حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق درباره زنان بزرگوار تاریخ اسلام

اختصاصی از حامی فایل تحقیق درباره زنان بزرگوار تاریخ اسلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 2

 

زنان بزرگوار تاریخ اسلام

فاطمه (س) و جامعه اسلامی

 نقش و رهبری حضرت فاطمه (س)

 

از تلاشهای عصر تنزیل و نمونه هایی نقل شد که به اجمال از آن گذشتیم. اکنون عصر تأویل و نقش حضرت فاطمه (س) و زنان پیرو مکتب ایشان را مورد بررسی قرار می دهیم.

 نقش دختر گرانقدر پیامبر در 3 زمینه خلاصه می شود :

 1-   افشاگری

 2-   اعتصاب و به زیر سؤال بردن سیاست حاکم

 3-   هدایت جامعه اسلامی برای خروج از بن بست.

 ایشان در نخستین سخنرانی افشاگرانه خود که در مسجد ایراد فرمودند، اوضاع سیاسی آینده جامعه را هشدار دادند. حضرت فرمودند: چکش هایی بر پیکر جامعه می خورد که باعث انحراف در جامعه می شود. هرکس صدای این چکش را نشنود کر است. کر باد گوش و لال باد زبانی که شکاف و انحراف را در جامعه می بیند ولی سکوت می کند. هشیار باشید که دوباره خط جاهلیت را دنبال نکنید اما با نام اسلام.

 اینجاست که اگر همه سکوت کنند او نباید سکوت کند چون دختر پیامبر است و به طور کلی تمام مراحلی را که یک انسان مبارز مؤمن باید طی کند گذرانده و به مرحله ای رسیده که باید افشاء کند.

 پس ازرهنمود و حرکت دخت گرامی پیامبر بود که جامعه اسلامی به تکاپو افتاد و تلاش ها برای حفظ و تداوم سنت نبوی درگرفت و مردان و زنان متعهد بپا خاستند و گام در میدان نهادند.

 ثمرة آن سخنان پس از 25 سال در عصر امیرالمؤمنین ببار آمد و اکنون شما شیردلان عرصة سخن را در صفین و بعد از صفین می بینید که چگونه از سنت ارزشمند نبوی و مکتب ارجمند علوی حمایت می کنند و در برابر انحراف ها می خروشند.

 

در اینجا پاره ای از سخنان بانوان پاسدار ولایت و قهرمان پهنه حیات سرافراز مکتب نقل می شود .

 1- اروی :

 در مراسم حج اروی دختر حارث بن عبدالمطلب که از زنان بلندآوازه و فاضله بودند بر معاویه درآمد و گفت: همانا نعمت را کفران کردی و پسرعمت علی را آزردی و درباره اش بدی و ناجوانمردی روا داشتی و خود را به نامی بجز آنچه حق داشتی خواندی و بی آنکه خود و پدرت در راه اسلام بلائی دیده و رنجی کشیده باشید به ناحق و ناروا خویش را برحق شمردی و به آنچه محمد (ص) آورد کافر شدی. پس خداوند بخت را از شما برگرداند و آبروی شما را بریزد و رسوا سازد و حق به اهلش برگردد.

 2- سودة همدانی

 سوده دختر عماره بن اشتر از قبیله همدان پس از شهادت حضرت علی بر معاویه درآمد و گفت: درود خدا نثار جان پاکی باد که قبری او را دربر گرفته است که همه عدل و داد در آن خفته است. آن جان پاک با حق پیمان بسته، که آن را با چیزی عوض نگیرد و سرانجام با حق و ایمان همدم و همساز شد . معاویه گفت: این که می گویی که بوده است؟ سوده پاسخ داد: علی بن ابیطالب.

 3- دارمیة حجونی

 معاویه در سفری به حج از حال او جویا شد و به جستجوی او فرستاد. دارمیه را به نزد وی بردند. معاویه گفت: می خواهم بدانم چرا علی را دوست داری و مرا دشمن؟ دارمیه گفت : من علی را دوست دارم چون در میان رعیت عدالت را اجرا می کرد و بهره هر کس را به طور مساوی می داد. و تو را دشمن می دارم به این سبب که با کسی که به امر خلافت از تو سزاوارتر بود نبرد کردی و چیزی را جستی که از آن تو نیست و از علی پیروی نمودم برای اینکه رسول خدا در غدیر خم و با حضور تو رشته ولایت او را منعقد کرد. 

