حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله کامل در مورد عدم النفع

اختصاصی از حامی فایل دانلود مقاله کامل در مورد عدم النفع دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله کامل در مورد عدم النفع


دانلود مقاله کامل در مورد عدم النفع

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 26

 

چکیده:    

عدم النفع را در لغت می توان به معنای سود نبردن و افزودن نشدن بر دارایی، تعریف کرد اما فقها و حقوقدانان عدم النفع23 را به معنای منع از نفع دانسته و آن را یک اقدام و عملی می شمارند که سبب  سود نبردن یا افزودن نشدن بردارایی است و پیامدهای حقوقی خاص خویش را  دارد. یافتن تعریف و نشان دادن مفهوم عدم النفع به این معنای اخیر در آثار کلاسیک حقوقی کار چندان دشواری به نظر نمی رسد. اما پیگیری این معنا و مفهوم در منابع فقه اسلامی تحمل بیشتری را می طلبد. در مقاله حاضر با تعیین مفهوم عدم النفع و بررسی دیدگاه فقها و حقوق دانان در این زمینه به نحوی جبران این خسارت در عرصه فقه و حقوق پرداخته شده است.

 

طرح مساله

در تبین معنا و مفهوم کلمه «عدم النفع» اولین نکته، رفع ابهام دربیان معنی و مفهوم این واژه است. در بررسی دیدگاه فقها و حقوقدانان در این مساله، با این سوال روبرو می شویم که این دو گروه در مواجهه با این رویداد چه حکمی دارند و این حکم بر اساس کدام مبانی صادر شده است. حقوق دانان با رویکردی عملگرا و اتکای به عرف بر این باور هستند که ممانعت از تحصیل سود دیگران، مصداق ایراد خسارت به غیر و موجب مسئولیت فاعل خسارت است. آنان با بیان شرایطی برای خسارت قابل جبران دقیقاً معلوم کرده اند که دامنه و قلمرو خسارت قابل مطالبه کدام است؛ در مقابل این دیدگاه، فقها بادیدی نظری و ذهنگرا با این مسئله روبرو شده اند با این حال به نظر می رسد بر خلاف آنچه شهرت یافته، فقها نیز در کلیت موضوع  با حقوق دانان هم رای بوده و جلوگیری از سود بردن دیگران را موجب ضمان می دانند شاهد بر این مدعی ادله متعددی است که از آراء و اقوال ایشان استنباط  می گردد، ولی در دو مورد است که فقیهان از حکم ضمان «عدم النفع» خودداری ورزیده اند، یکی جلوگیری از کارکردن انسان حرو دیگری ممانعت از فروش کالا و کاهش بهای آن در زمان ممانعت، نوشتار حاضر نشان می دهد. تمام اقوالی که در مخالفت فقها با حکم به ضمان در «عدم النفع» نقل می شود منحصر به یکی از این دو مورد است که برفرض قبول مخالفت فقها با حکم ضمان در این مورد، اصل حکم همچنان پا بر جا خواهد ماند و حال آنکه تأمل در سخنان فقها بویژه متأخرین از ایشان گویای آن است که اصولاً مبانی مذکور قابل مناقشه هستند. لذا در نهایت می توان به به تقریب دیدگاه فقهی و حقوقی در این زمینه امیدوار بود و با این مبنا در جهت اصلاح قوانین مربوط همت گماشت.

مقالة حاضر در دو محور فقهی و حقوقی، در صدد بحث از ماهیت عدم النفع و دیدگاههای فقها و حقوقدانان پیرامون این مساله و قائل به خسارت بودن عدم النفع می باشد. در این نوشتار سعی شده تا ادلة قائلین به مسئولیت ناشی از عدم النفع مورد بررسی قرار گیرد و در مقابل ادلة قائلین به عدم مسئولیت ناشی از عدم النفع نیز بیان شود.

 

1- تبین مفهوم عدم النفع

مفهوم خسارت، از مفاهیم مهم و تعیین کننده در بحث عدم النفع به شمار می آید زیرا یکی از ارکان ضمان (مسئولیت) تحقق ضرر و خسارت است. اگر چه در آثار فقهای متقدم تعریف مستقلی از خسارت ارائه نشده است ولی عنوان ضرر در موارد و مصادیق خسارت به کارگرفته شده است.

اختلاف نظر بین اهل لغت،‌به علت استعمالات مختلف کلمه ی ضرر به میان نظرات فقها پیرامون واژه ی مذکور نیز سرایت کرده، و موجب اختلاف آرای فقهی در این زمینه شده است.

