حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

مفاهیم بنیادی فضا و زمان

اختصاصی از حامی فایل مفاهیم بنیادی فضا و زمان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 46

 

فصل سه

مفاهیم بنیادی فضا و زمان

مقدمه

بررسی و شناخت پدیده های فیزیکی و روابط بین آنها بدون توجه به مفاهیم  و درک شهودی از فضا و زمان جندان مانوس به نظر نمی رسد. مفهوم و درک فضا و زمان نیز مانند سایر کمیت های فیزیکی روندی پویا دارد و در طول تاریخ دستخوش تغییرات زایدی شده است. بویژه بعد از نسبیت مفاهیم فضا و زمان و درک بشر از آنها دچار تغییر زیادی شده است. البته در اینجا نمی خواهیم مسئله ی فضا-زمان را مورد بررسی قرار دهیم، تنها هدفمان از ارائه ی این فصل این است که زمینه ی آشنایی با نگرش فلسفی و علمی نسبت به فضا و زمان فراهم گردد تا بعد ازبیان نسبیت فضا-زمان مورد بررسی قرار گیرد. همجنین این مطالب قبل از قوانین نیوتن آورده شده است تا زمینه ی مطرح شدن دیدگاه منطقی نیوتن نسبت به فضا و زمان مطلق فراهم گردد .

 

 فضا چیست؟

 فضا (Space) 

واژه‌ای است که در زمینه‌های متعدد و رشته‌های گوناگون از قبیل فلسفه، جامعه‌شناسی، معماری و شهرسازی بطور وسیع استفاده می‌شود. لیکن تکثّر کاربرد واژه فضا به معنی برداشت یکسان از این مفهوم در تمام زمینه‌های فوق نیست، بلکه تعریف فضا از دیدگاه‌های مختلف قابل بررسی است. مطالعات نشان می‌دهد با وجود درک مشترکی که به نظر می‌رسد از این واژه وجود دارد، تقریباً توافق مطلقی در مورد تعریف فضا در مباحث علمی به چشم نمی‌خورد و این واژه از تعدد معنایی نسبتاً بالایی برخوردار است و تعریف مشخص و جامعی وجود ندارد که دربرگیرنده تمامی جنبه‌های این مفهوم باشد. از این رو در این یادداشت به ذکر برخی کلیات در مورد مفهوم فضا بسنده می کنیم. ‎

فضا یک مقوله بسیار عام است. فضا تمام جهان هستی را پر می‌کند و ما را در تمام طول زندگی احاطه کرده‌ است. فضا به محیط زیست اطراف ما احساس راحتی و امنیت می‌بخشد که اهمیت آن در یک زندگی لذت بخش ‎از نور آفتاب و محلی برای آرامش کمتر نیست .

هرکاری که انسان انجام می‌دهد، دارای یک جنبه فضایی نیز است، به عبارتی هر عملی که انجام می‌شود، احتیاج به فضا دارد. دلبستگی بشر به فضا از ریشه‌های عمیقی برخوردار است. این دلبستگی از نیاز انسان به ایجاد ارتباط با سایر انسانها که از طریق زبان ‎های گوناگون صورت می‌پذیرد، سرچشمه می‌گیرد. همچنین بشر خود را با استفاده از فیزیولوژی و تکنولوژی، با اشیاء فیزیکی وفق می‌دهد و از این طریق یک رابطه و تعادل پویا بین انسان و محیط (اشیاء)، علاوه بر ارتباط میان انسانها، بوجود می‌آید. این اشیاء بر‌ اساس یک سری روابط خاص به درونی و بیرونی، دور و نزدیک، منفرد و متحد، پیوسته و گسسته تقسیم شده‌اند. برای اینکه بشر بتواند به تصورات و ذهنیات خود عینیت بخشد، بایستی که این روابط را درک کند و آنها را در قالب یک مفهوم فضایی هماهنگ نماید. لذا فضا بیانگر نوع ویژه‌‌ای از ایجاد ارتباط نیست، بلکه صورتی است جامع و دربرگیرنده هر نوع ایجاد ارتباط، چه میان انسانها و چه میان انسان و محیط.

