حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله سازه های متداول برای ساختمانهای بلند

اختصاصی از حامی فایل دانلود مقاله سازه های متداول برای ساختمانهای بلند دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

مقدمه:
اهمیت اثر نیروی جانبی با بالا رفتن ارتفاع ساختمان با سرعت زیادی افزایش می یابد. در ارتفاع معینی تغییر مکان جانبی ساختمان چنان زیاد می شود که ملاحظات سختی کنترل کننده طرح می گردند تا اینکه مقاومت مصالح سازه ای . درجه سختی اساسا بستگی به نوع سیستم سازه دارد . بعلاوه بازده هر سیستم خاصی مستقیما با مقدار مصالح مصرف شده ارتباط دارد.بنابراین از بهینه کردن سازه برای شرایط فضایی معینی باید با حداقل وزن حداکثر سختی حاصل شود . این عمل منجربه ابداع سیستم های سازه ای مناسب برای حدود ارتفاعات معین میگردد. بعضی از عواملی که در توسعه این سیستم های تازه نقش مهمی داشته اند عبارتند از:
• مصالح سازه ای با مقاومت زیاد.
• عمل مرکب بین عناصر سازه ای ساخته شده از دو یا چند نوع مصالح.
• روش های جدید اتصال قطعات.
• تخمین رفتار پیچیده سازه ها به وسیله ماشین های حسابگر الکترونیک(کامپیو تر).
• استفاده از مصالح ساختمانی سبک تر.
• روش های اجرایی جدید.
در بخش های زیر متداول ترین سیستم های سازه ای مورد بحث قرار می گیرند.در این بحث ها طرح های هندسی نمونه،رفتار سازه ها تحت بار گذاری،و بازده سیستم ها مورد تأکید می باشند.
• سازه دیوار باربر
• سازه هسته برشی
• سازه تیر دیواری
سازه دیوار باربر
از لحاظ تاریخی سازه های ضخیم و سنگین ساخته شده از مصالح بنایی بوده اند.وزن زیاد و انعطاف ناپذیری آنها در طرح افقی باعث عدم استفاده مؤثر از آنها در ساختمان های بلند گردید.اما پیشرفت تکنولوژی جدید در استفاده از مصالح بنائی مهندسی ساخته شده و قطعات بتنی ساخته مفهوم دیوار باربر را برای ساختمان های با ارتفاع متوسط اقتصادی ساخته است.
این سیستم برای انواعی از ساختمان ها که در آنها تقسیمات مکرر فضا لازم است مانند آپارتمان ها و هتل ها قابل استفاده می باشد. روش دیوار باربر برای انواع طرح و شکل ساختمان ها مناسب است.نقشه های افقی این طرح ها از شکل های مستطیلی ساده تا شکل های دایره ای و مثلثی متغییر می باشند.
سازه های دیوار باربر عموماً شامل مجموعه ای از دیوارهای خطی می باشند.بر اساس نحوه قرار گرفتن این دیوارها در ساختمان آنها را می توان به سه گروه اصلی تقسیم نمود:
• سیستم دیوار عرضی که شامل دیوار های خطی در امتداد عمود بر طول ساختمان می باشد و در نتیجه مانع نما کاری نمای اصلی نمی گردد.
• سیستم دیوار طولی که شامل دیوارهای خطی موازی طول ساختمان می باشد این رو دیوار نمای اصلی را تشکیل می دهد.
• سیستم دو طرفه که شامل دیوارهای موازی عرض و طول ساختمان می باشد.
همچنبن ممکن است ساختمان را بطور مشخصی به قسمت های سازه ای مختلف تقسیم کرد بطوریکه هر قسمت سیستم دیوار جداگانه ای را به کار ببرد.
ترتیب قرار گرفتن دیوارها که در اینجا بحث شد در مورد ساختمان های مستطیلی ممکن است به وضوح قابل بیان باشد،اما در مورد ساختمان های با تصاویر افقی پیچیده تر طبقه بندی کردن ممکن است تا حدودی مشکل باشد.
رفتار سازه دیوار بار بر تحت بار گذاری بستگی به مصالح مصرف شده و نحوه اثر متقابل صفحه افقی کف و صفحه قائم دیوار دارد.به عبارت دیگر این رفتار تابعی از درجه پیوستگی(اتصال) دیوارها به یکدیگر و به دال های کف می باشد.اتصال سازه کف به دیوارهای پیوسته را باید مفصلی تصور کرد.(با فرض هیچگونه سیستم اتصال خاصی بکار نرفته باشد)،در صورتی که در ساختمان های بتنی در محل ریخته شده ،دال هاو دیوارها بطور واقعی متصل و پیوسته هستند. واضح است که ساختمان بتنی در محل ریخته شده ،با توجه به رفتار سه بعدیش،خیلی سخت تر از ساختمان ساخته شده ار مصالح بنائی یا قطعات پیش ساخته مفصلی می باشد و این نکته بتن را برای ساختمان های بلندتر اقتصادی می سازد.
بارهای قائم با ایجاد خمش از سازه کف مستقیما به دیوارها انتقال می یابند.دهانه های متداول کف ها (یعنی فاصله بین دیوارها ) بسته به ظرفیت حمل بار وصلبیت جانبی سیستم کف و عوامل دیگر بین 12 تا 25 فوت متغیر می باشند.چون دیوار بارها را خیلی شبیه به یک ستون باریک و عریض مقاومت می کند پایداری آن در مقابل کمانش باید کنترل گردد.
تنش های فشاری در دیوار تابعی از دهانه کف،ارتفاع و نوع ساختمان ،و اندازه و ترتیب سوراخ های دیوار(برای در و پنجره و غیره)می باشد. سوراخ های دیوار باید روی یک محور قائم قرار داده شود تا از تمرکز و ترکیب تنش ها در اثر ترتیب متناوب پنجره ها اجتناب گردد.
کف هایی که بصورت خارج از مرکز به دیوارها متصل می باشند لنگرهای خمشی ایجاد می کنند که دیوار باید آنها را نیز مقاومت کند.
نیروهای افقی به وسیله سازه کف که مانند دیافراگمی افقی عمل می کند به دیوارهای برشی موازی امتداد نیرو توزیع می شود. ین دیوارهای برشی به دلیل صلبیت زیاد شان مانند تیرهای با عمق زیاد عمل می کنند و در مقابل برش،خمش و واژگونی مثل آن واکنش نشان می دهند.
در مقابل نیروی باد موازی با جهت کوتاه ساختمان،دیوارها در سیستم دیوار عرضی نه فقط بارهای وزن را تحمل می کنند بلکه در مقابل برش ناشی از باد نیز مقاومت می نمایند. از طرف دیگر سیستم دیوار طولی این دو وظیفه دیوارها را هم جدا می کند. دیوارهای طولی بارهای وزن را تحمل می نمایند و نیروهای باد را به صورت خمش موضعی به دیافراگم کف یا مستقیما به دیوارهای برشی واقع در وسط یا دو انتهای ساختمان منتقل می کنند.
در مورد اثر باد روی ضلع کوتاه ساختمان که اهمیت کمتری دارد، دیوارهای باربر در سیستم دیوار طولی اکنون به صورت دیوار های برشی نیز عمل می کنند. در سیستم دیوار عرضی دیوارهای برشی را ممکن است در امتداد کریدور مرکزی قرار داد. در ساختمان های بتنی در محل ریخته شده، پایداری در اثر رفتار یکپارچه سیستم کف-دیوار که مانند یک واحد صندوقی با خمش واکنش نشان می دهد تامین می گردد.
بنابراین با فرض دیافراگم های کف بی نهایت صلب آنها مستقیماً به نسبت سختی نسبی شان بارهای باد را مقاومت می کنند.اما اگر طرح دیوارها چنان باشد که نیروی برآیند باد از مرکز جرم دیوار های مقاوم عبور نکند،پیچش ایجاد می شود که باعث افزایش برش در بعضی از دیوار ها می گردد.
رفتار دیوار برشی در مقابل بار گذاری جانبی به مقدار زیاد بستگی به شکل آن در تصویر افقی یعنی اینرسی حاصله در مقابل خمش دارد.
دیوارهای برشی به ندرت دیوارهای توپر می باشند زیرا غالبا در آنها سوراخ هایی برای پنجره و غیره تعبیه می شود که باعث ضعیف شدن آنها می گردد. تعداد، اندازه، و ترتیب قرار گرفتن این سوراخ ها ممکن است شدیداً در رفتار دیوار تأثیر داشته باشد.
اگر دیوار فقط دارای سوراخ های پنجره کوچک باشد تحت بار گذاری جانبی مثل دیوار تو پر رفتار می کند. بارهای زیاد وزن چنان فشاری در دیوار تولید می کنند که دوران(خمش) ایجاد شده در اثر باد هرگز قادر به غلبه کردن آن در طرف رو به باد نمی باشد.
با قرار دادن سوراخ های در دریک دیوار برشی داخلی به طور متناوب بطوریکه در آن دیوار به صورت واحد هایی تکرار می شود. نتیجه مشابه ای به دست می آید. اما در منتهی الیه دیگر که در آن سوراخ ها به صورت شکافی دیوار را به دو واحد جدا تقسیم می کنند هر یک از واحد ها به صورت دیوار جداگانه عمل می نمایدو نصف بار را تحمل می کند.در چنین حالتی به دلیل بارهای وزن بالنسبه کم امکان اینکه در دیوار کشش ایجاد شود کاملاً وجود دارد. همچنین برای دیوار برشی داخلی در جایی که پیوستگی در عرض کریدور فقط بوسیله دال کف تامین می شود، با اطمینان می توان فرض نمود که دو قسمت دیوار به صورت جداگانه و انفرادی عمل می کنند ولی به علت وزن مرده بیشتر ممکن است در اثر باد کشش ایجاد نشود.
تعیین رفتار سیستم دیواری که بین حالت های منتهی الیه مورد بحث در بالا قرار دارد نسبتاً مشکل است. رفتار این سیستم های دیواری بستگی به مقدار صلبیت ایجاد شده بوسیله قسمت های فوقانی و تحتانی پنجره ها (یا درها) در مقابل برش قائم دارد. دیوار را ممکن است به صورت دو قطعه جدا تصور نمود که موقع مقاومت کردن بارهای جانبی تا حدودی روی یکدیگر اثر متقابل دارند.
در این بحث فرض شده است که دیوار های بار بر،تو پر و مسطح و در صفحه های قائم باشند. اما دیوارها ممکن است از شبکه ای از عناصر مورب یا اعضاء خطی ستونی در فواصل نزدیک تشکیل شده باشند.آنها همچنین ممکن است منحنی شکل یا تاب دار و در صفحه های مایل قرار گرفته باشند.
سازه هسته برشی
سیستم دیوار خطی بار بر برای ساختمان های آپارتمانی که در آنها وظایف و نحوه استفاده ساختمان ثابت است کاملاً مناسب می باشد. اما برای ساختمان های تجارتی و اداری حداکثر انعطاف پذیری در تقسیم بندی فضا لازم می باشد، از این رو در این ساختمان ها فضاهای باز و وسیع مطلوب است که بتوان آنها را به وسیله جدا کننده های متحرک تقسیم کرد. یک راه حل متداول این است که سیستم های قائم حمل و نقل و توزیع انرژی (مانند آسانسور، پله ها، و مجراهای عبور وسایل مکانیکی) را یک جا جمع کرده تا بسته به اندازه و وظیفه ساختمان تشکیل هسته یا هسته هایی بدهند. این هسته ها به عنوان سیستم های دیوار برشی مورد استفاده قرار می گیرند و پایداری جانبی لازم را برای ساختمان تأمین می کنند. به نظر می رسد که از لحاظ شکل و محل هسته در داخل ساختمان هیچگونه محدودیتی وجود نداشته باشد. خصوصیات سیستم های هسته ی به قرار زیر می باشند:

