حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق هیجان و راهبردهای شناختی تنظیم هیجانی

اختصاصی از حامی فایل مبانی نظری و پیشینه تحقیق هیجان و راهبردهای شناختی تنظیم هیجانی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مبانی نظری و پیشینه تحقیق هیجان و راهبردهای شناختی تنظیم هیجانی


مبانی نظری و پیشینه تحقیق هیجان و راهبردهای شناختی تنظیم هیجانی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

توضیحات: فصل دوم پژوهش کارشناسی ارشد و دکترا (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

  • همرا با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دوم پژوهش
  • توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
  • پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
  • رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
  • منبع : دارد (به شیوه APA)
  • نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

تعداد صفحه:63

قسمتی از مبانی نظری متغیر:

هیجان پدیده‌ای چندبعدی و بسیار پیچیده است و از ماهیتی ذهنی، زیستی، هدفمند و اجتماعی برخوردار است (ایزارد[1]، 1993). هیجانها تا اندازه‌ای احساس ذهنی هستند، به این صورت که باعث می‌شوند فرد احساس را به شیوه خاصی، مثلاً عصبانی یا خوشحال بودن، تجربه کند. بعلاوه هیجانها دارای ماهیتی زیستی نیز هستند، یعنی پاسخ‌های بسیج‌کننده انرژی هستند که بدن را برای سازگار شدن با هر موقعیتی که فرد با آن مواجه شده، آماده می‌کنند. هیجانها در عین حال، هدفمندند؛ برای مثال، خشم میل انگیزشی برای انجام دادن کاری مانند جنگیدن با دشمن یا اعتراض به بی‌عدالتی را موجب می‌شود. در نهایت، هیجانها پدیده‌های اجتماعی نیز هستند، بدین شکل که وقتی فرد هیجان‌زده می‌شود، علایم قابل تشخیص چهره‌ای، ژستی و کلامی می‌فرستد تا دیگران را از کیفیت و شدت هیجان‌پذیری خود آگاه سازد؛ عاملی که در ایجاد و حفظ روابط انسانی بسیار کمک‌کننده است (فریجا، 1986). با توجه به پیچیدگی و گستردگی ویژگی‌های هیجان، مشخص می‌گردد که مفاهیم هیجان و تنظیم هیجان را نمی‌توان به روشنی تعریف کرد (هولودینسکای[2] و فردمایر[3]، 2006).

به طور کلی سه پارادایم یا رویکرد اصلی در حوزه هیجانات وجود دارد: 1) پارادایم ساختارگرایی[4] که در آن هیجان به عنوان یک وضعیت روانشناختی دیده می‌شود و به اشکال مختلف هیجان و تمایز آنها از یکدیگر و وضعیت‌های روانشناختی دیگر توجه می‌شود. در این رویکرد، هیجان یک واکنش به عوامل علّی مختص آن هیجان می‌باشد. 2) پارادایم کارکردگرایی[5] که در آن هیجان به عنوان یک کارکرد روانشناختی مطرح می‌شود و طی فرایند ارزیابی‌ مرتبط با انگیزه‌های فردی حاصل می‌شود. 3) پارادایم فرهنگی و اجتماعی که در آن برانگیختگی هیجانات و رشد الگوهای مقابله‌ای به عنوان یک کارکرد، وابسته به تجارب شخصی نیست؛ بلکه بیان، شکل و کارکرد هیجانات حاصل زمینه‌های فرهنگی و اجتماعی است.

پاور و داگلیش (2008) هیجان را به عنوان یک تعامل پیچیده از عامل‌های بیولوژیکی، روان‌شناختی، شناختی و اجتماعی در نظر می‌گیرند. ولز (2005) در مطالعه نظریه‌های هیجان مطرح می‌کند که نظریه‌های هیجان را می‌توان در سه مدل اصلی طبقه‌بندی کردکه عبارتند از:

مدلهای فیزیولوژیک محور: این دسته از نظریه‌های هیجان دارای جهت‌گیری تکاملی هستند و هیجانات را به عنوان پاسخ فیزیولوژیکی به محرک محیطی تبیین می‌کنند. هدف از این پاسخ حفظ سلامت فرد و مطمئن شدن از بقای اوست.

مدلهای شناختی: این رویکرد فرایندهای شناختی را در تجربه و بیان هیجان مهم می‌دانند و معتقدند که هیجانات بر اساس ارزیابی و فرایندهای شناختی ایجاد می‌شود.

