دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:56
فهرست مطالب
معاد
مقدمه
خصوصیات معاد ، ربطی بعقل ندارد
آیا مرده حرف میزند؟
نطق اختصاص بزبان ندارد
حکمت رویا ، تصدیق انبیا است
نپذیرفتن از کم ظرفیتی است
منزل اول مرگ
روح نسبت به بدن داخل و خارج ندارد
کیفیت قبض روح
خداوند برای مرگ اسبابی ساخته
شکل عزرائیل نسبت به محتضرها
خدا میمیراند یا عزرائیل یا ملائکه
حضور ملائکه و شیاطین هنگام مرگ
آسانی و سختی جان دادن
سختی جان دادن کفاره گناهان مومن
آسان جان دادن کافر به خاطر نیکی کرده
قبض ارواح کفار با شکنجه
شاگرد فضیل بی ایمان میمیرد
بی ایمان مردن در اثر گناهان
دوست داشتن مرگ
علاقمندی به دنیا مذموم است عقلاً و شرعاً
دوستی دنیا صفت کفار و سر هر گناه
بی صبری نتیجه از آخرت
کراهت مرگ و گریه بربستگان
حضور اهلبیت (ع) هنگام نزع
الطاف وانعام خداوندی
گزارشهای پس از مرگ
پرسش از عقائد و اعمال
سئوال و جواب قبر
فایده سئوال و جواب در قبر چیست؟
دیدار ملائکه عذاب و ابتدای ناراحتی
انیس قبر عمل است
در سایر پرسشها در میماند
از کردار پرسش میشود
خداوند میترساند
قیامت به حکم عقل
منکرین اخرت حکمت خدا را نفهمیده اند
ناخن بهمنزله اهرم دست
دفع مواد زائد بوسیله موها
گرد دوای چشم درد از بدن جعل
آیا عالم وجود بی حکمت است؟
مقدمه
معاد از ماده عود بمعنی برگشتن است چون روح دوباره ببدن برگردانیده میشود. معاد از اصول دین مقدس اسلام و اعتقاد به آن واجب است که هر کس دوباره پس از مرگ زنده میشود و بجزای عقیده و عملش میرسد.
مساله معاد که ابتدایش مرگ و قبر و بعد برزخ و سپس قیامت کبری و پایانش بهشت یا جهنم است با این حواس ظاهری درک نمیشود هر چند اصل معاد بدلیل عقل ثابت است بتفصیلی که ذکر میشود لکن محال است کسی بتنهائی سر در بیاورد که بعد از مرگ چه خبر است غیر از وحی راه دیگری ندارد زیرا هر کس در هر عالم و مقامی است ادراکش از حدود آن عالم تجاوز نخواهد کرد مثلا طفلی که د رعالم دحم است محال است چگونگی و بزرگی عالم بیرون رحم را بفهمد و محال است بی پایانی فضا و موجودات آنرا دریابد همچنین کسی که در عالم ملک و اسیر ماد9 و طبیعت است چگونه میشود ملکوت را بفهمد که باطن عالم ملک است و جایگاهش پس از خلاصی از این عالم میباشد و خلاصه خصوصیات عوالم پس از مرگ نسبت بکسی که در عالم دنیا است غیب است و برا یشناختن آن جز تصدیق آنچه را که حضرت آفریدگار خبر داده راهی نیست.
خصوصیات معاد ، ربطی بعقل ندارد
بنابراین اگر کسی بگوید از عقل ما دور است که پس از مرگ فالن طور شود اصلا حرفش مورد قبول نیست چون ربطی بعقل ندارد و جمیع عقلا پشت بپشت هم بزنند از جزئیانات عالم دیگر خبری نخاهند داشت چیزی که هست آنچه را که محمد (ص) و آل او فرموده اند ما هم تصدیق مینمائیم زیرا آن بزرگواران معصوم و محل نزول وحی حضرت آفریدگارند.
آیا مرده حرف میزند؟
با این بیان شبهاتی که بعضی از بیخردان میکنند معلوم شد که همه بی اساس است مانند اینکه میگویند کسی که مرد بدنش در حکم جماد اس نظیر چوب خشک، دیگر سئوال و جوابش در قبرش چیشت و ما اگر دهان مرده را از چیزی پر کنیم روز دیگر قبرش را بشکافیم و جسدش را ملاحظه کنیم خواهیم دید که چیزی از دهانش خارج نشده است (جواب این اشبه بزودی روشن میشود)
نطق اختصاص بزبان ندارد
این اشکالات د راثر بیخبری از آخرت دستگاه آفرینش و نداشتن ایمان بغیب اس این استعجابها شاهد کمی اطلاع و فهم است خیال میکند نطق فقط مال زبان اس ارواح نطقی نداردند جنبش برای پای حیوانی است ارواح جنبش ندارند، در حالیکه خودش هر شب هنگام خواب گفتگوها دارد بدون اینکه زبان و لبش جنبش داشته باشد و کسیکه نزدیکش بیدار باشد صدایش را نمیشنود و همچنین سیرها دارد بدون اینکه بدنش در بستر جنبش داشته باشد.
