حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق درباره ریاست مرد در رابطه زوجیت

اختصاصی از حامی فایل تحقیق درباره ریاست مرد در رابطه زوجیت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 14

 

ریاست مرد در رابطه زوجیت

 

تاریخ دریافت: 19/8/81تاریخ تأیید: 7/10/81

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــمحمدمهدى مقدادى

چکیده

نوشتار حاضر با محور قرار دادن ماده 1105 قانون مدنى، به بررسى مفهوم و گستره «ریاست مرد در رابطه زوجیت» در حقوق ایران و مبانى فقهى آن مى‏پردازد، بر همین اساس، بخش نخست آن به مطالعه مفهوم و ماهیت ریاست مرد بر خانواده اختصاص یافته و در بخش دوم، قلمرو و گستره ریاست شوهر بر زن، تحقیق و بررسى مى‏شود.

در مباحث این مقاله ثابت مى‏شود که ریاست مرد به عنوان وظیفه‏اى اجتماعى و مسؤولیتى در جهت نظام بخشى و صلاح اندیشى خانواده و حمایت از اعضاى آن است و نه دستاویزى براى سلطه جویى و برترى خواهى مرد. و چنین موقعیتى، یعنى قوامیت مرد بر زن از قلمرویى محدود به روابط زوجیت و حفظ مصالح خانواده برخوردار است و استقلال مالى و اجتماعى زن را مخدوش نمى‏سازد و اجحافى را بر وى روا نمى‏دارد.

واژگان کلیدى: ریاست مرد، خانواده، رابطه زوجیت، تمکین، امور مالى زن، امور غیر مالى زن.

مقدمه:

قانون مدنى به پیروى از شریعت مقدس اسلام، ریاست خانواده را از خصائص شوهر دانسته است، (ماده 1105 ق.م) ولى این موضوع مهم، آن گونه که شایسته است مورد عنایت شارحین قانونى مدنى و حقوقدانان قرار نگرفته است. این در حالى است که وجود پاره‏اى توهمات و بدفهمى‏ها سبب انتقاد از این ماده شده و از سوى دیگر با آمیخته گشتن به پاره‏اى از پیرایه‏هاى افراطى و سوء برداشتها، دستاویز برترى جویى و مایه خودکامگى مردان را فراهم آورده است.

در این نوشتار کوشش مى‏شود با مطالعه دقیق مفهوم، ماهیت و گستره ریاست مرد در رابطه زوجیت، طى دو بخش، برخى از کاستیهاى تحقیقى و ابهامات موجود در این زمینه مرتفع شود.

 

بخش اول: مفهوم و ماهیت ریاست مرد بر خانواده

1- مفهوم ریاست مرد بر خانواده

بررسى مواد قانون مدنى در زمینه مدیریت و سرپرستى خانواده نشان مى‏دهد که «ریاست مرد» در دو قسمت مطرح مى‏گردد:

1- ریاست شوهر بر زن یا قوّامیت شوهر که در رابطه زوجیت است (مستفاد از ماده 1105 ق.م)

2- ریاست پدر بر فرزند یا ولایت پدر که در رابطه پدر و فرزندى مى‏باشد (مستفاد از مواد 1105 و 1180 و 1181 ق.م.)

بدین ترتیب ریاست مرد بر خانواده، عنوانى جامع نسبت به این دو موقعیت است، وبى شک این امر مهم، در تبیین مفهوم و تعیین ماهیت آن باید مورد عنایت قرار گیرد. (حایرى: 2/965؛ عاملى: 6-65)

1-1: قوّامیت و ریاست بر زن

آنچه در فقه و حقوق اسلامى تحت عنوان قوّامیت شوهر آمده است، بطور عمده بر گرفته از آیه شریفه «الرجال قوّامون على النساء...» (نساء: 34) است. «قوامة» در لغت به معناى قیام و اشراف بر امر یا مال (ابراهیم: 768) آمده و به حمایت و سرپرستى نیز معنا شده است. (رواس: 2/1602) همچنین گفته‏اند که «قوامة» در لغت به مفهوم محافظت کردن و رعایت مصالح فرد است. (السیایس: 1/455) و از همین ریشه است «قیّم»، به معناى کسى که بر امور چیزى قیام مى‏کند و متولى آن مى‏شود و آن را اصلاح مى‏کند. (الموسوعة الفقیهة: 34/75؛ المصرى: 5/347) «قوّام» نیز به معناى قیم است، با این تفاوت که قوّام بلیغ‏تر و رساتر مى‏باشد و او کسى است که قیام کننده و عهده دار مصالح و تدبیر است. (الفراء: 5/169)

بسیارى از علماى سلف در بیان مفهوم قوّامیت شوهر و مراد از آیه «الرجال قوّامون على النساء...» تنها به ذکر برترى و سیطره مرد بر زن بسنده کرده‏اند، به گونه‏اى که حتى از معناى لغوى این واژه نیز به دور افتاده‏اند.

محمد بن جریر طبرى از قدیمى‏ترین مفسران اهل سنت (متوفاى 310 ه.ق) در این باره مى‏گوید: «مردان قائم بر زنانشان در تأدیب و نظارت بر انجام واجبات و تکالیف آنان در برابر خداوند و شوهران مى‏باشند» و آنگاه از ابن عباس نقل مى‏کند که گفته است: منظور از قوّامون در آیه شریفه، یعنى امرا و حاکمان، و بر زنان است که طبق دستور خداوند از شوهران اطاعت کنند. (8/290)

ابن کثیر دمشقى نیز معتقد است: «مرد قیم بر زن، رئیس و بزرگ او و حاکم بر اوست و ادب کننده وى به هنگام کجروى و انحراف است.» (1/481)

جارالله زمخشرى نیز گفته است: «قوّامون على النساء؛ یعنى مردان با امر و نهى بر زنان اشراف و سیطره دارند، همان طور که والیان و حاکمان بر رعیت حکومت دارند». (1/495) از میان فقیهان مرحوم طبرسى صاحب «مجمع البیان» نیز چنین تعبیرى دارد. (1/295)

مرحوم مقدس اردبیلى بر این باور است که مراد از قوّامیت قیام مردان به امور زنان و تسلط بر آنان، همانند برترى و تسلط والیان بر رعیتشان است. (677)

البته در برابر این دیدگاه که ریاست شوهر را، نوعى برترى و فضیلت مردان و سیطره و تسلط آنان بر زنان مى‏داند، دیدگاههاى دیگرى نیز وجود دارد که با کرامت انسان و اصل برابرى و عدم برترى هماهنگ است. به عنوان نمونه: مرحوم شیخ طوسى بى آن که اذعانى به مزیت و سلطنت مردان داشته باشد، در توضیح واژه «قوّام» فرموده است: «قوّام بر دیگرى، کسى است که متکفل و عهده دار هزینه، پوشاک و سایر نیازمندیهاى او مى‏شود.» (6/20) پاره‏اى از مفسران نیز در این باره نوشته‏اند: «قوّامون، یعنى قائم بر امر زنانند، درکارهاى آنان قیام و ایستادگى و در محافظتشان رعایت و مراقبت دارند.» (میرزا خسروانى: 7/197) همچنین در تفسیر المنار به نقل از شیخ محمد عبده آمده است: «منظور از قیام در آیه، ریاست است، [اما] ریاستى که مرئوس به اختیار و اراده خودش تصرف مى‏کند و معنایش این نیست که مرئوس مقهور و بى‏اختیار باشد و عملى را بدون دستور رئیس خود انجام ندهد، زیرا مقصود از قیم بودن شخصى بر دیگرى این است که راهنما و مراقب او باشد. (5/69)