فضا ماهیتی جیوه مانند دارد که چون نهری سیال، تسخیر و تعریف آن را مشکل می‌نماید. اگر قفس آن به اندازه کافی محکم نباشد، براحتی به بیرون رسوخ می‎کند و ناپدید می‌شود. فضا می‌تواند چنان نازک و وسیع به نظر آید که احساس وجود بعد از بین برود (برای مثال در دشتهای وسیع، فضا کاملاً بدون بعد به نظر می‌رسد) و یا چنان مملو از وجود سه بعدی باشد که به هر چیزی در حیطه خود مفهومی خاص بخشد.

با اینکه تعریف دقیق و مشخص فضا دشوار و حتی ناممکن است، ولی فضا قابل اندازه‌گیری است. مثلاً می‌گوییم هنوز فضای کافی موجود است یا این فضا پر است. نزدیکترین تعریف این است که فضا را خلائی در نظر بگیریم که می‌تواند شیء را در خود جای دهد و یا از چیزی آکنده شود.

نکته دیگری که در مورد تعریف فضا باید خاطرنشان کرد، این است که همواره بر اساس یک نسبت که چیزی از پیش تعیین شده و ثابت نیست، ارتباطی میان ناظر و فضا وجود دارد. بطوری‌که موقعیت مکانی شخص، فضا را تعریف می‌کند و فضا بنا به نقطه دید وی به صورت‌های مختلف قابل ادراک می‌باشد .


دانلود با لینک مستقیم


مفاهیم بنیادی فضا و زمان

دانلود تحقیق کامل درمورد مفهوم فضا و مکان

اختصاصی از حامی فایل دانلود تحقیق کامل درمورد مفهوم فضا و مکان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق کامل درمورد مفهوم فضا و مکان


دانلود تحقیق کامل درمورد مفهوم فضا و مکان

 

 

 

 

 

 

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل: Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه :231

 

بخشی از متن مقاله

مفهوم فضا

« وابستگی انسان به فضا دارای ریشه های عمیق می باشد . این وابستگی از نیاز به درک روابط اجتماعی انسان جهت ثبت مفهوم و حاکمیت بر دنیای حوادث و رویدادها سرچشمه می گیرد . » [1]

انسان خود را با محیط وفق می دهد .

« بسیاری از حرکات [2] بشر واگر است بدین معنی که اشیاء مورد ارتباط مطابق با چنین روابطی به دوره نزدیک ، بیرونی ، اندورنی ، مفرد ، جمع و پیوسته و گسسته تقسیم گردیده اند . لذا فضا وجه خاصی از ایجاد ارتباط نمی باشد بلکه گونه ای است از هر ایجاد ارتباطی . [3] بنابراین فضا فقط یک جنبه از ارتباط کلی می باشد . « برای اینکه انسان بتواند تصورات خود را از قوه به فعل درآورد لازمست که روابط واگرا را درک نموده و ‌آنها را در قالب یک مفهوم فضایی هم آهنگ نماید .

برادشتهای جدا شونده انسانهای اولیه ، روابطی واقعی هستند که بر اشیاء و نقاط دلالت داشته و به همین دلیل دارای رنگ عاطفی شدیدی می باشند . ( با این وجود فلاسفه یونانی فضا را شیئی بازتاب خوانده اند . [4]

سیر تاریخی مفهوم فضا

جهت آشنایی بیشتر با مفهوم کلی فضا سیر کلی را در تاریخ انجام می دهیم که به دلیل گسترده بودن موضوع وارد جزئیات بحث نخواهیم شد .

« هر چند مصری ها و هندی ها نظرات متفاوتی در مورد فضا داشتند ، اما در این اعتقاد اشتراک داشتند که هیچ خط مشخصی بین فضای درونی تصور و یا واقعیت ذهنی ، یا فضای برونی واقعیت عینی وجود ندارد . در واقع فضای درونی و ذهنی رؤیا ، اساطیر و افسانه ها با دنیای واقعی روزمره ترکیب شده بود . به همین ترتیب زمان به صورت یک توالی پی در پی که با سرعت ثابت جریان داشت محسوب نمی شد بلکه بین واقعیت و اسطوره در حرکت بود . جهان عینی و خارجی ای در بینش اساطیری آنگاه روشن می شود که نسبتی تشبیهی با جسم انسان پیدا کند و چون از سوی دیگر در اغلب اساطیر اعضای انسان با اجزای جهان منطبق است از این رو عالم نوعی وحدت « ارگانیک » می یابد . آنچه بیش از هر چیز در فضای اساطیری توجه را به خود معطوف می کند جنبه « ساختی » و نظام یافته فضاست ولی این فضای نظام یافته مربوط به صورت نوعی اساطیری است که برخاسته تخیل آفریننده اند .

