حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق در موردضرورت و مشروعیت رهبری از دیدگاه امام علی

اختصاصی از حامی فایل تحقیق در موردضرورت و مشروعیت رهبری از دیدگاه امام علی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در موردضرورت و مشروعیت رهبری از دیدگاه امام علی


تحقیق در موردضرورت و مشروعیت رهبری از دیدگاه امام علی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه22

 

فهرست مطالب

 

ضرورت و مشروعیت رهبری از دیدگاه امام علی(ع)

سیداحمد خاتمی

ضرورت رهبری

مبنای مشروعیّت رهبری

بحث بیعت

حریم مردم در نظام اسلامی

حضور مردم و تحقق خارجی ولایت

حکومت اسلامی، استبداد نیست

 

"رهبری" جایگاه برجسته ای در کلام امام علی(ع) دارد و ابعاد مختلف این مسأله، در کلمات
دُرَربار ایشان، تبیین شده است.



ضرورت رهبری

 

اساس ِبحث از جایگاه رهبری، ضرورت رهبری برای جامعه است. بداهت این مسأله،
آنچنان است که تشکیک در آن، تشکیک در امر بدیهی است. عقل و شرع، اتّفاق دارند که هرج
و مرج، محکوم است و سامان جامعه، تنها در سایه حکومت و رهبری است.

مرحوم آیت الله نائینی، عدم رضای شارع به اختلال نظام را، دلیل ثبوت نیابت فقها در عصر
غیبت می داند. او گفته است:

از جمله قطعیات مذهب ما طائفه امامیه، این است که در این عصر غیبت، علی مغیبه
السلام، آنچه از ولایات نوعیه را که عدم رضای شارع مقدس به اهمال آن، حتی در
این زمینه معلوم باشد، وظایف حسبیه نامیده و نیابت فقهای عصر غیبت را در آن،

 

 

|89|

قدر متیقن و ثابت دانستیم، حتی با عدم ثبوت نیابت عامّه در جمیع مناصب، و چون
عدم رضای شارع مقدس به اختلال نظام و ذهاب بیضه اسلام، بلکه اهمیت وظایف ِ
راجعه به حفظ و نظم ممالک اسلامیه از تمام امور حسبیه، از اوضح قطعیّات است،
لهذا ثبوت نیابت فقها و نوّاب عام عصر غیبت در اقامه وظایف مذکوره، از قطعیات
مذهب خواهد بود. [1]

در این کلام، این فقیه بزرگ، با ارتکازی دانستن عدم رضای شارع به اختلال نظام ـ که همان
هرج و مرج است ـ ولایت فقیه را در عصر غیبت ثابت می داند.

در عصر امام علی(ع) خوارج نهروان، با برداشت نادرست از توحید، در صدد نفی حاکمیت
امام علی(ع) برآمدند، آنان، به استناد اینکه ولایت و حاکمیت، اختصاص به خدا دارد (لا حکم
إلاّ لله) گفتند، امام، حقّ ِحاکمیت ندارد. حضرت، در برابر این انحراف گفت:

کلمةُ حقٍّ یراد بها باطلٌ! نعم إنَّهُ لا حکم إلاّ لله و لکن هؤلاء یقولون لا إمْرَةَ و إنَّهُ لابُدَّ
للناس من أمیرٍ بّرٍ أوْ فاجرٍ یعمل فی إمرتِه ِالمؤمن و یستمتع فیها الکافرُ و یُبَلَّغُ اللهُ فیها
الأجل و یُجْمَعُ به الفَیءُ و یقاتَل به العدُّو و تأمَنُ به السبلُ و یُؤْخَذُ بها للضعیف ِمن
القویّ، حتّی یستریح بّرٌ و یُستَراحُ من فاجرٍ. [2]

[این] سخن ِحقّی است که از آن، اراده باطل شده است! آری، حکم جز از آن ِخدا
نیست، ولی این گروه می گویند: "اِمارت و حکومت، ویژه خداوند است و بس"، و
حال آنکه مردم، نیازمند امیر و حاکمی هستند، خواه نیکوکار یا بدکار، تا مؤمن، در
سایه حکومت او به کار خویش پردازد و کافر، از زندگی خود بهره گیرد تا زمان هر
یک به سر آید، و حقِّ بیت المال ِمسلمانان به دست او گرد آورده شود و به کمک او،
با دشمنان مبارزه شده و جاده ها امن گردد و حقّ ِضعیف را از قوی بستاند، تا نیکوکار
بیاساید و از شر بدکار آسوده ماند.

پاسخ مولا(ع) به شبهه خوارج، استدلال به فطرت است، زیرا ضرورت نیاز جامعه به نظام، امر
بدیهی است و این، جز با رهبری، امکان پذیر نیست.

امام(ع) در این سخن، در صدد تبیین ضرورت رهبری است، نه مشروعیت بخشیدن به
حکومتِ فاجر، امام علیه السلام در این صدد است که حتی حاکمیت جائر، بر هرج و مرج، ترجیح
دارد! آن حضرت، در سخنی دیگر، گفته است:

 

 

|90|

والٍ ظلومٌ غشومٌ خیرٌ من فتنة تدوم؛ [3]

حاکم ستمگر ِبیدادگر، بهتر است از فتنه ای که ادامه یابد.

نیز گفته اند:

أسدٌ حطومٌ خیرٌ من سلطانٍ ظلومٍ و سلطانٌ ظلومٌ خیرٌ من فتن تدوم؛ [4]

شیر درنده، بهتر از حاکم ِستمگر است و حاکم ستمگر، بهتر از فتنه هایی است که
ادامه یابد.

