حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق در مورد تأملی بر جرم زنای به عنف در حقوق انگلستان

اختصاصی از حامی فایل تحقیق در مورد تأملی بر جرم زنای به عنف در حقوق انگلستان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد تأملی بر جرم زنای به عنف در حقوق انگلستان


تحقیق در مورد تأملی بر جرم زنای به عنف در حقوق انگلستان

لینک پرداخت و دانلود *پایین صفحه*

 

فرمت فایل : Word(قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

تعداد صفحه :22

 

فهرست مطالب:

 

زنای به عنف

عنصر مادی

مقاربت جنسی

رضایت اخذ شده از طریق تقلب

رضایت بین زوجین

نتیجه‌گیری: مجرمین جرایم جنسی و سیاست

 

زنای به عنف

زنای به عنف شدیدترین مصداق جرایم جنسی غیرکشنده است که علیه شخص ارتکاب می‌یابد. حداکثر مجازات این جرم، حبس ابد است. این بخش از قانون توسط قانون عدالت کیفری و نظم عمومی مصوب سال 1994 اصلاح شده است.

عنصر مادی

عنصر مادی زنای به عنف هنگامی تحقق می‌یابد که مردی با مردی [دیگر] یا زنی بدون رضایت وی، مقاربت جنسی داشته باشد. قانون جرایم جنسی مصوب سال 1956 تبصره 1 از ماده 1 آنگونه که توسط قانون عدالت کیفری و نظم عمومی مصوب سال 1994 اصلاح شده است، بیان می‌دارد: «[زنای به عنف] جرم مردی است که به زن یا مرد دیگری زنای به عنف می‌کند.»

متهم

دقت کنید که صرفاً یک مرد می‌تواند به جرم زنای به عنف متهم شود، در قانون، زن نمی‌تواند مرتکب جرم زنای به عنف شود. با وجود این، یک زن ممکن است به معاونت در زنای به عنف متهم شود. مثلاً روزمری وست (Rosemary west) زن فردریک وست (Frederick west)، که ادعا می‌شد قاتل قتل‌های زنجیره‌ای است، در ابتدا دو اتهام مبنی بر مساعدت و تحریک به زنای به عنف نسبت به دختری بر او وارد بود. در پرونده دی. پی.پی. علیه‌کی.وسی. (DDP V. K. and C) (1997) دو دختر نوجوان (19-13 ساله) به معاونت در جرم زنای به عنف محکوم شدند.

در گذشته اَماره انکارناپذیری وجود داشت مبنی بر اینکه پسران زیر 14 سال نمی‌توانستند مقاربت جنسی داشته باشند و بنابراین نمی‌توانستند در مقابل جرم زنای به عنف مسئول باشند. این قاعده، کاملاً نامعقول به نظر می‌رسید، زیرا واضح بود که در واقع، چنین پسرانی قادر به مقاربت جنسی هستند. بنابراین، این قاعده توسط ماده 1 قانون جرایم جنسی مصوب سال 1993 نَسخ شد. پسران نوجوان هنوز می‌توانند از حمایت دفاع عمومی طفولیت که برای کلیه جرایم موجود است، برخوردار شوند.

بزه‌دیده

تا سال 1994، جرم زنای به عنف صرفاً می‌توانست علیه زنان ارتکاب یابد. اوضاع و احوالی که یک مرد در آن به زور، مجبور به پذیرش لواط می‌شد، بعضی اوقات در رسانه‌ها از آن به زنای به عنف به جنس مذکر (مرد) یاد می‌شد اما در اصطلاح حقوقی آنان صرفاً می‌توانستند به ایراد ضرب و جرح وقیحانه یا لواط متهم شوند. قانون عدالت کیفری و نظم عمومی مصوب سال 1994 این جرم را تغییر داد، بطوری که اکنون هم زنان و هم مردان می‌توانند بزه‌دیده زنای به عنف واقع شوند.

