حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

مقاله درباره تفسیر سوره قدر

اختصاصی از حامی فایل مقاله درباره تفسیر سوره قدر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله درباره تفسیر سوره قدر


مقاله درباره تفسیر سوره قدر

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 16

 

تفسیر سوره قدر

سوره قدر مکى است و پنج آیه دارد

سوره قدر آیات 1 - 5

بسم الله الرحمن الرحیم انا انزلناه فى لیلة القدر (1) و ما ادراک ما لیلة القدر (2) لیلة القدر خیر من الف شهر (3) تنزل الملئکة و الروح فیها باذن ربهم من کل امر (4) سلام هى حتى مطلع الفجر (5).

ترجمه آیات

به نام خداوند رحمان و رحیم.ما این قرآن عظیم الشان را(که رحمت واسع و حکمت جامع است) در شب قدر نازل کردیم(1).

و تو چه مى‏دانى شب قدر چیست؟(2).

شب قدر(در مقام و مرتبه)از هزار ماه بهتر و بالاتر است(3).

در این شب فرشتگان و روح(یعنى جبرئیل)به اذن خدا از هر فرمان(و دستور الهى و سرنوشت‏خلق) نازل مى‏شوند(4).

این شب رحمت و سلامت و تهنیت است تا صبحگاه(5).

بیان آیات

این سوره نزول قرآن در شب قدر را بیان مى‏کند، و آن شب را تعظیم نموده از هزار ماه بالاتر مى‏داند، چون در آن شب ملائکه و روح نازل مى‏شوند، و این سوره، هم احتمال مکى بودن را دارد، و هم مى‏تواند مدنى باشد، و روایاتى که درباره سبب نزول آن از امامان اهل بیت (علیهم السلام) و از دیگران رسیده خالى از تایید مدنى بودن آن نیست، و آن روایاتى است که دلالت دارد بر اینکه این سوره بعد از خوابى بود که رسول خدا(ص)دید، و آن خواب این بود که دید بنى امیه بر منبر او بالا مى‏روند، و سخت اندوهناک شد، و خداى تعالى براى تسلیتش این سوره را نازل کرد(و در آن فرمود شب قدر بهتر از هزار ماه حکومت‏بنى امیه است).

"انا انزلناه فى لیلة القدر"

ضمیر در"انزلناه"به قرآن برمى‏گردد، و ظاهرش این است که: مى‏خواهد بفرماید همه قرآن را در شب قدر نازل کرده، نه بعضى از آیات آن را، مؤیدش هم این است که تعبیر به انزال کرده، که ظاهر در اعتبار یکپارچگى است، نه تنزیل که ظاهر در نازل کردن تدریجى است.

و در معناى آیه مورد بحث آیه زیر است که مى‏فرماید: "و الکتاب المبین انا انزلناه فى لیلة مبارکة" (1) ، که صریحا فرموده همه کتاب را در آن شب نازل کرده، چون ظاهرش این است که نخست‏سوگند به همه کتاب خورده، بعد فرموده این کتاب را که به حرمتش سوگند خوردیم، در یک شب و یکپارچه نازل کردیم.

پس مدلول آیات این مى‏شود که قرآن کریم دو جور نازل شده، یکى یکپارچه در یک شب معین، و یکى هم به تدریج در طول بیست و سه سال نبوت که آیه شریفه"و قرآنا فرقناه لتقراه على الناس على مکث و نزلناه تنزیلا" (2) ، نزول تدریجى آن را بیان مى‏کند، و همچنین آیه زیر که مى‏فرماید: "و قال الذین کفروا لو لا نزل علیه القرآن جملة واحدة کذلک لنثبت‏به فؤادک و رتلناه ترتیلا" (3) .

و بنا بر این، دیگر نباید به گفته بعضى (4) اعتنا کرد که گفته‏اند: معناى آیه"انزلناه" این است که شروع به انزال آن کردیم، و منظور از انزال هم انزال چند آیه از قرآن است، که در آن شب یکباره نازل شد نه همه آن.

و در کلام خداى تعالى آیه‏اى که بیان کند لیله مذکور چه شبى بوده دیده نمى‏شود بجز آیه"شهر رمضان الذى انزل فیه القرآن" (5) که مى‏فرماید: قرآن یکپارچه در ماه رمضان نازل شده، و با انضمام آن به آیه مورد بحث معلوم مى‏شود شب قدر یکى از شبهاى ماه رمضان است، و اما اینکه کدامیک از شب‏هاى آن است در قرآن چیزى که بر آن دلالت کند نیامده، تنها از اخبار استفاده مى‏شود، که ان شاء الله در بحث روایتى آینده بعضى از آنها از نظر خواننده مى‏گذرد.

