فرمت فایل:ٌword(قابل ویرایش)تعداد14صحفه
چکیده :
وقتی که جغد طلاق بر آستانه ی خانه ای نشست و غبار غربت و تنهایی فضای غمگین آشیانه ای را در خود گرفت، جوجه های بی پناه و سرگردان در جستجوی پدر و مادر خویش پرپر می زنند. گاه در دامن مادر می آویزند تا لانه را رها نکند و گاه پدر را صدا می زنند تا برای همیشه ترکشان نگوید، زیرا آنان هنوز در آستانه ی پروازند، هنوز دهان گرسنگی خود را برای غذای محبّت والدین گشوده اند، هنوز گرمای تن مادر را می طلبند تا بال و پر بگشایند و در آسمان پاک و صاف خوشبختی اوج گیرند و زمزمة صدایشان دشت سرسبز زندگیشان را پراکند، ولی اکنون این جغد طلاق است که بر سرشان فرود آمده و کابوس غربت و اندوه بر چشمان منتظرشان نشسته است. اینک پدر یا مادر کدامیک پرواز را تا انتها به آنان خواهند آموخت؟ کدامیک بال نوازش بر سر این جوجگان بی پناه خواهد گسترد؟ کدامیک فروغ محبّت را به لانه ی تاریک هدایت خواهد کرد؟ و اینها پرسشهایی است که کودک در جستجوی پاسخ آنان است.
او قانون نمی داند، او تنها می خواهد به یک اندازه با هر دوتای پدر و مادر باشد و از رنج بی پدری یا بی مادری به یک میزان افسرده و نگران است.
مقدمه
فراموش نکنیم که طلاق یک فاجعه است امّا اگر تنها راه حل موجود باشد وظیفه داریم اثرات مخرب آنرا به حداقل برسانیم. کودکان قربانیان بلافصل طلاق والدین خویشند. اگر نتوانستیم فضای مطلوب و شادی بخش خانوادگی را برایشان فراهم کنیم دست کم باید بیاموزیم که چگونه آنها را از صدمات ناشی از طلاق تا حد امکان در امان داریم.
طلاق یکی از غامض ترین پدیده های اجتماعی عصر ما را از دیدگاه کسانی که بیش از همه آنها لطمه می بینند بررسی می کند. پدیدة طلاق (راه حل) رایج و قانونی، عدم سازش زن و شوهر، فروریختن ساختمان خانواده، قطع پیوند زناشویی و اختلاف ارتباط پدرو مادر با فرزند، توجه اصلی به پیامدهای طلاق و اثرات روحی، عاطفی، اجتماعی و اقتصادی آن بر فرزند است و در کنار آن به علل و موجبات طلاق اشاره ی کوتاهی کرده، سابقه ی طلاق به 20 قرن می رسد. مذاهب عمده همانگونه که در زمینه ی ازدواج و روابط زن و مرد رهنمودها و معیارهایی مقرّر کرده اند به امکان قطع این رابطه و نحوه ی آن نیز پرداخته اند امّا فقط در چند دهه ی اخیر است که طلاق به عنوان یک مسأله ی جدی اجتماع مطرح است.
من با طرح این مسأله و تحقیق در این مورد و با بیان اینکه طلاق بلای خانمان سوز است در صدد بررسی علل و عوامل اصلی این پدیده ی شوم برآمدم تا خوانندگان این تحقیق این مسأله را جدّی تر گرفته و راهکارهای آنرا برای زندگی خود در نظر گیرند تا بتوانند خود را از دام این بلا برهانند.
کلمات کلیدی : طلاق – خانواده – جامعه- دانش آموزان – اثرات و عواقب طلاق
بیان مسئله: طلاق
طلاق در لغت به معنی گشودن گره و رها کردن است. در فقه اسلامی در تعریف طلاق گفته اند: طلاق عبارتست از زائل کردن قید ازدواج با لفظ مخصوص. (صفائی، امامی، 1372، ص 259).
در حقوق امروز ایران طلاق ممکن است به حکم دادگاه یا بدون آن واقع شود و در تعریف آن می توان گفت: طلاق عبارتست از انحلال نکاح دائم با شرایط و تشریفات خاص از جانب مرد یا نماینده ی قانونی او. بنابراین طلاق ویژه ی نکاح دائم است و انحلال نکاح منقطع از طریق بذل یا انقضاءِ مدت صورت می گیرد. ماده ی 1139 قانون مدنی در این باره می گوید: «طلاق مخصوص عقد دائم است وزن منقطعه با انقضاء مدّت یا بذل آن از طرف شوهر از زوجیت خارج می شود. (همان، صص 259-260)
زن یک وقت زن زندگی نیست و تحمّل او برای مرد بسیار مشکل، یا مرد مردی است که در ضمن عقد شرایطی را با زن امضاء کرده که در صورت عملی نشدن آن شرایط زن حق طلاق داشته باشد و یا بالعکس. در این وقت فقط باید با آرامی و آرامش و بدون آلوده شدن به معصیت، طلاق صورت بگیرد، نه اینکه منجر به جار و جنجال و دعوا و کشیده شدن پای دو خانواده به معرکه و تحقّق همه گونه معصیت حق و آبروریزی برای دو خانوادة آبرودار شود. (انصاریان، 1375، صص 533-534).
