دانلود برنامه حل مساله VRP یا مسیریابی وسایل نقلیه با الگوریتم ژنتیک - نوشته شده با Matlab
دانلود برنامه حل مساله VRP یا مسیریابی وسایل نقلیه با الگوریتم ژنتیک - نوشته شده با Matlab
دانلود برنامه حل مساله VRP یا مسیریابی وسایل نقلیه با الگوریتم ژنتیک - نوشته شده با Matlab
مقدمه
فصل یکم- تشخیص وسایل نقلیه ی جاده ای در تصاویر دوربینی
1-1-1- تشخیص و ردیابی خط
1-1-2- وسایل نقلیه مورد نظر
فصل دوم - سیستم تشخیص وسایل نقلیه مبتنی بر ویژگی های محلی با استفاده از برد بینایی موازی
2-1- الگوریتم تشخیص
2-1-1- تکنیک پنجره مشخصه
2-1-2- تکنیک فضای مشخصه
2-1-3- انتخاب مشخصه ی ویژگی
2-1-4- عملیات انتخاب
2-2- الگوریتم بردار تدریجی
2-3- آزمایشات تشخیص وسایل نقلیه
2-3-1- وسایل نقلیه همراه با موانع جاده ای
2-3-2- تشخیص وسایل نقلیه
فصل سوم - تشخیص اتوماتیک وسایل نقلیه در توالی از تصاویر هوایی با نرخ فریمی پایین
3-1- نظارت ترافیک
3-2- خط مشی کلی
3-3- تشخیص وسیله نقلیه
3-3-1- روند تشخیص
3-2-2- پارامترها ی وسیله نقلیه
3-3-3- تطبیق
3-4- ارزیابی تشخیص
3-4-1- طرح ارزیابی
3-4-2- اجرای تشخیص و ردیابی
3-4-3-هماهنگی حرکتی
3-4-4- مقدار نهایی
3-5- بررسی الگوریتم
فصل چهارم - تشخیص و مکان یابی وسایل نقلیه جاده ای به طور همزمان بوسیله مدلی مبتنی بر بینایی متمرکز
4-1-2- پردازش مراحل تشخیص و ردیابی
4-1-3- شناسایی جهت تشخیص و توابع هزینه ی آن
4-1-4 - ارزیابی الگوریتم
4-2- کاربرد تشخیص و مکان یابی وسایل نقلیه ی جاده ای
4-2-1- مدل سازی شی در دنیای سه بعدی
4-2-2- فازهای یادگیری
4-2-3- تشخیص و توابع هزینه
4-2-4- مکان یابی وسایل نقلیه
4-2-5- ردیابی وسایل نقلیه
فصل پنجم - تشخیص وسایل نقلیه با استفاده از یادگیری با ناظر
5-1- طرح کلی مدل پیشنهادی
5-2- بهبود تابع تشخیص نمایی اصلاح شده (ام کیو دی اف)
5-3- آزمایشات انجام شده
فصل ششم- تشخیص وسایل نقلیه مبتنی بر تغییر شکل های فوریه ، موج ضربه ای کوچک و منحنی ضربه ای
6-1- استخراج ویژگی
6-1-1- تغییر شکل یافتن فوریه
6-1-2-تغییر شکل یافتن از طریق موج ضربه ای کوچک
6-1-3- تغییر شکل یافتن از طریق منحنی ضربه ای
6-1-4- طبقه بندی
6-2- نتایج آزمایشات
6-2-1-آنالیز تطبیقی توصیف گر فوریه ای، موج ضربه ای و منحنی ضربه ای
6-2-1-1- تغییر شکل فوریه ای
6-2-1-2- تغییر شکل موج ضربه ای
6-2-1-3- تغییر شکل منحنی ضربه ای
6-2-2- کاهش ابعاد بردارهای مشخصه(عوامل مشترک فوریه ،موج ضربه ای ومنحنی ضربه ای)
فصل هفتم - مدل تغییر پذیر عمومی برای تشخیص وسایل نقلیه
7-1- مدل پارامتریزه شده
7-2- جمع آوری اطلاعات
7-3- پایداری ساختار بهبود یافته
7-4- تجزیه و تحلیل اجزای اصلی
فصل هشتم - تشخیص واگن های ریلی در طرح های بازتابشی
8-1- تشخیص سیگنالی
8-1-1- روش کار
8-1-3- توضیح سناریو
8-1-4- روش انجام آزمایش
8-2- تئوری تشخیص سیگنالی
8-3- آزمایش فاصله ی تشخیص
8-3- 1 روش کار
8-3-2- طراحی آزمایش
8-3-3- توضیح سناریو
8-3-4- روش انجام آزمایش
نیتجه گیری
منابع و مآخذ
بخشی از متن اصلی :
عروسک جزو قدیمیترین دست سازهها و همرازههای بشری بوده است و به عنوان نخستین خلاقیتهای هنری و وسایل ارتباط جمعی و دستآوردهای ارتباطی بشر محسوب میشود . فرهنگها زمانی میتوانند به حیات خود ادامه دهند که پویایی و نو شدن خود را فعالانه دنبال کنند و عدم اتصال و ارتباط با تکنولوژی، دوران مدرن کهنگی را به ارمغان میآورد.
