حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

مقاله در مورد افلاطون

اختصاصی از حامی فایل مقاله در مورد افلاطون دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله در مورد افلاطون


مقاله در مورد افلاطون

لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحات: 5

 

فهرست مطالب:

زندگی نامه افلاطون

آثار

نظر افلاطون در باب هنر

 

افلاطون یا فلاطون (به یونانی باستان: Πλάτων,‏ با تلفظ: Plátōn) ‏‌(۴۲۸/۴۲۷ پ.م. تا ۳۴۸/۳۴۷ پ.م) دومین فیلسوف از فیلسوفان بزرگ سه‌گانهٔ (سقراط، افلاطون و ارسطو) یونانی‌است. آموزه‌های وی تأثیر زیادی بر کلام مسیحی و اسلامی داشته‌است.

زندگی نامه افلاطون

افلاطون که یکی از بزرگترین فلاسفه جهان به شمار می رود، در آتن در سال 428 ق. م، در یک خانواده متشخص آتنی متولد شد. نام اصلی او« آریستو کلس» بود و نام افلاطون، بعد ها به مناسبت پیکر تنومندش به او داده شد.

او در یک خانواده اشرافی بزرگ شد. دوره جوانی او همراه بود با دوره درخشندگی فرهنگ آتنی و در همان دوران، در سن بیست سالگی با سقراط ملاقات کرد و شاگرد او شد. بستگانش اصرار داشتند که او به حرفه خانوادگی خود یعنی سیاست بپردازد، اما وقتی محاکمه و مرگ استادش را به دست سیاستمداران مشاهده کرد، سیاست را رها کرد.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله در مورد افلاطون

دانلود تحقیقی در مورد افلاطون

اختصاصی از حامی فایل دانلود تحقیقی در مورد افلاطون دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیقی در مورد افلاطون


دانلود تحقیقی در مورد افلاطون

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بخشی از متن اصلی :

 

افلاطون در سال 427 قبل از در خانواده ای اشرافی به دنیا آمد. در 18 سالگی با سقراط آشنا شد و مدت 10 سال را به شاگردی سقراط  به سر برد. بعد از اعدام سقراط یک سلسله سفر را آغاز کرد که در طی این سفرها از نقاط مختلفی از جهان نظیر مصر و سیسیل  و فلسطین دیدن کرد که در این سفرها با اندیشه های  متفاوتی آشنا شد که تاثیر آنها در افکار افلاطون هویدا است.هنگامی که افلاطون به آتن بازگشت 40 سال داشت. در این زمان بود که مدرسه معروفش را به نام آکادمی تاسیس کرد. این مدرسه را می توان اولین دانشگاه محسوب کرد که در آن دروسی نظیر فلسفه ریاضیات و نجوم تدریس می شد.

 

برای مطالعه افلاطون یقینا بهترین منبع همان آثار اوست که در قالبی ادبی نوشته شده اند. با مطالعه این آثار به راحتی می توان به قریحه ادبی افلاطون پی برد. مهمترین و در عین حال کاملترین اثر افلاطون کتاب جمهوریت است. که او در این کتاب در باره مسایل فلسفی مختلفی سخن رانده است از اخلاق گرفته تا ساسیت و هنرو تربیت و مابعد الطبیعه سخن رانده است.

 

با مطالعه نوشته های افلاطون می توان  به سیر افکار او پی برد. کتب وی را می توانیم بر اساس دوره ای از زندگی که افلاطون اقدام به نگارش آن کرده است به سه دسته تقسیم بندی نماییم.

 

دسته اول کتب و رسالاتی هستند که در دوران جوانی او نگاشته شده اند. نوشته های این دوران اکثرا دیالوگهایی بدون نتیجه گیری هستند. سمت و سوی نوشته های این دوران مربوط به فعالیت های تربیتی است.