4- زرقاء همدانی

 معاویه به او گفت : این تو نبودی که در صفین به شتر سرخ موی سوار بودی و به جنگ علیه ما تشویق می کردی. تو در تمام خونهایی که علی ریخته دست داشتی و شریکی.

 زرقاء گفت : با این شهادت و بشارت که دادی شادم کردی.

 

5- عکسرشه دختر اطرش :

 وی در ملاقاتی که با معاویه داشت، معاویه به او گفت: حالا دیگر امیرالمؤمنین شده ام. عکسرشه گفت: آری، ولی امام علی زنده نیست. معاویه گفت: تو همان نیستی که شمشیر حمایل و در صفین میان دو صف ایستاده و مردم را تشویق به جنگ می کردی.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره زنان بزرگوار تاریخ اسلام

زنان دین گستر در تاریخ اسلام

اختصاصی از حامی فایل زنان دین گستر در تاریخ اسلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 15

 

زنان دین گستر در تاریخ اسلام :

لزوم پرداختن به موضوع زنان (مقدمه)

بى‏شک، یکى از شاخصه هاى نظام‏هاى اجتماعى و فرهنگىِ پیشرفته و به اصطلاح امروز، مدرنیته و توسعه یافته، نگاه آن اجتماع و طرز تلقى او به موضوع زن است، گویى این موضوع مى‏تواند به تنهایى خط کشى باشد براى اندازه گیرى و سنجش مقدار توسعه یافتگى و یا عقب ماندگى؛ به این منظور در اغلب جوامع و فرهنگ‏ها، این موضوع به طور جدّى و غیر قابل مسامحه، مورد توجّه صاحب نظران و اندیشمندان قرار گرفته است. نزاع پرجنجال میان نگرش سنتى و رویکرد مدرنیته و تقسیم جوامع و فرهنگ‏ها به یکى از آن دو، و غلبه سنّت در بعضى جوامع و هیمنه مدرنیته در بعضى دیگر، چیزى نیست که بتوان از آن غفلت نمود.

به چند جهت مى‏توان گفت امروز پرداختن به این موضوع براى ما الزامى است:

جامعه اسلامى، خواسته یا ناخواسته، در معرض بیش‏ترین روبرویى‏ها و تعاملات فرهنگى قرار گرفته؛ از یک سو، روشنفکران به نیت افزایش سرعت توسعه فرهنگى و سیاسى و استفاده از نیرو و توانایى‏هاى بانوان، به حضور بیش از پیش آنان و بر گسترش حجم مطالبات سیاسى و فرهنگى زنان مسلمان دامن مى‏زنند و از سوى دیگر، استکبار جهانى به منظور ایجاد رخنه و راه نفوذ، در صدد ساخت معبر و تونل مناسب و امن در بافت اجتماعى زنان مسلمان و کشاندن آنها به کنش‏هاى غربى و اروپایى، و در نهایت، تضعیف بنیان اعتقادى و زیر ساخت‏هاى مذهبى هستند؛ که برآیند این دو نیرو خواستگاهى جدى براى توجّه به این مسأله شده است و از آنجا که توسعه و تجدّد بدون حضور و نقش زن امکان‏پذیر نیست، و با عنایت به این که جامعه اسلامى به سوى توسعه و تجدد در حرکت است، ناچار به این مقولات به عنوان پیش درآمد باید بپردازد.

اسلام دینى جهانى و جاودان است و عهده دار پاسخگویى به نیازهاى انسان در تمام زمان‏هاست، جمع بین یک دین ثابت و یک اجتماع متغیر ساده نیست، قطعاً از پیچیده گى‏هایى برخوردار است که در گفتار عالمان دینى به آشکار مورد تأکید واقع شده است، پویایى و تجدد آن‏چنان متین و ملایم در آغوش ثبات و دوام اسلام آرمیده، که گویى هیچ‏گونه میان آن‏ها معارضه وجود ندارد، و این نکته ما را دعوت مى‏کند به این که با توجّه به تغییر بسیارى از ساختارها و نهادهاى اجتماعى و ظهور ساخت‏هاى نو و تازه، بار دیگر به مسائل اسلامى بپردازیم و نگاهى متناسب و درخور و در عین حال، هماهنگ با مقتضیات زمان داشته باشیم، استاد مطهرى رحمه الله  انگیزه اولیه خود را در پرداختن به نظام حقوق زن در اسلام چنین بیان مى‏کند :

