دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 3
ارتباط علم با عمل
آموزش علم و دانش ویا بعبارت دیگر بدست آوردن فهمش و حکمت باعث آن میشود تا انسان بحد کمال ومنزلت خویش برسد وبزندگی فایق آید. علم باعث میگردد تا انسان نخست خویشتن را بشناسد و بعد پروردگار و خالق خو درا. بکمک علم انسان از تنگنا و کوره راه های دشوار وصعب العبور زندگی راه بیرون رفت خو درا می یابد.اما این مامول وقتی برآورده میشود که دانش آموخته شده بخود حنبه عمل بپوشد چونکه میان علم وعمل ارتباط منطقی موجود است بدین معنی که این دو پدیده لازم وملزوم یکدیگرند طوریکه وجود یکی وابسته به هستی دیگری است.اگر علم تنها آموخته میشود وبعمل پیاده نمیگردد آموزش یابنده آن بگفته تمام علما و حکما احمق ناب و محض میباشد چنانچه عالم بزرگ وبی مثال سعدی میفرماید:
علـم چندان که بیشتر خوانی چون عمل در تو نیست نادانی
نه محـقـق بــود نـه دانشمنـد چــارپــائی درو کـتــابی چـنــد
واقعاً چنین است همانطور یکه مرکب از بار گران کتب چیزی جز سنگینی وزن نمیداند، الاغ که کتب بالایش بار باشد هیچ نمیداند که این کتب درمورد چی معلومات میدهد و ارزش اینها در چیست فقط از زیادی بار نفسک میزند ودوکلبه راه میرود. عالم دور از عمل نیز جز از یاوه گوئی چیزی دیگری نمیداند.حتی تفکیک کرده نمیتواند که چگونه باید حرف بزند و چطور. گاهی از آسمانها و کائنات حرف در میان می آورد و زمانی از چون و چند روزگار.
اگر داکتر علمی را که آموخته تنها از آن دراتاق معاینه خانه واز عقب میز کار بخاطر دریافت فیس استفاده نماید نه تنها حتی یک مریض را از درد شفا داده نمیتواند بلکه صدها انسان بینوا را به دنیای ابدی میفرستد. پس این احمق است که چنین میکند زیرا عالم درهر رشته و بخشی که باشد به آرزوی اینست تا به همنوعان خویش یاری رساند نه اینکه جان آنان را بگیرد.
متخصص زراعت اگر بالای مزرعه نرفته و نوع خاک ، توپو گرافی ، وضعیت اراضی را از نزدیک نبیند بیقین هیچ کمکی به دهقان کرده نمیتواند نه اینکه کمک کرده نمیتواند بلکه مزرعه اورا به تباهی کشانده و حیات ویرا بخطر مواجه میسازد. باز هم صراحت دارد که وارد کردن خسران نمونه احمقی است.
انجینری که فقط همچون مرغ کرکی بالای چوکی در پشت میز نشسته وخمارآلودانه قو مانده میدهد آنچه که از دیگ کله اش می برآید همچون تخم زرداب شده جز از یک پل، بند ویا طراز مبتذل و درد نا بخور چیزی دیگری حاصل نمیشود.
عالم دین وقتی که خوب واضح میخواند که پیغمبر بزرگ اسلام به رشوه خور، رشوه دهنده و وساطت میان این این دوکس لعنت فرستاده است ولی همینکه در مسند قضاوت و حکمیت قرار میگیرد نمونه رشوه خوران میشود بیقین که غیر از بی اعتبار ساختن مقام پیغمبر بزرگ خود چیزی دیگری کرده نمیتواند. پس نادان محض است آنکه به حیثیت پیغمبر بزرگ اسلام لطمه وارد میسازد.
از اینجاست که سعدی بزرگ میفرماید:
از من بگوی عالم تفسیر گوی را گــردرعـمـل نـکوشی نادان مفسری
بـار درخــت علـم نـدانم بجـز عمل با علم اگر عمل نکنی شاخ بی بری.