برخی به انگیزه تشکیک در ولایت فقیه، اصل ضرورت ولایت و رهبری را زیر سؤال برده
و می گویند: "ولایت، مخصوص محجورانی مانند صغار و مجانین است و عقلا، نیاز به ولیّ
ندارند"!

در این شبهه، ولایت کلامی با ولایت فقهی، خَلط شده است. آری، ولایتی که در فقه مطرح
است، اختصاص به کسانی دارد که به جهت نقصان و ناتوانی عقلی، حقّ ِتصرف ندارند، اما ولایتی
که در بحث امامت مطرح است، ولایت کلامی است. این ولایت، نه تنها اختصاص به محجوران
ندارد بلکه مورد نیاز کامل عقلا است، همانند ولایت خداوند. در سایه ولایت خداوند و آنان که
برگزیده او هستند، عقل ِانسان رشد یافته و راه سعادت خود را می یابد.



مبنای مشروعیّت رهبری

 

از مباحث مهم و قابل توجه در بحث حکومت و رهبری، مبنای مشروعیّت آن است. این
بحث، در دو محور، مورد ارزیابی قرار گرفته است:

در رابطه با رهبری پیامبران و امامان معصوم علیهم السلام؛

در رابطه با ولایت فقیه.

در رابطه با محور نخست، نظریه مشهور شیعه، آن است که مشروعیت رهبری پیامبران و
امامان، با نصب ِبدون واسطه الهی است و در این زمینه، مردم نقشی ندارند.

آری، در سالهای اخیر، نظریه ای خلاف این نظریه، مطرح شده است. این نظریه می گوید:
"مشروعیت سیاسی، یک صورت بیشتر ندارد و آن، الهی ـ مردمی است و در این مورد، میان
عصر حضور و غیبت امام، فرقی نیست."

این نظریه معتقد است که تدبیر سیاسی، همواره بر عهده مردم است و منصب الهی رسالت و


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در موردضرورت و مشروعیت رهبری از دیدگاه امام علی

تحقیق مشروعیت حکومت دینی و ولایت فقیه

اختصاصی از حامی فایل تحقیق مشروعیت حکومت دینی و ولایت فقیه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق مشروعیت حکومت دینی و ولایت فقیه


تحقیق مشروعیت حکومت دینی و ولایت فقیه

 

 

 

 

 

 



فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)

تعداد صفحات:32

فهرست مطالب:

سرآغاز
مشروعیت چیست؟
مشروعیت الهى و مشروعیت دینى
سطوح مشارکت سیاسى
مشروعیت و مشارکت سیاسى

 

سرآغاز

از جمله مفاهیم پراهمیت در فلسفه سیاسى، مفهوم «مشروعیت» است که علاوه بر گرانمایگى تئوریک و مفهومى که پاسخ پرسش مهمى چون چرایى الزام قدرت سیاسى و التزام آن را بر عهده خویش گرفته است؛ از حیث تأثیرگذارى بر دیگر                             مفاهیم نیز پر ارج و اهمیت‏است.
                                                             
در این نوشتار تأثیرگذارى مشروعیت در یکى از مفاهیم مهم دیگر،یعنى «مشارکت‏سیاسى» مدنظر قرار گرفته است و در این طریق، تلاش در تبیین این نکته بوده است که انواع نظریه‏هاى مشروعیت به طور مستقیم در چگونگى، کیفیت و سطح مشارکت سیاسى تأثیرگذار مى‏باشند. به گمان نگارنده هر یک از انواع مشروعیت على‏الاصول میزان خاصى از مشارکت سیاسى را برمى‏تابند و هر نظام سیاسى با لحاظ مشروعیت خاصّ خویش، سطح معینى از مشارکت سیاسى را تحمل مى‏کند. در پایان سخن، این بحث نظرى را بر ایران پیش و پس از انقلاب اسلامى افشانده‏ایم تا به اختصار پتانسیل‏هاى مشارکت سیاسى را در حکومتهاى قبل و بعد از انقلاب اسلامى ملاحظه کنیم. از همین رهگذر در مقطع پس از انقلاب انواع نظریه‏هاى مطرح در خصوص حکومت دینى و ولایت فقیه را از نظر گذرانده‏ایم. بى‏شک این بنیان نظرى قابلیت طرح تفصیلى بیشترى را در تطبیق با مصادیق و حکومتها دارا مى‏باشد و ما در این مجال به همین میزان بسنده کرده‏ایم. تا توفیقى دیگر ...
مشروعیت چیست؟

پیش از آنکه بخواهیم به بررسى تأثیر انواع مشروعیت در مشارکت سیاسى بپردازیم، مى‏بایست تعریف و تبیین مختصرى از مشروعیت ارائه دهیم تا از این رهگذر بتوانیم به نظریه‏هاى موجود در باب حکومتهاى مختلف نگاهى بیافکنیم. اصولاً میان حاکمیت و مشروعیت ارتباطى وثیق وجود دارد. به طورى که مى‏توان گفت مشروعیت پایه و اساس حاکمیت است. اگرچه واژه «مشروعیت» از «شرع» ساخته شده و در برخى موارد و در استعمال‏هاى درون‏دینى به معناى «وابسته و مستند به شرع یا شارع» است، اما در ادبیات سیاسى که مشروعیت (hegitimacy) در ارتباط با حاکمیت و قدرت سیاسى مورد استفاده قرار مى‏گیرد، اگر بخواهیم با یک واژه مختصر آن را مترادف‏سازى کنیم، شاید «حقانیت» نزدیکترین و مناسب‏ترین لغت براى معناى خاصّ مشروعیت باشد.(2) اما تعریف و توضیح تفصیلى مشروعیت چیست؟
در درون مشروعیت و به هنگام کالبدشکافى این واژه با دو مطلب مواجه مى‏شویم: اول، ایجاد حق حکومت براى حاکمان و دوم، پذیرش آن حق از جانب مردم. در واقع توجیه حق حکومت براى حاکمان (Governors) و پذیرش آن حق از سوى حکومت‏شوندگان (Governeds) تشکیل‏دهنده اجزاى مفهومى مشروعیت هستند. اگر حکومت حکومتگران و حکومت‏پذیرى حکومت‏شوندگان را الزام و التزام سیاسى بنامیم، مى‏توان گفت که پرسش از چرایى الزام و التزام سیاسى پرسش از مشروعیت است. تعریف تقابلى و واژه مخالف و مقابل مشروعیت - از باب تعرف الأشیاء بأضدادها - غَصب (Usurpation) مى‏باشد و لذا مقابل حکومتهاى مشروع، «حکومتهاى غاصب» قرار دارد.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق مشروعیت حکومت دینی و ولایت فقیه

