حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

مقاله سهراب سپهری

اختصاصی از حامی فایل مقاله سهراب سپهری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله سهراب سپهری


مقاله سهراب سپهری

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

تعداد صفحه:34

فهرست و توضیحات:

مقدمه

بیان مسئله

اهمیت و ضرورت مسئله

اهداف تحقیق

پیشینه طرح پژوهش

تجزیه و تحلیل

روش تحقیق

سهراب سپهری

سهراب سپهری در تاریخ پانزدهم مهر ماه 1307 در خانواده ای که اهل شعر، نقاشی، منبت کاری و دیگر رشته های هنری بود، زاده شد. کودکی و نوجوانی او به مطالعه، بازی در طبیعت، شکار و نواختن موسیقی گذشت. سهراب تا پانزده سالگی خود را در شهر کاشان گذراند و در نقاشی ها و اشعار او تاثیر این دوران و تاثیر طبیعت و گیاهان را می بینیم.

سهراب سپهری پس از طی تحصیلات شش ساله ابتدایی در دبستان خیام کاشان ( ۱۳۱۹ ) و متوسطه در دبیرستان پهلوی کاشان ( خرداد ۱۳۲۲ ) و به پایان رساندن دوره ی دو ساله ی دانشسرای مقدماتی پسران ( خرداد ۱۳۲۴ )، در آذز ۱۳۲۵ به استخدام اداره ی فرهنگ کاشان در آمد. در شهریور ۱۳۲۷ در امتحانات ششم ادبی شرکت نمود و دیپلم دوره ی دبیرستان خود را دریافت نمود. سپس به تهران آمد و در دانشکده ی هنرهای زیبای دانشگاه تهران به تحصیل پرداخت و هم زمان به استخدام شرکت نفت در تهران در آمد که پس از هشت ماه کار استعفا داد. سپهری در سال ۱۳۳۰ نخستین مجموعه ی شعر نیمایی خود را به نام « مرگ رنگ » انتشار داد. در سال ۱۳۳۲ از دانشکده هنرهای زیبا فارغ التحصیل شد و به دریافت نشان درجه ی اول علمی نیز نایل آمد. در همین سال در چند نمایشگاه نقاشی در تهران شرکت نمود و نیز دومین مجموعه ی اشعار خود را با عنوان « زندگی خواب ها » منتشر کرد. آنگاه به تاسیس کارگاه نقاشی همت گماشت. در آذر ۱۳۳۳ در اداره ی کل هنرهای زیبا ( فرهنگ و هنر ) در قسمت موزه ها شروع به کار کرد و در ضمن در هنرستان های هنرهای زیبا نیز به تدریس می پرداخت. در مهر ۱۳۳۴ ترجمه ی اشعار ژاپنی از وی در مجله ی « سخن » به چاپ رسید. در مرداد ۱۳۳۶ از راه زمینی به کشورهای اروپایی سفر کرد و به پاریس و لندن رفت. ضمنا در مدرسه ی هنرهای زیبای پاریس در رشته ی لیتوگرافی نام نویسی نمود. وی همچنین کارهای هنری خود را در نمایشگاه ها به معرض نمایش گذاشت. حضور در نمایشگاه های نقاشی همچنان تا پایان عمر وی ادامه داشت. وی سفرهای دیگری به کشورهای جهان نمود. از آن جمله است:

- سفر به ایتالیا ( وی از پاریس به ایتالیا می رود )؛


دانلود با لینک مستقیم


مقاله سهراب سپهری

دانلود مقاله نگاهی به زندگی سهراب سپهری

اختصاصی از حامی فایل دانلود مقاله نگاهی به زندگی سهراب سپهری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

