حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلودمقاله دانشمندان نیشابور

اختصاصی از حامی فایل دانلودمقاله دانشمندان نیشابور دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

 

قرن دوم
امام مسلم بن حجاج، ابوالحسن الغشیری النیشابوری
آن پیشوا و آن حجت در شناخت احادیث «صحیح» از سقیم، مسکن وی در بالای محله و مجاز بود و تجارتگاه او دَرخان = (کاروانسرا) محمش و زندگیش از ضیاعی که در ناحیة استوا داشت گذران می شد و در شب یکشنبه پنج شب مانده از رجب سال دویست و شصت و یک درگذشت. رحمت خدا بر او باد، گورش در سر میدان زیاد است و کتابهای زیادی نوشته است.
کتاب المسند الکبیر علی الرجال، الجامع الکبیر علی الابراب ـ الاسامی و الکنی ـ المسند الصحیح ـ التمیز ـ العلل ـ الوحدان ـ الأفراد ـ الأقران ـ سؤالات احمدبن حنبل ـ الانتفاع باهر السباع ـ کناب عمروبن شعیب ـ کتاب مشایخ مالک بن انس ـ کتاب مشایخ الثور ـ کتاب مشایخ شعبه ـ کتاب اولاد الصحابه فمن بعدهم من المرثین ـ کتاب ذکر اوهام المحرثین ـ کتاب تفصیل السنین ـ کتاب طبقات التعابعین ـ کتاب افراد الشامیین من الحدیث عن الرسول صلی الله و علیه و سلم ـ کتاب «المعمر» فیه ذکر ما اخطأ معمر.
(تاریخ نیشابور ـ الحاکم ـ به تصحیح دکتر شفیق کدکنی ص 239)
شهید مرتضی مطهری درباره صحیح مسلم می گوید: «مؤلف این کتاب مسلم بن حجاج نیشابوری است. پس از صحیح بخاری معتبرترین کتاب حدیث در نزد اهل تسنن، صحیح مسلم است. برخی آن را بر صحیح بخاری ترجیح می دهند. مسلم به عراق و حجاز و مصر و شام در طلب حدیث مسافرت کرد و مدتی در نیشابور ملازم بخاری بوده است.» مسلم در سال 261 هـ . ق در نصرآباد نیشابور درگذشت.
(خدمات متقابل اسلام و // ـ شهید مرتضی مطهری ـ ص 475)
ابراهیم بن نوح بن عبدان بن خلد بن اثرس ابواسحق المزکی النیشابوری
ابواسحق مزکی نیشابوری بود و کنیة پدرش محمد ابوطالب است.
از عبدالله بن سعید شلیدم که می گفت: «همچون ابراهیم بن ابی طالب هرگز ندیدم و او نیز چون خود هرگز ندید.»
روز یکشنبه دوم رجب سال دویست و نود و پنج درگذشت و در مقبرة حسین بن معاذ به خاک سپرده شد و از ابوعبدالله محمد بن یعقوب حافظ بارها شنیده شد که می گفت: «این شهر ما سه تن از مردان حدیث را بیرون داده، محمد بن یحیحی و مسلم بن حجاج و ابراهیم بن ابیطالب» که رحمت حق بر همه شان باد. و او را در دانش حدیث تصنیف هاست.
(تاریخ نیشابور ـ // ـ تصحیح دکتر شفیعی کدکَنی)
ابن راهویه «راوی أنا من شروطها»
اسحق پسر الی الحسن ابراهیم بن مخلد بن ابراهیم
کنیه او ابویعقوب بود و راوی انا من شروطها [در حدیث سلسله الذهب] می باشد که در سال 135 هـ . ق در نیشابور متولد شد.
از جسر دارالسلام فقیهی از او برتر عبور نکرده است. این جمله ای است که احمد حنبل دربارة او گفته است.
ابن راهویه، یکی از تقاضاکنندگان نقل حدیث سلسله الذهب از امام هشتم (ع) می باشد و به مرکب داری و کشیدن مهار استر امام (ع) افتخار می کند. وی به مسافرتهای زیادی رفت و از مشایخ مجاز و عراق و یمن و شام و دیگر نقاط اختر حدیث نمود و زمانی نیز از امام شافعی و دیگران اخذ حدیث و اجازة روایت یافت و در نیشابور مسکن گرفت و به تدریس پرداخت. محدثین عامه مثل نجاری و مسلم و ترمزی از او استماع حدیث نمودند.
خودش می گوید: هفتاد هزار حدیث به حافظه سپرده ام و در یکصد هزار حدیث مباحثه کرده ام. هیچ گاه چیزی نشنیدم مگر آن را حفظ نمودم.
الحاکم نویسنده تاریخ نیشابور او را قطب الانام، کهف العلما، برهان المجتهدین و محب محبوب حقیقی نه مجازی یاد می کند. الحاکم می گوید: وی با کبر سن تا قریة مؤید به (در غرب نیشابور نزدیک شهر بزغان) مهار مرکب امام را بر دوش می کشید و با زبان فصیح و عبارت صحیح می گفت: «به روز قیامت نزد ملک علام جل جلاله وسیله نجاح و وسیله فلاح من این است که روزی در دنیا خادم و مهارکش مرکب حضرت سلطان خود بوده ام.»
وی در سال 237 هـ . ق در نیشابور به ملکوت اعلی رفت و در کنار خندق شادیاخ (اطراف آرامگاه شیخ عطار) به طرف راه تلاجرد کنار محدبن اسلم طوسی در بنای یک صفة قوی به هم قریب مدفون شد.
بشرین بشار نیشابوری
شیخ طوسی او را در زمرة اصحاب امام هادی (ع) آورده است و درباره وی می گوید: او عموی عبدالله شاذانی است. سهل از وی روایت کرده که گفت: به امام نوشتم مردم اطراف ما، دربارة توحید اختلاف کرده اند. بعضی گویند (ذات باری جسم است و بعضی گویند صورت است) آن حضرت به من نوشتند، (او منزه است از این صفات و محدود نیست و وصف ناشدنی و چیزی مانند او نیست و او به چیزی نمی ماند او شنوا و بیناست.)
(اعیان الشیعه، سید مهدی حاثری ص 571)
تمیمی نیشابوری
ابوزکریا عبدالرحمن تمیمی که در نیشابور متولد شد و حق اولیه تدریس قرآن را بر مردم نیشابور دارد. در تاریخ الحاکم نام صبیح به عنوان اولین معلم قرآن و تمیمی و عده ای از شاگردان او معلمین قرآن نیشابور بوده اند.
(مشاهیر ص 400)
زکریا دُلویه
کنیت وی ابویحیی از اهالی نیشابور و از جمله زهاد و متوکلانی است که در یک لقمه نان با احتیاط بوده است که روزی حلال بخورد. ابوعثمان حیری گفته است: هر که چون ابویحیی زِیَد [زندگی کند] او را اندیشه مرگ نبود و اندیشة بعد از مرگ هم نبود به گفته نقحات الانس وی در سال 194 هـ . ق از دنیا رفت.
سلامت نیشابوری
ابراهیم بن سلام (سلامه) نیشابوری از راویان حدیث شیعه و از اصحاب امام رضا (ع) به شمار می رود که شیخ طوسی او را وکیل توصیف می کند. بدین جهت بعضی از بزرگان شیعه مانند علامه حلی روایات او را معتبر دانسته و بزودی اعتماد کرده اند. زیرا که این وکالت از طرف امام معصوم (ع) بوده و معصوم، فاسق را وکیل ننماید، ولی بعضی دیگر وکالت او را از جانب امام تردید کرده اند و بر فرض ثبوت هم، آن را برای وثاقت کافی نمی دانند.
(مشاهیر ص 443 به نقل الذریعه ـ ریاض العلماء ـ معالم العلما ـ دائره المعارف تشیه ج ـ رجال طوسی ـ رجال علامه حلی ـ معجم الرجال)
صبیح نیشابوری اولین معلم قرآن نیشابور
ابوعبدالله حاکم، نام وی را به عنوان اولین معلم قرآن نیشابور در تاریخ خود به ثبت رسانیده است به نام امام یحیی بن صبیح، اولین معلم قرآن نیشابور که در مسجد کاروان سرای معمر به تدریس اشتغال داشت.
(مشاهیر نیشابور ص 458)
محمد بن اسلم طوسی
«یکی از راویان حدیث انا من شروطها در حدیث سلسله الذهب» این مرد نقش بزرگی در تاریخ نیشابور دارد. زیرا وی از جمله کسانی است که از امام رضا (ع) تقاضای نقل حدیث سلسله الذهب را نموده است. این مرد که پای پیاده با هزاران نفر هنگام ورود امام رضا (ع) به استقبال می رود و به گرفتن مهار استر امام (ع) افتخار می کند. هنگام رفتن امام (ع) حدیث را ایراد می فرمایند: محمد بن اسلم آن را با صدای بلند جهت مردم بازگو می کند تا صاحبان قلمدانهای مرصع بنویسند.