 

این فایل به همراه چکیده ، فهرست مطالب ، متن اصلی و منابع تحقیق با فرمتword  در اختیار شما قرار می‌گیرد

 

تعداد صفحات : 9

یونی شاپ


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیقی در مورد افلاطون

دانلود تحقیق افلاطون هیچگاه از نظریه مُثُل جدا نشد

اختصاصی از حامی فایل دانلود تحقیق افلاطون هیچگاه از نظریه مُثُل جدا نشد دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق افلاطون هیچگاه از نظریه مُثُل جدا نشد


دانلود تحقیق افلاطون هیچگاه از نظریه مُثُل جدا نشد

-1- در اینجا قصد ما این است که نظریه صُوَر یا مُثُل را از جنبه هستی شناختی آن بحث کنیم. قبلاً دیدیم که در نظر افلاطون متعلّق معرفت حقیقی باید ثابت و پایدار باشد، یعنی عقلی (معقول) باشد نه حسی (محسوس)، و این شرایط و لوازم تا آنجا که به عالی ترین حالت شناسانده، یعنی علم (نوئزیس)، مربوط است به وسیله کلی(Universal) حاصل می شود. شناخت شناسی افلاطون به وضوح می رساند که کلّیّاتی که ما در فکر در می یابیم خالی از مرجع عینی نیست، لیکن ما هنوز این مساله مهم را بررسی نکرده ایم که این مرجع عینی عبارت از چیست. در واقع شواهد فراوانی وجود دارد که افلاطون در سراسر فعالیت آکادمی و فعالیت ادبی و فرهنگی خود خویشتن را با مسائلی که از نظریه صور بر می خواست دائماً مشغول می کرده است، لیکن هیچ شاهد واقعی وجود ندارد که هرگز نظریه خود را اساساً تغییر داده باشد، تا چه برسد به اینکه آن را بکلی ترک کرده باشد، هرچند بسیار کوشیده است تا آن را از لحاظ اشکالاتی که به ذهنش خطور می کرده یا دیگران اظهار می کردند روشن و اصلاح کند. گاهی اظهار کرده اند که ریاضی کردن صور، که ارسطو به افلاطون نسبت داده است، نظریه روزگار پیری افلاطون و بازگشتی به «عرفان» فیثاغوریان بوده است، اما ارسطو نمی گوید که افلاطون نظریه خود را تغییر داد، و تنها نتیجه ی معقولی که از سخن ارسطو می توان گرفت ظاهراً این است که افلاطون بیش یا کم، لااقل در طی زمانی که ارسطو زیر نظر استاد در آکادمی فعالیت داشته، به همان نظریه معتقد بوده است. (اینکه آیا ارسطو افلاطون را بد تفسیر کرده یا نه بالطّبع مساله دیگری است.) اما هر چند افلاطون اعتقاد به نظریه مُثُل را ادامه داد، و اگر چه درصد روشن ساختن مقصود و نیت خود و مستلزمات هستی شناختی و منطقی فکر خود بود، از اینجا نتیجه نمی شود که ما همیشه می توانیم به طور واضح دریابیم که مقصود او واقعاً چه بوده است . موجب تاسف بسیار است که ما گزارش کافی درسهای افلاطون را در آکادمی نداریم، زیرا این مطلب علاوه بر اینکه فایده گرانبهای وقوف بر عقاید «واقعی» افلاطون را، یعنی عقایدی را که به وسیله تعلیم شفاهی منتقل کرده و هرگز منتشر نساخته است، به ما می داد، بی شک روشنی مهمی بر تفسیر نظریات وی که در محاورات مطرح شده است می افکند.
