لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 28
اندیشمندان دیدگاههای متفاوتی درباره جنگ روانی (Psychological Warfare) دارند و به همین دلیل ارایه یک تعریف مشخص و یا یک حد معین برای این جنگ کار سادهای نیست.
برخی معنای جنگ روانی را به فعالیتهایی که به طور مشخص در قلمرو صلاحیت نیروهای مسلح قرار دارد، محدود میکنند و بنابراین آن را تلاشی میدانند که بر تبلیغ برای مخاطبان خاص و پشتیبانی از مأموریتهای نظامی (Millitary Mission) معین، متمرکز است، پل لاینبرگر (Paul Linberger) در کتاب معروف خود به نام جنگ روانی که در سال 1954 به چاپ رسید، جنگ روانی را در معنای محدود آن تعریف میکند. وی بر این باور است که جنگ روانی استفاده از تبلیغات بر ضد دشمن، همراه با اقدامات عملی است که دارای ماهیت نظامی، اقتصادی یا سیاسی باشد .
برخی دیگر بر این باورند که جنگ روانی عبارت از مجموعه اقدامات یک کشور برای اثرگذاری و نفوذ بر عقاید و رفتار دولتها و مردم خارجی در جهت مطلوب است که با ابزارهایی غیر از ابزار نظامی، سیاسی و اقتصادی صورت میگیرد. طرفداران این نگرش، اغلب بر این باورند که تبلیغات، جز اصلی و اساسی جنگ روانی است اما تمام آن را شامل نمیشود .دیوید آیزنهاور (David Eisenhower) در سخنرانی معروف خود برای انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در هشتم اکتبر 1952، در سانفرانسیسکو گفته است:
«جنگ روانی یعنی نبرد و نزاعی برای دستیابی به افکار مردم و اراده آنها».
بر این اساس، سیاست خارجی آمریکا باید به گونهای تنظیم شود که با استراتژی واحد و منسجم جنگ سرد هماهنگ باشد. لازم است در این جنگ سرد و در ضمیر و عزم خویش، جویای فرصتی باشیم که بدون خسارتهای جانی در نبرد … به پیروزی برسیم.
وی جنگ روانی را مساوی با جنگ سرد به کار برده است که در زمان خود، از جمله مسایل بسیار مهم آمریکا بوده است . برخی دیگر جنگ روانی را عملیات از پیش طراحی شده برای ارایه اطلاعات گزینش شده (Selected Information) به مخاطبان و تحت تأثیر قرار دادن احساسات، افکار و دلایل منطقی آنان میدانند.در دو دهه پس از جنگ جهانی دوم، دکترینهای جنگ روانی (در مورد ماهیت، کاربرد و نقش آن در روابط بینالمللی مدرن) در آمریکا و اروپا، به سوی اجماع نظر حرکت کردند.
بدین ترتیب، صاحبنظران پذیرفتند که مفهوم اساسی جنگ روانی عبارت از دستکاری عقاید از طریق به کارگیری یک یا چند رسانه ارتباطی و به بیان دیگر، ناتوان کردن دشمن برای عمل و عکسالعمل است.
بنابراین میتوان گفت که جنگ روانی از جمله بدترین سلاحهای جنگی دوران معاصر علیه فکر، عقیده، شجاعت، اطمینان و میل به جنگیدن است. این جنگ در عین حال که نوعی دفاع به شمار میرود حالت هجومی نیز دارد، چرا که در عین تقویت روحیه ملت و سربازان خودی، به تضعیف روحیه دشمن میپردازند.
جنگ روانی قسمتی از جنگ همه جانبه است که پیش از نبرد آغاز میشود و در حین و پس از آن ادامه مییابد، چرا که این نوع جنگ، از قوانین و شیوههای جنگ عادی تبعیت نمیکند و بر مبنای توصیفی که از صحنه نبرد یا سازماندهی عملیات جنگی ارایه میشود قابل تعریف نیست.