جالب این که برخى حتى وجود برترى و اشراف را براى مرد مردود دانسته‏اند، تا جایى که قوّام بودن مرد را به نوعى تکلیف و مسؤولیت تبیین کرده و رهبرى و ریاست او را نیز در راستاى آن توجیه نموده‏اند. «قوّام بودن نشانه کمال و تقرب به خدا نیست چو مسائل اجتماعى و اقتصادى و کوشش براى تحصیل مال و تامین نیازمندیهاى منزل و اداره زندگى را مرد بهتر به عهده مى‏گیرد و مسؤول تأمین هزینه است، سرپرستى داخل منزل هم با اوست، ولى چنین نیست که از این سرپرستى بخواهد مزیتى هم به دست آورد، بلکه یک کار اجرایى و یک وظیفه است نه یک فضیلت.» (جوادى آملى: 366)

صاحب تفسیر الفرقان هم معتقد است که قوّامون به معناى مراقبت نیکو از زنان و حفظ و حراست شایسته ازآنان است و این قوّامیت براى برترى گروه مردان بر زنان نیست و هیچ ولایتى براى مردان بر زنان مقرر نگشته است. (7/9-36)

برخى از نویسندگان نیز اذعان داشته‏اند که ریاست مرد، ریاست راهنمایى و ارشاد، نصیحت و توصیه، و مسؤولیت پذیرى است. (المیسر: 24)

روى هم رفته دیدگاه اخیر که ریاست و قوّام بودن شوهر بر زن را به حمایت و مسؤولیت برگردانیده و نه به حکومت، سلطه و ولایت، پسندیده‏تر به نظر مى‏رسد، بویژه آن که با معناى لغوى آن یعنى قیام به امر، حمایت، سرپرستى و رعایت، سازگارتر است. به علاوه، با مبانى عقلى و ادلّه ریاست مرد بر خانواده هماهنگ و با اوضاع و شرایط و مقتضیات خانواده و اعضاى آن مطابقت دارد.

1-2: ولایت و ریاست بر فرزند

در صورتى که در خانواده فرزند یا فرزندانى وجود داشته باشد، تحت حمایت و سرپرستى پدر قرار مى‏گیرند و زمینه براى بخشى از ریاست مرد بر خانواده با عنوان «ولایت» فراهم مى‏شود.

ولایت پدر بر فرزندان محجور خانواده - به عکس آنچه در مورد ریاست شوهر بر زن مطرح شده است، - کمتر جاى اختلاف و تردید است. در لغت «وِلایت» به معناى امارت و سلطنت، و «وَلایت» به معنا یارى و نصرت آمده است. (فیروز آبادى: 4/404؛ المصرى: 4/490) برخى نیز بطور کلى آن را قیام به امر یک شى‏ء و تسلط بر آن معنا کرده‏اند. (مشکینى، 1377: 572)

در اصطلاح فقه، ولایت؛ سلطنت بر غیر به دلیل عقلى یا شرعى است، چه بر جان باشد، چه بر مال یا هر دو. (آل بحرالعلوم: 3/210) حقوقدانان نیز در تعریف ولایت، اصطلاح فقهى آن را مدنظر داشته‏اند. «ولایت، عبارت از سلطه و اقتدارى است که قانون به جهتى از جهات به کسى مى‏دهد که امور مربوط به غیر را انجام دهد.» (امامى: 5/202) به موجب مواد 1180 و 1181 قانونى مدنى، پدر و جد پدرى ولایت قهرى اطفال صغیر و محجور را به عهده دارند، البته قانون مدنى در این خصوص با قرار دادن ولایت جد پدرى در کنار پدر از نظریه مشهور فقها (نجفى: 26/101) پیروى کرده است، در حالى که گروهى از فقها ولایت جد را در طول ولایت پدر دانسته و معتقدند مادام که پدر موجود است، جد پدرى حق هیچ گونه تصرف در شؤون محجور را ندارد. (الحسنى: 97)

ناگفته نماند که عملاً در شکلهاى فعلى خانواده کمتر دیده مى‏شود که جد پدرى با وجود پدر داراى صلاحیت، اقدام به دخالت در امور صغیر نماید و گویا با در نظر گرفتن اوضاع و مقتضیات، چنین حقى را براى خود به رسمیت نمى‏شناسد و یا به خود اجازه اعمال آن را نمى‏دهد، زیرا بطور معمول این پدر است که با فرزند خویش انس و ملاطفت مى‏یابد و روحیات و مصالح او را درک مى‏کند و از طرف دیگر بار مخارج او را متحمل مى‏شود.

با روشن شدن مفهوم ولایت پدر بر فرزندان، تفاوت آن با قوّامیت شوهر بر زن واضح مى‏شود، چه این که موضوع ولایت، اموال و حقوق مالى و حتى امور مربوط به جان و نفس اشخاص محجور و مولى علیه مى‏باشد و پدر به عنوان ولى قانونى حق هر گونه تصرفى که در بردارنده مصلحت آنهاست، دارد. در حالى که قوّامیت شوهر بر بانوى خود صرفا در جهت حمایت و مراقبت و رعایت مصالح او در زندگى مشترک مى‏باشد و خارج از محدوده زوجیت و مصالح خانواده را شامل نمى‏شود، و زن به عنوان انسانى کامل و داراى اهلیت، از آزادى اراده و اختیار براى تصرف و اداره اموال و امور خویش برخوردار است، از این رو روا نیست که ریاست شوهر با عنوان «ولایت» تعبیر شود.

حال با توجه به آنچه تاکنون بیان شد، مى‏توان نتیجه گرفت که ریاست مرد بر خانواده، تأسیسى در جهت حمایت، کار اندیشى و سرپرستى خانواده و اعضاى آن و مسؤولیتى براى تشخیص و رعایت مصالح ایشان است و به هیچ وجه امتیاز و زمینه ساز برترى جویى و سلطه‏طلبى مرد محسوب نمى‏شود. اقتدار و اختیاراتى که شرع و قانون براى رئیس خانواده منظور نموده است نیز، ملازم با این مسؤولیت و در راستاى اجراى مطلوب آن شناخته مى‏شود.

 

2- ماهیت حقوقى ریاست مرد بر خانواده

شناسایى و تعیین ماهیت هر چیز در گروه مطالعه دقیق و درک صحیح مفهوم آن است، اینک با توجه به آنچه در بحث پیشین آوردیم، به این پرسش اساسى مى‏پردازیم که ریاست بر خانواده، حق و اختیار قلمداد مى‏شود یا این که به عنوان یک وظیفه و تکلیف است؟ و از سوى دیگر آیا واجد خصوصیت امرى و غیر قابل تخلف است یا قاعده‏اى با ویژگى تکمیلى و تخلف‏پذیر است؟

به نظر مى‏رسد که ریاست بر خانواده، از نظر طبیعت حقوقى، وضعیتى مشابه حضانت دارد.(1) چرا که در وهله نخست، چه در ارتباط با همسر (قوّامیت) و چه در ارتباط با فرزندان (ولایت) تکلیفى در جهت حمایت، نظارت و حفظ صلاح و مصلحت خانواده و اعضاى آن به شمار مى‏رود واز امور مربوط به نظم عمومى است، زیرا مواد قانونى ناظر به آن (مواد 1105، 1180، 1181 ق.م.) داراى جنبه امرى است و چنان که گفته‏اند، در مواردى که قانون به دلیل اهمیت مصلحت مورد نظر قانونگذار، اراده اشخاص را نادیده گرفته و جنبه امرى یافته، موقعیت ناشى از آن، حکم (تکلیف) نامیده مى‏شود. (جعفرى: 98)

