حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق درباره شاه عباس

اختصاصی از حامی فایل تحقیق درباره شاه عباس دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق درباره شاه عباس


تحقیق درباره شاه عباس

فرمت فایل :word (لینک دانلود پایین صفحه) تعداد صفحات14صفحه

 

 

 

 

 

 

 

تسخیر لار و بحرین و سپس جزایر هرمز و قشم و جرون و حل موفقیت آمیز این مناقشات ارضى، یکى از نقاط درخشان سیاست خارجى ایران در عهد شاه عباس بزرگ است. اشراف این پادشاه بر مسایل بین المللى و درک هوشمندانه‏اش از مناسبات کشورهاى اروپایى و واقع بینى او از توان و ظرفیت عمل به همراه لیاقت و کاردانى سردارانى چون الله وردى خان و بعدها پسرش امام قلى خان، این امکان را براى ایران فراهم ساخت تا به کمک یک کشور اروپایى «انگلیس»، بتواند اراضى اشغالى را از دست کشور دیگر اروپایى «اسپانیا» خارج سازد؛ در عین حال با اقتصادى جلوه دادن این منازعات از منظر دو دولت اروپایى و کاهش سطح مناقشات از دو دولت به دو کمپانى هند شرقى و هند پرتغالى؛ شرایطى را فراهم آورد تا کمک و همکارى با انگلیس چنان دامنه و ابعادى پیدا نکند که موجب خدشه دار شدن مناسبات اسپانیا با انگلیس شود و ناگزیر ایران را از ریافت این کمک محروم سازد.

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره شاه عباس

تحقیق و بررسی در مورد تحلیل شاه و کارت و جمهوری اسلامی ایران

اختصاصی از حامی فایل تحقیق و بررسی در مورد تحلیل شاه و کارت و جمهوری اسلامی ایران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 19

 

تحلیل کنت پولاک:

 

شاه

 

کارتر

 

و روز جمهوری اسلامی

 

 

تخیل یا تحلیل پولاک، پاسخ به این پرسش ها است که: آیا شاه به خاطر سرطان از ایران رفت؟ آقای خمینی از کجا می دانست که ترور نمی شود؟ کارتر چرا هایزر را ایران فرستاد؟ در پاریس آقای خمینی به امریکایی ها چه گفت؟ در روز انقلاب، اسناد دفتر مخصوص شاه کجا رفت؟ چرا اداره ساواک و اسنادش به دست ابراهیم یزدی افتاد؟ و چگونه داریوش همایون و دیگر وزیران از ایران گریختند؟ و... چرا فرودگاه منفجر نشد؟ و آیا آمریکا، امام را به ایران آورد؟