مقتضیات عصر ما ایجاب مى‏کند که بسیارى از مسائل مجدداً مورد ارزش‏یابى قرار گیرد و به ارزش‏یابیهاى گذشته بسنده نشود. نظام حقوق و تکالیف خانوادگى، از جمله این سلسله مسائل است.» متأسفانه همین نکته اى که شهید مطهرى رحمه ‏الله به نیکى از آن یاد مى‏کند، مورد غفلت بسیارى از دانش آموختگان قرار گرفته و چون گذشته، بر این باورند که اسلام را باید به سبک قدیم، حتى با همان اصطلاحات و با همان فرهنگ واژه گانى عرضه نمود و کوچک‏ترین نوآورى در این زمینه بدعت محسوب مى‏شود. با هزاران تأسف و اندوه مى‏بایست اعتراف کنیم که در جمع عالمان و فرزانگان بر سر موضوع زن و تبیین شخصیّت و حقوق آن و تشریح جایگاه دینى آن اختلاف فاحش و افتراق غیر قابل جمع وجود دارد. در یک نگاه، بى هیچ مسامحه اى زن باید خانه نشین و به دور از مسائل اجتماعى و بى‏سواد و تولید کننده فعال فرزند باشد؛ تا آن جا که یا باید بچه در شکم داشته باشد یا در بغل؛ تا بتواند عبادت خدا را بى‏وقفه انجام دهد و اصلاً خداوند عبادت زن را چنین قرار داده است که زن یا بچه در شکم داشته باشد یا در بغل و اگر بخواهد از امر کناره گیرى کند، محروم از عبادت مى‏شود. در یک نگاه دیگر، بى حضور زن در میدان فعالیّت‏هاى اجتماعى، چرخه کار جامعه بى‏رمق است، و زن است که نشاط و طراوت اجتماع را تأمین و تغذیه میکند. امام خمینى رحمه الله  در این‏باره مى‏فرماید:«

زن باید شجاع باشد. زن باید در مقدّرات اساسى مملکت دخالت بکند، زن آدم ساز است. «زن، مربى جامعه است. از دامن زن انسان‏ها پیدا مى‏شود. مرحله اول مرد و زن صحیح از دامن است. مربى انسان‏ها زن است. سعادت و شقاوت کشورها بسته به وجود زن است. زن با تربیت خودش انسان درست مى‏کند و با تربیت صحیح خودش کشور آباد مى‏کند. مبدأ همه سعادت‏ها از دامن زن بلند مى‏شود. زن مبدأ همه سعادت‏ها باید باشد. «زن نقش بزرگى در اجتماع دارد. زن مظهر تحقق آمال بشر است. زن پرورش دهنده ى زنان و مردان ارجمند است. خانم‏ها حق دارند در سیاست دخالت بکنند، تکلیف‏شان این است.»

اسلام احیاگر حقوق زنان

زمانى که پرده جهل و ظلمت بر سراسر جزیرة‏العرب کشیده شده بود، دختران زنده به گور مى‏شدند؛ اگر هم زنده مى‏ماندند بهره‏ کشى از آنان آزاد بود و به بدترین وجه زندگى را سپرى مى‏کردند. نادر زنان آن روزگار مى‏توانستند خود را از قید و بند جهالت و ظلم رهانیده و مشارکت اجتماعى و اقتصادى و ... را در اجتماع به نمایش بگذارند. افراد معدودى در اجتماع به عنوان یک زن که مظهر عطوفت و مهربانى است و به عنوان موجود داراى اندیشه، آرمان خواه و داراى عملکرد برتر بروز مى‏کردند. آنان به دلیل برجستگى اندیشه، انگشت شمار بودند؛ مانند خدیجه در حیطه امور اقتصادى، خنساء در حیطه ادبیات و شعر؛و دختر اوس بن حارثه در زمینه مسایل اجتماعى. فضل الهى بر آن قرار گرفت که در اجتماعى که کوچک‏ترین توجّهى به زنان ندارد دینى ظهور کند که ارزش زنان را چون مردان قرار داده و تنها، معیار تقوا را اصل بداند.

بعد از ظهور اسلام، زنان مى‏توانستند آزادانه به پیامبر صلى‏الله‏ علیه ‏و‏آله رجوع کرده، مسائل خود را با ایشان در میان بگذارند، با ایشان بیعت کنند و حتى به ایشان اعتراض کنند.