در جمهوری فرض شده که هر گاه تعداد کثیری از افراد نام مشترکی داشته باشند، دارای یک مثال یا صورت مطابق نیز خواهند بود. این است کلی، یعنی طبیعت مشترک یا کیفیتی که در مفهوم کلی، مثلاً زیبایی، دریافته می شود. بسیاری از اشیاء زیبا وجود دارند، لیکن ما از خود زیبایی یک مفهوم کلی داریم: و افلاطون فرض کرده است که این مفاهیم کلی صرفاً مفاهیم ذهنی نیستند. بلکه در آنها ذواتی عینی درک می کنیم . در آغاز شاید این یک نظریه مخصوصاً ساده به نظر آید، لیکن باید به یاد آوریم که برای افلاطون فکر است که واقعیت را در می یابد، به طوری که متعلق فکر، در مقابل ادراک حسی، یعنی کلیات، باید واقعیت داشته باشد. کلیات جز آنکه واقعی باشند چگونه می توانند دریافته شوند و متعلّق فکر قرار گیرند؟ ما آنها را کشف می کنیم، نه اینکه صرفاً اختراع می کنیم. نکته دیگری که باید به یاد داشته باشیم این است که افلاطون ظاهراً ابتدا به کلّیّات اخلاقی و علم الجمالی (و نیز متعلّقات علم ریاضی) می اندیشید، و این امر با توجه به علاقه اصلی سقراط طبیعی بود، و اندیشیدن درباره خیر مطلق یا جمال مطلق که به اصطلاح قائم به خود موجود باشد نامعقول نیست، بخصوص اگر افلاطون آنها را یکی گرفته باشد، چنانکه عقیده ما بر این است که یکی گرفته است . اما وقتی افلاطون توجه خود را بیش از پیش به اشیاء طبیعی معطوف می کند، و مفاهیم طبقه ای (نوعی)، مانند مفاهیم انسان یا اسب، را مورد ملاحظه قرار می دهد، بدیهی است که فرض اینکه کلّیّات مطابق با این مفاهیم اصاله به عنوان ذوات عینی وجود داشته باشند دشوار است. ممکن است خیر مطلق و جمال مطلق را یکی گرفت، اما یکی گرفتن ذات عینی انسان با ذات عینی اسب به این آسانی نیست: در حقیقت، کوشش برای چنین کاری بی معنی است. اما اگر ذوات نباید جدا از یکدیگر رها شوند، باید اصلی برای وحدت یافته شود، و افلاطون این اصل وحدت را مورد توجه مخصوص قرار می دهد، به طوری که تمام ذوات نوعی بتوانند تحت یا تابع یک ذات جنسی عالی متحد شوند. درست است که افلاطون از لحاظ منطقی از عهده این مساله بر می آید و مساله طبقه بندی منطقی را پژوهش و تحقیق می کند؛ اما دلیل و مدرکی وجود ندارد که هرگز این نظریه را که کلیات دارای وضع و موقعیت هستی شناختی است رها کرده باشد، و بدون تردید فکر می کرده است که در حل مساله طبقه بندی منطقی، مساله یکی سازی هستی شناختی را نیز حل کرده است .
مثال همان معنی است! افلاطون به این ذوات عینی نام مُثُل یا صور (ایدئای یا ایده) می دهد، کلماتی که به جای هم به کار می روند. کلمه اَیدوس در این زمینه ناگهان در فایدون به چشم می خورد. لیکن ما نباید به سبب این استعمال کلمه «مثال» گمراه شویم. «مثال» یا تصور در زبان معمولی به معنی مفهوم ذهنی است، چنانکه گاهی می گوییم : «این فقط یک تصور است نه چیز واقعی»؛ اما افلاطون وقتی از مُثُل یا صور سخن می گوید به محتوا یا مرجع عینی مفاهیم کلی ما اشاره می کند . ما در مفاهیم کلی خود ذوات عینی را درک می کنیم ، و در مورد این ذوات عینی است که افلاطون اصطلاح «مُثُل» را به کار می برد. در بعضی از محاورات، مثلاً در مهمانی (بزم)، کلمه «مثال» به کار نمی رود، بلکه در آنجا «معنی» (meaning ) به چشم می خورد، زیرا در آن محاوره افلاطون از زیبایی ذاتی یا مطلق (آوتو هو استی کالون : همان که زیباست) سخن می گوید، و این است آنچه افلاطون از مثال زیبایی در نظر دارد. بنابراین، اینکه آیا وی از خیر مطلق سخن گفته یا از مثال خیر، فرق نمی کند: هر دو به یک ذات عینی بر می گردند که منشاء خوبی در تمام اشیاء جزئی است که حقیقتا خوبند.