در منطقه‌ خلیج‌فارس‌، گریز از نفت‌ بسیار مشکل‌ است‌ و هرچند که‌ ازبسیاری‌ جهات‌ انقلاب‌ ایران‌ با نفت‌ شروع‌ شد. به‌ عبارتی‌ دیگر، موردی‌ که‌ به‌وجود آمد، نفت‌ بود که‌ انقلاب‌ را پدید آورد. در اوایل‌ دهه‌ ١۹۷٠، شاه‌فعالیتی‌ را آغاز کرد تا درآمد نفتی‌ ایران‌ را افزایش‌ دهد، به‌طور یکه‌ در پس‌رؤیاهای‌ هیجانی‌ و دیوانه‌وارش‌ بدین‌ امر موفق‌ شد. پول‌ به‌ ایران‌ سرازیر شدو آن‌ پول‌ همه‌ چیز را تغییر داد. اقتصاد ایران‌ بیش‌ از اندازه‌ رونق‌ گرفت‌. فساداندک‌اندک‌ بهم‌ ریخت‌، مقامات‌ در تهران‌ از دسترسی‌ به‌ واقعیت‌ موجود دورشدند. سرانجام‌ اقتصاد ایرانیان‌، پیچیده‌ و تحریف‌ شد. موجب‌ تهدید ساختاراجتماعی‌ شد ـ ساختاری‌ که‌ در اوج‌ بحران‌ بود ـ و سیستم‌ سیاسی‌ استبدادی‌به‌ نقطه‌ انفجار و مرز فروپاشی‌ رسید. ایران‌ قبل‌ از رونق‌ و ترقی‌ نفت‌ کشورشادی‌ نبود، اما پس‌ از آن‌، مانند اتبار باروت‌ ـ در وضع‌ قابل‌ انفجار بسرمی‌برد.نفت‌ آمریکا را برانگیخت‌ تا بیشتر از سابق‌ به‌ ایران‌ نزدیک‌ شود. پس‌ ازترقی‌، آمریکا به‌ ایران‌ نیاز داشت‌. نیازی‌ که‌ هرگز در سابق‌ چنین‌ نبود. ناگهان‌،آنچه‌ که‌ در ایران‌ اتفاق‌ افتاد، برای‌ اقتصاد آمریکا خطرناک‌ بود و نیز در اقتصادجهانی‌ هم‌ بحرانی‌ به‌ وجود آورد. وقتی‌ که‌ رژیم‌ شاه‌ غرق‌ شد، آمریکا هم‌ باآن‌ غروب‌ کرد و به‌ خاطر این‌ تنزل‌ و افت‌ مشهود با سرزنش‌ و نقد مواجه‌ شد.ریچارد نیکسون‌ و مشاوران‌ امنیت‌ ملی‌ کشورش‌، هنری‌ کیسینجر به‌واشنگتن‌، دیدگاهی‌ بی‌طرفانه‌، منصفانه‌ و جدی‌ نسبت‌ به‌ جهان‌ ارائه‌ کردند.آن‌ها جهان‌ را از دیدگاه‌ منشوری‌ مواجهه‌ جهانی‌ بین‌ شوروی‌ و آمریکانگریستند و آن‌ها سیاست‌ جهانی‌ را عرصه‌ شطرنجی‌ تصور می‌کردند که‌ بین‌دو ابرقدرت‌ در حال‌ بازی‌ است‌ و آن‌ها به‌طور استثنایی‌ بازی‌ خود را حساس‌و پیچیده‌ خواندند و رغبت‌شان‌ بر این‌ بود تا از هر ابزار و وسیله‌ای‌ در لوازم‌سیاست‌ خارجی‌ آمریکا از نیروی‌ نظامی‌ تا نیروهای‌ کنترل‌ و و از عملیات‌پنهانی‌ تا همکاری‌ انسان‌دوستانه‌ استفاده‌ کنند. آنان‌ همچنین‌ برای‌ بعضی‌ ازموفقیت‌های‌ مهم‌ سیاست‌ خارجی‌ آمریکا اعتبار خاص‌ قائل‌ بودند. گشودن‌فضای‌ باز ارتباطی‌ به‌ سوی‌ چین‌، آغاز پیشرفت‌ در صلح‌ خاورمیانه‌ ـ که‌ منتهی‌به‌ برنامه‌ کمپ‌ دیوید تحت‌ نظارت‌ دولت‌ جیمی‌ کارتر شد و دیگربرنامه‌های‌ کنترل‌ نظامی‌ روسیه‌ که‌ همه‌ اتفاقات‌ و رخدادهای‌ آرامی‌ بودند که‌با نیکسون‌ و کیسینجر آغاز شد و دارای‌ اثری‌ درازمدت‌ و منفعتی‌ طولانی‌برای‌ آمریکا بود.اما نگاه‌ آنان‌ یک‌ نگاه‌ یک‌ بعدی‌ به‌ جهان‌ بود و تمرکز آنان‌ بر روی‌سیاست‌ ابرقدرت‌های‌ جهان‌، گاه‌ موجب‌ بروز مشکلاتی‌ برای‌ آمریکا درجهان‌ سوم‌ می‌شد. در جاهایی‌ مانند آنگولا، کامبوج‌، شیلی‌ و ایران‌،مشکلاتی‌ به‌ وجود آمد که‌ برای‌ چندین‌ سال‌ آمریکا را در محاصره‌ قرار داد.برای‌ نیکسون‌ و کیسینجر، کشورهای‌ جهان‌ سوم‌ در جنگ‌شان‌ با مسکو، درحد یک‌ آلت‌ دست‌ بیشتر نیستند. آنان‌ چندان‌ به‌ بررسی‌ و تمرکز بر اوضاعی‌که‌ در آن‌ کشورها می‌گذشت‌، مایل‌ نبودند تا جایی‌ که‌ حکومت‌ آنان‌، تنها دربرابر اعمال‌ دیکته‌ شده‌ توسط‌ واشنگتن‌، عکس‌العمل‌ نشان‌ می‌داد. از آن‌لحاظ‌، آنان‌ شاه‌ را یک‌ آلت‌ دست‌ خوب‌ می‌دیدند،تصمیم‌ مربوط‌ به‌ شاه‌ به‌ عنوان‌ شاخص‌ منطقه‌ای‌ آمریکا موجب‌ تعبیرغلط‌ شاه‌ درباره‌ استراتژی‌ نیکسون‌ به‌ کیسینجر شد. شاه‌، در عبارت‌ مشهور وبه‌ یادماندنی‌ کیسینجر، که‌ «جزو بی‌نظیرترین‌ رهبران‌ و متحد و هم‌پیمان‌بی‌چون‌ و چرا» کسی‌ که‌ نظریات‌ و سیاستش‌ به‌ درست‌ با آمریکا ـ از همه‌لحاظ‌ ـ همسان‌ و همسو هستند.. شاه‌ در بسیاری‌ از اهداف‌ عمومی‌آمریکا در منطقه‌، سهیم‌ شد. او در جستجوی‌ ثبات‌ ـ علیه‌ ناصر ورادیکال‌های‌ عرب‌ ـ بود. از اسرائیل‌ دفاع‌ و حمایت‌ و با کمونیسم‌ و شوروی‌مخالفت‌ می‌کرد و همچنین‌ او خواهان‌ حمایت‌ کردن‌ و سرپا نگه‌ داشتن‌، دیگرکشورهای‌ سلطنتی‌ محافظه‌کار منطقه‌ بود. اما تفاوقت‌های‌ عمده‌ و اساسی‌بین‌ ایران‌ و آمریکا وجود داشت‌، ائتلاف‌ و حمایت‌ بی‌چون‌ و چرای‌ آمریکا وثروت‌ نفتی‌ جدید در ایران‌ موجب‌ شد تا شاه‌ در جهانی‌ حرکت‌ کند که‌ دولت‌نیکسون‌ از تصمیم‌های‌ آشکار و اهداف‌ صریح‌ تهران‌ چندان‌ موافق‌ نباشد.علاوه‌ بر این‌، شاه‌ هرگز بی‌اعتمادی‌ و شک‌ و تردید خود را نسبت‌ به‌ آمریکابه‌ کل‌ فراموش‌ نکرد و آرزو داشت‌ ایران‌ را به‌ قدری‌