در روایات آمده است که یکى از همسران پیامبر صلى‏الله‏ علیه ‏و‏آله ـ ام سلمه ـ از ایشان پرسید: در قرآن از هجرت و فداکارى مردان بسیار بحث شده، ولى در مورد زنان سخنى از هجرت نشنیده ام. در آن هنگام، آیه 195 سوره آل عمران نازل گردید:

«فَاستَجابَ لَهُم رَبهمُ اَنیّ لا اُضیعُ عَمَلَ عامِلٍ مِنکُم مِنْ ذَکَرٍ اَوْ اُنثی بُعضُکُم مِن بعضٍ فَالذینَ هاجَروُا وَ اُخرِجوُا من دیارِهِم و اُوذُوا فى سُبیلى و قاتَلوا و قُتِلوا لَاُکَفِرَنَّ عَنهم  سَیئاتِهم و لَاُدخِلَنهُم جَناتٍ تَجرى مِن تَحتِهَا الاَنهارُ ثَواباً مِنْ عِندِاللهِ و اللهُ عِندُه حُسْنُ الثواب»

خداوند، درخواست صاحبان اندیشه را پذیرفت و فرمود: من عمل هیچ عمل کننده اى از شما را، خواه زن باشد یا مرد، ضایع نمى‏کنم. شما، همگى همنوع هستید و از جنس یکدیگرید. آنها که در راه خدا هجرت کردند و از خانه هاى خود بیرون شدند و در راه من آزار دیدند و جنگ کردند و کشته شدند، سوگند یاد مى‏کنم که گناهانشان را مى‏بخشم و آنها را در بهشت‏هایى که زیر درختان آن نهرها جارى است وارد مى‏کنم. این پاداشى است از طرف خداوند و بهترین پاداش‏ها نزد خداوند است.

در بعضى روایات نیز آمده است که آیه فوق درباره فواطم یعنى فاطمه زهرا علیهاالسلام و فاطمه دختر زبیر، و ام ایمن و چند تن از مستضعفین نازل شده که پس از هجرت رسول خدا صلى‏الله‏ علیه ‏و‏آله به مدینه آنها هم از مکّه هجرت کردند و خود را به پیامبر اکرم صلى‏الله‏ علیه ‏و‏آله در مدینه رسانیده‏اند.

پایه و منزلت زنان تا بدان حد رفیع گشت که براى رفع تهمت از یک زنِ پاک، آیاتى نازل مى‏شد. آیات معروف به افک در سوره نور، در همین رابطه نازل شده و در شأن نزول آن‏ها آمده است: یکى از همسران پیامبر صلى‏الله‏ علیه ‏و‏آله هنگام بازگشت مسلمین از یک غزوه همراه کاروان بوده است. در یکى از منازل براى قضاى حاجت داخل جنگلى شد و در آنجا طوق روبند) او بر زمین افتاد. او مدتى به دنبال آن مى‏گشت و چون دیر بازگشت کاروان حرکت کرده بود. او توسط صفوان، که به دنبال قافله براى جمع آورى از راه ماندگان حرکت مى‏کرد، با تأخیر وارد مدینه شد و این عمل بهانه هایى را به دست منافقان داد و آیات 11ـ12 سوره نور نازل شد که ترجمه آن به شرح زیر است:

"همانا کسانى که آن دروغ بزرگ ـ اتهام کار زشت به یکى از همسران پیامبر صلى‏الله‏ علیه‏ و‏آله را ساخته و آورده ‏اند گروهى هم‏دست از شمایند. شما آن را براى خود شرم پندارید، بلکه براى شما خیر است. هر مردى از آنان را (که آن دروغ را بستند) کیفر آن چیزى است که کسب کرده ( گناهى که مرتکب شده) و آن کس از آنان که سهم بزرگ‏تر آن دروغ را پذیرفت عذابى بزرگ دارد. چرا آن گاه که آن را شنیدید مردان و زنان موءمن به خودشان گمان نیک نبردند و نگفتند این دروغى روشن و هویداست."

هم‏چنین در تاریخ آمده است دو زن در بیعت عقبه، به نمایندگى از مردم مدینه با پیامبر اکرم صلى‏الله‏ علیه ‏و‏آله بیعت کردند. هم‏چنین در پیمان حدیبیه، آن هنگام که پیامبر اکرم صلى‏الله‏ علیه


دانلود با لینک مستقیم


زنان دین گستر در تاریخ اسلام

زنان بزرگوار تاریخ اسلام

اختصاصی از حامی فایل زنان بزرگوار تاریخ اسلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 2

 

زنان بزرگوار تاریخ اسلام

فاطمه (س) و جامعه اسلامی

 نقش و رهبری حضرت فاطمه (س)

 

از تلاشهای عصر تنزیل و نمونه هایی نقل شد که به اجمال از آن گذشتیم. اکنون عصر تأویل و نقش حضرت فاطمه (س) و زنان پیرو مکتب ایشان را مورد بررسی قرار می دهیم.