هدف جنگ روانی نیروهای ائتلاف علیه عراق، تغییر نگرش جمعیت 24 میلیون نفری این کشور بوده است. آمریکا و انگلیس پیش از حمله نظامی خود به عراق، عملیات روانی گستردهای را در سطح جهان آغاز کرده بودند که بسیاری معتقدند تأثیر شگرفی بر افکار عمومی مردم جهان داشته است.
اهداف جنگ رو ا نی
اهداف جنگ روانی عبارت است از:
1ـ از بین بردن امید مخاطبان و یا جناح مقابل
2ـ ایجاد بیاعتمادی نسبت به رهبران جناح مقابل
3ـ ایجاد شکاف در بین جامعه مخاطب.
جنگ روانی در واقع نبرد علیه عقل د شمن است نه نبرد برای در بند کشیدن ساختار فیزیکی او. براساس ضربالمثلی که به کلاوس ویتز (Kaluss Wetez) نسبت داده شده است جنگ همان سیاست است که با وسایل دیگری به اجرا گذاشته میشود. این تعبیر جدید و ساده، گویای واقعیتی است که از قدیم مورد قبول بوده است. بدین ترتیب، جنگ وسیلهای از وسایل عمده اقناع به شمار میرود.
رسانههای ارتباطی مسیرهایی هستند که از طریق آنها پیامی به مخاطبان میرسد. انتخاب رسانه ارتباطی برای عملیات جنگ روانی به (عواملی همچون) مخاطبی که مورد نظر پیام است و زمانی که پیام باید آماده و ارسال شود، بستگی دارد. در جبهه جنگ، اعلامیهای چاپی، جزوههایی که توسط هواپیما و یا توپخانه پخش میشوند و اصواتی که از طریق بلندگوی الکترونیکی انتشار مییابند، رایجترین رسانههای مورد استفادهاند .
برای نمونه میتوان به پخش بیش از چهل میلیون اعلامیه برای مردم عراق اشاره کرد. در این خصوص، مخاطبان این گونه اعلامیهها به دو دسته نظامی و غیرنظامی تقسیم شده بودند که برای هر کدام اعلامیههای خاصی پخش میشد. اعلامیههایی که در میان مردم غیرنظامی توزیع میشد، آنان را تشویق به در خانه ماندن یا همکاری با نیروهای متحد در پستههای بازرسی میکرد و از آنان میخواست در صورت برخورد با نیروهای مجروح و درمانده نیروهای متحد، به یاری آنان بشتابند تا به واحدهای نظامی خود بازگردند.
اما اعلامیههایی که برای نظامیان منتشر میشد، آنان را به زنده ماندن تشویق میکرد و شیوههای تسلیم را نشان میداد .در عملیاتی که در مناطق دور از جبهه و یا برای مخاطبانی که از صحنه رزم، بسیار فاصله دارند انجام میشود از فرستندههای موج کوتاه و موج بلند و یا امواج تلویزیونی، به طور همزمان استفاده میشود. در این خصوص، برای نمونه میتوان به پرواز هواپیماهایی که اخبار جنگ را به زبان عربی برای مردم عراق پخش میکردند، اشاره کرد.
این در حالی بود که شبکههای تلویزیونی نیز به عنوان ابزار جنگ روانی مورد استفاده مداوم دو طرف درگیر جنگ بودند. باید توجه داشت که هیچ رسانهای بهتر از تلویزیون نمیتواند با احساسات مخاطبان بازی کند چرا که تلویزیون توانایی واکنش سریع نسبت به رویدادها، ارایه اخبار از طریق تصویر و پخش تبلیغات و آگهیهای مؤثر را دارد. بنابراین، میتوان گفت تلویزیون وسیله ارتباطی نیرومندی است که تأثیر عمیقی بر افکار عمومی مردم جهان به جا میگذارد.
تحقیق وبررسی در مورد جنگ روانی 28 ص