ملا احمد نراقی در تحقیق معنای ضرر چنین گفته اند: «ضرر خلاف نفع است و مراد از آن در اموال تلف چیزی است از مال شخصی دیگر یا از مال شخصی خود، بی آنکه منفعتی یا عوضی برای آن منظور باشد. خواه آن مال تلف شده عین باشد یا منفعت، به عبارت دیگر ضرر عبارت است از اخراج چیزی از عیان یا منافع از دست کسی بی عوض، پس هر چیزی که اتلاف آن برای جلب نفع یا در برابر عوض باشد ضرر نیست............ حاصل آن که هر عمل دنیوی یا اخروی داشته که با آن تغییر مساوی باشد در این صورت نه نفعی بوده و نه ضرری،‌ و اگر آن عوض به حسب متعارف زیادتر باشد به این زیادی نفع می گویند، و اگر عوض کمتر باشد یا اصلاً‌ عوضی در بین نباشد آن تغییر را ضرر می خوانند. (نراقی، ص 17)

مرحوم موسی خوانساری در تقریرات درس فقیه و اصولی، مبرز، میرزای نائینی می نوسید «ضرر عبارت است از فوت آنچه که انسان آن را داراست، اعم از اینکه نفس باشد یا عرض یا مال یا جوارح، بنابراین چنانچه مال کسی یا عضوی از اعضای او به جهت اتلاف یا تلف ناقص شود یا شخص بمیرد یا به عرض او لطمه وارد آید، در این صورت می گویند ضرر به او وارد آمده است، بلکه با عنایت به عرف «عدم النفع» هم در موردی که مقتضی آن تمام و کامل شده باشد ضرر به حساب می آید» (الخوانساری، ص 198، جلد 1)

حقوقدانان نیز با چنین رویکردی ضرر (خسارت) را تعریف کرده اند به عنوان مثال سنهوری (سنهوری، ص 340، جلد 5) در تعریف ضرر معتقد است، «هر جا که نقصی در اموال ایجاد شود یا منفعت مسلمی فوت گردد یا به سلامت و حقیقت و وعواطف شخصی لطمه ای وارد آید می گویند ضرر ببار آمده است»

بر اساس این تعریف خسارت شامل نقص در اموال و فوت منفعت مسلم و لطمه به سلامت و حیثیت و عواطف شخصی است بعضی دیگر در تعریف ضرر تابع عرف هستند و چنین نظری دارند.

1- زیانی که کسی به مال دیگری برساند 2- تاوان یعنی مالی که فاعل زیان مالی به غیر بابت جبران به او بدهد دکتر امامی در تعریف ضرر می نویسد: «ضرر ممکن است بواسطه ی ازبین رفتن مالی باشد یابه واسطه ی فوت شدن منفعتی که از انجام تعهد حاصل می شده است» (امامی، ص 407، جلد 1)

همانگونه که بیان شد مفهوم ضرر از مفاهیم مهم و تعیین کننده در بحث عدم النفع می باشد. در واقع ضرر عنوانی عام است و عدم النفع از مصادیق ضرر به شمار می آید. ضرر بدون توجه به انواع با مصادیق آن، ورود خسارت، لطمه یا خدشه بمال و اعتبار و جان اشخاص تعریف شده است و دو مصداق را در بر می گیرد:

1- مال موجودی از بین رفته باشد یا به آن لطمه و خدشه وارد گردیده باشد، که به آن خسارت اصلی اطلاق می گردد.

2- شخص از منافع متوقع و مورد انتظاری محروم شود.

دکتر لنگرودی عدم النفع را چنین تعریف کرده اند، ممانعت از وجود پیدا کردن نفعی که متقضی وجود آن حاصل شده است. (جعفری لنگرودی، ص 260)

پس با این اوصاف ضرر مادی به دو قسم یعنی از بین رفتن مال و فوت شدن منفعت (عدم النفع) دسته بندی می شود. از بین رفتن مال ممکن است بر اثر از بین رفتن عین، منفعت ویا حتی از بین رفتن حقی باشد.

 

2- بررسی جنبه فقهی عدم النفع

قول رایج بین فقهای شیعه این است که «عدم النفع لیس بالضرر» عدم النفع ضرر نیست.

ولی نباید از نظر دور داشت که این اتفاق عقیده به معنی عدم جبران ضرر ناشی از عدم النفع نیست، بلکه در صدق ضرر بر عدم النفع تردید وجود دارد.

برای رفع این ابهام باید به تعاریف فقها از ضرر به ویژه تعریف مرحوم نائینی رجوعی داشت.

«ضرر عبارت است از فوت آنچه انسان آن را واجد است خواه نفس باشد یا عرض یا مال یا جوارح، بنابراین اگر مال کسی یا عضوی از اعضای او بواسطه ی اتلاف یا تلف ناقص شود یا روحش از تن برود یا به عرض او لطمه وارد آید، می گویند ضرر بر او وارد آمده است، بلکه برحسب عرف، عدم النفع هم در موردی که مقتضی آن تمام و کامل شده باشد ضرر به شمار می آید»

در واقع مرحوم نائینی فوت منفعتی را که موجباتش کامل نشده ضررنمی داند و در مقابل فوت منفعتی را ضرر می شمارد که موجبات آن کامل شده است. به نظر نمی رسد چیزی جز آنچه مرحوم نائینی گفته است بتواند مورد قبول قرار گیرد.