سپهری در ادب و فرهنگ معاصر ایران یک چهره متفاوت، یک شاعر منزوی و یک نقاش کاملاً گوشه گیر بود. امروز نه تنها درایران که در بسیاری از کشورهای جهان شناخته شده و اشعارش به بسیاری از زبانهای زنده دنیا ترجمه شده است. دلیل گوشه گیری او که البته معاصرین را در شناخت او کنجکاوتر و مشتاق تر می سازد، تعلق او به عصر و زمان است که بخشی از آن، با شبح پر رنگ استبداد و خودکامگی رضا شاه پیوند گرفته و بخش دیگر در دوره انتقال برای رسیدن به نظام فرهنگ و اجتماعی به ظاهر نوین است که آن هم نه به طور خود جوش بلکه زیر نظر حکومت و با تانی انجام می شود. سپهری متعلق به دنیایی است که هیچ کس در آن جایگاه مشخصی ندارد را سپهری دراین حالت آرامشی در تهی شکل می گیرد. از رمائیسم که حلقۀ بسته تیره و بی سر انجامی بود به راه روشن پر امیدی می رسد و شاعر با مقاله سفر و چشمه های بسیار به درخت نیکی دست می یابد و راه اندیشه او نیز به همین جاده منتهی می گردد، شناخت سهراب سپهری هنوز هم زمینه کنجکاوی و علاقه بسیاری جوان هایی است که در عصر و زمان و زمان و زبان او را آنطور که باید درک نکرده اند و در مورد شعرهایش هزاران پرسش در ذهن خود دارند.

 

- زندگی چیزی نیست که لبه طاقچه عادت از یاد من و تو برود.
- زندگی حس غریبی است که یک مرغ مهاجر دارد.
- زندگی سوت قطاری است که در خواب پلی می پیچید.
- زندگی دیدن یک، باغچه از شیشه مسدود هواپیما است!
سهراب سپهری

 