در این سوره آن شبى که قرآن نازل شده را شب قدر نامیده، و ظاهرا مراد از قدر تقدیر و اندازه‏گیرى است، پس شب قدر شب اندازه‏گیرى است، خداى تعالى در آن شب حوادث یک سال را یعنى از آن شب تا شب قدر سال آینده را تقدیر مى‏کند، زندگى، مرگ، رزق، سعادت، شقاوت و چیزهایى دیگر از این قبیل را مقدر مى‏سازد، آیه سوره دخان هم که در وصف شب قدر است‏بر این معنا دلالت دارد: "فیها یفرق کل امر حکیم امرا من عندنا انا کنا مرسلین رحمة من ربک" (6) ، چون"فرق"، به معناى جدا سازى و مشخص کردن دو چیز از یکدیگر است، و فرق هر امر حکیم جز این معنا ندارد که آن امر و آن واقعه‏اى که باید رخ دهد را با تقدیر و اندازه‏گیرى مشخص سازند.

و از این استفاده مى‏شود که شب قدر منحصر در شب نزول قرآن و آن سالى که قرآن در آن شبش نازل شد نیست، بلکه با تکرر سنوات، آن شب هم مکرر مى‏شود، پس در هر ماه رمضان از هر سال قمرى شب قدرى هست، که در آن شب امور سال آینده تا شب قدر سال بعد اندازه گیرى و مقدر مى‏شود.

براى اینکه این فرض امکان دارد که در یکى از شبهاى قدر چهارده قرن گذشته قرآن یکپارچه نازل شده باشد، ولى این فرض معنا ندارد که در آن شب حوادث تمامى قرون گذشته و آینده تعیین گردد. علاوه بر این، کلمه"یفرق"به خاطر اینکه فعل مضارع است استمرار را مى‏رساند، در سوره مورد بحث هم که فرموده: "شب قدر از هزار ماه


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درباره تفسیر سوره قدر

تفسیر سوره قدر

اختصاصی از حامی فایل تفسیر سوره قدر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 16

 

اِنّا اَنزَلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ لِلنّاسِ بِلْحَقِّ فَمَنِ اهَتدی فَلِنَفْسِه وَ مَنْ ضَلََّ فَاِنَّما یَضِلُّ عَلَیْهْمِ بِوَکیلٍ

اَللهُ یَتَوَفَّی الْانْفُسَ حینَ مَوْتِها وَ الّتَی لَمْ تَمُتْ فی مَنامِها فَیُمْسِکُ الَّتی قَضی عَلَیْهَا اْلمَوْتَ وَ یُرْسِلُ الْاخُرْی اِلی اَجَلٍ مُسَمّیً اِنَّ فی ذلِکَ لَایاتٍ لِقَومٍ یَتَفَکَّرونَ

اَمِ اتّخَذُوا مِنْ دُونِ اللهِ شُفَعاءَ قُلْ اَوَلَوْکانُوا لا یَمْلِکُونَ شَیْئًا وَیَعْقِلُونَ

قُلْ لِلّهِ الشَّفاعَهُ جَمیعًا لَهُ مُلْکُ السّشمواتِ وَاْلَارْضِ ثُمَّ اِلَیْهِ تُرْجَعُونَ

تفسیر:

خداوند ارواح را به هنگام مرگ و خواب می گیرد

بعد از ذکر دلائل توحید و بیان سرگذشت مشرکان و موحدان، در نخستین آیه مورد بحث این حقیقت را توضیح می دهد که پذیرش و عدم پذیرش شما سود و زیانش متوجه خودتان است، و اگر پیامبر (ص) در این زمینه اصرار می ورزد نه بخاطر نفعی است که عائد او شود، بلکه صرفاً انجام وظیفه الهی است، می فرماید:

«ما این کتاب آسمانی را به حق برای مردم بر تو نازل کردیم» (انا انزلنا علیک الکتاب للناس بالحق) (1).

«هر کس هدایت را پذیرا شود به نفع خود او ست، و هرکس گمراهی را بر گزیند تنها به زیان خود او تمام می شود» (فمن اهتدی فلنفسه و من ضل فانمایضل علیها).