تحقیقی که مایکل کینگ (Michael King) و گیلیان مزی (Gillian mezey) انجام دادند، به بررسی دقیق ایراد ضرب و جرح جنسی از سوی مردان، قبل از این تغییر در قانون، پرداخت. جرایم جنسی اغلب گزارش نمی‌شوند، بدین معنی که نه تنها ما تعداد واقعی جرایم ارتکاب یافته را نمی‌دانیم، بلکه اگر جرم، گزارش نمی‌شود، نمی‌تواند تحت تعقیب قرار گیرد، بنابراین مجرمین از مجازات فرار می‌کنند. کینگ (King) و مزی(mezey) دریافتند که بنابه دلایل متعددی، احتمال گزارش‌دهی ایراد ضرب و جرح‌های جنسی نسبت به مردان کمتر از گزارش‌دهی این جرایم بطور کلی است، این دلایل عبارتند از: بزه‌دیدگان بیم دارند که کسی حرف آنان را باور نکند یا مردم فکر کنند که آنان همجنس‌باز هستند یا آنان خودشان را سرزنش کنند و یا فکر- کنند آنان به عنوان مرد باید از طریق مبارزه کردن، در برابر مجرمین مقاومت می‌کردند. هرجا که جرم شامل زنای با محارم می‌شد، بزه‌دیدگان اغلب تحت فشار احساسی و جسمی قابل ملاحظه‌ای قرار می‌گرفتند تا جرم را گزارش ندهند. در نهایت، در گذشته تضمینی نبود که نام شاکیان مخفی بماند، بنابراین، آنان از رسوایی ناخواسته بیم داشتند. شاید به علل مذکور بود که این ترسها با گذشت زمان کاهش یافت و اکنون زنای به عنف مردان به رسمیت شناخته شده و مخفی ماندن نام بزه‌دیدگان مرد و زن تضمین شده است


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد تأملی بر جرم زنای به عنف در حقوق انگلستان

مقاله : تأملی کوتاه در رابطه فرهنگ و تکنولوژی – تکنوپولی

اختصاصی از حامی فایل مقاله : تأملی کوتاه در رابطه فرهنگ و تکنولوژی – تکنوپولی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله : تأملی کوتاه در رابطه فرهنگ و تکنولوژی – تکنوپولی


مقاله : تأملی کوتاه در رابطه فرهنگ و تکنولوژی – تکنوپولی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

تعداد صفحات:21


فهرست مطالب :

از ابزار تا تکنوکراسی
از تکنوکراسی تا تکنوپولی
مقدمه
قضاوت تاموس




اغلب انسانها به «تکنولوژی» به عنوان یک رفیق قابل اعتماد می نگرند؛ به دو دلیل، نخست اینکه: تکنیک و صنعت زندگی را آسان تر، تمیزتر و طولانی تر می سازد. مگر از یک دوست و رفیق چه توقعی غیر از اینها می توان داشت؟ دوم اینکه: تکنیک از مدتها قبل و از همان آغاز رابطه ای بسیار نزدیک و در عین حال انعطاف ناپذیر با فرهنگ داشته است. به دلیل همین نزدیکی و اثرگذاری، بررسی تاثیر تکنولوژی در فرهنگ چندان ضروری به نظر نمی رسیده است. تکنیک در زمرة آن گروه از دوستان است که اعتماد و متابعت ما را طلب می کند؛ و از آنجا که این دوست نعمتهای بیشماری را به ما ارزانی می دارد، اغلب انسانها به خواستة او تن داده و اعتماد به او و متابعت از او را پذیرفته اند. اما چهره این دوست بخش تاریکی نیز دارد، هدایای او مستلزم هزینه های سرسام آوری است. اگر بخواهیم خطرات آن را گوشزد کنیم باید بگوییم که رشد افسار گسیخته و غیرقابل کنترل تکنولوژی، تمام چشمه ها و کانونهای لازم زندگی و حیات را نابود می سازد. تکنولوژی مبانی اخلاقی را از فرهنگ زدوده و روابط روحی و روانی انسانها را، که در حقیقت ارزشهای حیات انسانی است، به گور می سپارد. به طور خلاصه: تکنولوژی برای ما هم دوست است و هم دشمن.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله : تأملی کوتاه در رابطه فرهنگ و تکنولوژی – تکنوپولی

تحقیق در مورد تأملی بر جرم زنای به عنف در انگلستان

اختصاصی از حامی فایل تحقیق در مورد تأملی بر جرم زنای به عنف در انگلستان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد تأملی بر جرم زنای به عنف در انگلستان


تحقیق در مورد تأملی بر جرم زنای به عنف در انگلستان

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه22

 

فهرست مطالب

 

مقاربت جنسی

رضایت

رضایت اخذ شده از طریق تقلب

رضایت بین زوجین

عنصر روانی

زنای به عنف

زنای به عنف شدیدترین مصداق جرایم جنسی غیرکشنده است که علیه شخص ارتکاب می‌یابد. حداکثر مجازات این جرم، حبس ابد است. این بخش از قانون توسط قانون عدالت کیفری و نظم عمومی مصوب سال 1994 اصلاح شده است.

عنصر مادی

عنصر مادی زنای به عنف هنگامی تحقق می‌یابد که مردی با مردی [دیگر] یا زنی بدون رضایت وی، مقاربت جنسی داشته باشد. قانون جرایم جنسی مصوب سال 1956 تبصره 1 از ماده 1 آنگونه که توسط قانون عدالت کیفری و نظم عمومی مصوب سال 1994 اصلاح شده است، بیان می‌دارد: «[زنای به عنف] جرم مردی است که به زن یا مرد دیگری زنای به عنف می‌کند.»

