حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

جستاری درباره موسیقی و معیارهای آن در اسلام

اختصاصی از حامی فایل جستاری درباره موسیقی و معیارهای آن در اسلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

جستاری درباره موسیقی و معیارهای آن در اسلام


جستاری درباره موسیقی و معیارهای آن در اسلام

دانلود مقاله موسیقی و معیارهای آن در اسلام

این فایل در قالب Word قابل ویرایش، آماده پرینت و ارائه به عنوان پروژه پایانی می باشد

قالب: Word

تعداد صفحات: 42 

توضیحات: 

چکیده

موسیقی همچون هنر برخاسته از اعماق درون آدمی و بلکه یک نیاز روحی است و مانند هر هنری می‌تواند مبتذل یا متعهد باشد. موسیقی علمی از یونان باستان وارد ایران شد که ارسطو آن را به عنوان شاخه‌ای از ریاضیات می‌دانست و فیلسوفان اسلامی نیز آن را پذیرفتند البته علاوه بر قواعد علمی، ذوق و عاطفه نیز در پیدایش آن دخالت دارد هنر نیز محسوب می‌شود موسیقی ترجمه واژهMusic انگلیسی که در فارسی معادل آهنگ می‌باشد و غنا را خواندن با آهنگ می‌گویند که همان موسیقی آوازی است. موسیقی ترکیب (composition) الحان جمع لحن و یا ملودی (Melody) و الحان به نغمه‌ها (Note) و نت‌ها دارای ریتم (Rhythm)هماهنگ است رابطه اسلام با هنر و موسیقی از مهمترین و کاربردی ترین موضوعات است.

در قرآن واژه غنا و موسیقی به کار نرفته ولی آیاتی وجود دارد که در روایات یکی از مصداق‌های آن را «غنا» دانسته‌اند. لغویون غنا را «آواز خوش و طرب انگیز» دانسته‌اند و فقها و مفسران قران آن را صدای لهوی مناسب مجالس اهل فسوق دانسته‌اند که حرام می‌باشد. بسیاری از علما تصریح کرده‌اند که غنا بر حسب معنای لغوی و در عرف از غنای حرام یعنی غنا در شرع وسیع‌تر است موسیقی با شرایطی حرام و با شرایطی حلال می باشد در این مقاله با توجه به آیات و روایات و دیدگاه مفسران و عالمان و اسلام‌شناسان با رویکردی کاربردی معیارهای موسیقی بررسی شده است.

واژگان کلیدی: موسیقی، غنا، اسلام (شرع)، لهو، طرب، عرف عام


دانلود با لینک مستقیم


جستاری درباره موسیقی و معیارهای آن در اسلام

دانلود فایل ورد ضوابط و معیارهای طراحی موزه

اختصاصی از حامی فایل دانلود فایل ورد ضوابط و معیارهای طراحی موزه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود فایل ورد ضوابط و معیارهای طراحی موزه


دانلود فایل ورد ضوابط و معیارهای طراحی موزه

این فایل شامل فضاها و دیاگرام روابط فضاها شامل : تالار ورودی (لابی) - گالری ها یا تالارهای نمایش آثار - کتابخانه - آزمایشگاه - چایخانه (کافه تریا) - انبار آثار - بخش اداری - آمفی تئاتر - بخش آموزشی تحقیقاتی است. که به انواع موزه هم اشاره میکند و درباره آنها توضیح میدهد.


دانلود با لینک مستقیم


دانلود فایل ورد ضوابط و معیارهای طراحی موزه

دانلود مقاله تبین رابطه مقایسه ای بین ساختار سرمایه با معیارهای مبتنی بر ارزش افزوده

اختصاصی از حامی فایل دانلود مقاله تبین رابطه مقایسه ای بین ساختار سرمایه با معیارهای مبتنی بر ارزش افزوده دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

مقدمه:
شرکت ها برای رشد وپیشرفت نیازبه سرمایه دارند.بخشی از سرمایه درداخل شرکت ازطریق سودانباشته ای که درنتیجه سود آوری شرکت بوجود آمده و بین سهامداران تقسیم نشده است تا مٔین می شود ومابقی می تواند از طریق بازارهای سرمایه یا استقراض ایجاد گردد وبا توجه به اینکه ساختارسرمایه یک شرکت،رابطه میان بدهی وحقوق صاحبان سهام را نشان می دهد. شرکتی که هیچ گونه بدهی نداشته باشد،ساختارسرمایه آن را حقوق صاحبان سرمایه تشکیل می دهد و ازآن جایی که ساختارسرمایه بیشتر شرکت ها،همراه با بدهی وسرمایه است،از این رو مدیران مالی به دریافت وام واثرات آن وحداکثر کردن ثروت سهامداران،بسیار حساس و دقیق هستند.اگر شرکتی از راه وام، به سودمناسبی رسیده باشد.دارای اهرم مالی مناسبی بوده است ،وبازده هرسهم درمقایسه با حالت عدم بدهی و گرفتن وام بیشتر خواهد شد.از آنجایی که سود گزارش شده ازجمله اطلا عات مالی مهمی است که درتصمیم گیری توسط افراد درنظر گرفته می شود. تحلیل گران مالی عموماً سود گزارش شده را به عنوان یک عامل بر جسته دربررسی ها و قضاوت های خود مد نظر قرار می دهند.هم- چنین سرمایه گذاران برای تصمیمات سرمایه گذاری خود بر اطلا عات مالی مندرج در صورت های مالی واحد های اقتصادی خصوصا سود گزارش شده اتکا می کنند.سرمایه گذاران معتقدند سود ثابت درمقایسه با سود دارای نوسان، پرداخت سود تقسیمی بالا تری را تضمین می کند.هم چنین نوسانات سود به عنوان معیار مهم ریسک کلی شرکت قلمداد می شود و شرکت های دارای سود هموارتر دارای ریسک کمتری می باشند . بنابراین شرکت هایی که دارای سود همواری هستند بیشتر مورد علا قه سرمایه گذاران بوده و ازنظر آن ها محل مناسب تری برای سرمایه گذاری محسوب می شوند. یکی از اهداف دستکاری سود،هموارسازی سود گزارش شده است،بنابراین هموارسازی سود را می توان بخشی ازمدیریت سود دانست.هموارسازی سود به عنوان اقدامی آگاهانه برای کاهش تغییرها و نوسان های دوره ای سود گزارش شده یا سود مورد پیش بینی از طریق استفاده ازفن های گزینه ای حسابداری درچارچوب اصول پذیرفته شده عمومی حسابداری تعریف شده است . به طور کلی پژوهش گران براین باورند که مدیران شرکت ها اقدام به هموارسازی سود می کنند زیرا مبلغ سود و نوسان آن ازدیدگاه سهامداران حائز اهمیت است وبرارزش سهام شرکت تاثیر می گذارد.مسئله اولیه و هدف کلی در این پژوهش تفکیک و شناسایی شرکت های هموار سازسود از شرکت های غیرهموارسازدررابطه با ساختار سرمایه و معیارهای ارزیابی عملکرد می باشد.(زنجیردار وقصاب ماهر،1388 ،2).

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

فصل اول
کلیات تحقیق

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


1-1 مقدمه
رشد وتوسعه اقتصاد، افزایش شرکتهای سهامی وتفکیک مدیریت از مالکیت،امروزه مسائل نمایندگی رابه یکی ازمهمترین دغدغه های سرمایه گذاران مبدل ساخته است. مسائل نمایندگی از این واقعیت سرچشمه می گیرد که سرمایه گذاران معمولا دارای تمایل ویا توانایی لازم جهت اداره امورشرکت نیستند، لذا این مسئولیت رابه مدیران محول می کنند. چنانچه هردوگروه مدیران وسرمایه گذاران به دنبال بیشینه کردن منافع شخصی خود باشند ودر صورتی که که اعمال نظارت بر عملکرد نماینده مستلزم هزینه باشد، این امر به طور ضمنی حاوی این پیام است که نماینده ممکن است همواره درصدد تامین منافع مالک وحداکثر کردن ثروت وی نباشد. ازاین رو انتخاب معیاری مناسب، به منظور اطمینان از دستیابی شرکت به هدف نهایی خود که همانا بیشینه کردن ثروت مالکان است، از مهمترین راهکارهای پیش روی سهام داران برای ارزیابی عملکرد شرکت که بخش اعظم آن در نتیجه تصمیم گیریهای مدیریت نظیر تصمیم گیری در زمینه ساختار سرمایه که موضوع مورد بحث پژوهش حاضرمی باشد وبه تبع آن تصمیم گیریهای صحیح اقتصادی است(کریم آذربایجانی وهمکاران،1390 ،1).
بازارسرمایه دراقتصاد کشورنقش حیاتی ایفا میکند. این بازار نه تنها پولها وسرمایه های راکد را از طریق شرکتها به فعالیت می اندازد بلکه خود به عنوان شاخص رونق اقتصادی کشور عمل می کند. بنابراین، توجه به این بازار و مبانی اساسی تصمیم گیری در آن ضروری است. مسلما هدف سرمایه گذاران از سرمایه گذاری در هرشرکت کسب بازدهی متناسب با سرمایه گذارایشان است. اگر شرکت در ایجاد ارزش، موفق باشد نه تنها سرمایه گذاران وافراد داخلی شرکتها بلکه در سطح وسیع تر، جامعه از ایجاد ارزش بهره مند خواهد شد. سنجش عملکرد در فرایند تصمیم گیری با توجه به اهمیت نقش بازار سرمایه از مهمترین موضوعات حوزه اقتصاد مالی است، پس کارکرد معیارهای مالی واقتصادی به منظور ارزیابی عملکرد شرکتها ضروری است(ایزدی نیا و رسائیان،1389،54). تحقیق حاضر در صدد است تصمیم گیری درمورد روش های مختلف تامین مالی رابا استفاده ازمعیارهای مبتنی برارزش افزوده، حسابداری وتلفیقی ارزیابی کند وبه مقایسه آنها بپردازد تا در جهت اتخاذ تصمیمات صحیح توسط سرمایه گذاران، مدیران وسایر ذینفعان گامی موثربردارد.در فصل اول پس از بیان مسئله و تاریخچه مطالعاتی، به بیان ضرورت موضوع تحقیق می پردازیم،سپس اهداف تحقیق رادر قالب اهداف کلی بیان میکنیم. چارچوب نظری تحقیق که بنیان اصلی طرح سوال وموضوع تحقیق بوده است در این فصل آورده شده و در ادامه،به متغیرهای تحقیق وفرضیه های تحقیق اشاره می شود.در پایان این فصل تعاریف واژه ها واصطلاحات آمده است.

 

2-1 تاریخچه مطالعاتی
طبــق بـرآورد انجمـن بــازار اوراق قرضــه در انتهای سال 2003، شرکت‌های آمریکایی بیش از 4/5تریلیون دلار اوراق قرضه منتشر کرده و در فاصله سال‌های 1994 تا 2003 به طور متوسط معادل حدود50‌درصد ازارزش ویژه (ارزش سهام) شرکت بدهی داشته‌اند.فرانکومودیلیانی و مرتون میلر در مقاله مهم و اثرگذاری که در سال 1958 به نگارش درآورند،بحث‌های جدیدی را در رابطه با میزان استقراضی که شرکت‌ها باید انجام دهند، مطرح ساختند (هر دوی اینها،به خاطر این اثر و دیگر تحقیقات اقتصادیشان، جایزه نوبل دریافت کردند). این مقاله آن ‌قدر مشهور و شناخته شده است که اقتصاددانان مالی، بیش از30سال است که از آن باعنوان تئوری مودیلیانی ومیلر یاد می‌کنند. این دو نشان دادند که ارزش یک شرکت (و ارزش جریانات نقدینگی آن) از نسبت قرض به ارزش ویژه‌ای که برای تامین منابع مالی سرمایه‌گذاری‌های شرکت استفاده شده،مستقل است.این نتیجه‌گیری تکان‌دهنده، بر پایه فرضیات خاصی قرار داشت که در دنیای واقعی صحت ندارند؛مثلا فرض شده بود که هیچ گونه مالیات شرکتی یا شخصی وجود ندارد، افراد به اطلاعات کامل دسترسی دارند، نرخ بهره وام اعطا شده به افراد و به شرکت‌ها یکسان است و چگونگ پرداخت بابت دارایی‌ها بر روی بهره‌وری تاثیر نمی‌گذارد. با وجود این فروض، این مطالعه نقطه آغازی برای درک بهتر بدهی شرکت‌ها فراهم ‌آورد. برهان آربیتراژ به طور خلاصه از این قرار است: دو شرکت را در نظر بگیرید که از هر لحاظ مانند هم هستند، به استثنای این که تامین مالی یکی کاملا از طریق ارزش ویژه صورت می‌گیرد؛در حالی که دیگری از ترکیبی از ارزش ویژه و استقراض استفاده می‌کند. در سال1963،مودیلیانی و میلر با تمرکز بر استقراض شرکت‌ها،بحث خود را به طور مشخص به سوی تعیین مالیات‌های شرکتی سوق دادند. تحت قوانین مالیاتی فعلی پیش از محاسبه مالیاتی که شرکت‌ها باید پرداخت کنند،بهره‌های پرداخت شده به دارندگان اوراق قرضه از درآمد شرکت‌ها کسر می‌شود؛لذا مالیات شرکتی شبیه اعطای یارانه بر پرداخت بهره‌ عمل می‌کند؛در صورتی که نرخ مالیات شرکتی 34 درصد باشد، آن‌گاه به ازای هر دلار بهره پرداختی معادل 34سنت از مالیاتی که شرکت باید بپردازد، کاسته می‌شود.در واقع افرادی که این بهره را دریافت می‌کنند، باید مالیات آن را بپردازند.درمقابل، اگر درآمد شرکت به صورت سود سهام بین سهامداران تقسیم شود، دو بار مشمول مالیات خواهد شد:‌ یک بار درسطح شرکت و بار دیگر درسطح اشخاص. بنابراین می‌توان نتیجه‌گیری کرد که هر شرکت برای حداقل کردن مالیات پرداختی و حداکثر کردن سود باید سرمایه‌گذاری‌هایش را به طور100‌درصد ازطریق قرض‌گیری تامین مالی کند. این نتیجه بحث ‌برانگیزتر ازنتیجه‌گیری مطالعه اول بود. درعالم واقع، شرکت‌ها منابع مالی لازم برای سرمایه‌گذاری‌هایشان را به طور کامل از طریق قرض‌گیری تامین نمی‌کنند. همچنین الگوهای خاص و روشنی در تصمیم‌گیری‌های مربوط به تامین منابع مالی وجود دارد. به عنوان نمونه، شرکت‌های نوپا در صنایعی که رشد بالایی دارند، به استقراض گرایش کمتری دارند و شرکت‌هایی که دارایی‌های ثابت زیادی داشته و در صنایع باثبات فعالیت می کنند، تمایل بیشتری به استقراض دارند(خالقی مقدم وباغومیان،1385 ،10).