مدلهای شناختی اجتماعی: این رویکرد تمرکز رویکرد تکاملی را در پاسخ به محیط با رویکرد ارزیابی شناختی  جمع می‌کند و عامل‌های اجتماعی را برای تبیین تجربه و بیان هیجان اضافه می‌کند. رابطه بین هیجانات، نقش‌های اجتماعی و تعامل اجتماعی مورد توجه این رویکرد است. در این رویکرد هیجان فقط یک ابزار برای بقای فیزیکی فرد نیستند، بلکه برای بقا در گروه‌های اجتماعی هم لازم هستند. تحقیق در مورد هیجانات از چشم‌انداز سازندگی اجتماعی به رابطه بین رفتار اجتماعی و هیجانات تمرکز دارد. البته اسنادها و رابطه آن‌ها با شناخت و هیجان هم در این رویکرد مورد تاکید است. اما در این رویکرد به نقش عامل‌های اجتماعی که اسنادها را تحت تاثیر قرار می‌دهند و ایجاد می‌کنند، توجه می‌شود.

لازاروس (1991) هم راستا با این رویکرد معتقد است که هیجان از طریق تعاملات فرد و محیط شکل می‌گیرد و نمی‌توان آن را فقط بر اساس فرد یا محیط به صورت خاص تبیین نمود. در تعریف هیجان فریجا (1988) هیجانات را به عنوان تجارب ذهنی دارای معانی موقعیتی که برانگیزاننده حالات عمل است، توصیف می‌نماید. آرنولد گزل[6] (1950) هیجان‌ها را به عنوان پدیده‌ای دارای طرح تعریف می‌کند که به طور غیرقابل تفکیکی به الگوهای کنش و حالت‌های ارگانیکی بستگی دارند. جیمز[7] (1884) بیان می‌کند که تغییرات جهان مستقیماً به دنبال ادراک پدیده مهیج به وقوع می‌پیوندند و احساس ما از این تغییرات هیجان نامیده می‌شود. واتسون[8] (1924) بیان می‌کند، هیجان عبارت است از یک طرح ارثی واکنش که متضمن تغییرات عمیقی در مکانیسم جسمی به طور عام و در سیستم‌های درونی و غددی به طور خاص است.

درتعریف مفهوم هیجان، شیرر[9] (2004) چهار مؤلفه سیستمی دارای تعامل را در فرایندهای هیجانی شناسایی می‌کند، شامل مؤلفه شناختی که به ارزیابی از اشیا و رویدادها مربوط می‌شود. مؤلفه عصبی/زیستی که سائق (انرژی) را تنظیم می‌کند. مؤلفه ابراز حرکتی که ظهورهای هیجان و واکنش را انجام می‌دهند. مؤلفه انگیزشی که عمل را هدایت و آماده می کند و مؤلفه احساس ذهنی که حالتهای درونی و تعامل با بافت فعلی را مدیریت می‌کند.

 پکران[10]، گاتز[11] و پری[12] (2005) نیز در راستای مدل‌های فرایند/مؤلفه از هیجان (شیرر، 2000) هیجانات را به عنوان مجموعه‌ای از فرایندهای روانی به هم مرتبط می‌دانند که شامل مولفه‌های عاطفی، شناختی، فیزیولوژیکی و انگیزشی می‌باشد. مثلاً احساس ناراحتی و تنش، نگران بودن، فعال شدن فیزیولوژیکی و خواهان رها شدن (دور شدن) به عنوان مؤلفه‌های هیجان اضطراب مطرح می‌شوند. پکران (2006) هیجانات را بصورت چندمؤلفه‌ای و مشتمل بر فرایندهای هماهنگ خرده ‌سیتم‌های روان‌شناختی عاطفی، شناختی، انگیزشی، بیانی و فرایندهای فیزیولوژیکی جلدی (وابسته به سطح بدن) توصیف می‌کنند. فرایندهای عاطفی به عنوان محور هیجانات در نظر گرفته می‌شوند. مثلاً در مورد اضطراب امتحان، ناراحتی و احساس نگرانی (مؤلفه عاطفی)، نگرانی‌ها (شناختی)، انگیزش اجتناب (انگیزشی)، بیان چهره‌ای دارای اضطراب (بیانی) و فعالیتهای فیزیولوژیکی (فیزیولوژیکی) در نظر گرفته می‌شوند. همچنین از نظر پکران (2006) هیجانات با شدت پایین (خلقیات هیجانی) هم می‌توانند مشتمل بر این مؤلفه‌ها باشند، اگرچه همه ابعاد آنها در آگاهی هوشیارانه قرار نگیرد.

نگاه هالوداینسکی[13] و فرایدلمیر[14] (2006) به هیجان بصورت رابطه‌ای و کارکردی می‌باشد. به این معنا که از نظر آنها در هیجان فرایندهایی که الزاماً دربرگیرنده‌ فرد و محیط می‌باشند، به عنوان دو قطب یک زمینه در نظر گرفته می‌شوند. بر همین اساس آنها هیجانات را بصورت کارکردی مورد بررسی قرار می‌دهند، یعنی آنها هیجان را به عنوان سیگنال‌های تنظیمی‌ای که کیفیت رفتار را تعدیل، تشدید یا تغییر می‌دهند، مفهوم‌سازی می‌کنند.