متهم

دقت کنید که صرفاً یک مرد می‌تواند به جرم زنای به عنف متهم شود، در قانون، زن نمی‌تواند مرتکب جرم زنای به عنف شود. با وجود این، یک زن ممکن است به معاونت در زنای به عنف متهم شود. مثلاً روزمری وست (Rosemary west) زن فردریک وست (Frederick west)، که ادعا می‌شد قاتل قتل‌های زنجیره‌ای است، در ابتدا دو اتهام مبنی بر مساعدت و تحریک به زنای به عنف نسبت به دختری بر او وارد بود. در پرونده دی. پی.پی. علیه‌کی.وسی. (DDP V. K. and C) (1997) دو دختر نوجوان (19-13 ساله) به معاونت در جرم زنای به عنف محکوم شدند.

در گذشته اَماره انکارناپذیری وجود داشت مبنی بر اینکه پسران زیر 14 سال نمی‌توانستند مقاربت جنسی داشته باشند و بنابراین نمی‌توانستند در مقابل جرم زنای به عنف مسئول باشند. این قاعده، کاملاً نامعقول به نظر می‌رسید، زیرا واضح بود که در واقع، چنین پسرانی قادر به مقاربت جنسی هستند. بنابراین، این قاعده توسط ماده 1 قانون جرایم جنسی مصوب سال 1993 نَسخ شد. پسران نوجوان هنوز می‌توانند از حمایت دفاع عمومی طفولیت که برای کلیه جرایم موجود است، برخوردار شوند.

بزه‌دیده

تا سال 1994، جرم زنای به عنف صرفاً می‌توانست علیه زنان ارتکاب یابد. اوضاع و احوالی که یک مرد در آن به زور، مجبور به پذیرش لواط می‌شد، بعضی اوقات در رسانه‌ها از آن به زنای به عنف به جنس مذکر (مرد) یاد می‌شد اما در اصطلاح حقوقی آنان صرفاً می‌توانستند به ایراد ضرب و جرح وقیحانه یا لواط متهم شوند. قانون عدالت کیفری و نظم عمومی مصوب سال 1994 این جرم را تغییر داد، بطوری که اکنون هم زنان و هم مردان می‌توانند بزه‌دیده زنای به عنف واقع شوند.

تحقیقی که مایکل کینگ (Michael King) و گیلیان مزی (Gillian mezey) انجام دادند، به بررسی دقیق ایراد ضرب و جرح جنسی از سوی مردان، قبل از این تغییر در قانون، پرداخت. جرایم جنسی اغلب گزارش نمی‌شوند، بدین معنی که نه تنها ما تعداد واقعی جرایم ارتکاب یافته را نمی‌دانیم، بلکه اگر جرم، گزارش نمی‌شود، نمی‌تواند تحت تعقیب قرار گیرد، بنابراین مجرمین از مجازات فرار می‌کنند. کینگ (King) و مزی(mezey) دریافتند که بنابه دلایل متعددی، احتمال گزارش‌دهی ایراد ضرب و جرح‌های جنسی نسبت به مردان کمتر از گزارش‌دهی این جرایم بطور کلی است، این دلایل عبارتند از: بزه‌دیدگان بیم دارند که کسی حرف آنان را باور نکند یا مردم فکر کنند که آنان همجنس‌باز هستند یا آنان خودشان را سرزنش کنند و یا فکر- کنند آنان به عنوان مرد باید از طریق مبارزه کردن، در برابر مجرمین مقاومت می‌کردند. هرجا که جرم شامل زنای با محارم می‌شد، بزه‌دیدگان اغلب تحت فشار احساسی و جسمی قابل ملاحظه‌ای قرار می‌گرفتند تا جرم را گزارش ندهند. در ن

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد تأملی بر جرم زنای به عنف در انگلستان

دانلود مقاله تأملی کوتاه درباب فرهنگ توسعه وتوسعه فرهنگی

اختصاصی از حامی فایل دانلود مقاله تأملی کوتاه درباب فرهنگ توسعه وتوسعه فرهنگی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