اثرات و عوارض طلاق:
با اینکه طلاق به حکم ضرورت برای اجتناب از مخاطراتی پذیرفته شده است، مع هذا چون از عوامل گسیختگی و پاشیدگی کانون خانواده است، به ناچار عواقب اجتماعی آنرا باید انتظار داشت، زیرا طلاق در نظر جرم شناسان در واقع از عوامل جرم زا محسوب می شود، میزان طلاق را در یک جامعه می توان به مثابة معیار عدم ثبات و تزلزل اجتماعی تلقی کرد، از نظر جرم شناسان نتایج وخیم طلاق را باید به این شرح بررسی نمود:
1- اثر طلاق در مردان و زنان که فاقد فرزند هستند.
2- اثر طلاق در فرزندان.
3- زیانهای اجتماعی طلاق
در مردان اثرات طلاق این است که آنان را افرادی غیرمتعهّد بار می آورد. آمار جنایی نشان می دهد که تعداد این افراد غیرمتعهّد در میان زندانیان قابل ملاحظه است.
اثر طلاق در زنان بخصوص آنهایی که پناهگاهی ندارند و فاقد استقلال اقتصادی هستند، سخت خطرناک است، زنان مطلقه خیلی دیر به خانه ی بخت دوم پای می گذارند وای بسا که این امید هرگز جامه ی عمل نپوشد و احتمالاً راه را برای انحراف و سقوط آنان بگشاید.
اثر طلاق در فرزندان متعلّق به کانون از هم پاشیده بسیار شدید است و عقده هایی غیرقابل تحمّل و توأم با نفرت در آنان بوجود می آورد که شدیدتر از وضع یتیمی است. (مهدیخان، 1382، ص 78).
آثار اجتماعی طلاق
انسان به خاطر این زاده شده است که سعادتمند باشد؛ آمده است تا دیگران را خوشبخت سازد. خودخواهی همسری را که برای آسودگی خود مایل به انحلال خانواده است، تکلیف او را در تأمین سعادت همسر و فرزندان محدود می کند.
در برابر حقّی که او برای تأمین آسایش خود دارد، فرزندان او نیز حق دارند که آسوده به سر برند. مسئول زندگی و تأمین سعادت کودکان و خانواده ی او است و این تکلیف باید بر هوس ها و مقدّم داشته شود.
کودکی که به خاطر جدایی پدر و مادر ناچار است تا یکی از این دو محبّت را از دل بیرون کند در واقع نیمی از دنیای خود را تمام شده می داند. بیشتر این کودکان از داشتن مربّی دلسوز محروم می مانند و آمار نشان می دهد که پدر و مادر 70 درصد از جوانان مجرم از هم جدا شده بوده اند. کدورتهای خانوادگی، اگر ناپایدار و به قصد بر هم زدن پیوند زناشویی نباشد، همیشه قابل جبران است، ولی انحلال خانواده دری است که به هیچ دارویی درمان نمی شود.
عوامل موثر بر طلاق:
وقتی دختر و پسری در جوانی با داشتن عشق فراوان نسبت به یکدیگر با بستن عقد ازدواج، کانونی گرم به نام خانواده را تشکیل می دهند، هیچگاه تصوّر نمی کنند که روزی ممکن است مشکلات زندگی چنان بر آنها غلبه کند و شرایطی بر آنها تحمیل شود که باعث شود در خطر است طلاق داده و زندگی عاشقانه ی خود را به پایان برساند. چه اتّفاقی پیش می آید که تمام آرزوهای دو نفر از هم می گسلد و زندگی آنها قبل از موعد خود می پاشد. در این تحقیق به این موضوع می پردازیم.
به گفته ی کارشناسان ازدواج هایی که در آنها هماهنگی بیشتری میان زوجین وجود دارد موفق ترند و کمتر به طلاق می انجامند. تشابهاتی مانند طبقة اجتماعی، سطح تحصیلات، سطح هوش، هم نژاد بودن، دین مشابه داشتن، هم زبان بودن و... یک ازدواج موفّق را رقم می زند.
تفاوت طبقاتی یکی از عواملی است که با امکانات اجتماعی؛ معمولاً دیدگاه های مختلفی را به وجود می آورد. البته اگر دو نفر، آن اندازه از آگاهی لازم برخوردار باشند که این تفاوتها را به رسمیت بشناسند ازدواجشان معنی ندارد.
راه حل مسئله
اگر به نظر می رسد که خانواده ی همسرتان، تقاضاهایی بیش از سهم واقعی شان در مورد تصمیم گیری، توجّه یا پول دارند یا احترامی را که حق شماست به شما نمی گذارند و با این کار دارند ازدواج شما را خراب می کنند، مؤثرترین استراتژی این است که از میدان مبارزه عقب نشینی کنید.
احترام به والدین همسرتان در جشن های تولّد و تعطیلات، امری ضروری است امّا شما ناچار نیستید آنها را دوست داشته باشید و یا تحسینشان کنید یا با آنها رقابت کنید. اگر دوست دارید وقت بیشتری را با همسرتان بگذرانید، این موضوع را به او بگویید امّا حرفی راجع به زمانی که او آزادانه با برادرش می گذراند نزنید. اگر از دست پدرشوهر عیب جوی خود عصبی هستید، از او فاصله بگیرید امّا اصرار نداشته باشید که شوهرتان طرف شما را بگیرد. اگر برادر شوهرتان بی خبر به خانه ی شما می آید به او بگویید لازم است قبل از آمدن تلفن بزند امّا از شوهرتان نخواهید که عذری از جانب شما بیاورد.