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی در مورد تحلیل شاه و کارت و جمهوری اسلامی ایران

تحقیق و بررسی در ورد شاه عباس اول صفوى 10 ص

اختصاصی از حامی فایل تحقیق و بررسی در ورد شاه عباس اول صفوى 10 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 11

 

شاه عباس اول صفوى

«996 - 1038 ق / 1588 - 1629 م»

شاه عباس در رمضان «978 ق / فوریه 1571 م» در هرات دیده به جهان گشود. هنگام ولادت او، پدرش محمد میرزا حکومت هرات داشت. سالهاى کودکى عباس در همین تختگاه پر آوازه خراسان گذشت؛ در همانجا، و در همان سالهاى کودکى، مدتها حکومت اسمى خراسان به او تعلق داشت و از همان دیار هم بود که در آغاز جوانى، عازم تختگاه صفوى در قزوین شد و تخت و تاج پدر را در عهد حیات او به دست گرفت.

هنگام دست یابى به تاج و تخت صفویان هجده سال داشت و به سعى امراى قزلباش خراسان که در واقع بر پدر او شوریده بودند به تخت سلطنت نشست «ذى‏الحجه 996 ق / 1588 م». هنگام جلوس او بر تخت سلطنت، اغتشاش و آشوب ناشى از سستى و بى لیاقتى پدرش سراسر ایران را فرا گرفته بود. خراسان از همان هنگام که او عازم قزوین شد، عرصه تاخت و تاز ازبک واقع شد. عبدالله خان ثانى، فرمانرواى ازبک، این تختگاه خراسان را با وجود یک مقاومت طولانى هشت ماهه در برابر محاصره او، از دست حکام قزلباش بیرون آورد. پسرش عبدالمؤمن خان، حتى مشهد را هم بر قلمرو ازبکان افزود و دامنه تاخت و تاز را تا نواحى قومس و بسطام کشاند. شروان و گرجستان و حتى لرستان هم تحت اشغال یا نظارت آنها قرار داشت. در دولتخانه قزوین هم قدرت واقعى در دست مرشد قلى خان استاجلو متمرکز بود که خود را مربى پادشاه جوان مى‏دانست و حتى گه گاه به او تحکم نیز مى‏کرد.

حضور سران قزلباش که در توطئه قتل برادرش حمزه میرزا دست داشتند و برخى از آنها حتى متهم به دخالت در قتل مادرش مهد علیا بودند، جو دربار را براى وى آزار دهنده مى‏کرد و قدرت و نفوذ این قاتلان را براى خود نوعى کابوس موحش مى‏یافت که بدون دفع آنها حفظ حیات و دوام سلطنت برایش غیر ممکن یا آکنده از تشویش و تزلزل بود.