از پیش خواندم که رشد ومفهوم کمی است وتوسعه علاوه برآن شامل مفهوم کیفی هم می شود وبه کشورهای پیشرفته (غربی) عمدتاً توسعه یافته وبه ما شرقی ها – جهان سومی ها- توسعه نیافته می گویند واین نامگذاری سبب می شود که کمتر درباب ماهیت توسعه بیاندیشم ، به این که توسعه چیست ؟ چه زمانی ، کجا ، چراوچطورمطرح شد؟ شرایط وزمینه های تحقق توسعه چیست ؟ واین که توسعه چه نسبتی با سیاست ، اقتصاد وازهمه مهمترفرهنگ دارد ؟
غرب که امروز توسعه یافته معرفی می شود توانسته درحوزه اقتصاد وعلم وصنعت وفرهنگ وتکنیک وسیاست به توسعه بپردازد واین پیشرفت باعث حیرت ما گردیده ، چنانکه از شدت حیرت عقلانیت را به کناری گذاشته وخود را ملزم به گزینش راه غرب می دانیم وکمتر به مبانی نظری توسعه درغرب فکر می کنیم با تصوراین که با شعاردادن ودست به گزینش زدن می توان یک شبه راه توسعه را پیمود ، همگان را دعوت به تبعیت از گفتارمان وپذیرش بی چون وچرای آن می کنیم ، درحالی که چنانچه اشاره شد نتوانسته ایم به درک درستی از توسعه برسیم وتوسعه را تعریف کنیم و برای رسیدن به آن یا طی آن برنامه ریزی درست ودقیق وعلمی نماییم وبا فضاسازیهای سیاسی وگل آلود کردن آن برعلیه کسانی که مارادعوت به تفکر درباب چگونگی محقق شدن شرایط توسعه وهمین طوراز امکان بودن توسعه حرف می زنند خودرا منطقی جلوه می دهیم !! ونهایتاً کارمان به جایی ختم پیدا می کند که دیگران را مقصربدانیم وبا برچسب زدن به مخالفان داخلی ومتهم کردن مخالفان خارجی از پاسخگویی فرارکنیم ، غافل از این که نزدیک به 50 سال از طرح توسعه درایران می گذرد وما هنوز درالفبای آن مانده ایم ومتوجه این موضوع نشده ایم که اولاً توسعه هدف نیست ، ثانیاً توسعه تعریفی دارد وبرای اجرای آن نیازمند تحقق شرایطی هستیم ، به عبارتی هربذری که درهرزمینی نمی روید پس برای بذرریختن درزمین ابتدا باید آن را شخم زد وعلف های هرز آن را از بین برد .....
بعد که زمین برای کاشت مساعد شد دست به کاشت بزنیم وبعد از تلاش منطقی ومستمرانتظاربرداشت داشته باشیم وگرنه با شعار دادن هرگز به توسعه نمی رسیم وتوسعه محقق نخواهد شد ، چرا که توسعه شرایط خاص خود را دارد یعنی همان طورکه اشاره شد باید بستر آماده باشد وشکست توسعه اقتصادی وسیاسی درایران بیان گرهمین نکته مهم است که بدون توجه به ساختارهای اجتماعی وشاخصه های فرهنگی نمی توان برنامه ریزی کرد وانتظار داشت که برنامه ها به ثمربنشیند ، چون جامعه یک ماشین نیست بلکه پدیده ای پویاست که ما هرکاری را که بخواهیم به سادگی نمی توانیم انجام دهیم واگر هم انجام بدهیم به نتیجه مطلوب ومورد نظرخود نمی رسیم .
به عنوان مثال دولت سازندگی شعار توسعه اقتصادی را داد ودیدگاهش درباب اقتصاد مبتنی برتجارت آزاد واقتصاد سرمایه داری بود وبا شکست هم مواجه شد چون اقتصاد سرمایه داری درجامعه دینی رشد نمی کند ویا جامعه به سمت لیبرالیزم می کشاند ودرهردو حالت نتیجه منفی است . توسعه سیاسی هم که شعار دولت اصطلاحات بود .... درداخل شعار زنده با مخالف من درمنطقه شعار تنش زدایی ودرسطح بین الملل شعار گفتگوی تمدن ها .... با شکست مواجه شد ، چون توسعه سیاسی شرایط خاص خودرا می خواهد نمی توان درکشوری که اقتصاد بیمار وتک محصولی دارد و.... دم از توسعه سیاسی زد نتیجه آن که امروز شاید تنها راه ما توجه به توسعه فرهنگی باشد به عبارتی از آن جایی که توسعه دردوبعد اقتصادی وسیاسی با شکست مواجه شده گزینه پیش روی ما توسعه فرهنگی است . گرچه با توجه به آن چه که گفته شده باید برای رسیدن به توسعه محقق کردن آن به شرایط آن هم توجه نمود ودرفکربرنامه ریزی برای مهیا نمودن شاخص های فرهنگی توسعه بود .
توسعه فرهنگی برخلاف توسعه اقتصادی وسیاسی نیازمند تأمل بیشتری است ، چراکه اولاً علاوه براین که باید درباب توسعه وشرایط آن اندیشید ، به نسبت توسعه وفرهنگ هم توجه کنیم ونوع ارتباط این دورا دریابیم .
ثانیاً به راستی می توان به توسعه فرهنگی قائل بود ! اگر توسعه به معنی تغییر تدریجی وبنیانی محسوب شود وفرهنگ به دستاوردهای معنوی وبا آداب ورسوم ثابت یک جامعه ؛ چگونه می توان به توسعه فرهنگی معتقد بود ؟