اهمیت از لحاظ علمی:
طلاق در بسیاری از موارد ضروری است و زوجین ناگزیر به قبول این امر هستند. ولی در اغلب موارد جداییها در نتیجه ی توقّعات بیجای احساسی، اقتصادی و عاطفی زوجین از دیگر، سوءِ ظن و بدبینی بی مورد، نداشتن صبر و گذشت در زندگی، حسادت بیش از حد زن و شوهر، پرخاشگری و تند خویی زن یا مرد و غرور و خودخواهی بی مورد صورت می گیرد. بدیهی است درگیریهای خانوادگی و مشاجره های پدر و مادر در حضور فرزندان تأثیرات روحی شدیدی بر کودکان و نوجوانان ناظر بر صحنه می گذارد و در رفتارهای پرخاشگرانة کودکان و نوجوانان اثر مزمن بر جای خواهد گذاشت.
آنچه از پژوهش ها در امر طلاق بر می آید این است که دختران خانواده های تک سرپرست یعنی آنها که فقط با پدر یا مادر به سر می برند در معرض عوارض نامطلوبی چون انحرافات، ازدواج زودرس، فرار از خانه و ترک تحصیل قرار دارند. این امر در مورد گروه های اجتماعی و طبقاتی نیز صدق می کند. (شمس مستوفی، 1376، صص 98-101).
اهمیت تحقیق از لحاظ اجتماعی:
انسان به خاطر این زاده نشده است که سعادتمند باشد؛ آمده است تا دیگران را خوشبخت سازد. خودخواهی همسری را که برای آسودگی خود مایل به انحلال خانواده است، تکلیف او در تأمین سعادت همسر و فرزندان محدود می کند.
در برابر حقّی که او برای تأمین آسایش خود دارد، فرزندان او نیز حق دارند که آسوده به سر برند. مسئول زندگی و تأمین سعادت کودکان و خانواده او است و این تکلیف باید بر هوس ها مقدّم داشته شود. (کاتوزیان، 1376، صص 312، 314).
اهمیت تحقیق از لحاظ شخصی:
به نظر من طلاق فاجعه ای است که کانون محبّت خانواده را از هم می پاشد و پدر و مادر را از هم جدا می کند که این برای آینده ی فرزندان بسیار خطرناک است چه بسا که فرزندان به انحراف ممکن است کشیده شوند و آینده ی آنها رو به تباهی رود.
من به این دلیل این موضوع را انتخاب کردم که نه تنها خودم تجربه ی بسیار از این تحقیق کسب کنم بلکه کسانی هم که این تحقیق را مطالعه می کنند خود را با این پدیده آشنا سازند تا در آینده دچار مشکل نشوند و با خواندن این کار به آنها کمک شود تا به خوشبختی برسند و با دید باز زندگی آینده خود را شروع کنند.
تحقیقاتی از این قبیل به خواننده کمک می کند تا در مورد آینده ی خود بیشتر بیاندیشند تا با مشکلات کمتری مواجه شوند، با خواندن این تحقیق یاد می گیرند که چگونه زندگی کنند و چه برخوردی در زندگی خود با خانواده و فرزندان خود داشته باشند و همسر خود را با دید باز و آگاهی کامل از شرایط او انتخاب نمایند تا با مشکلاتی از قبیل طلاق مواجه نشوند، زیرا طلاق فاجعه ای است که خانواده را از هم می پاشد، همسران را از هم جدا کرده و باعث آوارگی فرزندان می شود، پس باید با در نظر گرفتن تمامی مسائلی که بوجود می آید باید در راه ادامه ی زندگی خویش بکوشیم تا با مشکلات کمتری برخورد کنیم. (کاتوزیان، 1376، صص 315، 318).
ضرورت تحقیق:
یکی از آفات زندگی اجتماعی و نظام خانواده مشکل طلاق است. طلاق بریدن پیوند مقدّسی است که همراه با هزاران امید و آرزو شکل گرفته است. طلاق نشان عدم دقّت در انتخاب و یا سقوط اخلاقی یکی از طرفین اصلی زندگی خانوادگی و گاه مرگ ارزشهاست در کانون همسری است.
بررسی مسأله ی طلاق از دیدگاه های گوناگون می تواند در کاهش این بلای اجتماعی مؤثر باشد و از اینرو مسأله ی بریدن پیوند ازدواج همواره مورد توجّه اندیشمندان و حقوقدانان و مربیان جامعه بوده و دلسوزان و مصلحان را به تلاشهای فرهنگی و اجتماعی برای جلوگیری از گسترش و افزایش این آفت همدلیها واداشته است.
اهداف تحقیق:
به خاطر داشتن این نکته مهم است که زن و شوهر به عنوان یک بزرگسال موقعیت را تجربه می کنند و می فهمند در حالی که فرزندان آن را به طور متفاوتی می بینند و تجربه می کنند.
بچّه ها صرفنظر از سنّشان، توانایی محدودی برای فهمیدن آنچه در جریان طلاق روی می دهد، آنچه را که احساس می کنند و سئوالاتی که در این زمینه برایشان پیش می آید، دارند، ولی این مسئله آنان را از تلاش در ترسیم «تصویری بزرگ از این واقعه» باز نمی دارد. کودکان کوچکتر هم از نگاه خودشان مسائل را می بینند، یعنی خودشان را علّت رویدادها می دانند. به همین دلیل است که بچه های کوچکتر، به خاطر جدایی و طلاق والدینشان، غالباً خود را سرزنش می کنند یا دلایل خیالی اختراع می کنند...