 

3-1بیان مسئله
بررسی عملکرد اغلب کشورها نشانگر آن است که بین سرمایه گذاری وسطح پیشرفته اقتصادی رابطه تنگاتنگی وجود دارد، بدین معنی که کشورهایی که دارای الگوی کارآمدی درتخصیص سرمایه به بخش های مختلف اقتصادی هستند، اغلب از پیشرفتهای اقتصادی بیشتری برخوردار بوده وبه تبع آن دارای رفاه اجتمایی بالاتری نیز می باشند. دراقتصادهای نوظهوری چون ایران،اهمیت ایجاد نظام تامین مالی کارا، شفاف و روان جهت تشویق کارآفرینی ونیل به اهداف توسعه ای،دوچندان است.(تهرانی ومحمدی،1388،1).
با توجه به تحقیقات انجام شده توسط تیتمان ،منابع تامین مالی شرکتها براساس سیاست تامین مالی آنها به دو بخش منابع مالی درونی ومنابع مالی بیرونی شرکت تقسیم میشود.درمنابع مالی درونی، شرکت از محل سود کسب شده اقدام به تامین مالی می کند، یعنی به جای تقسیم سود بین سهامداران، سود را عمدتا در فعالیتهای عملیاتی شرکت برای کسب بازده بیشتربه کار می گیرد،ودر محل منابع بیرونی ازمحل بدهی ها وسهام اقدام به تامین مالی می کند. حال با توجه به منابع تامین مالی، شرکتها از بازده وریسک متفاوتی در عرصه بازارهای تامین سرمایه برخوردار هستند. بنابراین تصمیم های مربوط به ساختار سرمایه نقش موثری دراعتبار شرکتها نزد موسسات تامین سرمایه خواهد داشت (نمازی،1384،76).
ایجاد ارزش وافزایش ثروت سهامداران در بلند مدت از جمله مهمترین اهداف شرکتها به شمار می رود. حداکثر کردن ارزش شرکتها مستلزم اجرای پروژه های سود آورتوسط آنها می باشد.انتخاب نوع تامین مالی اعم ازانتشارسهام جدید یا انتشار اوراق قرضه یا گرفتن وام برساختا رمطلوب سرمایه وساختار سرمایه نیز بر ارزش کل شرکت تاثیر می گذارد. افزایش ثروت در نتیجه عملکرد مطلوب حاصل خواهد شد، حداکثر کردن ارزش شرکت زمانی تحقق می یابد که شرکت از سلامت مالی کافی برخوردار باشد، یعنی منابع مالی آنها به درستی انتخاب شده (وظیفه- تامین) وبه شکل صحیحی استفاده(وظیفه کاربرد) شوند(مهرانی و رساییان،1384 ،80).
بنابراین در تحقیق حاضر مسائل زیر مطرح می شود:
1- کدام یک از معیارهای ارزیابی عملکرد به سهام داران در ارزیابی عملکرد شرکت و تصمیم های گرفته شده توسط مدیریت کمک می کند؟
2- کدام یک از معیارهای ارزیابی عملکرد به مدیریت شرکت در تصمیم گیری در زمینه ساختار سرمایه بهتر یاری می رساند؟
3- آیا انتخاب یک معیار واتکای صرف برآن جهت ارزیابی عملکرد مالی مناسب است یا به بکارگیری ترکیبی از معیارها به منظور تصمیم های اقتصادی توصیه میشود؟
4- شرکتها چگونه اقدام به تامین مالی نمایند تا حداکثر تاثیر مثبت را بر عملکرد شرکت داشته باشد؟

 

4-1چارچوب نظری تحقیق
چارچوب نظری، الگویی است که محقق براساس آن درباره روابط بین عواملی که در ایجاد مسئله، مهم تشخیص داده شده اند، نظریه پردازی می کند. این نظریه میتواند ضرورتا سخن پژوهشگر نباشد وبه طور منطقی از نتایج تحقیقات قبلی پیرامون مسئله نشات گیرد. به طور خلاصه چارچوب نظری به رابطه بین متغیرهایی مانند متغیرهای مستقل، وابسته، مداخله گروتعدیل گر، که تصور میشود در دگرگونی شرایط مورد بررسی نقش دارند می پردازد.

 

ایجاد چنین چارچوب نظری در برقراری وساخت فرضیه ها، آزمون آنها وهمچنین تکمیل درک پژوهشگر کمک می کند( غلام رضا خاکی،1382،30).
در چارچوب نظری این تحقیق، متغیرهای مهم وموثرمربوط به مسئله پژوهش شناسایی گردیده وبا توجه به یافته های تحقیقات قبلی چگونگی ارتباط بین متغیرها توسط نگارها ارائه می شود:
جدول ( 1-1): ساختار سرمایه وعملکرد
ردیف عنوان تحقیق محقق سا ل نتایج
1

 


بررسی رابطه ساختار سرمایه وعملکرد175شرکت در کشور آمریکا
استاکینگ وبابل 1995 رابطه بین اهرم مالی وعملکرد شرکت که معیار ارزیابی آن کیوتوبین میباشد به منافع مالیاتی وهزینه های ناشی از استقراض بستگی دارد.
2 بررسی همبستگی بین 5شاخص عملکردشامل:نرخ بازده حقوق صاحبان سهام،نرخ بازده دارایی ،نرخ بازده فروش،ارزش افزوده اقتصادی وارزش افزوده بازاربا بازده سهام لهن وماخیجا 1997 رابطه معنی دار بین تمامی معیارهای مذبور با بازده سهام وعدم وجود تفاوت معنی دار بین توان توضیح دهندگی این معیارها بود.
3 رابطه بین ارزش افزوده اقتصادی وبازده سهام دربرزیل مدیروس 2002 رابطه بااهمیت بین ارزش افزوده اقتصادی وقیمت سهام است.
4 عوامل موثر برتعیین ساختار سرمایه شرکتهای چند ملیتی وداخلی استرالیا اختر 2005 رابطه با اهمیت بین ارزش افزوده اقتصادی وقیمت سهام وجود دارد.
5 بررسی رابطه بین ساختار سرمایه وبازده سهام در شرکتهای آمریکایی کی 2005 بین تغیرات اهرم مالی وبازده سهام رابطه منفی وجود داردکه این رابطه در شرکتهای با اهرم بالاتر است.
6 بررسی رابطه بین ساختار سرمایه وبازده سهام در شرکتهای آمریکایی فسنبرگ وقوش 2006 رابطه بین ساختار سرمایه ونرخ بازده دارایی ها در بورس اوراق بهادار نیویورک منفی است.
7 رابطه مقایسه ای ارتباط ارزش افزوده اقتصادی با بازده سهام در بازار سرمایه انگلستان اسماعیل 2006 سود عملیاتی پس از کسر مالیات وسود خالص در تبین بازده سهام نسبت به ارزش افزوده اقتصادی وسود باقی مانده کارایی بهتری دارد.
8 بررسی رابطه بین ساختار سرمایه وعملکرد شرکت با استفاده از اطلاعات 167شرکت اردنی زایتون وتیان 2007 بین نسبت بدهی کوتاه مدت به کل حقوق صاحبان سهام،نسبت کل بدهی به کل دارایی ،نسبت بدهی های بلندمدت به کل دارایی ها ونسبت کل بدهی به کل حقوق صاحبان سهام با نرخ بازده دارایی ها رابطه معنا داروجود دارد.
9 بررسی رابطه بین ارزش افزوده اقتصادی ومعیارهای حسابداری ازجمله سود هرسهم،نرخ بازده سهام به کار رفته در مورد 1000شرکت بزرگ هندی ردی ایرالا 2007 ارزش افزوده اقتصادی نسبت به سایر معیارهای حسابداری از همبستگی با اهمیت تری با ازرش افزوده بازار برخوردار است.
10 رابطه بین ساختار سرمایه وعملکرد لی 2009 بین عملکرد واهرم مالی ونسبت بدهی های کوتاه مدت رابطه منفی وموافق وجود دارد
11 ارایه الگوی جامع ساختار سرمایه
کیمیا گری وعینعلی 1387 متغیرهای فرصت رشد،ساختار دارایی وبازده سهام اثر منفی بر نسبت بدهی وریسک تجاری دارای اثر مثبت بر نسبت بدهی است
12 بررسی رابطه ساختار سرمایه با معیارهای حسابداری ارزیابی عملکرد شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران نیکبخت وپیکانی 1388 بین نسبت های ساختار سرمایه ومعیارهای حسابداری ارزیابی عملکرد رابطه معنادار وجود دارد.
13 بررسی رابطه اهرم مالی وارزش افزوده بازار شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران مهرانی و رساییان 1388 بین اهرم مالی وارزش افزوده بازار رابطه مثبت وجود ومعنی داروجود دارد.
14 رابطه بین اهرم مالی وهموار سازی سود مرادی 1389 بین اهرم مالی وهموارسازی سود رابطه معنادارمنفی وجود دارد.
15 رابطه ارزش افزوده اقتصادی ونسبت های سود آوری با ارزش افزوده بازار شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران یحیئ زاده فروشمس 1389 ارتباط معناداری بین ارزش افزوده اقتصادی ونرخ بازده حقوق صاحبان سهام وارزش بازار شرکتها وجود دارد،اما بین نرخ بازده دارایی ها وسود هرسهم وارزش افزوده بازار
16 ارزش افزوده اقتصادی ونقد شوندگی سهام بازار کرمی ونظری 1389 رابطه مثبت ومعناداری بین ارزش افزوده اقتصادی ونقدشوندگی بازار سهام وجود دارد.
17 تاثیرویژگی های شرکت روی ساختار سرمایه سجادی ومحمدی 1390 شرکتهای دارای بیش از50% بدهی دارای ساختار سرمایه متفاوتی نسبت به دیگر شرکتها هستند.
18 رابطه بین ساختار سرمایه وساختار مالکیت اسدی ومحمدی 1390 رابطه معنی داری بین اهرم وساختار مالکیت شرکتها وجود دارد.

 


5-1 فرضیات تحقیق
1-5-1. فرضیه اصلی اول: بین ساختار سرمایه ومعیا رهای ارزیابی عملکرد در شرکتهای هموارسازسود رابطه وجود دارد:
1-1-5-1. فرضیه فرعی اول:بین ساختار سرمایه ومعیارهای حسابداری ارزیابی عملکرد (ROA-ROE-ROI) در شرکتهای هموارسازسود رابطه وجود دارد.
2-1-5-1.فرضیه فرعی دوم:بین ساختار سرمایه ومعیارهای مبتنی بر ارزش افزوده (EVA-REVA-MVA) در شرکتهای هموارساز سود رابطه وجود دارد.
3-1-5-1.فرضیه فرعی سوم:بین ساختار سرمایه ومعیارهای تلفیقی ارزیابی عملکرد (Qtobin-M/BV-P/E) در شرکتهای هموارساز سود رابطه وجود دارد.
2-5-1.فرضیه اصلی دوم: بین ساختار سرمایه ومعیارهای ارزیابی عملکرد در شرکتهای غیر هموار ساز سود رابطه وجود دارد:
1-2-5-1.فرضیه فرعی چهارم: بین ساختارسرمایه ومعیارهای حسابداری ارزیابی عملکرد (ROA-ROE-ROI) در شرکتهای غیر هموارساز سود رابطه وجود دارد.
2-2-5-1. فرضیه فرعی پنجم:بین ساختار سرمایه و معیارهای مبتنی بر ارزش افزوده(EVA-REVA-MVA) در شرکتهای غیر هموار ساز سود رابطه وجود دارد.
3-2-5-1. فرضیه فرعی ششم: بین ساختار سرمایه ومعیارهای تلفیقی ارزیابی عملکرد (Q-tobin-P/E-M/BV) در شرکتهای غیر هموار ساز سود رابطه وجود دارد.

 

6-1اهداف تحقیق
ازآنجا که هرتحقیقی برای دستیابی به اهداف خاصی صورت میگیرد، با توجه به موضوع پژوهش حاضر اهداف زیر مدنظر است:

 

1-6-1اهداف کلی
هدف کلی این پژوهش تبین رابطه مقایسه ای بین ساختار سرمایه با معیارهای مبتنی برارزش افزوده، حسابداری وتلفیقی به تفکیک شرکتهای هموار ساز وغیرهموار ساز سود در بازار سرمایه ایران است.