و در هر حال «تو مأمور نیستی که حق را در قلوب آنه به اجبار داخل کنی» وظیفه تو تنها ابلاغ و انذار است (و ما انت علیهم بوکیل)

این سخن که هر کس راه حق را پیش گیرد سودش عائد خود او می شود، و هرکس در بیراهه گام نهد زیانش دامن خود او را می گیرد، کراراً در آیات قرآن آمده است، و تأکیدی است بر این واقعیت که نه خدا نیازی به ایمان بندگان و وحشتی از کفر آنها دارد و نه پیامبر او، او این برنامه را تنظیم نکرده تا سودی کند «بلکه تا بر بندگانش جودی کند».

تعبیر «و ما انت علیهم بوکیل» (با توجه به اینکه وکیل در اینجا به معنی کسی است که موظف بر ایمان آوردن گمراهان باشد) کراراً در آیات قرآن با همین عبارت و یا شبیه به آن تکرار شده، و بیانگر این حقیقت است که پیغمبر اکرم (ص) مسئول ایمان مردم نیست، اصولا ایمان از طریق اجبار به دست نمی آید، و تنها موظف است که در ابلاغ فرمان الهی به مردم لحظه ای کوتاهی و سستی نکند خواه پذیرا شوند یا رویگردان؟

***

سپس برای اینکه روشن سازد همه چیز انسانها و از جمله حیات و مرگشان به دست خدا است می گوید: «خداوند ارواح را به هنگام مرگ قبض می کند» (الله یتوفی الا نفس حین موتها).

«وارواحی را که نمرده اند نیز به هنگام خواب می گیرد (و التی تمت ؟ فی منامها).

و به این ترتیب «خواب» برادر «مرگ» است و شکل ضعیفی از آن چرا که رابطه روح با جسم به هنگام خواب به حداقل می رسد وبسیاری از پیوندهای این دو قطع می شود.

بعد می افزاید: «ارواح کسانی را که فرمان مرگ آنها را صادر کرده نگه می دارد» (به گونه ای که هرگز از خواب بیدار نمی شوند) و ارواح دیگری را که فرمان ادامه حیاتشان داده به بدنهایشان باز می گرداند تا سر آمد معینی» (فیمسک التی قضی علیها الموت و یرسل الخری الی مسمی).

آری «در این مسأله آیات و نشانه های روشنی است برای کسانی که تفکر می کنند» (ان فی ذلک لایات لقوم یتفکرون)

***

از این آیه امور زیر به خوبی استفاده می شود:

انسان ترکیبی است از روح و جسم، روح گوهری است غیر مادی که ارتباط آن با جسم مایه نور و حیات آن است.

به هنگام مرگ خداوند این رابطه را قطع می کند، و روح را به عالم ارواح می برد و به هنگام خواب نیز این روح را می گیرد، اما نه آنچنان که رابطه به کلی قطع شود، بنابر این روح نسبت به بدن دارای سه حالت است: ارتباط تام (حالت حیات و بیداری) ارتباط ناقص (حالت خواب) قطع ارتباط به طور کامل (حالت مرگ).

«خواب» چهره ضعیفی از «مرگ» نمونه کامل «خواب»!

خواب از دلائل استقلال و اصالت روح است، مخصوصاً هنگامی که «رویا» آنهم رویاهای صادقه توأم باشد این معنی روشنتر میشود.

بعضی از ارواح هنگامی که در عالم خواب و ؟؟؟ می شود گاه به قطع کامل این ارتباط می انجامد به طوری که صاحبان آنها هرگز بیدار نمی شوند، و اما ارواح دیگر در حال خواب و بیداری در نوسانند تا فرمان الهی فرا رسد.

توجه به این حقیقت که انسان همه شب به هنگام «خواب» در آستانه مرگ قرار می گیرد درس عبرتی است که اگر در آن بیندیشد برای «بیداری» او کافی است.

تمام این امور به دست قدرت خداوند انجام می گیرد، و اگر در آیات دیگر سخن از قبض روح به دست «ملک الموت» و فرشتگان مرگ مرگ امده، به عنوان این است که آنها فرمانبران حق و مجریان اوامر او هستند و تضادی میان این دو وجود ندارد.