لذا باید به تعریف فرهنگ وچگونگی نسبت آن با مدرنیته ، علم وتکنیک وصنعت و..... هم پرداخت که تدبیر هرکاری را اول باید کرد تا سرانجام توسعه فرهنگی هم چون توسعه اقتصادی وسیاسی نشود .... نتیجه آنکه : غرب با برنامه ریزی به تجدد رسیده است وهنگامی که تجدد (مدرنیته ) به بن بست رسید یا دچاربحران شد عالمان غرب طرح توسعه را درانداختند واین توسعه درحقیقت به معنی بسط تجدد است . یعنی مبنای نظری خود را داشت وشرایط خاص خود را دارد.
ما غریب بر 150 سال است که وارد تاریخ تجدد شده ایم ، اما هنوز به تجدد نرسیده ایم واین خود جای سؤال است . از دیگرسو مطرح کردن توسعه درچنین وضعیت کمی تعجب برانگیز است . با این که کسی با توسعه از درمخالفت بلند نشده وحرف وحدیث ما هم همه برسراین این است که ما اگر می خواهیم به توسعه بپردازیم باید شرایط آن را محقق کنیم وتعریفی از توسعه داشته باشیم وبرای آن برنامه ریزی دقیق ، کلان وعلمی وعملی کنیم ومبنای خاص (بومی) خود را داشته باشیم . ( ذکر این نکته مهم است که فقط صرف برنامه ریزی وحرف کافی نیست چراکه معلوم نیست با برنامه ریزی بتوانیم نقطه ای را غرب دیروز به آن رسیده است را طی کنیم ) . یعنی چنان نباشد که دنباله رو غرب باشیم ویا صادرات بی حد وحصرکالاهای علمی وتکنیکی دچارتوهم شویم وخود را توسعه یافته تلقی کنیم وفراموش نکنیم که صدر تاریخ توسعه نیافتنی ذیل تاریخ توسعه یافته است .
یعنی ماباید از خواب دیگری شدن بیرون بیاییم تا خود شویم ودرآن صورت است که به اندیشه های خود جامه عمل بپوشانیم واین جز از طریق خود باوری نیست واین خود باوری مستلزم توجه به فرهنگ است ؛ چرا که گسترش فرهنگ خود دررأس توسعه قراردارد . فرهنگ نقش سازنده ی اساسی وپدیدآورنده درتمام زمینه های توسعه برعهده دارد . با مشخص شدن این ؛ باید توسعه را درفراگیرشدن همه جانبه فرهنگ جستجو کرد . ودربرنامه ریزی فرهنگی هم باید سرمشق درستی ارائه شود وبا برنامه ریزی دیگری تا الگو قراردادن آنها به نتیجه مورد نظرنمی رسیم بلکه خود باید ببینیم که چه درانبان داریم واز فکر خویش مدد جوییم وبا تکیه برفرهنگ خودی به درمان دردها بپردازیم به قول حضرت حافظ معتقد باشیم که :
سالها دل طلب حام حم از ما می کرد
آنچه خود داشت زبیگانه تمنا می کرد
گوهری کزصدف کون ومکان بیرون بود
طلب از گمشدگان لب دریا می کرد
مشکل خویش برپیرمغان بردم دوش
کاو به تأیید نظر حل معما می کرد
بیدلی درهمه احوال خدا با او بود
او نمی دیدش واز دور خدایا می کرد
این همه شعبده خویش که می کرد این جا
سامری پیش عصا وید بیضا می کرد
فیض روح القدس ارباز مدد فرماید
دیگران هم بکنند آنچه مسیحا می کرد
هنر برای هنر
بدون تردید سرزمین ما ایران از وادر جوامعی است که هم دارای تمدنی تاریخی وکهن وهم دارای فرهنگی غنی است . تمدنی نزدیک به 3000 سال وفرهنگی 1400 ساله ، کشوری که آن را جزود پنج تمدن بزرگ می شناسد وقریب به چند صد سال دراوج شکوفایی وقدرت وعظمت بوده واین مایه افتخار است وقتی که به گذشته برمی گردیم وتاریخ این ملت را ورق می زنیم ، می بینیم که درحوزه های مختلف فکری (علوم نظری و... ) فلسفه ، ادبیات ، تاریخ ، نجوم ، طب و..... دارای گنجینه های عظیمی هستیم وادبیات دراین میان سهم بسزایی را داراست ، چرا که فلسفه اسلامی را اعراب وشرق شناسان بیشتر درحوزه غرب می بینند وتاریخ ما که جزو پرفراز ونشیب ترین تاریخ هاست را عمدتاً تاریخ نویسان یونانی نوشته اند .
اما ادبیات درطول حیات این تمدن وسرزمین همیشه با اشکال گوناگون درمیان مردم بوده گاهی درلباس نظم وشعرهای عاشقانه ومثنوی های حماسی .... وگاهی درلباس نثروروایات وداستانها وگاهی به صورت مکتوب وگاهی به صورت شفاهی چون ضرب المثل و... جزو فرهنگ عامه درآمده ومانند فولکوریک گشته وسینه به سینه نقل گردیده وانتقال پیدا کرده ؛ ادبیات از این حیث چه درمیان عوام وچه درمیان خواص ، درروح وجسم کالبد این مردم دمیده شده صرف نظراز این که زبان هرعلمی فلسفه ، تاریخ ، سیاست و.... باید با قلم ادیبانه وهنرمندانه نوشته شود که اگر چنین نباشد تأثیرآن پایدار، عمیق وگسترده نخواهد بود .