 


• شکل هسته
o هسته باز در مقابل هسته بسته
o هسته تنها در مقابل هسته توام با دیوارهای خطی
• تعداد هسته ها: هسته انفرادی در مقابل چندین هسته.
• محل هسته ها: داخلی در مقابل محیطی و در مقابل خارجی
• ترتیب قرار گرفتن هسته ها: متقارن در مقابل نا متقارن
• هندسه ساختمان به عنوان مولد شکل هسته: مولد مستقیم در مقابل مولد غیر مستقیم
هسته ها را می توان از فولاد ، بتن یا ترکیبی از هر دو ساخت. در هسته قابی فولادی برای رسیدن به پایداری جانبی مطلوب ممکن است از خر پای ویراندیل استفاده کرد.سیستم قاب ویراندیل نسبتا انعطاف پذیر است، از این رو فقط برای ساختمان های بالنسبه کوتاه به کار می رود. برای ساختمان های بلند تر در قاب ویراندیل از مهار بندی قطری (به صورت خر پای قائم) استفاده می شود تا سختی لازم برای هسته به دست آید. مزیت هسته های قابی فو لادی در سوار کردن نسبتا سریع قطعات پیش ساخته می باشد.
از طرف دیگر هسته بتنی علاوه بر حمل بارها فضا را نیز محصور می کندو از لحاظ حفاظت در مقابل آتش هیچ گونه ملاحظه اضافی لازم نیست. فقدان شکل پذیری و قابلیت تغییر شکل پلاستیک بتن به عنوان یک ماده ساختمانی از لحاظ بار گذاری زلزله اشکال این نوع هسته ها می باشد.
هسته های برشی را می توان به صورت تیرهای بسیاری مجسم کرد که از زمین طره شده و بارهای جانبی را مقاومت می کنند. بنابراین تنش های خمشی و برشی تولید شده در هسته،با فرض اینکه تاب رفتار یک هسته تحت بارهای جانبی بستگی به شکل، درجه همگن بودن و صلبیت آن و جهت بار دارد. در هر طبقه سوراخ هایی در هسته وجود دارد و مقدار پیوستگی ایجاد شده به وسیله قسمت های فو قانی و تحتانی این سوراخ ها روی رفتار هسته اثر تعیین کننده دارد. هسته بخصوص تحت بار گذاری نا متقارن که پیچش ایجاد می کند ممکن است مانند یک مقطع باز عمل کند و قسمت بالای آن تاب بردارد. بنابراین در قسمت فوقانی هسته تنش های برشی پیچشی اضافی و در پای آن خمش جانبی و برش اضافی در بال ها تولید می شود.
سازه تیر دیواری
• سیستم های فاصله گذاری و خر پای متناوب :
• سیستم های مرکب از قاب و دیوار برشی:
• سیستم های دال مسطح:
• سیستم های مرکب از دیوار برشی و قاب توأم با خرپا های کمر بندی صلب:
• سیستم های لوله ای در سازه برج:
سیستم های فاصله گذاری و خر پای متناوب
در این بخش اساساً تیر های به ارتفاع طبقه که دهانه ها در جهت کو تاه ساختمان می پوشانید مورد نظر ما می باشد .
این تیرها که بر ردیف هائی از ستون ها در امتداد دیوارهای خارجی متکی می باشند ممکن است خرپاهای فولادی یا بتنی ، و یا دیوارهای بتنی تو پر باشند.
متداول ترین سازه های تیر دیواری سیستم های فاصله گذاری و خرپاهای متناوب می باشند. خرپاها یک طبقه در میان به کار برده می شوند. این خرپاها دال های کف را هم در تار فوقامی و هم در تار تحتانیشان نگه می دارند. فضای آزادی که در طببقات متناوب (یک در میان) ایجاد می شود برای بعضی از انواع ساختمان ها که در طرح ریزی فضاهای آنها انعطاف پذیری لازم است سودمند می باشد. ساختمان متشکل از خرپاهای متناوب از سیستم فا صله گذاری خیلی سخت تر می باشد. در اینجا خرپاها در تمام طبقات بکار می روند ولی بصورت متناوب قرار داده می شوند. با به کار بردن تیرهای دیواری به ارتفاع طبقه بطور متناوب، دال های کف فقط نصف فاصله بین خرپاها رامی پوشانند و فضاهای باز نسبتاً بزگی ایجاد می شود. این دال های کف از یک طرف روی تار فوقانی یک خرپا قرار دارند و از طرف دیگر از تار تحتانی خرپای بعدی که در طبقه بالا قرار دارد آویزان می شوند. طرز قرار گرفتن خرپاها در ارتفاع ساختمان تا حدودی شبیه طرح آجر کاری دیوارها می باشد.
سیستم خرپاهای متناوب در موقع مقاومت بارهای افقی و قائم به نحو خیلی مؤثری عمل می کند. این روش در مورد ساختمان های بلند نسبت به قاب هایی که بطور معمولی مهار بندی شده اند در حدود 40 در صد کمتر فولاد مصرف می کند و اتصالات کمتری در محل ساختمان لازم دارد. این سیستم تاکنون برای ساختمان های تا حدود 30 طبقه به کار رفته است.
در سازه های تیر دیواری سیستم فاصله گذاری طبقاتی که دارای خرپا هستند، مانند قطعات صلب، فوق العاده سخت می باشند و به سختی تغییر شکل می دهند. .ولی طبقات باز (طبقاتی که دارای خرپا نمی باشند) فقط ازستون ها می توانند برای تحمل بار جانبی استفاده کنند.
تغییر شکل این ستون ها مشابه تغییر شکل ستون های یک قاب صلب معمولی می باشد.
در سیستم خرپای متناوب فرض می شود که دال های کف مانند دیافراگم های افقی بی نهایت سخت عمل کنند، از این رو همه نقاط واقع در روی هر یک از کف ها تغییر مکان افقی مساوی خواهند داشت. بنا براین قاب های خرپایی مجاور یکدیگر مجبورند که مشترکاً بصورت واحد عمل کنند. به عبارت دیگر از جمع تغییر شکل های جداگانه دو قاب مجاور بطور تقریبی حالت تغییر شکل یافته تمام سیستم بدست می آید. تغییر شکل ساختمان مشابه تغییر شکل یک تیر طره ای صلب می باشد.
منحنی تغییر شکل ساختمان نشان می دهد که لازم نیست ستون ها برای لنگرهای خمشی در امتداد جهت کوتاه ساختمان طرح کردند. بنابراین دال های کف که مانند دیافراگم های صلب عمل می کنند تمام برش ناشی از باد (یابه طور کلی بار های جانبی) را به خر پاها منتقل می کنند و این خرپاها به نوبه خود بارها را به صورت نیروهای محوری به ستون ها انتقال می دهند. چون خر پاها باید برش قائم را مقاومت کنند، هر گونه بازشدگی در تیر های دیواری در آنها تغییر شکل ایجاد می کند وباعث کاهش صلبیت تیرها می گردد.
ستون های خارجی را می توان چرخاند به طوری که جان آنها عمود بر خرپا قرار بگیرد تا بدین وسیله از محور های قوی آنها برای مقاومت نیرو های بار در جهت طولی استفاده شود. سختی جانبی در جهت طول ساختمان را می توان به طرق مختلف از جمله اضافه کردن قطعات سازه ای پیش ساخته در بالاو پایین پنچره ها افزایش داد.
سیستم های مرکب از قاب و دیوار برشی
• 1- سیستم های مرکب از قاب مفصلی و دیوار برشی:
• 2- سیستم های مرکب از قاب مفصلی،قاب ویراندیل و دیوار برشی:
• 3- سیستم های مرکب از قاب صلب و دیوار برشی:
• *تغییر شکل حالت برش قاب صلب:
• *تغییر شکل حالت خمش دیوار برشی:
• *تاثیر متقابل قاب و هسته برشی:
سیستم های قالب صلب خالص برای ساختمان های مرتفع تر از 30طبقه عملی نمی باشد.در چنین مواردی یکی از انواع دیوار برشی نیز در قاب به کار برده می شود تا بارهای جانبی را مقاومت کند. دیوارهای برشی یا بتنی می باشند و یا از مهار بندی فولادی مشبک (خرپایی) تشکیل می گردند. این دیوارها ممکن است هسته های داخلی، بسته مانندهسته های دور محوطه های آسانسورها و پله ها، یا دیوارهای موازی در داخل ساختمان، و یا خرپاهای نمایی قائم باشند.
شکل های گوناگون نقشه های افقی،راه حل های مختلف ممکن را برای طرح های افقی نشان می دهند. سیستم های هسته ای در ارتباط با فرم ساختمان از نقطه نظرهای زیر طبقه بندی شوند.
• محل و موقعیت هسته ها
o هسته های نمایی خارجی
o هسته های داخلی :هسته هایی نمایی،هسته ها در داخل ساختمان
o هسته های خارجی از مرکز
• تعداد هسته ها
o هسته های منفرد
o هسته های شکافته
o هسته های چندتایی
• شکل هسته ها.
o شکل های بسته: مربعی ، مستطیلی، دایره ای و مثلثی.
o شکل های باز: x شکل، I شکل و ناودانی شکل.
o شکل هایی که از فرم ساخمان الهام می گیرند.
سیستم های مرکب از قاب و دیوار برشی بر اساس رفتارشان تحت بارگذاری جانبی دسته بندی می شوند که ممکن است یک از سه نوع زیر باشند.

