اختصاصی از
حامی فایل دانلود مقاله چگونه حکومت اسلامی زمینه ساز حکومت امام زمان می شود دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
دوره آخرالزمان ظاهرا فرارسیده است و مقدمات ظهور امام زمان از همه جهت فراهم میشود. دولت منتخب امام زمان در جمهوری اسلامی بر سر کار آمده است. رییس جمهور در سازمان ملل برای تعجیل در فرج امام زمان دعا میکند، و جهان درگیر فقر و خشونت و توفان و ترور و نگران از خرابی محیط زیست و گسترش سلاحهای کشتار جمعی را به ظهور قریب الوقوع او تبشیر و انذار میدهد. اعضای هیئت دولت با امام زمان میثاق میبندند و وزیر ارشاد اسلامی برای رساندن آن به امام زمان رهسپار چاه جمکران میشود. دولت آقای رییس جمهور بودجه کلانی را برای پذیرایی از زایران چاه جمکران اختصاص میدهد و مسیر حرکت امام زمان را مشخص میکند تا آن را پیش از ظهور بسازد و آماده داشته باشد، و فالگیران دولت پیشبینی میکنند که دو سال بیشتر برای این کار وقت ندارند. همراهان رییس جمهور دستیابی ایران به فنآوری اتمی را از علایم ظهور میشناسند و تعجیل در آن را به این دلیل لازم. مردم ایران حد اکثر یکی دو سال وقت دارند که خود را برای ظهور امام زمان آماده کنند. ایران در یکی دو سال آینده محور تحولات جهان خواهد بود و جهان پس از آن شکل و شمایل دیگری خواهد داشت.
این مهلت یکی دوساله اتفاقا با برخی از پیشبینیهای مقامات غربی و ناظران سیاسی همآهنگی دارد. آنان نیز معتقدند که یکی دو سال آینده برای ایران و جهان سرنوشتساز خواهد بود. جمهوری اسلامی و تحولات آن در مرکز دیپلماسی جهانی قرار گرفته است. عراق و افغانستان و کره شمالی و زیمبابوه و سودان و حتی اسراییل و فلسطین به تدریج از قلم اول دستور کار تماسها و فعالیتهای بینالمللی کنار میروند و جای آنها را ایران میگیرد. همه نگرانند - نگران یک حادثه تاریخی و سرنوشتساز. ارزیابان و تحلیلگران تحولات سیاسی از ظهور تازهای خبر میدهند. ظهور قدرتی که خواب شب را بر اسراییل و آمریکا و متحدان آنان حرام خواهد کرد. ظهور قدرتی مخرب و تهدیدکننده جهان از پایگاه (و خاستگاه؟) امام زمان. دستیابی جمهوری اسلامی، این «زنگی» مست، به تیغ بران سلاح اتمی. حادثهای که معادلات سیاسی خاورمیانه و احیانا جهان را به هم خواهد ریخت.
تقارن و همسویی این دو پیشبینی کاملا تصادفی نیست. امام زمان خود بیش از هزار و سد سال آزگار منتظر تشکیل جمهوری اسلامی ایران و ظهور آقای احمدینژاد بوده است. اکنون که این هر دو فراهم شده ظاهرا دلیل دیگری برای تاخیر در ظهور خود او باقی نمانده است. البته در روایات آمده است که امام زمان با شمشیر (ذوالفقار دو دم علی؟) به جان کفار میافتد و از کشته آنان پشته میسازد. ولی هر بچه مسلمانی میداند که در عصر تانک و خمپاره و موشک و اتم از شمشیر کاری ساخته نیست، و از این رو باید شمشیر را استعارهای از سلاح مدرن زمان دانست. یعنی که حضرتش باید به پیشرفتهترین سلاح روز یعنی سلاح اتمی مجهز باشد تا بتواند دمار از کفار برآرد. و تامین این مهم، البته بر عهده مخلصان درگاه او است. آنان باید سلاح مناسب او را فراهم آورند تا آن حضرت در ظهورش تاخیر نکند. چگونه میتوان ادعای انتظار ظهور کرد و هر جمعه صبح با دعای ندبه به استغاثه پرداخت تا خداوند در ظهور امام زمان تعجیل کند و در عین حال برای تامین سلاح مناسب او کاری نکرد؟ اگر دنیا در برابر این انجام این مهم ایستاده است باید راهی برای علاج آن یافت. امام در مورد مسلمانان خدعه کرد و آن را مجاز دانست. در مورد کفار به طریق اولی میتوان چنین کرد. و مکروا، و مکرالله، والله خیر الماکرین.