اردشیر صالح پور در جشنواره کودک، نیایش و مهر،گفت:به طور کلی عروسک جزو قدیمیترین دست سازهها و همرازههای بشری بوده است. این انسان وارههای کوچک در فرهنگهای مختلف گونهگونیهای فراوانی داشتهاند و به عنوان نخستین خلاقیتهای هنری و وسایل ارتباط جمعی و دستآوردهای ارتباطی بشر محسوب میشوند .در زمانهای بعدی به عنوان پیشگامان هنر تئاتر عروسکی مطرح شدند.
این استاد دانشگاه با اشاره به نقش و حضور عروسکها در تاریخ تفکر بشری، افزود:در ابتدا این عروسکها بیشتر در مفاهیم فکری سهیم بودند اما رفته رفته، بشر، در کنار گرایشات فکری همواره به سرگرمی هم میاندیشیده است و عروسک کم کم از کاربرد آیینی به شکل سرگرمی تغییر شکل پیدا کرد.
صالح پور،حضور عروسکها را در زندگی و فرهنگ بدوی کودکان، حضوری چشمگیر و گسترده دانسته و گفت:کودکان با ویژگیهای خاص تخیلی خود زمینه ارتباط و تعامل با عروسک را دو چندان میکند و کودک به همراه این همراز همدل سعی میکند زندگی خود را بشناسد و از پس مشکلات روزمره برآید و به نوعی نیازهای روحی و دغدغههای خود را پاسخ گوید.
وی با اشاره به تغییر نقش عروسک در تعیین سرگذشت بشر، گفت: بعدها همین عنصر به اسباببازی و وسیله تفریحی برای کودکان تغییر ماهیت داد و به دنبال آن نمایشهای عروسکی برای جانبخشی به مفاهیم روحی انسان در قالبهای گوناگون سایهای نخی دستکشی و باتومی و خیمه شب بازی پدید آمد.
این پژوهشگر حوزه عروسکی، در باره عروسکهای سنتی و نحوه نگرش نوین به آنها گفت: نخستین نگاه باید همواره ما را به حفظ روال فرهنگ سنتی و صیانت آن در همان قالبهای کهنه و دیرینه وا دارد. همچنین از آنجا که فرهنگها همواره به شکلی ثابت و ایستا نمیمانند، عروسکها نیز مشمول این دگردیسی شده و یقیناً میبایست با نوآوری و بدعت بیانگر اصالتهای فرهنگی هر قومی باشند.