با آنکه هنوز کم تجربه و جوان بود، غریزه حفظ حیات و تجربه سرنوشت پدر و برادر، این اندازه به او آموخته بود که تمام این عوامل تهدید و خطر را نمى‏توان یک باره از میان برداشت و باید با سعه صدر، یک به یک و به نوبت ، از سر راه دور کرد. بدین گونه از احتمال اتحاد آنها بر ضد خویش در امان ماند. شاه عباس با حوصله و تأنى، سران گستاخ و نافرمان قزلباش را که مادر و برادرش به تحریک یا مداخله آنها به قتل رسیده بودند، به کمک مرشد قلى خان از بین برد. خود مرشد هم که مزاحم قدرت او بود و دخالتش در جزییات امور عرصه را بر وى تنگ مى‏کرد، به تدبیر و حیله، در اولین فرصت از میان برداشت؛ بدین گونه، نیروهایى را که در داخل دربار قدرت او را تهدید یا محدود مى‏کرد، به تدریج سرکوب کرد و در آنچه به کار فرمانروایى مربوط مى‏شد به قدرت مطلقه که لازمه استبداد او در تمام امور فرمانروایى بود، دست یافت. سرکشان داخلى را هم به مجرد آن که فرصت مناسب براى سرکوبى آنها برایش حاصل شد، دفع یا آرام کرد و خود را براى مبارزه با تهاجمات خارجى که قلمرو او را از شرق و غرب اشغال یا مورد تهدید قرار داده بودند آماده یافت.

این دشمنان خارجى، هر دو اهل تسنن و هر دو مهاجم بودند و چون به شدت تعصب ضد تشیع داشتند، احتمال اتحاد آنها و درگیر شدن شاه عباس در دو جبهه، متضمن خطر و ریسک فراوان بود. پادشاه قزلباش که شروع جنگ همزمان در دو جبهه را با دشمنان خود، محرک حصول اتحاد مابین آنها مى‏یافت، ترجیح داد اول با دولت عثمانى که قواى آنها در آذربایجان به تختگاه او در قزوین نزدیکتر بود و درگیرى با آنها دشواریهاى بیشترى داشت، کنار بیاید؛ تا براى دفع ازبکان که فقدان ارتش منظم و قدرت منسجم بودند؛ بدین سان، جنگ با قواى ازبک را آسانتر یافت و با آسایش خاطر به آن دست زد. از این رو، حیدر میرزا، برادر زاده خود را که بعد از کشته شدن پدرش حمزه میرزا به موکب او پیوسته بود، جهت مذاکره صلح نزد سلطان عثمانى فرستاد. در معاهده صلحى که بسته شده شاه جوان، ولایات آذربایجان، کردستان، شروان و گرجستان را که در دست قواى عثمانى بود، به آنها واگذاشت، تا در وقت مقتضى آنها را باز پس گیرد و در عین حال مانع اتحاد آنها با ازبکان شود.

شاه عباس اول و سرکوب مخالفان

عبدالمؤمن خان، معروف به خان خرد، پسر عبدالله خان دوم که در حوالى خراسان مشغول تاخت و تاز بود، به محض شنیدن خبر حرکت پادشاه قزلباش از تهران، با عجله آن دیار را ترک و به ماوراءالنهر بازگشت «1005 ق / 1596 م». شاه عباس که نیازى به تعقیب او در آن سوى جیحون ندید، چندى در خراسان، کرمان و یزد به تنبیه سرکشان و برقرارى نظم در داخل مملکت پرداخت. در عین حال، هم به تسخیر لرستان که در دست بازماندگان امراى لر کوچک بود توفیق یافت و هم حکام محلى ولایت استمداد را در مازندران به اطاعت درآورد. چون در همین ایام، عبدالمؤمن خان که بار دیگر در خراسان به تاخت و تاز مشغول بود به دست امراى خود به قتل رسید و خراسان همچنان عرصه غارت ازبک ماند، شاه، بار دیگر، لشکر به خراسان برد و مشهد را در محرم 1006 ق / اوت 1597 م گرفت و ازبکان را به سختى شکست داد؛ پس از آن تاخت و تازى در ماوراءالنهر کرد و خراسان را از دست راهزنى و غارتگرى قوم ایمن ساخت.