چون کودکان حس «خویشتن» را در وهله ی اول با مشاهده ی والدین و تعامل آنها فرا می گیرند و می سازند؛ بنابراین کودکانی که شاهد بحث های والدینشان بوده اند غالباً آنرا به گونه ای تجربه می کنند که گویی شخصاً در آن درگیر بوده اند. بچّه های کودک نمی توانند خود را از والدینشان جدا نمایند. از همه بدتر آنکه، برای بچه ها فهمیدن این مسأله بسیار دشوار است که چرا دو نفر از مهمترین افراد زندگیشان که برای امنیت و بقا به آنها متکّی هستند، نمی توانند با هم باشند. درست به همین دلیل است که به خواهران و برادران یا دوستانشان می گویند که نخواهند گذاشت مادر یا پدر آنان را تنها بگذرانند. چرا مامان یا بابا فقط به خاطر اینکه با هم بحث کرده اند از پیش آنها بروند؟ بچه ها نمی فهمند که چرا یک مباحثه باعث می شود که والدینشان یکدیگر را ترک کنند و بروند.
وقتی والدین پیوسته بحث و جدل می کنند، بچه هایشان در میان این درگیری سرگردان می مانند که چگونه رفتار می کنند و جانب کدامیک را بگیرند و یا به چه طریق هر دو را راضی نگه دارند. البته این برای یک کودک بار بسیار سنگینی است. (قدیری، 1382، صص 27-29).
هدف کلّی:
هدف کلّی این پژوهش بررسی عوامل اجتماعی و اقتصادی موثّر بر طلاق در شهرستان نیشابور است. از آنجایی که یکی از آفات زندگی اجتماعی و نظام خانواده مشکل طلاق است به همین منظور مسأله ی طلاق و شناخت عوامل موثر بر آن باعث خواهد شد که عوامل اصلی را شناخته و بتوان راه حل و پیشنهاداتی در این زمینه ارائه داد تا در رفع این بلای شوم که در رأس آن فرزندان را تحت تأثیر قرار می دهد و موجب لطمات روحی و روانی بر آنها می شود و آثار و نتایج وخیمی را وجود دارد رفع کرد.
فصل دوم: مبانی نظری و پیشینه ی تحقیق
مبانی نظری:
درباره ی طلاق عقاید و نظرهای مختلفی ابراز شده است. عدّه ای آنرا زیانبخش و خطرناک دانسته و به طور کلّی محکوم کرده اند و دسته ای از لزوم آن در اجتماع جانبداری نموده اند.
مخالفین طلاق می گویند: طلاق مخالف طبیعت ازدواج است، چه ازدواج پیمان همکاری و زندگی مشترک مادام الحیات می باشد و پیوند زناشویی که یک پیوند دائمی است نباید با طلاق گسسته شود؛ طلاق برای اطفال زیان بخش است و آنان را دچار سرنوشت اسف باری خواهد کرد؛ آمار نشان می دهد که بسیاری از اطفال بزهکار کسانی هستند که پدر و مادرشان بر اثر طلاق از هم جدا شده اند؛ طلاق روابط نامشروع زن یا شوهر را ترویج می کند، چه زن یا شوهری که با دیگری رابطه نامشروع دارد با ادامه گسترش این روابط امیدوار است که روزی بتواند از همسرش جدا شود و با عاشق یا معشوق خود خانواده دیگری تشکیل دهد.
موافقین طلاق به ضرورت آن در پاره ای موارد استناد می کنند: گاهی اتفاق می افتد که بین زن و شوهر هیچگونه هماهنگی و توافق اخلاقی وجود ندارد؛ ممکن است یکی از زوجین بدکار و یا جانی و شریر باشد؛ ممکن است بر اثر پاره ای امراض صعب العلاج یا بعضی اعتیادات مضر، یا در نتیجه سوء معاشرت زن یا مرد، ادامه ی زندگی زناشویی ممکن نباشد؛ آیا در این گونه موارد زن و مرد باید یک عمر در رنج و سختی و بدبختی به سر برند و به زندگی رنج افزای زناشویی ادامه دهند؟ آیا بهتر نیست که این پیوند نامناسب گسسته شود تا هر یک از زن و مرد سعادت خود را با تشکیل خانواده ی دیگری باز یابند؟ هرگاه زن و شوهر همیشه اختلاف و نزاع داشته باشند، نه تنها زندگی برای خود آنها جهنّمی توان فرسا خواهد بود، بلکه فرزندان آنان نیز از زندگی در چنین خانواده ای رنج خواهند برد. چنین خانواده ای نمی تواندکانونی دلپذیرومناسب برای فرزندان خود باشدواطفال دراینگونه خانواده ترتیبی به سزا نخواهند یافت مجنون یا عقیم بودن زن یا شوهر نیز به اعتقاد بعضی می تواند طلاق را توجیه کند.(صفائی، امامی،1372،ص 261).
در حالی که مذهب کاتولیک طلاق را ممنوع می دارد، پروتستان ها و ارتدکس ها آنرا پذیرفته اند چندان که بحث درباره ی منع و اباحه ی طلاق در فرانسه به صورت یک مسأله ی سیاسی درآمده است؛ مسأله ای که کاتولیک ها و کلیسا، همچون حزبی سیاسی، با آن مبارزه می کنند.
در اسلام، با همه ی توصیه هایی که در آن نسبت به حفظ خانواده و احتراز از طلاق شده است، از نظر حقوقی مرد می تواند هرگاه بخواهد زن خود را طلاق دهد و زن نیز اختیار دارد تا در موارد خاص از دادگاه درخواست طلاق کند.