سهراب را بشناسیم:
سهراب سپهری در 15 مهر ماه 1307 در شهر کاشان به دنیا آمد، پدرش اسداله سپهری، کارمند اداره پست و تلگراف بود و به هنر ادبیات علاقه زیادی داشت. تلاش می کرد تار میساخت و تار می زد. خط خوبی هم داشت. سهراب پدرش را در شعر معلم نقاشی ما اینگونه تصویر می کند:
- پدر بود که دستم را گرفت و شیوه کشیدن آموخت
- پدر هم بهتوون را می زد، هم آموزش موسیقی می داد
پدر در چهره گشایی دست داشت، آدمش همیشه رزمنده بود رستمش پیروز ازلی بود و سهراب شکسته جاودان.
برای خود طرح منبت می ریخت، برای مادر نقشه گلدوزی می کشید خط را هم پاکیزه می نوشت.
سهراب در سالهای نوجوانی پدرش را از دست داد، یک سال بعد از مرگ او خیال پدر را چنین سرود:
در عالم خیال به چشم آمدم پدر
کز رنج چون کمان قد سروش خمیده بود
دستی کشید بر سرو رویم به لطف و مهر
یک سال می گذشت، پسر را ندیده بود.
مادر سهراب ماه جبین (فروغ) سپری بود. بعد از فوت شوهرش ماند و فرزندانش را بزرگ کرد. سهراب او را بسیار دوست داشت و چنین تصویر می کرد:
*مادری دارم بهتر از برگ درخت*
فروغ سپهری در هنگام مر گ سهراب زنده بود و در سنین بالای نود در سال 1373 درگذشت. مادر بزرگ سهراب هم شعر می گفت شعرهایش با نام حمیده سپهری در کتاب زنان سخنور چاپ شده است. پدر بزرگ مادر سپهری هم ملک المورخین بود که با نام محمد تقی خان سپهر می نوشت و کتاب تاریخ التواریخ از آثار اوست.
سهراب دوران کودکی اش را در کاشان گذراند. دوره شش ساله دبستان را در دبستان خیام کاشان گذراند، دانش آموز منظم و درس خوانی بود. درس ادبیات را هم خوش داشت. خط خوشی هم داشت به خوش نویسی علاقه داشت. زنگ خط همیشه برایش دلپذیر بود و در خط هم نمره های خوبی می گرفت و هم جوائز بی شمار... از همان کودکی شعر هم می گفت. این شعر سالهای کودکی اوست:
زجمعه تا سه شنبه خفته نالان نکردم هیچ یادی از دبستان
ز درد دل شب و روزم گرفتار نکردم یک دمی از درد آرام
در سال 1319، سهراب به دبیرستان رفت و دوره اول را در سال 1322 با پایان رساند در این دوره هنوز به نقاشی علاقه داشت، حتی این علاقه تا حدی شدت گرفته بود و البته شعر هم می گفت گاهی به فارسی و گاهی به لهجه محلی کاشان و گاهی در انجمن ادبی صبای کاشان دیده می شد.
در آذر ماه 1325 دوره دو ساله دانشسرای مقدماتی را به آخر برد و به استخدام اداره فرهنگ کاشان در آمد و تا شهریور سال 1327 در این اداره کار کرد و در ضمن در امتحانات ششم ادبی شرکت کرد و دیپلم کامل متوسطه را نیز گرفت. در فاصله سالهای 1325 تا 1327 با عباس کی منش (مشفق کاشانی) که در سمت معاونت اداره آموزش و پرورش کاشان کار می کرد دوستی پیدا کرد. چندی بعد به دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران راه پیدا کرد و چند ماهی در شرکت نفت کار کرد و چون علاقه اش به شعر رو به افزایش بود.
در چند انجمن ادبی نیز حضور یافت و نخستین دفتر شعرهایش را به چاپ داد، در حال که در سال 1326 نیز چند صفحه ای از نخستین شعرهایش در قالب کلاسیک منتشر کرده بود، در دفتر نخست مشفق کاشانی مقدمه ای نوشته بود و در دومین دفتر شاپور زندنیا که از روزنامه نویسان منتقد و در عین حال از بستگان اوبود.
سهراب به خاطر اصالت خانوادگی و تربیتی، ذاتاً انسانی مودب، خجول، بردبار، گوشه گیر بود و دوست داشت به دور از جنجال های اجتماعی زندگی کند و به پهنای آسمان آبی، صاف و زلال در خویشتن خویش و حالت عارفانه ای که داشت سیر کند.