 

1- سیستم های مرکب از قاب مفصلی و دیوار برشی:
در این سیستم چون اتصالشان تیرهای قاب به ستون ها مفصلی می باشد، قاب فقط می تواند بارهای وزن را تحمل کند. دیوار برشی تمام بارهای جانبی را مقاومت می کند.
2- سیستم های مرکب از قاب مفصلی،قاب ویراندیل و دیوار برشی:
نیروهای جانبی به وسیله دیوار برشی و قاب صلب(یعنی قاب ویراندیل) مشترکاً مقاومت می گردند.قاب های داخلی و قاب های نمایی طولی فقط بارهای وزن را تحمل می کنند.

 


3- سیستم های مرکب از قاب صلب و دیوار برشی:
به کار بردن فقط دیوارهای برشی به منظور جذب بارهای جانبی برای ارتفاعات بیش از 500 فوت غیر عملی می باشد.برای اینکه هسته ها به اندازه کافی قوی باشند باید ابعاد آنها خیلی بزرگ انتخاب شود که در این صورت دیگر برای دستگاه های حمل و نقل قائم و توزیع انرژی مناسب نخواهند بود.
به علاوه تغییر شکل آنها ممکن است چنان زیاد باشد که در دیوارهای جدا کننده و پنجره ها ترک ایجاد کند و یا حتی در ساکنین ساختمان واکنش های روانی ناگوار به وجود آورد.با به کار بردن قاب صلب که برای مقاومت نیروهای جانبی با دیوار برشی سهیم می شود بر صلبیت جانبی ساختمان به مقدار زیادی افزوده می گردد.تغییر شکل کل سیستم های متشکل از دیوار برشی و قاب صلب که روی یکدیگر اثر متقابل دارند با جمع کردن حالت های تغییر شکل جداگانه دیوار و قاب بدست می آید.
*تغییر شکل حالت برش قاب صلب:
توجه کنید که شیب منحنی تغییر شکل در پای ساختمان در جایی که بیشترین برش اثر می کند حداکثر می باشد.
*تغییر شکل حالت خمش دیوار برشی:
دیوار برشی ممکن است یک دیوار بتنی توپر یا یک خر پای فولادی قائم باشد.این دیوار برشی ممکن است یک هسته داخلی،دیوار های داخلی،دیوار های داخلی موازی و یا یک دیوار نمایی باشد. دیوار برشی مانند یک تیر طره ای قائم عمل می کند و مانند آن خم می شود. توجه کنید که شیب منحنی تغییر شکل در بالای ساختمان حداکثر می باشد و این دلالت بر این قسمت ساختمان دیوار برشی در ایجاد سختی کمترین سهم را دارد.
*تاثیر متقابل قاب و هسته برشی:
برای یافتن اثر متقابل قاب و دیوار برشی تغییر شکل های دو حالت فوق را با هم جمع می کنیم که یک منحنی s کشیده حاصل می شود. به علت خصوصیات تغییر شکلی مختلف دیوار برشی و قاب، دیواربرشی به وسیله قاب در قسمت بالای ساختمان به عقب کشیده می شود و در قسمت پایین ساختمان به جلو رانده می شود. از این رو برش ناشی از باد (یا زلزله) در قسمت بالای ساختمان اساساً به وسیله قاب و در قسمت پایین ساختمان اساسا به وسیله دیوار برشی گرفته می شود.
سیستم های دال مسطح
سیستم های دال مسطح شامل دال های بتنی کاملاً توپر و یا حجره ای (با حفره هائی در زیر آنها) می باشند که مستقیماً روی ستون ها تکیه دارند و از این رو در این سیستم احتیاج به قاب بندی کف نیست. این سیستم منجر به کمترین ارتفاع برای کف های ساختمان می گردد که یک برتری اقتصادی آشکار می باشد. در این سیستم ها به دلیل تمرکز زیاد برش در حوالی ستون ها غالبا یا از سر ستون ها استفاده می شود و یا بر ضخامت دال ها در نزدیکی ستون ها اضافه می گردد. دال هایی که ضخامت آنها در تمام طول دهانه ثابت است به نام صفحه های مسطح خوانده می شوند.سیستم های دال مسطح برای ساختمان های با نقشه افقی نا منظم قابل وفق و مناسب می باشند.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  28  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله سازه های متداول برای ساختمانهای بلند

تحقیق ریشه های اجتماعی ـ فرهنگی شکستها و تدابیر جبرانی متداول

اختصاصی از حامی فایل تحقیق ریشه های اجتماعی ـ فرهنگی شکستها و تدابیر جبرانی متداول دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق ریشه های اجتماعی ـ فرهنگی شکستها و تدابیر جبرانی متداول


تحقیق ریشه های اجتماعی ـ فرهنگی شکستها و تدابیر جبرانی  متداول

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)


تعداد صفحه:24

فهرست:

ریشه های اجتماعی ـ فرهنگی شکستها و تدابیر جبرانی متداول

همپوشی ریشه های اجتماعی ـ آموزش و شخصی

موقعیت اجتماعی اقتصادی دانش آموز و سطح آروزهای او

راهنمایی تحصیلی بنابر سطح و همچنین شکل هوش

یکی از ریشه های مهم شکستهای تحصیلی مربوط به ساختارهای مسلماً بسیار به هم مرتبط ـ جامعه و مدرسه در سطوح مختلف آنها می شود پ . بوردیو و پاسرون دقیقاً نشان داده اند که چگونه سازمان آموزش سعی دارد جامعه را در همان وضع و با همان سلسله مراتب در خود بازسازی کند . با این حال غالباً در مدرسه وجود نیروی دگرگونی اجتماعی بالقوه ای تشخیص داده شده است . گر چه از این لحاظ باید از هر گونه خیال پردازی خودداری کرد و اگر چه مدرسه به خودی خود رهایی بخش نیست اما نقش آن در یک جامعه دموکراتیک نمی تواند مشروع دانستن تفاوت گذاریهای اجتماعی ـ اقتصادی بین دانش آموزان و حتی تأیید این امر باشد . عقیده منفی گرایانه ای که بر حسب آن مدرسه بدون یک انقلاب سیاسی و اجتماعی کامل دارای قدرتی نخواهد بود دیگر پذیرفتنی نیست زیرا اگر این اصل هم قبول شود یارای آن را ندارد که تاریخ و اثرات آن را پیش بینی کند . سازمانهای آموزشی نیرویی را در اختیار دارند که از آن باید برای کاستن از مشکلات پیچیده اجتماعی ـ فرهنگی استفاده کنند از این راه که به دانش آموزان خود پذیرش و تربیتی را تفویض کنند که تا حدی رهایی بخش آنان از رنج نابرابریهای اجتماعی ـ اقتصادی باشد . نابرابریهایی که تا کنون تحمل کرده اند و هم اکنون متحمل می شوند .

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق ریشه های اجتماعی ـ فرهنگی شکستها و تدابیر جبرانی متداول

دانلود پاورپوینت بررسی روشهای متداول طرح روکش

اختصاصی از حامی فایل دانلود پاورپوینت بررسی روشهای متداول طرح روکش دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود پاورپوینت بررسی روشهای متداول طرح روکش


دانلود پاورپوینت بررسی روشهای متداول طرح روکش

 

 

 

 

 

 

 

 

 پاورپوینت بررسی روشهای متداول طرح روکش در 57 اسلاید و قابل ویرایش

پاورپوینت بررسی روشهای متداول طرح روکش

مقدمه

شبکه راههای آسفالته کشور به سرعت در حال گسترش است و توسعه سریع شبکه راههای آسفالته بالطبع وظیفه نگهداری راهها را سنگین‌تر می‌نماید. پرواضح است که نگهداری راهها صرفاً با انجام لکه‌گیری و مرمت‌های موضعی محدود نمی‌شود و شاید یکی از مهمترین وظایف در سیستم نگهداری راههای آسفالته، انجام روکش آسفالت در زمان مناسب و به موقع می‌باشد. اپتیم این زمان موقعی است که هنوز صدمات و نواقص زیادی به آسفالت راه وارد نشده است.

انجام روکشهای آسفالت در زمان مناسب باعث می‌شود با کمترین هزینه راه را برای یک مدت طولانی دیگر قابل استفاده نمود بالعکس عدم انجام روکش راههای آسفالته به موقع خود هزینه روکش را گاهی تا 100% افزایش می‌دهد. از این مختصر چنین نتیجه می‌شود که چنانچه روکش آسفالته به موقع انجام شود میلیون‌ها تومان صرفه‌جوئی می‌گردد و رضایت مردم نیز جلب می‌شود و بالعکس چنانچه روکش آسفالت به موقع انجام نشود میلیونها تومان به بیت‌المال زیان وارد می‌شود و مردم نیز همیشه از عملکرد راههای آسفالته رضایت نخواهند داشت.

روکش‌های آسفالتی به منظور برآورده نمودن دو نیاز نامبرده زیر انجام می‌شود:

  1. به منظور اصلاح نواقص سطح راههای آسفالتی موجود
  2. به منظور تقویت روسازی راه آسفالته

در بسیاری از راههای آسفالته به دلایل مختلف، نیاز به روکش با ضخامت کم نه تنها معایب و نواقص سطح راه برطرف می‌شود بلکه راه مجدداً احیا شده و عملکرد واقعی خود را باز خواهد یافت.

مواردی نیز مشاهده می‌شود که راه نیاز به یک تقویت اساسی داشته تا پذیرای ترافیک این گونه راهها، با پخش قشرهای آسفالت تقویت نشوند. نواقص و معایب متعدد در سطح راه بروز کرده و عملکرد راه تا حد زیادی کاهش می‌دهد.

چنانکه ملاحظه می‌شود ممکن است روکش‌های آسفالت در مواردی به منظور برآورده نمودن هر دو نیاز فوق الذکر به طور همزمان نیز انجام شوند. علی ایحال در این فصل اطلاعات لازم به منظور طرح روکش‌ها ارائه خواهد شد.

ولی مقدمتاً شمه‌ای از مفهوم عملکرد راه و دلایل انجام روکشهای با ضخامت کم برای احیای سطح راه آسفالته آورده.

....