 

2-6-1 اهداف ویژه
الف- بررسی اینکه چه ترکیبی از بدهی وسهام برای تامین سرمایه، عملکرد شرکت را افزایش میدهد.
ب- مقایسه معیارهای ارزیابی عملکرد،انتخاب بهترین معیار یا ترکیبی ازمعیارها
ج- متوجه ساختن شرکتهای بورس ومدیران به اهمیت ساختار سرمایه
د مشخص نمودن شرکتهای هموار ساز سود پذیرفته شده در بازار سرمایه ایران در نمونه انتخابی تحقیق
ه- شناسایی موثرترین نوع ساختار سرمایه بر بهبود عملکرد شرکت

 

7-1 اهمیت تحقیق
از جمله ضرورت های اساسی در تحقیق حاضر این است که در عمل دیده می شود که سهامداران از اطلاعات ومعیارهای نامناسبی برای قضاوت درمورد عملکرد مدیران وتصمیم گیریهای خود استفاده می کنند،عدم استفاده از معیارهای مناسب برای ارزیابی عملکرد وارزش آفرینی برای سهامداران از یک سو باعث می شود قیمت سهام شرکتها به ارزش واقعی آنها نزدیک نشود که این پدیده معمولا موجب ضرر و زیان یک گروه از خریداران سهام وسود سرشار گروه دیگر خواهد شد، از سوی دیگرعدم جبران خدمات مدیران به تناسب عملکرد واقعی آنها در جهت حداکثرسازی ثروت سهامداران موجب ایجاد شکاف بین منافع سهامداران شده ومشکلات تضاد منافع میان نماینده ومالک به وجود میاید.(شریعت پناهی وبادآور نهندی،1383،79-78).
از جمله ضرورت های اساسی دیگر این است که امروزه درجه بندی شرکتها از لحاظ اعتباری تا حدود زیادی به ساختار سرمایه آنان وابسته است ودر واقع مبنای تولید وارائه خدمات، به نحوه تامین ومصرف وجوه مالی مربوط می شود. از طرفی ساختار سرمایه هر شرکت،هشدار اولیه ای در ارتباط با میزان مضیقه مالی شرکت است ولازم است در برنامه ریزی های استراتژیک شرکتها تعیین عوامل موثر برکارایی تامین مالی آنان مورد توجه جدی باشد و به عنوان یکی از مهمترین تصمیمات مدیریت با استفاده از معیارهای عملکردی موردارزیابی قرار میگیرد(سینایی،1386،64).

 

8-1 حدود مطالعاتی
قلمرو هرتحقیق چارچوبی را فراهم می آورد تا مطالعات وآزمون محقق در طی آن قلمرو خاص انجام پذیرد ودارای اعتبار بیشتری باشد. قلمرو هر پژوهش درسه قلمرو موضوعی، مکانی و زمانی قابل بررسی است تا بتوان داده ها را در چارچوب این قلمرو ها جمع آوری وتجزیه وتحلیل نمود. که در ادامه هریک ازآنها به صورت اجمالی معرفی می شوند.

 

1-8-1 قلمرو موضوعی تحقیق
در این پژوهش تبین رابطه مقایسه ای بین ساختار سرمایه با معیارهای مبتنی برارزش افزوده، حسابداری وتلفیقی به تفکیک شرکتهای هموار ساز وغیر هموارساز سود در بازار سرمایه ایران مورد بررسی قرار می گیرد.

 

2-8-1 قلمرو زمانی تحقیق
باتوجه به متغیر بودن شرایط بازار سرمایه ، جهت بررسی آزمون فرضیه ها یک دوره5 ساله از ابتدای سال 1385تا انتهای سال 1389 در نظر گرفته شده است.

 

3-8-1 قلمرو مکانی تحقیق
تحقیق حاضر از نظر مکانی کلیه شرکتهای پذیرفته شده در بازار سرمایه ایران را در برمیگیرد، چرا که آسان ترین ومطمئن ترین منبع اطلاعاتی در این مورد، اطلاعات صورتهای مالی حسابرسی شده در سازمان بورس اوراق بهادار می باشد.

 

9-1 واژه های کلیدی و اصطلاحات
یکی از نخستین اقداماتی که در فرایند حل یک مسئله تحقیقی لازم به نظر می رسد این است اصطلاحات مهمی که در گذاره آن مسئله آمده ، به گونه عملیاتی تعریف شود(خاکی،1378،67).
در تحقیق حاضر10واژه مهمی که تعریف عملیاتی آها لازم به نظرمی رسد عبارتند از ساختارسرمایه، اهرم، بازارسرمایه، اهرم سرمایه، سنجش عملکرد،هموارسازی سود،نسبت کیوتوبین،ارزش افزوده،ارزش افزوده اقتصادی،ارزش افزوده بازار، که در ادمه سعی خواهد شد هریک از این واژه ها تعریف شود.

 

1-9-1 ساختار سرمایه
ساختارسرمایه به ترکیب منابع مورد استفاده اعم از بدهی ها،سودانباشته،سهام عادی وسهام ممتاز برای تامین مالی اشاره دارد و ارتباط بین بدهی و سرمایه را در تامین مالی دارایی های یک شرکت نشان می دهد .معمولا ساختار سرمایه از طریق نسبت هایی از قبیل نسبت بدهی به مجموع دارایی ها،نسبت حقوق صاحبان سهام به مجموع دارایی ها،نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام اندازه گیری می شود(محمدحسین ستایش وهمکاران،1388 ،41).
2-9-1 اهرم
اصطلاحی که در حسابداری وامور مالی از آن برای بیان توانایی یک شرکت در استفاده از دارایی ها یا وجوه با هزینه ثابت به نحوی که باعث ارائه بازده بیشتری به مالکان شرکت می گردد، استفاده میشود (نوروش،42،1385).
3-9-1بازار سرمایه
بازاری است که هدف آن انتقال وجوه بین پس اندازکنندگان از یک طرف ومصرف کنندگان وجوه از طرف دیگر می باشد.این دو گروه باید در شرایطی مطمئن همدیگر را پیدا نموده ومعامله خود را انجام دهند. طبیعت در چنین بازاری هر دو گروه سرمایه گذار و مصرف کنندگان وجه به خواسته های خود می رسند(اسماعیل فدایی نژاد،38،1373)
4-9-1 اهرم سرمایه
آن بخش از دارایی های واحدهای تجاری که به جای تامین مالی با حقوق صاحبان سهام از طریق بدهی تامین مالی شده اند. این بدهی شامل بهره تعیین شده واصل مبلغ بدهی است. اهرم مالی زمانی به نفع سهامداران عادی است که وجوه استقراض شده دارای بازده بیشتری نسبت به هزینه وجوه استقراض شده باشد(نوروش،88،1385).
5-9-1 سنجش عملکرد
سنجش میزان کارایی یا اثر بخشی یک شرکت یا یک بخش ازآن در راستای انجام عملیات تجاری محوله به آن، در طی یک دوره حسابداری(همان منبع،430).
6-9-1 هموار سازی سود
هموارسازی سود را می توان عمل آگاهانه مدیریت با استفاده از روش های حسابداری به منظور تنظیم نوسانات سود شرکت تعریف کرد.مدیران تکنیک های مختلفی را به کار می گیرند تا نوسانات سود را کاهش دهند.هموارسازی نوعی مدیریت سود است که باعث تحریف سود نسبت به سطح واقعی آن می گردد(مشایخی وهمکاران،82،1386).
7-9-1 نسبت کیوتوبین
این نسبت اولین بار توسط آقای جیمز توبین در تجزیه وتحلیل های اقتصاد کلان به منظور پیش بینی فعالیتهای سرمایه گذاری درسال 1978 مطرح شد. هدف وی برقراری یک رابطه علت ومعلولی بین شاخص کیوتوبین ومیزان سرمایه گذاری انجام شده توسط شرکت بود، اگر شاخص کیوتوبین محاسبه شده برای شرکت بزرگتر از یک باشد ، انگیزه زیادی برای سرمایه گذاری وجود دارد، واما نسبت کیوتوبین کوچکتر از یک باشد سرمایه گذاری متوقف میشود، در صورتی که شرکت از تمامی فرصت های سرمایه گذاری بهره برداری کند ارزش نهایی کیوتوبین به سمت عدد واحد یک میل میکند.)زنجیردار،کبیری بالاجاده،1389 ،133).
8-9-1 ارزش افزوده
به مفهوم مابه ازای ارزشی است که براثر برخی اعمال وپدیده ها ایجاد می شود که در چارچوب ارزش های اقتصادی تبین وطبقه بندی می گردد. نشان دهنده تفاوت ارزش معاملاتی(ارزش فروش) وارزش کالا وخدمات خریداری شده است (رودپشتی،شاهوردیانی،1387،6).
9-9-1ارزش افزوده اقتصادی
ارزش افزوده اقتصادی به عنوان معیار سنجش عملکرد، مبتنی برارزش افزوده است که به کنترل ارزش ایجاد شده در یک تجارت می پردازد، هرچه قدر ارزش افزوده وارزش افزوده اقتصادی بالاتر باشد مدیریت از عملکرد بهتری برخوردار است (همان منبع،19).
10-9-1ارزش افزوده بازار
مقیاسی برای عملکرد خارجی است، چگونگی ارزیابی عملکرد شرکت از طرف بازار برحسب ارزش بازاربدهی وسهام یا سرمایه سرمایه گذاری شده درشرکت مقایسه می گردد (همان منبع،24).

 

 

 

 

 

 

 


فصل دوم
مروری بر ادبیات تحقیق

 

 

 


1-2 مقدمه
وضعیت مالی یک موسسه در یک زمان مشخص، در ترازنامه ونتایج عملیات آن درطی یک دوره درصورت سودوزیان وصورت جریان های نقدی گزارش می شود. ولی ارزش واقعی صورتهای مالی در این است که می تواند در پیش بینی های سود آتی، تقسیم سود جریان های نقدی آزاد مورد بررسی قراربگیرند. تجزیه وتحلیل صورتهای مالی می تواند نقش مهمی را در مورد وضعیت فعلی وآتی موسسات در اختیار اعتبار دهندگان ، مدیران وسرمایه گذاران بالقوه قرار دهد. بنابراین تجزیه وتحلیل صورتهای مالی فرایندی است که اطلاعات گذشته وجاری را برای ارزیابی عملکرد وبرآورد پتانسیل ها وریسکهای آتی مورد استفاده قرار می دهد، همچنین این تجزیه تحلیل به مدیریت در برنامه ریزی وبهبود عملکرد آتی کمک خواهد کرد(احمد پورویحیئ زاده فر،1386 ،107).
امروزه نتایج عملکرد شرکتها منفعت انفرادی ندارد ومنافع گروه کثیری از آحاد جامع را تحت تاثیر قرار می دهد، چون اقتصاد اکثر کشورها به سمت خصوصی سازی ومشارکت آحاد جامعه در تامین سرمایه مورد نیاز شرکتها سوق یافته،به گونه ای که این امر موجب پیدایش شرکتها ی چند ملیتی نیز شده است.تحت این شرایط عدم کنترل ونظارت صحیح برعملکرد شرکتها توسط سهام داران ممکن است آثار زیان باری بر ثروت سهام داران ودر نهایت اقتصاد جامعه به همران داشته باشد.درنتیجه ارزیابی صحیح عملکرد مدیریت به عنوان نماینده سهام داران در شرکت ضروری است.باتوجه به یافته های جنسن ومکلین شکل گیری مبحث جدایی مالکیت از مدیریت وپیدایش تضاد منافع بین مالکان ومدیران ارزیابی عملکرد شرکتها ومدیران از موضوعات مورد توجه اقشار مختلف مثل اعتبار دهندگان ،مالکان ، دولت وحتی مدیران است (انصاری وکریمی،1388 ،2).
هدف اصلی در فصل حاضر، بیان ادبیات موضوعی ومبانی نظری تحقیق می باشد. به اعتقاد صاحبنظران روش پژوهش، پژوهشگری که قصد رشد وتوسعه ی دانش مورد مطالعه خود را دارد، ابتدا باید مبانی نظری پژوهش هایی را که تاکنون در زمینه دانش مذکور انجام شده را شناسایی ومطالعه نماید.جان دیویی مطالعه منابع مربوط به موضوع پژوهش را به عنوان یکی از مراحل اساسی پژوهش علمی مورد بحث قرار داده ومعتقد است که انجام این مطالعه، به پژوهشگر کمک می کند تا پیش بینی عمیقی در مورد پژوهش وحوزه ای که پژوهش به آن تعلق دارد، کسب کند. بنابراین، مطالعه منابع مرتبط با موضوع مورد پژوهش، مشتمل برشناسایی، مطالعه وارزیابی تحقیقات ومشاهدات علمی گزارش شده عقاید ودیدگاه صاحبنظران در ارتباط باموضوع مورد پژوهش،بخش عمده ای از روش علمی پژوهش است که انجام آن در کلیه پروژه ها ضروری است. مطالعه منابع مربوط به موضوع پژوهش، به پژوهشگر این فرصت را می دهد که در رشته مورد علاقه ی خود در حد بضاعت، پیش قدم بوده وبه بینش وسیع تری در ارتباط با آن دست یابد.این امکان موجب بنیانگذاری مستحکم پایه علمی پژوهش می شود وبه نظرمی رسد، اگر بنیان مذکور ضعیف باشد، پژوهش انجام شده خام، سطحی وتکراری خواهد بود. بدین منظورابتدا به بررسی ساختار سرمایه ونظریه های مطرح شده در مورد آن می پردازیم. در بخش دیگر به تشریح عملکرد شرکت می پردازیم و سپس نگاهی اجمالی به بازار سرمایه ایران می اندازیم و در بخش پایانی این فصل سابقه تحقیقاتی را بررسی خواهیم کرد، که این بخش در قالب دوقسمت تحقیقات انجام شده در سایر کشورها وتحقیقام انجام شده در ایران می باشد.(زنجیرداروکبیری،1389، 82).

