حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله تاثیر رسانه‏ ها در تغییر تفکرات جوامع بشری

اختصاصی از حامی فایل دانلود مقاله تاثیر رسانه‏ ها در تغییر تفکرات جوامع بشری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله تاثیر رسانه‏ ها در تغییر تفکرات جوامع بشری


دانلود مقاله تاثیر  رسانه‏ ها در تغییر تفکرات جوامع بشری

 

تعداد صفخات : 90 صفحه       -       

قالب بندی : word          

 

 

 

چکیده:

رسانه‌ها به عنوان یکی از نهاد‌های اجتماعی کارکرد انتقال میراث فرهنگی و اجتماعی و ارزش‌های جوامع را برعهده دارند. در عصر کنونی با توجه به نقش بارز آنها در جامعه و اطلاع رسانی پیرامون موضوعات اجتماعی،سیاسی، فرهنگی و... سعی می‌کنند الگوهای نوینی را به جوامع وارد کنند تا جایگزین فرهنگ‌ها و ارزش‌ها و الگوهای سنتی شوند. در این رهگذر رسانه‌ها به عنوان عاملان تغییر و تحول در ارزش‌ها و هنجارها مطرح هستند، به‌طوری‌که سنت‌ها را به مبارزه می‌طلبند و به صورت یک عامل مؤثر در دگرگونی نگرش‌ها و رفتارهای نسل جدید عمل می‌کنند. همین امر می تواند منجر به شکاف نسلی و عدم انتقال تجربیات نسل گذشته به نسل فعلی شود. نسل فعلی، هر آنچه را که از رسانه می‌خواند، می‌شنود و می بیند، ملاک نگرش، عمل و رفتار خود قرار می‌دهد. در دوران کنونی نقش نهادهای اجتماعی همانند خانواده، مدرسه و همسالان در اجتماعی کردن نسل‌ها تضعیف و در مقابل روز به روز بر اهمیت و نقش رسانه‌ها افزوده می‌شود. این مقاله با توجه به داده‌های نظری و نظر صاحب نظران به تبیین موضوع شکاف نسلی از طریق رسانه‌ها و نقش این دستگاه‌ها در انتقال ارزش‌ها و معیارهای نو به جوامع می‌‌پردازد.

 

 

مقدمه

رسانه‌ها در دوران کنونی بخشی جدایی ناپذیر از زندگی مردم شده‌اند. مردم در طول شبانه روز از محتواهای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و آموزشی و سرگرمی رسانه‌ها استفاده می‌کنند. نسل کنونی جامعه از ابتدای حیاتش با رسانه‌ها بزرگ می‌شود و در دنیای اطلاعاتی و ارتباطی امروز، این نسل، بخش عظیم فرهنگ، ارزش‌ها و هنجارهای جامعه خود و دیگر جوامع را از رسانه‌ها دریافت می‌کند. به عبارتی در دوران معاصر که به عصر اطلاعات و جامعه اطلاعاتی و ارتباطی معروف است، بخش عظیمی از جامعه پذیری نسل‌ها از طریق رسانه‌ها انجام می شود و نفوذ و تأثیر رسانه تا جایی است که برخی از نظریه پردازان ارتباطی بر این باورند که رسانه‌ها اولویت ذهنی و حتی رفتاری ما را تعیین می‌کنند و اگر چگونه فکر کردن را به ما یاد ندهند، اینکه به چه چیزی فکر کنیم را به ما می‌آموزند. بر همین اساس با توجه به نقش تأثیرگذار رسانه بر تمامی اعضای جامعه و به ویژه نسل‌های کنونی، هدف اصلی این مقاله بررسی و تبیین نقش رسانه‌ها به عنوان یکی از دستگاه‌های فراگیر و گسترده و در دسترس همگان در انتقال محتوای فرهنگی و انتقال ارزش‌ها و هنجارهای نسلی و تأثیر آنها در شکل‌گیری و یا عدم شکل‌گیری پدیده‌ی گسست نسلی است.

مبانی نظری و چهارچوب مفهومی

تعریف مفاهیم رسانه‌ها، ارزش‌ها، هنجارها و شکاف نسلی

 

روش تحقیق:

تحقیقات در زمینه تاثیر رسانه در جوامع بشری که ازطریق تحقیق در جوامع امروزی و جستجو از کتابها می باشد ورسانه ها را در چارچوب فرهنگی بررسی می کند .

