انسان , طبیعت , معماری
فایل پی دی اف
تعداد صفحه :71
مفاهیم داخل متن :معماری ارگانیک , نظام زندگی پرندگان , معماری بیونیک , خانه چوبی و درختی , نظام زندگی گیاهان , معماری پایدار (سبز ),نظم در طبیعت و ...
دانلود جزوه کامل انسان ,طبیعت , معماری
پروژه پاورپوینت مورچه برای درس انسان طبیعت معماری
فایل پاورپوینت قابل دستکاری و تغییر
تعداد صفحه :28
مفاهیم داخل متنی : معرفی مورچه , استاندارد و ابعاد مورچه ها , ابعاد و فضاهای مورد نیاز مورچه ها , استاندارد و ابعاد فضای انسانی , ابعاد انسان , مقایسه ابعادی مورچه و انسان , مقایسه ابعادی فضای انسان و مورچه , نقش دما در لانه مورچه , نقش دما در خانه انسان , تهویه , روشنایی , نحوه شکل گیری فرم شهری مورچه ها و تاثیر آن بر معماری و شهرسازی و ...
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 16 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
انسان و طبیعت
انسان بر پهنه زمین، خود بخشى از طبیعت و عضوى از اعضاى روییده بر پیکره خاک است. تا آنجا که در تجزیه جسمانى و مادى، تمامى عناصر موجود در کالبد آدمى، همه و همه همان عناصر موجود در طبیعت شناخته شده است و تنها عنصر پیچیده و ابهام انگیز و ناشناخته وجود انسان، روح و روان ویژه او است که در طبیعت ماده رد پاى آن مشهود نیست و به دلیل بغرنج بودن ماهیتش، گاه به طور کلى هویت مستقل آن مورد انکار قرار گرفته است! به هر حال، انسان از طبیعت روییده است و با طبیعت رشد مى یابد و سرانجام ـ در نگاه دانش تجربى ـ به طبیعت بازمى گردد و در آن هضم مى شود و البته بخشى از این نگاه، ناگزیر مورد پذیرش همه است ـ چه الهیون و چه ماده گرایان و ماتریالیستها ـ زیرا نمى توان انکار کرد که جسم انسان محکوم به چنین رویش از طبیعت و بالندگى، فسردگى و هضم شدن در طبیعت است. (والله أنبتکم من الارض نباتاً. ثم یعیدکم فیها و یخرجکم إخراجاً) نوح/ ۱۸ ـ ۱۷ خدا شما را از زمین رویانید، روییدنى خاص. سپس شما را به عناصر زمین باز مى گرداند و پس از آن شما را به گونه اى از زمین بیرون مى کشد. (منها خلقناکم و فیها نعیدکم) طه / ۵۵ شما را از خاک و عناصر زمین آفریدیم و سپس به زمین باز مى گردانیم. اما این همه سخن نیست، چه این که در نگاه ماتریالیستى و مادى، انسان در اصل چیزى جز همین عناصر برگرفته شده از طبیعت نیست و اگر ترکیب این عناصر در قالب وجود آدمى به نتایج خاصى از ادراک، احساس، تعقل ووجدان مى انجامد، این هم چیزى جز به فعلیت رسیدن امکانات درونى و نهفته عناصر طبیعت نمى باشد! ولى در نگاه دین مدارانه و معرفت متکى به وحى، تنها بخشى ازوجود انسان متعلق به طبیعت است و بخش دیگر آن ـ که بخشى برتر به شمار مى آید ـ حقیقتى است فراطبیعت، و به دلیل آثار و ویژگى ها و کارآیى هاى آن، ارجمند تر و گرانقدرتر از طبیعت. در تحلیل دین مدارانه و در معرفت متکى به وحى، درست است که شاخه وجود انسان بر تنه تناور درخت طبیعت و بر سینه ستبر خاک جوانه مى زند، اما این فقط بخشى از آفرینش و مرحله نخستین آن است و همه آفرینش انسان ازخاک و آب نیست. (الذى أحسن کلّ شیئ خلقه وبدأ خلق الانسان من طین) سجده / ۷ آن خداوندى که هر چیزى را نیک و شایسته آفرید و آفرینش انسان را از گل آغازید. در وحى قرآنى، دومین مرحله تکمیلى آفرینش انسان این گونه بیان شده است: (هو الذى خلقکم من تراب ثم من نطفه) فاطر / ۱۱ اوست خدایى