پاور و دالگلیش (2008) در پاسخ به این سؤال که بخش‌های ساختاری یک هیجان چیست؟ بیان می‌کنند که هیجانات مشتمل بر رویداد برانگیزاننده[15]، تفسیر و ارزیابی بعدی از این تفسیر است که باعث یک تغییر فیزیکی و حالتی از آمادگی برای عمل می‌شود، همچنین به این موضوع اشاره می‌کنند که در برخی از نظریه‌ها رفتار هیجانی آشکار هم جزء بخش‌های یک هیجان در نظر گرفته می‌شود. لانگ[16] (1984) هم بر این نکته تأکید می‌نماید که هیجانات شامل مؤلفه‌های تجربی، رفتاری و فیزیولوژیکی هستند. مثلاً هیجان ترس ممکن است شامل احساس ناراحتی (تنش)، تلاش برای فرار و تند شدن ضربان قلب باشد. همچنین مؤلفه‌های هیجانی مختلف ممکن است در افراد مختلف یکسان نباشد. خودارزیابی از هیجانات ممکن است متناسب یا بیش از حد، قابل پذیرش یا غیرقابل تحمل، قابل فهم یا بی‌معنی در نظر گرفته شود. لذا هیجانات کنترل‌پذیر و انعطاف‌پذیر هستند و روش‌های کنترل زیادی بر روی هیجانات اثبات شده است (گروس، 1998).

هیجان و تجربه هیجانی با زندگی پر از چالش، استرس و مشکلات آدمی آمیخته شده و تنظیم آن نقش بسزایی در انطباق و بقای گونه انسان دارند (اکمن[17] و دیویدسون[18]، 1992؛ لازاروس، 1991؛ شرر، 1994؛ کتلار، 2004؛ نس و الزورث، 2009). در مقابل برخی محققان اعتقاد دارند که هیجان‌ها هیچ هدف مفیدی ندارند و فعالیت جاری را مختل می‌کنند، رفتار را آشفته می‌سازند و عقل و منطق را از ما می‌گیرند. اینکه آیا هیجان به ما خدمت می‌کند یا نه، بستگی دارد به اینکه چگونه فرد سیستم هیجانی خود را تنظیم کند که تنظیم هیجان ممکن شود و نه آنکه فرد توسط هیجان تنظیم شود (گروس، 1999).


[1] Izard

[2] Holodynsky

[3] Friedlmeier

[4] Structuralism

[5] Functionalism

[6] Gesell

[7] James

[8] Watson

[9] Scherer

[10] Pekrun

[11] Goatz

[12] Perry

[13] Holodynski

[14] Friedlmeier

[15] Instigating event

[16] Lang

[17] Ekman

[18] Davidson


دانلود با لینک مستقیم


مبانی نظری و پیشینه تحقیق هیجان و راهبردهای شناختی تنظیم هیجانی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق توانمندسازی

اختصاصی از حامی فایل مبانی نظری و پیشینه تحقیق توانمندسازی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مبانی نظری و پیشینه تحقیق توانمندسازی


مبانی نظری و پیشینه تحقیق توانمندسازی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

توضیحات: فصل دوم پژوهش کارشناسی ارشد و دکترا (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

  • همرا با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دوم پژوهش
  • توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
  • پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
  • رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
  • منبع : دارد (به شیوه APA)
  • نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

تعداد صفحه:41

قسمتی از مبانی نظری متغیر:

دردهه1990 توانمندسازی یاتواناترکردن کارکنان وایجادکارگروههایی که قادربه اخذتصمیم باشند،صنعت دنیارابه خودمجذوب کرد.باتوجه به طرح افزایش هرچه بیشتردرجه بندی رضایتمندی مشتریان،توانمندسازی کارکنان درجهت دستیابی به این هدف،کاری است بسیارمنطقی،چراکه کارکنان ازنظرکاربه مشتریان نزدیکترندوازمشکلات موجودمشتریان بهترآگاهندوتوانایی حل این مشکلات رادارند,برای مثال کارکنانی که کارشان ارائه خدمت است وهمچنین کارکنانی که درادارات وظیفه پاسخگویی به ارباب رجوع دارند.نمونه ازکارکنانی هستندکه درحل مسایل ومشکلات تشریک مساعی می کنندمدیران،درجهت کسب این هدف مجبورشدندبرای ایجادتوانایی درکارکنان به منظورتجزیه وتحلیل مسایل ومشکلات،فنون لازم رادراختیار کارکنان بگذارند.ازآنهابخواهنددرحل این مشکلات،خودتصمیمات لازم رااتخاذواقدامات لازم راانجام دهند.ازاین رواین سازمان هامجبورشدندبافت سازمانی خودرابه نحوی تغییردهندتاکارکنان ازطریق کارگروهی واستفاده ازتجربات خودقادرباشندبرای حل مشکلات اقدام کنندبه همین دلیل کارگروه های تصمیم گیرنده ویاخودمختار، تشکیل شد.برخی ازصاحبنظران این حرکت ،یعنی تواناکردن کارکنان درجهت حل مشکلات مشتریان،راانقلاب صنعتی جدیدمیدانند.(رضا مهربان،1388)