نگاهى نو به دنیاى کودک و تلویزیون
بسیاری بر این عقیدهاند که عصر جدید را همانطور که عصر فضا، اتم و ئیدروژن میخوانند به حق باید عصر ارتباط الکترونیک نیز خواند. عصری که در آن هیچ حادثهای به فضای جغرافیایی محدود نیست بلکه به کل جهان یا دست کم کره زمین تعلق دارد. به تعبیری دیگر، انفجار در زمان و فضا موجبات کوچک شدن گیتی و ملل دور دست را فراهم ساخته است. پیدایی خانواده یا به تعبیری دیگر، قبیله جهانی، با این وسایل نو، تحققپذیر گشته است. این وسایل با خود دنیای نو، ارزشهایی تازه و در عین حال اسارتهایی جدید به همراه آوردهاند پس باید فرزندان ما نیز در این دنیای نو نیازها و مسائلی تازه یابند. همانطو رکه از امکاناتی بیسابقه در مقایسه با حیات نیاکان خویش بهره میجویند دنیای ارتباطات الکترونیک درمقابل این نسل، چشماندازی نو خلق کرده است. برخلاف اعصار پیشین تنها مدرسه یا به طور کلی سازمانهای آموزشی انحصار آموختن را در دست ندارند بلکه آموزش در همه جای جامعه به چشم میخورد. با ورود به عصر ارتباطات الکترونیک، مخصوصا تلویزیون آموزش صرفا مجرد و دور از واقعیت نخواهد بود بلکه فرآیند آموختن در واقعیت و به همراه آن صورت میگیرد. در این دوره آموزش تنها از راه انتقال دانستنها از طریق گوش صورت نمیگیرد بلکه با پیدایی خط و کتابت و سپس ابزار تصویری میتوان از چندین حس با هم در راه آموزش سود جست. بدینقرار، کودکان و نوجوانان درعصر ارتباطات الکترونیک میتوانند جدیترین و سختترین محتوای آموزش را در کمال سهولت و تفرجفرا گیرند. بدینترتیب ساعات طولانی آموزش کوتاه به نظر میآیند و کودک در پایان برنامههایش باز هم ملتهب و تشنه آموزشباقی میماند. ضمن اینکه اگر این وسیله ارتباطی به درستی به کار گرفته شود و در خدمت انسانها، مخصوصا کودکان و نوجوانان قرار گیرد، زمان فراغت کودک از بیحاصلی خارج شده کارا، بارورو فرهیخته خواهد شد. پس در عصر ارتباطات الکترونیک هم میتوان از بروز خلا در زمان فراغت دور ماند و هم سرگرمیهایی را در راه گذراندن فراغت قرار داد که جنبه فرهنگی داشته باشند.
این فایل به همراه چکیده ، فهرست مطالب ، متن اصلی و منابع تحقیق با فرمت word ( قابل ویرایش ) در اختیار شما قرار
میگیرد.
تعداد صفحات :25
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 12 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
چکیده :
جهان، با ورود به عصر رسانهها و شکلگیرى جامعه اطلاعاتى، دوران جدیدى را آغاز کرده است. درنظام نوین جهانى، ما در عصر رسانه ها زندگی می کنیم؛ عصری که در آن رسانه های گروهی جزء جدایی ناپذیر زندگی ما هستند. آنچه که رسانه ها به عنوان اطلاعات به ما انتقال می دهند، به اشکال مختلف در نحوه زندگی، اندیشه و احساسات ما و حتی فرزندان ماتعیین کننده است.در این میان سیاست های رسانه ای نقش تعیین کننده ای در توسعه فرهنگی کشورها دارند.رسانه ها با اتخاذ سیاست های متفاوت ارتباطی، توسعه فرهنگی کشورها را تسهیل و تسریع می کنند. کارکرد رسانه ها در عصر ارتباطات ، بی شک در همه ابعاد زندگی اجتماعی و فرهنگی جوامع بشری انکارناپذیر است.امروزه جامعه ای توسعه یافته تلقی می شود که بتواند در کنار توسعه شاخص های همچون اجتماعی واقتصادی مانند درآمد سرانه ، توزیع ناخالص ملی و نرخ مرگ و میر بر معیار آموزش و اطلاعات و در حقیقت عنصر دانایی اجتماعی تاکید کند.
در چنین جامعه ای ، وسایل نوین ارتباط جمعی با تولید و توزیع مطلوب اطلاعات ، نقش زیادی در بالا بردن آگاهی های گوناگون و ضروری به عهده می گیرند و جامعه را در نیل به تعالی و ترقی همه جانبه یاری می کنند. حال این رسانه ها هستند که با اتخاذ سیاست های پویای اجتماعی و ترکیب آن با سیاست های فرهنگ گرا می توانند عامل آمیختگی ، توازن و پیوند دادن به باورهای اصیل اعتقادی و سنتهای بارور جامعه باشند و با گسترش تصریح آفرینندگی و افزایش رشد فرهنگی به توسعه همه جانبه کشورمان کمک کرده و باعث پویایی افکار شوند.
در این میان به نظر می رسد، برای یکپارچگی توسعه فرهنگی جهت تقویت هویت و وحدت ملی در دستور کار قرار دادن برنامه ریزی آینده توسعه فرهنگی کشور متناسب با سیاست فرهنگی در کنار اجرای افق سیاست رسانه ای بر اساس چشم انداز توسعه در جامعه اطلاعاتى عصر حاضر ضروری به نظر می رسد.