به هر حال این که پایان آیه می فرماید: «در این موضوع نشانه های روشنی است برای کسانی که اندیشه می کنند» منظور نشان هائی از قدرت خداوند و مأله مبدء و معاد و ضعف و ناتوانی انسان در برابر اراده او است.

***

از آنجا که در آیه گذشته حاکمیت «الله» بر وجود انسان و تدبیر او از طریق نظام مرگ و حیات و خواب و بیداری مسلم شد در آیه بعد سخن از انحراف مشرکان در مسأله شفاف به میان می آورد تا به آنها ثابت کند مالک شفاعت همان مالک مرگ و حیات و حیات آدمی است، نه بتهای فاقد شعور، می فرماید: «آنها غیر خدا را شفیعان خود برگزیدند» (ام اتتخذوا من دون الله شفعاء).

می دانیم که یکی از بهانه های معروف بت پرستان در مورد پرستش بتها این بود که می گفتند: «ما آنها را بخاطر این می پرستیم که شفیعان مانزد الله بوده

97- اِنَّ الَّذینَ تَوَفّیهُمُ الْملائکَهُ ظالِمی اَنْفُسهِمِ قالوا فِیهمَ کُنتُمْ قالُوا کُنّا مُسْتَضْعَفینَ فی الاَرْضِ قالُوا اَلَمْ تَکُنْ اَرْضُ اللهِ واسِعَهْ فَتُهاجِروا فیها فَاُلئِکَ مَأوْیهُمْ جَهَنَّمس وَ ساعَتْ مَصیراً.

98- اِلَّا الْمَستَضْعَفینَ مِنَ الرَجالِ وَالنِّساءِ وَ الْوِلْدانِ لایسْتَطیعونِ حیلَةً وَلا یَهتَدونَ سَبیلاً

99- فَاوُلَئِکَ عَسَی اللهَ اَنْ یَعْفُوَ عَنْهُمْ وَکانَ اللهُ عَفُواً غَفُوراً.

ترجمه:

97- کسانی که فرشتگان (قبض ارواح) روح آنها را گرفتند در حالی که به خویشتن ستم کرده بودند و به آنها گفتند شما در چه حالی بودید (و چرا با اینکه مسلمان بودید در صف کفار جای داشتید؟) گفتند ما در سرزمین خود تحت فشار بودیم، آنها (فرشتگان) گفتن مگر سرزمین خدا پنهاور نبود که مهجرت کنید؟ پس آنها (عذری نداشتند و) جایگاهشان دوزخ و سر انجام بدی دارند.

98- مگر آن دسته از مردان و زنان و کودکانی که به راستی تحت فشار قرار گرفته اند، نه چاره ای دارند و نه راهی (برای نجات از آن محیط آلوده) می یابند.

99- آنها ممکن است خداوند مورد عفوشان قرار دهد و خداوند عفو کننده و آمرزنده است.

شأن نزل:

قبل از آغاز جنگ بدر سران قریش اخطار کردند همه افراد ساکن مکه که آمادگی برای شرکت در میدان جنگ دارند، باید برای نبرد با مسلمانان حرکت کنند و هر کس مخالفت کند خانه او ویران و اموالش مصادره می شود، به دنبال این تهدید، عده ای از افرادی که ظاهراً اسلام آورده بودند ولی به خاطر علاقه شدید به خانه و زندگی و اموال خود حاضر به مهاجرت نشده بودند، نیز با بت پرستان به سوی میدان جنگ حرکت کردند، و در میدان در صفوف مشرکان ایستادند و از کمی نفرات مسلمانان به شک و تردید افتادند و سرانجام در این میدان کشته شدند، آیه فوق نازل گردید و سرنوشت شوم آنها را شرح داد.

تفسیر: در تعقیب بحثهای مربوط به جهاد، در این آیات اشاره به سرنوشت شوم کسانی می شود که دم از اسلام می زدند ولی برنامه مهم اسلامی یعنی «هجرت» را عملی نساختند در نتیجه به وادی های خطرناکی کشیده شدند و در صفوف مشرکان جان سپردند، قرآن می گوید: «کسانی که فرشتگان قبض روح، روح آنها را گرفتند در حالی که به خود ستم کرده بودند، و از آنها پرسیدند، شما اگر مسلمان بودید، پس چرا در صفوف کفار قرار داشتید و با مسلمانان جنگیدید؟»

(ان الذین تو فاهم الملائکه ظالمی قالوا فیم کنتم).