امیل دورکهیم، پدر جامعه شناسی علمی، در کاوشهایی که برای یافتن علل خودکشی و راه پیش گیری از آن کرده به این نتیجه رسید که نکاح اثر بسیار مطلوبی در لجام زدن به هوسهای اشخاص دارد و مرز اخلاقی مفیدی برای آنهاست، ولی، به همان اندازه که انحلال نکاح آسانتر شود، از اثر آن نیز کاسته می شود.
به نظر این گروه، دلایلی که برای لزوم پیش بینی طلاق گفته شده مبالغه آمیز و نادرست است: اگر اشخاص، غافل از دیگران، تنها در پی سعادت خود باشند، اجتماع هرگز روی سعادت و آسایش را نمی بیند. (کاتوزیان، 1378، صص 311-312).
طلاق از دیدگاه اسلام:
در حقوق اسلام، مرد می تواند هرگاه بخواهد زن خود را طلاق دهد. زن نیز حق دارد در موارد خاص مانند غیبت طولانی و بی خبر شوهر و استنکاف و عجز او از دادن نفقه، از دادگاه بخواهد. به اضافه زن یا شوهر می تواند به دلیل عیب یا تدلیس همسر خود نکاح را فسخ کند. یعنی موارد انحلال نکاح درسد مانند وضعی است که قانون مدنی پیش از وضع قانون حمایت خانواده داشت.
شاید در بادی امر چنین به نظر آید که در جامعه ی اسلامی خانواده بنیان محکمی ندارد و کانونی است برای دفع شهوت و ارضای خودخواهی های مرد زیرا اوست که زن را به همسری انتخاب می کند و هرگاه نخواست رهایش می سازد. ولی این توهم نابه جاست. حقوق هیچ ملّتی را جدای از عادت و رسوم و اخلاق حاکم بر آن نمی توان به درستی فهمید. در میان همه ی اقوام تجاوز به قانون و سوء استفاده از ظواهر آن کم و بیش وجود دارد. مسلمین نیز مصون از خطا نیستند ولی مسلمان در رها کردن همسر آزاد و خودسر نیست و حفظ خانواده نیز از نظر شارع اسلام دور نمانده است.
باید اعتراف کرد که نظام اسلامی خانواده در اجتماعی نتایج دلخواه را به بار می آورد که مردم به اخلاق مذهبی معتقد باشند و اساس آن بر مبنای اسلامی استوار باشد. اگر اخلاق مذهبی از احکام طلاق جدا شود، سوء استفاده ها و زورگویی ها نیز آغاز می شود و این است دلیل اصلی شکایاتی که پیش از قانون حمایت خانواده، از گوشه و کنار در باب احکام قانون مدنی به گوش می رسید. (کاتوزیان، 1378، صص 306-308).
طلاق از دیدگاه قرآن:
اگر زن و مرد بتوانند بدون دخالت دادن دیگران مشکل خود را حل کنند و علّت یا علل جدایی را از میانه بردارند چه بهتر اگر نتوانند، یک نفر انسان باوقار و با حوصله و تیزبین و متدین از جانب خانواده ی مرد و یک نفر از جانب خاندان زن جلسه ای تشکیل دهند، باشد که کار به طلاق نرسد. (انصاریان، 1375، ص 538).
«وَ إِن خِفتُم شِقاقَ بَینِهِما فَابعَثوا حَکَماً مِن اَهلِهَ وَ حَکَماً مِن اَهلِها اِن یریدآ اِصلاحاً یوَفِّقِ اللهُ بَینَهُمآ إنَّ اللهَ کانَ علیماً خَبیراً»
(چنانکه بیم آن دارید که نزاع و خلاف سخت بین آنها «میان زن و شوهر» پدید آید از طرف کسان مرد و کسان زن داوری برگزینند که اگر مقصود اصلاح داشته باشند خدا ایشان را بر آن موفقیت ببخشد، البتّه خدا به همه چیز دانا و از همه ی اسرار خلق آگاه است.) (سوره ی نساء ، آیه ی 35)
طلاق از دیدگاه مسیحیت:
مذاهب سه گانه ی کاتولیک، ارتدوکس و پروتستان که اکثریت قریب به اتفاق پیروان دین مسیح از این سه مذهب خارج نیستند، دید خاصی در این مسأله ی مهم خانوادگی دارند.
مذهب کاتولیک طلاق را به طور جزم حرام می داند و تحت هیچ عنوانی حتّی در صورت خیانت زن و شوهر پیوند زناشویی را قابل انحلال نمی داند و تنها راهی را که اصحاب کلیسا در صورت خیانت در پیمان زناشویی پیشنهاد می کند، این است که می تواند «تفرقه ی جسمانی» بین آن دو برقرار شود یعنی جدا از یکدیگر زندگی کنند و آن دو از قیام به واجبات زوجیت مورد عفو قرار می گیرند، در حالیکه قانوناً زن و شوهر باشند و آثار زوجیت بر آن دو بار است، مثلاً زن نمی تواند با مرد دیگری ازدواج کند و نیز مرد با زن دیگر نمی تواند عقد ازدواج ببندد زیرا مسیحیت تعدد همسر را به هیچ عنوانی قانونی نمی داند!
امّا دو مذهب ارتدوکس و پروتستان طلاق را در موارد نادری جایز می دانند از جمله خیانت در زناشویی و لکن بعد از وقوع طلاق زن و شوهر هر دو از ازدواج حتّی با افراد بیگانه محروم می باشند!