شاه عباس بزرگ نیاز به ارتشی جدید و مجهز

در بازگشت از لشکرکشى خراسان، شاه عباس، دو برادر انگلیسى را که در ظاهر براى جهانگردى همراه عده‏اى ملازم به شرق آمده بودند «1006 ق / 1597 م»، در قزوین به حضور پذیرفت؛ آنتونى شرلى و برادرش رابرت شرلى که با همراهان خویش به ظاهر به طور اتفاقى و در واقع به قصد باریابى به درگاه صوفى اعظم به ایران آمده بودند، در باریابى به حضور شاه، هدایایى به وى تقدیم کردند و از جانب شاه با محبت و علاقه پذیرفته شدند. شاه چون دریافت که برخى از همراهان این دو برادر در فن توپ ریزى و ساختن سلاحهاى آتشین مهارت دارند، به وسیله آنها ارتش شخصى خود را که در حال تشکیل بود، به اینگونه سلاحها مجهز کرد. شاه چون دیگر به ارتش قزلباش که افراد آن فقط از سرکردگان خود فرمانبردارى داشتند، و سرکردگان هم گرچه با وجود اظهار جانسپارى و اخلاص زبانى، لزوما" به وى وفادار نبودند؛ تشکیل یک ارتش جدید را که داراى انضباط محکم، و تحت فرمان مستقیم خود او باشد، لازم مى‏دید. به علاوه، از روى تجربه شخصى دریافته بود که ارتش عثمانى نیز غالبا" پیروزیهاى خود در جنگ با ایران را مدیون برترى و کارآیى اسلحه و تجهیزات خود بود؛ از این رو، ضرورت تجهیز ارتش به سلاح آتشین و مدرن و به ویژه به توپخانه مؤثر و کارساز، کاملا" احساس مى‏شد؛ و این شرط نخست براى آمادگى در جنگ با عثمانى بود؛ به احتمال قوى، شاه دانا، بر مبناى همین نیازها بود که نبرد با عثمانى را به عهده تعویق انداخت؛ و از ارتش قزلباش تنها براى دفع ازبکان و سرکوب متمردان داخلى سود جست.

بازیافتن وحدت وتمامیت ارزی ایران در عهد شاه عباس بزرگ

شاه در اولین فرصت، با ارتش جدید منظم و تعلیم یافته و جنگ آزموده تازه‏اى که تجهیز کرده بود، لشکر به آذربایجان برد، تبریز را از چنگ عثمانى بیرون آورد «1011 ق / 1602 م»، سپاه عثمانى را از ایروان بیرون کرد و چقالى اغلى، سردار عثمانى را که ماشین جنگى عظیم روم را با یکصد هزار مرد جنگى براى مقابله تعرضى به ایران، به نواحى وان و قارص در ارمنستان همراه آورده بود، شکست سختى داد «جمادى الثانى 1013 ق / نوامبر 1604 م». به دنبال آن در 1015 ق / 1606 م تفلیس و شروان و حتى موصل و دیار بکر را هم از دست عثمانى خارج ساخت. با آنکه دو سال بعد، سلطان احمد خان، پادشاه عثمانى، طى یک لشکرکشى مجدد که به سردارى صدر اعظم خود مراد پاشا به راه انداخت و تبریز را دوباره فتح کرد «1017 ق / 1608 م»، سپاه عثمانى بلافاصله در همانجا مغلوب و منهزم گردید. بالاخره،عثمانى که بیشتر مناطقى را که مقارن آغاز سلطنت شاه عباس طى یک متارکه طولانى به حساب خود به دست آورده بود، در طى این جنگها از دست داد و خود را براى برقرارى یک صلح پایدار ناچار یافت. سرانجام، طى مقاوله نامه‏اى رسمى، الحاق ولایات غصب شده ایران، به خاک اصلى، مورد تأیید و قبول قرار گرفت. شاه عباس هم براى دفع هر گونه بهانه غرامت جویى از جانب آنها، موافقت کرد که در مدت برقرارى صلح، سالانه معادل دویست بار ابریشم خام به دولت عثمانى تحویل نماید «1020 ق / 1611 م». بدین گونه در پایان سه سال جنگ، شاه عباس بهادر خان، توانست وحدت و تمامیت ارضى سرزمین ایران را که در دوران فرمانروایى پدرش محمد خدابنده به سختى لطمه دیده بود، دوباره برقرار نماید و به تجاوز دو نیروى مهم خارجى - ازبک و عثمانى - و همچنین سرکشى و گردنکشى حکام محلى خاتمه دهد.