محمد بن اسلم مدتی به طوس رفت و آن جا مُقام کرد و نقل است که به در خانه او آبی روان جاری بود و او در نهایت تشنگی هرگز کوزه ای از آن آب گوارا برنمی داشت که می گفت: این آب، از مردمان است. روزی که میلش از حد بگذشت سطلی آب از چاه خانه اش بیرون کشید و در جوی ریخت و کوزه ای آب از آن برداشت. این مرد زاهد به نیشابور بازگشت و در همین شهر فوت کرد و بر سر راه شادیاخ به تلاجرد مدفون شد. (اطراف عطار امروزی)
(دایره المعارف بزرگ اسلامی، دانشنامه ایران و اسلام ـ نامه دانشوران ناصری مسند امام رضا (ع) . امالی شیخ صدوق مجلس 41)
بکر بن معروف نیشابوری
از علمای قرن دوم متوفی به سال 162 هـ . ق (منتخب السباق)
محمد بن جابر بن حماد مروزی ابوعبدالله
حافظ، فقیه و یکی از امامان عصر خویش بود. در سن کهولت درگذشت خدایش بیامرزاد. او از ابن عباس این بیت را روایت می کرد که:
انت بشرط النبی اذ قال یوماً اطلبوا الخیر فی حسان الوجوه
تو در خور آن گفتة پیامبری که روزی گفت: نیکی را نزد خداوندان زیبائی بجوشید.
(تاریخ نیشابور)
ابراهیم ادهم (ولادت 100 هـ . ق)
ابراهیم ادهم، اهل بلخ بود. داستان معروفی دارد و شبیه داستان معروف بودا . گویند در ابتدا، پادشاه بلخ بود و جریاناتی رخ داد که تائب شد و در سلسله اهل تصوف قرار گرفت. عرفا برای وی اهمیت زیادی قائلند در مثنوی داستان جالبی برای او آورده است. ابراهیم در حدود سال 161 هجری درگذشت.
(خدمات متقابل اسلام و ایران ـ‌ شهید مطهری ـ ص 465)
گویند: سبب توجه ابراهیم ادهم آن بود که روزی چشمش به مردی افتاد که در زیر سایه کاخ ابراهیم نشسته و فاصله ای نشد گردة نان خشکی از انبان کهنه اش بیرون آورد و خورد و شربتی نوشید و سپس به پشت خوابید. ابراهیم از دیدن این صحنه مانند آدمی که از خواب بیدار شود با خود اندیشید موقعی که نفس آدمی بتواند از این مقدار نان و آب قناعت نماید پس ما را با دنیا و زخارف آن که جز اندوهی از آنها در دل نمی ماند چه کار؟ به ویژه موقعی که باید رخت از این دنیا به دنیای دیگر بست که در آن حال حسرت و اندوهش بیشتر خواهد شد. بلافاصله از لباس جهان داری دست برداشت و راه فقر و سلوک پیش گرفت.
دربارة علت روی آوردن ابراهیم ادهم به سلوک و فقر داستانهای زیادی است. به هر حال ابراهیم فرار می کند به قولی نُه سال در نیشابور در غار (هفت غار) دامه بینالود نیشابور سکونت
می گزیند و ناشناس زندگی می کند وقتی شناخته می شود از نیشابور می رود بطرف مکه و مدینه و به خدمت امام محمد باقر (ع) می رسد و در مکه از دنیا می رود شیخ فریدالدین عطار نیشابوری در الهی نامه درباره ایشان:
نشسته بود ابراهیم ادهم پس و پیشش غلامان دست بر هم
یکی تاج مرصع بر سر او بغلطاقی معرق در بر او
در آمد خضر بی فرمان در ایوان به صورت چون یکی مرد شتربان
غلامان را ز بیمش در فرو شد کسی کو را بدید از هم فرو شد
چو ابراهیم، او را دید ناگاه بدو گفتا، که دادت ای گدا راه
خضر گفتا چو دیدم جایم این جا رباطست این، فرو می آیم این جا
زبان بگشاد ابراهیم ادهم که هست این قصر سلطان معظم
رباطش از چه می خوانی تو غافل مگر دیوانه ای ای مرد عاقل
زبان بگشاد خضر و گفت ای شاه کرا بوده است اول دین و // گاه
چنین گفت او که اول راه این جا فلانی بود دانم شاه این جا
ز بعد او، فلانی پسِ فلانی کنون اینک منم شاه جهانی
خضر گفتش که گر شَه را جز نیست رباط این است و پس چیز دگر نیست
چو آیند و روند این جای پیوست نشستن در رباطی چون دهد دست
چو پیش از تو بسی شاهان گذشتند نکوخواهان و بدخواهان گذشتند
ترا هم سرِ جان خواهان درآیند وزین کهنه رباطت در ربایند
در این کهنه رباط، آسود نیت چیست نه زین جائی تو این جا بودنت چیست
چو ابراهیم، آن بشنید و در گشت چو گوئی زین سخن زیر و زِبَر گشت
روان شد خضر و ، او ازلی دوان شد ز دام خضر بیرون کی توان شد
بسی سوگند دادش کای حیوان مرد کنون آبی بده، ای زندگانی
بگفت این، و ز قفای او روان شد که تا مردی ز مردان جهان شد
رباط کهنه دنیا را برانداخت جهان دادی به درویشی بدل ساخت
بزرگانی که سر فقر دیدند به ملک فقر درویشی خریدند
ز نقش پادشاهی باز رستند به معنی از گدایی باز رستند
اگر چه ملک دنیا پادشاهی است ولی چون بنگری اصلش گدایی است
(الهی نامه عطار)
نگارنده می گوید:
نمی خواهم اصل عرفان و سیر سلوک را رد کنم ولی روش ائمه معصومین علیهم السلام و پیامبران برای ما الگو می باشد و از ابوسعید ابی الخیر است که فرمود:
مرد کامل آن است که با مردم نشیند، داد و بستاد کرده و ازدواج نماید، یک لحظه از خدا غافل نباشد.
وظیفه عارف هدایت مردم بسوی الله است. در اسفار اربعه ملاصدا سفر چهارم عارف موظف است در بین مردم باشد و مثل مردم ولی هادی و راهنما.
ابوعمر خصص عبدالرحمن بن عمر بن فروخ
فقیه و قاضی معروف نیشابور و از اصحاب ابوحنیفه از خراسان که در سال 199 وفات یافت.
(تاریخ نیشابور ـ مؤید ثابتی به نقل از الحاکم ـ ص 265)
ابوعلی الحسین سلامی
صاحب تاریخ است. در سال 300 هـ . ق کتاب تاریخ فی اخبار ولاه خراسان را تألیف نموده و کتاب النتف و الطرف و کتاب المصباح و کتاب الثار و او شاگرد ابراهیم بن محمد البیهقی بوده است و اشعار او در کتاب یتیمه الدهر و غیر آن مذکور است و ابوبکر خوارزمی شاگرد او بوده است.
(تاریخ بیهقی)
قرن سوم
ابراهیم بن محمد فارس
در کتاب رجال شیخ طوسی او را از اصحاب امامان دهم و یازدهم شیعیان نوشته اند و تأکید زیادی در وثاقت او شده است.
سید اجل ابوعلی زیاره
از اجلة سادات نیشابور و از علماء و فضلا بود اسامی خاندان زیاره که در شهر نیشابور بودند در تاریخ بیهق مسطور است. در این تاریخ می نویسد: مجامع در نیشابور در سرای سید اجل ابوعلی زیاره تشکیل می شد وزرا و همدانی بحضور وزیر ابوالقاسم در سرای او بود و جملة ائمه آن جا حاضر بودند. بدیع عمدانی در مدح او قصیده ای گفته است افتتاح بدین بیت یا معشراً ضرب العلاء علی معرسهم خیامه.
(تاریخ بیهقی)
محسن بن احمد نیشابوری
صاحب کتابِ من کنت مولاه و کتاب الامالی و کتاب السیر و اعجاز القرآن که در کتاب روضاه الجنان آیه الله خوانساری آمده است.»
محمد بن احمد بن محمد النیشابوری
و هو الملقب بزیراه، السیر العلوی. شیخ الطالبیه نیشابور بل بخراسان فی عهده «رضی الله عنه» مدفون فی مقبره العلویه بجنب عبدالله [بن] طاهر الامیر.
(منتخب السیاق)
محمد بن اسماعیل ابوبکر سمعیلی نیشابوری
یکی از ارکان علم حدیث در نیشابور هم به لحاظ کثرت احادیث و هم به خاطر سفرها در طلب حدیث و هم به اعتبار شهرت در سال 295 هـ . ق درگذشت.
(منتخب السیاق)
امام جمال الاسلام نیشابوری
جمال الاسلام نیشابوری از علمای قرن سوم و از استادان مستنصریة بغداد از علمای برجستة عصر در باب او مراجعه شود به الجواهر المضیئه چاپ ریاض 1/386