مشخصه تفکر یونانیان در مورد فضا را می توان در تفکرات اقلیدسی یا هندسه اقلیدسی مشاهده نموده . البته پیش از اقلیدس ، مصری ها ، بابلیها و هندوها با هندسه آشنایی داشتند اما اقلیدس بود که کلیه این قضایا را جمع آوری کرد و پایه گذار علمی جدید شد . هندسه یک سیستم و نظام کاملی مبتنی بر انتزاع ذهنی بود . فضای اقلیدسی فضایی یکسان و همگن و پیوسته بود که در آن هیچ چاله ، برآمدگی یا انحنایی وجود نداشت . فضای اقلیدسی فضایی قابل اندازه گیری بود ….

در محیط مذهبی و دینی دوران مسیحیت ، فضا تکه تکه شد و همگنی خود را از دست داد و دیگر قابل اندازه گیری نبود . فضا جهت دار شد . بهشت در اوج و جهنم در نازلترین سطح بود ، اما هیچ کدام با فضای واقعی و روزمره در ارتباط نبود . میرچا الیاده می نویسید : « برای فرد مذهبی فضا  همگن نیست و او در نقاط قطع و شکستی
می بیند . » این تصور بخشهای منفرد و مجزای فضا منجر به تکه تکه شدن بیشتر مفهوم فضا شد .

دکارت در حد فاصل بین دوران شکوفایی کلیسا از یک سو و اعتلای فلسفه اروپا از سوی دیگر به طور سیستماتیک هر یک از عقایدش را مورد شک و تردید قرار داد . روش دکارتی به همه سطوح قدر و منزلتی واحد می دهد و اشکال به عنوان قسمتهایی از فضای نامتناهی ( پیوسته  و سه بعدی ) پدیدار می شوند . تا پیش از این فضا تنها اهمیتی کیفی داشت و مکان جسم به کمک عدد بیان نمی شد .

لایب نیتز نیز معتقد بود که فضا صرفاً سیستمی از روابط است . یکی از بهترین نکات تئوری مونادهای لایب نیتر دو نوع فضایی است که مطرح می کند : یکی ذهنی در ادراک هر موناد و دیگری عینی که شامل تجمع نقاط دید مونادهای متنوع است. [5]

نیوتن معتقد به مطلق بودن فضا و زمان داد  دکانت فضا را اقلیدسی که تنها سه بعد داشت می دانستد . از نظر کانت فضا و زمان مسائل مفهومی و شهودی در ذهن انسان بودند .

در دیدگاه نسبیت « اشیاء حقیقتاً به دلیل یک تغییر شکل پلاستیک در فضایی که در آن قرار دارند ، تغییر شکل می دهند . اقلیدس می گفت که فضا همگن و ثابت است ، نیوتن فضا را مطلق می دید اما فضای انشتین خصوصیات ژله ای داشت که بسته به سرعت بیننده خود را به اشکال مختلف نشان می داد . » [6]

« به هرحال مفاهیم فیزیکی و ریاضی از فضا تنها قسمت کوچکی از نیاز اساسی بشر را در مورد ایجاد ارتباط برآورده می کند . با تعیین کیفیت کل رویداد از گذشته دنیای قابل شناختی از روابط تنهایی و مطلق نتیجه گرفته شده است که با زندگی روزمره نسبت مستقیم و مختصری دارد .