اما در مرحله بعد و با در نظر گرفتن اختیارات و امتیازات ناشى از این اقتدار قانونى و روا نبودن ممانعت و مزاحمت دیگران با آن، چهره‏اى از حق به خود مى‏گیرد و در نهایت ریاست مرد بر خانواده به صورت آمیزه‏اى از حق و تکلیف جلوه‏گر مى‏شود.(2)

نتیجه مهمى که در این جا به دست مى‏آید، این است که مسؤولیت مدیریت و ریاست بر خانواده به لحاظ جنبه امرى و تکلیفى قابل اسقاط یا واگذارى نیست، بنابراین زوجین نمى‏توانند با انعقاد قرار داد خصوصى یا شرط ضمن عقد، این موقعیت را نادیده انگارند یا از اقتدار قانونى آن بکاهند و یا قلمرو آن را محدود سازند. (کاتوزیان: 1371: 17/227)

 

برخى از فقها نیز به این حقیقت اعتراف کرد. و معتقد بوده‏اند که واگذارى اختیارات از سوى شوهر به زن، مخالف «الرجال قوّامون على النساء» (ریاست مرد) است (نراقى: 8-147) و در این باره به این روایت استدلال کرده‏اند که از امام باقر علیه‏السلام سؤال شد که مردى به همسرش مى‏گوید: اختیار کار تو با خودت است. امام علیه‏السلام فرمودند: چگونه این ممکن است، در حالى که خداوند مى‏فرماید: (الرجال قوّامون على النساء) این گفته مرد ارزشى ندارد. (حرّ عاملى: 15/337)

 

بخش دوم: گستره ریاست شوهر بر زن

حاکمیت از آن خداست(3) و اصل اولى عدم سلطه و حاکمیت و ولایت انسانى بر انسان دیگر است، بدون این که فرقى بین بیگانه و زن و شوهر باشد، مگر جایى که دلیلى معتبر از جانب شرع مقدس بر آن اقامه شود.

قوّام بودن یا ریاست شوهر بر زن هم اگر چه به واقع نوعى تکلیف و مسؤولیت براى حمایت و مراقبت از همسر ارزیابى شد، امّا این موقعیت در جهت رعایت خیر و صلاح خانواده و اعضاى آن با پاره‏اى اختیار و اقتدار همراه گشته است.

به منظور شناسایى محدوده و تعیین چارچوب اقتدار شوهر در رابطه زوجیت، توجه به اصل اولى عدم سلطه و حاکمیت و در نظر گرفتن مفهوم و مبانى ریاست شوهر ضرورى است.

البته آنچه در بدو تأمل مى‏توان گفت، این است که ریاست شوهر بر زن، تنها مربوط به زندگى خانوادگى و همسردارى و محدود به شؤون زوجیت است و از آن فراتر نمى‏رود. بنابراین ریاست شوهر فقط امور مربوط به خانواده و مصالح آن را در بر مى‏گیرد، چرا که ریاست او، ثمره ایجاد علقه زوجیت و نتیجه تشکیل خانواده و در راستاى حفظ و رعایت مصالح آن است و چیزى که محصول رابطه زوجیت است، به هیچ وجه نمى‏تواند، وراى این رابطه را تحت قلمروى خود قرار دهد، زیرا دلیلى بر ارتکاب این امر خلاف قاعده و اصل اولى نداریم.

از طرفى ملاحظه مى‏شود که در آیه شریفه «الرجال قوّامون على النساء بما فضل الله بعضهم على بعض و بما أنفقوا من أموالهم...» به عنوان مهمترین مدرک شرعى براى ریاست شوهر، انفاق مرد بر همسرش را مبنا و دلیل ریاست وى بر شمرده است.(4)

پاره‏اى از عالمان به این حقیقت مهم اعتراف کرده‏اند؛ مرحوم علامه طباطبایى بر این اعتقاد است که «قوّامیت مرد بر همسرش به گونه‏اى نیست که اراده و تصرف زن را در ملک خویش سلب کند، یا زن را از استقلال و حفظ حقوق اجتماعى و فردى خود و دفاع از آن باز دارد. بلکه، معناى آن این است که چون مرد در مقابل تمتع خود از زن، مالى را به او مى‏پردازد، زن نیز باید در آنچه مربوط به تمتع مرد و کامجویى او از زن است، مطیع و در غیاب شوهر حافظ ناموس او باشد. (4/344)

 

برخى دیگر نیز در این باره نوشته‏اند: «بعضى در مصداق ریاست مرد بر زن توسعه مى‏دهند تا شامل هر چیزى بشود، بطورى که مرد قائم به کارها و امور مختلف زن گردد و زن هیچ ولایت و ریاستى بر امور خویش نداشته باشد، ولى ریاست در برداشت ما شامل هر چیزى نمى‏گردد، بلکه مختص به دایره زوجیت و رابطه همسرى است». (فضل‏الله، 1421: 113)

وى در جاى دیگر مى‏نویسد: «اسلام بر زن فرض نکرده که از شوهر بطور مطلق اطاعت کند، به گونه‏اى که تفکر و خواست او در زندگى خصوصى و اجتماعى‏اش مختل شود.» (همان، 1420: 91)

بعضى نیز چنین نگاشته‏اند: «مسؤولیت شوهر و رهبرى او بر خانواده که ناشى از همین مسؤولیت است، در حدود رابطه زوجیت مى‏باشد و هیچ گاه از آن به محدوده استقلال زن در اعتقاد، اموال و آزادى او تعدّى نمى‏کند.» (کبیسى: 119) از اینها گذشته قانونگذار مدنى که در ماده 1105 مقرر کرده است: «در روابط زوجین ریاست خانواده از خصایص شوهر است»، به صراحت ریاست شوهر را به زوجین محدود کرده و از آنجا که مستند دیگرى براى گسترش قلمرو ریاست شوهر بر زن نداریم، با قاطعیت این ریاست را به روابط زوجیت و صلاح اندیشى در زندگى خانوادگى مختص مى‏دانیم.

با این همه، جمع زیادى از محققان، ریاست شوهر را عام و فراگیر تلقى کرده و آن را مقید به مسائل زناشویى و امور خانواده ندانسته‏اند. البته مبناى چنین باورى، در برداشت افراطى از مفهوم قوّامیت مرد و اعتماد بر برخى روایات استوار است؛ ولى همچنان که بیان شد، این اعتقاد با موازین شرع اسلامى ناسازگار است. ریاست شوهر به مفهوم برترى و سلطه بى چون و چراى او بر زن نیست، بلکه مسؤولیتى است در جهت حمایت و رعایت مصالح زن و خانواده و اگر اقتدار واختیارى هم براى مرد منظور شده است، هماهنگ با این وظیفه و در راستاى اجراى آن است.