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   131 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله تبین رابطه مقایسه ای بین ساختار سرمایه با معیارهای مبتنی بر ارزش افزوده

دانلود مقاله ملاک ها و معیارهای یک مدرسه مطلوب در ایران

اختصاصی از حامی فایل دانلود مقاله ملاک ها و معیارهای یک مدرسه مطلوب در ایران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   17 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 

 در طول تاریخ آموزش و پرورش، برنامه‌ریزان مدرسه‌ها و مربیان، در جست‌وجوی شاخص‌ها یا استانداردهای مدرسه کیفی بوده‌اند.
به دیگر سخن، تاسیس و آماده‌سازی مدرسه‌های موفق یا استاندارد، دغدغه همیشگی، همه نظام‌های آموزشی بوده است. از این روست که تاکنون الگوها و تلاش‌های گوناگونی برای نشان‌دادن مدرسه استاندارد عرضه شده است. در این مقاله، ابتدا در مقدمه‌ای، ضرورت طراحی مدرسه‌های موفق، کیفی یا استاندارد مطرح خواهد شد. سپس الگویی از مدرسه‌های استاندارد و موفق ارائه شده و شاخص‌های مهم موجود در زمینه این مدرسه‌ها مورد بحث قرار خواهد گرفت. در پایان نیز، راهکارهایی در ابعاد گوناگون، با توجه به شرایط و کارکردهای آموزش و پرورش و مدرسه‌های کشورمان ارائه خواهد شد.
اگر بخواهیم در نظام آموزشی کشورمان، مصداقی از آموزش و پرورش بهینه، هدف‌دار و مطلوب را در حکم آموزشگاه‌های گواه نشان دهیم، با مشکل مواجه خواهیم شد. اگر کسی از متولیان تعلیم و تربیت کشور، اعم از صاحب‌نظران دانشگاهی و مجریان، بخواهد آن حرف و حدیثی را که از تکنولوژی آموزشی، راهبردهای یاددهی- یادگیری، نظام ارزشیابی‌ هدفمند و بهینه، اجرای طراحی آموزشی و دیدگاه‌های متفاوت درباره روان‌شناسی یادگیری، برنامه‌ریزی درسی و ده‌ها مقوله دیگر در سمینارها، جلسات و نشست‌های متعدد بیان می‌‌کنند، به عینه و در واقعیت عملی مدارس، نمایان سازند، واقعاً حرف زیادی برای گفتن نخواهند داشت. اگر یک مدیر علاقه‌مند، یک معلم دلسوز، یک پژوهشگر تعلیم و تربیت و در یک کلام، یک انسان فرهیخته یا حتی ولی یک دانش‌آموز، از دست‌اندرکاران تعلیم و تربیت کشور بخواهد آموزشگاه فاضله، استاندارد و آرمانی یا حتی مدرسه‌ای را که در راه فاضله‌شدن و حرکت به سوی آرمان‌گرایی در تعلیم و تربیت گام برداشته است، به او معرفی کنند، به طور قطع آنان برای تحقق این امر، با مشکل زیادی مواجه خواهند شد. با آن که در حال حاضر، برخی مدارس در بعضی زمینه‌ها موفقیت‌های برجسته‌ای از خود نشان می‌دهند، ولی این موفقیت‌ها موردی و در یک زمینه یا زمینه‌های خاص است، نه به صورت جامع و نظام‌گرا. مثلاً اگر مدرسه‌ای در امور آموزشی به قبولی صددرصد نایل می‌شود، با کمال تاسف مشاهده می‌کنیم که در این قبولی مطلوب (البته از نظر کمی و بدون توجه به کیفیت دانش و مهارت قبول شدگان)، توجه به مسائل پرورشی و تقویت بعد معنوی و اخلاقی فراگیرندگان به فراموشی سپرده شده است، یا اگر در مدرسه‌ای نظم و انضباط خاصی در امور اداری مشاهده می‌شود، خبری از آموزش با کیفیت نمی‌بینیم و حتی اکثریت قریب به اتفاق معلمان آن مدرسه از الگوهای جدید یادگیری بی‌خبرند. به عبارت دیگر، شاید هم‌اکنون به ندرت بتوانیم یک آموزشگاه استاندارد و آرمانی در نظام آموزشی کشورمان معرفی کنیم که تمام مؤلفه‌های علوم تربیتی در آن به درستی رعایت شده باشد.
هم‌اکنون در کشورهای توسعه‌یافته، علاوه بر پیشرفت عمومی اکثر مدرسه‌ها، دانشگاههای علوم تربیتی یا تربیت معلم، مدارس وابسته‌ای تاسیس می‌کنند که در آن‌ها، دانش علوم تربیتی به مرحله عملیاتی نزدیک می‌شود و در واقع، بستر اجرایی روشنی برای دیدگاه‌های نظری پدید می‌آید. به عنوان مثال در حال حاضر، تمام دانشجویان رشته‌های تربیت دبیری و مراکز تربیت معلم کشورمان در دوران تحصیل عالی خود، دست کم با دو مفهوم تفاوت‌های فردی فراگیرندگان و تدوین متون آموزش برنامه‌ای به صورت نظری آشنا می‌شوند، ولی در عمل و در کار درون کلاسی با دانش‌آموزان، چون الگوهای عملی این دو مقوله را، که از چهل سال پیش در کشورهای توسعه‌‌یافته پدید آمده و در سال‌های اخیر گسترش پیدا کرده است، درکنار خود نمی‌یابند، به‌راحتی این مفاهیم را کنار می‌گذارند و آموزش به شیوه‌‌های سنتی را بهترین روش در کار یاددهی- یادگیری به شمار می‌آورند. بنابراین، مدارس استاندارد و حتی وابسته به دانشگاه‌های علوم تربیتی، الگویی تمام‌نما برای کسانی است که بخواهند مدرسه خود را به حد مطلوب ارتقا دهند.
در حال حاضر، علاوه بر دانشگاه‌های علوم تربیتی، در کشورهایی که از نظام‌های آموزشی نظام‌گرا و هدفمند برخوردارند، وزارت آموزش و پرورش، اداره‌های کل، مناطق و نواحی آموزش و پرورش نیز با استفاده از پتانسیل‌های محلی موجود و براساس موقعیت و اقتضای منطقه‌ای، مدارس استاندارد محلی ویژه‌ای تاسیس می‌کنند و در آن‌ها، لااقل برای رسیدن به هفت هدف زیر می‌کوشند:
* استانداردکردن تدریجی تعلیم و تربیت با تاکید بر مولفه بهبود بخشیدن به کیفیت آموزش و پرورش در مدارس؛
* ایجاد فرصت برای اجرا و اعمال انواع طراحی‌های آموزشی و ارائه آن‌ها به ارزشیابی‌های متنوع؛
* ایجاد انگیزه برای فعالیت‌های گروهی و افزایش روحیه تعاون و مشارکت در دانش‌آموزان، از طریق انعقاد هسته‌‌های مطالعاتی و انجمن‌های علمی؛
* شناخت مدارهای توسعه‌یافته در آموزش و پرورش یک مجموعه (مانند منطقه، شهرستان یا حتی کشور) که ضریب تاثیر زیادی دارند؛
* تهیه جامعه آماری و ایجاد بستر اجرایی فعال برای بهینه‌سازی فراگیر سامانه تعلیم و تربیت؛
* ایجاد رقابت سالم بین آموزشگاه‌ها از طریق ارائه الگوهای موفقیت‌آمیز؛
* کاهش فواصل موجود بین مدارس عادی و دیگر آموزشگاه‌ها.
البته ممکن است برخی، وجود بعضی مدارس خاص غیرانتفاعی را، که به دانشگاه یا دانشگاه‌های ویژه‌ای وابسته هستند، مصداقی برای این قبیل مدارس به شمار آورند و یا آن که بعضی مدارس تیزهوشان و آموزشگاه‌های نمونه موجود در کشور را نمونه‌هایی از مدارس استاندارد تلقی کنند، ولی باید پذیرفت اگر چه امکان دارد این مدارس در زمینه‌های خاصی موفقیت کسب کرده و مطرح شده باشند، ولی نمی‌توان آن‌ها را استاندارد دانست.
حال، با توجه به هفت هدفی که ذکر شد، ابتدا یکی از الگوهایی را که در دهه اخیر برای تعریف مدرسه استاندارد ارائه شده است، معرفی خواهیم کرد. سپس به برخی راهکارهای عملیاتی یک مدرسه استاندارد بر اساس شرایط و کارکردهای آموزش و پرورش و مدرسه‌های ایران اشاره خواهیم داشت. البته بدیهی است که به رغم اعتقاد به جامع‌نگری و سامانه‌ای دیدن یک مدرسه استاندارد، در این بخش، فرصت آن نخواهد بود که همه سازوکارهای اداری- سازمانی، از جمله ثبت‌نام، گزینش معلم و نیز تمام مسایل مرتبط با مدرسه‌های استاندارد و بازتاب‌ها و کشتار واکنش‌های اجتماعی و محیطی تاسیس و راه‌اندازی این مدرسه‌ها و چگونگی اداره آن‌ها را تبیین کنیم.
معرفی یک الگو برای شناخت مدرسه استاندارد
الگویی که در این جا معرفی می‌شود، توسط «لاوری» پیشنهاد شده است.
پیش از معرفی الگو، لازم است تعریفی از شاخص و استاندارد ارائه شود.
شاخص: عبارت است از نمودی از عمل یا کارکرد. فرد یا سازمان؛ مانند شاخص رفتار سالم.
استاندارد: عبارت است از مجموعه‌ای از معیارهای مورد توافق و عینی که براساس آن می‌توان درباره شاخص‌ها داوری کرد. مانند استاندارد قضاوت درباره پیشرفت تحصیلی دانش‌آموز.
الگوی لاوری
الگویی که «لاوری» برای مدرسه استاندارد ارائه داده، دارای یازده عنصر است و برای هر یک از عناصر، شاخص‌هایی هم در نظر گرفته است. مدیر و دیگر کارکنان می‌توانند براساس عناصر و شاخص‌های ارائه شده، مدرسه را از نظر استانداردبودن ارزشیابی کنند. ارزشیابان برون مدرسه‌ای هم می‌توانند از الگوی معرفی شده، به منظور داوری درباره مدرسه استفاده کنند. دریک نگاه کلی، الگوی پیشنهاد لاوری برای مدرسه استاندارد، یازده بخش دارد:
اطلاعات: منظور از اطلاعات، اطلاعاتی است که مدرسه و نوع خدماتی را که ارائه می‌دهد، معرفی می‌‌کند.
* دانش‌آموزان و والدین با تاریخچه، ساختار و اهداف کلی مدرسه آشنا هستند.
* اطلاعات بنا به درخواست و نیاز اشخاص ارائه می‌شود.
* ارتباط و تماس منظمی با دانش‌آموزان و والدین، خواه کلامی، خواه نوشتاری، وجود دارد.
* سازوکاری برای معرفی نماکار مدرسه وجود دارد.
* همه کارکنان از روش‌ها و ساختارهای مناسب و شیوه رفتار و طرح‌های عملی بهبود مدرسه آگاه‌اند.
* اطلاعات، به زبان روشن و مناسب عرضه می‌شود.
* اطلاعات به شیوه‌های گوناگون عرضه می‌شود.
* اطلاعات برای اثربخشی بیشتر مورد سنجش قرار می‌گیرد.
اعتبار: دراین جا، منظور از اعتبار، عرضه خدمات مورد توافق در زمان مقرر است.
* یک مجموعه روش منظم برای تضمین ثبات در ارائه خدمات وجود دارد. مانند سنجش و گزارش‌دهی، بهداشت و ایمنی، شیوه رفتار و...
* توافق صریح و مکتوب بین والدین، دانش‌آموزان و مدرسه وجود دارد.
* پایش یا بازبینی درونی و بیرونی و ارزشیابی از خدمات وجود دارد.
* اولیای مدرسه می‌کوشند از طریق برقراری رابطه با سایر مدارس یا موسسات آموزشی، بر کیفیت خدمات بیفزایند.
* روش خاصی برای ارائه شکایات در نظر گرفته شده است.
* میزان رضایت دانش‌آموزان و والدین و دیگران به طور منظم مورد توجه قرار می‌گیرد.
* رهنمودهایی برای پاسخ‌دهی به سئوالات و بررسی پیشنهادها وجود دارد.
قابلیت و صحت: منظور از قابلیت و صحت، دانش و توانایی و مهارت کارکنان مدرسه برای ارائه خدمات مناسب است.
* کارکنان به طور منظم برای تعیین نیازهای آموزش و پرورش ارزشیابی می‌شوند.
* مدیر، عملکرد کارکنان را با استفاده از نمونه‌هایی معرف از عملکردهای آنان، مورد پایش قرار می‌دهد.
* والدین، دانش‌آموزان و سایرین، کارکنان را به منظور عرضه خدمات مناسب ارزشیابی می‌کنند.
* اهداف کلی و روش‌های عملکرد مدرسه به کارکنان معرفی می‌گردد.
* کارکنان نسخه‌هایی از اسناد مربوط به شیوه عمل مناسب را دریافت می‌دارند.
* همه کارکنان فرصت یادگیری به دست می‌آورند.
* یک ناظر متخصص (معلم راهنما، راهنمای تعلیماتی، متخصص موضوع و روش و...) کارکنان را هدایت می‌کند.
دستیابی اثربخش: منظور از دستیابی اثربخش، دستیابی کاربران (یادگیرندگان) یا والدین و دانش‌آموزان به اطلاعات یا پاسخ‌سئوال‌ها یا درخواست‌های مورد نیاز است.
* مدرسه نظام دریافت پیشنهاد و انتقاد دارد.
* مدرسه دارای «راهنمایی» است که نوع خدمات، نحوه پایش و ارزشیابی آن را توصیف می‌کند.
* همه کارکنان مدرسه، به‌منظور استقبال از پیشنهادها و انتقادهای کاربران، دارای نگاه مثبت و رفتار ترغیبی‌اند.
* به‌طور مؤکد، از دادن صفات خاص به کاربران مشکل‌دار جلوگیری می‌شود.
* در مدرسه حتی با یک یادداشت کوتاه کاربران، امکان برگزاری یک نشست حضوری وجود دارد.
* در مدرسه مکان خاصی برای مصاحبه محرمانه وجود دارد.
* متناسب با عملکرد مدرسه، نشانی‌ها و شماره‌های تلفن، در دفتر موجود است.
* از ارتباط تلفنی والدین، دانش‌آموزان و دیگران استقبال می‌شود.
جبران اثربخش: جبران اثربخش بر این نکته تأکید دارد که اگر خطایی رخ دهد یا اولیای مدرسه خدمات ناقصی از کاربر دریافت دارند، امکان جبران خطا و کاستی وجود دارد.
* مدرسه دارای نظام دریافت شکایات است.
* مدرسه راهنمای خاص ارائه خدمات، پایش و بازبینی نحوه ارائه خدمات و شیوه ارزشیابی آن را دارد.
* کاربران به بیان مسائل یا دشواری‌های خاصی که با کارکنان دارند، تشویق می‌شوند.
* بین مدرسه و والدین درباره نوع خدمات و کیفیت آن‌ها توافق وجود دارد.
مسائل ملموس: منظور از مسائل یا امور ملموس، نمود عینی یا فیزیکی خدمات است.
* تعریف فضای مورد استفاده برای ارائه آموزش و انجام دادن فعالیت‌های تکمیلی یادگیری، با مقاصد متناسب است.
* منابع و تجهیزات با مقاصد تعریف شده متناسب است.
* همه کارکنان در مورد اهمیت مسائل ارائه خدمات، توجیه شده‌اند.
* ارزشیابان خارج از مدرسه به‌طور منظم، فضای آموزشی و تجهیزات را ارزشیابی می‌کنند.
* طرحی برای تأمین و تجهیزات مدرسه تدارک دیده شده است.
پاسخ‌گویی: عنصر پاسخ‌گویی، ناظر بر علاقه و توانایی کارکنان برای تدارک خدمات به‌صورت معقول و خلاقانه است.
* بین کارکنان مدرسه، به‌منظور برقراری ارتباط با کاربران، یک شیوه رفتاری معمول و مورد توافق وجود دارد.
* هر کاربر، از میان کارکنان مدرسه، راهنمای خاصی دارد و فرد موردنظر در بیشتر اوقات برای کاربر قابل دسترسی است.
* در مدرسه، برای کاربران زمان پاسخ‌گویی و برقراری ارتباط موجود است.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  17  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله ملاک ها و معیارهای یک مدرسه مطلوب در ایران