اگر چه بقایای پراکنده درک و بینش ، بطور غریزی در بشر محفوط مانده است ، بهمان ترتیب نیز جنبه های معین و محقق از موجودیت او از قبیل علاقه ها و روابط عاطفی محیط انسانی ، کاهش یافته اند . از این نظر باید سعی شود تا به مفاهیم فضا ( که به آنها اشاره شد ) بوسیله جنبه های عاطفی ، حرکات و اخلاق ، فزونی بخشیم .

حدود یک قرن پیش به این طرف فضای انسانی ، مورد مطالعه روانشناسان بوده است . صرف نظر از مسئله تجربه بشر از محیط خودش ، این امر به اثبات رسیده است که درک فضا هر جا با تغییراتی در آمیخته تبدیل به روند پیچیده ای گشته . [7]

« در فرهنگ معین » فضا این طور معنا شده است :

1 ـ مکان [8] وسیع ، زمین فراخ ، مساحت .

2 ـ ( جغ ) مکانی که کره زمین در منظومه شمسی اشغال می کند .

المنجد این واژه را چنین معنا کرده است : « ما اتسع من الارض ، الساحه / یقال « مکان فضا » ای واسع ، « یعنی « زمینی که گسترده باشد . مساحت / وقتی می گویند « مکانی فضا است » یعنی وسیع است . » [9]

هایدگر می نویسد « Run , Raum ، یعنی جای خالی و آزاد شده ای برای اسکان و اقامت کردن . فضا امری است که برای آن جایی باز  شده باشد یعنی حد و مرزی داشته باشد ، به زبان یونانی آن را پرس [ mepas ] می گویند . حد و مرز آن نیست که فراسوی آن چیزی ، دیگر آن نباشد که هست ، بلکه همانطور که بصیرت یونانیان نشان می دهد ، حد و مرز ، مبدأ وجود و ماهیت هر چیز است . به همین دلیل مفهوم آن عبارت است از افق ( هرسیموس ) یعنی حد و مرز . فضا بنا بر ماهیتش آن چیزی است که برایش جایی باز شده آن امری است که در حدود و شعورش رها شده باشد . امر جا یافته همیشه مستقر است و در نتیجه متصل است یعنی امری است که به اعتبار مکان گرد هم آمده است . » [10]

 

انواع فضا

از نظر کریستین نوربرگ شولتز پنج مفهوم تمایز فضا می توان فرض کرد .

1 ـ فضای پراگماتیک رفتار فیزیکی : « بشر را با محیط طبیعی ارگانیک وار در
می آمیزد . » [11]

2 ـ فضای ادراک آنی : « اساس شناخت و هویت بشر در این فضا » بصورت یک تجرد می باشد .

3 ـ فضای هستی که بوجود آوردنده تصور دائمی بشر از محیطش می باشد :

4 ـ فضای قابل شناخت دنیای فیزیکی : مفهوم این فضا  اینست که انسان قادر به تفکر درباره فضاست . »

5 ـ فضای مطلق روابط منطقی و محضی : که وسیله ای است برای توصیف فضاهای دیگر .

« این مراتب نمایشگر یک تجربه در حال رشد از عالم پراگماتیک در حد پائین به سوی فضای منطقی در حد بالا بوده که همانا افزایش موضوع ، آگاهی می باشد  ….

از روزگار قدیم اقوام بشر درباره فضا ، تنها منحصر به شناخت آن نبوده ، بلکه او فضا را درک نموده در فضا متولد شد و درباره آن تفکر نموده است .

ولی باز هم برای بیان انجام دنیای خود به صورت تصوری واقعی از جهان دست به آفرینش و ایجاد فضا نموده و این ابداع را توصیف یا فضای هنری نامیده که از نظر درجه بندی در حد بالای فضای قابل شناخت قرار می گیرد . [12]

ما در بحث خود از مفهوم فضای هستی و فضای معماری مراجعه می نماییم و منظورمان از فضا و بحث راجع به آن این دو فضا می باشد .