که شما را ازخاک و سپس ازنطفه آفرید. در آیه اى دیگر این مراحل به گونه کامل ترى بیان شده است: (و لقد خلقنا الانسان من سلاله من طین. ثم جعلناه نطفه فى قرار مکین. ثم خلقنا النطفه علقه فخلقنا العلقه مضغه فخلقنا المضغه عظاماً فکسونا العظام لحماً ثم أنشأناه خلقاً آخر فتبارک الله أحسن الخالقین) مؤمنون / ۱۴ ـ ۱۲ ما انسان را از گل خالص آفریدیم، سپس او را به صورت نطفه در جایگاهى استوار قرار دادیم، آن گاه از نطفه، خون لخته اى آفریدیم و از آن لخته خون، پاره گوشتها و از آن پاره گوشت، استخوانها آفریدیم و استخوانها را به گوشت پوشانیدیم، سپس او را آفرینش دیگر دادیم، در خور تعظیم است خداوند، آن بهترین آفرینندگان. در قسمت پایانى این آیه، سخن از خلقتى جدید و آفرینش دیگر به میان آمده است که مرحله پایانى و نهایى آفرینش انسان به حساب آمده است و تعبیر (آفرینش دیگر) حکایت از تفاوت مهم این مرحله با تغییرهاى تکاملى مراحل پیشین دارد و در این آیه توضیح بیش ترى درباره آن نیامده است، ولى در آیات دیگر این نکته نیز تبیین شده که عبارت است از دمیده شدن روح در کالبد جسمانى انسان. این روح همان حیات سلولى بدن انسان نیست، چه این که ازمرحله نطفه شدن، حیات سلولى وجود دارد. مرحله کمال خلقت انسان، با دمیده شدن روح، تحقق مى یابد، و تنها در این مرحله است که انسان بعد فراخاکى پیدا کرده و گام از مرحله طبیعت برتر مى گذارد و در اصطلاح وحى قرآنى، مسجود فرشتگان قرار مى گیرد و عناصر لطیف آفرینش، به تعظیم و تکریم او مى پردازند. (فاذا سوّیته و نفخت فیه من روحى فقعوا له ساجدین) حجر / ۲۹ پس آن گاه که آفرینش آدم سامان یافت و پایان پذیرفت و من از روح خویش در او دمیدم، همگان براى او به سجده درآیید. نتیجه اى که از بیان این مقدمه مى توان گرفت این است که انسان در نگاه معرفت تجربى و حسى و همچنین در نگرش مکتبهاى ماتریالیستى، موجودى است کاملاً طبیعى و از نظر ارزشى و کارکرد مساوى با طبیعت، چنانکه تصریح کرده اند: (انسان آفریده طبیعت است و در طبیعت وجود دارد و تابع قوانین طبیعت است، خویشتن را حتى در عالم اندیشه لحظه اى نمى تواند از این قوانین جدا سازد یا گامى از آنها فراتر نهد.) (ویل دورانت، تاریخ تمدن، ۹/۷۸۱) ولى در بینش معرفت دینى متکى به وحى، انسان مساوى با طبیعت نیست، نه از نظر عناصر تشکیل دهنده و نه از نظر قدر و منزلت و کارکرد. بلکه انسان مجموعه اى است که هم چیزى بیش از طبیعت مادى دارد و هم مى تواند برتر و ارجمندتر از طبیعت باشد. اما برتر شمردن انسان،هرگز به معناى حقیر شمردن و ناچیز دانستن طبیعت نیست، چرا که بخشى از وجود انسان ـ که اندک نیز نیست ـ بخش مادى و جسمانى و طبیعى اوست و هر ذلت و حقارت یا پلیدى که به طبیعت نسبت داده شود، قبل از هر کس و هر چیز دامن گیر خود انسان مى شود. در بینش وحى، خداى انسان، همان خداى طبیعت است، و همان علم و حکمت و تدبیر و تقدیر و ساماندهى بهینه اى که خداوند در آفرینش انسان به کار برده است، در آفرینش طبیعت نیز، به کار گرفته است. (إنّ ربّکم الله الذى خلق السموات و الأرض) یونس / ۳ همانا پروردگار شما ـ آدمیان ـ خداوندى است که آسمانها و زمین را آفرید. انتساب آفرینش انسان و طبیعت به پروردگار یگانه هستى، خود پیامدار نتایج و نکته هاى چندى از رابطه متقابل و هماهنگى آن دو مى باشد، که البته این رابطه دوسویه در آیات قرآن به روشنى بیان شده است.