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  50  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله دانشمندان نیشابور

پاورپوینت مسجد جامع نیشابور

اختصاصی از حامی فایل پاورپوینت مسجد جامع نیشابور دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پاورپوینت مسجد جامع نیشابور


پاورپوینت مسجد جامع نیشابور

قابلیت ویرایش : دارد 

تعداد صفحات اسلاید : 36

برای دیدن عکس در اندازه اصلی روی آن کلیک کنید

برای خرید برید پایین!

راهنمای خرید

درخواست یا سفارش پاورپوینت : تلگرام یا پیامک : 09392481506

 http://ppt10.sellfile.ir


دانلود با لینک مستقیم


پاورپوینت مسجد جامع نیشابور

پایانامه بررسی سلامت روانی کارکنان بهزیستی شهر نیشابور

اختصاصی از حامی فایل پایانامه بررسی سلامت روانی کارکنان بهزیستی شهر نیشابور دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایانامه بررسی سلامت روانی کارکنان بهزیستی شهر نیشابور


پایانامه بررسی سلامت روانی کارکنان بهزیستی شهر نیشابور

شلینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

تعداد صفحه:76

فهرست مطالب

عنوان

 

صفحه

فصل اول

کلیات و مقدمه

 

 

1-1 مقدمه

………………………………………………………

3

1-2 بیان مسئله

……………………………………………………

4

1-3 اهمیت و ضرورت تحقیق

…………………………………………

5

1-4 اهداف تحقیق

…………………………………………………

6

1-5 فرضیه ها و سئوالات تحقیق

………………………………………

6

1-6 متغیرهای تحقیق

………………………………………………

7

1-7 تعریف مفهومی و عملیاتی

…………………………………………

8

فصل دوم

پیشینه تحقیق و پایه های نظری

 

 

1-2 پیشینه نظری تحقیق

……………………………………………

11

2-1-1 مفهوم سلامت روان

…………………………………………

11

2-1-2 تاریخچه سلامت روان در جهان

…………………………………

12

2-1-3 تاریخچه سلامت روان در ایران

…………………………………

14

2-1-4 مفهوم سلامت روان از دیدگاه های مختلف

………………………

17

2-1-5 سلامت روان از نظر مکاتب

……………………………………

18

2-1-6 اصول سلامت روان

…………………………………………

20

2-1-7 هدف ایجاد سلامت روان

………………………………………

23

2-1-8 مکانیزم های دفاعی و نقش آن در سلامت روان

………………………

25

2-1-9 جمع بندی

…………………………………………………

28

2-2 پیشینه عملی تحقیق

……………………………………………

29

2-2-1 همه گیر شناسی در ایران

………………………………………

29

2-2-2 بررسی همه گیر شناسی در جهان

………………………………

31

فصل سوم

روش شناسی تحقیق

 

 

3-1 روش تحقیق

…………………………………………………

38

3-2 جامعه آماری

…………………………………………………

38

3-3 نمونه تحقیق

…………………………………………………

39

3-4 ابزار تحقیق

…………………………………………………

39

3-4-1 مقیاس های چهارگانه آزمون

……………………………………

40

3-4-2 موارد کاربرد و محدودیت های آزمون

……………………………

40

3-4-3 نمره برش آزمون

……………………………………………

41

3-5-3 پایایی آزمون

………………………………………………

42

3-6 اعتبار پرسشنامه

…………………………………………………

42

3-7 روش جمع آوری اطلاعات و اجرا

………………………………

43

3-8 تجزیه و تحلیل آماری

…………………………………………

43

فصل چهارم

یافته های تحقیق

 

 

4-1 داده های آماری جامعه مورد مطالعه

…………………………………

45

4-2 میانگین سلامت روانی جامعه مورد مطالعه

……………………………

48

4-3- تجریه و تحلیل فرضیه و سئوالات تحقیق

……………………………

50

فصل پنجم

بحث و نتیجه گیری

 