آنها در پاسخ به عنوان عذر خواهی می گویند: «ما در محیط خود تحت فشار بودیم و به همین جهت توانائی بر اجرای فرمان خدا نداشتیم».

(قالوا کنا مستضعفین فی الارض).

اما این اعتذار از آنان پذیرفته نمی شود و بزودی از فرشتگان خدا پاسخ می شنوند که: «مگر سرزمین پروردگار وسیع و پهناور نبود که مهاجرت کنید وخود را از ان محیط آلوده و خفقان بار برهانید».

(قالوا الم تکن ارض الله واسعه فتهاجروا فیها).

و در پایان به سرنوشت آنان اشاره کرده، می فرماید: «این گونه اشخاص که با عذرهای واهی و مصلحت اندیشی های شخصی شانه از زیر بار هجرت خالی کردند و زندگی در محیط آلوده و خفقان بار را بر آن ترجیح دادن، جایگاهشان دوزخ و بد سرانجامی دارند».

(فاولئک مأویهم جهنم و ساعت مصیراً).

در آیه بعد مستضعفان و ناتوانانهای واقعی (نه مستضعفان دروغین) را استثناء کرده و می فرماید:

«مردان و زنان و کودکانی که هیچ راه و چاره ای برای هجرت و هیچ طریقی برای نجات از آن محیط آلوده نمی یابند، از این حکم مستثنی هستند، زیرا واقعاً این دسته معذورند و خداوند ممکن نیست تکلیف مالا یطاق کند».

(الا المستضعفین من الرجال و النساء و الولدان لا یستطیون حیله و لا یهتدون سبیلا).

و در آخرین آیه می فرماید: «ممکن است اینها مشمول عفو خداوند شوند و خداوند همواره بخشنده و آمرزنده بوده است».

(فالءک عسی الله ان یعفو عنهم و کان الله عفوا غفورا).


دانلود با لینک مستقیم


تفسیر سوره قدر

دانلود مقاله کامل درباره تفسیر سوره قدر 17 ص

اختصاصی از حامی فایل دانلود مقاله کامل درباره تفسیر سوره قدر 17 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 16

 

اِنّا اَنزَلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ لِلنّاسِ بِلْحَقِّ فَمَنِ اهَتدی فَلِنَفْسِه وَ مَنْ ضَلََّ فَاِنَّما یَضِلُّ عَلَیْهْمِ بِوَکیلٍ

اَللهُ یَتَوَفَّی الْانْفُسَ حینَ مَوْتِها وَ الّتَی لَمْ تَمُتْ فی مَنامِها فَیُمْسِکُ الَّتی قَضی عَلَیْهَا اْلمَوْتَ وَ یُرْسِلُ الْاخُرْی اِلی اَجَلٍ مُسَمّیً اِنَّ فی ذلِکَ لَایاتٍ لِقَومٍ یَتَفَکَّرونَ

اَمِ اتّخَذُوا مِنْ دُونِ اللهِ شُفَعاءَ قُلْ اَوَلَوْکانُوا لا یَمْلِکُونَ شَیْئًا وَیَعْقِلُونَ

قُلْ لِلّهِ الشَّفاعَهُ جَمیعًا لَهُ مُلْکُ السّشمواتِ وَاْلَارْضِ ثُمَّ اِلَیْهِ تُرْجَعُونَ

تفسیر:

خداوند ارواح را به هنگام مرگ و خواب می گیرد

بعد از ذکر دلائل توحید و بیان سرگذشت مشرکان و موحدان، در نخستین آیه مورد بحث این حقیقت را توضیح می دهد که پذیرش و عدم پذیرش شما سود و زیانش متوجه خودتان است، و اگر پیامبر (ص) در این زمینه اصرار می ورزد نه بخاطر نفعی است که عائد او شود، بلکه صرفاً انجام وظیفه الهی است، می فرماید:

«ما این کتاب آسمانی را به حق برای مردم بر تو نازل کردیم» (انا انزلنا علیک الکتاب للناس بالحق) (1).

«هر کس هدایت را پذیرا شود به نفع خود او ست، و هرکس گمراهی را بر گزیند تنها به زیان خود او تمام می شود» (فمن اهتدی فلنفسه و من ضل فانمایضل علیها).