بنابراین ادبیات درهرشکلی که به آن اشاره شد درتغییر وتحولات اجتماعی نیز شاید به عنوان مهمترین عامل درشکل گیری ویا افول سبک های ادبی مؤثرواقع شده وهنرابزاری بوده برای بیان واقعیات اجتماعی وعینیت ها ووقتی ادبیات از جنبه برون گرایی به خصوص شعر به درون گرایی تغییر حالت پیدا می کند وعرفان یکه تاز میدان می شود شاهد افول تمدن خواهیم بود به تعبیرسید جواد طباطبا یی هنگامی که عرفان به جای آن که پادزهری باشد ودرحکم درمان عمل کند می بینیم برروی مشکلات سرپوش می گذارد بی آنکه آنان را حل کند خود زهری می شود ودردی ....
ودراینجا وظیفه ونقش ادبیات وبخصوص هنر که اوج آن به تعبیرشریعتی درشعر است مشخص ومعلوم می گردد که اگر هنروادبیات درخدمت مسائل اجتماعی وواقعیات قرارگیرد درحل آنها وپیشرفت جامعه چه از حیث مادی وچه از حیث معنوی کمک شایانی می کند وگرنه به تعبیر آندره برتون اگر بخواهد درکنارواقعیات نایستد وجنبه درونی پیدا کند همان بهتر که بمیرد !
مثلاً خاقانی که بعضی از او به عنوان گلوگاه شعر فارسی نام برده اند نیز به این معنایی که گفته شده نماینده هنر برای هنر است . شاعری که شعر را برای هنرمی سراید برای شعر! نه برای بیان مسایل اجتماعی وواقعیت های عیان درجامعه ! بخاطرهمین امر کنترایرانی آور را آن طورکه سزاوار ودرخورشخصیت ، اندیشه وآثاراوست می شناسد . حتی دانشجویان رشته ادبیات من جمله نگارنده از رویارویی با اشعار او وخواندن آن ترسی ورعبی براندامش مستولی می گردد که وصفش دراین مقال نمی گنجد .
هنربرای هنرعلاوه برآن که هنررا تبدیل به یک مقوله شخصی که هدف آن صرفاً رسیدن یا نوعی اپیکوریسم است می کند هنرمند را نیز از جامعه خویش ومشکلات آن دورنگه می دارد ودست آویز وملعبه ای هم خواهد شد دردست کسانی که به دنبال فخر فروشی ومباهات می گردند وفقط درمیدان هنربه جولان ورجزخوانی می پردازند واین یعنی ا نتحاربرای هنروهنرمند !
دراعتقادات دینی ما نیز بی شک مقوله هنربرای هنرمردود شمرده شده است چراکه قرآن درعین زیبایی ودراوج هنروفصاحت وبلاغت برای انسان وجامعه انسانی آمده وبه انسان راه کمال ، خوب زندگی کردن وزندگی خوب نمودن وصدها مقوله دیگرکه جنبه اجتماعی دارد ودرپیروی از آنان انسان چه دراین جهان وچه درجهان دیگرعاقبت به خیرمی شود را می آموزد .
لذا برحسب وظیفه برآن شدیم قلم به دست بگیریم – البته درحد بضاعت – واین نکته را عرض کنیم که هنربرای هنریعنی بی هدف وبیهوده کردن آن – البته هنربرای هنرخود هدفی است اما بی ارزش چراکه هنررا به بی راهه می کشاند – اگر هنررا موظف به هیچ امری ومقید به هیچ شرطی نکنیم آن را فارغ از هرمقوله ای کرده ایم وآزاد از هرواقعیت اجتماعی ، هنجارها وحتی اخلاق واصول والای ا نسانی!!! چراکه هنربرای هنردیگربه خوبی وبدی نمی نگرد واین به تعبیرنیچه یعنی « اخلاق به درک ، اخلاق به جهنم برود » همین !
آوینی درهمایش
« بهاران از کجاست که روح روئیدن وسبز شدن ناگاه درتن خاک مرده پیدا می آید ؟ واز کجاست که روح شکفتن ، ناگاه از تن چوب خشک ، چندین برگهای سبز وشکوفه های سفید وآبی وزرد وسرخ برمی آورد ؟ بهاران ، راز داررستاخیز پس از مرگی است وقبرستانها ، مزاری هستند که درآنها ، بذرمردگان افشانده اندو جسم تا نمیرد ، کجا رستاخیز می پذیرد ؟ با بهاران ، روزی نو می رسد وما همچنان چشم به راه روزگاری نو. اکنون که جهان وجهانیان مرده اند آیا وقت آن نرسیده که مسیحای موعود سررسد ( ویحیی الارض بعد موتها ) »
( سید مرتضی آوینی )
برسرم زد ازغرفه ها بازدید کنم ، چون اولاً از بیکاری حوصله ام سررفته ثانیاً اگه خود ما خبرنگارهای غیرحرفه ای از کارهای خودمان وهمکارانمان دیدن نکنیم پس چه کسی می آید ؟ از دیگران چه انتظاری داریم ؟ بگذریم !