از دیدگاه فقه امامیه، مال به صرف اشیاء ذاتی موجود محدود نمی شود بلکه کلیة اعتباراتی را که شخص واجد آنهاست،در برمی گیرد. بنابراین او صاف می توان گفت:  کلیة وجوهی را هم که هنوز به جیب شخصی وارد نشده و اگر مانع یا فعل زیان باری رخ ندهد نصیب آن شخص خواهد شد را نیز در بر می گیرد در هر صورت جلوگیری از تحصیل منافع مشروعی که موجبات آن حاصل شده، یا به تعبیر دیگر مقتضای پدید آمدن آن حاصل شده یک تعدی محسوب می شود که خالی از ضمان نیست.

در واقع قائل نبودن به وجود مسئولیت ناشی از عدم النفع، مجاز دانستن تعدی نسبت به حقوق و منافع افراد در جامعه است.

از دست رفتن منفعتی که کاملاً احتمالی است نمی تواند ضرر محسوب شود و اصولاً صحبت از دست رفتن در این مورد بی جاست. چون چیزی محقق نبوده تا از دست برود. ولی وقتی موجبات محقق باشد، عرف چنین عدم النفعی را ضرر می داند.

مرحوم میر فتاح نیز همسو با مرحوم نائینی بوده و معتقد هستند که؛ «چیزهای متعلق به مکلف، مال، منافع،‌ حق خواه بالفعل موجود باشد یا بالقوه یعنی اگر مانعی پیش آیدشان و مقتضای آنها پیدایش است. آیا در این مورد ضرر محقق می شود باید گفت در خصوص آنچه مال است بلاشک ضرر صدق می کند. این درجائی است که موجودیت بالفعل باشد و اما آنچه بالقوه است مانند میوة باغ و منفعت سایر املاک نیز همین حکم را دارد. آنچه عرفاً موجب نقص در عین یا منفعت است، بدون شک ضرر است و اقدام فاعل ، اضرار است. در مورد عرض و آبرو ضابطه آن است . که هتک او موجب خواری و سرشکستگی فرد بین مردم شود. (میر فتاح مراغی،‌ صص 201-200)

درواقع مرحوم میر فقاح قائل به تقسیم بندی خاصی است.

1- ملاک تشخیص ضرر، عرف است 2- عدم النفع محقق و قطعی ضرر محسوب شده است. 3- منافعی که بواسطه ی حدوث جرح یا نقص به اعضای بدن از دست دادن کار،‌از فرد تفویت می شود، ضرر محسوب شده و جبران آن الزامی است. لطمه به عرض و آبرو ضرر شناخته شده و در جهت جبران، سعی بر آن است که بمال تقویم گردد.

ظاهراً قول مشهور «عدم النفع لیس بالضرر» ناظر به عدم النفعی است که عرف آن را ضرر نمی داند، بدیهی است وقتی چیزی ضرر نباشد نمی توان آن را جبران کرد. و اگر در این فرض چیزی دریافت شود از مصادیق اکل مال به باطل است.

نهایتاً،‌ در صورتی که حصول منفعت مسلم باشد، عدم النفع ضرر محسوب می شود و در این صورت منعی در نص قرآن و سنت نیست، اجماعی نیز حاصل نشده ، در واقع مساله ای عرفی است که به قاضی واگذار شده تا با توجه به برداشت و تلقی عرف از ضرر در این موارد تصمیم بگیرد.

 


2- الف- اداله‌ قائلین به عدم مسئولیت ناشی از خسارت عدم النفع

در فقه، خسارت عدم النفع تحت عنوان مستقلی بیان نشده و ، وجه غالب فقها پیرامون این مساله بیشتر در باب غصب و فروعات آن بحث نموده اند، نظرات مخالف فقها درباب این مساله صراحتاً و تحت عنوان «عدم النفع» بیان نشده و بیشتر در خصوص مواردی که عرف آن را تفویت منافع محقق می داند، ذکر شده است به عنوان مثال تنزل قیمت ناشی از ممانعت و جلوگیری از فروش کالا یا حبس شخص صانعی که از کار روزانه خود در آمد معینی دارد.

در بحث از ضمان، در قواعد اسلام، برخی قائل به این نظر هستند که در اسلام در باب ضمان (مسئولیت) کس که بمبا شرت یا نسبیب سود متوقعی را ازدیگری سلب نماید در قاعده وجود دارد، یکی قاعده، اتلاف و دیگری قاعده لاضرر، قاعده اتلاف بیانگر این است که چنانچه کسی مال فعلی دیگری را از بین ببرد ضامن است در حالی که در بحث عدم النفع فرض بر این است که کسی مال فعلی دیگری را از بین نبرده است بلکه مالی را که شخص احیاناً می توانسته است بدست آورد، حاصل نشده پس می توان نتیجه گرفت که قاعده اتلاف در این زمینه کارآیی ندارد.