در زندگی سادگی را می پسندید. در برخورد، حرکت، در خانه و کارگاه در لباس پوشیدن، غذا خوردن در صحبت و معاشرت صداقت و صفای کامل داشت .
در سالهای 1332 تا 1340 سهراب مدتی در ادارات دولتی، از جمله بخش موزه های اداره کل هنرهای زیبا به عنوان سرپرست سمعی و بصری و در اداره کل اطلاعات وزارت کشاورزی کار می کرد. مدت زمانی هم در هنرستان هنرهای زیبا و هنرکده هنرهای تزئینی تدریس می کرد ولی در سال 1340 به کلی از کارهای دولتی کناره گرفت.
در سالهای 1336 تا 1340 چند بار به خارج از کشور سفر کرد، ابتدا به اروپا سپس به ژاپن و پاریس رفت. در مدرسه هنرهای زیبای آن شهر به آموختن فنون لیتوگرافی و چاپ سنگی پرداخت و در ژاپن فن حکاکی روی چوب را تجربه کرد و سفری را به هند به تماشای اگره و تاج محل پرداخت. در این سالها دو دفتر دیگر از اشعارش را با نامهای آواز آفتاب و شرق اندوه به چاپ داد.
در این دوره از شاعری نگاه جدیدی به هستی و انسان و زندگی و حقیقت می انداخت و گاهی صدای بودا در شعرش می تراوید.
در سالهای 1340 تا 1359 ، دوران اوج سهراب سپهری بود. آثار هنری و ادبی او به ویژه شعرهایش مورد توجه قرار گرفت در پنج سال نخست، شعرهای صدای پای آب، مسافر، حجم سبز مورد نقد و تحلیل فراوان قرار گرفت. در سالهای بعد از سفرهای بسیار به برزیل، فرانسه، هند، افغانستان ،آلمان ، انگلستان، اسپانیا، هلند، ایتالیا، اتریش، امریکا، یونان، مصر رفت و در نمایشگاههای مختلف شرکت نمود.
سهراب به مطالعه و اندیشیدن علاقه بسیار داشت و هنر و عرفان بیشتر او را جلب می کرد و ساعتها از روز خود را با مطالعه، نقاشی، سرودن شعر و نوشتن یادداشت های مختلف می گذراند.
سهراب در سال 1349 به آمریکا رفت ودر لانگ آیلند اقامت گزید اما مثل همیشه سفرهایش بیش از مدتی نماند. نه در آمریکا، هر سفری به هر جا داشت بیش از چند ماهی نمی ماند و در بازگشت حتما سری به کاشان می زد. به کاشان دلبستگی عمیق و عجیبی داشت، بیش از ده سال از سالهای آخر عمر خود را در کاشان و در روستاهای اطراف آن شهر گذراند.
آدمی بی اندازه خجول ومنزوی بود، در خانه کوچکی با مادر و خواهرش زندگی می کرد در حالی که زندگی کردن با او آسان نبود، چون زندگی برای او مجموعه ای از قراردادها و قواعد ها از پیش تعیین شده نبود به اقتضای طبیعت خود زندگی می کرد با همه عمیقاً دوست بود. یک باره از همه دل می کند و بعد بی و سر و صدا برمی گشت.
سهرا ب در سال 1355 همه هشت دفترش را در یک مجموعه گرد آورد و هشت کتاب را فراهم ساخت و با همکاری انتشارات طهوری منتشر کرد که مورد نقد و تحلیل بسیار قرار گرفت. در شرایطی که شاعر، درگیر بیماری سرطان خون شده بود وبه سرعت به سوی مرگ پیش می رفت. خودش در سال 1358 به بیماریش پی برد.
مدتی برای درمان به انگلستان رفت اما بیماری بسیار پیشرفته بود و او نا امید به وطن بازگشت و در بیمارستان پارس تهران بستری شد در شرایطی که هنوز کارهای ناتمام بسیار داشت و دلش می خواست که بیماری مجالش می داد که می توانست کارهایش را تمام کند.
اما پیش از آنکه کارها به سامان برسند خودش به آخر رسید. درست روز اول اریبهشت سال 59 بود که به ابدیت پیوست. دلش می خواست او را در گلستانه، روستایی که همیشه دوست می داشت به خاکش بسپارند اما به پیشنهاد یکی از دوستان او را در صحن امامزاده علی در دهستان اردهان به خاک سپردند .