کلید واژه ها: وسایل ارتباط جمعی، رسانه ها،ارتباطات، فرهنگ، توسعه فرهنگی،جوامع بشری
مقدمه:
از آغاز شکلگیری و توسعة وسایل جدید ارتباط جمعی مسئلة آثار اجتماعی فرهنگی جمعی به طور جدی جزئی از دل مشغولیهای انسان معاصر بوده است. آیا این فرهنگ میتواند سطح کیفی زندگانی انسان را افزایش دهد یا نه؟ و آیا در به مخاطره افتادن هویت انسان که با رشد شتابان تکنولوژی و رفاه مادی صورت بندیهای تازه یافته است، چه نقشی میخواهد و یا میتواند ایفا کند؟ پاسخ به این دو سؤال طبیعتاً پیوستاری از بدبینی مطلق تا خوشبینی مطلق را نسبت به رسانهها بهوجود میآورد. برخی صاحبنظران رسانهها را در این بحران سرچشمة درد میدانند و برخی آغازگر درمان. اما اگر از این افراط و تفریط بگذریم، به هر رو وسایل ارتباط جمعی را جزئی از صورت مسئلة فرهنگی انسان و جامعة کنونی خواهیم دانست.( خانیکی، ۱۳۸۶، )
در این میان رسانه های ارتباط جمعی در عصر امروز نقش کلیدی در تعیین سرنوشت توسعه کشورها محسوب می شوند و این وسایل منشأ بسیاری از تحولات معاصر، راهنما و کنترل کننده جریان ها و تحولات در جهان به حساب می آیند.
ما در عصری زندگی می کنیم که، تغییر و تحول به صورت یک امر عادی تلقی می شود و مشاهده می کنیم که دنیا به سمت و سوی " دهکده جهانی مک لوهان" و در هم ریختن نظام ها و سازمان های ملی و در عین حال جوانه زدن چالشها و بحران های جدید در عرصه های سیاست ،فرهنگ ،اقتصاد،امنیت و... است.
به عقیده مک لوهان رسانه های گروهی فاصله های مکانی را از بین می برد و مانند یک روستا همه مردم از واقعهای که در گوشه ای از جهان رخ می دهد، مطلع می شوند. این پیشگویی که امروزه جامه عمل پوشیده همان عاملی است که تمام مردم جهان را همزمان درگیر مسایلی چون یازده سپتامبر میکند و یا از اتفاقات لحظهبهلحظه حمله به عراق ، افغانستان ، غزه ،... آنها را با خبر میسازد و یک حس مشترک جهانی را پدید میآورد.
"از این رو ،شناخت رابطه، میزان و حدود ارتباطات وسایل ارتباط جمعی با حوادث و تحولات جهانی ،امر لازم و ضروری پنداشته می شود و به این خاطر دانشمندان بسیاری در این رابطه تحقیقات و بررسی های قابل توجهی را انجام داده اند، ولی با این حال هم، به دلیل گستردگی حوزه تسلط رسانه های جمعی در جوامع امروزی و نیز برخورداری این پدیده از ویژگی سیال بودن و حرکت پویا مدارانه ،لازم است که همگام با رشد و تکامل تکنولوژیکی و محتوای رسانه های ارتباط جمعی ،در ابعاد مختلف، کارکرد آنها، به ویژه نقش آن در تحولات توسعه فرهنگی، مطالعات بیشتری صورت بگیرد.
"شناخت کاربرد و عملکرد رسانه های ارتباط جمعی در جامعه و نقشی که آنها در جوامع بشری به عهده دارند .امر بسیار مهم است و از طریق شناخت تأثیر گذاری ها و کارکردهای خواسته و یا ناخواسته رسانه های ارتباط جمعی، به طرح برنامه های موثری برای استفاده مطلوب و عقلانی از این تکنولوژی پرداخت و در عین حال از اشتباهات و انحرافات که در جریان ارایه کارکرد رسانه ها به خورد شهروندان و جامعه داده می شود ،پرهیز کرد.ارایه راهکارها و طرح های مناسب، جهت سالم ساختن و افزایش نقش های مثبت و سازنده رسانه های جمعی در حرکت مطلوب جامعه، نیازمند شناخت عمیق وسایل ارتباط جمعی و حوزه کارکرد آنها در تحولات و فرایند تاریخی و زمانی است."