در باب قاعده لاضرر نیز گفته شده است: برفرض که مستفاد از قاعدة لاضرر، لزوم تدارک ضرر وارد بغیرباشد........... در این صورت مقصود از قاعده این است که چنانچه کسی با لفعل بر مال دیگری نقص وارد کند ضامن است. نه اینکه چنانچه عملی انجام دهد که منافع مورد توقع کسی به او نرسد، ضامن باشد. بنابراین دلیلی وجود ندارد که در مورد عدم النفع شخصی که عامل این خسارت باشد ضامن شود در این نظریات با این استدلال که قاعدة اتلاف و لاضرر شامل عدم النفع نمی شود، چنین نتیجه گیری شده است که بطور کلی در اسلام دلیلی در مورد لزوم جبران عدم النفع وجود ندارد. (گرجی، ص 22)

پاسخی که می توان در مقابل این استدلال داد این است که اتلاف اصل دلیل نیست. و متصید از دلایل دیگری است علی رغم قول مشهور مبنی بر اینکه از نظر اتلاف و تسبیب، ضمان منحصر به مواردی است که موضوع آن مال موجود باشد و در مورد منافعی که حاصل نشده تلف صدق نمی کند. بعضی از فقها از قبیل، میرزا حبیب الله رشتی به استناد قاعده لاضرر و بعضی آیات و اخبار معتقدند کسی که سبب تلف منافع محقق الحصول گردد ضامن و مسئول است. (متین دفتری، ص161، جلد 2)

در واقع قائلین به عدم مسئولیت ناشی از عدم النفع، معتقدند که قاعده اتلاف و لاضرر بر عدم النفع حاکم است. با این او صاف بفرض که دو قاعده اتلاف و لاضرر، حاکی از ضمان ناشی از تفویت منافع محقق نباشد، این امر مستلزم تحقق اصل ضمان آور نبودن عدم النفع محقق نمی شود زیرا جبران آن می تواند بر قواعد دیگری مانند قاعده احترام مال مسلمان و سیره عقلا استوار باشد.

 

2- ب- ادله قائلین به وجود مسئولیت ناشی از خسارت عدم النفع

قائلین به وجود مسئولیت در میان فقهای شیعه به دو دسته تقسیم می شوند. دسته اول با توجه به عرف به طور صریح تفویت منافع محقق را ضرر تلقی نموده و معتقد به جبران آن هستند. دسته دوم بدون تصریح در خصوص عدم النفع و لزوم جبران آن، مواردی را که از مصادیق قطعی تفویت منافع محقق باشدضمان آور می دانند به عنوان مثال، مضمون بودن منافع مستوفات و غیر مستوفات و ضامن دانستن حابس نیست به حبس صنعتگر به لحاظ تفویت اجرت کسب و کار. در مبحث ذیل به بررسی این موارد پرداخته خواهد شد.

 

1- منافع مستوفات

منافع مستوفات منافعی است که شخص پس از استیلا بر مال دیگری از آن بهره مند می گردد به عنوان مثال شخصی اتومبیل دیگری را برداشته و آن را سوار شود.

در فقه امامیه، منافع مستوفات بدون تردید مضمون است چه تصرف عدوانی باشد چه غیر عدوانی (محقق داماد، ص 83)

آیت الله سید میرزا حسن موسوی بجنوردی در بحث پیرامون این موضوع، تصریح کرده اند که در مورد منافع مستوفات شبهه ای نیست که مضمونه است و به عهده مستوفی است، همچنانکه آیت الله خوئی در مصباح الفقاهه استناد به قول مشهود در این زمینه دارند. (موسوی البجنوردی، ص 54، ج 4، - خوئی، ص 127، ج 2)

این قول مشهور مستند به ادله زیر می باشد.

الف- حدیث نبوی مشهور «علی الید ما اخذت حتی تودیه»

 ب- حدیث «حرمه المال المومن کحرمه دمه»

ج- قاعدة لاضرر، استیفاء منفعت از مال مالک و مسلوب المنفعه نمودن مال، بدون اینکه در صود جبران آن باشیم موجب وارد شدن ضرر بر مالک خواهد بود ، و ورود ضرر به افراد در شارع مقدس نفی شده است.

البته با کمی توجه، می توان دلائل مهم تری را در نظر داشت، الف- قاعده اتلاف ب- سیره قطعیه عقلا سیره قطعیه عقلا بر این مطلب تصریح دارد که اموال مردم نباید هدر رود، بنابراین در صورت استیفای مال غیر، شخص استیفاء کننده ضامن آن مال با تمام خصوصیات می باشد و منافع مال هم از جمله خصوصیات آن است. (موسوی البجنوردی، ج 4، ص 130)

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل در مورد عدم النفع

اصل عدم قابلیت استناد به ایرادات در اسناد تجاری 25ص - ورد

اختصاصی از حامی فایل اصل عدم قابلیت استناد به ایرادات در اسناد تجاری 25ص - ورد دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

اصل عدم قابلیت استناد به ایرادات در اسناد تجاری 25ص - ورد


اصل عدم قابلیت استناد به ایرادات در اسناد تجاری 25ص - ورد

چکیده:

این مقاله کوششی است برای تعریف و تبیین «اصل عدم استناد به ایرادات در اسناد تجاری» خارج از چارچوب یک نظام قانونی خاص که در این باره، مطالبی در زمینه مفهوم، مبنا و قلمرو اصل بیان می‏شود. سپس به جایگاه این اصل در حقوق ایران اشاره می‏شود؛ به این بیان که حقوق خصوصی ایران به طور کلی بر ایده حمایت از مالک متکی بوده و اصل عدم قابلیت استناد به ایرادات در محدوده اسناد تجاری، فاقد دلیل قانونی می‏باشد و رویه قضایی نیز نسبت به آن متزلزل است. از این‏رو، دکترین تنها دلیل اثبات اصل در حقوق ایران است و برای تعیین قلمرو این اصل در حقوق ایران، کنوانسیون 1930م. ژنو مناسب‏ترین قاعده به‏منظور جبران سکوت مقنّن است.

در بخش پایانی مقاله، شرایط تحقّق اصل و استثنائات آن در پنج مورد بیان می‏شود.


دانلود با لینک مستقیم


اصل عدم قابلیت استناد به ایرادات در اسناد تجاری 25ص - ورد

اصل عدم مداخله حقوق بشر

اختصاصی از حامی فایل اصل عدم مداخله حقوق بشر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

اصل عدم مداخله حقوق بشر


اصل عدم مداخله حقوق بشر

 

  فرمت فایل : word(قابل ویرایش)تعداد صفحات112

 

مقدمه
مفهوم «حقوق بشر بین الملل» از سال 1945 موجب انقلابی در رشته حقوق بین‌الملل گشت. این انقلاب بسیاری از نظم حقوق بین الملل قبل از سال 1945 را به چالش کشاند ، از اینرو دکترین «عدم مداخله» به اصلی بنیادین متحول گردیده است. دربررسی روابط بین دو دکترین مشخص می‌گردد که این آئینها برای حمایت از منافع مختلف تحول یافت. در واقع حقوق بشر بین‌الملل برای حمایت از منافع افراد و گروهها، اقلیتها و اکثریت مردم توسعه یافت. اصل عدم مداخله از لحاظ تاریخی (در آمریکای لاتین)، بعنوان یک اصل حمایتی برای دولتها در رابطه با امورشان با سایر دولتها توسعه یافت. در بطن مفهوم عدم مداخله یک مفهوم فرعی «صلاحیت داخلی»3 نیز وجود دارد. این مفهوم نیز مقاصد مختلفی را دربردارد ، از جمله مرز صلاحیت بین موضوعات حقوق بین‌الملل و موضوعات حقوق داخلی را معین می‌سازد. این مقاصد مختلف ازطریق دکترین‌های مختلف ارائه می‌گردد و با بررسی روابط‌شان با یکدیگر درجات مختلفی از پیچیدگی‌ها را نمایان می‌سازد. این پیچیدگی‌ها بتدریج تشدید می‌یابد چرا که تحول در یک مفهوم، تأثیر مشابه بر منافع‌ای دارد که از طریق سایر مفاهیم حمایت می‌شود. در مرحله نهایی مفاهیم دیگر بر آنها تأثیر خواهند گذاشت.
این مقاله تلاش لازم جهت تحلیل مفاهیم صلاحیت داخلی، اصل مداخله وحقوق بشر بین الملل و نیز روابط بین آنها بعمل خواهد آورد ، و سعی می‌‌شود آنها را بطور خلاصه مورد بررسی قرار دهد و منافع‌ای را که تشخیص داده می‌شود قابل حمایت است را مشخص می‌کند. سپس چگونگی تحول مفاهیم وروابط بین آنها و نیز چگونگی تحول و تکامل منافع که از طریق این مفاهیم مورد حمایت قرار می‌گیرد را مورد بررسی قرار می‌دهد. در جریان تحلیل تلاش خواهیم کرد روابط بین حقوق بشر وعدم مداخله را با بررسی رویة جاری در حقوق بین‌الملل مشخّص سازیم. تمرکز اصلی بیشتر بر تحول رویه‌ها ، عملکرد‌ها و تشکیلات سازمانی است تا بر اجرای حقوق بشر که توسط دولت خاص و یا گروهی از دولتها صورت می‌گیرد. تلاش خواهیم کرد تصویری از سال 1993 ارائه دهیم و نیز پیش بینی کنیم که چگونه احتمال تحول آن در آینده وجود خواهد داشت. و در صورت نیاز مندرجات قطعنامه شماره 2625 در این تحولات مورد بررسی قرار می‌گیرد.