و در هر حال «تو مأمور نیستی که حق را در قلوب آنه به اجبار داخل کنی» وظیفه تو تنها ابلاغ و انذار است (و ما انت علیهم بوکیل)

این سخن که هر کس راه حق را پیش گیرد سودش عائد خود او می شود، و هرکس در بیراهه گام نهد زیانش دامن خود او را می گیرد، کراراً در آیات قرآن آمده است، و تأکیدی است بر این واقعیت که نه خدا نیازی به ایمان بندگان و وحشتی از کفر آنها دارد و نه پیامبر او، او این برنامه را تنظیم نکرده تا سودی کند «بلکه تا بر بندگانش جودی کند».

تعبیر «و ما انت علیهم بوکیل» (با توجه به اینکه وکیل در اینجا به معنی کسی است که موظف بر ایمان آوردن گمراهان باشد) کراراً در آیات قرآن با همین عبارت و یا شبیه به آن تکرار شده، و بیانگر این حقیقت است که پیغمبر اکرم (ص) مسئول ایمان مردم نیست، اصولا ایمان از طریق اجبار به دست نمی آید، و تنها موظف است که در ابلاغ فرمان الهی به مردم لحظه ای کوتاهی و سستی نکند خواه پذیرا شوند یا رویگردان؟

***

سپس برای اینکه روشن سازد همه چیز انسانها و از جمله حیات و مرگشان به دست خدا است می گوید: «خداوند ارواح را به هنگام مرگ قبض می کند» (الله یتوفی الا نفس حین موتها).

«وارواحی را که نمرده اند نیز به هنگام خواب می گیرد (و التی تمت ؟ فی منامها).

و به این ترتیب «خواب» برادر «مرگ» است و شکل ضعیفی از آن چرا که رابطه روح با جسم به هنگام خواب به حداقل می رسد وبسیاری از پیوندهای این دو قطع می شود.

بعد می افزاید: «ارواح کسانی را که فرمان مرگ آنها را صادر کرده نگه می دارد» (به گونه ای که هرگز از خواب بیدار نمی شوند) و ارواح دیگری را که فرمان ادامه حیاتشان داده به بدنهایشان باز می گرداند تا سر آمد معینی» (فیمسک التی قضی علیها الموت و یرسل الخری الی مسمی).

آری «در این مسأله آیات و نشانه های روشنی است برای کسانی که تفکر می کنند» (ان فی ذلک لایات لقوم یتفکرون)

***

از این آیه امور زیر به خوبی استفاده می شود:

انسان ترکیبی است از روح و جسم، روح گوهری است غیر مادی که ارتباط آن با جسم مایه نور و حیات آن است.

به هنگام مرگ خداوند این رابطه را قطع می کند، و روح را به عالم ارواح می برد و به هنگام خواب نیز این روح را می گیرد، اما نه آنچنان که رابطه به کلی قطع شود، بنابر این روح نسبت به بدن دارای سه حالت است: ارتباط تام (حالت حیات و بیداری) ارتباط ناقص (حالت خواب) قطع ارتباط به طور کامل (حالت مرگ).

«خواب» چهره ضعیفی از «مرگ» نمونه کامل «خواب»!

خواب از دلائل استقلال و اصالت روح است، مخصوصاً هنگامی که «رویا» آنهم رویاهای صادقه توأم باشد این معنی روشنتر میشود.

بعضی از ارواح هنگامی که در عالم خواب و ؟؟؟ می شود گاه به قطع کامل این ارتباط می انجامد به طوری که صاحبان آنها هرگز بیدار نمی شوند، و اما ارواح دیگر در حال خواب و بیداری در نوسانند تا فرمان الهی فرا رسد.

توجه به این حقیقت که انسان همه شب به هنگام «خواب» در آستانه مرگ قرار می گیرد درس عبرتی است که اگر در آن بیندیشد برای «بیداری» او کافی است.

تمام این امور به دست قدرت خداوند انجام می گیرد، و اگر در آیات دیگر سخن از قبض روح به دست «ملک الموت» و فرشتگان مرگ مرگ امده، به عنوان این است که آنها فرمانبران حق و مجریان اوامر او هستند و تضادی میان این دو وجود ندارد.

به هر حال این که پایان آیه می فرماید: «در این موضوع نشانه های روشنی است برای کسانی که اندیشه می کنند» منظور نشان هائی از قدرت خداوند و مأله مبدء و معاد و ضعف و ناتوانی انسان در برابر اراده او است.