 نقش دختر گرانقدر پیامبر در 3 زمینه خلاصه می شود :

 1-   افشاگری

 2-   اعتصاب و به زیر سؤال بردن سیاست حاکم

 3-   هدایت جامعه اسلامی برای خروج از بن بست.

 ایشان در نخستین سخنرانی افشاگرانه خود که در مسجد ایراد فرمودند، اوضاع سیاسی آینده جامعه را هشدار دادند. حضرت فرمودند: چکش هایی بر پیکر جامعه می خورد که باعث انحراف در جامعه می شود. هرکس صدای این چکش را نشنود کر است. کر باد گوش و لال باد زبانی که شکاف و انحراف را در جامعه می بیند ولی سکوت می کند. هشیار باشید که دوباره خط جاهلیت را دنبال نکنید اما با نام اسلام.

 اینجاست که اگر همه سکوت کنند او نباید سکوت کند چون دختر پیامبر است و به طور کلی تمام مراحلی را که یک انسان مبارز مؤمن باید طی کند گذرانده و به مرحله ای رسیده که باید افشاء کند.

 پس ازرهنمود و حرکت دخت گرامی پیامبر بود که جامعه اسلامی به تکاپو افتاد و تلاش ها برای حفظ و تداوم سنت نبوی درگرفت و مردان و زنان متعهد بپا خاستند و گام در میدان نهادند.

 ثمرة آن سخنان پس از 25 سال در عصر امیرالمؤمنین ببار آمد و اکنون شما شیردلان عرصة سخن را در صفین و بعد از صفین می بینید که چگونه از سنت ارزشمند نبوی و مکتب ارجمند علوی حمایت می کنند و در برابر انحراف ها می خروشند.

 

در اینجا پاره ای از سخنان بانوان پاسدار ولایت و قهرمان پهنه حیات سرافراز مکتب نقل می شود .

 1- اروی :

 در مراسم حج اروی دختر حارث بن عبدالمطلب که از زنان بلندآوازه و فاضله بودند بر معاویه درآمد و گفت: همانا نعمت را کفران کردی و پسرعمت علی را آزردی و درباره اش بدی و ناجوانمردی روا داشتی و خود را به نامی بجز آنچه حق داشتی خواندی و بی آنکه خود و پدرت در راه اسلام بلائی دیده و رنجی کشیده باشید به ناحق و ناروا خویش را برحق شمردی و به آنچه محمد (ص) آورد کافر شدی. پس خداوند بخت را از شما برگرداند و آبروی شما را بریزد و رسوا سازد و حق به اهلش برگردد.

 2- سودة همدانی

 سوده دختر عماره بن اشتر از قبیله همدان پس از شهادت حضرت علی بر معاویه درآمد و گفت: درود خدا نثار جان پاکی باد که قبری او را دربر گرفته است که همه عدل و داد در آن خفته است. آن جان پاک با حق پیمان بسته، که آن را با چیزی عوض نگیرد و سرانجام با حق و ایمان همدم و همساز شد . معاویه گفت: این که می گویی که بوده است؟ سوده پاسخ داد: علی بن ابیطالب.

 3- دارمیة حجونی

 معاویه در سفری به حج از حال او جویا شد و به جستجوی او فرستاد. دارمیه را به نزد وی بردند. معاویه گفت: می خواهم بدانم چرا علی را دوست داری و مرا دشمن؟ دارمیه گفت : من علی را دوست دارم چون در میان رعیت عدالت را اجرا می کرد و بهره هر کس را به طور مساوی می داد. و تو را دشمن می دارم به این سبب که با کسی که به امر خلافت از تو سزاوارتر بود نبرد کردی و چیزی را جستی که از آن تو نیست و از علی پیروی نمودم برای اینکه رسول خدا در غدیر خم و با حضور تو رشته ولایت او را منعقد کرد. 

4- زرقاء همدانی

 معاویه به او گفت : این تو نبودی که در صفین به شتر سرخ موی سوار بودی و به جنگ علیه ما تشویق می کردی. تو در تمام خونهایی که علی ریخته دست داشتی و شریکی.