نوع رابطه و تناسب انسان با طبیعت
هنگامى که سخن از رابطه متقابل و مناسبات انسان و طبیعت به میان مى آید این پرسش رخ مى نماید که منظور از (رابطه) چیست؟ زیرا در نظام هستى میان پدیده ها و موجودات، گونه هاى مختلفى از رابطه، قابل شناسایى و تعریف است. از آن جمله : ۱. (رابطه علّى و معلولى); یعنى یک موجود علت پیدایش موجود دیگر مى شود. ۲. (رابطه سبب و مسبب); یعنى یک موجود زمینه هاى پیدایش و ظهور موجود دیگر را فراهم مى آورد و یا موانع وجود آن را ازمیان بر مى دارد. ۳. (معلول بودن هر دو موجود براى یک علت و تأثیرپذیرى آنها از یک منشأ وجود) که این امر خود نوعى سنخیت را پدید مى آورد و این سنخیت همانندى ها و همگونى هایى را به دنبال دارد. ۴. (تأثیر متقابل دو موجود در یکدیگر)، به گونه اى که هر کدام بخشى از نیاز دیگرى را تأمین نماید. علاوه بر این تقسیم ها، تقسیم دیگرى در زمینه انواع رابطه ها امکان پذیر است و آن عبارت است از: ۱. رابطه و تأثیر جسمانى و مادى ۲. رابطه و تأثیر معنوى و معرفتى. مطالعه در آیات قرآن و همچنین تجربه علمى و حسى نشان مى دهد که تقریباً همه این گونه رابطه ها در باره انسان و طبیعت قابل شناسایى هستند. (جز رابطه علت و معلولى با معناى دقیق فلسفى آن که اطلاق علت حقیقى بر غیرخداوند مجال نظر دارد.) ما در این نوشته محور تقسیم را، رابطه مادى و رابطه معنوى قرار مى دهیم و سایر گونه هاى رابطه و تناسب را در پرتو آن دو مورد توجه قرارمى دهیم.
رابطه مادى انسان با طبیعت
ـ رابطه بیولوژیک انسان با خاک و آب. (و الله انبتکم من الأرض نباتاً) نوح /۱۷ خداوند شما را از زمین رویانید، به شکلى خاص (و متفاوت با رویش گیاهان). (اذ قال ربّک للملائکه إنّى خالق بشراً من طین) ص / ۷۱ آن هنگام که پروردگارت به ملائکه گفت، من بشرى را از گل خواهم آفرید. (فلینظر الانسان ممّ خلق. خلق من ماء دافق) طارق / ۶ـ ۵ (پس انسان بنگرد که از چه آفریده شده، از آبى جهنده آفریده شده است. (والله خلق کلّ دابه من ماء) نور / ۴۵ و خداوند هر جنبنده و جاندارى را از آب آفرید. پیدایش انسان از خاک و از آب که بخشى در یک آیه و بخش دیگر در آیه اى دیگر مورد اشاره قرار گرفته است، نباید این توهم را پدید آورد که میان آن دو تنافى است، زیرا هر کدام از این دو عنصر، نقش خاص خود را در وجود انسان دارند و تعبیر (گل) که در برخى آیات آمده است، اشاره به نقش ترکیبى آب و خاک در پیدایش انسان دارد. ـ دامان سخاوتمند طبیعت، منبع معیشت انسان (و أنزل من السماء ماءً فأخرج به من الثمرات رزقاً لکم) ابراهیم / ۳۲ و از آسمان باران فرو فرستاد، پس به وسیله آن میوه ها و حاصلها رویانید تا روزى شما باشد. (هو الذى أنزل من السماء ماء لکم… ینبت لکم به الزرع و الزیتون و النخیل و الأعناب و من کلّ الثمرات) نحل/ ۱۱ اوست که از سوى آسمان براى شما باران فرستاد، تا به وسیله آن براى شما کشتزار و زیتون و نخلها و تاکستانها و هر نوع میوه برویاند. (و هو الذى سخّر البحر لتأکلوا منه لحماً طریّاً و تستخرجوا منه حلیه تلبسونها و ترى الفلک مواخر فیه و لتبتغوا من فضله و لعلکم تشکرون) نحل/۱۴ اوست که دریا را رام کرد تا از آن گوشت تازه بخورید و زیورهایى بیرون آرید و خویشتن بدان بیارایید. و کشتیها را مى بینى که دریا را مى شکافند و پیش مى روند، تا از فضل خدا روزى بطلبید، باشد که سپاس گویید.