دانلود با لینک مستقیم


دانلود پاورپوینت بررسی روشهای متداول طرح روکش

سنجش توان معیارهای ارزیابی عملکرد مبتنی بر حسابداری عملکرد سیستم در مقایسه با معیارهای متداول

اختصاصی از حامی فایل سنجش توان معیارهای ارزیابی عملکرد مبتنی بر حسابداری عملکرد سیستم در مقایسه با معیارهای متداول دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  154  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 

 

چکیده:
امروزه سازمان ها به طور وسیعی تغییر کرده اند و محیط تجاری دائماً در حال تغییر است. رقابت پیچیده تر از همیشه شده است . این رقابت شدید باعث شده تا سازمان ها تغییرات را به عنوان یک اصل ، قاعده وضرورت انکارناپذیر بپذیرند . یک تغییر ، کافی نیست . به عبارت دیگر بهبود مستمر لازم است. سازمان ها برای رویارویی با این پدیده قبل از هر چیز باید تفکر و ذهن خود را تغییر دهند.
تئوری محدودیتها( TOC)، شرکت ها را به عنوان یک سیستم در نظر می گیرد که از مجموعه ای ازاجزاء به هم وابسته تشکیل شده اند و عملکرد کل سیستم وابسته به عملکرد همه این اجزاء می باشد . در حقیقت هر سیستم دارای تعدادی محدودیت است و در یک زمان مشخص هر سیستم حداقل دارای یک محدودیت می باشد. فرآیند بهبود مستمرو TOC از این تفکر ناشی شده که همواره بایستی تمام تلاش ها بر هدف سیستم متمرکز گردد . این فرآیند، اساس روش های مورد استفاده در تئوری محدودیت ها و نیز در حسابدار ی مدیریت می باشد .
تحقیق حاضر به منظور بررسی رابطه و میزان همبستگی معیارهای سنتی ارزیابی عملکرد و معیارهای مبتنی بر TOC با شاخصهای ارزش آفرینی (MVA و EVA ) در بورس اوراق بهادار تهران ( جامعه آماری) انجام شده است.نمونه تحقیق مشتمل بر 69 شرکت است. قلمرو زمانی تحقیق دوره 10 ساله 1379 تا 1388 می باشد.به منظور اجرای تحقیق 3 فرضیه اصلی مطرح گردیده و برای آزمون فرضیات از روش آماری تحلیل رگرسیون ساده خطی برای تجزیه و تحلیل مدل ها و با روش حداقل مربعات استفاده شده ودر نهایت از میزان همبستگی پیرسون و اسپیرمن برای متغیرها استفاده شده است.
نتایج حاصل از آزمون فرضیات نشان میدهد که معیارهای ارزیابی عملکرد مبتنی بر TOC در تبیین شاخص های ارزش آفرینی (EVA و MVA ) شرکتهای مورد آزمون دارای محتوای فزاینده اطلاعاتی هستند و میتوان در ارزیابی عملکرد شرکتها از آنها بهره گرفت.لذا پیشنهاد می گردد استفاده کنندگان بطور توام از معیارهای سنتی و معیار های مبتنی بر TOC در ارزیابی عملکرد شرکتها استفاده نمایند و همچنین شرکتها از متدولوژی مبتنی بر تئوری محدودیتها برای بهبود عملکرد اقتصادی و شاخصهای EVA و MVA استفاده نمایند.

 


مقدمه:

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

فصل اول
کلیات تحقیق

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


1-1 مقدمه
امروزه سازمان ها و شرکتها به طور وسیعی در ابعاد مختلف تغییر کرده اند و محیط تجاری نیز دائماً با پیشرفتهای تکنولوژی در حال تغییر است. اما انواع روش های حسابداری با تغییرات همگام نبوده اند و به رویه سنتی خود ادامه می دهند .
این تغییرات در محیط تجاری و سازمانها موجب گردیده که رقابت بسیار پیچیده تر از همیشه شده و این تحولات تا جایی پیشرفت که سازمانها تغییرات را به عنوان یک اصل،قاعده و ضرورت انکارناپذیر بپذیرند . البته تمامی این تغییرات در راستای اهداف شرکتها و سازمانها می باشد. یکی از مهمترین این اهداف کسب سود در کوتاه مدت و افزایش ثروت سرمایه گذاران و مالکان در بلند مدت است .
موفقیت ، دوره عمر کوتاهی دارد و مزایای به دست آمده آن در زمان خیلی کوتاه از بین می رود . هر سازمان و کارکنان آن باید یاد بگیرند چگونه با این تغییرات کنار بیایند.لازمه آن این است که همه کارکنان بدانند سازمان چه می کند و به چه سمتی در حال حرکت است. با هدف رضایت مشتری ، تحول عمیقی پدیدار شده است که اصول و قواعد مسلم گذشته را زیر سوال برده است .
در این راستا ،باید درک خود را از سازمان و چگونگی مدیریت سازمان تغییر دهیم و سازمان را به منزله موجود زنده ای در نظر بگیریم که می باید همه اجزای آن هماهنگ با هم کارکنند تا به سمت هدف مورد نظر خود حرکت نماید.
برای ایجاد این الگو در سازمان، می بایست مفاهیم و روش های مدیریت سنتی کنار گذاشته شوند و مفاهیم جدیدی مورد استفاده قرار گیرند. گلدرت ،همانند سایر افراد ، از لزوم تغییر نحوه اداره سازمان ، لزوم نگرش کلی و سیستمی به سازمان و لزوم ایجاد سازمان یادگیرنده صحبت می کند اما در ضمن ابزار ایجاد تحول را نیز در اختیار ما قرار می دهد . این ابزار، فرآیند های تفکر گلدرت نام دارد . فرآیند تفکر ، اساس ایجاد انگیزه و حرکت در سازمان است تا سازمان در فرآیند بهبود مستمر قدم نهد .
لازمه رقابت پذیری در عصر انفجار تکنولوژی، عرضه محصول دلخواه مشتری با پائین ترین قیمت ، در عین حال دارای کیفیت مناسب و خدمات عالی به مشتریان(تحویل به موقع و...) می باشد .رقابت جهانی مستلزم تعادل میان کیفیت، قیمت تمام شده وزمان تحویل (کارکرد)است.هربنگاهی برای بقاباید بتواندازحدعملکرد رقبا درهرسه بعد کیفیت،کارکرد و قیمت محصول یعنی اجزاء مثلث بقا بگذرد . در این خصوص یک مشکل اساسی،اطلاعاتی است که توسط سیستم حسابداری بهای تمام شده فراهم می گردد. این اطلاعات به نحوی نیست که مدیریت را در شناسایی، اولویت بندی و حل مشکلات یاری نماید.
مدیران کارخانه ها ، تصمیمات خود را بدون توجه به" مربوط بودن" اطلاعات و فقط بر اساس اطلاعات "در دسترس" اتخاذ می کنند . با وجود تغییرات بازار در طول یک قرن اخیر، این رشته هنوز تغییر نکرده است و این سکون موجب" نامربوط بودن " برخی از اطلاعات فراهم شده توسط سیستم حسابداری مدیریت شده است . در واقع مفروضات حسابداری بهای تمام شده مبتنی بر پارادایم مدیریت علمی در ابتدای قرن اخیر است. با وجود تغییرات اساسی در محیط تجاری ،‌ پیشرفت های تکنولوژی و تغییر در روش های تولید و ساختار هزینه ها این مفروضات تغییر نکرده است. در واقع تکنیک های نوین هزینه یابی نیز کماکان مبتنی بر همان مفروضات،‌ مانند تخصیص مخارج بر مبنای عوامل اختیاری با هدف بهینه سازی موضعی ،‌ هستند.
برای مثال ، فرض کنید ایجاد ثروت در حال و آینده هدف شرکت باشد. ابزارهای اندازه گیری عملکرد شرکت در دستیابی به هدف فوق ، سود خالص (NP) و بازده سرمایه گذاری (ROI) می باشند . این دو ابزار ، وضعیت شرکت را در ارتباط با هدف بیان می کنند ، اما برای تصمیم گیری های روزانه خیلی مفید نیستند.جهت تصمیمات روزانه مدیران، بایستی رابطه ای بین تصمیم،فعالیت مدیران و سودآوری شرکت برقرار نمود. حسابداری مدیریت عهده دار این ارتباط است یعنی تأثیر تصمیمات موضعی رابر عملکردکل سازمان اندازه گیری می کند . چندین روش پیشنهادی جهت رفع نقصان مربوط بودن وجود دارد؛در این پایان نامه متدولوژی مربوط به تئوری محدودیت ها با عنوان حسابداری عملکرد سیستم مورد بررسی و آزمون تجربی قرار می گیرد.

 

2-1- بیان مساله
یکی از مهمترین اهداف بنگاههای اقتصادی ، کسب سود در کوتاه مدت و افزایش ثروت مالکان در بلند مدت است . این امر با اتخاذ تصمیمات مناسب در فرآیند سرمایه گذاری امکانپذیر است که رابطه مستقیم با ارزیابی عملکرد بنگاه اقتصادی دارد.ارزیابی عملکرد بنگاهها به منظور اطمینان از تخصیص بهینه منابع محدود سهامداران و اعتباردهندگان امری مهم وحیاتی به حساب می آید .
برای قضاوت در خصوص عملکرد شرکت دو دسته معیار وجود دارد، یکی تحت مدل های حسابداری که شاخصهای ضعیفی از عملکرد اقتصادی به شمار می روند ودسته دیگر تحت مدل های اقتصادی تعیین ارزش هستند که به جای سود بر ارزش ایجاد شده توسط شرکت تاکید دارند.
از طرفی مدیریت در راستای اجرای استراتژی شرکت از ابزارها یا روش هایی استفاده می کند که دستیابی به موفقیت را تسهیل می کنند .یکی از این روش ها ، تئوری محدودیت ها است که برای ارزیابی عملکرد معیارهایی را ارائه نموده که ضمن سادگی با هدف ایجاد وجه نقد در حال و آینده و با تاکید خاص بر مدیریت محدودیتها می باشد.تئوری محدودیتها ،شرکتها را به عنوان یک سیستم در نظر می گیرد ،سیستم نیز مجموعه ای از اجزاء به هم پیوسته می باشد که هر یک به عنوان بخشی از تلاشهای مشترک با عملکرد و هدف کلی سیستم در ارتباط است( استیون برج ،2007).تئوری محدودیتها بیان میکند که هدف نهایی شرکت ایجاد پول در زمان حال و آینده است و تمام فعالیتهای شرکت بایستی در جهت تحقق این هدف صورت گیرد( گلدرت).بر این اساس گلدرت،پایه گذارتئوری محدودیتها، معیار های حسابداری مبتنی بر مفاهیم تئوری محدودیتها را ارائه کردکه در عمل بسیار سودمند بوده ومورد اقبال عموم قرارگرفته است تا جائیکه برخی از طرفداران وی حسابداری مبتنی بر تئوری محدودیتها را یک انتقال پارادایم در حسابداری مدیریت می دانند.
در این پژوهش رابطه بین معیارهای ارزیابی عملکرد مبتنی بر تئوری محدودیت ها با عملکرد اقتصادی شرکتها مورد بررسی قرار می گیرد تا به مناسبترین معیار به عنوان شاخصی از عملکرد اقتصادی شرکتها دست یابیم.بنابراین پرسش اصلی پژوهش به این صورت بیان می شود که«چه رابطه ای میان عملکرد اقتصادی شرکتها با معیارهای ارزیابی عملکرد مبتنی بر تئوری محدودیتها وجود دارد؟» واینکه آیا می توان از معیارهای عملکرد تئوری محدودیتها به عنوان شاخصی از عملکرد اقتصادی شرکتها وجایگزین معیارهای متداول استفاده نمود ؟

 

 

 

 