به این ترتیب، هم گفتن این که دستیابی جمهوری اسلامی ایران به فنآوری اتمی از علایم ظهور امام زمان است معنی پیدا میکند و هم مهلت دوسالهای که مقامات برای ظهور امام زمان پیشبینی کردهاند با ارزیابیهای بسیاری از ناظران بینالمللی برای دستیابی حکومت ایران به سلاحهای اتمی همخوانی دارد. البته ناظرانی هم هستند که این مهلت را پنج تا ده سال پیشبینی کردهاند، ولی حکومت ایران که از خوشحالی قرار ظهور امام زمان در دو سال دیگر در پوست خود نمیگنجد دسته گل را عملا به آب داده و بر پیشبینیهای این ناظران خط بطلان کشیده است. مقامات جمهوری اسلامی زرنگیهای زیادی در تماسهای خود با جامعه بینالمللی و از جمله آژانس بینالمللی انرژی اتمی و اتحادیه اروپا از خودنشان دادهاند، و تا امروز توانسته بودند خبر ظهور امام زمان را مخفی نگهدارند. ولی اکنون ظاهرا چنان از پیشرفت کار راضیاند و ظهور امام را قطعی میدانند که دلیلی برای مخفی داشتن بیشتر آن ندیدهاند و ناگفتنی را باز گفتهاند.
به هر حال تا این جای کار مسئله پیشبینی است و معلوم نیست سر انجام آن به کجا بکشد. قدر مسلم این که کفار از ظهور امام زمان باید بسیار دلهره داشته باشند. مسئله شوخی بردار نیست. پس از هزار و سیسد سال که اسلام و شیعه مظلوم مانده بوده، برای اولین بار یک حکومت اسلامی استقرار یافته است تا مقدمات ظهور امام عصر را فراهم کند. قرنها کفار بر مسلمانان و به خصوص شیعیان ستم کردهاند. امام زمان بیش از هزار و سد سال رنج غیبت را بر خود هموار کرده بوده است. همه کائنات در انتظار بودهاند تا جمهوری اسلامی تاسیس شود. در این جمهوری نیز بیست و شش سال طول کشیده تا دولت امام زمان روی کار بیاید. اکنون امام زمان میآید تا انتقام تاریخی مسلمانان و بالاخص شیعیان را از کفار بگیرد. کدام کافری است که از شنیدن این خبر تنش نلرزد و شب از خواب نپرد؟ دوران سلطه کفر و استکبار جهانی رو به پایان میرود. کافران جهان متحد شوید!
و این اتحاد در حال شکلگیری است. اگر عراق در صف کافران جهان تفرقه انداخت و اروپا و آمریکا را در برابر هم قرار داد، امروز به یمن سیاستهای ظهورطلبانه جمهوری اسلامی ایران این جدایی رو به زوال است. در فاصله چندماه پس از روی کار آمدن دولت منتظر ظهور احمدینژاد دو قطب اروپا و آمریکا به طرز معجزهآمیزی به هم نزدیک شدهاند. سیاست دولت بریتانیا که یکی از مدافعان جمهوری اسلامی در برابر فشار آمریکا بود بیش از هر زمان دیگر با سیاست آمریکا همآهنگ شده است. در آژانس بینالمللی انرژی اتمی حتی هند نیز علیه ایران رای داد. گویی که همه دنیای کفر به صداقت سخنان احمدینژاد در سازمان ملل دایر بر نزدیکی ظهور امام زمان اطمینان یافته و قانع شده که خطر واقعا جدی است. این سخنان و اظهارات متعاقب آن در ایران کار دیپلماتهای آمریکایی را بسیار ساده کرده است. اگر کولین پاول سه چهار سال پیش باید بارها به اروپا و آسیا سفر میکرد تا متحدی در برابر عراق پیدا کند (و غالبا دست خالی باز میگشت) امروز خانم رایس با یک سفر کوتاه به راحتی ره چندساله را یکشبه طی میکند.