رابطه انسان و طبیعت در قلمرو معنى و معرفت
هنگامى که سخن از رابطه معنوى و معرفتى به میان مى آید، چنین مى نماید که این رابطه باید یک سویه باشد، زیرا تنها انسان است که مى تواند واجد معنویت و معرفت باشد، و طبیعت، به دلیل فقدان ادراک و شعور و احساس نمى تواند از وجود انسان کسب معنى کند. اما با ملاحظه اى مى توان این رابطه را، متقابل دانست و گواه آن را از آیات وحى جست وجو کرد. (حق بودن) از مقوله معنى است و خداوند براى بیان حقانیت آفرینش و وجود نظام جهان، به این نکته اشاره کرده است که وجود انسان و ادراک و عمل او در گستره جهان، آفرینش جهان را موجه ساخته و فلسفه حکیمانه آن را تبیین نموده و مى نماید. (و أن أقیموا الصلاه و اتقوه و هو الذى الیه تحشرون. و هو الذى خلق السموات و الأرض بالحقّ… ) انعام / ۷۳ و ۷۲ و این که نماز بپا دارید و تقواى الهى پیشه کنید و اوست که به سویش محشور مى شوید و اوست که آسمانها و زمین را به حق آفرید… توجه به ارتباط منطقى و عرفى ـ عقلى دو آیه مى رساند که میان عمل انسان و شخصیت آدمى با حقانیت آفرینش آسمانها و زمین، ارتباطى وثیق وجود دارد. این ارتباط به دو گونه قابل تصویر است. الف. چون آفرینش جهان حق است، انسان نیز باید پیرو حق باشد، و پیروى از حق نیازمند اقامه نماز و رعایت تقوا است. ب. انسان به عنوان موجودى مسؤول، ادراک کننده و انتخابگر و ملزم به رعایت حق، وجودش در نظام جهان، تبیین کننده حقانیت آفرینش همه جهان است. چرا که اگر انسان نمى بود و ادراک و مسؤولیتى نداشت، آفرینش جهان به شکل کنونى، فلسفه اى خردمندانه و حکیمانه پیدا نمى کرد. اکنون باید دید که کدام یک از دو گونه ارتباط مى تواند مورد نظر آیه باشد؟ پاسخ این است که ناسازگارى میان دو ارتباط نیست، بلکه درست تر آن است که ارتباط حقانیت آفرینش انسان و طبیعت را ارتباطى دوسویه و داد و ستدى پایاپاى بدانیم، چراکه در آن صورت حکمت و علم گسترده خداوند، تجلى و نمود روشن ترى پیدا مى کند. شایان توجه این که در پایان آیه ۷۳ جمله اى آمده است که مطلب یادشده و فهم این نوشته را تأیید مى کند و آن جمله تأکید برحکیمانه بودن و خبیر بودن خداوند است. (و هو الحکیم الخبیر) انعام / ۷۳ این مضمون، در آیات چندى از قرآن یاد شده است، از آن جمله: (ان الذین یضلّون عن سبیل الله لهم عذاب شدید بما نسوا یوم الحساب. و ما خلقنا السماء و الأرض و مابینهما باطلاً… ) ص/ ۲۷ و ۲۶ آنان که از راه خدا منحرف شوند، بدان سبب که روزحساب را از یاد برده اند به عذابى سخت گرفتار مى شوند. و ما آسمان و زمین و موجودات جهان را باطل نیافریده ایم. دقت در این آیات نشان مى دهد که حذف (مسؤولیت انسان) و (حسابرسى قیامت) از جهان، مستلزم باطل شمردن آفرینش گیتى است و البته مسؤولیت انسان و برپایى قیامت، فرع وجود و آفرینش انسان است.