 

شعر سهراب:
نامش سهراب بود و شهرتش سپهری، به قول خودش اهل کاشان و پیشه اش نقاشی و بدون شک یکی از شعرای بزرگ معاصر ایران و از آنجا که هم شاعر است و هم نقاش، شعرش طراحی لحظه های شاعرانه است و نقاشی اش لبریز از شعر. چرا که این دو تجربه مبدایی یگانه دارند و این مبدا تا آنجا که بتوان به درستی گفت داشتن نوعی همدلی سحر آمیز با طبیعت است. خیره شدن به لحظه های شگفت و گوش سپردن به تپش های پنهان نبضی است که به انسان ها جان می بخشد.
اولین کتاب او را با نام مرگ رنگ در سال 1330 منتشر شد و آخرین شعرهایش در آخرین قسمت مجموعه آثارش هشت کتاب که در سال 1355 منتشر شد تاریخ 25 ساله شعر سپهری، تاریخ تحول شعر است که به سرعت از سلطه فرم های رایج شعری، به صورت شعری کاملا شخصی در می آید که در عین حال دارای ابعادی جهانی است. جهانی از این جهت که هم گامی است به طرف شناخت به معنی عرفانی آن و هم سپهری را خلاصه در دو شعر بلند او، یعنی صدای آب و مسافر هم پایه شاعران جهان قرار می دهد.

 

سال شمار زندگی سهراب سپهری:
- 19000 روز حیات و 22000 قلم در یک کتاب
سهراب سپهری شاعر و نقاش معاصر در 15 مهرماه سال 1307 در کاشان دیده به جهان گشود و در اول اردیبهشت ماه 1359 چشم از جهان فرو بست...
زندگی سرشار و پربار سهراب، در سال شماری که بعد از مرگ او فراهم آمد چنین تصویر شده است.
- 15 مهر ماه 1307 تولد در کاشان
- خرداد ماه 1319 پایان تحصیلات ابتدایی در دبستان خیام کاشان
- خرداد ماه 1322 پایان دوره اول دبیرستان، دبیرستان پهلوی کاشان
- خرداد ماه 1324 پایان دوره دو ساله دانشسرای مقدماتی پسران تهران
- آذر ماه 1325 استخدام در اداره آموزش و پرورش کاشان
- شهریور 1327 استعفا از اداره آموزش و پرورش و شرکت در امتحانات متفرقه برای گرفتن دیپلم

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  12  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله نگاهی به زندگی سهراب سپهری