« فضا مرکزی دارد که عبارتست از ذی شعور و به این خاطر از جهات مسیرها که با حرکات قد و قامت انسان تغییر می یابند ، دارای سیستمی است عالی که محدود ولی هیچ گاه ساکن نمی باشد …. ذکر این نکته که انسان غالباً مرکز فضای معماری بوده و مسیرها و جهت های آن با حرکات بدن وی ( قد و قامت انسان ) تغییر می یابند ، صحیح به نظر نمی رسد . بلکه قدر مسلم این است که معماری بالنفسه به ذات خود ، و جدا از توهمات و دارای مراکز و جهات مخصوص به خود می باشد . » [13]

البته ما تحقیق بیشتر درباره فضای معماری بستگی به درک فضای وجود هستی خواهد داشت .

پیاژه بیان می کند که « فضا یکی از بافتهایی است که دلالت بر هستی و وضعیت عالم ما دارد نظر هایدگر : شما نمی توانید بشر را از یکدیگر مجزا تلقی نمائید . فضا نه شیئی ظاهری و نه یک دریافت ذاتی و درونی می باشد . » [14] و هستی آنها از مکانهای آنها سرچشمه می گیرد . که در مفهوم مکان سکونت نهفته است . « ما فقط زمانیکه قادر به سکونت شدیم ، می توانیم بسازیم ، سکونت خصوصیت اصلی و اساسی موجودیت و هستی می باشد و فضای است و در بشر پیشرفته بایستی در کلیت و تمامیت آن که به رویدادهای مهم تجربه شده در آن شامل می گردد در نظر آید . برای اینکه کیفیت ویژه این فضا ، ترتیب و تنظیم آن نمایشگر مبین موضوعی است که آن را آزموده و در آن سکنی می گزیند . » [15] البته برای درک بیشر این دو فضا در فصل بعد به ارائه عوامل آن ها می پردازیم که در روشنایی مطلب تأثیر بسزایی را دارا می باشد .

انواعی از این دو فضا را در ذیل بیان می کنیم .

 

فضای روز و شب

اگر در نگرش فضا ، عامل زمان را نیز در نظر بگیریم می بینیم که وجه اختلاف جدیدی بوجود می آید . در تجربه فضا بولنف اختلافی بین روز و فضای شب قائل است : «فضای روز برای ادراک تقدم دارد . تصور معمولی ما از فضا ، از فضای روز حاصل شده است . برای شناخت فضای شب به ناچار ما از این تصور استفاده می کنیم تا
بتوانیم فضای شب را درک کنیم …. فضای روز پر از نور است و فضای شب غرق در تاریکی . [16]

 

فضای عمومی و خصوصی

فضای پاول باورت [17] معتقد است که یک روابطه نسبی بین شدت رابطه مقابل میان فضای عمومی و خصوصی از یک سو و شخصیت شهری یک مسکن از سوی دیگر وجود دارد . هر چه این ارتباط عمیقر باشد محیط ، شهری تر می باشد . [18]

انسان میان عرصه های عمومی و خصوصی در رفت و آمد است ، عرصه خصوصی ، فضای تنگ منزل و مسکن است و عرصه عمومی در پیرامون آن متمرکز است .

خانه مسکونی [19] به عنوان فضای خصوصی ، مرجع اصلی انسان است ، مرکزی است که شخصاً تجربه شده و جایی است که انسان از آنجا حرکت خویش را آغاز می کند و باز به آن بر می گردد . سکونت تنها به معنای گذراندن وقت در یک محل نیست بلکه خود را در خانه خویش احساس کردن است . گرچه امروزه این مطلب به دلیل تغییر مسکن های مداوم چنانکه باید واضع و مبرهن به نظر نرسد . « خانه » که انسان در آن متولد می شد ، رشد می کرد و سرانجام می میرد از آغاز تا پایان « مکان اولیه » انسان بود . در بین بسیاری از ملل چنین رسم بود که برای حفظ تداوم یک مدل گلی از خانه را
همراه اجساد دفن می کردند در بسیاری از نقاط جهان امروزه نیز این رسم به نوعی رایج است به عنوان مثال کافی است که به گورهای شبیه به خانه در گورستانهای ایتالیا نگاه کنیم .

وجه تمایز اصلی فضای خصوصی و عمومی این است که پیرامون فضای خصوصی بسته است و تنها افراد خاصی اجازه ورود به آنجا را دارند . » در بخش II راجع به فضای شخصی و مرزهای نامرئی در مبحث انسان ـ فضا به تفصیل بحث خواهیم کرد .