 

3-1چهارچوب نظری تحقیق
دراین تحقیق تلاش می شود تا با استفاده از مفاهیم تئوری محدودیتها ،حسابداری عملکرد و معیارهای ارزیابی عملکرد راهکارهای جدیدی جهت تصمیم گیری مدیران ارائه شود.بدیهی است که هر چه سطح فعالیت گسترده تر شود،مدیریت نیازمند اطلاعات بیشتر و دقیق تری است. چهارچوب نظری این تحقیق در دو بخش تبیین گردیده است.بخش اول به بیان مفاهیم تئوری محدودیتها و حسابداری عملکرد و مبانی نظری این تئوری می پردازد. در بخش دوم معیارهای متداول ارزیابی
تئوری محدودیتها و حسابداری عملکرد سیستم
تئوری محدودیتها در دهه70 زمانیکه یک فیزیکدان به نام الیاهوگلدرت با مشکلات ناشی از منطق وتدارک تولید مواجه شد، آغاز گردید . گلدرت، آشنایی قبلی با امور تجارت نداشت ، اما او از روش های حل مسئله در فیزیک جهت حل مشکلات منطق و تدارکات تولید بهره برد. بر همین اساس برخی از طرفداران وی (مانند کوربت ،1998(حسابداری مبتنی بر TOCرا انتقال یک پارادایم در حسابداری مدیریت می دانند.
گلدرت یک روش کاملاً جدید در تدارکات تولید ایجاد نمود. او زمانی به شگفت آمد که متوجه شد روش های تولید سنتی فاقد کارایی منطقی در عمل هستند. روش گلدرت بسیار موفقیت آمیز بود و توانست بسیاری از شرکت ها را جذب کند. سپس گلدرت خود را وقف توسعه،گسترش و انتشار این تئوری کرد. در ابتدای دهه80 ،او کتابی در مورد تئوری خود نوشت این کتاب که"هدف" نام دارد،مشکلات و چالش های مدیریت کارخانه را در قالب داستان بیان کرده است.در این داستان، مدیران اصول تئوری گلدرت را کشف کرده و رقابت پذیری رادرسازمان احیاء می کنند .

 

بسیاری از شرکت ها که روش تدارکات تولید گلدرت را به کار گرفتند توانستند عملکرد تولید خود را بهبودبخشند بطوریکه مشکلات در بخش های دیگری مانند تدارکات توزیع و فروش و مدیریت پروژه ظهور پیدا کرد. وی معتقد است شرکت ها باید بیاموزند چگونه خودشان مسائل را حل کنند و بهبود مستمرداشته باشند تا آینده را تضمین نمایند .
گلدرت در سال1991 فرآیند تفکر منطقی خود را که ذاتاً از آن بهره می برد،آشکار ساخت و سپس این ابزار ها را در موسسه گلدرت به عموم آموزش داد .
در حال حاضر TOC به دو شاخه تقسیم بندی شده است 1) فرآیند تفکر 2) کاربردهای اختصاصی (در استفاده از فرآیند تفکر مانند تدارکات تولید). فرآیند تفکر TOC ، محدودیت سیاست هاوخط مشی های مدیریت واحد تجاری را مقدم دانسته و در سایر بخش ها نیز کاربرد دارد .
فرض اساسی فرایند تفکر در TOC این است که برای تمامی معلول ها ، علت یا علت هایی وجود دارد و این علت ها نیز معلول علت های اساسی تری می باشند . این زنجیره علی کمک می کند تا دید سیستماتیک از شرکت پیدا کنیم .
گلدرت در سال1994 کتاب دیگری به نام"این یک شانس نیست" را نوشت و در این کتاب با استفاده از فرآیند تفکر سعی در حل مشکلات استراتژیک شرکت می نماید .او همچنین در دهه80 ، حسابداری بهای تمام شده را با عنوان بهترین فراهم کننده اطلاعات جهت تصمیم گیری، دشمن شماره یک بهره وری معرفی می کند .
مفاهیم پایه :
TOC، شرکت ها را به عنوان یک سیستم در نظر می گیرد که از مجموعه ای ازاجزاء به هم وابسته تشکیل شده اند و عملکرد کل سیستم وابسته به عملکرد همه این اجزاء می باشد .
یکی از اساسی ترین مفاهیم ، تشخیص اهمیت نقش"محدودیت سیستم یاگلوگاه" می باشد. مرحله اول ، تشخیص هدف سیستم می باشد که سیستم برای آن به وجود آمده است . قبل از اینکه به بهبود هر بخش از سیستم پرداخته شود ، باید هدف کل سیستم و معیارهای ارزیابی اثر هر زیر مجموعه و هر تصمیم جزئی بر هدف کلی سیستم تعریف شده باشند. محدودیت سیستم نیز چنین تعریف می شود :
"هر عاملی که عملکرد سیستم را در راستای اهدافش محدود نماید "
در حقیقت هر سیستم دارای تعدادی محدودیت است و در یک زمان مشخص هر سیستم حداقل دارای یک محدودیت می باشد(گلدرت ،1990،135)درغیراین صورت،سود شرکت بی نهایت می بود .
فرآیند بهبود مستمرو TOC از این تفکر ناشی شده که همواره بایستی تمام تلاش ها بر هدف سیستم متمرکز گردد.این فرآیند،اساس روش های مورد استفاده در تئوری محدودیت ها و نیز در حسابدار ی مدیریت می باشد .
این فرآیند دارای 5 مرحله به ترتیب زیرمی باشد :
1- شناسایی محدودیت(های) سیستم .
2- تصمیم گیری در مورد چگونگی بهره برداری از محدودیت سیستم تا حد امکان .
3- تابعیت و فرمانبرداری همه بخش ها از محدودیت جهت بهره برداری بیشتر از محدودیت .
4- افزایش سطح عملکرد محدودیت(های)سیستم .
5- اگر در مراحل قبلی محدودیت رفع شد، به مرحله اول بازگردید، امابه واسطه رفع یک محدودیت فرایندرفع محدودیت(های)سیستم نباید متوقف گردد .
مرحله1 ) شناسایی محدودیت(های)سیستم
همواره حداقل یکی از منابع درهر کارخانه ای، جریان و گردش تولید را درآن کارخانه محدود می کند . همانطور که در هر زنجیر حداقل یک حلقه وجود دارد که دارای ضعیف ترین استحکام است، جهت بهبود جریان تولید در سیستم یعنی بهبود استحکام زنجیر بایدمنبع محدود کننده ظرفیت یاهمان ضعیف ترین حلقه شناسایی گردد. در واقع جمله طلایی TOC بدین شرح است :

 