دانلودمقاله سهراب سپهری

اختصاصی از حامی فایل دانلودمقاله سهراب سپهری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 
نقاش و شاعر، 15 مهرماه سال 1307 در کاشان متولد شد.
خود سهراب میگوید :
... مادرم میداند که من روز چهاردهم مهر به دنیا آمده ام. درست سر ساعت 12. مادرم صدای اذان را میشندیده است... (هنوز در سفرم - صفحه 9)
پدر سهراب، اسدالله سپهری، کارمند اداره پست و تلگراف کاشان، اهل ذوق و هنر.
وقتی سهراب خردسال بود، پدر به بیماری فلج مبتلا شد.
... کوچک بودم که پدرم بیمار شد و تا پایان زندگی بیمار ماند. پدرم تلگرافچی بود. در طراحی دست داشت. خوش خط بود. تار مینواخت. او مرا به نقاشی عادت داد... (هنوز در سفرم - صفحه 10)
درگذشت پدر در سال 1341
مادر سهراب، ماه جبین، اهل شعر و ادب که در خرداد سال 1373 درگذشت.
تنها برادر سهراب، منوچهر در سال 1369 درگذشت. خواهران سهراب : همایوندخت، پریدخت و پروانه.
محل تولد سهراب باغ بزرگی در محله دروازه عطا بود.
سهراب از محل تولدش چنین میگوید :
... خانه، بزرگ بود. باغ بود و همه جور درخت داشت. برای یادگرفتن، وسعت خوبی بود. خانه ما همسایه صحرا بود . تمام رویاهایم به بیابان راه داشت... (هنوز در سفرم - صفحه 10)
سال 1312، ورود به دبستان خیام (مدرس) کاشان.
... مدرسه، خوابهای مرا قیچی کرده بود . نماز مرا شکسته بود . مدرسه، عروسک مرا رنجانده بود . روز ورود، یادم نخواهد رفت : مرا از میان بازیهایم ربودند و به کابوس مدرسه بردند . خودم را تنها دیدم و غریب ... از آن پس و هربار دلهره بود که به جای من راهی مدرسه میشد.... (اتاق آبی - صفحه 33)
... در دبستان، ما را برای نماز به مسجد میبردند. روزی در مسجد بسته بود . بقال سر گذر گفت : نماز را روی بام مسجد بخوانید تا چند متر به خدا نزدیکتر باشید.
مذهب شوخی سنگینی بود که محیط با من کرد و من سالها مذهبی ماندم.
بی آنکه خدایی داشته باشم ... (هنوز در سفرم)
سهراب از معلم کلاس اولش چنین میگوید :
... آدمی بی رویا بود. پیدا بود که زنجره را نمیفهمد. در پیش او خیالات من چروک میخورد...
خرداد سال 1319 ، پایان دوره شش ساله ابتدایی.
... دبستان را که تمام کردم، تابستان را در کارخانه ریسندگی کاشان کار گرفتم. یکی دو ماه کارگر کارخانه شدم . نمیدانم تابستان چه سالی، ملخ به شهر ما هجوم آورد . زیانها رساند . من مامور مبارزه با ملخ در یکی از آبادیها شدم. راستش، حتی برای کشتن یک ملخ نقشه نکشیدم. اگر محصول را میخوردند، پیدا بود که گرسنه اند. وقتی میان مزارع راه میرفتم، سعی میکردم پا روی ملخها نگذارم.... (هنوز در سفرم)
مهرماه همان سال، آغاز تحصیل در دوره متوسطه در دبیرستان پهلوی کاشان.
... در دبیرستان، نقاشی کار جدی تری شد. زنگ نقاشی، نقطه روشنی در تاریکی هفته بود... (هنوز در سفرم - صفحه 12)
از دوستان این دوره : محمود فیلسوفی و احمد مدیحی
سال 1320، سهراب و خانواده به خانه ای در محله سرپله کاشان نقل مکان کردند.
سال 1322، پس از پایان دوره اول متوسطه، به تهران آمد و در دانشسرای مقدماتی شبانه روزی تهران ثبت نام کرد.
... در چنین شهری [کاشان]، ما به آگاهی نمیرسیدیم. اهل سنجش نمیشدیم. در حساسیت خود شناور بودیم. دل میباختیم. شیفته میشدیم و آنچه میاندوختیم، پیروزی تجربه بود. آمدم تهران و رفتم دانشسرای مقدماتی. به شهر بزرگی آمده بودم. اما امکان رشد چندان نبود... (هنوز در سفرم- صفحه 12)
سال 1324 دوره دوساله دانشسرای مقدماتی به پایان رسید و سهراب به کاشان بازگشت.
... دوران دگرگونی آغاز میشد. سال 1945 بود. فراغت در کف بود. فرصت تامل به دست آمده بود. زمینه برای تکانهای دلپذیر فراهم میشد... (هنوز در سفرم)
آذرماه سال 1325 به پیشنهاد مشفق کاشانی (عباس کی منش متولد 1304) در اداره فرهنگ (آموزش و پرورش) کاشان استخدام شد.
... شعرهای مشفق را خوانده بودم ولی خودش را ندیده بودم. مشفق دست مرا گرفت و به راه نوشتن کشید. الفبای شاعری را او به من آموخت... (هنوز در سفرم)
سال 1326 و در سن نوزده سالگی، منظومه ای عاشقانه و لطیف از سهراب، با نام "در کنار چمن یا آرامگاه عشق" در 26 صفحه منتشر شد.
...دل به کف عشق هر آنکس سپرد
جان به در از وادی محنت نبرد
زندگی افسانه محنت فزاست
زندگی یک بی سر و ته ماجراست
غیر غم و محنت و اندوه و رنج
نیست در این کهنه سرای سپنج...
مشفق کاشانی مقدمه کوتاهی در این کتاب نوشته است.
سهراب بعدها، هیچگاه از این سروده ها یاد نمیکرد.
سال 1327، هنگامی که سهراب در تپه های اطراف قمصر مشغول نقاشی بود، با منصور شیبانی که در آن سالها دانشجوی نقاشی دانشکده هنرهای زیبا بود، آشنا شد. این برخورد، سهراب را دگرگون کرد.
