبت به برتری وتفوق وبرتری ، متعهد است.
8. بیشتر دموکرات است تا خودکامه
9. بیشتر نوآورد و آزمایشگر است تا همنوا
10. از حل مسئله استفاده می کند.به نتیجه گیریهای نامعلوم نمی رسد.
11. به دنبال درگیر کردن دیگران در اکتشافات است.
12. برنامه های خودی وقابل انعطاف تدوین می کند.
13. پس خوراند تدارک می بیند ، فرایندهای عالیتر ذهنی را تحریک می کند.
14. به خلاقیت و تحمل احترام می گذارد.
زنرولی (1980) می گوید که در بین دارندگان، دارندگان صفات ، صفات در امریکایی کاملند و باید امیدوار بود که همه معلمان حائز این صفات باشند ، با وجود این می توان فرض کرد که معلمان باید از لحاظ خلاقیت ، هوش وانرژی وتعهد به کار فراتر و برتر از دانش آموزان خود باشند.در نتیجه ، معلم کودکان سرآمد نیز باید بالاتر از میانگین همه معلمان در بسیاری از این صفات باشند.
(گالاگر ، 1985 ، کانز ، 1983)

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله    17صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله تیز هوشی