 زرقاء گفت : با این شهادت و بشارت که دادی شادم کردی.

 

5- عکسرشه دختر اطرش :

 وی در ملاقاتی که با معاویه داشت، معاویه به او گفت: حالا دیگر امیرالمؤمنین شده ام. عکسرشه گفت: آری، ولی امام علی زنده نیست. معاویه گفت: تو همان نیستی که شمشیر حمایل و در صفین میان دو صف ایستاده و مردم را تشویق به جنگ می کردی.


دانلود با لینک مستقیم


زنان بزرگوار تاریخ اسلام

زنان نامدار اسلام

اختصاصی از حامی فایل زنان نامدار اسلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 5

 

زنان نامدار اسلام

ام کلثوم روغنى قزوینى، (مجتهد، محدث، متوفى سال 1320 ه) و دختر شیخ کریم روغنى از فضلا و مدرسین قزوین که علوم اسلامى را از علماى مدرسه صالحیه قزوین فرا گرفت.سپس در درس فقه و اصول شیخ محمد صالح برغانى و شهید ثالث، و پدرش حضور یافت.وى به همراه خانواده‏اش به کربلا و نجف مهاجرت کرد و در درس علماى بزرگ این شهر حاضر شد.با شیخ ابراهیم زنجانى ازدواج کرد و داراى چهار فرزند شد که همگى آنها از علما و فضلاى عصر خود بودند.وى در سال 1320 ه در گذشت.

خدیجه برغانى قزوینى، (فقیه، محدث، متکلم، متوفى سال 1321 ه) خدیجه سلطان خانم دختر شیخ محمد صالح برغانى قزوینى، بانویى فقیه، محدث، بصیر به علم کلام، حافظ قرآن و عالم به تفسیر آن، زاهد و عابد بود.مقدمات و عربى و ادبیات را از علماى خانواده‏اش فرا گرفت و فقه و اصول و تفسیر و حدیث را در محضر پدر و عموى خود شهید ثالث آموخت و عرفان را نزد دیگر عموى خود، ملا على برغانى و فلسفه را نزد آخوند ملا آقا حکمى فرا گرفت.در مدرسه صالحیه در قسمت بانوان کرسى درس داشت.از بانوان نیکوکار و کریم بود، یتیمان و بینوایان و نیازمندان به او رجوع مى‏کردند و در مسایل فقهى و علمى فتوا مى‏داد.او داراى تألیفاتى از جمله: مجموعه المسایل، رسائل فى الفقه، بعض الرسائل العرفانیه است.وى با میرزا مفید بن سید میرزا حسن قزوینى ازدواج کرد و پنج فرزند پسر به دنیا آورد که مشهورترین آنها سید میرزا مسعود قزوینى معروف به شیخ الاسلام است.وى حدود سال 1321 بدرود حیات گفت.

نرگس برغانى قزوینى، (محدث، فقى، متوفى سال 1322 ه) دختر شیخ محمد صالح برغانى قزوینى از بانوان باهوش و ذکاوت و ادراک، محدث، عالم، فقیه، آگاه به علم کلام، حافظ قرآن کریم، عابد و زاهد دنیا بوده است.در نحو، صرف، منطق، علوم عربى و ادبیات مهارت داشت.فقه و اصول و تفسیر را از پدرش شیخ محمد صالح و عمویش شهید ثالث و عرفان و سایر علوم را از عموى دیگرش شیخ ملا على و فلسفه را نزد آخوند شیخ ملا آقا حکیم قزوینى و برادرش شیخ میرزا عبد الوهاب فرا گرفت.و به همسرى پسر عمویش شیخ جعفر فرزند شهید ثالث ـ که از بزرگان زمان خویش بود ـ در آمد و خدیجه وسکینه ـ که هر دو از زنان فقیه، عالم و فاضل زمان خویش شدند ـ ثمره این ازدواج اند.نرگس با همسرش به کربلا مهاجرت کرد و در صدر وعظ و تدریس و ارشاد قرار گرفت.وى در سال 1322 در کربلا وفات کرد و در رواق شرقى مدفون گشت.