دانلود مقاله عدم مشروعیت تبدیل ماه های قمری به شمسی

اختصاصی از حامی فایل دانلود مقاله عدم مشروعیت تبدیل ماه های قمری به شمسی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  23  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 

 

در شرع انور اسلام هم تاخیر حرمت ماههاى حرام از محل خود حرام است، و هم تاخیر آداب و احکام و دستوراتى که در زمانهاى مشخص همچون ماه رمضان براى روزه و ماه ذو الحجة براى حج مقرر شده است.و علیهذا تبدیل ماههاى قمرى به ماههاى شمسى و تبدیل سالهاى قمرى به شمسى بهیچوجه من الوجوه جایز نیست.
مسلمان نمى‏تواند روزه رمضان را در شوال و یا یکى از ماههاى معتدل دیگر بگیرد و به جهت اعتدال هوا و کوتاه شدن روزها در فصل زمستان آن را بجاى آورد، یعنى نمى‏تواند روزه خود را به حساب سالها و ماههاى شمسى قرار دهد.
مسلمان نمى‏تواند حج ذو الحجه خود را در محرم و یا یکى از ماههاى معتدل دیگر به جهت تناسب هوا و فروش امتعه و امور اعتباریه و مصالح مادیه و دنیویه خود، در فصل بهار و یا پائیز قرار دهد، یعنى نمى‏تواند حج‏ خود را به حساب سالها و ماههاى شمسى بجاى آورد.
و همچنین نسبت‏به سایر تکالیف از واجبات و مستحبات و محرمات و مکروهات و همچنین نسبت‏به احکام اجتماعیه و سنت‏هاى اعتباریه و آداب و رسوم و عاداتى که در جامعه با آن مواجه است.

 