بینایى و بصیرت انسان، معنى بخش زیبایى طبیعت
ییکى دیگر از مقوله هاى معنایى و ادراکى، مقوله زیبایى است. با این خصوصیت که ممکن است تجلى زیبایى در قامت ماده باشد ولى ارزش زیبایى و مؤثر بودن آن، منوط به درک شدن آن از سوى موجودى خردمند و احساسگر است که آن موجود در زمین، چیزى و کسى جز انسان نیست. (إنّا زیّنا السماء الدنیا بزینه الکواکب) صافات / ۶ ما آسمان دنیا را به زیور ستارگان، آراستیم. (و زینّا السماء الدنیا بمصابیح) فصلت / ۱۲ و آسمان دنیا را با فروزش چراغهایى، زینت دادیم. (و لقد جعلنا فى السماء بروجاً و زیّناها للناظرین) حجر / ۱۶ و ما در آسمان برجهایى قرارداده ایم و آن را زینت بخشیدیم براى نظاره گران. آنچه ما در این آیات ـ به ویژه ـ دنبال مى کنیم، نکته اى است در واژه (ناظرین) که (به معناى اهل بینایى و تأمل و بینش است، و نقش معنایى آن در آیه این است که رابطه اى تنگاتنگ میان (زیبایى طبیعت) و (بینایى و ادراک کنندگى انسان) وجود دارد، تا آنجا که در اصل ترسیم زیبایى در برابر چشمهاى باز و احساسگر انسان صورت گرفته است. بدان گونه که اگر نظاره گرى خردمند وجود نداشت، زیبایى طبیعت نه فایده اى داشت و نه فهم کردنى بود و نه حکیمانه. این است که آفریدگار این همه زیبایى و شگفتى، از یک سو انسان را به تأمل و تدبر و احساس و دریافت رموز زیبایى نظام جهان فراخوانده و از سوى دیگر با لحنى ملامت آمیز، چشم فروبستگان و غافل ماندگان از زیبایى طبیعت را مؤاخذه کرده است: (أفلم ینظروا إلى السماء فوقهم کیف بنیناها و زیّناها و مالها من فروج) ق / ۶ پس آیا به آسمان گسترده بر فراز سرخویش نمى نگرند، که چگونه آن را بنا کرده ایم و زینت بخشیده ایم، به طورى که کمترین شکاف و کاستى در آن وجود ندارد! آیاتى که در باره زیبایى طبیعت تاکنون آوردیم، بر محور زیبایى آسمان و ستارگان استوار بود، در حالى که این زیبایى در ابعاد مختلف حیات در برابر چشمان بشر است. (و الأرض مددناها و ألقینا فیها رواسى و أنبتنا فیها من کلّ زوج بهیج) ق / ۷ و زمین را گستردیم و در آن کوههاى بلند افکندیم و از هر گونه گیاه خوش منظر و بهجت انگیز در آن رویاندیم. طبیعت، بخش عمده اى از زیبایى خود را مدیون تنوع، رنگ آمیزى، طراوت و طراحى گلها و گیاهان است، ولى اگر احساسات و هیجان آدمى در کره خاک نباشد این زیبایى ها بیهوده خواهد بود، زیرا منظر زیبا نظاره گر ادراک کننده مى طلبد و همواره حکیمان هنرمند در برابر دیدگان هنرشناسان به خلق هنر همت مى گمارند. (الله الذى جعل لکم الارض قراراً و السماء بناءً و صوّرکم فأحسن صورکم… فتبارک الله رب العالمین) مؤمن / ۶۴ خداوند است که زمین را قرارگاه شما ساخت، و آسمان را چون بنایى برافراشت، و شما را صورت بخشید و صورتتان را نیکو قرارداد… پس بزرگوار است پروردگار جهانیان. دراین آیه شکل اندام و ترسیم قامت و نقش بندى سیماى انسانها مورد اشاره قرار گرفته است که تصویرگرى آن به بهترین وجه صورت پذیرفته، تا آدمى با ادراک و تدبر در آن به این حقیقت پى برد که پروردگار جهانیان شایسته ستایش و تقدیر است. نتیجه اینکه انسان، خود به عنوان بخشى از طبیعت، هنر زیبایى پروردگار را در خود ذخیره دارد، ولى این زیبایى و این هنر، زمانى انکشاف مى یابد که موجودى چون خود انسان، نظاره گر و احساس کننده آن باشد.