صلاحیت داخلی
موضوعی که در اینجا مطرح می‌شود مسأله ترسیم حدود بین موضوعات حقوق بین‌الملل و موضوعات حقوق داخلی می‌باشد.(1) نقش غالب دولتها در ایجاد حقوق بین‌الملل (بعضأ از طریق افزایش تعداد سازمانهای بین‌المللی) عمدتاً اطمینان می‌دهد که این دولتها هستند تعیین می‌کنند که کدام موضوعات باید ازطریق حقوق بین‌الملل تنظیم گردد.(2) هم میثاق جامعه ملل (1919،ماده 15) و هم منـشور سازمان ملل متحد
(1945،ماده 2بند 7) مفهوم «صلاحیت داخلی » را بکار برده است. از اینرو، منشور سازمان ملل متحد در ماده (1 و 55 و56) نیز در استناد به حقوق بشر تصریح می‌ماید،در حالیکه میثاق جامعه ملل به آن استناد نکرد.(3) بنابراین، مفهوم «صلاحیت داخلی» ممکن است عمدتاً‌ همان باشد، اما محتوی آن ممکن است از طریق شمول مفاد حقوق بشر منشور تحت تأثیر قرار گرفته باشد، در رابطه با خود مفهوم«صلاحیت داخلی» دیوان دائمی دادگستری بین‌المللی در نظر مشورتی خود در قضیه فرامین تابعیت نشان داد این مسأله یک امر نسبی است.


دانلود با لینک مستقیم


اصل عدم مداخله حقوق بشر

دانلود تحقیق اثبات حرمت یا عدم حرمت سقط

اختصاصی از حامی فایل دانلود تحقیق اثبات حرمت یا عدم حرمت سقط دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق اثبات حرمت یا عدم حرمت سقط


دانلود تحقیق اثبات حرمت یا عدم حرمت سقط

آنچه که لازم است در ابتدای مباحث طرح شده مورد بررسی سقط جنین می باشد

چگونه می اوان حرمت سقط جنین را ثابت کرد و از چه راهی امکان اثبات وجود دارد؟ چرا که ثابت شدن یا نشدن این مسئله اثراتی مستقیم بر روی جواز یا عدم جواز آن در موارد مختلف خواهد گذاشت، مثلاً در صورت اثبات عدم حرمت سقط سنگینی حکم در موارد دیگر (  مثلاً در خطر بودن جان مادر ) نیز کمتر خواهد شد و شاید بتوان حکم ساده تری را در این گونه موارد صادر کرد و بالعکس در صورت اثبات حرمت سقط جنین هنگامیکه در موارد مختلف اصل حرمت سقط باشد برای رد این اصل شرایط ایجاد شده حکم جدیدی را صادر نمود، البته انجام تمام این مراحل وصدور حکمهای مختلف در حیطة کار مراجع تقلید و فقها می باشد و از محدودة کار ما خارج می باشد لذا فقط به بررسی آنها و تحلیل مراتب مختلف آن می پردازیم و به هیچ وجه در صدد صدور حکم با رد احکام صادر شده نمی باشیم و بیان مطلبی در ذیل سخنان بزرگان و فقها صرفاً به منظور ایجاد سؤال جهت یافتن جواب می باشد و هرگز به معنای رد سخنان آنان نمی باشد.

طبق تحقیقات در کتب مختلف روایی و فقهی بزرگان هیچکدام از این کتب که تعداد آنها نیز کم نبوده روایتی که به طور مستقیم ولالت بر جرمت سقط کند یافت نمی شد. در تأیید این گفته سخن چندی از بزرگان را نیز می توان اضافه نمود مانند این بیان که می فرماید: « در کتب فقهیه در باب جنایت بر حمل مطلبی که دلالت بر حرمت اسقاط جنین کند نیامده است و یا من نیافته ام »،[1] آیا نویسنده این مقاله فرد شناخته شده ای است؟ نویسنده مهم است.

اما به دلیل انکه مسئله دارای اهمیت بسیاری می باشد لذ پس از بررسیهای مختلف تنها روایتی که جهت حرمت سقط به آن استناد کرده اند روایت ذیل می باشد که به روایت اسحق بن عمار معروف است:

قال: قلت لابی الحسن (ع ) : المرأه تخاف الحبل فقشرب الدواء فتلقی ما فی بطنها ؟ قال : لا فقلت : انما هو نطفه ، فقال : إن اول مایخلق نطفه. [2]

اسحق بن عمار می گوید : به حضرت موسی بن جعفر ( ع‌ ) عرض کردم: زن از آبستن شدن می ترسد ، دوایی می آشامد و آنچه را که در شکمش دارد بیرون می اندازد

 « حکم آن چیست؟ و یا یان کار صحیح است؟ » فرمود: نه ، عمار می گوید : عرض کردم : انچه که زن از شکمش بیرون می اندازد نطفه است، فرمود : اغاز خلقت انسانی نطفه است.

آنچه که بیشتر علما و بزرگان بدان استناد کرده اند و آن را دلیلی برای حرمت گرفته اند. همین روایت می باشد. [3] اما چند نکته قابل ذکر می باشد اولاً : در این روایت قید تخاف آورده شده است که شاید بتوان این روایت را محدود به همان کرد یعنی پاسخی که معصوم در این رابطه داده است با در نظر گرفتن شرایط خاصی که در روایت مقید به آن شده است باشد، بنابراین با در نظر داشتن این مطلب شاید بتوان اثبات حرمت را ازطریق این روایت کمی سبک تر انکاشت.