بر همین اساس با توجه به نقش تأثیرگذار رسانه بر تمامی اعضای جامعه و به ویژه نسلهای کنونی، هدف اصلی این مقاله بررسی و تبیین نقش رسانهها به عنوان یکی از دستگاههای فراگیر و گسترده در انتقال محتوای فرهنگی و انتقال ارزشها و هنجارها و تأثیر آنها در شکلگیری و یا عدم شکلگیری این پدیده ها پرداخته شده است ، از این رو هدف این پژوهش، تلاش در جهت شناخت نقش و حیطه کاربرد و کارکرد این وسایل در توسعه فرهنگی جامعه عصر خویش است.
درابتدای این مقاله ضمن تعریف فرهنگ وتوسعه فرهنگی و با بررسی روند توسعه فرهنگ درکشورمان و به خصوص با پرداختن به این مسئله در استانها و نقشی که وسایل ارتباط جمعی در توسعه فرهنگی ما انسانها بر عهده دارند ،در پایان به ارایه راهکار هایی هر جند جزیی و کوچک به تقویت فرهنگ و هویت ملی و اسلامی کمک نماید.
توسعه فرهنگ درجامعه ایران
کلمه فرهنگ مرکب از دو جزء "فر" و " هنگ" ،به معنی "کشیدن" ونیز"تعلیم و تربیت" است.در زبان انگلیسی و فرانسوی به معنای کشت و کار یا پرورش بوده است و در زبانهای رومانیایی و انگلیسی ازآن معنای پرورش، بهسازی، تذهیب یا پیشرفت اجتماعی را استنباط می کردند،اما امروزه فرهنگ از نظر تنوع و وسعت های معنانی و سیر تاریخی و برداشت ادبی چنان ابعاد گسترده ای یافته است که دیگر نمی توان آن را محدود به مفهوم"دانش و تربیت" دانست.(روح الامینی،1368،به نقل از واعظی و همکاران ،1387: 40).
عبارت فرهنگ در بُعد عمومی نشأت گرفته از همان اندیشه تایلر است که « فرهنگ را مجموعه ای از توانایی ها، شناخت، باورها، اشیا، فنون،و هنرها، و قوانین می دانند که هر انسانی از جامعه ای که در آن عضو است، دریافت می کند.» (فکوهی، 1379: 245)
مهمترین ویژگی تمایز بخش حیات انسانی از حیات غیرانسانی فرهنگ است، که دارای عناصری همچون: هنجارها، باورها و ارزشها می باشد. واژه فرهنگ در زبان فارسی از واژه های بسیار کهن است که نه تنها در نخستین متن های نثر فارسی دری ؛ بلکه در نوشته های بازمانده از زمان پهلوی نیز به چشم می خورد. از نظر لغوی، اغلب فرهنگ را به معنی عقل و دانش به کار برده اند؛ اما به معانی مختلف دیگری نیز آمده است که از آن جمله می توان به نیکویی تربیت و پرورش، بزرگی و عظمت، فضیلت و کار، شکوهمندی، حکمت، هنر، معرفت و علم فقه اشاره کرد.”( کاشانی ، 1387، روزنامه رسالت ، شماره 6559 ).
توسعه فرهنگی همان ارج نهادن به افکار ،آداب و رسوم ملی و بومی هر جامعه ای است . توسعه فرهنگی منجربه خود باوری جامعه شده است، و توانائی های بالقوه و خلاق انسان را در زمینه فرهنگی شکوفا می کند؛ و این مسئله خود در شکل گیری و هویت فرهنگی جامعه نقش مهمی را ایفاء می نماید. در واقع ترکیب توسعه و فرهنگ در جامعه و در بخشی از اندیشه های علوم انسانی، به دنبال این است که با توجه به فرایند مدرنیته و مدرنیزاسیون با یک رویکرد درونی و بومی و بهره مندی از پیامدهای موثر بیرونی توسعه، به شناخت عمیق باورها و ارزش های ملی و محلی جامعه خود بپردازد. توسعه فرهنگی در قالب اهمیت دادن به ارزش های محلی و ملی، باید بتواند از طریق برنامه ریزی های فرهنگی و اجتماعی به نیازهای معنوی و مادی افراد جامعه خود پاسخ دهد، تا از این طریق ایده ها ، افکار، و آداب و رسوم ملی – بومی جامعه خود را در قالب ارتباطات نمادین فرهنگی و نشانه های ملی و بومی در عصر حاضر همپای سایر فرهنگ جوامع موثر در جهان اشاعه دهد.(شربتیان، 1388،-http://anthropology.ir )