تاریخ إسلام، تاریخ قمری است
مسلمان نمى‏تواند سال شمسى را ملاک و میزان براى اعمال و تاریخ خود معین و مقرر دارد، زیرا که در قرآن مجید با صراحت‏سال مسلمان را سال قمرى قرار داده، و ان عدة الشهور عند الله اثنا عشر شهرا فى کتاب الله یوم خلق السموات و الارض منها اربعة حرم را اعلان کرده است.
این آیه از چند جهت صراحت دارد بر آنکه سال‏ها و ماههاى رسمى اسلامى سالها و ماههاى قمرى است: اول - از جهت لفظ منها اربعة حرم زیرا از ضروریات است که اسلام هیچ ماهى را از ماههاى حرام قرار نداده است، مگر چهار ماه از ماههاى قمرى را که ذوالقعدة و ذوالحجة و محرم و رجب مى‏باشند.و این چهار ماه، از ماههاى قمرى است نه شمسى، و در روایات عدیده و در خطبه رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم آمده است که سه تا از این ماهها پهلوى هم قرار گرفته‏اند و یکى از اینها جدا و تنها است: ثلاثة منها سرد و واحد منها فرد ، آن سه که پهلوى همند ذوالقعده و ذوالحجة و محرم هستند، و آن یک که تنها افتاده است ماه رجب است.
دوم - از جهت لفظ عند الله.و سوم - از جهت لفظ فى کتاب الله یوم خلق السموات و الارض.چون این قیود دلالت دارند بر آنکه این ماهها ابدا قابل تغییر و اختلاف نیستند، و با وضع و جعل و امور قرار دادى سر و کار ندارند، زیرا این ماهها در نزد خداوندى که علم و احاطه او لا یتغیر است، چنین است، و در کتاب خدا در روزى که آسمان‏ها و زمین را آفریده است چنین بوده است.
پس در حکم نگاشته شده در کتاب تکوین و در قانون نوشته شده در دفتر خلقت اینطور بوده است، و لا معقب لحکمه تعالى.و معلوم است که ماههاى شمسى به هر صورت و به هر عنوان و از هر تاریخى که باشد، ماههاى قراردادى است که بر اساس حساب منجم و زیاده و کمى‏هاى اعتباریه و وضعیه بدین صورت در آمده است.
اما ماههاى قمرى در آن وقتى که خداوند آسمان و زمین را خلقت کرد، همینطور بوده است.یعنى به ابتداى رؤیت هلال به خروج از محاق و تحت الشعاع شروع مى‏شده، و به محاق و دخول تحت الشعاع پایان مى‏یافته است.
و الشمس تجرى لمستقر لها ذلک تقدیر العزیز العلیم و القمر قدرناه منازل حتى عاد کالعرجون القدیم لا الشمس ینبغى لها ان تدرک القمر و لا اللیل سابق النهار و کل فى فلک یسبحون (آیه 38 تا 40 از سوره 36: یس) «و خورشید بر مدار معین خود پیوسته در حرکت و گردش است، اینست‏حکم خداوند مقتدر و دانا.و ماه را ما در منزل‏هاى مختلف به سیر و گردش در آوردیم تا عاقبت (که آخر ماه نزدیک و محاق مى‏شود) همانند شاخه زرد و لاغرى در آید، نه در سیر و گردش منظم جهان آفرینش، خورشید را چنین توان و قدرتى است که به ماه برسد و او را دریابد، و نه مى‏تواند شب بر روز سبقت گیرد، و هر یک از این خورشید و ماه و از این شب و روز در مدار معین و مقرر پیوسته در حرکت و شناورند.» ماههاى قمرى حسى و وجدانى است و ابتدا و انتهاى مشخصى در عالم تکوین دارد، به خلاف ماههاى شمسى که قراردادى و اصطلاحى است، و اگر چه فصول اربعة و سال‏هاى شمسى هم تقریبا حسى است، لکن ماههاى دوازده‏گانه که داراى اصل ثابتى هستند فقط ماههاى قمرى است.
و بنا بر این معناى آیه اینطور مى‏شود که: ماههاى دوازده گانه‏اى که از آنها سال درست مى‏شود، آن ماههائى است که در علم خداوند سبحانه و تعالى ثابت است.و همان ماههائى است که در کتاب تکوین در روزى که آسمان‏ها و زمین را آفرید معین فرمود، و حرکات عامه جهان خلقت را که از جمله آنها حرکات خورشید و ماه است مقرر نمود.و آن حرکت واقعى و ثابت پایه و اصل براى تعیین مقدار این ماههاى دوازده‏گانه قرار گرفت.
و از جمله آیاتى که صراحت در لزوم تاریخ قمرى دارد، همانطور که ذکر شد آیه 5 از سوره 10: یونس است:
هو الذى جعل الشمس ضیاء و القمر نورا و قدره منازل لتعلموا عدد السنین و الحساب .
«خداوند است آنکه خورشید را نوردهنده، و ماه را نورانى آفرید، و ماه را در منزلگاههاى مختلفى به حرکت و گردش در آورد، تا شما شماره سال‏ها و حساب امور خود را از آن بدانید» .
معلوم‌ است‌ که‌ از اشکال‌ مختلف‌ ماه‌ بر آسمان‌ همچون‌ هلال‌ و تربیع‌ و تثلیث‌ و تسدیس‌ تا در شب‌ چهاردهم‌ به‌ شکل‌ بَدْر یعنی‌ دایرة‌ کامل‌ درآمدن‌ ، و سپس‌ رو به‌ نقصان‌ گذاردن‌ ، مردم‌ می‌توانند بدون‌ منجّم‌ و نیازمند بودن‌ به‌ أهل‌ حساب‌ ، در هر نقطه‌ از خشکی‌ و دریا ، و در هر زمین‌ از کوه‌ یا بیابان‌ به‌ مجرّد رؤیت‌ هلال‌ و أطوار مخلتفة‌ آن‌ ، در طول‌ ماه‌ قمری‌ حساب‌ خود را داشته‌ باشند. و این‌ از اختصاصات‌ ماه‌ قمری‌ است‌ نه‌ شمسی‌ . فلهذا با اینکه‌ لفظ‌ شمس‌ در این‌ آیه‌ آمده‌ است‌ ، ولیکن‌ گردش‌ ماه‌ را سبب‌ محاسبه‌ و تقویم‌ قرار داده‌ است‌ .
و از جملة‌ آیات‌ آیة‌ 189 از سورة‌ 2: بقره‌ است‌: یَسْئَلُونَکَ عَنِ الاْهِلَّةِ قُلْ هِیَ مَواقِیتُ لِلنَّاسِ وَ الْحَجِّ .
«ای‌ پیامبر از تو دربارة‌ علّت‌ اشکال‌ مختلف‌ هلال‌ (که‌ به‌ أطوار گوناگون‌ بر فراز آسمان‌ پدیدار می‌شود) چون‌ بپرسند (درپاسخ‌) بگو این‌ اختلاف‌ أشکال‌ ماه‌ را خداوند به‌ جهت‌ تعیین‌ اوقات‌ مردم‌ و تاریخ‌ آنها و برای‌ أمر حجّ قرار داده‌ است‌.»