اندیشه انسان، کشف کننده رموز و آیات طبیعت
نظام طبیعت داراى قوانین، ضوابط، رموز و نشانه ها و اشارتهایى است که تنها، در پرتو اندیشه و تفکر بشر قابل شناسایى و بهره ورى است و اگر انسان و اندیشه او از جهان حذف شود، آن رموز و نشانه ها بى فرجام و لغو خواهند ماند. (ینبت لکم به الزرع و الزیتون و النخیل و الأعناب و من کلّ الثمرات إنّ فى ذلک لآیه لقوم یتفکّرون) نحل / ۱۱ به وسیله باران، براى شما کشتزار و زیتون و نخلها و تاکستانها و انواع میوه ها مى رویاند، همانا در این ـ رویش متنوع و گونه گون ـ آیه و عبرتى است براى اهل اندیشه و تفکر. (و سخّر لکم اللیل و النهار و الشمس و القمر و النجوم مسخّرات بأمره إنّ فى ذلک لآیات لقوم یعقلون) نحل / ۱۲ و براى شما شب و روز را مسخر ساخت، و همچنین خورشید و ماه و ستارگان مسخر فرمان او هستند، همانا در این، نشانه هایى است براى اهل خرد و اندیشه. (و ما ذرأ لکم فى الأرض مختلفاً ألوانه إنّ فى ذلک لآیه لقوم یذّکّرون) نحل / ۱۳ و براى شما در زمین چیزهایى رنگارنگ و متنوّع آفرید، همانا در این نشانه اى بزرگ براى اهل تذکر و پندگیرى است. در آیات سه گانه اى که یاد شد، نشانه ها و آیات گوناگون الهى، نهفته در متن طبیعت، براى کسانى تدبیر شده است که از ویژگى تفکر، خردورزى و پندگیرى و نتیجه یابى برخوردار باشند و چنین ویژگیها در زمین، جز در انسان مشهود نیست. (أفلاینظرون الى الابل کیف خلقت. و الى السماء کیف رفعت. و الى الجبال کیف نصبت. و الى الأرض کیف سطحت) غاشیه / ۲۰ ـ ۱۷ آیا آدمیان نمى نگرند و نمى اندیشند که ساختمان بدنى شتر چگونه آفریده شده است، و به سوى آسمان، نظر به تحقیق و تدبر نمى گشایند که چگونه افراشته آمده است و به کوهها فکر نمى کنند که چگونه برکشیده اند و به زمین نگاه نمى کنند که چگونه گسترده شده است
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 16 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:35
چکیده
جهانی شدن پدیده نوظهوری نیست بلکه فرایندی است که همگام با افزایش آگاهی انسان نسبت به خود و محیط طبیعی و اجتماعی، از آغاز تاریخ وجود داشته است. از جنگ جهانی دوم به بعد با رشد تجارت جهانی، افزایش تحرک سرمایه در سطح بین المللی، مهاجرت نیروی کار و کــاهش موانع تجاری براساس قراردادهای بین المللی، شکل دیگر و سرعت بیشتر پیدا کرد. در سالهای اخیر هم با سرعت فزاینده دانش و فناوری و فروپاشی ابرقدرت شرق و پایان دوران جنگ سرد، شتاب بی سابقه ای گرفته است.