دنیای کفر در برابر خطر ظهور امام زمان ساکت نمینشیند، و اکنون که دولت احمدینژاد پیشبینی وقوع آن را در دو سال آینده کرده است فوریت مقابله با آن را بیشتر درک میکند. بدین ترتیب جمهوری اسلامی و غرب (دنیایکفر) در یک مسابقه زمانبندی شده مرگ و زندگی درگیر شدهاند. دولت آقای احمدینژاد میداند که بدون ظهور امام زمان موجودیت جمهوری اسلامی در برابر هجوم فرهنگی و سیاسی دنیای کفر در خطر است، و از این رو برای تامین شرایط لازم ظهور امام زمان از هیچ کوششی فروگذار نخواهد بود. دنیای کفر نیز که با فرض ظهور امام زمان حیات خود را در خطر میبیند سعی خواهد کرد نگذارد آن «شرایط لازم» فراهم شود. دو رقیب: یکی ظاهرا به دنبال سلاح اتمی بیمهکننده موجودیت خود و دیگری به دنبال حفظ حیات خویش و محروم کردن رقیب از این سلاح. و در میان آنان مردم ایران که باید هزینه این بازی خطرناک را از حیات و مال و جان خود بپردازند.
پروردگار عالم پیغمبر اسلام را به منظور هدایت مردم و با دین حق فرستاده است برای اینکه پیغمبر اسلام و دین اورا برتمام ادیان عالم پیروزکند و بر تمام برنامه های جهانی غلبه بدهد و این قضیه به قدری مورد قضای قطعی پروردگار است که می فرماید ولوکره المشرکون اگر مردمان بی ایمان هم دردنیا به این غلبه مطلق و به این پیروزی بدون قیدوشرط راضی نباشند اراده قطعی پروردگار این است که این مطلب عملی شود ولو مشکرین ناراضی باشند.
بعضی اخبار و روایات می گویند آن زمانی که دین مقدس اسلام وآئین رسول اکرم بر تمام ادیان جهان غلبه می کند و حکومت بی قید وشرط اسلام در سراسر گیتی حاکم می شود در حکومت آسمانی اما عصر است.
آنوقت در اینجا این سوال پیش می آید البته این سوال صرفاّیک سوال علمی اجتماعی و روانشناسی اجتماعی است وآن این است ملتها و مردم جهان از نظر طرز تفکر و فرهنگ و منطقه زندگی و درجه رشد عقل و فکر با یکدیگرمتفاوتند اصلا مشود با این همه تفاوت یک حکومت بر دنیا حاکم باشد و یک قدرت و یک سازمان تمتم مردم روی کره زمین را اداره کند یا نه؟
جواب این مطلب را بر اساس و اصول همان سوال باید داد یعنی یک وقت صحبت صحبت عقیده ماست به موجب آیات واخبار می گوییم به سندهایی از رسول اکرم و ائمه معصومین رسیده است این کار شدنی و عملی است و یک روزی در جهان لباس تحقق ووقوع می پوشد.این جواب از نظر اصل مطلب به نام یک فصل دین است اما در باره اینکه از نظر تئوریهای علمی آیا این کار شدنی هست یا نه؟
باید بهتون عرض کنم که خوشبختانه از بعد ازجنگ بین الملل دوم به این طرف اصلا وضع افکار دانشمندان جامعه شناس دگرگونیهایی پیدا کرده که نه تنها می گویند یک حکومت می تواند دنیا را اداره کند و حتی پرونده حکومت وحدانی الان در سازمان ملل است.
بعضی دانشمندان غربی که خیلی اوج گرفته اند و می گویند الان بشر در سر یک دو راهی است یا حکومت واحد جهانی و یا نابودی بشر بر اثر جنگ سوم اینقدر قضیه از نظر علمی نزدیک شده و افکار جامعه شناسان به این امر متوجه شده است حالاالبته در این باره مطالعه بسیار دارم و اگر خود این مطلب را با آن مقداری که مطالعه دارم بخواهم مبسوطا صحبت کنم شاید واقعا چهار شب باید تمام بحث را مستقلا تمرکز بدهم روی این مطلب که برچه اساس واصولی می شود دنیا با یک حکومت اداره بشود ولی برای اینکه هم جوابی به سوالات داده باشم دنبال این مطلب وهمین بحث را یک شب به خواست خداوند بیان کرده باشم البته خیلی فشرده صحبت می کنم امیدوارم نتیجه بحث برای ما نسبت به این موضوع روشن کننده بحث باشد.