آغا بیگم طباطبایى، (فقیه، محدث، متوفى سال 1322 ه) مادر آیت الله بروجردى، از زنان فقیه، محدث، سخنور، عابد و زاهد.مقدمات علوم اسلامى و ادبیات عرب را از علماى آن زمان فرا گرفت سپس نزد مردان دانشمند خانواده‏اش فقه آموخت.زمانى که به سن رشد رسید به ازدواج سید على طباطبایى بروجردى در آمد و از او پسرى به نام سید حسین (آیت الله بروجردى، مرجع تقلید) به دنیا تقدیم شد.

خانواده آغا بیگم از خاندان‏هاى بزرگ علم و فضیلت در بروجرد بود.از میان آنها مردان و زنان بزرگى برخاستند.آن مرحومه به سال 1323 ه در بروجرد در گذشت و بر حسب وصیت، پیکرش را در وادى السلام نجف اشرف به خاک سپردند.

زهرا بیگم عاملى، (عالم، فاضل، متوفى قرن 14 ه) وى دختر دانشمند، محقق، فقیه و رجالى نامور آقاى سید صدر الدین عاملى و همسر میرزا مهدى جویباره‏اى، از مشاهیر زنان فاضل در زمان خود بوده است.از جمله فرزندان این بانو، حاج آقا محمد، معروف به شیخ العراقین است.

زینب، (عالم، شاعر، متوفى 1333 ه) دختر على بن حسین فواز عاملى، بانویى دانشمند شاعر و عالم در نحو و صرف و معانى و بیان و اوزان مختلف شعر و سبکهاى آن و تاریخ و انشاء و قرائت و کتابت بود.وى صاحب کتاب در المنثور فى طبقات ربات الخدور است که در آن اسامى زنان مشهور جهان با اختلاف ملت‏ها و مذاهبشان جمع آورى شده است.وى آثار چاپ نشده اى نیز دارد.ولادت او در روستاى تبنین، یکى از روستاهاى صیدا و در سال 1276 ه وفاتش در سال 1333 ه در قاهره مصر اتفاق افتاد.

بى بى عالم خراسانى، (دانشمند، پارسا، متوفى سال 1335 ه) و دختر حاج میرزا طاهر خراسانى و از اهالى خراسان بود.مقدمات علوم اسلامى و فنون ادب را نزد پدرش، متولى مسجد گوهرشاد و دیگران فرا گرفت.سپس با شاعر معروف، سید میرزا حبیب الله شهیدى خراسانى ازدواج کرد .فقه و اصول و حدیث و عرفان را از محضر همسرش بهره‏مند شد.و به مطالعه و تحقیق در سیره انبیا، تاریخ و قصص عرب، اشعار جاهلیت، ادبیات و احوال اولیا و عرفا پرداخت.تبحر و تخصص ویژه اى در شرح حال اولیا و عرفا و تاریخ انبیا و دوران قبل از اسلام داشت.همسرش در مقدمه دیوان شعر خود، او را چنین وصف کرده است: «بى بى عالم مقدمات تحصیلى را على الرسم در خانواده آموخته بود و بعدا در همسرى و معاشرت آقا به مطالعه تواریخ انبیا و رسل و حکایت احوال اولیا و عرفا پرداخت.تهجد و نوافل و تعقیبات نمازها و تلاوت قرآن روزانه را ترک نمى کرد.وى در سال 1335 ه وفات نمود.

بتول عسکرى، (مدرس، عالم، متوفى 1401 ه) وى در سال 1323 شمسى در شهر اصفهان و در یک خانواده متوسط و مذهبى به دنیا آمد.او از همان دوران کودکى در خانه با نماز و سایر فرایض دینى آشنا شد و تحت تعلیم و تربیت مادر بزرگش قرار گرفت.