رشد تجارت جهانی در سالهای 1950 تا 1994 و فزونی چشمگیر آن بر رشد تولید جهانی، واحدهای تولیدی کشورها را به بخشی از شبکه جهانی تولید وتجارت تبدیل کرده است. در چنین اقتصادی نظام سرمایه داری برای تضمین فروش مازاد تولید خود به بازاری نیازمند است که پیـــوسته درحال گسترش باشد و درنهایت گستره ای به وسعت تمام گیتی پیدا کند. دراین جریان، کشورهای توسعه یافته از برتری فناوری و از نفوذ خود در سازمانهای مالی بین المللی و شرکتهای عظیم فراملیتی سودجسته و شیوه تولید، مناسبات تولیدی، چگونگی بهره برداری از امکانات و منابع در کشورهای جهان سوم را به سود خود سازمان دهی و جریان امور را به بستر منافع و مطامع خود هدایت می کنند. در این مقاله، بخشی از این ترفندها و بازیگریها موردبررسی قرار گرفته است.
مقدمه
واژه GLOBALIZATION را گاهی به جهانی شدن و زمانی به جهانی سازی ترجمه می کنند. با نگرشی سطحی ممکن است این دو اصطلاح مترادف به نظر آیند، اما این دو ترجمه به لحاظ بار معنائی و واقعیت کاربردی و ابزاری که منعکس می کنند با هم تفاوت دارند. در بـرگردان اول یعنی جهانی شدن، القای نوعی اراده و اختیــار مورد نظر است و می خواهد این پیام را به خواننده منتقل کند که جهانی شدن، واقعیتی است ملموس و ضرورتی است گریزناپذیر که هر جامعه اگر خواهان رفاه شهروندانش باشد، چاره ندارد جز اینکه خود را با این جریان نیرومند، ضروری و مفید به حال کشورها و به حال جامعه بشری، سازگار کند و باطیب خاطر و اراده آزاد به مقتضیات آن گردن نهد.
در برگردان دوم یعنی جهانی سازی، سعی بر این است که به واقعیت دیگری اشاره شود و آن اینکه: جهانی سازی طرحی است که توسط کشورهای ثروتمند و قدرتمند دنیا و در راس آنها آمریکا، تدوین شده و منظور از آن ادامه سلطه اقتصادی، سیاسی و نظامی بر دیگر کشورهای عالم است. آمریکا از مدتها قبل از فروپاشی شوروی، سودای رهبری دنیا و دستیابی بیشتر به منابع کشورهای دیگر به ویژه کشورهای جهان سوم را در سر داشته است.
ریچارد نیکسون رئیس جمهور سابق آمریکا در پی رسوایی واترگیت مجبور به استعفا شد. نیکسون پس از این حادثه مدتی انزوا پیشه کرد. در دوران انزوا و پس از آن حدود 10 جلد کتاب نوشت و تجارب سالیان دراز تصدی پست های گوناگونش از جمله پست ریاست جمهوری را در اختیار هموطنانش و در معرض قضاوت و تفسیر جهانیان قرار داد. در یکی از این کتابها تحت عنوان فراسوی صلح یا برتر از صلح که برخی صاحب نظران آن را وصیت نامه سیاسی نیکسون می نامند، دیدگاههای خود را در مورد اینکه آمریکا چگونه می تواند رهبری خود را بر جهان تحمیل کند آورده است.