 

پیشگفتار :

امروزه در زمینه رسانه ها در جوامع و آثار آن در سراسر کشور مشهود است که باید در این زمینه ها به بررسی نقش موثر در رسانه ها توجه بیشتری داشته باشیم و با فرهنگ سازی بتوانیم آن را به بهترین نحو ه اجرا نماییم

 

یکی از موارد و محورهای اصلی مطالعات جامعه شناسان وسایل ارتباط جمعی (رسانه‏های گروهی) بررسی آثار و کارکرد این وسایل در دو سطح خرد و کلان می‏باشد.

در مورد تاثیر رسانه‏های گروهی بر زندگی فردی و اجتماعی انسان‏ها به طور عمده سه نظریه‏ی جامعه شناختی وجود دارد که عبارتند از:

  1. برخی بر این باورند که میزان تاثیر گذاری رسانه بر زندگی انسان نامحدود است.
  2. گروهی دیگر کارکرد رسانه‏های گروهی را بی تاثیر می‏دانند.
  3. عده‏ای معتقدند که تاثیر رسانه‏های گروهی مشروط است و میزان تاثیر گذاری آن را در محدوده‏ی شرایط محیطی ارزیابی می‏کنند.

البته دیدگاهی افراطی در برخورد با رسانه‏های گروهی مطرح بوده است که از زمینه‏ی خاص فکری و تجربه‏های اجتماعی ویژه منبعث می‏شود. برخی بر این باورند که وسایل ارتباط جمعی دارای چنان قدرتی هستند که می‏توانند نسلی تازه را برای اولین بار در تاریخ انسان پدید آورند. نسلی که با نسل‏های پیشین بسیار متفاوت است.

«لازار سفلد» در تبیین این دیدگاه می‏نویسد: «بسیاری تحت تاثیر همه جایی بودن وسایل ارتباط جمعی (1) و قدرت بالقوه‏ی آنان به سختی هراسان شده‏اند. در سمپوزیومی، یکی از شرکت کنندگان نوشت: قدرت رادیو را می‏توان با قدرت بمب اتم مقایسه کرد» . (2)


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله تاثیر رسانه‏ ها در تغییر تفکرات جوامع بشری

دانلود تحقیق کامل درمورد حکمیت تغییر مسیر جنگ صفین و تاریخ اسلام

اختصاصی از حامی فایل دانلود تحقیق کامل درمورد حکمیت تغییر مسیر جنگ صفین و تاریخ اسلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق کامل درمورد حکمیت تغییر مسیر جنگ صفین و تاریخ اسلام


دانلود تحقیق کامل درمورد حکمیت تغییر مسیر جنگ صفین و تاریخ اسلام

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 102

 