 

فضای مابین

« فضا را می توان سیستمی از روابط میان اشیاء در نظر گرفت . فضایی که بین
اشیاء قرار دارد ( فضای مابین ) تنها یک فضای تهی نیست . فضاهای مابین برای شناخت اشیاء ضروری هستند . بدون این فضاها بازشناسی مستقل اشیاء عملی نیست و گذشته از آن ، فضاهای ما بین نقش بسیار مهمی در رابطه تک تک عناصر با یکدیگر ایفا می کنند .

هر گاه چند بنا همزمان در حوزه دید ما قرار بگیرند ما روابطی بین آنها احساس می کنیم که این روابط تنها از طریق فضاهای بین آنها ایجاد می شود . هر گاه دو ساختمان کاملاً در کنار یکدیگر باشند یکی از آنها جزئی از دیگری به حساب می آید و اگر فاصله دو ساختمان خیلی زیاد باشد دیگر رابطه ای بین آنها وجود ندارد . پس این فضای ما بین آنهاست که وسیله ایجاد ارتباط میان ساختمانهاست و به این ترتیب است که این فضا در شکل پردازی معماری اثری کاملاً معمد دارد .

خیابان و میدان به عنوان مثال فضاهای مابینی در یک شهر به شمار می روند که نقش بسیار مهمی در شکل گیری آنها ایفا می کنند . [20]

 

تهی ( خلاء )

« فضای ما بین کجا تمام می شود ، تهی کجا آغاز می شود ؟ نوع فضای مابین تابع اندازه ، تناسب و فرم عناصر محدود کننده آن است . اگر این سه عامل بر روی فضا ما بین دو چیز اثر نگذارند ، فضای موجود را تهی می نامیم . زمانی از تهی کامل صحبت می کنیم که اصلاً هیچ چیز قابل تشخیص نباشد . مثلاً تاریکی مطلق یا بر روی دریا هنگامی که آسمان صاف و بدون ابر باشد …. تهی به معنای یکنواختی محض یا فقدان هر نوع تحریک ادراکی تنها بر روی دریا و یا در تاریکی مطلق نیست بلکه در بین ساختمانهای مسکونی یکنواخت نیز احساس می شود به شرط اینکه موقیعت ساختمانها نسبت به یکدیگر به گونه ای باشد که باعث تشدید یکنواختی شده و نمادها طوری طراحی شده باشند که در عمل محرکی موثر بر ادارک ایجاد نکنند . در این صورت است که احساس انسان آکنده از یکنواختی می شود و خود را تنها و منزوی می پندارد یا به عبارت دیگر تهی را درک می کند . » [21]

« هر ساختار فیزیکی حاصل ترکیب فضای پر ( فیزیک و بدنه ملموس ) اجزاء و همین ترتیب استقرار آن ها ( فضای خالی ) می باشد . ترتیب فضاهای خالی متفاوت با حفظ اجزای فیزیکی ثابت سبب بروز عینیات مختلف می گردد و به طبع آن نحوه و کیفیت ارتباطی آن با ناظر تفاوت می یابد . از آنجایی که موضوعات مختلفه هر یک دارای فضاها نیز به طور مشخصی در بروز خارجی آن مجموعه فیزیکی کاملاً موثر می باشد ، تا بجایی که ترکیب غلط فضاهای خالی دو موضوع تأثیر کاملاً منفی در بروز هر یک از آن ها می گذارد ، علیرغم آن که هر یک به تنهایی با فضای خالی خود موجه و قابل قبول بوده اند .

« واقعیت شامل مجموعه حقایق و ضد حقایق است . در مقابل هر حقیقتی یک ضد حقیقت وجود دارد که آن نیز به نوبه خود حقیقت است . وقتی تنها حقیقت یا ضد حقیقت را در نظر می گیریم فقط نیمی از واقعیت در بر گرفته می شود که از کمال و وحدانیت بی بهره است . » هرمان هسه . [22]

« در فلسفه شرق تهی بودن یا خالی بودن یک نظریه نیست بلکه یک تجربه است . ذکر ابیاتی از « دائود جینگ » در اینجا بی فایده نیست .