ماه‌های‌ قمری‌ را به‌ شمسی‌ تبدیل‌ کردن‌ ، نَسِی‌ است‌ ، یعنی‌ تأخیر انداختن‌ أعمال‌ از زمان‌ مقرّر خود ، و این‌ همان‌ است‌ که‌ در قرآن‌ کریم‌ آن‌ را موجب‌ زیادی‌ کفر به‌ شمار آورده‌ است‌ ، و از کلمات‌ روشن‌ و جالب‌ رسول‌ خدا صلّی‌ الله‌ علیه‌ وآله‌ وسلّم‌ در خطبه‌ای‌ که‌ در مِنی‌' ایراد کردند همین‌ نکته‌ است‌ که‌ ماههای‌ قمری‌ را که‌ بر اساس‌ سنّت‌ إبراهیم‌ خلیل‌ و اسماعیل‌ ذبیح‌ علیهما السّلام‌ قرار داده‌ شده‌ بود ، و در زمان‌ جاهلیّت‌ به‌ ماههای‌ شمسی‌ تبدیل‌ کرده‌ بودند ، آن‌ حضرت‌ به‌ همان‌ ماههای‌ قمری‌ برگردانیده‌ ، و جَهاراً علی‌ رؤوس‌ الاشهاد اعلان‌ فرمود که‌ این‌ حجّ ، حجّ صحیح‌ است‌ که‌ در زمان‌ خود واقع‌ شده‌ ، و در اثر گردش‌ زمان‌ دوباره‌ این‌ حجّ در موضع‌ خود قرار گرفته‌ است‌ . و این‌ حجّ را حِجَّة‌ الإسلام‌ گویند ، زیرا که‌ طبق‌ قانون‌ اسلام‌ در جای‌ خود قرار گرفت‌ و در ماه‌ ذوالحجّه‌ که‌ ماه‌ حجّ واقعی‌ است‌ واقع‌ شد .
در «سیرة‌ حلبیّه‌» آورده‌ است‌ که‌: یُقَالُ لَهَا حِجَّةُ الإسْلاَمِ ، قِیلَ لإخْرِاجِ الْکُفَّارِ الْحَجَّ عَنْ وَقْتِهِ لاَنَّ أهْلَ الْجَاهِلِیَّةِ کَانُوا یُؤَّخَّرونَ الْحَجِّ فِی‌ کُلِّ عامٍ أحَدَ عَشَرَ یَوْمًا حَتَّی‌ یَدُورَ الزَّمَانُ إلَی‌ ثَلاَثٍ وَ ثَلاَثِینَ سَنَةً فَیَعُودُ إلَی‌ وَقْتِهِ وَلِذَلِکَ قَالَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فِی‌ هَذِهِ الْحِجَّةِ: إنَّ الزَّمَانَ قَدِاسْتَدَارَ کَهَیْئَتِهِ یَوْمَ خَلَقَ اللَهُ السَّمَوَاتِ وَ الاَرْضِ ، فَإنَّ هَذِهِ الْحِجَّةَ کَانَتْ فِی‌ السَّنَةِ الَّتِی‌ عَادَ فِیهَا الْحَجُّ إلَی‌ وَقْتِهِ وَ کَانَتْ سَنَةَ عَشَرَ .
«یعنی‌ به‌ حجّی‌ که‌ رسول‌ خدا به‌ جای‌ آوردند ، حِجَّة‌ الإسلام‌ گویند به‌ جهت‌ آنکه‌ آن‌ حجّ در زمان‌ خود واقع‌ شد ، و طبق‌ آئین‌ اسلام‌ بود ، چون‌ کفّار قریش‌ حجّ را از وقتش‌ به‌ تأخیر می‌انداختند ،
و در هر سال‌ حجّی‌ را که‌ انجام‌ می‌داده‌اند ، یازده‌ روز دیرتر از موقع‌ انجام‌ آن‌ در سال‌ قبل‌ بود ، و پیوسته‌ به‌ این‌ کار مبادرت‌ می‌کردند ، تا در زمان‌ رسول‌ خدا که‌ سی‌ و سه‌ سال‌ از وقت‌ حجّ واقعی‌ گذشته‌ بود ، و زمان‌ حجّ به‌ وقت‌ اصلی‌ خود بازگشته‌ بود . رسول‌ خدا صلّی‌ الله‌ علیه‌ وآله‌ وسلّم‌ در خطبه‌ فرمود: اینک‌ زمان‌ دور زده‌ است‌ ، و رسیده‌ است‌ به‌ همان‌ وضعی‌ که‌ خداوند آسمانها و زمین‌ را آفرید ، چون‌ آن‌ حجّ در سال‌ دهم‌ بود ، و آن‌ رأس‌ سی‌ و سوّمین‌ سال‌ از تغییر بود.» .
و به‌ این‌ معنی‌ یعقوبی‌ و مسعودی‌ و ابن‌ اثیر تصریح‌ کرده‌اند بلکه‌ مسعودی‌ فقط‌ از ذکر حوادث‌ سال‌ دهم‌ از هجرت‌ از تمام‌ قضایا و داستان‌های‌ حِجة‌ الوداع‌ ، فقط‌ این‌ جملة‌ رسول‌ خدا را آورده‌ است‌ که‌: إنَّ الزَّمَانَ قَدِ اسْتَدارَ .
و این‌ معانی‌ همه‌ گویا و شاهد صادقند بر آنکه‌ تبدیل‌ سالهای‌ قمری‌ به‌ شمسی‌ جایز نیست‌ ، و مسلمان‌ باید با تمام‌ اهتمام‌ در حفظ‌ اوقات‌ بر اساس‌ تاریخ‌ مقرّرة‌ رسول‌ الله‌ که‌ بر سنّت‌ حضرت‌ ابراهیم‌ پایه‌ گذاری‌ شده‌ ، و قرآن‌ کریم‌ آن‌ را حتم‌ و لازم‌ شمرده‌ است‌ عمل‌ کند .
خداوند عزّوجل‌ به‌ این‌ حقیر توفیق‌ عنایت‌ فرمود تا رساله‌ای‌ دربارة‌ لزوم‌ استناد ابتدای‌ شهور قمریّه‌ ، به‌ رؤیت‌ هلال‌ در خارج‌ ، گرد آورد . این‌ رساله‌ موسوعه‌ای‌ است‌ علمی‌ و فقهی‌ در لزوم‌ اشتراک‌ آفاق‌ در رؤیت‌ هلال‌ برای‌ دخول‌ ماههای‌ قمری‌ ، و در آن‌ بحث‌های‌ فنّی‌ و مراسلاتی‌ است‌ که‌ حلّ هر گونه‌ إشکال‌ را نموده‌ و قلع‌ مادّة‌ خلاف‌ را می‌کند .
این‌ رساله‌ با برهان‌ علمی‌ و دلیل‌ شرعی‌ می‌رسداند که‌ ماههای‌ قمری‌ حتماً باید با دیدن‌ ماه‌ در شب‌ اوّل‌ ماه‌ شروع‌ شود ؛ و قول‌ منجّمین‌ که‌ براساس‌ حساب‌ و رَصَد است‌ ، هیچگونه‌ حجّت‌ شرعی‌ نیست‌ . و به‌ ضرورت‌ آیات‌ قرآن‌ و إجماع‌ اهل‌ اسلام‌ و سنّت‌ رسول‌ الله‌ صلّی‌ الله‌ علیه‌ وآله‌ وسلّم‌ که‌ فرمود: صُوموا لِرَؤیَتِهِ ، و أفْطِرُوا لِرُؤیَتِهِ ! تمام‌ ماههای‌ قمری‌ باید با مشاهدة‌ هلال‌ در فوق‌ اُفق‌ صورت‌ گیرد . و در هر جا که‌ ماه‌ دیده‌ شد ابتدای‌ آن‌ ماه‌ شروع‌ می‌شود ؛ و در أماکنی‌ که‌ ماه‌ در آن‌ شب‌ قابل‌ رؤیت‌ نیست‌ ؛ و حتماً در شب‌ بعد دیده‌ می‌شود ، ابتدای‌ ماه‌ آنها از شب‌ بعد خواهد بود و علیهذا فتوای‌ مشهور که‌ دخول‌ ماه‌ قمری‌ را تابع‌ رؤیت‌ می‌دانند ؛ و هر نقطه‌ از جهان‌ ، تابع‌ افق‌ خود آنست‌ ؛ صحیح‌ است‌ . و قول‌ بعضی‌ از اعلام‌ و أساطین‌ که‌ خروج‌ ماه‌ را از تحت‌ الشّعاع‌ برای‌ همة‌ جهان‌ و یا برای‌ نیمکرة‌ مسکونی‌ ، کافی‌ می‌دانند ؛ و در یک‌ شب‌ حکم‌ به‌ دخول‌ ماه‌ در سراسر جهان‌ می‌کنند ؛ خالی‌ از اعتبار است‌ . بلکه‌ أدلّة‌ متقنه‌ بر خلاف‌ آن‌ ؛ و براهیم‌ منتهی‌ به‌ ضرورت‌ بر ردّ آن‌ قائم‌ است‌ .
این‌ رسالة‌ علمی‌ و فقهی‌ به‌ زبان‌ عربی‌ بوده‌ و به‌ نام‌ رسالِة‌ حَوْلَ مَسألة‌ رُؤیَة‌ الْهِلال‌ نامگذاری‌ شده‌ است‌ و از جمله‌ کتب‌ مطبوعة‌ شمارة‌ 6 از دورة‌ علوم‌ و معارف‌ اسلام‌ انتشار یافته‌ است‌ .