حکمیت تغییر مسیر جنگ صفین و تاریخ اسلام

امام (ع ) در روز سه شنبه دهم ماه ربیع الاول سال 38هجرى در ابتداى فجر, که هنوز هوا تاریک بود, نماز صبح را با یاران خود بجا آورد. آن حضرت از ناتوانى و خستگى سپاه شام کاملاً آگاه بود و مى دانست که دشمن به آخرین سنگر عقب نشینى کرده و با یک حملهء جانانه مى توان به خرگاه آتش افروز جنگ معاویه دست یافت . از این رو, به اشتر دستور داد که به تنظیم سپاه بپردازد. مالک , در حالى که در پوششى از آهن فرو رفته بود به میان سپاه آمد و در حالى که بر نیزهء خود تکیه کرده بود فریاد کشید: <سووا صفوفکم رحمکم الله >:صفهاى خود را مرتب کنید. چیزى نگذشت که حمله آغاز شد و از همان ابتدا نشانه هاى شکست دشمن با فرار آنان از میدان نبرد آشکار گردید.
در این موقع , مردى از سپاه شام بیرون آمد و خواستار مذاکرهء حضورى با امام (ع ) شد. امام در میان دو صف با او به مذاکره پرداخت . او پیشنهاد کرد که هر دو طرف به جایگاه نخستین خود عقب نشینى کند و امام شام را به معاویه واگذار نماید. امام (ع ) با تشکر از پیشنهاد او یادآور شد که من در این موضوع مدتها اندیشیده ام و در آن جز دو راه براى خودندیده ام , یا نبرد با یاغیگران یا کفر بر خدا و آنچه که بر پیامبر او نازل شده است . و خدا هرگز راضى نیست که در ملک او عصیان و گناه شود و دیگران در برابر آن سکوت کنند و از امربه معروف و نهى از منکر سرباز زنند. از این رو جنگ با متمردان را بهتر از هم آغوشى با غل و زنجیر یافته ام .
آن مرد از جلب موافقت امام (ع ) مأیوس شد و در حالى که آیهء <انا لله و انا الیه راجعون >را بر زبان جارى مى کرد به سوى سپاه شام بازگشت .(1)
نبرد بى امان میان طرفین بار دیگر آغاز گردید. در این نبرد از هر وسیلهء ممکن استفاده مى شد, از تیر و سنگ و از شمشیر و نیزه و عمودهاى آهنین که کوه آسا بر سر طرفین فرودمى آمد. نبرد تا صبح روز چهارشنبه ادامه داشت . سپاه معاویه در شب آن روز از فزونى کشته ها و زخمیها مانند سگ زوزه مى کشید و از این جهت در تاریخ آن شب چهارشنبه را<لیلة الهریر> خوانده اند.
اشتر در میان سربازان حرکت مى کرد و مى گفت : مردم تا پیروزى به اندازهء یک کمان بیش باقى نمانده است و فریاد مى زد: <الا من یشرى نفسه لله و یقاتل مع الاشتر حتى یظهر او یلحق بالله ؟>یعنى : آیا کسى هست که جان خود را به خدا بفروشد و در این راه به همراه اشتر نبرد کند, تا پیروز گردد یا به خدا بپیوندد؟(2)
امام (ع ) در این لحظات حساس در مقابل فرماندهان و افراد مؤثر سپاه خود سخنرانى کرد و فرمود:
اى مردم , مى بینید که کار شما و دشمن به کجا انجامیده و از دشمن جز آخرین نفس چیزى باقى نمانده است . آغاز کارها با پایان آن سنجیده مى شود. من صبحگاهان آنان را به محکمهء الهى خواهم کشید و به زندگى ننگینشان پایان خواهم داد.(3)
معاویه از مضمون سخنرانى آن حضرت آگاه شد. لذا رو به عمرو عاص کرد و گفت : این همان شبى است که على فرداى آن کار جنگ را یکسره خواهد کرد. اکنون چه باید کرد؟
عمروعاص گفت : نه سربازان تو مانند سربازان او هستند و نه تو مانند او هستى . او به انگیزهء دینى و عقیدتى نبرد مى کند, در حالى که تو به انگیزهء دیگر. تو خواهان زندگى هستى واو خواهان شهادت . سپاه عراق از پیروزى تو بر خود مى ترسد, در حالى که سپاه شام او پیروزى على هراسى ندارد.
