حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

آزمایش ارتعاشات عرضی تیر با یک و چندمین جرم

اختصاصی از حامی فایل آزمایش ارتعاشات عرضی تیر با یک و چندمین جرم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
تئوری و تجزیه و تحلیل آزمایش:
برای بدست آوردن فرکانس عرضی تیرها روش های گوناگونی وجود دارد که یکی از آنها روش دانکرلی می باشد. روش دانکرلی برای بدست آوردن فرکانس عرضی تیرها در مواردی که فرکانس های طبیعی دیگر نسبت به فرکانس پایه بسیار بزرگ با شند نتیجه مطلوبی می دهد. ...

فهرست مطالب:
هدف آزمایش
تئوری و تجزیه و تحلیل آزمایش
شرح دستگاه و وسایل اندازه گیری
روش انجام آزمایش
خواسته های آزمای
نتیجه گیری
ضمیمه ها

دانلود با لینک مستقیم


آزمایش ارتعاشات عرضی تیر با یک و چندمین جرم

دانلود مقاله کتاب برش های عرضی ذهن

اختصاصی از حامی فایل دانلود مقاله کتاب برش های عرضی ذهن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

مقدمه :
این جمله که انسان وجود دارد ، جواب به این سوال نیست که آیا انسان هست یا نیست، بلکه جواب به این سوال است که ماهیت انسان چیست ، بنابراین وجود داشتن به لفظ دیگر همان در موقعیت بودن ( etre en situation ) است ، یعنی رابطه مشخص متقابلی با جهان و با دیگر موجودات ذیشعور برقرار کردن .
« هایدگر »
آدمی بی آنکه بخواهد و یا آگاه از زادن خویش باشد ، پا به عرصه وجود می گذارد و از لحظه تولد من اجتماعیش شکل می گیرد ، به اعتبار سارتر،هیچکس نمی تواند در جهان نباشد ، از آنروکه به جهان آمده است،پناه بردن به گرمخانه درون یا دور افتاده ترین خلوتها باز هم بودن در جهان است ، یعنی آدمی ناگزیر از بودن است ، اما سارتر علت نهایی چرا بودن ، انسان را هماند فلاسفه ماتریالیسم که چرا بودن ماده را مسکوت می گذارند ، مسکوت می گذارد ، چنانچه ایده آلستیهادر این نقطه به بن بست می رسند .
درواقع از دیدگاه ما ، این من اجتماعیست که در موقعیت شکل می گیردوجسم مادی انسان بیشتر نقش واسطه شناسایی را بازی می کند و ماهیتی که به ظن سارتر ، بشر درموقعیت و توسط موقعیت انتخاب می کند ، محصول فرایندیست که من اجتماعی با محتوای اجتماعیش در پی چه چیز بودن و چرا بودن خویش طی می کند با این منظور اساسی ترین سوال فلسفه این نیست که آیا ماده مقدم است یا ایده ، بلکه چرا هست بودن آدمی از بودن آدمی به مثابه ، جزء لاینفک هستی و در کل یافتن پاسخی برای چه هست بودن هستی است .
اما نوشته های کتابی که در دست دارید ، در پی بیان مفاهیمی که متجلی نوعی آگاهی نسبت به رمز و راز چرا بودن انسان و هستی است و با پرداختن به صور مختلف من اجتماعی درحیطه اجتماعی و جهان هستی ، بیشتر نه به مثابه عامل شناسایی که ضرورت بودن آدمی در این عالم است ، بلکه در نقش بازیگری که غرق نقش خویش یکسره با از یاد بردن علت وجودیش ، در زیستن برای داشتن ، حتی داشتن معنوی حل می شود ، با به بازی گرفتن قالب کلمات ، در پی انتقال نوعی شناخت است ، شناختی که بدون از هم دریدن پوسته هایی که نقش حجاب را برای مفاهیم بازی می کنند ، میسر ، نمی باشد .
مفهوم ، عریان ومجرد ، نمی تواند به بیان در آید ، مگر در قالب واژه گنجانده شود ، از این رو واژه ها ، واسطه تداخل و تقابل و ارتباط بین آدمها هستند و برای شاعر و نویسنده ، وسیله ای که به طفیل آن ( ودر عین حال ناگزیر چون راه دیگری برای گفتن نمی یابند ) به بازتاب سیر درونی خویش بپردازند .
موریس بلانشو محقق و سخن سنج و رمان نویس معاصر فرانسوی معتقد است که هر بار که ما اشیاء را بنام می خوانیم در واقع شیئی را از خویش جدا می کنیم و آنرا محکوم به فنا می سازیم و چون ادبیات ناچار از زبان است و زبان ناچار از نام گذاری ، اشیاء بنابراین ارتباط واقعی میان افراد بشر از طریق ادبیات ممکن نیست ، بلانشو امید به روزی بسته است که ادبیات سرانجام همانگونه که اشیاء را نابود می کند خود را نیز نابود کند و با رفتن آخرین نویسنده را از نگارش هم بی خبر از میان برود .
چنین نگرشی در میان عرفا و شعرای ما از قدمت دیرنه تری برخوردار است ، چنانچه مولانا به تبعیت از شمس زبان را قاصر از بیان می داند و کلمه را حجابی که کشف و شهود شاعر از پس آن رخ می نماید .و چیزی را به نمایش می گذارد که تمامی آن چیز که در پشت پرده می باشد ، نیست . شاید در این راستا ، هیچ کس به زیبایی شمس نتوانسته است با کمترین کلمات در یک جمله بیشترین مفهوم را برساند .
جمله های کتاب حال حاضر که به برش های عرضی ذهن تعبیر شده است ، بیشتر در پی بازتاب نگریشی است که نویسنده نسبت به آدمی و چگونه بودن او در حیطه هستی ، دارد ، و شاید با به سخره گرفتن من اجتماعی ، تلنگر به حجابی می زند که در پشت آن ، اصل و جوهره با ارزشی ، نهفته که به علت آنکه مجال بروز نمی یابد ، یکسره به نسیان پیوسته است .
باشد به امید روزی که این حجاب فرو افتاد ، تا هر کس با شناسایی اصل خویش به یگانگی و وحد ت برسد .

 