مرحوم صاحب جواهر از جمله فقیهانى است که معتقد به وجوب اطاعت زن از شوهر بطور مطلق است، او مى‏گوید: «از حقوق شوهر بر زن این است که زن از وى اطاعت نماید و نافرمانى نکند.» (31/147) ایشان در این باره به مفاد برخى از روایات استناد جسته است، (همان: 146) از جمله: روایتى از پیامبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله به این مضمون که روا نیست انسانى براى انسان دیگر سجده کند و اگر جایز مى‏بود، هر آینه زن به سجده کردن شوهرش مأمور مى‏گشت. (مجلسى: 17/377 و 399) و روایت دیگر با این معنا که جهاد زن، نیکو شوهردارى کردن است. (حر عاملى: 11/15) همچنین به روایاتى که دلالت بر لزوم تمکین و اجابت خواسته زناشویى شوهر دارد (همان: 14/2-111) و روایاتى که بر عدم جواز خروج زن از منزل بدون اذن شوهر دلالت مى‏کند (همان) و نیز روایاتى که عتق و صدقه و هبه و نذر زن را منوط به اجازه شوهر مى‏دانند، (همان، 13/323؛ 14/111) تمسک نموده است.

دقت در سند و تأمل در متن این روایات، پذیرش ادعاى صاحب جواهر را با تردید مواجه مى‏سازد، از آنجا که بعضى از این روایات ضعیف(5) و برخى دیگر به جهت قصور معنا، قابل استناد براى اثبات مدعا نمى‏باشند، زیرا تنها ناظر به یکسرى تکالیف شرعى هستند که ارتباطى به ریاست شوهر و لزوم اطاعت از او ندارد، مانند این که زن حق ندارد از خانه و اموال وى صدقه دهد یا نذر وهبه کند، چنانکه شوهر نیز نمى‏تواند بى اجازه همسرش در اموال او تصرف نماید. در مباحث آتى بعضى از این روایات را به تفصیل بررسى مى‏کنیم.

باید اذعان داشت که تنها چیزى که بطور مسلم از این گونه روایات براى اطاعت زن از شوهر استفاده مى‏شود. مطیع بودن زن در حق استمتاع و کامجویى شوهر است؛ یعنى زن باید در این باره خود را در اختیار شوى خویش قرار دهد و بدون عذر شرعى و عقلى حق امتناع ندارد و اگر بخواهد در این مورد امتناع کند یا از خانه خارج شود، نیاز به اجازه و رضایت شوهرش دارد.

بدین جهت است که عده زیادى از فقها قائل به انحصار حقوق زوج در حق استمتاع و حق مساکنت (لزوم مسکن گزینى زن در منزل شوهر براى برآوردن خواست او) مى‏باشند. (شمس الدین: 33) به عنوان نمونه: مرحوم شهید ثانى چنین نوشته است: «اقوى این است که شوهر در غیر حق مساکنت و استمتاع مانند بیگانه است.» (8/36) بنابراین نظریه ریاست فراگیر شوهر بر زن و لزوم اطاعت زن از او به صورت مطلق، فاقد اعتبار و وجاهت لازم است و همان گونه که بیان شد، تأثیر ریاست شوهر تنها در حدود روابط خانوادگى و زوجیت است و دلیلى بر توسعه قلمرو آن نداریم.

نا گفته نماند که زن علاوه بر «تکمین خاص» یعنى؛ لزوم اجابت خواسته‏هاى مشروع شوهر وایفاى وظایف ناشى از زوجیت در مورد کامجویى و به تبع آن مسکن گزینى، لازم است که سرپرستى و مدیریت شوهر را در مورد خانواده و فرزندان بپذیرد و حتى نظارت او را بر اعمال و معارشرتهاى خویش تا


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره ریاست مرد در رابطه زوجیت

بررسی رابطه افت تحصیلی دانش اموزان دختر دوره های راهنمایی ومتوسط3

اختصاصی از حامی فایل بررسی رابطه افت تحصیلی دانش اموزان دختر دوره های راهنمایی ومتوسط3 دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 9

 

بررسی رابطه افت تحصیلی دانش اموزان دختر دوره های راهنمایی ومتوسطه (3)

· رشد نوجوانان و عدم اطلاع خانواده ها از نیاز های جوان

نوجوانان در سن بلوغ به علت تغیرات جسمی و روحی ، به مسائلی غیر از درس و مدرسه توجه می کنند . ممکن است شدیدا" به ورزش روی آورند یا بیشتر به فکر تفریح و گردش باشند . دختر نوجوانی عقیده داشت که : درس خواندن مال پسرها است . این نوع فکر می تواند اثر نامطلوب بر خود و دیگر دوستانش بگذارد . او از عدم توجه خانواده اش نسبت به خود وازادی بیش از حد برادرش گلایه داشت . دوست داشت پسر می بود ومانند برادرش به هر کجا که دلش می خواست برود .

شکست تحصیلی دختران در همه سطوح تحصیلی خصوصا دوره راهنمایی و متوسطه با زمینه ها و شرایط خانوادگی وبرخی از عوامل یا ویژگی های خانوادگی چون شغل پدر ، میزان تحصیلات والدین ، حضور یا نبود یکی از والدین در خانه ، وضعیت اقتصادی واندازه خانواده رابطه دارند .

2- طبقه اجتماعی و اقتصادی خانواده درجامعه شهری ویا روستای محل زندگی

درصد قابل توجهی از دانش آموزان که به طور جدی دچار افت تحصیلی شده بعضا" ناگزیر به ترک تحصیل می شوند.کودکانی متعلق به خانواده هایی هستند که از تبار اقتصادی و اجتماعی

فوق العاده ، پایین بوده تواما" با فقر اقتصادی و فرهنگی مواجه اند ، از انگیزه تحصیلی بسیار پایینی برخوردارند .شغل پدر انها بیشتر کارگر ساده ساختمانی ، کارگران کورخانه های اجرپزی، کارگر گاو داری ها و دامداری ها و جوجه خانه ها و کارگران فصلی و دست فروشان هستند و یا خانواد های که مادران ویا دختران بزرگتر سرپرست انها است . ِ

اغلب این دانش آموزان از نظر بهره هوشی و جسمانی هیچ گونه ناراحتی و عقب ماندگی ندارند ، اما بر اثر فقر خانوادگی ، تحمل گرسنگی و کمبود ها و نداشتن وسایل نمی توانند به طور مرتب در مدرسه حضورندارند وبه دلیل غیبتهای متوالی نمی توانند درس های خود را فرا گیرند ، در نتیجه دچار افت تحصیلی می شوند . در واقع این فقر است به سلامت و آسایش انها لطمه می زند . اغلب این دانش اموزان در خانه های حاشیه شهر ومحله های خارج از محدود زندگی می کنند که هنوز فاقد ساختمان مدرسه اند از اغلب امکانات شهری بی بهره اند . مانند مناطق جدید الاحداث بین شهرک فرهنگیان و روستای کل تپه و جاده روستای ینگجه و مناطق عشایر و پشت تالار یاس حاشیه روستای علی اباد و حاشیه منطقه کشتار گاه حاشیه شهرک فرهنگیان و جاده قدیم کل تپه – تبت ، منطقه مسجد معراج ونور ، مسجد افتخاری و بسیاری از مناطق حاشیه ای شهر که تا مدرسه مسافت زیادی را باید طی کنند . اغلب این مناطق هنوز مجهز به اب شهری و شبکه فاظلاب شهری و شبکه گاز رسانی نیستند .

این دانش آموزان به دلیل فقر مالی محل مناسبی ، برای انجام تکالیف و مطالعه دروس در خانه ندارندو با مشکل روبرو هستند . از یک طرف محل سکونت و مشکلات آن واز طرف دیگرمدرسه های تازه تاسیس شده ای است که هنوز تا تکمیل شدند ان زمان زیادی لازم است.