رابطه مُثُل با محسوسات چیست؟
زمان فقط برای عالم محسوسات است و برای عالم مثل، نمی گردد. چون منظور افلاطون از مُثُل یا صور ذوات عینی است، برای فهمیدن هستی شناسی افلاطون تعیین حتی المقدور دقیق اینکه چگونه وی این ذوات عینی را ملاحظه می کرده دارای اهمیت فراوان است. آیا آنها از خودشان هستی متعالی (transcendental ) دارند که جدا از اشیاء جزئی است. و اگر چنین است، رابطه آنها با یکدیگر و با اشیاء جزئی انضمامی( (concreteاین عالم چیست؟ آیا افلاطون عالم تجربه حسی را با وضع یک عالم نامرئی ، یعنی ذوات غیرمادی، مضاعف می کند؟ اگر چنین است، رابطه این عالم ذوات با خدا چیست؟ این را که زبان افلاطون غالباً دلالت بر وجود یک عالم جدا و مفارق ذوات متعالی دارد نمی توان انکار کرد، لیکن باید به خاطر داشت که زبان اصولاً برای اشاره به متعلقات تجربه حسی ما اختصاص دارد، و برای بیان دقیق حقایق مابعدالطبیعی غالباً نارساست. مثلاً ما از «خدایی که پیش بینی می کند» سخن می گوییم. (و نمی توانیم از این نحو سخن گفتن خودداری کنیم) ، عبارتی که می رساند که خدا در زمان است، در صورتی که می دانیم که خدا در زمان نیست بلکه سرمدی (ازلی و ابدی) است. اما نمی توانیم به نحو شایسته درباره سرمدیت خدا سخن گوییم، زیرا خود تجربه ای از سرمدیت نداریم ، و زبان ما برای بیان چنان اموری ساخته نشده است .
ما انسانیم و باید زبان انسانی به کاربریم و نمی توانیم زبان دیگری به کار بریم: و این امر باید ما را در نسبت دادن اهمیت زیاد به زبان یا عبارت مستعمل افلاطون در بحث از مسائل غامض مابعدالطبیعی محتاط سازد ما باید بکوشیم تا معنی و مقصودی را که پشت آن عبارات هست دریابیم .منظور این نیست که بگوییم که افلاطون به قیام بالذات ذوات کلی معتقد نبوده است، بلکه صرفا این است که خاطر نشان کنم که ، اگر می بینیم که وی در واقع این نظریه را حفظ کرده است باید بر حذر باشیم از اینکه با پافشاری بر عبارتی که افلاطون به کار برده ، بدون توجه لازم به معنایی که باید به این عبارات نسبت داد، این نظریه را سخیف جلوه دهیم.
باری، آنچه می توان معرفی معمولی نظریه مثل افلاطونی نامید کما بیش به شرح ذیل است. در نظرافلاطون متعلقاتی (objects ) که ما در مفاهیم کلی درک می کنیم ، متعلقاتی که علم با آنها سروکار دارد، متعلقاتی که مطابق حدهای کلی حمل (اسناد) هستند، مثل عینی یا کلیات قائم به خودند که در یک عالم متعالی ، یعنی جدا از اشیاء محسوس موجودند و مراد از «جدا از» عملاً جدایی مکانی است، اشیاء محسوس روگرفتهای واقعیات کلی یا بهره مند از واقعیات کلی هستند، اما واقعیات کلی در مقر ثابت آسمانی خود جای دارند، و حال آنکه اشیاء محسوس دستخوش دگرگونی اند، و در واقع همیشه در حال شدن (صیرورت) هستند و هرگز به نحو درست نمی توان گفت می باشند. مثل در مقر آسمانی خود از یکدیگر جدا و از ذهن هر «متفکر» ی نیز جدا وجود دارند. نظریه افلاطون که بدین گونه معرفی شد، خاطر نشان شده است که کلیات قائم به ذات یا وجود دارند ( که در این صورت جهان واقعی تجربه ما به طور نا موجه مضاعف می شود) یا وجود ندارند، اما به نحوی مرموز واقعیت مستقل ذاتی و ماهوی دارند (که در این حال بین وجود و ذات (ماهیت) رخنه و شکافی ناموجه پدید می آید) (حوزه تومیستی فلاسفه مدرسی «تمایزی واقعی» بین ماهیت و فعل وجود در موجود مخلوق قائل است؛ اما، برای ایشان، این تمایز در ظرف مخلوق است. وجود نامخلوق همان وجود مطلق و ذات مطلق است.) از دلائلی که به این معرفی سنتی نظریه افلاطون منجر شده است می توان سه دلیل برشمرد:
روش سخن گفتن افلاطون درباره مُثُل به طور واضح دلالت دارد بر اینکه آنها در قلمروی جدا وجود دارند. بدین گونه در فایدون تعلیم می کند که نفس پیش از اتحاد با بدن قلمروی متعالی وجود داشته ، جایی که نفس هستیهای معقول و قائم به ذات مُثُل را که ظاهراً تعداد کثیری از ذوات «جدا و منفصل» را تشکیل می داده اند، مشاهده می کرده است. فراگرد معرفت ، یا کسب دانش، اساساً عبارت است از یادآوری مُثُلی که نفس در حالت وجود قبلی خود بوضوح مشاهده کرده است.