طاهر جیناک

*آنچه از عشق وحدت می یابد و از وحدت زاده می شود ، فی نفسه فعلیت دارد و فاعل است .
*بنده عواطف خود شدن همانند آویزان شدن مرده ای ازقلاب زندگیست .
*من اجتماعی با تشدید کردن پیله ترس و یاس ، مانع از غلبه معرفت می شود.
*در زیر باران عطوفت چشمانش می توان دوش آرامش گرفت
*مسیر دل تمامی لطافت است و صداقت و راستی .
*وقتی من نگاهم را می دزدم ، ادعای غرامت می کند .
*تو چگونه مرا دوست می داری ، وقتی که از سرخشم مرا در عمق خاک غرور خویش مدفون می کنی .
*عطوفت نگاهش ، به سان گسترد ای از مخمل سبز ، سراسر دشتهای ذهن مرا می پوشاند .
*آدمها وقتی نمی تواند چیزی را بدست آورند ، یا بدور آن حصار می کشند و یا آن را نابود می کنند .
*شمع می سوزد تا سوختن را به پروانه بیاموزد .
*یگانگی آن خط است که خط سوم نیزآن رانمی تواند بخواند. من پیش از این آن خط ناخوانده را خوانده ام ، آیا خط ناخوانده می تواند نانوشته مرا بخواند .
*من همیشه شادیهایم را داده ام تا جایی برای رنج دیگران باز کنم .
*رفاقت همسوئی دل است .
*آسمان چشمان اشک آلودش راگشوده است تا با اشکهایش ، دلتنگی های زمین را ابیاری کند .
*آیا این شب نبود که از پهلوی خویش صبح را زائید ؟
*آیا این حوا نبود که مفهوم آدمی را در نطفه خویش پرورانید?
*دروغ ، محصول ذهن آدمها برای مشروعیت بخشیدن به زندگیشان است .
*اینک دوستی دیگر آن خاک حالصخیز نیست ، خاکی سیاه ومرده است .
*هوا با اندوه من چنان آمیخته است که بغض زمین با اشک آسمان .
*فرهاد با کندن کوه بارهای اضافی آنرا می زدود ، تا سنگ وجود خویش را صیقل دهد .
*من برای تراشیدن سنگ وجود خویش نیاز به دستان تو دارم ، دستانی که دیگر از آن من نیست .
*انسان عاشق جویباریست که هر لحظه شوق رسیدن به دریا را دارد .
*آنقدر عاشق است که به لبان شمع بوسه می زند ، اما به لبان شمع خاموش
*سرم را به سنگ آدمها کوبیدم ، تا برای دلم عبرت بشود .
*یک انسان آگاه مبارزیست که رویاهایش را به واقعیت در می آورد .
*باورهایم در گرو یگانه کردن توست و من در گروباورهایم .
*بعضی ها برای اینکه سوار خر وجود خویش شوند ، لگام را به دهان خر همسایه می زنند .
*وقتی من اجتماعیت لگد پرانی می کند ، یعنی که امیال و غرایز آدم گونه ات را سیراب نکرده ای .
*در کوچه زندگی تو غرور ، درخت بی شاخ و برگی است که روزی تو از آن آویزان خواهی شد .
*چون افسانه ترا بازگو کردم بر لبانم داغ سکوت زدند .
*دریا بدلیل کثرتش عظمت دارد و انسان به دلیل خیالی که کثرت از آن زاده می شود .
*چگونه تو از من لبالب هستی که مرا برای سوالی بی جواب به قلاب ، الف خدا آویزان می کنی .
*خشونت از فقر زاده می شود و تنهایی از خشونت .
*گرد وجود خود می چرخم ، انگار که ترا طواف می کنم وقتی به خود می آیم نمی توانم افسانه ترا باور کنم .
*عشق آنقدر گرسنه است که تا من اجتماعی تو را انبلعد ، سیر نمی شد ، تازه وقتی که سیر شد به من اجتماعی دیگران حمله خواهد کرد .
*عشق از هستی به ودیعه مانده است ، هست و هر آدمی را به جنبش وا می دارد اما هر آدمی را به سر انجام نمی رساند .
*انسان در تنهایی خویش معلق خیال می شود ودر واقعیت ، جان تشنه ای که برای رسیدن به چشمه زلال حقیقت ، جسم خویش را گرو می گذارد .
*اینک که بار دیگر خسته و مانده از رفتن ، پا به ضیافت آفتاب گذاشته ام چنان به وجد آمده ام که جان تشنه من یکدم مجال نمی دهد که از نورسبز بودن و یکی شدن ، سیراب شوم .
*عشق مثل خرمنی از آتش است که شعله های سرکش آن به جای فروکش کردن،هرچه زمان می گذرد،تندتر و تیز تر ،زبانه می کشد ، مثل سیلابی است که هیچ سدی در برابرآن یارای مقاومت ندارد .
*قصه های من هر کدام طولانی چون عمر نوح بودند و کلمات آن زخم خورده و خراشیده مثل کلمات سنگ نبشته ها بر سر دروازه مجهول هستی .
*عشق چیزی پویا و زنده است که هر لحظه در حال جنبش و حرکت است ، حتی وقتی به کمال می رسد ، هنوز تاز و با طراوت است .
*داغ سنگی که آمها بر پیشانی انسان می زنند ، تاجیست که سبب می شود ، تا انسان بر آنها پادشاهی کند .
*من شراب جان خویش را ذره ذره در برهوت تشنه جان تو ریخته ام و اکنون لب تشنه ای را می مانم که تنهااز چشمه جان توسیراب می شوم .
*وقتی خط مرا می نوشتند ، ترا آفریدند ، وقتی ترا آفریدند ، مرا کاتب وحی کردند ، تا آن نانوشته را که هیچکس توان خواندن ندارد من بخوانم نه غیر .
*عمر آدمی کوتاه است ، کمیتی که تمام می شود .تبدیل این کمیت به کیفیت است که مفهوم زندگی را می سازد .
*احساسی پوچی و بی تفاوتی همان چیزیست که آدمها را از حرکت باز می دارد و رسالتی را که هستی به مثابه عامل شناسایی بر دوش آنها گذاشته است فراموش می کنند .
*سالهاست جان تشنه من در پی نوشیدن جرعه ای از باده ناب فراترین انسان ، سرگردان بیابان تنهائیست .
*خیال انسان نوعی اندیشه خلاق است که میل به شناسایی ناشناخته ها دارد . هرچه نیرومند تر باشد، دامنه خیال گسترده تر می شود .
*شاید چیزی که فراتر از هر استعدادی آدم را از حیوان و آدم را از آدمهای دیگر متفاوت می کند ، خیال باشد .
*اینک من در واپسین دم غروب قصه های خویش ، دریافته ام آنکه در نزد خدا حرمت آسمان بود و آنکه در باور ، من عظمت انسان ، حقیقتی دست نایافتنیست .
*در هنگام غروب من سرگردان یادها و خاطره ها و سرگردان زمان تنهایی خویش می شوم و آرام و قرار از من گرفته می شود .
*آدمها حد و اندازه دوست داشتن را می دانند و می دانند محبت را با کدامین ترازو باید وزن کنند و برآن چگونه و به چه اندازه باید ارزش بگذارند .
*خود را به دیوار زمان می آویزم تا ببینم کی تمام می شوم. مثل شمعی که ذره ذره می سوزد و تمام می شود ، تا سوختن راه به پروانه خوش نقش و نگاری بیاموزد که روشنایی آتش را دوست می دارد .
*بوی مرداب ذهن آدمها اینک بیش از هر زمان دیگر فضا را پرکرده است آنقدر که بوی عشق به مشام آن کسی که باید نمی رسد .
*دست و پایم را بستند ، خیالم به اوج رسید ، دست و پایتان را باز گذاشتند تا آزادانه به کمال برسید ، اما شروع به بستن دست و پای یکدیگر کردید .
*کسی که در برابر من اجتماعی خویش تسلیم می شود ، در برابر من اجتماعی دیگران نیز تسلیم خواهد شد .
*بعد از تو عالم هر دو عالم به هم ریخته است ، پیش از تو هر چیز همانگونه بود که می باید می بود . اما اکنون هیچ چیز همانی نیست که باید باشد .
*انسان بازی می کند تا جوهره انگیخته را به کمال برساند ، آدم بازی می کند تا همان چیزی که هست باشد ، یعنی آدم .
*عشق آدمی را به کمال می رساند و وقتی مطلوب انسان جذب آدم گونگی خویش می شود آنگاه انسان به سکوت درونی خویش پناه می برد و منزوی می گردد .
*هرکس که به اندیشه ای متعالی می رسد.آن اندیشه را در خود جذب می کند ، اینگونه ، با نگاهی متفاوت به جهان پیرامون خود می نگرد و به گونه دیگری ارزشها را ارزش گذاری می کند. عشق بر می گزیند ، گلچین می کند ، قویترین را انتخاب می کند و آنانکه از آزمون سر بلند بیرون می آیند ، اسطوره می شوند . در غیر این صورت آدمهای معمولی مثل نهالهای نو ریشه در باد به هر سو خم می شوند و عشق زندگی بخش ، داس مرگی می شود که آنها را از ریشه می زند .
*وقتی آتش وجودت سرد می شود ، چیزی در تو پنهانی فرو می ریزد که ترا تبدیل به آدمی سرگردان و مسخ شده می کند و دیگر هیچگاه عشق نمی تواند ترا دچار تحولی فراتر کند زیرا تو فرو ریختن انسان عاشق را به تماشا نشسته ای .
*راه رفته را نمی توان برگشت ، نگاه کردن به پشت سر هم مثل ایستادن سرخط تمنا و آرزوست . سرخط تمنا و آرزو ایستادن در صف آدمهایی که با برداشتن هر گامی به عقب نگاه می کنند و از آنچه پشت سرگذاشته اند دل نمی کنند .
*آدمی تا به یگانگی نرسد به قدرت نمی رسد و یگانه نمی شود مگر ستیز درونیش از میانه برخیزد ، آنگاه وقتی به یگانگی رسید ، نیروهایش آزد می شود و چون دیگر با خود ستیز نمی کند ، نیروهایش صرف طی کردن مسیر کمال می شود .
زندگی اجتماعی بدلیل قرار دادی بودن آن تکراری و تهی از خلاقیت و زیبا شناسی است . از این رو سر گرمی به صورت هنری در می آید که نیمی از ثروت جوامع بشری را می بلعد تا برای من اجتماعی آدمها که قحطی زده هنر وسرشار از نیازهای عمیق معنوی هستند ، غذا تهیه کند .
*انزوا نوعی مردن است ، مردنی بی صدا ، مثل افتادن برگ سبزی از شاخه درخت با باد ملایم در جایی خشک و بی آب و علف ، انزوای انسان خود خواسته است بریدن از عالم آدمها و در خود فرو رفتن است . انسان از عشق تغذیه می کند و از انسان عاشق . آیا من بار دیگر با لبان ترک خورده از بی آبی .
در ظلمت تنهایی خویش ، و در انتظار رسیدن به چشمه زلال او از سکوت مقبره ای خواهم ساخت .
*وقتی خیره در چشمانم می نگرد ، عطوفتی که در نگاهش سبز می شود ، به سان گسترده ای از مخمل سبز ، سراسر دشتهای ذهن مرا می پوشاند ، در چشمان او تمنای رسیدن موج می زند و من چنان غرق دریای وجود او می شوم که فراموش می کنم لحظه جدایی ، آسمان هم نمی تواند عظمت تنهایی را بدوش بکشد .
*درست وقتی خدا انگشت روی تو می گذارد ، گمنام در میان خلق گم می شوی ، تا در دامن فراترین انسان سقوط کنی ، فراترین انسانی که تاب تحمل سنگینی وجود خویش را ندارد حقیقت را چون صلیب عیسی بدوش می کشد تا رسیدن به تپه خدا ، بی خبر از شیطان (( من اجتماعی )) که دیگر چه در آستین دارد .
*تنهایی سبب می شود تا سرطان شک و ناباوری در عمق جان آدمها ریشه بدواند در محیط فقر زده ، زنده ماندن بصورت یک هدف ثابت در می آید و غرایز و امیال آدمها ، منطقی حیوانی پیدا می کند بذر دوستی در چنین زمین لم یزرعی فقط با فداکاری سبز می شود و فداکاری باید عینی و قابل لمس باشد ، تا شک و ناباوری از بین برود .
*آدمها عقلهایشان را مثل سنگ ترازو روی هم می گذارند تا قرار دادها را وضع کنند . بعد تبدیل به یا بوی بار کشی می شوند که افسارشان را به دست قراردادها می سپارند، یعنی تسلیم هیولایی می شوند که خود خلق کرده اند ، حالا هرکس تابع این قرار دادها نباشد ، طبق قوانینی که مثل تخم قورباغه از دل این قرار دادها زاده می شوند .مفهوم تسلیم شدن را به صورت عینی به او آموزش می دهند .
*هر آدمی از کودکی به بازی خو گرفته است ، به اعتباری بازی در پروسه زمان جزو صفت ثانویه آدمها می شود ، در اصل بازیهای کودکانه نوعی تمرین قدرت برای بقاء من اجتماعیست . کودک وقتی بزرگتر می شود از طریق بازی که این بار شکل جدی تر به خود گرفته است به کسب و حفظ داشته هایش می پردازد .
*خدایا !
تو می دانی که پیش از این زنده ای بودم که تابوت تن را با خود می کشیدم آن گاه حسی کهن چیزی را در وجود من برانگیخت که من به خود اشراف پیدا کردم و فرامن شدم و اکنون که دل به انسانی فراتر از آدمی بسته ام دلم می خواهد آکنده از بوی او به هر برهوتی که پا می گذارم ، فضا را چنان عطر ‌آگین کنم که خاک مرده زنده می شود .
*انسان عاشق در حرکت خویش صیقل می خورد ، کمال می یابد و از تمامی پلیدیهای آدم گونگی که آدم را آدم نگاه می دارد زدوده می شود و سرانجام صاف و زلال مبدل به همان انسان والایی می شود که می داند کیست ، چه می خواهد ، به کجا می رود ، چرا می جنگد و چرا تاوان می دهد و چرا در برابر طوفان ( من های اجتماعی ) چون درختی سر وقامت استوار و پا برجا می ایستد و فراتر از روزمرگیها اندیشه انسانی خویش را قوام می بخشد .
*آخرین روزهای انزوا : روزهای خاکستری !
روزهایی که ترا به معصیت نیامدن باران از درون خودت به چهار میخ می کشند ، آدمهایی که خارج از انزوای تو پیله های همدیگر را می کاوند تا کرم وجود یکدیگر را شکار کنند ، در وجود تو دنبال اژده هایی می گردند که اگر سربرآورد یارای مقابله با آن را ندارند . آیا مسیح همان کسی نبود که صلیب را اسطوره کرد ؟ تاکنون انسانهای بی شماری را به صلیب کشیده اند و آدمها را ..........
صلیب ، صلیب شکسته ، صلیب وارونه ، آدمها برای زجر دادن یکدیگر از آسمان الهام می گیرند . رودهای خشکیده با دریا قهر کرده اند ، دیگر رویای آب ، خاطرات آبی را زنده نمی کند .
روزهایی که رنج بودا به هیچ گرفته می شود و ‌آدمی که معنی خود را در نمی یابد و ارزش کلام را نمی داند ، از هست و نیست خدایی سخن می گوید که نقطه خ ، خدا را هم نمی شناسد .
*تلخست روزهایی که تنها وبی پناه در گوشه عزلت برای مرگ باورهایت گریه کنی ، روزهایی که باران نمی بارد و خورشید چشمان والاترین انسان دیگر طلوع نمی کند .
در روزهای بی باران اشکهای لیلی غنیمت است ، روزهایی که ‌آسمان معصیت خویش را پنهان می کند تا ترا به جرم سر سپردن به دلت بر بام رسوایی بیاویزند .
بالای دار نمی برند سری را که دیگر تاب کشیدن ناباوریهای خویش را ندارد آیا در ذلت مردن انسان حرمت خدا را پایمال نمی کند ، حرمت عشق ، حرمت خداست .
آیا به جز انسان چه کسی می تواند حرمت عشق را پاسداری کند ؟
انسانی که انگیزه هایش را از چنگک قرار دادهای اجتماعی می آ‌ویزند ، آرزوهای دگرگونه اش را در مجمر سنت و خرافه به آتش می کشند و از خاکستر خیالش معجونی برای زیبا سازی اندیشه آدم گونه می سازند . و این همان انسانیست که قرار است با دست بریده ، مشعل کمال بشریت را در مشعلدان خدای عشق بگذارد .