 

5-1 بحث و نتیجه گیری

……………………………………………

59

5-2 نتیجه گیری کلی

………………………………………………

61

5-3 محدودیت های تحقیق

…………………………………………

61

5-4 پیشنهادات تحقیق

………………………………………………

62

منابع تحقیق

………………………………………………………

63

پیوست

پیوست

…………………………………………………………

66

فهرست جداول

جدول 2-1 مقایسه بررسی های انجام شده در مورد شیوع بیماریهای روانی در مناطق مختلف جهان و ایران

 

35

جدول 4-1. داده های آماری جامعه مورد مطالعه

…………………………

46

جدول 4-2 میانگین و واریانس جامعه مورد مطالعه

…………………………

48

جدول 4-3 مقایسه نمرات زنان و مردان در آزمون

…………………………

50

جدول 4-4 محاسبه ضریب همبستگی سن کارمندان با نمرات سلامت روانی

……

52

جدول 4-5 مقایسه میانگین ها و انحراف معیار سه گروه اشتغال

………………

53

جدول 4-6 تجزیه و تحلیل واریانس ها

…………………………………

54

جدول 4-7 مقایسه میانگین های گروه های مختلف فعالیت

…………………

54

جدول 4-8 تجزیه و تحلیل واریانس های گروه های مختلف فعالیت

……………

56

جدول 4-9 محاسبه ضریب همبستگی سنوات کاری با سلامت روانی

…………

56

فهرست نمودارها

نمودار هسیتوگرام 4-1 نمرات سلامت روانی و فراوانی آن در مردان و زنان

……

46

نمودار هیستوگرام 4-2 سن آزمودنی ها و فراوانی آن در مردان و زنان

………

48

نمودار 4-3 مقایسه میانگین های سه گروه اشتغال

…………………………

50

نمودار 4-4 میانگین های سلامت روانی گروه های مختلف فعالیت

……………

52

                                   

 

پژوهش حاضر با هدف مطالعه میزان سلامت روانی در کارمندان اداره بهزیستی شهر نیشابور انجام شده است که جامعه آماری این پژوهش را کلیه کارمندان زن و مرد اداره بهزیستی شهر نیشابور با حجم 36 نفر تشکیل می دهند که از این افراد تعداد 31 نفر با محقق در اجرای آزمون سلامت عومی GHQ و پرسشنامه محقق ساخته همراه آن همکاری نموده اند این تحقیق از انواع زمینه یابی و با هدف بررسی یک فرضیه و چهار سوال تحقیقی انجام گرفت که داده های آماری با استفاده از نرم افزار آماری SPSS با درجه آزادی 95% مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت پس از تجزیه و تحلیل داده های آماری نتایج بدست آمده در پاسخ به فرضیه و سوالات تحقیق به این ترتیب مشخص شده است که میزان سلامت روانی در مردان بیشتر از زنان است و بین سلامت روانی و سن کارمندان رابطه معنی داری وجود ندارد همچنین نتایج گویای این مطلب است که نوع اشتغال در کارمندان در میزان سلامت روانی آنها تأثیر گذار نیست و وجود گروههای مختلف فعالیتی در اداره بهزیستی تأثیری در میزان سلامت روانی کارمندان ندارد و بالاخره این که بین سلامت روانی و سنوات کاری کارمندان بهزیستی رابطه معنی داری وجود ندارد.

 


 


دانلود با لینک مستقیم


پایانامه بررسی سلامت روانی کارکنان بهزیستی شهر نیشابور

دانلود مقاله نیشابور شناسی

اختصاصی از حامی فایل دانلود مقاله نیشابور شناسی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

 

 