سنجش توان معیارهای ارزیابی عملکرد مبتنی بر حسابداری عملکرد سیستم در مقایسه با معیارهای متداول

اختصاصی از حامی فایل سنجش توان معیارهای ارزیابی عملکرد مبتنی بر حسابداری عملکرد سیستم در مقایسه با معیارهای متداول دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  154  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 

 

چکیده:
امروزه سازمان ها به طور وسیعی تغییر کرده اند و محیط تجاری دائماً در حال تغییر است. رقابت پیچیده تر از همیشه شده است . این رقابت شدید باعث شده تا سازمان ها تغییرات را به عنوان یک اصل ، قاعده وضرورت انکارناپذیر بپذیرند . یک تغییر ، کافی نیست . به عبارت دیگر بهبود مستمر لازم است. سازمان ها برای رویارویی با این پدیده قبل از هر چیز باید تفکر و ذهن خود را تغییر دهند.
تئوری محدودیتها( TOC)، شرکت ها را به عنوان یک سیستم در نظر می گیرد که از مجموعه ای ازاجزاء به هم وابسته تشکیل شده اند و عملکرد کل سیستم وابسته به عملکرد همه این اجزاء می باشد . در حقیقت هر سیستم دارای تعدادی محدودیت است و در یک زمان مشخص هر سیستم حداقل دارای یک محدودیت می باشد. فرآیند بهبود مستمرو TOC از این تفکر ناشی شده که همواره بایستی تمام تلاش ها بر هدف سیستم متمرکز گردد . این فرآیند، اساس روش های مورد استفاده در تئوری محدودیت ها و نیز در حسابدار ی مدیریت می باشد .
تحقیق حاضر به منظور بررسی رابطه و میزان همبستگی معیارهای سنتی ارزیابی عملکرد و معیارهای مبتنی بر TOC با شاخصهای ارزش آفرینی (MVA و EVA ) در بورس اوراق بهادار تهران ( جامعه آماری) انجام شده است.نمونه تحقیق مشتمل بر 69 شرکت است. قلمرو زمانی تحقیق دوره 10 ساله 1379 تا 1388 می باشد.به منظور اجرای تحقیق 3 فرضیه اصلی مطرح گردیده و برای آزمون فرضیات از روش آماری تحلیل رگرسیون ساده خطی برای تجزیه و تحلیل مدل ها و با روش حداقل مربعات استفاده شده ودر نهایت از میزان همبستگی پیرسون و اسپیرمن برای متغیرها استفاده شده است.
نتایج حاصل از آزمون فرضیات نشان میدهد که معیارهای ارزیابی عملکرد مبتنی بر TOC در تبیین شاخص های ارزش آفرینی (EVA و MVA ) شرکتهای مورد آزمون دارای محتوای فزاینده اطلاعاتی هستند و میتوان در ارزیابی عملکرد شرکتها از آنها بهره گرفت.لذا پیشنهاد می گردد استفاده کنندگان بطور توام از معیارهای سنتی و معیار های مبتنی بر TOC در ارزیابی عملکرد شرکتها استفاده نمایند و همچنین شرکتها از متدولوژی مبتنی بر تئوری محدودیتها برای بهبود عملکرد اقتصادی و شاخصهای EVA و MVA استفاده نمایند.

 


مقدمه:

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

فصل اول
کلیات تحقیق

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


1-1 مقدمه
امروزه سازمان ها و شرکتها به طور وسیعی در ابعاد مختلف تغییر کرده اند و محیط تجاری نیز دائماً با پیشرفتهای تکنولوژی در حال تغییر است. اما انواع روش های حسابداری با تغییرات همگام نبوده اند و به رویه سنتی خود ادامه می دهند .
این تغییرات در محیط تجاری و سازمانها موجب گردیده که رقابت بسیار پیچیده تر از همیشه شده و این تحولات تا جایی پیشرفت که سازمانها تغییرات را به عنوان یک اصل،قاعده و ضرورت انکارناپذیر بپذیرند . البته تمامی این تغییرات در راستای اهداف شرکتها و سازمانها می باشد. یکی از مهمترین این اهداف کسب سود در کوتاه مدت و افزایش ثروت سرمایه گذاران و مالکان در بلند مدت است .
موفقیت ، دوره عمر کوتاهی دارد و مزایای به دست آمده آن در زمان خیلی کوتاه از بین می رود . هر سازمان و کارکنان آن باید یاد بگیرند چگونه با این تغییرات کنار بیایند.لازمه آن این است که همه کارکنان بدانند سازمان چه می کند و به چه سمتی در حال حرکت است. با هدف رضایت مشتری ، تحول عمیقی پدیدار شده است که اصول و قواعد مسلم گذشته را زیر سوال برده است .
در این راستا ،باید درک خود را از سازمان و چگونگی مدیریت سازمان تغییر دهیم و سازمان را به منزله موجود زنده ای در نظر بگیریم که می باید همه اجزای آن هماهنگ با هم کارکنند تا به سمت هدف مورد نظر خود حرکت نماید.
برای ایجاد این الگو در سازمان، می بایست مفاهیم و روش های مدیریت سنتی کنار گذاشته شوند و مفاهیم جدیدی مورد استفاده قرار گیرند. گلدرت ،همانند سایر افراد ، از لزوم تغییر نحوه اداره سازمان ، لزوم نگرش کلی و سیستمی به سازمان و لزوم ایجاد سازمان یادگیرنده صحبت می کند اما در ضمن ابزار ایجاد تحول را نیز در اختیار ما قرار می دهد . این ابزار، فرآیند های تفکر گلدرت نام دارد . فرآیند تفکر ، اساس ایجاد انگیزه و حرکت در سازمان است تا سازمان در فرآیند بهبود مستمر قدم نهد .
لازمه رقابت پذیری در عصر انفجار تکنولوژی، عرضه محصول دلخواه مشتری با پائین ترین قیمت ، در عین حال دارای کیفیت مناسب و خدمات عالی به مشتریان(تحویل به موقع و...) می باشد .رقابت جهانی مستلزم تعادل میان کیفیت، قیمت تمام شده وزمان تحویل (کارکرد)است.هربنگاهی برای بقاباید بتواندازحدعملکرد رقبا درهرسه بعد کیفیت،کارکرد و قیمت محصول یعنی اجزاء مثلث بقا بگذرد . در این خصوص یک مشکل اساسی،اطلاعاتی است که توسط سیستم حسابداری بهای تمام شده فراهم می گردد. این اطلاعات به نحوی نیست که مدیریت را در شناسایی، اولویت بندی و حل مشکلات یاری نماید.
مدیران کارخانه ها ، تصمیمات خود را بدون توجه به" مربوط بودن" اطلاعات و فقط بر اساس اطلاعات "در دسترس" اتخاذ می کنند . با وجود تغییرات بازار در طول یک قرن اخیر، این رشته هنوز تغییر نکرده است و این سکون موجب" نامربوط بودن " برخی از اطلاعات فراهم شده توسط سیستم حسابداری مدیریت شده است . در واقع مفروضات حسابداری بهای تمام شده مبتنی بر پارادایم مدیریت علمی در ابتدای قرن اخیر است. با وجود تغییرات اساسی در محیط تجاری ،‌ پیشرفت های تکنولوژی و تغییر در روش های تولید و ساختار هزینه ها این مفروضات تغییر نکرده است. در واقع تکنیک های نوین هزینه یابی نیز کماکان مبتنی بر همان مفروضات،‌ مانند تخصیص مخارج بر مبنای عوامل اختیاری با هدف بهینه سازی موضعی ،‌ هستند.
برای مثال ، فرض کنید ایجاد ثروت در حال و آینده هدف شرکت باشد. ابزارهای اندازه گیری عملکرد شرکت در دستیابی به هدف فوق ، سود خالص (NP) و بازده سرمایه گذاری (ROI) می باشند . این دو ابزار ، وضعیت شرکت را در ارتباط با هدف بیان می کنند ، اما برای تصمیم گیری های روزانه خیلی مفید نیستند.جهت تصمیمات روزانه مدیران، بایستی رابطه ای بین تصمیم،فعالیت مدیران و سودآوری شرکت برقرار نمود. حسابداری مدیریت عهده دار این ارتباط است یعنی تأثیر تصمیمات موضعی رابر عملکردکل سازمان اندازه گیری می کند . چندین روش پیشنهادی جهت رفع نقصان مربوط بودن وجود دارد؛در این پایان نامه متدولوژی مربوط به تئوری محدودیت ها با عنوان حسابداری عملکرد سیستم مورد بررسی و آزمون تجربی قرار می گیرد.

 

2-1- بیان مساله
یکی از مهمترین اهداف بنگاههای اقتصادی ، کسب سود در کوتاه مدت و افزایش ثروت مالکان در بلند مدت است . این امر با اتخاذ تصمیمات مناسب در فرآیند سرمایه گذاری امکانپذیر است که رابطه مستقیم با ارزیابی عملکرد بنگاه اقتصادی دارد.ارزیابی عملکرد بنگاهها به منظور اطمینان از تخصیص بهینه منابع محدود سهامداران و اعتباردهندگان امری مهم وحیاتی به حساب می آید .
برای قضاوت در خصوص عملکرد شرکت دو دسته معیار وجود دارد، یکی تحت مدل های حسابداری که شاخصهای ضعیفی از عملکرد اقتصادی به شمار می روند ودسته دیگر تحت مدل های اقتصادی تعیین ارزش هستند که به جای سود بر ارزش ایجاد شده توسط شرکت تاکید دارند.
از طرفی مدیریت در راستای اجرای استراتژی شرکت از ابزارها یا روش هایی استفاده می کند که دستیابی به موفقیت را تسهیل می کنند .یکی از این روش ها ، تئوری محدودیت ها است که برای ارزیابی عملکرد معیارهایی را ارائه نموده که ضمن سادگی با هدف ایجاد وجه نقد در حال و آینده و با تاکید خاص بر مدیریت محدودیتها می باشد.تئوری محدودیتها ،شرکتها را به عنوان یک سیستم در نظر می گیرد ،سیستم نیز مجموعه ای از اجزاء به هم پیوسته می باشد که هر یک به عنوان بخشی از تلاشهای مشترک با عملکرد و هدف کلی سیستم در ارتباط است( استیون برج ،2007).تئوری محدودیتها بیان میکند که هدف نهایی شرکت ایجاد پول در زمان حال و آینده است و تمام فعالیتهای شرکت بایستی در جهت تحقق این هدف صورت گیرد( گلدرت).بر این اساس گلدرت،پایه گذارتئوری محدودیتها، معیار های حسابداری مبتنی بر مفاهیم تئوری محدودیتها را ارائه کردکه در عمل بسیار سودمند بوده ومورد اقبال عموم قرارگرفته است تا جائیکه برخی از طرفداران وی حسابداری مبتنی بر تئوری محدودیتها را یک انتقال پارادایم در حسابداری مدیریت می دانند.
در این پژوهش رابطه بین معیارهای ارزیابی عملکرد مبتنی بر تئوری محدودیت ها با عملکرد اقتصادی شرکتها مورد بررسی قرار می گیرد تا به مناسبترین معیار به عنوان شاخصی از عملکرد اقتصادی شرکتها دست یابیم.بنابراین پرسش اصلی پژوهش به این صورت بیان می شود که«چه رابطه ای میان عملکرد اقتصادی شرکتها با معیارهای ارزیابی عملکرد مبتنی بر تئوری محدودیتها وجود دارد؟» واینکه آیا می توان از معیارهای عملکرد تئوری محدودیتها به عنوان شاخصی از عملکرد اقتصادی شرکتها وجایگزین معیارهای متداول استفاده نمود ؟

 

 

 

 

 

3-1چهارچوب نظری تحقیق
دراین تحقیق تلاش می شود تا با استفاده از مفاهیم تئوری محدودیتها ،حسابداری عملکرد و معیارهای ارزیابی عملکرد راهکارهای جدیدی جهت تصمیم گیری مدیران ارائه شود.بدیهی است که هر چه سطح فعالیت گسترده تر شود،مدیریت نیازمند اطلاعات بیشتر و دقیق تری است. چهارچوب نظری این تحقیق در دو بخش تبیین گردیده است.بخش اول به بیان مفاهیم تئوری محدودیتها و حسابداری عملکرد و مبانی نظری این تئوری می پردازد. در بخش دوم معیارهای متداول ارزیابی
تئوری محدودیتها و حسابداری عملکرد سیستم
تئوری محدودیتها در دهه70 زمانیکه یک فیزیکدان به نام الیاهوگلدرت با مشکلات ناشی از منطق وتدارک تولید مواجه شد، آغاز گردید . گلدرت، آشنایی قبلی با امور تجارت نداشت ، اما او از روش های حل مسئله در فیزیک جهت حل مشکلات منطق و تدارکات تولید بهره برد. بر همین اساس برخی از طرفداران وی (مانند کوربت ،1998(حسابداری مبتنی بر TOCرا انتقال یک پارادایم در حسابداری مدیریت می دانند.
گلدرت یک روش کاملاً جدید در تدارکات تولید ایجاد نمود. او زمانی به شگفت آمد که متوجه شد روش های تولید سنتی فاقد کارایی منطقی در عمل هستند. روش گلدرت بسیار موفقیت آمیز بود و توانست بسیاری از شرکت ها را جذب کند. سپس گلدرت خود را وقف توسعه،گسترش و انتشار این تئوری کرد. در ابتدای دهه80 ،او کتابی در مورد تئوری خود نوشت این کتاب که"هدف" نام دارد،مشکلات و چالش های مدیریت کارخانه را در قالب داستان بیان کرده است.در این داستان، مدیران اصول تئوری گلدرت را کشف کرده و رقابت پذیری رادرسازمان احیاء می کنند .