*دروغ محصول ذهن آدمها برای مشروعیت بخشیدن به زندگیشان است وقتی به خودت دروغ می گویی و به سادگی خودت را فریب می دهی ، اقناع می شوی که بقیه آدمها را نیز می توانی فریب بدهی و در واقع فریب می دهی زیرا آنها هم ، همین تفکر را دارند و بدین ترتیب دروغ محصولی همگانی می شود کالایی که به اشکال مختلف در روابط اجتماعی و روابط ((خصوصی)) مبادله می شود .دیگر از آبی صداقت جز رنگی تیره نمانده است و عشق آن مظهر صاف و زلال چشمه خدا ، هیچگاه از رنگ تیره تغذیه نمی کند دوستی دیگر آن خاک حاصلخیز نیست ، خاکی سیاه و مرده است و در زمین مرده بذر عشق بارور نمی شود. عاشق در این زمانه تنها و بی کس است ، دیگر آن پرنده وحشی در ازدحام پرنده های سر بزیر و رام، آن فریاد سرخ را بر نمی کشد .
معیارهای اخلاقی و قراردادهای اجتماعی به آدمها دیکته می کنند که تحت چه شرایطی و ملهم از چه روابطی احساسات و عواطفشان تاثیر بپذیرند و یا تحریک شده و به غلیان در ‌آیند .
اگر انسانی تابع قرار دادهای اجتماعی نباشد ، معیارها و قرارداها بصورت طنابی برای به بند کشیدن آن انسان در می آید .
*هرمن اجتماعی با فرو رفتن در حیطه های اجتماعی از حیطه انسانی دور می شود و در واقع هرمن اجتماعی فی نفسه در پی کسب ارزشهای اجتماعیست ، زیرا من اجتماعی با تغذیه درارزشهای اجتماعیست که شکل می گیرد ، رشد کرده و با کسب آنها خود را مطرح نموده و برجسته می کند.
*من اجتماعی هرچه ارزشهای اجتماعی خود را ارتقاء می دهد، احساس غرور بیشتری کرده و موجودیت اجتماعی خویش را بیشتر باور می کند. بدین ترتیب آدمها با ارزشهای اجتماعیست که همدیگر را محک می زنند و ارزش گذاری کرده و همدیگر را تعریف می کنند . به همین سبب وقتی ارزش اجتماعی (موقعیت اجتماعی – عنوان اجتماعی – ثروت ...) آدمی را زیر سوال برده و یا ندیده می گیرید ، من اجتماعی آن آدم به سرعت واکنش نشان می دهد . کسی که احساس حقارت می کند در واقع من اجتماعیش آنگونه که بایسته و شایسته است در روابط اجتماعی به بازی گرفته نشده است و برعکس کسی که من اجتماعیش در این روابط به بازی گرفته می شود ، احساس غرور می کند ، در حیطه اجتماعی اقتدار رابطه مستقیمی با ارزشهای اجتماعی دارد ، هرچه فرد ارزشهای اجتماعی بیشتری به دست آورد ، احساس قدرت بیشتری می کند . معمولا من اجتماعی از موقعیت اجتماعی و داشته هایش به مثابه اهرمی برای جابجایی نیروهای دیگران استفاده می کند . خودخواهی پیله ایست که همه آدمها دارند ولی همیشه آن را زیر نقابی از فروتنی پنهان می کنند ، در اصل من اجتماعی از پیله خواخواهی بیشترین بهره را برای اثبات موجودیت خود می برد .
وقتی به غرور من اجتماعی ، آدمها تلنگر می زنید ، نقطه حساسی را تحریک می کنید که سبب بروز واکنش دو گانه ای در من اجتماعی می شود ، اثبات یا انتقام ، احساس حقارت احساسی فرو خفته در هر آدمیست که با تحریک خودخواهی به اشکال مختلف خود را بروز می دهد .
وقتی من اجتماعی احساس حقارت می کند ، کینه در او به صورت آلترنانیتوی در می آید که یا با استفاده از اهرمهای مختلف اجتماعی – اقتصادی ، شرایطی را بوجود می آورد تا با تثبیت شخصیت خود ، خودخواهی خود را ارضا کند و یا بصورتی کودکانه ( حرکت احساسی ) با انتقال بحران درونیش به حیطه سرکوب کننده اش ، انتقام می گیرد .
*آدمها با بروز وابستگی های خویش ضعف هایشان را به نمایش می گذارند ، چرا که هرچه وابستگی ها نسبت به چیزی شدید تر باشد ، از دست دادن آن سخت تر می شود .
* مرابا شبنم عشق بشوئید تا مقدس شوم ، آنگاه مرا با نام کسی که به خاطر او قربانی خواهم شد طلسم کنید ، تا در لحظه موعود مقدس ترین خون پاک پیش پای او جاری شود .
*تنها بودن در هنگامی که تنها نباشی مثل آمیختن با انسانی و از ان انسان دور بودن است .
*اگر بخواهی دنیا را ببخشی ، ابتدا باید آنرا به دست آوری ، وقتی می خواهی انسان را ببخشی چه ؟ اول باید او از دست بدهی !
*چه کسی سهم انسان را تعیین می کند ؟ آنکه سهم خود را از خدا گدایی کرده است ؟ ! یا آنکه در اثر تصادف سهم بیشتری نصیبش شده است ؟
*خیر و شر زاده اجتماع است و محل ستیز آنها در (( من اجتماعی )) از این رو (( من اجتماعی )) دوگانه است و برای رسیدن به یگانگی باید فراسوی خیروشر قرار گرفت. ((معنی ساده انسان بودن )).
*آدم ها تعقل می کنند تا احساساتی عمل کنند .
*بعضی با آنکه می دانند گوهر وجود انسان را نمی توان با سنگ آدم ها محک زد ، باز هم الماس وجودشان را به شیشه فروشان عرضه می کنند .
*مقام برای انسان آزاد ، تابوتی از پیش طراحی شده است .
*عفو کردن به معنی گذشتن از خشم است و کسی که از خشمش می گذرد، در حال معنی کردن انسانیت است .
*کاش حواسیب را نمی خورد .
*کسی که علت وجودی خود را در نمی یابد ، در داشته هایش تکرار می شود .
*انسان آگاه ، مجسمه زیبا و زنده ای است که از صخره آدمیت بیرون می آید .
*وقتی انسان را فهم نمی کنی ، او را زیر سوال می بری . وقتی او را زیر سوال می بری نشان می دهی که خود را نیز فهم نمی کنی .
*وقتی انسان را روان شناسی می کنی ، مثل خود در خودت می مانی ، وقتی آدم ها را با انسان مقایسه می کنی ، مثل خر در انسان می مانی !
*وقتی از انسانیت تغذیه می کنی ، به جای آنکه رشد کنی ، شروع به ورم کردن می کنی و تا بدانجا پیش می روی که پیله خودخواهیت نیز از گندگی تو به حیرت می افتد .
*وقتی آدم ها به بودن انسان اعتراض می کنند ، داشته هایشان را در خطر می بینند .
*آیا انسان بار اضافه آدم هاست یا آدم ها بار اضافه انسان ؟
*تا وقتی انسان به سوی فراتر می رود ، تعلق خاطر به کسی ندارد ( آدم ها) ، از همین رو به نظر دست نایافتنی می آید . بنابراین یهودای مقدس نیست که او را به صلیب می کشاند ، بلکه تمامی من های اجتماعی او را به تابوت آدم ، چار میخ می کنند .
*(( من اجتماعی )) در وادی حق به جای رسیدن به حق ، تنها به فکر احقاق حق است .
*((من اجتماعی )) دروغ می گوید ، انسان با او همسویی می کند تا دروغ بودنش را به او اثبات کند ، اما وقتی من اجتماعی در وادی خلوص و صداقت ، عریان می شود ، دروغ های خود را به انسان نسبت می دهد ! اینجاست که حقیقت دو گانگی (( من اجتماعی )) بر ملا می شود .
*وقتی اعمال و گفتار انسان برای دیگران قابل فهم نیست ، ناگزیر به تعاریف متعددی روی می آورند ، تا آدم ها با انتخاب یکی از آن تعاریف چه چیز بودن خود را نشان دهند . وقتی آدم ها چه چیز را نشان دادند ، انگاه معلوم می شود که قابل اعتماد نیستند !
*نفی تو از آنجا شروع می شود که اثبات خود را در مقابله با انسان می بینی .
*از تمام حربه های (( من اجتماعی )) استفاده می کنی تا چیزی را به دست آوری که آدم بودنت را ارضا کنی . گیرم با لباس زشتی که تن انسان می کنی ، آدم بودنت ارضا شد ، لباس زشت آدم بودنت را تن چه کسی خواهی کرد ؟
*انسان مسافری است که اسیر رفتن است . اسیر چگونگی رفتن نیست .
*چه هستی ؟ آنچه از خود بروز می دهی !چه نیستی ؟ خودت !
*فقر به انسان آگاه ، غنا می بخشد .
*اندیشه ودیعه ای است که خداوند با دادن آن به یکی از موجودات زنده ، او را مبدل به آدم کرد .
*آدم اندیشه را به عامل تخریب حیات مبدل کرد .
*بشر ، تنها موجودی است که به نوع خود رحم نمی کند .
*بشر همیشه مالک نیمی از چیزها می شود ، زیرا نیمی را خراب می کند تا نیمی دیگر به دست آورد .
*خداوند ، نعمت را به فراوانی در دسترس انسان قرار داد تا به نسبت نیاز از آن بهره بردارد .
*چنگ و دندان آدم برای دریدن ، تهمت و دروغ است .
*آدمی که داشته هایش را به رخ می کشد ، نداشته هایش داشتنی نیست .
*آدمی ، ترازویی را می ماند که هیچگاه میزان نمی شود .
*آدم تا برای رفع نیاز ، به دنبال داشتن است خوش بخت است اما وقتی داشته هایش از مرز نیاز می گذرد ، بدبختی هایش شروع می شود .
*انسان در تولد و زندگی و مرگ ، تکرار می شود حتی اگر این تکرار ، اثبات نفی نقش من در سرنوشت باشد ، اما من محکوم به چگونه زیستن نخواهم بود .
*آدم ها یکدیگر را فریب می دهند تا دروغ بودن خویش را باور نکنند .
*انسان ، هر تکه ازوجودش معرفت است .
*مرا در باغ وجودش کاشت ، انسان رویید .
*عروسک ، سایه ساکن آدمک است .
*آدم ، شکل ظاهری انسان است .
*آدم معمولی از آن رو معمولی فکر می کند که تنها یک سوال از خود نمی کند : (( من کیستم ؟))
*عشق و نفرت ، زاده رابطه هاست و تنهاترین آدم ، کسی است که نه عاشق است ونه نفرت دارد .
*انسان در زندگی نقش های گوناگونی را بازی می کند ولی نقشی که همیشه ثابت است ، نقش کسی است که این نقش ها را بازی می کند .
*میل به زنده ماندن ، ودیعه ای است تا انسان ها پی به هویت خود ببرند .
*انسانی تا زمان که وجودش را اثبات نکرده است ، وجود دارد و از لحظه ای که می خواهد وجودش را اثبات کند ، موجودیتش را از دست می دهد .
*انسان ، از آن رو مجهول است که می داند معلوم چیست .
*ریا کار دستی را که می دهد از آن رو نشان می دهد که دستی را که می گیرد ، دیده نشود .
*انسان ، بلوغ سبز« انسان خدا » است .
*روزها تکرار می شوند ، اما ‌آدم ها تکرار هر روزشان نیستند .
*شاهین ترازوی انسان با مرگ میزان می شود .
*پنهانی زیر پوست آدم رفتن ؟
*هر آدمی خود را با داشته هایش ، تعریف می کند .
*زیر سوال رفتن یکی ، قلاب سوالی می شود برای آویزان کردن دیگری .
*زمانی « نگفتن » مثل گفتن است و « گفتن » مثل شکستن ابعاد هندسی دیوار.
*شخصیت اجتماعی یعنی قید و بند قانونی .
*من درون ، بزرگ تر از آن است که در قالب یک شخصیت رسمی ، کوچک شود .
*وقتی دروغ می گویید ، مسئوولیت باور دیگران به عهده شماست .
*یکی برای گرفتن حقش مصالحه می کند و منتظرمی ماند ، دیگری منتظر نمانده ، مبارزه می کند .
*گیرم که تمامی زنجیر هایت را به پای من بستی ، با دستان بی پروای من چه می کنی ؟
*گفتم : تفاوت انتقاد و بدگویی در چیست ؟
*گفت : بدگویی از فردی بدون حضور آن فرد صورت می گیرد ، انتقاد در حضور آن فرد .
شخصیت کوچکی که به یک باره به پول می رسد ، به مرور ام الفساد می شود .
*اگر به شخصیتی بزرگ ، مقامی متوسط بدهند آن مقام ، بزرگ می شود .
*شخصیت کوچک در مقام متوسط ، خود را بزرگترین شخصیت می داند .
*عاشق شکست خورده رایا فریب داده اندیا انتخاب نشده است.
*آنقدر به زشتی ها عادت کرده ایم که زیبایی ها را به ندرت می بینیم .
*برای آنکه وجودش را معنی کند ، آدم ها را پراکنده دید خودش را عامل جمع .
*وقتی خودت را جدی می گیری سگ بودن ، خودت را اثبات می کنی .
*عشق ، پیرزال هزار چهره ای است ( قدیمی تر از آدم ) که می تواند طالب و مطلوب را هر لحظه به شگفتی در آورد .
*عشق زیبایی را به وجود می ‌آورد ، نه زیبایی ، عشق را .
*وجدان ، انعکاس قراردادهای تاریخی – اجتماعی در ذهن آدمی است .
*چاپلوسی ، بارزترین مشخصه شخصیت های کوچک است .
دو نوع شخصیت کوچک وجود دارد :
کسی که در شرایط معمولی برای رسیدن به داشتنی های کوچک به فریب های کوچک قناعت می کند .
کسی که با فریب های بزرگ به شهرت یا مقام و ثروتی رسیده باشد .
*گفتم : چرا آدم ها نسبت به داشته های یکدیگر حسادت می کنند ؟
*گفت : چون همه می دانند برای هر داشتنی حقی پایمال می شود ، پس حسادت پرده ای است برای کشیدن به روی این دانستن .
*شما کاریکاتور خود را با تمسخر دیگران می کشید .
*پاهای محکم ، نیاز به زمین محکم دارد .
*در برابر آینه خودشکنی کرد ، ولی نتوانست شکسته هایش را جمع کند .
*تصویرمادربزرگ در اپارتمان مثل تصویرسماور در ، بار است.
*نویسنده ، دست هایش را گرو می گذارد تا بنویسد .
*خودش را در فلسفه غرق کرد تا خودکشی کند .
*برای آنکه عمل کنند باید حرف بزنند . وقتی حرف می زنند ، دیگر عمل نمی کنند .
*می گردد دنبال حقیری تا بزرگی خود را اثبات کند .
*آنان که خوش بختی را در بی نیازی مادی می بینند . بیرون از دنیایی را که در آن زندانی اند ، نمی بینند .
*ابراز اولین عقیده در مورد کسی ، چنان تاثیری در ذهن به جای می گذارد که حتی اگر به مرور زمان ، غلط بودن آن به اثبات برسد ، رهایی از قضاوت اولیه سخت خواهد شد .
*آنکه در زندگی هدف عالیه ندارند ، برای آنکه زندگیش قابل تحمل شود ، وابستگی هایش شدت پیدا می کند .
*همه داشتنی ها را بدست آورد ، خودش را از دست داد
*آنچه را که نمی خواهد ، بر دستانش دست بند کرده است ، آنگاه با دست بسته چیزی را می خواهد به دست آورد که با دستان باز هم به دست نمی آید.
*می گویند ارتباطات سبب تداخل فرهنگ ها می شود ، اما جهان از آن کسی خواهد بود که فرهنگش غالب شود .
*امید ، ترس است و ترس ، ناشی از ناوری واقعیت .
*من شادی هایم را دادم تا جایی برای رنج های او باز کنم .
*پوست سبز مرا به تن کرد تا پاک جلوه کند .
*در نبودش سنگینی وجودش را نتوانستم تحمل کنم ، شکستم.
*برای آنکه فرو نریزد ، به خودش تکیه می کند .
*وحشت از تنهایی ، بدترین آدم ها را به هم نزدیک می کند .
*کسی که امیدوار نیست ، با کینه زندگی می کند .
*انتظار ، امید مضطرب است .
*قبل از آنکه نسبت به خودت دل سوزی کنی ، نگاه کن و ببین که آیا خود را در شرایطی قرار نمی دهی که نسبت به خودت دل سوزی کنی !!
*بودن، فراتر از امید است ، این نبودن است که نیاز به امید دارد.