"قدرت زنجیر برابر با قدرت ضعیف ترین حلقه آن است"
البته محدودیت می تواند یک محدودیت فیزیکی در تولید، یک واحد سازمانی و یا یک عامل برون سازمانی به عنوان مثال بازار باشد .
مرحله2)تصمیم گیری درموردچگونگی بهره برداری ازمحدودیت( های) سیستم تا حد امکان :
اکنون که منبع محدود کننده جریان تولید شناسایی شد، باید بیشترین استفاده از آن به عمل آید. به عبارت دیگر باید با ارتقای عملکرد منبع محدودکننده ظرفیت،عملکرد کل سیستم را ارتقاء داد. هر دقیقه اتلاف در این منبع ، معادل یک دقیقه اتلاف در تولید محصول می باشد . لذا باید
یک بافر(محافظ) اطمینان در جلوی این منبع قرار داده شود تا این منبع به دلیل کسری قطعه تولیدی ، متوقف نشود ، زیرا عملکرد کل سیستم وابسته به عملکرد محدودیت است .
مرحله 3 )تابعیت و فرمانبرداری همه بخش هااز محدودیت جهت بهره برداری بیشتر از محدودیت :
همه منابع باید آهنگ حرکت خود را با محدودیت تنظیم کنند ، نه بیشتر و نه کمتر،بطوریکه اجازه ندهند خطر کسری و فقدان موجودی مواد و قطعات، محدودیت و در نتیجه عملکرد کل سیستم را تهدید کند. در صورتیکه آهنگ حرکت منابع دیگر بیشتر از سرعت گلوگاه باشد ، میزان تولید سیستم افزایش نخواهد یافت بلکه فقط مقدار کار در جریان ساخت (WIP)افزایش خواهد یافت(همان،...) .
در این مرحله " تابع قراردادن " شامل دو بخش مختلف می باشد ،1 ) به نحوی منابع بدون محدودیت را مدیریت کنیم که از حداکثر بهره برداری از عامل محدودیت اطمینان حاصل کنیم ( به منظور پشتیبانی از عملکردسیستم) و نیز 2 ) به نحوی منابع بدون محدودیت را مدیریت کنیم که بیشتر از نیاز عامل محدودیت فعالیت نکنیم ( به منظور کنترل هزینه ها).
مرحله 4 ) افزایش سطح عملکرد محدودیت (های) سیستم
در مرحله دوم تلاش شد تا حداکثر بهره برداری از " محدودیت " صورت پذیرد. در این مرحله جهت افزایش ظرفیت تولیددر محدودیت،راه های مختلف جهت سرمایه گذاری از قبیل : افزایش شیفت تولید ، افزودن منابع تولیدو...بررسی وانجام می شود ، تا محدودیت ظرفیت رفع گردد .
مرحله 5 ) اگر در مراحل قبل محدودیت رفع شد ، به مرحله اول بازگردید ، یعنی اجازه ندهید سکون منجر به محدودیت سیستم گردد .
با تقویت ضعیفترین حلقه،به نقطه ای می رسیم که دیگر حلقه مورد نظر به هیچ وجه ضعیفترین حلقه نیست،البته این موضوع به این معنی نیست که دیگر حلقه ضعیف نداریم بلکه به این معناست که نیاز داریم مراحل 1 تا 4 را دوباره تکرار کنیم تا حلقه ضعیف جدید را پیدا کنیم.
یکی از مفروضات بنیادی تئوری محدودیت ها ، وجود حداقل یک محدودیت در هر سیستمی است ، بنابراین برای بهبود عملکرد سیستم نیاز به مدیریت محدودیت داریم."راه دیگری وجود ندارد.یا ما باید محدودیت را مدیریت کنیم و در غیر این صورت محدودیت ها ما را مدیریت می کنند. محدودیتها خروجی سیستم راتعیین می کنند، چه آنها را مدیریت کنیم و چه نکنیم"(نورین وهمکاران ،2005). محدودیت ها ذاتاً خوب یا بد نیستند،آنها فقط وجود دارند.اگر آنها را نادیده بگیریم، بد خواهند بود و اگر آنها را شناسایی و مدیریت کنیم،به یک فرصت بزرگ برای تجارت موفق تبدیل می شوند .
ارزیابی عملکرد وحسابداری عملکرد سیستم:
قبل از اینکه به بهبود بخشهای مختلف سیستم فکرکنیم،بایستی هدف کلی سیستم را به روشنی بیان نمائیم . همچنین باید معیارهایی که ما را قادر به ارزیابی اثر هر تصمیم جزئی و فرعی بر هدف کلی سازمان می سازند،تعیین شوند.اکنون هدف شرکت را ایجاد پول در حال و آینده تعیین می کنیم. جهت برقراری ارتباط بین NP ، ROI وتصمیمات روزانه مدیران تئوری محدودیت ها از3 معیار استفاده میکند . این معیارها کاملا مالی هستندو حرکت در راستای هدف شرکت را آشکار می سازند. برای ارزیابی حرکت شرکت در راستای هدف باید به 3 سوال ساده زیر پاسخ دهیم :1 ) چه مقدارپول به وسیله شرکت ایجاد شده است ؟ 2)چه مقدار پول توسط شرکت تصرف شده است؟ و3) چه مقدار پول می باید جهت عملیات آن خرج گردد؟ بایستی این سوالات به تعاریفی عملیاتی تبدیل شوند و معیارها نوعا" متنوع هستند .
معیارهای تئوری محدودیت ها عبارتند از :
عملکرد سیستم : نرخی است که سیستم با این نرخ و از طریق فروش ،پول یا واحد هدف ایجاد می کند .
سرمایه گذاری :سرمایه گذاری عبارتست از تمام پولهایی که سیستم صرف خرید اقلامی که قصد فروش آنها را دارد، می نماید.
هزینه های عملیاتی :هزینه های عملیاتی تمام پولهایی است که سیستم صرف تبدیل سرمایه گذاری به تروپوت (عملکرد سیستم) می کند.
عملکرد سیستم (T) :
در تعریف عملکرد سیستم،عبارت "ازطریق فروش"اهمیت ویژه ای دارد.همانطور که میدانید ممکن است سازمانی با دریافت بهره بانکی پول کسب کند،این پول قطعا"عملکرد سیستم" است .پس چرا عبارت "ازطریق فروش" به تعریف فوق اضافه شده است ؟ برخی از مدیران تولیدی بر این باورند که هر محصولی را تولید کنند ، نشانه عملکردسیستم است. اما عملکرد سیستم هیچ ارتباطی با انتقال پول در داخل شرکت ندارد. عملکرد سیستم به معنای کسب پول جدید از خارج سازمان است و به همین دلیل عبارت "از طریق فروش"به تعریف اضافه شده است .
عملکرد سیستم به عنوان تمام پولهایی که وارد شرکت می شوند منهای پولی است که به فروشندگان پرداخت می شود.این پولی است که توسط سیستم ایجاد شده است واز طرف دیگر پولی که به فروشندگان پرداخت می گردد، مرتبط با پولی است که توسط سایر شرکتها ایجاد شده است.این مفهوم با دیدگاه نوین کسب وکاریعنی ارزش آفرینی وخلق ثروت تطابق دارد.فرمول محاسبه تروپوت به شرح زیر است :
Tu = P – TVC
Tu : تروپوت هر واحد محصول P : قیمت فروش هر واحد محصول
TVC: هزینه های متغیر کل ، هزینه هایی که با هرواحد افزایش در فروش محصول تغییرمی کنند (دراکثرموارد فقط شامل مواد خام می باشد). به عبارت دیگر کل هزینه های متغیر شرکت اعم از تولیدی و غیر تولیدی به ازای هر واحد مد نظر است.
لازم به توضیح است که این بحث در برنامه ریزی سود نیز موضوعیت دارد که تحت عنوان حاشیه کمکی (فروش) شناخته شده است.بنابراین ، موضوع عملکرد سیستم ، به صورت تصادفی بدون برنامه ریزی در فرآیند کسب سود نه تنها معنی ندارد بلکه بهبود نمی یابد.
TTp = Tu * q
TTP:کل تروپوت هر محصول
q : تعدادفروش در یک دوره
∑TTP : کل تروپوت شرکت
برای مثال فرض کنید شرکتی دارای 2 محصول AوB است. جدول زیر مقادیر متغیرهای فوق را برای این شرکت ارایه می دهد:
جدول 1- 1محاسبه T
B A
100 900 قیمت (P)
40 45 هزینه های متغیر کل (TVC)
50 100 مقدار فروش (q)
60 45 تروپوت هرواحد محصول Tu (P-TVC)
3000 4500 کل تروپوت هرمحصولTTp (Tu*q)
عملکردسیستم دارای2بخش است،درآمد وهزینه های متغیرکل(TVC). استفاده از کلمات "متغیر"و"هزینه" ممکن است با معیارهای مورد استفاده در حسابداری بهای تمام شده اشتباه شود. بدون شک عنصراساسی لغت "کل" می باشد که به معنای کلا"متغیر و در ارتباط با واحدهای فروخته شده است.یک TVC مبلغ هزینه ایست که با یک واحد فروش بیشتر روی می دهد.
مثال آشکار،هزینه های مواد خام می باشد.برای هر واحد فروخته شده اضافی، شرکت با ارزش مواد خام برای آن محصول مواجه است.سایر موارد،بستگی به ماهیت عملیاتی که دارند، ممکن است در طبقه بندی TVC قرارگیرند .اگرتغییر هزینه مستقیما" به نسبت تغییر در حجم تولید باشد،آن هزینه یک TVC خواهد بود و بایستی از قیمت فروش محصول کسر گرددتا عملکردسیستم به دست آید.
سرمایه گذاری (I) :
تمام پولهایی که سیستم صرف خرید اقلامی که قصد فروش آنهارا دارد،می نماید.این معیار(که گلدرت آن را موجودی می نامد)ممکن است با معیار مرسوم دارائیها در حسابداری اشتباه گرفته شود،اما این دو معیار در محاسبات کار درجریان ساخت و موجودی کالای ساخته شده کاملا" بایکدیگر متفاوت هستند.
چه ارزشی را باید به محصول ساخته شده که در انبار نگهداری می شود، منتسب کرد ؟باتوجه به تعریف فوق ، فقط می بایست مبلغ پرداختی بابت مواد خام و قطعات خریداری شده از فروشندگان را به محصول تخصیص دهیم و سیستم به خودی خود ارزش افزوده ای برای کالا ایجاد نمی کند(حتی دستمزدمستقیم) .
ارزش مورد نظر جهت کار در جریان ساخت (WIP) و موجودی کالای ساخته شده همان TVC می باشد.یکی از اهداف، حذف "سودهای ظاهری "درجریان فرآیند تخصیص هزینه می باشد.در این روش افزایش سود درکوتاه مدت از طریق افزایش کار در جریان ساخت وموجودی کالای ساخته شده غیرممکن است. به عبارت دیگرتاخیردرشناسایی برخی هزینه ها که منجر به افزایش سود دوره جاری و کاهش سود دوره های آتی می گردد،امکان پذیرنیست.
برطبق این معیار، اقلامی چون زمین ،ساختمان ،ماشین آلات ،وسائط نقلیه،اثاثه و کامپیوتر در این طبقه قرار می گیرند.تعریف این معیار ممکن است منجر به برخی تضادها گردد:" تمام پولهایی که سیستم صرف خرید اقلامی که قصد فروش آنهارا دارد،می نماید".آیا شرکتها قصد فروش ماشین آلات ،ساختمان و ...رادارند ؟ اگر این سوال را از دیدگاه سهامداران بررسی کنیم،درصورتیکه شرکت قادر به ایجاد سود مورد انتظار نباشد، سهامداران سهام خود را می فروشند ، که عملا" تفاوتی بافروش ماشین آلات ،ساختمان و...ندارد.
سرمایه گذاری به دو بخش اصلی طبقه بندی می شود:1) موجودی مواد خام و 2) کاردر جریان ساخت ،موجودی کالای ساخته شده و سایر دارائیها . علت قرارگرفتن موجودی مواد خام در یک طبقه جداگانه ، اثر با اهمیتی است که بر رقابت پذیری شرکت دارد .
هزینه های عملیاتی (OE) :
تمام پولهایی که سیستم صرف تبدیل سرمایه گذاری به تروپوت می کند.باید توجه داشت که "حذف ارزش افزوده از موجودیها به معنای غیرپولی بودن هزینه های عملیاتی نیست".در روش جدید ،ارزش افزوده ای برای محصول در نظر گرفته نمی شود.به عبارت دیگر هزینه های عملیاتی(OE)تمام پولهایی است که دائما" هزینه می شوند تا چرخ کارخانه حرکت کند . کلیه دستمزدها از مدیرعامل تا کارگر مستقیم ،اجاره ها ، انرژی وغیره .هزینه های عملیاتی عبارتست از همه هزینه ها به جزء هزینه های متغیر کل (TVC).
TOC هزینه ها را به ثابت ، متغیر، مستقیم وغیر مستقیم طبقه بندی نمی کند.رایجترین اشتباه دراین تفکر، این است که TOC، هزینه های عملیاتی را ثابت در نظر می گیرد .TOC در پی طبقه بندی هزینه ها به ثابت و متغیر و نیمه متغیر نیست ، در این روش هزینه ها،یا TVC هستند یا نیستند.
در زمان تصمیم گیری نیازمند بررسی و ارزیابی اثر تصمیم بر هر 3 معیار هستیم.TOC بیان می کند که این 3 معیار جهت برقراری ارتباط بین NP، ROI و تصمیمات یا فعالیتهای روزانه مدیران کافی هستند. در زیر فرمولهای ایجاد این ارتباط بیان شده اند:
NP = T – OE
ROI = ( T – OE )/I
T: کل تروپوت شرکت (∑TTP)
OE: کل هزینه های عملیاتی شرکت
I: کل سرمایه گذاری
به وسیله3معیارT،I وOE قادر به تعیین اثر هر تصمیم در کلیه سطوح شرکت هستیم.ایده آل زمانیست که تصمیم مزبور منجر به افزایش T و کاهش I وOE گردد.هرتصمیمی که دارای اثر مثبت بر ROI باشد،در راستای اهداف شرکت نیزخواهد بود.قضاوت نهایی در تائید یا رد بودن تصمیم، توسط ROIصورت می گیرد.
نیازی به محاسبه NP و ROI برای کل شرکت نخواهد بود، با محاسبه NPو ROI در تمام تصمیمات و فعالیتها،اگر این دو معیار مثبت بودند و ROI بزرگتر یا مساوی مقادیر ازقبل تعیین شده بود،آنگاه تصمیم مزبور قابل قبول است.به عبارت دیگر در هر مورد بایستی ROI تفاضلی بر اساس روش پیش گفته محاسبه و با مقادیر مورد انتظار مقایسه گردد.
تصمیم گیری در TOC:
با استفاده از شباهتهای سازمان به زنجیر می توان برخی اصول TOC را بیان نمود. اگریک زنجیر کشیده شودازضعیفترین حلقه شکسته خواهد شد.اگرهدف این زنجیراستقامت در برابر کشش باشد، بایستی ضعیفترین حلقه را استحکام بخشیدکه همان محدودیت سیستم می باشد.افزایش استحکام سایر حلقه ها قبل از ضعیف ترین حلقه چیزی جز اتلاف زمان و منابع نیست،زیرا عملکرد کل زنجیر توسط ضعیف ترین حلقه تعیین می گردد.به این دلیل است که گام اول در فرآیند بهبود مستمر، "شناسایی محدودیت(های)سیستم یا ضعیف ترین حلقه "می باشد.
برای مثال پروسه تولید ساده زیر را در نظر بگیریدکه دارای 5 ایستگاه می باشد و تقاضای بازار نیز نامحدود است.مواد اولیه از ایستگاه A وارد می شود و پس از انجام فرآیند بر روی آن در ایستگاه E کامل شده و جهت فروش آماده می باشد.اعداد روی هر ایستگاه بیانگر میانگین ظرفیت هر منبع برحسب "قطعه درساعت"می باشند.زمان دردسترس این خط تولید 8 ساعت در روزو 22 روز در ماه یعنی 176 ساعت در ماه می باشد.بهای مواد اولیه 35 واحد پولی وقیمت فروش100 واحد پولی می باشد.