امّا جواز طلاق در صورت خیانت مستند است. حتّی این دو مذهب پا را فراتر گذاشته، مرد طلاق دهنده و زن طلاق گیرنده را از ازدواج مجدّد با زن و مرد دیگری ممنوع می سازد. (همانجا، صص 16-17).
تاریخچه ی طلاق:
تاریخچه ی طلاق به تاریخچه ی ازدواج برمی گردد، به همان علّت که بشر بنا به خواست طبیعی خود پیوند ازدواج می بندد تا در کانون گرم خانواده و در کنار همسر خود به سکون و آرامش برسد، به همانگونه هم ممکن است که بنا به دلایلی از ادامه ی زندگی خودداری کرده، طلاق را بپذیرد. «ولتر» می گوید: طلاق و ازدواج در یک زمان در عالم پدید آمده، قدر مسلّم این است که طلاق در بسیاری از ادیان الهی و غیرالهی پیش از اسلام هم وجود داشته است. (الجمری, ص 156).
پیشینه ی تحقیق:
1- موضوع: علل طلاق و پیامدهای آن و آسیب شناسی اجتماعی
تهیه و تنظیم: سیدعلی محمدی
روش تحقیق: میدانی
نتایج: در بین موارد مراجعه کننده برای طلاق 63% افراد به علّت ناسازگاری اختلافی و رفتاری، 27% به علّت دخالت بی جای بستگان، 20% به علّت تنفّر از همسر، 18% به علّت اعتیاد همسرانشان طلاق گرفته اند. در این تحقیق به پیامدهای طلاق، علل طلاق، علّت افزایش طلاق نرخ طلاق در عصر حاضر و قوانین مدنی درباره ی طلاق اشاره شده است.
2- موضوع: پژوهشی در شکل اجتماعی طلاق تهیه و تنظیم: مجید پایدار، اکبر آقاجانیان روش تحقیقی: میدانی
نتایج: این تحقیق نشانگر آن است که توسعه ی شهرنشینی با افزایش طلاق رابطه ی مستقیم دارد و در شهرها از میان چهار تا پنج ازدواج یکی از آنها به طلاق منجر می شود و عواملی همچون نبودن موانع سنّتی در شهرها، کاهش روابط احساسی و عاطفی، افزایش تحصیلات به ویژه برای زنان و فراهم بودن امکانات اشتغال برای مرد و زن باعث می شوند نرخ طلاق در شهرستان ها بیشتر از مناطق دیگر شود، البتّه برخی از این عوامل مذکور که باعث افزایش نرخ طلاق می شوند در شهرها قطعی هستند و شدّت و ضعف دارند.
3- موضوع: بررسی تأثیر منزلت اجتماعی، اقتصادی زوجین در بروز طلاق:
تهیه و تنظیم: مژگان صادق پور
روش تحقیق: میدانی
نتایج: در این تحقیق از 40 نفر افراد مطلقه ای که پرسشنامه در مورد آنها تنظیم شده است تعداد 28 نفر زن و 12 نفر مرد می باشند. 34 نفر زیر 35سال و 6 نفر بالای 40 سال سن دارند که حدود 15% جمعیت مذکور را شامل می شوند، این تحقیق نشان می دهد که هرچه تحصیلات بالاتر باشد امکان طلاق کم می باشد و هم چنین هر چه خانواده ها درآمد کافی و دارای روابط عاطفی و شغل مناسب باشند میزان طلاق کم می باشد.
هم چنین در این تحقیق نتیجه گیری می شود که توسعه ی شهرنشینی با افزایش طلاق را بطه ی مستقیم دارد و میزان طلاق در شهرها بیشتر از روستاهاست.
4- موضوع: بررسی علل طلاق از دیدگاه محققین
تهیه و تنظیم: حسام الدین باقری، رضا صداقت پور
روش تحقیق: میدانی و کتابخانه ای نتایج: در این تحقیق اینگونه نتیجه گیری می شود که حدود 48% علّت طلاق مسأله ی نازایی یکی از زوجین بوده است و هم چنین بیشتر طلاق ها به علّت ازدواج در سنین پایین بوده است.
5- موضوع: پژوهش در تأثیر معنویت در بروز طلاق در شهر مشهد تهیه و تنظیم: محمّد رضا فتح آبادی روش تحقیق: میدانی و کتابخانه ای
نتایج: در این تحقیق اینگونه نتیجه گیری می شود که بین رعایت مراسم و آداب مذهبی و طلاق رابطه ی معنی داری وجود دارد و با فاصله گرفتن جامعه از معنویت میزان طلاق نیز افزایش می یابد.
نتیجه:
با توجّه به تحقیقاتی که در زمینه ی طلاق قبلاً صورت گرفته علّت اصلی بیشتر طلاق های اتفاق افتاده به علّت نداشتنم درآمد کافی، نداشتن تحصیلات، مسأله ی نازایی یکی از طرفین، و پایین بودن سن افراد می باشد که لزوم توجّه به این عوامل مهم می باشد و برای از بین بردن این مسأله باید اقدامات اساسی صورت گیرد
فرضیه های تحقیق
1- کسانی که اختلاف سنی زیاد در هنگام ازدواج دارند بیشتر به طلاق روی می آورند.
2- کسانی که از نظر اقتصادی وضعیت مطلوبی ندارند، بیشتر به طلاق روی می آورند.
3- سلامت روانی در دانش آموزان طلاق کمتر از دانش آموزان عادی است.