تاریخچه ومبانی توانمند سازی

توانمندسازی دردوران مدیریت علمی درکارکنان موردتوجه صاحبنظران مدیریت نبوده است بعدازنهضت روابط انسانی مسایلی مانندرضایت،غنی سازی شغلی،ورهبری دموکراتیک مطرح شدوتوانمندسازی کارکنان به عنوان یک هدف مهم وحیاتی سازمان مطرح گردید.تدوین این نظریه درابتداباتئوری   yمکگریگور(1960)آغازشد.این نظریه مبتنی برایجادشرایطی برای حرکت افرادبه سمت کسب اهداف به جای سرپرستی وهدایت تلاش هایشان می باشد.درتئوری مک گریگورمدیران دارای نگرشy،کارکنان رادرتمامی سطوح درتصمیم گیری مشارکت می  دهندارتباط به سمت بالاراترغیب نموده وبه دقت به نظرات وپیشنهادات کارکنان  توجه می کنند.فرصت قبول مسئولیت های بزرگتربه افرادداده می شود.به دلیل تعهدمدیربه خودشکوفایی کارکنان ،مدیربه دنبال غنای شغلی وتوسعه شغلی افراد می باشد .درتئوری y  مدیربه تمامی سلسله مراتب نیازهای مازلو ازنیازهای فیزیکی تاخودشکوفایی توجه داردوفرض براین است که  نیازها ومنابع انگیزشی مازلو همانگونه که برای افرادبالای سلسله مراتب است برای افرادپایین وجوددارد.بی تردیدتئوری yمک گریگوریک فلسفه توانمندسازی درمدیریت است.اگرچه برخی درواقع نگری آن تردیدکرده اندولی درتحقیقات کنونی نیزبه عنوان مبناپذیرفته شده است.چنانچه درمثال عملی که فیلیپ تام کینز[1](1993)انجام داده آمده است همان مفهوم پاسخگویی اتوماتیک ون براون[2] (1960)می باشد افرادی که درسازمان ارتقا ندارند افرادی سرد هستندکه قدرت برقراری  رابطه وتیم سازی ندارند.درمقابل رهبران موفق قدرتشان رادرتوانمند کردن دیگران وکسب اهداف متمرکز کرده اند.(اندروزوهرشل،1997).

 میشل لک کلبی(1976)درکتاب گامیسمن[3] درشرح جالبی ازچگونگی عمل این فرایندآورده است به مدیرکلاس برای آموزش نحوه انجام کار،افرادرادرانجام کارشرکت دادبه این ترتیب توان افرادبالارفت وتوانستندپروژه های چالشی جدیدبرعهده بگیرندوباتوجه به افزایش مهارتشان کارایی بالایی را نشان دهند.این مدیرتوجه زیادی به گستره مهارت گروهی،ترغیب به انجام وظایف نووایجادروحیه گروهی معطوف داشت برخی گفته اندتئوری y درسطح کارکنان یقه سفیدوحرفه ای ها خوب جواب می دهددرحالی که تحقیقات درسطح کارکنان یقه آبی (ساده وعملیاتی)نیزهمین نتایج رانشان می دهد.ایورسان درکارخانه فولاد آمریکا این کارراانجام داد وباترغیب مشارکت کارکنان ترغیب آنان به ارائه ایده هایشان وترغیب خودمدیریتی ومدیریت هم سطحی (همکاری)موفق شد.درحالی که مک گریگور(1967) به دلیل مواجه شدن باانتقادتعدادی ،عقب نشینی نموده واستفاده ازتئوری x,y رامبتنی برشرایط دانست.درواقع اوتئوری خودراقطبی نمودکه دارای دوسراست وحدمیانه ای رابرای آن قائل شددرحالی که بعدازوی لیکرت پیوستاری از4سیستم رابیان میدارد(مقتدرانه،پدرانه،مشورتی ومشارکتی)که دوسرآن مطابق باتئوری xو y است.تئوری منابع انسانی به این نتیجه رسیدندکه روحیه کارکنان بسیار مهم است احتمالا بالابردن رضایت شغلی افراد افزایش بهره وری را به دنبال داردولی تضمینی برآن نیست .به این دلیل مدیران به سمت خلق انرژی،اخلاق،احساس پاسخگویی،فضای باوربه اهداف توسط افرادومشارکت ساختاری دربرخی سازمان هارفته اند.امروزه مدیریت به استفاده ازاجبار(زور)واطاعت زیردستان ندارد،درعوض به کمک کارکنان وتوانمندسازی آنان علاقمند است مدیریت به خودشکوفایی کارکنان دریک رابطه تحریکی درتعلق به سازمان هویت به آنان علاقمند است.سبک مدیریتی به خصوصیات ارتباطی ورهبری دومدیر،مدیر-کارمندویادوکارمنداشاره دارد.هرسی وکی زیر(1992)یک پیوستارمشاغل چندطبقه ازسبک ها ازمشارکت کامل مانند دیدگاه ایجاداجماع ژاپنی ها تاسبک دیکتاتوری رابیان داشته اند.