محل سکونت این دانش آموز ان از نظر امکانات آموزشی و چه از لحاظ معلمان ، با کمبودهایی روبرو است ، که مستقیما" بر پیشرفت تحصیلی او اثر می گذارند . فقر مالی سبب شده که این دانش آموزان از غذای کافی و استراحت لازم محروم بمانند و برای جبران کمبودهای خود و خانواده ساعاتی از روز را به کار مشغول هستند در نتیجه فرصت کافی برای انجام تمرین بیشتر ندارند . اغلب این دانش اموزان در خانه خود ویا دیگران به کار بافتن قالی و بافتن روسری کاموا وملیله دوزی و پولک دوزی و عروسک سازی برای شرکت های بزرگ ودیگر شغل های مربوط به کار زنان در خانه مشغول هستند .

همچنین سطح آرزوهای دانش آموزان خانواده ثروتمند و مرفه متفاوت از خانواده های فقیر و کم درآمد است و همین تفاوتهای کمی و کیفی ، بالا بودن شکست های تحصیلی در طبقات اجتماعی کم درآمد را به رغم وجود سطح توانایی های برابر ، توجیه می کند

علت افت تحصیلی و یا ترک تحصیلی در این خانواد ها متفاوت است اما ریشه همگی انها فقر است . بسیاری از این دانش آموزان دختر بیشتر به علت کمبود لباس و عدم امکانات ودوری راه ، ترک تحصیل می کنند . همچنین آمار تعدادی ازترک تحصیل کنند گان دختر مدارس راهنمایی و متوسطه بوکان بر اثر عدم علاقه والدین به تحصیل بوده است . خانواده های متعددی وجود دارند که اغلب هزینه ناچیز تحصیل کودکان برای آنها مبلغ مهمی تلقی می شود .

در بعضی خانواده ها دختران باید در خانه بمانند و به کار کمک کنند و یا از بچه های کوچک نگهداری کنند . در بررسی که انجام دادم و باانها صحبت کردم تعداد زیادی از ترک تحصیل کنندگان فقر را عامل آن ذکر کرده اند .

3- سطح فکری و فرهنگی خانواده وتحصیلات والدین

بسیاری از مردم روستاهای بوکان بی سواد هستند وزبان فارسی را به خوبی نمی دانند انان امکان تحصیل را نداشته اند ودر میان جمعیت روستایی وحاشیه شهر بوکان نسبت بیسوادی زنان بسیار بالاتر از دیگر مناطق است بطوریکه با جرات می توان گفت حدود90درصداز زنان بالای 30سال روستایی وحاشیه شهر بوکان بی سواد هستند.


دانلود با لینک مستقیم


بررسی رابطه افت تحصیلی دانش اموزان دختر دوره های راهنمایی ومتوسط3

دانلود مقاله پیرامون رابطه بین کسورات بودجه وورودیهای سرمایه ای

اختصاصی از حامی فایل دانلود مقاله پیرامون رابطه بین کسورات بودجه وورودیهای سرمایه ای دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

رابطه بین کسورات بودجه وورودیهای سرمایه ای

12صفحه

:شواهد اقتصادی بیشتر

این تحقیق اکثر فدرال را روی وردریهای سرماه ای ایالات متحده گزارش می کند .با توسعه کارهای قبلی بهمنی- اسکویی وپایسته (1994)مابر منطقی بودن حداکثر احتمال جدید عرضه شده بوسیله جانسن (1988)وجانسن ژولیوس (1990)برای انجام آزمایشات Cointegrationتاکید می کنیم .نتایج یک رابطه بلند مدت رابین کسورات بودجه و وردریهای سرمایه نشان می دهد .بعلاوه یافته های حاصل از مدلسازی خطا –اصلاح نشان می دهد که ناتعادلهای موقتی (کوتاه مدت )در بازارهای مالی به سرعت اصلاح میشوند وبنابراین مشخص میشود که بازارهاکارآمد هستند .

 

I  . مقدمه:

دریکی از نسخه های این مجله بهمنی –اسکویی وپاسته (1994)نشان داده اند که کسورات بودجه در ایالات متحده باعث جریانات ورودی سرمایه ای در دوره 88-1973شده است .با استفاده از روش انتگرال گیری مضاعف دو مرحله ای براساس باقیمانده انجل –گانگر (1987)ومدل خطا اصلاح آنها کشف کردند که کسورات بودجه وجریانات ورودی هم انباشته هستند .آنها رابطه بین کسورات بودجه وجریانات ورودی سرمایه را براساس نرخ بهره افزایش یافته حاصل از وام گیری عمومی وبهبود انتظارات را براساس رشد اقتصادی یافته حاصل از محرکهای بودجه ،مشخص کنند. شواهد ارائه شده بوسیله بهمنی- اسکویی وپاسته (که بعد از این به آنها BPگفته میشود)سهم قابل توجهی در شناخت ما از اثر کسورات بودجه در اقتصادایفا می کنند .هدف از این یادداشت آن است که شواهد بیشتری را روی رابطه بین کسورات بودجه وجریانهای ورودی با استفاده از آزمایش اطلاعات به کمک روش Cointegrationجدیدی که بوسیله جانسن (1988)وجانسن وژولیوس(1990)ارائه شده است ،مطرح کنند .تحلیلهای بعدی نشان داده اند که تکنیک Cointegrationانجل – گارنگر با برخی نواقص اقتصادی مواجه است .نتایج ما همچنین وجود یک ارتباط طولانی مدت بین کسورات بودجه جریانهای داخلی سرمایه را نشان می دهد که بازارهای جهانی سرمایه بسیار کارآمد هستند .


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله پیرامون رابطه بین کسورات بودجه وورودیهای سرمایه ای

دانلود تحقیق تست ذرات مغناطیسی، مایعات نافذ ، التراسونیک و توضیحاتی در رابطه با ضخامت سنجها 13 ص

اختصاصی از حامی فایل دانلود تحقیق تست ذرات مغناطیسی، مایعات نافذ ، التراسونیک و توضیحاتی در رابطه با ضخامت سنجها 13 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 13

 

تست ذرات مغناطیسی، مایعات نافذ ، التراسونیک و

توضیحاتی در رابطه با ضخامت سنجها

در این مطلب شما توضیحات مختصری در رابطه با انواع مختلف تستهای ذرات مغناطیسی و همچنین توضیحات مختصری درباره مایعات نافذ و تست التراسونیک که جزء تستهای غیر مخرب محسوب می شوند را می خوانید ، در پایان نیز توضیحات مختصری را در مورد انواع مختلف ضخامت سنجها  آورده شده است.

 تست ذرات مغناطیسی (MT):

از این روش می توان برای یافتن عیوب سطحی و یا نزدیک به سطح در قطعات فرومغناطیسی استفاده نمود. در این تکنیک تمام یا بخشی از قطعه مغناطیس شده و فلوی مغناطیسی از داخل قطعه عبور داده می شود. هر گاه عیبی در سطح یا نزدیکی سطح قطعه وجود داشته باشد باعث نشت فلوی مغناطیسی در قطعه می گردد و نتیجتا باعث به وجود آمدن دو قطب S,N می گردد. که با پاشیدن ذرات ریز فرومغناطیسی مانند اکسید آهن آغشته به مواد فلروسنت بر روی سطح قطعه می توان ترک را زیر نور ماوراء بنفش مشاهده نمود.