شهرستان نیشابور به مرکزیت ‏شهر نیشابور، 9308 (1) کیلومتر مربع وسعت دارد و جمعیت آن طبق سرشمارى سال 1370 هـ . ش، ‏287/399 نفر است. تراکم نسبى جمعیت این شهرستان حدود 42 نفر در کیلومتر مربع مى‏باشد. 632 آبادى مسکون دارد و در قسمت مرکزى استان خراسان واقع شده است. (2)
این شهرستان با مختصات ریاضى طبق نقشه زیر با طول جغرافیایى بین 58 تا 59 درجه و عرض جغرافیایى بین 35 تا 37 درجه، محدود است از شمال به شهرستانهاى چناران و قوچان، از جنوب به شهرستانهاى کاشمر و تربت‏حیدریه، از مشرق به شهرستان مشهد و از مغرب به شهرستانهاى اسفراین و سبزوار. (3)
این شهرستان داراى پنج ‏بخش است‏ به نامهای:
• تحت جلگه به مرکزیت ‏بزغان و دهستانهاى تحت‏جلگه، طاغنکوه، فیروزه.
• زبرخان به مرکزیت قدمگاه و دهستانهاى اردوغش، اسحاق‏آباد، زبرخان.
• سرولایت‏به مرکزیت چکنه و دهستانهاى بینالود، سرولایت.
• میان جلگه به مرکزیت عشق‏آباد و دهستانهاى غزالى، عشق‏آباد، بلهیرات.
• مرکزى به مرکزیت‏شهر نیشابور و دهستانهاى دربقاضى، ریوند، فضل، مازول. (4)
دشت نیشابور در دامنه کوه بینالود قرار دارد، این رشته کوه در دنباله رشته کوه البرز در جهت ‏شمال‏غربى و جنوب‏شرقى کشیده شده است. مرتفع‏ترین قله این رشته کوه با 3400 متر در شمال نیشابور قرار دارد که در همان حال بلندترین قله خراسان به‏شمار مى‏آید.
دشت مرتفع نیشابور محصور بین کوههاى بینالود و کوه‏سرخ، فلات ایران را به دشتهاى آسیاى مرکزى مرتبط مى‏سازد و این مسیر در طى قرنهاى متمادى همواره یکى از مهمترین شاهراه ها بوده و جهت مسافرت و حمل و نقل و نیز لشکرکشى‏ها مورد استفاده بوده است. متاسفانه طوایف مهاجم نیز از این شاهراه به منظور یورشهاى ددمنشانه خود بهره برده‏اند.
در حال حاضر، این دشت، مشهد را به وسیله جاده آسفالته درجه یک و راه‏آهن به تهران مربوط مى‏سازد. در طول زمان چنین موقعیت استثنایى برحسب اقتضا به نفع و یا به ضرر شهر نیشابور بوده است. در دوره‏هاى صلح و آرامش، آبادى، جمعیت و بازرگانى نیشابور به سبب داشتن منابع طبیعى مرغوب از قبیل معادن فیروزه و خاکهاى زراعتى وسیع، رو به گسترش نهاده و برعکس در زمان جنگ چون مورد طمع مهاجمان قرار داشته مورد حملات متعدد واقع شده و رو به ویرانى نهاده است. نشانه‏ها و شواهد امروزى که عبارت از خرابه‏هاى متعدد در اطراف شهر است گستردگى این شهر را در زمانهاى قدیم بخوبى نشان مى‏دهد. (5)
وجه تسمیه نیشابور
قدیمترین سندى که از نیشابور یاد مى‏کند اوستا است که با واژه «رئونت‏» به معنى جلال و شکوه از آن نام مى‏برد. احتمالا این واژه بعدها به کلمه ریوند تبدیل شده که اکنون نام دهستانى از توابع نیشابور است. (6) در برخى از متون دوره اسلامى نام دیگر نیشابور «ابرشهر» آمده است که مسلما این لفظ در دوره‏هاى قبل از اسلام به کار مى‏رفته است. سکه‏هاى مکشوفه، این موضوع را مدلل مى‏سازد. براى نمونه در سکه‏اى که تصویر قباد ساسانى را نشان مى‏دهد کلمه ابرشهر دیده مى‏شود. (7)
بحث درباره کلمه ابرشهر زیاد است از آن جمله برخى «ابرشهر» را از ریشه «اپرناک» گرفته‏اند که مربوط به قوم «پرنى‏» است که اسلاف پارتیان مى‏باشند. (8) بعضى ابرشهر (با سکون ب) گویند که مراد شهرى ابرى یا شهرى مرتفع که به ابرها نزدیک است. این هر دو قول بدون مبنا و اصولا مردود است اگر چه براى سند اول هنوز جاى تامل باقى است اما اگر ابر را فارسى قدیم «بر» به معنى بلند جایگاه و رفیع و بزرگ بدانیم کلمه ابرشهر مقبولتر مى‏نماید. (9)
مسکوکاتى که از دوران باکتریان در افغانستان به جاى مانده از پادشاهى به نام «نیکه‏فور» یاد مى‏کند که دامنه فرمانروایى او تا نیشابور گسترش داشته و به روایتى این شهر را وى بنا نهاده است که بعدها به «نیسه‏فور» و «نیسافور» و نهایتا به «نیشابور» تبدیل شده است. «نیسافور» در گویش عرب به معنى شى‏ء سایه‏دار است و شاید در آن جا درختهایى وجود داشته که سایه‏گستر تارک خستگان بوده است. (10)
واژه نیشابور در دوره ساسانى همه جا به شکل «نیوشاپور» آمده است که آن را به معنى کار خوب شاپور یا جاى خوب شاپور گرفته‏اند زیرا شاپور دوم این شهر را تجدید بنا کرد ولى به روایت اغلب مورخان شاپور اول بانى آن بوده است. اگر مطلب بالا را در مورد نوسازى این شهر قرین صحت ‏بدانیم، کلمه «نیو» مى‏توان به شکل امروزى آن «نو» تعبیر کرد و معنى نیشابور چیزى جز شهر نوسازى شده شاپور نخواهد بود و دیگر دلیلى براى بحث در مورد شاپور اول و دوم وجود نخواهد داشت. زیرا که بعضى از مورخان در انتخاب هر یک از آن دو دچار شک شده‏اند ولى قدر مسلم بانى اولیه باید شاپور اول باشد و پس از وقوع زلزله‏اى شاپور دوم امر به ترمیم و بازسازى آن کرده است و این به هر حال کار نیک شاپور دوم بوده است که به لفظ «نیوشاپور» از آن یاد کرده‏اند. (11)
نیشابور در اوایل اسلام به «ابرشهر» معروف بود که در سکه‏هاى دوره‏هاى اموى و عباسى به همین نام آمده است. «ایران‏شهر» هم گفته‏اند که شاید عنوانى افتخارى براى این شهر بوده است. البته چون یکى از چهار شهر کرسى‏نشین خراسان بود لقب «ام‏البلاد» هم براى خود کسب کرده است. (12)
نیشابور در دوران پیش از اسلام
گفتار فردوسى، قدمت نیشابور را به دورانهاى باستان مى‏برد و شعر وى گواه بر وجود این شهر در اساطیر ملى ایران است. درباره به سلطنت رسیدن کیکاوس مى‏گوید: بیامد سوى پارس کاووس کى
جهانى به شادى نو افکند پى
فرستاد هر سو یکى پهلوان
جهان‏دار و بیدار و روشن‏روان
به مرو و نشابور و بلخ و هرى
فرستاد هر سو یکى لشکرى
یا در هنگامى که کیخسرو از توران‏زمین به ایران مراجعت مى‏کند، فردوسى با این سخن زیبا از نیشابور یاد مى‏کند:
از آن پس به راه نشاپور شاه
بیاورد پیلان و گنج و سپاه
همه شهر یکسر بیاراستند
مى و رود و رامشگران خواستند (13)
در ذکر احوالات اردشیر ساسانى، طبرى مى‏گوید که: «اردشیر بابکان از سواد عازم استخر شد و از آن جا نخست ‏به سکستان و سپس گرگان، ابرشهر، مرو، بلخ، خوارزم و تا انتهاى سرزمین خراسان رفت. او بسیارى از مردمان را کشت و همه مرزهاى شرقى را به اطاعت آورد.»(14)
از گفته فوق احتمالا دو نتیجه به دست مى‏آید. یکى این که ابرشهر در واقع نام اولیه و اصلى نیشابور است، چنان که در صفحات قبل بیان شد و دیگر این که اردشیر همانند دیگر جهانگشایان مردمان بسیارى کشته که لاجرم ابرشهر مستثنا نبوده است و شاید در اثر خرابیهایى که در دوران وى به وجود آمد مردم به نقطه دیگرى در همان نزدیکى پناه بردند و در زمان شاپور اول این محل جدید به نام شاه ایران‏زمین نامگذارى شد.
کتیبه شاپور اول که ویژه پیروزى او در مناطق شرقى ایران است و از مناطق «پرثو»، «مرو»، «هرات‏»، «سغد»، «ابرشهر» نام مى‏برد، دلیل واضحى بر وجود ابرشهر مى‏باشد که به هر حال همانند شهرهاى دیگر یا کاملا به فرمان شاپور درآمد و یا خراجگزار وى شد. (15) حرکت‏شاپور به نیشابور به این صورت بود که پس از حمله ترکان به نواحى شرق که احتمالا بایستى پس از مرگ اردشیر واقع شده باشد و دادخواهى مردم از شاپور اول، «وى با لشکرى جرار بر سر آن اتراک رفت و به محاربه و مقاتله، ایشان را از ملک ایران اخراج کرد و باز به نیشابور آمده و این جا مقام نمود و بناى شهر متصل به قهندز و اقامه شهرستان اخراج و ابراج و تشبیه اساس فرمود و محلات و عمارات به هم وصل کرد و خندق شهر و قهندز به هم متصل کرد. وى بر چهار جانب شهر چهار دروازه مرتب داشت، شرقى، غربى، جنوبى، شمالى. مهندسان را فرمود و طریق بنا به ایشان نمود تا چنان بنا نهادند که چون آفتاب طلوع کرد شعاع آن از هر چهار دروازه شهر طلوع کردمى و آن عجایب بناها بود و به وقت غروب از هر چهار دروازه آفتاب در نظر بودى که پوشیده شدى».‏ (16)
حاکم نیشابورى (متوفى 405 هـ . ق)، صاحب تاریخ نیشابور، نیز از اتصالات محلات و خندق شهر و قهندز یاد مى‏کند که دلیل واضحى بر یکى بودن نیشابور با ابرشهر مى‏باشد. علاوه بر این، براساس آنچه وى ذکر مى‏کند، در واقع نیشابور در زمان شاپور اول بنیاد یافته است، مخصوصا این که در هنگام حفر خندق خبر از یافتن گنجى براى وى آوردند و او همه آن گنج را نفقه کرد و این خود دلیل بر استقرار وى در نیشابور، به هنگام حفر خندق مى‏باشد. درباره حصار و باروى شهر نیشابور که همزمان با حفر خندق انجام شده است مؤلف در جاى دیگر چنین مى‏گوید:
«شاپور اول بر حوالى شهر خارج خندق عمارت آغاز کرد، معماران و عمله مرتب کرد و تکلیفات شاقه فرمود، رعایا عاجز آمدند، معماران را امر کرد که هر روز پیش از آفتاب به سر کارها روند. هر که از رعایا پیش از آفتاب حاضر نشود زنده در میان خشت و گل دیوار گیرند و چنان کردند. و خلق بر آن رنج قرار گرفتند. و بعد از سنین کثیره... استخوان بنى‏آدم از سر تا قدم از میان گل بر خاک مى‏افتاد». (17)
زردشت هم یکى از سه آتشکده معروف ایران را به نام مهربرزین در کوههاى نیشابور ساخت.