می گویند بشردرآغازامر پرخاشگر و متجاوز بود و این کشش پرخاشگری الان هم هست و حتی درباره اینکه تحلیل می کنند که چرا در دنیا اصلا جنگ واقع می شود می گویند سرش پرخاشگری و حس تجاوزی است که در بشر است.قرآن هم گاهی طبع انسان را که صحبت می کند میگوید انه کان ظلوما جهولا یا میگوید ظلوم کفار یا می گوید ان الانسان لفی خصر و امثال این اموراما آن پرخشگری که درآغاز ه نظر می آید این است که بشرازدست بشر احساس آرامش نمی کرد می گفت من می روم در جنگل زحمت می کشم مقداری میوه جنگلی بدست می آورم که بخورم اما اطمینان ندارم که آن غار پهلوی غار من ،سکنه اش به من حمله کنن مرا بکشند و ذخیره مرا ببرند.این روح پرخاشگری در بشر بودو بعد بشر متوجه شد که اگر با هم بسازند و یک زندگی بعنوان تفاهم به وجود آورد این خطر از بین می رود و بهتر می تواند زندگی کند لذا سرآغاز زندگی اجتماعی شد.اول که زندگی اجتماعی آغاز شد به صورت یک خانواده بود بعد که مقداری سطح فکر بالاتر آمد شد به صورت عشیره بعد که مقداری بالاتر آمد شد به صورت قبیله بعد که مقداری بالاتر آمد شد به صورت یک حکومت و لی حکومت استبدادی بعد بالاتر آمد مسئله ملوک الطوایفی به خودش رنگ گرفت می گویند رسیده تا به الان که دنیا حکومت دموکراسی پیدا کرده وزندگی اجتماعی 100 میلیون، 150 میلیون، 200 میلیون تا جائیکه زندگی 800 میلیون درچین کمونیست به صورت یک حکومت در آمده.800میلیون و یک حکومت و یک اداره .چطور شده که بشر به این وضعیت درآمد؟میگویند سربزرگ قضیه این است که سطح فکر بالا آمد.هرچه بشر بهترفکر کند وبیشتردرک کند تمکین درمقابل حکومت مرکزی وتمرکزقدرت ملی بیشترمی شود می گویند هر قدر سطح فکر انسان کوتاهتر باشد به زندگی حیوانی نزدیکتر است.هر قدر سطح فکر مردم بالاتر بیاید به زندگانی انسانی نزدیکتر است.
بنابراین معیار قبول حکومت بزرگ برمعیاررشد عقل وتکامل فکرمردم است.این یک مقدمه اساسی بحث است.اگراین مقدمه را فراموش کنید یا الان توجه نفرمائید آنوقت درخلال بحث نتیجه گیریمان ناقص می شود. انسان هرقدر به دنیای حیوان نزدیکتر باشد زندگی فردی بیشتری دارد یک گوسفند خودش می خورد یک بز خودش می چرد یک کبوتر خودش دنبال غذا می رود ولی وقتیکه سطح فکر بالا آمد تعاون می آد همکاری می آد مواظبت و کوشش می آد وبالنتیجه خانواده می شود،عشیره می شود،قبیله می شود ایل می شود، شهر می شود، مملکت می شود، یک میلیون می شود 100 میلیون می شود ،800 میلیون می شود و برهمین معیار اگر برود جلو 3میلیارد می شود وقتیکه ما حکومت 800 میلیونی رامی بینیم تحقق دارد چرا باور نکنیم که حکومت 2 میلیاردی هم قابل تحقق باشد معیار بالا آمدن سطح فکر است،این مقدمه اول سخن.