 

تاریخ همه مسلمین جهان باید هجری وقمری باشد
اگر کسی‌ بگوید: چه‌ اشکال‌ دارد که‌ مسلمانان‌ أعمال‌ و تکالیف‌ عبادیّة‌ خود را مثل‌ روزه‌ و حجّ طبق‌ ماه‌های‌ قمری‌ انجام‌ دهند ، و سایر آداب‌ و شئون‌ اجتماعیّه‌ و سیاسیّة‌ خود را طبق‌ ماههای‌ شمسی‌ بجای‌ آورند ، و در اینصورت‌ نَسِی‌ که‌ مستلزم‌ کفر است‌ ، لازم‌ نمی‌آید ، بلکه‌ فقط‌ طبق‌ قراردادهای‌ اعتباریّة‌ خود ، اُمور غیر شرعیّه‌ خود را از واجبات‌ ، بر اساس‌ تاریخ‌ دیگری‌ فقط‌ از جهت‌ تعداد روزهای‌ ماهها همچون‌ تاریخ‌ رومی‌ و یا روسی‌ و یا فرانسوی‌ و یا تاریخ‌ ایران‌ باستانی‌ انجام‌ دهند ، و با فرض‌ آنکه‌ در تمام‌ این‌ تواریخ‌ مبدأ تاریخ‌ را هجرت‌ رسول‌ خدا صلّی‌ الله‌ علیه‌ وآله‌ وسلّم‌ بگیرند ، فقط‌ تاریخ‌ رسمی‌ خود را بر حسب‌ مصالح‌ دنیوی‌ تاریخ‌ شمسی‌ قرار داده‌اند .

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  23  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله عدم مشروعیت تبدیل ماه های قمری به شمسی

دانلود پایان نامه رشته علوم سیاسی با موضوع مفهوم مشروعیت در نظام سیاسی

اختصاصی از حامی فایل دانلود پایان نامه رشته علوم سیاسی با موضوع مفهوم مشروعیت در نظام سیاسی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

(استادان ودانشجویان عزیز متن کامل پایان نامه ها را می توانید در آخر هر صفحه ی پایان نامه مورد نطر دانلود کنید چون فقط تکه هایی از متن این پایان نامه در این
صفحه ها درج شده است(به طور نمونه)

 

 

 