پیشگفتار
1
مقدمه
3
فصل اول: کلیات
38- 5
بخش اول: مبادی تحقیق
6
6
7
7
8
8
10
10
بخش دوم: زندگی نامه، سبک، زبان و آثار شاعران
11
الف- شهریار
11
الف-1- زندگینامه
11
الف-2- دو زبانه سرودن اشعار
12
12
14
الف-3- موضوعات شعری
17
الف-4- زبان شهریار و نوآوری و کهنگرایی
18
الف-5- تأثیرپذیری از شاعران کهن
20
الف-6- شهریار تغییر و تحول و تکامل عقاید او
25
ب- رهی معیّری
25
ب-1- زندگینامه
25
ب-2- آغاز شاعری
26
ب-3- ویژگی سبکی و بافت زبانی رهی
29
ب-4- تأثیرپذیری از شاعران کهن
31
ب-5- تصنیفسازی رهی
35
ب-6- طنزهای رهی
37
ب-7- آثار رهی معیّری
38
فصل دوم: مظاهر و جلوههای طبیعت در اشعار شهریار و رهی معیّری
103- 39
بخش اول: شعر و طبیعت
40
الف- شعر و رابطهی آن با عاطفه و خیال
40
ب- ماهیت شعر و تصویر و توصیف طبیعت
42
بخش دوم: مظاهر طبیعت در اشعار شهریار
45
الف- توصیف طبیعت
46
الف- 1- وصف بهار
46
الف-2- وصف خزان
52
الف-3- وصف زمستان
54
الف-4- وصف مناظر طبیعی
54
الف-5- وصف روز، صبح، سپیده، طلوع
59
الف-6- وصف شب و غروب
61
الف-7- وصف دریا
68
الف-8- وصف قو بر روی دریا
69
ب- بثّالشّکوی و گلایه از عمر و زندگی با بهرهگیری از عناصر و اجزای طبیعت
69
ج- وصف عشق با بهرهگیری از عناصر و اجزای طبیعت
72
د- تعلیم و نصیحت با بهرهگیری از عناصر و اجزای طبیعت
75
پ- شرح حال و وصف احوال با بهرهگیری از عناصر و اجزای طبیعت
75
ت- بیان حیرت از قدرت خالق در خلق طبیعت
77
بخش سوم: مظاهر طبیعت در اشعار رهی معیّری
78
الف- توصیف طبیعت
79
الف-1- وصف بهار
80
الف-2- وصف زمستان
82
الف-3- وصف خزان
83
الف-4- وصف کوه و اسکی
84
ب- وصف حال، بثّالشّکوی و گلایه با بهرهگیری از عناصر و اجزای طبیعت
84
ج- ارشاد و سفارش با بهرهگیری از عناصر و اجزای طبیعت
96
د- وصف معشوق با بهرهگیری از عناصر و اجزای طبیعت
97
فصل سوم: بررسی تشبیه و استعاره در سرودههای طبیعتمدار
191-104
بخش اول: بررسی انواع تشبیه در اشعار طبیعتمدار
105
الف- بررسی انواع تشبیه در طبیعتگرایی شهریار
106
ب- بررسی انواع تشبیه در طبیعتگرایی رهی
113
بخش دوم: بررسی مشبهبه (مذکور و محذوف) برگرفته شده از طبیعت
120
الف- بررسی مشبهبه (مذکور و محذوف) برگرفته شده از طبیعت در سرودههای شهریار
122
ب- نگاهی به برخی از استعارههای طبیعت در اشعار شهریار
135
پ- بررسی مشبهبههای (مذکور و محذوف) برگرفته شده از طبیعت در سرودههای رهی
138
بخش سوم: بررسی تشخیص و جان بخشی به طبیعت
150
الف- بررسی تشخیص و جان بخشیدن به طبیعت در اشعار شهریار
151
ب- بررسی تشخیص و جان بخشیدن به طبیعت در اشعار رهی
176
ج- نتیجهگیری
190
فصل چهارم: تنوع اوزان و انواع ردیف در سرودههای طبیعتمدار شهریار و رهی
228-192
بخش اول: بررسی اوزان در اشعار طبیعتمدار شهریار
193
الف- بررسی اوزان در غزلیات طبیعتمدار
193
194
196
ب- بررسی اوزان در قصاید طبیعتمدار
198
198
199
ج- بررسی اوزان در مثنویهای طبیعتمدار
200
200
201
د- بررسی اوزان در قطعههای طبیعتمدار
201
بخش دوم: بررسی اوزان در اشعار طبیعتمدار رهی
202
الف- بررسی اوزان در غزلیات طبیعتمدار
202
202
206
ب- بررسی اوزان در قصاید طبیعتمدار
209
209
210
ج- بررسی اوزان در مثنویهای طبیعتمدار
211
211
211
د- بررسی اوزان در قطعههای طبیعتمدار
212
212
213
بخش سوم: بررسی ردیف در سرودههای طبیعت مدار شهریار
214
الف- ردیفهای اسمی
214
ب- ردیفهای حرفی
215
ج- ردیفهای فعلی
215
215
216
بخش چهارم: بررسی ردیف در سرودههای طبیعت مدار رهی
217
الف- ردیفهای حرفی
217
ب- ردیفهای اسمی
217
217
219
ج- ردیفهای فعلی
219
220
222
نتیجهگیری
225
فصل پنجم: نتیجه گیری کلی
249-229
منابع
250
چکیده انگلیسی