شاه عباس بزرگ و اثبات مجدد برتری نظامی ایران

با این حال صلح میان دو کشور چند سالى بیش نپایید و پناهنده شدن حاکم شورشى گرجستان به دربار عثمانى که نقض عهدنامه بود، جنگ دیگرى را پیش روى دو دولت قرار داد. این جنگ که سه سال به طول انجامید، برترى نظامى ایران را بار دیگر نشان داد و براى سلطان عثمانى ثمره‏اى نداشت، جز آنکه در معاهده دیگرى که به امضاء رسید، میزان ابریشم دریافتى عثمانى به نصف تقلیل یافت.

معاهده دوم بین دو دولت، هنوز مسئله بغداد را که در دست نیروهاى عثمانى رود، بلاتکلیف مى‏گذاشت. تسلط بر این دیار براى شاه عباس، غیر از تأمین وحدت و تمامیت ارضى ایران که بغداد و عراق جزء لاینفک آن محسوب مى‏شد، به ویژه به خاطر وجود ابقاع متبرکه ائمه شیعه و نیز به عنوان پایگاه علمى تشیع و زیارتگاه شیعیان ایران، حائز اهمیت فراوان بود و جدا ماندن آن از خاک ایران، لطمه‏اى به حیثیت دولت شیعى به شمار مى‏رفت. از این رو، شاه عباس در اولین فرصت مناسب لشکر به بین النهرین برد و بغداد را در ربیع الاول 1032 ق / ژانویه 1623 م تسخیر کرد؛ بقاع متبرکه را زیارت نمود و خرابیهاى آن را مرمت و بناهاى تازه نیز احداث کرد.

این اقدام شاه عباس، البته لطمه‏اى به حیثیت دولت عثمانى تلقى شد؛ به ویژه آنکه در همان ایام و اندکى پیش از فتح بغداد، ایران توانسته بود پرتغالیها را از جنوب ایران و بندر جرون«گمبرون» و بحرین و هرمز و قشم بیرون راند، مایه


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی در ورد شاه عباس اول صفوى 10 ص

مقاله احمد شاه قاجار (2)

اختصاصی از حامی فایل مقاله احمد شاه قاجار (2) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 3

 