(مشروعیت ) یکی از قدیمی ترین و اساسی ترین مباحث نظام سیاسی است که از یونان باستان ، توسط افلاطون و ارسطو و سپس از سوی متفکرانی همچون سیسرو ، آگوستین قدیس ، توماس آکویناس ، فارابی ، ابن رشد ، غزالی ، ماوردی ، ابن سینا و سایر شخصیت های مشرق و مغرب زمین مورد توجه قرارگرفته و با تقسیم حکومت به آریستوکراسی ، دموکراسی ، مونارکی ، جمهوری و مانند این ها به بحث ازمصادیق حکومت های مشروع و نامشروع پرداخته شده است . هر حکومت ، دولت و یا نظام سیاسی برای حدوث و بقای خود ناچار به بازشناسی مبانی مشروعیت نظام سیاسی خویش است تا با پشتیبانی از مبانی بتواند در امور عمومی و اجتماعی مردم تصرف کند و حق فرمانروایی را از آن خود قرار دهد ؛ زیرا در زمینه ی مشروعیت سیاسی ، مهمترین پرسش های ذیل پاسخ داده می شود و حق حاکمیت از آن حاکم و لزوم اطاعت از سوی مردم را توجیه می نماید . این که مشروعیت به چه معناست و در کدام یک ازحوزه های علوم سیاسی مورد بحث قرار می گیرد ؟و نیز منبع و منشا مشروعیت در نظام های سیاسی چیست و چه رابطه ای میان مشروعیت با مقبولیت و کارآمدی برقرار است ؟ آیا قدرت ، اقتدار ، زور و غصب حکومت ، منشا مشروعیت و مقبولیت آن می‌گردد و در تثبیت حق حاکمیت توان مند است ؟ آیا مشروعیت مبتنی بر سنت ، مقبولیت آفرین است و آیا توافقات عقلایی و قراردادهای اجتماعی مشروعیت سازند و آیا ویژگی های رهبران فرزانه می تواند منشا مشروعیت قرار گیرد ؟ و ده ها پرسش دیگر .

مشروعیت با دو رکن مهم از نظام های حکومتی سروکار دارد ، نخست با رکن حاکم و این که چرا و به چه دلیل توده ی مردم باید از فرمان ها و دستورهای حاکم اطاعت کنند و بر چه اساسی باید فلان حاکم ، حکمرانی نماید و دوم ، رکن نظام حکومتی و این که چرا برای نمونه حکومت دموکراسی ، لیبرالیستی ، نخبه گرایی ، اشراف سالاری و مانند این ها باید تحقق یابند و اصلاً ملاک مشروعیت حکومت ها چیست ؟ ایا حکومت زورمدارانه و استبدادی ، مشروعیت دارد یا تنها مشروعیت نوع حکومت از طریق رضایت و اراده ی عموم مردم و یا از ناحیه ی انطباق آن با اراده و فرامین حق تعالی تحقق پذیر است ؟

مشروعیت در حوزه ی اندیشه ی سیاسی ، از بحران مفهومی و کاربردی ایمن نیست و بر این اساس پاره ای از نویسندگان با نیافتن خاست گاه آن ، به برداشت های متفاوتی دست یافتند و با خلط میان معنای لغوی و اصطلاحی و نیز آمیختگی میان مشروعیت هنجاری و غیر هنجاری و همچنین مشروعیت ایدئولوژیکی و ساختاری و شخصی ، به تذبذب و اعوجاج فکری گرفتار شدند.

قانونی بودن ، انطباق با سنت ها ، قانونیت همراه با رضایت مردم ، برخورداری از ویژگی های اخلاقی ، توجیه عقلی اعمال قدرت حاکم ، حقانیت تام ، مقبولیت و اراده ی عمومی یا اکثریت توده ی مردم ، مطابقت با آموزه‌های دینی و..  نمونه هایی از تعاریف ارائه شده از این واژه می باشد .

 1-تعاریف مشروعیت

اینک به پاره ای از تعاریف در زمینه ی مشروعیت اشاره می شود :

1 ـ مشروعیت عبارت است از توجیه عقلانی ( اعمال سلطه و اطاعت ) . اگر اطاعت ، غیر عقلانی باشد ، مستند به سنت جاری (Traditional) یا محبوبیت حاکم ( فره ایزدی یا (Charisma خواهد بود .1

2 ـ مشروعیت یعنی توجیه عقلی ( اعمال قدرت حاکم ) و این که حاکم برای اعمال قدرت خود چه مجوزی دارد و مردم چه توجیه عقلی را برای اطاعت از حاکم ارایه می کنند . مشروعیت ، متضمن توانایی نظام سیاسی در ایجاد و حفظ این اعتقادات است که نهادهای سیاسی موجود ، مناسب ترین نهادها برای جامعه هستد . مشروعیت ارتباط نزدیکی با مفهوم تعهد و التزام به فرمان برداری دارد .[1]

3 ـ مشروعیت به معنی قانونی بودن یا طبق قانون بودن است . این کلمه دراروپای سده ی میانه هم به همین معنا به کار می رفت . سیسرو (Cicero) این واژه را برای بیان قانونی بودن قدرت به کار برد . بعدها واژه ی مشروعیت در اشاره به روش های سنتی ، اصول قانون اساسی و انطباق با سنت ها به کار رفته است . بعد از آن هم مرحله ای فرا رسید که در آن ، عنصر رضایت به معنی آن افزوده شد و ( رضایت ) ، پایه و اساس فرمانروایی مشروع دانسته شد . [2]

4 ـ وقتی حکومت ، مشروعیت دارد که مردم تحت فمان ، اعتقاد راستین داشته باشند بر این که ساختار ، عملکردها ، اقدامات ، تصمیمات ، سیاست ها ، مقامات ، رهبران یا حکومت از شایستگی ، درست کاری یا خیر اخلاقی از حق صدور قواعد الزام آور برخوردار باشند .[3]

5 ـ ژان بیندال ، مشروعیت را چنین تعریف می کند که مردم به طور طبیعی و بدون تردید ، سازمانی را که به آن تعلق دارند ،[4] می پذیرند .