 

بسیاری از شرکت ها که روش تدارکات تولید گلدرت را به کار گرفتند توانستند عملکرد تولید خود را بهبودبخشند بطوریکه مشکلات در بخش های دیگری مانند تدارکات توزیع و فروش و مدیریت پروژه ظهور پیدا کرد. وی معتقد است شرکت ها باید بیاموزند چگونه خودشان مسائل را حل کنند و بهبود مستمرداشته باشند تا آینده را تضمین نمایند .
گلدرت در سال1991 فرآیند تفکر منطقی خود را که ذاتاً از آن بهره می برد،آشکار ساخت و سپس این ابزار ها را در موسسه گلدرت به عموم آموزش داد .
در حال حاضر TOC به دو شاخه تقسیم بندی شده است 1) فرآیند تفکر 2) کاربردهای اختصاصی (در استفاده از فرآیند تفکر مانند تدارکات تولید). فرآیند تفکر TOC ، محدودیت سیاست هاوخط مشی های مدیریت واحد تجاری را مقدم دانسته و در سایر بخش ها نیز کاربرد دارد .
فرض اساسی فرایند تفکر در TOC این است که برای تمامی معلول ها ، علت یا علت هایی وجود دارد و این علت ها نیز معلول علت های اساسی تری می باشند . این زنجیره علی کمک می کند تا دید سیستماتیک از شرکت پیدا کنیم .
گلدرت در سال1994 کتاب دیگری به نام"این یک شانس نیست" را نوشت و در این کتاب با استفاده از فرآیند تفکر سعی در حل مشکلات استراتژیک شرکت می نماید .او همچنین در دهه80 ، حسابداری بهای تمام شده را با عنوان بهترین فراهم کننده اطلاعات جهت تصمیم گیری، دشمن شماره یک بهره وری معرفی می کند .
مفاهیم پایه :
TOC، شرکت ها را به عنوان یک سیستم در نظر می گیرد که از مجموعه ای ازاجزاء به هم وابسته تشکیل شده اند و عملکرد کل سیستم وابسته به عملکرد همه این اجزاء می باشد .
یکی از اساسی ترین مفاهیم ، تشخیص اهمیت نقش"محدودیت سیستم یاگلوگاه" می باشد. مرحله اول ، تشخیص هدف سیستم می باشد که سیستم برای آن به وجود آمده است . قبل از اینکه به بهبود هر بخش از سیستم پرداخته شود ، باید هدف کل سیستم و معیارهای ارزیابی اثر هر زیر مجموعه و هر تصمیم جزئی بر هدف کلی سیستم تعریف شده باشند. محدودیت سیستم نیز چنین تعریف می شود :
"هر عاملی که عملکرد سیستم را در راستای اهدافش محدود نماید "
در حقیقت هر سیستم دارای تعدادی محدودیت است و در یک زمان مشخص هر سیستم حداقل دارای یک محدودیت می باشد(گلدرت ،1990،135)درغیراین صورت،سود شرکت بی نهایت می بود .
فرآیند بهبود مستمرو TOC از این تفکر ناشی شده که همواره بایستی تمام تلاش ها بر هدف سیستم متمرکز گردد.این فرآیند،اساس روش های مورد استفاده در تئوری محدودیت ها و نیز در حسابدار ی مدیریت می باشد .
این فرآیند دارای 5 مرحله به ترتیب زیرمی باشد :
1- شناسایی محدودیت(های) سیستم .
2- تصمیم گیری در مورد چگونگی بهره برداری از محدودیت سیستم تا حد امکان .
3- تابعیت و فرمانبرداری همه بخش ها از محدودیت جهت بهره برداری بیشتر از محدودیت .
4- افزایش سطح عملکرد محدودیت(های)سیستم .
5- اگر در مراحل قبلی محدودیت رفع شد، به مرحله اول بازگردید، امابه واسطه رفع یک محدودیت فرایندرفع محدودیت(های)سیستم نباید متوقف گردد .
مرحله1 ) شناسایی محدودیت(های)سیستم
همواره حداقل یکی از منابع درهر کارخانه ای، جریان و گردش تولید را درآن کارخانه محدود می کند . همانطور که در هر زنجیر حداقل یک حلقه وجود دارد که دارای ضعیف ترین استحکام است، جهت بهبود جریان تولید در سیستم یعنی بهبود استحکام زنجیر بایدمنبع محدود کننده ظرفیت یاهمان ضعیف ترین حلقه شناسایی گردد. در واقع جمله طلایی TOC بدین شرح است :

 

"قدرت زنجیر برابر با قدرت ضعیف ترین حلقه آن است"
البته محدودیت می تواند یک محدودیت فیزیکی در تولید، یک واحد سازمانی و یا یک عامل برون سازمانی به عنوان مثال بازار باشد .
مرحله2)تصمیم گیری درموردچگونگی بهره برداری ازمحدودیت( های) سیستم تا حد امکان :
اکنون که منبع محدود کننده جریان تولید شناسایی شد، باید بیشترین استفاده از آن به عمل آید. به عبارت دیگر باید با ارتقای عملکرد منبع محدودکننده ظرفیت،عملکرد کل سیستم را ارتقاء داد. هر دقیقه اتلاف در این منبع ، معادل یک دقیقه اتلاف در تولید محصول می باشد . لذا باید
یک بافر(محافظ) اطمینان در جلوی این منبع قرار داده شود تا این منبع به دلیل کسری قطعه تولیدی ، متوقف نشود ، زیرا عملکرد کل سیستم وابسته به عملکرد محدودیت است .
مرحله 3 )تابعیت و فرمانبرداری همه بخش هااز محدودیت جهت بهره برداری بیشتر از محدودیت :
همه منابع باید آهنگ حرکت خود را با محدودیت تنظیم کنند ، نه بیشتر و نه کمتر،بطوریکه اجازه ندهند خطر کسری و فقدان موجودی مواد و قطعات، محدودیت و در نتیجه عملکرد کل سیستم را تهدید کند. در صورتیکه آهنگ حرکت منابع دیگر بیشتر از سرعت گلوگاه باشد ، میزان تولید سیستم افزایش نخواهد یافت بلکه فقط مقدار کار در جریان ساخت (WIP)افزایش خواهد یافت(همان،...) .
در این مرحله " تابع قراردادن " شامل دو بخش مختلف می باشد ،1 ) به نحوی منابع بدون محدودیت را مدیریت کنیم که از حداکثر بهره برداری از عامل محدودیت اطمینان حاصل کنیم ( به منظور پشتیبانی از عملکردسیستم) و نیز 2 ) به نحوی منابع بدون محدودیت را مدیریت کنیم که بیشتر از نیاز عامل محدودیت فعالیت نکنیم ( به منظور کنترل هزینه ها).
مرحله 4 ) افزایش سطح عملکرد محدودیت (های) سیستم
در مرحله دوم تلاش شد تا حداکثر بهره برداری از " محدودیت " صورت پذیرد. در این مرحله جهت افزایش ظرفیت تولیددر محدودیت،راه های مختلف جهت سرمایه گذاری از قبیل : افزایش شیفت تولید ، افزودن منابع تولیدو...بررسی وانجام می شود ، تا محدودیت ظرفیت رفع گردد .
مرحله 5 ) اگر در مراحل قبل محدودیت رفع شد ، به مرحله اول بازگردید ، یعنی اجازه ندهید سکون منجر به محدودیت سیستم گردد .
با تقویت ضعیفترین حلقه،به نقطه ای می رسیم که دیگر حلقه مورد نظر به هیچ وجه ضعیفترین حلقه نیست،البته این موضوع به این معنی نیست که دیگر حلقه ضعیف نداریم بلکه به این معناست که نیاز داریم مراحل 1 تا 4 را دوباره تکرار کنیم تا حلقه ضعیف جدید را پیدا کنیم.
یکی از مفروضات بنیادی تئوری محدودیت ها ، وجود حداقل یک محدودیت در هر سیستمی است ، بنابراین برای بهبود عملکرد سیستم نیاز به مدیریت محدودیت داریم."راه دیگری وجود ندارد.یا ما باید محدودیت را مدیریت کنیم و در غیر این صورت محدودیت ها ما را مدیریت می کنند. محدودیتها خروجی سیستم راتعیین می کنند، چه آنها را مدیریت کنیم و چه نکنیم"(نورین وهمکاران ،2005). محدودیت ها ذاتاً خوب یا بد نیستند،آنها فقط وجود دارند.اگر آنها را نادیده بگیریم، بد خواهند بود و اگر آنها را شناسایی و مدیریت کنیم،به یک فرصت بزرگ برای تجارت موفق تبدیل می شوند .
ارزیابی عملکرد وحسابداری عملکرد سیستم:
قبل از اینکه به بهبود بخشهای مختلف سیستم فکرکنیم،بایستی هدف کلی سیستم را به روشنی بیان نمائیم . همچنین باید معیارهایی که ما را قادر به ارزیابی اثر هر تصمیم جزئی و فرعی بر هدف کلی سازمان می سازند،تعیین شوند.اکنون هدف شرکت را ایجاد پول در حال و آینده تعیین می کنیم. جهت برقراری ارتباط بین NP ، ROI وتصمیمات روزانه مدیران تئوری محدودیت ها از3 معیار استفاده میکند . این معیارها کاملا مالی هستندو حرکت در راستای هدف شرکت را آشکار می سازند. برای ارزیابی حرکت شرکت در راستای هدف باید به 3 سوال ساده زیر پاسخ دهیم :1 ) چه مقدارپول به وسیله شرکت ایجاد شده است ؟ 2)چه مقدار پول توسط شرکت تصرف شده است؟ و3) چه مقدار پول می باید جهت عملیات آن خرج گردد؟ بایستی این سوالات به تعاریفی عملیاتی تبدیل شوند و معیارها نوعا" متنوع هستند .
معیارهای تئوری محدودیت ها عبارتند از :
عملکرد سیستم : نرخی است که سیستم با این نرخ و از طریق فروش ،پول یا واحد هدف ایجاد می کند .
سرمایه گذاری :سرمایه گذاری عبارتست از تمام پولهایی که سیستم صرف خرید اقلامی که قصد فروش آنها را دارد، می نماید.
هزینه های عملیاتی :هزینه های عملیاتی تمام پولهایی است که سیستم صرف تبدیل سرمایه گذاری به تروپوت (عملکرد سیستم) می کند.
عملکرد سیستم (T) :
در تعریف عملکرد سیستم،عبارت "ازطریق فروش"اهمیت ویژه ای دارد.همانطور که میدانید ممکن است سازمانی با دریافت بهره بانکی پول کسب کند،این پول قطعا"عملکرد سیستم" است .پس چرا عبارت "ازطریق فروش" به تعریف فوق اضافه شده است ؟ برخی از مدیران تولیدی بر این باورند که هر محصولی را تولید کنند ، نشانه عملکردسیستم است. اما عملکرد سیستم هیچ ارتباطی با انتقال پول در داخل شرکت ندارد. عملکرد سیستم به معنای کسب پول جدید از خارج سازمان است و به همین دلیل عبارت "از طریق فروش"به تعریف اضافه شده است .
عملکرد سیستم به عنوان تمام پولهایی که وارد شرکت می شوند منهای پولی است که به فروشندگان پرداخت می شود.این پولی است که توسط سیستم ایجاد شده است واز طرف دیگر پولی که به فروشندگان پرداخت می گردد، مرتبط با پولی است که توسط سایر شرکتها ایجاد شده است.این مفهوم با دیدگاه نوین کسب وکاریعنی ارزش آفرینی وخلق ثروت تطابق دارد.فرمول محاسبه تروپوت به شرح زیر است :
Tu = P – TVC
Tu : تروپوت هر واحد محصول P : قیمت فروش هر واحد محصول
TVC: هزینه های متغیر کل ، هزینه هایی که با هرواحد افزایش در فروش محصول تغییرمی کنند (دراکثرموارد فقط شامل مواد خام می باشد). به عبارت دیگر کل هزینه های متغیر شرکت اعم از تولیدی و غیر تولیدی به ازای هر واحد مد نظر است.
لازم به توضیح است که این بحث در برنامه ریزی سود نیز موضوعیت دارد که تحت عنوان حاشیه کمکی (فروش) شناخته شده است.بنابراین ، موضوع عملکرد سیستم ، به صورت تصادفی بدون برنامه ریزی در فرآیند کسب سود نه تنها معنی ندارد بلکه بهبود نمی یابد.
TTp = Tu * q
TTP:کل تروپوت هر محصول
q : تعدادفروش در یک دوره
∑TTP : کل تروپوت شرکت
برای مثال فرض کنید شرکتی دارای 2 محصول AوB است. جدول زیر مقادیر متغیرهای فوق را برای این شرکت ارایه می دهد:
جدول 1- 1محاسبه T
B A
100 900 قیمت (P)
40 45 هزینه های متغیر کل (TVC)
50 100 مقدار فروش (q)
60 45 تروپوت هرواحد محصول Tu (P-TVC)
3000 4500 کل تروپوت هرمحصولTTp (Tu*q)
عملکردسیستم دارای2بخش است،درآمد وهزینه های متغیرکل(TVC). استفاده از کلمات "متغیر"و"هزینه" ممکن است با معیارهای مورد استفاده در حسابداری بهای تمام شده اشتباه شود. بدون شک عنصراساسی لغت "کل" می باشد که به معنای کلا"متغیر و در ارتباط با واحدهای فروخته شده است.یک TVC مبلغ هزینه ایست که با یک واحد فروش بیشتر روی می دهد.
مثال آشکار،هزینه های مواد خام می باشد.برای هر واحد فروخته شده اضافی، شرکت با ارزش مواد خام برای آن محصول مواجه است.سایر موارد،بستگی به ماهیت عملیاتی که دارند، ممکن است در طبقه بندی TVC قرارگیرند .اگرتغییر هزینه مستقیما" به نسبت تغییر در حجم تولید باشد،آن هزینه یک TVC خواهد بود و بایستی از قیمت فروش محصول کسر گرددتا عملکردسیستم به دست آید.
سرمایه گذاری (I) :
تمام پولهایی که سیستم صرف خرید اقلامی که قصد فروش آنهارا دارد،می نماید.این معیار(که گلدرت آن را موجودی می نامد)ممکن است با معیار مرسوم دارائیها در حسابداری اشتباه گرفته شود،اما این دو معیار در محاسبات کار درجریان ساخت و موجودی کالای ساخته شده کاملا" بایکدیگر متفاوت هستند.
چه ارزشی را باید به محصول ساخته شده که در انبار نگهداری می شود، منتسب کرد ؟باتوجه به تعریف فوق ، فقط می بایست مبلغ پرداختی بابت مواد خام و قطعات خریداری شده از فروشندگان را به محصول تخصیص دهیم و سیستم به خودی خود ارزش افزوده ای برای کالا ایجاد نمی کند(حتی دستمزدمستقیم) .
ارزش مورد نظر جهت کار در جریان ساخت (WIP) و موجودی کالای ساخته شده همان TVC می باشد.یکی از اهداف، حذف "سودهای ظاهری "درجریان فرآیند تخصیص هزینه می باشد.در این روش افزایش سود درکوتاه مدت از طریق افزایش کار در جریان ساخت وموجودی کالای ساخته شده غیرممکن است. به عبارت دیگرتاخیردرشناسایی برخی هزینه ها که منجر به افزایش سود دوره جاری و کاهش سود دوره های آتی می گردد،امکان پذیرنیست.
برطبق این معیار، اقلامی چون زمین ،ساختمان ،ماشین آلات ،وسائط نقلیه،اثاثه و کامپیوتر در این طبقه قرار می گیرند.تعریف این معیار ممکن است منجر به برخی تضادها گردد:" تمام پولهایی که سیستم صرف خرید اقلامی که قصد فروش آنهارا دارد،می نماید".آیا شرکتها قصد فروش ماشین آلات ،ساختمان و ...رادارند ؟ اگر این سوال را از دیدگاه سهامداران بررسی کنیم،درصورتیکه شرکت قادر به ایجاد سود مورد انتظار نباشد، سهامداران سهام خود را می فروشند ، که عملا" تفاوتی بافروش ماشین آلات ،ساختمان و...ندارد.
سرمایه گذاری به دو بخش اصلی طبقه بندی می شود:1) موجودی مواد خام و 2) کاردر جریان ساخت ،موجودی کالای ساخته شده و سایر دارائیها . علت قرارگرفتن موجودی مواد خام در یک طبقه جداگانه ، اثر با اهمیتی است که بر رقابت پذیری شرکت دارد .
هزینه های عملیاتی (OE) :
تمام پولهایی که سیستم صرف تبدیل سرمایه گذاری به تروپوت می کند.باید توجه داشت که "حذف ارزش افزوده از موجودیها به معنای غیرپولی بودن هزینه های عملیاتی نیست".در روش جدید ،ارزش افزوده ای برای محصول در نظر گرفته نمی شود.به عبارت دیگر هزینه های عملیاتی(OE)تمام پولهایی است که دائما" هزینه می شوند تا چرخ کارخانه حرکت کند . کلیه دستمزدها از مدیرعامل تا کارگر مستقیم ،اجاره ها ، انرژی وغیره .هزینه های عملیاتی عبارتست از همه هزینه ها به جزء هزینه های متغیر کل (TVC).
TOC هزینه ها را به ثابت ، متغیر، مستقیم وغیر مستقیم طبقه بندی نمی کند.رایجترین اشتباه دراین تفکر، این است که TOC، هزینه های عملیاتی را ثابت در نظر می گیرد .TOC در پی طبقه بندی هزینه ها به ثابت و متغیر و نیمه متغیر نیست ، در این روش هزینه ها،یا TVC هستند یا نیستند.
در زمان تصمیم گیری نیازمند بررسی و ارزیابی اثر تصمیم بر هر 3 معیار هستیم.TOC بیان می کند که این 3 معیار جهت برقراری ارتباط بین NP، ROI و تصمیمات یا فعالیتهای روزانه مدیران کافی هستند. در زیر فرمولهای ایجاد این ارتباط بیان شده اند:
NP = T – OE
ROI = ( T – OE )/I
T: کل تروپوت شرکت (∑TTP)
OE: کل هزینه های عملیاتی شرکت
I: کل سرمایه گذاری
به وسیله3معیارT،I وOE قادر به تعیین اثر هر تصمیم در کلیه سطوح شرکت هستیم.ایده آل زمانیست که تصمیم مزبور منجر به افزایش T و کاهش I وOE گردد.هرتصمیمی که دارای اثر مثبت بر ROI باشد،در راستای اهداف شرکت نیزخواهد بود.قضاوت نهایی در تائید یا رد بودن تصمیم، توسط ROIصورت می گیرد.
نیازی به محاسبه NP و ROI برای کل شرکت نخواهد بود، با محاسبه NPو ROI در تمام تصمیمات و فعالیتها،اگر این دو معیار مثبت بودند و ROI بزرگتر یا مساوی مقادیر ازقبل تعیین شده بود،آنگاه تصمیم مزبور قابل قبول است.به عبارت دیگر در هر مورد بایستی ROI تفاضلی بر اساس روش پیش گفته محاسبه و با مقادیر مورد انتظار مقایسه گردد.
تصمیم گیری در TOC:
با استفاده از شباهتهای سازمان به زنجیر می توان برخی اصول TOC را بیان نمود. اگریک زنجیر کشیده شودازضعیفترین حلقه شکسته خواهد شد.اگرهدف این زنجیراستقامت در برابر کشش باشد، بایستی ضعیفترین حلقه را استحکام بخشیدکه همان محدودیت سیستم می باشد.افزایش استحکام سایر حلقه ها قبل از ضعیف ترین حلقه چیزی جز اتلاف زمان و منابع نیست،زیرا عملکرد کل زنجیر توسط ضعیف ترین حلقه تعیین می گردد.به این دلیل است که گام اول در فرآیند بهبود مستمر، "شناسایی محدودیت(های)سیستم یا ضعیف ترین حلقه "می باشد.
برای مثال پروسه تولید ساده زیر را در نظر بگیریدکه دارای 5 ایستگاه می باشد و تقاضای بازار نیز نامحدود است.مواد اولیه از ایستگاه A وارد می شود و پس از انجام فرآیند بر روی آن در ایستگاه E کامل شده و جهت فروش آماده می باشد.اعداد روی هر ایستگاه بیانگر میانگین ظرفیت هر منبع برحسب "قطعه درساعت"می باشند.زمان دردسترس این خط تولید 8 ساعت در روزو 22 روز در ماه یعنی 176 ساعت در ماه می باشد.بهای مواد اولیه 35 واحد پولی وقیمت فروش100 واحد پولی می باشد.