 

مغناطیس کردن به وسیله کابل (MAGNETIZATION by cable):گاهی اوقات ابعاد قطعات به اندازه ای بزرگ است که امکان استفاده از کویل امکان پذیر نیست. وقتی این مسئله اتفاق می افتد یک سیم مسی عایق شده ( روپوش دار) را میتوان برای ایجاد میدان مغناطیسی در ماده استفاده کرد. در این روش سیم (کابل) را به دور قطعه می چرخانیم ( شبیه کویل ) تا یک میدان طولی در قطعه ایجاد شود. استفاده از روش پراد (Use of prode method):

پراد وسیله ای است که با استفاده از عبور جریان از میله های مسی موجب ایجاد یک میدان مغناطیسی موضعی می شود . ( (Local magnetizeبطور کلی با روش پراد بیشترین قدرت آشکارسازی برای عیوب موازی خط جوش وجود دارد.

روش یوک (Yoke):یوک قطعه ای است فلزی و U شکل با یک سیم پیچ پیچیده شده دور آن که جریان را از خود عبور می دهد. هنگامی که کویل حامل جریان شود در امتداد قطعه یوک ، یک میدان مغناطیسی طولی در قطعه تست ایجاد می شود. در میدان مغناطیسی ایجاد شده توسط یوک میدان مغناطیسی خارجی می تواند ذرات آهن را به شدت جذب کند و جهت بررسی عیوب سطحی به کار می رود. اگر ذرات آهن در میدان میان دو قطب یوک اعمال شود. علائم عیوب سطحی را به آسانی می توان مشاهده نمود. جریان متناوب یکی از مناسبترین جریانهای الکتریکی است که موارد مصرف روزمره دارد به همین دلیل از آن استفاده زیادی به منظور منبعی برای تست ذرات مغناطیسی می باشد.

 

ذرات (Particles ):ذرات مورد استفاده در تست MT از موادی که به دقت از لحاظ مغناطیس شوندگی ، شکل و قابلیت نفوذپذیری انتخاب شده اند می باشند. این ذرات، مغناطیس باقی مانده را در خود نگه نمی دارند. این ذرات از براده های تراش کاری هم کوچکترند و در حقیقت این ذرات شبیه پودر می باشند . ذرات بر مبنای روشهای استفاده آنها به دو گروه خشک و تر طبقه بندی می شوند. ذرات مغناطیسی توسط نشت میدان مغناطیسی جذب می شوند و تجمع ذرات در محل عیب و نشت میدان می توان موجب آشکار شدن علائم عیب شود .در روش فلروسنت از لامپ UV ( ماوراء بنفش ) که دارای نور مرئی می باشند و به آن نور سیاه نیزگفته می شود استفاده می گردد. پس عملیات تست به وسیله روش فلروسنت در نور مرئی انجام پذیر نیست. ذرات مغناطیسی باید دارای قابلیت نفوذپذیری زیاد باشند تا اطمینان از این که جذب این ذرات توسط میدانهای ضعیف هم صورت می گیرد حاصل شود و همچنین باید این ذرات قابلیت نگهداری کم داشته باشند تا مغناطیس باقیمانده در آن کم باشد و این مواد باید بلافاصله بعد از قطع میدان برطرف شوند البته اگر جذب نشتی میدان نشوند.


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق تست ذرات مغناطیسی، مایعات نافذ ، التراسونیک و توضیحاتی در رابطه با ضخامت سنجها 13 ص

بررسی رابطه خلاقیت و پیشرفت تحصیلی

اختصاصی از حامی فایل بررسی رابطه خلاقیت و پیشرفت تحصیلی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

بررسی رابطه خلاقیت و پیشرفت تحصیلی


 بررسی رابطه خلاقیت و پیشرفت تحصیلی

مقاله بررسی رابطه خلاقیت و پیشرفت تحصیلی مربوطه  به صورت فایل ورد  word و قابل ویرایش می باشد و دارای ۵۱  صفحه است . بلافاصله بعد از پرداخت و خرید لینک دانلود مقاله بررسی رابطه خلاقیت و پیشرفت تحصیلی نمایش داده می شود، علاوه بر آن لینک مقاله مربوطه به ایمیل شما نیز ارسال می گردد

 فهرست

چکیده ۱

فصل اول. ۲

مقدمه : ۳

مسأله پژوهشی.. ۶

فرضیه پژوهشی.. ۶

اهداف تحقیق. ۶

تعریف اصطلاحات.. ۶

فصل دوم. ۸

خلاقیت… ۹

هوش و خلاقیت: ۱۰

مراحل خلاقیت.. ۱۱

نقش مدرسه در بارور کردن خلاقیت.. ۱۵

ویژگیهای کودکان خلاق. ۱۷

نظریه های مربوط به خلاقیت.. ۲۰

خلاقیت به عنوان الهام خدایی.. ۲۰

خلاقیت به عنوان دیوانگی.. ۲۰

خلاقیت به عنوان نبوغ شهودی.. ۲۰

خلاقیت به عنوان نیروی حیاتی.. ۲۱

نظریه تداعی گرایی.. ۲۱

نظریه گشتالت.. ۲۲

مکتب شناختی.. ۲۲

نظریة روانکاوی.. ۲۲

روانکاوی جدید. ۲۴

عوامل مؤثر در پیشرفت تحصیلی.. ۲۵

تاثیر معلمان بر خلاقیت.. ۲۷

فصل سوم. ۳۰

جامعه. ۳۱

نمونه. ۳۱

طرح تحقیق. ۳۱

ابزار اندازه گیری: ۳۱

آزمون مداد کاغذی چند جوابی سنجش خلاقیت(MPPT): 31

پایانی آزمون MPPT. 32

روش آماری.. ۳۳

فصل چهارم. ۳۴

تجزیه و تحلیل داده ها ۳۵

فصل پنجم. ۳۶

محدودیتهای تحقیق. ۳۷

پیشنهادهای تحقیق. ۳۷

خلاصه تحقیق: ۳۸

منابع. ۴۱

ضمائم. ۴۲

تعدادی از سئوالات.. ۴۳

منابع

افروز،غلامعلی (۱۳۷۱) نوجوانان،استقلال،شخصیت و خلاقیت،نشریه ماهانه پیوند،انتشارات انجمن اولیاء و مربیان شماره ۱۵۸

افروز،غلامعلی (۱۳۷۱) نقش اعتماد به نفس در خلاقیت نوجوانان و جوانان،نشریه ماهانه پیوند،انتشارات انجمن و اولیاء و مربیان شماره ۱۵۹

بهروزی،ناصر،(۱۳۷۵) رابطه ویژگی های شخصیتی با خلاقیت و رابطه متغیر اخیر با عملکرد تحصیلی،پایان نامه کارشاناسی ارشد،استاد راهنما،حسین شکر کن،دانشکده علوم تربیتی و روان شناسی دانشگاه شهید چمران

خانزاده،علی (۱۳۶۳) پرورش خلاقیت در کودکان،نشریه ماهانه پیوند،انتشارات انجمن اولیاء و مربیان شماره ۱۵۸

عابدی،جمال (۱۳۷۲) خلاقیت و شیوه های نو در اندازه گیری آن،مجله پژوهشهای روان شناختی،دروه دوم.شماره ۱و۲،ص ۵۴-۶۴

عصاره،علیرضا(۱۳۷۷) یادگیری و خلاقیت.نشریه ماهانه پیوند،انتشارات انجمن اولیاء و مربیان شماره ۲۳۳

غفارزادگان،داوود(۱۳۶۸)چگونه می توان به پیشرفت تحصیلی کودکان کمک کرد.نشرهی ماهانه پیوند،انتشارات انجمن اولیاء و مربیان. شماره ۱۲۳

کفایت،محمد(۱۳۷۳) بررسی ارتباط شیوه های و نگرش های فرزند پروری با خلاقیت و بررسی رابطه خلاقیت با هوش و پیشرفت تحصیلی.پایان نامه کارشناسی ارشد.استاد راهنما حسین شکرکن.دانشکده علوم تربیتی و روان شناسی دانشگاه شهید بهشتی .