 

اجماع

دموکرات

هماهنگی

اقتداری

دیکتاتوری.

دریک سوی پیوستاروفرهنگ سامانی وجودداردکه برتری اجماع،سبک های دموکراتیک باحالتی بازوکم وخطوط ارتباطی راترغیب می نمایند.درایجادسبک های مدیریت مشارکتی تروتاکید بیشتری بروی تیم سازی وتوانمندسازی کارکنان می باشد.اطلاعات آزادانه بصورت عمودی وافقی جریان دارومحدودیت های کمتری دربرقراری ارتباطات اعمال می شود .این سبک مدیریتی مشارکتی با تئوری yمک گریگور وسیستم مدیریت سبک چهار لیکرت مطابق است.(ندروزوهرشل،1997ص 93،92)توانمندسازی مبحثی است که اغلب  سازمانهامدعی ان هستند.برخی به دیدتکنیک های مدیریت به آن نگاه می کنندوبرخی بصورت فلسفی ترآن رامرکزشیوه های انگیزش می دانندکه دنبال اصالت بخشیدن به هدف خودشکوفایی فردی[4]ازطریق تعلقات سازمانی[5]است.درواقع توانمندسازی شامل تفویض اختیارمدیران ومشارکت کنندگان درمنابع وتصمیم گیری است.توانمندسازی بیش ازآنکه به تکنیک های مدیریت واستراتژی های آن مرتبط باشد.بااحساسات وادراکات کارکنان مرتبط است مطابق تعریف توانمندساختن به معنای به معناای ایجادوضعیتی برای انگیزش بالای انجام کارازطریق توسعه احساس قوی خوداثربخشی شخصی[6](کانگروکاننگو1988،ص474).

درتحقیق تعیین کننده دیگری"بنیس"برای تعیین خصوصیات عالی بانودنفرمصاحبه کردکه ایشان به عنوان همکار،خصوصیات بانفوذترین رهبران راعنوان نمایندنتیجه حاصله نشان دادکه ایشان یک ویژگی ممتازبارزدارند.ایشان دردیگران ایجاداحساس توانمندی می کنندایشان به همراه سایرین قادربه دستیابی به اهداف استثنایی.سازمان هستنداین فرایندمنابع مهمی دربردارد.

افرادی که احساس توانمندشدن می کنند:

1- احساس می کنندکه همکارانشان ارزش واهمیت بیشتری برای آنهاقائلند.

2- نسبت به قبل نگرشی ترغیبی تروچالشی تربه کارشان دارند(بنیس ونی موس،به نقل ازفایقی،1389).

 

 

تعاریف  واژه توانمندسازی

  • توانمندسازی،یعنی اینکه کارکنان بتوانند به خوبی وظایفشان رادرک کنند ،پیش ازآنکه به آنان بگویند چه کارکنند.(ساوری ولاک،2001)
  • توانمندسازی فرایند توسعه است،فرایندی که باعث افزایش توان کارکنان برای حل مشکل ارتقای بینش سیاسی واجتماعی کارکنان می شودوآنان را قادرمی سازد تاعوامل محیطی راشناسایی کنندوتحت کنترل خوددرآورند.(کارتریث،2003)
  • توانمند سازی ازراه چالش های داخلی وخارجی سازمان بدست می آید.چالش های خارجی، شامل افزایش شتاب تغیرات،محیط رقابتی انتظارات جدیدمشتریان وشرایط جدیدبازارکاراست وچالش های داخلی بیشتربرحفظ ونگهداری نیروی انسانی موجود،افزایش سطح انگیزش،رشدوشکوفایی استعدادهاومهارت های کارکنان تاکیددارد.(سیگال،2000)
  • توانمندسازی عبارت است ازتوسعه وگسترش قابلیت وشایستگی افرادبرای نیل به بهبودمستمردرعملکرد سازمان می باشد.(ریچارد، 2000)
  • توانمندسازی،به معنای داشتن حس قدرت شخصی وآزادی بامحدودیت های خاص برای استفاده ازآن قدرت است.افرادغیرتوانمند،هم دادای حس قدرت شخصی نیستندوهم این احساس رادارندکه مجازبه استفاده ازاین قدرت نیسند.(توماس ون آدشورن،1996)
  • توانمندسازی،به معنای تزریق نیرودرکارکنان است.سازمان بایداحساس نیروی شخصی کارمندراتقویت کند(گیسلر،2005).