همین آموزش علوم بی عمل بود که سرک ما به دفعات ترمیم طلب شد، مریض ما بارها روانه هند، پاکستان و ایران گردید ولی شفا نیافت. انجینر ما جانشین مرغ کرکی شد. رئیس جمهور ما تقلب کار بی نظیر از آب درآمد. حکومت ما در فساد اداری معروف جهان گردید، دین مقدس ما تبدیل به نفرت شد. وطن ما میدان شطرنج و تاخت و تاز بیگانگان گردید. ملای ما در محبس گوانتاناما، پولیس ما در خوست، جوانان تازه مترجم ما در میدان هوائی بگرامی و زنان و دختران ما درهوتل های رنگارنگ کابل بکام جنس گرائی فرو رفتند.
بزرگان واقعی گفته اند: عالم بی عمل زنبور بی عسل است. ویا اینکه گفته اند: بدترین علم ها دانشی است که به آن عمل نگردد. هکذا گفته اند: دانش بدون عمل سختی و عذاب است.
در کتاب منظره مرگ گفته شده است : عالم بی عمل مانند مومی بی عسل، سخی بی زر و درختی بی ثمر است ویا اینکه: لطفی ندارد عمل بدون علم و علم بدون عمل. در حقیقت علم بی عمل مثل دروغ گوئی میباشد که حافظه خویش را از دست داده است ویا اینکه مثل کامپیوتری است ک با ویروس آلوده شده است.
براستی که اگر علمای دین ما به علمی که خوانده بودند که درآن منهیات خداوند توانا درشان وخرد یک مسلمان و خدا پرست نیست که انجام دهد وازآن مطلق می هراسیدند امروز رشوت و فساد اداری این کشور را به کام افعی زمان فرو نمی برد چونکه آخرین فیصله را مولوی قاضی شده این وارث پیغمبر اسلام بعمل می آورد به نحوی که پیغمبر بزرگ اسلام زنا کاررا سنگسار، دزد را از دست قطع و لواطه کار را میکشت ولی وارث وی همه را در بدل رشوه که پیغمبر آنرا لعنت گفته است برائت میدهد. اینست عالم و اینست عمل. پس بکدام دید خودرا انسان ذی شعور، کامل و مفید به دیگران بدانیم؟ این سوالی است که جواب آن یا به شیوه زن لچر و یا بقسم مرده گاوی که سررا با لحاف پوشانده وبزیرانداخته از نظر دیگران بدور رود دیگر طوری نیست.
اگر ما با علم که خوانده بودیم باور میداشتیم و به آن عمل میکردیم چرا درسمنگان پدر دختر خودرا حامله دار میکرد؟ چرا قاضی ما نمونه رشوه ستانی می بود و چرا حاکم این وطن غلام زرین کمر اجنبی می بود.خلاصه آنچه که امروز بر سری ما می بارد نتیجه آموختن علم بی عمل ماست و برحسب اظهار عقاب وتیر پر خودش : .. زکه نالیم که از ماست که بر ماست.
مناجات:
پروردگارا ! مارا بکرم خود از آموزش علوم بی عمل که سبب اجرای تمام منکرات ذات تو شده اند، بدور ساز. از انجینران که وظیفه مرغ روی تخم نشستن را اشغال کرده اند فرسخ ها مارا بدور داشته باش واز داکتران پول پرست و چپاولگر که غیر از خون مظلوم چیز دیگری نمی نوشند در امان داشته باش.
خدایا ! تو خود واقفی که ظلم بحق ما چها که نکرده است .
آی بار الها! مارا از انواع رنگارنگ ظلم و فریب مصئون داشته باش.
خدایا عمال شیطان را به غضب خود بگیر و مظلومان را از چنگال حکمرانان و وا بستگان شیطان خلاصی ده.
خدایا! غیر از ذات تو هیچ کسی مردم این کشور را از چنگ دیوان واهریمنان نجات داده نمیتواند. پس ای خالق بی نیاز! زمان آنرا مرحمت فرما که وارثان دروغین پیغمبر اولین و آخرین تو دیگر مارا گمراه کرده نتوانند. این علم ریائی که درز بان گفته شود: لعنت الله علی الراشی والمرتشی وتمشی بینهما ولی در عمل رشوه به میلیونها دلار در بدل چشم پوشی از منکرات تو گرفته شود چی اعتباری در اسلام واسلامیت باقی میگذارد.
خدایا مارا از همچو افعال ناروا وبد شیطانی بدور نگهدار . آمین.