... آنروز، شیبانی چیرها گفت. از هنر حرفها زد. ون گوگ را نشان داد. من در گیجی دلپذیری بودم. هرچه میشنیدم، تازه بود و هرچه میدیدم غرابت داشت.
شب که به خانه بر میگشتم، من آدمی دیگر بودم. طعم یک استحاله را تا انتهای خواب در دهان داشتم... (هنوز در سفرم)
شهریور ماه همان سال، استعفا از اداره فرهنگ کاشان.
مهرماه، به همراه خانواده جهت تحصیل در دانشکده هنرهای زیبا در رشته نقاشی به تهران میاید.
در خلال این سالها، سهراب بارها به دیدار نمیا یوشیج میرفت.
در سال 1330 مجموعه شعر "مرگ رنگ" منتشر گردید. برخی از اشعار موجود در این مجموعه بعدها با تغییراتی در "هشت کتاب" تجدید چاپ شد.
بخشهایی حذف شده از " مرگ رنگ " :
... جهان آسوده خوابیده است،
فروبسته است وحشت در به روی هر تکان، هر بانگ
چنان که من به روی خویش ...
سال 1332، پایان دوره نقاشی دانشکده هنرهای زیبا و دریافت مدرک لیسانس و دریافت مدال درجه اول فرهنگ از شاه.
... در کاخ مرمر شاه از او پرسید : به نظر شما نقاشی های این اتاق خوب است ؟
سهراب جواب داد : خیر قربان
و شاه زیر لب گفت : خودم حدس میزدم. ...
(مرغ مهاجر صفحه 67)
اواخر سال 1332، دومین مجموعه شعر سهراب با عنوان "زندگی خوابها" با طراحی جلد خود او و با کاغذی ارزان قیمت در 63 صفحه منتشر شد.
تا سال 1336، چندین شعر سهراب و ترجمه هایی از اشعار شاعران خارجی در نشریات آن زمان به چاپ رسید.
در مردادماه 1336 از راه زمینی به پاریس و لندن جهت نام نویسی در مدرسه هنرهای زیبای پاریس در رشته لیتوگرافی سفر میکند.
فروردین ماه سال 1337، شرکت در نخستین بی ینال تهران
خرداد همان سال شرکت در بی ینال ونیز و پس از دو ماه اقامت در ایتالیا به ایران باز میگردد.
در سال 1339، ضمن شرکت در دومین بی ینال تهران، موفق به دریافت جایزه اول هنرهای زیبا گردید.
در همین سال، شخصی علاقه مند به نقاشیهای سهراب، همه تابلوهایش را یکجا خرید تا مقدمات سفر سهراب به ژاپن فراهم شود.
مرداد این سال، سهراب به توکیو سفر میکند و درآنجا فنون حکاکی روی چوب را میاموزد.
سهراب در یادداشتهای سفر ژاپن چنین مینویسد :
... از پدرم نامه ای داشتم. در آن اشاره ای به حال خودش و دیگر پیوندان و آنگاه سخن از زیبایی خانه نو و ایوان پهن آن و روزهای روشن و آفتابی تهران و سرانجام آرزوی پیشرفت من در هنر.
و اندوهی چه گران رو کرد : نکند چشم و چراغ خانواده خود شده باشم...
در آخرین روزهای اسفند سال 1339 به دهلی سفر میکند.
پس از اقامتی دوهفته ای در هند به تهران باز میگردد.
در اواخر این سال، سهراب و خانواده اش به خانه ای در خیابان گیشا، خیابان بیست و چهارم نقل مکان میکند.
در همین سال در ساخت یک فیلم کوتاه تبلیغاتی انیمیشن، با فروغ فرخزاد همکاری نمود.
تیرماه سال 1341، فوت پدر سهراب
... وقتی که پدرم مرد، نوشتم : پاسبانها همه شاعر بودند.
حضور فاجعه، آنی دنیا را تلطیف کرده بود. فاجعه آن طرف سکه بود وگرنه من میدانستم و میدانم که پاسبانها شاعر نیستند. در تاریکی آنقدر مانده ام که از روشنی حرف بزنم ...
تا سال 1343 تعدادی از آثار نقاشی سهراب در کشورهای ایران، فرانسه، سوئیس، فلسطین و برزیل به نمایش درآمد.
فروردین سال 1343، سفر به هند و دیدار از دهلی و کشمیر و در راه بازگشت در پاکستان، بازدید از لاهور و پیشاور و در افغانستان، بازدید از کابل.
در آبانماه این سال، پس از بازگشت به ایران طراحی صحنه یک نمایش به کارگردانی خانم خجسته کیا را انجام داد.
منظومه "صدای پای آب" در تابستان همین سال در روستای چنار آفریده میشود.
تا سال 1348 ضمن سفر به کشورهای آلمان، انگلیس، فرانسه، هلند، ایتالیا و اتریش، آثار نقاشی او در نمایشگاههای متعددی به نمایش درآمد.
سال 1349، سفر به آمریکا و اقامت در لانگ آیلند و پس از 7 ماه اقامت در نیویورک، به ایران باز میگردد.
سال 1351 برگذاری نمایشگاههای متعدد در پاریس و ایران.
تا سال 1357، چندین نمایشگاه از آثار نقاشی سهراب در سوئیس، مصر و یونان برگذار گردید.
سال 1358، آغاز ناراحتی جسمی و آشکار شدن علائم سرطان خون.
دیماه همان سال جهت درمان به انگلستان سفر میکند و اسفندماه به ایران باز میگردد.
سال 1359... اول اردیبهشت... ساعت 6 بعد ازظهر، بیمارستان پارس تهران ...
فردای آن روز با همراهی چند تن از اقوام و دوستش محمود فیلسوفی، صحن امامزاده سلطان علی، روستای مشهد اردهال واقع در اطراف کاشان مییزبان ابدی سهراب گردید.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   23 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله سهراب سپهری