ضرورت توانمندسازی کارکنان درسازمان ها

تغییرات محیطی وافزایش رقابت جهانی،موضوع توانمندسازی کارکنان رادرکانون توجه مدیران قرارداده است.چراکه سازمانها باداشتن کارکنان توانمند،متعهد،و باانگیزه، بهتر خواهندتوانست خود رابا تغییرات وفق داده ورقابت کنند. توانمند سازی،سالم ترین روش سهیم نمودن دیگرکارکنان درقدرت است .بااین روش حس اعتماد،انرژی مضاعف، غرور،عهدوخوداتکایی[7]  درافرادایجاد می شودوحس مشارکت جویی در امور سازمانی افزایش یافته،در نهایت بهبودعملکردرابه دنبال خواهدداشت.(جهانگیری ،1386) پس از ده هاسال تجربه، دنیا به این نتیجه رسیدکه اگرسازمانی بخواهد در اقتصاد وامور کاری خود پیشتازباشد و در عرصه رقابت عقب نماند، باید ازنیروی انسانی متخصص،خلاق وبا انگیزه برخوردار باشد. منابع انسانی،اساس ثروت واقعی یک سازمان را تشکیل می دهند.


[1] - Tompkin  p

 

[3] -Gamesman

[4] -Self  Actuai zation

[5] -  organization   Affilition

[6] - Self    Efficacy

[7]- . Self-Efficacy


دانلود با لینک مستقیم


مبانی نظری و پیشینه تحقیق توانمندسازی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق تعریف مسئله و حل مسئله

اختصاصی از حامی فایل مبانی نظری و پیشینه تحقیق تعریف مسئله و حل مسئله دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مبانی نظری و پیشینه تحقیق تعریف مسئله و حل مسئله


مبانی نظری و پیشینه تحقیق تعریف مسئله و حل مسئله

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

توضیحات: فصل دوم پژوهش کارشناسی ارشد و دکترا (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

  • همرا با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دوم پژوهش
  • توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
  • پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
  • رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
  • منبع : دارد (به شیوه APA)
  • نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

تعداد صفحه:21

قسمتی از مبانی نظری متغیر:

حل مسأله[1] یکی از موضوعات کلیدی در فعالیت های آموزش و یادگیری در سال های اخیر بوده است(یاسمین و سنول[2]،2014). حل مسأله مدت زیادی است که توسط محققان مختلف مورد بررسی قرار گرفته است، با این حال، تعریف حل مسأله  هنوز فراگیر نشده است. جوناسن (2003) تعریف می کند حل مسئله را به عنوان فرآیند فکری انفرادی که فرد به صورت قانون یاد گرفته و می تواند در حل مشکلات در هر شرایط اعمال کند. همچنین نوع جدیدی از یادگیری و در نتیجه استفاده از دانش و روش ها در برابر مشکلات و مسائل تلقی می شود. به طور کلی، هر فرد به دانش و مهارت برای حل مشکلات نیاز دارد. هالاکوا و پروکسا[3](2007) اظهار داشتند که راه حل مشکلات و مسائل در هر موضوع یک رفتار بسیار پیچیده انسان است( به نقل از جوهری و همکاران،2012).

برای مسئله تعاریف مختلفی ارائه شده است. بنا به یکی از تعاریف، مسئله عبارت است از فاصله بین

وضعیت موجود با وضعیت مطلوب یا مورد نظر در یک سیستم. براین اساس حل مسئله عبارت است از فرایند یافتن راه یا راهکار رسیدن از وضعیت موجود به وضعیت مطلوب مورد نظر. تعریف دیگر مسئله بیان می دارد که درباره یک موضوع یا وضعیت، بخشی از نکات یا جنبه ها مشخص و معلوم است و بخشی از نکات یا جنبه ها نامشخص و مجهول است. بر این اساس حل مسئله عبارت است از فرایند یافتن نکات یا جنبه های مجهول با استفاده از نکات یا جنبه های معلوم. حل مسأله فرایندی ذهنی، تفکری، دانشی و مهارتی است که در واقع پدید آورنده علوم، فناوری، مهندسی و به طور کلی همه ابداعات و اختراعات و دستاوردهای بشری است. در واقع یکی از مهم ترین اهداف و کارهای علوم و فناوری، شناسایی و حل مسایل مربوط به آن حوزه ی موضوعی می باشد. حل مسئله بر اساس مفهوم مسئله تعریف می شود. موضوع حل مسئله و انواع رویکرد ها و روش شناسی های حل مسئله در علوم مختلف و از جمله در علم میان رشته ای خلاقیت شناسی(خلاقیت نوآوری شناسی)مورد مطالعه و بررسی قرار می گیر د. حل مسأله که پیچیده‌ترین بخش هر عملیات فکری تصور می‌شود، به عنوان یک روند مهم شناختی تعریف می‌گردد که محتاج تلفیق و مهار یک سری مهارت‌های بنیادین و معمولی است.حلّ مسأله وقتی مطرح می‌شود که یک موجود زنده یا یک سامانه هوش مصنوعی نداند که برای رفتن از یک موقعیت به موقعیت دیگر باید چه مسیری را بپیماید. این نیز خود بخشی از روند یک مسأله بزرگ‌تر است که یافتن مسأله و شکل‌دهی مسأله بخشی از آن می‌باشد(ویکی پدیا،1393).