احمد شاه قاجار

احمد شاه قاجار هفتمین و آخرین پادشاه سلسله قاجار1 در 1275ش. در تبریز متولد شد. وی که قبل از رسیدن به مقام سلطنت «احمدمیرزا» خوانده می‌شد، مانند پدرش محمدعلی شاه معلمان و مربیان روسی داشت. «اسمیر نوف» معلم روسی او که افسر ارتش روسیه بود در او نفوذ فراوان داشت. احمد میرزا در10 سالگی ولیعهد شد و در 13 سالگی متعاقب فتح تهران توسط مجاهدین مشروطه‌خواه و پناهنده ‌شدن پدرش به سفارت روسیه ـ تیر 1288ـ به سلطنت رسید. با این حال تا 18 سالگی و رسیدن به سن قانونی نقشی در اداره کشور نداشت و «عضد‌الملک» بزرگ خاندان قاجار که از سوی شورائی متشکل از علما و برخی نمایندگان مجلس اول و سران مجاهدین به نیابت سلطنت برگزیده شده بود، زمام امور را عهده‌‌دار بود. احمد میرزا در اردیبهشت 1292 با دختری از سران قاجار ازدواج کرد. یک سال بعد با رسیدن به سن قانونی در تیر 1293 تاجگذاری کرد و 17 سال پادشاه بود. در طول این مدت مانند پدربزرگ و جد خود سفرهای متعددی از طریق استقراض از بانک‌های خارجی به اروپا انجام داد. سفر اول وی که در آبان 1298 آغاز شد، 7 ماه و سفر دوم وی که در بهمن 1300 شروع شد 10 ماه به درازا کشید. در سالهای پادشاهی احمد شاه ایران شاهد حوادث متعددی بود. اعدام شیخ فضل‌الله نوری ـ مرداد 1288ـ فرار محمدعلی شاه از ایران ـ شهریور 1288ـ اولتیماتوم روسیه به ایران ـ اردیبهشت 1290 ـ به توپ بستن بارگاه امام رضا (ع) توسط نظامیان روسیه ـ فروردین 1291 ـ قیام مردم بوشهر علیه نظامیان انگلیس ـ مرداد 1294 ـ قیام شیخ محمد خیابانی ـ فروردین 1299ـ قیام میرزا کوچک‌‌خان جنگلی ـ خرداد 1299 و کودتای رضاخان پهلوی ـ اسفند 1299ـ مهمترین رویدادها و حوادث دوران 17 ساله پادشاهی احمد شاه قاجار بود. در صحنه بین‌المللی نیز وقوع جنگ اول جهانی ـ تیر 1293 ـ انقلاب بلشویکی در روسیه ـ آبان 1296 ـ و تاسیس جامعه ملل ـ تیر 1297 ـ مهمترین رخدادهای خارجی دوران حکومت وی بود. سالهای جنگ اول جهانی بحرانی‌ترین سالهای حکومت احمد شاه بود. با آنکه احمد شاه در نطق افتتاحیه مجلس سوم شورای ملی دولت ایران را بیطرف خواند،2 در سالهای جنگ، ایران به اشغال روسیه و انگلیس و عثمانی در آمد، سپس قرارداد 1919 به این اشغالگری رسمیت بخشید و سبب تجزیه ایران شد. در این سالها احمدشاه در ازاء دریافت حقوق از روسیه و انگلیس در برابر طرحهای آنان سکوت می‌کرد و با روی کار آمدن رئیس‌الوزراهای مورد نظر آنان در کشور مخالفت نمی‌نمود. 3 در سالهای پایانی حکومت وی کودتای مشترک رضاخان و سیدضیاءالدین طباطبائی، به وقوع پیوست. سیدضیاء پس از کودتا فرمان نخست‌وزیری خود را از احمدشاه دریافت کرد. اما کابینه وی 100 روز بیشتر دوام نیافت. پس از آن قوام‌السلطنه، مشیرالدوله، مستوفی‌الممالک و سپس رضاخان مامور تشکیل کابینه شدند. در دوران حکومت رضاخان مقدمات سلب قدرت از احمد شاه و انقراض سلسله قاجار فراهم شد و این سلسله نهایتاً به موجب مصوبه‌ای که در آبان 1304 در مجلس شورای ملی به تصویب رسید، منقرض گردید. 4 بدین ترتیب احمد شاه که دو سال قبل از این مصوبه و مقارن کودتای رضاخان در اروپا بسر می‌برد از سلطنت خلع و برادر و ولیعهد او محمدحسن میرزا به شکل موهن و تحقیر‌آمیزی از ایران خارج شدند. احمد شاه سه سال پس از خلع شدن از مقام سلطنت در 32 سالگی در یکی از بیمارستانهای پاریس درگذشت. جنازه او طبق وصیتش به عراق حمل شد و در کربلا نزد مقبره پدرش به خاک سپرده شد. از مقامات دولتی ایران هیچ یک در مراسم تشییع جنازه او شرکت نکردند.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله احمد شاه قاجار (2)

تحقیق و بررسی در مورد شاه بردیا

اختصاصی از حامی فایل تحقیق و بررسی در مورد شاه بردیا دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 15

 

بردیا

بَردیا (به پارسی باستان: ‎‎‎‎‎‎‎‎) (درگذشتهٔ ۵۲۱ (پیش از میلاد)) نام پسر کوچک‌تر کوروش بزرگ هخامنشی و برادر کمبوجیه دوم بود.

کوروش بزرگ، در بستر مرگ، بردیا را به فرماندهی استان‌های شرقی شاهنشاهی ایران گماشت. کمبوجیه دوم، پیش از رفتن به مصر، از آنجا که از احتمال شورش برادرش می‌ترسید دستور کشتن بردیا را داد. هرچند برخی نیز معتقدند که کمبوجیه دستور کشتن بردیا را نداده است.

مردم از کشته شدن او خبر نداشتند و در سال ۵۲۲ (پیش از میلاد) شخصی به نام «گئوماته مغ» خود را به دروغ بردیا نامید و بر کوهی نزدیک شهر ایرانی پَیشیاوادا اعلام شاه بودن کرد. در متون تاریخی از وی به عنوان «بردیای دروغین» یاد شده است.

نام او

نام بردیا را یونانیان اِسمِردیس نوشته‌اند. نام بردیا از ریشه -bard (بلند بودن) پارسی باستان مشتق شده و معنی این نام «والا» و «متعالی» است. واژه‌های برزو و همچنین بخش -برز در نام البرز با این واژه همریشه هستند.