 

 

 

منبع C به عنوان منبع محدودکننده ظرفیت (CCR) ، کل ظرفیت کارخانه را محدود می سازد.این منبع ظرفیت کارخانه را به 7 قطعه در ساعت محدود کرده است که منجر به 80.080 واحد پولی تروپوت در ماه میگردد.
قطعه در ماه 1232 = 22*8*7 = ظرفیت در دسترس
واحد پولی درماه 80.080 =1232 *(35-100)= تروپوت
جهت افزایش عملکرد کارخانه تمام تلاشها می باید بر روی منبع C تمرکز یابد.بهبود عملکرد سایرایستگاهها (حلقه ها) هیچ تاثیری در بهبود عملکرد سیستم ندارد. اکنون طرح زیر را با الگوی تصمیم گیری TOC و با معیارهای T،I و OE بررسی وارزیابی می نمائیم:
منبعC بهینه گرددو تولید آن از 7 قطعه در ساعت به 265% قطعه در ساعت افزایش یابدکه این افزایش از محل ظرفیت اضافی منبع E به منبع C اختصاص یافته و تولیدمنبع E از11 به 10 قطعه در ساعت کاهش می یابد.همچنین مبلغ مورد نیاز سرمایه گذاری 5000 واحد پولی می باشد.آیا این سرمایه گذاری سودآوراست؟

 

T: به میزان 1,144 واحد پولی در ماه افزایش می یابد.
قطعه 17.6-0.1*176
واحد پولی در ماه 1,144=17.6*(35-100)
I: به میزان 5000 واحد پولی بابت سرمایه گذاری جدید افزایش یافته است.
OE: به میزان 41.67 واحد پولی در ماه بابت هزینه استهلاک ناشی از سرمایه گذاری جدید افزایش یافته است.(با فرض نرخ استهلاک 10%سالانه)
بنابراین NP ماهانه به مبلغ 1102.33 واحد پولی افزایش می یابد و درنتیجه ROI این تصمیم معادل 265% در سال خواهد بود.
واحد پولی در سال 9613,227=12*331,102
265% = 5000 / 13227=ROI
جهت اندازه گیری تاثیر انواع تصمیمات بر روی 3 معیار TOC ، باید اثر محدودیت روی این معیارها بررسی شود. هر تصمیمی که دارای اثر مثبت بر ROI است سودمند تلقی می گردد. برای اندازه گیری سود خالص و ROI ، نیاز به محاسبه بهای تمام شده محصولات نیست.
T: برای افزایش آن بایستی مبلغ و/یا تعدادفروش افزایش یابد و/ یا هزینه های متغیر کل (TVC) کاهش یابد.در این خصوص محدودیت سیستم نقش اساسی درافزایش T دارد.
I: برای کاهش آن بایستی مواد وقطعات خریداری شده توسط شرکت بدون افزایش در سایر سرمایه گذاریها به سرعت فروخته شوند.همچنین تمام عناصرسیستم بر این معیار تاثیرگذار هستند.
OE: برای کاهش آن بایستی هزینه ها تقلیل یابند.همچنین تمام عناصر سیستم بر این معیار تاثیرگذار هستند.
در یک نگاه کلی ، معیار T از سایرین مهمتر است.هدف هر سیستم انتفاعی،افزایش Tاست و در سیستم تنها معیاریست که بهبود آن محدودیت نداردولی بهبود IوOE در نهایت به محدودیت صفر شدن آنها می انجامد.
تمرکز بر روی T به مدیران کمک می کند تا ازهر تلاشی جهت بهبود بخشهای مختلف سیستم بدون توجه به هدف کلی سیستم اجتناب کنند.T به طور مستقیم با محدودیت سیستم در ارتباط بوده وهرنوع بهبود آن نیازمند نگرش کلی به سیستم جهت بهبود محدودیت می باشد. بر این اساس ارزیابی برنامه ریزی و ارزیابی عملکرد سیستم از دیدگاههای مختلف نیز بایسستی با تمرکز بر این معیار باشد .

 