***

از آنجا که در آیه گذشته حاکمیت «الله» بر وجود انسان و تدبیر او از طریق نظام مرگ و حیات و خواب و بیداری مسلم شد در آیه بعد سخن از انحراف مشرکان در مسأله شفاف به میان می آورد تا به آنها ثابت کند مالک شفاعت همان مالک مرگ و حیات و حیات آدمی است، نه بتهای فاقد شعور، می فرماید: «آنها غیر خدا را شفیعان خود برگزیدند» (ام اتتخذوا من دون الله شفعاء).

می دانیم که یکی از بهانه های معروف بت پرستان در مورد پرستش بتها این بود که می گفتند: «ما آنها را بخاطر این می پرستیم که شفیعان مانزد الله بوده

97- اِنَّ الَّذینَ تَوَفّیهُمُ الْملائکَهُ ظالِمی اَنْفُسهِمِ قالوا فِیهمَ کُنتُمْ قالُوا کُنّا مُسْتَضْعَفینَ فی الاَرْضِ قالُوا اَلَمْ تَکُنْ اَرْضُ اللهِ واسِعَهْ فَتُهاجِروا فیها فَاُلئِکَ مَأوْیهُمْ جَهَنَّمس وَ ساعَتْ مَصیراً.

98- اِلَّا الْمَستَضْعَفینَ مِنَ الرَجالِ وَالنِّساءِ وَ الْوِلْدانِ لایسْتَطیعونِ حیلَةً وَلا یَهتَدونَ سَبیلاً

99- فَاوُلَئِکَ عَسَی اللهَ اَنْ یَعْفُوَ عَنْهُمْ وَکانَ اللهُ عَفُواً غَفُوراً.

ترجمه:

97- کسانی که فرشتگان (قبض ارواح) روح آنها را گرفتند در حالی که به خویشتن ستم کرده بودند و به آنها گفتند شما در چه حالی بودید (و چرا با اینکه مسلمان بودید در صف کفار جای داشتید؟) گفتند ما در سرزمین خود تحت فشار بودیم، آنها (فرشتگان) گفتن مگر سرزمین خدا پنهاور نبود که مهجرت کنید؟ پس آنها (عذری نداشتند و) جایگاهشان دوزخ و سر انجام بدی دارند.

98- مگر آن دسته از مردان و زنان و کودکانی که به راستی تحت فشار قرار گرفته اند، نه چاره ای دارند و نه راهی (برای نجات از آن محیط آلوده) می یابند.

99- آنها ممکن است خداوند مورد عفوشان قرار دهد و خداوند عفو کننده و آمرزنده است.

شأن نزل:

قبل از آغاز جنگ بدر سران قریش اخطار کردند همه افراد ساکن مکه که آمادگی برای شرکت در میدان جنگ دارند، باید برای نبرد با مسلمانان حرکت کنند و هر کس مخالفت کند خانه او ویران و اموالش مصادره می شود، به دنبال این تهدید، عده ای از افرادی که ظاهراً اسلام آورده بودند ولی به خاطر علاقه شدید به خانه و زندگی و اموال خود حاضر به مهاجرت نشده بودند، نیز با بت پرستان به سوی میدان جنگ حرکت کردند، و در میدان در صفوف مشرکان ایستادند و از کمی نفرات مسلمانان به شک و تردید افتادند و سرانجام در این میدان کشته شدند، آیه فوق نازل گردید و سرنوشت شوم آنها را شرح داد.

تفسیر: در تعقیب بحثهای مربوط به جهاد، در این آیات اشاره به سرنوشت شوم کسانی می شود که دم از اسلام می زدند ولی برنامه مهم اسلامی یعنی «هجرت» را عملی نساختند در نتیجه به وادی های خطرناکی کشیده شدند و در صفوف مشرکان جان سپردند، قرآن می گوید: «کسانی که فرشتگان قبض روح، روح آنها را گرفتند در حالی که به خود ستم کرده بودند، و از آنها پرسیدند، شما اگر مسلمان بودید، پس چرا در صفوف کفار قرار داشتید و با مسلمانان جنگیدید؟»

(ان الذین تو فاهم الملائکه ظالمی قالوا فیم کنتم).

آنها در پاسخ به عنوان عذر خواهی می گویند: «ما در محیط خود تحت فشار بودیم و به همین جهت توانائی بر اجرای فرمان خدا نداشتیم».

(قالوا کنا مستضعفین فی الارض).