به طور ساده، فرایند حل مسئله شامل شناخت مشکل، استفاده از دانش قبلی برای ایجاد مفاهیم جدید در مورد این مشکل، و استفاده از استراتژی های مؤثر برای حل مشکل است(سغیر،2011). اگر چه بسیاری از محققان حل مسئله را به عنوان یک ابزار عمومی در رشد شناختی و یادگیری ما نشان می دهند.

سوانسون(1994)، این دیدگاه را به چالش می کشد با اشاره به این که حل مسئله باید دارای برخی از تفاسیر فردی و تا حدودی متفاوت بین مردم شناخته شده باشد. او نشان می دهد که حل مسأله واقعی مستلزم یافتن راه حل و موفقیت است، با این حال، او روشن می سازد که مسئله تنها مشکل مربوط به پردازش تجربه های فردی است(به نقل از تریور و همکاران[4]،2012).

"حل مسئله فرآیندی است برای کشف توالی و ترتیب صحیح راه هایی که به یک هدف یا یک راه حل منتهی می شود. در موقعیتی که انسان با مسئله ای روبرو می شود، با بر موانع یا مشکلاتی که بر سر راه رسیدن به هدف وجود دارد، غلبه کند. در روان شناسی: «مسئله» معمولاً به محیط بیرونی فرد مربوط می شود؛  مانند ماز، معما و مسئله ریاضی که برای هر کدام یک راه حل و پاسخ مشخص یافت می شود. عامل اصلی در حل مسئله، عبارت است از کاربرد تجربه قبلی فرد برای رسیدن به راه حل و پاسخی که پیش از آن برای انسان ناشناخته بوده است. حداقل در موقعیت ویژه ای که شخص در آن قرار دارد، تجربه، دانش و مهارت گذشته، پیش نیاز حل مسئله محسوب می شود"(صفوی،1385،ص206).

2-3-توانایی و مهارت حل مسئله

توانایی حل مسأله مهارتی حیاتی و اساسی برای زندگی در عصر حاضر است. برخی از صاحب نظران تأکید دارند که این مهارت در سایه به کار گیری یک روش نظام مند و انتظارات مشخص، ارتقا می یابد(سید فاطمی و همکاران،1392). توماس توچ[5] معتقد است که رشد توانایی اندیشیدن و حل مسائل  مهم تر از تربیت فنی و حرفه­ای فراگیران است. در جامعه‌ای که سیستم تعلیم و تربیت آن بدون بحث و انتقاد، امور را می‌پذیرد و بدون تفکر آنها را منعکس می‌کند، خطر پدید آمدن انسان های فاقد توان و نیروی تفکر در جامعه زیاد می‌باشد(به نقل از فتحی‌آذر، 1382).

مهارت حل مسئله فرایندی شناختی رفتاری است که افراد به واسطه ی آن استراتژی های مؤثر برای مقابله با موقعیت های مشکل یا مسئله زا در زندگی روزمره را شناسایی و کشف می کنند. حل مسأله یک مهارت حیاتی برای زندگی در عصرحاضر است. امروزه در تمامی فعالیت ها، صاحبان امر به سوی مهارت های تفکر سطح بالا و حل مسأله، چه در حیطه ی عمومی و چه در حیطه ی فناوری، خواه در فعالیت های طبیعی و خواه در فعالیت های مسأله دار فراخوانده می شوند و در اغلب جوامع همه بر این عقیده اند که باید بر افزایش مهارت های حل مسأله تأکید کرد. در واقع واقع حل مسئله یک مهارت حیاتی برای زندگی در عصر حاضر است. حل مسئله مستلزم راهبردهای ویژه و هدفمندی است که فرد به وسیله ی آن ها مشکلات را تعریف می کند، تصمیم به اتخاذ راه حل می گیرد، راهبردهای حل مسئله را انجام داده و بر آن نظارت می کند(به نقل از بهزاد پور و همکاران،1392).


[1]-Problem solving

[2]-Yasemin S. & Senol D.

[3]-Halakova & Proksa.

[4]-Jules A. Troyer. and et al.