ثانیاً : انچه که مورد توجه قرار می گیرد این است که اصل عدم حرمت مگر این که دلیلی وجود داشته باشد که بتوان حرمت را ثابت کرد در مورد این روایت نیز چنین است که با  توجه به اینکه اصل عدم حرمت سقط می باشد پس چگونه می توان در نظر گرفتن دلیل دیگری صرفاً با اتکا به این روایت حرمت را قابت کرد ، چرا که در اکثر موارد بزرگان و فقها این روایت را دلیلی بر اثبات حرمت سقط آورده اند در حالیکه این روایت به تنهایی اثبات کننده حرمت نمی باشد، مگر اینکه در کنار سایر ادله باشد. چرا به تنهایی دلیل نیست ؟ آیا دلایلی متعارض به این دلیل وجود دارد؟

در ادامه جهت اثبات حرمت می توان به روایات دیگر نیز اشاره کرد که در این روایات مستقیماً حکمی برای سقط وجود ندارد اما به کار بردن لفظ قتل در این روایات جای تأمل دارد:

روایت صحیحة الوعبیده از حضرت باقر (ع ):

فی امراه شربت دوائ و هی حامل لنظرح ولدها فالقت ولدها فقال إن کان عظمأ قدنبت علیه الحم و موسی له السمیع و البصر فان علیها دبته تسلیمها ألی ابیه و ان کان علقه او مضغه فان علیها اربعین دنیا رأاو غده تسلیمها الی البیه قلت قهی لاثرت من ولدها دتیه؟ قال: لا، لا نها قتله.[4]

زنی درحالیکه آبستن است دوائی می آشامد که فرزندش را سقط کند « حکم آن چیست؟» فرمود : اگر استخوانی باشد که گوشت بر او روئیده و گوش و چشم برای او ایجاد شده است باید دیة او را به پدرش تسلیم کندو اگر عقله یا مضغه بوده باشد باید چهل دنیا ریا برده ای به پدرش تسلیم نماید. گفتم : آیا این زن از دیه فرزندش ارث نمی برد؟

فرمود: نه ، زیرا او قاتل فرزندش است.

و روایت صحیحه رفاعه بن موسی نخاس :

قلت لابی عبد البه ( ع ) اشتری جرایه فربها احتبس طمثها من فاد اودم اوریع فی رحم فتقی دواء لذاک فتطمث من یوحیها، أنیجورلی ذلک و أنا لاادری من حبل هوا و غیره؟ فقال ( طی ) : لاتفعل ذلک فقلتله: إنه انما ارتفع طمثها منها شهرأ و لو کان ذلک من حبل انما کان نطفه کنطفه الرجل الذی یعزل ، فقال لی: إن النطفه اذا وقعت فی الرحم تصیر الی عقله ، ثم الی مضغه ، ثم الی ها ثاء اله ، وان النطفه اذا وقعت فی غیر ارحم یخلق منها شیء فلاتسقها دواء اذا ارتفع طمثها شهرأ و جاز وقته الذی کانت تطمث فیه .

 
 
 
 
108 ص فایل Word

دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق اثبات حرمت یا عدم حرمت سقط

گزارش تخصصی چگونگی کاهش دادن مشکل تند خویی و عدم سازش محمد طه در کلاس با استفاده از روش های نوین

اختصاصی از حامی فایل گزارش تخصصی چگونگی کاهش دادن مشکل تند خویی و عدم سازش محمد طه در کلاس با استفاده از روش های نوین دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

گزارش تخصصی چگونگی کاهش دادن مشکل تند خویی و عدم سازش محمد طه در کلاس با استفاده از روش های نوین


گزارش تخصصی چگونگی کاهش دادن مشکل تند خویی و عدم سازش محمد طه در کلاس با استفاده از روش های نوین

دانلود گزارش تخصصی چگونگی کاهش دادن مشکل تند خویی و عدم سازش محمد طه در کلاس با استفاده از روش های نوین بافرمت ورد وقابل ویرایش تعدادصفحات 24

دانلود گزارش تخصصی معلمان,راهکارها,پیشنهادات,گزارش تخصصی فرهنگیان,

این گزارش تخصصی جهت ارائه برای ارزشیابی و کسب امتیاز کامل و همچنین جهت ارائه به عنوان تحقیق ارتقاء شغلی بسیار کامل میباشد

مقدمه : 