 

 

 

منبع C به عنوان منبع محدودکننده ظرفیت (CCR) ، کل ظرفیت کارخانه را محدود می سازد.این منبع ظرفیت کارخانه را به 7 قطعه در ساعت محدود کرده است که منجر به 80.080 واحد پولی تروپوت در ماه میگردد.
قطعه در ماه 1232 = 22*8*7 = ظرفیت در دسترس
واحد پولی درماه 80.080 =1232 *(35-100)= تروپوت
جهت افزایش عملکرد کارخانه تمام تلاشها می باید بر روی منبع C تمرکز یابد.بهبود عملکرد سایرایستگاهها (حلقه ها) هیچ تاثیری در بهبود عملکرد سیستم ندارد. اکنون طرح زیر را با الگوی تصمیم گیری TOC و با معیارهای T،I و OE بررسی وارزیابی می نمائیم:
منبعC بهینه گرددو تولید آن از 7 قطعه در ساعت به 265% قطعه در ساعت افزایش یابدکه این افزایش از محل ظرفیت اضافی منبع E به منبع C اختصاص یافته و تولیدمنبع E از11 به 10 قطعه در ساعت کاهش می یابد.همچنین مبلغ مورد نیاز سرمایه گذاری 5000 واحد پولی می باشد.آیا این سرمایه گذاری سودآوراست؟

 

T: به میزان 1,144 واحد پولی در ماه افزایش می یابد.
قطعه 17.6-0.1*176
واحد پولی در ماه 1,144=17.6*(35-100)
I: به میزان 5000 واحد پولی بابت سرمایه گذاری جدید افزایش یافته است.
OE: به میزان 41.67 واحد پولی در ماه بابت هزینه استهلاک ناشی از سرمایه گذاری جدید افزایش یافته است.(با فرض نرخ استهلاک 10%سالانه)
بنابراین NP ماهانه به مبلغ 1102.33 واحد پولی افزایش می یابد و درنتیجه ROI این تصمیم معادل 265% در سال خواهد بود.
واحد پولی در سال 9613,227=12*331,102
265% = 5000 / 13227=ROI
جهت اندازه گیری تاثیر انواع تصمیمات بر روی 3 معیار TOC ، باید اثر محدودیت روی این معیارها بررسی شود. هر تصمیمی که دارای اثر مثبت بر ROI است سودمند تلقی می گردد. برای اندازه گیری سود خالص و ROI ، نیاز به محاسبه بهای تمام شده محصولات نیست.
T: برای افزایش آن بایستی مبلغ و/یا تعدادفروش افزایش یابد و/ یا هزینه های متغیر کل (TVC) کاهش یابد.در این خصوص محدودیت سیستم نقش اساسی درافزایش T دارد.
I: برای کاهش آن بایستی مواد وقطعات خریداری شده توسط شرکت بدون افزایش در سایر سرمایه گذاریها به سرعت فروخته شوند.همچنین تمام عناصرسیستم بر این معیار تاثیرگذار هستند.
OE: برای کاهش آن بایستی هزینه ها تقلیل یابند.همچنین تمام عناصر سیستم بر این معیار تاثیرگذار هستند.
در یک نگاه کلی ، معیار T از سایرین مهمتر است.هدف هر سیستم انتفاعی،افزایش Tاست و در سیستم تنها معیاریست که بهبود آن محدودیت نداردولی بهبود IوOE در نهایت به محدودیت صفر شدن آنها می انجامد.
تمرکز بر روی T به مدیران کمک می کند تا ازهر تلاشی جهت بهبود بخشهای مختلف سیستم بدون توجه به هدف کلی سیستم اجتناب کنند.T به طور مستقیم با محدودیت سیستم در ارتباط بوده وهرنوع بهبود آن نیازمند نگرش کلی به سیستم جهت بهبود محدودیت می باشد. بر این اساس ارزیابی برنامه ریزی و ارزیابی عملکرد سیستم از دیدگاههای مختلف نیز بایسستی با تمرکز بر این معیار باشد .

 