*بعضی از بافه های رنج ، سبدی از امید بافته اند تا میوه های آروزهایشان را درآن جمع کنند .
*حس برتر وقتی اصل نباشد ، دوران نزولش از لحظه ای شروع می شود که این حس به صورت عادی در آید .
*یگانگی،آن خط است که خط سوم نیز آنرا نمی تواند بخواند، من پیش از این ، آن خط ناخوانده را خوانده ام . آیا خط ناخوانده می تواند نانوشته مرا بخواند ؟
*وقتی مودبند ، مودبانه درونشان کثافت است .
*مزه دروغش صداقت بود .
*سگ وجودش با تربیت بود .
*زنگار وجودش دروغ بود .
*آنقدر اصرار کرد تا دروغش را باور کنم که در نهایت پذیرفتم دروغ می گوید.
*از حقیقت گفته هایم دروغ را باور کرد .
*دروغ حصار حقیقت است .
*وقتی عیب کسی را در حضورش نمی توانی بگویی در غیابش اگر بگویی یا از او می ترسی یا خود عیب هایی داری که تنها آن فرد می داند .
*برای آنکه به شهوت ، سواری ندهد خود را به گاوآهن عشق بست .
*غرور ، رابطه مستقیمی با قید مقدار دارد .
*بهترین شنونده برای آدم فضولی که غیبت می کند ، ادم خودخواهی است که حسودی می کند .
*در ریاضیات زندگی ، غریزه جنسی ، کتاب جبر است .
*در جامعه رو به زوال ، مصرف عشق را تبلیغ می کنند .
*آنکه از ترس خدا خطا نمی کند ، خودش را دوست می دارد.
*آنکه از شرم خدا خطا نمی کند ، خدایش را دوست می دارد.
*کسی که بدون یاری رساندن می خواهد از بدبختی دیگران باخبر شود ، آدم حقیری است که خودخواهی اش از بیچارگی دیگران ارضا می شود .
*آمد دیگران را به دست آورد ، خود را از دست داد .
*آدم ها از دروغ یکدیگر ، تغذیه می کنند .
*از بس عشق در تله دروغ افتاده است که واقعی و مجاز بودن آن ، باید محک زده شود .
*در تاریکی نشسته اند تا با زبان سادگی و صداقت ، دیگران را شکار کنند .
*تاریکی قبل از آنکه سپیده کاملا بدمد ، عاشق نور شد ، مثل دامن انتظار که آلوده به امید شد .
اینگونه بود که غروب چیزی بین ظلمت و نور شد ، یعنی نه شب و نه صبح ، دوگانه و دل تنگ و دو سو شد .
*وقتی شمع با دمیدن صبح به پروانه سلام می کند ، شمع پروانه ای است که گرد خود طواف می کند .
*من آنان را که دوست می دارم به میزبانی آفتاب دعوت می کنم ، اما آنان که مرا دوست می دارند مرا به میهمانی سایه ها می خوانند .
*آیا در تاریکی نمی توان آدم ها را دید ؟
*می گوید : یا شمعی خاموش باش یا پروانه ای بدون بال .
می گویم : آنگاه یا هستی ، جان مرا می سوزاند یا جان من ، هستی را به آتش می کشد .
*برای آنکه ثروتمند شود ، حقیقت را در تاریک ترین سلول ذهنش به چهار میخ کشید .
*با چشمانی کور ، خورشید نورانی را دید .با چشمانی بینا حتی یک ستاره ندید .
*در تاریکی لباسی از نور پوشیدم
*او آنقدر در ظلمت لی لی کرده است که نمی داند در آفتاب چگونه قدم بر دارد .
*به قیمت تخریب باطنش ، ظاهرش را درست می کرد .
*وقتی هنرمند خلاق ، منزوی می شود ، خلاقیت دیروز را برای امروز کپی می کند .
*هنر خلاق از ذهن خلاق تغذیه می کند ، هنر ابتذال از تقلید
*هنر خلاق ، توقع مردم را بالا می برد ، ابتذال هنر ، توقع را در مردم می کشد .
*هنر ایده ای است که واقعیت ندارد ولی حقیقت است .
*شبه هنر ، دست کاری واقعیت است .
هنرخلاق، باری از دوشتان بر نمی دارد ، بلکه راهی ارائه می کند تا بتوانید آن بار را از دوشتان بردارید .
*شبه هنر ، برای دقایقی ذهن شما را معلق می کند .
*ضد هنرچنان باری بر دوش شما می گذارد که بار خود را فراموش می کنید.
*هنر ، وحشت انسان از فراموش کردن انسانیت است .
*دود از کنده بلند می شود ، مشروط بر آنکه در خانه سالمندان نباشد !
*وظیفه هنر ، یادآوری انسان بودن انسان است .
*وقتی همه چیز عادی و مرتب به نظر می رسد ، باید یک جای کار ، عیب داشته باشد .
*آدمک ها بی وقفه ، تلاش می کنند تا زندگی را در تابلویی ایده آل با نقش های برجسته هر چیز داشتنی گردآورنده ، اما وقتی رنگ آمیزی تابلو تمام می شود ، تازه آن هنگام درک می کنند که نقش خودشان در آن تابلو ، برجسته نیست .
*هنر، حقیقت خیالی است که به واقعیت در نیامده است .
*زمینه تابلوی تنهایی ، سکوت است و نقش آن خیال .
*دو بال پرنده شکست ، ماهی شد .
*در زمین مرده ، بذر عشق بارور نمی شود .
*فکر می کرد لرده ! از من پرسید ، گفتم شبیه اسکناس مچاله شده است .
*قلبش با ضربان دلار ، بالا و پایین می رود .
*سیفون بدنش را اگر بکشی ، از ماتحتش پول می ریزد .
*انباشت ثروت در دست عده ای ، سبب به وجود آمدن کینه در دل عده ای دیگر می شود .
*آدم پولدار شادی هایش را با پول تقسیم می کند .
*قدرت آدم پولدار از امنیت فردایش سرچشمه می گیرد .
*همه پولدارها ، پس از ورشکستگی تنها می شوند .
*تشریفات ، زاده جبری مازاد ثروت و مازاد ثروت ، علت اصلی دو قطبی شدن جامعه است .
*ثروتمند از نیاز دیگران تغذیه می کند تا کوچک بودن خود را باور نکند .
*ثروت + خود بزرگ بینی = دیکتاتوری کوچک !
*برای سرکوب تحول درونش ، محکم به داشتنی هایش می چسبد .
*وقتی قلب به مثابه مغازه ای اجاره ای است ، عشق ، کالای بنجلی می گردد که در هر مغازه ای پیدا می شود .
* برای بعضی سیر کردن شکم ، تنها یک دلیل دارد ، زنده ماندن .
*ثروتمندان وقتی مرتکب گناه می شوند ، احساس غرور می کنند .
*ثروتمندی که با بوق و کرنا ، بخشش می کند ، گذشته ای ننگین دارد .
*گناه در میان فقرا از گرسنگی زاده می شود ودر میان اعنیا از سیری .
*ثروتمندی که از چاپلوسی لذت می برد ،شخصیت کوچکی دارد .
*ضعفا رنج را جمع می کنند تا شادی را تقسیم کنند ، اغنیا شادی را جمع می کنند تا رنج را تقسیم نمایند .
*فقرا به خدایشان پناه می برند ،ثروتمندان به خدای فقرا !
*به علت بحران محبت ، نرخ رشد هوس در حال افزایش است.
*وقتی عشق به صورت یک کالای مصرفی در آید ، جامعه انسانی در جا می زند .
*فقر بی حد ، خصلت های انسان را تغییر می دهد .
*فقر آگاهی ، اصالت عشق را از بین می برد .
*داشتن ، مصدری است که وقتی به فعل در می آید ، برابری افعال را بر هم می زند .
*چون حادثه بی خبر می آید ، به گونه ای زندگی کن که در بد حادثه زیر مصائب له نشوی .
*برای آنکه آسوده زندگی کنی ، مرگ را دوست بدار .
*وقتی ثروتمند با ثروتش یکی می شود ، دیگر ثروتمند نیست،بلکه « من ثروت » است .
*عواطف و امیال آدم « من ثروت » از صافی داشته هایش می گذرد ، آنگاه چیزهایی از او بیرون می آید به نام تفاله های آدمیت .
*دوست خوب ، رنج هایش را برای خود نگاه می دارد و شادی هایش را با تو قسمت می کند .
*دوست خوب ، شانه های اضافی است ، دوست بد بار اضافی .
دوست آگاه شبیه کتابی است که مقدمه اش چندین کتاب است .
*واسطه دوستی میان پدران و فرزندان ، مادران هستند .
*دوست بد کتابی است که در یک صفحه خلاصه می شود .
*برای انتخاب دوست باید در حد معمول رابطه را حفظ کنید تا در حد غیر معمول ندانسته او را آزمون کنید .
*توقع دوستتان را با توانایی های خودتان مقایسه نکنید .
*اگر می پرسید دوستتان برایتان چه کرده است یقینا خود را در شرایط او نمی گذارید .
*نیاز ، شکافی است که با یکدلی پر می شود .
*بهای عشق ، بستگی به تعداد ستاره های قلبش دارد .
*درد دوست را هنگامی بپرس ، که بتوانی یاریش دهی .
*سردوست قد بلند من به تازگی با یک ستاره تصادم خواهد کرد .
*هیچ کس از زندگی متنفر نیست ، بلکه از آدم هایی که نسبت به او بد کرده اند ، متنفر است .
*گفت : با آنکه خیلی دوستش دارم ، نمی توانم تغییرش دهم
گفتم : علتش آن است که نسبت به او حس مالکیت داری
*مطلوب من وقتی به سخن می آید ، سکوت به سماع در می ‌آید .
*عشق را تا دوستی فاصله ای است که جنون را تا عقل .
*گفت : او را به چه مقدار دوست می داری ؟گفتم : به مقداری که جز او را دوست نمی دارم .
*دشمن اگراهانت کند رواست،چون بزرگی تو را بر نمی تابد. ولی دوست ، کوچک بودن خویش را نمی تواند تحمل کند .
*کشور صلح طلب ، بیشتر از کشور جنگ طلب سلاح انباشت می کند !
*دوست داشتن دال بر آن نیست تا راهی که باید طی شود ، طی نشود .
*هنگام تفتیش دردهلیزهای قلبش ، اسکلت محبت را پیدا کردم.
*قلبش ، هتل پنج ستاره بود .
*بین حسادت و عشق ، یک تار مو صداقت ، فاصله است .
*خودخواهی مقبره رفاقت است.
*بر قله کوهی بلند ، آتشکده ای خاموش بود ، توانا کسی که دانا بود ودر پی یافتن آتش ، رو به راه نهاد .منبع ، آتش بود و نور در پس هفت آسمان . آسمان اول ، شکل من به دروغ بود .
آسمان دوم ، شکل تو به دروغ بود . آسمان سوم ، رسیدن به او بود . آسمان چهارم ، یکتایی « من » بود . آسمان پنجم ، یکتایی تو بود . آسما ششم ، حلول بود و آغاز سرزمین نور .
و در هفتمین آسمان ، نه تو بودی و نه من .
*برای داشتن دریا ، چشمه ها را قربانی کرد .
*من طاهرم دریا ، در آب من طاهر باید بود و فرو رفت .
*در وهم آبی قطره ای باران ، چشمه دریا بود .
*تلخی حقیقت را می توان با زبان آگاهی چشید .
*ماهی ها با آب تنگ ، خاطرات ابی شان را مرور می کردند .
*این مهم است که یک قطره باران در مرداب سقوط کند یا در دریا ، چون سرنوشتش تعیین می شود .
*باران وقتی در مرداب می ریزد ، ایثار می کند .
*آب ، با زدودن ، کثافت ، تزکیه نفس می کند .
*خوشبختی کوچک ، حوض است .
*خوشبختی بزرگ ، استخر است .
*فراسوی خوشبختی « منم » ، دریا .
*رودخانه من بی آب است ، آیا ابر چشمان تو بارانی نیست؟
*با قامت بلندش به آسمان ، لبخند زد .
*شراب حقیقت را تلخ نوشیدم
*سد وجودش شکست ، رودخانه شد .
*زیر باران نگاهش پاک شدم .
*کوزه وجودش شکست ، هستی جاری شد .
*آسمان چشمان اشک آلودش را گشوده است تا با اشک هایش دلتنگی زمین را آبیاری کند .
*پنجره چشمانش را عاقبت شکست ، چون شیشه هایش مات بود.
*کسی که در لبانش را می بندد ، پنجره چشمانش را می گشاید.
*بعضی ها در برابر چشمانشان پرده می آویزند .
*بعضی ها می خندند تا گریه نکنند .
*می خواهم با سوزن قهر لبانم را بدوزم تا به بعضی ها حرمت کلام را بیاموزم .
*سر مرا با خنده می بری تا برای من گریه کنی ؟
*طنز، نیش تری است که لب های فرو بسته را چاک می دهد تا زخم خنده باز شود .
*عمر ، تاراج گری است که با عبور از هر نقطه جغرافیای بدن ، آثار مخرب چپاولش را بر جا می گذارد .
*چشم قلم وقتی که پلک می زند ، واژه ها بر دفترم غزل می خوانند .
*خنده ای که به زنجیر کشیده می شود ، بغضی است که فریاد می شود .
*می توانی در اولین حرکت ، با حرف ، سرت را به کوه بکوبی و در کمال ناباوری مشاهده کنی که سرت شکسته است .
*وقتی در یک چشم شک است در چشم دیگر یقین ، بهتر است یک چشمی نگاه کرد .
*با گاز گرفتن لب ، به زبانش اعتراض کرد .
*برای آنکه سری بین سرها در آورد ، روی دوش دیگر ان سوار شد .
*خودش را هفت قلم آرایش کرده بود تا به یک رقم بفروشد .
مغز یک گرمی ، فکر یک تنی .
*ایستاده بود و نگاه می کرد که چگونه پاهایش به جلو می روند.
*دست های مادرم به سرما لبخند می زنند ، دستان پدرم به کار.
*با قلم موی زبان ، تو را در ذهن دیگران نقاشی کردم .
*با لبان تو بر دستان مادرم ، بوسه زدم .
*چشمانت ، دروازه های امید بود .
*با چشمانش مرا بوسید .
*با واحد چشمانش مرا اندازه گیری کرد .
*چشمانش ، تابلوی ابدی انتظار بود .
*پشت ویترین چشم هایش دیده ام که نوشته است : حراج .
*چشمانش هنگام گریه ، تابلوی داشتن است .
*وقتی حنجره اش را شکافتند ، لاشه لاشه حرف بیرون آمد .
*مژگانش ، پرده زیباترین پنجره بود .
*با نوازش نگاهش ، نگاه وحشی ام را رام کرد .
*پاهایش در مرداب دست ها فرو رفته بود .
* در برابر من نشسته است و به چشمان خویش نگاه می کند .
*پشت ویترین چشمانش ، عروسک بود .
*پلک ، لب بسته است ، چشم ، زبان ، گریه ، فریاد .
*سرش را با احتیاط در خمره فلسفه فرو برد تا گیر نکند ، اما آنقدر فرو رفت که یادش نمی آمد در خمره است .
*وقتی سرت را به دیوار می کوبی ، یعنی نمی خواهی دیگر اسیر باشی .
*وقتی سرت را به دیوار می کوبی ، یعنی دست هایت آزادند ، پس آنچه تو را در بند نگاه می دارد ، پاهایت هستند .
*وقتی در جامعه هویت زن را از او می گیرند ، حرمت مرد بودن نیز از بین می رود .
*زن ها به علت ستم مضاعف ، ناگزیر ، از باور دروغ های مردها هستند ، اما وای به آن روزی که مردها دروغ زن ها را باور کنند .
*آیا یک نفر پیدا می شود که قصر قلبش را تنها به بهای عشق بفروشد؟
*میهمان فضول ، کاستی ها و برترهایش را در خانه دیگران جستجو می کند .
*در جمله زندگی : پدر فاعل ، مادر مفعول و کودک فعل .
*والدین نا آگاه کودکان را متهم بار می آورند تا در آینده جامعه آنها را محکوم کند .
*اگر می خواهید زنتان را آزاد بگذارید ، ابتدا آگاه و هدف مندش کنید .
*کسی که همسرش را دوست دارد ، اگر از آگاهی او وحشت داشته باشد ، برده ای را دوست می دارد .
*زن و شوهری که بدون وجود دیگران نمی توانند همدیگر را تحمل کنند دیر یا زود با هم تصادم خواهند کرد .
*در خانواده منسجم ، والدین بیشترین زمان را با هم سپری می کنند ، کمترین زمان را با خویشان و آشنایان .
*زن نا آگاه ، روزها را در خانه اقوامش به سر می برد و شب ها را در خانه با شوهرش .
*برای یک زن ، بهترین نقش اجتماعی ، مادر بودن است .
انسجام خانواده ، ریشه در اندیشه های مشترک و یگانگی دست ها و تقسیم توا

دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کتاب برش های عرضی ذهن

دانلود مقاله پلان موقعیت مقاطع و نقشه های مقاطع عرضی

اختصاصی از حامی فایل دانلود مقاله پلان موقعیت مقاطع و نقشه های مقاطع عرضی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

مطالعات بررسی مسائل توسعه شهری منطقه 10 تهران در اسفند ماه سال 1380 از سوی حوزه معاونت شهر سازی و معماری شهرداری تهران به مهندسین مشاور طرح و معماری واگذار شد . این مهندسین مشاور ضمن برقراری ارتباط با شهرداری و مسئولین منطقه و با اتکاء به اسناد و مدارک گردآوری شده از منابع مختلف مطالعات مربوطه را به انجام رسانده است .
این مجموعه از گزارشات ، که بر اساس " راهنمای تنظیم گزارشات " ابلاغ شده از سوی کار فرما تنظیم شده است در 11 جلد ارائه می گردد . جلد حاضر مربوط به مطالعات حمل و نقل و ترافیک در منطقه 10 می باشد .
مهندسین مشاور طرح و معماری
1381

مطالعات حمل و نقل و ترافیک
فهرست مطالب
عنوان صفحه
کلیات
1 جمع آوری اطلاعات و شناسایی وضع موجود
1 – 1 – شناسایی وضع موجود شبکه
1 – 1- 1 – موقعیت مکانی و دسترسی های منطقه
1 – 1 – 2 – شکل و مشخصات کلی شبکه
1 – 1 – 3 – خطوط و جهات حرکت
1 – 1 – 4 طبقه بندی شبکه راه ها
1 – 1 – 5 – سهم سطوح معابر اصلی منطقه
1 – 1 – 6 – مقاطع عرضی معابر اصلی منطقه
1 – 2 – وسایل نقلیه همگانی
1 – 2 – 1 – راه آهن شهری ( مترو )
1 – 2 – 2 – سیستم اتوبوسرانی
1 – 2 – 3 – مینی بوسرانی
1 – 3 – تسهیلات حمل و نقلی و ترافیکی
1 – 4 – بررسی تقاضا یا سفر سازی منطقه
1 – 4 – 1 – بررسی اجمالی کاربریها
1 – 4 – 2 – تولید و جذب سفرهای منطقه
1 – 4 – 3 – سفر سازی حوزه های داخلی منطقه
2 – تحلیل و بررسی
2 – 1 – تحلیل و بررسی مسیرهای پیاده
2 – 2 – شبکه آینده منطقه و بررسی طرح های موجود
2 – 2 – 1 – شبکه بزرگراهی شهر تهران
2 – 2 – 2 – طرح ساماندهی ( جامع ) شهر تهران
2 – 2 – 3 – طرح تفصیلی منطقه
2 – 2 – 4 – سایر طرح های مصوب و سیاستهای کلی شهرداری منطقه
2 – 3 – تلفیق مطالعات و طرح های موجود
2 – 4 – تحلیل شبکه وضع موجود
2 – 4 – 1 – دسترسیهای منطقه به شهر
2 – 4 – 2 – طبقه بندی شبکه معابر
2 – 4 – 3 – پیوستگی شبکه معابر
2 – 4 – 4 – کاربریهای حاشیه شبکه معابر
2 – 4 – 5 – جهات حرکت و تعداد خطوط
2 – 4 – 6 – تقاطع ها و ظرفیت راه ها
2 – 5 – تحلیل عملکرد سیستم های حمل و نقل همگانی
2 – 5 – 1 – راه آهن شهری
2 – 5 – 2 – اتوبوسرانی
2 – 6 – بررسی مناطق تأثیر گذار در ترافیک منطقه
3 – محصول مطالعات
3 – 1 – مسائل حاد و عاجل ترافیکی منطقه
3 – 2 – اصلاح شبکه معابر
3 – 3 – اصلاح تقاطع ها
3 – 4 – اصلاح جهات حرکت
3 – 5 – کاربریها
3 – 6 – سیستم حمل و نقل همگانی
ضمیمه
منابع و مآخذ

کلیات
هدف از مطالعات این طرح فراهم کردن شرایط زندگی مناسب تر و آسان تر و دلپذیرتر شهری بیان شده است و هد ف از مطالعات شبکه راه ها و ترافیک نیز به نوبه خود فراهم کردن شرایط مناسب تر برای فعالیت هایی است که در داخل فضای خیابانها به وقوع می پیوندد . یکی از مهم ترین این فعالیت ها حمل و نقل کالا و مسافر و ایجاد ارتباط میان انسانهاست . بدیهی است یکی از روشهای دست یابی به این اهداف مورد نظر شناسایی مشکلات و مسایل موجود شبکه راه ها و سیستم های حمل و نقل می باشد ، موضوعی که این گزارش بیشتر به آن می پردازد .
هدف کلی شناسایی مشکلات و مسایل شبکه راه ها و سیستم های حمل و نقل را می توان به بررسی اجزای زیر دسته بندی کرد :
الف : مسایل مربوط به نظام جابجایی شامل :
 خصوصیات کلی شبکه راه ها و طبقه بندی آنها
 ظرفیت خیابانها و تقاطع ها و طرح هندسی آنها
 پارکینگ
 وسایل حمل و نقل همگانی
 پیاده روی ( و دوچرخه سوار )
 مدیریت ترافیک
ب ) مسایل مربوط به خصوصیات کلی کاربریها و سفر سازی آنها
امروزه با توجه به محدودیت های اصلی طرح های شهری که عبارتند از :
 حفظ محیط زیست شهری و مسایل اجتماعی
 منابع مالی
 امکانات فنی و اجرایی و مدیریتی ،
تبعیت از سیاست های زیر در مطالعه شبکه راه ها و ترافیک ضروری است :
 توجه به توسعه پایدار و صرفه جویی در منابع مالی و انرژی
 تکیه بر پیاده روی ( و دوچرخه سواری ) برای سفرهای داخل محدوده مراکز شهری
 تکیه بر استفاده از وسایل نقلیه همگانی
 استفاده بهینه از حریم موجود راه ها
محدودیت ها ایجاب می کنند که در حل مسائل جابجایی در شهر ها بجای توجه به مسائل سخت افزاری و کالبدی به امور نرم افزاری توجه شود . به عبارت دیگر ، اغلب لازم است بجای پرداختن به ظرف ترافیک ( یا شبکه خیابانها ) به مظروف ترافیک ( یا وسایل نقلیه ) توجه گردد و این توجه دست یابی به مدیریت صحیح و مداوم ترافیک از یک طرف و کنترل تقاضای ترافیک را از طرف دیگر نیاز دارد .
مطالعه حاضر و تعاریف طبقه بندی راه ها و پیشنهادات ارائه شده در آن با محوریت آیین نامه طراحی راه های شهری تهیه شده است . لذا برای آشنایی بیشتر با تعاریف انواع راه ها و اصطلاحات دیگر می توان به این آیین نامه مراجعه کرد .
1 – جمع آوری اطلاعات و شناسایی وضع موجود
1 – 1 – شناسایی وضع موجود شبکه
1 – 1 – 1 – موقعیت مکانی و دسترسیهای منطقه
در زمانی نه چندان دور منطقه 10 جزو مناطق حاشیه ای غرب تهران بود . اما اکنون این منطقه جزو مناطق مرکزی شهر محسوب می گردد که در حاشیه مرکز شهر واقع شده است .
بافت متراکم مرکز شهر سبب شده است که امکان احداث بزرگراه در این بخش به سختی فراهم گردد و شبکه درهم تنیده بزرگراهی تهران در این مناطق حفره دار و گسسته باشد . سعی و کوشش شهر بر این است که این حفره هر چه تنگتر و تنگتر شود . اهتمام به بزرگراه های شرق ( یا نیاوران ) ، محلاتی ، نواب ، یادگار امام و ........... از جمله این کوششهاست . بنابراین اگر چه تا چند سال قبل این منطقه فاقد بزرگراه بوده است اما اکنون به بزرگراه نواب که از حاشیه شرقی منطقه عبور می کند ، دسترسی مستقیم داشته و به زودی بزرگراه یادگار امام نیز از داخل این منطقه عبور خواهد کرد . دسترسی مستقیم منطقه به شبکه بزرگراهی شهر تهران پیامدهای متعددی را برای این منطقه داشته و خواهد داشت که نیازمند توجه و مطالعات لازم خواهد بود .
1 – 1 – 2 – شکل و مشخصات کلی شبکه
در شکل شبکه راه ها و خیابانهای منطقه ملاحظه می شود که نمی توان هیچ تعریف معینی از شکل شبکه در کل منطقه ارائه داد . کوچه ها و خیابانهای فرعی منطقه عمدتاً بن بست و برای ترافیک موتوری غیر قابل عبور است . این شبکه نشان دهنده بافتی قدیمی و نا منظم است . این بافت نامنظم به ویژه در بخشی از قسمت غربی ( فضای محصور بین خیابانهای جیحون ، طوس و مسیر آینده بزرگراه یادگار امام ) و بخشی از قسمت جنوب شرقی منطقه کاملاًً مشهود است . در این بخشها خیابانهای فرعی و کوچه ها فاقد هر گونه نظم و جهت مشخص و شکل هندسی هستند . اگر چه در قسمت غربی خیابانهای اصلی طوس ، دامپزشکی ، هاشمی ، امام خمینی و ............ مالک اشتر به صورت منظم و در جهت شرقی – غربی عبور کرده اند ، ولی با عبور این راه ها که تنها در جهت شرقی – غربی هستند نمی توان شبکه راه های این بخش ها را منظم دانست . در بخش جنوب شرقی راه های اصلی نیز فاقد نظم هستند .
در بخش های شمال شرقی و جنوب غربی کوچه ها و خیابانهای فرعی نسبتاً از نظم بیشتری برخوردار هستند . در بخش شمال شرقی که جهات راه ها عمدتاً در انطباق با جهات جغرافیایی ( شمالی – جنوبی و شرقی – غربی ) است ، کوچه ها و خیابانهای فرعی عمدتاًً بن بست و برای وسایل نقلیه غیر قابل عبور است . ولی شبکه راه های اصلی کاملاً منظم و شطرنجی است و جز خیابان آذربایجان و مالک اشتر بقیه خیابان ها از این نظم تبعیت دارند .
در بخش جنوب غربی کوچه و خیابانهای فرعی تا حدودی منظم و به شکل شطرنجی ولی نسبت به شبکه جغرافیایی کمی زاویه دار است . با این وجود خیابانهای اصلی این منطقه فاقد نظم هندسی است .
1 – 1 – 3 – خطوط و جهات حرکت
جهات ترافیک خیابانهای منطقه در شکل نشان داده شده است . ملاحظه می شود که خیابانها به ویژه در بخش شمالی منطقه به طور یک در میان در جهت مخالف یکدیگر یک طرفه هستند . در این شکل علاوه بر جهات حرکت ، تعداد خطوط ترافیک و خطوط پارکینگ حاشیه ای نیز نمایش داده شده است .
1 – 1 – 4 – طبقه بندی شبکه راه ها
طبقه بندی خیابانهای منطقه به لحاظ تداخل نقش هایی که خیابانها به عهده دارند از یک طرف و خارج از استاندارد بودن اجزای مقاطع عرضی آنها از طرف دیگر ممکن نیست . به عبارت دیگر بسیاری از خیابانهای منطقه که از نظر عملکرد شریانی و دارای نقش ترافیکی بوده ، به لحاظ عرض خیابان ، پیوستگی ، تداوم ، نحوه کنترل کاربریها و غیره فاقد استانداردهای خیابانهای شریانی هستند . یعنی به علت فقدان خیابانهای عریض ، مستقیم ، ممتد و یا کاربریهای مناسب رانندگان از خیابانهای باریک ، کوتاه و نامناسب برای عبور از منطقه یا سفرهای طولانی و غیر محلی استفاده می کنند ( تصویر 1 )
همین ویژگی باریک بودن خیابانها سبب شده است که برای تأمین شرایط حد اقل حرکت مطابق خیابانهای شریانی ، این خیابانها را یک طرفه کنند . به نحوی که جز در مسیر های کوتاه و منقطع و بجز خیابان امام خمینی ، سایر خیابانها حتی خیابانهای محلی منطقه یک طرفه است .
علی رغم آنچه بیان شد به دلیل وسعت زیاد منطقه و حجم بالای تردد وسایل نقلیه لازم است تعدادی از خیابانهای منطقه به عنوان خیابان شریانی درجه 2 در نظر گرفته شوند .
خیابانهایی که از این نظر مناسب هستند و در حال حاضر نیز از نظر عملکردهای شریانی درجه 2 می باشند خیابانهای حاشیه منطقه نظیر خیابان نواب و آزادی به عنوان خیابانهای شریانی درجه 2 و در مقاطعی خیابانهای شریانی درجه 1 عمل می کنند .
وجود مغازه های متعدد در طول آنها نقش محلی نیز به خود گرفته اند . بنابراین تداخل نقش ها در این خیابانها شدید است . خیابانهای خوش ، قصر الدشت ، کارون ، کمیل ، مالک اشتر ، هاشمی و دامپزشکی نیز به دلیل طولهای نسبتاً بلندتر و یک طرفه بودن عملکرد شریانی دارند ولی ویژگی های یک خیابان شریانی شامل کنترل پیاده ها و کاربریها را ندارند . در شمال خیابان دامپزشکی ، در جهت شرقی – غربی و در جنوب خیابان کمیل ، در جهت شرقی – غربی و شمالی – جنوبی خیابانهای شاخصی از نظر عملکرد شریانی وجود ندارد . ولی به علت وجود ترافیک عبوری در بعضی از خیابانها ، آنها را می توان به عنوان خیابان شریانی در نظر گرفت . سایر خیابانهای منطقه را می توان جزو خیابانهای محلی محسوب کرد .
به دلیل شرایط خاص حاکم بر خیابانهای منطقه شاید بهتر باشد که بجای استفاده از طبقه بندی خیابنها طبق آیین نامه طراحی راه های شهری به شریانی درجه 1 ، شریانی درجه 2 و محلی ، خیابانها را به خیابانهای شریانی فرا منطقه ای ، شریانی منطقه ای و خیابانهای محلی دسته بندی کرد .
1 – 1 – 5 – سهم سطوح معابر اصلی منطقه
طول و عرض متوسط خیابانهای شریانی منطقه بر اساس شکل صفحه قبل از روی فایل نقشه محاسبه و در جدول شماره 1 درج شده است . در این جدول عرضی خیابانهای پیرامون منطقه از محور خیابان در نظر گرفته شده است . همچنین خیابانهای امام خمینی ، نواب ، خوش و کارون که عرض آنها در یک نقطه تغییر زیادی داشته است به دو قطعه مختلف تقسیم شده اند . با توجه به مساحت کل 890280 متر مربع سطوح راه ها و مساحت کل منطقه که معادل 8071783 متر مربع می باشد ، سهم سطوح راه های شریانی منطقه 11 درصد از مساحت منطقه است . در این محاسبات طول و سطح خیابانهای محلی منظور نشده است .
1 – 1 – 6 – مقاطع عرضی معابر اصلی منطقه
مقاطع عرضی خیابانهای شریانی منطقه که به طور میدانی برداشت و ترسیم شده اند ، در ضمیمه گزارش ارائه شده است . محل مقطع عرضی و در بخشی از خیابان انتخاب شده است که طول قابل توجهی از خیابان مطابق این مقاطع باشد .