نیشابور پس از اسلام
بنا به نوشته مورخان و جغرافی دانان عرب‏زبان مانند ابن‏رسته، مقدسى، اصطخرى، ابن‏حوقل و یاقوت حموى، شهر نیشابور، یک فرسنگ در یک فرسنگ بوده و بازار و میادین و دکاکین و کاروانسراهاى بسیار داشته است که از لحاظ اقتصادى «انبارگاه مال‏التجاره فارس و کرمان و هند یعنى ولایات جنوبى و همچنین رى و جرجان و خوارزم‏» بوده است. در این دوره یعنى در قرون وسطى ایالت‏خراسان به چهار قسمت‏یعنى چهار ربع تقسیم مى‏گردیده و هر ربعى به مرکزیت‏ یکى از چهار شهر بزرگ نیشابور، مرو، هرات و بلخ خوانده مى‏شده و در زمانهاى مختلف یکى از این شهرها مرکزیت تمام خراسان بزرگ را به عهده داشته و چنان که گفته خواهد شد نیشابور نیز از زمان طاهریان به بعد به عنوان پایتخت انتخاب گردیده است و گفته‏اند که: «این شهر از قاهره قدیم (فسطاط) بزرگتر و از بغداد جمعیتش بیشتر و از بصره جامعتر و از قیروان عالیتر بوده و 44 محله داشته و 50 خیابان اصلى و مسجدى ممتاز و کتابخانه‏اى با شهرت جهانى و یکى از چهار شهر شاهى امپراطورى خراسان بوده است».‏ (18)
ورود اسلام به نیشابور
در سال‏17 یا23 هجرى، عمربن خطاب خلیفه دوم احنف‏بن قیس را براى فتح خراسان فرستاد و پس از آن در سال 32 هجرى عثمان بن عفان خلیفه سوم عبدالله بن عامر را به خراسان گسیل داشت و چنان که حاکم نیشابورى مى‏نویسد: «در زمان خلافت عثمان کنارنگ مجوس که والى خراسان بود به عبدالله عامر نامه نوشت و او را از مرگ یزدگرد پادشاه ساسانى آگاه ساخت و به خراسان دعوت نمود. عبدالله عامر به‏سرعت رهسپار خراسان شد و با لشکر خود عازم نیشابور گشت. اما روایت دیگر چنین است: موقعى که ابن‏عامر به نیشابور رسید مردم نیشابور به ریاست‏ برزان‏جاه که والى آن حدود بود در مقابل اعراب به جنگ برخاستند و یک ماه تمام مقاومت کردند و چون فصل زمستان بود و سرما شدت یافت، ناچار سپاه عبدالله بن عامر از اطراف نیشابور برخاستند و به طرف ازغند که هواى معتدل‏ترى داشت رهسپار شدند ولى پس از چندى سپاهیان عرب به ریاست عبدالله خازم به سوى نیشابور بازگشتند و در این نوبت‏ برزان‏جاه شکست‏خورد و متوارى شد و کنارنگ فرمانرواى نیشابور از در صلح درآمد و قبول کرد که معادل هفت هزار درهم خراج بدهد.
سپس عبدالله عامر به شهر نیشابور آمد و در محله شاهنبر سکونت گزید و در همان محله مسجدى بر روى آتشکده ساخت و سرایى براى خود بنا نهاد. چون عبدالله عامر به سفر حج رفت قیس بن هیثم را از طرف خود در نیشابور گذاشت، در این وقت قارن که مرزبان قومس و گرگان بود به نیشابور لشکر کشید و آنجا را تصرف کرد ولى بعد از چندى عبدالله خازم او را شکست داد و به قتل رسانید و مجددا نیشابور را تصرف نمود و از طرف خلیفه سوم به حکومت نیشابور منصوب شد.
در سال‏96 هجرى سلیمان عبدالملک حکومت‏خراسان را به یزیدبن مهلب داد و بعد از او در سال‏99 هجرى عمربن عبدالعزیز به خلافت رسید، جراح‏بن عبدالله را به خراسان فرستاد و پس از چندى در سال 120 هجرى هشام بن عبدالملک امارت خراسان را به نصرسیار سپرد که وقایع فراوانى در نیشابور پدید آمد. (19)
نیشابور پایتخت کشور
در سال 131 هـ . ق، ابومسلم خراسانى، نهضتى در خراسان بر ضد خلافت‏ بنى‏امیه به وجود آورد و با قیام متهورانه خود به نیشابور آمد و حاکم آن شهر گردید. وى در مدت حکومت‏خویش مسجدى در نیشابور ساخت و قصد رونق بخشیدن به این شهر را داشت اما در سال 138 هـ . ق در بغداد به تحریک منصور خلیفه عباسى مقتول گردید و بدین‏سبب چندى پیشرفت نیشابور متوقف شد.
اما چون خراسان در اوایل قرن سوم هجرى به سال 205 قمرى در حیطه اقتدار طاهر ذوالیمینین درآمد، وى در مشرق ایران حکومت مقتدرى به هم رسانید و مستقلانه در خراسان به حکومت پرداخت. وى به هنگام خطبه نماز جمعه نام خلیفه عباسى را از خطبه انداخت اما همان شب درگذشت و پسرش طلحه به امارت خراسان و سیستان رسید و سپس در سال‏213 ه . ق که طلحه وفات یافت ‏برادرش عبدالله بن طاهر جانشین وى گردید و در سال 215 هجرى قمرى شهر نیشابور را به پایتختى اختیار نمود و در آنجا آبادانى فراوان کرد. مخصوصا به رونق کشاورزى و حفر قنوات و اصلاح امر آبیارى و احداث ساختمانهاى جدید و ایجاد دهات بسیار در منطقه همت گماشت و نیز شهر و قصر معروفى به نام شادیاخ ساخت و این شهر در زمان او و خاندانش اهمیت فوق‏العاده‏اى یافت. (20)
علت‏ساختن شهر شادیاخ
عبدالله بن طاهر که به امارت رسید در بیرون شهر نیشابور براى خود باغ و قصرى به نام شادیاخ ساخت و لشکریان او در شهر نیشابور سکونت داشتند. و چون جایى براى سکونت‏ سپاهیان خالى نبود. ناچار به منازل مردم وارد مى‏شدند، بدیهى است عموما از این که یک نفر سپاهى در خانه آنها سکونت مى‏کرد در رنج و ناراحتى بودند لیکن جرات دم‏زدن نداشتند. ناگزیر این تعدى و رسم بد را تحمل مى‏کردند تا این که یک نفر از افراد لشکر عبدالله‏بن طاهر با اسبش به خانه تازه‏دامادى وارد مى‏گردد و با توجه به عروس جوان قصد تجاوز به خاطرش مى‏رسد و به داماد مى‏گوید اسبم را ببر آب بده، تازه داماد به جاى این که خود اسب را ببرد به واسطه عدم‏اطمینان، به تازه عروس مى‏گوید تو اسب را براى آب دادن ببر. نوعروس که مطلقا از اسب و آب دادن و تیمار آن آگاهى نداشت ‏با وحشت و ترس افسار اسب را مى‏گیرد و از منزل خارج مى‏شود، ولى از حسن اتفاق امیر عبدالله از آن راه مى‏گذشته و مى‏بیند زنى افسار اسبى را گرفته و با حالت ترس و وحشت اسب را مى‏برد و امیر عبدالله متوجه مى‏شود که این زن و اسب با یکدیگر تناسبى ندارند، لذا جریان را از زن مى‏پرسد، او جواب مى‏دهد خدا امیر را بکشد که مرا به چنین وضعى دچار کرده است. عبدالله طاهر مى‏پرسد: شوهر دارى؟ جواب مى‏دهد تازه‏عروسم. دوباره مى‏پرسد: چرا شوهرت اسب را براى آب دادن نمى‏برد. پاسخ مى‏شنود از دو جهت مرا وادار به این کار کرده است زیرا یک نفر از لشکر امیر در منزل ما است، اگر شوهرم اسب را به آب ببرد شاید آن مرد سپاهى در غیاب او به من تعرض کند. دیگر این که در موقع نبودن شوهرم در خانه ممکن است این مرد از خانه چیزى بدزدد. امیر عبدالله از این پرسش و جواب سخت ناراحت مى‏شود و فورا دستور مى‏دهد تمام لشکریان از منازل مردم خارج شوند و در اطراف باغ شادیاخ براى خود خانه بسازند و این پس اگر سپاهى به منزل مردم وارد شود خون او مباح باشد. (21)
در اوایل نیمه دوم قرن سوم هجرى یعنى در سال‏259 هـ . ق یعقوب لیث صفارى نیشابور را به تصرف درآورد ولى پس از مرگش عمروبن لیث صفارى در سال‏ 279 هجرى نیشابور را پایتخت‏ خویش قرار داد و او نیز عمارات زیادى بر شهر افزود. بعد از عمرولیث، ‏خراسان به دست‏ سامانیان افتاد. در زمان این سلسله هم نیشابور کماکان پایتخت‏ بود و تنها ناحیه مرکزى خراسان به‏شمار مى‏رفت. (22)
پس‏از سامانیان حکومت‏ به دست غزنویان افتاد و در این دوران نیشابور فقط مرکز ایالت‏بود و از غزنین تبعیت مى‏کرد. بعد، نیشابور در حیطه اقتدار سلجوقیان درآمد و در سال‏429 هـ . ق طغرل‏بیک شهر را گرفت و پایتخت ‏خود قرار داد و این شهر منزلت قبلى خود را از سرگرفت اما چون طغرل درگذشت جانشین وى آلب‏ارسلان دربارش را به اصفهان برد ولى دوره‏هاى طویلى از ایام حکومت‏خویش را در نیشابور مى‏گذرانید. مقارن همین زمان یعنى در سال‏437 ه . ق که ناصرخسرو علوى از این ناحیه مى‏گذشت، نیشابور را در اوج شهرت و اعتبار مى‏دید، رونق بازرگانى نیشابور به حدى بود که در سرزمین عربستان تمامى داد و ستدهاى بازرگانى با سکه‏هاى طلاى نیشابور صورت مى‏گرفت.
نیشابور در زیر لواى حکومت ‏سلاجقه بویژه در دوران سلطنت ملکشاه سلجوقى (465-485 هـ . ق)، به همت‏ خواجه نظام‏الملک طوسى (م 485 ه . ق)، وزیر فرهنگ‏پرور و روشنفکر این سلطان، از لحاظ تمدن و مرکزیت علمى به حق شهره آفاق گشت و نظامیه‏اى که جنبه دانشگاههاى کنونى داشت در نیشابور بنیاد گردید و تعداد13 کتابخانه که مهمترین آنها حدود پنج هزار جلد کتاب داشت‏ به وجود آمد. و بدین جهت این شهر عنوان «دارالعلم» به خود گرفت و سالهاى متمادى مرکز تجمع علما و دانشمندان کشور بود. (23) به طور کلى مى‏توان گفت که نیشابور پس از سلجوقیان تا حمله مغول پیوسته دارالملک و مرکز ایالت‏خراسان بزرگ بوده است.