معاویه : پس چه باید کرد؟
عمروعاص : باید پیشنهادى کرد که اگر بپذیرند دچار اختلاف شوند و اگر نپذیرند نیز دچار دو دستگى گردند; آنان را به کتاب خدا دعوت کن تا میان تو و آنان حاکم باشد. در این پپصورت تو به خواستهء خود نائل مى آیى . این مطلب مدتها در ذهن من بود ولى از ابراز آن خوددارى مى کردم تا وقت آن برسد.
پپمعاویه از پختگى نقشهء همکار خود تشکر کرد و در صدد اجراى آن برآمد.
بامداد روز پنجشنبه سیزدهم ربیع الاول , و به قولى سیزدهم صفر, سپاه امام (ع ) با نیرنگ کاملاً بى سابقه اى روبرو شد و خدمتى که فرزند عاص به طاغیان شام کرد بحق مایهء حیات مجدد تیرهء اموى و بازگشت آنان به صحنهء اجتماع شد.
سپاه شام , طبق دستور عمرو, قرآنها را بر نوک نیزه ها بستند و صفوف خود را با مصاحف آراستند. قرآن بزرگ دمشق به کمک ده نفر بر نوک نیزه حمل مى شد. آن گاه همگى یکصداشعار سر دادند که : <حاکم میان ما و شما کتاب خداست >.
گوشهاى عراقیان متوجه فریادها شد و چشمهایشان به نوک نیزه ها افتاد از سپاه شام جز شعارها و فریادهاى ترحم انگیز چیزى شنیده نمى شد. همگى مى گفتند:
اى مردم عرب , براى زنان و دخترانتان , خدا را در نظر بگیرید.
خدا را خداى را دربارهء دینتان !
پس از مردم شام چه کسى از مرزهاى شام پاسدارى خواهد کرد و پس از مردم عراق چه کسى از مرزهاى عراق حفاظت خواهد نمود؟
چه کسى براى جهاد با روم و ترک و دیگر کافران , باقى خواهد ماند؟(4)
منظرهء روح انگیز مصاحب و ناله هاى مهر آفرین , عقل و هوش را از بسیارى از سربازان امام (ع ) ربود و آنان را مبهوت و مدهوش ساخت . مردان جنگى که تا ساعاتى پیش افتخارمى آفریدند و در یک قدمى پیروزى کامل قرار داشتند, همچون افسون شدگان , بر جاى خود میخکوب شدند. ولى شیرمردانى , مانند عدى بن حاتم و مالک اشتر و عمرو بن الحمق , از واقعیت نیرنگ آگاه بودند و مى دانستند که چون دشمنان را یاراى مقابله نیست و در آستانهء سقوط و نابودى قرار گرفته اند از این راه مى خواهند خود را نجات دهند و گرنه آنان هیچ گاه تن به قرآن نداده و نخواهند داد. از این جهت , فرزند حاتم به امام (ع ) گفت :
هیچ گاه سپاه باطل را یاراى مقابله با حق نیت . از هر دو طرف گروهى کشته و مجروح شده اند و آنان که با ما باقى مانده اند از آنان نیرومندترند, به ناله هاى شامیان گوش فرانده و ماپیرو تو هستیم .
اشتر گفت : معاویه فاقد جانشین است ولى تو جانشین دارى . اگر او سرباز دارد ولى صبر سربازان تو را ندارد. آهن را با آهن بکوب و از خدا کمک بگیر.
سومى گفت : على جان , ما از روى تعصب به حمایت تو برنخاسته ایم , بلکه براى خدا دعوت تو را پاسخ گفته ایم ... اکنون حق به آخرین نقطهء خود رسیده است و ما را با وجود تونظرى نیست .(5)
ولى اشعث بن قیس , که خود را در جرگهء یاران على (ع ) قرار داده بود و از روز نخست حرکات مرموزى داشت و ارتباط او با معاویه کم و بیش آشکار شده بود, رو به امام (ع ) کرد وگفت : دعوت قوم را پاسخ گو که تو به پاسخگویى به درخواست آنان شایسته ترى . و مردم خواهان زندگى هستند و جنگ را خوش ندارند.
امام (ع ) که از نیت ناپاک او آگاه بود, فرمود: باید در این مورد اندیشید.(6)