تحقیق در مورد سهراب سپهری

اختصاصی از حامی فایل تحقیق در مورد سهراب سپهری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد سهراب سپهری


تحقیق در مورد سهراب سپهری

ینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه25

 

فهرست مطالب

فهرست مطالب

 

عنوان                                                                                      صفحه

 

مقدمه......................................................................................................................... 3

شرح زندگی نامه....................................................................................................... 4

نتیجه گیری.............................................................................................................. 23

منابع و مأخذ............................................................................................................ 25


مقدمه

سخن گفتن در باب علت دوام برخی آثار و عصر زودگذر پاره ای دیگر، کاری دقیق و دشوار است. نخست باید این موضوع را در نظر گرفت که رواج کوتاه مدت شعری یا اثری، با دوام آن فرق دارد، یعنی ممکن است ، اشعاری مدتی رواج یابد و مشهور شود و چندی بعد از خاطره ها فراموش گردد. به عبارت دیگر شهرت همیشه نشانه دوام و پایداری نیست. عکس این نیز محتمل است که شعری مدت ها ناشناخته بماند و رواجی پیدا نکند و بعد بدرخشد و قوت و تأثیرش پایدار شود.

آثار نوع اول را فراوان دیده ایم شعری به سببی از مقتضیات روز معروف شده و بعد مرده است. اما در این جا بیشتر سخن بر آثاری است که نتوانسته اند از پس قرن ها هنوز رونق خود را حفظ کنند. چه در شهرت و چه در گمنامی از طبع گوینده زاده شده باشند. اکثر کسانی که در باب شعر و هنر اندیشیده اند آثار شعر هنر را مظهر تجلی احساس و عواطف و درون صاحب اثر دانسته اند و در هنر و ادب، عاطفه و احساس را عنصر مهم و اصلی شعر شمرده اند هر شعری برای خود رنگ و بویی دارد و احساسی را در ما برمی انگیزد بدین سبب است که مثلاً خواندن غزل سعدی ما را از غزل حافظ بی نیاز نمی کند.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد سهراب سپهری

مقاله سهراب سپهری

اختصاصی از حامی فایل مقاله سهراب سپهری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله سهراب سپهری


مقاله سهراب سپهری

روشنی گل در برابر تاریخ مرغ قرار گرفته است از همین جا می توان درباره ی سهراب سپهری آغاز سخن کرد.الدار شاعر فرانسوی وضع هنرمندان را به وضع برادران بینای قرون وسطی تشبیه کرده است.اینان مردان بودند که با زنان کور ازدواج کرده بودند.شاعر می گوید هنرمندان - که بینا هستند- همسر همگان کورند.می کوشند برای دیگران چیزهایی را توصیف کنند که آنان نمی بینند یا ندیده اند.

اما روشنی گل ،به روشنی زندگی،خیره کننده و گاه کور کننده است.به رنگها،پهنه ها و فضاهایی پخش می شود  و در چشمان هنرمند پاشیده می شود.دلهره ی او را صد چندان میکند،قلم مویش را می لرزاند و گاه به زانویش  در می آورد.در ساعات آخر زندگیش ون گک فقط خورشید می دید.خورشید و آفتاب گردان و زمین و زمان دور(چرخش)سرش چرخید و سرانجام روشنی خیره کننده ی زندگی او را از پای درآورد. این کشمکشها بارها تجدید شد و بارها باز تجدید خواهد شد.زندگی به اندازه ای فراوان و گوناگون و بی کران است که نمی توان آن را باز نمود.رنج و درد و کشمکش از همین جا آغاز می شود و به همین جا نیز پایان می یابد.اصل دیدن است و چگونه دیدن .همه ی مکتبهای هنری نیز سرانجام به این اصل باز می گردد.زیرا نقاش می کوشد که ببیند و بیشتر و بهتر ببیند.این قشنگی هرگز فرو نمی نشیند زیرا زندگی بی کران و ریشه های دید بیبشمار است.تا کجا این دید می تواند یک جانبه و بی پروا باشد و آیا میان دیوانگی مرزی هست؟به سختی می توان پاسخ داد.مرزی نبوده و نیست.مرز خود مائیم،قراردادهای ماست،اگر نه همه چیز در هم می آیند و خدا می داند آیا واقعیت همین آشفتگیهاست یا نظم های بظاهر خردمندانه. پرده ای ما را از دیدن باز میدارد.بی گمان پرده ای هست .همیشه.اینشتاین این را می گفت.و پیش از او عارفان ما.(هست از پس پرده گفتگوی من و تو ...)برداشتن این پرده یا پس زدن آن کاری است دشوار و پر خطر.همه از آن می هراسند زیرا آدمی برای آسوده زیستن خوش دارد قالبها و حدودی برای خویش بسازد.رستن از این قالبها کاری است از نوع کار «پرومته» .هر هنرمند واقعی ،پرومته ای است که شاید خود نداند.با قراردادها در می آویزد و همیشه آن را می خواهد ببیند...

 

 

 

 

 

 

 

این مقاله به صورت  ورد (docx ) می باشد و تعداد صفحات آن 27صفحه  آماده پرینت می باشد

چیزی که این مقالات را متمایز کرده است آماده پرینت بودن مقالات می باشد تا خریدار از خرید خود راضی باشد

مقالات را با ورژن  office2010  به بالا بازکنید


دانلود با لینک مستقیم


مقاله سهراب سپهری