جدول 1 سطوح معابر اصلی منطقه 10 تهران
نوع معبر مساحت ( متر مربع )
مساحت کل شریانی درجه یک اصلی 6620
مساحت کل شریانی درجه دو اصلی 181581
مساحت کل شریانی درجه دو فرعی 632088

 

 

 

1 – 2 – شناسایی وسایل نقلیه همگانی
امروزه ضرورتها و مزایای استفاده از وسایل نقلیه همگانی در شهرها بر کسی پوشیده نیست . لذا این گزارش قصد بر شمردن این مزایا و ضرورتها را ندارد . ساکنان و کارکنان منطقه 10 علاوه بر سفرهایی که پیاده یا با وسایل نقلیه شخصی خود انجام می دهند از وسایل نقلیه زیر نیز استفاده می کنند :
 راه آهن شهری یا مترو
 سیستم اتوبوسرانی
 سیستم مینی بوسرانی
 تاکسی های خطی ( راهی )
 تاکسی های معمولی ( پلاک نارنجی )
 آژانس ها
 مسافر کش های شخصی یا کرایه ها
بررسی کامل سیستم های فوق در مطالعه حاضر ضروری نبوده است . در این مطالعه با توجه به هدف از مطالعه و بررسی کلان در زمینه مسائل حمل و نقلی و ترافیکی منطقه ، تنها اشاره کوتاهی به امکانات استفاده از راه آهن شهری ( مترو ) و سیستم اتوبوسرانی و مینی بوسرانی در منطقه می شود و سایر جزئیات به فازهای بعدی مطالعه موکول می گردد . ضمناً داخل منطقه مورد مطالعه فاقد تاکسی های خطی ( راهی ) می باشد .
1 – 2 – 1 – راه آهن شهری ( مترو )
خوشبختانه مسیر خط 2 مترو از زیر خیابان آذربایجان عبور می کند و دو ایستگاه نواب و آزادی در این مسیر که به بهره برداری نیز رسیده اند ، در مرز منطقه واقع اند ( تصویر شماره 2 ) . در آینده نیز مسیر خط 4 مترو از مرز شمالی منطقه عبور خواهد کرد . بنابراین در حال حاضر گوشه شمال شرقی منطقه و در آینده مرز شمالی منطقه دسترسی مستقیم به مترو خواهند داشت ( شکل صفحه بعد ) .
در حال حاضر در حدود 10 تا 11 هزار مسافر روزانه وارد هر یک از ایستگاه های نواب و آزادی شده و هیمن تعداد از آنها خارج می شوند . این ایستگاهها در مسیر خط 2 مترو واقع شده اند .
در این خط در ساعات شلوغ هر روز 10 دقیقه و در ساعات خلوت هر 15 دقیقه یک قطار حرکت می کند .
1 – 2 – 2 – سیستم اتوبوسرانی
مسیر اتوبوسها بجز خیابان خوش ، از سایر خیابانهای منظم و پیوسته منطقه که مناسب برای عبور اتوبوسها بوده است عبور می کند . به عبارت دیگر ، نسبت به شبکه خیابانهای موجود منطقه ، شبکه مسیرهای اتوبوس نسبتاً کامل و مناسب است وهر جا که امکان دایر کردن مسیر اتوبوس فراهم بوده است این خطوط دایر شده اند و به ویژه در نیمه شمالی منطقه خطوط اتوبوس تقریباً تمام محلات را تحت پوشش قرار داده است .
در هر حال ، از حدود 270 خط فعال اتوبوسرانی در شهر تهران ، تنها مبدأ سه خط 615 ، 617 و 619 در داخل منطقه 10 واقع شده است ( تصویر شماره 3 ) .
شایان ذکر است که مقصد هر سه خط مذکور نیز پایانه فیاض بخش می باشد . بنابراین ساکنان منطقه با استفاده از این خطوط و با واسطه پایانه فیاض بخش می توانند به نقاط مختلف شهر سفر کنند .
علاوه بر خطوط فوق ، بخشی از مسیر خطوط 612 ، 613 ، 614 ، 519 و 537 نیز از داخل منطقه عبور می کند . مبدا خطوط 613 و 614 در خیابان استاد معین و خطوط 612 و 537 در میدان شمشیری است . مقصد خطوط 612 و613 میدان انقلاب ، مقصد خط 614 فیاض بخش و مقصد خط 537 میدان ولی عصر است . مبدأ و مقصد خط 519 نیز به ترتیب خیابان قدسی ( فردوس ) و پایانه فیاض بخش است . بنابراین علاوه بر پایانه فیاض بخش ، ساکنان منطقه با استفاده از خطوط فوق می توانند به پایانه های میدان شمشیری ، میدان انقلاب و میدان ولی عصر دسترسی یافته و از آنجا به نقاط مختلف شهر سفر کنند .
ساکنان منطقه ، به طور مستقیم با پایانه های میدان شمشیری و میدان جمهوری اسلامی که در مرز منطقه واقع هستند دسترسی دارند . چنانچه خطوط واقع در این پایانه ها نیز مد نظر قرار گیرد می توان اظهار داشت که از تعداد 270 خط فعال در تهران ، ساکنان منطقه به 20 خط به طور مستقیم دسترسی دارند . مقصد خطوط واقع در میدان شمشیری عبارتند از : انقلاب ، بهاران ، پایانه جنوب ، خلیج ، شاد آباد ، صادقیه ، فیاض بخش ، قیام ، ولی عصر و یافت آباد و مقصد خطوط واقع در میدان جمهوری عبارتند از : ایستگاه مترو تهران – کرج ، بهارستان ، کریم خان زند و ونک .
علاوه بر خطوط فوق ساکنان منطقه می توانند با استفاده از ایستگاه های واقع در خیابانهای آزادی و قزوین از خطوط متعددی که از این خیابان ها عبور می کنند ، استفاده کنند .

طول خطوط اتوبوسرانی منطقه
خط 612
داخل منطقه 3960m
خارج منطقه 2844m خط 617
داخل منطقه 1980m
خارج منطقه 2484m
خط 537
داخل منطقه
خارج منطقه خط 614
داخل منطقه 2196m
خارج منطقه 4428m
خط 519
داخل منطقه 3240m
خارج منطقه 8856m خط 613
داخل منطقه 2412m
خارج منطقه 3240m
خط 619
داخل منطقه 1944m
خارج منطقه 4068m خط 615
داخل منطقه 2808m
خارج منطقه 4104m

 

 

 

1 – 2 – 3 – مینی بوسرانی
اگر چه استفاده از مینی بوس در داخل شهر به هیچ وجه توصیه نمی شود ولی متأسفانه به دلیل عدم کفایت وسایل نقلیه همگانی فرادست نظیر مترو و شبکه اتوبوسرانی ، مینی بوسها وظایف آنها را به عهده گرفته و در داخل شهر به جابجایی مسافر مبادرت می نمایند . عمده مینی بوسهای فعال در منطقه در گوشه جنوب غربی آن ( خیابان شبیری ) متمرکز شده اند . ( تصویر شماره 4 )
این مینی بوسها به مقصدهای میدان آزادی ، میدان انقلاب ، ستارخان و کرج تردد می نمایند . مسیر دو خط سه راه آذری – ستارخان و سه راه آذری – انقلاب از داخل منطقه عبور می کند . این مسیرها در نقشه سیستم های حمل و نقل همگانی نشان داده شده اند .
1 – 3 – تسهیلات حمل ونقلی و ترافیکی
در داخل منطقه یا مرز آن پنج نقطه محل شروع یا پایان خطوط اتوبوسرانی است که عبارتند از انتهای بخش غربی خیابان امام خمینی و مالک اشتر و ابتدای شمالی خیابان قصر الدشت ، میدان جمهوری اسلامی و میدان شمشیری .
در خیابانهای قصر الدشت و امام خمینی فضای کافی برای احداث تأسیسات پایانه خطوط وجود ندارد . در خیابان مالک اشتر و میدان جمهوری به دلیل وجود میدان فضای بیشتری برای مانور اتوبوسها و تجمع مسافران وجود دارد و با این وجود سطح مجزایی از سواره رو یا تأسیسات و تسهیلات قابل توجهی برای استقرار مسافران موجود نیست . تنها پایانه موجود در منطقه مربوط به پایانه میدان شمشیری است که در ضلع شمالی خیابان قزوین و در منتهی الیه گوشه جنوب غربی منطقه واقع شده است . این پایانه با وسعت کل حدود 4000 متر مربع در واقع محلی است که ابتدای چند خط اتوبوسرانی در آن تجمع یافته اند و تسهیلات و تأسیسات ویژه ای برای مسافران در آن وجود ندارد . از این پایانه با امکان توقف 12 اتوبوس صرفاً جهت پیاده و سوار کردن مسافر استفاده می شود که اختصاص به 6 خط به شماره های 523 تا 529 و 537 و 612 دارد . در مجاورت این پایانه ، پایانه غیر استانداردی در سطح خیابان شبیری ( امتداد خیابان امام زاده عبد الله ) شکل گرفته است که در آن عمدتاً مینی بوسهای خطوط مختلف استقرار یافته اند .
علاوه بر مینی بوسها در این محدوده سایر انواع وسایل نقلیه نظیر اتوبوس ، تاکسی خطی ، تاکسی نارنجی و کرایه ها مشغول فعالیت هستند به نحوی که خیابان شبیری و اطراف آن در حد فاصله میدان شمشیری و سه راه آذری به پایانه مهم مسافری شهری و حومه بدل شده است . پایانه ای که فاقد هر گونه نظم و برنامه ریزی از نظر معماری و امکانات ترددی و رفاهی مسافران و رانندگان است و در جهت ساماندهی منطقه توجه شهرسازان و طراحان شهری به این موضوعات در محدوده فوق ضروری است .
در منطقه 10 پارکینگ های عمومی متعددی وجود دارد . این پارکینگ ها عمدتاً کم ظرفیت و با استانداردهای نامناسب طراحی شده اند و با وجود تعدد زیاد آنها پاسخگوی نیاز به پارکینگ برای وسایل نقلیه در منطقه نیستند و مشکل کمبود جای پارک در منطقه به عنوان یک شکل حاد کماکان باقی است .
1 – 4 – بررسی تقاضا یا سفر سازی منطقه
مطالعات مربوط به سفر سازی و ویژگی های آن و مطالعات مبدأ و مقصد سفرها و همچنین مطالعات مربوط به میزان تولید و جذب سفر کاربریها ، معمولاً مطالعات پر هزینه و وقت گیری است و امکان انجام آنها همیشه فراهم نیست . از آنجا که مبدأ ومقصد سفرها کاربریها هستند می توان میزان سفر سازی کاربریها را به عوامل مشخصی از این کاربریها نسبت داد . به عنوان مثال می توان میزان سفر سازی مدرسه ، پمپ بنزین ، بانک یا مغازه خرده فروشی را به ترتیب به تعداد کلاس ، تعداد جایگاه سوخت ، تعداد باجه یا صندوق و متر مربع مغازه نسبت داد . با دانستن میزان سفر سازی هر کاربری می توان با تقریب قابل قبول سفر سازی یک منطقه را از روی جمع مشخصه های کاربریهای مختلف برآورد کرد .
متأسفانه مطالعات جامعی تاکنون در خصوص میزانهای سفرسازی کاربریها در شهر تهران انجام نشده و یا منتشر نگردیده است . تا زمانی که چنین شاخصهایی به دست نیامده است ، نمی توان سیستم جابجایی و کاربریهای یک منطقه را با هم برنامه ریزی و هماهنگ کرد . با وجود این ، اطلاع اجمالی از وضعیت کاربریها در تعیین خط مشیهای کلی منطقه مفید خواهد بود .
1 – 4 – 1 – بررسی اجمالی کاربریها
موارد مشخص در شکل صفحه بعد اراضی منطقه را نشان می دهد ، به شرح زیر است :
 کاربری کاملاً غالب منطقه ، کاربری مسکونی است .
 کاربریهای تجاری و صنعتی عمده در دو نوار مرزی شمالی ( خیابان آزادی ) و جنوبی ( خیابان قزوین ) منطقه متمرکز شده اند .
 کاربریهای آموزشی به طور پراکنده در منطقه وجود دارند .
 پارکها و فضای سبز عمدتاً در نواحی جنوب شرقی منطقه متمرکز است .
 کاربریهای تجاری و خرده فروشی های کوچک به طور نوارهایی در حاشیه خیابانهای اصلی متمرکز شده اند .
1 – 4 – 2 – تولید و جذب سفرهای منطقه
بر اساس مطالعات جامع حمل و نقل و ترافیک تهران در سال 1371 ، نرخ سفر سواره ساکنان این شهر 39 / 1 بوده است . به عبارت دیگر روزانه به ازای هر 100 نفر جمعیت ساکن در شهر تهران ، تعداد 139 سفر با وسایل نقلیه انجام شده است . نرخ سفر برای زنان 89 / 0 و برای مردان 88 / 1 گزارش شده است که نشان می دهد مردان دو برابر زنان با وسایل نقلیه سفر می کنند . نرخ پیاده برای شهر تهران معادل 76 / 0 می باشد . این نرخ برای مردان و زنان تقریباً برابر است . با توجه به این ارقام نرخ سفر برای ساکنان شهر تهران 15 / 2 به دست می آید . یعنی به ازای هر 100 نفر ساکن در شهر تهران تعداد 215 سفر در روز پیاده یا سواره انجام می شود .
نرخ سفر سواره برای ساکنان منطقه 10 تهران در سال 1371 معادل 16 / 1 گزارش شده است . یعنی به ازای هر 100 نفر ساکن در منطقه 10 ، در حدود 116 سفر با وسیله نقلیه انجام می شود . نرخ سفر سواره در منطقه 10 در مقایسه با کل ساکنان تهران کمتر است . حداکثر نرخ سواره با 27 / 2 در منطقه 3 و حداقل آن با 77/0 در منطقه 17 گزارش شده است . با توجه به تعداد و بعد خانوار در منطقه و در کل تهران می توان اظهار داشت که هر خانوار ساکن در منطقه 10 روزانه 57/0 سفر سواره و هر خانوار ساکن در تهران 21/1 سفر سواره ایجاد ( تولید یا جذب ) می کند .
نرخ سفر پیاده برای ساکنان منطقه 10 معادل 1/1 و حداکثر مقدار در بین مناطق مختلف تهران می باشد . به عبارت دیگر نسبت به سایر مناطق ، در منطقه 10 میزان سفرهایی که به صورت پیاده انجام می شود در حداکثر قرار دارد . در منطقه 1 این نرخ کمترین مقدار و معادل 41/0 می باشد . یعنی افرادی که سفرهای خود را پیاده طی می کنند در منطقه 10 حدود 3 برابر منطقه 1 می باشد .
یکی از عوامل مؤثر در نرخ سفر سواره ساکنان ، سرانه مالکیت وسیله نقلیه آنان است . طبق برآوردهای انجام شده برای سالهای 1375 و 1380 مناطق مختلف تهران ، سرانه مالکیت سواری شخصی در منطقه 10 به ترتیب 075/0 و 089/0 گزارش شده است . این ارقام برای کل مناطق بیست گانه تهران به ترتیب 106/0 و 122/0 بوده است . به عبارت دیگر مالکیت سواری در منطقه 10 چیزی در حدود دو سوم مالکیت در کل شهر تهران است . مالکیت سواری در منطقه 10 تنها از مناطق 15 تا 20 تهران بیشتر است . منطقه 3 با 265 / 0 و منطقه 19 با 044/0 وسیله نقلیه برای هر نفر در سال 1375 به ترتیب بیشترین و کمترین مقدار سرانه مالکیت در تهران بوده اند . بررسی سرانه ها نشان می دهد که در فاصله سالهای 75 تا 80 رشد سرانه مالکیت در تهران سالانه در حدود 3 درصد و در منطقه مورد مطالعه در حدود 5/3 درصد بوده است .
با استفاده از جدول مبدأ – مقصد سفرها در مطالعات جامع حمل و نقل تهران می توان مبدأ – مقصد سفرهای منطقه 10 را به شرح جدول شماره 2 ارائه کرد . بر اساس این جدول در یک روز از سال 1371 مبدأ حدود 205000 سفر سواره در منطقه 10 و مقصد آنها خارج از منطقه 10 بوده است .
در مقابل در همان روز مقصد حدود 212000 سفر سواره در منطقه 10 و مبدأ آنها خارج از این منطقه بوده است . در همین روز تعداد حدود 58 هزار سفر سواره در داخل منطقه انجام شده است که مبدأ و مقصد آنها هر دو در داخل منطقه بوده است . بنابراین مجموع سفرهای مرتبط با منطقه 10 بالغ بر 470000 سفر بوده است .