مقدمه :

کنجکاوی و تفکر پیرامون افراد سرآمد و با استعداد سابقه ای بس طولانی،در حدود دو هزار سال دارد و احتمالاً به زمانی برمی گردد که برای اولین بار انسان علاقه مند شد بداند چرا افراد با هم تفاوت دارند.در جوامع مختلف همیشه افرادی بوده اند که از خود توانایی ها وبرجستگی خاص نمایان می ساختند که این امر موجب تحریک حسن کنجکاوی دیگران می گردید و سوء ظن،نفرت و یا ترغیب و تشویق آنها را در پی داشت.اشخاصی بوده اند که با استعداد فراوان و نبوغ فوق العادة خویش در طول زندگی توجه و تحسین همه را به خود جلب نموده اند و یا بدون توجه مردم،زندگی کرده اند و گاه پس از مرگشان به نبوغ آنها پی برده شده است.گرچه تمدن و فرهنگ انسانی نتیجه تلاش تمام افراد بشر است اما غنا و عظمت آن مدیون افراد خلاق،متفکران،نوابغ،کاشفان و مخترعان بوده است.از این رو،اهمیت شناخت و پرورش این افراد آشکار می شود.بنابراین در دنیای پیچیدةکنونی که شاهد رقابتهای بسیارفشرده جوامع مختلف برای دستیابی به جدیدترین تکنولوژی ها و منابع قدرت هستیم.افراد تیزهوش و خلاق و صاحبان اندیشه های نو و متکبر همانند گرانبهاترین سرمایه ها از جایگاه بسیار بالایی برخوردار هستند.زیرا هرقدر جهانی که در آن زندگی می کنیم پیچیده تر شود نیاز به شناسایی و پرورش ذهنهای خلاق و آفریننده محسوس و روشن تر می گردد.در همین رابطه توین بی [۱] معتقد است که شانس برای به دست آوردن خلاقیت بالقوه می تواند موضوع زندگی و مرگ هر جامعه ای باشد.همچنین تورنس[۲] (۱۹۵۹)نقل از نیسان و دیگران(۱۳۷۷)استدلال می کند که تصاویر آگاه و ناخودآگاه ازآینده نیروی محرکة مهمی در پس دستاوردهای آینده اند.تصاویر مثبت آینده نیروهای پرتوان مغناطیسی هستند     که ما را به تحرک واداشتند و به ما انرژی لازم را برای حرکت به پیش،به سوی امکانات،راه حل ها و دستاوردهای خلاق و جدید – می دهند،ازطرفی برای آنکه بتوانیم قدرت تصور خود را پرورش دهیم و تصاویر مثبتی از آینده خلق کنیم باید خلاقیت خود را پرورش دهیم.چه نیاز به خلاقیت اجتناب ناپذیر است(نیسان،حیدری پاک نیکرو ۱۳۷۷)

به همین دلیل امروزه جامع ما بیش از هر زمان دیگر به افراد هوشمند و خلاق نیاز دارد و در شرایط کنونی مسأله خلاقیت از مهمترین مسائل در قلمرو روانشناسی آموزشگاهی است.به طوری که در اصل ۲۵ کلیات نظام آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران مصوب شورای تغییر بنیادهای نظام آموزش و پرورش (۱۳۶۷) تحت عنوان پرورش توان تفکر،نقد و ابتکار آمده است که:در تدوین و اجرای برنامه های آموزش و پرورش باید از شیوه هایی استفاده شود که توان تفکر،تحلیل و نقد،ابتکار و خلاقیت را تقویت کنند و زمینة مناسب را برای خودآموزی دانش آموزان فراهم نمایند.همچنین این اصل می افزاید که … برنامه ریزی آموزشی و درسی باید به گونه ای باشد که به دانش آموزان مجال تفکر داده شود و آنان را به اندیشیدن و تفکر ترغیب نماید…تعلیمات باید به گونه ای باشد که در دانش آموزان رشد فکری وقوّة تجزیه و تحلیل را تقویت بنماید…

در تنظیم و محتوا و مواد درسی و تدریس باید ازشیوه هایی استفاده شود که متکی بر مشارکت فعال دانش آموزان در درس و بحث باشد و به دانش آموزان فرصت کافی جهت ارائه یافته های خود،راه حل های مختلف برای حل مسایل و شیوه های ابتکاری داده شود در کلیه فعالیتهای فوق برنامه باید برای دانش آموزان میدان عمل جهت بروز و پرورش ابتکارات و خلاقیت داده شود و از جاذبة این گونه فعالیتها جهت پرورش روح تفکر و تحقیق در دانش آموزان استفاده شود…همچنین در برنامه های تربیت معلم،روش های پرورش استعداد ابداع و خلاقیت به معلمین در مراحل مختلف تحصیلی تعلیم داده شود.در مورد خلاقیت و شناخت کودکان خلاق باید خاطر نشان سازیم،قبل از اینکه کودکی بتواند خلاق شود به شرایط و یا محیط مناسب نیاز دارد.سیاستی که اکنون در آمریکا دنبال می شود و دارای ابعاد جهانی می باشد مؤید این نکته است،یعنی به دنبال افراد تیزهوش و خلاق در سطح جهان هستند تا با فراهم ساختن زندگی بسیار مطلوب،آنها را به کشور خود فراخوانده وبا آموزش های مناسب و با امکانات بسیار پیشرفته زمینه را برای بروز خلاقیت ها در آنها آماده کرده تا درآینده کشورشان را صاحب قدرت و مشعل دار علم و تکنولوژی کنند.اگر به آمار محققان و مکتشفان این کشور نگاه کنیم می بینیم که شمار بسیاری از آنها از کشورهای دیگر و از جمله کشور ما ایران می باشند.البته باید توجه داشت که عوامل ژنتیک،پیدایش استعداد خلاقیت را در افراد ممکن می سازد ولی با وجود آن بروز و رشد این استعداد به شدت تحت تأثیر محیط غنی و والدین و مربیانی آگاه می باشد.

به طوری که می توان گفت خلاقیت به عنوان یک استعداد،حاصل تعامل پیچیده وراثت و محیط است (افروز ۱۳۷۱) بنابراین ، خلاقیت موضوع بسیار پیچیده‌ای است و شناخت و شکوفا سازی آن به عنوان یک استعداد نیازمند فراهم آوردن روش های تربیتی نوین است و اهمیت این موضوع در جامعة صنعتی امروز به ویژه در دنیای رایانه ها مملوس تر می شود.همچنین نقش مدرسه و مربیان در جهت پرورش افکارخلاق و رشد توانایی های این گونه افراد از اهمیت بسزایی برخوردار است.(افروز ۱۳۷۱)

با توجه به مطالب فوق در این پژوهش برآنیم تا مشخص کنیم که خلاقیت به عنوان یک استعداد چه ارتباطی با پیشرفت تحصیلی دارد.و راههای پرورش ورشد خلاقیت در کودکان چیست و چه عواملی مانع رشد خلاقیت در کودکان می شود.