حکمت رویا ، تصدیق انبیا است
حضرت موسی بن جعفر (ع) میفرماید بشر در ابتدای خلقت ، رویا (خواب دیدن) نداشت و بع خدا به او داد سببش آن بود که خداوند پیغمبری را برای دعوت و هدایت مردم زمانش فرستاد و او مردم را به اطاعت و بندگی پروردگار عالم امر کرد گفتند اگر ما خدای را بپرستیم در برابرش چه داریم در حالیکه دارائی تو از ما بیشتر نیست آن پیغمبر فرمود اگر اطاعت خدا کنید جزای شما بهشت است و اگر معصیت کردید و حرف مرا نشنیدید جای شما دوزخ است گفتند بهشت و دوزخ چیست؟
پس برای ایشان هر دو را توصیف کرد و شرح داد پرسیدند کی به آن میرسیم فرمود هنگامیکه مردید گفتند ما می بینیم که مرده های ما پوسیده و ریسیده و خاک می شوند و برا یآنها چیزی از آنچه و صف کردی نیست و آن پیغمبر را تکذیب کردند.
خداوند احلام (خواب دیدن) را برای آنها قرار داد در خواب دیدند که میخورند و می آشامند و حرکت میکنند میگویند و غیره چون بیدار شدند اثری از آنچه دیده بودند ندیدند پس نزد آن پیغمبر آمدند و خوابهای خود را بیان کردند آن پیغمبر فرمود خداوند خواست حجت را بر شما تمام کند روح شما چنین است هنگامی که مردید هر چند بدنهای شما در خاک پوسیده شود ارواح شما در عذاب است تا قیامت (یا در روح و ریحان و ناز و نعمت)
نپذیرفتن از کم ظرفیتی است
لازمه عقل کثرت محتملات است یعنی هر مطلبی که میشنود و محال فقلی نباشد احتمال بدهد شاید صحیح باشد و اگر خبر دهنده اش معصوم باشد بگوید حتما صحیح است. وقتی که کم عقل و جاهل است میگوید این حرفها چیست؟
نپذیرفتن دلیل بر گوچکی و کم ظرفیتی است که نمیتواند فوق طبیعت را دریابد مثل حیوان دو پائی است که اندازه ادراکش همین است خوردن و خوابیدن و با جنس مخالف جمع شدن است البته با خر و گاو هم اگر بگویند وقت مردن ملک می اید یا در قبر سئوال و جواب میشود نمیتواند قبول کند چون حد ادراکش از شکم و فرجش نمیگذرد. چنانکه قبول مطالب عالیه مال بزرگی و وسعت روح است. شرح مساله معاد بطور تفصیل اقتضاء ندارد آنچه که میشود از منزل اول تا آخر که د راخبا ر اهل بیت (ع) ذکر شده گفته میشود.
منزل اول مرگ
حقیقت مرگ بدیده شدن علاقه روح از بدن است برای علاقه روح به بدن تشبیهات زیادی شده است بعضی گفته اند مثل کشتی بان و کشتی که مرگ، کشتی را از تحت اختیار کشتیبا ن بیرون میبرد میگوئی پای، دست من، چشم من، من غیر از دست و پا و چشم و گوش است وقت یکه میگوئی رفتم درست است که تو رفتی لکن بپایت رفتی و تو غیر از پا هستی، میگوئی دیدم؛ شنیدم، گفتم همه برگشتش بشخص واحد است این شخص، روح شریف تواست که از این مظاهر ظهور پیدا میکند روح می بیند، می شنود اما از این سوراخ چشم و گوش پس بیننده روح است این چشم آلت دیدن اوست روح چراغی است که در ظلمتکده تن روشن گردیده اس از مجرای چشم و گوش و سایر حواس روشنائی میدهد.
مرگ یعنی جابجا کردن چراغ. مثلا فرض کنید د رکلبه ای که چندین سوراخ داشته باشد چراغ کازی قرار دهید از این مجراها روشنی میدهد چراغ را ک بیرون بردند تاریک میشود مرگ یعنی بیرون بردن این چراغ از بدن.
روح نسبت به بدن داخل و خارج ندارد
لکن باید دانست که علاقه روح به بدن نه از جهت حلول است یعنی روح داخل بدن باشد نه اینطور نیست چون روح مجرد اس و جسم نیست داخل و خارج ندارد فقط علاقه دار توجه تامی به بدن دارد مرگ یعنی قطع علاقه از بدن.
واجب است که اعتقاد داشته باشیم که مرگ باذن خداست همان کسی که روح را به بدن علاقه داد د رشکم مادر تا روز آخر همان کس هم قطع علاقه می کند محیی اوست و ممیت هم اوست آنقدر د رقرآن ذکر شده که خدا زنده میکند و خدا میمیراند بعضی از عوام از عزرائیل بدشان می آید و او را دشمن میدارند دیگر نمیدانند که او پیش خود کار نمیکند او از طرف پروردگار عالم ماموریت دارد.