معاویه براى تحریک عواطف سپاه امام به عبدالله فرزند عمروعاص که از مقدس نماهاى جامعهء آن روز بود, فرمان داد که در میان صفوف دو گروه قرار گیرد و آنان را به پذیرفتن داورى کتاب خود دعوت کند. او نیز در میان دو صف قرار گرفت و گفت : مردم ! اگر نبرد ما براى دین بود, هر دو گروه حجت را بر گروه مخالف تمام کرد و اگر براى دنیا بود, هر دوگروه از حد تجاوز کردند ما شما را به حکومت کتاب خدا دعوت مى کنیم و اگر شما دعوت مى کردید ما اجابت مى نمودیم . فرصت را مغتنم شمارید.
این شعارها دشمن پراکنده و مردم ساده لوح عراق را فریفت و جمعیت در خور ملاحظه اى رو به امام (ع ) آوردند که دعوت آنان را بپذیرد.
امام (ع ) در این لحظات حساس , براى روشن ساختن اذهان فریب خوردگان , رو به آنان گرد و گفت :
بندگان خدا, من از هر کسى براى پذیرش دعوت به حکم قرآن شایسته ترم ولى معاویه و عمروعاص و ابن ابى معیط و حبیب بن مسلمه و ابن ابى سرح اهل دین و قرآن نیستند. من بهتر از شما آنان را مى شناسم . من با آنان از دوران کودکى تاکنون معاشرت کرده ام ; آنان در تمام احوال بدترین کودکان و بدترین مردان بودند. به خدا سوگند, آنان قرآنها را بلندنکرده اند که قرآن را مى شناسند و مى خواهند به آن عمل کنند, بلکه این کار جز حیله و نیرنگ نیست . بندگان خدا, سرها و بازوان خود را لختى به من عاریه دهید که حق به نتیجه ءقطعى رسیده و چیزى تا بریده شدن ریشهء ستمگران باقى نمانده است .
در حالى که افراد مخلص از نظر امام (ع ) طرفدارى مى کردند, ناگهان بیست هزار نفر از رزمندگان سپاه عراق , در حالى که در پوششى از آهن فرو رفته بودند و پیشانى آنها از سجده پینه بسته بود و شمشیر بر دوش داشتند(7), میدان نبرد را ترک گفته و به مقر فرماندهى رو آوردند. این گروه را افرادى همچون مسعر بن فدکى و زیدبن حصین و برخى از قراء
عراق رهبرى مى کردند که بعداً از سران خوارج شدند. آنان در برابر جایگاه امام (ع ) ایستادند و او را به جاى <یا أمیرالمؤمنین >به <یا على >خطاب کردند و با کمال بى ادبى گفتند:
دعوت قوم را بپذیر و گرنه تو را مى کشیم , همچنان که عثمان بن عفان را کشتیم . به خدا سوگند, اگر دعوت آنان را اجابت نکنى تو را مى کشیم !
فرماندهى که دیروز مطاع مطلق بود, اکنون کارش به جایى انجامیده بود که به او دستور تسلیم و پذیرش صلح تحمیلى مى دادند. امام (ع ) در پاسخ آنان گفت :
من نخستین کسى هستم که به کتاب خدا دعوت کردم و نخستین کسى هستم که دعوت کتاب را اجابت گفتم و بر من جایز نیست که شما را به غیر کتاب خدا بخوانم . من با آنان مى جنگم زیرا گوش به حکم قرآن نمى دهند, آنان خدا را نافرمانى کردند و پیمان او را شکستند و کتاب او را پشت سر افکندند. من به شما اعلام مى کنم که آنان شما را فریفته اند.آنان خواهان عمل به قرآن نیستند.
سخنان منطقى و مستدل امام (ع ) در آنان مؤثر نیفتاد و مرور زمان نشان داد که آنان افرادى تندرو و دور از فهم و درک حقایق بودند که تحت تأثیر شعارهاى تو خالى شامیان قرارگرفته بودند و هر چه امام آنان را نصیحت مى کرد بر اصرار و لجاجت خود مى افزودند و مى گفتند که باید امام دستور دهد که اشتر دست از نبرد بردارد. هیچ چیز براى یک ارتش درحال نبرد زیانبارتر از اختلاف و دو دستگى نیست . از آن بدتر, شورش گروه ساده لوح و دور از مسائل سیاسى بر فرمانده خردمند و داناى خود است . امام (ع ) خود را در آستانه ءپیروزى مى دید و از واقعیت پیشنهاد دشمن آگاه بود, اما چه کند که اختلاف شیرازهء وحدت سپاه را از هم مى گسست .