با توجه به این مقوله می توان توسعه فرهنگ درجامعه ایران را با توجه به پتانسیل های هر منطقه اینگونه توصیف کرد که"در ایران توسعه یافتگی استان ها یکسان نیست، برخی از استان ها با توجه به شرایط و موقعیت های خاصی که در کشور دارند همانند سایر ابعاد توسعه نظام مند، این بخش از توسعه ( توسعه فرهنگی) نسبت به استان های دیگر بیشتر در حال رشد و بهره مندی بوده است.استان تهران به لحاظ ساختار و زیر ساخت های خاص سیاسی،اقتصادی،و کالبدی در مقایسه با بقیه استان ها ناهمگن تر است. و از نظر توسعه یافتگی فرهنگی در جایگاه نخست قرار دارد. در میان سایر استانها، سمنان و یزد نسبت به بقیه استان ها سطح بالاتری از امکانات فرهنگی را دارد. و استان های چون " ایلام ، بویر احمد، خوزستان، کردستان، کرمانشاه بوشهر، هرمزگان، خراسان جنوبی، سیستان و بلوچستان و..". به دلیل اینکه عمداتاً با مرکز سیاسی کشور فاصله دارند و به اصطلاح منزوی هستند؛ این مسئله ناشی از وجود ساختار خاص نظام برنامه ریزی و به کارگیری الگوهای عاریتی،بخصوص الگوی توسعه « مرکز- پیرامون» است. بدیهی است که؛ در استانها اکثر سرمایه گذاری ها در بخش مرکزی است و به حاشیه کمتر توجه شده است. پس« به نظر می رسد الگو های توسعه بهتر است با توجه به شرایط طبیعی،اجتماعی،و فرهنگی کشور انتخاب شوند و در نظام برنامه ریزی فضایی در زمینه برنامه ریزی منطقه ای و دوری از برنامه ریزی بخشی بیشتر توجه شود.برای بهبود شاخص های توسعه فرهنگی استان ها،کاهش پراکندگی توسعه فرهنگی، با تغییر دادن اولویت های تخصیص منابع فرهنگی و امکانات و زیر ساخت ها به نفع استان های با توسعه فرهنگی پایین تر، افزایش نرخ باسوادی،گسترش آموزش عالی و تمرکززدایی از شهر مسلط تهران،توجه به زیر ساخت های فرهنگی همچون کتابخانه ها،تأسیسات و تجهیزات آموزشی،توجه به انتشار روزنامه های محلی،نشریات ادواری،افزایش مرکز نشر، و توسعه تولید برنامه های صدا و سیما و رفع نابرابری ها از شاخص ها توصیه می شود.همچنین لازمه کاهش تفاوت های استانی، از لحاظ توسعه یافتگی فرهنگی توجه به برنامه ریزی منطقه ای و اصلاح نظام برنامه ریزی کشور و دوری از برنامه ریزی بخشی و پیروی از سیاست های متعادل و متوازن در ایجاد فرصت برابر برای منابع در تمام استان ها ست. بدیهی است در برنامه ریزی منطقه ای (منطقه منطبق بر مرز یک استان) باید به استان های کمتر توسعه یافته (محروم) فرهنگی، با کاربرد بهینه منابع در برنامه ریزی متوازن بیشتر توجه شود.بنابراین در برنامه ریزی ها استان های محروم(سیستان و بلوچستان، ایلام،لرستان،کرمانشاه،کردستان،هرمزگان،بوشهر،خوزستان، کهگیلویه و بویر احمد و خراسان جنوبی)حق تقدم دارند»( زیاری،1379: 101-100)
تاثیرات گوناگون رسانه های ارتباط جمعی بر فرهنگ ،موضوع مباحث گسترده ای است که در حال حاضر در اغلب کشورهای صنعتی جهان جریان دارد. با این همه ، نقش و جایگاه رسانه های فرهنگی ، آنچنان که باید و شاید مورد توجه قرار نمی گیرد. البته بی اعتنایی به رسانه های فرهنگی و نادیده گرفتن جایگاه مهم آنها نه تازگی دارد و نه مختص به دنیای رسانه ها در ایران است. امروزه در عصر انفجار اطلاعات دیگر این حقیقت به خوبی اثبات شده است که از نظر کارکردهای آموزشی ،رسانه ها سهم و نقش قابل ملاحظه ای در انتقال میراث فرهنگی و فکری بشری در میان ملل و انسان ها دارند.(نایبی 1388و آغاز 1388 ، ماهنامه مهندسی فرهنگی، سال سوم ، شماره 31 و 32، مرداد و شهریور 1388)
بنابراین، می توان گفت وسایل نوین ارتباط جمعی، با توجه به تولید، توزیع سریع و مطلوب اطلاعات در جامعه، نقش تعیین کننده ای را در توسعه فرهنگی کشورها داشته باشند. رسانه ها با اتخاذ سیاست های پویای اجتماعی و ترکیب آن با سیاست های فرهنگی بومی ، محلی و عامه مردم نقش بسزایی در افزایش رشد فرهنگ و به توسعه همه جانبه جوامع بشری کمک نموده است.