اولویتها در TOC:
همانطور که عنوان شدزمان در دسترس محدودیت یا گلوگاه محدود می باشد و ثانیه ثانیه آن در سودآوری سیستم مهم است. از طرفی محصولات مختلف هر کدام زمان خاصی از محدودیت را صرف می کنند.ممکن است محصولی 5 دقیقه از زمان در دسترس محدودیت را نیازداشته باشد درحالیکه محصول دیگربه 30 دقیقه نیازمندباشد.آشکاراست محصولی که زمان کمتری از محدودیت را مصرف میکند دارای اولویت خواهد بود.
همچنین به دنبال افزایش تروپوت شرکت هستیم.محصولات متنوع تروپوتهای مختلف دارندومحصولی که تروپوت مثلا" 100 واحد پولی داراست نسبت به محصولی با تروپوت 40 واحد پولی اولویت خواهد داشت.
بنابراین اولویت تولید محصول در محدودیت باید به محصولاتی اختصاص یابد که علاوه براینکه تروپوت بیشتری دارند، حداقل زمان تولید را از محدودیت مصرف کنند.برای تعیین اولویت تولید محصولات برمبنای بیشترین تروپوت وکمترین مصرف زمان در محدودیت ، بایستی تروپوت هر محصول بر میزان استفاده آن اززمان محدودیت تقسیم شود.
شرکتی را فرض کنید که دارای 2 محصول A و B می باشد.محصول A زمان کمتری از محدودیت را نسبت به محصول B صرف می کند اما محصول B تروپوت بیشتری در واحد داراست.در حالتیکه شرکت ظرفیت کافی جهت برآورده کردن کل تقاضای بازار نداشته باشد، مدیریت باید درخصوص تعیین اولویت تولید محصول با سودآوری بیشتر تصمیم گیری نماید.بنابراین محاسبه ارتباط بین تروپوت و زمان مورد استفاده در محدودیت نیاز است:
جدول 2- 1محاسبه T بر زمان منبع محدودکننده ظرفیت
B A
50 15 تروپوت هرواحد محصول(واحد پولی)
10 2 زمان مورد نیازازمحدودیت سیستم(دقیقه)
5 7.5 تروپوت بر زمان محدودیت(واحد پولی بردقیقه)
این شاخص که سرعت سودآوری نام دارد بیانگرایجاد تروپوت در هر دقیقه برای انواع محصولات می باشد، یعنی سرعتی که با آن هر محصول برای شرکت پول ایجاد می کند (ویچمن ،2006) .به این ترتیب اولویت تولید محصولات بر اساس سرعت سودآوری آنها و درجهت هدف اصلی سیستم (ایجاد پول) می باشد.البته این اولویت بندی به معنای نادیده گرفتن مسائل مرتبط با بازاریابی نیست وبرخی محصولات ممکن است بدون توجه به سرعت سودآوری و فقط به دلایل بازاریابی و اهداف استراتژیک در اولویت تولید قرار بگیرند.
لازم به یادآوری است در حالتیکه ظرفیت تولید سیستم بیشتر از نیاز بازار باشد، اولویت با محصولاتی است که تروپوت بیشتری دارندو محاسبه سرعت سودآوری لازم نیست زیرا محدودیت تولیددر سیستم وجود ندارد. به عبارت دیگر محدودیت در بازار است.
نهایتا" درهر تصمیم گیری اندازه گیری اثر انتخاب بر 3 معیار فوق و همچنین بر NP و ROI جهت کنترل همسویی با اهداف شرکت ضروریست .
سایرعوامل محدود کننده :
محدودیت سیستم همواره یکی از ایستگاههای آن نیست.ممکن است نیروی کار ماهر،مواد اولیه خاص ویا هر منبع دیگری، محدودیت سیستم باشد.لیکن مفاهیم وقواعد کلی تغییر نمیکند.مثلا" درحالتیکه محدودیت سیستم مواد اولیه باشد،برای تعیین اولویت تولید بایستی تروپوت هرمحصول
برمیزان مصرف مواد اولیه درآن محصول تقسیم شود،و به این ترتیب اولویت تولید محصولات مشخص خواهد شد. در بسیاری از موارد نیز سیاست یا خط مشی مدیریت می تواند محدودیت سیستم باشد. به عنوان مثال می توان به استفاده از معیارهای غلط ارزیابی عملکرد سیستم ،‌ از جمله معیار بهای تمام شده ، اشاره نمود.
بخش دوم : معیارهای متداول ارزیابی عملکرد (شامل معیارهای سنتی ونوین)
معیارهای متفاوتی برای اندازه گیری ارزش سهام و قضاوت درمورد عملکرد شرکت وجوددارد. عدم استفاده از معیارهای مناسب برای اندازه گیری عملکرد و ارزش سهام یک شرکت سبب می شود که ارزش شرکت به سمت ارزش واقعی سوق پیدا نکند و درنتیجه موجب ضرر و زیان یک گروه از خریداران سهام و سود سرشار گروه دیگرمی شود . برای تعیین ارزش عملکرد، دو دسته معیار وجود دارد؛ یکی تحت مدل های حسابداری است که در این تحقیق به عنوان معیارهای سنتی طبقه بندی می شوند ودسته دیگر؛ تحت مدل های اقتصادی تعیین ارزش هستند که معیارهای نوین نیز نامیده می شوند.
در اوایل دهه 1990جانسون ،ناتاراجان وراپاپورت از معیارهای حسابداری به عنوان محرکه ها یا شاخص های ارزش انتقادنمودند.به اعتقاد آنها، قضاو ت درباره عملکرد یک شرکت،تنها برمبنای شاخصهای حسابداری،گمرا ه کننده است؛زیرا این معیارها،اغلب شاخصهای ضعیفی از عملکرد اقتصادی به شمارمیروند.
راپاپورت نقاط ضعف معیارهای حسابداری به خصوصEPS،رشدEPS، ROEو ROI را توضیح داده است .وی اظهار می دارد" تمرکز بیش از حد بر سود ممکن است منجر به پذیرش استراتژی هایی شود که ازارزش می کاهند ویا به عدم پذیرش استراتژی هایی بیانجامد که خلق ارزش می کنند".
تحقیق استوارت نیز نشان داده است که معیارهای حسابداری معمول نظیر سود ،رشدسود،رشدسودنقدی ،ROE وحتی جریان نقد را نمی توان به عنوان معیارهای مناسبی از عملکرد تلقی نمود ،زیرا هیچکدام با تغییرات ارزش بازار شرکتهای انتخابی همبستگی خوبی ندارند .
در مقابل مدل حسابداری ارزشیابی مبتنی بر سود، تعدادی مدل اقتصادی وجود داردکه جهت برآورد ارزش به جای سود بر جریانات نقد تأکید دارند .این مدل ها دارای کاربردگسترده ای در سطوح مختلف هستند. مدل های اقتصادی مورد نظر عبارتند از،رویکرد خالص ارزش فعلی (NPV) ، رویکرد ارزش افزوده سهامدار (SVA) و مدل سود اقتصادی که از دو معیار ارزش افزوده اقتصادی و ارزش افزوده بازاربرای ارزیابی آن استفاده شده است.
EVA مفهوم جدیدی نیست .یکی از معیارهای عملکرد حسابداری، سود باقی مانده است که درواقع به عنوان سود عملیاتی پس از کسر مخارج سرمایه تعریف شده و EVA در واقع نسخه تغییریافته ای از سود باقی مانده به همراه تعدیلاتی است که بر سود و سرمایه انجام میشود.
در دهة 1970 و قبل از آن سود باقی مانده شهرت و استفاده چندانی نداشت .باوجوداین، EVA در عمل، مفهومی مشابه با نامی متفاوت است که استفاده از آن در حال گسترش می باشد و روز به روز بر تعداد شرکتهایی که از آن استفاده می کنند نیز افزوده می شود. فقط می توان حدس زد که چرا سود باقی مانده هرگز چنین شهرتی کسب نکرد.یکی از دلا یل ممکن این است که ارزش افزوده اقتصادی با مفهوم ارزش افزوده بازار عرضه می شود.این مفهوم به لحاظ تئوریک اتصال منطقی با ارزشیابی های بازار دارد و در زمانی که سرمایه گذاران می خواهند بر ارزش سهامدار تمرکز کنند ، معیار مناسبی محسوب می شود.
طرفداران مفهوم EVA ادعا می کنند که این شاخص،برترین معیار عملکرد محسوب می شود؛ زیر ا به عنوان یک معیار ارزیابی،هزینه فرصت صاحبان سهام و ارزش زمانی پول رادر نظر گرفته و تحریف ناشی از بکارگیری اصول حسابداری را برطرف می سازد . بر خلاف معیارهای سنتی سودآوری ، EVA در درک هزینه سرمایة صاحبان سهام به مدیریت کمک می کند و شاخص واقعی موفقیت شرکت در ارزش آفرینی یا زایل شدن ارزش به شمارمی رود.
ارزش بازار یک شرکت برابر است با مجموع ارزش بازار حقوق صاحبان سرمایه و ارزش بازار دیون آن.به لحاظ تئوریک، این مقدار چیزی است که می توان در هر لحظه معین از بازاربدست آورد.MVA اختلاف بین کل ارزش بازار واحد تجاری و سرمایه اقتصادی آن است .
تاکنون تحقیقات تجربی متعددی راجع به دو معیار ارزش افزوده اقتصادی و ارزش افزوده بازار توسط پژوهشگران در کشورها و بازارهای سهام مختلف انجام شده است . برخی از این پژوهشها، این ادعا را دارند که از ارزش افزوده اقتصادی می توان به عنوان برترین معیارعملکرد داخلی استفاده نمود که بیشترین همبستگی را با ارزش افزوده بازار دارد . برخی ازپژوهشگران نیز طی تحقیقاتشان این دو معیار را مورد انتقاد قرارداده و نظریه مذکور را رد می کنند. در ادامه به بررسی سوابق و پیشینه تحقیق راجع به رابطه بین ارزش افزوده بازار باارزش افزوده اقتصادی در مقایسه با سایر معیارها می پردازیم.
در ایران ایزدی نیا در سال 1382 در رسالة دکتری خود به این نتیجه رسید که بین ارزش بازار شرکت و ارزش افزودة اقتصادی همبستگی معناداری وجود دارد.همچنین نتایج تحقیق رهنمای رودپشتی (1386) در مورد شرکتهای سیمانی فعال در بورس اوراق بهادار نشان داد که بین معیارهای سود حسابداری با EVAو MVA رابطه معنادار وجود دارد.
استوارت در سال 1991 ، ششصد و سیزده شرکت از هزار شرکت برتر آمریکایی راطی سالهای 1987و1988 رتبه بندی و آنها را به 25 گروه تقسیم نمود.این تحقیق میتنی بر میانگین EVAوMVA برای هر یک از 25 گروه ونیزبر اساس تغییرات آنها بود.نتیجه این بود که در شرکتهای با EVA مثبت،همبستگی بسیا بالایی ا ین مقدار این دو معیار،میانگین آنها و نیز تغییرات آنها وجوددارد ضریب تبیین 97%( در حالیکه در شرکتهای با EVA منفی،همبستگی این دو معیار چندان جالب نبود .ضریب تبیین 97%منفی، همبستگی این دو معیار چندان جالب نبود

 


4-1فرضیات تحقیق
فرض اصلی 1:بین معیارهای سنتی در ارزیابی عملکرد با شاخصهای مبتنی بر ارزش آفرینی رابطه معنی دار وجود دارد.
فرض فرعی 1-1 : بین معیار سود خالص سنتی(NP) با ارزش افزوده بازار (MVA) رابطه معنی دار وجود دارد.
فرض فرعی 1-2 : بین معیار بازده سرمایه گذاری سنتی(ROI) با ارزش افزوده بازار (MVA) رابطه معنی دار وجود دارد.
فرض فرعی 1-3 : بین معیار سود خالص سنتی(NP) با ارزش افزوده اقتصادی (EVA) رابطه معنی دار وجود دارد.
فرض فرعی 1-4 : بین معیار بازده سرمایه گذاری سنتی(ROI) با ارزش افزوده اقتصادی (EVA) رابطه معنی دار وجود دارد.
فرض اصلی 2 : بین معیار های مبتنی بر TOC در ارزیابی عملکرد با شاخصهای مبتنی بر ارزش آفرینی رابطه معنی دار وجود دارد.
فرض فرعی 2-1 : بین معیار سود خالص مبتنی بر TOC(NPT) با ارزش افزوده بازار (MVA) رابطه معنی دار وجود دارد.
فرض فرعی 2-2 : بین معیار بازده سرمایه گذاری مبتنی برTOC(ROIT) با ارزش افزوده بازار (MVA) رابطه معنی دار وجود دارد.
فرض فرعی 2-3 : بین معیار سود خالص مبتنی بر TOC(NPT) با ارزش افزوده اقتصادی (EVA) رابطه معنی دار وجود دارد.
فرض فرعی 2-4 : بین معیار بازده سرمایه گذاری مبتنی بر TOC(ROIT) با ارزش افزوده اقتصادی (EVA) رابطه معنی دار وجود دارد.
فرض اصلی 3 : بین میزان همبستگی معیار های سنتی و معیار های مبتنی بر TOC با شاخصهای ارزش آفرینی تفاوت معنی دار وجود دارد.
فرض فرعی 3-1 :بین میزان همبستگی سود خالص سنتی (NP) و سود خالص مبتنی بر TOC(NPT) با ارزش افزوده بازار (MVA) تفاوت معنی دار وجود دارد.
فرض فرعی 3-2 : بین میزان همبستگی بازده سرمایه گذاری سنتی (ROI) و سود خالص مبتنی بر TOC(ROIT) با ارزش افزوده بازار (MVA) تفاوت معنی دار وجود دارد.
فرض فرعی 3-3 : بین میزان همبستگی سود خالص سنتی (NP) و سود خالص مبتنی بر TOC(NPT) با ارزش افزوده اقتصادی (EVA) تفاوت معنی دار وجود دارد.
فرض فرعی 3-4 : بین میزان همبستگی سود خالص سنتی (ROI) و سود خالص مبتنی بر TOC(ROIT) با ارزش افزوده اقتصادی (EVA) تفاوت معنی دار وجود دارد.

 

5-1اهداف تحقیق
1)هدف کلی (اصلی) : سنجش توان معیارهای ارزیابی عملکرد مبتنی بر تئوری محدودیتها و نیز کمک به توسعه کمی و کیفی روشهای اندازه گیری و ارزیابی عملکرد اقتصادی شرکتها ، تا از این طریق موجبات تکامل دانش حسابداری از حیث کاربردی در جامعه فراهم شود .
2) هدف های کاربردی :
ا - یافتن معیار مناسب جهت ارزیابی عملکرد اقتصادی شرکتها
2– آزمون تجربی معیارهای عملکرد مبتنی بر تئوری محدودیتها در مقایسه با معیارهی متداول (سنتی).
3–سنجش توان و قابلیت اتکا معیارهای حسابداری عملکرد سیستم و یافتن معیار مناسب جهت ارزیابی عملکرد اقتصادی شرکتها .
4_آزمون ارتباط بین تغییر معیارهای TOC با معیارهای متداول ، بطوریکه با مطالعه چنین ارتباطی از اهمیت این دو شاخص شناخت و آگاهی پیدا نمود.

 

6-1- اهمیت و ضرورت انجام تحقیق
یکی از وظایف مدیران واحد های تجاری به ویژه واحدهای تولیدی، استفاده بهینه از منابع در دسترس برای حداکثرکردن سودآوری واحدتجاری است و مدیران برای رسیدن به این هدف همواره با مشکلات ومحدودیتهایی از قبیل محدودیت در منابع تولیدی، محدودیتهای بازارو ... روبرو بوده اند. تئوری محدودیتها با فلسفه استفاده بهینه از گلوگاه ها در ابتدا برای حل مشکلات تولید و سپس سایر گلوگاههای سازمان بنا نهاده شد.از آنجا که اغلب از تئوری محدودیت ها به عنوان یک انقلاب بزرگ در

دانلود با لینک مستقیم


سنجش توان معیارهای ارزیابی عملکرد مبتنی بر حسابداری عملکرد سیستم در مقایسه با معیارهای متداول