جدول 2 : برآورد تبادل سفرهای سواره ساکنان تهران با منطقه 10 در یک روز از آذر ماه 1371
مناطق مختلف مبدأ در منطقه 10 مقصد در منطقه 10 جمع
1 2823 3515 6338
2 26852 24954 51806
3 6680 6382 13062
4 3698 3567 7265
5 14689 13543 28232
6 22877 28929 51806
7 7135 8043 15178
8 2068 2574 4642
9 24374 22325 46699
11 30280 31635 61915
12 22428 25954 48382
13 2224 2623 4847
14 2397 2032 4429
15 1472 1342 2814
16 4824 5878 10702
17 10992 9817 20809
18 9490 8652 18142
19 3223 2900 6123
20 1352 1562 2914
دروازه های تهران 5839 6040 11879
جمع 205717 212267 417984

 


علاوه بر بررسی کل سفرهای منطقه مطابق جدول فوق ، می توان سفرهای غیر بازگشت به منزل را نیز در منطقه بررسی کرد . تعداد سفرهای سواره غیر بازگشت به منزل در جدول شماره 3 ارائه شده است . سفرهای غیر بازگشت به منزل همچنانکه از نام آن پیداست سفرهایی است که مقصد آنها منزل مسکونی مسافران نیست . یعنی شامل سفرهایی است که برای انجام کار یا فعالیتی نظیر اشتغال ( محل کار ) ، تحصیل ، کار اداری و ........ انجام می شود .

جدول 3 : برآورد تبادل سفرهای غیر بازگشت به منزل ساکنان تهران با منطقه 10 در یک روز از آذر ماه 1371
مناطق مختلف مبدأ در منطقه 10 مقصد در منطقه 10 جمع
1 2169 1252 3421
2 11234 13823 25057
3 5315 1631 6946
4 2313 1804 4117
5 7233 6483 13716
6 18398 8047 26445
7 5031 2248 7279
8 1145 1452 2597
9 14933 8372 23305
11 25351 6587 31938
12 20833 3249 24082
13 1260 985 2245
14 1205 1306 2511
15 904 729 1633
16 3822 1274 5096
17 6443 3580 10023
18 5192 3873 9065
19 850 2185 3035
20 1186 460 1646
دروازه های تهران 5839 852 6691
جمع 140656 70192 210848

 


بر اساس جدول فوق روزانه تعداد حدود 140000 سفر برای انجام کار یا فعالیت از منطقه 10 به سایر مناطق انجام می پذیرد . در مقابل تعداد 70000 سفر کاری وارد منطقه می شود . این موضوع نشان دهنده مسکونی بودن منطقه و غالب بودن کاربریهای مسکونی منطقه نسبت به سایر کاربریهای منطقه است . همچنین اگر فرض شود سفرهای کاری صبح ها انجام می شود و هر نفر طی روز تنها یک سفر کاری انجام می دهد می توان اظهار داشت که طی روز حدود 70 هزار نفر از جمعیت منطقه کاسته می شود .
مطالعات سال 1371 همچنین نشان داده است که روزانه حدود 30 هزار ( 30789 ) سفر غیر بازگشت در داخل منطقه انجام شده است . به عبارت دیگر تقریباً محل کار ( یا تحصیل و ............ ) حدود 30 هزار ساکن منطقه در داخل خود منطقه واقع شده است و مبدا و مقصد این تعداد سفر غیر بازگشت به منزل در داخل منطقه 10 واقع بوده است .
با دسته بندی ارقام جدولهای 2 و 3 می توان شکل صفحه بعد را ترسیم کرد . بخش های مختلف ترسیم شده در این شکل همگی ارتباط یا تبادل سفر میان منطقه 10 را با سایر مناطق نشان می دهند . در بخش الف این شکل ، تبادل کل سفرهای انجام شده میان منطقه 10 و سایر مناطق نشان داده شده است . بر این اساس تبادل سفر میان منطقه با مناطق همجوار بیشتر است و هر چه از منطقه دورتر شویم از میزان تبادل سفر کاسته می شود . این شکل همچنین نشان می دهد که نرخ این کاهش در همه جهات یکسان نیست . تبادل سفر با مناطق جنوبی با دور شدن از منطقه سریعاً کاهش می یابد ، در حالیکه کاهش تبادل سفر منطقه با مناطق شمالی و غربی سریع نیست .
بخش ب تبادل سفرهای غیر بازگشت به منزل را نشان می دهد . عمده سفرهای غیر بازگشت مبادله شده در منطقه با مناطق همجوار است ، ضمن آن که این تبادل با مناطق شرقی ( مرکز شهر و بازار ) و شمالی بیشتر است .
بخش ج سفرهای غیر بازگشتی را که مبدا آنها در منطقه 10 است نشان می دهد . این شکل بیانگر تراکم تبادل سفرهای کاری منطقه 10 در جهت شرقی – غربی و به ویژه با مناطق مرکزی 11 و 12 شهر است . در مقابل سفرهای میان منطقه 10 با مناطق جنوبی بسیار کمتر است .
بخش د سفرهای غیر بازگشتی که مقصد آنها در منطقه 10 است را نشان می دهد . این شکل بیانگر آنست که از مناطق جنوبی کمتر وارد منطقه 10 می شوند . مقایسه بخش های ج و د در این شکل نشان می دهد که ساکنان منطقه 10 برای کار و فعالیت به مناطق نسبتاً دورتری سفر می کنند ، در حالی که کسانی که به منطقه 10 برای کار و فعالیت مراجعه می کنند عمدتاً از مناطق نزدیکتر و همجوار وارد می شوند .
بررسی آمار سفرهای دروازه ای تهران نشان می دهد که روزانه حدود 13 هزار سفر دروازه ای تهران مرتبط با منطقه 10 است . سرانه سفر سازی دروازه ای منطقه 10 حدود 044 / 0 می باشد . یعنی به ازای هر 1000 نفر ساکن در منطقه 10 حدود 44 سفر دروازه ای انجام می شود . این سرانه کمترین مقدار سرانه سفرسازی دروازه ای در مناطق 20 گانه تهران است . حداکثر سرانه ها مربوط به مناطق 12 و 11 تهران می باشد که معادل 364 / 0 و 239/ 0 بوده است .
1 – 4 – 3 – سفر سازی حوزه های داخلی منطقه
در بخش قبل سفر سازی منطقه در مقایسه با کل شهر بررسی شد ، اما این بررسی به تنهایی گویای وضعیت سفر سازی منطقه نیست ، زیرا در داخل منطقه نیز شرایط سفر سازی یکسان یکنواخت نیست . اما بررسی سفر سازی داخلی منطقه در مقیاس محله نیز در مطالعه حاضر ضروری به نظر نمی رسد . بنابراین منطقه 10 حوزه ترافیکی به شرح شکل صفحه بعد تقسیم شده سفر سازی آنها مورد بررسی قرار گرفته است . ارقام مربوط به سفر سازی این حوزه ها در جدول شماره 4 ارائه شده است . ارقام این جدول به همراه موضوعات دیگری در شکل پهنه بندی سرانه های سفر سازی روزانه به تصویر درآمده است . با استفاده از جدول و شکل مذکور می توان ویژگی های سفر سازی زیر را برای حوزه های داخلی منطقه ترسیم کرد :
 حداکثر میزان سفر سازی مربوط به حوزه 3 منطقه است . در این حوزه به ازای هر 100 نفر جمعیت ساکن در حوزه حدود 170 سفر در روز انجام شده است . همچنین به ازای هر 1000 متر مربع مساحت تعداد 52 سفر انجام شده است .
 حداقل میزان سفر سازی مربوط به حوزه های 8 و 9 و 10 می باشد . حوزه های 8 و 9 با سفر به ازای هر 100 نفر جمعیت ساکن و حوزه های 9 ، 10 با 26 و 28 سفر به ازای هر 1000 متر مربع مساحت حوزه ، در حداقل قرار دارند .
 مطابق بخش الف در شکل پهنه بندی سرانه های سفر سازی روزانه بتدریج از شمال شرق به طرف جنوب غرب سرانه سفر سازی منطقه به ازای جمعیت کاهش می یابد . این موضوع نشان دهنده وضعیت نامطلوب شبکه از نظر معیارهای ترافیکی و همچنین وضعیت کاربریها و معیارهای شهرسازی و نیز کاهش وضعیت ساکنان از نظر درآمدی و مالکیت وسیله نقلیه و مسایل اجتماعی دیگر در راستای شمال شرق به طرف جنوب غرب است .
 مطابق بخش ب ، بتدریج از سمت شمال شرق و شمال به طرف جنوب غرب و جنوب ، سرانه سفر سازی منطقه به ازای مساحت کاهش می یابد . این موضوع علاوه بر موضوعات اشاره شده در بند فوق ، متأثر از تراکم جمعیت نیز می باشد . به عبارت دیگر با توجه به تراکم بالای جمعیت در حوزه های 6 و 8 ، سفر سازی این حوزه ها در واحد سطح افزایش یافته است .
 بخش ج تأثیر غالب تراکم جمعیت ساکن و سفر سازی آنها را در حوزه ها نشان می دهد . به عبارت دیگر مشخص می گردد که کدام حوزه ها به دلیل جمعیت ساکن بیشتر و سرانه سفر سازی بالاتر در مجموع تولید کننده های اصلی سفر در منطقه هستند .
 بخش د تأثیر غالب کاربریها را در سفر سازی حوزه ها نشان می دهد . به عبارت دیگر مشخص می گردد که کدام حوزه ها به دلیل وجود کاربریهای متعدد جاذب سفر ، سفرهای وارد شده به منطقه را به خود جذب می کنند . شایان ذکر است که حوزه های با جذب بالای سفر در مناطق با شبکه خیابانهای مناسب واقع شده اند . به عبارت دیگر کاربریهای مهم تجاری ، اداری ، آموزشی و درمانی و ........ در مناطق نوساز و منازل مسکونی در مناطق با بافت قدیمی واقع شده اند .

جدول 4 : ویژگی های جمعیتی و سفر سازی حوزه های ترافیکی منطقه در سال 1371
حوزه ترافیکی محله های مربوطه جمعیت سال 70 مساحت (کیلومتر مربع ) تراکم ( هزار نفر در کیلومتر مربع ) سفرهای جذب شده سفرهای تولید شده جمع سفرها سرانه جمع سفرها به ازای 100 نفر سرانه جمع سفرها به ازای 1000 متر مربع
1 7 و 1 25698 881/0 29 15260 30555 119 35
2 6 و 2 22397 595/0 38 13922 27682 124 47
3 5 و 4 و 3 29438 959/0 31 23971 50112 170 52
4 16 و 11 و 10 29826 773/0 39 15133 30891 104 40
5 15 و 12 و 9 23166 543/0 43 12269 23393 101 43
6 14 و 13 و 8 39752 767/0 52 15726 33612 85 44
7 18 و 17 25191 699/0 36 10871 22052 88 32
8 20 و 14 27072 569/0 48 9036 18966 70 33
9 22 و 21 و 19 40561 088/1 37 12615 25830 64 24
10 26 و 25 و 24 و 26 35060 958/0 37 13403 26869 77 28
جمع یا میانگین 298161 832/7 38 142206 289962 98 37

 