مفاهیم و متغیرها
خانواده: نخستین واحد زندگی اجتماعی و اساسی ترین نهاد جامعه است.
ازدواج: به رابطه ای قانونی، عرفی یا دینی گفته می شود که مرد و زن برای شرکت دائم یا موقت در زندگی به هم پیوند می دهد.
طلاق: در لغت به معنای رهایی و رها کردن و در اصطلاح شرع به مفهوم فتح قرارداد ازدواج یا پاره نمودن رشته ی پیوند زناشویی است.
شغل: عبارت است از یک رشته وظایف و مسئولیت هایی که از طرف سازمان و مقام صلاحیت دار بر اساس مقررّات خاص همان سازمان به یک نفر شاغل محوّل می شود.
بیکار: به فردی گفته می شود که مشغول انجام هیچ قضیه ای در هیچ سازمانی نمی باشد.
بی سواد: فردی که توانایی خواندن و نوشتن ندارد.
مفهوم بهداشت روانی
Mental healt : فرهنگ روانپزشکی کمپل این اصطلاح را در احساس رضایت بهبود روانی و تطابق کافی اجتماعی با موازین مورد قبول هر جامعه تعریف کرده است.پورافکاری 1373)
اما برای این اصطلاح از سوی صاحب نظران تعاریف ارائه شده است بطور مثال:
کارل منینجر[1]: سلامت روان را سازش فرد با جهان اطرافش با حداکثر امکان به طوری که باعث شادی و برداشت مفید و مؤثر گردد، تعریف می کند.
واستون[2]: رفتارهای عادی را که از سوی افراد عادی سر می زند را نشانه ای از بهداشت روانی می داند.
کینز برگ[3]: سلامت روان را تسلط و مهارت در ارتباط صحیح با محیط به ویژه در سه فضای مهم زندگی، عشق ، کار و تفریح می داند. به نظر وی استعداد یافتن در ادامه کار، داشتن محیط خانوادگی خردسند، فرار از مسائلی که با قانون درگیری دارد، لذت بردن از زندگی و استفاده درست از فرصتها ملاک تعادل و سلامت روان است. میلانی فر 1370)
روش تحقیق:
تحقیق حاضر از لحاظ روش گردآوری اطلاعات در رده ی تحقیقات کتابخانه ای و مشاهده ای قرار می گیرد. لازم به ذکر است که برای کسب اطلاعات لازم ناگزیر از مراجعه به کتابخانه های مختلف دانشگاهی و غیردانشگاهی، دادگاه خانواده، مراجعه به افراد تحت مطالعه به صورت میدانی و بهره گیری از پرسشنامه است.
نحوه ی انجام کار:
- تحقیقات از افراد و خویشان طلاق گرفته ها
- مصاحبه و بهره گیری از پرسشنامه جهت کسب اطلاعات ضروری
- استفاده از کتابخانه و بهره گیری از مطالب مورد نیاز از کتابهای مختلف حقوق مدنی.
جامعه ی آماری:
هر یک از زوج های طلاق گرفته اعم از مرد یا زن در شش ماهه ی اول سال 1389
جمعیت نمونه و شیوه ی نمونه گیری:
روش مورد استفاده در این تحقیق روش نمونه گیری تصادفی ساده است و حجم نمونه مورد نظر در این تحقیق 60 نفر می باشد.
فصل 4- تجزیه و تحلیل داده ها، نمودارها و جداول
جدول شماره 1- توزیع فراوانی بر حسب سن پاسخگویان
Fi
niی
xi-xi
46%
27
29-20
27%
16
39-30
15%
10
49-40
12%
7
60-50
100%
60
جمع
توزیع فراوانی بر حسب سن پاسخگویان
بنا به اطلاعات به دست آمده از جدول شماره ی یک و شکل نموداری آن در حدود سن طلاق گرفته ها نشان دهنده ی این مطلب است که بیشترین طلاقها بین سنین 29-20 و کمترین آنها بین 60-50 سال سن دارند. با توجه به موضوع تحقیق افرادی که سن کمتری دارند بیشتر مورد طلاق واقع شده اند.
Fi
niی
xi-xi
48%
28
29-20
26%
15
39-30
20%
12
49-40
06%
5
60-50
100%
60
جمع
توزیع فراوانی بر حسب سن همسر پاسخگویان
توزیع فراوانی بر حسب سن همسر پاسخگویان
33% یعنی بیشترین افراد طلاق گرفته بر اساس اطلاعات به دست آمده سنین 39-30 را تشکیل می دهد و کمترین افراد در سنین 60-50 سال سن دارند.
توزیع فراوانی بر حسب سلامت روان دانش آموزان عادی و طلاق؟
Fi
niی
xi-xi
85%
51
دانش آموزان عادی
15%
9
دانش آموزان طلاق
100%
60
جمع
نمودار شماره ی 9: توزیع فراوانی بر حسب سلامت روان دانش آموزان عادی و طلاق ؟
همانگونه که در جدول مشاهده می کنیم 85% از افراد اظهار داشته اندسلامت روان دانش آموزان عادی بالا است . 15% از افراد هم اظهار داشته اند که دانش آموزان طلاق سلامت روان پایینی دارند.
متغیرسن با میزان تحصیلات
سن به سال
تحصیلات و سلامت روان
29-20
39-30
49-40
60-50
جمع
ابتدایی تا سیکل
2
2
3
2
9
دیپلم و بالاتر
12
6
4
3
25
سلامت روانی دانش آموزان طلاق
10
7
3
2
22
سلامت روانی دانش آموزان طلاق
3
1
0
0
4
-
27
16
10
7
60
فرض H0 غیرقابل قبول است.