تند خویی عبارت است از رفتاری که هدف آن صدمه زدن به خود و نه دیگری می باشد. در این تعریف قصد ونیت فرد مهم است یعنی رفتاری تند خویی محسوب می شود که از روی قصد و عمد برای صدمه زدن به دیگری یا به خود انجام گرفته باشد.( کریمی 1378) اعمال پرخاشگرانه شامل رفتارهای جسمی و کلامی تند خویی نظیر تهدید کردن ،مشاجره ی لفظی و...... همچنین ویرانی دارایی است.( براهنی 1367) رفتارهای تهاجمی یا پرخاشگرانه از شایعترین اختلالات رفتاری انسان است . براساس بررسیهای انجام شده در صد زیادی از مشکلات رفتاری دانش آموزان تحت عناوین مختلف به تند خویی مربوط می شود .وجود نظریات متنوع در این مورد حاکی از پیچیدگی موضوع است .از نظر علمی باید گفت تند خویی یک کشش ویا یک گرایش در فرد است که به صورت زدن، کشتن و ویران کردن خود را نشان می دهد. امری که فرد به عنوان عکس العمل از خود بروز می دهد به گونه ای است که باید گفت مناسب عمل و یا رفتار طرف مقابل نیست. ظاهر این امر نشان دهنده یک شورش و انقلابی در درون فرد و حاکی از وجود احساساتی است که فرد گویی از بازگو کردن آن وحشت دارد.رنجی در درون او وجود دارد که قادر به رفع و جبران آن نیست و ناگزیر تلافی آن را سر دیگران در می آورد.اگر چه در مواردی این زجر دادن متوجه خودش نیز می شود.فروید معتقد است تند خویی امری غریزی و فطری بوده و انسان از هنگام تولد این نیرو را با خود به دنیا می آورد.می دانیم که امروزه یکی ازشرایط لازم برای کسب موفقیت های تحصیلی داشتن روان سالم درفراگیران است. زیراافرادی که سالم نباشندبه عنوان بیمارمحسوب می شوند واین افراددرحوزه های مختلف زندگی وازجمله تحصیلی عملکردمطلوب ندارندویکی ازمشکلات که مستقیما برعملکرد تحصیلی افرادتاثیر گذاشته  است ( مشکلات اخلاقی ) می باشد داشتن چنین مشکلی به عوامل مختلفی بستگی دارد اما چگونگی شکل گیری این مشکل درافرادمختلف یکسان نمی باشدیکی از عوامل بازدارنده در امر تحصیل ، اختلالات رفتاری می باشد . دبیران در برابر اختلالات رفتاری ، به شکل های متفاوتی از خود عکس العمل نشان می دهند . برخی از دبیران آنان را به شدّت سرکوب می کنند . بعضی از دبیران ، در مقابل آنان کو تاه می آ یند ؛ بعضی دیگر آنان را به حال خود رها می کنند . امّا  واقعیت این است که در این حالت مشکل ادامه خواهد یافت و مشکلات دیگری نیز به دنبال خواهد آورد به نظر می رسد راه منطقی این است که وقتی مشکلی در کلاس پیش می آید ؛ بهتر است ابتدا آن مشکل شناسایی شود سپس  آن مشکل به صورت علمی مورد بررسی قرار گیرد . بعد از آن راه حل هایی جهت رفع مشکل پیدا کرده و به صورت عملی آن مشکل رفع گردد دراین پژوهش اینجانب باتوجه به اهمیت مسا له قصددارد درخصوص مشکل اخلاقی دانش آموزم  محمد طه .ح  ....  مطالعه خودراازطریق گزارش تخصصی  به حل مشکل دانش آموز کمک نماید    بیان مسئله : رفتار نامطلوب و پرخاشگری نوعی هیجان و واکنش روانی است که طی آن فرد به طور ناخود آگاه فشار های ناشی از محرومیت ها و ناکامی های خود را به صورت واکنش های حمله، تجاوز، رفتارهای کینه توزانه و پرخاشگرانه نشان می دهد. پرخاشگری به عنوان مشکل بهداشت عمومی مطرح است و شناخت عوامل موثر بر آن نقش مهمی در پیشگیری و حل آن دارد. اما در هر حال جدای از آسیب‌های اخلاقی و اجتماعی دیگری که خشونت برای او به همراه می‌آورد، اغلب تند خویی باعث حذف آنها از جمع می‌شود که این امر نیز مسائل اجتماعی دیگری نیز به دنبال خواهد داشت. خشونت دانش آموز بستگی به عوامل زیادی دارد و صرفا نمی‌توان تقصیر اصلی این مشکل را متوجه یک عامل کرد. عوامل ارثی، محیطی و زیست شناختی و نیز عوامل هورمونی تاثیرات پیچیده‌ای دارند که هر کدام می‌توانند منجر به بروز رفتارهای پرخاشگرانه شوند. اما در این میان خانواده می‌تواند با نقش موثر خود، موجبات آرامش و کنترل خشم و یا تشدید خشونت دانش آموز شود. یکی از عوامل مهم بروز خشونت در دانش آموزان الگو سازی است. دانش آموزان تمایل دارند از افرادی که دوستشان دارند الگوبرداری رفتاری کنند. به همین علت از پدر یا مادر و در سنین بالاتر از هنرپیشه‌های تلویزیون و یا امثال آنها الگو می‌گیرند و طبیعی است که الگوهای خشن،  او را به تقلید خشونت دعوت می‌کند.


دانلود با لینک مستقیم


گزارش تخصصی چگونگی کاهش دادن مشکل تند خویی و عدم سازش محمد طه در کلاس با استفاده از روش های نوین