 

 

 

شامل 58 صفحه word


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق افلاطون هیچگاه از نظریه مُثُل جدا نشد

دانلود مقاله پندنامه افلاطون

اختصاصی از حامی فایل دانلود مقاله پندنامه افلاطون دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله پندنامه افلاطون


دانلود مقاله پندنامه افلاطون

    این پندنامه وصایای افلاطون (Plato) است به شاگرد ِ خود ارسطاطالیس (Aristotle) که در انتهای کتاب ِ اخلاق ِ ناصری شیخ بزرگوار خواجه نصیرالدین طوسی آمده است. ببینید ما چه متخصصانی داشتیم و به چه بهای سنگینی آنها را فراموش کرده ایم!

 

    معمولا وصیت ِ یک عالم ِ بزرگ چکیده ی تمام چیزهایی است که کوچکترین شکی در آن برای عالم وجود ندارد. در واقع او گوهر ِ عمرش را در بستر ِ مرگ از خود جدا می کند و به عزیز ِ دلش، پاره ی تنش، فرزندش می دهد. این وصایا به قدری اهمیت دارد که خواجه نصیر برای خوب ترجمه کردن ِ آن مدتی به سفر ِ سخت برای فراگیری زبان ِ یونانی می رود، فقط به قصد ِ خوب فهمیدن ِ این وصایا! گوهر می خواهی به طلافروشی نرو! آنجا خبری نیست. گوهر ِ حقیقی این است.

 

    در ترجمه از زبان انگلیسی به فارسی عباراتی  روانتر بازنویسی شده است، مثلا بجای (عنایت) از (توجه) استفاده شده است ، پس این ترجمه کمی با ترجمه ی خواجه و آنچه در کتاب ِ کیمیا جلد 5 صفحه ی 387 آمئه است، فرق دارد که این فرق فقط به لحاظ روانتر شدن ِ فهم ِ موضوع ابراز شده است.

 

    گاهی دیده می شود که در دانشگاهها می گویند فلانی خیلی چیز میداند و هر سؤالی از او بکنی جوابش را دارد. سه تا فوق لیسانس و هشت تا دکترا و دوازده تا فوق دکترا و ... نهصد تا مقاله دارد یا المپیادی بوده و طلا آورده است. گاهی با اندکی از اینها که صحبت می کنی می بینی او هم عین ِ یک آدم ِ بی سواد دچار ِ خشم می شود و بدرفتاری می کند، بی حوصلگی می کند، با کسی مهربان نیست. این نشان می دهد که این علم ِ وسیع و پر تلاش هنوز در خود ِ او اثری نداشته و او فقط چون زنبور کارگر علم تولید کرده است. علمی چنین بیفایده، اعتباری به کسی نمی دهد. مثلا دانشمندی که بمب اتم می سازد چه چیری بیش از یک آدم کش دارد؟ و یا دانشجویی که به خاطر ِ بردن ِ طلا در المپیاد خود را مجاز می داند که بجای کمک به دیگر 

شامل 8 صفحه فایل word قابل ویرایش


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله پندنامه افلاطون

تحقیق درباره برخی نظریه های افلاطون

اختصاصی از حامی فایل تحقیق درباره برخی نظریه های افلاطون دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق درباره برخی نظریه های افلاطون


تحقیق درباره برخی نظریه های افلاطون

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه:55

فهرست و توضیحات:
برخی نظریه های افلاطون
منابع تحقیق:
حکمت یونان
سقراط و افلاطون
از افلاطون تا ناتو
 
چکیده ای از زندگی نامه:
افلاطون (427-347 ق.م) فرزند یکی از خانواده های سرآمد  آتن بود و توقع        می رفت سیاستمدار شود. اما او مسحور سقراط شد و حکم مرگ او سخت بر دلش اثر نهاد. پس دنیای سیاست را واگذاشت تا رسالت اصلاحگری سقراط را پی گیرد.
در حدود 40 سالگی آکادمی[1] را در آتن بنیان نهاد تا جوانانی که می بایست در آینده زمام امور شهر های یونان را در دست گیرند. از تحصیلات عالی بهره مند شوند. در  تقدیر افلاطون می توان گفت بسیاری از  فلاسفه او را به بزرگترین فلیسوف می دانستند و می دانند و حکیم سهروردی بنیان گذار حکمت اشراق برای او احترام خاصی قائل بوده و او را امام الحکمه و پیشوای حکمای اشراق می دانسته است.
1- آکادمی (Academy) یا آکادمیا قطعه زمینی نزدیک آتن متعلق به پهلوانی به نام آکادوموس، بعدها باغی در آنجا تاسیس شد. افلاطون و پیروانش در آنجا درس می گفتند، به همین جهت پیروان افلاطون را آکادمیان یا فلاسفه ی آکادمیایی می گویند.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره برخی نظریه های افلاطون