امام (ع ) مقاومت در برابر بیست هزار نفر مسلح مقدس نما را, که پیشانى آنان از کثرت سجده پینه بسته بود, صلاح ندید و یکى از نزدیکان خود به نام یزید بن هانى را خواست و به او چنین گفت :
خود را به نقطه اى که اشتر در آنجا مشغول نبرد است برسان و بگو که دست از نبرد بکشد و هر چه زودتر به سوى من آید.
اشتر: سلام مرا به امام برسان و بگو که اکنون وقت آن نیست که مرا از میدان فراخوانى . امید است که به همین زودى نسیم پیروزى بر پرچم اسلام بوزد.
قاصد بازگشت و گفت : اشتر مراجعت را مقرون به مصلحت نمى داند و مى گوید که در آستانهء پیروزى است .
شورشیان رو به امام کردند و گفتند: اباء اشتر از بازگشت به دستور توست . تو پیام دادى که در میدان نبرد مقاومت کند.
على (ع ) با کمال متانت فرمود: من هرگز با مأمور خود محرمانه سخن نگفتم . هر چه گفتم شما آن را شنیدید. چگونه من را بر خلاف آنچه که آشکارا گفتم متهم مى کنید؟
شورشیان : هر چه زودتر پیام بده که اشتر از میدان باز گردد و گرنه تو را مانند عثمان مى کشیم یا زنده تحویل معاویه مى دهیم .
امام (ع ) رو به یزید بن هانى کرد و گفت : آنچه را مشاهده کردى به اشتر برسان .
مالک از پیام امام (ع ) آگاه شد و رو به قاصد کرد و گفت : این فتنه زاییده بلند کردن قرآنها بر سر نیزه هاست و این نقشهء فرزند عاص است . سپس با اندوه گفت : آیا پیروزى را نمى بینى و آیهء خدا را مشاهده نمى کنى ؟ آیا رواست که در این اوضاع صحنهء نبرد را رها کنم ؟
قاصد: آیا رواست که تو در اینجا باشى و امیر مؤمنان کشته یا تحویل دشمن شود؟
مالک از شنیدن این سخن بر خود لرزید. فوراً دست از نبرد کشید و خود را به حضور امام (ع ) رساند. وقتى چشمش به آشوبگران ذلت طلب افتاد رو به آنان کرد و گفت : اکنون که بردشمن برترى یافته و در آستانهء پیروزى قرار گرفته اید فریب آنان را مى خورید؟ به خدا سوگند که آنان فرمان خدا را ترک و سنت پیامبر را رها کرده اند. هرگز با درخواست آنان موافقت نکنید و به من کمى مهلت دهید تا کار را یکسره کنم .
آشوبگران : موافقت با تو مشارکت در خطاى توست .
اشتر: وا اسفا که افراد ارزندهء شما کشته شده اند و گروه زبونتان باقى مانده است . به من بگویید در چه زمانى شما بر حق بودید؟ آیا که زمان که نبرد مى کردید بر حق بودید و اکنون که دست از نبرد کشیده اید بر باطل هستید؟ یا در آن زمان که نبرد مى کردید بر باطل بودید و اکنون بر حق هستید؟ اگر چنین گمان دارید, یعنى همهء کشتگان شما, که به ایمان و تقوا واخلاص آنان اعتراض دارید, باید در آتش باشند.
آشوبگران : در راه خدا نبرد کردیم و براى خدا دست از نبرد بر مى داریم . ما از تو پیروى نمى کنیم , از ما دورى جوى .
مالک : فریب خورده اید و از این طریق به ترک نبرد دعوت شده اید. اى روسیاهان پیشانى پینه بسته , من نمازهاى شما را نشانهء وارستگى از دنیا و نشانهء شوق به شهادت مى پنداشتم ; اکنون ثابت شد که هدف شما فرار از مرگ و روى کردن به دنیاست . اف بر شما, اى بمانند جانوران فضله خوار. هرگز روى عزت نخواهید دید. دور شوید همچنان که ستمگران دور شدند.
در این هنگام , آشوبگران از یک طرف و اشتر از طرف دیگر, همدیگر را به باد فحش و بدگویى گرفتند و بر صورت اسبهاى یکیدیگر تازیانه نواختند. این منظرهء ناگوار در پیشگاه امام (ع ) به اندازه اى رنج آور بود که فریاد کشید که از همدیگر فاصله بگیرند.
در این اوضاع , از طرف آشوبگران فرصت طلب , در برابر چشمان امام (ع ) فریاد رضایت او به داورى قرآن بلند شد تا امام را در مقابل عمل انجام شده قرار دهند. امام (ع ) ساکت بود و سخن نمى گفت و در دریاى تفکر فرو رفته بود. (8)