اولویتها در TOC:
همانطور که عنوان شدزمان در دسترس محدودیت یا گلوگاه محدود می باشد و ثانیه ثانیه آن در سودآوری سیستم مهم است. از طرفی محصولات مختلف هر کدام زمان خاصی از محدودیت را صرف می کنند.ممکن است محصولی 5 دقیقه از زمان در دسترس محدودیت را نیازداشته باشد درحالیکه محصول دیگربه 30 دقیقه نیازمندباشد.آشکاراست محصولی که زمان کمتری از محدودیت را مصرف میکند دارای اولویت خواهد بود.
همچنین به دنبال افزایش تروپوت شرکت هستیم.محصولات متنوع تروپوتهای مختلف دارندومحصولی که تروپوت مثلا" 100 واحد پولی داراست نسبت به محصولی با تروپوت 40 واحد پولی اولویت خواهد داشت.
بنابراین اولویت تولید محصول در محدودیت باید به محصولاتی اختصاص یابد که علاوه براینکه تروپوت بیشتری دارند، حداقل زمان تولید را از محدودیت مصرف کنند.برای تعیین اولویت تولید محصولات برمبنای بیشترین تروپوت وکمترین مصرف زمان در محدودیت ، بایستی تروپوت هر محصول بر میزان استفاده آن اززمان محدودیت تقسیم شود.
شرکتی را فرض کنید که دارای 2 محصول A و B می باشد.محصول A زمان کمتری از محدودیت را نسبت به محصول B صرف می کند اما محصول B تروپوت بیشتری در واحد داراست.در حالتیکه شرکت ظرفیت کافی جهت برآورده کردن کل تقاضای بازار نداشته باشد، مدیریت باید درخصوص تعیین اولویت تولید محصول با سودآوری بیشتر تصمیم گیری نماید.بنابراین محاسبه ارتباط بین تروپوت و زمان مورد استفاده در محدودیت نیاز است:
جدول 2- 1محاسبه T بر زمان منبع محدودکننده ظرفیت
B A
50 15 تروپوت هرواحد محصول(واحد پولی)
10 2 زمان مورد نیازازمحدودیت سیستم(دقیقه)
5 7.5 تروپوت بر زمان محدودیت(واحد پولی بردقیقه)
این شاخص که سرعت سودآوری نام دارد بیانگرایجاد تروپوت در هر دقیقه برای انواع محصولات می باشد، یعنی سرعتی که با آن هر محصول برای شرکت پول ایجاد می کند (ویچمن ،2006) .به این ترتیب اولویت تولید محصولات بر اساس سرعت سودآوری آنها و درجهت هدف اصلی سیستم (ایجاد پول) می باشد.البته این اولویت بندی به معنای نادیده گرفتن مسائل مرتبط با بازاریابی نیست وبرخی محصولات ممکن است بدون توجه به سرعت سودآوری و فقط به دلایل بازاریابی و اهداف استراتژیک در اولویت تولید قرار بگیرند.
لازم به یادآوری است در حالتیکه ظرفیت تولید سیستم بیشتر از نیاز بازار باشد، اولویت با محصولاتی است که تروپوت بیشتری دارندو محاسبه سرعت سودآوری لازم نیست زیرا محدودیت تولیددر سیستم وجود ندارد. به عبارت دیگر محدودیت در بازار است.
نهایتا" درهر تصمیم گیری اندازه گیری اثر انتخاب بر 3 معیار فوق و همچنین بر NP و ROI جهت کنترل همسویی با اهداف شرکت ضروریست .
سایرعوامل محدود کننده :
محدودیت سیستم همواره یکی از ایستگاههای آن نیست.ممکن است نیروی کار ماهر،مواد اولیه خاص ویا هر منبع دیگری، محدودیت سیستم باشد.لیکن مفاهیم وقواعد کلی تغییر نمیکند.مثلا" درحالتیکه محدودیت سیستم مواد اولیه باشد،برای تعیین اولویت تولید بایستی تروپوت هرمحصول
برمیزان مصرف مواد اولیه درآن محصول تقسیم شود،و به این ترتیب اولویت تولید محصولات مشخص خواهد شد. در بسیاری از موارد نیز سیاست یا خط مشی مدیریت می تواند محدودیت سیستم باشد. به عنوان مثال می توان به استفاده از معیارهای غلط ارزیابی عملکرد سیستم ،‌ از جمله معیار بهای تمام شده ، اشاره نمود.
بخش دوم : معیارهای متداول ارزیابی عملکرد (شامل معیارهای سنتی ونوین)
معیارهای متفاوتی برای اندازه گیری ارزش سهام و قضاوت درمورد عملکرد شرکت وجوددارد. عدم استفاده از معیارهای مناسب برای اندازه گیری عملکرد و ارزش سهام یک شرکت سبب می شود که ارزش شرکت به سمت ارزش واقعی سوق پیدا نکند و درنتیجه موجب ضرر و زیان یک گروه از خریداران سهام و سود سرشار گروه دیگرمی شود . برای تعیین ارزش عملکرد، دو دسته معیار وجود دارد؛ یکی تحت مدل های حسابداری است که در این تحقیق به عنوان معیارهای سنتی طبقه بندی می شوند ودسته دیگر؛ تحت مدل های اقتصادی تعیین ارزش هستند که معیارهای نوین نیز نامیده می شوند.
در اوایل دهه 1990جانسون ،ناتاراجان وراپاپورت از معیارهای حسابداری به عنوان محرکه ها یا شاخص های ارزش انتقادنمودند.به اعتقاد آنها، قضاو ت درباره عملکرد یک شرکت،تنها برمبنای شاخصهای حسابداری،گمرا ه کننده است؛زیرا این معیارها،اغلب شاخصهای ضعیفی از عملکرد اقتصادی به شمارمیروند.
راپاپورت نقاط ضعف معیارهای حسابداری به خصوصEPS،رشدEPS، ROEو ROI را توضیح داده است .وی اظهار می دارد" تمرکز بیش از حد بر سود ممکن است منجر به پذیرش استراتژی هایی شود که ازارزش می کاهند ویا به عدم پذیرش استراتژی هایی بیانجامد که خلق ارزش می کنند".
تحقیق استوارت نیز نشان داده است که معیارهای حسابداری معمول نظیر سود ،رشدسود،رشدسودنقدی ،ROE وحتی جریان نقد را نمی توان به عنوان معیارهای مناسبی از عملکرد تلقی نمود ،زیرا هیچکدام با تغییرات ارزش بازار شرکتهای انتخابی همبستگی خوبی ندارند .
در مقابل مدل حسابداری ارزشیابی مبتنی بر سود، تعدادی مدل اقتصادی وجود داردکه جهت برآورد ارزش به جای سود بر جریانات نقد تأکید دارند .این مدل ها دارای کاربردگسترده ای در سطوح مختلف هستند. مدل های اقتصادی مورد نظر عبارتند از،رویکرد خالص ارزش فعلی (NPV) ، رویکرد ارزش افزوده سهامدار (SVA) و مدل سود اقتصادی که از دو معیار ارزش افزوده اقتصادی و ارزش افزوده بازاربرای ارزیابی آن استفاده شده است.
EVA مفهوم جدیدی نیست .یکی از معیارهای عملکرد حسابداری، سود باقی مانده است که درواقع به عنوان سود عملیاتی پس از کسر مخارج سرمایه تعریف شده و EVA در واقع نسخه تغییریافته ای از سود باقی مانده به همراه تعدیلاتی است که بر سود و سرمایه انجام میشود.
در دهة 1970 و قبل از آن سود باقی مانده شهرت و استفاده چندانی نداشت .باوجوداین، EVA در عمل، مفهومی مشابه با نامی متفاوت است که استفاده از آن در حال گسترش می باشد و روز به روز بر تعداد شرکتهایی که از آن استفاده می کنند نیز افزوده می شود. فقط می توان حدس زد که چرا سود باقی مانده هرگز چنین شهرتی کسب نکرد.یکی از دلا یل ممکن این است که ارزش افزوده اقتصادی با مفهوم ارزش افزوده بازار عرضه می شود.این مفهوم به لحاظ تئوریک اتصال منطقی با ارزشیابی های بازار دارد و در زمانی که سرمایه گذاران می خواهند بر ارزش سهامدار تمرکز کنند ، معیار مناسبی محسوب می شود.
طرفداران مفهوم EVA ادعا می کنند که این شاخص،برترین معیار عملکرد محسوب می شود؛ زیر ا به عنوان یک معیار ارزیابی،هزینه فرصت صاحبان سهام و ارزش زمانی پول رادر نظر گرفته و تحریف ناشی از بکارگیری اصول حسابداری را برطرف می سازد . بر خلاف معیارهای سنتی سودآوری ، EVA در درک هزینه سرمایة صاحبان سهام به مدیریت کمک می کند و شاخص واقعی موفقیت شرکت در ارزش آفرینی یا زایل شدن ارزش به شمارمی رود.
ارزش بازار یک شرکت برابر است با مجموع ارزش بازار حقوق صاحبان سرمایه و ارزش بازار دیون آن.به لحاظ تئوریک، این مقدار چیزی است که می توان در هر لحظه معین از بازاربدست آورد.MVA اختلاف بین کل ارزش بازار واحد تجاری و سرمایه اقتصادی آن است .
تاکنون تحقیقات تجربی متعددی راجع به دو معیار ارزش افزوده اقتصادی و ارزش افزوده بازار توسط پژوهشگران در کشورها و بازارهای سهام مختلف انجام شده است . برخی از این پژوهشها، این ادعا را دارند که از ارزش افزوده اقتصادی می توان به عنوان برترین معیارعملکرد داخلی استفاده نمود که بیشترین همبستگی را با ارزش افزوده بازار دارد . برخی ازپژوهشگران نیز طی تحقیقاتشان این دو معیار را مورد انتقاد قرارداده و نظریه مذکور را رد می کنند. در ادامه به بررسی سوابق و پیشینه تحقیق راجع به رابطه بین ارزش افزوده بازار باارزش افزوده اقتصادی در مقایسه با سایر معیارها می پردازیم.
در ایران ایزدی نیا در سال 1382 در رسالة دکتری خود به این نتیجه رسید که بین ارزش بازار شرکت و ارزش افزودة اقتصادی همبستگی معناداری وجود دارد.همچنین نتایج تحقیق رهنمای رودپشتی (1386) در مورد شرکتهای سیمانی فعال در بورس اوراق بهادار نشان داد که بین معیارهای سود حسابداری با EVAو MVA رابطه معنادار وجود دارد.
استوارت در سال 1991 ، ششصد و سیزده شرکت از هزار شرکت برتر آمریکایی راطی سالهای 1987و1988 رتبه بندی و آنها را به 25 گروه تقسیم نمود.این تحقیق میتنی بر میانگین EVAوMVA برای هر یک از 25 گروه ونیزبر اساس تغییرات آنها بود.نتیجه این بود که در شرکتهای با EVA مثبت،همبستگی بسیا بالایی ا ین مقدار این دو معیار،میانگین آنها و نیز تغییرات آنها وجوددارد ضریب تبیین 97%( در حالیکه در شرکتهای با EVA منفی،همبستگی این دو معیار چندان جالب نبود .ضریب تبیین 97%منفی، همبستگی این دو معیار چندان جالب نبود

 


4-1فرضیات تحقیق
فرض اصلی 1:بین معیارهای سنتی در ارزیابی عملکرد با شاخصهای مبتنی بر ارزش آفرینی رابطه معنی دار وجود دارد.
فرض فرعی 1-1 : بین معیار سود خالص سنتی(NP) با ارزش افزوده بازار (MVA) رابطه معنی دار وجود دارد.
فرض فرعی 1-2 : بین معیار بازده سرمایه گذاری سنتی(ROI) با ارزش افزوده بازار (MVA) رابطه معنی دار وجود دارد.
فرض فرعی 1-3 : بین معیار سود خالص سنتی(NP) با ارزش افزوده اقتصادی (EVA) رابطه معنی دار وجود دارد.
فرض فرعی 1-4 : بین معیار بازده سرمایه گذاری سنتی(ROI) با ارزش افزوده اقتصادی (EVA) رابطه معنی دار وجود دارد.
فرض اصلی 2 : بین معیار های مبتنی بر TOC در ارزیابی عملکرد با شاخصهای مبتنی بر ارزش آفرینی رابطه معنی دار وجود دارد.
فرض فرعی 2-1 : بین معیار سود خالص مبتنی بر TOC(NPT) با ارزش افزوده بازار (MVA) رابطه معنی دار وجود دارد.
فرض فرعی 2-2 : بین معیار بازده سرمایه گذاری مبتنی برTOC(ROIT) با ارزش افزوده بازار (MVA) رابطه معنی دار وجود دارد.
فرض فرعی 2-3 : بین معیار سود خالص مبتنی بر TOC(NPT) با ارزش افزوده اقتصادی (EVA) رابطه معنی دار وجود دارد.
فرض فرعی 2-4 : بین معیار بازده سرمایه گذاری مبتنی بر TOC(ROIT) با ارزش افزوده اقتصادی (EVA) رابطه معنی دار وجود دارد.
فرض اصلی 3 : بین میزان همبستگی معیار های سنتی و معیار های مبتنی بر TOC با شاخصهای ارزش آفرینی تفاوت معنی دار وجود دارد.
فرض فرعی 3-1 :بین میزان همبستگی سود خالص سنتی (NP) و سود خالص مبتنی بر TOC(NPT) با ارزش افزوده بازار (MVA) تفاوت معنی دار وجود دارد.
فرض فرعی 3-2 : بین میزان همبستگی بازده سرمایه گذاری سنتی (ROI) و سود خالص مبتنی بر TOC(ROIT) با ارزش افزوده بازار (MVA) تفاوت معنی دار وجود دارد.
فرض فرعی 3-3 : بین میزان همبستگی سود خالص سنتی (NP) و سود خالص مبتنی بر TOC(NPT) با ارزش افزوده اقتصادی (EVA) تفاوت معنی دار وجود دارد.
فرض فرعی 3-4 : بین میزان همبستگی سود خالص سنتی (ROI) و سود خالص مبتنی بر TOC(ROIT) با ارزش افزوده اقتصادی (EVA) تفاوت معنی دار وجود دارد.

 

5-1اهداف تحقیق
1)هدف کلی (اصلی) : سنجش توان معیارهای ارزیابی عملکرد مبتنی بر تئوری محدودیتها و نیز کمک به توسعه کمی و کیفی روشهای اندازه گیری و ارزیابی عملکرد اقتصادی شرکتها ، تا از این طریق موجبات تکامل دانش حسابداری از حیث کاربردی در جامعه فراهم شود .
2) هدف های کاربردی :
ا - یافتن معیار مناسب جهت ارزیابی عملکرد اقتصادی شرکتها
2– آزمون تجربی معیارهای عملکرد مبتنی بر تئوری محدودیتها در مقایسه با معیارهی متداول (سنتی).
3–سنجش توان و قابلیت اتکا معیارهای حسابداری عملکرد سیستم و یافتن معیار مناسب جهت ارزیابی عملکرد اقتصادی شرکتها .
4_آزمون ارتباط بین تغییر معیارهای TOC با معیارهای متداول ، بطوریکه با مطالعه چنین ارتباطی از اهمیت این دو شاخص شناخت و آگاهی پیدا نمود.

 

6-1- اهمیت و ضرورت انجام تحقیق
یکی از وظایف مدیران واحد های تجاری به ویژه واحدهای تولیدی، استفاده بهینه از منابع در دسترس برای حداکثرکردن سودآوری واحدتجاری است و مدیران برای رسیدن به این هدف همواره با مشکلات ومحدودیتهایی از قبیل محدودیت در منابع تولیدی، محدودیتهای بازارو ... روبرو بوده اند. تئوری محدودیتها با فلسفه استفاده بهینه از گلوگاه ها در ابتدا برای حل مشکلات تولید و سپس سایر گلوگاههای سازمان بنا نهاده شد.از آنجا که اغلب از تئوری محدودیت ها به عنوان یک انقلاب بزرگ در

دانلود با لینک مستقیم


سنجش توان معیارهای ارزیابی عملکرد مبتنی بر حسابداری عملکرد سیستم در مقایسه با معیارهای متداول