2 - تحلیل و بررسی
2 – 1 – تحلیل و بررسی مسیرهای پیاده
پیاده روی عمده ترین طرز جابجایی افراد در داخل شهرهاست . علاوه بر مسیرهایی که به طور کامل بصورت پیاده می باشد ، در سفرهایی که با وسایل نقلیه موتوری نیز انجام می گیرد ، فواصلی در ابتدا و انتهای سفر پیاده انجام می شود . به این ترتیب ، پیاده روی بخشی از همة سفرهای شهری است و همة افراد ، حداقل در قسمتی از طول سفرهای خود ، پیاده اند .
در تعیین الگو برای اسکانهای جدید و درطرح ریزی شهرهای جدید ، در ساماندهی شهرهای موجود ، در تخصیص منابع مالی برای توسعه شبکه راههای شهری و در بازسازی و بهسازی آنها و ............. باید به پیاده روی به عنوان اصلی ترین شیوه جابجایی درون شهری و مناسب ترین شیوه برای سفرهای کوتاه و متوسط ، بالاترین اولویت داده شود .
توجه به پیاده روی ضمن مصرف کمتر منابع مالی ، در جهت حفظ محیط زیست ، سلامت و نشاط ، توزیع عادلانه امکانات شهری برای همه و زیبا سازی فضاهای شهری است .
با تمام مزایای پیاده روی و از طرف دیگر با وجود فراهم بودن امکاناتی نظیر تراکم زیاد جمعیت ، آب و هوای معتدل و بارش اندک ، قرار گرفتن در دامنه های هموار ، و جمعیتی جوان در شهرهای کشور ، نیازهای اساسی به پیاده ها در همه جا نادیده گرفته شده و به طراحی صحیح و نگهداری درست مسیرهای پیاده توجه نمی شود . اگر منابعی را که صرف توسعه و بهره برداری مسیرهای سواره و پیاده می شود ، با هم مقایسه کنیم ، ابعاد این بی توجهی عمومی را در می یابیم . این بی توجهی ناشی از یک غفلت عمومی است که تأمین نیازهای اساسی پیاده ها را بخشی از وظایف شهر داری ها نمی داند . مثلاً قطع ترافیک موتوری در یک نقطه از یک خیابان موجب بروز عکس العمل های جدی و قانونی می شود ، اما هر کس به خود اجازه می دهد که پیاده رو ها را غصب و مسیر پیاده ها را سد کند .
بهبود ایمنی پیاده ها را باید به عنوان عامل جهت دهنده به مطالعات ترافیکی و ساماندهی شهر در نظر گرفت . زیرا :
 در شهرهای کوچک و متوسط حدود 75 درصد سفرها پیاده انجام می شود ( در منطقه 10 این رقم حدود 48 درصد است ، ضمن آن که بخشی از طول سایر سفرها نیز پیاده انجام می شود ) .
 بهبود وضعیت عبور پیاده ها در شهر ، نیازمند سیاستها و اقداماتی است که همانها سایر جنبه های محیط زیست شهری را نیز بهبود می بخشند .
 با تشویق پیاده روی ، تعداد زیادی از سفرهای کوتاه و متوسط که با وسایل نقلیه همگانی انجام می شود ، پیاده خواهد بود و به این ترتیب بار مالی شهر در کمک به سیستمهای حمل و نقل همگانی کاسته می شود .
نیازهای اصلی پیاده ها را در پنج ویژگی برای مسیرهای پیاده می توان خلاصه کرد :
 پیوستگی
 کوتاهی
 زیبایی و امنیت
 ایمنی
 راحتی
عواملی نظیر کف سازی نامناسب ، ایجاد سد معبر توسط دست فروشان ، ایجاد سد معبر توسط مغازه داران ، پارک وسایل نقلیه ،تردد موتور سواران ، تجمع کارگران ، وجود موانعی مانند درختان ، تأسیسات و مبلمان شهری ، وجود جویها و جداول بدون وجود پل روی آنها ، وجود پله های غیر استاندارد ،عرض باریک ، شیب زیاد و .............. ( تصاویر 5 تا 8 ) سبب وارد شدن لطمه به هر یک از ویژگی های پنج گانه فوق می شوند . این عوامل به طول کم و بیش یکسان در کل سطح شهر وجود دارد و در کتابها و مطالعات مختلف به آنها اشاره شده است . در این گزارش صرفاً سه عامل اساسی و اصلی که سبب تنزل شدید کیفیت مسیرهای پیاده در منطقه مورد مطالعه شده اند به شرح زیر بیان می شوند :
 باریک بودن پیاده روهای اصلی که از سواره رو خیابانهای اصلی منطقه مجزا شده اند .
 وجود شبکه ای وسیع از کوچه های باریک و نامنظم که شبکه فرعی پیاده روها را به صورت مختلط با مسیر وسایل نقلیه تشکیل می دهند .
 قطع مسیرهای پیاده توسط خیابانهای شریانی .
در منطقه مورد مطالعه نرخ پیاده روی بیشترین مقدار نسبت به سایر مناطق شهر می باشد . از طرف دیگر تراکم جمعیت در این منطقه نسبتاً زیاد است . به این ترتیب حجم تردد پیاده ها در منطقه زیاد می باشد . اما به دلیل کم عرض بودن خیابانهای اصلی منطقه پیاده روها نیز فاقد عرض مناسب بوده و این موضوع ضمن کاهش راحتی پیاده روی ، سبب ورود پیاده ها به سواره روها می شود . لذا پیاده روی با کاهش ایمنی همراه بوده و حرکت وسایل نقلیه نیز در این سواره روها مختل می گردد . وجود عرض ناکافی ضمن کاهش راحتی و کاهش ایمنی سبب کاهش پیوستگی و همچنین طولانی شدن مسیر پیاده روی می گردد .
فقدان شبکه ای پیوسته ، همراه با نامنظم بودن آن به ویژه در بخش های شمال غربی و جنوب شرقی منطقه سبب شده است که مسیرهای پیاده نیز فاقد پیوستگی و نظم باشد . از آنجا که کوچه های فرعی و انشعابی از خیابانهای اصلی عمدتاً باریک ، پیچ در پیچ ، خلوت ، تاریک ، بن بست و فاقد جذابیت برای پیاده روی هستند ، پیاده ها ( به ویژه پیاده های ناآشنا به محل ) از آنها تردد نمی کنند و لذا مسیر طولانی تری را با استفاده از شبکه خیابانهای اصلی طی می کنند . کوچه های باریک ، پیچ در پیچ ، تاریک و خلوت که سهم زیادی از طول شبکه مسیرهای منطقه را نیز به خود اختصاص داده اند ، سبب کاهش امنیت و زیبایی و راحتی و کوتاهی مسیرهای پیاده شده و به فرض بن بست نبودن نیز به دلیل عدم تردد پیاده ها از آنها پیوستگی مسیرهای پیاده کاهش می دهند . داخل این کوچه ها عموماً جوی های فاضلاب در جریان است که به خوبی نیز نظافت نمی شوند . در این کوچه ها ضوابط معماری شهری نظیر تناسب عرض کوچه ها و ارتفاع بدنه ها ، نماسازی نامناسب بناها ، فضای سبز و تنوع در مسیر و ........... نیز مد نظر قرار نگرفته است . در این کوچه ها مسیر پیاده ها و سواره ها از یکدیگر مجزا نیستند وسایل نقلیه چه در ضمن تردد و چه در ضمن پارک در آنها عبور و مرور پیاده ها را مختل و غیر ایمن کرده است . لذا وجود این کوچه ها هر پنج ویژگی اصلی و اساسی مسیرهای پیاده را کاهش داده است .
در بخش شمال شرقی منطقه و تا حدی در بخش جنوب غربی به دلیل ، وجود شبکه ای منظم از خیابانهای اصلی که در کنار آنها مغازه های متعددی وجود دارد ، پیاده ها می توانند با طولانی کردن مسیر خود از این خیابانها عبور کنند . زیرا وجود مغازه ها تا حدودی باعث افزایش تنوع مسیر ، افزایش روشنایی مسیر و افزایش امنیت مسیر پیاده ها می شوند . ولی در بخش های دیگر منطقه به دلیل فقدان شبکه خیابانهای اصلی و مسیری پیوسته از مغازه ها ، پیاده ها با دور کردن مسیر خود نیز امکان عبور از مسیرهای روشن ، متنوع و با امنیت را ندارند .
خیابانهای شریانی به ویژه خیابانهای شریانی درجه 1 نظیر بزرگراهها و آزاد راهها به دلیل عدم امکان عبور آسان پیاده ها از آنها ، به عنوان عامل جدا کننده و منقطع کننده برای مسیرهای پیاده محسوب می شوند . معمولاً یکی از مطالعات ضروری در طرح و احداث بزرگراههایی که از داخل مناطق موجود و بافت های پر عبور میکنند ، مطالعه نحوه ارتباط دو طرف راه جدید به ویژه ارتباط پیاده است . متأسفانه چنین مطالعه ای در احداث بزرگراه نواب صورت نپذیرفته و این بزرگراه سبب قطع ارتباط با مناطق شرقی خود به ویژه ارتباط پیاده ها شده است . با وجود روگذرهای معدودی که در این بزرگراه احداث شده است ، همین رو گذرها نیز فاقد پیاده رویی پیوسته با شبکه پیاده روهای منطقه اند . به علاوه وجود شریانهای مهم دیگر نظیر خیابان آزادی در مرز شمالی منطقه و تا حدودی خیابان قزوین در مرز جنوبی ، ارتباط مسیرهای پیاده منطقه با مناطق شمالی و جنوبی همجوار خود نیز منقطع می باشد . به زودی با احداث بزرگراه یادگار امام این ارتباط در غرب و مرکز منطقه نیز قطع می شود و چنانچه تمهیداتی در این زمینه طراحی و اجرا نگردد ، شبکه پیاده روی منطقه به کلی از هم گسسته خواهد شد .
2 – 2 – شبکه آینده منطقه و بررسی طرح های موجود
طرح شبکه بزرگراهی شهر تهران ، طرح ساماندهی ( جامع ) شهر تهران ، و طرح تفصیلی منطقه 10 از جمله طرحهای مهمی است که در شبکه خیابانهای منطقه تأثیر گذارند . مهمترین موضوعات مطرح در این طرح ها در خصوص شبکه خیابانهای منطقه و تغییرات آنها در آینده به شرح زیر است :
2 – 2 – 1 – شبکه بزرگراهی شهر تهران
در طرح شبکه بزرگراهی شهر تهران سعی شده است که شبکه ای پیوسته از بزرگراهها شهر تهران را تحت پوشش قرار دهد . تعیین مسیر این شبکه در حاشیه های شهر ساده تر و اجرای آن امکان پذیرتر بوده است و هم اکنون بخش های زیادی از آنها به اجرا در آمده است . در عوض تعیین مسیر و اجرای این شبکه در مناطق مرکزی شهر با مشکلات اساسی روبرو بوده است . لذا شبکه بزرگراهی شهر در مناطق مرکزی ناپیوسته و حفره دار است . منطقه مورد مطالعه در مجاورت این حفره قرار دارد . یعنی با وجود مشکلاتی نظیر سایر مناطق مرکزی شهر ، از احداث بزرگراه در این منطقه صرفنظر نشده است .
پیشنهادات طرح شبکه بزرگراهی شهر تهران در خصوص منطقه مورد مطالعه در شکل صفحه بعد ترسیم شده است . این پیشنهادات به شرح زیر است :
 تبدیل خیابان نواب صفوی به بزرگراه
 احداث بزرگراه یادگار امام
 تعریض خیابان امام خمینی
 اولویت دادن به خیابانهای جیحون ، کارون ، دامپزشکی ، و کمیل در مقایسه با سایر خیابانهای منطقه
 تبدیل خیابانهای مرز غربی منطقه ( هرمزان ، سادات و امامزاده عبد الله ) به بزرگراه
طرح احداث بزرگراه نواب صفوی از حدود میدان جمهوری اسلامی به سمت جنوب منطقه به اجرا درآمده است . ولی امتداد آن از میدان جمهوری به سمت شمال تا میدان توحید اجرا نشده است . تبدیل این بخش به بزرگراه اگر چه در برنامه شهرداری قرار دارد ولی بحث و بررسی پیرامون این مسأله همچنان ادامه دارد .
احداث بزرگراه نواب با اتصال بزرگراه چمران به اتوبان بهشت زهرا و جاده ساوه و کمربندی جنوب تهران ، ضمن بهبود پیوستگی شبکه بزرگراهی شهر ، محور شمالی – جنوبی مهمی را در محدوده مرکزی شهر شکل خواهد داد و در جابجایی و حمل و نقل شهر تأثیر به سزایی خواهد گذاشت وشاید این تأثیرات بدیهی مثبت و چشمگیر طرح در وضعیت حمل و نقل بوده است که سبب شده این طرح صرفاً با دیدگاهی معمارانه تهیه و به اجرا در آید و ابعاد اجتماعی و اثرات جانبی آن بر حمل و نقل و ترافیک که ناشی از ارتباط متقابل کاربری و شبکه است ، نادیده گرفته می شود .
نادیده گرفتن پیامدهای بریده شدن یک بافت متراکم جمعیتی توسط بزرگراه ، احداث واحد های مسکونی و تجاری چند طبقه در حاشیه این بزرگر

دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله پلان موقعیت مقاطع و نقشه های مقاطع عرضی

بررسی مدل ریاضی SKM در تخمین های توزیع عرضی سرعت با استفاده از ضریب جریان ثانویه

اختصاصی از حامی فایل بررسی مدل ریاضی SKM در تخمین های توزیع عرضی سرعت با استفاده از ضریب جریان ثانویه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

برای بدست آوردن توزیع عرضی سرعت در کانال های مرکب روش عددی دو بعدی شیونو – نایت (SKM) که بر پایه معادلات – ناویر – استوکس بنا نهاده شده مورد استفاده قرار گرفته است در کانال های مرکب با زبری های نواری در بستر عموما به دلیل وجود جریان های ثانویه قوی ناشی از تغییر توزیع زیری در بستر روش های موجود جهت تخمین توزیع سرعت نسبت به نتانیج واقعی دارای خطای زیادی هستند در این مقاله با به کار بردن روش فوق و مقایسه آن با نتایج آزمایشگاهی نشان داده شده که در نظر گرفتن اثرات جریان های ثانویه حائز اهمیت زیادی است با مقایسه منحنی های دبی – اشل در دو مقطع همگن و غیرهمگن نشان داده شده است که نتایج در مقطع همگن عملکرد مناسبی داشته و در نظر نگرفتن آن خطای زیادی نداشته ولی در مقطع غیرهمگن به دلیل متغیر بودن زیری دشت های سیلابی با عمق جریان عدم دخالت ضریب جریان ثانویه باعث افزایش خطا در محاسبات می شود.

 

سال انتشار: 1392

تعداد صفحات: 8

فرمت فایل: pdf


دانلود با لینک مستقیم


بررسی مدل ریاضی SKM در تخمین های توزیع عرضی سرعت با استفاده از ضریب جریان ثانویه

دانلود پروژه ارتعاش عرضی تیر اویلر برنولی با روش DQM و کد نویسی با Matlab

اختصاصی از حامی فایل دانلود پروژه ارتعاش عرضی تیر اویلر برنولی با روش DQM و کد نویسی با Matlab دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود پروژه ارتعاش عرضی تیر اویلر برنولی با روش DQM و کد نویسی با Matlab


دانلود پروژه ارتعاش عرضی تیر اویلر برنولی با روش DQM و کد نویسی با Matlab

در این پروژه معادله حاکم بر تیر اویلر برنولی با استفاده از روش DQ ( دیفرانسیل کوادرچر ) حل شده است. ارتعاشات حاکم بر تیر با توجه به معادله حاکم بر ارتعاش عرضی تیر محاسبه شده است. در این پروژه فایل راهنما به همراه فایل کد نویسی شده متلب آماده دریافت می باشد. شکل مدهای ابتدایی به همراه فرکانس های طبیعی در هر کدام از شکل مدها در انتهای مساله برای شما رسم خواهد شد.

این پروژه آماده را می توانید برای درس های محاسبات عددی پیشرفته، ارتعاشات سیستم های ممتد و ... استفاده کنید.


دانلود با لینک مستقیم


دانلود پروژه ارتعاش عرضی تیر اویلر برنولی با روش DQM و کد نویسی با Matlab