اما این اعتذار از آنان پذیرفته نمی شود و بزودی از فرشتگان خدا پاسخ می شنوند که: «مگر سرزمین پروردگار وسیع و پهناور نبود که مهاجرت کنید وخود را از ان محیط آلوده و خفقان بار برهانید».

(قالوا الم تکن ارض الله واسعه فتهاجروا فیها).

و در پایان به سرنوشت آنان اشاره کرده، می فرماید: «این گونه اشخاص که با عذرهای واهی و مصلحت اندیشی های شخصی شانه از زیر بار هجرت خالی کردند و زندگی در محیط آلوده و خفقان بار را بر آن ترجیح دادن، جایگاهشان دوزخ و بد سرانجامی دارند».

(فاولئک مأویهم جهنم و ساعت مصیراً).

در آیه بعد مستضعفان و ناتوانانهای واقعی (نه مستضعفان دروغین) را استثناء کرده و می فرماید:

«مردان و زنان و کودکانی که هیچ راه و چاره ای برای هجرت و هیچ طریقی برای نجات از آن محیط آلوده نمی یابند، از این حکم مستثنی هستند، زیرا واقعاً این دسته معذورند و خداوند ممکن نیست تکلیف مالا یطاق کند».

(الا المستضعفین من الرجال و النساء و الولدان لا یستطیون حیله و لا یهتدون سبیلا).

و در آخرین آیه می فرماید: «ممکن است اینها مشمول عفو خداوند شوند و خداوند همواره بخشنده و آمرزنده بوده است».

(فالءک عسی الله ان یعفو عنهم و کان الله عفوا غفورا).


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره تفسیر سوره قدر 17 ص

مقاله کامل در مورد مساله قضا و قدر

اختصاصی از حامی فایل مقاله کامل در مورد مساله قضا و قدر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله کامل در مورد مساله قضا و قدر


مقاله کامل در مورد مساله قضا و قدر

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 13
فهرست و توضیحات:

مساله قضا و قدر

درآمد

اقسام قضا و قدر

قضا و قدر علمى

قضا و قدر عینى

سرنوشت و اختیار

قضا و قدر عمومى

عقیده شیعه در مورد قضا و قدر

 

مساله قضا و قدر یکى از مباحث بسیار مهم کلامى است . این مساله با آنچه که امروزه به ((سرنوشت)) معروف است , ارتباط نزدیکى دارد و نه تنها ذهن فیلسوفان و متکلمان را به خود مشغول داشته, بلکه یکى از مسائل اساسى در زندگى هر انسانى است. از این رو, بحث سرنوشت, از دیرزمان, جایگاه خاصى در ادبیات ملل گوناگون داشته و دستمایه شاعران و داستان سرایان و ... براى خلق آثار بزرگ بوده است . البته , طبیعى است که متالهان و خدا باوران مساله سرنوشت را در ارتباط با علم و اراده الهى تفسیر مى کنند, اما ملحدان آن را در چارچوب حتمیت هاى برخاسته از علل و اسباب مادى محصور مى سازند.

به هر ترتیب , اصل مساله قضا و قدر از مسلمات عقاید اسلامى است و چندان در کتاب و سنت فراوان از آن سخن گفته شده که هیچ جاى انکار و اختلافى باقى نمانده است . با این حال, همان گونه که اشاره خواهیم کرد, در تفسیر این اصل مهم اعتقادى بین طوایف مختلف اسلامى, اختلافاتى به چشم مى خورد.

معناى قضا و قدر

واژه ((قدر)) به معناى حد و اندازه و مقدار شى است براى واژه ((قضا)) نیز معانى گوناگونى گفته شده است, که در این میان مى توان به حکم , قطعیت و فیصله دادن اشاره کرد.

این دو واژه و برخى مشتقات آن, در آیات و روایات متعددى به کار رفته است که در ادامه , پاره اى از آنها را نقل خواهیم کرد.

اقسام قضا و قدر

براى روشن شدن فضاى بحث, مى توان قضا و قدر را به دو دسته تقسیم کرد: قضا و قدر علمى; و قضا و قدر عینى .

همچنین در یک تقسیم بندى دیگر, قضا و قدر در دو دسته فردى و عمومى جاى مى گیرند.

ما بحث را با ((قضا و قدر علمى)) پى مى گیریم و سپس به اقسام دیگر مى پردازیم.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله کامل در مورد مساله قضا و قدر