فصل بیستم : مسئلهء حکمیت و گروه فشار

پیشنهاد عمروعاص به معاویه , که سپاه امام (ع ) رابه حکومت قرآن دعوت کند که اگر بپذیرند یا نپذیرند دچار اختلاف مى شوند, کاملاً نتیجه بخشید و سپاه امام را به دو دستگى عجیبى مبتلا کرد. ولى اکثریت با ساده لوحانى بود که , بر اثر خستگى از جنگ , فریب ظاهر سازى معاویه را خورده و بدون اجازهء امام (ع ) شعار مى دادند که على به حکمیت قرآن رضا داده است ; در حالى که آن حضرت در سکوت مطلق فرو رفته بود و دربارهء آیندهء اسلام مى اندیشید.(9)

نامهء معاویه به امام (ع )

در این اوضاع بحرانى معاویه در نامه اى به امام (ع ) چنین نوشت :
کشمکش میان ما طولانى شده و هر یک از ما خود را در تحصیل آنچه از طرف مقابل مى طلبد حق مى داند, در حالى که هیچ یک از طرفین دست طاعت به دیگرى نمى دهد. از هردو طرف افراد زیادى کشته شده اند و مى ترسم که آینده بدتر از گذشته باشد. ما مسئول این نبرد بوده ایم و جز من و تو کسى مسئول آن نیست . من پیشنهادى دارم که در آن زندگى وصلاح امت و حفظ خون آنان و آشتى دینى و کنار رفتن کینه هاست و آن اینکه دو نفر, یکى از یاران من و دیگرى از اصحاب تو که مورد رضایت اند, میان ما بر طبق قرآن حکومت وداورى کنند. این براى من و تو خوب و رافع فتنه است . از خدا در این مورد بترس و به حکم قرآن رضا بده اگر اهل آن هستى .(10)
بلند کردن قرآن بر سر نیزه جز یک ترفند تبلیغاتى اختلاف انداز نبود و هرگز راه داورى قرآن را نمى آموخت , ولى معاویه در این نامه این ابهام را از سر راه برداشت و گزینش دو نفر ازطرفین را مطرح کرد و در پایان نامه , با کمال وقاحت , امام (ع ) را به تقوا و پیروى از قرآن دعوت نمود!

پاسخ امام (ع ) به نامهء معاویه

ستمگرى و دروغگویى شخص را در دین و دنیایش تباه مى کند و لغزش او را نزد عیبجو آشکار مى سازد. تو مى دانى که بر جبران گذشته قادر نیستى . گروهى به ناحق , با شکستن پیمان , آهنگ خلافت کردند خلافت کردند و دستور صریح خدا را تأویل نمودند و خداوند دروغ آنان را آشکار ساخت . از روزى بترس که در آن روز کسى که پایان کارش ستوده است خوشحال مى شود و آن کس که رهبرى خود را به دست شیطان سپرده و با او به نبرد برنخاسته است پشیمان مى گردد; دنیا او را قریب داده و به آن دل بسته است .
ما را به حکم قرآن دعوت کردى و تو اهل آن نیستى . ما تو را پاسخ نگفتیم ولى داورى قرآن را پذیرفتیم .(11)
اشعث بن قیس , که از روز نسخت متهم به داشتن روابط سرى با معاویه بود و در اثناى نبرد از این روابط گهگاه چیزى دیده مى شد, این بار اصرار ورزید که به سوى معاویه برود وهدف او را از بلند کردن قرآنها جویا شود.(12)
برخورد اشعث با امام (ع ) از روز نخست صادقانه نبود. اندیشهء صلح در ذهن او از طریق مذاکره با عتبه برادر معاویه به وجود آمد. در لیلة الهریر ادامهء نبرد را مایهء تباهى طرفین معرفى کرد و به هنگام وقوع فتنهء <رفع المصاحف >اصرار مى ورزید که على (ع ) دعوت سپاه شام را پاسخ بگوید و از خستگى سپاه سخن در مرود صلح دریافت کند در همین بحث خواهیم آورد که وى قدرت را از امام (ع ) در تعیین نماینده سلب مى کند و نمایندهء مرود نظر آن حضرت را به بهانه اى عقب مى زند و شخص مورد نظر خود را تحمیل مى کند که کاملاً به ضرر سپاه عراق بود. بارى , اشعث , پس از ملاقات با معاویه , سخن تازه اى همراه خود نیاورد و مضمون نامهء معاویه را تکرار کرد.
فشار گروه مسلح , امام (ع ) را بر آن داشت که داورى کتاب را بپذیرد. از این رو, قاریان هر دو گروه در میان دو سپاه گرد آمدند و بر قرآن نگریستند و تصمیم گرفتند که حکم قرآن رازنده سازد. سپس به موضع خویش باز گشتند و ندا از هر دو طرف برخاست که ما به حکم قرآن و داورى آن راضى هستیم .(13)