چشمم به عکس بزرگی از سید شهدای اهل قلم ، سید مرتضی آوینی می افتد . اگه اشتباه نکنم نام غرفه نسیم صبح است والبته درچند غرفه دیگر نیز عکس شهید آوینی هست واین غریب نیست ، بلکه قریب به ذهن است چون شهید آوینی را مردم ما با مستند روایت فتح می شناسند . کاری که بعد از انقلاب درمورد جنگ صورت گرفت ، اهل سینما وهنرهم آوینی را به عنوان بنیانگذارنقد فیلم درایران شناختند . کسی که اولین مجله ی تخصصی هنری سوره را به راه انداخت . اما آن چه که غریب ماند اندیشه او بود که با آن زندگی کرد وبرسرآن جان باخت . بزرگان انسانهای تک بعدی نبودند ، بلکه ساختار شکن وهنجارشکن بودند وجلوتراز زمانه فکر می کردند وگرنه چطورمی توانستند زمانه را آنگونه که می خواستند دگرگون کنند ؟
آوینی هم یکی از بزرگان بود . حتی مخالفان فکری او نثرزیبای اورا می ستودند وبه توانایی ایشان درحوزه هنر وسینما اذعان می کردند وشاید این حربه ای بود برای این که اندیشه اورا به حاشیه برانند . آوینی اندیشمندی بود درساحت تفکر. برای من که با او محشورشده ام یک معماست . خانم ایشان نقل می کنند که درجوانی دردانشگاه شهید آوینی را همه می شناختند وبه او احترام می گذاشتند .
ایشان یک مذهبی ، متفکر، هنرمند وعارف بوده اند . بسیارخوش تیپ بودند . روزی سیبیل نیچه ای وهمه را تحت تأثیرقرارمی دادند ووقتی که انقلاب شد تغییر ژرفی درایشان رخ داد . به این معنی که مجموعه بسیاری از آثارونوشته های خود را درگونی ای ریخت وآتش زد وگفت : آنها حدیث نفس بود ، باید هنررحمانی باشد نه شیطا نی ، آری ، آوینی اینگونه بود! او تنها درحوزه هنر وسینما فعال نبود بلکه توانایی او آنقدرزیاد بود که نمی شد اورا محدود به حوزه ای کرد اما شاید زبان هنری وهنررحمانی که از آن صحبت می کرد وبرآن گونه رفتار می نمود بیشترایشان را نشان داد . او درحوزه اندیشه نیز آثار متنوع ومتعددی دارد که می توان به فردای دیگر به عنوان مثال اشاره کرد . کتاب فردایی دیگر شامل هشت مقاله دردو بخش است . بخش دوم که بیشتر مقالات را شامل می شود درحوزه شعر وادبیات وعرفان است که با زبانی غیر قابل تصوربیان شده است . بخش اول مجموع سه مقاله است که درباب نسبت ما با تجدد ، ژاپن وتجدد وهمین طورتحلیل تطبیقی از دو متفکر غربی درباب غرب .
بگذریم ، آوینی را با شعر وادبیات وهنروعرفان وسینما شناختیم ودرست هم شناختیم . اما آوینی کسی نبود که تنها دراین حوزه ها خلاصه شود . او آموزگارطریق تفکر بود . همینطورمرغ مرگ اندیش بود . ما وظیفه داریم بعد ناشناخته اورا که تفکر او بود وامروز مهجورماند ودرمیان سروصدا ها به حاشیه رانده شده ، به دوست داران حقیقت بشناسانیم . به امید آن روز این نوشتاررا با جمله ای از شهید آوینی به اتمام می رسانیم :
« درعالم رازی هست که جز با خون فاش نمی شود » .
ایران واسلام ، تعامل یا تقابل فرهنگی
مقدمه :
قریب به یک دهه است که رهبری جهان اسلام حضرت آیت ا... خامنه ای ، مقارن با سال جدید به نامگذاری سال می پردازند واین امر مهم از چند منظر قابل تأمل است :
1- باعث وحدت جهان اسلام می شود .
2- به جامعه اسلامی جهت می دهد .
3- درپایان سال با توجه به عنوان سال ، به تحلیل وبررسی شرایط براخته می شود ، مبنی براینکه چقدرجامعه اسلامی توانسته دررسیدن به مقوله فوق موفق باشد واز این راه نقاط مثبت ومنفی نیز شناخته می شود .
امسال با توجه به موقعیت خاص ایران درحوزه بین الملل وشرایط پیچیده ای که درجهان اسلام بوجود آمده ، ایشان امسال را سال اتحاد ملی وانسجام اسلامی نامیدند . نوشته فوق درصدد است تلاش کند به طوراجمالی به تبیین بین فرهنگ ایران واسلام بپردازد وبه این پرسش احتمالی پاسخ دهد که فرهنگ ایرانی با اسلام درتقابل است ویا درگذرزمان این دوبه یک یگانگی تبدیل شده اند که قابل کیفیت نیستند .
نویسنده کتاب تاریخ مشروطیت ، اگر چه خود یک ضد عرب وضد شیعی است ، اما اذعان می کند که ایرانیان وقتی اسلام را نمی شناختند ، با آن جنگیدند ووقتی شناختند برای آن جنگیدند . این مسأله را می توان به گونه ای چنین عنوان کرد که اگر ایرانی ها اسلام را به زورمی پذیرفتند ، چرا نسل های بعد از پذیرش آن سرباز نزدند ؟ یا پس چطورایرانی ها باعث شکوفایی تمدن فرهنگ اسلامی شدند ؟