داستان بردیا‌یکی از مبهم ترین رویدادهای زندگی ایرانیان است و چنین می آید که حقیقت رویدادها هیچگاه روشن نخواهد شد. گاهنویسان‌یونانی با نبشته‌ی بیستون همسخنند که آنکه برتخت نشسته بود نه خود بردیا، که مغی (به گفته‌ی داریوش، گئومات نام) بوده است. به نظر می آید داریوش کوشیده است تا روایت رسمی را که در بیستون آورده، به همگان بقبولاند و در اشاعه و رسمیت بخشیدن به آن کوشیده است و شاید از اینروست که همه‌ی گاهنویسان با وی همسخنند. هرودت می نویسد که کمبوجیه در بستر مرگ به بزرگان ایرانی می گوید که وی (به گفته‌ی بیستون پیش از حمله به مصر) دستور مرگ بردیا را به پرخشاسپ داده و وی نیز آن را انجام داده است، بزرگان سخن وی را باور نکردند و می پنداشتند آنکه در ایران برتخت نشسته بردیا پسر کورش است؛ به طبع پرخشاسپ نیز کشتن بردیا را انکارمی کرد.

با آنکه گاهنوسیان‌یونانی در مهم ترین نکته ها با نبشته‌ی بیستون همسخنند، باز گاهشناسان امروزی در واقعیت کشتن بردیا از سوی برادرش تردید دارند و این نگره را مطرح می کنند که شاید، آنکه به دست داریوش و همپیمانانش کشته شده است، خود بردیا پسر کورش بزرگ بوده است. داریوش در بیستون، برخلاف دیگر شورشیان، درباره‌ی گئومات توضیح مشروحی نمی دهد که کی بوده و از کجا برآمده است؛ ازین گذشته چگونه می شود کشته شدن مهم ترین شهربان شاهنشاهی،‌یعنی بردیا برای پنج سالی که کمبوجیه در بیرون از ایران به سر می برد، پنهان مانده باشد؟ همچنین بنا به گفته‌ی بیستون و هرودت،[۴] ایرانیان تردید نداشتند که پسر کوروش برآنان فرمان می راند؛ هرچند که گفته شده بردیا خود را از انظار پنهان می نمود. به نظر می آید که ایرانیان گفته های داریوش مبنی بر دروغین بودن بردیا را باور نداشتند؛ چه پس از مرگ بردیا، کس دیگری به نام وهیزداد در پارس به پاخاست و نقاط مهمی از ایران را گرفت؛ در ماد نیز شورش های بزرگی پدید آمد که مورد پشتیبانی توده های مردم بود، چه خود داریوش می گوید مردمی که در خانه های خود بودند، شوریدند. حتی در داده ای‌یونانی‌یعنی اسخیلوس بردیا پادشاهی قانونی است که با نیرنگ از سوی ویندافر،‌یکی از "هفت تن" کشته شده است، از گفته های وی بر می آید که بردیا از آنرو کشته شد که سیاستی را برخلاف وی و‌یاران دیگر اعمال می نمود. در نبشته‌ی بیستون نیز داریوش هنگامی که می خواهد آنانی را که در کشتن مغ، او را‌یاری رساندند نام برد، نخست نام ویندافر را می آورد.

در داده های‌یونانی آمده است که غاصبان شاهنشاهی، دو برادر بوده اند که به نیرنگ دست زدند؛ شاید این دو تن، آنکه بر تخت نشسته، خود بردیا پسر کورش بوده است و دیگری مغی است که رایزن او بوده است و کارهایی که بردیا با نشستن بر تخت انجام داده است، با پیشنهاد او بوده است. از دوران کمبوجیه در برخی کشورها، ناخشنودی هایی پدید آمده بود و دروغ در کشورها بسیار شده بود؛ که شاید دلیل آن، باج سنگین دریافت شده برای تامین هزینه‌ی جنگ مصر بوده باشد. در چنین شرایطی بردیا بر تخت نشست و دست به اصلاح هایی زد و این، سبب آرامش در شاهنشاهی شد. در گام نخست، باج سه سال را بخشود تا آنکه سازمان دارایی را اصلاح کند؛ هرچند که وی فرصت این کار را نیافت و آنرا داریوش به انجام رسانید. برخی برآنند که کارهای بردیا، در برابر سود بزرگان پارسی بوده است و او عایدی بزرگان را قطع کرد، در حالی که نبشته‌ی بیستون او را دشمن همه‌ی مردم می داند؛ از اینروست که بزرگان پارسی با‌یکدیگر همپیمان می شوند که وی را از میان بردارند.

با گسترش قلمروی ایران، پایه و اساس اجتماعی می بایست استوار می گردید و برای تحکیم مبانی قدرت، علیه امتیازهای بزرگان اقدام هایی انجام می شد و گروه های گسترده تری از اجتماع


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی در مورد شاه بردیا