6 ـ ج ـ ک . رابرت می گوید : ( مشروعیت همان اصلی است که دلالت می کند بر پذیرش همگانی دست یافتن شخص یا گروه معینی به مقامی سیاسی ، به طور کل از راه اعمال قدرت یا در برخی موارد ویژه بر این اساس که اعمال قدرت برای دست یابی به آن مقام با برخی اصول و رویه های عمومی اجرای اقتدار هماهنگ است ) .[5]

7 ـ نظریه ی مختار : مشروعیت (Legitimacy) که از صفت (Legitimate) اشتقاق یافته ،  در لغت به معنای ( قانونی ) ترجمه شده است . این اصطلاح از روزگاران قدیم در فلسفه و کلام سیاسی ، مورد توجه قرار گرفته و از قرن نوزدهم در جامعه شناسی سیاسی که یکی از شاخه های علوم سیاسی می باشد مطرح گردید . فلسفه ، کلام و یا فقه سیاسی به مسائل هنجاری و باید و نباید های حقوقی و ارزشی درحوزه ی سیاست می پردازند . بر این اساس ، مشروعیتی که در این شاخه های علوم سیاسی مورد بحث قرار می گیرد ، ( مشروعیت هنجاری ) نام دارد .و جامعه شناسی سیاسی ، تلاش فکری در جهت توضیح و تبیین پدیده ها و رفتارها و ساخت های سیاسی به وسیله ی عوامل اقتصادی ، فرهنگی و اجتماعی است . موضوع این رشته ی سیاسی ، روابط دولت و جامعه و تاثیرات جامعه بر روی دولت است. این علم به بررسی محیط اجتماعی ـ سیاسی می پردازد .[6]

به همین دلیل ، مباحث مربوط به جامعه شناسی سیاسی از جمله مسله ی مشروعیت و منابع آن ، کاملاً غیر هنجاری است . یعنی از هست ونیست های روابط میان دولت و ملت سخن به میان می آورد و به بایستی ونبایستی های حقوقی و ارزشی نظر ندارد .

( مشروعیت به مفهوم مقبولیت ) و مورد رضایت مردم در حوزه ی جامعه شناسی سیاسی و ( مشروعیت به مفهوم حقانیت ) در برابر غصب (Usurpation) یعنی ناحق بودن حکومت در حوزه ی فلسفه ، کلام و حقوق سیاسی مورد بحث قرار می گیرد . در فلسفه ی سیاسی ، پرسش اصلی آن است که حق حاکمیت از آن کیست و چه کسی باید حکومت کند و آیا نوع حکومت و یا شخص حاکم ، حق است یا ناحق ؟ مشروعیت دارد یا ندارد ؟ حقانیت دارد و یا غاصب است ؟

در جامعه شناسی سیاسی ، پرسش بدین گونه است که چگونه یک حکومت ، کارآمد خواهد بود و دوام و مقبولیت و رضایت مردمی پیدا می کند ؟ یک حاکم معین در جامعه ی دینی یا غیر دینی ، با چه فاکتورها و شرایط و عواملی ، محبوبیت می یابد ؟ آیا زور و غلبه و فشار سیاسی ، منشا استقرار و استمرار نظام سیاسی می شود ؟ آیا وراثت ، شیخوخیت ، نژاد پرستی ، ملی گرایی ، اشراف سالاری ، نخبه گرایی ، ویژگی های اخلاقی و شخصی و وارستگی و فرهمندی عرفانی ، منابع مشروعیت جامعه شناسانه به شمار می روند ؟مشروعیت در جامعه شناسی سیاسی ، و به حق و ناحق بودن حکومت و حاکم کار ندارد و به مقبولیت مردمی و پایگاه اجتماعی حکومت نظر دارد که آن هم مقوله ای تشکیکی بوده و دارای مراتبی است ؛ یعنی هیچ دولتی صد در صد مقبول یا نامقبول نیست . آیا مشروعیت هنجاری و یا ناهنجاری یا فلسفی و جامعه شناختی ، ارتباط مستقیم با قدرت دارد ؟ حکومت و حاکمی که مشروعیت فلسفی ، کلامی و حقوقی را به دست آورد ، قدرت و اقتدار او مشروع است ودر غیر این صورت ، نامشروع و ناحق می باشد ؛ حتی اگر نفوذ اجتماعی فراوانی داشته باشد ونیز حاکم و حکومتی که به دلایل و عوامل معرفتی ، اجتماعی ، روان شناختی مقبولیت مردمی و رضایت اجتماعی پیدا کند ، قدرت بالفعل سیاسی نیز به دست می آورد ؛ گرچه با نگاه فلسفی و کلامی ن مشروع و حق نباشد ؟

2-منابع مشروعیت

اندیشمندان علوم سیاسی از دو زاویه ی فلسفی و جامعه شناختی به بحث منابع مشروعیت پرداخته اند .

ماکس وبر سه نوع مشروعیت سنتی ، کاریزمایی و قانونی را به عنوان منابع مشروعیت بر می شمارد .

1) مشروعیت سنتی  (Traditional)

که مبتنی بر اعتقاد متداول میان سنت ها و فرهنگ های مختلف است واز قدیم الایام اعتبار داشته و حکومت های وراثتی ،شیخوخیت ، پدر سالاری ، نژاد پرستی ، اشراف گرایی و غیره را به خود اختصاص داده است .

2) مشروعیت فره مندانه و کاریزمایی (Charismatic)

که مبتنی بر فرمان برداری غیر عادی و استثنایی از یک فرد به جهت تقدس ، قهرمانی و یا سرمشق بودن وی و از نظامی که او ایجاد کرده و به او الهام شده است .


دانلود با لینک مستقیم


دانلود پایان نامه رشته علوم سیاسی با موضوع مفهوم مشروعیت در نظام سیاسی