نقش رسانه های گروهی در توسعه فرهنگی
یکی از راه های گسترش توسعه فرهنگی در جوامع شناخت میراث فرهنگی و ارزش های بومی و محلی آن جامعه است، رسانه های گروهی از جمله لوازم این شناخت می باشد.بطوری که می توان گفت رسانه ها با ایجاد ارتباط و انتقال اطلاعات نقش تعیین کننده ای در سرنوشت توسعه همه جانبه کشورها بر عهده دارند.
نگاهی به تحولات تاریخی رسانهها در آستانه قرن 21، نشانگر آن است که تفکر انسان تا چه حد به ابزارهای ارتباطی، از زبان به عنوان نخستین وسیله ارتباطی گرفته تا ابزارهای پیچیده انتقال اطلاعات، همچون مطبوعات چاپی و الکترونیک، رادیو و تلویزیون، رسانه های جدید الکترونیکی (تکنولوژی های ارتباطی و اطلاعاتی جدید ماهواره ها، اینترنت، چند رسانه ای ها، بزرگراه های اطلاعاتی و شبکه های تعاملی) مدیون است. اگر این ابزارهای ارتباطی وجود نداشت، تفکر هم وجود نداشت . ارتباط نشانگر فرآیندی است که در آن، اطلاعات، عقاید و افکار مردم هم از طریق تماس مستقیم و هم از طریق مجراهای مختلف صورت میگیرد. به عبارتی اطلاعات از طریق ارتباط انتقال مییابند. در برقراری ارتباط پیوسته هدفی وجود دارد و فرد برای دریافت آگاهی بیشتر، با دیگران ارتباط برقرار میکند. در پرتو ارتباطات است که فرد به مهارتهای تازه و طرز فکر رفتارهای جدید دست مییابد.
شناخت عوامل موثر در تغییرات ارتباطی و ویژگی های وسایل ارتباط جمعی می تواند به درک ما از انقلاب جهانی ارتباطی کمک کند. عوامل موثر در تغییرات ارتباطی پنج عامل تکنولوژیک در تغییرات ارتباطی نقش مهمی ایفا کرده اند این پنج مولفه که در چهار مرحله ، نوشتار، چاپ، ارتباطات دوربرد و ارتباطات تعاملی (interactive) بروز کرده اند.( شکرخواه، 1388 -http://www.atcce.com )
رسانهها به وسایل انتقال پیام ها از فرستنده یا فرستندگان به مخاطب یا مخاطبان گفته میشود؛ که شامل روزنامه، کتاب، رادیو، تلویزیون، ماهواره، تکنولوژیهای نوین ارتباطات و اطلاعات و اینترنت و... است. این وسایل دارای ویژگیهایی مانند پیامگیران ناآشنا، سرعت عمل زیاد و تکثیر پیام هستند. (دادگران، 1384: 6)
در زمینهی نقش رسانهها در دگرگونی ارزشهای فردی و اجتماعی جوامع، میتوان به یکی از پاردایمهای مسلط در حوزه ارتباطات و توسعه در دهههای 60 تا 70 میلادی اشاره کرد که به رسانهها به عنوان موتور دگرگونی و تغییر ارزشهای جوامع سنتی و ورود به جامعه مدرن تأکید میشود. بر اساس این نظریه، رسانه به انتشار یا اشاعهی نظام ارزشی کمک میکند که خواهان نوآوری، تحرک، موفقیت و مصرف است. "دانیل لرنر" (Lerner ) جامعه شناس امریکایی و از پیروان این رویکرد به نقش رسانهها در تغییر ارزشهای سنتی در جوامع و جایگزین شدن ارزشهای مدرن اشاره کرده است. وی در کتاب "گذر از جامعه سنتی؛ نوسازی خاورمیانه"، معتقد است که رسانه میتواند به فروپاشی سنتگرایی، - که معضلی برای نوسازی محسوب میشود- کمک کند. این کار با بالا رفتن انتظارات و توقعات، باز شدن افقها، توانا شدن مردم به تخیل ورزیدن و خواهان جایگزینی شرایط زندگی بهتر برای خود و خانواده عملی میشود. (مک کوئیل، 1382: 144)