                                                                                   


دانلود با لینک مستقیم


مبانی نظری و پیشینه تحقیق تعریف مسئله و حل مسئله

مبانی نظری و پیشینه تحقیق اهداف پیشرفت تحصیلی

اختصاصی از حامی فایل مبانی نظری و پیشینه تحقیق اهداف پیشرفت تحصیلی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مبانی نظری و پیشینه تحقیق اهداف پیشرفت تحصیلی


مبانی نظری و پیشینه تحقیق اهداف پیشرفت تحصیلی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

توضیحات: فصل دوم پژوهش کارشناسی ارشد و دکترا (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

  • همرا با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دوم پژوهش
  • توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
  • پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
  • رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
  • منبع : دارد (به شیوه APA)
  • نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

تعداد صفحه:21

قسمتی از مبانی نظری متغیر:

    پژوهشگران همواره از خود می­پرسند، که چرا برخی از دانش­آموزان در مطالعاتشان سختکوش­تر از دیگران به نظر می­رسند؟چرا برخی از دانش­آموزان مطالعات لازم را انجام می­دهند، در حالی که برخی دیگر حتی کتاب درسی را هم باز نمی­کنند؟ چرا برخی از دانش­آموزان راهبردهای سطحی مانند به یاد سپاری طوطی­وار را به کار می­گیرند؟ جواب این سوالات به پژوهش و مطالعه دوباره انگیزه فراگیران نیاز دارد. مثلا دانش­آموزانی که می­خواهند ارزش ماده­ی درسی را بفهمند به احتمال زیاد خواندنی­های محوله را خواهند خواند، راهبردهای مطالعه پیجیده را به کار خواهند گرفت و هنگام گم­گشتکی کمک خواسته و در نتیجه به پیشرفت تحصیلی بیشتری خواهند رسید. دانش روانشناسی در حیطه­ی انگیزش و یادگیری بر یافته­های پژوهشی نقش مهمی را در فهم رفتار فراگیران و افزایش توانایی­های انگیزشی با آنان از گذشته تا به امروز داشته است (بدری گرگری و حسینی اصل، 1389).

انگیزش فرایندی است که باعث می­شود که فعالیت هدفمند راه­اندازی و نچهداری شود(پنتریچ و شانک، 2002) و از رفتارهایی چون آغازگری تکلیف، پایداری، صرف تلاش و کوشش استنباط می­شود. به بیان ساده انگیزش چیزی است که افراد را به پیش رفتن وا می­دارد، در حال پیش رفتن نگه می­دارد و مقاصد را تعیین می­کند و نه تنها برای ترغیب دانش­آمزان با فعالیت­های تحصیلی درگیر می­کند، بلکه برای میزان یادگیری دانش­آموزان از اطلاعات دریافتی نیز مهم است ( اسلاوین، 2006، ترجمه سید محمدی،1389).

چشم اندازهای روانشناختی مختلف انگیزش را از دیدگاه­ها و به شیوه­های متفاوتی بررسی و تبیین می­نمایند. رفتارگرایان بر پاداش­ها و تنبیه­های بیرونی به عنوان یک سازه­ی کلیدی در تعیین انگیزش فراگیران تاکید می­کنند، اما انسان­گرایان به جای تاکید بر تقویت وتنبیه بیرونی، بر رشد و توانایی­های فردی، احساس شایستگی، خودشکوفایی وآزادی انتخاب تاکید می­کنند و شناخت پرایان منشاء انگیزش را افکار و اندیشه­ها، انتظارات و اهداف می­دانند(بیبانگرد،1386).

2-3-2 تاریخچه جهت­گیری هدف:

مفهوم جهت­گیری هدف در دهه­ی 1980 در نتیجه­ی تحقیقات کارول دوک و همکارانش با کودکان دبستانی مطرح شد. در این تحقیقات کودکان روی مجموعه­ای از تمالیف حل مساله کار می­کردند. در مرحله­ی اول، این مسایل ساده بودند و کودکان می­توانستند آن­ها را با موفقیت حل نمایند. در مرحله­ی دوم، مجموعه مسایل دشوارتری به آنان داده شد. به محض ارایه­ی این مجموعه از مسایل به دانش­آموزان محققان دو الگوی درماندگی توام با رفتار ناسازگارانه را از خود به نمایش گذاشتند. آن­ها خیلی زود جا زدند و اعتماد به نفس خود را از دست دادند و احساس اضطراب بر آنان چیره شد به گونه­ای که دست به راهکارهای تصادفی و غیر خلاقانه زدند. در نتیجه به عنوان افراد شکست خورده علاقه¬ای به ادامه فعالیت از خود نشان ندادند. از سویی، گروه دیگر از این کودکان، الگوی سازگارانه و منطقی از خود به نمایش گذاشتند. آن­ها از چالش­ها لذت می­بردند و اطمینان داشتند که می¬توتنند این مسایل راحل کنند و از راهکارهای سازنده و ابتکاری برای حل مسایل استفاده می­کردند. دوک با انجام تحقیقات بیشتر متوجه شد که کودکان در مواجه با موفعیت­ها و فرصت­های یادگیری اهداف متفاوتی در پیش می­گیرند. عده­ای در پی به نمایش گذاشتن توانایی­هایشان خود و کسب داوری­های مطلوب و اجتناب از مورد سرزنش قرار گرفتن از سوی دیگران هستند.


دانلود با لینک مستقیم


مبانی نظری و پیشینه تحقیق اهداف پیشرفت تحصیلی