مسأله پژوهشی

آیا بین خلاقیت و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان ابتدایی رابطه معناداری وجود دارد؟

فرضیه پژوهشی

بین خلاقیت و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان ابتدایی رابطه مثبت وجود دارد.

اهداف تحقیق

با توجه به نیاز جوامع بشری خصوصاً کشور ما به استعدادها و ذهن های خلاق خصوصاً‌ در دفع تنگناهای موجود و ابداع و خلق روش ها و فنون نو،هدف از انجام این پژوهش بهادادن و اهمیت گذاشتن به این ذهنهای خلاق و آگاهی دادن به جامعه خصوصاً‌ والدین و معلمان در رابطه با چگونگی برخورد با این استعدادهای خدادادی و راههای پرورش و رشد خلاقیت آنها می باشد.و همین طور بر آنیم تا مشخص کنیم که خلاقیت با پیشرفت تحصیلی رابطه دارد و به عبارتی دیگر دانش آموزانی که خلاق هستند از پیشرفت تحصیلی خوبی نیز برخوردارند.

تعریف اصطلاحات

الف)تعایف سازنده و مفهومی

خلاقیت:تورنس (۱۹۵۹) (نقل از کفایت ۱۳۷۳)در تعریف خلاقیت اظهار می‌دارد:خلاقیت فرآیندی است مشتمل بر حساسیت به مسائل،کمبودها،تنگناها و ناهماهنگی ها این حساسیت در پی تشخیص مشکل یا مشکلاتی به وجود می آید و به دنبال آن جستجو ، برای یافتن راه حل هایی جهت رفع آن مشکلات و طرح فریضه هایی برای این منظور آغاز می گردد،پس از آن فریضه های مطرح شده و راه حل های ناشی از آنها مورد آزمایش قرار می گیرد و در صورت لزوم دستکاری می شود و تغییرات لازم در آنها به وجود می آید و بالاخره نتایج حاصل از این آزمایش منتشر می گردد.(کفایت ۱۳۷۳)

پیشرفت تحصیلی:منظور از پیشرفت تحصیلی میزان موفقیت دانش آموزان دردروس مختلف می باشد که برای سنجش پیشرفت تحصیلی از معدل و ریزنمرات دروس مختلف دانش آموزان استفاده شد.(کفایت ۱۳۷۳)

ب)تعاریف عملیاتی اصطلاحات

خلاقیت:در این پژوهش برای سنجش خلاقیت از آزمون مداد کاغذی چند جوابی سنجش خلاقیت (MPPT ) استفاده شد.

پیشرفت تحصیلی:برای اندازه گیری یا سنجش پیشرفت تحصیلی از معدل ترم قبل از دانش آموزان استفاده شد.

فصل دوم

خلاقیت

سال ۱۹۵۰ را می توان نقطه عطفی در برخورد نسبت به مفهوم خلاقیت،میزان و توزیع آن در افراد اجتماع تلقی نمود.در این سال گیلفورد در کنگرة روان شناسان آمریکا که خود ریاست آن را برعهده داشت به دنبال یک سلسله تحقیقات و بررسیها اظهارداشت:خلاقیت نباید فقط از زاویة مخصوص مربوط به اعمال و فرآورده های ابداعی موردتوجه قرارگیرد،بلکه باید بطور قطعی یعنی به عنوان استعداد ذهنی بالقوه که به درجات مختلف در همه افراد بشر اعم از کوچک و بزرگ وجود دارد مورد مطالعه قرارگیرد.(نریمانی،۱۳۷۰)

به عقیده گیلفورد تا موقعی که انسان به مشکلی برخورد نکند و زندگی او از روز عادات و یا بر مبنای دور زدن مشکلات سپری شود،خلاقیتی در کار نیست،ولی همین که به مشکلی برخورد کرد و خواست آن را حل کند فرآیند فکری و اعمالی که متعاقب آن برای حل مشکل ایجاد شود خلاقیت نام دارد.هرچه فرد هوشمندتر باشد کنجکاوی بیشتری دارد.انگیزه کنجکاوی زیربنای خلاقیت است،البته کنجکاوی واگرا،نه همگرا.با توجه به اینکه در این سال و سالهای متعاقب آن توجه زیادی به این مسئله شده است ولی به نظر می رسد که هنوز اندیشمندان در مورد خلاقیت و تعریف آن با همدیگر اختلافات زیادی داشته باشند چراکه هر کدام به گونه ای آن را تعریف کرده است.برای مثال وارن[۳] (۱۹۳۴) درباره تعریف خلاقیت می گوید:خلاقیت به منزلة ظرفیت پاره ای از افراد است در پدید آورندگان آنها قبلاً ناشناخته بوده اند.

استاین[۴](۱۹۶۲) خلاقیت را این گونه تعریف می کند:خلاقیت منجر به ایجاد یک کارجدید می شود که در زمان خود به عنوان یک چیز قابل دفاع یا مفید و خشنودکننده مورد قبول گروه قابل توجهی قرار می گیرد.ایزنک[۵](۱۹۷۹)می گوید:خلاقیت ظرفیت دیدن روابط جدید،پدیدآوردن اندیشه های غیرمعمول و فاصله گرفتن از الگوهای سنتی تفکر می باشد(بهروزی ۱۳۷۵)

تورنس[۶] (۱۹۵۹) (نقل از کفایت ۱۳۷۳)در تعریف خلاقیت اظهار می دارد:خلاقیت فرآیندی است مشتمل بر حساسیت به مسائل،کمبودها،تنگناها و ناهماهنگی ها،این حساسیت در پی تشخیص مشکل یا مشکلاتی به وجود می آید و به دنبال آن جستجو برای یافتن راه حل هایی جهت رفع آن مشکلات و طرح فرضیه هایی برای این منظور آغاز می گردد،پس از آن فرضیه های مطرح شده و راه حل های  ناشی از آنها مورد آزمایش قرار می گیرد و در صورت لزوم دستکاری می شود و تغییرات لازم در آنها به وجود می آید و بالاخره نتایج حاصل از این آزمایش منتشر می گردد(کفایت ۱۳۷۳).

مارکسپری[۷] (۱۹۹۲) (نقل از بهروزی ۷۵)می گوید:نتیجه تولید خلاقیت تعیین کننده نیست و آن فقط موقعی نیست که فرد خلاق چیز جدیدی ارائه کند که قبلاً وجود نداشته است بلکه اختراع مجدد نیز نوعی خلاقیت به شمار می رود.با توجه به آراء اندیشمندان تعاریف معتبر خلاقیت و آفرینشگری را می توان در چهار دسته تقسیم نمود:ممکن است آفرینشگری از دیدگاه خلاق یعنی بر حسب فیزیولوژی فرد مانند عادتها و ارزش های او مورد ملاحظه قرارگیرد.همچنین آفرینشگری می تواند از طریق فرآیندهای ذهنی مانند انگیزش،ادراک،یادگیری،تفکر و ارتباط تعیین شود که در کنش خلاق ظاهر می شوند.سومین تعریف آفرینشگری متوجه تأثیرات فرهنگی و محیطی است.سرانجام ممکن است آ‏فرینشگری را بر حسب نتایج حاصل از آن مانندنظریه ها،اختراعات،نقاشی ها،کندوکاو و اشعار شناخت(بهروزی ۱۳۷۵)

هوش و خلاقیت:


دانلود با لینک مستقیم


بررسی رابطه خلاقیت و پیشرفت تحصیلی