"لرنر" بر این باور است که ورود به جامعهی مدرن و جدید مستلزم مساعدت ملی یکپارچه، ارتباط با بازارهای ملی و بینالمللی، ایجاد انگیزه برای تقاضای کالاها و خدمات مدرن، بحران کسب منابع توسعه و گسترش روشها و ارزشهای نوین در زمینههایی چون تغذیه، تنظیم خانواده، بهداشت، تولید کشاورزی و صنعتی در زندگی شهری و روستایی است. برای تحقق این هدف، تحرک روانی در سطح فردی و اجتماعی ضروری است و رسانهها مناسبترین و مؤثرترین ابزار تغییر نگرش ها، ارزشها و رفتارها و به بیان دیگر ایجاد تحرک فردی و اجتماعی هستند. ( فرقانی: 0138: 49)
"لسول "وظایفى چند، نظیر مراقبت از محیط و ایجاد همبستگى بین اجزاء گوناگون جامعه را، در پاسخ به محیطى که در آن انتقال میراث فرهنگى از نسلى به نسل دیگر صورت می گیرد، به عنوان وظیفه هاى اصلى ارتباطات جمعى تلقى می کند. در مقاله دیگر، با نام ”ساخت و کارکرد ارتباطات در جامعه“، وظایف دیگرى براى وسایل ارتباطى برمی شمارد: به نظر او ”این وسایل باید به ۱. حراست از محیط، ۲. همبستگى بین اجزاء جامعه در پاسخ به نیازهاى محیطى، ۳. انتقال میراث اجتماعى از نسلى به نسل دیگر، کمک کنند“ (Lasswell (H.D): the structure and function of communication in society, p: 118 )
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 12 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
دانلود ترجمه مقاله کنترل ترکیبی در سرعت طولی و کشش وسایل نقلیه ؛ مقاله ای برای رشته مهندسی مکانیک خودرو است که در 14 صفحه برای دانلود شما ترجمه شده است.
چکیده:
در این مقاله یک رویکرد سیستم هیبریدی در سرعت طولی و کنترل کششی از یک وسیله نقلیه با محدودیت لغزشی چرخ ارائه شده است. سیستم خودرو به عنوان مدل ترکیبی است، که در آن سیستم به زیر سیستم های محلی تقسیم شده و زیر سیستم ها برای کنترل وسیله نقلیه از نظر حالت های کنترل و منطقه عامل، انتخاب شده است.برحسب طراحی ،یک مقدارسرعت مورد نظر ارائه شده است. درحالیکه حفظ محدودیت ایمنی از لغزش بین چرخها و زمین باید مقدارکمتری داشته باشد تا از لیزخوردن جلوگیری کند. نتایج شبیه سازی برای نشان دادن امکان سنجی سیستم کنترل ارائه شده است.
1-مقدمه:
با افزایش تعداد وسایل نقلیه ،ایمنی رانندگی، یکی از نگرانی های عمده در جامعه و صنعت خودرو و مهندسی کنترل است. تلاشهای قابل توجهی برای بهبود رانندگی ایمن ،همراه با تلاشهایی برای بهبود عملکرد وسایل نقلیه ارائه شده است.
در این میان که ایمنی رانندگی تهدیدکننده است، وضعیت خطرناک عمده، لیز خوردن است که رانندگان ممکن است با آن روبرو شوند. به عنوان مثال ،تکه های یخ در جاده ها در زمستان می تواند باعث این مشکل شود.کنترل خودرو به طور قابل توجهی ایمنی راننده را در چنین شرایطی تامین کرده و همچنین بهبود حرکت طولی و جانبی خودرو را در پی دارد. در حالت کنترل کششی خودرو ،لغزش بین تایر و زمین یک متغیر مهم است و به عنوان یک منبع تولید نیروی اصطکاک کششی برای سرعت بخشیدن و یا کاهش سرعت وسیله نقلیه در نظر گرفته می شود .این لغزش به عنوان یک کلید در خاصیت ضد لغزشی در نظر گرفته شده است.