« چه زحمتی دست کار کردن با گل خام »

« زیبایی کاسه گلین در چیزی است که نیست »

« چه کاری است زیاد ، در باز کردن در و پنجره در خانه »

« سفید بودن خانه در چیزی است که نیست »

مرا فهمیدن این ابیات می بایست معنی « WU » را فهمید . « WU » در فرهنگ چنین به معنی خلاء کامل یا تهی بودن همانند فلسفه غرب نیست . بلکه خالی بودنی تعریف شده است که دارای ویژگیهای خاصی است که چیز مشخصی نیست . بدین ترتیب خالی به معنی تهی بودن ویژه است .

چیزی که می توان شناخت این تهی بودن در ارتباط خاص با بودنی خاص است . بنابراین تهی بودن یک واقعیت است نه یک نظریه انتزاعی . به این ترتیب فهمیدن بخش خالی کاسه گلین و رابطه آن با بخش پر قابل درک می گردد ولی مشکل می توان تساوی این دو موضوع را قبول کرد .

چون آن « خالی بودن » مشخص است که در شی مشخصی حضور ندارند یا به عبارت دیگر عدم حضور در لحظه برابر خلاء نیست . مثل خالی کاسه یا خالی اطاق که واقعیت دارند . بنابراین در تائوئیسم این خالی دارای فایده او عملکرد است ، ولی آن چیزی که این فایده را می سازد و همان شکل یافتگی گل است .

این خالی است که پر را می سازد و پر است که خالی را به وجود می آورد . » …. خالی در تائوئیسم دو ویژگی دارد . ویژگی مکمل بودن مثال این مورد همان رابطه دو طرفه و ضروری بین پر و خالی است که بخش پر برای ایجاد خالی و خالی برای عملکرد پر لازم است . ویژگی تناوب همان مثال قبلی در این مورد می توان به شرح زیر بیان کرد که وقتی ظرف پر است آمادگی خالی شدن را دارد و وقتی خالی است خود را برای پذیرش آماده کرده است . این رابطه دوگانه منطقی توسط نشانه یا نماد تائوئی « تاجی تو » بیان شده است که در آن خالی توسط بخش تیره یعنی « ین » بیان شده و بخش پر توسط رنگ روشن یعنی « یانگ »

متن کامل را می توانید بعد از پرداخت آنلاین ، آنی دانلود نمائید، چون فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است.

/images/spilit.png

دانلود فایل 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق کامل درمورد مفهوم فضا و مکان

لباس فضانوردان

اختصاصی از حامی فایل لباس فضانوردان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لباس فضانوردان


لباس فضانوردان

انسان نمی‌تواند در فضا بدون لباس مناسب جان سالم بدر ببرد. فضانوردان هنگامی که داخل ایستگاه فضایی یا در شاتل مشغول کار و زندگی هستند، به پوشیدن لباس مخصوص نیازی ندارند و گذشته از نبود گرانش در داخل شاتل یا ایستگاه فضایی، آنها تفاوت دیگری را با زمین احساس نمی‌کنند. فضانوردان آنجا با لباسهای راحت و شلوار راحتی و اغلب بدون کفش هستند؛ اما هنگامی که یکی از آنها برای کار مجبور شود به بیرون از سفینه برود باید لباس فضایی بر تن کند.


دانلود با لینک مستقیم


لباس فضانوردان

تحقیق درباره فضا در اندیشه اسطوره‌ای

اختصاصی از حامی فایل تحقیق درباره فضا در اندیشه اسطوره‌ای دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق درباره فضا در اندیشه اسطوره‌ای


تحقیق درباره فضا در اندیشه اسطوره‌ای

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه:7

فهرست و توضیحات:

فضا در اندیشه اسطوره‌ای

تفسیر کاسیرر از فضا در اندیشه اسطوره‌ای

واژه اسطوره:

مطالعه اسطوره:

ریشه تحلیل اسطوره را می‌توان تا قرن 6 قبل از میلاد به عقب برد. متفکران یونانی اولین کسانی بودند که صحت اسطوره‌ها را به زیر سوال بردند وبا این به چالش کشیدن مضامین اسطوره‌ها واژه mythos به تدریج معنای قصه‌های باورنکردنی را پیدا کرد. در قرن 5 قبل از میلاد متفکران یونانی اسطوره را توضیح خامی برای پدیده‌های طبیعی دانستند. در سده 4 ق.م. افلاطون اسطوره را در مقابل لوگوس قرارداد.یوهمروس در قرن 4 قبل از میلاد خدایان اسطوره‌ها را همان قهرمانان تاریخی دانست و بعدها رواقیون و نوافلاطونیان اسطوره‌ها را به عنوان تمیثلها تفسیر کردند.این چالش تا جایی پیش رفت که در قرن 1 بعد از میلاد هجونامه نویسی یونانی اسطوره‌های زاده شدن آتنا از سر زئوس و قضاوت پاریس را که منجر به جنگ تروا شد به سخره گرفت.

بر خلاف سنت یونانی در سنت عبری جدایی از اسطوره نه به دلیل ناهمخوانی اسطوره با عقل (لوگوس) آنچنان که در یونان اتفاق افتاده بود، بلکه به دلیل ناهمخوانی چند خداپرستی شرق نزدیک و تک خداپرستی یهود ایجاد شد. یونانی‌ها این تناقض را با منتسب کردن عناصر مقدس اسطوره‌های شرق نزدیک به نیروها و عوامل طبیعی رفع کردند و کتاب مقدس یهود با تاکید بر نقش خدای بزرگتر و تضعیف دیگر خدایان توانست ناهمخوانی مذکور را برطرف سازد.

در آغاز مسیحیت نقد یونانیان بر اسطوره‌ها به دست عالمان مسیحی رسیده بود و آنها این نقدها را ابزار خوبی برای مقابله با کافران دانسته و از آن استفاده کردند. برخی از آنها نیز سعی کردند که میان اسطوره‌ها و مسیحیت تناظرهایی پیدا کنند که منجر به پیدایش تمثیلهای برگرفته از اسطوره‌ها در هنر مسیحی شد.از قرن 5 تا 15 قبل از میلاد این تفسیر تمثیلی از اسطوره غالب بود. این رویکرد تا قرن 17 نیز ادامه پیدا کرد و در فاصله قرنهای 14 تا 17 با علاقه به کیهان شناسی در آمیخت و سیارات نام خدایان یونانی را به خود گرفت.عمده تفسیرهای تمثیلی این دوران متکی بر تخیل بوده و از نظریه خاصی پیروی نمی‌کردند.

با آغاز دوران روشنگری در اوایل قرن 17 با توجه به فضای ضد مذهب ایجاد شده و تاکید بر عقلانیت با هر شکل از مذهب و از آن جمله اسطوره مخالفت شد. پس از آن به تدریج در اواخر قرن با توجه به کسب اطلاعات بیشتر راجع به جماعتهایی که اسطوره ساز بودند و از آن جمله آمریکایی‌ها رویکرد جدیدی آغاز شد. عالمان اروپا در پی ردیابی سالهای پیش از تاریخ حیات انسان در زندگی این جماعتها، اسطوره را به عنوان پاسخهای انسان به نیازهای فیزیکی و اجتماعی در دوران کودگی نوع انسان تفسیر کردند.

با فتوحاتی که اروپاییان در سرزمینهای دیگر داشتند و هرچه بیشتر با فرهنگهای دیگر آشنا شدند، عالمان اروپایی پیچیدگی بیشتری را در اسطوره‌ها پیدا کردند. آنها مخصوصا با دست یافتن به بهاگاوات گیتا و زنداوستا به این نتیجه رسیدند که که خصیصه اسطوره‌ها در مکانها و زمانهای مختلف به شدت تغییر می‌کند.کارل اوتفرید مولر در 1825 این موضوع را در " مقدمه‌ای بر اسطوره شناسی علمی" دنبال کرد و مطرح کرد که اسطوره نسبتا ساده یونانی پرسفونه، علائق یک جامعه کشاورز را نشان می‌دهد ، حال آنکه دیگر اسطوره‌ها به جوامع رشدیافته‌تری مربوطند.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره فضا در اندیشه اسطوره‌ای