اما مقدمه دوم درباره عواملی که باعث دگرگونی ملتهای می شود واوضاع و احوال ملتها را تغییر می دهد می گویند اولین علامتی که درعوض کردن ملتها و تشکیل ملتها اهیمت قابل ملاحظه دارد مسئله اقتصاد است یکی ازعواملی که اصلا می تواند ملت بسازد وحتی عدد ملت را زیاد بکند و طرفداردان بسیار بوجود آورد مسئله اقتصادی است اگر محور اقتصاد بر یک صولی بگردد که همه مردم دورآن اصول بگردندآن وقت درآن موقع می شود صدها میلیون یک ملت بوجود بیارند حالا درروزنامه ها کم وبیش می خوانید وخوانده اید مسئله کمونیست آمد اول دراتحاد شوروی آمد بعد درکشورهای دیگر آمد بعد گفتند اقمارکمونیست،خانواده های کمونیست و بعد آمدند گفتند اصلا کمونیست بین الملل هرجا دنیا پیرو کمتب کمونیست باشد اینها اقمار یک ملت واعضای یک جامعه هستند بنابراین مسئله اقتصاد براساس اشتراک توانستند این مطلب را در کتب علمی به صورت یک ملت درآورد وبگویندمسئله اقتصادی ازعواملی است که می تواند معیار سازندگی ملت باشد حالا این خودش درجای خود بحث دامنه داردارد این مبتلا به ما نیست. ماده دوم که درباره سازندگی ملت است مسئله وحدت فرهنگ است،اگربنا شود فرهنگ تشابه پیدا کند ملتها به هم نزدیک می شوند واگر یک فرهنگ شود اصلا طرز فکر یکی می شود یک وقت می بینی دوتاقاره بزرگ اینها طرز تفکرشان یک جور است یعنی درحین اینکه از نظر سیاسی چند مملکتند ازنظر فرهنگی یکی هستند والان ازحرفهایی که درسازمان ملل هست مخصوصا دریونسکوکه مسئله فرهنگی سازمان ملل است، من کتاب دارم که این محققین و کارشناسان یونسکو می گویند باید کاری کرد از نظراصول تاریخ، اصول فضیلت، اصول انسانیت جوری دنیا را تربیت بکنیم که اصلا اخلاق ،اخلاق جهانی بشود همانهایی را اسلام گفته الان دارند به زبان خودشان بعنوان حفظ صلح جهانی می گویند.می گویند ما باید دنیا را یکجور بسازیم تمام دنیا طرفدار انصاف ،فضیلت، امانت، پاکی،بشردوستی،خدمت به مردم وامثال اینها.می گوید اصلا باید فرهنگ راازغالب فرهنگ ملی درآورد وجنبه فرهنگ بین امللی پیداکندکه درپرتویک فرهنگ اصولی ویا به عبارتی که ویل دورانت می گوید باید اصول اخلاق انسانی راازغالب یک ملت درآوردوتوسعه داد بنام غالب جهانی واگرمابتوانیم اینکاررابکنیم درآنموقع است که ملل و اقوام پراکنده را به هم نزدیک کرده ایم.
قران میگوید والعصر قسم به روزگار ان الانسان لی خسر این معنی جهان بینی اسلام است می گوید تمام افراد بشر آمریکایی،اروپایی،آسیایی،آفریقایی،هندی شبه قاره کمونیست،غیرکمونیست هرکه هست،می گوید به روزگار قسم تمام بشردرزیا نوضرر وخسران وبدبختی است مگریک فرهنگ واحددرعقیده و واخلاق بین مردم حاکم باشد.آن فرهنگ واحد دراصطلاح قرآن می گوید الالذین آمنواین فرهنگ ایمانی است وعمل الصالحات روش پاک عملی وتواصوا بالحق طرفداری عدل وفضیلت وتواصوا بالصبر خودنگهداشتن درمقابل ناروائیها.مگر این فرهنگ جهانی که الان دارند می گویند ومی گویند ریشه فضائل انسانی راباید رنگ جهانی دادتادنیا به صورت یک ملت درآید واین همه خونریزی وفساد وجنایت دربین مردم نباشد.اتفاقا دراینجا یک عبارت کوتاهی رایادداشت کردم که این شاهد خوبی است که برایتان بگویم از یکی از جامعه شناسان می گوید امروزعلائم بیشماری نشان می دهد که درهمه جا تمایلی برای ازمیان بردن سدهای فرنگی بین ملتها احساس می گردد این سدها برودویک وحدت پیدا شودوممکن است انسانیت به تدریج به سوی آنچه وندلولکی که گفته دنیای واحدی خوانده است یا گراهام والاس که جامعه کبیرنام نهاده است دنیابه سوی این هدف گام بردارد بنابراین ازحالا این زمزمه ها پیدا شده که بشر می گوید باید برود به سوی یک وحدت برود به سوی یک هدف تا دنیا،یک دنیای عدل و حق وانصاف باشد و این جنگهای خانمان برانداز دیگر بین مردم تکرار نشود این هم بازبحث زیاد دارد من فهرست گفتم اول اساس اقتصاد در سزندگی ملتها دوم اساس فرهنگ.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 24 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
دانلود با لینک مستقیم
دانلود مقاله چگونه حکومت اسلامی زمینه ساز حکومت امام زمان می شود