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   38 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله تأملی کوتاه درباب فرهنگ توسعه وتوسعه فرهنگی

تحقیق تأملی در جایگاه و رابطه دانشگاه و صنعت

اختصاصی از حامی فایل تحقیق تأملی در جایگاه و رابطه دانشگاه و صنعت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق تأملی در جایگاه و رابطه دانشگاه و صنعت


تحقیق تأملی در جایگاه و رابطه دانشگاه و صنعت

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)


تعداد صفحه:8

فهرست:

تأملی در جایگاه و رابطه دانشگاه و صنعت

نتیجه و حاصل یک بررسی درمورد نیروهای فکری جامعه و مشخصاً دانش آموختگان دوره های عالی در حوزه مدیریت، گویای آن است که:
به طورعمده علاقمندند به عنوان عضو هیئت علمی و مدرس در دانشگاهها و مراکز علمی کشور به تدریس بپردازند.
جملگی براین باورند که حضور در دانشگاه مفید است ، ولیکن بخشی از آنها معتقدند که فرصت کافی برای فعالیت در مراکز دیگر را نیز دارند.
بخش محدودی تمایل به استخدام تمام وقت در سازمانها را دارند و این درحالی است که بیشتر علاقمند به کارهای پروژه ای یا همکـــــاری پاره وقت با موسسه های مختلف هستند.
گروه قابل توجهی از این افراد اندیشمند ، با بنگاههای صنعتی و موسسات اجرایی همکاری داشته و به کار تدریس و تحقیق و مشاوره انفرادی برای آنها مشغول می باشند.

بخش قابل توجهی از این قشر در حالی که بعضاً هنوز دوره تحصیلی خود را به پایان نبرده اند، بجز دانشگاه در یک،دو و بعضاً چند مکان دیگر به ارائه خدمت اشتغال دارند.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق تأملی در جایگاه و رابطه دانشگاه و صنعت