 


ساخت شهری و محیط فرهنگی نیشابور عصر بوسعید
بعلت ویرانی های پی در پی و نیز فقدان اسناد تاریخی دقیقی که ساخت شهر نیشابور را در یک دوره ی معین بویژه عصر مورد نظر ما، توصیف کند، به دشواری می توان در باب ساخت شهری نیشابور سخن گفت.
آنچه مسلم است این است که نیشابور عصر بوسعید یکی از بزرگترین شهرهای مشرق زمین بوده و به گفته ی خلیفه ی نیشابوری 47 محله داشته و محله ی جولاهگان که یکی از محلات متوسط آن بوده است، خود دارای سیصد کوچه بوده است و اگر وصف نیشابور مقارن دوران جوانی بوسعید را به روایت مقدس در نظر بگیریم، 44 محله داشته که بعضی از محلات آن مانند محله جور و محله حیره هر کدام برابر نیمی از شیراز همان روزگار بوده است و معتقد بوده اند که اگرمحله جور جدا از نیشابور باشد نیاز به طبل و علم و حاکمی مستقل دارد. دراین شهر، مجموعه ی ویژگیهای یک شهر بزرگ از قبیل بازارها و میدان ها و مدارس و مساجد و خانقاه ها و گورستان ها و کتابخانه ها و حتی کلیسیا و کنشت وجود داشته است.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  33  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله نیشابور شناسی

تحقیق نیشابور شناسی

اختصاصی از حامی فایل تحقیق نیشابور شناسی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق نیشابور شناسی


تحقیق نیشابور شناسی

 

 

 

 

 

 

 



فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)

تعداد صفحات:33

فهرست مطالب:

شهرستان نیشابور

مرکزیت ‏شهر نیشابور

تحت جلگه به مرکزیت ‏بزغان و دهستانهاى تحت‏جلگه

طاغنکوه

فیروزه

زبرخان به مرکزیت قدمگاه و دهستانهاى اردوغش

اسحاق‏آباد

زبرخان

سرولایت‏به مرکزیت چکنه و دهستانهاى بینالود

سرولایت

میان جلگه به مرکزیت عشق‏آباد و دهستانهاى غزالى

عشق‏آباد

بلهیرات

وجه تسمیه نیشابور

نیشابور در دوران پیش از اسلام

نیشابور پس از اسلام

ورود اسلام به نیشابور

نیشابور پایتخت کشور

علت‏ساختن شهر شادیاخ

ساخت شهری و محیط فرهنگی نیشابور عصر بوسعید

میدان های شهر نیشابور ...