فرض H1 قابل قبول است.
d.F=(K-1)(L-1) (درجه ی آزادی)
d.F=(4-1)(4-1)
d.F= 9 = X2 (9 , %5) = 16/92
X2 = 118/36 > X2t = 16/92
نتیجه گیری:
در پی تحقیق انجام شده در زمینه ی «عوامل موثر بر طلاق»، اطلاعات به دست آمده از تعداد 60 نفر مطلقه ای که پرسشنامه ای را در مورد آنها تنظیم کرده ایم به شرح زیر تنظیم و طبقه بندی شده است.
با توجّه به یافته های جدول شماره 1 در خصوص سطح تحصیلات و سن در امر طلاق تأثیر بسزایی دارد که چنانچه تحصیلات و سن فرد مورد نظر کم باشد، حتماً ازدواج بعد از مدّتی منجر به طلاق خواهد شد ولیکن چنانچه فرد به سن قانونی اعلام شده از طرف مراجع قانونی رسیده باشد و از لحاظ سواد و تحصیلات در سطح متوسط یا بالاتر باشد امکان طلاق به طرز چشمگیری کم می شود. در جامعه ی آماری، افراد جوان 29-20 سال حدود 33% جمعیت را تشکیل می دهند. در دیگر تحقیقات صورت گرفته این نتیجه را تأیید می کند. سن همسر با میزان تحصیلات همسر در میزان طلاق تأثیر بسزایی داشته که با توجه به جدول 1 سن طلاق گرفته زیر 40 سال و از نظر تحصیلات در سطح پایینی قرار دارند. در تبیین جدول سوم در مورد محل تولد و تعداد فرزند رابطه ای نزدیک وجود دارد که در روستا زندگی می کند. با توجه به فرهنگ روستا و نیاز نیروی کار در روستا طبیعتاً تعداد فرزندان آمار بیشتری به خود اختصاص می دهد ولی در شهر به دلیل شهرنشینی و پاره ای مشکلات اقتصادی و سکونتی این آمار به چشمگیری پایین می آید و کمی فرزند در شهر این امکان را متأسفانه به شهری ها می دهد که خیلی ساده تر و زودتر به طلاق تن بدهند و با توجه به آمار جدول شماره ی 5 توزیع فراوانی و آمار طلاق در روستا کمتر (15%) و در شهر بیشتر (48%) می باشد. نتایج به دست آمده در جدول شماره ی 4 حاکی از آن است که رابطه ی خانوادگی با نحوه ی آشناشدن زوجین ارتباط تنگاتنگی دارد. لذا در این مورد بایستی جوانان ما به سادگی از این مسئله نگذرند و فقط به مسائل ابتدایی اکتفا نمایند. با ایجاد رابطه ی خانوادگی با زوج مورد نظر رفت و آمدها می توان تصمیم درست و عاقلانه ای گرفت که پس از ازدواج دچار بحران نگردید. در مورد میزان درآمد با وضعیت مسکونی زوجین که این هم بی ارتباط به هم نیست و شاید مهمترین مسأله در امر طلاق باشد که بسیار خانواده هایی به خاطر نداشتن منزل مسکونی و کمبود بودجه ی مالی دچار بحران شده و نهایتاً منجر به طلاق شده اند. ضمناً میزان درآمد با شغل همسر ارتباط دارد که اگر چنانچه زوجین شاغل باشند هرچند اجاره نشین باشند باز هم مشکلات کمتری دارند نسبت به کسی که فقط مرد خانواده شاغل است و زن خانه دار.
یادآوری می شود که در کلیه ی جداول دو بعدی به دست آمده در موارد مختلف با استفاده از روش آماری X2 استخراج شده، فرض H1 مورد تأیید واقع شده اند و با 5% خطا و 95% اطمینان قابل قبولند که رابطه ای بین (سن و تحصیل، محل تولد و تعداد فرزند، رابطه ی خانوادگی و نحوه ی آشنا شدن، میزان درآمد و وضعیت مسکن) وجود دارد که با بررسی و بها دادن دستگاه های ذیصلاح به موارد یاد شده امید است جوانان ما بخصوص در شهر نیشابور زندگی خوبی را شروع کنند و هیچگاه دچار بحران و از هم گسیختگی زندگی زناشویی نشوند.
به همان نسبت که جوامع متمدن ماشینی می شوند و روز به روز پیشرفت آنها در زمینه ی علوم و تکنولوژی افزوده می شود میزان اختلافات در میان خانواده ها افزایش می یابد متأسفانه آمار طلاق بالا می رود.
عوامل متعددّی در نابسامانی های خانواده ها دخیلند که در این تحقیق ارائه شده است. امید است با بررسی مشکلاتی که در این تحقیق به آنها اشاره شده است و هم چنین پیگیری مسئولان و دادن آگاهی و راه و رسم زندگی زناشویی به دختران و پسران ما در سطح مدارس به عنوان یک واحد درسی این معضل جامعه ی ما از بین برود و روزی برسد که شاهد چشمگیر آمار طلاق در سطح جامعه ی خود باشیم.
پیشنهادات:
1- ایجاد مراکز و کانون هایی برای آموزش و هدایت زوج های جوان قبل از ازدواج.
2- لزوم برنامه ریزی صحیح و اصولی مسئولین در
تحقیق در مورد بررسی علل و عوامل طلاق در شهرستان قوچان