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق کامل درمورد حکمیت تغییر مسیر جنگ صفین و تاریخ اسلام

تحقیق در مورد حسابداری تورمی و آثار تغییر قیمت ها

اختصاصی از حامی فایل تحقیق در مورد حسابداری تورمی و آثار تغییر قیمت ها دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد حسابداری تورمی و آثار تغییر قیمت ها


تحقیق در مورد حسابداری تورمی و آثار تغییر قیمت ها

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 تعداد صفحه10

حسابداری تورمی و آثار تغییر قیمت ها

مقدمه

تورم یکی از واقعیت های زندگی امروز در اغلب کشورهای جهان به شمار می آید. اگرچه تغییر ارزش واحد اندازه گیری بر حسب پول مورد تأیید تمامی حسابدران است اما در مورد روشهای نظری و عملی تعدیل این تغییر ارزش، توافق کلی وجود ندارد.

حسابداران برخی از کشورها، بیش از 80 سال است که اثرات بالقوه تغییرات قیمت ها بر اقلام حسابداری را تشخیص و به نتایج آن پی برده اند، بطوریکه برخی از واحدهای تجاری اثرات تغییر قیمت ها ها را در گزارشگری مالی در دهه 1920 میلاید خود اعمال می کردند. مراکز حرفه ای حسابداری از قبیل انجمن حسابداران امریکا (AAA) و انجمن حسابدارن رسمی امریکا (AICPA ) در طی حدود نیم قرن در نشریات خود اثرات تغییر قیمت ها را بر اقلام گزارشگری مالی مورد بحث قرار داده، هر دو سازمان فوق قویاً از حسابداری مبتنی بر بهای تمام شده تاریخی تا اواسط دهه 1930 حمایت نموده، بطوریکه در آثار و نوشته های انجمن حسابدارثان آمریکا (AAA) آمده است که:

«حسابداری .... ضرورتاً فرآیند ارزشیابی نیست. بلکه تخصیص بهای تمام شده تاریخی و در آمد به دوره های جاری و آتی است.»

در اوایل دهه پنجاه هر دو سازمان در آثار و نوشته های خود تجدید نظر کرده انجمن حساباران امریکا در سال 1952، بیانیه شماره 2 درباره «تغییرات سطوح قیمت و صورتهای مالی» منتشر نموده، در این بیانیه توصیه شده که صورتهای مالی بایستی براساس واحدهای قدرت خرید عمومی، همراه با صورتهای مالی مبتنی بر بهای تمام شده تاریخی گزارش گردد. در سال 1952، انجمن حسابداران رسمی امریکا مسئولیت مطالعه درابره تغییر مفاهیم مربوط به درآمد را بر عهده گرفت، در گزارشات و مطالعات این سازمان آمده است:


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد حسابداری تورمی و آثار تغییر قیمت ها

وقوع تغییر شکل و ترک در سدهای خاکی (مطالعه موردی سد دشت شیخ بجنورد)

اختصاصی از حامی فایل وقوع تغییر شکل و ترک در سدهای خاکی (مطالعه موردی سد دشت شیخ بجنورد) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

وقوع تغییر شکل و ترک در سدهای خاکی (مطالعه موردی سد دشت شیخ بجنورد)


وقوع تغییر شکل و ترک در سدهای خاکی (مطالعه موردی سد دشت شیخ بجنورد)

عنوان مقاله :وقوع تغییر شکل و ترک در سدهای خاکی (مطالعه موردی سد دشت شیخ بجنورد)

 محل انتشار:نهمین کنگره ملی مهندسی عمران مشهد


تعداد صفحات: 7

 

نوع فایل : pdf


دانلود با لینک مستقیم


وقوع تغییر شکل و ترک در سدهای خاکی (مطالعه موردی سد دشت شیخ بجنورد)