 

 

شهرستان نیشابور به مرکزیت ‏شهر نیشابور، 9308  (1) کیلومتر مربع وسعت دارد و جمعیت آن طبق سرشمارى سال 1370 هـ . ش، ‏287/399 نفر است. تراکم نسبى جمعیت این شهرستان حدود 42 نفر در کیلومتر مربع مى‏باشد. 632 آبادى مسکون دارد و در قسمت مرکزى استان خراسان واقع شده است. (2)
این شهرستان با مختصات ریاضى طبق نقشه زیر با طول جغرافیایى بین 58 تا 59 درجه و عرض جغرافیایى بین 35 تا 37 درجه، محدود است از شمال به شهرستانهاى چناران و قوچان، از جنوب به شهرستانهاى کاشمر و تربت‏حیدریه، از مشرق به شهرستان مشهد و از مغرب به شهرستانهاى اسفراین و سبزوار. (3)
این شهرستان داراى پنج ‏بخش است‏ به نامهای:
•    تحت جلگه به مرکزیت ‏بزغان و دهستانهاى تحت‏جلگه، طاغنکوه، فیروزه.
•    زبرخان به مرکزیت قدمگاه و دهستانهاى اردوغش، اسحاق‏آباد، زبرخان.
•    سرولایت‏به مرکزیت چکنه و دهستانهاى بینالود، سرولایت.
•    میان جلگه به مرکزیت عشق‏آباد و دهستانهاى غزالى، عشق‏آباد، بلهیرات.
•    مرکزى به مرکزیت‏شهر نیشابور و دهستانهاى دربقاضى، ریوند، فضل، مازول. (4)
دشت نیشابور در دامنه کوه بینالود قرار دارد، این رشته کوه در دنباله رشته کوه البرز در جهت ‏شمال‏غربى و جنوب‏شرقى کشیده شده است. مرتفع‏ترین قله این رشته کوه با 3400 متر در شمال نیشابور قرار دارد که در همان حال بلندترین قله خراسان به‏شمار مى‏آید.
دشت مرتفع نیشابور محصور بین کوههاى بینالود و کوه‏سرخ، فلات ایران را به دشتهاى آسیاى مرکزى مرتبط مى‏سازد و این مسیر در طى قرنهاى متمادى همواره یکى از مهمترین شاهراه ها بوده و جهت مسافرت و حمل و نقل و نیز لشکرکشى‏ها مورد استفاده بوده است. متاسفانه طوایف مهاجم نیز از این شاهراه به منظور یورشهاى ددمنشانه خود بهره برده‏اند.
در حال حاضر، این دشت، مشهد را به وسیله جاده آسفالته درجه یک و راه‏آهن به تهران مربوط مى‏سازد. در طول زمان چنین موقعیت استثنایى برحسب اقتضا به نفع و یا به ضرر شهر نیشابور بوده است. در دوره‏هاى صلح و آرامش، آبادى، جمعیت و بازرگانى نیشابور به سبب داشتن منابع طبیعى مرغوب از قبیل معادن فیروزه و خاکهاى زراعتى وسیع، رو به گسترش نهاده و برعکس در زمان جنگ چون مورد طمع مهاجمان قرار داشته مورد حملات متعدد واقع شده و رو به ویرانى نهاده است. نشانه‏ها و شواهد امروزى که عبارت از خرابه‏هاى متعدد در اطراف شهر است گستردگى این شهر را در زمانهاى قدیم بخوبى نشان مى‏دهد. (5)
وجه تسمیه نیشابور
قدیمترین سندى که از نیشابور یاد مى‏کند اوستا است که با واژه «رئونت‏» به معنى جلال و شکوه از آن نام مى‏برد. احتمالا این واژه بعدها به کلمه ریوند تبدیل شده که اکنون نام دهستانى از توابع نیشابور است. (6) در برخى از متون دوره اسلامى نام دیگر نیشابور «ابرشهر» آمده است که مسلما این لفظ در دوره‏هاى قبل از اسلام به کار مى‏رفته است. سکه‏هاى مکشوفه، این موضوع را مدلل مى‏سازد. براى نمونه در سکه‏اى که تصویر قباد ساسانى را نشان مى‏دهد کلمه ابرشهر دیده مى‏شود. (7)
بحث درباره کلمه ابرشهر زیاد است از آن جمله برخى «ابرشهر» را از ریشه «اپرناک» گرفته‏اند که مربوط به قوم «پرنى‏» است که اسلاف پارتیان مى‏باشند. (8) بعضى ابرشهر (با سکون ب) گویند که مراد شهرى ابرى یا شهرى مرتفع که به ابرها نزدیک است. این هر دو قول بدون مبنا و اصولا مردود است اگر چه براى سند اول هنوز جاى تامل باقى است اما اگر ابر را فارسى قدیم «بر» به معنى بلند جایگاه و رفیع و بزرگ بدانیم کلمه ابرشهر مقبولتر مى‏نماید. (9)
مسکوکاتى که از دوران باکتریان در افغانستان به جاى مانده از پادشاهى به نام «نیکه‏فور» یاد مى‏کند که دامنه فرمانروایى او تا نیشابور گسترش داشته و به روایتى این شهر را وى بنا نهاده است که بعدها به «نیسه‏فور» و «نیسافور» و نهایتا به «نیشابور» تبدیل شده است. «نیسافور» در گویش عرب به معنى شى‏ء سایه‏دار است و شاید در آن جا درختهایى وجود داشته که سایه‏گستر تارک خستگان بوده است. (10)
واژه نیشابور در دوره ساسانى همه جا به شکل «نیوشاپور» آمده است که آن را به معنى کار خوب شاپور یا جاى خوب شاپور گرفته‏اند زیرا شاپور دوم این شهر را تجدید بنا کرد ولى به روایت اغلب مورخان شاپور اول بانى آن بوده است. اگر مطلب بالا را در مورد نوسازى این شهر قرین صحت ‏بدانیم، کلمه «نیو» مى‏توان به شکل امروزى آن «نو» تعبیر کرد و معنى نیشابور چیزى جز شهر نوسازى شده شاپور نخواهد بود و دیگر دلیلى براى بحث در مورد شاپور اول و دوم وجود نخواهد داشت. زیرا که بعضى از مورخان در انتخاب هر یک از آن دو دچار شک شده‏اند ولى قدر مسلم بانى اولیه باید شاپور اول باشد و پس از وقوع زلزله‏اى شاپور دوم امر به ترمیم و بازسازى آن کرده است و این به هر حال کار نیک شاپور دوم بوده است که به لفظ «نیوشاپور» از آن یاد کرده‏اند. (11)
نیشابور در اوایل اسلام به «ابرشهر» معروف بود که در سکه‏هاى دوره‏هاى اموى و عباسى به همین نام آمده است. «ایران‏شهر» هم گفته‏اند که شاید عنوانى افتخارى براى این شهر بوده است. البته چون یکى از چهار شهر کرسى‏نشین خراسان بود لقب «ام‏البلاد» هم براى خود کسب کرده است. (12)


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق نیشابور شناسی