در سن چهار سالگى جهت فراگیرى قرآن کریم و بهره ورى از آن راهى مکتبخانه شد و در اثر علاقه اى که به مسائل مذهبى و تعالیم قرآنى توسط مادر بزرگش در او ایجاد شده بود، در سن هفت سالگى قادر بود به خوبى قرآن کریم را تلاوت کند.او در همان سن هفت سالگى در دبستان دخترانه دانش، [دبستان شهید محسن بنى لوحى امروز]، ثبت نام کرد و براى تحصیل به هنرستان رفت و موفق به اخذ دیپلم گردید.به خاطر علاقه اى که به آموزگارى داشت پس از اخذ دیپلم ادبى وارد تربیت معلم مى‏شود و در سال تحصیلى 45 ـ 1344 این امر براى او امکان پذیر شد و خانم بتول عسکرى موفق به تحصیل در تربیت معلم اصفهان گردید.از همان ایام بود که مبارزه با رژیم پهلوى را آغاز کرد.وى با تمسک به‏معیارهاى اخلاقى و ارزشى اسلام سعى در آگاه کردن سایر دانشجویان نیز نمود.پس از طى دوره تربیت معلم، دبیر مدرسه راهنمایى دخترانه خواجه عمید شد.و قریت شش سال در این مدرسه دبیر علوم دینى و زبان عربى بود و همچنین در دبیرستانهاى امین، گلستانیان و پروین اعتصامى نیز به تربیت افراد در زمینه‏هاى علمى و عملى پرداخت.آشنایى او با خانم سیده نصرت امین (مجتهده) به درک و شناخت بیشتر وى به معارف اسلامى کمک شایانى کرد.از جمله فعالیتهاى وى مى‏توان به تشکیل جلسات اصول عقاید، تفسیر قرآن و آموزشهاى مذهبى و تدریس صرف و نحو، نهج البلاغه، بررسى معانى قرآن، فلسفه و برخى موارد درسى دیگر اشاره کرد.این جلسات بیشتر در منزل ایشان و یا در مساجد تشکیل مى‏شد.همچنین وى در تعطیلات تابستانى در دبیرستان احمدیه، واقع در بازارچه بیدآباد، اقدام به تشکیل کلاسهایى براى آموزش عقاید دینى مى‏کرد.او در اصفهان و در شهرستانهایى چون نجف آباد، در مکتب فاطمیه، فعالیت آموزشى داشت.او در آستانه پیروزى انقلاب اسلامى (مهرماه 1357) به آبادان رفت و در آنجا به فعالیتهاى خود ادامه داد.و در همین ایام ازدواج نمود و در تاریخ 22 اردیبهشت ماه 1361 شمسى (1401 ه) به همراه همسر و فرزندشان روح الله در حادثه تصادم از نیا رفتند.

سپیده باکوجى (کاشانى) خانم سرور باکوجى، معروف به سپیده کاشانى، از شاعران معاصر و از شاعران متعهد انقلاب اسلامى ایران است، پدر و مادر وى اولین و بزرگترین معلمان او بودند.مادر از همان ایام طفولیت به او قرآن آموخت و پدر او را با شعر و شرح حال شاعران بزرگ آشنا ساخت.وى در مدرسه آقا بزرگ درس خواند و همیشه به خاطر ذوق سرشارى که داشت از شاگردان ممتاز محسوب مى‏شد.او به شعر و شاعرى هم علاقه‏اى وافر نشان مى‏داد، وى در تمام مقاطع عمر خود، از کودکى تا جوانى و بعد از آن براى دیگران نمونه بود.کمتر کسى حتى در دوران جوانى خنده‏اى بلند از او شنید و حجاب و آرامش روحى او همواره مثال زدنى بود.

میزان علاقه‏مندى بانو سپیده کاشانى به حضرت امام خمینى «قدس سره» تا آن اندازه بود که وقتى امام بزرگوار در بستر بیمارى افتاد او نیز کارش به بیمارستان کشید.وى به جبهه‏هاى نبرد حق علیه باطل سر مى‏زد.در غرب، جنوب، آبادان، محله ذوالفقاریه، کوت شیخ و هر کجا توفیق یارش بود در میان رزمندگان حاضر مى‏شد و شعر دفاع و مقاومت مى‏خواند و مى‏سرود .

وى در اول مرداد 1315 شمسى در کاشان و در خانواده اى مذهبى چشم به جهان گشودو در شامگاه 21 بهمن ماه 1371 به علت بیمارى وفات یافت.

بتول حسینى بهشتى، (عالم، متوفى سال 1415 ه) حجة الاسلام محمد صادق مدرس خاتون آبادى (م 1348 ه) و برادرش شهید مظلوم آیة الله دکتر سید محمد بهشتى بود.این بانو بدون تردید در بین زنان نمونه زمان فعلى و اقران و هم ردیفان خود از نظر خصوصیات ایمانى و سلوک اخلاقى و پاى بندى به اصول و ارزشهاى اسلامى و از نظر قدرت تأثیر گذارى تربیتى و خدمتگزارى به جامعه، بسیار موفق و الگو و کم نظیر بود.وى در سال 1342 ه در یک خانواده اى روحانى و اصیل در محله لنبان اصفهان متولد شد و در سال 1415 ه جهان را بدرود گفت.


دانلود با لینک مستقیم


زنان نامدار اسلام